گفتار نهم
استغفارهاى اميرالمؤمنين (عليه السلام)
همچنانكه قبل از اين ، يادآور شديم رسول خدا و امامان معصوم (عليهم السلام) بر تلاوت استغفارهايى در طول شبانه روز مواظبت داشتند ، كه اين خودبيانگر اوجِ عظمتِ اين عمل عبادى عظيم و حاكى از آثار پر بار اين ذكر شريف مى باشد . در اين فصل كتاب به سه نمونه از استغفارهاى اميرالمؤمنين (عليه السلام) و آثار و بركات آنها اشاره مى كنيم كه تلاوت مداوم آن تأثير عجيبى در حل مشكلات انسان دارد و سريعترين عامل براى دست يافتن به روزى بيشتر و گشايش در زندگى است .
استغفار مجرّب اميرالمؤمنين (عليه السلام) ، با خواصّ فراوان
* آمرزش تمام گناهان
* برآورده شدن خواسته هاى انسان
* ازدياد مال و ثروت
* يافتن اولاد خوب و سالم
يكى از انواع استغفار كه داراى مضامين عالى است و تلاوت آن براى برطرف كردن بسيارى از مشكلات ، و برآورده شدن بسيارى از
خواسته هاى انسان به تجربه ثابت شده است ، استغفارى است كه اميرالمؤمنين (عليه السلام) متن آن را به دست مبارك خود نوشته و به فردى كه دستش از مال دنيا تهى شده بود دادند، و او هم طبق دستور حضرت عمل كرد و به ثروت انبوهى دست يافت.
افراد زيادى از خواندن اين استغفار براى حل مشكلات اقتصادى خويش نتيجه گرفته اند و گره هاى كور زندگى خود را با تلاوت آن باز نموده اند.
از آن جمله همانگونه كه قبل از اين يادآور شديم ، يكى از دوستان كه ده سال قبل ازدواج كرده بود ولى صاحب فرزند نگشته بود، خود و همسرش به مدّت يك سال آن را هر شب قبل از خواب تلاوت كرده و پس از يك سال خدا فرزندى سالم به آن ها عطا فرمود.
بسيار به جاست كه دوستان اميرالمؤمنين (عليه السلام) با تلاوت آن به خواسته هاى مادى و معنوىِ خويش برسند و از فيوضات آن بهره مند گردند.
ما ابتدا اصل داستان را كه از امام رضا (عليه السلام) روايت شده است ، براى خوانندگان محترم نقل مى كنيم و سپس متن زيباى دستخطّ مولا اميرالمؤمنين (عليه السلام) را با مضامين بلندى كه دارد ، خدمت دوستداران ولايت و شيعيان اميرالمؤمنين (عليه السلام) تقديم مى كنيم.
امام رضا (عليه السلام) از پدرانشان از امام سجاد (عليه السلام) و آن حضرت از پدرشان امام حسين (عليه السلام) چنين روايت مى فرمايند:
يك روز در خدمت پدرم اميرالمؤمنين (عليه السلام) نشسته بودم كه مرد عربى خدمت آن حضرت رسيد و اظهار كرد:
اى اميرمؤمنان من مردى عيال مندم و بهره اى از مال دنيا
ندارم. اميرالمؤمنين (عليه السلام) فرمودند : چرا استغفار نمى كنى تا حالت خوب شود ؟
مرد عرب گفت: يا اميرالمؤمنين من استغفار زياد كردم و تغيير و افزايشى در وضع خود نديدم.
اميرالمؤمنين (عليه السلام) فرمودند : خداوند در قرآن مى فرمايد:
( اِسْتَغْفِرُوا رّبَّكُمْ اِنَّهُ كانَ غَفّاراً يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْراراً وَ يُمْدِدْكُمْ بِاَمْوال وَ بَنينَ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ جَنّات وَ يَجْعَلْ لَكُمْ اَنْهاراً ).(1)
« از خدا طلب عفو و بخشش كنيد كه او آمرزنده است و اگر چنين كنيد از آسمان باران رحمتش را براى شما پياپى فرو مى فرستد و شما را با اموال و فرزندان متعدّد كمك مى كند و باغ هاى سرسبز و خرّم و رودهاى جارى و خوشگوار برايتان فراهم مى سازد».
آن گاه فرمودند : من استغفارى را به تو ياد مى دهم كه هنگام خواب بايد آن را تلاوت كنى كه اگر اين استغفار را هر شب قبل از خواب بخوانى خداوند روزى تو را افزايش مى دهد.
سپس نسخه استغفار را براى او نوشته و به او دادند و فرمودند : هر گاه براى خواب به بستر رفتى و خواستى
بخوابى ، اين استغفار را بخوان و گريه كن و اگر اشكت
1 ـ سوره نوح ، آيه 10 ـ 12 .
نيامد حالت گريه به خود بگير و تباكى كن.
امام حسين (عليه السلام) مى فرمايند : مرد عرب رفت و سال بعد خدمت پدرم اميرالمؤمنين (عليه السلام) رسيد و گفت: يا اميرالمؤمنين ، خداوند نعمتش را بر من تمام كرد . و آن قدر به من ثروت و مكنت عطا كرد كه از زيادى اموال ، محل نگهدارى آن ها برايم تنگ شده است و جايى براى بستن و محافظت شتران و گوسفندانم ندارم.
اميرالمؤمنين (عليه السلام) فرمودند: اى برادر عرب سوگند به آن خدايى كه محمد (صلى الله عليه وآله وسلم) را به رسالت برانگيخته است ، هر بنده اى كه اين استغفار را قرائت كند و به واسطه آن خدا را بخواند ، خداوند گناهان او را ببخشد ، حوايج مشروع او را برآورد ، و از بركت تلاوت اين استغفار مال و فرزند او را زياد كند.(1)
قابل تذكّر است : دست يافتن به آثار و بركات اين استغفار، علاوه بر آنچه گذشت ـ همچنانكه كه اميرالمؤمنين (عليه السلام) فرموده اند ـ مشروط به اين است كه اولاً : با وضو و هنگام رفتن به بستر خواب قرائت شود. ثانياً : هنگام تلاوت آن اشك ندامت و پشيمانى ريخته شود و چنانچه اشكى نداشت تباكى كند و حالت گريه كنندگان را به خود بگيرد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ الصّحيفة العلوية الجامعة ، ص 659 ، متن اين استغفار در ص 164 تا 168 ، كتاب مذكور آمده است . و ما آن را در صفحات آينده با ترجمه روان آورده ايم .
از همه مهمتر اين كه ، واقعاً از گذشته خود پشيمان شود ، از گناهان خود توبه كند ، تصميم جدّى بر ترك گناه بگيرد و از هر گونه معامله حرام و درآمد غيرمشروع فاصله جويد ، خداوند را رازق خود بداند، و در عين حال كه براى كسب حلال و درآمد مشروع تلاش مى كند ; به درگاه خداوند پناه برده و از او بخواهد كه به كسب و كارش بركت دهد و روزى او را وسيع گرداند.
با حفظ همه اين جهات ، دست يافتن به نتيجه قطعى متوقّف بر اين است كه مصلحت انسان در ثروتِ بيشتر و روزىِ فراوان تر و يا حاجتِ ديگرى كه از خدا خواسته است ، باشد . و اگر مانعى چون ترك دعا ، عدم توجّه به خدا و ارتكاب بعضى از گناهان براى رسيدن به آن در ميان باشد ، با قرائت اين استغفار همه موانع برطرف مى شود و روزى انسان زياد مى گردد و به حاجت خويش دست مى يابد .
نكته مهمّ ديگر اين است : زمانى اثر اين استغفار دو چندان مى گردد كه بعد از قرائت اين استغفار ، مولاى خود و امام زمانت را مخاطب قرار دهى و بگويى:
يا اَيُّهَا الْعَزيزُ مَسَّنا وَ اَهْلَنَا الضُّرُّ وَ جِئِنا بِبِضاعَة مُزْجاة ، فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنا اِنَّ اللهَ يَجْزِى الْمُتَصَدِّقينَ تَاللهِ لَقَدْ آثَرَكَ اللهُ عَلَيْنا وَ اِنْ كُنّا لَخاطِئينَ. يا اَبانا اِسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا اِنّا كُنّا خاطِئينَ .(1)
اى مولاى عزيز ، ما و اهل و عيالمان گرفتار شده ايم، و با متاع
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ برگرفته از آيات 88 و 97 سوره يوسف .
ناچيزى به بازار آمده ايم و از شما مى خواهيم كه پيمانه ما را پر كنى و بر ما تصدق نمايى ; كه خداوند صدقه دهندگان را پاداش مى دهد.
به خدا سوگند ! خدا شما را به عنوان مولا و همه كاره دين و دنياى ما برانگيخته است . گرچه ما در گذشته از خطاكاران بوديم.
اى پدر دلسوز و مهربان ما براى گناهان ما استغفار كن كه ما در گذشته از خطاكاران بوديم .
آن گاه با اشك و آه براى مولايت دعا كرده و بگويى:
« اللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِّيِكَ الْفَرَجْ »
اين جاست كه مولاى عزيزت در هر كجا كه باشد براى مشكلات تو دعا خواهد كرد و روزى بيشترى از خدا برايت طلب مى نمايد.
در خاتمه يادآور مى شود : در چاپ اوّل اين كتاب ، ما اين استغفار را از كتاب شريف « الصّحيفة العلوية الجامعة » تحقيق مدرسة الامام المهدى (عليه السلام)ذكر كرديم ; ولى بعد از چاپ كتاب ، به نسخه خطّى كتاب « مفاتيح النّجاة » تأليف مولى محمد باقر سبزوارى ، در كتابخانه آستان قدس رضوى برخورديم ; و با مقابله اين دو نسخه با هم ، و همچنين با نسخه « الصّحيفة العلوية الثّانية » تأليف علاّمه نورى (رحمه الله) تفاوتهايى بين اين سه نسخه مشاهده گرديد كه براى استفاده بيشتر خوانندگان محترم ، نسخه صحيح تر را در متن آورده و اختلاف نسخه ها را در حاشيه ذكر كرديم .
شايان ذكر است كه غلط هاى ادبى كه در چاپها و نسخه مذكور ملاحظه شد ، بر اساس رعايت قواعد عربى اصلاح گرديد. اين استغفار داراى سى فراز است كه هر شب قبل از خواب بايد تلاوت گردد :
استغفار مجرّبى كه اميرالمؤمنين (عليه السلام)
به مرد عرب آموختند :
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ
1 ) اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُكَ مِنْ كُلِّ ذَنْب قَوِىَ عَلَيْهِ بَدَنى بِعافِيَتِكَ ، اَوْ نالَتْهُ قُدْرَتى بِفَضْلِ نِعْمَتِكَ ، اَوْ بَسَطْتُ اِلَيْهِ يَدى بِسابِغِ رِزْقِكَ ، اَوِ اتَّكَلْتُ فيهِ عِنْدَ خَوْفى مِنْهُ عَلى اَناتِكَ، اَوِ احْتَجَبْتُ فيهِ مِنَ النّاسِ بِسَتْرِكَ ، أَوْ وَثِقْتُ مِنْ سَطْوَتِكَ(1) عَلَىَّ فيهِ بِحِلْمِكَ ، أَوْ عَوَّلْتُ فيهِ عَلى كَرَمِ عَفْوِكَ.
2 ) اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُكَ مِنْ كُلِّ ذَنْب خُنْتُ فيهِ اَمانَتى ، اَوْ بَخَّسْتُ بِفِعْلِهِ نَفْسى ، اَوِ احْتَطَبْتُ بِهِ عَلى بَدَنى ، اَوْ قَدَّمْتُ فيهِ لَذَّتى ،(2) اَوْ آثَرْتُ فيهِ شَهْوَتى ، اَوْ سَعَيْتُ فيهِ لِغَيْرى ، اَوِ اسْتَغْوَيْتُ اِلَيهِ مَنْ تَبِعَنى ، اَوْ كايَدتُ فيهِ مَنْ مَنَعَنى ، اَوْ قَهَرْتُ عَلَيْهِ مَنْ عادانى ، اَوْ غَلَبْتُ عَلَيْهِ بِفَضْلِ حيلَتى ،
1 ـ « مفاتيح » : سَطَواتِكَ .
2 ـ « مفاتيح » : يَدى .
اَوْ اَحَلْتُ عَلَيْكَ مَوْلاىَ ، فَلَمْ تَغْلِبْنى عَلى فِعْلى ، اِذْ كُنْتَ كارِهاً لِمَعْصِيَتى فَحَلُمْتَ عَنّى ، لـكِنْ سَبَقَ عِلْمُكَ فِىَّ بِفِعْلى ذلِكَ لَمْ تُدْخِلْنى يا رَبِّ فيهِ جَبْراً ، وَ لَمْ تَحْمِلْنى عَلَيْهِ قَهْراً ، وَ لَمْ تَظْلِمْنى فيهِ شَيْئاً فَاسْتَغْفِرُكَ لَهُ وَ لِجَميعِ ذُنُوبى.
3 ) اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْب تُبْتُ اِلَيْكَ مِنْهُ ، وَ اَقْدَمْتُ عَلى
فِعْلِهِ ، فَاسْتَحْيَيْتُ مِنْكَ(1) وَ اَنَا عَلَيْهِ ، وَ رَهِبْتُكَ وَ اَنَا فيهِ تَعاطَيْتُهُ وَ عُدْتُ اِلَيْهِ.
4 ) اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْب كَتَبْتَهُ عَلَىَّ بِسَبَبِ خَيْر اَرَدْتُ بِهِ وَجْهَكَ فَخالَطَنى فيهِ سِواكَ ، وَ شارَكَ فِعْلى ما لايَخْلُصُ لَكَ ، اَوْ وَجَبَ عَلَىَّ ما اَرَدْتُ بِهِ سِواكَ ، وَ كَثيرُ مِنْ فِعْلى ما يَكُونُ كَذلِكِ.
5 ) اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْب تَوَرَّكَ عَلَىَّ بِسَبَبَِ عَهْد عاهَدْتُكَ عَلَيْهِ اَوْ عَقْد عَقَدْتُهُ لَكَ ، اَوْ ذِمَّة واثَقْتُ بِها مِنْ اَجْلِكَ لاَِحَد مِنْ خَلْقِكَ ، ثُمَّ نَقَضْتُ ذلِكَ مِنْ غَيْرِ ضَرُورَة لَزِمَتْنى فيهِ ، بَل اسْتَزَّلَنى اِلَيْهِ عَنْ الْوَفاءِ بِهِ الاَْشَرُ ، وَ مَنَعَنى عَنْ رِعايَتِهِ الْبَطَرُ.(2)
6 ) اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْب رَهِبْتُ فيهِ مِنْ عِبادِكَ ، وَ خِفْتُ فيهِ غَيْرَكَ ، وَ اسْتَحْيَيْتُ فيهِ مِنْ خَلْقِكَ ثُمَّ اَفْضَيْتُ بِهِ فِعْلى اِلَيْكَ،
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ « مفاتيح » : مِنْه .
2 ـ « العلوية الجامعة » : الْبَصَرُ .
7 ) اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْب اَقْدَمْتُ عَلَيْهِ وَ اَنَا مُسْتَيْقِنٌ اَنَّكَ تُعاقِبُ عَلَى ارْتِكابِهِ فَارْتَكَبْتُهُ.
8 ) اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْب قَدَّمْتُ فيهِ شَهْوَتى عَلى طاعَتِكَ وَ آثَرْتُ مَحَبَّتى عَلى اَمْرِكْ ، وَ اَرْضَيْتُ فيهِ نَفْسى بِسَخَطِكَ وَ قَدْ نَهَيْتَنى عَنْهُ بِنَهْيِكَ ، وَ تَقَدَّمْتَ اِلَىَّ فيهِ بِاِعْذاركَ ، وَاحْتَجَجْتَ عَلَىَّ فيهِ بِوَعيدِكَ .
9 ) اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْب عَلِمْتُهُ مِنْ نَفْسى ، اَوْ ذَهَلْتُهُ ، اَوْ نَسيتُهُ ، اَوْ تَعَمَّدْتُهُ ، أَوْ اَخْطَأْتُهُ ، مِمّا لا اَشُكُّ أَنَّكَ سائِلى عَنْهُ ، وَ اَنَّ نَفْسى مُرْتَهَنَةٌ بِهِ لَدَيْكَ ، وَ اِنْ كُنْتُ قَدْ نَسيتُهُ ، اَوْ غَفَلَتْ نَفْسى عَنْهُ .
10 ) اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْب واجَهْتُكَ بِهِ ، وَ قَدْ اَيْقَنْتُ اَنَّكَ تَرانى ، وَ اُغْفِلْتُ اَنْ اَتُوبَ اِلَيْكَ مِنْهُ ، اَوْ نَسيتُ اَنْ اَتُوبَ اِلَيْكَ مِنْهُ ، اَوْ نَسيتُ اَنْ اَسْتَغْفِرَكَ لَهُ.
11 ) اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْب دَخَلْتُ فيهِ ، وَ اَحْسَنْتُ ظَنّى بِكَ(1) اَنْ لاتُعَذِّبَنى عَلَيْهِ ، وَ اَنَّكَ تَكْفينى مِنْهُ .
12 ) اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْب اسْتَوجَبْتُ بِهِ مِنْكَ رَدَّ الدُّعاء ، وَ حرِْمانَ الاِْجابَةِ ، وَ خَيْبَةَ الطَّمَعِ ، وَانْفِساخَ الرَّجاءِ .
13 ) اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْب يُعَقِّبُ الْحَسْرَةَ ، وَ يُورِثُ النَّدامةَ وَ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ هكذا فى « العلوية كلتيهما » و في « مفاتيح » : وَ اَحْسَنْتُ اَلاّ تُعَذِّبَنى عَلَيْهِ اَوْ رَجَوْتُكَ لِمَغْفِرَتِهِ لى فارْتَكَبْتُهُ و قَدْ عَوَّلْتُ عَلى حُسْنِ ظَنّى بِكَ اَنْ لا تُعَذِّبَنى عَلَيْه.
يَحْبِسُ الرِّزْقَ وَ يَرُدُّ الدُّعاءَ .
14 ) اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْب يُورِثُ الاَْسْقامَ ، وَ يُعَقِّبُ الضَّناءَ ،(1)وَ يُوجِبُ النِّقَمَ ، وَ يَكُونُ آخِرُهُ حَسْرَةً وَ نَدامَةً .
15 ) اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْب مَدَحْتُهُ بِلِسانى ، اَوْ هَشَّتْ(2) اِلَيْهِ نَفْسى ، اَوِ اكْتَسَبْتُهُ بِيَدى وَ هُوَ عِنْدَكَ قَبيحٌ تُعاقِبُ عَلى مِثْلِهِ ، وَ تَمْقُتُ
مَنْ عَمِلَهُ .
16 ) اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْب خَلَوْتُ بِهِ فى لَيْل اَوْ نَهار ، حَيْثُ لا يَرانى اَحَدٌ مِنْ خَلْقِكَ ، فَمِلْتُ فيهِ مِنْ تَرْكِهِ بِخَوْفِكَ اِلَى ارْتِكابِهِ بِحُسْنِ الظَّنِّ بِكَ ، فَسَوَّلَتْ لى نَفْسِى الاْقْدامَ عَلَيْهِ فَواقَعْتُهُ ، وَ اَنَا عارفٌ بِمَعْصِيَتى لَكَ فيهِ .
17 ) اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْب اسْتَقْلَلْتُهُ ، اَوِ اسْتَصْغَرْتُهُ ، اَوِ اسْتَعْظَمْتُهُ وَ تَوَرَّطْتُ فيهِ .
18 ) اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْب مالَئْتُ(3) فيهِ عَلى اَحَد مِنْ بَرِيَّتِكَ ، اَوْ زَيَّنْتُهُ لِنَفْسى اَوْ اَوْ مَأْتُ بِهِ اِلى غَيْرى ، وَ دَلَلْتُ عَلَيْهِ سِواىَ ، اَوْ(4)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ المرض و الهزل . و في « العلوية الثانية » وخل : الفناء .
2 ـ اشتهدت و في «مفاتيح» : اَوْ حَثَّتْ .
3 ـ شايعتُ و ساعدتُ و عاونت و في «مفاتيح» : ما يَلْتُ .
4 ـ « مفاتيح » : وَ اَصْرَرْتُ .
اَصْرَرْتُ عَلَيْهِ بِعَمْدى ، اَوْ اَقَمْتُ عَلَيْهِ بِحيلَتى .
19 ) اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْب اسْتَعَنْتُ عَلَيهِْ بِحيلَتى ، بِشَىْء مِمّا يُرادُ بِهِ وَجْهُكَ ، اَوْ يُسْتَظْهَرُ بِمِثْلِهِ عَلى طاعَتِكَ ، اَوْ يُتَقَرَّبُ بِمثْلِهِ اِلَيْكَ ، وَ وارَيْتُ عَنِ النّاسِ وَ لَبَّسْتُ فيهِ ، كَأَنّى اُريدُكَ بِحيلَتى ، وَ المُرادُ بِهِ مَعْصِيَتُكَ وَ اَلْهَوى(1) فيهِ مُتَصَرِّفٌ عَلى غَيْرِ طاعَتِكَ .
20 ) اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْب كَتَبْتَهُ عَلَىَّ بِسَبَبِ عُجْب كانَ بِنَفْسى ، اَوْ رِياء ، اَوْ سُمْعَة ، اَوْ خُيَلاءَ ، اَوْ فَرَح ، اَوْ مَرَح ، اَوْ اَشَر ، اَوْ بَطَر ، اَوْ حِقْد ، اَوْ حَمِيَّة ، اَوْ غَضَب ، اَوْ رِضىً ، اَوْ شُحّ ، اَوْ بُخْل ، اَوْ ظُلْم ، اَوْ خِيانَة ، اَوْ سَرِقَة ، اَوْ كِذْب ، اَوْ لَهْو ، اَوْ لَعْب ، اَوْ نَوْع مِنْ اَنْواعِ ما يُكْتَسَبُ بِمِثْلِهِ الذُّنُوبُ وَ يَكُونُ بِاجْتِراحِهِ الْعَطَبُ .(2)
21 ) اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْب سَبَقَ فى عِلْمِك، اَنّى فاعِلُهُ فَدَخَلْتُ فيهِ بِشَهْوَتى ، وَاجْتَرَحْتُهُ بِاِرادَتى ، وَ قارَفْتُهُ بِمَحَبَّتى وَ لَذَّتى وَ مَشِيَّتى ، وَ شِئْتُهُ إِذْ شِئْتَ اَنْ اَشائَهُ ، وَ اَرَدْتُهُ اِذْ اَرَدْتَ اَنْ اُريدَهُ ، فَعَمِلْتُهُ اِذْ كانَ فى قَديمِ تَقْديرِكَ وَ نافِذِ عِلْمِكَ اَنّى فاعِلُهُ ، لَمْ تُدْخِلْنى فيهِ جَبْراً ، وَ لَمْ تَحْمِلْنى عَلَيْهِ قَهْراً ، وَ لَمْ تَظْلِمْنى فيهِ(3) شَيْئاً ، فَاَسْتَغْفِرُكَ لَهُ وَ لِكُلِّ ذَنْب جَرى بِهِ عِلْمُكَ عَلَىَّ وَفِىَّ اِلى آخِرِ عُمْرى .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ هكذا في « مفاتيح و العلوية الثانية » ، و في « العلوية الجامعة » : وَ أَطْوى .
2 ـ باكتسابه الهلاك .
3 ـ « مفاتيح » : و لَم تَظْلِمْنى شَيْئاً .
22 ) اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْب مالَ بِسَخَطى فيهِ عَنْ رِضاكَ ، وَ مالَتْ نَفْسى اِلى رِضاكَ(1) فَسَخِطْتُهُ ، اَوْ رَهِبْتُ فيهِ سِواكَ ، اَوْ عادَيْتُ فيه اَوْلِياءَكَ ، اَوْ والَيْتُ فيهِ اَعْداءَكَ ، اَوْ اخْتَرْتُهُمْ عَلى اَصْفِيائِكَ ، اَوْ خَذَلْتُ فيهِ اَحِبّاءَكَ ، اَوْ قَصَّرْتُ فيهِ عَنْ رِضاكَ يا خَيْرَ الْغافِرينَ .
23 ) اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْب تُبْتُ اِلَيْكَ مِنْهُ ثُمَّ عُدْتُ فيهِ .(2)
24 ) وَ اَسْتَغْفِرُكَ لِما اَعْطَيْتُكَ مِنْ نَفْسى ثُمَّ لَمْ اَفِ بِهِ .
25 ) وَ اَسْتَغْفِرُكَ لِلنِّعْمَةِ الَّتى أَنْعَمْتَ بِها عَلَىَّ فَقَوِيتُ بِها عَلى مَعْصِيَتِكَ .
26 ) وَ اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ خَيْر اَرَدْتُ بِهِ وَجْهَكَ فَخالَطَنى ما لَيْسَ لَك .
27 ) وَ اَسْتَغْفِرُكَ لِما دَعانى اِلَيْهِ الرُّخَصَ(3) فيما اشْتَبَهَ عَلَىَّ مِمّا هُوَ عِنْدَكَ حَرامٌ .
28 ) وَ اَسْتَغْفِرُكَ لِلذُّنُوبِ الَّتى لا يَعْلَمُها غَيْرُكَ ، وَ لاَيَطَّلِعُ عَلَيْها سِواكَ ، وَ لايَحْتَمِلُها إِلاّ حِلْمُكَ ، وَ لا يَسَعُها اِلاّ عَفْوُكَ .
29 ) وَ اَسْتَغْفِرُكَ وَ اَتُوبُ اِلَيْكَ مِنْ مَظالِمَ كَثيرَة لِعِبادِكَ قِبَلى يا رَبِّ ،
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ « مفاتيح » : اِلى اِرْضاها .
2 ـ « مفاتيح » : ثُمَّ عُدْتُ فيه و عُدْتُ فيه .
3 ـ « مفاتيح » : التَّرخُّصْ .
فَلَمْ أَسْتَطِعْ رَدَّها عَلَيْهِمْ وَ تَحْليلَها مِنْهُمْ ، اَوْ شَهِدُوا فَاسْتَحْيَيْتُ مِنِ اسْتِحْلالِهِمْ وَ الطَّلَبِ اِلَيْهِمْ وَ اِعْلامِهِمْ ذلِكَ ، وَ اَنْتَ اْلقادِرُ عَلى اَنْ تَسْتَوهِبَنى مِنْهُمْ ، وَ تُرضِيَهُمْ عَنّى كَيْفَ شِئْتَ وَ بِما شِئْتَ ، يا اَرْحَمَ الرّحِمينَ ، وَ اَحْكَمَ الْحاكِمينَ ، وَ خَيْرَ الْغافِرينَ .
30 ) اَللّهُمَّ اِنَّ اَسْتِغْفِارى اِيّاكَ مَعَ الاِْصْرارِ لُؤْمٌ ، وَ تَرْكِىَ الاِْسْتِغْفارَ
مَعَ مَعْرِفَتى بِسَعَةِ جُودِكَ وَ رَحْمَتِكَ عَجْزٌ ، فَكَمْ تَتَحَبَّبُ اِلَىَّ يا رَبِّ وَ اَنْتَ الْغَنىُّ عَنّى ، وَ كَمْ اَتَبَغَّضُ اِلَيْكَ وَ اَنَا الْفَقيرُ اِلَيْكَ وَ اِلى رَحْمَتِكَ ، فَيا
مَنْ وَعَدَ فَوَفا ، وَ اَوْعَدَ فَعَفا ، اِغْفِرْ لى خَطاياىَ ، وَ اعْفُ وَ ارْحَمْ ، وَ اَنْتَ خَيْرُ الرّاحِمينَ.(1)
*
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ الصّحيفة العلويّة الجامعة ، ص 164 ـ 168 ;مفاتيح النّجاة ، نسخه خطى آستان قدس ; الصّحيفة العلوية الثّانية ، ص 64 ـ 70 .
ترجمه استغفار مجرّبى كه اميرالمؤمنين (عليه السلام) به مرد عرب آموختند:
1 ) خدايا از تو طلب عفو و بخشش دارم درباره هر گناهى كه با سلامتى كه به من دادى، بدنم بر آن نيرو گرفت . يا گناهى كه به خاطر زيادى نعمت تو ، بر انجام آن قدرت يافتم . يا با افزون گشتن روزيت ، بر آن دست درازى كردم . يا هنگام ترس از آن ، بر متانت و تحمل تو اعتماد كردم و مرتكب آن گشتم . يا گناهى كه از مقام ستّاريت و پوشانندگى تو كمك گرفتم و آن را از مردم پنهان كردم . يا به خاطر حلم و بردباريت از چيره گشتن و سختگيرى تو در مورد آن خاطرم جمع گرديد . يا گناهى كه در مورد آن ، بر گذشت كريمانه تو اعتماد كردم و مرتكب آن گرديدم.
2 ) خداوندا ، از تو عفو و گذشت مى طلبم در مورد هر گناهى كه در انجام آن به امانت خود ( ايمان و معرفتم ) خيانت كردم . يا گناهى كه با انجامش نفس خود را بى ارزش ساختم يا هيزم ( عقوبت و كيفر قيامت ) را به دوش خويش كشيدم . يا در مورد آن ، لذّت و كاميابى خويش را مقدّم داشتم و شهوت و خواسته دل خود را در راه رسيدن به آن برگزيدم . يا براى رسيدن ديگران
بدان تلاش كردم . يا كسى را كه از من پيروى نموده بود به سوى آن فريب داده و گمراه كردم . و با كسى كه مانع از انجام آن گرديد، حيله به خرج دادم ; و كسى را كه به خاطر ارتكابش با من دشمنى كرد ، مقهور خود ساختم و با چاره انديشىِ برترم بر او غالب و پيروز گشتم . يا تو را ( براى دست يافتن به آن گناه ) اى مولاى ، من ضعيف شمردم ; ولى تو مرا بر اين كار زشتم مغلوب نساختى و با اين كه از گناه من ناراحت بودى ، نسبت به كردار ناپسند من خويشتن دارى كردى . و تو از قبل ، كردار مرا مى دانستى ، نه به گونه اى كه مرا به اجبار در ميدان آن وارد سازى و به زور به آن وادارى ، كه تو كمترين ظلمى در مورد آن به من نكردى . من براى اين گناه و همه گناهانم از تو درخواست آمرزش مى كنم .
3 ) خداوندا ، براى هر گناهى كه به سوى تو توبه كرده ام ، تقاضاى گذشت و بخش دارم ، گناهى كه بر انجام آن اقدام كردم در حالى كه از تو حيا مى كردم امّا از آن جدا نمى شدم ، از تو مى ترسيدم ولى در آن غرق بودم ، مرتكب آن مى شدم و دوباره به سويش برمى گشتم.
4 ) بارالها ، از تو آمرزش مى خواهم درباره هر گناهى كه بر من نوشته اى ، به واسطه كار خيرى كه تصميم گرفتم آن را براى تو انجام دهم ، ولى غير تو در نيّت من مخلوط گشت ; و چيزى كه نيّتم را براى تو ناخالص مى ساخت ، در آن شركت جست ; يا مرا ملزم ساخت كه به واسطه آن غير تو را اراده كنم . و بسيارى از كارهاى من بدينسان بوده است.
5 ) خداوندا ، از تو آمرزش مى طلبم براى هر گناهى كه دست و پاى مرا
بست ، به خاطر عهد و پيمانى كه با تو بستم يا قراردادى كه براى تو داشتم يا مطلبى را براى يكى از بندگان تو ، به خاطر تو ، به عهده گرفتم ; سپس بدون هيچ ضرورتى عهد شكنى كرده و نقض پيمان كردم. بلكه تكبّر و خودبينىِ من ، مرا از وفاى به عهدم بازداشت و به سوى نقض آن لغزاند ; و شادى بيجا و ناسپاسى ، مرا از رعايت آن بازداشت.
6 ) خداوندا ، از تو عفو و بخشش مى جويم در مورد هر گناهى كه هنگام انجام آن از بندگان تو ترسان گشتم و از غير تو خائف بودم ، ( از تو حيا نكردم ) امّا از آفريده هاى تو حيا كردم و در خلوت تو مرتكب آن گرديدم.
7 ) بارالها ، از تو درخواست بخشش و آمرزش هر گناهى را دارم كه بر آن اقدام كردم ، در حالى كه يقين داشتم كه تو مرا به خاطر آن عقاب مى كنى ، ولى مرتكب آن شدم.
8 ) خداوندا ، از تو درباره هر گناهى طلب آمرزش مى كنم كه در مسير دست يافتن به آن ، شهوت و خواسته دلم را بر طاعت و خواسته تو مقدّم داشتم ، و محبّت به خويشتن را بر دستور و فرمان تو برگزيدم ، و نفس خود را با غضب و خشم تو خشنود ساختم ; در حالى كه تو با نَهى خود ، مرا از فعل آن بازداشتى و قبل از آن كه من به سوى آن حركت كنم ، نصيحتم كردى و راه عذرتراشى را به رويم بستى ; و با وعده عقاب و عذاب خويش ، حجّت را بر من تمام كردى .
9 ) بار خدايا ، از تو خواهش بخشش دارم براى هر گناهى كه از آن اطلاع دقيق داشتم و يا از آن غافل گشته و فراموشش كرده ام ، خواه با علم و آگاهى
مرتكب آن شده باشم يا با جهل و نادانى ، گناهى كه شك ندارم روزى از من
سئوال خواهى كرد و نَفْس من در گرو آن خواهد بود ، اگر چه آن را فراموش كرده يا نَفْس خود را از آن غافل كرده باشم.
10 ) بارالها ، از تو طلب آمرزش و ريزش هر گناهى را دارم كه در برابر تو با آن عمل حاضر گشتم در حالى كه يقين داشتم كه تو مرا مى بينى ، ولى از اين كه توبه كنم و به سوى تو باز گردم ، خود را غافل كرده يا فراموش كردم كه توبه كنم و از تو آمرزش بخواهم .
11 ) خداوندا ، از تو تقاضاى عفو و گذشت مى كنم براى هر گناهى كه در ميدان آن داخل گشتم و به تو گمان نيك داشتم كه بر انجام آن ، مرا عذاب نمى كنى و عهده دار نجات من از آثار و عواقب بد آن مى شوى .
12 ) كردگارا ، از تو خواهش آمرزش دارم درباره هر گناهى كه به خاطر آن استحقاق رد شدن درخواست ، محروم گرديدن از اجابت دعا ، نرسيدن به مقصود ، به هم پاشيدن اميد ، و دست نيافتن به آرزو را پيدا كردم .
13 ) بار پروردگارا ، از تو درخواست عفو و بخشش مى نمايم براى هر گناهى كه حسرت و اندوه به دنبال داشته و ندامت و پشيمانى از خود به جاى گذارده و روزى را حبس كرده ، و دعا را رد مى كند .
14 ) خداوندا ، از تو طلب گذشت و آمرزش مى كنم درباره هر گناهى كه بيمارى هاى مختلف از خود به جاى مى گذارد ، رنجورى و لاغرى به دنبال دارد ، باعث عقوبت و سختى مى گردد ، و سرانجامش حسرت و پشيمانى است .
15 ) بارخدايا ، از تو آمرزش مى طلبم در مورد هر گناهى كه آن را به زبان خود تعريف كردم ، يا نَفْسم به سوى آن ميل پيدا كرد ، يا به دست خويش
تحصيلش كردم ; در حالى كه آن كار نزد تو كار زشتى است كه بر مثل آن بندگانت را عقاب مى كنى ، و هر كه را مرتكب آن گردد دشمن مى دارى .
16 ) بارالها ، از تو طلب عفو آمرزش مى كنم براى هر گناهى كه شب يا روزم را با آن خلوت كردم ، به گونه اى كه هيچ يك از آفريده هايت مرا نمى ديد اگر چه به خاطر ترس از تو آن را ترك كرده ولى آنچه مرا به اقدام بر آن مايل ساخت ، گمان نيكى بود كه به تو داشتم ، لذا نَفْسم مرا فريب داد و از ترك گناه به انجام آن مايل گشتم و در منجلابش فرورفتم ، و اين در حالى بود كه عصيان خود را نسبت به تو مى شناختم .
17 ) خداوندا ، از تو تقاضاى عفو و بخشش مى كنم درباره هر گناهى كه آن را كم يا كوچك شمردم ، يا در عين حالى كه بزرگ دانستم در گردابش فرو رفتم .
18 ) پروردگارا ، از تو خواهش آمرزش و ريزش هر گناهى را دارم كه در مورد آن يكى از بندگان تو را به انجام آن كمك و يارى كردم ، يا آن را براى نفس خود زينت دادم يا با اشاره ام ديگرى را بدان واداشتم و غير خود را به سوى آن رهنمون گرديدم و با علم و آگاهى بر آن اصرار ورزيدم ، يا با چاره انديشى خويش بدان استقامت كردم .
19 ) كردگارا ، براى هر گناهى از تو درخواست عفو و بخشش دارم كه با حيله هاى شيطانى خويش براى انجام آن ، از طريق كارى كمك جستم كه به
واسطه آن مى توان تو را قصد كرد و به تو تقرّب جست و بر طاعت و پيروى تو غالب گشت يا به تو نزديك شد ; امّا من باطن كارم را از مردم پنهان كردم و مطلب را بر آن ها مشتبه ساختم و چنين وانمود كردم كه مقصودم از انجام اين
كار تو هستى ; در حالى كه مراد من نافرمانى تو بود ، و هواى نفس ، باطن كارم را از ظاهرش كه براى تو بود جدا ساخته و به غير طاعت تو برگرداند.
20 ) خداوندا ، از تو طلب عفو و آمرزش مى كنم نسبت به هر گناهى كه بر من نوشته اى به خاطر عجب و خودبينى ، ريا و خودنمايى ، رساندن صداى عبادت خويش به ديگران ، تكبر و بزرگ منشى ، شادى بى جا و نشاط غرور آفرين ، خودپسندى و گردن كشى در برابر حق ، ناسپاسى در مقابل نعمت هاى تو ، كينه توزى و رشگ بردن به ديگران ، غضب نمودن و خشمگين شدن ، راضى گشتن و خشنود شدن ، آزمندى و بخل ورزيدن ، ظلم و خيانت ، سرقت و دروغگويى ، كار بيهوده و بازى نمودن ، يا نوعى از انواع صفات زشت و كارهاى ناپسندى كه با مثل آن گناهان تحصيل مى گردد ، و با ورود در ميدان آن انسان به هلاكت مى افتد ( خداوندا ، از هر گناهى كه به واسطه يكى از اين صفات بر آن دست يافتم از تو طلب عفو و بخشش مى كنم ) .
21 ) بارالها ، از تو تمنّاى آمرزش و گذشت دارم براى هر گناهى كه در علم تو گذشته است كه من آن را انجام مى دهم ، گناهى كه به شهوت و خواسته دل خويش در آن قدم گذارده ام و با اراده خود انجامش داده ام و به خاطر علاقه اى كه به آن داشتم و لذّتى كه از آن مى بردم با خواست خود مرتكبش گشتم ، و اين
خواست من در حالى است كه تو خواستى من بخواهم ، آن را اراده كردم در حالى كه تو اراده نمودى من اراده كنم و در نتيجه آن را انجام دادم ، زيرا در تقدير قديم و علم گذراى تو چنين گذشته كه من آن را به اراده خود انجام
مى دهم ، نه اين كه تو مرا به زور وادار به اين گناه كنى يا بى اختيار مرا به آن وا
دارى ، تو هيچ ظلمى در ارتباط با اين كار زشت ، به من نكردى پس ، از تو براى اين گناه و هر گناهى كه علم تو بر آن جارى گشته است و درباره من تا آخر عمرم جارى مى شود طلب عفو و بخشش مى كنم .
22 ) پروردگارا ، از تو تقاضاى مغفرت و آمرزش دارم ، در مورد هر گناهى كه به خشم خود درباره آن از خشنودى تو روى گرداندم و نَفْسم به سوى خشنودى تو مايل گشت ولى به خاطر دست يافتن به گناه ، خشنودى تو را دشمن داشتم ; در انجام آن از غير تو ترسيدم ، با دوستان تو دشمنى و با دشمنان تو دوستى كردم و آنان را بر بهترين بندگانت برگزيدم ; و در راه ارتكاب آن دوستان تو را بيچاره و گرفتار كردم ; يا براى دست يافتن به آن از خشنودى تو كاستم و در تحصيل آن كوتاهى كردم ، اى بهترين بخشندگان .
23 ) خداوندا ، از تو تقاضاى بخشش و آمرزش دارم درباره هر گناهى كه به سوى تو توبه كردم ، سپس دوباره به سوى آن بازگشتم .
24 ) از تو مى خواهم مرا ببخشى نسبت به وعده ايى كه به تو دادم ، پيمان هايى كه با تو بستم ، ولى به آن وفا نكردم .
25 ) از تو طلب آمرزش مى كنم براى نعمت هايى كه به من عطا كردى ، و من به واسطه آن ها خود را براى نافرمانى تو نيرومند ساختم .
26 ) از تو تقاضاى عفو و بخشش دارم در مورد هر كار خيرى كه تصميم گرفتم آن را براى خشنودى تو انجام دهم ، امّا در نيّتم آنچه براى تو نبود راه يافت .
27 ) از تو مى خواهم مرا عفو فرمايى نسبت به امور شبهه ناكى كه در نزد تو حرام بود ، و اجازه ظاهرى مرا به سوى آن فرا خواند .
28 ) از تو درخواست آمرزش دارم ، نسبت به گناهانى كه غير از تو كسى از آن با خبر نيست ، و جز تو كسى از آن اطلاع ندارد ، و جز حلم و بردبارى تو عامل ديگرى گنجايش در بر گرفتن آن را ندارد .
29 ) اى خداى من ، از تو مى خواهم مرا ببخشى و توبه ام را بپذيرى نسبت به مظالم و حقوق فراوانى كه از بندگانت به عهده من است ، امّا من قدرت برگرداندن و حلاليّت طلبيدن از آن ها را ندارم ; يا اگر صاحبان حق براى حلال نمودن نزد من حاضر شدند، حيا كردم كه از آن ها حلاليّت بطلبم و از آنان بخواهم و به آن ها اعلام كنم كه از من راضى شوند ; و تو قدرت دارى كه برايم از آنان طلب بخشش نمايى و آن ها را از من راضى گردانى ، به هر صورت كه خودت مى خواهى ، و به هر چيزى كه مى خواهى . اى مهربانترين مهربانان و اى بهترين حكم كنندگان و برترين بخشندگان .
30 ) خداوندا ! طلب عفو و بخشش من از تو با اصرار و پافشارى فرومايگى است . و ترك آمرزش خواهى من با معرفتم به گسترش جود و رحمت تو ، عجز و ناتوانى است . اى پروردگارم ، چه بسيار اوقاتى كه تو به من اظهار محبّت كردى ، در حالى كه تو از من بى نياز هستى، و چه بسيار كه من با تو دشمنى كردم ، در حالى كه سر تا پا نيازمند به تو و رحمتت هستم . اى كسى كه وعده به ثواب مى دهى و به وعده ات وفا مى كنى ، و از عقاب مى ترسانى امّا مى بخشى ، خطاها و لغزش هاى مرا ببخش ، مرا عفو كن و بر من رحم فرما كه تو بهترين رحم كنندگانى .
*
شفا يافتن دل و نورانى شدن قلب با تلاوت آيات استغفار
توجّه به قرآن و تلاوت آياتش و تفكّر در مضامين و اشاراتش ، باعث نورانى شدن قلب ، شفا يافتن دل و شكوفا گشتن غنچه ايمان در باغستان جان انسان است آياتى كه علاوه بر اين كه كلمات نورانى حق هستند ، بيانگر دستور استغفار ، ذكر حيات بخشى مى باشندكه بعد از ولايت اهل بيت (عليهم السلام)به عنوان بهترين عبادت ، جامع ترين دعا و پر بارترين عمل عبادى از آن ياد شده است .
از طرفى اگر اين آيات در سخن كسى به نظم كشيده شده و به درگاه خداوند عرضه شده باشند كه خودش قرآن ناطق و سينه اش گنجينه علوم قرآن و كردارش نشانگر عمل به آن است ، اثر تلاوتش را دو چندان مى سازد.
آرى ، اين اميرالمؤمنين (عليه السلام) است كه در مناجات و استغفارى كه با خداى خويش دارد ، اشاره اى به تمام آيات قرآن مى فرمايد كه در آن ذكرى از استغفار به ميان آمده است و بيان كننده آثار و بركات استغفار ، و نشانگر تقاضاى امت ها از انبيا براى آمرزش خواهى از خدا ، و مشتمل بر تعريف
از مستغفرين و عذرخواهان است .
لذا اين بخش كتاب را با استغفارى زينت مى دهيم كه مرحوم علاّمه مجلسى ، از بلدالأمين كفعمى ، نقل كرده و مى فرمايد:
مستحب است انسان در قنوت نماز وتر ، استغفارى را تلاوت كند كه اميرالمؤمنين (عليه السلام) آن را قرائت مى فرمودند.(1)
لازم به تذكر است كه تكيه عمده آن حضرت در اين استغفار ، بر آيات نورانى قرآن است . و تلاوت آن در قنوت نماز شب ، آثار پر بارى را براى انسان به ارمغان خواهد آورد.
اينك متن استغفارى كه از لَبان دُرر بار مولى الموحّدين على (عليه السلام) صادر گشته ، از نظر خوانندگان محترم مى گذرد :
*
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ بحارالأنوار ، ج 84 ، ص 282 .
استغفار اميرالمؤمنين (عليه السلام) در قنوت نماز وتر
1 ) اَللّهُمَّ اِنَّكَ قُلْتَ فى كِتابِكَ الْمُنْزَلِ عَلى نَبِيِّكَ الْمُرسَلِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ ، وَ قَولُكَ الْحَقُّ ( كانُوا قَليلاً مِنَ اللَّيْلِ ما يَهْجَعُونَ وَ بِالاَْسْحارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ )(1) وَ أَنَا أَسْتَغْفِرُكَ وَ أَتُوبُ إِلَيْكَ .
2 ) وَ قُلْتَ تَبارَكْتَ وَ تَعالَيْتَ: ( ثُمَّ اَفيضُوا مِنْ حَيْثُ اَفاضَ النّاسُ وَ اسْتَغْفِرُوا اللهَ اِنَّ اللهَ غَفُورٌ رَحيمٌ )(2) وَ أَنَا أَسْتَغْفِرُكَ وَ أَتُوبُ إِلَيْكَ .
3 ) وَ قُلْتَ تَبارَكْتَ وَ تَعالَيْتَ: ( اَلصّابِرينَ وَ الصّادِقينَ وَ الْقانِتينَ وَ الْمُنْفِقينَ وَ الْمُسْتَغْفِرينَ بِالاَْسْحارِ )(3) وَ أَنَا أَسْتَغْفِرُكَ وَ أَتُوبُ إِلَيْكَ .
4 ) وَ قُلْتَ تَبارَكْتَ وَ تَعالَيْتَ: ( وَ الَّذينَ اِذا فَعَلُوا فاحِشَةً اَوْ ظَلَمُوا اَنْفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَ مَنْ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ اِلاَّ اللهُ وَ لَمْ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ سوره ذرايات ، آيه 17 .
2 ـ سوره بقره: آيه 99.
3 و 4 و 5 ـ سوره آل عمران: آيه 17 ، 135 ، 159.
يُصِرُّوا عَلى ما فَعَلُوا وَ هُمْ يَعْلَمُونَ )(1) وَ أَنَا أَسْتَغْفِرُكَ وَ أَتُوبُ إِلَيْكَ .
5 ) وَ قُلْتَ تَبارَكْتَ وَ تَعالَيْتَ: ( فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِى الاَْمْرِ فَاِذا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللهِ اِنَّ اللهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلينَ )(2) وَ أَنَا أَسْتَغْفِرُكَ وَ أَتُوبُ إِلَيْكَ .
6 ) وَ قُلْتَ تَبارَكْتَ وَ تَعالَيْتَ: ( وَ لَوْ اَنَّهُمْ اِذْ ظَلَمُوا اَنْفُسَهُمْ جاءُوُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا الله تَوّاباً رَحيماً )(3) وَ أَنَا أَسْتَغْفِرُكَ وَ أَتُوبُ إِلَيْكَ .
7 ) وَ قُلْتَ تَبارَكْتَ وَ تَعالَيْتَ: ( وَ مَنْ يَعْمَلْ سُوءً اَوْ يَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ يَسْتَغْفِرِ اللهَ يَجِدِ اللهَ غَفُوراً رَحيماً )(4) وَ أَنَا أَسْتَغْفِرُكَ وَ أَتُوبُ إِلَيْكَ .
8 ) وَ قُلْتَ تَبارَكْتَ وَ تَعالَيْتَ: ( اَفَلا يَتُوبُونَ اِلَى اللهِ وَ يَسْتَغْفِرُونَهُ وَ اللهُ غَفُورٌ رَحيمٌ )(5) وَ أَنَا أَسْتَغْفِرُكَ وَ أَتُوبُ إِلَيْكَ .
9 ) وَ قُلْتَ تَبارَكْتَ وَ تَعالَيْتَ: ( وَ ما كانَ اللهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ اَنْتَ فيهِمْ وَ ما كانَ اللهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ )(6) وَ أَنَا أَسْتَغْفِرُكَ وَ أَتُوبُ إِلَيْكَ .
10 ) وَ قُلْتَ تَبارَكْتَ وَ تَعالَيْتَ: ( اِسْتَغْفِرْ لَهُمْ اَوْ لا تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ اِنْ تَسْتَغْفِرْ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ3 ـ سوره نساء : آيه 64.
4 ـ سوره نساء : آيه 110.
5 ـ سوره مائده : آيه 74.
6 ـ سوره انفال : آيه 33.
لَهُمْ سَبْعينَ مَرَّةً فَلَنْ يَغْفِرَاللهُ لَهُمْ )(1) وَ أَنَا أَسْتَغْفِرُكَ وَأَتُوبُ إِلَيْكَ .
11 ) وَ قُلْتَ تَبارَكْتَ وَ تَعالَيْتَ: ( ما كانَ لِلنَّبِىِّ وَ الَّذينَ امَنُوا ْ مَعَهُ أَنْ يَسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِكينَ وَ لَوْ كانُوا اُولى قُرْبى مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمْ اَنَّهُمْ اَصْحابُ الْجَحيمِ )(2) وَ أَنَا أَسْتَغْفِرُكَ وَ أَتُوبُ إِلَيْكَ .
12 ) وَ قُلْتَ تَبارَكْتَ وَ تَعالَيْتَ: ( وَ ما كانَ اسْتِغْفارُ ا ِبْراهيمَ لاَِبيهِ اِلاّ عَنْ مَوْعِدَة وَعَدَها اِيّاهُ )(3) وَ أَنَا أَسْتَغْفِرُكَ وَ أَتُوبُ إِلَيْكَ .
13 ) وَ قُلْتَ تَبارَكْتَ وَ تَعالَيْتَ: ( وَ اَنِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا اِلَيْهِ يُمَتِّعْكُمْ مَتاعاً حَسَناً اِلى اَجَل مُسَمًّى وَ يُؤْتِ كُلَّ ذى فَضْل فَضْلَهُ )(4) وَ أَنَا أَسْتَغْفِرُكَ وَ أَتُوبُ إِلَيْكَ .
14 ) وَ قُلْتَ تَبارَكْتَ وَ تَعالَيْتَ: ( وَ يا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا اِلَيْهِ يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْراراً وَ يَزِدْكُمْ قُوَّةً اِلى قُوَّتِكُمْ وَ لا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمينَ )(5) وَ أَنَا أَسْتَغْفِرُكَ وَ أَتُوبُ إِلَيْكَ .
15 ) وَ قُلْتَ تَبارَكْتَ وَ تَعالَيْتَ: ( هُوَ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الاَْرْضِ وَ اسْتَعْمَرَكُمْ
1 ـ سوره توبه : آيه 80.
2 ـ سوره توبه : آيه 113.
3 ـ سوره توبه : آيه 114.
4 ـ سوره هود ، آيه 3.
5 ـ سوره هود : آيه 52.
فيها فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُوا اِلَيْهِ اِنَّ رَبّى قَريبٌ مُجيبٌ )(1) وَ أَنَا أَسْتَغْفِرُكَ وَ أَتُوبُ إِلَيْكَ .
16 ) وَ قُلْتَ تَبارَكْتَ وَ تَعالَيْتَ: ( وَ اسْتَغِْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا اِلَيْهِ اِنَّ رَبّى رَحيمٌ وَدُودٌ )(2) وَ أَنَا أَسْتَغْفِرُكَ وَ أَتُوبُ إِلَيْكَ .
17 ) وَ قُلْتَ تَبارَكْتَ وَ تَعالَيْتَ: ( وَ اسْتَغْفِرى لِذَنْبِكِ اِنَّكِ كُنْتِ مِنَ الْخاطِئينَ )(3) وَ أَنَا أَسْتَغْفِرُكَ وَ أَتُوبُ إِلَيْكَ .
18 ) وَ قُلْتَ تَبارَكْتَ وَ تَعالَيْتَ: ( يا اَبانا اِسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا اِنّا كُنّا خاطِئينَ )(4) وَ أَنَا أَسْتَغْفِرُكَ وَ أَتُوبُ إِلَيْكَ .
19 ) وَ قُلْتَ تَبارَكْتَ وَ تَعالَيْتَ: ( سَوْفَ اَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبّى اِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ )(5) وَ أَنَا أَسْتَغْفِرُكَ وَ أَتُوبُ إِلَيْكَ .
20 ) وَ قُلْتَ تَبارَكْتَ وَ تَعالَيْتَ: ( وَ ما مَنَعَ النّاسَ اَنْ يُؤْمِنُوا اِذْ جاءَهُمُ الْهُدى وَ يَسْتَغْفِرُوا رَبَّهُمْ )(6) وَ أَنَا أَسْتَغْفِرُكَ وَ أَتُوبُ إِلَيْكَ .
21 ) وَ قُلْتَ تَبارَكْتَ وَ تَعالَيْتَ: ( سَلامٌ عَلَيْكَ سَاَسْتَغْفِرُ لَكَ رَبّى اِنَّهُ كانَ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ سوره هود : آيه 61.
2 ـ سوره هود : آيه 90 .
3 ـ سوره يوسف : آيه 29.
4 ـ سوره يوسف : آيه 97.
5 ـ سوره يوسف : آيه 98.
6 ـ سوره كهف : آيه 55.
بى حَفِيّاً )(1) وَ أَنَا أَسْتَغْفِرُكَ وَ أَتُوبُ إِلَيْكَ .
22 ) وَ قُلْتَ تَبارَكْتَ وَ تَعالَيْتَ: ( فَأْذَنْ لِمَنْ شِئْتَ مِنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمُ اللهَ اِنَّ الله غَفُورٌ رَحيمٌ )(2) وَ أَنَا أَسْتَغْفِرُكَ وَ أَتُوبُ إِلَيْكَ .
23 ) وَ قُلْتَ تَبارَكْتَ وَ تَعالَيْتَ: ( يا قَوْمِ لِمَ تَسْتَعْجِلُونَ بِالسَّيِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ لَوْلا تَسْتَغْفِرُونَ اللهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ )(3) وَ أَنَا أَسْتَغْفِرُكَ وَ أَتُوبُ إِلَيْكَ .
24 ) وَ قُلْتَ تَبارَكْتَ وَ تَعالَيْتَ: ( وَ ظَنَّ داوُدُ اَنَّما فَتَنّهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهَ وَ خَرَّ راكِعاً وَ اَنابَ )(4) وَ أَنَا أَسْتَغْفِرُكَ وَ أَتُوبُ إِلَيْكَ .
25 ) وَ قُلْتَ تَبارَكْتَ وَ تَعالَيْتَ: ( الَّذينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَ مَنْ حَوْلَهُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ يَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذينَ امَنُوا )(5) وَ أَنَا أَسْتَغْفِرُكَ وَ أَتُوبُ إِلَيْكَ .
26 ) وَ قُلْتَ تَبارَكْتَ وَتَعالَيْتَ: ( فَاصْبِرْ اِنَّ وَعْدَاللهِ حَقٌّ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ بِالْعَشِىِّ وَ الاِْبْكارِ )(6) وَ أَنَا أَسْتَغْفِرُكَ وَ أَتُوبُ إِلَيْكَ .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ سوره مريم : آيه 47.
2 ـ سوره نور : آيه 62.
3 ـ سوره نمل : آيه 46.
4 ـ سوره ص : آيه 24.
5 ـ سوره غافر : آيه 7.
6 ـ سوره غافر : آيه 55.
27 ) وَ قُلْتَ تَبارَكْتَ وَ تَعالَيْتَ: ( فَاسْتَقيمُوا اِلَيْهِ وَ اسْتَغْفِرُوهُ )(1) وَ أَنَا أَسْتَغْفِرُكَ وَ أَتُوبُ إِلَيْكَ .
28 ) وَ قُلْتَ تَبارَكْتَ وَ تَعالَيْتَ: ( وَ المَلائِكَةُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ يَسْتَغْفِرُونَ لِمَنْ فِى الاَْرْضِ اَلا اِنَّ اللهَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ )(2) وَ أَنَا أَسْتَغْفِرُكَ وَ أَتُوبُ إِلَيْكَ .
29 ) وَ قُلْتَ تَبارَكْتَ وَ تَعالَيْتَ: ( فَاعْلَمْ اَنَّهُ لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ وَ لِلْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ اللهُ يَعْلَمُ مُتَقَلَّبَكُمْ وَ مَثْويكُمْ )(3) وَ أَنَا أَسْتَغْفِرُكَ وَ أَتُوبُ إِلَيْكَ .
30 ) وَ قُلْتَ تَبارَكْتَ وَ تَعالَيْتَ: ( سَيَقُولُ لَكَ الْمُخَلَّفُونَ مِنَ الاَْعْرابِ شَغَلَتْنا اَمْوالُنا وَ اَهْلُونا فَاسْتَغْفِرْ لَنا )(4) وَ أَنَا أَسْتَغْفِرُكَ وَ أَتُوبُ إِلَيْكَ .
31 ) وَ قُلْتَ تَبارَكْتَ وَ تَعالَيْتَ: ( حَتّى تُؤْمِنُوا بِاللهِ وَحْدَهُ اِلاّ قَوْلَ اِبْراهيمَ لاَِبيهِ لاََسْتَغْفِرَنَّ لَكَ وَ ما اَمْلِكُ لَكَ مِنَ اللهِ مِنْ شَىْء رَبَّنا عَلَيْكَ تَوَكَّلْنا وَ اِلَيْكَ اَنَبْنا وَ اِلَيْكَ الْمَصيرُ )(5) وَ أَنَا أَسْتَغْفِرُكَ وَ أَتُوبُ إِلَيْكَ .
32 ) وَ قُلْتَ تَبارَكْتَ وَ تَعالَيْتَ: ( وَ لا يَعْصينَكَ فى مَعْرُوف فَبايِعْهُنَّ وَ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ سوره فصلت : آيه 6.
2 ـ سوره شورى : آيه 5.
3 ـ سوره محمد (صلى الله عليه وآله وسلم) : آيه 19.
4 ـ سوره فتح : آيه 11.
5 ـ سوره ممتحنه : آيه 4.
اسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللهَ اِنَّ الله َغَفُورٌ رَحيمٌ )(1) وَ أَنَا أَسْتَغْفِرُكَ وَ أَتُوبُ إِلَيْكَ .
33 ) وَ قُلْتَ تَبارَكْتَ وَ تَعالَيْتَ: ( وَ اِذا قيلَ لَهُمْ تَعالَوْا يَسْتَغْفِرْ لَكُمْ رَسُولُ اللهِ لَوَّوْا رُؤُسَهُمْ وَ رَأَيْتَهُمْ يَصُدُّونَ وَ هُمْ مُسْتَكْبِرُونَ )(2) وَ أَنَا أَسْتَغْفِرُكَ وَ أَتُوبُ إِلَيْكَ .
34 ) وَ قُلْتَ تَبارَكْتَ وَ تَعالَيْتَ: ( سَواءٌ عَلَيْهِمْ اَسْتَغْفَرْتَ لَهُمْ اَمْ لَمْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ لَنْ يَغْفِرَ اللهُ لَهُمْ )(3) وَ أَنَا أَسْتَغْفِرُكَ وَ أَتُوبُ إِلَيْكَ .
35 ) وَ قُلْتَ تَبارَكْتَ وَ تَعالَيْتَ: ( وَ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ اِنَّهُ كانَ غَفّاراً )(4) وَ أَنَا أَسْتَغْفِرُكَ وَ أَتُوبُ إِلَيْكَ .
36 ) وَ قُلْتَ تَبارَكْتَ وَ تَعالَيْتَ: ( هُوَ خَيْرٌ وَ اَعْظَمُ اَجْراً وَ اسْتَغْفِرُوا الله اِنَّ اللهَ غَفُورٌ رَحيمٌ )(5) وَ أَنَا أَسْتَغْفِرُكَ وَ أَتُوبُ إِلَيْكَ .
37 ) وَ قُلْتَ تَبارَكْتَ وَ تَعالَيْتَ: ( فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَ اسْتَغْفِرْهُ اِنَّهُ كانَ تَوّاباً )(6) وَ أَنَا أَسْتَغْفِرُكَ وَ أَتُوبُ إِلَيْكَ .(7)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ سوره ممتحنه : 12.
2 ـ سوره منافقون : آيه 5.
3 ـ سوره منافقون : آيه 6.
4 ـ سوره نوح، آيه 10.
5 ـ سوره مزّمّل : آيه 20.
6 ـ سوره نصر : آيه 3.
7 ـ الصّحيفة العلويّة الجامعة ، ص 157 ـ 162 ; البلد الأمين ، ص 65 ، چ اعلمى بيروت .
ترجمه استغفار اميرالمؤمنين (عليه السلام) ، همراه آيات استغفار
1 ) خدايا تو خود، در كتاب محكمت كه بر پيامبر مرسل خويش (صلى الله عليه وآله وسلم) ، فرو فرستاده اى ، فرموده اى و گفتار تو حق است كه فرموده اى: « ( متّقين در دنيا چنين بودند كه ) كمى از شب را مى خوابيدند و در سحرگاهان استغفار مى كردند. » و من از تو آمرزش مى طلبم و به سوى تو باز مى گردم.
2 ) تو ( ذات پاكى دارى كه ) مبارك هستى و داراى علوّ مرتبه اى و فرموده اى: « سپس از همان جا كه مردم كوچ مى كنند ( به سوى سرزمين منى ) كوچ كنيد. و از خدا آمرزش بخواهيد، به راستى كه خدا بسيار آمرزنده و مهربانست. » و من از تو آمرزش مى خواهم و به سوى تو باز مى گردم.
3 ) تو ( ذات پاكى هستى كه ) مباركى و مرتبه ات عالى و بلند است و فرموده اى: « آن ها كه ( در برابر مشكلات و در مسير اطاعت خدا ) صابر و خويشتن دارند، راستگو هستند و ( در برابر خدا ) خضوع و ( در راه او مال خويش را ) انفاق مى كنند، و در سحرگاهان استغفار مى كنند. » و من از تو آمرزش مى طلبم و به سوى تو باز مى گردم.
4 ) تو ( ذات مقدّسى هستى كه ) مباركى و علوّ مرتبه دارى و فرموده اى: « كسانى كه هرگاه، كار زشتى انجام مى دهند، يا به نَفْس خويش ظلم مى كنند، خدا را به ياد مى آورند و براى گناهانشان استغفار مى كنند ; و كيست جز خدا كه گناهان را ببخشد; و اينان بر آنچه كرده اند، اصرار و پافشارى ندارند، و خوب مى دانند ( كه اصرار بر گناه با استغفار سازش ندارد ) » و من از تو آمرزش مى طلبم و به سويت باز مى گردم.
5 ) تو ( ذات منزهى هستى كه ) وجودت مبارك و برتر از افكار همه است و فرموده اى: « آن ها را ببخش و برايشان استغفار كن و در كارشان با آنان مشورت كن. امّا هنگامى كه تصميم گرفتى ( قاطع باش ) و بر خدا توكّل كن، به راستى كه خدا توكّل كنندگان را دوست دارد. » و من از تو طلب آمرزش مى كنم و به سوى تو باز مى گردم.
6 ) تو ( ذات بى مثالى هستى كه ) وجودى مبارك و مرتبه اى بلند دارى و فرموده اى: « اگر اينان زمانى كه به نَفْسهاى خويش ستم مى كنند، نزد تو آيند
و از خدا آمرزش طلبند، و رسول خدا هم براى آنان استغفار كند، خدا را توبه پذير و مهربان مى يابند. » و من از تو آمرزش مى جويم و به سوى تو باز مى گردم.
7 ) تو ذات مباركى هستى كه برتر از دسترس عقول و افكارى و فرموده اى: « هر كس كار بدى كند، يا به نَفْس خويش ستم روا دارد، سپس از خدا آمرزش طلبد، خدا را بسيار آمرزنده و مهربان مى يابد. » و من از تو آمرزش مى طلبم و به سوى تو باز مى گردم.
8 ) تو وجود مباركى هستى كه مرتبه اى عالى و بلند دارى و فرموده اى: « چرا به سوى خدا باز نمى گردند و از خدا آمرزش نمى طلبند؟ ( مگر نمى دانند كه ) خدا بسيار آمرزنده و مهربان است. » و من از تو طلب آمرزش مى كنم و به سوى تو باز مى گردم.
9 ) تو ( ذات پاكى دارى كه ) مبارك هستى و داراى علوّ مرتبه اى و فرموده اى: « ( اى رسول ما ) تا تو در ميان ايشان هستى، خدا آنان را عذاب نمى كند و ( نيز ) تا آن ها استغفار مى كنند و از خدا آمرزش مى طلبند، خدا آنان را عذاب نمى كند. » و من از تو آمرزش مى خواهم و به سوى تو باز مى گردم.
10 ) تو ( ذات مطهّرى هستى كه ) مباركى و مرتبه ات عالى و بلند است و ( درباره منافقين ) فرموده اى: « تو ( اى پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) ) براى آن ها استغفار كنى يا نكنى ( به حالشان فرق نمى كند ) اگر هفتاد مرتبه هم براى آن ها طلب آمرزش كنى، خدا آن ها را نمى بخشد. » و من از تو آمرزش مى طلبم و به سوى تو باز مى گردم.
11 ) تو ( ذاتى پاك دارى كه ) مبارك است و برتر از عقول همه اى و فرموده اى: « پيغمبر و كسانى كه ايمان آورده اند، نبايد براى مشركين استغفار كنند، اگر چه از نزديكان آن ها باشند، بعد از آن كه براى آنان روشن شد كه اين گروه اهل دوزخند. » و من از تو آمرزش مى طلبم و به سوى تو باز مى گردم.
12 ) تو وجودى مبارك و مرتبه اى بلند دارى و فرموده اى: « استغفار ابراهيم (عليه السلام) براى پدرش ( عمويش آذر ) به خاطر وعده اى بود كه به او داده بود » و من از تو آمرزش مى جويم و به سوى تو باز مى گردم.
13 ) وجود تو مبارك و مرتبه ات بلند است و فرموده اى: « از پروردگارتان آمرزش طلبيد، سپس به سوى او باز گرديد تا شما را به مدّت معينى ( كه براى عمرتان قرار داده است ) از نعمت ها و زندگى خوب بهره مندتان فرمايد، و هر صاحب فضيلتى را به مقدار فضيلتش ببخشد. » و من از تو طلب آمرزش مى كنم و به سوى تو باز مى گردم.
14 ) تو ( ذات پاك و ) مباركى هستى كه علوّ مرتبه دارى و فرموده اى: « اى قوم من از پروردگارتان طلب آمرزش كنيد، سپس به سوى او باز گرديد تا ( باران ) آسمان را به سوى شما، پى در پى فرو فرستد. و نيرويى بر نيرويتان بيافزايد و در حالى كه گنهكاريد از حق روى برنتابيد » و من از تو آمرزش مى طلبم و به سوى تو باز مى گردم.
15 ) تو ( ذات مقدسى هستى كه ) مباركى و علوّ مرتبه دارى و فرموده اى: « اوست خدايى كه شما را از زمين پديد آورد و آبادانيش را با عمرى كه به شما عطا كرد، در اختيارتان قرار داد. پس از او آمرزش بخواهيد، سپس به سوى او باز گرديد به تحقيق كه پروردگار من ( به بندگان خويش ) نزديك، و اجابت كننده ( خواسته آنان ) است. » و من از تو طلب آمرزش مى كنم و به سوى تو باز مى گردم.
16 ) تو ( ذات پاك و ) مباركى هستى و داراى علوّ مرتبه اى و فرموده اى: « از پروردگارتان آمرزش طلبيد، سپس به سوى او باز گرديد. به راستى، پروردگار من مهربان و دوستدار ( بندگان توبه كار ) است. » و من از تو آمرزش مى طلبم و به سويت باز مى گردم.
17 ) وجود تو مبارك و برتر از همه افكار است و فرموده اى: « ( تو اى زليخا ) براى گناهت استغفار كن، به راستى كه تو از خطاكاران بودى. » و من از تو آمرزش مى خواهم و به سويت باز مى گردم.
18 ) تو وجود مباركى هستى كه داراى علوّ مرتبه اى و فرموده اى: « اى پدر ما ( يعقوب (عليه السلام) ) براى گناهان ما ( و آنچه نسبت به فرزندت يوسف (عليه السلام) روا داشتيم ) استغفار كن، به تحقيق كه ما همگى از خطاكاران بوديم. » و من از تو طلب آمرزش مى نمايم و به سويت باز مى گردم.
19 ) تو ذاتى مبارك هستى و داراى علوّ مرتبه اى و ( و از زبان پيامبرت يعقوب (عليه السلام) ) فرموده اى: « بزودى برايتان استغفار مى كنم و از پروردگارم براى شما آمرزش مى طلبم ، به راستى كه او بسيار آمرزنده و مهربان است. » و من از تو آمرزش مى جويم و به سوى تو باز مى گردم.
20 ) تو مباركى و برترين رتبه را دارى و فرموده اى: « چه چيز جلوگير مردم شده است كه وقتى هدايت سراغشان آمد، ايمان آورند و از پروردگار خويش آمرزش طلبيده ، استغفار كنند؟ » و من از تو خواهش آمرزش دارم و به سويت باز مى گردم.
21 ) تو ذاتى مبارك و برتر از همه اى و فرموده اى: « ( ابراهيم (عليه السلام) به پدرش گفت: ) سلام بر تو باد، به زودى برايت از پروردگار خويش آمرزش مى طلبم، به راستى كه او همواره نسبت به من مهربان بوده است. » و من از تو درخواست آمرزش دارم و به سوى تو باز مى گردم.
22 ) تو وجودى مبارك و داراى مرتبه برتر هستى و فرموده اى: « ( اى پيامبر، هرگاه از تو براى بعضى از كارهاى مهم خويش اجازه خواستند ) ، به هر يك از آنان كه مى خواهى اجازه بده و براى ايشان ، از خدا آمرزش بخواه كه خداوند بسيار آمرزنده و مهربان است. » و من از تو آمرزش مى خواهم و به سوى تو باز مى گردم.
23 ) وجود تو مبارك و مرتبه ات بلند است و ( از قول پيامبرت صالح (عليه السلام) ) فرموده اى: « اى مردمى كه در عهد من زندگى مى كنيد، چرا براى بدى قبل از نيكى عجله مى كنيد ( و عذاب الهى را مى طلبيد نه رحمت او را؟ ) چرا از خداوند تقاضاى آمرزش نمى كنيد، تا بلكه مشمول رحمت خداوند قرار گيريد؟ » و من از تو آمرزش مى خواهم و به سوى تو باز مى گردم.
24 ) تو ( ذات پاكى هستى كه ) مبارك و داراى برترين مرتبه اى و فرموده اى: « داود، دانست كه ما با اين ماجرا او را آزموديم از اين رو از پروردگارش طلب آمرزش كرد، به سجده افتاد ، به سوى حق بازگشت و توبه كرد. » و من از تو آمرزش مى طلبم و به سويت باز مى گردم.
25 ) تو وجودى مبارك و داراى مرتبه اى بلند هستى و فرموده اى: « فرشتگانى كه عرش را بدوش مى كشند، و آن ها كه در اطرافشان هستند، با حمد پروردگارشان ( خدا را ) تسبيح گفته و به او ايمان مى آورند، و براى كسانى كه ايمان آورده اند استغفار مى كنند. » و من از تو طلب آمرزش مى كنم و به سويت باز مى گردم.
26 ) تو ( ذات پاك و ) مباركى هستى كه علوّ مرتبه دارى و فرموده اى: « صبر و
شكيبايى پيشه كن كه وعده خداوند حق است. و براى گناهت استغفار كن، و صبح و شام با حمد پروردگارت ، تسبيح ( او را ) به جاى آور. » و من از تو آمرزش مى طلبم و به سويت باز مى گردم.
27 ) تو ذات مباركى هستى كه داراى علوّ مرتبه اى و فرموده اى: « پس تمام توجّه خويش را به او كنيد و از وى آمرزش طلبيد. » و من از تو آمرزش مى خواهم و به سويت باز مى گردم.
28 ) تو ( ذات پاكى هستى كه ) مبارك و برتر از همه اى و فرموده اى: فرشتگان با حمد پروردگارشان تسبيح ( خدا ) مى گويند و براى كسانى كه در زمين اند ( و به خداى خويش ايمان دارند ) ، استغفار مى كنند. آگاه باشيد كه خداوند بسيار آمرزنده و مهربان است. » و من از تو تقاضاى عفو و بخشش دارم و به سويت باز مى گردم.
29 ) وجود تو مبارك و علوّ مرتبه ات از همه بيشتر است و فرموده اى: « بدان كه معبودى جز خداى يكتا نيست. و براى گناه خودت و گناه مردان و زنان با ايمان، استغفار كن و خداوند محل حركت و قرارگاه شما را مى داند. » و من از تو آمرزش مى طلبم و به سويت باز مى گردم.
30 ) تو وجودى مبارك و برتر از همه دارى و فرموده اى: « به زودى آن دسته از اعراب كه از شركت در جنگ تخلف ورزيدند ( نزد تو آمده و ) مى گويند: ( اموال و اهل و عيال ) ما را مشغول كرد ( و از شركت در جنگ بازداشت ) پس براى ( اين گناه ) ما استغفار كن. » و من از تو عفو و بخشش مى خواهم و به سويت باز مى گردم.
31 ) تو ( ذات مقدّسى هستى كه ) وجودت مبارك است و داراى مرتبه اى بلند هستى و فرموده اى: « ( ابراهيم به قوم مشرك خود گفت: ... ميان ما و شما دشمنى هميشگى آشكار شده ) تا آن زمان كه به خداى يگانه ايمان آوريد. جز آن سخن كه ابراهيم به پدرش ( عمويش آذر ) گفت ( و وعده داد ) كه براى تو آمرزش مى طلبم، و در عين حال در برابر خدا مالك چيزى نيستيم ( و اختيارى نداريم ) پروردگارا ، ما بر تو توكّل كرديم و به سوى تو بازگشتيم و همه فرجام ها به سوى تو است. » و من از تو طلب آمرزش مى نمايم و به سويت باز مى گردم.
32 ) تو ( ذات مطهّرى هستى كه ) مبارك و داراى علوّ مرتبه اى و فرموده اى: « ( اى پيامبر هنگامى كه زنان مؤمن نزد تو آيند، تا با تو بيعت كنند اگر ) در هيچ كار شايسته اى با تو مخالفت نمى كنند، با آن ها بيعت كن و براى آنان از درگاه خدا آمرزش بخواه كه خداوند بسيار آمرزنده و مهربان است. » و من از تو آمرزش مى جويم و به سويت باز مى گردم.
33 ) تو وجود مباركى هستى كه علوّ مرتبه دارى و فرموده اى: « و هر زمان به آن ها ( منافقين ) گفته مى شود: بياييد تا رسول خدا برايتان استغفار كند، ( از شدّت تكبر و غرور ) سرهايشان را به عقب مى چرخانند و آن ها را مى بينى كه راه حق و سعادت را به روى خود و ديگران مى بندند و تكبر مىورزند. » و من از تو خواهش آمرزش دارم و به سويت باز مى گردم.
34 ) تو ( ذات مهربان و ) مباركى هستى كه برتر از عقول همه اى و فرموده اى: « براى اينان ( منافقين ) مساوى است كه برايشان استغفار كنى يا نكنى، خدا
آن ها را نخواهد آمرزيد. » و من از تو آمرزش مى طلبم و به سويت باز مى گردم.
35 ) تو وجود مباركى دارى كه برتر از افكار همه اى و فرموده اى: « از پروردگارتان آمرزش طلبيد كه او بسيار آمرزنده است. » و من از تو تقاضاى عفو و بخشش دارم و به سويت باز مى گردم.
36 ) وجود تو مبارك و مرتبه تو بلند است و فرموده اى: « ( آنچه از كارهاى نيك براى خود از پيش مى فرستيد ) نزد خدا به بهترين وجه و بزرگترين پاداش خواهيد يافت. و از خدا آمرزش بخواهيد كه خداوند بسيار آمرزنده و مهربان است. » و من از تو عفو و آمرزش مى طلبم و به سويت باز مى گردم.
37 ) تو وجودى مبارك و داراى مرتبه اى بلند هستى و فرموده اى: « با حمد پروردگارت تسبيح بگو و از او آمرزش بطلب كه او توبه پذير است. » و من از تو طلب و عفو و آمرزش دارم و به سويت باز مى گردم.
*
نجات از فقر و گسترش روزى
استغفار در ساعت بين الطّلوعين، بعد از نافله صبح، مخصوصاً اگر هفتاد مرتبه باشد، داراى آثار و بركات فراوانى است. ما در بحث « بهترين اوقات استغفار » به بخشى از آن اشاره كرديم. از جمله آثار آن وسعت رزق و روزى است، زيرا علاوه بر اين كه، يكى از بركات استغفار وسعت روزى است; بيدار ماندن در اين ساعت تا طلوع آفتاب و پرداختن به عبادت خدا نيز باعث افزايش روزى انسان است.
محمد بن مسلم از امام صادق (عليه السلام) ، يا امام باقر (عليه السلام) سؤال كرد: خواب بعد از نماز صبح چگونه است؟
حضرت فرمودند: روزى ( انسان ) در اين ساعت گسترش پيدا مى كند و من دوست ندارم، شخص در اين ساعت بخوابد ( و از روزى خويش محروم گردد.)(1)
خواب صبح ، خواب شومى است كه نحوست آن در زندگى روزمره
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ من لايحضره الفقيه ، ج 1 ، ص 501 ; التهذيب ، ج 2 ، ص 138 ; وسائل الشيعه ، ج 6 ، ص 496 .
انسان آشكار گشته ، از جمله آنكه روزى را از او دور كرده ، رنگ چهره را تغيير داده و رخساره شخص را دگرگون و زشت مى سازد.(1)
خواب بين الطلوعين اگر همراه با ترك نماز صبح باشد مبغوضيّتش شديدتر و آثار شومش بيشتر مى گردد، تا آنجا كه زمين هم تحمّل چنين انسانى را نداشته و از اين كردار ناپسند او ناله مى كند ، همانگونه كه از خون حرامى كه بر روى آن ريخته مى شود ، و غسلى كه بر روى آن از زنا مى گردد ، ناله مى زند!(2)
خواب در اين ساعت به قدرى مذموم است كه در الهامات نورانى امامان پاك (عليهم السلام) شديداً نكوهش شده و براى اينكه شيعيان گرفتار پى آمدهاى ناگوارش نگردند ، به آنان دستور داده اند : در ساعت بين الطلوعين ، قبل از طلوع و غروب آفتاب ، زياد به ياد خدا باشيد ، از شرّ ابليس و لشكريانش به او پناه برده و فرزندان خردسالتان را در پناه خداوند در آوريد . چه آنكه اين دو ساعت ، ساعت غفلت شمرده شده است.(3)
مهمترين اثر شومِ غفلت در اين ساعت ، محروميّت از روزى ، مخصوصاً روزى هاى اضافه و بى گمان است!
در دورانهاى گذشته وضع بنى اسرائيل چنين بود كه روزىِ آنان ( انگبين و عسل و بلدرچين ) ، از طلوع فجر تا طلوع خورشيد ، نازل مى گشت ، و هركس مى خوابيد سهم او نازل نمى شد و چون بيدار مى شد و سهم خويش
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ وسائل الشيعه ، ج 6 ، ص 497 ، ح 3 .
2 ـ وسائل الشيعه ، ج 6 ، ص 497 ، ح 7 .
3 ـ وسائل الشيعه ، ج 6 ، ص 496 ، ح 5 .
را نمى ديد ، ناچار براى گذران روزيش از مردم سؤال و درخواست مى كرد.(1) بدين خاطر ، امامان معصوم (عليهم السلام) تأكيد فراوانى نسبت به بيدارى در اين ساعت داشتند ، تا شيعيانشان از روزى خويش محروم نمانند .
امام سجاد (عليه السلام) در كلامى زيبا و پر معنا به ابوحمزه ثمالى فرمودند:
لا تَنامَنَّ قَبْلَ طُلُوع الشَّمْسِ ، فَاِنّى اَكْرَهُها لَكَ ، إِنَّ اللهَ يُقَسِّمُ في ذلِكَ الْوَقْتِ اَرْزاقَ العِبادِ وَ عَلى اَيْدينا يُجْريها.(2)
حتماً سعى كن قبل از طلوع خورشيد نخوانى ، كه من اين كار را براى تو خوش ندارم . به راستى ، خداوند در اين ساعت روزى هاى بندگان را تقسيم مى كند ; و اين كار را خدا به دست ما اجرا مى كند.
بنابراين با توجّه با اينكه ، خوابيدن در اين ساعت باعث از دست دادن روزى خويشتن است و يا زحمت انسان را براى تحصيل آن ، دو چندان كرده و چه بسا مساوى با ريختن آبروى او است ; خوب است كه در اين دقايق سرنوشت ساز بيدار مانده ، با خداى مهربان مناجات كرده و از او آمرزش طلبيم .
همچنين براى گناهانمان از امام زمان خويش ـ ارواحنا فداه ـ عذرخواهى كنيم ، به اين اميد كه وقتى روزىِ ما را از خدا طلب مى كند ، سهم بيشترى برايمان درخواست فرمايد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ وسائل الشيعه ، ج 6 ، ص 496 ، ح 4 .
2 ـ وسائل الشيعه ، ج 6 ، ص 499 ، ح 11 ; بحارالأنوار ، ج 46 ، ص 23 ; و ج 73 ، ص 185 ; بصائر الدّرجات ، ص 343 .
آرى! چه زيباست كه بعد از قرائت استغفارهاى وارده در اين ساعت دعاى عهد را تلاوت كرده و با يكى از زيارات امام عصر ـ عجلّ الله فرجه ـ آن بزرگوار را زيارت كنيم. و با او پيمان ببنديم كه ديگر با كردار ناشايستمان قلب نورانيش را جريحه دار نسازيم.(1)
در اين صورت است كه استغفارمان به درگاه خدا، با آمين آن بزرگوار عجين گشته ، به استجابت رسيده و به همه بركات استغفار دست خواهيم يافت.
امام سجاد (عليه السلام) در اين ساعت، استغفارى را تلاوت مى كردند كه ما در بحث نمونه هاى استغفار، آن را يادآور شديم.(2)
پيغمبر اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم) براى استغفار خاصّى در اين ساعت فضايل زيادى ذكر مى كنند، از جمله مى فرمايند:
هر كس ( در اين ساعت ) آن را تلاوت كند، هيچ گاه فقير نمى شود.(3)
اميرالمؤمنين (عليه السلام) مقيد بودند، اين ساعت را بيدار مانده با خداى خويش مناجات كرده و هفتاد بار استغفار كنند، و در هر مرتبه استغفار خاصّى را با مضامينى عالى تلاوت فرمايند . ما متن عربى و ترجمه اين استغفار را در پايان اين بخش كتاب مى آوريم، بسيار بجا و شايسته است ، شيفتگان مكتب علوى، از مضامين پر بارش بهره مند شوند و با توجه به مضامين بلند و زيباى آن ، با معرفت بيشترى به مولاى خود عشق ورزيده، قدر مذهب
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ دعاى عهد و زيارات امام زمان عليه السّلام را در اواخر « مفاتيح الجنان » قبل و بعد از دعاى ندبه ، مى توانيد بيابيد.
2 ـ بحارالأنوار، ج 84، ص 325. همين كتاب ، ص ...
3 ـ متن زيباى اين استغفار ، در صفحه 253 همين كتاب آمده است .
خويش را بدانند، و براى سير و سلوك و درك كمالات معنوى به مولايشان تأسى كرده و همچون آن بزرگوار با خدا مناجات نمايند و به دنبال هر صدايى نروند.
مرحوم كفعمى مى فرمايد:
روش اميرالمؤمنين على (عليه السلام) چنين بود كه در سحر هر شب بعد از دو ركعت نافله صبح، هفتاد مرتبه چنين استغفار مى كردند ، يعنى اين نسخه استغفار را كه داراى هفتاد فراز است ، يك بار تلاوت مى فرمودند .(1)
ما متن اين استغفار را با چهار نسخه « بحارالأنوار ، علامه مجلسى (ره) » ، « بلد الأمين ، مرحوم كفعمى (ره) » ، « الصّحيفة العلوية الثّانية ، محدّث نورى (ره) » و « الصّحيفة العلوية الجامعة ، تحقيق مدرسة الإمام المهدى (عليه السلام) » مقابله كرديم و نسخه كامل و صحيح تر را در متن و اختلاف نسخه ها را در حاشيه آورديم .
اينك متن استغفار مذكور و سپس ترجمه روان آن ، از نظر خوانندگان محترم مى گذرد :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ البلد الامين، ص 38 تا 46 ، چ سنگى ; بحارالأنوار، ج 84، ص 326.
استغفار اميرالمؤمنين (عليه السلام) بعد از نافله صبح
1 ) اَللّهُمَّ اِنّى اُثْنى عَلَيْكَ بِمَعُونَتِكَ عَلى ما نِلْتُ بِهِ الثَّناءَ عَلَيْكَ، وَ اُقِرُّ لَكَ عَلى نَفْسى بِما اَنْتَ اَهْلُهُ، وَ الْمُسْتَوْجِبُ لَهُ فى قَدْرِ فَسادِ نِيَّتى وَ ضَعْفِ يَقينى، اَللّهُمَّ نِعْمَ الاِْلهُ اَنْتَ، وَ نِعْمَ الرَّبُّ اَنْتَ، وَ بِئْسَ الْمَرْبُوبُ اَنَا وَ نِعْمَ الْمَوْلى اَنْتَ، وَ بِئْسَ الْعَبْدُ اَنَا، وَ نِعْمَ الْمالِكُ، اَنْتَ، وَ بِئْسَ الْمَمْلُوكُ اَنَا ، فَكَمْ قَدْ اَذْنَبْتُ فَعَفَوْتَ عَنْ ذَنْبى ، وَ كَمْ قَدْ اَجْرَمْتُ فَصَفَحْتَ عَنْ جُرْمى ، وَ كَمْ قَدْ اَخْطَأْتُ فَلَمْ تُؤاخِذْنى، وَ كَمْ قَدْ تَعَمَّدْتُ فَتَجاوَزْتَ عَنّى ، وَ كَمْ قَدْ عَثَرْتُ فَاَقَلْتَنى عَثْرَتى وَ لَمْ تُؤاخِذْنى عَلى غِرَّتى، فَاَنَا الظّالِمُ لِنَفْسِى، اَلْمُقِرُّ بِذَنْبى، الْمُعْتَرِفُ بِخَطيئَتى ، فيا غافِرَ الذُّنُوبِ اَسْتَغْفِرُكَ لِذَنْبى، وَ اَسْتَقيلُكَ لِعَثْرَتى، فَاَحْسِنْ اِجابَتى، فَاِنَّكَ اَهْلُ الاِْجابَةِ، وَ اَهْلُ التَّقْوى وَ اَهْلُ الْمَغْفِرَةِ.
2 ) اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْب قَوِيَ بَدَنى عَلَيْهِ بِعافِيَتِكَ، اَوْ نالَتْهُ قُدْرَتى بِفَضْلِ نِعْمَتِكَ، اَوْ بَسَطْتُ اِلَيْهِ يَدى بِتَوْسِعَةِ رِزْقِكَ، اَوِ احْتَجَبْتُ
فيهِ مِنَ النّاسِ بِسَتْرِكَ أَوِ اتَّكَلْتُ فيهِ عِنْدَ خَوْفى مِنْهُ عَلى اَناتِكَ وَ وَثِقْتُ
مِنْ سَطْوَتِكَ عَلَىَّ فيهِ بِحِلْمِكَ، وَ عَوَّلْتُ فيهِ عَلى كَرَمِ عَفْوِكَ فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِهِ ، وَاغْفِرْهُ لى يا خَيْرَ الْغافِرينَ.
3 ) اَللّهُمَّ وَ اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْبِ يَدْعُو إِلى غَضَبِكَ، اَوْ يُدْنى مِنْ سَخَطِكَ اَوْ يَميلُ بى اِلى مَا نَهَيْتَنى عَنْهُ، اَوْ يَنْأى(1) عَمّا دَعَوْتَنى اِلَيْهِ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِهِ ، وَاغْفِرْهُ لى يا خَيْرَ الْغافِرينَ.
4 ) اَللّهُمَّ وَ اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْب اسْتَمَلْتُ اِلَيْهِ اَحَداً مِنْ خَلْقِكَ بِغَوايَتى، اَوْ خَدَعْتُهُ بِحيلَتى فَعَلَّمْتُهُ مِنْهُ ما جَهِلَ، وَ عَمَّيْتُ عَلَيْهِ مِنْهُ ما عَلِمَ وَ لَقيتُكَ غَداً بِاَوْزارى وَ اَوْزار مَعَ اَوْزارى، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِهِ ، وَاغْفِرْهُ لى يا خَيْرَ الْغافِرينَ.
5 ) اَللّهُمَّ وَ اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْب يَدْعُو اِلَى الْغَىِّ، وَ يُضِلُّ عَنِ الرُّشْدِ، وَ يُقِلُّ الرِّزْقَ، وَ يَمْحَقُ الْبَرَكَةَ ،(2) وَ يُخْمِلُ الذِّكْرَ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد ، وَاغْفِرْهُ لى يا خَيْرَ الْغافِرينَ.
6 ) اَللّهُمَّ وَ اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْب اَتْعَبْتُ فيهِ جَوارِحى فى لَيْلى وَ نَهارى وَ قَدِ اسْتَتَرْتُ مِنْ عِبادِكَ بِسَتْرى، وَ لا سَتْرَ اِلاّ ما سَتَرْتَنى ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد ، وَاغْفِرْهُ لى يا خَيْرَ الْغافِرينَ.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ في « البحار و العلوية الثانية » : أو ينأبي و في « البلد » : يَنآني .
2 ـ « البلد » : و يمحق التالد . اي : يهلك المال الذي كان من القديم عند الرجل .
7 ) اَللّهُمَّ وَ اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْب رَصَدَنى فيهِ اَعْدائى لِهَتْكى فَصَرَفْتَ كَيْدَهُمْ عَنّى، وَ لَمْ تُعِنْهُمْ عَلى فَضيحَتى ، كَاَنّى لَكَ وَلىٌّ فَنَصَرْتَنى، وَ اِلى مَتى يا رَبِّ اَعْصى فَتُمْهِلُنى ، وَ طالَ ما عَصَيْتُكَ فَلَمْ تُؤاخِذْنى ، وَ سَاَلْتُكَ عَلى سُوءِ فِعْلى فَاَعْطَيْتَنى، فَاَىُّ شُكْر يَقُومُ عِنْدَكَ بِنِعْمَة مِنْ نِعَمِكَ عَلَىَّ فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد ، وَاغْفِرْهُ لى يا خَيْرَ الْغافِرينَ.
8 ) اَللّهُمَّ وَ اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْب قَدَّمْتُ اِلَيْكَ فيهِ تَوْبَتى ، ثُمَّ واجَهْتُ بِتَكَرُّمِ قَسَمى بِكَ، وَ اَشْهَدْتُ عَلى نَفْسى بِذلِكَ اَوْلِياءَكَ مِنْ عِبادِكَ اَنّى غَيْرُ عائِد اِلى مَعْصِيَتِكَ، فَلَمّا قَصَدَنى بِكَيْدِهِ الشَّيْطانُ، وَ مالَ بى اِلَى الْخِذْلانِ ، وَ دَعَتْنى نَفْسى اِلَى الْعِصْيانِ، اسْتَتَرْتُ حَياءً مِنْ عِبادِكَ، جُرْاَةً مِنّى عَلَيْكَ وَ اَنَا أَعْلَمُ اَنَّهُ لا يُكِنُّنى مِنْكَ سِتْرٌ وَ لا بابٌ، وَ لا يَحْجُبُ نَظَرَكَ اِلَىَّ حِجابٌ، فَخالَفْتُكَ فِى الْمَعْصِيَةِ اِلى ما نَهَيْتَنى عَنْهُ ثُمَّ كَشَفْتَ السِّتْرَ عَنّى، وَ ساوَيْتُ اَوْلِياءَكَ كَاَنّى لَمْ اَزَلْ لَكَ طائِعاً، وَ اِلى اَمْرِكَ مُسارِعاً وَ مِنْ وَعيدِكَ فازِعاً، فَلَبَّسْتُ عَلى عِبادِكَ ، وَ لا يَعْرِفُ بِسَريرَتى(1) غَيْرُكَ فَلَمْ تَسِمْنى بِغَيْرِ سَمْتِهِمْ ، بَلْ اَسْبَغْتَ عَلَىَّ مِثْلَ نِعَمِهِمْ ، ثُمَّ فَضَّلْتَنى فى ذلِكَ عَلَيْهِمْ حَتّى كَاَنّى عِنْدَكَ فى دَرَجَتِهِمْ ، وَ ما ذلِكَ اِلاّ بِحِلْمِكَ وَ فَضْلِ نِعْمَتِكَ ، فَلَكَ الْحَمْدُ مَوْلاىَ فَاَسْاَلُكَ يا اَللهُ، كَما سَتَرْتَهُ عَلَىَّ فِى الدُّنْيا اَنْ لا تَفْضَحْنى بِهِ فِى الْقِيامَةِ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ.
9 ) اَللّهُمَّ وَ اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْب سَهَرْتُ لَهُ لَيْلى فِى التَّاَنّى لاِِتْيانِهِ وَ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ « البلد » : بِسيرتى .
التَّخَلُّصِ اِلى وُجُودِهِ حَتى اِذا أَصْبَحْتُ تَخَطَّأْتُ اِلَيْكَ بِحِلْيَةِ الصّالِحينَ وَ اَنَا مُضْمِرٌ خِلافَ رِضاكَ يا رَبَّ الْعالَمينَ. فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد ، وَاغْفِرْهُ لى يا خَيْرَ الْغافِرينَ.
10 ) اَللّهُمَّ وَ اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْب ظَلَمْتُ بِسَبَبِهِ وَلِيّاً مِنْ اَوْلِيائِكَ، اَوْ
نَصَرْتُ بِهِ عَدُوّاً مِنْ اَعْدائِكَ ، اَوْ تَكَلَّمْتُ فيهِ بِغَيْرِ مَحَبَّتِكَ، اَوْ نَهَضْتُ فيهِ اِلى غَيْرِ طاعَتِكَ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد ، وَ اغْفِرْهُ لى يا خَيْرَ الْغافِرينَ.
11 ) اَللّهُمَّ وَ اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْب نَهَيْتَنى عَنْهُ فَخالَفْتُكَ اِلَيْهِ، اَوْ حَذَّرْتَنى اِيّاهُ فَاَقَمْتُ عَلَيْهِ، اَوْ قَبَّحْتَهُ لى فَزَيَّنْتُهُ لِنَفْسى، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد ، وَاغْفِرْهُ لى يا خَيْرَ الْغافِرينَ.
12 ) اَللّهُمَّ وَ اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْب نَسيتُهُ فَاَحْصَيْتَهُ، وَ تَهاوَنْتُ بِهِ فَاَثْبَتَّهُ وَ جاهَرْتُكَ فيهِ(1) فَسَتَرْتَهُ عَلَىَّ، وَ لَوْ تُبْتُ اِلَيْكَ مِنْهُ لَغَفَرْتَهُ ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد ، وَاغْفِرْهُ لى يا خَيْرَ الْغافِرينَ.
13 ) اَللّهُمَّ وَ اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْب تَوَقَّعْتُ فيهِ قَبْلَ انْقِضائِهِ تَعْجيلَ الْعُقُوبَةِ فَاَمْهَلْتَنى ، وَ اَوْلَيْتَ(2) عَلَىَّ سِتْراً فَلَمْ الُ فى هَتْكِهِ عَنّى جُهْداً، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد ، وَاغْفِرْهُ لى يا خَيْرَ الْغافِرينَ.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ جاهرت به.
2 ـ « البحار و البلد » : أدْلَيْتَ .
14 ) اَللّهُمَّ وَ اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْب يَصْرِفُ عَنّى رَحْمَتَكَ، اَوْ يُحِلُّ بى نِقْمَتَكَ، اَوْ يُحْرِمُنى كَرامَتَكَ ، اَوْ يُزيلُ عَنّى نِعْمَتَكَ ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد ، وَاغْفِرْهُ لى يا خَيْرَ الْغافِرينَ.
15 ) اَللّهُمَّ وَ اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْب يُورِثُ الْفَناءَ ، اَوْ يُحِلُّ الْبَلاءَ، اَوْ يُشْمِتُ الاَْعْداءَ، اَوْ يَكْشِفُ الْغِطاءَ ، اَوْ يَحْبِسُ قَطْرَ السَّماءِ ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد ، وَاغْفِرْهُ لى يا خَيْرَ الْغافِرينَ.
16 ) اَللّهُمَّ وَ اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْب عَيَّرْتُ بِهِ اَحَداً مِنْ خَلْقِكَ، اَوْ قَبَّحْتُهُ مِنْ فِعْلِ اَحَد مِنْ بَرِيَّتِكَ، ثُمَّ تَقَحَّمْتُ عَلَيْهِ وَ انْتَهَكْتُهُ جُرْاَةً مِنّى عَلى مَعْصِيَتِكَ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد ، وَاغْفِرْهُ لى يا خَيْرَ الْغافِرينَ.
17 ) اَللّهُمَّ وَ اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْب تُبْتُ اِلَيْكَ مِنْهُ، وَ اَقْدَمْتُ عَلى فِعْلِهِ فَاسْتَحْيَيْتُ مِنْكَ وَ اَنَاَ عَلَيْهِ ، وَ رَهِبْتُكَ وَ اَنَا فيهِ ثُمَّ اسْتَقَلْتُكَ مِنْهُ وَعُدْتُ اِلَيْهِ ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد ، وَاغْفِرْهُ لى يا خَيْرَ الْغافِرينَ.
18 ) اَللّهُمَّ وَ اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْب تَوَرَّكَ عَلَىَّ وَ وَجَبَ فى فِعْلى بِسَبَبِ عَهْد عاهَدْتُكَ عَلَيْهِ، اَوْ عَقْد عَقَدْتُهُ لَكَ، اَوْ ذِمَّة الَيْتُ بِها مِنْ اَجْلِكَ لاَِحَد مِنْ خَلْقِكَ، ثُمَّ نَقَضْتُ ذلِكَ مِنْ غَيْرِ ضَرُورَة لِرَغْبَتى فيهِ، بَلِ اسْتَزَلَّنى عِنِ الْوَفاءِ بِهِ الْبَطَرُ، وَ اسْتَحَطَّنى عَنْ رِعايَتِهِ الاَْشَرُ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد ، وَاغْفِرْهُ لى يا خَيْرَ الْغافِرينَ.
19 ) اَللّهُمَّ وَ اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْب لَحِقَنى بِسَبَبِ نِعْمَة اَنْعَمْتَ بِها عَلَىَّ
فَقَوِيْتُ بِها عَلى مَعْصِيَتِكَ ، وَ خالَفْتُ بِها اَمْرَكَ، وَ قَدَّمْتُ بِها عَلى وَعيدِكَ ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد ، وَاغْفِرْهُ لى يا خَيْرَ الْغافِرينَ.
20 ) اَللّهُمَّ وَ اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْب قَدَّمْتُ فيهِ شَهْوَتى عَلى طاعَتِكَ، وَ اثَرْتُ فيهِ مَحَبَّتى عَلى اَمْرِكَ ، وَ اَرْضَيْتُ نَفْسى فيهِ بِسَخَطِكَ اِذْ اَرْهَبْتَنى(1) مِنْهُ بِهَيْبَتِكَ ، وَ قَدَّمْتَ اِلَىَّ فيهِ بِاِعْذارِكَ ، وَ احْتَجَجْتَ عَلَىَّ فيهِ بِوَعيدِكَ ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد ، وَاغْفِرْهُ لى يا خَيْرَ الْغافِرينَ.
21 ) اَللّهُمَّ وَ اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْب عَلِمْتُهُ مِنْ نَفْسى اَوْ نَسيتُهُ اَوْ ذَكَرْتُهُ اَوْ تَعَمَّدْتُهُ اَوْ اَخْطَأْتُهُ(2) مِمّا لا اَشُّكُّ اَنَّكَ سائِلٌ(3) عَنْهُ ، وَ اَنَّ نَفْسى مُرْتَهَنَةٌ ( بِهِ ) لَدَيْكَ ، وَ اِنْ كُنْتُ قَدْ نَسيتُهُ وَ غَفَلْتُ عَنْهُ ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد ، وَاغْفِرْهُ لى يا خَيْرَ الْغافِرينَ.
22 ) اَللّهُمَّ وَ اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْب واجَهْتُكَ ( بِهِ وَ قَدْ اَيْقَنْتُ اَنَّكَ تَرانى ) عَلَيْهِ ، وَ اُغْفِلْتُ اَنْ اَتُوبَ اِلَيْكَ مِنْهُ ،(4) وَ اُنْسيتُ اَنْ اَسْتَغْفِرَكَ لَهُ ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد ، وَاغْفِرْهُ لى يا خَيْرَ الْغافِرينَ.
23 ) اَللّهُمَّ وَ اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْب دَخَلْتُ فيهِ بِحُسْنِ ظَنّى بِكَ اَنْ لا تُعَذَّبَنى
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ « البلد » : رَهَّبْتَي . و في « البحار » : اذ رهبتني .
2 ـ « البحار و البلد » : اَخْطَأتُ .
3 ـ « البحار و البلد » : سائِلى .
4 ـ هكذا في « البلد و العلوية الجامعة » و في « العلوية الثانية » : اَللّهُمَّ وَ اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْب دَخَلْتُ فيهِ بِحُسْنِ ظَنّى بِكَ اَنْ لا تُعَذِّبَنى.، واجَهْتُكَ عَلَيْه وَ اُغْفِلْتُ اَنْ اَتُوبَ اِلَيْكَ مِنْهُ.
عَلَيْهِ ، وَ رَجَوْتُكَ لِمَغْفِرَتِهِ ، فَاَقْدَمْتُ عَلَيْهِ ، وَ قَدْ عَوَّلْتُ عَلى مَعْرِفَتى بِكَرَمِكَ اَنْ لا تَفْضَحَنى بَعْدَ اَنْ سَتَرْتَهُ عَلَىَّ ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد ، وَاغْفِرْهُ لى يا خَيْرَ الْغافِرينَ.
24 ) اَللّهُمَّ وَ اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْب اسْتَوْجَبْتُ مِنْكَ بِهِ رَدَّ الدُّعاءِ ، وَ حِرْمانَ الاِْجابَةِ ، وَ خَيْبَةَ الطَّمَعِ ، وَ انْفِساخَ الرَّجاءِ ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد ، وَاغْفِرْهُ لى يا خَيْرَ الْغافِرينَ.
25 ) اَللّهُمَّ وَ اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْب يُعْقِبُ الْحَسْرَةَ ، وَ يُورِثُ النَّدامَةَ ، وَ يَحْبِسُ الرِّزْقَ ، وَ يَرُدُّ الدُّعاءَ ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد ، وَاغْفِرْهُ لى يا خَيْرَ الْغافِرينَ.
26 ) اَللّهُمَّ وَ اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْب يُورِثُ الاَْسْقامَ وَ الْفَناءَ ، وَ يُوجِبُ النِّقَمَ وَ الْبَلاءَ ، وَ يَكُونُ فِى الْقِيامَةِ حَسْرَةً وَ نَدامَةً ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد ، وَاغْفِرْهُ لى يا خَيْرَ الْغافِرينَ.
27 ) اَللّهُمَّ وَ اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْب مَدَحْتُهُ بِلِسانى ، اَوْ اَضْمَرَهُ جَنانى، اَوْ هَشَّتْ اِلَيْهِ نَفْسى ، اَو اَتَيْتُهُ(1) بِفِعالى ، اَوْ كَتَبْتُهُ بِيَدى ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد ، وَاغْفِرْهُ لى يا خَيْرَ الْغافِرينَ.
28 ) اَللّهُمَّ وَ اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْب خَلَوْتُ بِهِ فى لَيْل اَوْ نَهار، وَ اَرْخَيْتَ عَلَىَّ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ زينته.
فيهِ الاَْسْتارَ حَيْثُ لا يَرانى اِلاّ اَنْتَ يا جَبّارُ ، فَارْتابَتْ فيهِ نَفْسى وَ تَحَيَّرْتُ(1) بَيْنَ تَرْكِهِ لِخَوْفِكَ ، وَ انْتِهاكِهِ لِحُسْنِ الظَّنِّ بِكَ ، فَسَوَّلَتْ لى نَفْسِىَ الاِْقْدامَ عَلَيْهِ فَواقَعْتُهُ وَ اَنَا عارِفٌ بِمَعْصِيَتى فيهِ لَكَ ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد ، وَاغْفِرْهُ لى يا خَيْرَ الْغافِرينَ.
29 ) اَللّهُمَّ وَ اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْب اِسْتَقْلَلْتُهُ ، اَوِ اسْتَكْثَرْتُهُ ، اَوِ اسْتَعْظَمْتُهُ ، اَوِ اسْتَصْغَرْتُهُ ، اَوْ وَرَّطَنى جَهْلى فيهِ ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد ، وَاغْفِرْهُ لى يا خَيْرَ الْغافِرينَ.
30 ) اَللّهُمَّ وَ اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْب مالَئْتُ(2) فيهِ عَلى اَحَد مِنْ خَلْقِكَ ، اَوْ اَسَأْتُ بِسَبَبِهِ اِلى اَحَد مِنْ بَرِيَّتِكَ ، اَوْ زَيَّنَتْهُ لى نَفْسى ، اَوْ اَشَرْتُ بِهِ اِلى غَيْرى اَوْ دَلَلْتُ عَلَيْهِ سِواىَ، اَوْ اَصْرَرْتُ عَلَيْهِ بِعَمْدى ، اَوْ اَقَمْتُ عَلَيْهِ بِجَهْلى ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد ، وَاغْفِرْهُ لى يا خَيْرَ الْغافِرينَ.
31 ) اَللّهُمَّ وَ اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْب خُنْتُ فيهِ اَمانَتى ، اَو بَخَّسْتُ(3) فيهِ بِفِعْلِهِ نَفْسى ، اَوِ احْتَطَبْتُ(4) بِهِ عَلى بَدَنى ، اَوْ اثَرْتُ فيهِ شَهَواتى ، اَوْ قَدَّمْتُ فيهِ لَذّاتى ، اَوْ سَعَيْتُ فيهِ لِغَيْرى ، اَوِ اسْتَغْوَيْتُ(5) اِلَيْهِ مَنْ تابَعَنى ، اَوْ كاثَرْتُ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ « العلويّة: الثانية و خ ل » : حيّرت و في « البحار و البلد » : مَيَّزْتُ .
2 ـ ساعدت . و في « البلد » : مالَيْتُ .
3 ـ « العلوية الثانية » : نَجَّسْتُ .
4 ـ « البحار و البلد » : اَخْطأتُ .
5 ـ « البلد » : او اسْتَقْوَيْتُ .
فيهِ مَنْ مَنَعَنى ، اَوْ قَهَرْتُ عَلَيْهِ مَنْ غالَبَنى ، اَوْ غَلَبْتُ عَلَيْهِ بِحيلَتى ، اَوْ اسْتَزَلَّنى عَلَيْهِ(1) مَيْلى ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد ، وَاغْفِرْهُ لى يا خَيْرَ الْغافِرينَ.
32 ) اَللّهُمَّ وَ اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْب اِسْتَعَنْتُ عَلَيْهِ بِحيلَة تُدْنى مِنْ غَضَبِكَ ، اَوِ اسْتَظْهَرْتُ بِنَيْلِهِ عَلى اَهْلِ طاعَتِكَ ، اَوِ اسْتَمَلْتُ بِهِ أَحَداً اِلى مَعْصِيَتِكَ ، اَوْ ( رائَيْتُ )(2) فيهِ عِبادَكَ ، اَوْ لَبَّسْتُ عَلَيْهِمْ بِفِعالى ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد ، وَاغْفِرْهُ لى يا خَيْرَ الْغافِرينَ.
33 ) اَللّهُمَّ وَ اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْب كَتَبْتَهُ عَلَىَّ بِسَبَبِ عُجْب كانَ مِنّى بِنَفْسى ، اَوْ رِياء ، اَوْ سُمْعَة، اَوْ خُيَلاءَ ، اَوْ فَرَح ، اَوْحِقْد ، اَوْ مَرَح ، اَوْ اَشَر ، اَوْ بَطَر ، اَوْ حَمِيَّة ، اَوْ عَصَبِيَّة ، اَوْ رِضىً، اَوْ سُخْط، اَوْ سَخاء، اَوْ شُحٍّ، اَوْ ظُلْم، اَوْ خِيانَة، اَوْ سَرِقَة، اَوْ كِذْب، اَوْ نَميمَة ، اَوْ لَهْو ، اَوْ لَعْب ، اَوْ نَوْع مِمّا يُكْتَسَبُ بِمِثْلِهِ الذُّنُوبُ ، وَ يَكُونُ فِى اجْتِراحِهِ الْعَطَبُ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد ، وَاغْفِرْهُ لى يا خَيْرَ الْغافِرينَ.
34 ) اَللّهُمَّ وَ اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْب سَبَقَ فى عِلْمِكَ اَنّى فاعِلُهُ بِقُدْرَتِكَ الَّتى قَدَرْتَ بِها عَلى كُلِّ شَىْء ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد ، وَاغْفِرْهُ لى يا خَيْرَ الْغافِرينَ.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ « البحار » : اِلَيْه .
2 ـ « العلوية الثانية » : او رَأَيْتُ .
35 ) اَللّهُمَّ وَ اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْب رَهِبْتُ فيهِ سِواكَ اَوْ عادَيْتُ فيهِ اَوْلِياءَكَ ، اَوْ والَيْتُ فيهِ اَعْداءَكَ ، اَوْ خَذَلْتُ فيهِ اَحِبّاءَكَ اَوْ تَعَرَّضْتُ فيهِ لِشَىْء مِنْ غَضَبِكَ ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَالِ مُحَمَّد ، وَاغْفِرْهُ لى يا خَيْرَ الْغافِرينَ.
36 ) اَللّهُمَّ وَ اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْب تُبْتُ اِلَيْكَ مِنْهُ ، ثُمَّ عُدْتُ ( فيهِ ) وَنَقَضْتُ الْعَهْدَ فيما بَيْنى وَ بَيْنَكَ ، جُرْاَةً مِنّى عَلَيْكَ ، لِمَعْرِفَتى بِكَرَمِكَ وَ عَفْوِكَ ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد ، وَاغْفِرْهُ لى يا خَيْرَ الْغافِرينَ.
37 ) اَللّهُمَّ وَ اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْب اَدْنانى مِنْ عَذابِكَ ، اَوْ نَأى بى عَنْ ثَوابِكَ اَوْ حَجَبَ عَنّى رَحْمَتَكَ ، اَوْ كَدَّرَ عَلَىَّ نِعْمَتَكَ ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَالِ مُحَمَّد ، وَاغْفِرْهُ لى يا خَيْرَ الْغافِرينَ.
38 ) اَللّهُمَّ وَ اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْب حَلَلْتُ بِهِ عَقْداً شَدَدْتَهُ ، اَوْ حَرَمْتُ
بِهِ نَفْسى خَيْراً وَعَدْتَنى بِهِ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد ، وَاغْفِرْهُ لى يا خَيْرَ الْغافِرينَ.
39 ) اَللّهُمَّ وَ اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْب ارْتَكَبْتُهُ بِشُمُولِ عافِيَتِكَ ، اَوْ تَمَكَّنْتُ مِنْهُ بِفَضْلِ نِعْمَتِكَ ، اَوْ قَوِيْتُ عَلَيْهِ بِسابِغِ رِزْقِكَ ، اَوْ خَيْر اَرَدْتُ بِهِ وَجْهَكَ فَخالَطَنى فيهِ وَ شارَكَ فِعْلى ما لا يَخْلُصُ لَكَ ، اَوْ وَجَبَ عَلَىَّ ما اَرَدْتُ بِهِ سِواكَ ، فَكَثيرٌ ما يَكُونُ كَذالِكَ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد ، وَاغْفِرْهُ لى يا خَيْرَ الْغافِرينَ.
40 ) اَللّهُمَّ وَ اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْب دَعَتْنِى الرُّخْصَةُ فَحَلَّلْتُهُ لِنَفْسى ،
وَ هُوَ فيما عِنْدَكَ مُحَرَّمٌ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد ، وَاغْفِرْهُ لى يا
خَيْرَ الْغافِرينَ.
41 ) اَللّهُمَّ وَ اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْب خَفِىَ عَنْ خَلْقِكَ وَ لَمْ يَعْزُبْ عَنْكَ فَاسْتَقَلْتُكَ مِنْهُ فَاَقَلْتَنى ، ثُمَّ عُدْتُ فيهِ فَسَتَرْتَهُ عَلَىَّ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد ، وَاغْفِرْهُ لى يا خَيْرَ الْغافِرينَ.
42 ) اَللّهُمَّ وَ اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْب خَطَوْتُ اِلَيْهِ بِرِجْلى ، اَوْ مَدَدْتُ اِلَيْهِ يَدى اَوْ تَاَمَّلَهُ بَصَرى ، اَوْ اَصْغَيْتُ اِلَيْهِ بِسَمْعى ، اَوْ نَطَقَ بِهِ لِسانى ، اَوْ اَنْفَقْتُ فيهِ ما رَزَقْتَنى ثُمَّ اسْتَرْزَقْتُكَ عَلى عِصْيانى فَرَزَقْتَنى ، ثُمَّ اسْتَعَنْتُ بِرِزْقِكَ عَلى مَعْصِيَتِكَ فَسَتَرْتَ عَلَىَّ، ثُمَّ سَاَلْتُكَ الزِّيادَةَ فَلَمْ تُخَيِّبْنى و َجاهَرْتُكَ فيهِ فَلَمْ تَفْضَحْنى ، فَلا اَزالُ مُصِرّاً عَلى مَعْصِيَتِكَ ، وَ لا تَزالُ ساتِراً(1) عَلَىَّ بِحِلْمِكَ وَ مَغْفِرَتِكَ ، يا اَكْرَمَ الاَْكْرَمينَ ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد ، وَاغْفِرْهُ لى يا خَيْرَ الْغافِرينَ.
43 ) اَللّهُمَّ وَ اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْب يُوجِبُ عَلى صَغيرِهِ اَليمُ عَذابِكَ ، وَ يَحِلُّ(2) بِهِ عَلى كَبيرِهِ شَديدُ عِقابِكَ ، وَ فى اِتْيانِهِ تَعْجيلُ نِقْمَتِكَ ، وَ فِى الاِْصْرارِ عَلَيْهِ زَوالُ نِعْمَتِكَ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد ، وَاغْفِرْهُ لى يا خَيْرَ الْغافِرينَ.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ « البحار و البلد » : عائداً .
2 ـ « البلد » : يُحلّ بي كبيرهُ في شديدِ عقابِكَ .
44 ) اَللّهُمَّ وَ اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْب لَمْ يَطَّلِعْ عَلَيْهِ اَحَدٌ سِواكَ ، وَ لا عَلِمَهُ اَحَدٌ غَيْرُكَ ، وَ لا يُنْجينى مِنْهُ اِلاّ حِلْمُكَ ، وَ لا يَسَعُهُ اِلاّ عَفْوُكَ ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد ، وَاغْفِرْهُ لى يا خَيْرَ الْغافِرينَ.
45 ) اَللّهُمَّ وَ اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْب يُزيلُ النِّعَمَ ، اَوْ يُحِلُّ النِّقَمَ ، اَوْ يُعَجِّلُ الْعَدَمَ ، اَوْ يُكْثِرُ النَّدَمَ ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد ، وَاغْفِرْهُ لى يا خَيْرَ الْغافِرينَ.
46 ) اَللّهُمَّ وَ اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْب يَمْحَقُ الْحَسَناتِ ، وَ يُضاعِفُ السَّيِّئاتِ ، وَ يُعَجِّلُ النَّقِماتِ ، وَ يُغْضِبُكَ يا رَبَّ السَّماواتِ ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد ، وَاغْفِرْهُ لى يا خَيْرَ الْغافِرينَ.
47 ) اَللّهُمَّ وَ اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْب اَنْتَ اَحَقُّ بِمَعْرِفَتِهِ ، اِذْ كُنْتَ اَوْلى بِسَتْرَتِهِ ، فَاِنَّكَ اَهْلُ التَّقْوى وَ اَهْلُ الْمَغْفِرَةِ ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد ، وَاغْفِرْهُ لى يا خَيْرَ الْغافِرينَ.
48 ) اَللّهُمَّ وَ اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْب تَجَهَّمْتُ(1) فيهِ وَلِيّاً مِنْ اَوْلِيائِكَ مُساعَدَةً فيهِ لاَِعْدائِكَ ، اَوْ مَيْلاً مَعَ اَهْلِ مَعْصِيَتِكَ عَلى اَهْلِ طاعَتِكَ ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد ، وَاغْفِرْهُ لى يا خَيْرَ الْغافِرينَ.
49 ) اَللّهُمَّ وَ اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْب اَلْبَسَنى كِبَرُهُ ، وَانْهِماكى فيهِ ذِلَّةً و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ استقبلت بوجه عبوس.
ايَسَنى مِنْ وُجُودِ(1) رَحْمَتِكَ ، اَوْ قَصُرَ بِىَ الْيَأْسُ عَنِ الرُّجُوعِ اِلى طاعَتِكَ لِمَعْرِفَتى بِعَظيمِ جُرْمى ، وَ سُوءِ ظَنّى بِنَفْسى ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد ، وَاغْفِرْهُ لى يا خَيْرَ الْغافِرينَ.
50 ) اَللّهُمَّ وَ اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْب اَوْرَدَنِى الْهَلَكَةَ لَوْلا رَحْمَتُكَ ، وَ اَحَلَّنى دارَ الْبَوارِ لَوْلا تَغَمُّدُكَ ، وَ سَلَكَ بى سبيلَ الْغَىِّ لَوْلا رُشْدُكَ ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد ، وَاغْفِرْهُ لى يا خَيْرَ الْغافِرينَ.
51 ) اَللّهُمَّ وَ اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْب اَلْهانى(2) عَمّا هَدَيْتَنى اِلَيْهِ ، اَوْ اَمَرْتَنى بِهِ اَوْ نَهَيْتَنى عَنْهُ ، اَوْ(3) دَلَلْتَنى عَلَيْهِ ، مِمّا فيهِ الْحَظُّ لى لِبُلُوغِ رِضاكَ و ايثارِ مَحَبَّتِكَ وَ الْقُرْبِ مِنْكَ ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد ، وَاغْفِرْهُ لى يا خَيْرَ الْغافِرينَ.
52 ) اَللّهُمَّ وَ اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْب يَرُدُّ عَنْكَ دُعائى ، اَوْ يَقْطَعُ مِنْكَ رَجائى اَوْ يُطيلُ فى سَخَطِكَ عَنائى ، اَوْ يُقَصِّرُ عِنْدَكَ اَمَلى، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد ، وَاغْفِرْهُ لى يا خَيْرَ الْغافِرينَ.
53 ) اَللّهُمَّ وَ اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْب يُميتُ الْقَلْبَ ، وَ يُشْعِلُ الْكَرْبَ ، وَ يُرْضِى الشَّيْطانَ ، وَ يُسْخِطُ الرَّحْمانَ ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد ،
1 ـ « العلوية كلتيهما » : موجود .
2 ـ من « البلد و البحار »، و في « العلوية الثانية و خ ل »: نهاني .
3 ـ ( خ ل ) صرفني عمّا نهيتني عنه ، أو أمرني بما .
وَاغْفِرْهُ لى يا خَيْرَ الْغافِرينَ.
54 ) اَللّهُمَّ وَ اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْب يُعْقِبُ الْيَأْسَ مِنْ رَحْمَتِكَ وَ الْقُنُوطَ مِنْ مَغْفِرَتِكَ ، وَ الْحِرْمانَ مِنْ سَعَةِ ما عِنْدَكَ ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد ، وَاغْفِرْهُ لى يا خَيْرَ الْغافِرينَ.
55 ) اَللّهُمَّ وَ اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْب مَقَتُّ نَفْسى عَلَيْهِ اِجْلالاً لَكَ ، وَ اَظْهَرْتُ لَكَ التَّوْبَةَ ( فَقَبِلْتَ ، وَ سَاَلْتُكَ الْعَفْوَ فَعَفَوْتَ ثُمَّ مالَ بِىَ الْهَوى اِلى مُعاوَدَتِهِ )(1) طَمَعاً فى سَعَةِ رَحْمَتِكَ ، وَ كَريمِ عَفْوِكَ ، ناسِياً لِوَعيدِكَ ، راجِياً لِجَميلِ وَعْدِكَ ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد ، وَاغْفِرْهُ لى يا خَيْرَ الْغافِرينَ.
56 ) اَللّهُمَّ وَ اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْب يُوْرِثُ سَوادَ الْوُجُوهِ يَوْمَ تَبْيَضُّ وُجوهُ اَوْلِيائِكَ ، وَ تَسْوَدُّ وُجُوهُ اَعْدائِكَ اِذا اَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلى بَعْض يَتَلاوَمُونَ فَقيلَ لَهُمْ: (لا تَخْتَصِمُوا لَدَىَّ وَ قَدْ قَدَّمْتُ اِلَيْكُمْ بِالْوَعيدِ)فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد ، وَاغْفِرْهُ لى يا خَيْرَ الْغافِرينَ.
57 ) اَللّهُمَّ وَ اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْب يَدْعُو اِلَى الْكُفْرِ ، وَ يُطيلُ الْفِكْرَ ، وَ يُورِثُ الْفَقْرَ ، وَ يَجْلِبُ الْعُسْرَ ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد ، وَاغْفِرْهُ لى يا خَيْرَ الْغافِرينَ.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ من البلد.
58 ) اَللّهُمَّ وَ اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْب يُدْنِى الاْجالَ ، وَ يَقْطَعُ الاْمالَ وَ يَبْتُرُ الاَْعْمارَ ، فُهْتُ بِهِ ، اَوْ صُمْتُ عَنْهُ ، حَياءً مِنْكَ عِنْدَ ذِكْرِهِ ، اَوْ اَكْنَنْتُهُ فى صَدْرى وَ عَلِمْتَهُ مِنّى ، فَاِنَّكَ تَعْلَمُ السِّرَّ وَ اَخْفى، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد ، وَاغْفِرْهُ لى يا خَيْرَ الْغافِرينَ.
59 ) اَللّهُمَّ وَ اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْب يَكُونُ فِى اجْتِراحِهِ قَطْعُ الرِّزْقِ ، وَ رَدُّ الدُّعاءِ ، وَ تَواتُرُ الْبَلاءِ ، وَ وُرُودُ الْهُمُومِ ، وَ تَضاعُفُ الْغُمُومِ ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد ، وَاغْفِرْهُ لى يا خَيْرَ الْغافِرينَ.
60 ) اَللّهُمَّ وَ اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْب يُبَغِّضُنى اِلى عِبادِكَ ، وَ يُنَفِّرُ عَنّى اَوْلِياءَكَ وَ يُوحِشُ مِنّى اَهْلَ طاعَتِكَ لِوَحْشَةِ الْمَعاصى ، وَ رُكُوبِ الْحُوْبِ وَ كَابَةِ الذُّنُوبِ ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد ، وَاغْفِرْهُ لى يا خَيْرَ الْغافِرينَ.
61 ) اَللّهُمَّ وَ اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْب دَلَّسْتُ بِهِ مِنّى ما اَظْهَرْتَهُ ، اَوْ كَشَفْتُ بِهِ عَنّى ما سَتَرْتَهُ ، اَوْ قَبَّحْتُ بِهِ مِنّى ما زَيَّنْتَهُ ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد ، وَاغْفِرْهُ لى يا خَيْرَ الْغافِرينَ.
62 ) اَللّهُمَّ وَ اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْب لا يُنالُ بِهِ عَهْدُكَ ، وَ لا يُؤْمَنُ مَعَهُ(1)غَضَبُكَ ( وَ لا تُنْزَلُ مَعَهُ رَحْمَتُكَ ) وَ لا تَدُومُ مَعَهُ نِعْمَتُكَ ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد ، وَاغْفِرْهُ لى يا خَيْرَ الْغافِرينَ.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ « البحار » : به .
63 ) اَللّهُمَّ وَ اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْب اسْتَخْفَيْتُ لَهُ ضَوْءَ النَّهارِ مِنْ عِبادِكَ
وَ بارَزْتُ ( بِهِ ) فى ظُلْمَةِ اللَّيْلِ ، جُرْاَةً مِنّى عَلَيْكَ ، عَلى اَنّى اَعْلَمُ اَنَّ السِّرَّ عِنْدَكَ عَلانِيَةٌ، وَ اَنَّ الْخَفِيَّةَ عِنْدَكَ بارِزَةٌ، وَ اَنَّهُ لَمْ يَمْنَعْنى مِنْكَ مانِعٌ وَ لا يَنْفَعْنى(1) عِنْدَكَ نافِعٌ مِنْ مال وَ بَنينَ ، اِلاّ اَنْ اتيكَ بِقَلْب سَليم، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد ، وَاغْفِرْهُ لى يا خَيْرَ الْغافِرينَ.
64 ) اَللّهُمَّ وَ اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْب يُورِثُ النِّسْيانَ لِذِكْرِكَ ، وَ يُعْقِبُ الْغَفْلَةَ عَنْ تَحْذيرِكَ ، اَوْ يُمادى فِى الاَْمْنِ مِنْ مَكْرِكَ ، اَوْ يُطْمِعُ فى طَلَبِ الرِّزْقِ مِنْ عِنْدِ غَيْرِكَ ، اَوْ يُؤْيِسُ مِنْ خَيْرِ ما عِنْدَكَ ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد ، وَاغْفِرْهُ لى يا خَيْرَ الْغافِرينَ.
65 ) اَللّهُمَّ وَ اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْب لَحِقَنى بِسَبَبِ عُتْبى عَلَيْكَ فِى احْتِباسِ الرِّزْقِ عَنّى ، وَ اِعْراضى عَنْكَ ، وَ مَيْلى اِلى عِبادِكَ ، بِالاِْسْتِكانَةِ لَهُمْ وَ التَّضَرُّعِ اِلَيْهِمْ ، وَ قَدْ اَسْمَعْتَنى قَوْلَكَ فى مُحْكَمِ كِتابِكَ: (فَمَا اسْتَكانُوا لِرَبِّهِمْ وَ ما يَتَضَرَّعُونَ) فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد ، وَاغْفِرْهُ لى يا
خَيْرَ الْغافِرينَ.
66 ) اَللّهُمَّ وَ اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْب لَزِمَنى بِسَبَبِ كُرْبَة اسْتَعَنْتُ عِنْدَها بَغَيْرِكَ ، اَوِ اسْتَبْدَدْتُ بِاَحَد فيها دُونَكَ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد ، وَاغْفِرْهُ لى يا خَيْرَ الْغافِرينَ.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ « البلد » : ولا سَعْيى .
67 ) اَللّهُمَّ وَ اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْب حَمَلَنى عَلَى الْخَوْفِ مِنْ غَيْرِكَ ، اَوْ دَعانى اِلَى التَّواضُعِ لاَِحَد مِنْ خَلْقِكَ ، اَوِ اسْتَمالَنى ا ِلَيْهِ ( لِلطَّمَعِ فيما ) عِنْدَهِ ، اَوْ زَيَّنَ لى طاعَتَهُ فى مَعْصِيَتِكَ اِسْتِجْراراً لِما فى يَدِهِ ، وَ اَنَا اَعْلَمُ بِحاجَتى اِلَيْكَ ، لا غِنى لى عَنْكَ ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد ، وَاغْفِرْهُ لى يا خَيْرَ الْغافِرينَ.
68 ) اَللّهُمَّ وَ اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْب مَدَحْتُهُ بِلِسانى ، اَوْ هَشَّتْ(1) اِلَيْهِ نَفْسى ، اَوْ حَسَّنْتُهُ بِفِعالى ، اَوْ حَثَثْتُ(2) عَلَيْهِ بِمَقالى ، وَ هُوَ عِنْدَكَ قَبيحٌ تُعَذِّبُنى عَلَيْهِ ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد ، وَاغْفِرْهُ لى يا خَيْرَ الْغافِرينَ.
69 ) اَللّهُمَّ وَ اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْب مَثَّلْتُهُ فى نَفْسى اِسْتِقْلالاً لَهُ ، وَ صَوَّرَتْ لى اِسْتِصْغارَهُ ، وَ هَوَّنَتْ عَلَىَّ الاْسْتِخْفافَ بِهِ حَتّى اَوْرَطَتْنى(3) فيهِ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد ، وَاغْفِرْهُ لى يا خَيْرَ الْغافِرينَ.
70 ) اَللّهُمَّ وَ اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْب جَرى بِهِ عِلْمُكَ فِىَّ وَ عَلىَّ اِلى اخِرِ عُمْرى بِجَميعِ ذُنُوبى ، لاَِوَّلِها وَ اخِرِها، وَ عَمْدِها وَ خَطائِها، وَ قَليلِها وَ كَثيرِها ، وَ دَقيقِها وَ جَليلِها، وَ قَديمِها وَ حَديثِها، وَ سِرِّها وَ عَلانِيَتِها وَ جَميعِ ما اَنَا مُذْنِبُهُ ، وَ اَتُوبُ اِلَيْكَ ، وَ اَسْاَلُكَ اَنْ تُصَلَّىَ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد ، وَ اَنْ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ ارتاحت و نشطت.
2 ـ ( خ ل ) حَنَنْتُ .
3 ـ هكذا في « البحار و البلد » : و هو الاصح . و في « العلوية كلتيهما » : مثَّلْتُ في نَفْسى اِسْتِقْلالَهُ و صوّرْتُ ... و هوَّنْتُ ... حتّى اَوْ رَطْتَنى فيه .
تَغْفِرَ لى جَميعَ ما اَحْصَيْتَ مِنْ مَظالِمِ الْعِبادِ قِبَلى ، فَاِنَّ لِعِبادِكَ عَلَىَّ حُقُوقاً اَنَا مُرْتَهَنٌ بِها تَغْفِرُها لى كَيْفَ شِئْتَ ، وَ أَنّى شِئْتَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ.(1)
*
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ الصّحيفة العلويّة الجامعة، ص 184 ـ 169 ; البلد الامين ص 68 ، چ بيروت ; بحارالأنوار ، ج 84 ، ص 326 ; الصّحيفة العلويّة الثّانية ، ص 78 ـ 99 .
ترجمه استغفار اميرالمؤمنين (عليه السلام) بعد از نافله صبح
1 ـ خدايا ، من به كمك خودت تو را مدح و ستايش مى كنم بر آنچه كه بواسطه آن به مدح و ستايش تو دست يافتم . و براى تو به اندازه فساد نيّت و ضعف يقينم ، بر خودم اقرار مى كنم به آنچه تو اهل و مستحقّ آن هستى .
خدايا تو خداى خوبى هستى ! تو نيك پروردگارى هستى و من بد پرورده اى هستم ، تو خوب مولايى هستى و من بد بنده اى ، تو خوب مالكى هستى و من بد مملوكى ، چه بسا كه من گناه كردم و تو گناهم را بخشيدى ، چه بسيار جرائمى كه مرتكبش گشتم و تو از جرمم صرف نظر كردى ، چه بسيار خطايى كه از من سر زد و تو مرا مؤاخذه نكردى ، چه بسيار گناهى كه من عمداً آن را انجام دادم و تو از من گذشتى ، و چه بسيار كه من لغزيدم و تو لغزش مرا ناديده گرفتى و مرا بر غفلت و فريب خوردگيم مؤاخذه نكردى. پس من ظالم به نَفْس خود هستم ، به گناهم اقرار و به خطايم اعتراف مى كنم ، پس اى آمرزنده گناهان از تو براى گناهم آمرزش مى طلبم و از تو تقاضاى ناديده گرفتن لغزشم را دارم ، پس نيكو اجابتم كن كه تو اهل اجابت و تقوى و آمرزشى.
2 ـ بار الها ، از تو آمرزش مى طلبم براى هر گناهى كه بدنم بخاطر عافيت تو بر آن نيرومند گرديد ،يا به زيادى نعمتت بر آن قدرت يافتم ، يا بخاطر وسعت روزيت به سوى آن دست درازى كردم ، يا گناهى كه از مقام ستاريّت و پوشانندگى تو كمك گرفتم و آن را از مردم پنهان ساختم ، يا هنگام ترس از آن بر متانت و تحمّل تو اعتماد كرده و مرتكبش گشتم ، يا به خاطر حلم و بردباريت از چيره گشتن و سختگيرى تو در مورد آن خاطرم جمع گرديد و يا گناهى كه در مورد آن بر گذشت كريمانه تو اعتماد كردم و مرتكب آن شدم . پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه را برايم ببخش ، اى بهترين بخشندگان.
3 ـ خداوندا ، از تو درخواست عفو و بخشش دارم براى هر گناهى كه غضب تو را فرا مى خواند ، خشم تو را نزديك مى سازد ، مرا به چيزى كه از آن باز داشته اى ، مايل مى كند و يا از آنچه به سويش دعوت كرده اى ، دور مى سازد . پس بر محمّد و آل او درود فرست و اين گناه را برايم ببخش اى بهترين بخشندگان.
4 ـ پروردگارا ، از تو تقاضاى گذشت و آمرزش دارم براى هر گناهى كه با فريبكاريم ، يكى از آفريده هايت را به سوى آن متمايل ساختم ، يا با حيله گرى ام او را فريب داده و آنچه را نمى دانست به او آموختم و آنچه را مى دانست بر او پوشاندم ، و من فرداى قيامت با گناهانم تو را ملاقات مى كنم ، در حالى كه به گناهان خود گناهان ديگرى را افزوده ام . پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه را برايم ببخش ، اى بهترين بخشندگان.
5 ـ بار الها ، از تو طلب بخشش دارم براى هر گناهى كه باعث فريب خوردن مى گردد ، از هدايت به گمراهى مى كشاند ، روزى را كم مى كند ، بركت را نابود مى سازد و ياد تو و اوليايت را از ياد مى برد ، پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه را براى من ببخش ، اى بهترين بخشندگان.
6 ـ خداوندا ، از تو براى هر گناهى آمرزش مى طلبم كه در شب و روزم ، اعضاى بدنم را در راهش ، به زحمت افكنده و با پرده پوشيم ، آن را از بندگان پوشاندم ; و هيچ پوششى نيست مگر آنچه تو مرا به آن پوشاندى . پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه مرا ببخش ، اى بهترين بخشندگان.
7 ـ خدايا ، از تو براى هر گناهى آمرزش مى خواهم كه دشمنانم در كمين بودند كه بدين واسطه مرا رسوا كنند و تو نيرنگ آنان را از من برطرف ساختى و آنها را براى رسوائى من كمك نكردى ، گويى من دوستدار توام كه ياريم كردى ، اى پروردگار من تا كى تو را نافرمانى كنم و تو مرا مهلت دهى ! دير زمانى است كه ترا نافرمانى مى كنم و تو مرا مؤاخذه نمى كنى ، بلكه از تو براى كردار بدم درخواست كردم و تو به من عطا فرمودى ! كدام شكر است كه در برابر نعمتى از نعمتهايت كه به من ارزانى داشتى ، بپا خيزد ؟ ! پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه مرا ببخش ، اى بهترين بخشندگان.
8 ـ پروردگارا از تو آمرزش مى خواهم براى هر گناهى كه درباره آن توبه ام را به پيشگاهت ، پيش فرستادم ; سپس به گراميداشت سوگندى كه به تو خوردم با تو روبرو شدم ، و از ميان بندگانت ، اولياى تو را بر توبه خويش شاهد گرفتم كه ديگر به سوى نافرمانيت باز نگردم ; اما همين كه شيطان با
حيله اش مرا هدف قرار داد ، بر من غالب گشت و به سوى خذلان منحرف ساخت ( آنسان كه ديگر كسى ياريم نكند ) ; و نَفْسم مرا به سوى عصيان و نافرمانى دعوت كرد ; از بندگانت حيا كردم و خود را پوشاندم ، و اين كار گستاخى من نسبت به تو بود ; و من مى دانم كه هيچ در و حجابى مرا از ديدگاه تو تو نمى پوشاند و هيچ پرده اى ، مانع از نظر تو به سوى من نمى گردد ; پس ترا با معصيت و نافرمانى نسبت به آنچه مرا از آن بازداشتى ، مخالفت كردم ; و تو پرده را از من برداشتى ، ولى من خودم را با اولياى تو مساوى قرار دادم ، گويى هميشه مطيع و فرمانبردار توام و به سوى فرمان تو سرعت گرفته و از وعده هاى عذابت ترسانم ; پس بر بندگانت امر را مشتبه ساختم ، ولى هيچكس جز تو باطن مرا نمى شناسد ; در عين حال مرا به غير از ملامت و نشانه آنان علامت گذارى نكردى ، بلكه مثل نعمت هايى را كه به آنان عطا كردى ، به من نيز عنايت فرمودى ; سپس در اين نعمت ها مرا بر آنان فضيلت بخشيدى ، گويى من در نزد تو در درجه آنان هستم ; و اين نيست مگر بخاطر حلم و بردبارى و زيادى نعمت تو ! پس حمد و ستايش براى تو است اى مولاى من ، اى خداى مهربان از تو مى خواهم همانگونه كه در دنيا مرا پوشاندى ، در قيامت نيز به گناهم رسوا نگردانى ، اى مهربان ترين مهربانان.
9 ـ خدايا ، از تو درخواست آمرزش دارم براى هر گناهى كه شبم را تا سحر بيدار ماندم تا با حيله گرى و فريبكارى آن را بجا آورده و بدان دست يابم ، و صبحگاه با ظاهر آراسته و سيماى صالحين به سوى تو گام برداشتم ، در حالى كه در باطن خويش خلاف خوشنودى تو را در نظر داشتم ، اى پروردگار جهانيان . پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه مرا ببخش ، اى بهترين بخشندگان.
10 ـ بارالها ، از تو آمرزش مى طلبم براى هر گناهى كه به سبب آن به
دوستى از دوستانت ستم نمودم ، دشمنى از دشمنانت را يارى كردم ، در مورد آن با غير دوستانت سخن گفتم و يا بخاطر آن به سوى غير طاعت تو بپا
خاستم . پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه مرا ببخش ، اى بهترين بخشندگان.
11 ـ پروردگارا ، از تو آمرزش مى جويم براى هر گناهى كه مرا از آن بازداشتى و من با تو مخالفت كردم ، مرا از آن بر حذر داشتى و من بر آن استقامت ورزيدم و يا آن را در نظرم زشت جلوه دادى و من آن را براى نَفس خويش زينت بخشيدم . پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه مرا ببخش ، اى بهترين بخشندگان.
12 ـ خداوندا ، از تو طلب عفو و بخشش دارم براى هر گناهى كه آن را فراموش كردم ولى تو آن را شمارش و حفظ كردى ، نسبت به آن بى اعتنا گشتم ولى تو آن را نوشته و ثبت كردى ، من آن را آشكارا انجام دادم ولى تو آن را پوشاندى ، گناهى كه اگر به سوى تو باز گردم و از آن توبه كنم تو آن را خواهى بخشيد . پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه را برايم ببخش ، اى بهترين بخشندگان.
13 ـ خدايا ، از تو براى هر گناهى آمرزش مى طلبم كه قبل از تمام شدنش ، توقّعم آن بود كه مرا زود عقوبت كنى ، امّا به من مهلت داده و بر من پرده پوشش افكندى ولى من از كوششِ در هتك و بى احترامى تو برنگشتم . پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه را بر من ببخش ، اى بهترين بخشندگان.
14 ـ بار الها ، از تو آمرزش مى جويم براى هر گناهى كه رحمت تو را از من بر مى گرداند ، عقوبت تو را بر من روا مى سازد ، مرا از گراميداشت تو محروم مى كند و يا نعمت تو را از من مى گيرد . پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه را بر من ببخش ، اى بهترين بخشندگان.
15 ـ پروردگارا ، از تو درخواست آمرزش دارم براى هر گناهى كه نيستى بجا مى گذارد ، نزول بلا را روا مى سازد ، دشمنان را در غمم شاد مى كند ، پرده پوشش را برمى دارد و يا قطره هاى باران را حبس مى سازد . پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه مرا ببخش ، اى بهترين بخشندگان.
16 ـ خداوندا ، از تو آمرزش مى طلبم براى هر گناهى كه به خاطر آن يكى از بندگانت را سرزنش و نكوهش كردم ، يا آن كار را از يكى از مخلوقاتت زشت شمردم سپس خودم بر آن اشتها يافته و براى دست يافتن بدان ، حرمت او را شكسته و آبرويش را بردم ; و اين نبود مگر بخاطر جرأتى كه بر نافرمانى تو پيدا كردم . پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه مرا ببخش ، اى بهترين بخشندگان.
17 ـ بارالها ! از تو درخواست عفو و گذشت دارم براى هر گناهى كه از آن توبه كرده و به سويت باز گشتم و سپس بر انجام آن اقدام نمودم ، از تو حيا كردم امّا در حال انجام آن بودم ، از تو ترسيدم در صورتى كه مشغول به آن بودم ، سپس تو را كوچك شمرده و به سوى آن باز گشتم . پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه را بر من ببخش ، اى بهترين بخشندگان.
18 ـ خدايا ، از تو خواهش آمرزش دارم براى هر گناهى كه دست و پاى مرا
بست و در كردار من ثابت گشت به خاطر عهد و پيمانى كه با تو بستم ، يا قراردادى كه براى تو داشتم ، يا مطلبى را كه براى يكى از بندگانت به خاطر تو به عهده گرفتم ، سپس بدون هيچ ضرورتى به خاطر اشتياقى كه به آن گناه داشتم ، عهدشكنى كردم بلكه شادى بيجا و تكبّر و ناسپاسى ، مرا از وفاى به عهدم بازداشت ; و غرور و خودبينى ، مرا از رعايت آن منحرف ساخت. پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه مرا ببخش ، اى بهترين بخشندگان.
19 ـ پروردگارا ، از تو طلب عفو و بخشش دارم براى هر گناهى كه به ( نامه اعمال ) من پيوست ، به خاطر نعمتى كه بر من انعام كردى ، و بواسطه آن بر نافرمانى تو نيرومند گشتم . و بدين خاطر فرمان ترا مخالفت كردم ، و به كمك آن بر عقوبت تو اقدام نمودم ، پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه مرا ببخش ، اى بهترين بخشندگان.
20 ـ خداوندا ، از تو تقاضاى آمرزش هر گناهى را دارم كه در آن شهوت و خواسته دلم را بر فرمانبردارى تو مقدّم داشته و محبّت به نَفْس و خواهشهاى نفسانى را بر فرمان تو برگزيدم و نفس خود را در انجام آن ، به خشم تو راضى ساختم ، چه آنكه تو مرا به هيبت و سلطنت خويش ترساندى و در مورد آن عذر خويش را در عقوبتم ، پيش فرستادى و با وعده عذابت حجّت را بر من تمام فرمودى . پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه را برايم ببخش ، اى بهترين بخشندگان.
21 ـ بارالها ، از تو عفو و بخشش مى جويم براى هر گناهى كه مى دانم آن را انجام داده ام ، خواه آن را فراموش كرده يا به خاطر داشته باشم، به عمد انجام
داده يا به اشتباه مرتكب شده باشم ، گناهى كه شك ندارم تو مرا بر آن باز خواست مى كنى و جانم پيش تو در گرو آن است ; اگر چه آن را فراموش كرده و از آن غافل شده باشم . پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه مرا ببخش ، اى بهترين بخشندگان.
22 ـ خدايا ، از تو درخواست عفو و گذشت دارم براى هر گناهى كه توسّط آن با تو روبرو گشتم و يقين داشتم كه تو مرا در حال انجامش مى بينى ، امّا غافل شدم كه از آن گناه به سوى تو توبه كنم ، و فراموش كردم كه از تو براى آن آمرزش طلبم . پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه مرا ببخش ، اى بهترين بخشندگان.
23 ـ خداوندا ، از تو آمرزش مى طلبم براى هر گناهى كه در ميدانش وارد شدم به خاطر گمان نيكى كه به تو داشتم ; كه مرا عذاب نمى كنى ، بدين جهت بر انجامش اقدام كردم كه اميد به آمرزش تو داشتم ، به راستى ، اعتماد من بر شناختى بود كه نسبت به كرم و بزرگوارى تو داشتم كه بعد از آن كه اين گناه را بر من پوشاندى ، مرا رسوا نمى كنى . پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه مرا ببخش ، اى بهترين بخشندگان.
24 ـ پروردگارا ، از تو طلب آمرزش مى كنم براى هر گناهى كه به واسطه آن استحقاق رد گشتن درخواست ، محروم گرديدن از اجابت دعا ، به هم پاشيدن اميد ، و دست نيافتن به آرزو را پيدا كردم . پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه را بر من ببخش ، اى بهترين بخشندگان.
25 ـ كردگارا ، از تو تقاضاى عفو و بخشش دارم براى هر گناهى كه حسرت
و اندوه به دنبال دارد ، ندامت و پشيمانى بجا مى گذارد ، مانع از روزى مى شود و دعا را رد مى كند . پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه مرا ببخش ، اى بهترين بخشندگان.
26 ـ خدايا ، از تو عفو و بخشش مى طلبم براى هر گناهى كه بيماريهاى مختلف و فناء و نيستى به جا مى گذارد ، باعث عقوبت و گرفتارى مى شود و در قيامت به حسرت و پشيمانى مى انجامد. پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه را برايم ببخش ، اى بهترين بخشندگان.
27 ـ پروردگارا ، از تو خواهش آمرزش دارم براى هر گناهى كه آن را با زبانم تعريف و در قلب خويش پنهانش كردم ، نَفْسم به سويش متمايل گشت و با كردارم آن را بجا آوردم ، و يا به دست خويش آن را در نامه عملم نوشتم . پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه مرا ببخش ، اى بهترين بخشندگان.
28 ـ خداوندا ، از تو عفو و بخشش مى خواهم براى هر گناهى كه شب يا روزم را با آن خلوت كرم و تو پرده هاى پوششت را بر من آويختى ، بگونه اى كه جز تو كسى مرا نمى ديد ، اى خداى جبّار! پس نَفْس من در مورد آن به شك افتاد كه آن را از ترس تو ترك كنم ، يا به خاطر گمان نيك به تو انجامش دهم ; اينجا بود كه متحّير گشتم ، ناگهان نَفْسم مرا فريب داد و از ترك آن به انجامش مايلم ساخت ، و عاقبت در منجلابش فرو رفتم ; و اين در حالى بود كه عصيان و نافرمانى خود را نسبت به تو مى شناختم . پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه مرا ببخش ، اى بهترين بخشندگان.
29 ـ بارالها ، از تو آمرزش مى طلبم براى هر گناهى كه آن را كم يا زياد
دانستم ، بزرگ يا كوچكش شمردم ، و نادانيم مرا در گردابش فرو برد . پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه مرا ببخش ، اى بهترين بخشندگان.
30 ـ كردگارا ، از تو تقاضاى عفو و گذشت دارم براى هر گناهى كه در مورد آن ، يكى از بندگانت را كمك كردم ; يا به خاطر آن به يكى از آفريده هايت بدى كردم ; يا آن را براى نَفْس خويش زينت داده ، به غير خود اشاره كرده و ديگرى را بدان رهنمون گرديدم . گناهى كه به علم و آگاهى بر آن اصرار و با نادانى خويش بر آن استقامت ورزيدم . پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه مرا ببخش ، اى بهترين بخشندگان.
31 ـ پروردگارا ، از تو درخواست بخشش و آمرزش دارم براى هر گناهى كه در مورد آن به امانت خويش ( ايمان و معرفتم ) خيانت كردم ، با انجام آن نَفْس خويش را بى بها ساختم ، هيزم ( عقوبت و كيفر قيامت ) را بدوش كشيدم ، در راه آن شهوتها و خواسته هاى دلم را برگزيده و لذّت ها و كاميابى هاى خويش را مقدّم داشتم ، براى رسيدن ديگران بدان تلاش كردم ، كسى را كه از من پيروى نمود به سوى آن فريب داده و گمراه ساختم، با كسى كه از انجام آن ممانعت كرد به نبرد برخاسته و بر او چيره گشتم ، كسى را كه در مقام غلبه بر من برآمده مقهور خود ساختم و با چاره انديشى و حيله گرى خويش بر او غالب آمدم و يا گناهى كه گرايش و تمايلم به آن ، مرا به سويش لغزاند . پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه مرا ببخش ، اى بهترين بخشندگان.
32 ـ خدايا ، از تو خواهش بخشش دارم براى هر گناهى كه براى انجامش
متوسّل به حيله اى شدم كه غضب ترا نزديك مى سازد ، يا با دستيابى بر آن بر اهل طاعت تو غالب و پيروز گرديدم ، يا به واسطه آن كسى را شيفته نافرمانى تو ساختم ، يا در مورد آن خود را بر خلاف اعتقاد و عملم نشان دادم و با كارهايم امر را بر آنان مشتبه ساختم . پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه مرا ببخش ، اى بهترين بخشندگان.
33 ـ خداوندا ، از تو تقاضاى بخشش و آمرزش دارم براى هر گناهى كه بر من نوشته اى به خاطر عجب و خودبينى ، ريا و خودنمايى ، رساندن صداى عبادت خود به ديگران ، تكبّر و بزرگ منشى ، شادى بيجا و كينه توزى ، نشاط غرور آفرين و خودپسندى ، گردن كشى در برابر حق و ناسپاسى در برابر نعمت ، رشك بردن بر ديگران و عصبانى شدن ، خوشنودى بيجا و غضبناك شدن ، سخاوت بى مورد و بخل ورزيدن ، ظلم و خيانت و دزدى ، دروغ و سخن چينى ، لهو و بيهودگى ، بازى و سرگرمى ، و يا نوعى از انواع صفات زشت و كارهاى ناپسندى كه با مثل آن گناهان تحصيل مى گردد ، و با ورود در ميدان آن انسان به هلاكت مى افتد . ( خداوندا ، از هر گناهى كه به واسطه يكى از اين صفات بر آن دست يافتم از تو طلب عفو و بخشش مى كنم ) . پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه مرا ببخش ، اى بهترين بخشندگان.
34 ـ بارالها ، از تو عفو و بخشش مى جويم براى هر گناهى كه در علم تو گذشته كه من آن را انجام مى دهم ، به آن قدرتى ( مرا ببخش ) كه بواسطه آن بر هر چيز توانايى . پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه مرا ببخش ، اى بهترين بخشندگان.
35 ـ پروردگارا ، از تو آمرزش مى طلبم براى هر گناهى كه در مورد آن از غير تو ترسيدم ، با دوستان تو دشمنى كردم ، با دشمنان تو دوست شدم، دوستان تو را گرفتار و بيچاره ساختم و يا در مسير رسيدن به آن متعرّض كارى كه مبغوض تو بود گرديدم . پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه مرا ببخش ، اى بهترين بخشندگان.
36 ـ كردگارا ، از تو درخواست آمرزش مى كنم براى هر گناهى كه از آن توبه كرده سپس به سويش باز گشتم ، و عهد و پيمانى را كه بين تو و خودم بستم ، شكستم . و اين جرأت من بر عهدشكنى بخاطر شناختى بود كه نسبت به گذشت و بزرگوارى تو داشتم . پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه مرا ببخش ، اى بهترين بخشندگان.
37 ـ خدايا ، از تو طلب بخشش مى كنم براى هر گناهى كه مرا به عذابت نزديك مى سازد ، از ثوابت دور مى كند ، مانع از رحمتت مى گردد و يا نعمت تو را بر من تيره و تار مى كند پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه مرا ببخش ، اى بهترين بخشندگان.
38 ـ خداوندا ، از تو خواهش آمرزش دارم براى هر گناهى كه به واسطه آن گرهى را كه تو بسته بودى ، گشودم ، يا نَفْس خويش را از خيرى كه وعده اش را داده بودى ، محروم ساختم . پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه را برايم ببخش ، اى بهترين بخشندگان.
39 ـ بارالها ، از تو تقاضاى عفو و بخشش دارم براى هر گناهى كه مرتكب
آن شدم ، بخاطر عافيتى كه تو شامل حالم ساختى ، يا زيادى نعمتى كه به كمكش بر آن تمكّن يافتم ، يا روزى فراوانى كه بدان واسطه بر آن قدرت پيدا كردم ، يا كار نيكى كه مقصودم از انجام آن تو بود ولى در آن چيزى مخلوط گشت و در كارم چيزى راه يافت كه خالص براى تو نبود ، و يا بر من چيزى ثابت گرديد كه از آن غير تو را قصد نمودم ، و زيادى از كارهاى من بدينسان بود . پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه را بر من ببخش ، اى بهترين بخشندگان.
40 ـ پروردگارا ، از تو آمرزش مى جويم براى هر گناهى كه اجازه ظاهرى تو مرا به سوى آن فرا خواند و آن را براى خويش روا دانستم ، در حالى كه آن كار نزد تو حرام بود . پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه مرا ببخش ، اى بهترين بخشندگان.
41 ـ كردگارا ، از تو درخواست گذشت و بخشش دارم براى هر گناهى كه از آفريده هايت مخفى گرديد ولى از تو پنهان نگشت ، از تو طلب گذشت كردم و تو نيز از من گذشتى ، سپس به سوى آن باز گشتم و تو آن را بر من پوشاندى ، پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه مرا ببخش ، اى بهترين بخشندگان.
42 ـ خدايا ، از تو آمرزش مى طلبم براى هر گناهى كه به پاى خويش به سويش گام برداشتم ، به طرف آن دست درازى كردم ، با چشمانم بدان نگاه كردم ، با گوشم آن را گوش دادم ، با زبانم درباره اش سخن گفتم ; و يا در راه
آن از مالى كه روزيم كردى ، خرج كردم ; سپس از تو براى نافرمانيم روزى خواستم و تو به من عطا كردى ، آنگاه توسط روزيت بر معصيت تو كمك
جستم و تو مرا پوشاندى ; از تو درخواست روزى بيشترى كردم ، مرا نااميد نكردى ; آشكارا تو را نافرمانى كردم ولى رسوايم نساختى ; دائماً ، اصرار بر عصيان تو داشتم ولى هميشه با بردبارى و آمرزشت مرا پوشاندى ; اى كريم ترين كريمان! پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه مرا ببخش ، اى بهترين بخشندگان.
43 ـ خداوندا ، از تو تقاضاى عفو و گذشت دارم براى هر گناهى كه انجام كوچك آن عذاب دردناك تو را فراهم مى آورد ، بجا آوردن بزرگ آن عذاب شديد ترا روا مى سازد ، ارتكاب آن عقوبت سريع تو را در بردارد و اصرار و پافشارى بر آن از دست دادن نعمت تو را به دنبال دارد . پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه مرا ببخش ، اى بهترين بخشندگان.
44 ـ بارالها ، از تو آمرزش مى خواهم براى هر گناهى كه كسى غير از تو از آن با خبر نيست ، احدى جز تو آن را نمى داند ، جز حلم و بردباريت از عقوبت آن نجاتم نمى دهد و جز عفو و بخششت گنجايش آن را ندارد . پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه مرا ببخش ، اى بهترين بخشندگان.
45 ـ پروردگارا ، از تو خواهش بخشش دارم براى هر گناهى كه نعمت ها را از بين مى برد ، عقوبت را روا مى سازد ، نيستى و نابودى را زودرس مى كند و يا پشيمانى را زياد مى گرداند . پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه مرا ببخش ، اى بهترين بخشندگان.
46 ـ كردگارا ، از تو آمرزش مى طلبم براى هر گناهى كه كارهاى نيك را
نابود مى سازد ، كارهاى بد را افزايش مى دهد ، گرفتارى ها را زودرس مى كند ، و تو را به غضب مى آورد ; اى پروردگار آسمانها! پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه مرا ببخش ، اى بهترين بخشندگان.
47 ـ خدايا ، از تو درخواست عفو و بخشش مى كنم براى هر گناهى كه تو احقّ از ديگران به شناخت آنى ، زيرا تو سزاوارتر به پوشاندن آن از ديگرانى ، چه آنكه تو اهل تقوى و آمرزشى پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه مرا ببخش ، اى بهترين بخشندگان.
48 ـ خداوندا ، از تو آمرزش مى جويم براى هر گناهى كه در مورد آن با چهره گرفته دوستى از دوستانت را ملاقات كردم تا دشمنان تو را كمك كنم ، يا تمايلى به اهل نافرمانيت پيدا كردم تا اهل طاعت تو را گرفتار كنم . پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه مرا ببخش ، اى بهترين بخشندگان.
49 ـ بارالها ، از تو تقاضاى عفو و گذشت دارم براى هر گناهى كه بزرگى آن و تلاش من در موردش ـ كه باعث گذراندن عمر به بطالت و فرو رفتن در تباهى است ـ لباس ذلّت بر تنم پوشاند، و مرا از وجود رحمتت مأيوس نمود ; و يا يأس از باز گشت به طاعت تو مرا از گام برداشتن به سويت باز داشت ، چه آنكه بزرگى جرم خود را شناخته و به نفس خويش گمان بد دارم . پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه مرا ببخش ، اى بهترين بخشندگان.
50 ـ كردگارا ، از تو طلب آمرزش مى كنم براى هر گناهى كه اگر رحمت تو نبود مرا به هلاك مى انداخت ، اگر پناه دادن تو نبود مرا به خانه خراب ( جهنم ) فرود مى آورد ، و اگر هدايت تو نبود مرا به راه خطا و گناه سوق مى داد . پس بر
محمّد و آلش درود فرست و اين گناه مرا ببخش ، اى بهترين بخشندگان.
51 ـ پروردگارا ، از تو خواهش عفو و بخشش دارم براى هر گناهى كه مرا از آنچه به سويش هدايتم كردى ، يا دستور داده ، يا نهى فرموده و يا راهنمايى كردى ، باز داشت . از عمل به دستوراتى باز ماندم كه در آن بهره رسيدن به خوشنودى تو ، مقدم داشتن محبّت تو و نزديك شدن به تو را در بر داشت . پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه را بر من ببخش ، اى بهترين بخشندگان.
52 ـ خداوندا ، از تو آمرزش مى طلبم براى هر گناهى كه پذيرش درخواست مرا رد مى كند ، اميدم را از تو قطع مى سازد ، رنج و زحمت مرا در غضب تو طولانى مى كند و يا آرزوى مرا نسبت به تو كوتاه مى گرداند . پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه مرا ببخش ، اى بهترين بخشندگان.
53 ـ خدايا ، از تو عفو و بخشش مى خواهم براى هر گناهى كه قلب را مى ميراند ، گرفتارى را شعلهور مى سازد ، شيطان را خوشنود مى كند و خداى رحمان را به خشم مى آورد . پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه مرا ببخش ، اى بهترين بخشندگان.
54 ـ بارالها ، از تو تقاضاى آمرزش دارم براى هر گناهى كه يأس از رحمت تو ، نااميدى از آمرزش تو و محروميّت از عنايات گسترده تو را به دنبال دارد . پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه مرا ببخش ، اى بهترين بخشندگان.
55 ـ پروردگارا ، از تو درخواست عفو و بخشش دارم براى هر گناهى كه نَفْس خود را در ارتباط با آن دشمن داشتم ، چون مى خواستم ترا تعظيم كنم ; به
پيشگاه تو اظهار توبه و پشيمانى كردم و تو آن را پذيرفتى ; از تو عفو و بخشش خواستم و تو مرا بخشيدى ; سپس هواى نفس مرا متمايل به تكرار آن ساخت ، بدين خاطر كه در رحمت گسترده و عفو كريمانه تو طمع داشتم ; در حالى كه وعده عقوبتت را فراموش كردم و تنها به وعده هاى زيباى مغفرت و آمرزشت اميدوار گشتم . پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه مرا ببخش ، اى بهترين بخشندگان.
56 ـ كردگارا ، از تو خواهش آمرزش هر گناهى را دارم كه در روزى كه چهره هاى دوستانت سفيد و نورانى است ، سياهى چهره از خود بجا مى گذارد ; روزگارى كه وقتى دشمنانت به يكديگر مى رسند ، هر يك ديگرى را سرزنش مى كند و چهره هايشان سياه مى شود و به آنها گفته مى شود : « در نزد من با يكديگر به مخاصمه نپردازيد كه من در دنيا وعده هاى عذابم را برايتان پيش فرستادم » . پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه را برايم ببخش ، اى بهترين بخشندگان.
57 ـ خداوندا ، از تو عفو و بخشش مى جويم براى هر گناهى كه منجرّ به كفر گشته ، فكر را طولانى ساخته ، فقر و تنگدستى بجا گذارده و سختى و بيچارگى به بار مى آورد . پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه را بر من ببخش ، اى بهترين بخشندگان.
58 ـ پروردگارا ، از تو طلب آمرزش دارم براى هر گناهى كه اجل ها را نزديك ، آرزوها را قطع و عمرها را كوتاه مى كند ; گناهى كه به زبانش آوردم يا از آن لب فرو بستم ، بدين خاطر كه از ذكر آن حيا كردم ; گناهى كه در
سينه ام پنهانش ساختم و تو از آن با خبرى ; چه آنكه هر راز پنهان و سرّ ناپيدايى را مى دانى . پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه مرا ببخش ، اى بهترين بخشندگان.
59 ـ خدايا ، از تو آمرزش مى طلبم براى هر گناهى كه در ارتكاب آن ، بريدن روزى ، رد شدن درخواست ، پياپى گشتن بلا ، سرازير شدن اندوه ها و هجوم غم ها است . پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه مرا ببخش ، اى بهترين بخشندگان.
60 ـ بارالها ، از تو خواهش ريزش و آمرزش هر گناهى را دارم كه مرا مبغوض بندگانت مى كند ، دوستانت را از من متنفّر مى سازد ، و اهل طاعت و فرمانبردارى تو را به خاطر وحشتى كه از نافرمانى ها و سوار شدن بر گناهان مُهلك و غم و اندوه معصيت ها دارند ، از من به وحشت مى اندازد . پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه مرا ببخش ، اى بهترين بخشندگان.
61 ـ پروردگارا ، از تو درخواست عفو و بخشش براى هر گناهى دارم كه به واسطه آن ، آنچه را تو آشكار كردى ، من با حيله گرى خود پنهانش ساختم ; آنچه را تو پوشاندى من پرده اش را دريدم ; و يا آنچه را تو برايم زينت بخشيدى ; من با عمل خويش قبيح و زشتش كردم . پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه را برايم ببخش ، اى بهترين بخشندگان.
62 ـ كردگارا ، از تو تمنّاى گذشت و بخشش براى هر گناهى دارم كه با وجود آن ، به پيمان تو ( توحيد و ولايت ) نمى توان رسيد ، از غضب تو در امان نمى توان ماند ، رحمتت نازل نمى گردد و نعمتت دوام نمى يابد . پس بر محمّد
و آلش درود فرست و اين گناه را از من ببخش ، اى بهترين بخشندگان.
63 ـ خداوندا ، از تو طلب آمرزش مى كنم براى هر گناهى كه در روشنايى روز آن را از بندگانت پنهان ساختم و در تاريكى شب آشكارا انجامش دادم و اين جرأتى از طرف من نسبت به تو بود ; در عين حال كه مى دانستم كارهاى سرّى در پيش تو ظاهر و پيدا ، و امور مخفى در نزد تو آشكار و هويدا است ; و مى دانستم كه از ناحيه تو مانعى جلوگير من نخواهد شد ، و از ناحيه من سود دهنده اى ـ چه مال و چه فرزند ـ مرا سود نخواهد بخشيد ; مگر آنكه با دلى پاك و قلبى سالم به نزدت بيايم . پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه را برايم ببخش ، اى بهترين بخشندگان.
64 ـ بارالها ، از تو آمرزش هر گناهى را مى خواهم كه فراموشى ياد تو را بجا مى گذارد ، غفلت از برحذر دارى تو را به دنبال دارد ، ايمنى از مكر و حيله تو را هميشگى مى سازد ، طمع جستجوى رزق و روزى از غير تو را در سر مى پروراند و يا انسان را از خير و نيكى در نزد تو مأيوس مى كند . پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه من را ببخش ، اى بهترين بخشندگان.
65 ـ كردگارا ، از تو تقاضاى عفو و گذشت براى هر گناهى كه به ( نامه عمل ) من پيوسته است ، بخاطر عتاب و خطاب من بر تو در اينكه چرا روزى مرا حبس كرده اى ، يا به خاطر روگردانى من از تو و تمايلم به سوى بندگانت به فروتنى نمودن و گريه و زارى كردن به پيش آنان ، در حالى كه تو خود ، كلام زيبايت را در كتاب محكمت به من شنواندى كه « اينان براى پروردگارشان فروتن نبوده و تضرّع و زارى نكردند » . پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين
گناه مرا ببخش ، اى بهترين بخشندگان.
66 ـ پروردگارا ، از تو تمنّاى عفو و بخشش دارم براى هر گناهى كه بر من نوشته شد ، بخاطر كمك جستنم از غير تو براى برطرف ساختن اندوه و ناراحتى خويش ، و يا پناهنده شدنم به غير تو با خود رأيى و بى اعنتايى به تو . پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه مرا ببخش ، اى بهترين بخشندگان.
67 ـ خدايا ، از تو آمرزش مى طلبم براى هر گناهى كه مرا وا داشت كه از غير تو بترسم ; يا مرا به تواضع و فروتنى در برابر يكى از آفريده هايت فرا خواند ; به طمعِ در توانائى و دارائى او به سوى آن گناه مايلم ساخت ; يا فرمانبردارى او را در مسير نافرمانيت ، برايم زينت بخشد ، به اميد آنكه آنچه در نزد اوست به سوى خود بكشانم ; اين در حالى بود كه مى دانستم احتياج به تو دارم و هيچ گاه از تو بى نياز نيستم . پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه مرا ببخش ، اى بهترين بخشندگان.
68 ـ خداوندا ، از تو درخواست عفو و بخشش دارم براى هر گناهى كه آن را به زبان خويش ستودم ، نَفْسم به سوى آن ميل پيدا كرد ، با كردارم آن را نيك شمردم و يا با گفتارم ديگران را به سويش برانگيختم ; در حالى كه آن گناه در پيش تو كار زشتى بود كه مرتكبين آن را عذاب مى كنى . پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه مرا ببخش ، اى بهترين بخشندگان.
69 ـ بارالها ، از تو آمرزش مى طلبم براى هر گناهى كه در نَفْس خويش انجام دادنش را كم شمرده و نَفْسم صورت كوچكى از آن برايم ترسيم كرد و كوچك شمردنش را به قدرى برايم آسان گردانيد كه مرا در گردابش فرو برد ، پس
بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه را بر من ببخش ، اى بهترين بخشندگان.
70 ـ پروردگارا ، از تو خواهش ريزش و بخشش هر گناهى را دارم كه علم تو آن را فرا گفته ، بگونه اى تمام گناهان مرا تا آخر عمرم مى دانى ; اوّل و آخرش ، عمد و خطايش ، كم و زيادش ، كوچك و بزرگش ، كهنه و تازه اش ، پنهان و آشكارش و همه آنچه را تا به حال انجامش داده ام ، همه را مى دانى . و من از همه گناهانم به سويت توبه مى كنم ، و از تو مى خواهم كه بر محمد و آلش درود فرستى و تمام آنچه را كه از حقوق بندگانت كه بر عهده من است و تو آنها را شمارش و حفظ كرده اى ، بر من ببخشى . براستى ، بندگانت حقوق فراوانى بر من دارند كه هستى من در گرو آنها است و تو بر هر صورت و هر زمان كه بخواهى آنها را بر من مى بخشى ، اى مهربان ترين مهربانان !
*