علم رجال
رجال در اصطلاح علم الحديث به راويان احاديث و كسانى كه در سلسله سند روايات قرار دارند اطلاق ميشود و دانشى كه عهده دار بيان حالات , اوصاف , جرح و تعديل آنان است را معرفة الرجال و يا علم الرجال مينامند.
پيدايش علم رجال در تشيع : عوامل و اسبابى كه موجب پيدايش علم رجال در اسلام و بويژه در تشيع گرديده است , به طور عمده عبارتند از: الف ) منع تدوين حديث كه بلافاله پس از رحلت پيامبر اسلام (ص ) آغاز گرديد و تا پايان خلافت خليفه سوم به شدت ادامه يافت و موجب خسارات فراوانى گرديد و از اين رهگذر روايات بسيارى كه صحيح و معتبر بودند از ميان رفت و به جاى آنها احاديث جعلى و دروغين انتشار يافت و جامعه اسلامى را گرفتار تشتت آراء نمود و مذاهب گوناگونى ظهور كردند.
جعل احاديث و نشر اكاذيب چنان گسترده و ماهرانه انجام گرفت كه بازشناسى احاديث صحيح از سقيم و شناخت راويان راستين از دروغين بسيار مشكل و گاه محال بود.
ب ) امتثال احكام شرعى عمدتا منحصر به بيان امامان و معصومين (ع ) است كه مفسران قرآن و بيان كنندگان احكام شريعتند.
بازشناسى بيانات معصومين (ع ) در ميان آن همه روايات جعلى و دروغين احتياج به تفحص و تحقيق و دانشى ويژه دارد كه براى انسان علم و اطمينان پديد آورد.
اين خود معصومين (ع ) هستند كه در شناخت رجال حديث تاكيد بسيار كرده اند.
از جمله امام صادق (ع ) فرموده است كه : اعرفوا منازل الرجال منا على قدر رواياتهم عنا (رجال , كشى , 9).
و در روايت مشهور حوادث الواقعه , رجوع به رواة احاديث واجب شده است زيرا آنان حجت معصوم بر شيعيان هستند (اكمال الدين , 189, الغيبة , طوسى , 163).
بنا بر اين تحقيق و تفحص در احوال و اوصاف راويان براى شيعيان لازم و بلكه از واجبات اوليه است , تا آنجا كه گفته شده : هل الدين الا معرفة الرجال (امل الامل / مقدمه , 6).
از اين قرار در امتثال احكام الهى عمل به ظن (گمان ) جايز نيست و دلايل بسيارى بر حرمت آن اقامه شده است از جمله آيه : و ما يتبع اكثرهم الا ظنا ان الظن لا يغنى من الحق شيئا (يونس , 36) كه پيروى از گمان , آدمى را به حقيقت نميرساند.
و در آيه 59 از همين سوره انجام هر عملى بدون اينكه اذن خداوند در آن احراز شود, نوعى افترا و دروغ بستن بر خداوند تلقى شده و در آيه 36, اسراء, پيروى از مجهولات و از آنچه بر آن دانشى نيست ممنوع شده است .
روايات بسيارى در ممنوعيت عمل به ظن از جانب امامان (ع ) رسيده است .
از طرف ديگر عقل را جز در موارد خاص در استنباط احكام شرعى راهى نيست , قرآن نيز متكفل بيان جميع احكام نشده و اجماع كاشف از قول معصوم (ع ) هم نادر الوجود است بنا بر اين بازشناسى روايات صحيح و رجال حديث بسيار ضرورى است بويژه كه استنباط احكام شرعى غالبا از طريق روايات ماثوره از اهل بيت (ع ) حاصل ميگردد.
و استدلال به آن روايات براى اثبات حكم شرعى متوقف بر دانش رجال و شناخت راويان است (معجم رجال الحديث , 1/19 ـ 21).
بر اين اساس شيعيان و با استناد به آيه : ان جائكم فاسق بنبا فتبينوا (حجرات , 6) به تدوين علم رجال پرداختند.
بويژه كه شيعه اجتهاد را محور اساسى فقه اهل بيت (ع ) ميداند و اجتهاد تا حدودى متوقف بر علم رجال است (قاموس الرجال , 1/ مقدمه , 3 ـ 4).
تعريف علم رجال : در منابع رجالى تعاريف گوناگونى در باره اين علم ارائه شده كه جامعترين آنها عبارت است از: علم رجال , دانشى است كه در آن احوال و اوصاف راويان حديث و رجال سند, از حيث وثاقت و ضعف , مدح و قدح و جرح و تديل بررسى ميشود.
به عبارت ديگر علم رجال متكفل بيان حال راويان سند است در حاليكه در علم الدرايه و علم الحديث مجموعه يك سند و متن خبر بررسى ميگردد (طرائف المقال , 1/35 ـ 38, الفوائد الرجاليه , مظفر, 33, المعجم الموحد, 1/22).
به اين ترتيب موضوع علم رجال نيز مشخص ميگردد, زيرا چنانكه گفته شد محور اساسى اين دانش رجال حديث هستند.
مراحل تدوين علم رجال در تشيع : در مذهب تشيع تدوين علم رجال داراى مراحل مختلف و تطورات گوناگونى به اين شرح است : الف ) نخستين مصنف در علم رجال براساس شواهد و قراين تاريخى , عبيدالله بن ابى رافع مولى رسول الله (ص ) و كاتب امام على (ع ) است .
وى پيش از سال 40 ق به تدوين اسامى كسانى پرداخت كه از صحابه رسول الله بودند و و در ركاب على (ع ) در جنگهاى صفين و نهروان و جمل شمشير زدند.
نام كتاب وى : تسمية من شهد مع اميرالمؤمنين (ع ) فى الجمل والصفين و النهروان من الصحابه است شيخ طوسى از اين كتاب نام برده است (الفهرست , 137).
و آقا بزرگ تهرانى ذيل شرح حال عبدالله بن جبله كنانى عنوان كرده است كه برخى از متاخرين مانند سيد حسن صدر (در تاسيس الشيعة , 233) عبدالله بن جبله كنانى (م 219 ق ) را اولين مصنف علم رجال در اسلام معرفى كرده است و سپس حرف سيوطى را كه گفته است شعبه (م 260 ق ) اولين مصنف علم رجال در اسلام است مردود شمرده است .
اما اين ادعا مقرون به حقيقت نيست زيرا عبيدالله بن ابى رافع نخستين فردى است كه در اين رشته تصنيف كرده و در حقيقت واضع علم رجال است (مصفى المقال , 249 ـ 250, الذريعة , 10/80, رجال , نجاشى , 1, مقدمه محقق , 6).
ابن حجر در تقريب خود عبيدالله را كاتب على (ع ) دانسته و او را توثيق كرده و از طبقه سوم رواة حديث به شمار آورده كه پس از سده اول درگذشته است و در تهذيب التهذيب (7/10) نيز از او نام برده است .
در اوايل قرن سوم هجرى عبدالله بن جبله كنانى كتابى در علم رجال نوشت .
عبدالله , واقفى مذهب بود (رجال , طوسى , 356).
برخى از مشاهير علماى شيعه كه اصولى در رشته علم رجال تدوين كرده اند عبارتند از: ابو عبدالله محمد بن خالد برقى قمى از اصحاب امام كاظم و امام رضا و امام جواد (ع ) يكى از مشاهير علماى حديث و ائمه اخبار كوفى الاصل كه به قم مهاجرت كرد و در آنجا سكونت گزيد و به قمى معروف شد او تا 183 ق زنده بوده است .
كتابى در علم رجال نوشت كه در آن ذكر كسانى كه از امام على (ع ) روايت كرده اند آمده است (الفهرست , ابن نديم , 276, تاسيس الشيعة , 259), ابن فضال حسن بن على فطحى مذهب (م 224 ق ) ابو على حسن بن محبوب زراد (م 224 ق ) صاحب كتابهاى : المشيخه و معرفة رواة الاخبار (الفهرست , ابن نديم , 276), احمد بن على بن محمد عقيقى (م 280 ق ) از ائمه رجال و تاريخ شيعه كه جرح و تعديلها و اقوال وى مورد استناد علماى شيعه بوده است و كتاب وى تاريخ الرجال نام داشته (الفهرست , طوسى , 24), ابوالحسن على بن احمد عقيقى (زنده در 298 ق ) كتاب وى در رجال بسيار معروف است و شهرت عقيقى در هنگام اطلاق منصرف به همين شخص است (الفهرست , طوسى , 97, خلاصة الاقوال , 233), سعد بن عبدالله اشعرى (م 299 يا 301 ق ) صاحب طبقات الشيعة , كه از مصادر كتاب رجال نجاشى است , ابوالقاسم حميد بن زياد بن حماد دهقان (م 310 ق ) صاحب كتاب الفهرست , محمد بن على بن حسين بن بابويه ملقب به صدوق يا شيخ صدوق (م 381 ق ) صاحب المعرفة برجال البرقى (المعجم الموحد, 1/21).
اما مهمترين اصول و كتبى كه رشته علم رجال تا اوايل قرن پنجم هجرى نوشته شده و مورد اعتماد علماى شيعه قرار داشته اند به اين شرح است : رجال برقى , تاليف ابو جعفر احمد بن محمد بن خالد برقى (م 274 يا 280 ق ) كه در فهرست شيخ از آن به عنوان طبقات الرجال ياد شده است (الفهرست , ابن نديم , 277, الفهرست , طوسى , 21).
علامه حلى به اين كتاب اعتماد بسيار داشته و در خلاصة الاقوال از آن استفاده كرده است (معجم رجال الحديث , 1/101), رجال , ابن عقده , تاليف ابوالعباس احمد بن محمد بن سعيد همدانى معروف به ابن عقده (م 333 ق ) كه در كتاب خود چهار هزار نفر از شاگردان امام صادق (ع ) را ذكر كرده و از هريك از آنان يك حديث و روايت آورده است , شيخ طوسى از اين كتاب زياد بهره برده (رجال , طوسى , 2) اين كتاب اكنون موجود نيست , رجال , ابن غضائرى , تاليف ابوالحسين احمد بن حسين بن عبيدالله غضائرى (م 411 ق ) كه از او به عنوان شيخ طائفه هم نام برده شده است .
وى استاد شيخ طوسى است .
اقوال وى در جرح و تعديل رواة مورد استناد علماى شيعه بوده است .
و كسانى چون شيخ طوسى , علامه حلى , ابن داوود پيش از آنان جمالالدين سيد ابن طاووس از او در كتابهاى خويش نقل بسيار كرده اند.
ابن غضائرى گويا چند كتاب در علم رجال داشته كه برخى از آنها از ميان رفته و تنها كتابى از او كه تا زمان سيد ابن طاووس باقى مانده كتاب الضعفاء او بوده كه ابن طاووس آن را در كتاب حل الاشكال فى معرفة الرجال خويش درج كرده است (تاسيس الشيعة , 269, الفوائد الرجاليه , مظفر, 36), معرفة الرجال يا معرفة الناقلين عن الائمة الصادقى (ع ), تاليف ابو عمر و محمد كشى معاصر شيخ كلينى و ابن قولويه كه گويا در اواخر نيمه دوم قرن چهارم هجرى در گذشته است .
اصل كتاب وى اكنون در دست نيست و آنچه از آن باقى مانده همان تهذيب و انتخاب شيخ طوسى به نام : اختيار معرفة الرجال است كه در باره ء آن سخن خواهيم گفت (رجال طوسى , 61 - 62).
ب ) اصول اربعه رجالى شيعه : نيمه اول قرن پنجم هجرى را ميتوان از مهمترين مراحل تدوين علم رجالى در مذهب تشيع به شمار آورد, زيرا در اين دوره مصادر اصلى و مراجع مهم علم رجال كه پايه و اساس ديگر كتب اين فن قرار گرفتند تدوين شدند و به عنوان اصول اربعه و اركان چهارگانه علم رجال شناخته شدند.
اين اصول چهارگانه گرچه مبتنى بر كتب و اصول اوليه رجالى تدوين و استوار شدند اما پرواضج است كه به دليل سياق , ترتيب , تنظيم و سبك و موضوع و هدف با يكديگر تفاوت دارند چنانكه كتب تدوين شده در فقه مانند نهايه , خلاف , مبسوط شيخ طوسى هريك در فنى خاص از فنون فقه نوشته شده اند, اصول اربعه رجال نيز هريك به فنى و رشته اى از اين علم پرداخته اند چنانكه به اين مطلب , ذيل هريك از آنها اشاره خواهد شد: 1ـ الفهرست , تاليف شيخ الطائفه ابو جعفر محمد بن حسن طوسى (م 460 ق ).
اين كتاب را شيخ طوسى در 408 ق تاليف كرده است (المعجم الموحد, 1/23).
در اين كتاب شيخ براى اسامى مشترك و يا مختلف , بابى خاص به صورت الفبايى ترتيب داده و با اينكه خود در مقدمه كتاب وعده داده كه تنها به ذكر مصنفات و اصول كه موضوع اصلى اين فهرست است و امامى بودن و مدح و جرح آنها اكتفا نكند و در موارد لازم به مطالب ديگر نيز بپردازد و راويان و صاحبان اصول از مذاهب فاسده ديگر را روشن نمايد اما حين عمل در اين موارد سكوت كرده است (قاموس الرجال , 1/28).
در اين كتاب حدود 900 ترجمه از كسانى كه داراى تصانيف و يا رواياتى بوده اند همراه با قائمه هايى از تصانيف آنان ارائه شده است (المعجم الموحد, همانجا).
هدف اصلى در تنظيم اين فهرست شرح ترجمه مؤلفان و مصنفان شيعه و ذكر آثار آنها است و اگر توفيق يا جرح و تعديلى در باره راويان و مصنفان آمده نتيجه تبعى به شمار ميرود (اختيار معرفة الرجال , مقدمه , 8).
گرچه شيخ در فهرست به اين هدف زياد ملتزم نشده و اسامى مصنفين و ارباب اصول ديگر فرق را نيز آورده است (معجم رجال الحديث , 1/103).
2 ـ اختيار معرفة الرجال , تاليف شيخ الطائفه طوسى , او خود در كتاب الفهرست ذيل ترجمه اى كه از خود ارائه داده است ضمن آثار خود اين كتاب را اختيار معرفة الناقلين عن الائمة الصادقين (ع ) ناميده است (الفهرست , 194).
ابن شهر آشوب نيز در معالم العلماء, 102, همين نام را عنوان كرده است .
اين كتاب را شيخ از كتاب معرفة الناقلين ابو عمرو كشى انتخاب و برگزيده است و آن را تهذيب و مرتب ساخته و در حقيقت ميتوان آن را از مؤلفات خود شيخ طوسى به شمار آورد.
اينكه برخى نوشته اند كه رجال كشى در اصل شامل رجال عامه و خاصه بوده و شيخ فقط رجال خاصه را از آن اختيار كرده است صحت آن معلوم نيست (قاموس الرجال , مقدمه , 3,4,26).
در اين كتاب ذكر روايات و اخبار مربوط به راويان رجال است و نام اشخاص به حسب طبقات باب بندى نشده و حتى ترتيب الفبايى نيز در آن رعايت نشده است .
اما با يك سير اجمالى در آن روشن ميشود كه معرفى طبقات و تقدم و تاخر تاريخى زندگى رجال تا حدودى مورد نظر بوده است .
اين كتاب از معتبرترين و قديميترين اسناد تاريخ تشيع در عصر اول و در دوران حيات ائمه (ع ) است كه به بيان روابط شيعيان با امامان خود, تشكيلات شيعه , فرقه ها و دسته بنديهاى داخلى , رقابتها و ادعاهاى بى جاى برخى از مدعيان تشيع , شناخت طبقات غلاة , تندروان و بدعت گذاران و جرح و تعديل راويان پرداخته است (مقدمه اختيار معرفة الجال , 7 ـ 9).
3 ـ رجال , طوسى , سومين كتاب شيخ طوسى و سومين كتاب از اصول اربعه رجالى شيعه .
در اين كتاب شيخ طوسى به ضبط و احصاء صحابه رسول الله (ص ) و اصحاب ائمه (ع ) پرداخته و در بسيارى موارد جز ذكر نام توضيح ديگرى ارائه نشده و ذكر آثار آنان مطلقا ملحوظ نبوده است (مقدمه اختيار معرفة الرجال , 8).
در اين كتاب صحابه هريك از معصومين در بابى جداگانه و به صورت الفبايى تدوين شده است و سپس افراد من لم يروعنهم جداگانه و به ترتيب الفبايى آمده است .
اين كتاب متضمن بيش از 8900 نام رجالى است و غرض از تاليف آن شمارش اسماء و جمع آنها و تمييز طبقات آنها است و اگر توثيق و جرح و تعديلى در خلال ترجمه اى انجام گرفته از باب استطراد و دفع شبهه است .
تاليف اين كتاب پس از كتاب الفهرست است چنانكه شيخ بارها در اين كتاب به الفهرست ارجاع داده است (رجال , 441 به بعد) و اين منافاتى با ذكر كتاب رجال او در الفهرست ذيل ترجمه ء خود طوسى ندارد.
شيخ در اين كتاب تمامى كسانى كه از معصومين روايت كرده اند آورده است و به ايمان و اعتقاد آنها كارى نداشته است (قاموس الرجال , 1/ 29, معجم رجال الحديث , 1/103 ) 4ـ رجال نجاشى , تاليف ابوالعباس احمد بن حسين نجاشى (م 450 ق ) معاصر شيخ طوسى .
نجاشى خود در اول جزء دوم كتابش (رجال , نجاشى , 2/5) آن را فهرست مصنفات شيعه ناميده است و به همين استناد علامه شوشترى نوشته است كه علامه حلى و ابن داوود كه آن را رجال ناميده اند غلط است چون رجال مبتنى بر طبقات است نه ذكر اصول و مصنفات (قاموس الرجال , 1/24).
فهرست نجاشى اختصاصا به رجال شيعه پرداخته مگر مواردى كه به عامى بودن فردى تصريح كرده باشد, از اين رو هركسى را كه در كتاب نجاشى باشد حكم به امامى بودن وى ميتوان كرد مگر تصريح بخلاف آن كرده باشد (قاموس الرجال , 1/25 ـ 26, رجال , نجاشى , 1/ مقدمه , 57).
در اين فهرست 1269 نفر ذكر شده اند (المعجم الموحد, 1/29).
شيخ طوسى سه كتاب از كتب اصول اربعه رجالى را خود نوشته است و در رجال و فهرست نجاشى نيز سهيم است زيرا نجاشى از كتابهاى شيخ بسيار استفاده كرده است (اختيار معرفة الرجال , مقدمه , 4 ـ 5).
ج ) پس از اين چهار كتاب علماى شيعه كتب بسيارى در علم رجال تدوين و تاليف كرده اند كه يا به عنوان ذيل فهرست شيخ و نجاشى و يا شرح رجال شيخ به شمار ميروند و تعداد آنها زياد است كه به برخى از آنها اشاره ميكنيم : فهرست منتجب الدين , تاليف على بن عبدالله بابويه قمى (م 585 ق ), معالم العلماء, ابو عبدالله محمد بن شهر آشوب (م 588 ق ), رجال ابن داوود, تاليف تقيالدين حسن ابن داوود حلى (م 673 ق ) كه شامل اصول اربعه رجالى و رجال ابن غضائرى و برخى از كتب رجالى ديگر مانند رجال برقى و معالم العلماء بوده است .
اين كتاب را حسن بن زينالدين صاحب معالم استخراج كرده و آن را تحرير الطاووسى ناميده است (تأ سيس الشيعة , 281, مقدمه تحرير الطاووسى , 4 ـ 12), خلاصة الاقوال و يا رجال , تأ ليف علامه حلى (م 726 ق ), شامل دو بخش كه در بخش اول راويان مورد اعتماد به تعداد 1300 نفر و در بخش دوم بيش از 500 نفر از ضعفاء را آورده است .
علامه حلى دو كتاب ديگر در رجال دارد به نامهاى ايضاح الاشتباه و كشف المقال (بهجة الامال , 1/37, قاموس الرجال , 1/37, المعجم الموحد, 1/30), امل الامل و تذكرة المتبحرين , تأ ليف شيخ حر عاملى (م 1104 ق ) كه در قسم اول بيش از 200 ترجمه و در قسم دوم نزديك به 1000 ترجمه را آورده است (مقدمه ء املالامل , 1/55), الوجيزه , تاليف علامه مجلسى (م 1110 ق ), نقدالرجال , تاليف سيد مصطفى تفرشى , در سال 1015 ق , منهج المقال , تاليف محمد بن على استرآبادى (م 1028 ق ) مجمع الرجال , مولى عنايت الله قهپائى (م 1016 ق ), جامعالرواة محمد بن على معروف به محقق اردبيلى , منتهى المقال ابو على محمد بن اسماعيل بن عبدالجبار (م 1215 يا 1216 ق ), تنقيح المقال , عبدالله مامقانى (م 1351 ق ), قاموس الرجال , محمد تقى شوشترى .
د) برخى از متأ خرين روشهاى جديد و مبتكرانه اى در تدوين علم رجال ارائه كرده اند و آن به اين شرح است كه براى شناخت راويان حديث تنها به اقوال رجاليون اكتفا نميشود بلكه به اسناد روايات مكررى كه مشتمل بر اسم راوى و رجال سند است مراجعه ميگردد و با اين روش امكان آشنايى نسبت به ميزان علم راوى , فقه , مضبوط بودن وى , و ثاقت و ديگر امورى كه در شناخت راوى دخيل است بيشتر حاصل ميگردد.
نخستين كسى كه به اين روش توجه كرده است محقق اردبيلى صاحب جامع الرواة است بعد از او صاحب طرائف المقال , و بعد آيتالله بروجردى است .
مرحوم بروجردى دو كار عمده و سترگ در اين رشته انجام داد: يكى ترتيب اسانيد كتب اربعه حديثى و رجالى و ديگرى كتب حديثى بود كه با استيفاء كامل اسانيد و ترتيب الفبايى آنها امكان قياس آنها را ميسر ساخت و با اين روش تمامى شيوخ و شاگردان راوى حديث و طبقه وى و برخى مسائل ديگر مشخص ميشود.
ديگرى تأ ليف كتاب طبقات الرجال و سلسله رواة از عصر پيامبر (ص ) تا زمان شيخ طوسى است كه آنها را به 12 طبقه تقسيم كرده است .
او صحابه رسول الله (ص ) را در طبقه اول , و كسانى را كه از صحابه اخذ حديث كرده اند در طبقه دوم قرار داده است .
عمل طبقه دوم منتزع از طبقه اول است كه اصطلاحا تجريد اسانيد مينامند, پس از آيت الله بروجردى , آيت الله ابوالقاسم خويى با تاليف معجم رجال الحديث , روشى جديد و طرحى نو ارائه كرد.
در اين روش جديد مرحوم خوبى ذيل ترجمه هر شخصى جميع رواة وى و كسانى كه از آنها روايت كرده اند و در كتب اربعه و ديگر كتب به ويژه رجال كشى بوده اند را آورده است .
منابع : در متن مقاله آمده است .
على رفيعى
علم رجال
رجال در اصطلاح علم الحديث به راويان احاديث و كسانى كه در سلسله سند روايات قرار دارند اطلاق ميشود و دانشى كه عهده دار بيان حالات , اوصاف , جرح و تعديل آنان است را معرفة الرجال و يا علم الرجال مينامند.
پيدايش علم رجال در تشيع : عوامل و اسبابى كه موجب پيدايش علم رجال در اسلام و بويژه در تشيع گرديده است , به طور عمده عبارتند از: الف ) منع تدوين حديث كه بلافاله پس از رحلت پيامبر اسلام (ص ) آغاز گرديد و تا پايان خلافت خليفه سوم به شدت ادامه يافت و موجب خسارات فراوانى گرديد و از اين رهگذر روايات بسيارى كه صحيح و معتبر بودند از ميان رفت و به جاى آنها احاديث جعلى و دروغين انتشار يافت و جامعه اسلامى را گرفتار تشتت آراء نمود و مذاهب گوناگونى ظهور كردند.
جعل احاديث و نشر اكاذيب چنان گسترده و ماهرانه انجام گرفت كه بازشناسى احاديث صحيح از سقيم و شناخت راويان راستين از دروغين بسيار مشكل و گاه محال بود.
ب ) امتثال احكام شرعى عمدتا منحصر به بيان امامان و معصومين (ع ) است كه مفسران قرآن و بيان كنندگان احكام شريعتند.
بازشناسى بيانات معصومين (ع ) در ميان آن همه روايات جعلى و دروغين احتياج به تفحص و تحقيق و دانشى ويژه دارد كه براى انسان علم و اطمينان پديد آورد.
اين خود معصومين (ع ) هستند كه در شناخت رجال حديث تاكيد بسيار كرده اند.
از جمله امام صادق (ع ) فرموده است كه : اعرفوا منازل الرجال منا على قدر رواياتهم عنا (رجال , كشى , 9).
و در روايت مشهور حوادث الواقعه , رجوع به رواة احاديث واجب شده است زيرا آنان حجت معصوم بر شيعيان هستند (اكمال الدين , 189, الغيبة , طوسى , 163).
بنا بر اين تحقيق و تفحص در احوال و اوصاف راويان براى شيعيان لازم و بلكه از واجبات اوليه است , تا آنجا كه گفته شده : هل الدين الا معرفة الرجال (امل الامل / مقدمه , 6).
از اين قرار در امتثال احكام الهى عمل به ظن (گمان ) جايز نيست و دلايل بسيارى بر حرمت آن اقامه شده است از جمله آيه : و ما يتبع اكثرهم الا ظنا ان الظن لا يغنى من الحق شيئا (يونس , 36) كه پيروى از گمان , آدمى را به حقيقت نميرساند.
و در آيه 59 از همين سوره انجام هر عملى بدون اينكه اذن خداوند در آن احراز شود, نوعى افترا و دروغ بستن بر خداوند تلقى شده و در آيه 36, اسراء, پيروى از مجهولات و از آنچه بر آن دانشى نيست ممنوع شده است .
روايات بسيارى در ممنوعيت عمل به ظن از جانب امامان (ع ) رسيده است .
از طرف ديگر عقل را جز در موارد خاص در استنباط احكام شرعى راهى نيست , قرآن نيز متكفل بيان جميع احكام نشده و اجماع كاشف از قول معصوم (ع ) هم نادر الوجود است بنا بر اين بازشناسى روايات صحيح و رجال حديث بسيار ضرورى است بويژه كه استنباط احكام شرعى غالبا از طريق روايات ماثوره از اهل بيت (ع ) حاصل ميگردد.
و استدلال به آن روايات براى اثبات حكم شرعى متوقف بر دانش رجال و شناخت راويان است (معجم رجال الحديث , 1/19 ـ 21).
بر اين اساس شيعيان و با استناد به آيه : ان جائكم فاسق بنبا فتبينوا (حجرات , 6) به تدوين علم رجال پرداختند.
بويژه كه شيعه اجتهاد را محور اساسى فقه اهل بيت (ع ) ميداند و اجتهاد تا حدودى متوقف بر علم رجال است (قاموس الرجال , 1/ مقدمه , 3 ـ 4).
تعريف علم رجال : در منابع رجالى تعاريف گوناگونى در باره اين علم ارائه شده كه جامعترين آنها عبارت است از: علم رجال , دانشى است كه در آن احوال و اوصاف راويان حديث و رجال سند, از حيث وثاقت و ضعف , مدح و قدح و جرح و تديل بررسى ميشود.
به عبارت ديگر علم رجال متكفل بيان حال راويان سند است در حاليكه در علم الدرايه و علم الحديث مجموعه يك سند و متن خبر بررسى ميگردد (طرائف المقال , 1/35 ـ 38, الفوائد الرجاليه , مظفر, 33, المعجم الموحد, 1/22).
به اين ترتيب موضوع علم رجال نيز مشخص ميگردد, زيرا چنانكه گفته شد محور اساسى اين دانش رجال حديث هستند.
مراحل تدوين علم رجال در تشيع : در مذهب تشيع تدوين علم رجال داراى مراحل مختلف و تطورات گوناگونى به اين شرح است : الف ) نخستين مصنف در علم رجال براساس شواهد و قراين تاريخى , عبيدالله بن ابى رافع مولى رسول الله (ص ) و كاتب امام على (ع ) است .
وى پيش از سال 40 ق به تدوين اسامى كسانى پرداخت كه از صحابه رسول الله بودند و و در ركاب على (ع ) در جنگهاى صفين و نهروان و جمل شمشير زدند.
نام كتاب وى : تسمية من شهد مع اميرالمؤمنين (ع ) فى الجمل والصفين و النهروان من الصحابه است شيخ طوسى از اين كتاب نام برده است (الفهرست , 137).
و آقا بزرگ تهرانى ذيل شرح حال عبدالله بن جبله كنانى عنوان كرده است كه برخى از متاخرين مانند سيد حسن صدر (در تاسيس الشيعة , 233) عبدالله بن جبله كنانى (م 219 ق ) را اولين مصنف علم رجال در اسلام معرفى كرده است و سپس حرف سيوطى را كه گفته است شعبه (م 260 ق ) اولين مصنف علم رجال در اسلام است مردود شمرده است .
اما اين ادعا مقرون به حقيقت نيست زيرا عبيدالله بن ابى رافع نخستين فردى است كه در اين رشته تصنيف كرده و در حقيقت واضع علم رجال است (مصفى المقال , 249 ـ 250, الذريعة , 10/80, رجال , نجاشى , 1, مقدمه محقق , 6).
ابن حجر در تقريب خود عبيدالله را كاتب على (ع ) دانسته و او را توثيق كرده و از طبقه سوم رواة حديث به شمار آورده كه پس از سده اول درگذشته است و در تهذيب التهذيب (7/10) نيز از او نام برده است .
در اوايل قرن سوم هجرى عبدالله بن جبله كنانى كتابى در علم رجال نوشت .
عبدالله , واقفى مذهب بود (رجال , طوسى , 356).
برخى از مشاهير علماى شيعه كه اصولى در رشته علم رجال تدوين كرده اند عبارتند از: ابو عبدالله محمد بن خالد برقى قمى از اصحاب امام كاظم و امام رضا و امام جواد (ع ) يكى از مشاهير علماى حديث و ائمه اخبار كوفى الاصل كه به قم مهاجرت كرد و در آنجا سكونت گزيد و به قمى معروف شد او تا 183 ق زنده بوده است .
كتابى در علم رجال نوشت كه در آن ذكر كسانى كه از امام على (ع ) روايت كرده اند آمده است (الفهرست , ابن نديم , 276, تاسيس الشيعة , 259), ابن فضال حسن بن على فطحى مذهب (م 224 ق ) ابو على حسن بن محبوب زراد (م 224 ق ) صاحب كتابهاى : المشيخه و معرفة رواة الاخبار (الفهرست , ابن نديم , 276), احمد بن على بن محمد عقيقى (م 280 ق ) از ائمه رجال و تاريخ شيعه كه جرح و تعديلها و اقوال وى مورد استناد علماى شيعه بوده است و كتاب وى تاريخ الرجال نام داشته (الفهرست , طوسى , 24), ابوالحسن على بن احمد عقيقى (زنده در 298 ق ) كتاب وى در رجال بسيار معروف است و شهرت عقيقى در هنگام اطلاق منصرف به همين شخص است (الفهرست , طوسى , 97, خلاصة الاقوال , 233), سعد بن عبدالله اشعرى (م 299 يا 301 ق ) صاحب طبقات الشيعة , كه از مصادر كتاب رجال نجاشى است , ابوالقاسم حميد بن زياد بن حماد دهقان (م 310 ق ) صاحب كتاب الفهرست , محمد بن على بن حسين بن بابويه ملقب به صدوق يا شيخ صدوق (م 381 ق ) صاحب المعرفة برجال البرقى (المعجم الموحد, 1/21).
اما مهمترين اصول و كتبى كه رشته علم رجال تا اوايل قرن پنجم هجرى نوشته شده و مورد اعتماد علماى شيعه قرار داشته اند به اين شرح است : رجال برقى , تاليف ابو جعفر احمد بن محمد بن خالد برقى (م 274 يا 280 ق ) كه در فهرست شيخ از آن به عنوان طبقات الرجال ياد شده است (الفهرست , ابن نديم , 277, الفهرست , طوسى , 21).
علامه حلى به اين كتاب اعتماد بسيار داشته و در خلاصة الاقوال از آن استفاده كرده است (معجم رجال الحديث , 1/101), رجال , ابن عقده , تاليف ابوالعباس احمد بن محمد بن سعيد همدانى معروف به ابن عقده (م 333 ق ) كه در كتاب خود چهار هزار نفر از شاگردان امام صادق (ع ) را ذكر كرده و از هريك از آنان يك حديث و روايت آورده است , شيخ طوسى از اين كتاب زياد بهره برده (رجال , طوسى , 2) اين كتاب اكنون موجود نيست , رجال , ابن غضائرى , تاليف ابوالحسين احمد بن حسين بن عبيدالله غضائرى (م 411 ق ) كه از او به عنوان شيخ طائفه هم نام برده شده است .
وى استاد شيخ طوسى است .
اقوال وى در جرح و تعديل رواة مورد استناد علماى شيعه بوده است .
و كسانى چون شيخ طوسى , علامه حلى , ابن داوود پيش از آنان جمالالدين سيد ابن طاووس از او در كتابهاى خويش نقل بسيار كرده اند.
ابن غضائرى گويا چند كتاب در علم رجال داشته كه برخى از آنها از ميان رفته و تنها كتابى از او كه تا زمان سيد ابن طاووس باقى مانده كتاب الضعفاء او بوده كه ابن طاووس آن را در كتاب حل الاشكال فى معرفة الرجال خويش درج كرده است (تاسيس الشيعة , 269, الفوائد الرجاليه , مظفر, 36), معرفة الرجال يا معرفة الناقلين عن الائمة الصادقى (ع ), تاليف ابو عمر و محمد كشى معاصر شيخ كلينى و ابن قولويه كه گويا در اواخر نيمه دوم قرن چهارم هجرى در گذشته است .
اصل كتاب وى اكنون در دست نيست و آنچه از آن باقى مانده همان تهذيب و انتخاب شيخ طوسى به نام : اختيار معرفة الرجال است كه در باره ء آن سخن خواهيم گفت (رجال طوسى , 61 - 62).
ب ) اصول اربعه رجالى شيعه : نيمه اول قرن پنجم هجرى را ميتوان از مهمترين مراحل تدوين علم رجالى در مذهب تشيع به شمار آورد, زيرا در اين دوره مصادر اصلى و مراجع مهم علم رجال كه پايه و اساس ديگر كتب اين فن قرار گرفتند تدوين شدند و به عنوان اصول اربعه و اركان چهارگانه علم رجال شناخته شدند.
اين اصول چهارگانه گرچه مبتنى بر كتب و اصول اوليه رجالى تدوين و استوار شدند اما پرواضج است كه به دليل سياق , ترتيب , تنظيم و سبك و موضوع و هدف با يكديگر تفاوت دارند چنانكه كتب تدوين شده در فقه مانند نهايه , خلاف , مبسوط شيخ طوسى هريك در فنى خاص از فنون فقه نوشته شده اند, اصول اربعه رجال نيز هريك به فنى و رشته اى از اين علم پرداخته اند چنانكه به اين مطلب , ذيل هريك از آنها اشاره خواهد شد: 1ـ الفهرست , تاليف شيخ الطائفه ابو جعفر محمد بن حسن طوسى (م 460 ق ).
اين كتاب را شيخ طوسى در 408 ق تاليف كرده است (المعجم الموحد, 1/23).
در اين كتاب شيخ براى اسامى مشترك و يا مختلف , بابى خاص به صورت الفبايى ترتيب داده و با اينكه خود در مقدمه كتاب وعده داده كه تنها به ذكر مصنفات و اصول كه موضوع اصلى اين فهرست است و امامى بودن و مدح و جرح آنها اكتفا نكند و در موارد لازم به مطالب ديگر نيز بپردازد و راويان و صاحبان اصول از مذاهب فاسده ديگر را روشن نمايد اما حين عمل در اين موارد سكوت كرده است (قاموس الرجال , 1/28).
در اين كتاب حدود 900 ترجمه از كسانى كه داراى تصانيف و يا رواياتى بوده اند همراه با قائمه هايى از تصانيف آنان ارائه شده است (المعجم الموحد, همانجا).
هدف اصلى در تنظيم اين فهرست شرح ترجمه مؤلفان و مصنفان شيعه و ذكر آثار آنها است و اگر توفيق يا جرح و تعديلى در باره راويان و مصنفان آمده نتيجه تبعى به شمار ميرود (اختيار معرفة الرجال , مقدمه , 8).
گرچه شيخ در فهرست به اين هدف زياد ملتزم نشده و اسامى مصنفين و ارباب اصول ديگر فرق را نيز آورده است (معجم رجال الحديث , 1/103).
2 ـ اختيار معرفة الرجال , تاليف شيخ الطائفه طوسى , او خود در كتاب الفهرست ذيل ترجمه اى كه از خود ارائه داده است ضمن آثار خود اين كتاب را اختيار معرفة الناقلين عن الائمة الصادقين (ع ) ناميده است (الفهرست , 194).
ابن شهر آشوب نيز در معالم العلماء, 102, همين نام را عنوان كرده است .
اين كتاب را شيخ از كتاب معرفة الناقلين ابو عمرو كشى انتخاب و برگزيده است و آن را تهذيب و مرتب ساخته و در حقيقت ميتوان آن را از مؤلفات خود شيخ طوسى به شمار آورد.
اينكه برخى نوشته اند كه رجال كشى در اصل شامل رجال عامه و خاصه بوده و شيخ فقط رجال خاصه را از آن اختيار كرده است صحت آن معلوم نيست (قاموس الرجال , مقدمه , 3,4,26).
در اين كتاب ذكر روايات و اخبار مربوط به راويان رجال است و نام اشخاص به حسب طبقات باب بندى نشده و حتى ترتيب الفبايى نيز در آن رعايت نشده است .
اما با يك سير اجمالى در آن روشن ميشود كه معرفى طبقات و تقدم و تاخر تاريخى زندگى رجال تا حدودى مورد نظر بوده است .
اين كتاب از معتبرترين و قديميترين اسناد تاريخ تشيع در عصر اول و در دوران حيات ائمه (ع ) است كه به بيان روابط شيعيان با امامان خود, تشكيلات شيعه , فرقه ها و دسته بنديهاى داخلى , رقابتها و ادعاهاى بى جاى برخى از مدعيان تشيع , شناخت طبقات غلاة , تندروان و بدعت گذاران و جرح و تعديل راويان پرداخته است (مقدمه اختيار معرفة الجال , 7 ـ 9).
3 ـ رجال , طوسى , سومين كتاب شيخ طوسى و سومين كتاب از اصول اربعه رجالى شيعه .
در اين كتاب شيخ طوسى به ضبط و احصاء صحابه رسول الله (ص ) و اصحاب ائمه (ع ) پرداخته و در بسيارى موارد جز ذكر نام توضيح ديگرى ارائه نشده و ذكر آثار آنان مطلقا ملحوظ نبوده است (مقدمه اختيار معرفة الرجال , 8).
در اين كتاب صحابه هريك از معصومين در بابى جداگانه و به صورت الفبايى تدوين شده است و سپس افراد من لم يروعنهم جداگانه و به ترتيب الفبايى آمده است .
اين كتاب متضمن بيش از 8900 نام رجالى است و غرض از تاليف آن شمارش اسماء و جمع آنها و تمييز طبقات آنها است و اگر توثيق و جرح و تعديلى در خلال ترجمه اى انجام گرفته از باب استطراد و دفع شبهه است .
تاليف اين كتاب پس از كتاب الفهرست است چنانكه شيخ بارها در اين كتاب به الفهرست ارجاع داده است (رجال , 441 به بعد) و اين منافاتى با ذكر كتاب رجال او در الفهرست ذيل ترجمه ء خود طوسى ندارد.
شيخ در اين كتاب تمامى كسانى كه از معصومين روايت كرده اند آورده است و به ايمان و اعتقاد آنها كارى نداشته است (قاموس الرجال , 1/ 29, معجم رجال الحديث , 1/103 ) 4ـ رجال نجاشى , تاليف ابوالعباس احمد بن حسين نجاشى (م 450 ق ) معاصر شيخ طوسى .
نجاشى خود در اول جزء دوم كتابش (رجال , نجاشى , 2/5) آن را فهرست مصنفات شيعه ناميده است و به همين استناد علامه شوشترى نوشته است كه علامه حلى و ابن داوود كه آن را رجال ناميده اند غلط است چون رجال مبتنى بر طبقات است نه ذكر اصول و مصنفات (قاموس الرجال , 1/24).
فهرست نجاشى اختصاصا به رجال شيعه پرداخته مگر مواردى كه به عامى بودن فردى تصريح كرده باشد, از اين رو هركسى را كه در كتاب نجاشى باشد حكم به امامى بودن وى ميتوان كرد مگر تصريح بخلاف آن كرده باشد (قاموس الرجال , 1/25 ـ 26, رجال , نجاشى , 1/ مقدمه , 57).
در اين فهرست 1269 نفر ذكر شده اند (المعجم الموحد, 1/29).
شيخ طوسى سه كتاب از كتب اصول اربعه رجالى را خود نوشته است و در رجال و فهرست نجاشى نيز سهيم است زيرا نجاشى از كتابهاى شيخ بسيار استفاده كرده است (اختيار معرفة الرجال , مقدمه , 4 ـ 5).
ج ) پس از اين چهار كتاب علماى شيعه كتب بسيارى در علم رجال تدوين و تاليف كرده اند كه يا به عنوان ذيل فهرست شيخ و نجاشى و يا شرح رجال شيخ به شمار ميروند و تعداد آنها زياد است كه به برخى از آنها اشاره ميكنيم : فهرست منتجب الدين , تاليف على بن عبدالله بابويه قمى (م 585 ق ), معالم العلماء, ابو عبدالله محمد بن شهر آشوب (م 588 ق ), رجال ابن داوود, تاليف تقيالدين حسن ابن داوود حلى (م 673 ق ) كه شامل اصول اربعه رجالى و رجال ابن غضائرى و برخى از كتب رجالى ديگر مانند رجال برقى و معالم العلماء بوده است .
اين كتاب را حسن بن زينالدين صاحب معالم استخراج كرده و آن را تحرير الطاووسى ناميده است (تأ سيس الشيعة , 281, مقدمه تحرير الطاووسى , 4 ـ 12), خلاصة الاقوال و يا رجال , تأ ليف علامه حلى (م 726 ق ), شامل دو بخش كه در بخش اول راويان مورد اعتماد به تعداد 1300 نفر و در بخش دوم بيش از 500 نفر از ضعفاء را آورده است .
علامه حلى دو كتاب ديگر در رجال دارد به نامهاى ايضاح الاشتباه و كشف المقال (بهجة الامال , 1/37, قاموس الرجال , 1/37, المعجم الموحد, 1/30), امل الامل و تذكرة المتبحرين , تأ ليف شيخ حر عاملى (م 1104 ق ) كه در قسم اول بيش از 200 ترجمه و در قسم دوم نزديك به 1000 ترجمه را آورده است (مقدمه ء املالامل , 1/55), الوجيزه , تاليف علامه مجلسى (م 1110 ق ), نقدالرجال , تاليف سيد مصطفى تفرشى , در سال 1015 ق , منهج المقال , تاليف محمد بن على استرآبادى (م 1028 ق ) مجمع الرجال , مولى عنايت الله قهپائى (م 1016 ق ), جامعالرواة محمد بن على معروف به محقق اردبيلى , منتهى المقال ابو على محمد بن اسماعيل بن عبدالجبار (م 1215 يا 1216 ق ), تنقيح المقال , عبدالله مامقانى (م 1351 ق ), قاموس الرجال , محمد تقى شوشترى .
د) برخى از متأ خرين روشهاى جديد و مبتكرانه اى در تدوين علم رجال ارائه كرده اند و آن به اين شرح است كه براى شناخت راويان حديث تنها به اقوال رجاليون اكتفا نميشود بلكه به اسناد روايات مكررى كه مشتمل بر اسم راوى و رجال سند است مراجعه ميگردد و با اين روش امكان آشنايى نسبت به ميزان علم راوى , فقه , مضبوط بودن وى , و ثاقت و ديگر امورى كه در شناخت راوى دخيل است بيشتر حاصل ميگردد.
نخستين كسى كه به اين روش توجه كرده است محقق اردبيلى صاحب جامع الرواة است بعد از او صاحب طرائف المقال , و بعد آيتالله بروجردى است .
مرحوم بروجردى دو كار عمده و سترگ در اين رشته انجام داد: يكى ترتيب اسانيد كتب اربعه حديثى و رجالى و ديگرى كتب حديثى بود كه با استيفاء كامل اسانيد و ترتيب الفبايى آنها امكان قياس آنها را ميسر ساخت و با اين روش تمامى شيوخ و شاگردان راوى حديث و طبقه وى و برخى مسائل ديگر مشخص ميشود.
ديگرى تأ ليف كتاب طبقات الرجال و سلسله رواة از عصر پيامبر (ص ) تا زمان شيخ طوسى است كه آنها را به 12 طبقه تقسيم كرده است .
او صحابه رسول الله (ص ) را در طبقه اول , و كسانى را كه از صحابه اخذ حديث كرده اند در طبقه دوم قرار داده است .
عمل طبقه دوم منتزع از طبقه اول است كه اصطلاحا تجريد اسانيد مينامند, پس از آيت الله بروجردى , آيت الله ابوالقاسم خويى با تاليف معجم رجال الحديث , روشى جديد و طرحى نو ارائه كرد.
در اين روش جديد مرحوم خوبى ذيل ترجمه هر شخصى جميع رواة وى و كسانى كه از آنها روايت كرده اند و در كتب اربعه و ديگر كتب به ويژه رجال كشى بوده اند را آورده است .
منابع : در متن مقاله آمده است .
على رفيعى