بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب دائرة المعارف تشیع, ( )
 
 

بخش های کتاب

     d-m01 - دائرة المعارف تشيع
     d-m02 - دائرة المعارف تشيع
     d-m03 - دائرة المعارف تشيع
     d-m07 - دائرة المعارف تشيع
     d-m08 - دائرة المعارف تشيع
     d-m09 - دائرة المعارف تشيع
     d-m10 - دائرة المعارف تشيع
     d-m11 - دائرة المعارف تشيع
     d-m12 - دائرة المعارف تشيع
     d-m13 - دائرة المعارف تشيع
     d-m14 - دائرة المعارف تشيع
     d-m15 - دائرة المعارف تشيع
     d-m16 - دائرة المعارف تشيع
     d-m17 - دائرة المعارف تشيع
     d-m18 - دائرة المعارف تشيع
     d-m19 - دائرة المعارف تشيع
     fehrest - دائرة المعارف تشيع
 

 

 
 

علوم


الف ) علوم پزشكى : بررسى تاريخ تحول پزشكى در تشيع , البته به معناى جداانگاشتن آن از مجموعه واحد تاريخ اين علم در جهان نيست .
چنانكه سخن از طب اسلامى را نيز بايد به همين حال پذيرفت , مگر آنجا كه مراد از آن بررسى آراء و آثار پزشكان مسلمان باشد كه طبعا در چنين پژوهشى بايد از گروهى از پزشكان نامدار غير مسلمان كه در دوره اسلامى آثار مهمى برجاى نهاده اند چشم پوشيد.
چنين است تاريخ پزشكى در تشيع كه مراد از آن فقط بررسى آراء و آثار پزشكان شيعى مذهب است كه در سير تحول تاريخ پزشكى تأ ثير بسزايى داشته اند, نه آنكه به مثابه دانشى لحاظ شود كه شيعيان پديد آورده يا مكتب خاصى در آن بنياد نهاده باشند.
به هر حال بررسى تاريخ طب در ميان شيعيان را بايد از آثارى كه در همين زمينه به ائمه اطهار (ع ) منسوب است آغاز كرد.
برخى از اين آثار, احاديث مربوط به حفظ الصحة و تغذيه است كه از طريق امامان (ع ) از پيامبر اكرم نقل و ضبط شده است .
يكى از معروفترين اينگونه آثار, الرسالة الذهبية نام دارد كه منسوب به امام رضا(ع ) است و گفته اند آن را براى مأ مون خليفه نوشت و حاوى پندها و اشارت طبى و مسايل مربوط به تغذيه است .
اهميت اين رساله از آنجا دانسته ميشود كه پزشكان نامدارى چون يوحنا بن ماسويه و جبراييل بن بختيشوع در مجلسى كه در همين رساله بدان اشاره شده گرد ميآمدند و با حضور امام (ع ) به مباحثات طبى ميپرداختند.
درخواست مأ مون از امام رضا(ع ) براى تأ ليف اين رساله ـ با وجود آن پزشكان مشهور ـ حاكى از اهميت آن اثر و مهارت امام در آن فن است .
رساله مذكور شامل 14 فصل در وظايف الاعضاء حفظ الصحة اندامها تدوين شده است .
همچين كتابى تحت عنوان طب الائمه توسط ابو عتاب عبدالله و حسين پسران بسطام بن سابور الزيات در سده 3 ق نوشته شده كه گذشته از مسائل تغذيه و حفظ الصحة , به خواص خوراكيها و ادويه نيز پرداخته است .
اما پزشكى در دوره اسلامى كه بخش مهمى از آن بر پايه سنت پزشكى ايران پيش از اسلام , و توسط خاندانهاى ايرانى نژاد بنياد نهاده شد, همچنان به دست پزشكان ايرانى مسلمان كه تنى چند از مشهورترين آنها شيعى مذهب بودند, بارورتر و استوارتر شد و به روزگار دولتهاى شيعى ايران و بينالنهرين و گاه شمال افريقا, به صورت آثار برجسته پزشكى و بيمارستانهاى مشهور متبلور گشت .
در ميان نخستين پزشكان برجسته سده هاى نخست اسلامى بايد به على بن رين طبرى (م 247 ق ), استاد زكرياى رازى اشاره كرد كه كتاب فردوس الحكمة او اثرى جامع در باره فنون پزشكى و حاوى شرح بيماريها و مداواى آنها است كه به روزگار خود شهرتى به سزا يافت .
مباحث مربوط به طب عمومى و چشم پزشكى و دندان پزشكى و حتى بيطارى يا دامپزشكى از جمله فصول مهم اين كتاب است .
على بن عيسى اهوازى (م 384 ق ) معروف به المجوسى صاحب كتاب مشهور كامل الصناعة يا الطب الملكى به روزگار فرمانروايى آل بويه , نامدارترين پزشك اين سده است كه بويژه بررسيهاى عميقى در باره برخى بيماريها و علل دردها به عمل آورده است .
اين كتاب پيش از قانون بوعلى سينا ساليان دراز كتاب درسى و مرجع دانشجويان پزشكى و اطباء زمان بوده است .
چنانكه كتاب المعالجات البقراطية اثر ابوالحسن احمد بن محمد طبرى نيز در تمام ابواب پزشكى و بيماريها سخن رانده و داروهاى آن را ذكر كرده است .
نامورترين پزشك شيعى ايرانى , ابو على سينا نيز در دايرة المعارف بزرگ پزشكى خود به نام القانون از همه بيماريهاى رايج اندامها و امراض عمومى و تشريح اعضاء سخن رانده و بخشهايى را به شاخه هاى طب مانند چشم پزشكى و دندان پزشكى و بيماريهاى مغزى اختصاص داده است .
برخى روشهاى معالجه اين پزشك برجسته كاملا ابتكارى و اختصاصى است .
اهميت اين كتاب به سبب پژوهشها و ملاحظات بالينى بيماريها است كه در حقيقت مبناى بسيارى از تحقيقات طبى دوره رنسانس بوده كه برخى از آنها هنوز معتبر است .
در دوران بعدى بايد از نجمالدين محمود بن الياس شيرازى (م 720 ق ) نام برد كه در كتب خود موسوم به غياثيه و لطايف رشيديه , و در معروفترين اثرش به نام الحاوى فى علم التداوى مشهور به حاوى صغير در باره بيماريهاى مختلف سخن رانده است .
اين كتاب اخير به روش الحاوى رازى و بيشتر به انحاء درمان پرداخته است .
همچنين قطب الدين شيرازى پزشك و فيلسوف مشهور كه خاصه در چشم پزشكى مهارت داشت و در بيمارستان مظفرى به مداواى بيماران ميپرداخت .
وى رساله اى در همين علم داشته كه فعلا مفقود است .
نظام الدين قزوينى نيز پزشك ديگرى است كه به روزگار ايلخانان طبابت ميكرده و كتاب العين كه از كتب رايج چشم پزشكى بود از اوست .
در اوايل سده 10 ق نيز پزشك مشهور ديگرى ميشناسيم به نام شمسالدين على بن جرجانى كه به خواهش سلطان محمد قلى قطب شاه , كتاب تذكرة الكحالين على بن عيسى را به فارسى ترجمه كرد كه در دوره صفوى رايج بود.
اطلاعات ما در باره پزشكى اطباء شيعه به روزگار صفويان مبسوط تر است .
مشهورترين پزشك اين دوره بهاءالدوله نوربخش است كه كتاب خلاصة التجارب او در حقيقت ختم كتب مشهور طبى پزشكان ايرانى شيعى است كه مباحث و ملاحظات ابتكارى و بديع بسيار دارد.
بهاءالدوله در اين كتاب متعرض انواع بيماريها و ساختمان اندامها شده و از بيماريهاى چشم و ساير اعضاء به تفصيل سخن رانده است .
اگرچه جز او پزشكان متعدد ديگرى مانند غياث الدين اصفهانى صاحب مرآة الصحة در سراسر شهرهاى ايران خاصه اصفهان و فارس به كار مداوا و تأ ليف آثار مشغول بودند, ولى طب اين دوره و پس از آن تا ورود طب نوين , غالبا بر اساس تحقيقات و يافته هاى اطباء نامدار پيشين بنياد شد و نكات بديع در آنها كمتر ديده ميشود.
چنانكه كتابهاى آيينه اسكندرى و رساله اتابكيه از پزشكان عصر زنديه جز شرح و تلخيص كتب قدما نيست .
آگاهى ما در باره پزشكى از روزگار افشار به اين سوى , گذشته از كتب متعددى كه توسط پزشكان نگاشته شد ناشى از سفرنامه ها و گزارشهاى بيگانگى است كه به ايران آمدند.
چنانكه در كتاب دكتر پولاك اطلاعات گرانبهايى در اين باره ميتوان يافت كه نشان ميدهد حتى همان استناد به متقدمان و شرح آثار آنها تا چه حد تنزل كرده بود.
با اين همه رسالاتى مانند مطلب السؤال و برءالساعة اثر ميرزا احمد تنكابنى و حفظ الصحة كاظم بن محمد رشتى از آثار قابل توجه اين دوره است .
ترجمه كتاب كيمياء الشفاء از تركى به فارسى توسط محمد على خان شيروانى در 1246 ق , و نيز گسيل دانشجويان ايرانى به اروپا براى تحصيل طب به روزگار فتحعليشاه را بايد سرآغاز آشنايى ايرانيان با طب نوين دانست كه به تأ ليف كتابهايى غالبا بر اساس اين طب نوين , مانند جواهر الحكمة ميرزا على دكتر (معتمد الاطباء) و ترجمه هايى مانند كتاب ضياءالعيون ترجمه على بن زين العابدين همدانى رئيس الاطباء انجاميد و راه را براى استقرار اين طب هموار كرد.
داروشناسى , اين فن كه به روزگار كهنى با طب آميخته بود و در غالب كتابهاى پزشكى , بخشى را به ذكر انواع داروهاى مفرد و مركب و طريقه ساخت و استعمال آنها اختصاص ميدادند, به موازات طب به دست برخى پزشكان برجسته شيعى متكامل و متحول شد و آثارى در آن فن پديد آمد.
على بن ربن طبرى گذشته از پزشكى , در داروشناسى نيز دستى قوى داشت و فصولى از فردوس الحكمة را به ذكر انواع داروهاى مفرد و مركب گياهى و معدنى و حيوانى اختصاص داده و حتى به منافع و خواص طبى اعضاء حيوانات اشاره كرده است .
ذكر خواص حبوبات و سبزيجات و نوشيدنيها و روغنها و پادزهر و زهرها و قرصها از جمله فصول ديگر اين كتاب است .
او رساله ديگرى به نام منافع الاطعمة و الاشربة والعقاقير داشته كه نسخه اى از آن در دست است .
ابو على سينا نيز بخشهاى مهمى از كتاب قانون خود را به داروشناسى اختصاص داده است .
كتاب دوم و پنجم قانون به ترتيب در باره داروهاى مفرد و مركب است .
او كه داروها را از نظر تأ ثير آنها سه دسته كرده معتقد است كه بهترين حالت اثر بخشى دارو وقتى است كه داروى مفرد از نظر مزاج به حالت تعادل برسد.
اما در داروهاى مركب مزاج ثانوى وجود دارد كه از طريق تجربه قابل شناخت است .
آخرين بخش كتاب دوم قانون شامل ذكر نام داروهاست كه برخى از آنها ساخته خود اوست .
ظاهرا ابو على سينا كناب ديگرى هم به نام الادوية القلبيه داشته است .
در دوره مغولان و تيموريان , نجيب الدين محمد بن على سمرقندى كتاب بزرگى به نام قرابادين داشته كه در دست نيست .
اما كتاب ديگرى ازاو در مفردات دارويى در دست است .
خواجه نصيرالدين طوسى نيز كتابى به نام تنسوخ نامه ايلخانى دارد كه در آن از خواص طبى برخى سنگها و معدنيات ياد كرده است .
كتاب عرايس الجواهر و نفايس الاطايب از ابوالقاسم عبدالله كاشانى نيز به خواص طبى برخى سنگها و معدنيات پرداخته است .
در حالى كه كتاب عجايب المخلوقات زكريا بن محمد قزوينى از خواص داروهاى حيوانى ياد كرده است .
در داروشناسى عمومى اين دوره , كتاب اختيارات بديعى اثر على بن حسين انصارى شيرازى نيز معروف بوده است .
از دوران صفوى به بعد, اگرچه تحقيقات تازه در باره داروشناسى كمتر به چشم ميخورد, ولى اطلاعات بيشترى در باره داروشناسان شيعى در دست داريم .
كتاب منابع افضليه از على افضل قاطع رئيس بيمارستانى در قزوين , به گفته مصنف , منتخبى است از قانون بوعلى سينا و كامل الصناعة مجوسى .
بسيارى از كتابهاى دارويى اين دوره كه به قرابادين مشهور بوده و غالبا به زبان فارسى تأ ليف ميشدند نه تنها در ايران بلكه در شبه قاره هند نيز رواج و شهرتى داشته و گاه در همانجا تصنيف ميشده اند, مانند قرابادين شفايى از مظفر بن محمد حسينى شفايى , قرابادين جلالى از جلال بن امين كازرونى , قرابادين محمد هاشم معروف به سيد علوى خان , الفاظ الادويه از نورالدين عبدالله شيرازى صاحب طب دارالشكوهى , اختيارات قطب شاهى از مير مجدالدين محمد حسينى كاشانى , كه بسيارى از آنها هنوز در شبه قاره هند رواج دارد و بارها به چاپ رسيده است .
از ويژگيهاى اين عصر, دخالت داروسازان و داروفروشان موسوم به عطار در امور پزشكى است , و برخى از پزشكان نيز خود دارو ساخته و ميفروختند.
پزشك برجسته اين عصر, بهاءالدوله , ابوابى را به داروشناسى و ذكر انواع داروها در كتاب خود خلاصة التجارب , اختصاص داده است .
برخى از داروهاى مركبى كه او از آنها ياد كرده در كتب متقدمان ديده نميشود و ظاهرا از مخترعات خود بهاءالدوله بوده سات .
از مختصات ديگر اين كتاب , تعريف دقيق اصطلاحات دارويى , و تعيين اوزان داروها در داروهاى مركب است .
كتاب تحفه حكيم مؤمن اثر محمد زمان تنكابنى و پسرش محمد مؤمن مشهورترين كتاب دارويى اين عصر بوده است كه خالى از نكات مهم در اين فن نيست .
گذشته از داروهاى كاملا ايرانى , اخبارى در دست است كه نشان ميدهد بسيارى از داروهاى مصرفى آن عهد از هند نيز به ايران ميآمده است .
حدود يك قرن پس از آن , بايد از كتاب مخزن الادويه اثر محمد حسين عقيلى خراسانى ياد كرد.
داروهاى مذكور در اين كتاب , به ترتيب حروف تهجى تدوين شده است .
از نكات جالب توجه اين كتاب , اعتقاد نويسنده به كاهش تأ ثير پذيرى بيمار از دارويى , به سبب كثرت استعمال آن است .
عقيلى همچنين معتقد است كه وضعيت كواكب از آنجا كه در مواليد مؤثرند ـ بر داروها نيز تأ ثير ميگذارند.
اين كتاب تا حدود يك قرن قبل كه طب و داروشناسى نوين گسترش يافت , در ايران مرجع اطباء و داروسازان بوده است .
منابع : تاريخ طب اسلامى , ادوارد براون , ترجمه رجب نيا, تاريخ پزشكى در ايران , دكتر نجم آبادى , تاريخ پزشكى در ايران , سيريل الگود, الذريعة , آقا بزرگ تهرانى , تحت عناوين كتب دايرة المعارف تشيع ب ) رياضيات و نجوم : در تكامل رياضيات در كشورهاى اسلامى مراحلى را ميتوان تشخيص داد كه از نظر زمانى كاملا از يكديگر قابل تفكيك نيستند.
قرون اول و دوم هجرى دوره طرح دانش يونانى و شرقى ميباشد كه بطور وضوح عناصر دانش يونانى در درجه اول اهميت قرار داشتند.
در قرن سوم هجرى با آماده شدن ترجمه هاى زياد و شروح مربوط به آنها يك فرهنگ رياضى شكل گرفت .
در اين زمان دانش و روش يونانيها براى حل مسائل عددى رياضى بوفور مورد استفاده واقع ميشد.
در قرون چهارم و پنجم اين روند مرتبا تقويت شد و محاسبات نجومى و روشهاى تقريب سازى جبر و هندسه در وسعت بيشترى بكار گرفته شدند.
اين جهت در قرون ششم و هفتم بوضوح ديده ميشود.
در همين زمان مطالعه دقيق آثار اقليدس , ارشميدس , بطلميوس در رياضيات ممالك اسلامى داراى اهميت خاصى است .
بعد از اينكه رياضيدانان اسلامى ميراث كلاسيك را فرا گرفتند, آنرا در ساختن آلگوريتمهاى عددى پيشرفته و تعميم روشهاى قبلى بكار بردند.
در حاليكه روشهاى چينى و هندى براى حالت هاى خاص طرح ريزى شده بود و روشهاى دانشمندان اسلامى بر مبناى مقاطع مخروطى يونانيها نظريه هندسى پيشرفته اى براى معادلات درجه سوم ابداع كردند و مثلا در مورد نظريه نسبت ها كه ادوكسوس و اقليدس بيان كرده بودند نظريه ديگرى ابراز داشتند كه مفهوم عدد حقيقى را بطور جامعترى در برداشت و مسائل علمى آن زمان را بهتر پاسخگو بودند.
در اغلب نسخ خطى آن زمان مشاهده ميشود كه مثالها و مسائل داراى محتواى كاملا عملى است .
اولين رياضيدان نامى در بغداد مجمد بن موسى خوارزمى كه بين نيمه دوم سده دوم و نيمه اول سده سوم هجرى قمرى زندگى ميكرده است و در زمان خلافت مأ مون يعنى بين سالهاى 198 الى 218 ق فعاليت داشته است .
در اين زمان در بيت الحكمه اولين مترجمان و شارحان اصول اقليدس بترتيب حجاج بن يوسف بن مطر و عباس بن سعيد جوهرى بوده اند.
منجمينى همچون احمد بن عبدالله حبش حاسب مروزى و ابوالعباس احمد بن محمد بن كثير فرغانى در آنجا كار ميكردند.
آثار فرغانى در اروپاى قرون وسطى بسيار مورد نظر بوده است .
در ميان دانشمندان بسيار در بغداد در قرون چهارم و پنجم هجرى بايد از محمد بن محمد بن يحيى ابوالوفا بوزجانى , ابوسهل و يجن بن رستم كوهى و ابوبكر محمد بن حسن (يا حسين ) كرجى نام برد.
ابو عبدالله محمد بن سنان بتانى (م 317 ق ) نيز در آن زمان در بغداد مطالعات نجومى بسيار جالبى انجام داده است .
اواخر قرن چهارم و اوايل قرن پنجم گروه ديگرى از دانشمندان بزرگ همچون فيلسوف , طبيب , رياضيدان و منجم ابو على حسين بن عبدالله بن سينا معروف به ابن سينا, ابو محمود حامد بن خضر خجندى رياضيدان و منجم و رئيس رصدخانه وى , ابو نصر منصور بن على بن عراق و شاگرد بزرگ او ابوريحان محمد بن احمد بيرونى زندگى ميكردند.
در نيمه دوم سده پنجم غياثالدين ابوالفتح عمر بن ابراهيم خيامى معروف به عمر خيام رصد خانه اصفهان را اداره ميكرد و بعد از فروپاشى بغداد, هلاكوخان رياضيدان و منجم بزرگ ابو جعفر محمد بن محمد حسن ملقب به نصرالدين طوسى (597 ـ 672) را در رأ س رصدخانه مراغه قرار داد.
الغ بيك كه در نجوم دستى داشت در رصدخانه خود در سمرقند سال 824 ق دانشمندان بزرگى همچون غياثالدين جمشيد بن مسعود بن محمود طبيب كاشانى , صلاحالدين پاشا موسى بن محمد بن محمود قاضى زاده رومى را گردآورده بود.
در اين ميان رياضيدانان شيعه بسيار بوده اند.
مشاهير آنها محمد بن حسينى بهاءالدين عاملى (953 ـ 1031) معروف به شيخ بهايى و محمد باقر بن زينالعابدين يزدى (م ح 1047 ق ) ميباشند.
بعد از آنها ديگر رياضيدان و منجم بزرگى بوجود نيامد كه مورخين و دانشمندان بايستى دلايل مختلف آنرا تحقيق كنند.
اكنون به برخى از كارهاى بزرگترين دانشمندان شيعه در رياضيات و نجوم ميپردازيم .
ابو على حسين بن عبدالله بن حسن بن على بن سينا, فيلسوف , طبيب و رياضيدان و منجم ايرانى در سال 370 ق در نزديكى بخارا متولد شد و در سال 428 ق در همدان درگذشت كه آرامگاه او در آنجا ميباشد در باره زندگى و برخى آثار وى دايرة المعارف تشيع , 1/327 ـ 335.
ابن سينا در رياضيات و نجوم صاحب نظر بوده است و آثارى در اين باب تصنيف كرده و بخش بزرگى از كتاب شفا را به آن اختصاص داده است .
رياضيات كتاب شفا شامل چهار بخش است : بخش اول (فن اول ), در اصول هندسه , بخش دوم (فن دوم ), در علم حساب , بخش سوم (فن سوم ), در علم موسيقى , بخش چهارم , در هيأ ت .
ابن سينا در فن اول رياضيات شفا, اصول اقليدس را مورد بررسى و تحليل قرار داده است ولى برخلاف خود اقليدس (349 ـ 270 ق م ) و حجاج بن يوسف بن مطر (120ـ اوال سده سوم ق ) كه وى ظاهرا اولين مترجم كتاب اصول اقليدس به عربى است , به تفصيل نپرداخته و فقط چيزهايى را كه براى درك قضايا و اثبات آنها لازم بوده , بيان كرده است تا متعلم را هرچه سريعتر با مبانى هندسه آشنا سازد.
وى به گفته شاگرد و دوستش ابو عبيد جوزجانى , ابتدا كتابى به نام مختصر اقليدس تأ ليف كرد كه بعدا بخشى از كتاب شفا را تشكيل داد.
فن دوم رياضيات شفا در حساب و شامل چهار مقاله است : خواص العدد, احوال العدد من حيث اضافته الى غيره , احوال العدد من حيث كيفية تأ ليفه من الوحدانيات , المتواليات العشر.
فن سوم رياضيات شفا در علم موسيقى است كه شامل شش مقاله است .
در فصل اول از مقاله اول آشكارا موسيقى را جزو رياضيات دانسته و در مقاله ششم از فصل سوم , نظريه ساختمان عود را توضيح داده است كه نسبت به كارهاى فارابى در اين مورد تكامل يافته تر است .
ابن سينا در پايان فن سوم وعده داده كه در كتاب اللواحق راجع به موسيقى بحث بيشترى داشته باشد ولى اين كتاب يا نوشته نشده يا به دست ما نرسيده است .
بخش چهارم رياضيات شفا در هيأ ت است كه بنا بگفته ابن سينا شامل مختصر از المجسطى و رساله اى از خود ابن سيناست .
ديگر آثار وى در رياضى و نجوم عبارتند از: بخش هفت كتاب نجات كه به هندسه اختصاص داده است , بخش هشتم آن در علم حساب , بخش نهم در هيأ ت , بخش دهم راجع به موسيقى است .
چنين به نظر ميرسد كه اين بخش مستقل از قسمت موسيقى در شفا تأ ليف شده است .
ساير آثار وى در هندسه : 1ـ رسالة فى تحقيق الزاوية فيلم اين نسخه خطى تحت عنوان رسالة فيالزاوية الى ابيسهل المسيحى در كتابخانه دانشگاه تهران موجود است .
2ـ تحقيق مبادى الهندسة , از اين رساله نيز نسخه اى در كتابخانه اياصوفيه موجود است (زندگينامه , 33).
آثار ديگر وى در هيأ ت : تحرير المجسطى , علة قيام الارض فى حيزها يا قيام الارض فى وسط السماء, تفسيرالسماء والعالم اين اثر گم شده و در مقدمه قيام الارض فى وسط السماء از آن ياد شده است , مقالة فى كيفية الرصد و مطابقته مع العلم الطبيعى , كتاب الارصاد الكلية كه ابو عبيد جوزجانى در كتاب مختصر اريثماطيقى از آن نام برده است (280 ,ثآب) مقالة فى خواص خط الاستواء, معرفة تركيب الافلاك كه ابوعبيد جوزجانى در مختصر اريثماطيقى از آن ياد كرده است (ثآب, همانجا) و مقالة فيالطريق الذى آثره على سائرالطرق فى اتخاذ الالات كه نسخه اى از آن در ليدن (شماره (8)184) موجود است .
اين نسخه را ايلهار دويدمان (ذچذحححخج حزچخدخب ) با دستيارى ت .
و.
يونبل (ددرچ ذشس د .
ج.
ث ) ترجمه و تجزيه و تحليل كرده است (نوشته ابن سينا, ژح خزخح ث چذذحح خسآ,167-81).
بنا بر آنچه در اين نسخه آمده نشان ميدهد كه ابن سينا در ساختن آلات رصدى دستى قوى داشته است و اين اثر مهم او را در اينجا مورد بررسى قرار ميدهيم (دايرة المعارف بزرگ اسلامى , 4/32 - 35).
ساختمان و اصول كاربرد ابزارى كه ابن سينا براى رصد ستارگان ساخته است چيره دستى او را در اين فن نشان ميدهد.
در بخش آخر نسخه خطى كتاب مذكور, ابن سينا با داشتن ارتفاع و سمت يك ستاره , چگونگى پيدا كردن طول و عرض دائرة البروجى آن را بيان كرده و موضع ستاره در دستگاه دائرة البروجى را معين نموده است .
براى اين كار ابن سينا از فرمولهاى مثلث هاى قائم الزاويه استفاده كرده است .
تحقيقات انجام يافته تا كنون نشان ميدهد كه قبل از ابن سينا كسى اين ابتكار را در ساختن آلات اندازه گيرى رصدى به كار نبرده است .
او در اندازه گيرى , خط مستقيم مدرج را جايگزين دايره مدرج كرده است كه بدين وسيله تقسيمات جزئى تر و دقيقترى را روى آن ميتوان انجام داد.
در باره احكام نجوم بايد گفت كه ابن سينا از منكران آن بوده و در اين باره رساله اى به نام فى ابطال احكام النجوم يا رسالة فيالرد على المنجمين تأ ليف كرده است (كروازه 473,28/ ثآب).
وى علم احكام نجوم را در كتاب فى اقسام العلوم العقلية چنين تعريف كرده است : احكام نجوم علمى است متكى به گمان (تخمين ) و هدف آن اين است كه از صور فلكى ستارگان نسبت به يكدگر و نسبت به صور منطقة البروجى و از رابطه آنها با زمين , نشانه هايى راجع به جريانهاى دنيا, امپراتوريها, ممالك , طالعها, تحاويل , تسيير, اختيارات و مسائل دريابد (ويديان , تاريخ احكام نجوم حخخردرزژژآ حژخح خخحژحب زس چ,122,ثآب, همانجا).
ابن سينا در رد احكام نجوم عقل سليم را در نظر داشته است .
ابوريحان بيرونى رياضيدان و منجم ايرانى كه بين سالهاى 362 - 440 ق ميزيسته , تا كنون اسامى 153 اثر از او را ميشناسيم كه از آنها 35 اثر بدست ما رسيده است (زندگينامه , 188) و از ميان آن 22 متن در باره رياضيات , نجوم و احكام نجوم است .
در باره احوال و آثار رياضى (نك : 383-374,ثآب), نجومى (نك : صص 279-261,ج ثآب)(188-192, ثآب).
يكى از آثار مهم بيرونى كتاب قانون مسعودى است كه براى تاريخ مثلثات بسيار مهم است در اين كتاب مؤلف كارهاى بسيارى از متقدمان و از تحقيقات و محاسبات خود را آورده است .
قانون مسعودى شامل يازده مقاله است .
مقاله هاى اول و دوم راجع به گاهشمارى و محاسبه تقويم است .
مقاله سوم راجع به مثلثات و فصل سوم آن راجع به محاسبه ضلع يك نه ضلعى منتظم محاطى است .
مقاله چهارم راجع به نجوم كروى است , مقاله پنجم راجع به علم مساحى , مقاله هاى ششم الى نهم راجع به مسائل خاص نجومى مانند حركت ماه ...
مقاله دهم در باره سيارات و مقاله يازدهم در باره احكام نجوم است .
ابوريحان براى محاسبه طول نه ضلعى منتظم محاط در دايره , كه در محاسبات نجومى مورد استفاده قرار گيرد.
بطور خلاصه با كمك تساويهايى كه آنها را ثابت ميكند طول مورد نظر را محاسبه مينمايد.
اينگونه محاسبات هم براى اندازه گيرى هاى هندسى و هم ساختن جدولهاى سينوسى بكار رفته است كه آنها را از جمله در محاسبات نجومى مورد استفاده قرار ميداده اند.
ابوريحان هم در قانون مسعودى آن رابطه را با استفاده از قضيه فوق ثابت كرده است .
2ثت = 2تث +ت ت.
تت ابو جعفر محمد بن محمد بن حسن ملقب به نصيرالدين و مشهور به طوسى منجم و رياضيدان و حكيم در يازدهم جمادى الاول سال 597 ق در شهر طوس بدنيا آمد و هجدهم ذيحجة سال 672 ق چشم از جهان فرو بست .
او يكى از بزرگترين دانشمندان اسلامى بشمار ميرود.
جورج سارتون (مقدمه بر تاريخ علوم , جلد دوم , بخش دوم , فارسى صص 2238 - 2252) از 64 اثر او نام برده است .
نصيرالدين مطالعات عميقى از آثار يونانيان داشته است برخى از آن آثار را يا خود از يونانى به عربى و سپس به فارسى ترجمه كرده يا آنها را از عربى به فارسى ترجمه كرده است .
كتاب المتوسطات بينالهندسه والهيئة شامل بر ترجمه يا اصلاح عربى آثار اطولوقس , ارسطرخس : اقليدس , ابلونيوس , ارشميدس , اسيكلس , ثاوذسيوس , منلاوس , بطلميوس , همچنين رسالات عربى ثابت بن قره كه بعدها رسالات عربى ديگر از بنوموسى و خود نصيرالدين هم بدان ضميمه شد.
برخى از آثار رياضى و نجوم او عبارتند از: مختصر جامع الحساب بالتخت والتراب , رساله در اثبات اينكه مجموع مجذورهاى دو عدد فرد, عدد مجذور نيست , مسائل الحادث , كتاب الجبر والمقابله كتاب الاصول الموضوعه , رد بر مصادره اقليدس , قواعد الهندسيه تحرير اكر منلاوس , كتاب شكل القطاع , نزهت الناظر, رساله بيست باب در معرفت اسطرلاب , الزيج الايلخانى , تذكرة فى علم الهيئة , زبدة الادراك فى هيئة الافلاك , كتاب التسهيل فى النجوم , در باب مسير اندازه و فاصله مشترى , كتاب البارع فى علوم التقويم و حركات الافلاك و احكام النجوم , كتاب الوافى فى علم الرمل اختيارات به تركى , تحرير كتاب المناظر اقليدسى , مباحث فى انعكاسات الشعاعات و انعطافها, رساله در جواب على بن عمر قزوينى .
در باره آثار رياضى او رجوع شود نيز به (زندگينامه , 486 - 506) و (ماكس كراوزه , 494 - 505).
از جمله كارهاى مهم خواجه در رياضيات تحقيق در اصل پنجم اقليدس بوده است , مطابق اين اصل از هر نقطه خارج از يك خط, فقط يك خط بموازات خط مفروض موجود است كه واقع در صفحه ماربر خط و نقطه مفروض باشد, منظور خواجه اثبات اين اصل توسط اصول ديگر اقليدس بوده است .
اين كوشش خواجه توسط رياضيدانان بزرگ ادامه يافت ادوارد پوكوك حزچسحب درحرت بنا بدستور جان واليس ژخددچج ذخرپ رياضيدان انگليسى كار خواجه را در اين مورد به لاتين ترجمه كرد.
جيرولامو ساكرى خزحخحح چث رذچدرزخب نيز در آثار خود به كارهاى خواجه استناد كرده است و با توجه باينكه كار فوق الذكر خواجه راجع به اصل توازى منجر به كشف هندسه هاى نااقليدسى شده است كه از آن ميان نظريه نسبيت انيشتين تولد يافته , ميبينيم كه خواجه حتى در رياضيات جديد هم تأ ثير بسزائى داشته است .
از طرفى ديگر خواجه اولين كتاب مثلثات را در رياضيات نوشته است اسم كتاب كشف القناع عن اسرار شكل القطاع (پرده بردارى از اسرار قضيه چهار ضعلى كامل ) ميباشد.
اين كتاب را اول بزبان فارسى نوشته و سپس احتمالا براى احتياجات رصدخانه مراغه آن را خودش به عربى ترجمه كرده است و اين اولين كتابى است كه تمام مثلثات را از مفاهيم اوليه و روابط اساسى آن تا الگوريتمها براى حل مسائل مثلثاتى مورد بحث قرار داده است .
اين كتاب يكى از مراجع مهم نجوم اسلامى است .
نتايج مهمى در اين كتاب از اكتشافات خود خواجه است مثلا حل مثلثهاى غير قائم الزوايه كروى در حالتى كه سه ضلع داده شده باشد و هم در حالتى كه سه زاويه معلوم باشد.
اين كتاب تأ ثير قاطعى در پيشرفت مثلثات در اروپا داشته است بخصوص رگيومونتانوس ژس ذچژذرذرخخ ‌حث در اثر خود به اسم پنج كتاب راجع به همه نوع مثلثها حسزذخسز خزچ خد ژخحرذخذس ت ژخدسخ ‌ذچخزژ حا كه در سال 1464 م نوشته شده و براى اولين بار در سال 1533 م بعد از مرگش چاپ شده است , استفاده بسيارى از اثر خواجه كرده است و همين اثر رگيومونتانوس مبناى پيشرفت مثلثات در اروپا بوده است .
بجهت اهميت كشف القناع مطالب آن را باختصار بازگو ميكنيم اين اثر شامل پنج مقاله است , مقاله اول منها يشتمل على النسب المؤلفة و احكامها مربوط به نظريه نسبت هاست كه مؤلف آن را از عمر خيام اقتباس كرده است , مقاله دوم فى الشكل القطاع السطحى والنسب الواقعة فيها اثباتهاى متفاوتى براى قضيه منلائوس (قرن اول و دوم ميلادى ) در صفحه ميباشد.
مقاله سوم فى مقدمات القطاع الكرى و فيهما لا يتم فوايد الشكل الابها مفاهيم سينوس و كسينوس يك كمان و برخى قضاياى كمكى مربوطه ثابت شده است .
همچنين راجع به حل مثلث هاى مسطح بحث شده است .
مقاله چهارم فى القطاع الكرى و النسب الواقعة فيها اثبات قضيه منلائوس براى مثلث هاى كروى است .
مقاله پنجم فى بيان الاصول ينوب عن الشكل القطاع فى معرفة قسى الدواير العظام مربوط به محاسبه مثلثهاى كروى است كه در ضمن آن خواجه اكتشافات خود را در مورد حل اين گونه مثلثها بيان كرده است .
غياث الدين جمشيد بن مسعود بن طبيب كاشانى (832 ق ) رياضيدان و منجم ايرانى كه داراى تأ ليفات زير در رياضى و نجوم ميباشد, مفتاح الحساب , رساله محيطيه , رساله وتر و جيب , زيج تسهيلات , رساله سلم السماء, نزهة الحدائق , شرح آلات رصد, مختصر در علم هيأ ت در باره آثار او به كاشانى نامه , 39 - 26 و زندگينامه , 365 ـ 388 مراجعه شود.
يكى از مهمترين آثار غياثالدين جمشيد كاشانى مفتاح الحساب است كه به زبان عربى نوشته شده است .
يكى از محاسبات بسيار مهم او, محاسبه دذخژ در اين اثر است كه به منظور تشكيل جدولهاى نجومى بكار گرفته ميشده است در واقع روش محاسبه كاشانى قله كارهاى رياضيدانان اسلامى در حل عددى معادلات جبرى ميباشد.
محمد بن حسين بهاءالدين عاملى متخلص به بهايى و معروف به شيخ بهايى (953 ـ 1031 ق ) متولد در بعلبك و متوفى در اصفهان داراى آثارى چند در رياضيات و نجوم است كه اثر او در رياضى كتاب خلاصة الحساب ميباشد اين اثر به فارسى نيز توسط فرهاد ميرزا معتمدالدوله ترجمه شده و به نام كنزالحساب معروف است و در سال 1287 ق در تهران منتشر شده است .
در سال 1843 م خلاصة الحساب توسط نسلمان ذچذدحژژحت .
ح .
خ.
ب به آلمانى ترجمه و تجزيه و تحليل شده و ترجمه فرانوسى آن در سال 1846 توسط مار حززچت .
آ منتشر شد.
چون اين كتاب يكى از نخستين آثار رياضيدانان اسلامى بود كه در غرب منتشر شد, آنها بر اين تصور بودند كه سطح رياضيات اسلامى بهمين اندازه است كه در حقيقت اين كتاب از يك ديد دانش رياضى آن زمان مسلمانى نبوده است .
اين كتاب در حدود دو قرن در ايران , تركيه و هندوستان از شهرت بسزايى برخوردار بوده و بعنوان كتاب درسى تدريس ميشد.
خلاصة الحساب شامل روشهاى محاسبه (چهار عمل اصلى ), اعداد منطق , روشهاى ساده تعيين مجهول , اندازه گيرى و كاربرد آن و بالاخره در خاتمه هفت مسأ له بدون حل ميباشد.
كه يكى از آن معادله معروف : 3ش=3ش =3س ميباشد كه داراى جواب منطقى نيست و احتمالا ابو محمود حامد بن خضر خجندى (م 390 ق ) اثباتى براى آن نوشته است كه اكنون در دسترس نيست ولى اولين اثباتى كه براى لاينحل بودن اين معادله (در اعداد منطق ) بدست ما رسيده توسط اويلر زحدسب .
پ در سال 1747 م به چاپ رسيده است .
شيخ بهايى در كتاب خلاصة الحساب به اثر ديگرى در حساب موسوم به بحرالحساب اشاره ميكند كه اين كتاب بدست ما نرسيده است .
او كتاب تشريح الافلاك را نيز در علم هيأ ت نگاشته است (زندگينامه , 172 - 170).
ملا محمد باقر بن زينالعابدين يزدى از رياضيدانان دوره صفوى بوده و يكى از آخرين بزرگان رياضى ايران بوده است از سال تولد و وفات وى اطلاعى در دست نيست و فقط ميدانيم كه در سال 1047 ق ميزيسته است .
مهمترين اثر رياضى او كتاب عيون الحساب است و اين اثر توسط محمد باقر بن اسماعيل خاتون آبادى از عربى به فارسى ترجمه شده است .
ساير آثار رياضى و نجوم او عبارتند از: شرح المقالة العاشرة من اصول اقليدس , حاشيه بر تحريرالكرة والاسطوانه , فتوحات غيبيه , شرح كتاب الاشكال الكريه , حاشيه بر اكرثا و ذوسيوس (زندگينامه ,, 436 ـ 441).
كتاب عيون الحساب در ابتدا پس از يك مقدمه و هفت باب كه در پايان 49 مسأ له دارد فصلهايى در استخراج اعدام تام , اعداد زايد و ناقص , اعداد متحاب , اعداد متعادل و در خاتمه فصلى است در بيان نسبتها و در پايان اين اثر 148 مساله حل شده است فصل استخراج اعداد متحاب را آقاى ابوالقاسم قربانى مورد بررسى قرار داده است (دو رياضى دان ايرانى , 33 ـ58) و فصل اعداد متعادل را نگارنده اين مقاله مورد تجزيه و تحليل قرار داده است (تاريخ نظريه اعداد, 61 ـ 72 و مقاله اى به زبان انگليسى در مجلة تاريخ العلوم العربية , 125 - 139).
كشف جفت متحاب را به فيثاغورس نسبت ميدهند ولى قاعده اى براى تعيين برخى از اعداد متحاب را ثابت بن قره (288 ـ 221) بما ميدهد.
يزدى نيز با انجام يك عمل در قاهده ثابت بن قره دو زوج متحاب جديد كه تا آنزمان ناشناخته بود بدست ميآورد.
اين جفت را چند سال بعد دكارت با همان قاعده ثابت بن قره در اروپا بدست ميآورد.
در كتاب عيون الحساب يزدى بحثى در باره اعداد متعادل دارد كه اين اعداد تا آن زمان در رياضيات شناخته شده نبوده اند.
بعد از ملا محمد باقر يزدى رياضيدان و منجم برجسته اى در عالم تشيع ظهور نكرد و دانشمندان شيعى صرفا به شرح و حاشيه نويسى بر كتب قدما اكتفا ميكردند كه ذيلا به برخى از آنها اشاره ميكنيم : ميرزا رضى منجم معاصر شاه عباس دوم (1052 - 1077 ق ) كتاب ربيع المنجمين را در شرح سى فصل خواجه نصير طوسى نوشته و در ضمن آن تبديل تاريخ قمرى به شمسى را آورده است .
ملا محمد باقر يزدى دوم (م 1130 ق ) نوه ملا محمد باقر يزدى و همنام جدش از رياضيدانان اواخر دوره صفوى كه كتاب الكفاية فى شرح عيون الحساب را نوشته است .
ملا محمد مهدى نراقى (م 1209 ق ) يكى از بزرگترين علماى شيعه كه در فقه و اصول و فلسفه و رياضيات و اخلاق آثار بسيارى نوشته است .
كتابهاى او در علم رياضى عبارتند از: رسالة فى علم الحساب , رسالة فى الاكر و ترجمه فارسى تحرير اقليدس .
ملا على محمد مهندس اصفهانى (1215 ـ 1293 ق ) رياضيدان نكته سنج قرن سيزدهم هجرى كه در كتاب تكملة العيون (كه ذيلى بر عيون الحساب ملا محمد باقر يزدى است و نسخه اى نفيس از آن در كتابخانه مركزى دانشگاه تهران موجود است ) به حل عددى معادله درجه سوم موفق شد.
وى عمل ضرب و تقسيم را به جمع و تفريق مبدل كرد و در بكار بردن آن از جدولهاى خوارزمى به طريقى كه از ابتكارات خود او بوده استفاده نمود.
از كارهاى جالب او تقسيم كره به سطح مسطوى است .
ميرزا عبدالغفار نجم الدوله (1259 ـ 1326 ق ) فرزند ملا على مهندس اصفهانى , استاد رياضى مدرسه دارالفنون كه نخستين بار رياضيات جديد اروپايى را در ايران معرفى كرد و آن را با رياضيات قديم اسلامى تلفيق نمود.
نجمالدوله در علم حساب و هندسه و نجوم و نقشه كشى سرآمد دانشمندان روزگار خود بود و اولين نقشه دقيق تهران نيز به همت او كشيده شد و با تأ ليف رساله تشخيص نفوس دارالخلافه تهران در واقع علم آمار را در ايران تأ سيس كرد.
برخى از آثار او عبارتند از: اصول هندسه , اصول مثلثات , بداية الجبر, كفاية الحساب و تحويل تاريخ هجرى و مسيحى از ابتداى هجرت تا هزار و چهارصد سال .
مهندس عبدالرزاق بغايرى (1285 ق = 1248 ش - 1332 ش ) از شاگردان نجمالدوله كه در دارالفنون در رشته رياضيات و نجوم و مهندسى و نقشه بردارى تحصيل كرد.
ساختن قطب نماى قبله نما از كارهاى ارزنده اوست .
منابع : الشفاء, بخش رياضيات , هندسه , موسيقى , حساب , قم , 1405 ق , بخش رياضيات , علم الهيئة , ابن سينا, قاهره , 1980, النجاة , ابن سينا, دايرة المعارف بزرگ اسلامى , ج چهارم , دايرة المعارف تشيع , ج اول , مقدمه بر تاريخ علم , سارتن جرح , ج دوم , زندگينامه , رياضيدانان دوره اسلامى , ابوالقاسم قربانى , دو رياضى دان ايرانى و شمه اى در باره عددهاى متحاب , ابوالقاسم قربانى , كاشانى نامه , ابوالقاسم قربانى , جعفرى نائينى