بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب دائرة المعارف تشیع, ( )
 
 

بخش های کتاب

     d-m01 - دائرة المعارف تشيع
     d-m02 - دائرة المعارف تشيع
     d-m03 - دائرة المعارف تشيع
     d-m07 - دائرة المعارف تشيع
     d-m08 - دائرة المعارف تشيع
     d-m09 - دائرة المعارف تشيع
     d-m10 - دائرة المعارف تشيع
     d-m11 - دائرة المعارف تشيع
     d-m12 - دائرة المعارف تشيع
     d-m13 - دائرة المعارف تشيع
     d-m14 - دائرة المعارف تشيع
     d-m15 - دائرة المعارف تشيع
     d-m16 - دائرة المعارف تشيع
     d-m17 - دائرة المعارف تشيع
     d-m18 - دائرة المعارف تشيع
     d-m19 - دائرة المعارف تشيع
     fehrest - دائرة المعارف تشيع
 

 

 
 

ادب


ادب و ادبيات و قلمرو شعر و شاعرى در ميان شيعيان از آغاز مرتبتى بلند داشته است .
شايد مهارت و توانمندى امام على (ع ) در شعر و ادب و فصاحت و بلاغت كم نظير او در سخنورى , در بالندگى شعر و ادب شيعى مؤثر بوده است , اما بى گمان , ستيزه ها و جدالهاى سياسى و شورشگريهاى انقلابى شيعيان در عصر اموى و عباسى در گسترش و توسعه ادب شيعه مخصوصا در حوزه شعر و شاعرى نقش مهمى ايفا كرده است .
بويژه پس از حادثه عاشورا در كربلا و شهادت مظلومانه امام حسين (ع ) و شمارى از خاندان پيامبر, روح حماسى شيعه در قالب نثر و نظم پرشور تجلى پيدا كرد.
از آغاز تا كنون هيچ حادثه اى چون حادثه كربلا محور و مضمون ادب شيعه نبوده است .
صدها كتاب و هزاران شعر در باره كربلا به زبان عربى و فارسى پديد آمده است .
البته مسئله غدير نيز جايگاه بلندى در ادب شيعه دارد و غديريه هاى فراوانى در قرون اوليه اسلامى سروده شده است .
كه علامه امينى بخش زيادى از اين غديريه ها را در مجلدات مختلف كتاب الغدير گرد آورده است .
به طور كلى ميتوان گفت مضامين مهم ادب شيعى در ادب عرب در عصر اموى و عباسى پاسخ گويى به افتراهاى مخالفان و شرح مظالم حكام جور و ذكر مصائب و مراثى اهل بيت (ع ) و دفاع از حقوق ايشان و تفصيل حوادثى چون فاجعه طف و حبس و شهادت ائمه (ع ) و كشتار انقلابيون بنى هاشم چون محمد بن عبدالله محض و زيد بن على بن حسين و يحيى بن زيد و نيز شرح معجزات و مناقب امام على (ع ) و اثبات افضليت و خلافت او و ذكر احاديثى در فضايل ائمه اطهار (ع ) و برشمردن مطاعن غاصبان در حق ايشان و تخطئه آراء و فتاوى بعض فقهاى اهل سنت است و در همه آنها روح انقلاب و دعوت به قيام مسلحانه و حالت تعرض و حماسه به چشم ميخورد.
در حقيقت ادب شيعه در لفظ و معنى پيرو كلام على (ع ) و ائمه اطهار (ع ) بوده و بر محور خونخواهى وانتقام از ستمكاران و انتظار بهبود و فرج و اطمينان از آينده بهتر يعنى پيروزى تشيع بر تسنن پيش رفته است (دايرة المعارف تشيع , 2/36).
در ادب عرب شاعران بلند آوازه اى چون حسان بن ثابت , فرزدق , دعبل خزاعى , سيد حميرى و كميت بن زيد اسدى , سيد رضى , سيد مرتضى برخاستند و جملگى در گسترش فرهنگ انقلابى شيعه نقش مؤثرى بازى كردند (در مورد ادب شيعه به زبان عربى و شاعران و اديبان شيعى مقاله ادب شيعه در دايرة المعارف تشيع ), در نوشته حاضر اختصاصا به اديبان و شاعران شيعه مذهب ايرانى كه به زبان فارسى اثرى پديد آورده اند پرداخته ميشود.
از آغاز گسترش زبان فارسى با اينكه مذهب رايج و غالب در ايران تسنن بوده معهذا كمتر ديوان يا كتابى موجود است كه در آن نويسنده يا شاعر به پيشوايان مذهب شيعه توجه نشان نداده باشد.
از جمله بيشتر سرايندگان فارسى زبان از آغاز تا كنون از سخنان حضرت امير (ع ) در اشعار خود استفاده كرده و جمله هاى كوتاه سخنان آن حضرت را در آثار خود ترجمه كرده و به كار گرفته اند.
از سرايندگان نخستين فارسى زبان , رودكى (329 ق ) و كسائى مروزى شيعه مذهب بوده اند.
براساس روايات مختلف , رودكى نخستين شاعر برجسته زبان فارسى مذهب اسماعيليه داشت .
او كه نام استاد شاعران و مقدم شعراى عجم را به خود گرفته بود پس از گرويدن نصر بن احمد سامانى به مذهب اسماعيلى , به آن مذهب در آمد.
اما از اشعار موجود او چنين اعتقادى استنباط نميگردد.
ولى معروفى بلخى از شاعران دوره در ضمن اشعارى چنين گفته : از رودكى شنيدم استاد شاعران كاندر جهان به كس مگر و جز به فاطمى (تاريخ ادبيات در ايران , 1/371 ـ 326).
كسايى مروزى مهمترين و نخستين شاعر شيعه مذهب فارسى زبان است .
كسايى در سال 341 ق زاده شد.
او مسلما تا 391 ق در قيد حيات بوده اما اگر قول ناصر خسرو را كه خود در سال 394 ق زاده شد و در همه جا از پيرى كسايى و زنده بودن او سخن رانده صحيح بدانيم , كسايى تا سال ها بعد زنده بوده است .
كسايى در آغاز شاعرى مديحه سرا بوده اما در اواخر عمر پشيمان شد, و به سرودن مواعظ و اشعار مذهبى پرداخت .
كسايى به طور قطع پيرو مذهب شيعه دوازده امامى بوده و اين امر غير از تصريح صاحب كتاب النقض از اشعار خود او هم بر ميآيد.
احتمالا در آن زمان تعداد شيعيان دوازده امامى در خراسان رو به افزايش نهاده بوده است .
كسايى با بيان مناقب خاندان پيامبر و سرودن مراثى براى شهداى اين خاندان كه همواره مورد ستم و ازار بنى اميه و بنى عباس بودند همدردى مردم ايران را با آن خاندان باز گفته است .
قصيده مسمط او كهن ترين سوكنامه ماجراى كربلاست , هرچند ديوان كامل او اكنون در دست نيست اما از همين مقدار بازمانده , اعتقاد كامل او به مذهب شيعه نمودار ميگردد.
ديوان اشعار او تا قرن ششم وجود داشته و عبدالجليل رازى در كتاب النقض به آن اشاره كرده است .
سديد الدين عوفى هم تصريح كرده كه ديوان كسايى همه در زهد و وعظ و مناقب اهل بيت نبوت است (رياحى , 26 به بعد).
سبك كسايى از نظر انديشه و بيان همان است كه در شعر شاعران شيعى بعد از او چون قوامى رازى و حسن متكلم كاشى و حمزه كوچك نمودار شد از اين رو وى را ميتوان پيش كسوت همه شعراى شيعه مذهب زبان فارسى دانست .
تشيع در ايران بعد از ظهور پادشاهان برجسته آل بويه چون معزالدوله و عضدالدوله رواج كامل يافت .
معزالدوله كه در سال 338 ق بر تخت نشست در ترويج اين مذهب بسيار كوشا بود.
او فرمان داد كه هرساله از روز اول ماه محرم كارهاى ديوانى و جارى و كسب مردم تا روز عاشورا تعطيل گردد و مردم همه به عزادارى مشغول شوند.
از شاعران برجسته عهد غزنوى , فردوسى شاعر بزرگ ملى ايران است .
شايد علت اصلى اختلاف او با سلطان محمود غزنوى اين بود كه وى سنى متعصبى بود چنانكه فردوسى در هجونامه محمود به اين نكات اشاره كرده است : مرا غمز كردند كان پر سخن به مهر نبى و على شد كهن و در جاى ديگر گفته : اگر چشم دارى به ديگر سراى به نزد وصى و نبى گير جاى گرت زين بدآيد گناه من است چنين است و آئين و راه من است در جاى ديگر به نام حضرت امير(ع ) اشاره دارد: پيمبر بدو اندرون با على همه اهل بيت نبى و وصى فردوسى هم چنين فرازهايى از سخنان آن حضرت را مورد استفاده قرار داده و البته صريحا در اينگونه موارد نام امام را نياورده است (بهره ادبيات از سخنان على (ع ), دكتر سيد جعفر شهيدى , 206).
نظامى عروضى نويسنده چهار مقاله , فردوسى را رافضى خوانده است .
از مجموع شواهد برميآيد كه فردوسى به طور قطع مذهب شيعه داشته اما دقيقا معلوم نيست كه او پيرو كدام يك از مذاهب سه گانه اسماعيلى , زيدى و يا اثنى عشرى بوده است .
اسماعيليه از همان زمان در خراسان نفوذ بسيار داشتند و چون براى تبليغ و دعوت مردم ناگزير مقاصد خود را به زبان مردم ناحيه نشر مى دادند در ادب فارسى آن عصر از اهميت بسيار دارند.
توجه شديد آنان به تأ ليف كتب و رسالات متعدد به زبان فارسى و سرودن اشعار با اين زبان موجب پديد آمدن آثار ارزشمندى گرديده است .
يكى از نوشته هاى اسماعيلى كه در قرن چهارم پديد آمد, كشف المحجوب اثر ابو يعقوب اسحاق بن احمد سگزى است .
مؤلف در اواخر قرن چهارم ميزيسته و كتاب او از مهمترين آثار اسماعيليه در حكمت است .
همچنين خواجه ابوالهثم احمد بن حسن جرجانى از شعرا و فضلاى اواخر قرن چهارم , مذهب اسماعيلى داشت و ناصر خسرو در جامع الحكمتين به اين نكته تصريح كرده است .
ابوالهيثم قصيده اى به زبان فارسى در 88 بيت دارد و در آن سؤالاتى مطرح كرده بى آنكه جواب آنها را بدهد (تاريخ ادبيات در ايران , 1/521).
غضايرى رازى از شاعران بزرگ ديگر اين دوره و از مداحان آخرين امراى ديلمى هم برمذهب تشيع بود.
او هرچند سلطان محمود غزنوى را مدح ميكرد اما به سبب تعصب خاص سلطان از مسافرت به غزنين هراسناك بود.
ناصر خسرو نخستين سخنور برجسته اسماعيلى در همين زمان ظهور كرد.
او در سال 394 ق زاده شد و پس از بازگشت از سفر حجاز و مصر و گرايش به اسماعيليه دعوت آغاز كرد و فعاليت خود را از اوائل عهد سلجوقى رسما شروع نمود.
او شاعر و نويسنده و حكيم و متكلم بزرگ و ملقب به حجت خراسان بود و بر اثر تبليغات او فرقه خاصى در درون اسماعيليه به نام ناصريه به وجود آمد كه تا چندى پس از او به حيات خود ادامه ميداد.
اطلاعات وسيع ناصر خسرو موجب ايجاد آثار متعددى به زبان فارسى شد كه اغلب در دست است .
ديوان اشعار وى در حدود 11047 بيت دارد و احتمالا تنها قسمتى از آثار منظوم اوست .
وى مهمترين دلائلى را كه شيعيان براى اثبات خلافت و اولويت حضرت على (ع ) بيان كرده اند در ديوان خود آورده است .
او تنها مذهب شيعه را بر حق ميداند و همه را به آن فرا ميخواند واز امامان شيعه به بزرگى و جلالت ياد ميكند.
در جائى گويد: حسين و حسن را شناسم حقيقت به عالم گل و يا سمين محمد و در ابيات زير تأ ثر خود را از فاجعه كربلا نشان داده : دفتر پيش آر و بخوان حال آنك شهره از او شد به جهان كربلاش تشنه شد و كشته و نگرفت دست حرمت و فضل و شرف مصطفاش (بيست گفتار در مباحث علمى و فلسفى و كلامى , مهدى محقق , 282).
هم زمان با ناصر خسرو, مؤلفان متعدد ديگر در تمام آن عصر در قلاع و دژهاى اسماعيليه سرگرم تأ ليف كتاب به زبان فارسى بودند كه البته بيشتر آنها پس از فتح اين قلعه ها به دست مخالفان افتاده و از ميان رفتند.
از شاعر اسماعيلى ديگر به نام حسن قصيده اى بر جاى مانده , اين قصيده را شاعر به مناسبت قتل اتابك قزل ارسلان پادشاه آذربايجان در شعبان 587 ق به دست اسماعيليه سروده است .
از اين شاعر نام و نشانى در كتب تراجم و احوال به دست نيامد.
قصيده بلند او را نخستين بار ولاديمير ايوانف دانشمند اسماعيلى شناس روسى ضمن رساله اى به چاپ رساند و از آن پس محمود فرخ شاعر ايرانى آن را همراه با مقدمه اى در مجله يغما طبع كرد.
(يغما, 113 ـ 115).
از شاعران پس از ناصر خسرو كه منسوب به تشيع شده اند مشهورتر از همه انورى است .
انورى (م 547 ق ) را قاضى نورالله شوشترى در مجالس المؤمنين شيعى مذهب خوانده , اما اين معنى از ديوان اشعار او استنباط نميشود و بعيد است كه شاعرى شيعه مذهب بتواند در دربار سلجوقيان كه سنى متعصب بوده اند زيسته باشد, به ويژه كه او در اشعار خود چند بار از عدل و نصفت عمر ياد كرده است (تاريخ ادبيات در ايران , 2/668).
عبدالجليل قزوينى رازى مصنف كتاب نقص , از سنايى به عنوان بزرگترين شاعر شيعى نام برده , البته سنايى قصايدى در ستايش حضرت رضا (ع ) سروده و از مضامين اشعار او عشق و علاقه به خاندان پيامبر استنباط ميگردد.
مطلع يكى از قصايد او در مدح حضرت رضا(ع ) اين است : دين را حرمى است در خراسان دشوار ترا به محشر آسان پس از سنايى شاعر سده بعد يعنى خاقانى شروانى هم با اينكه شافعى مذهب بوده در قصيده اى آرزو و اشتياق خود را به زيارت مرقد على بن موسى الرضا (ع ) آشكار كرده است (زيارت هاى شاعرانه , ضياءالدين سجادى , 42).
مشهورترين سراينده شيعه مذهب از آغاز تا قرن ششم هجرى قوامى رازى است .
بدرالدين قوامى رازى از شاعران نيمه اول سده ششم و از مداحان شرف الدين محمد بن على مرتضى رئيس رى بوده و مسلم است كه تا سال 556 ق حيات داشته است .
اين شرف الدين محمد و پدرانش نقابت و رياست علويان را در قم و رى بر عهده داشته و از جمله ممدوحان قوامى بوده اند.
قوامى نخستين شاعر فارسى زبان است كه در اشعارش صريحا به تشيع خود اعتراف كرده و به حقانيت مذهب تشيع و به عدل خدا و امامت ائمه دوازده گانه تصريح نموده است .
نقض اثر عبدالجليل قزوينى نخستين مأ خذى است كه از او ياد كرده .
اين كتاب در حدود سال 560 ق تأ ليف شده و معلوم است كه قوامى در آن تاريخ در قيد حيات نبوده است .
ديوان او به همت شادروان جلال الدين محدث ارموى به طبع رسيده .
اين مجموعه مشتمل بر قصايدى در مدح حضرت امير (ع ) و ائمه اطهار (ع ) و نيز اشعارى در پند و اندرز است .
شاعر عموما اين اشعار را با مدح نقباى رى به پايان ميبرد.
اشعار قوامى غالبا حاوى مطالب بلند و مضامين حكيمانه است , دعوت به خداپرستى و اثبات عدل خداوند و پرهيز از دنيا و شرح بى اعتبارى آن و ترغيب به آخرت از محتويات اشعار اوست .
قوامى از اينكه بر مذهب شيعه است بارها مباهات نموده و از اين رو اشعارش در ميان گروه شيعيان آن روزگار رواج فراوان يافته بود.
از مضامين برخى ديگر از ابيات قوامى استنباط مى گردد كه از گروه مناقب خوانا بوده است .
مناقب خوانى شغلى بود كه شيعه براى كسب توانايى بيشتر براى نشر مذهب خود پيدا كرد.
مناقب خوانان احتمالا از دوره آل بويه در عراق پديد آمدند.
آنان قصيده هاى شيعيان در مدح على (ع ) يا ساير ائمه (ع ) را در كوى و برزن و بازار ميخواندند.
افزون بر ذكر مناقب امامان , بعضى از اصول مذهب يا شرح كارهاى پلهوانى حضرت امير از جمله موضوعات مورد علاقه آنان بوده است .
(تاريخ ادبيات ايران , 2/192 به بعد).
در مقابل گروه فضائل خوانان پيدا شدند كه وظيفه آنان شرح فضائل ابوبكر و عمر در معابر بود (كتاب النقض , 64 ـ 65).
مناقب خوانى نوعى بسيار مؤثر از دعوت به مذهب و تبليغ آن در آن وقت بوده است و گاهى در افراد عادى تأ ثيرات حيرت انگيز بر جا مينهاده است .
پس از اين دوره سرودن شعر در مناقب و مراثى اهل بيت رواج يافت و به ويژه در قرن هفتم بين شاعران شايع گرديد.
حتى برخى از سرايندگان سنى مذهب در ين مقوله طبع آزمائى كردند.
سيف الدين محمد فرغانى شاعر حنفى مذهب مرثيه زيبائى با مطلع در باره فاجعه كربلا سرود: اى قوم درين عزا بگرييد بر كشته كربلا بگرييد اين قصيده يكى از نخستين اشعار فارسى است كه در رثاى حسين بن على (ع ) سروده شده از مضمون برخى ابيات آن بر ميآيد كه در آن وقت هم وعاظ بر منابر سخن رانده و ديگران گريه ميكردند, چنانكه گويد: در گريه سخن نكو نيايد من مى گويم , شما بگرييد تعدادى ديگر از شعراى اين دوره چون امامى هروى , فخرالدين عراقى , سلمان ساوجى , خواجوى كرمانى , سعيد هروى و حسن كاشى قصايد و اشعارى در مناقب با مراثى خاندان پيامبر سرودند (تاريخ ادبيات در ايران , 3/336).
سراينده برجسته ديگر ابوالمفاخر منجيك فاخر رازى است كه شاعر كامل فاضلى بوده و اشعارى در مدح امام رضا (ع ) سروده , يكى از قصايد او به اين مطلع است : بال مرصع بسوخت مرغ ملمع بدن اشك زليخا بريخت يوسف گل پيرهن قاضى نورالله شوشترى بخشى از اين قصيده را در مجالس المؤمنين آورده و گروهى برآن شرح نوشته اند.
(زيارت هاى شاعرانه , دكتر سجادى , 48).
در زمينه ادبيات منثور شيعه مهمترين اثرى كه در قرن ششم پديد آمد كتاب موسوم به نقض بود.
نام اصلى آن بعض مثالب النواصب فى نقض بعض فضائح الروافض و مؤلف آن عبدالجليل قزوينى رازى از علما و دانشمندان شيعه اين سده و كتاب خود را در حدود سال 560 ق نوشته است .
آثار ديگر منثور اين سده , تفاسير اين عهد است كه مشهورترين آن تفسير ابوالفتوح رازى مشهور به روض الجنان و روح الجنان است مؤلف آن جمالالدين ابوالفتوح حسين بن على رازى از مفسران و عالمان سده ششم و تفسير وى يگى از مشهورترين تفاسير قرآن در باره قرآن نوشته و احاديثى را كه در باره ثواب قرائت قرآن روايت شده ياد نموده است .
اثر ديگر البصائر فيالتفسير اثر محمد بن محمود نيشابورى است كه در سال 577 ق نگارش آن به اتمام رسيده و بخشى از آن موجود است .
مذهب شيعه در سده هفتم و هشتم هجرى به سرعت راه ترقى پيمود و به تدريج زمينه گسترش آن در سراسر ايران فراهم ميآمد.
تظاهرات عادى پيروان اين مذهب در ايام سوگوارى و ساختن و خواندن اشعار در مرثيه امامان و شهيدان رواج كامل يافت .
از شاعران مشهور اين عصر برجسته تر از همه ركنالدين دعويدار قمى است .
او شيعى مذهب و به دو زبان فارسى و عربى شعر ميسرود.
ركنالدين دوران كودكى و جوانى را در زادگاهش قم به سر برد و پس از آن به تبريز رفت و سرانجام در همان شهر درگذشت .
او با كمال الدين اسماعيل اصفهانى روابط حسنه اى داشت .
ديوان وى مشتمل بر قصايد گوناگون است و برخى از آنها را در مدح سادات قم سروده است (تاريخ ادبيات در ايران , 3/346).
سراينده ديگر سده هفتم خواجه سعيدالدين هروى متخلص به سعيد و مشهور به سعيد هروى است .
او شيعى مذهب و قصيده سرائى متبحر بود.
به گفته تقيالدين كاشى , وى در مدايح و مناقب ائمه اطهار (ع ) قصايدى سروده اما اكنون اصل ديوان او برجاى نمانده است .
در سده هشتم چند شاعر گمنام شيعى مذهب ديگر پيدا شدند كه بخش كمى از اشعار آنها به دست آمده , از جمله نصرت علوى رازى كه يك قصيده و رباعى از اشعار او در جنگ خطى باقى مانده است .
وى ظاهرا از علويان بوده و اشعار بسيارى در مدح ائمه (ع ) سروده است .
از برخى ابيات او استنباط ميشود از جمله مناقب خوانان بوده است .
(افشار, 173 ـ 178).
از شاعران گمنام ديگر اين عهد, حمزه كوچك ورامينى و شهاب سمنانى اشعارى از آنها در مدح حضرت امير (ع ) و ائمه (ع ) باقى است (تاريخ ادبيات در ايران , 178).
از آثار منثور اين عهد بايد كتاب مشهور تبصرة العوام فى معرفة مقالات الانام را نام برد.
اين كتاب از جمله آثار برجسته فارسى در ذكر ملل و نحل است كه توسط يكى از علماى شيعه در اوائل سده هفتم تأ ليف شده و عده اى مؤلف آن را سيد مرتضى علم الهدى دانسته اند كه در نيمه اول اين قرن ميزيسته .
اما اين روايت مسلم نيست .
از باب نوزدهم تبصرة العوام به بعد وقف مقالات در باره شيعه و دفاع از اين گروه شده است (تاريخ ادبيات در ايران , 2/1033).
اثر ديگر احسن الكبار فى معرفة الائمة الاطهار از محمد بن ابى زيد بن عرب شاه بن ابيزيد حسينى علوى ورامينى است كه آن را در سال 739 ق در 78 باب در سرگذشت پيشوايان شيعه ساخته , نثر آن هم از نظر مذهبى و هم از نظر ادبى ارزشمند است (چهار كتاب ارزنده شيعى , دانش پژوه , 706).
قرن نهم دوره شكفتگى شعر مذهبى فارسى است , در اين دوره شعر فارسى از جهت كميت و تا حدى از نظر كيفيت ترقى كرد.
سرايندگان متعددى در اين عصر پيدا شدند.
شاهزادگان تيمورى هم خود مروج شعر و هنر و مشوق شاعران بودند.
در اين دوره براى ترويج تشيع موقعيت خوبى بود و شيعيان هم از فرصت استفاده نموده و براى ترويج عقايد خود در سراسر ايران پراكنده شدند و ديگر مانند سابق در مراكز و شهرهاى خاصى باقى نماندند.
بخشى از آثار اين دوره به شرح مناقب حضرت رسول (ص ) و ائمه اطهار اختصاص يافته .
اينگونه قصائد عادتا همراه با غلو در ذكر اوصاف و مناقب و كرامات پيشروان تشيع همراه بود.
نخست بايد از جامى نام برد كه هرچند بر مذهب تسنن بود ولى در ضمن يكى از مثنويات خود ـ سلسلة الذهب ـ قصيده ء ميميه فرزدق در مدح حضرت سجاد (ع ) را به شعر فارسى روانى ترجمه كرده است .
برخى از گويندگان اين عصر در ين راه چنان پيش رفتند كه از مجموع اشعار آنان در مناقب و مراثى ديوانى مستقل پديد آمد.
درين زمينه به ويژه بايد از ابن حسام خوسفى (782 ـ 875 ق ) نام برد.
ابن حسام از عالمان شيعه مذهب و در فنون ادب و علوم شرعيه و اطلاع از اخبار و آثار و سير بزرگان دين ماهر بود.
قصائد وى در منقبت بزرگان دين پر است از اشاره به آيات و اخبار و استفاده از مضامين قرآن كريم .
اثر مهم او مثنوى خاوران نامه به بحر متقارب است .
خاوران نامه را شاعر به وزن شاهنامه فردوسى و هم به تقليد وى در وصف حضرت على (ع ) و جنگهاى آن حضرت در سرزمين خاوران سروده است .
بيشتر موضوعات اين مثنوى واقعيت تاريخى ندارد و قهرمانان آن نيز مجهول و مجعولند حتى اسامى طورى انتخاب شده كه به هيچ زبان و مليتى شباهت ندارد اما ناظم مدعى است كه موضوع منظومه را از يك كتاب تازى انتخاب كرده است .
ابن حسام سرودن خاوران نامه را در سال 830 ق به پايان رساند.
وى غير از اين منظومه ديوان قصايد و غزلياتى دارد و همچنين اشعارى در مراثى امامان شيعه سروده است .
موضوع قصايد او مدايح خاندان پيامبر و به ويژه حضرت امير و حضرت امام حسين (ع ) و لعن بر دشمنان و بدخواهان آنهاست .
چند شاعر شيعه مذهب ديگر اين دوره به اين شرحند: لطفالله نيشابورى , او از شعراى عصر سلطان محمد خدابنده و سلطان ابو سعيد بود و امراى آل كرت و سربدارى را نيز درك كرد و در مدح برخى از آنها چون تاجالدين على چشمى , نظام الدين يحيى كرابى و خواجه نجمالدين على مؤيد (766 ـ 788 ق ) آخرين امير سربدارى اشعارى سرود.
لطف الله قصايد متعددى در حمد خداوند, نعت حضرت رسول (ص ) و مناقب ائمه اطهار (ع ) به ويژه على بن موسى الرضا (ع ) دارد.
او حتى از امير تيمور هم به عنوان ملجاء آل بوالحسن نام برده است .
امير شاهى سبزوارى , نياكان وى از امراى سربدارى و خودش خواهرزاده خواجه على مؤيد سبزوارى بوده است .
امير شاهى مردى هنرمند در شعر و نقاشى و موسيقى استاد بود.
كاتبى نيشابورى : شمسالدين محمد بن عبدالله كاتبى نيشابورى از شاعران بزرگ شيعه در سده ء 9 ق بود.
او افزون بر قصائد شيوائى كه در مصيبت شهيدان كربلا دارد, اشعارى در زمينه هاى مختلف ديگر هم سروده است .
شاه نعمت الله ولى : از شاعران و پيشروان بزرگ اهل تصوف و در زمان خود پيروان زيادى در هند و و ايران داشت .
شاه نعمت الله در شرح اصول و مبانى تصوف خاصه به مذاق شيعه تبحر داشت و آثار زيادى درين مقوله از خود باقى گذاشت .
شماره رسالات او در مسائل عرفانى و مطالب نزديك به آن بسيار زياد و اشعارش هم فراوان است .
قسمت بزرگى از رسالات او طبع شده و ديوانش انتشار يافته وى در حدود 13 هزار بيت دارد.
اشعار و مقالات او با زبان بسيار ساده بيان شده است (تاريخ ادبيات در ايران , 4/228).
قاسم الانوار: از پيروان خاندان شيخ صفى الدين اردبيلى و خانواده او از سادات حسينى تبريز بوده اند.
تخلص وى در شعر قاسم و قاسمى است .
وى ظاهرا در سال 837 ق در گذشته است .
در ادبيات منثور مذهبى اين دوره , شاخص ترين چهره , ملا حسين كاشفى است .
كمال الدين حسين كاشفى سبزوارى مشهور به ملا حسين كاشفى از دانشمندان قرن نهم و آغاز قرن دهم هجرى است .
او در شمار نويسندگان پركار مشهور زبان فارسى است كه آثار متعددى از خود برجاى نهاده است .
ملا حسين در اواسط نيمه اول قرن 9 ق در بيهق زاده شد و روزگار جوانى را در آن شهر به وعظ گذراند.
چون آواز خوبى داشت و اطلاعاتش هم زياد بود اندرزهايش مورد قبول همه بود.
اما گروهى در اينكه او واقعا بر مذهب شيعه بوده ترديد كرده اند.
ولى انتساب وى به سبزوار كه مردم آن به تمامى از قديم الايام شيعه بوده و آن شهر هم از مراكز شيعه نشين ايران بوده اعتقاد او را به تشيع نشان ميدهد.
ملا حسين مردى عالم و آزاده و شاعر و نويسنده بود و گرفتار تعصب نبوده است .
مشهورترين كتاب او روضة الشهداء نام دارد.
درين عصر مجلسهاى روضه خوانى در شمار مراسم مكرر شيعيان در آمد و نام اين مجالس از عنوان كتاب ياد شده گرفته شده است .
كاشفى اين اثر را در سال 908 ق يعنى يكسال پس از اعلام پادشاهى شاه اسماعيل , در ذكر مصيبت اهل بيت و واقعه كربلا نوشت .
از آن پس رسم شد كه روضه خوان يعنى خواننده اين كتاب آن را در مجلسى كه عزاداران واقعه كربلا گرد ميآمدند برفراز منبر ميخواند و ديگران ميشنيدند و گريه ميكردند.
پس نام آن مجلس روضه خوانى شد و تا امروز اين اصطلاح رايج است .
روضة الشهداء به نظم و نثر است و به خاطر شهرت آن دو بار به تركى ترجمه شده است (سبك شناسى , بهار, 3/195).
از آثار منثور ديگر اين دوره جلاءالاذهان در تفسير قرآن اثر ابوالمحاسن حسين بن حسن جرجانى است .
مؤلف احتمالا از علماء قرن 9 يا 10 ق بوده و تفسير خود را موافق اخبار اهل بيت و خاندان عصمت نگاشته است (مفسران شيعه , شفيعى , 123).
از دوران صفويه تا عصر حاضر: مذهب تشيع از زمان شاه اسماعيل بنياد گذار سلسله صفويه مذهب رسمى ايران شد.
صفويان كه خود را به خاندان رسالت منسوب ميداشتند پس از ايجاد سلسله صفوى و رسمى كردن مذهب شيعه در كشور در ترويج آن كوشش فراوان كردند.
اقدامات مساعد شاه اسماعيل در راه تقويت و ترويج اين مذهب نتايج سياسى و اجتماعى و ادبى خاصى را درين سرزمين بهمراه داشته است .
تا پيش از آن , اختلاف ميان پيروان تشيع و تسنن در ايران پيوسته از موجبات جدائى و افتراق بوده است .
در دوره تيموريان روى هم رفته شيعيان در پيروى از عقايد خود و اشاعه افكار خويش آزادى داشتند و از حمايت سلاطين تيمورى چون سلطان حسين بايقرا بهره مند بودند و در اين زمان گويندگان و اديبان شيعى آثار فراوانى پديد آوردند.
در دوره صفوى هرچند ادبيات مذهبى رونق يافت اما در مجموع به واسطه توجه سلاطين آن سلسله و علماى دينى به دانشهاى مذهبى و اهتمام آنها به نشر شرعيات , اديبان و شاعران برجسته اى همانند ساير ادوار درين عصر به وجود نيامدند.
نثر فارسى ادبى هم سير نزولى داشت اما از سوى ديگر دانشمندان علوم دينى كتب خود را براى ترغيب مردم به مذهب , به زبان فارسى روشن و ساده نوشتند.
سبك نگارش نثر درين دوره البته ساده و عوام فهم بود اما زير تأ ثير صرف و نحو عربى نوشته شده است (سبك شناسى , 305).
اينك در باره تعدادى از عالمان و شاعران بزرگ اين دوره كه آثارى در زمينه ادب شيعه داشته اند شرح مختصرى آورده ميشود: مشهورترين سراينده اوائل دوره صفوى محتشم كاشانى است .
او اصلش از نراق و در آغاز شاعرى مديحه سرا بود.
پس از جلوس شاه طهماسب قصيده اى در مدح او ساخت .
شاه نه تنها شاعر را ننواخت بلكه از مديحه سرايى وى را برحذر داشت .
از آن پس محتشم منقبت گويى ائمه اطهار(ع ) و ساختن مراثى در باره آنان را در پيش گرفت .
تركيب بند مرثيه او در دوازده بند تا كنون معروف ترين مرثيه در رثاى شهيدان كربلا دانسته ميشود.
كليات اشعار وى چند بار به چاپ رسيده است .
پس از محتشم شاعران ديگران عصر صفوى راه او را دنبال كردند.
از آن پس كمتر شاعرى است كه در ميان سروده هايش قصيده يا شعر ديگرى در ستايش يا مرثيه پيامبر و امامان شيعه (ع ) نگفته باشد.
نظيرى نيشابورى : از شاعران بلند آوازه اين عصر كه مذهب شيعه داشت و در عقيده خود ثابت و استوار بود و كسانى را كه نسبت به دين بى اعتنايى مينمودند به بدى مينگريست .
او در سال 1121 ق درگذشت .
زين العابدين عبدى بيك نويدى شاعر و مورخ عصر شاه طهماسب غير از سرودن اشعار بسيار, كتاب تاريخ مشهور خود يعنى تكلمة الاخبار را بر اساس زندگانى ائمه اطهار (ع ) نگاشت و تاريخ خلفا را ذيل نام آنان آورد.
ميرزا شرف الدين مجذوب تبريزى نيز از شاعران مذهبى و عارف مشرف نيمه دوم سده يازدهم است .
چند شاعر ديگر اين عصر قاسمى گنابادى , فضولى بغدادى و ثنايى مشهدى هريك در زمينه هاى مذهبى طبع آزمايى كرده اند.
اما شاعر, عالم و نويسنده برجسته عصر صفوى , شيخ بهاءالدين عاملى معروف به شيخ بهايى است .
شيخ بهايى به فارسى و عربى هردو شعر ميسرود و در شعر بهايى تخلص ميكرد.
كليات اشعار پارسى او شامل منظومه هاى نان و حلوا, سوانح الحجاز, شير و شكر, نان و پنير, غزليات و اشعار پراكنده و منظومه موش و گربه به نثر است .
شعر شيخ بهايى روان و بى تكلف است .
درين زمان تعدادى از شاعران شيعه مذهب فارسى در هند ميزيستند يا به آنجا مهاجرت كردند كه تعدادى از نامورترين آنان غير از صائب تبريزى به اين شرحند: ثابت الله آبادى , او شيعه اى معتقد و در باره عزادارى ماه محرم مثنوى بلندى سروده و در آن از جريان شهادت شهيدان كربلا به استادى سخن رانده است .
ظفرخان احسن تربتى : از اميران صاحب نفوذ شيعى مذهب و از شاعران پارسى گوى هند در سده يازدهم است .
او مردى پاك اعتقاد بود و در مجموعه نيايش هايى كه به دستور وى ترجمه شده خود را (كلب آستان على عمران , احسن الله ملقب به ظفرخان ) ناميده است .
شاه طاهر دكنى : شاعر اسماعيلى مذهب و نويسنده اى گرانقدر بود.
او از ايران به هند رفت و در آنجا در نشر مذهب اسماعيلى كوشيد و باعث شد كه آن مذهب در هند پيروانى داشته باشد.
شاه طاهر در قصيده و غزل استاد بود و قصايدى در ستايش پيامبر و على (ع ) ساخت .
وى در سال 952 ق درگذشت .
ديوان اشعار وى برجاى مانده است .
غير از افراد ياد شده دو برادر فيضى يعنى ابوالفيض و ابوالفضل كه هردو از دانشمندان مشهور عصر اكبرى هند هستند معروف به تشيع و تصوف بودند.
آنها با عالمان دينى در افتادند و گفته اند كه آنان ميخواستند اكبر شاه را به مذهب اماميه درآورند.
از جنبه هاى ديگر ادبيات دوره صفوى نظم حماسه هاى دينى و سرودن منظومه هاى مفصل در بيان منقبتها, معجزه ها و پيروزيهاى پيامبر و بزرگان شيعه است .
از جمله آنها يكى صاحبقران نامه است .
صاحبقران نامه منظومه اى باارزش است اما ناظم آن شناخته نشده است .
اين اثر در باره حمزة بن عبدالله خارجى (م 213 ق ) پديد آمده است .
حماسه ديگر, حمله حيدرى در سرگذشت پيامبر و على (ع ) و كوششهايى است كه حضرت امير در نشر اسلام نموده .
بخش اول اين منظومه 24000 بيت دارد و گوينده آن ميرزا محمد باذل ملقب به رفيع خان است .
بقيه كتاب در باب خلافت حضرت على تا ضربت خوردن وى و آن را ابوطالب فندرسكى اصفهانى سروده است .
از منظومه هاى مذهبى ديگر بايد از شاهنامه حيرتى و غزونامه اسيرى نام برد.
غزونامه اسيرى در شرح غزوات حضرت رسول (ص ) است و شاعرى به نام اسيرى كه مشخصات بيشترى از او در دست نيست آن را به بحر متقارب سروده است (تاريخ ادبيات در ايران , 5/586).
تعداد آثار منثور مذهبى فارسى در عهد صفويه فراوان و نيازى به ذكر اسامى همه نيست .
اما به گوشه اى از اهم آنها اشاره ميشود.
در اين عصر با اينكه زبان علمى دانشمندان و علماى دينى فارسى نبود اما به تأ ليف كتب فارسى در زمينه هاى حديث , فقه , تفسير و ساير علوم مذهبى كوشش ميشد.
از جمله آثار مشهور اين دوره مجالس المؤمنين اثر قاضى نورالله شوشترى است .
قاضى نورالله مؤلف كتاب از سادات مرعشى و از مردم شوشتر بود كه به هند مسافرت كرد و در لاهور به منصب قضاوت گمارده شد و اخرالامر به دست گروهى از سنيان متعصب در سال 1019 ق كشته شد.
اين كتاب در شرح حال گروهى از دانشمندان و فلاسفه و شاعران و عارفان مسلمان است كه به نظر وى مذهب شيعه داشته اند.
مجالس المؤمنين بارها چاپ شده و نسخ خطى آن فراوان است .
زبان آن ساده و روان است (سبك شناسى , 3/301).
قاضى نورالله شعر ميگفت و نورى تخلص ميكرد.
ديوان اشعار او در حدود 3000 بيت داشته است .
نويسنده و عالم برجسته ديگر ابوالحسن على بن حسن زوارى (م 960 ق ) است كه در تأ ليف و ترجمه كتابهاى دينى به فارسى سهم بزرگى دارد او از شاگردان محقق كركى است .
مهمترين اثر زوارى ترجمة الخواص در تفسير قرآن است كه به تفسير زوارى معروف و آن را در دو مجلد به سال 946 ق به پايان رسانده است .
اين تفسير پس از ترجمه تفسير طبرى و تفسير ابوالفتوح رازى جزو تفسيرهاى معتبر و مشروح زبان فارسى به شمار ميرود.
از آثار ديگر او شرح نهج البلاغه به فارسى است كه روضة الابرار نام دارد.
همچنين او كشف الغمه را ترجمه كرد و نام ترجمة المناقب را بر آن نهاد.
نثر فارسى زوارى ساده و روان و خالى از تعقيد است .
ملا فتح الله كاشانى صاحب تفسير مشهور منهج الصادقين از شاگردان زوارى است كه شهرتى بيش از استاد يافت .
كاشانى اين تفسير را در پنج جلد نگاشت و خود خلاصه اى از آن را ترتيب داد و نام خلاصة المنهج بر آن نهاد.
ملا فتح الله شرحى هم به فارسى بر نهجالبلاغه نوشته كه تنبيه الغافلين و تذكرة العارفين نام دارد وى در سال 988 ق درگذشت .
غير از تفاسير فوق در عصر صفوى چند تفسير ديگر فارسى بر قرآن كريم نوشته شد.
كه برخى از آنها به اين شرح است : تفسير لطائف غيبى و عواطف لاريبى اثر احمد بن زينالعابدين جبل عاملى كه در سال 1044 ق نوشته شده .
و به شاه صفى تقديم گرديده است .
بحرالمواج اثر بهاءالدين محمد اصفهانى (م 1137 ق ) اين تفسير به ترتيب سوره و آيه هاست و ترجمه اى دقيق از قرآن است و در آن از كتب اخبار استفاده شده است .
تفسير شاهى اثر سيد امير ابوالفتح بن مخدوم حسينى جرجانى (م 986 ق ).
اين كتاب را مؤلف به نام شاه طهماسب پرداخته و نسخه اى از آن در كتابخانه آستان قدس رضوى موجود است .
درين عصر كتابهايى كه در باره فقه و كلام و ساير علوم دينى پديد آمد البته به فراوانى كتابهاى عربى درين مقولات نيست معهذا بازهم زياد و برخى از آنها معرفى ميشوند: ترجمه كتاب تجريد العقائد خواجه نصيرالدين طوسى كه از كتاب هاى اساسى كلام شيعه دوازده امامى است و توسط زينالدين على بدخشى به پارسى درآمد.
گوهر مراد در دانش كلام حاوى يك مقدمه و سه مقاله و خاتمه كه يك دوره كامل علم است اثر ملا عبدالرزاق فياض لاهيجى (م 1072 ق ).
مؤلف اين كتاب را خلاصه كرده و نام سرمايه ايمان بدان داده است .
زبدة التصانيف اثر حيدر بن محمد بن خوانسارى در كلام و احكام شيعه , مؤلف در تأ ليف آن از مآخذ فراوان بهره برده است .
اصول دين يا اثبات واجب اثر احمد مقدس اردبيلى , به اين مؤلف كتاب هاى ديگرى هم منسوب است .
ابواب الجنان اثر ميرزا رفيعالدين واعظ قزوينى مشهور به ميرزا رفيعا از عالمان و واعظان سده 11 ق در اخلاق كه آن را بر اساس سنت هاى اسلامى و رهنمودهاى شيعه پديد آورده است .
مفتاح النجات در دعا, اين كتاب ترجمه اى است از كتاب عدة الداعى اثر ابوالعباس حلى كه به دست على بن حسن زوارى صورت گرفته است .
جامع عباسى مشهورترين كتاب فقه است كه در عهد صفويه به فارسى تأ ليف شده .
مؤلف آن شيخ بهاءالدين عاملى و وى آنرا به دستور شاه عباس در 20 باب نوشته اما موفق به اتمام آن نگرديد و پس از وى محمد نظام بن حسين ساوجى كار او را به پايان رسانيد.
ترجمه عيون اخبار الرضا و ترجمه نهج البلاغه و صحيفه سجاديه در همين عصر بدست محمد صالح قزوينى از عالمان سده 11 ق صورت پذيرفت .
در رشته تاريخ و حكمت هم آثار متعددى پديد آمد كه به بعضى از آنها اشاره ميشود.
انيس المؤمنين از فاضل الدين محمد ابهرى معروف به فاضل ابهرى در سرگذشت پيامبر و امامان و حوادث زندگى هريك .
روضة الاحباب تأ ليف ميرجمال الدين بن فضل الله حسينى دشتكى .
تكملة الاخبار اثر عبدى بيك نويدى در تاريخ عمومى و زندگى ائمه (ع ).
مجمع الانساب اثر نورالدين محمد بن ابوالقاسم واعظ مدرس اصفهانى .
اين رساله در باره نسب است از آدم تا حضرت على (ع ) و خاندان او و نسب نقباى شهرها با نكته هاى تاريخى فراوان و مؤلف آن را به فرمان شاه عباس نوشته است (چهار كتاب ارزنده شيعى , 708) برخى از حكماى اين دوره بعضى از آثار خود را به فارسى نوشته اند.
ميرداماد كتاب جذوات را به فارسى تأ ليف كرده و مثنوى مشرق الانوار را به فارسى سرود.
وى در شعر اشراق تخلص ميكرد اما شعرش متوسط است .
ميرفتند رسكى (970 ـ 1050 ق ) هم رساله ذاتى و تشكيك و عدم تشكيك او را به فارسى نوشته , وى نيز به فارسى شعر ميسرود و قصيده اى كه در مبانى عرفان سروده مشهور است و گروهى آنرا شرح كرده اند.
اما مشهورترين عالم فارسى نويس دوره صفوى , محمد باقر مجلسى دوم مشهور به علامه مجلسى است .
مجلسى پس از محقق ثانى كه در عهد شاه طهماسب شيخ الاسلام ممالك ايران بود.
در اواخر عهد شاه سليمان و قسمت بزرگى از دوره شاه سلطان حسين رتبه شيخ الاسلامى كل ممالك ايران را بر عهده داشت او به زبان فارسى دست به تأ ليف يك دوره كتابهاى دينى و اخلاقى براى ترويج مذهب تشيع زد.
زبان وى ساده و عوام فهم بود و تا آن روز كسى از عالمان دينى از اين شيوه بيان استفاده نكرده بود.
مجلسى در سال 1111 ق در عهد شاه سلطان حسين در گذشت .
برخى از كتاب هاى فارسى او چنين است : جلاءالعيون در سرگذشت پيشوايان شيعه در يك مقدمه و 14 باب كه آنرا در سال 1105 ق به نام شاه سليمان تأ ليف كرد.
رساله رجعت كه در آن 12 حديث در باره مسائل اعتقادى شيعه و از جمله كتاب هاى مهم در اين موضوع است .
ربيعالاسابيع در نيايش و دعاهاى شبانروز.
زادالمعاد در 14 باب و بارها به چاپ رسيده است .
تحفة الزائر مشتمل بر ديباچه و مقدمه و 14 باب در راه و رسم زيارت پيامبر و ائمه .
مقباس المصابيح در ده فصل و آن مجموعه اى از نيايشهاست .
محمد تقى مجلسى پدر علامه مجلسى هم از عالمان فارسى نويس مشهور اين عصر است .
و چندين كتاب به اين زبان نگاشته است از جمله : تذكرة الائمة در باره ظهور پيامبر اسلام و اثبات نبوت او و امامت ائمه در يك مقدمه و 14 باب و يك خاتمه است .
همچنين وى كتاب مشهور من لا يحضره الفقيه ابن بابويه را كه از كتاب هاى اساسى چهارگانه شيعه است به دستور شاه عباس دوم به فارسى درآورد و در آن هر حديث را واژه به واژه به فارسى برگرداند.
آنگاه نظرات خود را پيرامون هريك بيان نمود و مقدمه اى بران نگاشت و نام لوامع صاحبقرانى به آن ترجمه داد.
در دوره صفويه همچنين نگارش داستانهاى مذهبى رواج فراوان يافت اين گونه قصه ها در اصل روايتهاى شفاهى و نقل هايى بود كه از سر اعتقاد و ارادت نسبت به بزرگان دين فراهم آمده و زبان به زبان گشته و سرانجام به دفترها و كتابها راه يافته است .
بعضى از اين داستانها چون حمزه نامه , داستان شاه مردان على , مختارنامه , و ابومسلم نامه , در ين دوره زياد رايج بود.
البته بعضى از آنها ازدوره هاى قبل به عصر صفوى رسيده ولى تحرير و كتابت و تدوين آنها از اين عصر است .
نسخه هاى فراوانى از داستان امير حمزه صاحبقران به نامهاى گوناگون و تحريرهاى متفاوت از اين دوره در دست است كه همگى از روايت هاى كهنترى گرفته شده است .
قصه شاه مردان على داستان مفصلى است شبيه داستان امير حمزه و با مطلبهايى نظير آن , چنانكه آن را روايت مشابه ديگرى از رموز حمزه دانست .
در باره شاه مردان قصه ديگرى به نام داستان كوه قاف در دست است .
نويسنده آن فخرالدين تركستانى و موضوع آن رفتن امام با يارانش به كوه قاف و سد سكندر و شگفتيهايى كه درين سفر روى داده است .
همچنين داستان هايى در باره دلاوريهايى فرزندان على (ع ) در دست است مثل قصه اميرالمؤمنين حسن و قصه اميرالمؤمنين حسن و حسين و حكايت محمد حنفيه .
قصه مختارگيرنده انتقام خون حسين بن على (ع ) از جمله قصه هاى جالب بين شيعيان است .
عنوان آن در آغاز مختارنامه بوده .
از جمله مختارنامه هاى مشهور يكى اثر ملا محمد حسين نائينى است كه در سال 1281 ق در ايران به چاپ رسيده است .
ديگر دلگشانامه يعنى مختارنامه منظوم از ميرزا ارجمند آزاد بن عبدالغنى بيگ است كه آنرا به سال 1131 ق به نظم درآورده است .
همچنين مورخ مشهور دوره قاجارى عبدالرزاق بيك دينبلى متخلص به مفتون مختارنامه اى دارد كه بيش از پنج هزار بيت شعر دارد (اشاره اى كوتاه به تحرير داستان ها در دوران صفوى , ذبيح الله صفا, 726).
داستان ابو مسلم نامه هرچند از دوره هاى پيش برجاى مانده اما درين دوره تكميل شد و تحريرهاى مختلفى از آن بر جاى مانده است .
از دوران سقوط صفويه تا عصر حاضر از آنرو كه مذهب غالب ايرانيان شيعه بوده , اديبان و شاعران ايرانى عمدتا شيعى مذهب بوده اند.
بدين لحاظ در اينجا فقط به نام و آثار برخى از آنان كه به ويژه آثارى مذهبى از خود برجاى نهاده اند اشاره ميشود.
مشهورترين شاعر سده دوازدهم هاتف اصفهانى است .
از او ترجيع بند زيباى عرفانى بر جاى مانده است .
شاعران سده سيزدهم كه به دوران بازگشت ادبى موسوم است همگى در مرثيه سرايى يا احتمالا سرودن نسخه هاى تعزيه طبع آزمايى كرده اند در اينجا به ويژه بايد از سحاب اصفهانى (م 1222 ق ) فرزند هاتف , مجمر زواره يى (م 1225 ق ), صباى كاشانى (م 1238 ق ), نشاط اصفهانى (م 1244 ق ), ميرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانى (م 1251 ق ), وصال شيرازى (م 1260 ق ) و فرزندان برجسته اش داورى , يزدانى و فرهنگ نام برد.
دو شاعر برجسته ديگر اين عصر قاآنى شيرازى و يغماى جندقى هستند.
قاآنى مرثيه اى از نوع بسيار عالى در رثاى حضرت حسين سرود او با اينكه از سست اخلاق ترين شاعران ايران است معهذا شعر او در مرثيه از نمونه هاى تازه است , يكى از مراثى او با اين مطلع آغاز ميگردد: بارد, چه ؟ خون ! كه ؟ ديده چسان ؟ روز و شب , چرا؟ از غم : كدام غم ؟ غم سلطان كربلا قاآنى در توحيد و منقبت على بن موسى الرضا (ع ) قصيده اى استوار و شيوا دارد كه از لحاظ پختگى و عمق معنى و در عين حال صدق كلام و تأ ثير ايمان ممتاز است .
از يغماى جندقى (1196 ـ 1276 ق ) شاعر برجسته ديگر اين عصر مراثى متعددى برجاى مانده او مبتكر سبكى درين مقوله به نام نوحه سينه زنى است و خود وى نخستين گوينده اى است كه درين زمينه قطعات زيادى سرورده است (تاريخ ادبيات ايران , براون , 270).
پس از وى فرزندان نامورش : اسماعيل هنر (1225 ـ 1288 ق ), احمد صفايى (1236 ـ 1314 ق ) و ابراهيم دستان (م 1310 ق ) راه پدر را در مرثيه سرايى و نوحه گويى ادامه دادند و اشعار تازه اى درين زمينه ها از خود باقى گذاشتند.
از چند اثر منثور برجسته اين عصر هم نام ميبريم : قصص العلما تأ ليف محمد بن سليمان تنكابنى كتابى است در باره 153 نفر از علماى شيعه بويژه از قرن 4 تا 13 كه به ترتيب تاريخى مدون شده است .
مؤلف از علماى دوره ناصرالدين شاه است .
تحفة الخاقان اثر ميرزا محمد باقر بن محمد لاهيجى و جلد اول آن در تفسير قصص انبيا از آدم تا محمد (ص ) است مؤلف كتاب را به نام فتحعلى شاه ساخته است .
حاجى ملا هادى سبزوارى (1212 ـ 1295 ق ) فيلسوف و متفكر شيعى قرن 13 نيز پاره اى از آثار خود را به فارسى نوشت از جمله اسرار الحكم , تفسيرى بر واژه ها و عبارات مشكل مثنوى و ديوان اشعار او.
آثار و تأ ليفات مؤلفان و سرايندگان شيعه مذهب معاصر بيشمار است و بحث در اطراف هريك نيازمند عنوانى جديد است .
بر رويهم رسالات و كتابهاى بى شمار مذهبى زبان فارسى را ميتوان به سه دسته تقسيم كرد: اصول عقايد, تاريخ و قوانين , در عمل اصول و عقايد و تاريخ باهم آميخته ميشوند و اين مخصوصا هنگامى اتفاق ميافتد كه كتاب مربوط به موضوع امامت باشد.
بخشهاى بعدى كتاب را بيشتر مسائل تاريخى تشكيل ميدهد و قسمت پايانى آن مباحث مربوط به آخرت است .
سبك آثار مذهبى فارسى معمولا بسيار ساده و روان و عارى از تكلف است , اما بيشتر تقليدى از اصطلاحات و ساختمان دستورى زبان عربى است (تاريخ ادبيات ايران , براون , 365).
اينك شياسته است در باره جنبه هاى ادبيات عامه به ويژه تعزيه خوانى يعنى نمايش منظوم واقعه كربلا بحثى به ميان آيد.
از دوره قاجاريه غير از خواندن مراثى و تذكر رنجهاى امامان در مجالس روضه خوانى , سوگوارى هاى ماه محرم به صورت نمايش و تعزيه هم انجام ميگرديد.
البته انجام اين مراسم از دوره صفويه معمول شده ولى گسترش فراوانى نيافت .
ناصرالدين شاه با تقليد از سالن هاى تئاتر غرب , تكيه دولت را در تهران ساخت و مجالس شبيه خوانى ترتيب داد و شاعرانى بيشتر گمنام به سرودن نسخه هاى تعزيه پرداختند.
به اين ترتيب شبيه خوانى به صورت يكى از شاخه هاى تعزيه پرداختند.
به اين ترتيب شبيه خوانى به صورت يكى از شاخه هاى ادب تشيع در زبان فارسى در آمد و آثارى كه شعرا درين زمينه پديد آوردند يكى از نمونه هاى برجسته ادبيات عامه تشيع در ايران است .
كتاب هاى اشعار تعزيه كه حاوى سخنان شبيه خوانان است مجموعه فراوانى از متون منظوم و منثور يا تركيبى از اين دو است كه به ويژه از دوران قاجار به بعد بر جاى مانده است .
از آن پس بيشتر سرايندگانى كه علاقمند به سرودن مرثيه بودند در زمينه تعزيه هم طبع آزمائى كرده اند.
نسخه هاى تعزيه البته سراسر مكتوب است و بازيگران بايد آنها را حفظ كرده و از بر بخوانند.
در عصر حاضر بيشتر گويندگانى كه به سرودن مراثى و نوحه ها ميپردازند مقلد گويندگان و شاعران دوره قاجارند و ابتكارى در موضوعات اشعار آنان به چشم نميخورد.
منابع : ابن حسام خوسفى و برخى از آثارش , احمدى بيرجندى , مجله دانشكده ادبيات و علوم انسانى مشهد, سال 9 ش 2, 350 ـ 360, نگرشى به مرثيه سرايى در ايران , افسرى كرمانى , انتشارات اطلاعات , 1371 ش , منتخباتى از سه شاعر شيعى قرن هشتم , ايرج افشار, (مجموعه كمينه ), فرهنگ ايران زمين , 172 ـ 187, ترجمه منثور و منظوم و شرح قصيده ميميه فررزوق , محمود انوار, مجله دانشكده ادبيات تهران , سال 24 ش 3 و 4, 308 ـ 330, تاريخ ادبيات ايران , ادوارد براون , (از صفويه تا عصر حاضر), ترجمه دكتر مقدادى , 1369 ش , نظريات برخى از عرفا و شيعيان اثنى عشرى راجع به ارزش ميراث ادبى ناصر خسرو, (مندرج در يادنامه ناصر خسرو), برتلس , دانشگاه فردوسى مشهد, 101 ـ 106, سبك شناسى , محمد تقى بهار, 3/195 به بعد, دين اسلام در برابر شعر و شاعرى , مندرج در سى و چهار خطابه , خوانسارى , (سومين كنگره تحقيقات ايرانى ), 1/490 ـ 492, چهار كتاب ارزنده شيعى , دانش پژوه , راهنماى كتاب , ش 10 تا 12, 706 ـ 713, يك پرده از زندگانى شاه طهماسب صفوى , دانش پژوه , مجله دانشكده ادبيات و علوم انسانى دانشگاه مشهد, سال 7, ش 4, 942 ـ 946, كسايى مروزى , رياحى , 1370 ش , نگاهى تازه به مقدمه شاهنامه , زرياب خوئى , مندرج در مجله ايران نامه , سال 10, ش 1, 14 ـ 23, سكه هاى شاهان آل اينجو و آل مظفر در فارس و نمودارى از پيشرفت مذهب تشيع در شيراز و فارس , عل سامى , مجموعه مقالات چهارمين كنگره تحقيقات ايرانى , دانشگاه شيراز, 2/121 ـ 127, زيارت هاى شاعرانه , سجادى , نامه آستان قدس , سال 8, ش 4, 41 ـ 51, مفسران شيعه , دكتر شفيعى , شيراز, 1347 ش , بهره ادبيات از سخنان على عليه السلام , دكتر شهيدى , در يادنامه كنگره هزاره نهج البلاغه , 199 ـ 218, اشاره اى كوتاه به تحرير داستان ها در دوران صفوى , دكتر صفا, ايران شناسى , سال 2, ش 4, 724 ـ 729, تاريخ ادبيات در ايران , دكتر صفا, 1 تا 5, قصيده اى تاريخى , فرخ , يغما, سال 11 ش 5, 113 ـ 115, النقض , عبدالجليل قزوينى , به تصحيح محدث ارموى , ديوان اشعار, قوامى رازى , به كوشش محدث ارموى , مقدمه 1 ـ 9 به بعد, بيست گفتار در مباحث علمى و فلسفى و كلامى , دكتر محقق 282 - 286 , تحليل اشعار ناصر خسرو, دكتر محقق , 332 ـ 339, شعر و ادب فارسى , مؤتمن , 32 به بعد, تأ ثير اسلام در ادبيات فارسى , محيط طباطبايى , يغما, سال 21, ش 9 479 ـ 477 فردوسى و شاهنامه , محيط طباطبايى , 121 - 130, شعر فارسى در عهد شاهرخ , يار شاطر.
سيد على آل داود