اشخاص . قهرا شيعيان اوليه مردمی منتقد و بت شكن بار آمدند . علی بعد از پيغمبر جوانی سی و سه ساله است با يك اقليتی كمتر از عددانگشتان . در مقابلش پيرمردهای شصت ساله با اكثريتی انبوه و بسيار .منطق اكثريت اين بود كه راه بزرگان و مشايخ اينست و بزرگان اشتباهنمیكنند و ما راه آنان را میرويم . منطق آن اقليت اين بود كه آنچهاشتباه نمیكند حقيقت است بزرگان بايد خود را بر حقيقت تطبيق دهند .از اينجا معلوم میشود چقدر فراوانند افرادی كه شعارشان شعار تشيع استو اما روحشان روح تشيع نيست . مسير تشيع همانند روح آن ، تشخيص حقيقت و تعقيب آن است و ازبزرگترين اثرات آن جذب و دفع است اما نه هر جذبی و هر دفعی - گفتيمگاهی جذب ، جذب باطل و جنايت و جانی است و دفع ، دفع حقيقت و فضائلانسانی - بلكه دفع و جذبی از سنخ جاذبه و دافعه علی ، زيرا شيعه يعنیكپيهای از سيرتهای علی ، شيعه نيز بايد مانند علی دو نيروئی باشد .اين مقدمه برای اين بود كه بدانيم ممكن است مذهبی مرده باشد ولی روحآن مذهب در ميان مردم ديگری كه به حسب ظاهر پيرو آن مذهب نيستند بلكهخود را مخالف آن مذهب میدانند زنده باشد . مذهب خوارج امروز مرده است. يعنی ديگر امروز در روی زمين گروه قابل توجهی به نام خوارج كه عدهایتحت همين نام از آن پيروی كنند وجود ندارد ، ولی آيا روح مذهب خارجی هممرده است ؟ آيا اين روح در پيروان مذاهب ديگر حلول نكرده است ؟ آيا |