بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب تفسیر المیزان جلد 16, علامه محمدحسین طباطبایی رحمه الله علیه   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     ALMIZA01 -
     ALMIZA02 -
     ALMIZA03 -
     ALMIZA04 -
     ALMIZA05 -
     ALMIZA06 -
     ALMIZA07 -
     ALMIZA08 -
     ALMIZA09 -
     ALMIZA10 -
     ALMIZA11 -
     ALMIZA12 -
     ALMIZA13 -
     ALMIZA14 -
     ALMIZA15 -
     ALMIZA16 -
     ALMIZA17 -
     ALMIZA18 -
     ALMIZA19 -
     ALMIZA20 -
     ALMIZA21 -
     ALMIZA22 -
     ALMIZA23 -
     ALMIZA24 -
     ALMIZA25 -
     ALMIZA26 -
     ALMIZA27 -
     ALMIZA28 -
 

 

 
 

 

fehrest page

back page

(ما بصاحبكم من جنه ) - اين جمله استينافى ، و ابتداى كلام است ، و حرف (ما)، درابتداى آن نافيه است ، به شهادت اينكه بعد از آن فرموده : (ان هو الا نذير لكم بينيدى عذاب شديد) و ممكن هم هست آن را استفهامى و يا موصوله گرفت ، و جمله (من جنه) آن موصول را بيان كند.
و مراد از (صاحب شما) خود رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) است ، و اگر آنجناب را به اين تعبير نام برد، براى اين است كه به ياد ايشان بياورد كه اين مرد همانكسى است كه چهل سال با او هم نشين بودند، در اين مدت كه فاصله بين ولادت و بعثتاوست ، هيچ گونه اختلالى در فكر او، و حتى هيچ سابقه اى از خفت راى ، و يا هر چيزىكه توهم جنون بياورد از او نديديد، پس ‍ چگونه او را ديوانه مى خوانيد.
و معناى آيه اين است كه : به ايشان بگو: من شما را به موعظتى وصيت مى كنم ، و آن ايناست كه بى سر و صدا، و جدا جدا، براى خاطر خدا، قيام كنيد، و در گوشه اى به فكرفرو رويد، چون در تنهايى فكر، بهتر كار مى كند، در چنين حالى درباره امر من كه درطول عمرم در بين شما زندگى كردم ، نيك بينديشيد، و به ياد آوريد كه : جز راى محكم وسديد، فكر صائب و بلند، صداقت و امانت ، از من نديديد، آن وقت خواهيد فهميد كه : منمبتلا به جنون نيستم ، و من جز بيم رسانى كه قوم خود را از عذاب شديدى كه در پيش رودارند هشدار مى دهد، چيز ديگرى نيستم ، و غرض ديگرى ندارم ، و خواهيد فهميد كه من خيرخواه شمايم ، نه خائن به شما.


قل ما سئلتكم من اجر فهو لكم ...



اين كنايه است از اينكه من از شما مزدى در برابر دعوتم نمى خواهم ، چون وقتى به حكماين جمله مزدهايى كه فرضا تاكنون از ايشان خواسته ، به ايشان ببخشد پس ديگرمزدى به وى بدهكار نيستند، و لازمه آن اين است كه از اين به بعد هم از ايشان مزدىنخواهد، و منظور از اين تعبير، دلخوش ساختن ايشان است ، تا ديگر او را متهم به ايننكنند، كه دعوت خود را بهانه كرده براى رسيدن بهمال و يا رياست .
سپس كلام را با جمله (ان اجرى الا على الله و هو علىكل شى ء شهيد) تتميم كرده ، تا كسى به او ايراد نكند كه : هرگز اين ادعاى تو،يعنى توقع نداشتنت قابل قبول نيست ، چون هيچ انسان عاقلى بدون هدف كارى نمى كند،جمله مور د بحث جلو اين ايراد را گرفته ، مى فهماند كه من بدون هدف نيستم ، و بدونمزد كار نمى كنم ، ولى مزدم بر خدا است ، نه بر شما، و خدا شاهد و ناظرعمل من است ، و او بر هر چيزى ناظر است نه تنها برعمل من .


قل ان ربى يقذف بالحق علام الغيوب



كلمه (قذف ) به معنى افكندن است . و جمله (علام الغيوب ) خبر بعد از خبر براىكلمه (ان ) و يا خبر است براى مبتداى حذف شده ، كه عبارت است از ضميرى كه بهخداى تعالى بر مى گردد.
و مقتضاى سياق آيات سابق اين است كه : مراد از كلمه (حق ) كه قذف و افكنده شده ،قرآن باشد، كه به وسيله وحى از خداى تعالى بهرسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) نازل شده ، قرآنى كهقول فصل ، و جدا سازنده حق از باطل است ، قرآنى كه حق را تحقق داده ،باطل را باطل مى سازد، آرى حقى كه از سوى علام الغيوب به سوى وى افكنده شده ،كارش اين است كه باطل را رسوا نموده ، و از بين مى برد، همچنان كه در جاى ديگرفرموده : (بل نقذف بالحق على الباطل فيدمغه فاذا هو زاهق ) و نيز فرموده(قل جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل كان زهوقا).


قل جاء الحق و ما يبدى ء الباطل و ما يعيد


.
مراد از آمدن حق - به طورى كه از آيه قبلى استفاده شد -نزول قرآن است ، كه با حجت هاى قاطع ، و براهين ساطع خود، هر باطلى را ريشه كن مىكند.
(و ما يبدى ء الباطل و ما يعيد) - يعنى بعد از آمدن حق ،باطل امر جديدى را اظهار نمى كند، و امر باطلى كه قبلا اظهار كرده وباطل شده ، بار ديگر اظهار و اعاده نمى كند، و اين تعبير كنايه است از اينكهباطل را آنچنان ساقط كرده ، كه از اصل بكلى از اثر افتاده .


قل ان ضللت فانما اضل على نفسى و ان اهتديت فبما يوحى الى ربى انه سميع قريب



آيه مزبور بيان اثرى است كه حق دارد، آن حقى كه گفتيم عبارت است از وحى ، چون خداىتعالى آن را حق مطلق معرفى كرد، پس ‍ حق وقتى از هر جهت حق باشد، ديگر در رساندنبه واقع از هيچ جهتى خطا نمى كند، و گر نه از همان جهت كه خطا كند،باطل خواهد بود، پس وحى همواره هدايت مى كند، و به هيچ وجه خطا نمى كند.
و به همين جهت در تاكيد آنچه گذشت فرموده :(قل ان ضللت ) يعنى اگر ضلالتى از من فرض شود (فانمااضل ) اين گمراهى همواره (على نفسى ) عليه خودم ، و از ناحيه خودم خواهد بود، وربطى به حقى كه به من وحى شده ندارد، آرى هر انسانى حتى انبياء اگر حفظ خدانباشد، در خطر ضلالت هستند، چيزى كه هست خدا است كه انبياء را مصون از آن كرده (وان اهتديت فبما يوحى الى ربى ) پس حقى كه به من وحى شده ، جز هدايت اثر ديگرىندارد.
آن گاه اين مطلب را با جمله (انه سميع قريب )تعليل نموده ، چون دلالت دارد بر اينكه خدا دعا را مى شنود، و هيچ چيز و از آن جمله دورى، بين او، و شنيدن دعا، حائل نمى شود، قبلا هم زمينه را براى اينتعليل فراهم كرده ، فرموده بود: خدا علام العيوب است .
پس هيچ امرى كه مخل امر او باشد، و از نفوذ مشيت او و هدايت مردم به وسيله وحى جلوگيرىكند، از او غايب نمى شود، همچنان كه خودش در جاى ديگر فرموده : (عالم الغيب فلايظهر على غيبه احدا الا من ارتضى من رسول فانه يسلك من بين يديه و من خلفه رصداليعلم ان قد ابلغوا رسالات ربهم و احاط بما لديهم و احصىكل شى ء عددا).
وصف حال مشركين در ساعت مرگ كه از سلطه خدا مفرى نداشته ، ايمان ديرهنگامشانسودى به حالشان نمى رساند


و لو ترى اذ فزعوا فلا فوت و اخذوا من مكان قريب



از ظاهر سياق سابق ، و اشعار جمله آينده كه مى فرمايد: (وحيل بينهم و بين ما يشتهون كما فعل باشياعهم منقبل ) بر مى آيد كه : آيات چهارگانه مورد بحث ، وصفحال مشركين قريش و امثال ايشان در ساعت مرگ است .
بنابراين جمله (و لو ترى اذ فزعوا) معنايش اين است كه چون اين مشركين به فزعجان كندن بيفتند (فلا فوت ) نمى توانند از خدا فوت شوند، و از او بگريزند، و يابه جايى پناهنده گشته ، يا چيزى را بين خدا و خودحائل سازند.
(و اخذوا من مكان قريب ) - اين جمله كنايه است از اينكه بين آنان و كسى كه آنان را مىگيرد هيچ فاصله نيست و اگر به عبارت مجهول تعبير آورده براى اين است كه گرفتنبه خداى سبحان منسوب گردد. و خداى سبحان خود را توصيف كرده به اينكه او قريب استو در جاى ديگر از معناى نزديكى خود خبر داده ، كه : (و نحن اقرب اليه منكم و لكن لاتبصرون ) و از نزديكى بيش از آن در آيه (و نحن اقرب اليه منحبل الوريد) خبر داده و از نزديكى كه از آن نيز بيشتر است در آيه (ان اللهيحول بين المرء و قلبه ) خبر داده . سپس فرموده كه حتى از خود شما به خودتاننزديك تر است ، و اين موقف همان (مرصاد) است كه فرموده : (ان ربكلبالمرصاد).
با در نظر گرفتن اين آيات ، و اينكه مى دانيم گيرنده در جمله (و اخذوا...)، خود خدااست ، ديگر چگونه تصور مى شود كه آدمى بتواند از قدرت خدا فرار كند؟ با اينكه خدااز من به من نزديك تر است ، و يا چگونه ممكن است آدمى از قدرت ملائكه اش ‍ بگريزد، واز قلم بيفتد، با اينكه ملائكه مكرم كه اوامر را از خدا مى گيرند، ديگر هيچ حاجبى وحائلى بين آنان و خدا نيست ، و حتى واسطه اى هم در كار ندارند.
پس اينكه فرمود: (و اخذوا من مكان قريب ) نوعىتمثيل براى نزديكى خداى تعالى به آدمى است ،تمثيل همان معنايى كه ما از قرب مى كنيم ، چون قرب و بعد ما كه در زندان زمان و مكانقرار داريم ، غير از قرب و بعد در دستگاه الهى است ، و اگر بخواهيم از آن گفتگو كنيم، بايد تمثيل بياوريم و گرنه واقع قضيه مهم تر از آن است كه بتوان تصورش كرد.


و قالوا آمنا به و انى لهم التناوش من مكان بعيد



كلمه (تناوش ) به معناى تناول و گرفتن است ، و ضمير در (به ) - به طورىكه از سياق بر مى آيد - به قرآن بر مى گردد.
و مراد از اينكه فرمود از مكانى دور مى گيرند، اين است كه در عالم آخرت هستند، كه عالمتعيين جزاء است ، و آن بسيار دور است از دنيا، كه جاىعمل و محل اكتساب اختيارى است ، چون در اين عالم براى كفار غيب ، شهادت ، و شهادت ، غيبشده ، همچنان كه آيه بعدى بدان اشاره مى نمايد.


و قد كفروا به من قبل و يقذفون بالغيب من مكان بعيد



اين جمله حال از ضمير در جمله (و انى لهم التناوش ) است . و مراد از جمله (و يقذفونبالغيب من مكان بعيد) اين است كه از عالم دنيا درباره عالم آخرت نسبتهاى نسنجيده مىدهند، با اينكه بغير از پندار و مظنه دليلى ندارند، و با اينكه اصلا آخرت غايب از حواساينهاست ، و با اين حال چگونه مى گويند بعثى و بهشتى و دوزخى نيست ؟ بعضى ازمفسرين گفته اند: مراد از اين جمله اين است كه بهرسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) نسبت ناروا مى دهند، و او را ساحر و دروغگو ومفترى و شاعر مى خوانند.
عنايت در اين آيه همه در اين است كه دنيا نسبت به آخرت مكانى است بعيد، همچنان كه درجمله قبل آخرت را نسبت به دنيا مكانى بعيد مى خواند.
و معناى هر دو آيه با هم اين است كه : مشركين وقتى گرفتار مى شوند، مى گويند: ما بهحق كه همان قرآن است ايمان آورديم ، و كجا و كى مى توانند ايمان به قرآن راتناول كنند، و بگيرند، - ايمانى كه فايده نجات داشته باشد - براى اينكه درمكانى دور از دنيا گرفتار شده اند، و حال آنكه آنها در دنيا بدان كفر ورزيدند، و آخرترا با ظنون و اوهام و از مكانى بسيار دور انكار مى كردند.


و حيل بينهم و بين ما يشتهون كما فعل باشياعهم منقبل انهم كانوا فى شك مريب



از ظاهر سياق چنين به نظر مى رسد، كه مراد از (ما يشتهون ) لذائذ مادى دنيوى باشد،كه مرگ بين ايشان و آن لذائذ فاصله مى شود. و مراد از اشياع آن ، اشباهشان از امتهاىگذشته است ، و يا كسانى است كه مذهب همينها را داشته باشند. و جمله (انهم كانوا فىشك مريب ) تعليل و بيان علت جمله (كما فعل ...) است .
و معناى آيه چنين است كه : بين مشركين كه به عذاب خدا گرفتار شدند، و بين لذائذى كهدر دنيا داشتند، حيلوله ، و جدايى افتاد، همان طور كه با مردمى شبيه ايشان از مشركينامتهاى گذشته همين معامله شد، به خاطر اينكه از امر حق و يا امر آخرت در شك بودند وسخنانى بدون دليل درباره اش مى گفتند. و بدان و آگاه باش كه آنچه در معنا و تفسيراين چهار آيه گذشت ظاهر آيات مزبور بود و روايات بسيار از طرق شيعه و سنى رسيده، كه : آيات مورد بحث ناظر است به فرو رفتن لشكر سفيانى در بيابان (بيداء) كهيكى از علامتهاى ظهور مهدى (عليه السلام ) ومتصل به آن است ، و بنابر اينكه آيات در اين بارهنازل شده باشد، آن گاه معنايى كه ما ذكر كرديم از باب جرى ، وحمل كلى بر مصداق مى شود.
بحث روايتى
در تفسير قمى در ذيل آيه (و اسروا الندامه لما راوا العذاب ) از معصوم (عليه السلام) رسيده كه فرمود: وقتى ولى خدا را مى بينند كه در چه ناز و نعمت است ، و خود در آتشدوزخند، ندامت خود را پنهان مى دارند، شخصى پرسيد: يا بنرسول الله اين پوشاندن ندامت چه فايده اى بهحال آنان دارد، به اينكه در عذابند؟ فرمود: از شماتت دشمنان كراهت دارند.
مؤ لف : اين روايت را از امام صادق (عليه السلام ) نيزنقل كرده .
رواياتى درباره انفاق و صدقه دادن
باز در همان كتاب است كه مردى نزد امام صادق (عليه السلام ) سخن از توانگران گفت ،و ايشان را بد گفت ، امام صادق (عليه السلام ) گفت : ساكت باش توانگر اگر صله رحمكند، و به برادران خود نيكى نمايد، خداى تعالى اجر اينعمل را به او دو چندان دهد، براى خاطر اينكه هم نيكى كرده ، و هم فريب دنياى خود رانخورده ، همچنان كه قرآن كريم نيز فرموده : (و ما اموالكم و لا اولادكم بالتىتقربكم عندنا زلفى الامن آمن و عمل صالحا فاولئك لهم جزاء الضعف بما عملوا و هم فىالغرفات آمنون ) اموال و اولاد شما چنان نيستند كه شما را به درگاه ما نزديك سازند،مگر كسى را كه ايمان به خدا آورد، و عمل صالح كند، كه چنين كسانى پاداششان دربرابر اعمالى كه كرده اند، دوچندان خواهد بود، و در غرفه ها ايمن خواهند زيست .
و در امالى ، شيخ به سند خود از امير المومنين (عليه السلام ) روايت كرده ، كه در حديثىفرمود: تا آنكه روز قيامت شود، در آن روز حسابشان را به نفعشان رسيده ، در برابر هرعمل صالح كه كرده اند، ده برابر تا هفتصد برابر پاداش مى دهد، همچنان كه فرموده :(جزاء من ربك عطاء حسابا) و نيز فرموده : (فاولئك لهم جزاء الضعف بما عملوا و همفى الغرفات آمنون )
و در كافى به سند خود از سكونى از امام صادق (عليه السلام ) روايت كرده ، كه ازرسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) نقل كردند كه فرمود: كسى كه به پاداشايمان داشته باشد، نيكو بذل و بخشش مى كند.
و در همان كتاب به سند خود از سماعه ، از امام ابى الحسن (عليه السلام ) و آن جناب ازرسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) روايت كرده اند، كه فرمود: كسى كه بهپاداش ايمان و يقين داشته باشد، دلش نسبت به خرج كردن سخى مى شود.
و در الدر المنثور است كه ، ابن مردويه از على بن ابى طالب (عليه السلام ) روايت كردهكه فرموده : از رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) شنيدم مى فرمود: براى هرروزى نحوستى است ، نحوست هر روز را با صدقه دفع كنيد، آنگاه فرمود: آياتى كهمتعرض مساله خلف است ، بخوانيد، كه من از خداى تعالى شنيدم مى فرمود: و ما انفقتم منشى ء فهو يخلفه آنچه انفاق كنيد خدا عوض مى دهد آن را، و وقتى كسى انفاق نكندچگونه خدا عوض و پاداش مى دهد.
و در تفسير قمى در روايت ابى الجارود، از ابى جعفر (عليه السلام ) روايت كرده كه درذيل آيه (قل ما سئلتكم عليه من اجر فهو لكم ) فرمود: جريان چنين بود كه :رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) از قوم خود خواست كه اقارب او را دوستبدارند، و آزار و اذيت نكنند، لذا اين آيه نازل شد كه همين اجر و مزد نيز به نفع شماست ،و ثوابش عايد خودتان مى شود.
رواياتى در باره اينكه آيات (و لوترى اذ فزعوا) ناظر بر فرو رفتنلشكرسفيانى در زمين (در زمان ظهور حضرت مهدى
و در الدر المنثور است كه حاكم - وى حديث را صحيح دانسته - از ابى هريره روايتكرده كه در ذيل آيه (و لو ترى اذ فزعوا) گفته استرسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: در آينده مردى در عمق دمشق خروج مى كندكه او را (سفيانى ) مى گويند، و عموم پيروانش از قبيله كلب هستند، دست به كشتارمى زند، و حتى شكم زنان را پاره مى كند، و كودكان را بهقتل مى رساند، تا آنكه قبيله قيس عليه او قيام كند و او قيس را بكشد، و جايى را از ستمخود خالى نگذارد و در اين هنگام مردى از اهل بيت من خروج مى كند، تا به سفيانى مى رسد،و ستونى از لشكر خود را به سركوبى وى مى فرستد، و ايشان را منهزم نموده شكستمى دهند، سفيانى با همراهان خود راه مى افتد تا به (بيداء) مى رسد، در آن سرزميندچار خسف مى شوند، و در زمين فرو مى روند، و احدى از ايشان باقى نمى ماند، مگر كسىكه سرگذشت آنان را براى مردم خبر دهد.
مؤ لف : اين روايت از طرق اهل سنت بسيار زياد آمده بعضى مختصر و بعضىمفصل ، و آن را از طرق مختلفه از ابن عباس ، ابن مسعود، حذيفه ، ابى هريره ، جد عمرو بنشعيب ، ام سلمه ، صفيه ، عائشه ، و حفصه ، همسرانرسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) و نفيره ، همسر قعقاع ، و نيز از سعيد بن جبير،به طور موقوف روايت كرده اند.
و در تفسير قمى در ذيل آيه (و لوترى اذ فزعوا فلا فوت ) گفته است : پدرم از ابنابى عمير، از منصور بن يونس ، از ابى خالد كابلى ، برايم حديث كرد، كه گفت امامابى جعفر (عليه السلام ) فرمود: به خدا سوگند، گويا همين الان مى بينم قائم (عليهالسلام ) را كه به حجر تكيه داده است ، آنگاه مردم را در رعايت حقش به خدا سوگند مىدهد، و آنگاه مى فرمايد: ايها الناس هر كس با من درباره خدا محاجه كند، من اولاى به خداهستم ، ايها الناس هر كس با من درباره آدم محاجه كند، من اولى و نزديكتر از سايرين بهآدم هستم ، ايها الناس هر كس با من درباره نوح محاجه كند، من از هر كس ديگر اولاى بهنوحم ، ايها الناس هر كس با من درباره ابراهيم سخن گويد، و احتجاج كند، من خود از هركس ديگر نزديك تر به ابراهيمم ، ايها الناس هر كس با من درباره موسى محاجه كند، منخود اولاى به موسى هستم ايها الناس هر كس با من در خصوص عيسى محاجه كند و آن جنابرا به رخ من بكشد، من خود از هر كس ديگر نزديك تر به عيسى هستم ، ايها الناس هر كسبا من در خصوص محمد (صلى الله عليه و آله و سلم ) محاجه كند من خود از هر كس ‍ ديگربه محمد (صلى الله عليه و آله و سلم ) نزديك تر و اولايم ، ايها الناس هر كس با من درخصوص كتاب خدا محاجه كند، من از هر كس ديگر به كتاب خدا نزديك ترم ، آنگاه به مقامابراهيم مى آيد، و در آنجا دو ركعت نماز مى خواند، و با سوگند به خدا حق خود را بيانمى كند.
امام ابى جعفر (عليه السلام ) سپس فرمود: اوست به خدا سوگند مضطر در آيه شريفه :(امن يجيب المضطر اذا دعاه و يكشف السوء و يجعلكم خلفاء الارض ).
و اولين كسى كه با او بيعت كند، جبرئيل ، و سپس سيصد و سيزده نفرند، و اين عده هركدام بتوانند، راه افتاده ، خود را به وى برسانند، كه مى رسانند، و هر يك به اينصورت به وى نرسند، در رختخوابشان ناپديد مى شوند، و منظور امير المومنين (عليهالسلام ) از عبارت (هم المفقودون عن فرشهم - ايشان از رختخواب مفقود مى شوند) هميناست ، و نيز منظور از آيه (فاستبقوا الخيرات اينما تكونوا يات بكم الله جميعا - پسدر عمل به خيرات سبقت جوييد، كه هر جا باشيد خدا همگى تان را مى آورد) همين است وفرمود: منظور از خيرات ، ولايت (و محبت اهل بيت (عليهم السلام ) است ). همچنان كه در جايىديگر فرمود: (و لئن اخرنا عنهم العذاب الى امه معدوده - اگر عذاب را از ايشان تاخيراندازيم ، تا امت معدوده ...)، منظور از امت معدوده اصحاب قائم (عليه السلام ) است كه درعرض يك ساعت همه يك جا جمع مى شوند.
وقتى قائم (عليه السلام ) به سر زمين (بيداء) برسد، لشكر سفيان در برابرشصف آرايى مى كند، پس خداى عزوجل زمين را دستور مى دهد، تا پاهاى ايشان را در خودفرو ببرد، و بگيرد، و درباره همين مورد است ، كه خداىعزوجل مى فرمايد: (و لو ترى اذ فزعوا فلا فوت و اخذوا من مكان قريب و قالوا آمنا به) يعنى مى گويند: اينك ما به قائم آل محمد (صلى الله عليه و آله و سلم ) ايمان آوردهايم ، (و انى لهم التناوش من مكان بعيد و حيل بينهم و بين ما يشتهون ) يعنى بين آنانو عذاب نشدن ، حائل ايجاد مى شود، (كما فعل باشياعهم ) يعنى آنهايى كهقبل از ايشان مكذبين بودند، و هلاك شدند (منقبل انهم كانوا فى شك مريب ). و الحمد لله رب العالمين

fehrest page

back page

 

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation