شب : 11
نماز دو ركعت است در هر ركعت (حمد) و بيست مرتبه سوره (كوثر) .
روز : 11
بخواند: (( اللهم حبب الى فيه الاحسان و كره الى فيه الفسوق و العصيان حرم علىفيه السخط و النيران بعونك ياغوث المستغيثين ))
شب : 12
نمازش هشت ركعت است در هر ركعت حمد و سى مرتبه (اناانزلناه ).
روز : 12
بخواند (( اللهم زينى فيه بالستر و العفاف و استرنى فيه بلباس القنوع والكفاف و حلنى فيه بحلى الفضل و الانصاف بعصمتك ياعصمة الخائفين . ))
و در اين روز انجيل بر حضرت (عيسى عليه السلام )نازل شد. در اين روز رسول خدا(ص ) عقد اخوت بست ما بين اصحاب خود از مهاجر و انصارو(اميرالمؤ منين ع ) را برادر خود قرار داد.
و در اين روز سنه 597،(عبدالرحمن بن على ) معروف به (ابوالفرج ابن جوزى )حنبلى در بغداد وفات كرد و(ابوالمظفر يوسف بن قزعلى ) صاحب تذكره و تاريخسبط او است كه در اواخر سنه 654 در دمشق وفات كرد.
گويند(ابن جوزى ) بخط خود بسيار كتاب كرده بود و ريزه هاى تراش قلم خود راكه بآن حديث نوشته بود جمع كرده بوده ، وقت مردن وصيت كرد كه آبغسل مرا بآن ريزه هاى قلم گرم نمائيد. چون وفات كرد آبغسل او را بآنها گرم كردند و كفايت كرد، بلكه زياد هم آمد.
(ابن جوزى ) تاءليفات بسيار دارد و نوادر حكايات او بسيار است و او راءس اذكياءبوده . وقتى در محضر(ناصر الدين الله ) از او پرسيدند كهافضل مردم بعد از رسول خدا(ص ) كيست ؟ چون ناصر شيعى مذهب بوده ،(ابن جوزى )جرئت تصريح بعقيده خود نكرد. لاجرم باجمال جواد بداد و گفت : (( افضلهم بعده منكانت بنته فى بيته )) . يعنى : افضل مردم بعد از رسولخدا(ص ) آنكسى است كهدختر او در خانه وى است و اين عبارت دو احتمال دارد: يكى آنكه مراد آن باشد كه دخترپيغمبر(ص ) در خانه او است كه على (ع ) باشد واحتمال ديگر آنكه دختر شخص افضل در خانه پيغمبر(ص ) است كه ابوبكر باشد و اينجواب گفت (اربع اربع اربع ) اهل سنت حمل بر تاءكيد كردند و شيعه بر ائمه اثنىعشر عليهم السلام . ولكن با اين فطانت و ذكاوت زنى او را مفحم كرد هنگاميكه در منبرتفوه كرد بكلمه سلونى قبل ان تفقدونى و آن قضيه معروف است و در(صراط مستقيم )هم مذكور است و اين بجهت آن بود كه اين كلمه از خصائص اميرالمومنين (ع ) بوده كه بابمدينه علم رسولخدا(ص ) بوده و خود آن جناب فرمود كه : (( لا يقولها بعدى الامدعكذاب )) و هم جماعتى اين كلمه را گفتند و رسوا شدند و مقام ذكرش نيست .
شب : 13
اول ليالى بيض است و در آن سه عمل است :
1 - غسل 2 - چهار ركعت نماز، در هر ركعت صد و بيست و پنج مرتبه (توحيد).
3 - دو ركعت نماز است كه در شب سيزدهم رجب و شعبان نيز خوانده ميشود در هر ركعت بعداز(حمد)،(يس ) و(تبارك الملك ) و (توحيد) بخواند.
روز : 13
بخواند (( اللهم طهرنى فيه من الدنس و الاقذار و صبرنى و فيه على كائنات الاقدارو فقنى للتقى و صحبة الابرار بعونك يا قرة عين المساكين . ))
در اين روز سنه 95(حجاج ثقفى ) بسبب مرض آكله كه در جوف او پيدا شد، بدركاتجحيم پيوست و در بلده واسط كه از بناهاى خود او است بخاك رفت و من شرححال او را در كتاب تاريخ خود ذكر كردم و همنقل كردم كه عدد كشتگان او بغير از آنچه كه بسبب حروب و عساكر او كشته شده اود وبصد و بيست هزار بشمار رفته و در محبس او پنجاه هزار مرد و سى هزار زن كه شانزدههزار از آنها برهنه و عريان بودند، از دنيا رفتند، و مرد و زن را با هم حبس ميكرد و محبساو را سقفى و ساترى نبود.
روايت است كه در جمعه آخر عمر خود سوار شده بود كه بنماز جمعه ميرفت كه صداىضجه شنيد. پرسيد اين شيون چيست . گفتند: صداى كسانى است كه در زندان تو ميباشندكه از گرسنگى و سختى صحيه و ضجه ميكشند. حجاج رو بناحيه ايشان كرد و گفت:(اخسؤ افيها و لاتكلمون ) پس از آن جمعه ديگر نخواند كه بجهنم پيوست .
حجاج از شيعيان اميرالمؤ منين (ع ) و خواص آنحضرت بسيار بكشت و(كميل بن زياد) و(قنبر) را او شهيد كرد و(عبدالرحمن بن ابى ليلى ) را چندانتازيانه زد كه كتفهايش سياه شد و امر كرد كه اميرالمؤ منين (ع ) را سب كند، او در عوضمناقب آنحضرت بگفت . حجاج او را بكشت و(يحيى بن امالطويل ) را كه از حواريين حضرت سجاد(ع ) بود، دست و پا بريد، تا شهيد شد و آخركسى را كه شهيد كرد سعيد بن جبير بود و حضرت امير(ع ) كرة بعد كرة در مخاطبات خودبا اهل كوفه از امارات و خونريزى حجاج و گرفتاريهاى مردم در زمان او و بنى اميه خبرداده و از او بغير از (غلام ثقفى ) تعبير به (اباوذحة ) نيز فرموده . و (ابن ابىالحديد) و غيره در شرح آن وجوهى گفته اند.
و در اين روز سنه 418 وفات كرد (ابوالقاسم حسين بن على ) وزير مغربى كهمردى فاضل و عاقل و شجاع و صاحب تصنيفات وقليل النظير بوده . مادرش (فاطمه ) دختر (نعمانى ) صاحب كتاب (غيبت ) است .
شب : 14
نماز شش ركعت است . در هر ركعت (حمد) و سى مرتبه (اذا زلزلت ) و نيز در اين شبچهار ركعت نماز كند بدو سلام در هر ركعت بعد از(حمد)، ( يس ) و (تبارك ) و(توحيد) بخواند.
روز : 14
بخواند (( اللهم لاتواخذنى فيه بالعثرات واقلنى فيه من الخطايا و الهفوات ولاتجعلنى غرضا للبلايا و الافات بعزتك يا عزالمرسيلن .)) در اين روز سنه 67(مختار ابن ابى عبيده ) در كوفه كشته شد(6) در جنگى كه ما بين او و (معصب بنزبير) واقع شد و پس از قتل مختار، مصعب بر كوفه مسلط شد وداخل دارالاماره گردى و اصحاب مختار را يكيك بكشت . پس حرم مختار را طلبيد و امر كرد كهاز مختار تبرى جويند و او را لعنت كنند و اگر نه كشته شوند. تمامى تبرى جستند جزدختر (سمرة بن جندب ) و دختر (نعمان بن بشير انصارى ) كه گفتند چگونه لعنكنيم و بيرازى جوئيم از مردى كه ميگفت : رب من خدا است و قائمالليل و صائم النهار بود و جان خود را در راه خدا ورسول (ص ) و در خونخواهى از كشندگان امام حسين (ع )بذل نمود و دلها را از كشتن ايشان شفا داد. مصعب اين مطلب را براى برادرش (عبدالله) نوشت . جواب آمد كه باى تبرى از مختار جويند و اگر نه كشته شوند، دختر (سمرة)، مختار را لعن كرد و وزنده ماند و دختر (نعمان ) ابا كرد و كشته گشت و واقعهكشته شدن مصعب در روز 13 جمادى الاولى مذكور خواهد شد.
شب : 15
از ليالى متبركه است و در آن چند عمل است :
1- غسل 2 - زيارت امام حسين (ع ) 3 - شش ركعت نماز بسه سلام ، در هر ركعت بعد از حمد،يس و تبارك و توحيد. 4 - چهار ركعت نماز در دو ركعتاول (حمد) و صد مرتبه (توحيد) و در دو ركعت ديگر (حمد) و پنجاه مرتبه(توحيد).
5 - صد ركعت نماز در هر ركعت بعد از (حمد) ده مرتبه (توحيد) و از براى اين نمازفضيلت بسيار نقل شده است . 6 - آنكه كسيكه در اين شب نزد قبر امام حسين (ع ) باشدمستحب است كه بعد از نماز عشا، ده ركعت نماز كند در هر ركعت بعد از (حمد) و ده مرتبه(توحيد) بخواند و از خدا پناه جويد از آتش جهنم .
روز : 15
بخواند (( اللهم ارزقنى فيه طاعة الخاشعين و اشعر فيه قلبى انابة المخبتين بامنكيا امان الخائفين .))
در اين روز سال دوم هجرى و بقول بعضى سال سيم تولد با سعادت حضرت مجتبى عليهالسلام واقعشد و روز هفتم او، جبرئيل براى تهنيت بر پيغمبرنازل گرديد و امر كرد كه او را نام و كنيت بگذارد و سرش را بتراشد و عقيقه از براى اوبكشد و گوشش را سوراخ كند و روايت است كه (امام حسن ) از سر تا بسينه بحضرترسول شبيه بوده . و (شيخ مفيد) فرموده كه تولد (امام محمد تقى (ع )) نيز در اينروز بوده ، لكن مشهور دهم رجب است . بهر حال روز بسيار شريفيى است و صدقات ومبرات در آن فضيلت بسيار دارد. و در اينروز سنه 3 حضرترسول (ص ) تزويج فرمود زينب بنت خزيمه را و او از پيش زوجه عبيدة بن الحارث بودهكه در بدر شهيد شد و مدت هشت ماه در خانه رسول خدا(ص ) بود و در ربيع الاخر وفاتكرد و او را ام المسكين گفتند بجهت كثرت و شفقت و ترحم و اطعام او بر مساكين .
و در اين روز سنه 6 حضرت (امام حسين ع ) مسلم را بجانب كوفه روانه كرد و كاغذكوفيان را جواب فرمود و در آن نوشت كه فرستادم بسوى شما برادر و پسر عم ثقهاهل بيت خويش (مسلم بن عقيل ) را. پس اگر او بنويسد بسوى من كه مجتمع شده است راىعقلاء و دانايان و اشراف شما بر آنچه در نامه ها درج كرده ايد، همانا بزودى بسوى شماخواهم آمد انشاء الله .
و در اين روز سنه 383 فاضل اديب و شاعر متبحر ليبيب ابوبكر خوارزمى محمد بنالعباس در نيشابور وفات كرد و او همانستكه وقتى خواست بر صاحب ابن عباد وارد شودبحاجب گفت كه بجانب صاحب بگو كه يكى از ادبا اذن بار ميطلبد. صاحب پيغام داد كه منقرار داده ام كه اذن ندهم باديبى كه بيست هزار شعر از دواوين عرب از حفظ نداشتهباشد. ابوبكر جواب داد كه اين مقدار شعر از نظم مردان ميخواهى يا از نظم زنان . چوناين جواب بصاحب رسيد، دانست كه ابوبكر است او را اذن داد و با وى انس گرفت وبواسطه صاحب بر عضدالدوله وارد شد و مرتبه رفيعى پيد كرد، لكن در آخر امر كفراننعمت صاحب نمود و او را هجو كرد و بعد از چندى وفات نمود چون خبر هجو و خبر فوتابوبكر به صاحب رسيد اين شعر بگفت :
(( اقول لربك من خراسان قابل |
امامات خوارزميكم قيل لى نعم |
فقلت اكتبوا بالجص من فوق قبره |
الا لعن الرحمن من كفر النعم )) |
و اين ابوبكر پسر خواهر (محمد بن جرير طبرى ) است و كلمات علما در تعيين استطبرى مختلف است كه آيا طبرى مورخ شافعى است و يا طبرى امامى و مقامى را جاى بسطنيست .
و اين ابوبكر از مورخين عظام و صاحب رسائلى است كه در مصر واسلامبول طبع شده است و از جمله آنها رقعه ايست كهباهل نيشابور نوشته و فهرست مظالم تيميه و عدويه و امويه و عباسيه قرار داده و آنرقعه را بعينه محقق اديب جناب (حاجى ميرزاابوالفضل ) در اواخر (شفاء الصدور) ايراد فرموده .
شب : 16
نماز دوازده ركعت است و در هر ركعت (حمد) و دوازده مرتبه (اليهكم التكاثر)بخواند.
روز : 16
بخواند (( اللهم وفقنى فيه العمل الابرار و جنبنى فيه مرافقة الاشرار و واردنى فيهبرحمتك فى دار القرار بالوهتيك يا اله العالمين .))
شب : 17
نمازش دو ركعت است در ركعت اول (حمد) و هر سوره كه خواهد و در ركعت دوم (حمد) وصد مرتبه (توحيد) و بعد از سلام صد مرتبه لااله الاالله و در اين شبغسل مستحب است .
و در اين شب سنه 58 عائشه دختر ابوبكر در مدينه وفات كرد(7) و (ابوهريرة )بروى نماز گذاشت و در همين شب در بقيع بخاك رفت و واقعهجمل و كينه هاى او از اميرالمؤ منين (ع ) در جاى خود بشرح رفته . علماى عامه گويند كهربع احكام شرعيه از عائشه بما رسيده و مرويات او را دو هزار دويست و ده حديث ، نوشتهاند و شيخ (ازرى ) ره ، در حق او فرمود:
و ما بين او و (ابوهريرة ) منافرت بوده و پاره اى از احاديث (ابوهريرة ) را تكذيبكرده . چنانچه سيوطى در كتاب (الاصابة فيما استدركته عائشه على الصحابة ) ذكركرده و من مقدارى از آنرا در (فيض القدير) نگاشتم .
روز : 17
دعاى آن (( اللهم اهدنى فيه لصالح الاعمال و اقض لى فيه الحوائج والامال يامن لايحتاج الى التفسير و السئوال يا عالما بما فى صدور الصامتين صلى علىمحمد و آله الطاهرين .))
و در اين روز سنه 2 واقعه بدر اتفاق افتاد و مسلمانان سيصد و سيزده نفر بودند ومشركين نهصد و بيست تن از مشركين هفتاد نفر اسير شدند و هفتاد نفر كشته شدند كه ازجمله رؤ ساء ايشان : عبته ، شيبه ، وليد، عاص بن سعيد، زمعة بن الاسود ونوفل بوده و بيشتر ايشان بشمشير اميرالمؤ منين (ع ) بدركات جحيم شتافتند و چون جنگبر طرف شد و فتح براى حضرت رسول (ص ) واقعشد، حضرت فرمود: كيست كه از(ابوجهل ) خبرى آورد. (عبدالله بن مسعود) گفت : يارسول الله من حاضرم بر خواست در ميان كشتگان قريش فحص كرد.(ابوجهل ) را ديد كه مجروح بر روى خاك افتاده . (عبدالله ) پا بر گردن او نهادو بر سينه وى نشست و موى زنخ او را بكشيد و گفت : الحمدلله الذى اخزاك .
ابوجهل گفت اى شبانك گوسفند بر جاى بلند بر آمدى بگو فتح باكيست . گفت : فتحخداى و رسول راست . هم اكنون سرت از تن دور كنم .ابوجهل بعد از كلماتى گفت : سر من را از پائين گردن جدا كن تا بزرگ و مهيب بنمايد ودر چشم محمد و باو بگو كه من پيوسته با تو دشمن بودم و امروز عداوتم سخت تر است .(عبدالله ) گفت : من لختى از اعضاى سرت را بگردن خواهم افزود تا از هم سرهاحقيرتر و خوردتر بنمايد. پس شمشير كشيد تا كار او را مام نمايد. شمشيرش را حدتنبود. لاجرم تيغ (ابوجهل ) را بر كشيد و سرش را بر گرفت و بنزدرسول خدا(ص ) آورد و در خاك افكند. حضرت در اوتاءمل فرمود و حمد خداى بجاى آورد.
و در اين روز (محمد بن مسلم ) فقيه مدنى تابعى معروف به (زهرى ) (بضم زاى وسكون ها) وفات كرد و جد (او عبدالله بن شهاب بن زهره ) در بدر با مشركين بوده(( قيل للزهرى هل شهد جد بدرا قال نعم و لكن من ذلك الجانب )) . و كلمات علما در مدحو قدح او مختلف است و مقام تفصيل نيست .
و در اين روز سنه 710 بقول (شيخ بهائى ) ره (قطب شيرازى ) وفات كرد و حقيرحال او را در روز 24 اين ماه ذكر ميكنم .
شب : 18
نمازش چهار ركعت است . در هر ركعت (حمد) و بيست و پنج مرتبه سوره (كوثر).
روز : 18
دعاى آن (( اللهم نبهى فيه لبركات اسحاره و نور قلبى فيه بضيآء انوار و خذبكل اعضائى الى اتباع اثاره يا نور قلوب العارفين )) .
شب : 19
اول شبهاى قدر است و شب قدر همان شبى است كه در تمامسال شبى بخوبى و فضيلت آن نميرسد و عمل در آن بهتر است ازعمل كردن و هزار ماه و در آن شب تقدير اموراتسال ميشود و ملائكه و روح كه اعظم ملائكه است در آن شب باذن پروردگار بزميننازل ميشود و بخدمت (امام زمان ع ) مشرف ميشوند. آنچه براى هر كسى مقدر شده استبر امام عليه السلام عرض ميكنند و از پاى مخفى بودن آن شب حكمتهاى بسيار و فوائدعبادت كردن در آن شب بيشمار است و اعمال شبهاى قدر بر دو نوع است . يكى : آنكه در هرشب بايد كرد. ديگر آنانكه مخصوصى بهرشبى . امااول ، پس آن چند چيز است :
1 - غسل است و بهتر آنستكه مقارن غروب آفتابغسل كند كه نماز مغرب را با غسل بخواند (8)
2 - دو ركعت نماز است . در هر ركعت بعد از (حمد) هفتمرتبه (توحيد) و بعد از فراغهفتاد مرتبه استغفرالله و اتوب اليه .
3 - قرآن مجيد را بگيرد و بگشايد و بگذارد درمقابل خود و بگويد:
(( اللهم انى اسئلك بكتابك المنزل و مافيه اسمك الاكبر و اسمائك الحسنى و ما يخاف ويرجى ان تجعلنى من عتقائك من النار )) .
پس هر چه حاجت دارد بخواهد.
4 - آنكه مصحف شريف را بگيرد و بر سر گذارد و بگويد:
(( اللهم بحق هذا القران و بحق ارسلته به و بحقكل مؤ من مدحته فيه و بحقك عليهم فلا احداعرف بحقك منك )) .
پس ده مرتبه بگويد. بك ياالله و ده مرتبه بحمده پس هر يك از معصومين را نام برد و دهمرتبه بگويد تا بحجة بن الحسين عليه السلام برسد. آنوقت حاجت خود را از خدابخواهد.
5 - زيارت كند (امام حسين ع ) را و زيارت مخصومه آنحضرت را در اين شبها در (هديه) ذكر كرده ام .
6 - احياء بدارد اين شبها را.
7 - صد ركعت نماز كند و اگر بتواند در هر ركعت بعد از (حمد) ده مرتبه (توحيد)بخواند و بعد از هر دو ركعت دعاى آنرا كه (شيخ ) و (سيد)نقل كرده اند، بخواند.
8 - دعاى جوشن كبير بخواند.
9- بخواند اين دعا را كه (كفعمى ) از (امام زين العابدين ع ) روايت كرده كه در اينسه شب ميخوانده در حال قيام و قعود و ركوع و سجده :
(( اللهم انى امسيت لك عبدا و اخرا الخ ))
و (علامه مجلسى ره ) فرمود كه بهترين دعاها واعمال در اين شبها طلب آمرزش و دعا براى مطالب دنيا و آخرت خود و پدر و مادر و خويشانخود و برادران مؤ من زنده و مرده ايشان و اذكار و صلوات بر محمد وآل محمد(ص ) آنچه مقدور شود.
و اما دوم يعنى اعمال مخصوصه اين شب . پس چند چيز است :
1 - صد مرتبه : استغفر الله ربى و اتوب اليه .
2 - صد مرتبه : اللهم العن قتله امير المؤ منين
3 - بخواند دعا يا ذاالذى كان كه در آن فصلاول ذكر شد.
4 - بخواند اللهم اجعل فيما تقضى و تقدر الخ و نماز امشب بروايت (شهيد) ره ،پنجاه ركعت است با (حمد) و پنجاه مرتبه (اذا زلزلت ) و گويا مراد آن باشد كهدر هر ركعت يكمرتبه بخواند زيرا كه مشكل است كه درمثل چنين شبى بااينهمه اعمال دو هزار و پانصد مرتبه (اذا زلزلت ) خواندن .
روز : 19
بخواند (( اللهم و فر (فيه ) حظى من بركاته وسهل سبيلى الى حيازء خيراته و لا تحرمنى .القليل من حسناته يا هاديا (ى ) الى الحق المبين )) . در صبح اين روز سنه 40 حضرت(اميرالمؤ منين ع ) را ضربت زدند و مجمل واقعه آنكه درسال چهلم گروهى از خوارج در مكه جمع شدند و مذاكره (نهروان ) كردند و برگشتگان نهروان بگريستند و سه نفر با هم معاهده كردند كه در يكشب (امير المؤ منين ع) و (عمر و عاص ) و (معاويه ) را بكشند.
(ابن ملجم ) كشتن على عليه السلام را بر مذمت نهاد و وارد كوفه شد و (قطام بنتاخضر) را ملاقات كرد و آن زنى بود از خوارج كه (امير المؤ منين ع ) پدر و برادر اورا در نهروان كشته بود و چون حسن و جمال بود، ابن ملجم او را خواستگارى كرد. قطامگفت مهر من سه هزار درهم است با غلام و كنيزى و كشتن (على بن ابيطالب ع ).
ابن ملجم گفت چگونه على را بكشم . گفت غفلة او را ميكشى و (وردان بن مجالد) را كه ازقبيله خودش بود براى يارى ابن ملجم طلبيد و ابن ملجم نيز (شبيب بن بجره ) خارجىرا همدست كرد و در انتظار بودند تا شب نوزدهم ماه رمضان رسيد.
در آن شب (قطام ) در مسجد خميه زده و مشغول اعتكاف بود. آن سه ملعون بعزيمتقتل على عليه السلام بمسجد آمدند. قطام بافته اى چند از حرير بر سينه هاى ايشانبست و شمشيرهاى به زهر آب داده بايشان داد تاحمايل كردند و بيامدند بنزديك آن درى كه (امير المؤ منين ع ) از آن درداخل مسجد ميشد، نشستند و كسى از راز ايشان مطلع نبود، جز (اشعت بن قيس ) كه او نيزبا ايشان متفق بود و به يارى ايشان آمده بود. همينكه وقت صبح حضرت امير (ع )داخل مسجد شد و صداى نازنيش بلند شد به يا ايها الناس الصوة كه ابن ملجم و همراههانش شمشيرها كشيدند و بر آنحضرت حمله آوردند و گفتند الحكم لله لالك يا على .
شمشير (شبيب ) خطا كرد و شمشير (ابن ملجم ) بر فرق همايون آنحضرت جا كرد وشكافت و خون جارى شد و محاسن شريفش كه در عزاى پيغمبر خضاب نشده بود بخونخضاب شد و واقع شد آنچه خدا و رسول (ص ) بآن خبر داده بودند و (امير المؤ منين )در انتظار آن بوده و آسوده شد آنجناب از صدمات و از غدر و مكر معاويه و عمر و عاص واز بيوفائى كوفيان غدار صلوات الله و سلامه عليه . (9)
و بدانكه (واقدى ) گفته كه در شب قتل (امير المؤ منين ع ) سنه 40 (على بنعبدالله بن عباس ) جد (سفاح ) و (منصور) متولد شد واين نزد احقر بعيد استبلكه او در زمان حيات آنجناب بدنيا آمد و امير المؤ منين عليه السلام او را (على ) نامنهاد و (ابوالحسن ) كنيه داد و (ابوالاملاك ) از او تعبير فرمود. و چون (عبدالملكمروان ) خليفه شد از شدت بغض و عداوتى كه با امير المؤ منين عليه السلام داشتبعلى گفت كه من طاقت ندارم كه نام كنيه على او را در تو بشنوم كنيه و نام خود را تغييربده . پس كنيه خود را (ابو محمد) كرد و گفت اسم خود را تغيير بده . پس كنيه خود را(ابومحمد) كرد و گفت اسم خود را تغيير نميدهم .
و در اين روز سنه 648 (آية الله علامه حلى ) متولد شده و شايد در روز 21 محرماشاره بحال اين بزرگوار بنمايم .
شب : 20
نمازش هشت ركعت است بهر سوره اى ميسر شود.
روز : 20
دعايش اين است (( اللهم على فيه ابواب الجنان و اغلق عنى فيه ابواب النيران ووفقنى فيه لتلاوة القرآن يامنزل السكينة فى قلوب المؤ منين . ))
و در اين روز سنه 8 فتح (مكه ) واقعشده و رسولخدا(ص ) بمسجد الحرام آمد و بامحجن خود استلام فرمود و آهنگ تخريب اصنام و اوثان فرمود و اين هنگام سيصد و شصت بتدر اطراف خانه كعبه نصب بود. رسولخدا(ص ) با چوبى كه در دست داشت بهر كداماشاره فرمود و آيه (( قل جاء الحق )) خواند، خواند، تمامى نگونساز شدند. پسحضرت رسول (ص ) كليد خانه كعبه كشيده بودند محو كردند. پسداخل خانه شد و نماز گذاشت و بيرون آمد و عضادتين باب را بگرفت و تهليلات معروفلااله الاالله وحده را خواند.
مردم قريش صف كشيده بودند و تمامى درترس بودند كه پيغمبر(ص ) با ايشان چهخواهد كرد.
حضرت ايشان را خطاب كرد كه در حق خويش چه گمان ميبريد. گمان خير ميبريم . اخكريم ابن كريم و قد قدرت . از اين سخن اشاره بقصه (يوسف ) عفو او از برادرانكردند.
رسولخدا(ص ) را و رقتى حاصل شد و آب در چشم بگردانيد و ازاهل مكه بانگ برخواست . آنگاه آنحضرت فرمود من آن گويم كه برادرم (يوسف ) گفت:
(( لا تثريب عليكم اليوم يغفر الله و هو ارحم الرحمين )) .
و جرم و جنايت ايشان را معفو داشت .
(( و لكن قال (ص ) لهم الالبئس جيران البنى كنتم لقد كذبتم و طردتم و اخرجتم واذيتم ثم مارضيتم حتى جئتمون فى بلادى تقاتلونى اذهبوا فانتم الطقاء.))
چون هنگام نماز پيشين رسيد، (بلال ) را فرمان رفت تا بر بام خانه ، بانگ نمازگفت . جماعتى از قريش مانند: (عكرمه )، (خالدبن اسيد) و (ابوسفيان ) هر كدامسخنانى زشت گفتند. پس مردان قريش براى بيعت بنزد رسولخدا(ص ) آمدند و مسلمانىگرفتند و سوره مباركه )) اذا جاء نصر الله (( كه آخر سوره ايست كهنازل شده در اين وقت نازل شد.
و نقل شده كه در همين روز امير المؤ منين عليه السلام پاى بر دوش پيغمبر گذاشت وبالاى بام كعبه رفت و بتها را بزمين انداخت و در هم شكست و بر عابت خود را از ميزابكعبه بزير انداخت .
و در اين روز سنه 542 وفات يافت سيد شريف ابوالسعادات هبة الله بن على حسنىمعروف به (ابن الشجرى ) بغدادى نحوى ، صاحب امالى و غيره و اين سيدجليل از اكابر علماى اماميه و مشايخ ايشان است رضوان الله عليهم .
و در اين روز سنه 626 (ياقوت حموى ) صاحب معاجم ثلاثه و مراصد الاطلاع وفاتيافت واو اولا مملوك يكى از تجار (بغداد) بوده و هممايل بمذهب خوارج بوده ميخواستند، مردم او را بكشند، لاجرم از (بغداد) به (حلب ) و(موصل ) فرار كرد و از آنجا به (خراسان ) هكذا و كسيكه مراجعه كند او ميداند كهدرچه مرتبه از احاطه و اطلاع بوده .
شب : 21
فضيلتش زيادتر است از شب نوزدهم و بايد اعمال آن شب را ازغسل و احيا و زيارت (امام حسين ع ) و نماز هفتقل هو الله و قرآن سرگفتن و صد ركعت نماز دعاى جوشن و غيرها در اين شببعمل آورد و نماز امشب هشت ركعت است به (حمد) و هر سوره اى كه ميسر است و از اين شبشروع ميشود بدعاهاى شبهاى دهه آخر و آن بر دو قسم است :
يكى آنكه در هر شب مكرر ميشود، مانند دعائى كه (مرازم ) از حضرت امام صادق (ع )نقل كرده اند كه دعاى امشب اولش اينست : (( يا مولجالليل فى النهار )) و اين دعا مشهور و در (زاد المعاد) نيز هست و ديگر دعائى استكه (سيد ابن باقى ) روايت كرده و او در (مصباح ) كفعمى ) است هر كه خواهد بهآنجا رجوع كند.
و بدانكه در هر شب از اين دهه ، غسل وارد است و در اين دهه ، اعتكاف سنت است و بهتريناوقات اعتكاف است و در روايت دعائم است كه حضرترسول خدا(ص ) فرمودند كه اعتكاف در دهه آخر ماه رمضانمقابل دو حج و دو عمره است .
و بدانكه در اين شب حضرت رسول صلى الله عليه و آله به معراج رفت و حضرت عيسىعليه السلام در اين شب بآسمان بالا برده شد. در اين شب حضرت موسى عليه السلام وحضرت يوشع بن نون وصى آنجناب از دنيا رحلت فرمودند. در اين شب واقع شد شهادتمولاى ها ما (امير المؤ منين ع ).
(شيخ مفيد) كه در اين شب تجديد ميشود احزانآل محمد(ص ) و اشباع ايشان و در اين شب غسل كند و صدركعت نماز بجا آورد و صلواتبسيار بفرستد وسعى و كوشش كند در نفرين بر ظالمانآل محمد(ص ) و لعن بر قاتل امير المؤ منين عليه السلام .
در اين شب (حمادبن عثمان ) بر (حضرت صادق ع ) وارد شد. حضرتسئوال كرد كه غسل كرده اى . عرض كرد بلى . پس حضرت حصيرى طلبيد و حماد رانزديك خويش خواند و مشغول نماز گرديد و پيوسته آنحضرت نماز خواند و حماد نيز خودرا بآنحضرت چسبانيده بوده و نماز ميخواند تا از نمازهاى خود فارغ شدند. پسآنحضرت دعا كرد و جماد آمين گفت تا صبح طلوع كرد. آنجناب اذان و اقامه گفت و بعضغلمان خود را طلبيد و پيش ايستاد و نماز صبح خواند در ركعتاول (حمد) و (انا انزلناه ) و در دوم (حمد) و (توحيد) خواند و بعد از نمازمشغول به تسبيح و تقديس و مسلمات شد. پس سر به سجده نهاد و بمقدار يك ساعت بجزچيزى از آنجناب شنيده نشد. پس از آن ، اين دعا را خواند:
(( لا اله انت مقلب القلوب و الابصار ))
تا آخر دعا كه در (اقبال ) است و در آخر آن اشاره شده بچند علامتى از ظهور امام زمانعليه السلام .
روز : 21
بخواند: (( اللهم اجعل لى فيه مرضاتك دليلا و لاتجعل فيه للشيطان فيه على سبيلا و اجعل منزلالى و مقيلا يا قاضى حوائج الطالبين .))
و چون اين روز قتل (امير المؤ منين ) است مناسب است زيارت آنجناب و كلمات (حضرتخضر، ع ) در اين روز كه منزله زيارت آنحضرت است . احقر در (هديه ) ذكر كردم .
شب : 22
نمازش هشت ركعت است به (حمد) و هر سوره كه خواهد وغسل و دعاهاى اين شب را بعمل آورد.
روز : 22
بخواند: (( اللهم (افتح لى ابواب فضلك ، خ ) وانزل فيه بركاتك وفقنى فيه لموجبات مرضاتك و اسكنى ببركته بحبوحة جنانكيا مجيب وعدة المضطرين . ))
در اين روز سنه 273 (ابن ماجه قزوينى ، محمد بن يزيد بن ماجه ) صاحب كتاب سننمشهور وفات كرد و بعضى كتاب او را يكى از صحاح ست شمرده اند.
و در اين روز سنه 1286 شيخ اجل افقه الفقهاء و العلماء شيخ العراقين مرحوم (شيخعبدالحسين طهرانى ) استاد شيخ ما جناب (حاجى ميرزا حسين نورى ) رحمة الله عليهماوفات يافت . قبر شريفش در باب سلطانيه صحن حسينى عليه السلام ، واقع است .جلالت شاءن آنجناب و خدمات آن بزرگوار نسبت بتعميرات بقاع مطهره و قباب ساميهائمه عراق عليهم السلام مشهور و مشهود است جزاه الله خيرالجزاء.
شب : 23
از دو شب قدر سابق افضل است و از احاديث بسيار مستفاد ميشود ك شب قدرهمين شب است و اين شب (جهنمى ) (10) است و در اين شب جميع امور بر وفق حكمت مقدرميگردد. و از براى اين شب غير از اعماليكه با دو شب سابق مشترك است چندعمل ديگر است :
1 - خواندن سوره (عنكبوت ) و (روم ) كه حضرت صادق (ع ) قسم ياد فرمود كهخواننده اين دو سوره در اين شب از اهل بهشت است .
2 - خواندن سوره (حم دخان ).
3 - خواندن (انا انزلناه ) هزار مرتبه .
4 - آنكه تكرار كند در اين شب بلكه در تمام اوقات ايندعا را كه براى وجود مبارك امامعصر (ع ) وارد شده :
(( اللهم كن لوليك الحجة بن حسن صلواتك عليه فى هذه الساعة و فىكل ساعة و ساعات الليل و النهار وليا و حافظا و قائدا و ناصرا و دليلا و عينا حتىتسكنه ارضك و تمتعه فيها طويلا)) .
5 - بخواند: (( اللهم امددلى فى عمرى الخ )) .
6 - بخواند: (( اللهم اجعل فيما تقضى و فيما تقدر الخ )) .
7 - بخواند دعاى (على بن الحسين عليه السلام ) را كه در(اقبال ) است (( يا باطنا فى ظهوره الخ )) .
8 - آنكه غير از غسلاول شب ، غسلى نيز در آخر شب كند.
و بداند از براى غسل و احياء اين شب و زيارت (امام حسين ع ) و صد ركعت نماز فضيلتبسيار تاءكيد شده و روايت است كه (حضرت صادق ع ) سخت مريض شده بود، چونشب بيست و سيم ماه مبارك رسيد، موالى خود را امر فرمود كه حركتش دادند بمسجد و آن شبرا در مسجد بود تا بصبح .
و نماز امشب هشت ركعت است به (حمد) و هر سوره كه ميسر شود (علامه مجلسى )فرموده كه هر مقدار قرآن كه ممكن باشد در اين شب بخوانند و دعاهاى صحيفه كامله رابخوانند، خصوصا دعاى مكارم الاخلاق و دعاى توبه و روزهاى اين شبها را نيز بايد حرمتداشت و بعبادت و تلاوت و دعا بسر آورد. زيرا كه در احاديث معتبر، وارد شده است كه روزقدر در فضيلت مثل شب قدر است انتهى .
و بدانكه (سيد) در (اقبال ) فرمود كه در اين شب مضايقه نكند انسان از دعا كردنبراى برادران و فرموده كه من بعد از تصنيف كتاب(اقبال ) در يكى از شبهاى جليله ماه رمضان در وقت سحرمشغول بدعا بودم براى كسانيكه واجب بود يا نيكو بود مقدم داشتن ايشان را بدعا، پس درخاطرم گذشت كه سزاوار است منكرين اقدس الهى و مستخفين بحرمت حضرت بارىجل شاءنه مقدم داشته شوند در دعا و دعا شود در حق ايشان بهدايت از ضلالت بجهت آنكهمفاسد آثار كفر و ضلالت ايشان بيشتر است از جنايت عارفين و ضرر ايشان اعظم است .پس الحال كه ممكن نيست مرا دفع ايشان بجهاد و منع ايشان از الحاد و فساد، پس دعا كنمدر حق ايشان بهدايت . پس در آن وقت سحر، دعا كردم در حق هرضال و گمراهى بانكه هدايت يابند از راه باطل و براه حق در آيند. پس تاءييد فرمود اينمطلب را كه دعاى در حق گمراهان باشد بشفاعت (حضرت ابراهيم ) عليه السلام در حققوم لوط و دعاى (حضرت رسول ) صلى الله عليه و آله در حق كفار قوم خود: ((اللهم اغفر لقوى لا يعلمون )) با آنكه اذيت آن حضرت ميكردند و آنكه (حضرت عيسىع ) فرموده كه باش مثل خورشيد ميتابد بر بر وفاجر.
روز : 23
بخواند (( اللهم اغسلنى فيه من الذنوب و طهرنى فيه من العيوب و امتحن فيه قلبىبتقوى القلوب يا مقيل عثرات المذنبين )) .
و گذشت كه در روايات وارد شده است كه روز قدر در فضيلتمثل شب قدر است پس قدر اين روز را نيز بدان .
و در اين روز سنه 230 (احمد بن طولون ) صاحب ديار مصريه و شاميه متولد شده .
شب : 24
نمازش هشت ركعت است به (حمد) و هر سوره كه خواهد وغسل نيز در اين شب وارد است .
روز : 24
بخواند (( اللهم انى اسئلك فيه ما يرضيك و اعوذبك ممايؤ ذيك (التوفيق ان ، خل ) و اسئلك التوفيق فيه لان اطيعك و لا اعصيك يا عالما باحوال السائلين )) .
(شيخ بهائى ) فرموده كه در اين روز سنه 65 متغلب بنى اميه مروان بن حكم هلاك شدو سببش آن بود ك تزويج كرده بود زن يزيد بن معاويه را. روزى به پسر زنش (خالدبن يزيد) گفت : يا بن الوظيه گفت : يا بن الوظيه . زنش چون شنيد در غضب شد وروزى در وقت خواب (مروان ) و ساده اى بر صورتش نهاد و با كنيزگان روى آن نشستتا (مروان ) هلاك شد و در آنوقت 63 سال از عمر نحسش گذشته بود.
فقير گويد كه من در تاريخ خود، احوال (مروان ) و پدر او را ووفات او را بنحوديگر ذكر نمودم و در آنجا نقل كردم از كتب عامه كه حضرترسول اكرم (ص ) در حق او فرمود: (( الوزغ بن الوزغ ، الملعون بن المعلون )) . وبيان كردم مناسبت و سنخيت وزغ را با بنى اميه و در اينجا بچند كلمه ازحال او اكتفا ميكنم .
بدانكه (مروان ) مادر پدرش (زرقاء) از ذوات الاعلام است و پدرش (حكم ) عموى(عثمان ) و طريد رسول الله (ص ) است و (مروان ) را (عثمان ) در زمان خلافتبوزارت و كتابت سر خود اختيار كرد.
به عقيده اهل سنت سبب قتل (عثمان )، (مروان ) شد بجهت كاغذى كه درقتل (محمد بن ابى بكر) براى (عبدالله بن ابى سرح ) والى مصر او نوشته بودو مهر (عثمان ) را بر او زده بود.
و او همان است كه در جنگ است جمل همراه (عايشه ) بوده و (طلحه ) را تيرى بزد وبكشت و بعد از فتح اسير شد و (حسنين ) عليهماالسلام از او نزد (امير المؤ منين )شفاعت كردند. حضرت او را رها كرد. عرض كردند بيعت بگير از او. فرمود مگر بيعتنكرد با من بعد از قتل (عثمان ). مرا حاجت به بيعت او نيست ، همانا دست او دست يهودىاست ، چه يهود بغدر معروفند اگر بدست بيعت كنند بسينه خود غدر كنند و مر او راامارتى است محقر و بى قدر چنانچه سگى بينى خود را بليسد. پس فرمود: (( و هوابو الاكبش الاربعة و ستلقى الامة منه و من ولد يوما احمر )) . چنان شد كه آنحضرتفرموده بود. چنانچه در تاريخ خود شرح دادم و مروان را خيطباطل ميگفتند و او از اشد مردم بود در عداوت خدا ورسول و اهل بيت ، بخصوص (امير المؤ منين ). دو مرتبه در مدينه حكومت يافت و (ابناثير) گفته كه در هر جمعه بر منبر (رسول خدا ص ) بالا ميرفت و در محضر مهاجر وانصار مبالغه در سب ( اميرالمؤ منين ع ) ميكرد و او بعد از معاوية بن يزيد با امارترسيد و نه ماه و كسرى مدت سلطنت او بود. پس از او (عبدالملك ) پسرش بجاى وىنشست و روزگار امت در زمان او و پسرانش سياه شد. لعنتة الله عليهم اجمعين .
و در اين روز سنه 354 (ابولطيب احمد بن حسين كوفى ) معروف به متنبى شاعر، دراراضى بغداد بسبب محاربه با جمعى از قطاعان طريق كشته گشت و او را متنبى گفتندبراى آنكه نقل شده كه ادعاى نبوت كرد و در باديه (سماوه ) خلق بسيارى بر اوگرد آمدند و امير (حمص ) او را بگرفت و توبه داد و از كثرت حفظ او سمعانىنقل كرده كه بيك نظر مطالب سى ورقه را از بر ميكرده . و سيد شهيد قاضى نورالله رهاو را از شعراء شيعه شمرده و اين شعر منسوب به (صاحب ابن عباد) را بدو نسبت داد:
(( ابا حسن لو كان حبك مدخلى |
جهنم كان الفوز عندى جحيمها |
و كيف يخاف النار من كان موقنا |
بان امير المؤ منين قسيمها )) |
و در اين روز بقول (سيوطى ) در (بغيه ) و غيره سنه 710 (قطب شيرازى محمودبن مسعود بن مصلح شيرازى ) در تبريز وفات كرد و در نزديك قبر (بيضاوى )بخاك رفت و (قطب ) در اول شاگرد (كاتبى ) بوده چون (محقق طوسى ) بهقزوين آمد و بمنزل (كاتبى ) تشريف برد (كاتبى )، (قطب ) را باو سپرد، و اوملازمت خواجه را اختيار نمود و از او علوم بسيار استفاده كرد تا بحديكه او را كثرت علم ،علامه گفتند و ما بين (قطب ) و پسر خواهرش (شيخ سعدى ) مطابياتى است كه جاىذكرش نيست .
شب : 25
نمازش هشت ركعت است در هر ركعت (حمد) و ده مرتبه (توحيد) وغسل در اين شب مستحب مؤ كد است .
روز : 25
بخواند (( اللهم اجعل سعيى فيه مشگورا و ذنبى (بعفوك ، خ ) فيه مغفورا و عملىفيه مقبولا و عيبى بجودك فيه مستورا يا سامع اصوات المبتهلين . ))
و در اين روز سنه 518 وفات يافت : اديب اريبابوالفضل احمد بن محمد ميدانى (11) نيشابورى ، صاحب (مجمعالامثال ) و غيره و ما بين او و (زمخشرى ) لطيفه ايست كه جاى ذكرش نيست .
و در اين روز سنه 544 (فخر رازى ) متولد شد و در اين روز سنه 693 وفات كردابو عبدالله محمد قاضى القضاة احمد بن خليل خوبى شافعى دمشقى صاحب شرحفصول ابن معط و غيره و پدرش همان است كه تفسير فخر رازى را تتميم كرده از سورهعنكبوت تا آخر سوره يس و از سوره والصافات تا بآخر را (نجم الدين احمد بن محمدقمولى ) تكميل كرده و اين مطلب را مطلع خبيرسيداجل (مير حامد حسين هندى ) ره در عبقات فرموده .
و در اين روز سنه 1137 كه ايام فتنه افاغنه بود در اصفهان وفات كرد شيخ فقيهاعجوبه دهر بهاء الدين مولانا محمد بن تاج الدين حسن بن محمد اصفهانى معروف به(فاضل هندى ) به جهت آنكه در مبدء امر وحال صغر در بلاد هند بوده و آنجنابرا مصنفات بسيار است مانند (كشف اللثام )،(شرح لمعه )، (شرح قصيده سيد حميرى )، (تفسير قرآن )، (تلخيص شفا) وغيرها.
(( و حكى عنه قال فرغت من تحصيل العلوم معقولها و لماكمل ثلث عشرة سنة و شرعت فى التصنيف و لماكمل اثنتى عشرة . ))
مزارش در تخت فولاد اصفهان است .