|
|
|
|
|
|
حكومت اسلامى مقصد اعلا در اين مسائلى كه ما و شما وارد هستيم ، در آن كه اصولش سه تا مساءله است : يكىنبودن محمدرضاخان و اين سلسله ، سلسله پهلوى و يكى نبودناصل رژيم سلطنتى و يكى هم استقرار حكومت عدل اسلامى ، جمهورى اسلامى ... ...مقصد اعلى عبارت از اين است كه يك حكومت عدلى ، يك حكومت اسلامى عدلى ، مبتنى برقواعد اسلامى حاصل بشود، آن مقصد اعلاى ماست و الا اينها همه اش جزو مقاصد شده حالاديگر، ولو اين هم مقدمه آن است و ليكن خود اينها الان جز و مقاصد هستند و ما همانطورى كهحكومت اسلامى را مى خواهيم حكومت اين را هم نمى خواهيم ، البته توى حكومت اسلامى همهاينها هست . ما اگر مى گفتيم ما حكومت اسلامى خواهيم معنايش اين بود كه اين سلسله نبايدباشد و اين رژيم نبايد باشد و آنها هم دستشان كوتاه بايد باشد چون اسلام حكومتشاين جورى است كه نبايد كسى در مملكت اسلامى تصرفى داشته باشد، كفار، هيچ كسنبايد تصرفى داشته باشد. صحيفه نور جلد:3 صفحه :182 تاريخ سخنرانى :27/8/57 حكومت اسلامى خواسته ملا ايران امروز كه ملت ايران قيام كرده اند و به طور آشنايى برمسائل و بيدارى قيام كرده اند و از شهرستان ها گرفته تا دهات ، تا كوره دهات يكمساءله را عنوان مى كنند و آن اينكه اين حكومت جبار را نمى خواهند و حكومت اسلامى مىخواهند، مى خواهند كه آزاد باشند، مى خواهند كهمستقل باشند، مى خواهند كه حكومتشان حكومت اسلامى باشد. صحيفه نور جلد:3 صفحه :198 تاريخ سخنرانى :28/8/57 اداره صحيح جامعه با حكومت عادل همه مردم دارند داد مى كنند ما آزادى مى خواهيم ، مااستقلال مى خواهيم ، ما حكومت عدل مى خواهيم حكومت اسلامى مى خواهيم . حكومت اسلامى حكومتعدل است ، ديگر اين دزدى ها تويش نيست ، اگر يك حكومتعادل صحيح پيدا بشود، همه چيز ما اداره مى شود. صحيفه نور جلد:3 صفحه :256 تاريخ سخنرانى :4/9/57 برقرارى حكومت اسلامى يك هدف سراسرى يك تحول فكرى براى جامعه ايران به وجود آمد، به طورى كه همه با هم يك صدا بهدنبال يك راه و مقصد در حركتند و آن نابودى اين دودمان و برچيده شدن نظام شاهنشاهى وبرقرارى حكومت اسلامى است و اين هدف در سراسر ايران حكمفرماست . صحيفه نور جلد:4 صفحه :40 تاريخ سخنرانى :16/9/57 تشكيل جمهورى اسلامى هيچ دولتى را با بودن رژيم سلطنتى قبول نخواهم كرد هدفتشكيل جمهورى است و براى من از روز روشن تر است كه با وضع فعلى در آينده اىنزديك به آن خواهيم رسيد. صحيفه نور جلد:4 صفحه :98 تاريخ سخنرانى :6/10/57 تاءسيس دولت اسلامى اولين قدم من در اول فرصتى كه پيدا كنم به خواست خدا مى روم ايران واول قدمى كه بر مى دارم تاءسيس مى كنم يك دولت اسلامى مبتنى بر احكام اسلام ، مبتنىبر راءى مردم ، پيشنهاد مى كنيم به مردم و راءى از اينها مى گيريم و يك حكومت اسلامىتاسيس مى كنيم . صحيفه نور جلد:4 صفحه :273 تاريخ سخنرانى :8/11/57 حكومت ملى و اسلامى بايد همه مردم آگاهانه بريزند توى خيابانها و اين بنيان فاسد را از بين بردارند،چيزى ديگر از آن نمانده است جز يك حشاشه اى ، چيز مختصرى ، اين هم بايد با همت شمامردم مسلمان با همت ملت ايران بايد اين هم از ميان برداشته بشود تا ما برسيم به يكحكومت اسلامى ، به يك حكومت عدل ، به يك حكومتى كه منافع شما را، نه حكومت مى تواندبخورد، نه مى تواند به غير بدهد ، ما يك همچو حكومتى مى خواهيم ، يك حكومت ملى واسلامى ، يك جمهورى كه متكى بر راءى خود مردم باشد، مردم آزادانه راءى بدهند. صحيفه نور جلد:5 صفحه :25 تاريخ سخنرانى :14/11/57 از بين بردن طاغوتها ما اميدواريم كه با پيوستگى به هم بتوانيم اين طاغوت ها را تا آخر از بين ببريم وبجاى آن يك حكومت عدل اسلامى كه مملكت ما براى خودمان باشد وهمه چيزمان به دستخودمان باشد. صحيفه نور جلد:5 صفحه :58 تاريخ سخنرانى :19/11/57 تحقق اسلام مقصد اصلى مساءله اساسى ما اين نبود كه رژيم سلطنتى برود و قطع ايادى ديگران بشود، اينها همهمقدمه بود براى مساءله اساسى ما، او اسلام است ... ...ملت ايران و ما مقصدمان اين نيست و نبود كه فقط محمدرضا برود، رژيم سلطنتى از بينبرود، دست اجانب كوتاه بشود، اينها همه مقدمه بود، مقصد اسلام است . ما مى خواهيم كه اسلام حكومت كند در اين مملكت ، احكام اسلام در اين مملكت جريان پيدا بكند.اگر ما فرض كنيم كه حكومت رژيم سلطنتى از بين برود ويك رژيم ديگرى بيايد كه آنرژيم ديگر، ايادى ديگران هم ا زاو، از مملكت ما قطع بشود، يك رژيمى بيايد اما رژيماسلامى نباشد، بر خلاف اسلام باشد، اين مقصد ماحاصل نشده . اگر مقصد اين بود كه محمد رضا برود و دست اجانب قطع بشود، بله ، امااگر مقصد اصلى ما اين است كه اسلام تحقق پيدا بكند، اگر مقصد اصلى ملت ايران ايناست كه جمهورى اسلامى تحقق پيدا بكند، حكومتعدل الهى تحقق پيدا بكند، رفتن آنها همه مقدمه براى اين مطلب است . صحيفه نور جلد:7 صفحه :44 تاريخ سخنرانى :11/3/58 تغيير اصل رژيم مقدمه تحقق اسلام در همه ابعاد اصل حركت روحانيت و حركت همه قشرهاى ملت براى جانشين كردن اسلام درمحل طاغوت بود. البته براى مقدمه اين جانشينى ، اول بايد طاغوت برود و رفت ، حالا وقت اين است كه مابه جاى آن طاغوت يك حكومت عدل اسلامى ، يك حكومت انسانى ، يك حكومت قرآنى به جاىآن جايگزين كنيم و اين حالا اول كار است . البتهاصل تغيير رژيم و برقرار شدن جمهورى اسلامى الان هست يعنىاصل رژيم تغيير كرد و الان رسما ايران جمهورى اسلامى است و همه هم شناختند ايران رابه اين معنا لكن ما فقط اين معنا را نمى خواهيم كه جمهورى اسلامى رايى باشد، لفظىباشد. مهم همه ما، همه شما و همه ملت و همه علماى اعلام اين است كه اسلام به همه ابعادتحقق پيدا بكند به طورى كه هر كس وارد اين ملت مملكت مى شود، از سرحد كه وارد شدآثار اسلام ببيند تا مركز كه آمد آثار اسلام ، دانشگاه رفت اسلامى ، وزارتخانه ها رفتاسلامى ، ادارات دولتى رفت اسلامى بازار آمد اسلامى ، در كشاورزها و پيش كارگرهارفت اسلامى . آنكه مقصد ما هست اين معنا هست ، نه فقط رفتن چپاولگرها و ما راجع به اينمعنا در اول قدم هستيم . صحيفه نور جلد:7 صفحه :154 تاريخ سخنرانى :30/3/58 عدالت در احكام اسلام مقصد اين است كه يك حكومت عدل يك حكومتى كه وابسته به هيچ جناحى نباشد، يك كشورىكه هيچ يك از جناح ها نتوانند در او دخالت بكنند، به يك كشور اسلامى كه مبنى بر احكاماسلام باشد، كه احكام اسلام همه اش عدالت است ، يك همچو آرزوى هست . صحيفه نور جلد:7 صفحه :234 تاريخ سخنرانى :8/4/58 فصل پنجم : عوامل تاءثير گذار (كار گزاران تغييريى ) الف . نخبگان مذهبى - سياسى ايستادگى روحانيت شما آقايان زنده كرديد اسلام را، ايستاديد، درمقابل ظلم ايستاديد اگر نايستاده بوديد خدا مى داند كه حالا رفته بودند تا آن آخر،ايستادگى شما اسباب اين شد كه حاشا كردند مطالبشان را. صحيفه نور جلد:1 صفحه :13 تاريخ سخنرانى :10/1/41 ممالك اسلامى مرهون علما و زعماى اسلام هميشه علما و زعماى اسلام ملت را نصيحت به حفظ آرامش مى كردند خيلى از زمان ميرزاىبزرگ مرحوم حاج ميرزا محمدحسن شيرازى (25) نگذشته است ، ايشان با اينكه يكعقل بزرگ متفكر بود و در سامره اقامت داشت ، در عين حالى كه نظرشان آرامش و اصلاحبود، لكن وقتى ملاحظه كردند براى كيان اسلام خطر پيش آمده است و شاه جائر آن روزمى خواهد وسيله كمپانى خارجى اسلام را ازبين ببرد، اين پيرمرد كه در يك شهر كوچكنشسته و سيصد نفر طلبه بيشتر دورش نبود، ناچار شد سلطان مستبد را نصيحت كند،مكتوبات او هم محفوظ است ، آن سلطان گوش نمى داد وبا تعبيرات سوء و بى ادبى بهمقام شامخ عالم بزرگ روبرو شد تا آن جايى كه آن عالم بزرگ مجبور شد يك كلمهبگويد كه استقلال برگردد. مرحوم ميرزا محمد تقى شيرازى (26) بعد از اينكه ديدند عراق در معرض خطر است ،كه اگر ايشان نبود عراق از بين رفته بود يك كلمه فرمودند، عرب پشتيبانى كردند،مطلب را برگردانيد تمام ممالك اسلامى مرهون اين طايفه هستند، اينهايند كه تابهحال استقلال ممالك اسلامى را حفظ كرده اند، اين ذخاير هستند كه هميشه با نصايح خودمردم سركش را خاموش كرده اند، در عين حال روزى كه ببينند اسلام در معرض خطراست ، تاحد امكان كوشش ميكنند، اگر بانشر مطالب شد و با گفتگو شد، با فرستادن اشخاصشد فبها و اگر نشد ناچار هستند قيام و اقدام كنند. صحيفه نور جلد:1 صفحه :16 تاريخ سخنرانى :11/9/41 نقش علما در لغو تصويبنامه هاى غير قانونى روحانيون تمام اين پيشامدها راكه اكنون مى بينيد وبعد خواهيد ديد، پيش بينى كردهبودند و با صراحت در اعلاميه هاى دوسه ماه قبل ذكر نموده اند و حالا نيز خطرهاى بالاترو بيشترى را اعلام مى كنند و از عواقب امر اين جهش هاى خلاف شرع و قانون اساسى براين مملكت و استقلال و اقتصاد و تمام حيثيات آن مى ترسند و وظيفه خطير خود را در اينشرايط كه همه ملت مى دانند و مى بينند اداء مى كنند و با صراحت مى گويند تصويبنامهاخير دولت راجع به شركت نسوان در انتخابات از نظر شرع بى اعتبار و از نظر قانوناساسى لغو است ، و با اختناق مطبوعات و فشارهاى قواى انتظامى و جلوگيرى از طبع ونشر امثال اين نصايح و حقايق ، اقدام به نشر آن به مقدار مقدور مى كنند تا دولت هانگويند ما تصويبنامه صادر كرديم و علما مخالفت نكردند وبه خواست خداوندمتعال در موقع خود اقدام براى جلوگيرى مى كنند. ملت ايران نيز با اين نحو تصويبنامه ها مخالف است بهدليل آن در دو سه ماه قبل كه فشار وارعاب قدرى كمتر بود، تبعيت خودشان را از علماىاسلام به وسيله تلگرافات و مكاتيب و طومار از اطراف و اكناف ايران اعلام نموده ولغوتصويبنامه غيرقانونى دولت را راجع به انتخابات انجمن ايالتى و ولايتى خواستارشدند. عمل به قوانين اسلام خواسته روحانيت امروز هم روحانيت قيام كرده است ، نهضت كرده است ، ملت به تبع روحانيت نهضت كرده است، ملتهاى اسلام بيدار شده اند، نهضت كرده اند خواسته هاى روحانيتعمل به قوانين اسلام است ، اين ارتجاع است ؟ نقش مراجع در آزادى ملت مراجع بزرگ از بلاد جمع شدند در مركز، از مشهد تشريف آوردند، از اهواز تشريفآوردند، از قم اعاظم ما تشريف بردند، مراجع ما تشريف بردند، نجف همراهى كرد، قم آنكسى هم كه اينجا بود همراهى مى كرد، همه ، همه با هم دست دادند به هم ، فهماندند بهاينكه ما ملت زنده هستيم ، ما براى آزادى اين ملت به همه جور حاضريم ، يكى مان حبس مىرود يكى مان اهانت مى شود، يكى مان فحش مى خورد، مابه همه چيزش حاضريم . حالا همهمين مراجع عظام تشريف دارند، ((كثرالله امثالهم )) (آمين جمعيت ) همان مراجع نجف تشريفدارند، ((كثرالله امثالهم )). همان مراجع تهران و مشهد تشريف دارند، ((كثرالله امثالهم )).اسلام همچنين نيست كه يك فرد داشته باشد، دو فرد داشته باشد، همه سرباز اسلامند،همه سربازان اسلامند، همه علما جان نثار اسلامند، نمى شود نباشند، همه هستند الحمدللههمه دست به هم داده اند، چه آنكه صلاح ديده است كه به ملايمت كار را انجام بدهد، چهآنكه صلاح ديده است با حدت كار را انجام بدهد. تحريم حزب رستاخيز مانع پايمال شدن حقوق ملت علماى اعلام و ساير طبقات بدانند كه تشكيل اين حزب مقدمه ، بدبختيهاى بسيارى است كهاثراتش به تدريج ظاهر مى شود بر مراجع اسلام است كه ورود در اين حزب را تحريمكنند و نگذارند حقوق ملت مسلمان ايران پايمال شود. صحيفه نور جلد:1 صفحه :214 تاريخ سخنرانى :21/12/53 نقش علما در نهضتهاى اخير نهضت هايى كه واقع شده است بر خلاف چيزهايى كه مخالف مصالح اسلام بوده ، در اينصد و چند سال يكى از آنها قضيه تنباكو بود كه همه مطلع هستيد ، ميرزا (رضوان اللهعليه ) ميرزاى شيرازى بزرگ (رضوان الله عليه ) امر فرمود و علماء ايران ، علماء بلادايران (رضوان الله عليهم ) كه در رئسشان ميرزاى آشتيانى بود در تهران ، اجراء كردنداين مطلب را و دولت ساقط شده ايران را زنده كردند. ساقط كرده بودند اينها براى يكمقدار كمى كه مى خواستند بروند تعيش كنند و دوره گردى كنند. اينها فرو خته بودندايران را به خارجى ها و مير زاى شيرازى (رضوان الله عليه ) امر فرمود و ساير علماىايران جانفشانى كردند و زجر كشيدند، قيام كردند، مردم را به قيام وا داشتند تا اينكهلغو شد، اين نهضت در مقابل استبداد و مشرو طيت ، اين نهضت از نجف شروع شد به دستعلما... قضيه عراق را ميرزاى شيرزاى دوم ، اين شخص عظيم الشاءن ، اين شخص بزرگ ، اينشخص عالى مقام در علم و در عمل ، اين نجات داد اين عراق را او حكم جهاد داد و فرستاد اينهارا به چيز و عرض مى كنم آنوقت هم تبعيت مى كردند عشاير از علما،مثل حالا نبود، تبعيت مى كردند، عشاير آمدند خدمت ايشان و ايشان حكم داد، حكم جهاد داد، جهادكردند، كشته دادند، كشته شدند تا مستقل كردند عراق را، اگر نبود حالا ما اسير بوديم ،حالا ما هم جزو مستعمره انگلستان بوديم ، آن هم با جديت علما واقع شد... اين نهضت آخرى همكه منتهى شد به پانرده خرداد و اينهمه كشته دادند مردم ، اين هم در صف اولشاهل علم بودند، علما بودند، تا حالا هم دنباله اش كشيده شده است ، تا حالا هم آن كه بيشترهياهو مى كند باز اهل علم است ، البته دانشگاهى هم حالاداخل است ، آنها هم داخلند، ساير مردم هم به تبعيت علما مى رفتند نه به تبعيت ديگرانعلماى تهران را تقريبا اكثرشان را گرفتند حبس كردند، از خطبا، از علما گرفتند حبسكردند، چندين روز حبس بودند، زجر ديدند اينها. صحيفه نور جلد:1 صفحه :259 تاريخ سخنرانى :10/10/56 رهبرى روحانيت در نهضت اسلامى نهضت مقدس اخير ايران كه ابتداى شكوفاييش از پانزده خرداد 42 بود صد در صداسلامى است و تنها به دست تواناى روحانيون با پشتيبانى ملت مسلمان و بزرگ ايرانپى ريزى شد و به رهبرى روحانيت ، بى اتكاء به جبهه اى يا شخصى يا جمعيتى ادارهشده و مى شود و نهضت پانزده ساله ما چون اسلام است بى دخالت ديگران در امر رهبرىكه از آن روحانيت است ادامه دارد و خواهد داشت . صحيفه نور جلد:2 صفحه :82 تاريخ سخنرانى :5/5/57 قيام علما در مقابل ظلم ما در زمان خودمان ، در اين مدتى كه خودمان مشاهده كرديم ، قيام هايى از همين طبقه ديده ايمدر مقابل رضاشاه آن وقت كه آمد و كودتا كرد و عرض بكنم آن بساط را در آورد و آن ظلمها و آن تعديات به همه طبقات مردم ، هيچ قدرتى در مقابلش نايستاد الاقدرت روحانى كهقيام هاى متعدد شد كه ما همه اش را يادمان است ، قيام هايى كه از علماى اصفهان شد، در قمجمع شدند همه با هم ، از علماى بلاد هم آمدند در قم ، قيامى كه از خراسان شد كه همهعلماى خراسان را كه قيام كرده بودند گرفتند و بردند در زندان ،مثل مرحوم آسيد يونس و مرحوم عاصفه و ديگران ، قيامى كه از آذربايجان شد، علماىبزرگ آذربايجان را مثل مرحوم آميرزا صادق آقا و مرحوم انگجى و ديگران را گرفتند واز آنجا بردند، تبعيد كردند قيام هاى متعدد، قياس كه مرحوم آقاى قمى كرد كه آمد بهتهران و مردم با او همراهى درست نكردند و ايشان هم گرفتند و تبعيد كردند قيام هاىزيادى كرده اند كه تاريخ نشان مى دهد كه اينها اين جور نبود كه مردم را دعوت به آرامشكنند كه مردم در مقابل ظلم حرف نزنند، در مقابل ظلمه حرف نزنند. صحيفه نور جلد:2 صفحه :238 تاريخ سخنرانى :8/8/57 ايستادگى مدرس در مقابل رضاشاه و اولتيماتوم روسيه آن روزى كه رضاشاه آمد و آن همه كارها را كرد، باز يك آخوند بود كه توى مجلس ، بهاسم مدرس (رحمه الله ) كه مقابلش مى ايستاد و مى گفت كه نه هيچ كس نبود، مدرس بود،چند نفر هم كه اطراف او بودند، ديگر در تمام مملكت هيچ قدرتى درمقابل او نمى ايستاد. مدرس يك آقاى عمامه اى ملا، متقى و با يك پيراهن كذا و عباى كذا وتنبان كرباسى كه شعر آن وقت برايش گفتند كه تنبان كرباسى ، قدردانى از اوكردند و شعر برايش گفتند، انتقاد از او كردند، اين ايستاد درمقابل رضاشاه و((نه )) گفت . آن وقتى كه التيماتوم كرد روسيه به ايران كه در يك قضيه اى بود كه من حالا يادمنيست ، التيماتوم كردند و لشكرشان هم حركت كرده بود و آمده بود تا فلان جا، آوردندبه مجلس كه ، التيماتوم را آوردند به مجلس كه وكلا چيز بكنند، خوب لشكر روس استو بناست بيايد و التيماتوم كرده و اگر فلان كار را انجام ندهيد چه خواهيم كرد تنهاكسى كه خود آنها نوشتند وكلا همه نشسته بودند وهيچ حرف نميزدند و قدرت اين كه كارى بكنند نداشتند خوب چه بكنندنوشته يك سيد يك معمم يك ملايى با دست هاى لرزان آمد پشت آنجا و گفت حالا كه بناستما از بين برويم ، چرا به دست خودمان از بين برويم ؟ نه ، ما رد مى كنيم اين را، كردندو هيچ غلطى هم آنها نكردند قدرت پيدا كردند بهقول ايشان ، وكلاى ديگر هم قدرت پيدا كردد و راءى برخلاف دادند وقبول نكردند حرف آنها را، آنها هم هيچ كارى نكردند، اينها مى خواهند ما را بترسانند. صحيفه نور جلد:2 صفحه :241 تاريخ سخنرانى :8/8/57 مخالفت علما با طرحهاى شاه جنبش اسلامى اخير بيش از پانزده سال است كه به رهبرى علماى ايران با مخالفت باطرح هاى شاه شروع شده است ، طرح هايى كه مخالف اسلام و ايران بوده و دنباله خيانتهاى گذشته او نيز بود مردم از علما طرفدارى كردند اختلافات زياد واقع شد كه اينمطلبى است طولانى . صحيفه نور جلد:3 صفحه :116 تاريخ سخنرانى :21/8/57 مخالفت با كاپيتولاسيون شرح مبارزات پانزده ساله اخير بدين صورت بود كه شاه برخلاف مصلحت ملتكارهايى انجام داد، ابتدا علماء اسلام مخالفت كردند و اين مخالفت به گرفتارى شبانهمن انجاميد در پانزده خرداد 42 از قرارى كه مى گويند، پانزده هزار نفر كشته شدندقريب يك سال در زندان و حصر بودم ، پس از آزادى به مبارزاتم ادامه دادم و مفاسد وجنايات شاه را افشاء نمودم تا اينكه يكى از خيانتهاى بزرگ شاه يعنى قضيهكاپيتولاسيون پيش آمد و شاه مستشاران آمريكايى را مصونيت داد، از اين جهت كه اين قضيهمخالف مصالح اسلام و كشور بود، من با آن شديدا مخالفت نمودم و بهدنبال آن شبانه دستگير شدم و مستقيما به تركيه تبعيد شدم يكسال در تركيه بوديم ، پس از آن ما را تحويل عراق دادند و قريب چهاردهسال در عراق بوديم ، در طول اين مدت من در مواقع مختلف ، جنايات شاه را چه در اعلاميه وچه در خطابه اعلام مى كردم و هر فاجعه اى را گوشزد مى نمودم و هرگز ساكت ننشستموبعد هم كه به اينجا آمدم . صحيفه نور جلد:4 صفحه :39 تاريخ سخنرانى :15/9/57 وظيفه شرعى علما در امامت امت من از آقايان علما و افاضل بايد تشكر كنم پيروزى ملت مرهون اقدامات علما اولا و سايرطبقات ثانيا بوده است شما علما همان طور كه وظيفه شرعى تان هست كه امام امت باشيد ،پيشقدم باشيد در مسائل امت ، دفع كنيد مفاسد را از ملتها، بحمدالله قيام به امر فرموديدو من از قبل ملت شريف ايران از شماها تشكر كنم خداند انشاء الله روحانيت را كه ذخيره ملتاست ، پشتوانه ملت است حفظ كند وقوت به او بدهد. صحيفه نور جلد:5 صفحه :19 تاريخ سخنرانى :14/11/57 نقش روحانيت در جنبشهاى تنباكو و مشروطه در اين جنبش هايى كه در اين طول زمانى كه مابوديم در آن يا نزديك به ما بوده ، در اينجنبش ها كسى كه قيام كرده باز از اين طبقه بودند، طبقات ديگر هم همراهى كردند لكناينها ابتدا شروع كردند در قضيه تنباكو (27) اينها بودند كه بهم زدند اوضاع را،در قضيه مشروطه (28) اينها بودند كه جلو افتادند و مردم هم همراهى كردند با آنها،در اين قضاياى ديگر هم روحانيت با شما همه رفيق بوده است ، بوده است با همه . اينهميكى از چيزهايى بود كه اينها درست مى كردند كه اينها را جدا كنند از هم و همه را با همدشمن كنند آنها آنها بجنگند با هم ، آنها نفتهاى مارا ببرند. صحيفه نور جلد:5 صفحه :51 تاريخ سخنرانى :17/11/57 روسشنگرى علما و روحانيت شما (29) در اين راه جديت كرديد و روشنگرى كرديد و ملت را به قيام وادار كرديد،شما هدايت كرديد مردم ، را روحانيت ايران هدايت كرد مردم را و بحمدالله روشنگريهاى شمااثر خودش را كرد و مردم ايران يكپارچه با هشيارى قيام كردند. صحيفه نور جلد:5 صفحه :135 تاريخ سخنرانى :11/12/57 نجات ملت با قدرت روحانيت اين قدرت روحانى است كه مردم را به كوچه ها مى كشد، قدرت اسلام است كه از حلقومروحانيت بيرون مى آيد، اينها را نشكنيد. خدايا تو مى دانى كه من براى اينكه معمم هستيماز روحانيت طرفدارى نمى كنم ، براى اينكه مى دانم اين قشرند. نقش روحانيون و خطبا در بيدارى مردم در انقلاب هاى مردمى ، همه مردم بر اثر فشارهايى كه در ساليان دراز ديده اند، كم كمبراى نجات خود و كشورشان انقلاب مى كنند كه در انقلاب ما روحانيون و خطبا در بيدارىمردم نقش اساسى داشتند. صحيفه نور جلد:16 صفحه :26 تاريخ سخنرانى :14/11/60 ب . گروهها و اقشار طبقه متوسط جامعه همدستى و همزبانى همه جناحها و اقشار لازم است تمام جناح ها كه در پيشرفت مكتب رهايى بخش اسلام در تكاپو هستند به همپيوندند و با شعار واحد كه شعار اسلام و قران است همصدا شوند و از درون مدارسروحانى تا درون دانشگاه ها و از عمق بازارها و كارگاه ها تا دشت پهناور دهقانان زحمتكشصحرانورد و از كمينگاه محراب مساجد تا صحنه احزاب سياسى و گروه دانشمندان ،دكترها و مهندسين و جناح هاى محترم لشكرى و كشورى همه و همه همدست و همزبان كوشش مردانه كنند در راه نجات اين كشتى كه با چنگال و دندان اهريمنان خارج وداخل با خطر غرق مواجه است . صحيفه نور جلد:2 صفحه :40 تاريخ سخنرانى :4/1/57 حركت تمام جناحها و اقشار در جهت واحد ايران تمام جناحهايش با هم پيوند كرده اند، جناحهاى سياسى ، جناحهاى - عرض كنم -روحانى ، بازارى ، بچه هاى دبستانى و - مردهاى - جوان دانشگاهى ، دبيرستانى همه باهم به راه افتاده اند و قيام كرده اند و همه يك مطلب را مى خواهند يك همچو قيامى سابقهندارد در تاريخ كه تمام قشرها رو به يك جهت باشند. همه يك مطلب را كارش داشتهباشند، فريادشان همه بلند باشد. صحيفه نور جلد:22 صفحه :128 تاريخ سخنرانى :28/7/57 سلب قدرت تفكر از دشمن بايد ملت شريف مظلوم و جناحهاى علاقمند به اسلام و كشور، قدرت تفكر را از دشمنسلب كرده و به حكومت غاصبانه آن هر چه زودتر خاتمه دهند، چرا كه اين نقشه شيطانىسياست هاى خارجى است كه با كشتارهاى پياپى و آتش زدن مغازه هاى مؤ منين مبارز، مىخواهند ملت غيور ايران را خسته كنند تا دست از نهضت اسلامى خود بردارند. صحيفه نور جلد:2 صفحه :210 تاريخ سخنرانى :4/8/57 عدم عقب نشينى اقشار از موضع قاطع خود بايد ملت ما از روحانى و سياسى تا دانشگاهى و بازارى و دهقان و كارگر و كارمند ازموضع قاطعى كه تاكنون داشته اند كه آن برچيده شدن رژيم منحط پهلوى و به دستآوردن استقلال و آزادى در سايه حكومت عدل اسلامى است ، يك قدم عقب نشينى نكنند كه عقبنشينى ، كشتار سفاكانه شاه را افزايش مى دهد و سستى در اين راه ، خون پاك جوانان ما راپايمال مى گرداند و مسؤ وليت به عهده همه ماست . صحيفه نور جلد:2 صفحه :211 تاريخ سخنرانى :4/8/57 كوشش همه جانبه دولت و مردم بدون تغييرات صحيح بنيادى و تحولفرهنگى و علمى امكان تحول فكرى و روحى نيست وبايد با كوشش همه جانبه از طرفدولت و رؤ ساى دانشگاه ها وفرهنگيان و جوانان دانشجو به مقصود نزديك شويم و انشاءالله تعالى از پيوستگى و وابستگى نجات پيدا كنيم و كشور عزيزمان را نجات دهيم . صحيفه نور جلد:9 صفحه :187 تاريخ سخنرانى :31/6/58 نقش بانوان شجاع در پيروزى درود بى پايان بر بانوان ايران . سلام بر شما بانوان محترم رحمت خدا بر شماشيردلانى كه به همت والاى شما اسلام از قيد اسارت بيگانه بيرون آمد. سلام خداىتبارك و تعالى بر ملت ايران ، بانوان آنها و مردان آنها. شما بانوان شجاع دوشادوشمردان ، پيروزى را براى اسلام بيمه كرديد. من از تمام زن هاى ايران ، تمام بانوانايران و از بانوان قم تشكر مى كنم . خداوند از شما راضى باشد، امام عصر از شمادلخوش باشد. شما با بچه هاى كوچك خودتان در خيابان ها آمديد و از اسلام پشتيبانىكرديد من اخبار قم و ساير بلاد را مى شنيدم ، من اخبار چهار مردان را مى شنيدم . من در خودمغرور احساس مى كنم براى اين شجاعت ها بانوان ايران و بانوان قم و ساير بلاد، در اينپيروزى پيشقدم هستند، آنها مردان را تشجيع كردند مردان ما مرهون شجاعت هاى شما زن هاىشيردل هستند من مرهون هم مرد و هم بانوان محترمات هستم . صحيفه نور جلد:11 صفحه :253 تاريخ سخنرانى :12/11/58 آزادى و استقلال ما مرهون محرومين اين آزادى را كى به ما داد؟ و اين استقلالى كه الان ما داريم و كسى نمى تواند دخالت كنددر كشور ما، اين را كى به ما داد؟ و اين استقلالى كه الان ما داريم و كسى نمى توانددخالت كند در كشور ما، اين راكى به ما داد؟ جز اين بود كه اين پا برهنه ها و اين زاغهنشين ها و اين دانشگاهى هاى محروم و اين مردم كوچه و بازار با هم جمع شدند و براى خداقيام كردند و نهضت كردند و ما را به اين آزادى رساندند و آن سدهاى بزرگى كه درتصور كسى نمى آمد كه شكسته بشود ، شكستند و مارا به آنجا رساندند كه وزيربشويم و رييس جمهور بشويم و وكيل بشويم و همه اينها را داشته باشيم و همه از اينملت است . صحيفه نور جلد:13 صفحه :72 تاريخ سخنرانى :20/6/59 نقش طبقه محروم و مستضعف در به ثمر رساندن انقلاب انقلاب اسلام ، اين انقلاب مهم اسلامى رهين كوشش هاى اين طبقه است ، طبقه محروم ، طبقهگودنشين ، طبقه اى كه اين نهضت را به ثمر رساند و توقعى هم نداشت . من شما طبقه را،گودنشينان را، از آن كاخ نشينان بالاتر مى دانم (اگر آنها لايق اين باشند كه با شمامقايسه بشوند). من وقتى كه در حال انقلاب مى ديدم كه يك پيرمردى از آن گودنشين ها ازآن منزل محقر خرابه بيرون مى آمد و مى گفت كه ما با بچه هايمان صبح كه مى شود مىرويم براى تظاهر، يك موى شما بر همه آن كاخ نشين ها و آنهايى كه در اين انقلاب هيچفعاليتى نداشتند، بلكه كارشكنى هم تا آن اندازه كه مى توانستند مى كردند و الان همهر مقدار كه بتوانند مى كنند، يك موى شما بر همه آنها ترجيح دارد، بلكه مقايسه يك موىشما به آنها نبايد صحيح باشد. شما اين انقلاب را به ثمر رسانديد و گروه هايى كه در سرتاسر كشور اين انقلاب رابه ثمر رساندند، همان زن و مرد محروم و همان هايى كه مستضعف هستند و كاخ نشين ها آنهارا استضعاف مى كنند و اينها ثابت كردند كه كاخ نشين ها هستند كه ضعيفند پوسيده اند وبراى اين ملت هيچ كارى نكرده اند و نخواهند كرد. اين دانشگاه بود، جوان هاى دانشگاه كهآنها هم از محرومين و مستضعفين اند و اين طبقه محروم جامعه بود كه از همه رفاه ها محرومبود لكن قلبش مملو از عشق به اسلام و ايمان بود و با آن عشق و با آن ايمان اين حركت رادنبال كرد و شهيد داد و در مقابلش چيزى مطالبه نكرد. صحيفه نور جلد:14 صفحه :164 تاريخ سخنرانى :16/1/60 جوانان حزب اللهى امروز كه به بركت اسلام جوانان و كودكان و پيران و خردسالان از هر طبقه بيدار ومتحول شدند و همه قيد و بندهاى استعمارى و استثمارى را بريدند و با مشت گره كردهآمريكا و اذناب او را از كشور راندند، ايران را مرده و وابسته مى دانند. و شما ملت عظيمالشاءن هستيد كه بايد چون كوه سر به فلك كشيده درمقابل همه مشكلات بايستيد و خداوند تعالى با شماست . اينك به تمام متصديان امور ودست اندركاران كشور هشدار مى دهم كه قدر اين جوانان حزب اللهى را بدانيد و از آنانقدردانى كنيد و آنان را تشويق نماييد و در آغوش محبت خود حفظ كنيد. اينان بودند كهايران را نجات دادند و از اين پس همين ها هستند كه انقلاب را پاسدارى مى كنند و همين هاهستند كه با هزينه اى كم در ظرف مدت كوتاهى با روشن بينى خاص خويش كارهاىتعجب آورى نمودند كه گمان نمى شد در ايران بتوان انجام داد. اين مغزهاى متعهد بايدتشويق شوند تا شكوفا گردند. صحيفه نور جلد:19 صفحه :410 تاريخ سخنرانى :22/11/63 نقش پابرهنه ها در پيروزى نهضت اين يك واقعيت است و تعارف نيست ، واقع اين است كه آنها اين نظام را درست كرده اند و ايننهضت را به وجود آوردند، همين جمعيت هستند كه پيروزى ها را به دست آوردند، از قشر بالاكسى در اين مساءله حقى ندارد. صحيفه نور جلد:19 صفحه :620 تاريخ سخنرانى :27/5/64 فقراى متدين گرادنندگان واقعى انقلاب بحث مبارزه و رفاه ، بحث قيام و راحت طلبى ، بحث دنياخواهى و آخرت جويى دو مقوله اىاست كه هرگز با هم جمع نمى شوند، و تتها آنهايى تا آخر خط با ما هستند كه درد فقرو محروميت و استضعاف را چشيده باشند فقرا و متدينين بى بضاعت ، گردانندگان وبرپادارندگان واقعى انقلاب هستند. ما بايد تمام تلاشمان را بنماييم تا به هرصورتى كه ممكن است خط اصولى دفاع از مستضعفين را حفظ كنيم . صحيفه نور جلد:20 صفحه :235 تاريخ سخنرانى :29/4/67 ج . اراده ملى عدم توانايى سرنيزه در برابر خواسته ملت و اگر چنانچه يك ملتى ايستاد و حق خودش را خواست سرنيزه نمى تواند جلويش رابگيرد. سرنيزه ، اصلا قدرت ندارد با گوشت طرف بشود، اينخيال است كه گوشت نمى تواند با سرنيزه تمام قدرت هاى عالم جمع بشوند وقتى يكملتى گفت من اين كار را نمى خواهم نمى توانند تحميلش كنند. الان نمى توانندتحميل به ايران بكنند كه شاه را قبول كن ، نمى توانند. الان زور ايستاده آنجا، اما مردمقبولش ندارند مردم داد مى زنند نمى خواهيم .قبول كردن را مردم هيچ تن ندادند به اين مطلب . صحيفه نور جلد:2 صفحه :150 تاريخ سخنرانى :21/7/57 فشار اراده آهنين ملت فشار اراده آهنين ملت به طورى اعصاب شاه را خرد كرده است كه ديوانه وار دست بهجنايات ننگ آوردى زده است كه روى تاريخ را سياه نموده . صحيفه نور جلد:2 صفحه :266 تاريخ سخنرانى :11/8/57 در مقابل ((نه )) ملت هيچ چيز كارگر نيست يك ملت وقتى يك چيزى را نخواهد، نمى شود و حالاملت نمى خواهد يك ملت است ، قضيه يكحزب و - يك نمى دانم - يك جبهه و يك - عرض بكنم - جمعيت نيست ، يك ملت است كه الان مىگويد نه ، در مقابل ((نه )) ملت ، نه سرنيزه كارگر است ، نه تانك كارگر است ، نهتوپ كارگر است نه تشرهاى توخالى كارتر و نمى دانم كرملين . اين حرف ها نيست توكار، هر چه مى خواهند تو روزنامه هايشان بنويسند يا مى خواهند خودايشان را بلند كنند. صحيفه نور جلد:3 صفحه :39 تاريخ سخنرانى :16/8/57 هدف مشترك ملت در برابر تحمل نفوذيها حكومت اسلامى و خواست ملت ما براى همين است كه نفوذ غرب و همه كشورها را در ايران ازبين ببرد وقتى يك ملت با تمام اقشار آن براى يك هدف قيام كردند، هيچ نفوذى نمىتواند خلاف آن را تحميل كند. صحيفه نور جلد:3 صفحه :89 تاريخ سخنرانى :18/8/57 تغيير جهت با فشار ملت سوال : چرا تغيير جهت شاه ، شما را قانع نمى كند؟ آيا مردم ايران از پاكسازى نظاميانراضى نخواهند شد؟ چگونه در مقابل ارتش مقاومت مى كنيد؟ جواب : شاه زير فشار ملت تن به اين تغيير جهت داده است و اين براى رهايى از بن بستىاست كه گرفتار آن شده است تا آتش خشم مردم را خاموش كند و سپس با تجديد قوا مجددادست به خيانت بزند و در برابر ملت ، نه ارتش و نه هيچ قدرتى نمى تواند بايستد،مگر تاكنون شاه با اتكاء به ارتش حكومت خود راتحميل نكرده است كه مى بينيم شكست خورده است . صحيفه نور جلد:3 صفحه :91 تاريخ سخنرانى :18/8/57 حركت در جهت خلاف خواست ملت خيانت است بارها گفته ام كه ملت ايران خواهان برچيده شدن رژيم شاهنشاهى و سقوط دودمان منحوسو خاء ن پهلوى و برقرارى حكومت اسلامى مى باشد. هر كس اينجا آمده است من اين موضوعرا با او مطرح كردم . اين دو آقا هم آمدند و من مطرح كردم ، آنان پذيرفتند و رفتند. هر كسبر خلاف خواست ملت مساءله اى عنوان كند، خاء ن به ملت و مملكت است . صحيفه نور جلد:3 صفحه :165 تاريخ سخنرانى :25/8/57 عدم مخالفت با ملت تنها چاره شاه و ابرقدرتها همه ملت ايران در تمام شهرستان ها قيام كرده اند و با اين قيام ملت ، تا شاه نرود، آرامشپيدا نخواهد شد و كسى نمى تواند شاه را نجات دهد، او چاره ندارد جز اينكه برود وابرقدرتها چاره ندارند جز اينكه با ملت ما مخالفت نكنند، اگر مخالفت كنند، براى آنهابدتر خواهد شد. صحيفه نور جلد:3 صفحه :168 تاريخ سخنرانى :25/8/57 مردم دست بردار نيستند در هر صورت الان مردم ديگر گوش به اين حرف ها نمى دهند، حكومت را نظامى كنيد، هميناست كه هست ، دولت را هم نظامى كنيد، خوب همين است كه هست نظامى هست الان ديگر، حالاتو تغييرش بده اسمش را دولت بگذار . الان مدت هاست كه ايران با حكومت نظامى دارد مىگذراند، چند تا شهرش رسما نظامى است ، بقيه اش هم غير رسمى نظامى است خوب غيرنظامى در كار نيست . مگر تو ميتوانى بدون سرنيزه زندگى كنى ؟ تو يك روز سرنيزه را بردارند به باد فنا خواهى رفت نمى توانى زندگى كنى . حالافرض كنيد كه آمريكا نفشه اش هم اين باشد كه بعد از اين يك دولت ديگرى در كاربياورد و شاه را ببرد و يك كودتاى نظامى بكند، همين نظامى است و همين بساط و همينكشتار و همين كردار، مردم هم همانند كه هستند. دست بر نمى دارند مردم ، مردم مى خواهند اززير اين بار بيرون بيايند. بايد فكر بكنند، بايد رها كنند ايران را، بايد بروندسراغ كارشان رها كنند ايران را. صحيفه نور جلد:3 صفحه :176 تاريخ سخنرانى :26/8/57 ملت نمى گذارد يك ملت 35 ميليونى كه ايستاده است و مى گويد جانش را دارد مى دهد جوانش را دارد مى دهدو مى خواهد مملكتش را نجات بدهد از دست شما ،آنهااراذل و پستند و شما آقا و با شرف ؟ يك كسى كه از يك طرف مى گويد حقوق بشر،از يك طرف حقوق ميليون ها بشر را به زمين مى زند كه ايرانش را ما شاهد هستيم و جاهاىديگرش را هم ديگران شاهد هستند، از آن طرف قضيه حقوق بشر را ذكر مى كند و آن طرفبشر را اينطور مى كند، اين خيلى شريف است ، اما ملت ايران كه مى خواهد از زير يوغاينها بيرون برود اراذل و پست است در نظر شما؟ نظرت صحيح نيست ، برگردان ايننظر را تو بعدها مى خواهى با اين ملت زندگى كنى ، نمى گذارند زندگى كنى ملتىكه ببيند اينطور تو دارى با آنها صحبت مى كنى نمى گذارد ديگر شما حيات پيدا كنى ،نمى گذارد كه آمريكايى در ايران باقى بماند. صحيفه نور جلد:3 صفحه :243 تاريخ سخنرانى :3/9/57 عدم ايستادگى دولت نظامى در برابر خواسته ملت سوال : شاه ، همانطور كه مطلع هستيد، دولت نظامى را برقرار ساخته است آيا به نظرحضرتعالى مبارزه با نظامى ها مشكل تر نيست ؟ و چگونه شما مى خواهيد دولت نظامى رااز بين ببريد؟ جواب : البته مشكل است ، لكن وقتى ملت يك امرى را بخواهند نظامى هم نمى تواند مقابلشبايستد. صحيفه نور جلد:4 صفحه :65 تاريخ سخنرانى :21/9/57 فروريختن پايه پوشالى شاه با فشار ملت مبارز پايه پوشالى قدرت شاه كه توسط خودش بنا گرديده بود و بر آن تكيه داشت ، بهوسيله ملت مبارز فرو ريخت و به همين دليل قدرت او نمى تواند ادامه پيدا كند، همين شاهبودكه چند سال گذشته هنگامى كه حزب مبتذل خود را اعلام كرد، گفت هر كه به ما راءىندهد، يا جايش در زندان است و يا از كشور اجازه مى دهيم كه خارج شود امروز مى بينيد كهملت ايران او را مجبور مى كند كه رسوايى شكست حزب رستاخيز فرمايشى خود راقبول كند و همين شاه بود كه در مورد زندانيان سياسى عقيده داشت كه بايد در زندانپوسيده و بميرند و ديديم كه فشار ملت او را مجبور مى كند كه بعضى از آنان را آزادكند و ده ها شكست ديگر كه ملت بر او وارد آورده و به يارى خداى تعالى او را براىهميشه از قدرت بركنار خواهد كرد و در اين راه از هر شيوه ممكن استفاده مى كند، اگر بههمين روش مسالمت آميز، شاه كنار نرود، آنوقت است كه او و حاميانش غرامت سختى خواهندپرداخت . صحيفه نور جلد:4 صفحه :71 تاريخ سخنرانى :23/9/57 اظهار عجز در مقابل ملت شاه با آن عظمت فرعونى به تعظيم و اظهار عجز درمقابل ملت برخاست و به تبديل مهره هاى نرم به خشن پرداخت ملت با غرور اسلامى خودنه آن توبه را قبول نمود و نه از آن نرمى فريب خورد و نه به آن خشونت اعتنا كرد ودر تاسوعا و عاشوراى 99 با رفراندم بى نظير و آرام خود كه به تصديق ناظرانداخل و خارج در تاريخ بى نظير بود قدرت مهار شده خود را ثابت و سقوط وعزل محمدرضا پهلوى رابراى چندمين بار اعلام كرد. صحيفه نور جلد:4 صفحه :010 تاريخ سخنرانى :10/657/ پيروزى با اراره ملت سؤ ال : شما از حمايت هاى خارجى برخورداريد؟ جواب : هيچ حمايتى از ما نشده است . گاهى لفظا اظهار حمايت شده است لكن حمايت عملىبه هيچ وجه وجود ندارد و ما محتاج هيچ حمايتى نيستيم . ملت ايران اراده كرده است تاپيروز شود و حتما پيروز خواهد شد. صحيفه نور جلد:22 صفحه :160 تاريخ سخنرانى :7/10/57 خواسته ملت ايران امروز ملت ايران خواستار برچيده شدن رژيم سلطنتى هستند و رفراندم روزهاى تاسوعا وعاشورا به طرز بيسابقه اى اين حقيقت را به همه جهانيان ثابت كرد و نيز همگى اعلامكردند كه خواستار استقرار جمهورى اسلامى هستند كه متكى به آراء ملت باشد و بامعيارها و قواعد اسلامى تكوين يابد و عمل كند و اين چنين حكومتى جز با دادن بيشترينآزادى هاى سازنده و اخلاق امكان پذير نيست . صحيفه نور جلد:4 صفحه :164 تاريخ سخنرانى :18/10/57 حاكميت خواسته ملت شاه براى ابقاء خود دست به تبليغات در شرق و غرب زده است ولى ديگر سودى ندارد.ملت غيور و شجاع ايران ، او و دار و دسته اش را شكست خواهند داد. مردم شاه را نمى خواهندو او را يك جنايتكار و يك خائن مى دانند و هيچ كس نمى تواند با اين خواست مخالفت كند .تاريخ در آينده نزديك نشان مى دهد كه خواست ملت و خدا بر تمام خواست ها حاكم است . صحيفه نور جلد:22 صفحه :169 تاريخ سخنرانى :27/10/57 پيشبرد كارها با اراده مصمم ملت شما مردم ، ملت شريف ايران ثابت كرديد كه بايك قدم راسخ و بايك نظم و يك ارادهمصمم كارها را داريد پيش مى بريد و يكى پس از ديگر، اين قواى شيطانى را منهدم مىكنيد. صحيفه نور جلد:5 صفحه :57 تاريخ سخنرانى :19/11/57 قيام ملتها موجب نجات شما اگر بخواهيد به مشكلات خودتان پيروز بشويد، اگر بخواهيد قدس رانجاتبدهيد، اگر بخواهيد فلسطين را نجات بدهيد، اگر بخواهيد مصر را نجات بدهيد و سايرممالك عربى را نجات بدهيد از دست اين عمال ، از دست اجانب ، ملتها بايد قيام بكنند،بايد ملتها اين كار را انجام بدهند، ننشينند كه دولت ها بر اينمسائل وارد بشوند. صحيفه نور جلد:5 صفحه :262 تاريخ سخنرانى :17/1/58 همت ملت در رفع مشكلات ما در مشكلات بايد متوسلبشويم به ملت ، ملتى كه بحمدالله مهيا براى كمك و فداكارى بوده و هستند. بافداكارى ملت بحمدالله مراحلى را بسيار اهميت داشت پشت سر گذاشتيم . موانع مرتفعشد، خائنين رفتند و اگر تتمه اى هم باشد با همت ملت خواهند رفت ، لكن اين ديوارشيطانى بزرگ كه شكست ، پشت آن ديوار خرابى هاى زياد هست و ما بايد به همت ملت آنخرابى ها را ترميم كنيم ناچاريم كه به ملت متوجه بشويم براى سازندگى براىاينكه ترميم كنيم . اين خرابى ها كه در طول مدت حكومت جائر پهلوى در مملكت ماحاصل شده است و بحمدالله ملت ما راجع به سازندگى اين مهيا بودن خودشان را اعلامكرده اند. صحيفه نور جلد:7 صفحه :135 تاريخ سخنرانى :26/3/58
|
|
|
|
|
|
|
|