همين است يعنی در راه دعوت به حق و حقيقت ، در راه عبور دادن مردم ازبیايمانی به ايمان . در اينجا اصلا باب اهم و مهم هم مطرح نيست . مسئلهاهم و مهم جايش جای ديگر است يعنی در مصالح اجتماعی و حتی در موردعبادات شخصی و فردی مثل نماز خواندن ، و يا زمين غصبی و امثال اينهاست، اما در باب تبليغ و رساندن پيام اسلام يك ذره نبايد انسان از حق وحقيقت [ تجاوز كند ] . حديثی را انسان میخواهد نقل بكند ، بعد بگويد اگراين حديث را اينطور طرح بكنم اثرش بيشتر است . اين گناه است ، بايدگفت فضولی است ، حق اين حرفها را نداری . ايشان بعد آياتی از قرآن ذكرمیكنند كه خدا تضمين كرده است : « انا لننصر رسلنا »( 1 ) ما پيامبرانخودمان را در راه تبليغ ياری میكنيم . ای پيغمبران من ! شما از راه حق وحقيقت برويد ، ديگر اثر كردن با ما ، ما تضمين میكنيم . پيغمبران هم ازهمين راه رفتند و به نتيجهای كه خود میخواستند رسيدند . پس ما دراستخدام وسيله در راه دعوت مردم به دين و ايمان مجاز نيستيم كه از هروسيله كه شده است استفاده بكنيم . اتفاقا اشتباه میكنيم ، نتيجه معكوسمیدهد . ما كه از نظر منابع فقير نيستيم ، بگذار آنهايی كه از نظر منابعفقيرند بروند جعل بكنند . مقصودم اين است كه ما چرا ؟ ! ما اين قدر ازنظر منابع غنی هستيم كه حتی احساس نيازش هم غلط است . میخواهی مردم رانسبت به امام حسين عليه السلام بگريانی ، صحنه عاشورا آن قدر پر از حماسههست ، آن قدر پر از عاطفه هست ، آن قدر پر از رقت هست ، آن قدرصحنههای با شكوه و جذاب و دلسوز پاورقی : . 1 سوره مؤمن ، آيه 51 ژ |