بدانكه اين ماه از ماههاى شريفه است و چون اين ماهواصل ميشد، صلحاى صحابه و تابعين اهتمام عظيم در عبادت ميكردند و رههاول آن ، ايامش ايام معلومات و در نهايت فضيلت و بركت است و از رسولخدا(ص ) مرويستكه عمل خير و عبادت در هيچ ايامى نزد حق تعالى محبوب تر نيست از اين دهه و از براى ايندهه اعمال چند است :
1- روزه گرفتن نه روز اول اين دهه كه ثواب روزه تمام عمر را دارد.
2- خواندن دو ركعت نماز مابين مغرب و عشا در تمام شبهاى اين دهه در هر ركعت بعد از(حمد) يكمرتبه (توحيد) و اين آيه را بخواند: و واعدنا موسى (36) كه هر كهچنين كند با ثواب حاجيان شريك خواهد بود.
3- از روز اول تا روز عرفه در عقب نماز صبح و پيش از مغرب اين دعا را بخواند چنانچهحضرت صادق عليه السلام ميخوانده است :
(( اللهم هذه الايام التى فضلتها )) الخ .
4- در هر روز از دهه بخواند پنج دعائى را كهجبرئيل براى (حضرت عيسى ) هديه آورده و آنجناب براى حواريين فضيلت خواندنآنرا شرح داده است .
5- بخواند اين تهليلات مبارك علويه را و اگر روزى ده مرتبه بخواند بهتر است و ازبراى آن فضيلت بسيارى ذكر شده - (( لا اله الله عدد الليالى و الدهور )) (37)و چون اين ماه داراى ايام شريفه و اعمال بسيار است ، شايسته است كه مردم اهتمام كنند درطلب هلال آن و اعمال شب و روز اول ماه را كه در مقدمه گذشت ، بجا آورند.
روز : 1
روز بسيار مباركى است و در آن چند عمل وارد است :
1- روزه كه ثواب هشتاد ماه دارد.
2- خواندن نماز (حضرت فاطمه ) (ع ) است و (شيخ ) فرمود كه روايت شده كه آنچهار ركعت است بدو سلام ، مثل نماز (اميرالمؤ منين ) (ع ) در هر ركعت (حمد) يكمرتبهو (توحيد) پنجاه مرتبه و بعد از سلام ، تسبيح آن حضرت بخواند و بگويد: سبحانذى العز الخ .
3- نمازى است كه (سيد) از كتب قميين روايت كرده و آن دو ركعت است پيش اززوال به نيم ساعت . در هر ركعت (حمد) يك مرتبه و هر يك از (توحيد) و (آيةالكرسى ) و (اناانزلناه ) ده مرتبه .
4- هر كه از ظالمى بترسد در اين روز بگويد: (( حسبى حسبى حسبى من سئوالى علمكبحالى )) تا حق تعالى كفايت كند شر ظالم را از او.
بدانكه در اينروز تولد حضرت ابراهيم خليل عليه السلام واقع شد و هم در اين روزبروايت (شيخين ) تزويج شد فاطمه با اميرالمؤ منين (ع ).
در اين روز، سنه 9، رسولخدا(ص ) ابوبكر را فرستاد بسمت مكه كه آياتاوائل سوره برائة را بر كفار مكه بخواند. پس از رفتن او،جبرئيل (38) نازل شد كه اداء اين امر بايد بدست تو يا بدست مردى كه از تو باشد،بشود و بروايت ديگر بايد على عليه السلام ، تبليغ كند از جانب تو. پس رسولخدا(ص)، اميرالمؤ منين (ع ) را كه بمنزله جانش بود از براى اين امر اختيار كرد و با وى فرمودكه شتاب فرماى و آيات برائه را از ابوبكر بگير و خود در موسم حج مردمان قرائت كنو هم ايشان را ابلاغ كن كه هيچ كس به خانه خدا در نيايد الا آنكه مؤ من باشد و هيچعريان ، طواف خانه نكند و چنان نداند كه چون برهنه باشد مانند كودك مادرزاد از مساوىو معائب عريان خواهد بود و ديگر آنكه از پس اينسال هيچ مشرك ماءذون نيست كه حج بگذارد و ديگر آنكه هر كافرى كه از خدا ورسول عهدى مؤ جل داشته باشد در عهد خويش بپايد تا مدت منقضى شود و اگر او راعهدى نباشد تا مدت چهار ماه در زينهار است يعنى از دهم ذى الحجه تا دهم ربيع الاخر واگر از اين پس مسلمانى نگيرد، جان و مال او بهدر خواهد بود و فرمود ابوبكر را در امرخود مختار كن ، اگر خواهد ملازم خدمت تو باشد و اگر نه ، بمدينه برگردد.
پس ناقه غضبارا باميرالمؤ منين (ع ) داد تا بر نشست و با جابربن عبدالله حركت فرمود.
روز دوم بابى بكر رسيد و آيات برائة را از وى بگرفت و او را در آمدن و برگشتنمختار كرد.
ابوبكر بمدينه برگشت و بحضرت رسول (ص ) عرض كرد كه مرا از براى كارىاهل و لايق دانستى كه گردنها بسوى آن كشيده شده بود، چون پاره اى راه رفتم مرامعزول ساختى . پيغمبر(ص ) فرمود: من ترا معزول نساختم بلكه خدا ترامعزول ساخت .
از آن طرف ، على مرتضى ، آيات را بگرفت و پست و بلند زمين را در هم نورديد تابمكه رسيد و اعمال حج بجا آورد و در سه روز تشريق در مجتمع كفار و مشركين كه تمامدلها از بغض و عداوت على آكنده بودند، هر صبح و شام آيات برائة و فرمايشاترسولخدا(ص ) را بر مردم تبليغ فرمود و پس از انجام امر، از مكه مراجعت فرمود ولكن درطريق اقتصاد سير ميفرمود.
از زمانى كه على (ع ) حركت كرده بود، وحى در باب (على ) ازرسول خدا(ص ) منقطع شد و حضرت رسول (ص ) پيوسته ياد آنحضرت بود و بجهتكثرت حزن و اندوه بر (على ) از زنها كناره كرده بود و آثار حزن و اندوه بر صورتمباركش ظاهر گشته بود.
صحابه با خود گفتند، نميدانيم سبب غم پيغمبر چيست ؟ آيا خبر فوت او از آسمان رسيدهيا مريض گشته ؟ يا از ما دلتنگى پيدا كرده ؟ چون (ابوذر) در نزدرسول خدا(ص )، خيلى مقام داشت او را براى تحقيق اين امر، خدمت آنحضرت فرستادند.(ابوذر) كلمات اصحاب را عرضه داشت . فرمود غم براى هيچكدام از اينها نيست بلكهبراى مفارقت على عليه السلام است .
(ابوذر) چون سبب غم پيغمبر را دانست ، روزى بجهت اطلاع ازحال على (ع ) از مدينه حركت كرد باستقبال اميرالمؤ منين (ع ) چون پاره اى راه پيمود، آنجانب را ديدار كرد كه از مكه برگشته . با آن حضرت ديدنى كرد و عرض كرد كه پدرو مادرم فداى تو باد، آهسته تشريف بياور تا من پيشتر بروم و بشارت آمدن شما را بهپيغمبر(ص ) بدهم ، همانا رسولخدا(ص ) از مفارقت تو، در غم و اندوه است .
اميرالمؤ منين (ع ) خواهش او را قبول فرمود. ابوذرتعجيل كنان بخدمت رسول خدا(ص ) رسيد و بشارت داد آنحضرت را بورود على عليهالسلام . پياده شد و اميرالمؤ منين (ع ) را در برگرفت و با او معانقه كرد، پس صورتبشانه على (ع ) گذاشت و از شوق بگريست و آنحضرت نيز بگريه در آمد. پس حضرترسول (ص ) فرمود بعلى كه پدر و مادرم بقربانت باد، چه كردى در مكه . همانا وحى ازمن در امر تو منقطع شد. پس اميرالمؤ منين (ع ) خبر داد بآنحضرت آنچه بجا آورده بود.
در اين روز، سنه 126، (يزيدبن الوليدبن عبدالملك ) در دمشق وفات كرد و مدتخلافتش پنج ماه بوده و در ايام خلافت خود بر طريقه (عمر بن عبدالعزيز) سلوك كردو او را (ناقص ) ميگفتند بجهت آنكه مواجب خود را ناقص و كم كرد و عبارت معروفه(الناقص والاشبح اعدلا بنى مروان ) اشاره باو و بعمرعبدالعزيز است .
در اين روز، سنه 504، (على بن محمد طبرى ) معروف به (الكياهراسى ) (الكيايعنى كبيرالقدر) در بغداد وفات كرد و او از فقهاء شافعيه است و او مخالف است بامعاصر خود، (غزالى ) در باب لعن (يزيد) چه او تجويز كرده بعكس غزالى .
در اين روز، سنه 586، متولد شد شيخ اديب ، مورخ متكلم (عبدالحميدبن محمد المداينىالمعتزلى ) معروف به (ابن ابى الحديد) و او همانستكه شرح كرده نهج البلاغة رابراى خزانه كتب وزير (مؤ يدالدين محمد قمى ).
(( قيل فى حقه هو بين علماء السنة بمنزلة عمربن عبدالعزيز بين الخلفاء الاموية و لهالقصائد السبع المعرفة فى فضائل على عليه السلام التى شرحها نجم الائمةالشارح الرضى الاسترابادى الامامى رضوان الله عليه والسيدالاجل السيد محمد صاحب المدارك .))
روز : 4
(شيخ بهائى ) فرمود كه روز زينت است كه موسى (ع ) غلبه كرد بر ساحران ،هنگامى كه عصاى خود را افكند.
روز : 5
در اين روز، سنه 220، بقولى شهادت حضرت جواد عليه السلام واقع شده و مشهور آخرذى القعده است .
روز : 6
در اين روز، بنا بر روايتى تزويج فاطمه (ع ) به اميرالمؤ منين (ع ) شده .
در اين روز، سنه 158، (منصور دوانيقى ) در طريق مكه وفات كرد و در (حجون )بخاك رفت و (منصور) در بين بنى عباس ، شباهت تمام داشت به (هشام بن عبدالملك )در ميان بنى اميه ، چه آنكه در امور سياسى تقليد (هشام ) را مى كرد و (منصور)مردى بخيل ممسك بوده و بيست سال الاكسرى خلافت كرد و بغداد از بناهاى او است و اومردى بيرحم بود و از (آل ابوطالب ) بسيار كس بكشت و حضرت صادق عليه السلامو (عبدالله محض ) و (حسن مثلث ) و بسيارى از بنى الحسن را او شهيد كرد و شايددر روز 26 محرم ببرخى از آن اشاره شود. انشاء الله تعالى .
روز : 7
روزى است كه حضرت موسى (ع ) برساحران غلبه كرد.
در اين روز، بقول (كفعمى ) و (شهيد) در سنه 114، وفات حضرت باقر عليهالسلام واقع شد. (شيخ كلينى ) و ديگران از حضرت صادق (ع ) روايت كرده اند كهفرمود: پدرم را بيمارى صعبى عارض شد كه مردم بر ر آنحضرت خائف شدند واهل بيت آن حضرت گريان گرديدند.
حضرت فرمود: كه من در اين مرض نخواهم رفت زيرا كه دو كس نزد من آمدند و مرا چنينخبردادند. پس ، از آن مرض صحت يافت و مدتى صحيح و سالم ماند. پس روزى مرا طلبيدو فرمود: جمعى از اهل مدينه را حاضر كن . چون ايشان را حاضر كردم ، فرمود: كه اىجعفر! چون من بعالم بقا، رحلت كنم مرا غسل ده و كفن كن و قبر مرا چهار انگشت از زمين بلندگردان و آب بر قبر من بريز و اهل مدينه را گواه گرفت .
چون ايشان رفتند، گفتم اى پدر! آنچه ميفرمودىبعمل مى آوردم و احتياج بگواه نبود. فرمود: اى فرزند! براى اين گواه گرفتم كهبدانند توئى وصى من و در امامت باتو نزاع نكنند. گفتم اى پدر بزرگوار! من امروزشما را از همه روز صحيح تر مى يابم و آزارى در شما مشاهده نمى نمايم . فرمود: آن دوكس كه مرا در آن مرض خبر دادند كه صحت مى يابم در اين مرض بنزد من آمدند و گفتندبعالم بقا، رحلت مينمائى و بروايت ديگر فرمود: كه اى فرزند گرامى ! مگر نشنيدىكه حضرت على بن الحسين (ع ) از پس ديوار مرا ندا كرد كه اى محمد بيا، زود باش كه ماانتظار تو را ميكشيم .
روايت شده كه آنحضرت هشتصد درهم براى تغزيه و ماتم خود و وصت فرمود و ازحضرت صادق (ع ) مرويستكه پدرم گفت : اى جعفر! ازمال من وقفى بكن براى ندبه كنندگان كه دهسال درمنى در موسم حج بر من گريه كنند ورسم ماتم را تجديد نمايند.
بالجمله ، آنحضرت را بزهر شهيد كردند و آياقاتل آنحضرت ، (هشام بن عبدالملك ) است يا (ابراهيم بن الوليد) اختلاف است و دربعضى روايات است كه (عبدالملك مروان )، زينى فرستاد در مدينه و بر اسب زدند وحضرت باقر عليه السلام سوار شد و در آن زهرى تعبيه كرده بودند. پس بدن مكرمشورم كرد و آثار موت در خود مشاهده نمود. سپس وصيت خود را فرمود و به روز در درد و المبود و در روز سوم از اثر زهر شهيد شد.
اين روايت مخالف اقوام مشهوره و تواريخ مضبوطه است چه آنكه (عبدالملك ) در سنه86 وفات كرد و وفات حضرت باقر عليه السلام را ازسال صدوچهارده تا صدوهفده ذكر كرده اند و آن در ايام خلافت (هشام بن عبدالملك )بوده و شايد از روايت لفظ (هشام ) سقط شده باشد و آن زين زهر آلود را (هشام بنعبدالملك ) فرستاده باشد. والله العالم .
در اين روز، سنه 179، حضرت امام موسى عليه السلام را وارد (بصره ) كردند وبعيسى بن جعفر ابن ابيجعفر منصور، تسليم كردند. عيسى آنحضرت را در يكى از حجراتخانه خود كه نزديك بديوانخانه بوده محبوس كرد ومشغول فرح و سرور عيد گرديد. از يكى از كاتبان او كه نصرانى بوده نقلشده كهميگفت اين عبد صالح و بنده شايسته خدا يعنى موسى بن جعفر عليه السلام در اين ايام كهدر اين خانه ، محبوس بود چيزى چند شنيد از لهو و لعب و ساز و خوانندگى و انواعفواحش و منكرات كه گمان ندارم هرگز بخاطر شريفش آنها خطور كرده باشد. مدتيكسال در بصره محبوس بود. پس آنجنابرا ببغداد بردند و در نزد(فضل بن ربيع ) حبس كردند.
در اين روز، سنه 106، (طاوس يمانى ) بمكه وفات كرد و او يكى از فقهاء عصر خودبوده و روايت او مناجات حضرت سجاد را در حجر و گفتگوى او با آنجناب معروف است و اواز علماء عامه بشمار رفته ، اگر چه صاحب روضات او را از علماء خاصه شمرده .
در اين روز، سنه 463، (احمد بن على ) معروف به (خطيب بغداد) صاحب تاريخبغداد وفات كرد و او را حافظ مشرق مى گفتند چنانچه (ابن عبدالبر) صاحب استيعابرا حافظ مغرب ، و اتفاقا هر دو در يكسال بمردند.
روز : 8
روز (ترويه ) است و در اين روز حجاج نيت حج تمتع كنند و محرم شده از مكه بسمت(منى ) و شب را در آنجا بيتوته كنند و صبح عرفه بجانب عرفات روند و روزه اينروز، فضليت دارد و كفاره شصت سال روايت شده .
در اين روز، سنه 60، (مسلم بن عقيل ) در كوفه خود را ظاهر كرد و اصحاب خود را امربخروج فرمود. باندك زمانى از اصحاب مسلم مسجد و بازار مملو شد و دور قصرالاماره راگرفتند و كار را بر (ابن زياد) تنگ كردند. اتباع (ابن زياد) كوفيانرا تخويفو انذار كردند و از معاونت (مسلم ) ايشانرا سست گردانيدند. كوفيان بناى نفاق وتفرق نهادند و پيوسته از دور (مسلم ) پراكنده شدند تا شبداخل شد و از آنجماعت باقى نماند جز سى نفر.
(مسلم ) نماز مغرب را در مسجد بجا آورد و چون از مسجد پاى بيرون نهاد، ديگر كسىبا او نبود. پس تنها متحيرانه در كوچه هاى كوفه مى گرديد تا بدر خانه (طوعه )رسيد و آن زنى بود كه بانتظار پسر خود بر در خانه خويش ايستاده بود. (مسلم ) راچون نظر بروى افتاد سلام كرد و شربت آبى طلبيد. (طوعه ) آب آورد. (مسلم )آشاميد و آنجا نشست . (طوعه ) ظرف آبرا بخانه برد و گذاشت و برگشت . (مسلم )را آنجا نشسته ديد. عرض كرد: اى بنده خدا مگر آب نياشاميدى ؟ فرمود: بلى . گفت :برخيز بخانه خود برو. (مسلم ) جواب نفرمود. دوباره اعاده كرد. جواب نشنيد، تادفعه سوم گفت : سبحان الله ! اى بنده خدا برخيز، بسوىاهل خود برو، چه بودن تو در اين وقت شب بر در خانه من شايسته نيست و من همحلال نمى كنم . (مسلم ) برخواست و فرمود: يا امة الله ! مرا در اين شهر، خانه وخويشى و يارى نيست . غربيم و راه بجائى نمى برم . آيا ممكنست بمن احسانى كنى و مرادر خانه خود، پناه دهى و شايد من بعد از اين مكافات كنم . عرض كرد قضيه شما چيست ؟فرمود: من مسلم بن عقيل هستم كه كوفيان مرا فريب دادند و دست از يارى من برداشتند و مراتنها و بيكس گذاشتند.
(طوعه )، (مسلم ) را بخانه آورد و شب عرفه را در خانه (طوعه ) بود. روزعرفه ، لشكر آمدند براى قتال او و با او محاربه كردند تا آنكه آنجناب را دستگيركردند(39) بتفصيلى كه مقام ، گنجايش نقل ندارد.
در همان روز، بعينه (عمرو بن سعيد بن العاص ) با جماعت بسيارى ، ببهانه حج بمكهآمدند و از جانب (يزيد) ماءمور بودند كه امام حسين (ع ) را در مكه بهرحال كه باشد بگيرند و بنزد (يزيد) ببرند يا آنكه او رابقتل رسانند.
لاجرم امام حسين (ع ) احرام حج را بعمره عدول فرمود و طواف خانه و سعى ما بين صفا ومروه بجاى آورد و محل شد و متوجه عراق گرديد.
(ابن عباس ) گفته كه پيش از آنكه متوجه عراق گردد، بر در كعبه ايستاده بود و دستجبرئيل در دست او بود و جبرئيل ندا مى كرد مردم را: هلمو الى بيعة الله و خطبه آنحضرت :خط الموت على ابن آدم و كلمات آن جناب با برادرش (محمد حنفيه ) و مكالماتش باعبادله در وقت حركتش بسمت عراق در جاى خود بشرح رفته است .
شب : 9
اين شب ، از ليالى متبركه و شب مناجات با قاضى الحاجات است و توبه در آن شبمقبول و دعا در آن مستجاب است و كسى كه آن شب را بعبادت بسر آورد، اجر صد و هفتادسال ، عبادت داشته باشد و از براى آن شب چندعمل است :
1. بخواند: اللهم يا شاهد كل نجوى الخ .
2. بخواند تسبيحات عشر را كه (سيد) در (اقبال ) ذكر كرده .
3. بخواند دعاى اللهم من تعبا و تهيا را كه در روز عرفه و شب هاى جمعه نيز وارد است .
4. زيارت كند زمين كربلا را و بماند در آنجا تا روز عيد تا آنكه از شر آنسال نگاه داشته شود.
روز : 9
اين روز، روز عرفه و از اعياد عظيمه است اگر چه عيد ناميده نشده است و روزيستكه حقتعالى ، بندگان خود را بعبادت و اطاعت خويش خوانده و موائد جود و احسان خود را براىايشان گسترانيده و وعده فرموده ايشان را بآمرزش گناهان ايشان و پوشانيدن عيبهايشانو از براى اين روز اعمالى چند است :
1. غسل
2. زيارت امام حسين عليه السلام و اگر كسى توفيق يابد كه در اين روز، در تحت قبهمقدسه آن حضرت باشد ثوابش كمتر نيست از كسى كه در عرفات باشد، بلكه زيادهاست .
3. بعد از نماز عصر پيش از آنكه مشغول بخواندن دعاهاى عرفه شود دو ركعت نماز بجاآورد در زير آسمان و اعتراف كند نزد حق تعالى بگناهان خود تا فايز شود بثواباهل عرفات و گناهانش آمرزيده گردد (شيخ كفعمى ) بعد از اين دو ركعت فرمود كه دوركعت ديگر بجا آورد: در ركعت اول (حمد) و (توحيد) و در دوم (حمد) و (حجد)پس از آن ، چهار ركعت ديگر بجا آورد در هر ركعت (حمد) و پنجاه مرتبه (توحيد) كهاين چهار ركعت نماز بعينه نماز امير المومنين (ع ) است كه فضليت بسيار دارد.
4. دعاى 47 صحيفه كامله را بخواند.
5. دعاى عرفه سيد الشهداء را بخواند.
6. بخواند تسبيحاتى را كه (كفعمى ) نقل كرده و فرموده كه ثواب آن از كثرت ،احصا نميشود و اول آن : سبحان الله قبل كل احد است .
7. بخواند دعاهاى عرفه را كه وارد شده از حضرترسول و على بن الحسين و حضرت صادق و كاظم عليهم السلام و (سيد) در(اقبال ) ذكر فرموده .
بالجمله كسى كه توفيق يابد و امروز در عرفات باشد ادعيه واعمال بسيار دارد و بهترين اعمال در اين روز، دعا است و در تمام ايامسال اين روز شريف بجهت دعا امتيازى دارد، لاجرم دعاهاى بسيار براى اين روز، وارد شده وبسيارى از آنها را (علامه مجلسى ) در (زادالمعاد)نقل فرموده و دعا از براى برادران مؤ من از زنده و مرده بسيار بايد كرد و روايت وارده درحال (عبدالله بن جندب ) رحمه الله در موقف عرفات و دعاى او براى برادران مؤ منخود، مشهور است و رجاء و اثق از برادران دينى آنكه اين مجرم رو سياه را درحال حيات و ممات از دعا فراموش نكنند.
عمل (ام داود) در اين روز، بجا آوردن نيكو است و احاديث در باب روزه اين روز مختلف استو اكثر علما جمع كرده اند ما بين احاديث باينكه اگر در ماه اشتباه نباشد و روزه او را از دعاكردن ضعيف نگرداند، سنت است والا مكروه است . يعنى ثوابش كمتر است و (سيد) ازبراى اين روزه ، دوازده ركعت نماز نقل كرده به (حمد) و (آية الكرسى ) و(توحيد) و بعد از سلام دعاى مختصرى چنانچه در(اقبال ) است و از براى آخر روز عرفه اين دعا رانقل كرده :
(( يا رب ان ذنوبى لا تضرك و ان مغفرتك لى لا تنقصك فاعطنى مالا ينقصك و اغفرلىمالا تضرك . ))
ايضا در عشيه عرفه بخواند:
(( اللهم لا تحرمنى خير ما عندك لشر ماعندى فان انت لم ترحمنى بتعبى و نصبى فلاتحرمنى اجر المصاب على مصيبه . ))
گفته شده كه در اين روز، توبه آدم قبول شده و حضرت ابراهيم و حضرت عيسى متولدشده اند و (تورية ) بر (داود) نازلشده .
در اين روز، سنه 60، شهيد شد (مسلم بن عقيل ) و (هانى ابن عروه )(40) رحمةالله عليهما.
در اين روز، اصحاب رسولخدا(ص ) ماءمور شدند كه درهاى خانه هاى خود را كه بمسجدآنحضرت باز مى شد ببندند، مگر حضرت (اميرالمؤ منين عليه السلام ).
در اين روز، سنه 538، فخر خوارزم (ابوالقاسم محمد بن عمر معتزلى ). معروف به(زمخشرى ) در زمخشر كه يكى از قراء خوارزم است وفات كرد و او را (جارالله )گويند بجهت آنكه چندى مجاورت مكه را اختيار كرده بود. گويند در يكى از اسفار اوببلاد خوارزم ، بسبب سرما، يك پاى او قطع شده بود، پس با چوب راه مى رفت و مصنفاتاو بسيار است مانند (كشاف ) و (فائق ) و (اساس البلاغة ) و (ربيعالابرار) و (انموزج )(41) و غيرها و اشعار خوب مى گفته و از اشعار او است كه در(كشاف ) در تفسير سوره بقره ذكر كرده و هم وصيت نموده كه بر لوح قبرشبنويسند:
(( يا من يرى مدالبعوض جناحها |
فى ظلمه الليل البهيم الا ليل |
و يرى مناط عروقها فى نحرها |
والمخ فى تلك العظام النحل |
ما كان منه فى الزمان الاول )) |
در ثلث اول شب اين روز، سنه 689، وفات يافت شيخجليل فقيه (يحيى بن احمد بن يحيى حلى ) پسر عم (محقق ) صاحب (جامعالشرايع ) و (نزهه الناظر) و از براى اوست حكايتى (42) با (محقق ) هنگامورود (محقق طوسى ) به (حله ) در سلطنت (هلاكوخان ).
و نيز در شب گذشته بعد از مغرب - سنه 1246 - وفات يافت بسبب طاعون كبير كه درعراق عرب ظاهر شده بود، سيد اجل صاحب مقامات عاليه و كرامات باهره ، (سيد محمدباقر قزوينى ) پسر خواهر علامه (بحرالعلوم ) شيخاجل (محدث نورى ) در خاتمه مستدرك ببرخى از مقامات او اشاره كرده است .
شب : 10
اين شب ، از ليالى متبركه و از جمله چهار شبى است كه احياى آنها سنت است و درهاى آسماندر اين شب سنت است زيارت امام حسين عليه السلام و زيارت مخصوصه آنحضرت را در(هديه ) ذكر كردم و دعاى يا دائم الفضل كه در شب عيد فطر ذكر شد در اين شب نيز،ده مرتبه خوانده مى شود.
در اين شب ، سنه 548، شيخ اجل اقدم سعيد وحبر فقيه فريد امين الاسلام (ابوعلىفضل بن الحسن طبرى ) صاحب (مجمع البيان ) و غيره در سبزوار، وفات كرد. جنازهشريفش را بارض اقدس حمل كردند. قبر شريفش فعلا در آن بلد در قبرستان قتلگاه ،معروف است و قتلگاه موضعى است در مشهد كه در اواخر دولت صفويه كه فتنه افاغنهبود باشاره (عبدالله خان افغان ) قتل عام شد و شهدآء در آنجا به خاك رفتند.
اين شيخ جليل پدر (ابونصر حسن بن فضل ) صاحب (مكارم الاخلاق ) و جد(ابوالفضل على بن حسن ) صاحب (مشكوة الانوار) است و سلسله او از علما بوده اند.
(( و بالجمله محامد امين الدين الطبرسى اكثر من ان يكتب و مقالته فى الرضاع معروفهو هى قوله بعدم اعتبار اتحاد الفحل فى نشر الحرمه و كذا قوله بان المعاصى كلهاكبيره و انما يكون اتصافها بالصغيره بالنسبه الى ما هو اكبر و نسب اليه صاحبرياض العلماء ما ينسب الى المولى فتح الله الكاشانى المفسر ما اشتهر بين الخاص والعام من واقعه السكته و الدفن و قضيه النباش . ))
روز : 10
روز عيد اضحى است و بسيار روز شريفى است و ما، در عيد فطر بمختصرى از آداب عيداشاره كرديم و در اين جا نيز چند عمل مذكور ميشود:
1. غسل است كه در اين روز سنت مؤ كد است و بعضى از علما واجب دانسته اند.
2. نماز عيد است به همان نحو كه در عيد فطر ذكر شده ، لكن در اين روز مستحب است كهافطار بعد از نماز از گوشت قربان شود و (سيد) در(اقبال ) در بين نماز اين عيد، دعاهاى مخصوصى ذكر كرده .
3. خواندن دعاهائى است كه وارده شده پيش از نماز عيد و بعد از نماز آن و بهترين دعاهاىاين روز دعاى 48 صحيفه است : اللهم هذا يوم مبارك الخ و اگر دعاى 46، يا من يرحم من لايرحمه العباد را نيز بخواند، خوب است .
4. خواندن دعاى (ندبه ) است .
5. قربانى است كه سنت مؤ كد است .
6. خواندن تكبيرات است براى كسى كه در منى باشد عقب پانزده نماز كه اولش نمازظهر روز عيد است و آخرش نماز صبح روز سيزدهم و كسانى كه در ساير شهرها هستند،بخوانند عقب ده نماز از ظهر روز عيد تا صبح دوازدهم و تكبيرات اينست :
(( الله اكبر الله اكبر لا اله الا الله و الله اكبر الله اكبر و الله الحمد الله اكبر علىما هدينا الله اكبر على مارزقنا من بهيمه الانعام و الحمدلله على ماابلانا. ))
و مستحب است تكرار اين تكبيرات ، عقب نمازها بقدر امكان و خواندن بعد ازنوافل نيز.
در اين روز، سنه 328، (محمد بن قاسم بغدادى ) معروف به (ابن انبارى ) وفاتيافت و او مردى بود، معروف بكثرت حفظ. گفته اند صد و بيست تفسير قرآن با اساتيدآن از حفظ داشته و سيصد هزار بيت شاهد قرآنى حافظ بود. از او پرسيدند چه مقدار استمحفوظات تو. گفت سيزده صندوق .
روز : 11
اين روز، اول ايام سه روزه تشريق است كه حرام است روزه آنها بر كسيكه در (منى )است و بقولى (43) روز ولادت حضرت رضا(ع ) است .
در اين روز، سنه 207، (عمر بن واقد) معروف به (واقدى ) صاحب مغازى قاضىبغداد، وفات يافت و در رجال كبير در ترجمه (ابراهيم بن محمد بن ابى يحيى امامى )كه از اصحاب صادقين عليهم السلام است نقل كرده از بعض ثقات عامه كه كتب (واقدى) تمام كتب (ابراهيم ) است (واقدى ) آنها رانقل كرده و بخود نسبت داده است .
روز : 12
در اين روز، سنه 136، (ابو العباس سفاح ) كه نامش عبدالله است نه احمد واول خلفاء بنى عباس و نبيره (ابن عباس ) است در هاشميه وفات كرد و او به(آل ابى طالب ) راءفت داشت بعكس برادرش (منصور).
شب : 14
شق القمر شده باعجاز رسولخدا(ص ) در مكه معظمه بنحوى كه در كتب معتبره ذكر شدهاست .
روز : 14
در اين روز، سنه 317، قرامطه بسر كردگى (ابوطاهر قرمطى ) وارد مكه شدند ودست تعدى بر مسلمانان گشادند و ايشان را مسجدالحرام بكشتند و كشتگان ايشان را در چاهزمزم بريختند و جامه كعبه را برداشتند و بر خود قسمت كردند واموال حاج و خانه هاى مكه را غارت كردند و باب خانه و حجرالاسود را بكندند و حجر رابا خود حمل كردند به (هجر) بردند و زياده از بيستسال نزد ايشان بود. امير بغداد و عراق پنجاه هزار دينار بايشان دادند كه حجر را ردكنند، قبول نكردند تا در زمان (مطيع الله ) در سنه 339، بامر (عبيدالله مهدىاسمعيلى ) صاحب مملكت افريقيه بمكه برگردانيدند.
در وقت بردن حجر، چهل شتر در زير بار او هلاك شد و در وقت برگردانيدن بار يك شترلاغر بى طاقت كردند، همان او را ببرد و از بركت آن ، فربه و چاق شد و اين استبعادىندارد چه آنكه حجرالاسود، آيتى است از آيات الهى و از براى او شئونى است كه جاىنقلش نيست .
در (مجمع البحرين ) در لغت (قرمط) از (شيخ بهائى )نقل شده كه در سنه 310، در ايام موسم قرامطهداخل مكه شدند و حجرالاسود را بردند و بيستسال نزد ايشان بود و خلق بسيارى بكشتند و از جمله (على بن بابويه ) بود كه درطواف بود. (قرامطه ) شمشير بر او زدند. او از پاى در آمد و بر زمين افتاد و بگفت :
(( ترى المحبين صرعى فى ديارهم |
كفيته الكهف لا يدرون كم لبثوا )) |
و اين قضيه غريبى است با آنكه كسى ذكر نكرده مخالف است با تاريخ وفات (ابنبابويه ) چه وفات او در شعبان سنه 299،سال تناثر نجوم است .
در اين روز، سنه 356، (على بن الحسين المروانى ) معروف به (ابوالفرجاصفهانى ) شيعى زيدى ، صاحب (اغانى ) و(مقاتل الطالببتيين ) وفات كرد. كتاب (اغانى ) را در مدت پنجاهسال جمع كرد و تحفه بود براى مجلس (سيف الدوله ) حمدانى امير شام (سيف الدوله) او را هزار دينار جايزه داد و فضلا بخصوص (صاحب ابن عباد) و (عضد الدوله) و (سيف الدوله ) باين كتاب عنايتى تمام داشتند و از خويشتن جدا نميكردند.
روز : 15
در اين روز، سنه 34، اصحاب رسولخدا(ص ) اطراف خانه عثمان را محاصره كردند و ازاو درخواست نمودند كه خويشتن را از خلافت خلع كند. عثمان مى گفت : لباسى را كه خدابر من پوشانده از خود دور نمى كنم . مردم هم كار بر او سخت گرفته بودن و كار كمكم بالا گرفت تا روز هيجدهم كه او را بقتل رسانيدند.
در اين روز، سنه 212، بنابر مشهور بين علما، ولادت با سعادت حضرت على هادى عليهالسلام واقع شده در قريه (صريا) كه در حوالى مدينه طيبه است .
در اين روز، سنه 242، (يحيى بن اكثم قاضى ) در (ربذه ) وفات كرد و او ازندماء مجلس (ماءمون ) بود و از پيش در بصره قضاوت داشت و اوبعمل قوم لوط، معروف بود و چون اولادهاى مردم بصره را فاسد كرد،اهل بصره بتنگ آمدند و بماءمون شكايتها از او پيغام كردند. (ماءمون ) او را از قضاوتآنجا عزل كرد.
گويند روزى (ماءمون ) از (يحيى ) پرسيد كه اين شعر از كيست :
(( قاض يرى الحدفى الزناء و لا |
يرى على من يلوط من باس )) |
(يحيى ) گفت : از (ابن ابى نعيم ) است و هم از اشعار او است :
(( ما احسب الجور ينقضى و على |
ماءمون از خجلت ساعتى سر بزير افكند و فرمان داد تا (ابن ابى نعيم ) را نفى بلدكردند.
روز : 17
در اين روز، سنه 303، (سيف الدوله حمدانى ) متولد شد. در سنه 488 (محمد بنابى نصر اندلسى ) معروف به (حميدى ) صاحب كتاب (الجمع بين الصحيحة )در بغداد وفات كرد و نيز وفات كرد در اين روز، (ابن وردى شافعى ) و (احمد بنمحمد) معروف به (شمنى ) شارح مغنى و استاد سيوطى .
شب : 18
شب عيد غدير و شب با شرافتى است و (سيد) در(اقبال ) دوازده ركعت نماز، بيك سلام بكيفيتى مخصوص براى اين شب با دعائىنقل كرده است .
روز : 18
روز عيد غدير و عيد آل محمد(ص ) و عظيمترين اعياد است .
مخلص روايات غدير آنستكه چون رسولخدا(ص ) از سفر حجة الوداع مراجعت فرمود، درنزديكى حجفه بخم غدير كه جبرئيل نازل شد بتاءكيد تمام كه يا ايهاالرسول ! تبليغ كن آنچه بتو نازل شده از جانب پروردگار تو، در باب على و اگرنرسانيدى پس تبليغ نكردى رسالت او را، و خدا حفظ خواهد كرد ترا از مردم .
جبرئيل در اين باب ، چند دفعه در مواقف متعددهنازل شده بود و لكن چون آيه عصمت و حفظ نياورده بود، رسولخدا(ص ) منتظر آن بود،تا در اين جا آيه تبليغ و عصمت را بتاءكيد شديد آورد.
پس آنجناب بحكم الهى ، در خم غدير، توقف فرمود و فرمان كرد كه تمامى اصحاب چهآنهائى كه جلوتر بجانب منزل رفته اند چه آنهائى كه در عقب مى آيند، در آنجا جمعشوند و آن موضعى بوده كه قابل نزول و توقف نبوده و چون چاشت و قريببزوال بود، هوا نيز در نهايت گرما بوده ، بنحويكه مردماستقلال بدواب مى نمودند و بعضى از شدت حرارت زمين ، نصف رداى خود را بر سرنصف ديگر آنرا در زير پا، فرش ميكردند.
آن موضع را كه مشتمل بر اشواك و خس و خاشاك بود، صاف كردند و منبرى از جهاز شتريا كجاوه ها يا از احجار، ترتيب دادند و صحابه در اين وقت حاضر بودند، موافق بعضىاز كتب صد و بيست هزار نفر بودند. پس آنجناب بر منبر صعود فرمود و خطبه طويلهبليغه انشاء فرمود. پس امير المؤ منين (ع ) را بلند كرد بحدى كه بياض زيربغل اقدسش نمايان گرديد و مردم همه ، آنجناب را ديدند و فرمود:
(( من كنت مولاه فعلى مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره واخذل من خذله . ))
پس امر بتمسك ثقلين نمود و آنچه را كه بايد در اين مقام بفرمايد، فرمود.
و آيه اليوم اكملت لكم دينكم نازل شد و اين آيه شريفه از آياتى است كهنزول آن مكرر شده .
پس (حسان بن ثابت ) و بعضى ديگر در اين باب اشعارى گفتند و از جمله اشعار(حسان ) اين يك بيت است كه در محضر آن جمع از صحابه خوانده و رسولخدا(ص )كلمه : (( لازلت يا حسان مويدا بروح القدس ما نصرتنا بلسانك )) در حق او فرمود.
(( فقال له قم يا على فاننى |
رضيتك من بعدى اماما و هاديا )) |
پس موافق نقل بعضى ، خيمه براى امير المؤ منين صلوات الله عليه بر سر پا كردند ومردمان بجهت بيعت با او حاضر شدند و اول كسى كه آنجناب رابحصول مرتبت مولائيت تهنيت نمود، خليفه ثانى بود كه گفت :
(( بخ بخ هنيالك يابن ابى طالب اصحبت مولاى و مولىكل مؤ من و مؤ منه . ))
بروايت (دارقطنى ) و (عاصمى ) خليفهاول نيز شريك ثانى گرديد در اداى تهنيت .
حديث غدير از احاديث متواتره بين الفريقين است و هيچ حديثى به مرتبه آن نمى رسد و از(ابوالمعانى جوينى ) منقولستكه ، تعجب ميكرد و مى گفت در بغداد در دست صحافى ،كتابى ديدم كه در آخر آن نوشته : اين جلد بيست و هشتم از طريق حديث : (( من كنت مولاهفعلى مولاه )) است و بعد از اين ، جلد بيست و نهم بيايد.
سيد اجل حامى الملة و سيف الامة (مير حامد حسين هندى ) رضوان الله عليه ، دو مجلد كبيراز (عبقات الانوار) را در اين حديث شريف نوشته و من آن دو مجلد را مختصر كردم و ناميدمبه (( فيض القدير فيما يتعلق بحديث الغدير. ))
بالجمله ، اعمال اين روز مبارك ، چند چيز است :
1. روزه است كه كفاره شصت سال گناه است .
2. غسل است .
3. زيارت حضرت امير المؤ منين (ع ) است و سزاوار است كه انسان هر كجا باشد سعى كندكه خود را بقبر مطهر آنحضرت برساند و از براى آنجناب در اين روز، سه زيارتمخصوصه نقل شده كه يكى از آنها زيارت معروفه (امين الله ) است كه از نزديك ودور خوانده مى شود و آن از زيارات جامعه مطلقه است .
4. بخواند تعويذى را كه (سيد) در (اقبال ) از حضرترسول صلى الله عليه و آله روايت كرده است .
5. دو ركعت نماز كند و بسجده رود و صد مرتبه شكر خدا كند، پس سر از سجده بردارد وبخواند: (( اللهم انى اسئلك بان لك الحمد الخ . )) و اگر اين دو ركعت نماز رانزديك بزوال بكند و در ركعت اول (قدر) و در دوم (توحيد) بخواند بهتر است .
6. دو ركعت نماز كند، پيش از زوال به نيم ساعت . در هر ركعت (حمد) يك مرتبه و(توحيد) و (انا انزلناه ) و (آية الكرسى )(44) را هر يك ده مرتبه بخواندكه مقابل صد هزار حج و صد هزار عمره و باعث قضاء حوائج است و بهتر آنكه بعد ازنماز ايندعا را بخواند:
ربنا اننا سمعنا مناديا الخ .
7. بخواند دعاى (ندبه ) را.
8. بخواند دعاى (( اللهم انى اسئلك بحق محمد نبيك و على وليك الخ . )) كه (شيخمفيد) روايت كرده و اگر بتواند بخواند دعاهاى مبسوطه را كه (سيد) در(اقبال ) نقل كرده است .
9. آنكه چون مؤ منى را ملاقات كند اين تهنيت را بگويد:
(( الحمدلله الذى جعلنا من المتمسكين بولايه امير المؤ منين و الائمه عليهم السلام . ))
و نيز بخواند:
(( الحمدلله الذى اكرمنا بهذا اليوم و جعلنا من الموفين بعهده الذى عهده الينا و ميثاقهالذى و اثقنا به من ولايه و لاة امره و القوام بقسطه و لم يجعلنا من الجاحدين و المكذبينبيوم الدين . ))
بدانكه در اين روز شريف از براى پوشيدن جامه هاى نيكو و زينت كردن و شادى كردن وشاد نمودن شيعيان امير المؤ منين عليه السلام و عفو از تقصيرات ايشان و توسعه برعيال و اطعام مؤ منان و افطار دادن روزه داران و مصافحه با مؤ منين و رفتن بزيارت ايشانو تبسم كردن بر رويشان و شكر الهى بجاى آوردن بجهت نعمت بزرگ ولايت و بسيارفرستادن صلوات و اكثار در عبادات و طاعات از براى هر يك فضيلتى عظيم است ويكدرهم كه در اين روز، كسى ببرادر مؤ من خود بدهد، برابر است با هزار درهم در غير اينروز و طعام دادن بمؤ منى در اين روز مثل طعام دادن بجميع پيغمبران و صديقان است و اينروز، روز قبولى اعمال شيعيان و روز برطرف شدن غمهاى ايشان است .
اين روز، روزى است كه حضرت موسى (ع ) بر ساحران غلبه كرده و خداوند آتش را برحضرت ابراهيم (ع ) سرد و سلامت كرده و حضرت موسى (ع )، يوشع بن - نون را وصىخود گردانيد و حضرت عيسى (ع )، شمعون الصفا را وصى خود قرار داده و حضرتسليمان (ع ) رعيت خود را بر استخلاف (آصف بن برخيا) اشهاد كرده ورسول خدا(ع ) ما بين اصحاب برادرى افكند.
در اين روز، بيعت كردند مردم با اميرالمؤ منين عليه السلام بر خلافت ، بعد از (عثمان) چه آنكه در اين روز، سنه 35، اصحاب بخانه (عثمان ) ريختند و خونش بريختند وجنازه او تا سه روز، غير مدفون ماند و كسى جرئت دفن نداشت . تا بعد از سه روز جسداو را بر تخته پاره اى نهادند، چنانچه پايش آويزان بود و سرش بتخته مى خورد.خواستند او را بقبرستان برند، مصريان بر سر راه شدند و سنگ همى افكندند تا كسىاو را بگورستان مسلمانان نبرد. لاجرم او را در (حش كوكب ) كه نزديك مقبره جهودانبود، دفن كردند. چون معاويه فرمانروا گشت ، حكم داد تا مسلمانان مردگان خود را دربقيع از آنسوى كه (عثمان ) دفن بود بخاك سپردند تا مدفن او بگورستان بقيعاتصال يافت .
در اين روز، سنه 672، وفات يافت سلطان المحققين و برهان الموحدين حجه الفرقهالناجيه الخواجه نصير الملة و الحق و الدين (محمد بن محمد بن الحسن الطوسى )اصلش از بلوك (جهرود) از موضعى كه او را (وشاره ) گويند از دهات (قم )است . چون مولد شريفش در (طوس ) واقع شده لهذا به (محقق طوسى ) معروفگشته . مدفنش در بقعه كاظميه (ع ) در سمت سر، در آن موضعى است كه (ناصر عباسى) براى خود تهيه كرده بود و قسمت او نشد بلكه در (رصافه ) دفن شد و از غرائباتفاق ، روز تهيه و حفر آن قبر با روز ولادت (محقق طوسى ) يكى بوده .
گويند: در وقت وفات بآنجناب گفتند كه جنازه ات را به نجفحمل كنيم . فرمود: من خجالت مى كشم از (امام موسى )(ع ) كه چنين وصيت كنم .
(فاضل اشكورى ) در (محبوب القلوب ) مقدارى ازحال آنجناب را نوشته است و اين مختصر را گنجايشنقل نيست .
در اين روز، مقتداى شيعه شيخ اجل اعلم (على بن عبدالمعالى كركى ) معروف به (محققثانى ) صاحب جامع المقاصد و نفحات اللاهوت ، وفات يافت و جلالت شاءنش زياده ازآنستكه ذكر شود. تاريخ وفاتش : مقتداى شيعة 940 -.
در اين روز،، سنه 1144، وفات كرد عالم ربانى المولى (محمد بن عبدالفتاحتنكابنى مازندرانى ) مشهور بسراب تلميذ صاحب ذخيره محقق خراسانى دراصول دين تاءليفاتى دارد. صاحب (روضات ) حكايت عجيبى از او با شخصى جنى درسفر زيارت ائمه عليهم السلام نقل كرده ، مقام نقلش نيست .