جمهورى گابن
گابن با مساحت 267667 كيلومتر مربع وسعت در غرب افريقا و كنار اقيانوس اطلس و در همسايگى كشورهاى كامرون، گينه استوايى و كنگوى برازاويل واقع است. خط استوا از اينكشور نيمه كوهستانى مىگذرد. كنارههاى آن جلگهاى بخش اعظم آن را جنگل مىپوشاند.
پرتقال در قرن پانزدهم ميلادى آن را كشف نمود و تحتسيطره گرفت ولى نفوذ ساير اروپائيان در آن بدليل انبوهى جنگل و ارتفاع زياد تا اواسط قرن نوزدهم به تاخير افتاد. در سال 1839م قواى فرانسه در آن پايگاهى بدست آوردند و در سال 1990م گابون جزئى از كنگو فرانسه شد و در سال 1910م گابن و سه عضو سابق افريقاى استوايى فرانسه يعنى كنگو، چاد و افريقاى مركزى يك اتحاديه و يك سازمان ادارى مشترك براى حمل و نقل و ارتباطات تشكيل دادند و بالاخره در سال 1960م اين كشور به استقلال دستيافت. مركز حكومت آنشهر ليبرويل است و تنها پايتخت جهان مىباشد كه بر روى خط استوا قرار گرفته است.
در سال 1967م پس از مرگ لئومبا (اولين رئيس جمهور گابن) آلبرت برنارد بونگو (1) به رياست جمهورى رسيد وى پس از مدتى كيش مسيحى را تغيير داد و اسلام را اختيار نمود و نام خود را بع عمر تبديل نمود و راهى سفر حجشد. با وجود آنكه 30% مردم گابن مسلمان هستند اين كشور عضو سازمان كنفرانس اسلامى مىباش. مسلمانان در برپائى مراسم مذهبى و تبليغات اسلامى از آزادى خوبى برخوردارند و در امور سياسى، ادارى و نظامى نفوذخوبى دارند.
گابن 1260000 نفر سكنه دارد كه تراكم نسبى آن 7/4 نفر در كيلومتر مربع و رشد سالانه آن 2/2% گزارش شده است. (2) اكثريت مردم از نژاد سياه بوده و زبان آنان فرانسوى (زبان رسمى)و خط لاتين مىباشد.
گابن از لحاظ درآمد سرانه اولين كشور افريقاى سياه و دومين كشور افريقائى پس از ليبى مىباشد. كشورى است با ذخائر سرشار معدنى و جنگلى; نفت از منابع معدنى آن است كه 50% توليد ناخالص داخلى و 75% صادرات آن را دربر مىگيرد. (3) درسال 1954م فرانسويان دراين كشورنفت كشف كردند. اين كشور ازلحاظ فرآوردههاى نفتى در افريقا مقام پنجم را دارد. (4) سالانه 45 ميليون متر مكعب گاز در اين كشوراستخراج و صادر مىشود. گابن اولين توليد كننده منگنز در جهان است.ذخائر عظيم اورانيوم اين كشور متاسفانه سوخت كورههاى اتمى فرانسه را تامين مىكند و ميزان آن به 1713 تن بالغ مىگردد. اين معادن در سطح باز در ناحيه موآندا و اوكلو واقع است، در سال، شرقى و جنوبى آن معادن وسيع آهن كشف شده است و صادرات آن كه در اختيار شركت ترانس گابون مىباشد.ثروت اين كشور را افزون نموده است. بنابراين گابن صاحب بزرگترين رگههاى معدنى جهان مىباشد كه ذخيره آن به 230 ميليون تن بالغ مىگردد. 85% وسعت آن را جنگلهاى گرمسيرى تشكيل مىدهد. كه رقم مهمى از صادرات آن را چوبهاى بدست آمده از اين منابع بوجود مىآورد. (5) در اين جنگلها در وسعتى بالغ بر 20 ميليون هكتار 3000 نوع درخت به عمل مىآيد كه نوع معروفو غالب آن اوكومه است كه در توليد تخته سهلايى كاربرد دارد. (6)
با اين وجود، نفوذ استكبار در اين كشور آن را با مشكلاتى از قبيل فقر كادر علمى و تخصصى مواجه ساخته است. گابن وارد كننده مواد غذايى بوده و چون تاسيسات عظيم صنعتى آن به سرمايههاى خارجى نياز دارد بدهى خارجى آن افزايش يافته است. گرچه گابن مىكوشدتوازن تجارتى خود را كنترل كند. (7)
واحد پول گانب فرانك سى افآ(CfA.f) مىباشد كه برابر صد سانتيم است. اسامى سابق اين كشور كنگوى وسطى، كنگوى برازاويل و كنگوى وسطاى فرانسه بود. كنگو با 341900 كيلومتر مربع وسعت در افريقاى غربى و در ساحل اقيانوس اطلس قرار دارد. از سكنه 1700000 نفرى آن، 10% مسلمان و بقيه كاتوليك، پروتستان و آنيميست مذهبمىباشند. كنگوى فعلى در گذشته جزو دولت تاريخى كنگو در افريقا غربى بود كه علاوه بر كنگو، زئير و آنگولا را شامل مىگشت. در قرن پانزدهم ميلادى پرتقالىها آن را كشف و مستعمره خود نمودند. در قرن هفدهم به كنگو وسطاى فرانسه و در سال 1910م به مستعمره استوايىفرانسه ضميمه گشت. در سال 1960 ميلادى كنگو استقلال خود را بدست آورد. مسلمانان ساكن نيجريه و كشور سنگال باين ناحيه مهاجرت نموده و به نشر اسلام پرداختند و آنان در كانونهاى شهرى كنگو بخصوص كنگو مركز حكومتيعنى برازاويل، مراكز عبادى و مدارس قرانى دارند و مساجد متعددى احداث نمودهاند ولى گاهى اين 170000 مسلمانان تحت فشار و ايذا دولت باصطلاح خلقى كنگو قرار مىگيرند و آنان را در محدوديت و ناگوارىقرار مىدهند. سائوتو با 964 كيلومتر مربع در نزديكى سواحل گابن در خليج گينه و شرق اقيانوس اطلس قرار دارد. نژاد اكثرسكنه آن دورگه پرتقالى و افريقائى مىباشد و 80% آن مسيحى هستند. سكنه آن 110000 نفر است و در سال 1975م به استقلال ستيافت مركز حكومت آن سائوتومهمىباشد. جزاير مذكور در سال 1471م توسط پرتقالىها كشف شدند. 10% مردم آن مسلمان هستند كه در محاق اكثريت مسيحى به سر مىبرند. افريقاى مركزى با 5/8 ميليون كيلومتر مربع وسعت متجاوز از 25% جمعيت اين قاره را در خود جاى داده است، كه تراكم نسبى آن چيز در حدود 12 نفر در كيلومتر مربع مىباشد. البته پراكنده بودن اقوام درجنگلها و وجود افرادى كه در واحههاى صحرايى سكونت دارند و نيز تحرك و جابجائى عشاير و قبايل تا حدودى آمار دقيق نواحى افريقاى مركزى را دچار اشكال مىنمايد. گسترش صحارى كبير افريقا در اين قلمرو وجود آب و هواى گرم و مرطوب استوايى همراه با جنگلهاى متراكم و انبوه استوايى، امراض خاص اين مناطق، درگيرى و نزاعهاى قبيلهاى، فشارهاى سياسى و مسئله آوارگان،عدم توسعه بهداشت و امكانات داروئى از عوامل كمى جمعيت افريقاى مركزى حتى كمتر از نيجريه (واقع در افريقاى غريب) سكنه دارند. و تنها، كشور زئير با بيش از 30 ميليون سكنه رقم بالايى را به خود اختصاص داده است. «افريقاى مركزى» كمترين سكنه را دارد سودان با 2500000 كيلومتر مربع نه تنها پروسعتترين كشور صحرا و افريقاى مركزى است بلكه وسيعترين كشور افريقا مىباشد.رواندا با 26000 كيلومتر مربع كمترين وسعت را دارد. از لحاظ سيماى طبيعى، اين ناحيه از افريقا را به سه قسمت تقسيم مىكنند: ناحيه صحرا: كه در عرض افريقا از اقيانوس اطلس تا درياى سرخ امتداد دارد. بدليل برهنه بودن زمين بادهاى گرم و خشك توام با تودههاى شن و خاك در صحرا مىوزد و صخرهها، دشتها و تپههاى وسيعى از شن و ماسه را تشكيل مىدهد. آب و هواى گرم و خشك دارد و بدليل فقدان رطوبت اختلاف دما در آن زياد است در حالى كه نقاط مركزى صحرا حتى 15 ميلىمتر باران هم دريافت نمىكنند بقيه نقاط آن كه در كوهستانها واقعند تا 250 ميلىمتر باران دارند. گروههايى از قبايل عرب و بربر (تيبووطوارق) و عدهاى از سياهان در كنار واحههاى صحرا به امور كشاورزى مشغولند، صحرا عليرغم جهات منفى جغرافيائى از ذخائر غنى نفت و سايرمعادن بهرهمند است. اساس اقتصاد مردمان آن بر كشاورزى و دامدارى استوار مىباشد. ناحيه افريقاى مدارى كه داراى دو فصل مرطوب و خشك مىباشد و بين مدار راس السرطان و خط استوا قرار گرفته است، در اين منطقه جنگلها انبوه نبوده و در لابلاى آنها فعاليتهاى كشاورزى صورت مىگيرد. گياهانى چون قهوه، نخل روغنى، برنج، نارگيل، و موزدر افريقاى مدارى به عمل مىآيد. ناحيه افريقاى استوايى كه بدليل عبور خط استوا آب و هواى گرم و مرطوب دارد و جنگلهاى انبوه از ويژگىهاى آن است. برخى كشورهاى اين منطقه از آب و هواى قرينه برخوردارند. غلبه نژادى با سياهان است اسلام در نواحى مركزى افريقا از قرن دهم گسترش يافت. يكى از دولتهاى مقتدر در ناحيه صحراى مركزى كه مسلمانان آن را بوجود آوردند،دولت كانم بود كه تا قرن نوزدهم استوار ماند. دولت اسلامى مذكور در حدود قرن نهم در سواحل شمال شرقى درياچه چاد بوجود آمد و در قرن سيزدهم دامنه قلمرو خود را در سودان مركزى وسعت داد. البته سودان در قديم منحصر به قلمرو كنونى نبوده و منطقه وسيعى است. در جنوب صحرا كه مسلمانان آن را «بلاد السودان يا سرزمين سياهان» مىنامند. و از غرب تا اقيانوس اطلس و از شرق تا فلات اتيوپى گسترش دارد. مساحت اين ناحيه به 5 ميليون كيلومتر مربع بالغ مىگرديده و فاصله شمالى - جنوبى آن 1000 كيلومتر و از شرق تا غرب 5500 كيلومتر طول داشته است. اين دولت در پايان قرن چهاردهم پايتختخود را به منطقه «برنو» در جنوب غربى درياچه چاد انتقال داد و از آن زمان بنام دولت «برنو» معروف گشت. دولت اسلامى سونگايى نيز در قرون وسطى در سودان غربى تشكيل شد و در زمان پادشاهى محمد توره (1528 - 1493م) به اوجقدرت خود رسيد و در قرون 15 و 16، مهمترين دولت اين قلمرو محسوب مىگرديد. دولت ديگرى كه در صحرا تاسيس شد و مشى اسلامى داشت، تكرور بود. اين دولت اسلامى در دره رود سنگال سفلا واقع بود و مردمش به توكولور (8) معروف بودند كه هنوز اين عنوان به كار مىرود ولى فرمانرواى آنان اجداد فولانىها بودند.مورخين مسلمان عقيده دارند كه در نيمه قرن يازدهم تكرار اوليندولت آفريقاى جنوب صحرا بود كه اسلام را پذيرفت و در پهنهاى كه تحت قلمرو هيجدهم و و اوايل قرن نوزدهم از اين نقاط در سراسر افريقاى غربى گسترش يافت. يكى از فتوحات جالب تكرورها تصرف آخرين پايتخت غنا در سال 1230م بود وامپراطورى مذكور كه در افريقاى غربى 5 قرن دوام آورده بود، به آخر رسانيدند. (9) از صد ميليون سكنه منطقه صحرا و افريقاى مركزى بيش از 40 ميليون نفر پيرو آئين حيات بخش اسلام هستند. در كشورهاى سودان، نيجر، چاد و افريقاى مركزى اكثريت با مسلماناناست. بوروندى كمترين درصد مسلمانان را دارد (با 5%). سودان به لحاظ وسعت، بزگترين كشور افريقائى و حتى جهان اسلام مىباشد كه 2500000 كيلومتر مربع وسعت دارد. (10 گرچه بخشهايى از آن در افريقاى شمال شرقى قرار دارد ولى بهلحاظ گسترش زياد در صحراى مركزى افريقا، جزو نقاط مركزى افريقا مطالعه مىشود. سودان در شمال شرقى با درياى سرخ ارتباط دارد. و 8 كشور يعنى مصر، ليبى، چاد، افريقاى مركزى زئير، اوگاندا، كنيا و اتيوپى با آن مرز مشترك دارند. بخش وسيعى از آن را دشتهاى بزرگى تشكيل مىدهد كه توسط رود نيل و شعبات آن آبيارى مىشود. نواحى شمالى سودان توسط دره وسيع رودخانه نيل به دو بخش شرقى و غربى تقسيم مىگردد، دو شاخه نيل در خارطوم، پايتختسودان بهم مىپيوندد. در اراضى نسبتا مرتفع غربى سودان، تودههاىآتشفشانى جبل مارا (11) قرار دارد. آب و هواى سودان گرم و خشك است. تا چندين قرن قبل از ميلاد، سودان شمالى توسط مصريان اداره شد ولى آنان در قرن 15م سودان را ترك نمودند. در قرن پانزدهم ميلادى با تصرف بخشهايى از سودان توسط مسلمين، اسلام در اين كشور راه يافت. از اوايل قرن نوزدهم براى بار دوم، مصريان جهت دستيافتن به طلا، نواحى شمال سودان را به تصرف خود درآوردند از نيمه دوم قرن نوزدهم سودان، تحتسيطره انگلستان قرار گرفت. در اين زمان مسلمانان بر عليه سلطهگران انگيسى قيام نمودند و رهبرى اين جنبش رارمحمد احمد بن عبدالله معروف به مهدى سودانى به عهده داشت. در اين قيام خونين، انگليسىها تار و مار شده و گوردون فرمانده انگليسى و تعداد بسيار زيادى انگليسى ديگر به قتل رسيدند. مهدى سودانى پس از اخراج انگليسىها و بدست آوردن بخشى از سرزمين سودان، اقدام به تاسيس دولت نمود و اقتدارى يافت. اما استعمار شوم كه زخمخورده بود، با لشكرى فراوان و پس از جنگهاى خونين، قيام مهدى سودانى را سركوب و طرفدارانش را قتل عام نمود. اين لشگر كه متشكل از قواى مصر و انگلستان توسطكيچنر انگليسى رهبرى مىشد. پيروان مهدى سودانى در ام دورمان (12) از نيروهاى مهاجم شكستخوردند و انگليسىها پس از اين پيروزى به پيشروى خود ادامه داده اما ناگهان با قواى فرانسوى مواجه شدند و در محلى بنام «فاشودا» دو نيرو مقابل هم قرار گرفته و به صف آرايى پرداختند ولى نبردى صورت نگرفت و پس از يك بحران و جنگ سياسى، با مصالحه طرفين جريان فاشودا به پايان رسيد. در سال 1899م قراردادى ميان مصر و انگلستان منعقد شد كه به موجب آن اداره امور سودان به هر دو كشور واگذار شد و بدين گونه سودان تحت استعمار در آمد. در سالهاى 1924م سودان مستقل شد و به ضويتسازمان ملل درآمد و حكومت ان جمهورى اعلام شد ولى طولى نكشيد كه در سال 1958م نظاميان به رهبرى ژنرال ابراهيم عبود كودتا كرده و قدرت را در دست گرفتند از آن تاريخ سودان كمتر روى آرامش و امنيت را ديده است. كودتاى سال 1985م به اختناق 16 ساله جعفر نميرى پايان داد و حكومت جديد تغييراتى در سياستسودان ايجاد نمود و از جمله روابط ايران و سودان بهبود يافت. پس از صادق المهدى، سرهنگ عمرالبشير روى كار آمد و هم اكنون قدرت در دست نظاميان است. سودان 18 استان دارد كه 6 استان جنوبى آنبصورت خود مختار اداره مىشود. سودان 27792000 نفر سكنه دارد كه 30% آن در شهرها زندگى مىكنند. رشد سالانه آن 8/3% و تراكم نسبى 1/11 و بعد خانوار 3/5 و ميانگين سنى 6/22 سال مىباشد. (13) 80% مردم از نژاد سامى (عرب) و 20% بقيه سياه پوستند، زبان رسمى و خط رايج عربى است. 72%مسلمان و بقيه مسيحى و بت پرستند. سودان پس از استقلال، شاهد درگيرىهاى فراوانى بوده و يكى از كشورهاى پركودتاى افريقا مىباشد. مدتها است كه شورشيان جنوب به رهبرى سرهنگ گارانگ (14) با دولت مركزى درگيرند كه از نتايج تاسف بار آن، آواره شدن هزاران مسلمان و قحطى و گرسنگى در سودان مىباشد. (15) از 5 ميليون سكنه جنوب اين كشور هم اكنون يك ميليون نفر با خطر مرگ ناشى از گرسنگى روبرو هستند. قربانيان قحطى جنوب سودان دفن نمىشوند و متاسفانه خوراك لاشخورها و كركسها مىباشند. هجوم آوارگان بسيارى از روستاهاى نيمه جنوبى سودان را منزلگاه افراد گرسنه و قحطىزده وبيخانمان نموده است و گاهى سكنه آنان را به 3 تا 4 برابر افزايش داده است. شورشيان جنوب، جلو كمكهاى غذايى سازمان ملل را گرفته و به غارت آن مىپردازند آوارگان نيز بدليل قرار گرفتن در بين شورشيان و نيروهاى دولتى وضع خطرناكى دارند. آوارگان گرسنه كه بسيار ضعيف شدهاند و كمتر رمقى دارند در صفوفى به انتظار دريافت غذاى يونيمكس (16) به سر مىبرند اما اين غذا براى همه وجودندارد و تنها عدهاى بدان دست مىيابند. (17) سودان با وجود آنكه اراضى حاصلخيزى دارد و زمانى انبار مواد غذايى جهان سوم به شمار مىآمد در حال حاضر كشورى است عقب مانده و جزو ده كشور فقير دنياست. وابستگى اين كشور به كمكهاى خارجى و خريدهاى نظامى، كودتاهاى پى در پى و نبردهاى درون مرزى،تورم را در سودان به 200% رسانيده است. 80% مردم به كشاورزى و گله دارى مشغولند و توليد پنبه 60% صادرات آن را تشكيل مىدهد. بزرگترين مزارع پنبه جهان در حوالى خارطوم مركز حكومتسودان واقع است. مس، طلا و آهن از ذخائر معدنى سودان بوده و در سال 1973م اين كشور در سواحل درياى سرخ نفت كشف نمود. متاسفانه بهترين معادن در اخيتار شورشيان گارانگ قرار دارد. (18) واحد پولسودان ليره (پوند) است كه به عربى جينه نام دارد كه با 100 پياستر برابر است. جمهورى چاد با وسعتى برابر با 1284000 كيلومتر مربع در افريقاى مركزى و در ناحيه صحراى كبير افريقا بين سودان (درشرق) و نيجر (در غرب) واقع است، و در شمال با ليبى و در جنوب با كامرون و افريقاى مركزى مرز مشترك دارد. چاد سرزمين جلگهاى و صحرايى مىباشد و مهمترين ارتفاعات آن بنام كوههاى تى بستى (20) در شمال و در مرز چاد با ليبى قرار دارد. درياچه چاد درغرب آن واقع است. رودخانه پراهميتشارى پس از مشروب نمودن جنوب غربى چاد و عبور از نجامنا (21) مركز حكومت اين كشور وارد درياچه مزبور مىشود. آبو هواى چاد در اكثر نقاط گرم و خشك ولى در جنوب توام با باران است. از سال 1895م جاى پاى استعمار در چاد باز شد و در اواخر جنگ جهانى اول و پس از انحلال خلافت عثمانى و در سال 1917م از مستعمرات رسمى فرانسه بود. در سال 1960م چاد ازفرانسه مستقل گرديد. و به عضويتسازمان ملل درآمد. اسلام در قرن چهارم هجرى (دهم ميلادى) به اين سرزمين صحرايى راه يافت و چاد مدتها تحت قلمرو دولت عثمانى اداره مىگرديد و تا سال 1960م افراد مسلمان در امور سياسى آن دخالت داشتند. در اين سال «تامپل پاى» به قدرت رسيد و در اولين وحله دست به تصفيه رهبران مسلمان زد و احزاب را منحل و ديكتاتورى را در كشور حاكم ساخت. وى تنها در سال 1965م، 1250 نفر شخصيتسياسى - مذهبى مسلمين را روانه زندان كرد. در نجامنا (فورت لامى) به تظاهرات آرام حمله نمود و به كشتار وحشيانه و خونين مردم بخصوص زنان و كودكان بيگناه دست زد و تعداد زيادى از مسلمانان را به شهادت رسانيد. در سال 1975م تامپل پاى (تومبالباى) كشته شد و يك شوراى نظامى به رهبرى ژنرال فليكس مالوم حكومت را با حمايت فرانسه در دست گرفت. اين در حالى بود كه با كوشش مسلمانان نواحى شمالى چاد از سال 1968م تحت تسلط چريكهاى مسلمان درآمده بود. در سال 1978م حسن هابره به عنوان نخست وزير چاد قدرت را در دست گرفت كه نيروهاى مبارز و مسلمان سقوط وى را فراهم ساختند. (22) در حال حاضر ادريس دبى رئيس حاكم بر چاد مىباشد كه با نيروهاى جنبش دموكراسى درگيرى شديدى داشت. اما در حضور عمر بونگو رئيس كشور گابن توافق صلحى بين دولتچاد و اين نيروها به عمل آمد و مقرر شد نيروهاى اين جنبش درچهارچوب سازماندهى ارتش ملى با نيروهاى دولتى ادغام شوند. (23) مردم چاد از نژاد عرب سودانى، قبايل سودانى و بانتوئى هستند. مردم شمال آن زندگى باديه نشينى دارند و از قبايل اعرابند ولى جنوبىها اكثرا سياهپوست بانتوئى و با آداب و رسوم مختص خود مىباشند. زبان رسمى بدليل سلطه استعمار، فرانسه است ولى عربى هم رواج دارد. بيش از 80% مردم مسلمان هستند كه اغلب سنى مذهبند. چاد با وجود وسعت زياد تنها 5/5 ميليون نفر سكنه دارد كه تراكم آن 4/4 و رشد سالانه 5/2% است و 27% درروستاها سكونت دارند. چاد مركز راههاى تجارى و ارتباطى ميان افريقاى شمالى و افريقاى استوايى و يكى از كشورهاى فقير جهان و افريقاى سياه است. بدليل محصور بودن در خشكى و عدم دسترسى به درياهاى آزاد، وسعت زياد و گسترش صحرا و بيابان در آن، عدم ثبات سياسى تاريخى ناشى از اختلاف بخش شمالى و جنوبى، توسعه اقتصادى سياسى و رفاهى اين كشور به تاخير افتاده است. شورش سال 1966م، همچنين خشكسالى سالهاى 1968 تا 1974م و وابستگى بهكمكهاى خارجى اين عقب ماندگى را تشديد كرده است. (24) پنبه، ارزن و بادام زمينى از محصولات زراعى چاد است. چاد به لحاظ ارتباطى نيز مشكالتزيادى دارد و كل راههاى آسفالته آن به 300 كيلومتر مىرسد. كشور نيجر با 1267000 كيلومتر مربع وسعت به دور از درياى آزاد و بين دو كشور چاد و مالىدر صحراى مركزى افريقا واقع است. نيجر سرزمينى است بيابانى كه در نواحى مركزى و شمالى آن ارتفاعاتى مشاهده مىشود. سومين رود افريقا يعنى رودخانه نيجر در جنوب غربى آن جريان دارد كه به زمينهاى اطراف آن حالت جلگه اى داده است. درياچه چاد كه در جنوب شرقى آن قرار گرفته بخشى از آن به نيجر تعلق دارد. در اكثر نقاط و بويژه شمال و جنوب آن و هوايش بيابانى است، اما درجنوب غربى گرم و معتدل مىباشد. نيجر در قرون قبل از ميلاد جزء امپراطورى مصر محسوب مىشد. اسلام از طريق بازرگانان مسلمان كه از شمال افريقا باين نواحى مىآمدند در نيجر رواج يافت. در ادوار بعد نيجر به تصرف دولتهاى خلافت اسلامى درآمد كه مهمترين آنها بربر، توبوس، غانا، مالى، سونگائى، بونو، جرما و حوصه هستند. اين دولتها نه تنها در نيجر موجب گسترش و نشر اسلام شدند بلكه سرزمينهاى مجاور را تحت تبليغات مذهبى خود قرار دادند. در سالها1901 تا 1922م فرانسه با تاسيس پايگاههاى نظامى، نيجر را مستعمره خود نمود و مردم نيجر پس از چندين دهه مبارزه با استعمار، موفق به كسب استقلال در سال 1960م شدند. اما حضور چندين ساله استعمار فرانسه در اين كشور و غارت منابع آن و استضعاف مردمش، نيجر را به صورت كشور عقب افتاده درآورده كه با وجود منابع غنى، اقتصادى نابسامان و آشفته دارد. نيجر 7 ولايت دارد كه از 22 بخش تشكيل مىشود و مركز حكومت آن شهر نيامى مىباشد. اين كشور بافرانسه و دول عربى روابط سياسى و تجارى دارد. با وجود وسعت زياد، نيجر جمعيت كمى دارد و تعداد آن به 7200000 نفر بالغ مىگردد كه اكثر آنان در جنوب، جنوب غربى و كنار رود نيجر زندگى مىكنند. 55% مردم از اقوام حوصه و 25% از نژاد گورما و سونگائى و 20% بقيه فولانىها و طوارق مىباشند. زبان رسمى فرانسه است و خط رسمى لاتين مىباشد ولى زبانهاى عربى، فولانى و حوصه هم رواج دارد. 90%مردم مسلمان هستند كه اكثرا سنى مذهبند. اقليتى مسيحى و آنيمست دارد. اساس اقتصاد آن را محصولات زراعى و دامى تشكيل مىدهد. تنها محصول صادراتى آن بادام زمينى است. در زير خاك ضعيف آن منابع غنى آهن، مس، مرمر، سنگ گچ و فسفات پنهان مىباشد. كشف و استخراج اورانيوم در سال 1971م بر اهميت اين كشور افزود و در سال 1977م پنجمين توليد كننده اورانيوم بود. با اين وجود دشورايهاى زيادى نيجر را با بحران مواجه ساخته است كه از جمله آنها مىتوان عدم دسترسى بدريا (25) مشكلات تهيه مواد غذايى و نياز به گندم وارداتى، كم كارى، خشكسالى بزرگ سال 1973م بيسوادى مردم (15%باسوادند) را نام برد. جمهورى افريقاى مركزى سابقا به يوبانگى شارى معروف بود كه از دو رود يوبانگى و شارى كه دز اين كشور جريان داردند ماخوذ گشته بود. 622984 كيلومتر مربع وسعت دارد و بين چاد، سودان، زئير و كامرون قرار دارد. افريقا مركزى ناحيهاى است كوهستانى و از هيچ راهىبدريا راه ندارد و از جمله 25 كشور فقير جهان است. در قرو نوزدهم، افريقاى مركزى جزو مستعمرات فرانسه بود و در سال 1960م به استقلال دستيافت. در دوران ديكتاتورى ژان بدل بوكاسا كه مسيحى بود هزاران نفر از مسلمانان به خاك و خون غلطيدند و هم اكنون نيز مسلمانان با وجود آنكه اكثريتسكنه افريقاى مركزى را تشكيل مىدهند در امور سياسى ادارى و نظامى نفوذ ندارند و به شدت تحت فشار اقليتى مسيحى هستند. مردم آن از نژاد سياهپوست (بانتووبايو) بوده ولى زبان رسمى فرانسه است گرچه بوميان به زبان ملى سانگو سخن مىگويند. از 3 ميليون سكنه افريقاى مركزى 5/1 ميليون نفر پيرو آئين اسلام مىباشند. اما دولت مسيحى آن را در آمارهاى رسمى و غير واقعخود اعلام كرده است كه 8% مردم مسلمانند! كودتاى سال 1981م هرگونه فعاليت احزاب مذهبى را ممنوع كرده و مسلمين را در محاقاختناق شديد قرار داده است. ذخائر غنى الماس و اورانيوم، طلا، مس، قلع و روى در اين كشور وجود دارد كه منافع حاصل از استخراج آنان صرف رفاه و توسعه اقتصادى نقاط مسيحى نشين مىشود و مسلمانان دروضع نابسامان اقتصادى به سر مىبرند. اوگاندا در جنوب سودان قرار دارد. وسعت آن به 236536 كيلومتر مربع بالغ مىگردد. بخشهايى از آن توسط ارتفاعات كنيا پوشيده شده است و پوشش گياهى جنگلهاى استوايى قسمت وسيعى از آن را در بر مىگيرد. اوگاندا قبلا به خاطر داشتن قهوه به «برزيل افريقا»مشهور بود. در اواسط قرن نوزده ميلادى مسلمانان ساكن زنگبار در صدد تصرف آن برآمدند و در اواسط قرن نوزدهم اعراب حكومت اسلامى بوگاندا را تشكيل دادند ولى استعمارگر انگليس كه به ثروتهاى اوگاندا چشم دوخته بود اجازه نداد اين دولت دوام زيادى بياورد و اوگاندا در اواخرقرن نوزده تحت الحمايه انگليس قرار گرفت. اوگاندا در سال 1962م استقلال خود را بدست آورد. اوگاندا 5/16 ميليون نفر سكنه دارد كه بخش مهمى از آن را 40 قبيله با 4 زبان اصلى تشكيل مىدهد. 75% مردم به زبان سواحيلى تكلم مىكنند كه اين امر نشانه نفوذ مسلمانان در اين سرزمين است. 40% مردم اوگاندا مسلمان هستند و كشور مزبور عضو سازمان كنفرانساسلامى مىباشد. (26) اوگاندا هم اكنون با عدم ثبات سياسى و ناامنى روبروست. اين كشور يكى از عظيمترين منابع آب شيرين (17% مساحت كشور) را دارد و درياچههاى ويكتوريات، البرت و ادوارد بين اين كشور و همسايههايش قرار دارد. رودخانه نيل از اوگاندا تولد مىيابد. اين سرزمين پنجمين كشور صادر كننده قهوه در دنياست و 90% جمعيت آن دربخش كشاورزى مشغولند. روآندا فلاتى است مرتفع با درياچهها و كوههاى متعدد كه بدور از درياى آزاد در همسايگى كشورهاى بوروندى، اوگاندا، تانزانيا و زئير قرار دارد و وسعت آن برابر 26000 كيلومتر مربع است. به درياى آزاد راه ندارد و محصور در خشكى است. مركز حكومت آن «كيگالى» مىباشد. از 706000 نفر سكنه آن 70% يعنى 494200 نفر مسلمانند، يك سوم مسلمانان در مركز حكومتسكونت دارند از 50 مسجد مسلمانان 5 مسجد در كيگالى تاسيس شده است. اتحاديه مسلمانان روآندا در سال 1964م تاسيس شد كه همه مسلمانان عضو آن بوده و دولت هم آن را به عنوان نماينده رسمى مسلمانان شناخته است. در سال 1962م مردم اين كشور بر اثر مبارزات قوم هوتوبه استقلال از كشور بلژيك دستيافتند و به استعمار 16 ساله بلژيك در اينسرزمين پايان دادند. كشور بوروندى با 27834 كيلومتر مربع در كناره شمال شرقى درياچه تانگانيكا قرار دارد.85% سكنه 5/5 ميليونى آن از تيرههاى هوتو (27) مىباشند. 5% مردم مسلمان هستند. اسلام در بوروندى به سال 1870م توسط كارگرانى كه براى افسران آلمانى در تانزانيا كار مىكردند انتشار يافت و اولين مسجد آنان در دهكده نيانزا در 135 كيلومترى مركز حكومت تاسيس شد. گرچه بلژيكىها كه بوروندى را مستعمره خود نموده بودند با نيروهاى مسلمان و فعاليت آنان به شدت مخالف بودند ولى با تلاش نوحدين به رهبرى مبارزى بنام عمرانى بوسا، مسلمانان آزادى نسبى پيدا كردند و در سال 1952م با اصرار آنان مدرسه كودكان مسلمان بوجود آمد و رفته رفته نيروهاى اسلامى به توسعه امور و انجام برنامههاى تبليغى پرداختند. مسلمانان در مركز حكومتيعنى بوجومبورا و بخش مسلمان نشين مويانزى سكونت دارند و از سوى مقامات رسمى و دولتى مورد احترام مىباشند. همجوارى بوروندى با كشور اسلامى تانزانيا در گرايش مردم اين سرزمين به آئين اسلام تاثير وافرى داشته است. (28) بازرگانان مسلمان هندى و عرب كه در گذشته به اين سرزمين مهاجرت كردهاند هم اكنوندرصدى از مسلمين بوروندى را تشكيل مىدهند. اين كشور در زمانى كه تحتسلطه بلژيك بود به كنگوى بلژيك معروف بود و بعد از استقلال به كنگو نغيير نام يافت در هنگام رياست جمهورى «موبوتو» مركز حكومت آن از لئو پوليدويل به كين شانزا مبدل و نام كنگو به كنگوى كين شازا تغيير يافت و چون رودخانه كنگو در اين كشور جريان دارد و به زبان محلى زئير نام دارد، كشور مزبور به زئير معروف است. (29) زئير با 234500 كيلومتر مربع دومين كشور پروسعت افريقا مىباشد. زئير توس استانلى كشف شد و در سال 1885م بصورت يك دولت مستقل تحت مالكيت پادشاه بلژيك لئوپولد دوم درآمد و در سال 1908م بصورت مستعمرهاى از سوى بلژيك معرفى شد. اين كشور در سال 1960م تحت رهبرى پاتريس لومامبا قهرمان ملى افريقاى سياه، استقلال خودرا بدست آورد. آرى كنگو پهناور كه 77 برابر بزرگتر از بلژيك است طى سالهاى 1876 تا 1908م ملك شخصى پادشاه بلژيك بود كه با استثمار بىرحمانه مردمان زئير، به صورت يكى از ثروتمندترين افراد عالم درآمد. اگر كارگران افريقائى از فرامين او تخلف مىكردند تيرباران شده و يا دستهايشان قطع مىشد يكى از منابع موثق تعداد قربانيان رژيم لئوپولد دوم را بين 5 الى 8 ميليون ذكر نموده است. در ضمن در مدت سلطه بلژيك بسيارى از ذخائر مس - طلاو منابع ديگر كنگو غارت شد. (30) مركز حكومت آن كين شازا مىباشد كه در كنار رود كنگو قرار دارد و به لحاظ سيستم ادارى به 9 استان تقسيم مىشود. 250 نژاد دارد كه به 400 لهجه تكلم مىكنند اما زبان رسمىفرانسوى است. زئير 33740000 نفر سكنه دارد كه 10% آن مسلمان هستند. اسلام از طريق مناطق شرقى وارد زئير شد و تعداد مسلمانان در استانهاى كيوو و كاساى خاورى افزايش يافت. در كينشازا مركز حكومت تعدادى مسجد و مدرسه اسلامى داير است و روند گرايش مردم به سوى اسلامرو به افزايش است. جمهورى كنگو (كنگوى برازاويل)
سائوتو و پرنسيب
د - افريقاى مركزى (منطقه صحراى كبير افريقا و استوايى مركزى)
سودان
چاد (19)
نيجر
جمهورى افريقاى مركزى
اوگاندا
روآندا
بوروندى
زئير (جمهورى فدرال كنگو)