|
|
|
|
|
|
قرآن روشنگر، ظلمتها و جعلته نورا نهتدى من ظلم الظلالة و الجهاله باتباعه . خداوند! قرآن را نورى قرار دادى كه ما در پرتو پيروى از آن ظلم گمراهى و جهالتبرهيم و ره به هدايت بريم . قرآن شفابخش حقجويان و جعلة ... شفاء لمن انصت التصديق الى استماعه . خداوند! قرآن را مايه شفا قرار دادى براى كسى كه براى پذيرش حق بدان گوشفرا دهد. قرآن ملاك تشخيص حق و جعلته .. ميزان قسط لا يحيف عن الحق لسانه . (530) خداوند! قرآن را ترازوى قسط و ملاك سنجشعدل و درستى قرار دادى ، ترازويى كه شاهينش از حق درستى در نمى گذرد. حقايق قرآن ، نيازمند مفسرى الهى اللهم انك انزلته على نبيك محمد - صلى الله عليه وآله - مجملا و الهمته علم عجائبهمكملا. (531) خداوند! قرآن را بر پيامبرت محمد - صلى الله عليه وآله - بهگونه اىمجمل فرو فرستادى و آگاهى به شگفتيهاى نهفته در قرآن را به صورتكامل ، به پيامبرت الهام كردى . امامان (عليه السلام ) وارثان علم پيامبر (صلى الله عليه وآله ) امامان - عليه السلام -، و فضلتنا على من جهل علمه .. (532) خداوند! ما خاندان پيامبر - صلى الله عليه وآله - را وارثان علم قرآن همراه با تفسيرآن قرار دادى و در پرتو اين دانش ما را بر كسانى كه از چنين دانشى محرومند، برترىبخشيدى . امامان ، گنيجه داران معارف قرآن اللهم فكما جعلت قلوبنا له حملة و عرفتنا برحمتك شرفه و فضله ،فصل على محمد الخطيب به و على آله الخزان له . (533) بارالها! آن گونه كه قبلهاى ما را حامل علوم قرآن قرار دادى وفضل و شرافت قرآن را به لطف خويش به ما لطف خويش به ما شناساندى ، بر محمد -صلى الله عليه وآله - كه هماره زبانش به قرآن را به لطف خويش به ما شناساندى ،بر محمد - صلى الله عليه وآله - كه هماره زبانش به قرآن گويا بود، درود فرست ، وهمچنين بر خاندان محمد - صلى الله عليه وآله - كه گنجينه داران قرآن علوم قرآنىاند. خاندان پيامبران - صلى الله عليه وآله - رهبران خلق به سوى خدا اللهم ... و انهجت باله سبل الرضا اليك . (534) خداوند! به وسيله خاندان پيامبر - صلى الله عليه وآله - راهها رضا و خشنودى را كهبه سوى تومنتهى مى شود، آشكار ساختى و بندگانت با پيروى از خط خاندان مىتوانند رضا و خشنودى تو را به دست آورند. خاندان پيامبر - صلى الله عليه وآله -، بر گزيدگان خدا رب - صل على اطائب اهل بيته الذين اخترتهم لا مرك و جعلتهم خزنه علمك ، و حفظةدينك ، و خلفاءك فى ارضك . (535) (پروردگار! بر پاكيزه گان از خاندان پيامبر - صلى الله عليه وآله - ائمهمعصومين - عليه السلام - درود فرست ؛ آنان كه براى امر دين انتخابشان كرده اى و ايشانرا خزانه داران علمت و حافظان دينت و جانشينان خويش در زمين قرار داده اى . خاندان پيامبر - صلى الله عليه وآله -، پاكيزگان از گناه و طهر تهم من الرجس و الدنس تطهرا بارادتك . (536) پروردگار! تو خاندان پيامبرت را به اراده خويش از هر پليدى و ناپاكى ، منزه ساختى. فلسفه تداوم امامت اللهم انك ايدك دينك فى كال اوان بامام اقمته علما لعبادك ، و منارا فى بلادك . خداوندا! تو اى كه براستى در هر فصلى از روزگاران ، دين خويش را به وسيله امامو پيشوايى كه خود را براى مردمان نصب كرده اى ، يارى كرده و ان امام را در جغرافياىزمين مايه روشنى و روشنگرى قرار داده اى . از اين فراز دعاى امام سجاد - عليه السلام - فلسفه ضرورت تداوم امامت و رهبرى دينىاستفاده مى شود، زيرا به فرموده آن امام هر روزگارى نيازمند پيشوا و امامتى الهى است .و آن رهبران بايد منتسب به خداوند و تاءييد شده از سوى او باشد تا بتوانند با نورهدايت خويش خلق را به سوى ارزشهاى دينى دعوت كنند و به آنان تجمع بخشند. فلسفه لزوم اطاعت از امام - عليه السلام - بعد ان وصلت حبله بحبلك و الذريعة الى رضوانك و افترضت طاعته ، و حذرتمعصيته ... خداوندا! (امامان معصومين - عليه السلام - را براى هدايت مردم گمارى ) پس از اين كهريسمان آنان را به ريسمان خويش پيوند زدى (و رابطه الهى ميان ايشان و خودتبرقرار كردى تا آنان از حد انسانهاى معمولى فراتر آيند و شايستگى رهبرى وهدايتگرى را پيدا كنند) و اين چنين ، امامان - عليه السلام - را وسيله راهيابى به خوشنودىخود و بهشتى قرار دادى و اطاعت از ايشان را واجب ساختى و خلق را از مخالفت با ايشانبر حذر داشتى . عارفان به مقام ائمه معصومين - عليه السلام - اللهم صل على اءوليائهم المعترفين بمقامهم ، المتبعين منهجهم ، المقتفين آثارهم ،المستمسكين بعروتهم ، المتمسكين بولايتهم ... خداوندا! بر دوستان خاندان پيامبر - صلى الله عليه وآله - درود فرست ؛ آنان كه بهجايگاه و منزلت امامان - عليه السلام - اعتراف دارند، راه ايشان را پيروى مى كنند، آثار ونشانه هاى معصومين را پى مى گيرند، به ريسمان (محبت و معارف ) آنان چنگ مى زنند، بهولايتشان تمسك مى جويند، به پيشوايى و امامتشان اقتدا مى كنند، در برابر فرمان ايشانتسليمند، در راه طاعتشان تلاشگرند، و در انتظار روز پيروزى و حاكميت آنان ظهور صاحبالزمان - عليه السلام - به سر مى برند، چشم به سوى ايشان دوخته اند. بر اينان درود فرست ؛ درودهايى پايدار، پاكيزه و بالنده در هر بامداد و شبانگاه .در اين عبادتهاى نيايشى ، امام سجاد - عليه السلام - مغز ولايت و مفهوم شيعه بودن و آرمانمقدس حاكميت معصومان را به نسلها با زبان نيايش تعليم دادن و تلقين كرده است و ميانمحبت و عمل آرمان پيوندى ژرف پديد آورده است . ارجمندى شيعه ، در نگاه امام - عليه السلام - و سلم عليهم و لى ارواحهم و اجمع على التقوى امرهم ، و اصلح لهم شوونهم وتبعليهم ، انك التواب الرحيم ، و خير الغافرين ، و اجعلنامعهم فى دارالسلام برحمتك ياارحم الراحمين . (537) خداوند! بر دوستان اهل بيت - عليه السلام - و بر روح آنان سلام فرست ، كارهايشانرا بر محور تقوا و پرهيزكارى سامان بخش و شؤ ون مختلف زندگى آنان را اصلاح كن وبر آنان لغزشهايشان ره ببخشاى ، زيرا تو بسيار توبه پذير زيرا توبسيار توبه پذير و رحمت آفرينى و بهترين بخشاينده اى . خداوند! ما را در دارالسلام همراه با دوستان اهل بيت قرار ده ! اى مهربانترين مهرابانان! آرمانهاى متعالى ، در مكتب انتظار اللهم فاوزع لواليك شكر ما انعمت به عليه ... و آته من لدنك سلطنا نصيرا و افتحله فتحا يسيرا و اعنه بركنك الاعز، واشدد ازره ... خداوند! به ولى خويش آن امامى كه در هر زمان حضور دارد و زمان خالى از وجود اونيست روح شكر در برابر نعمتهايت را الهام كن ... و از جانب خويش به او نيروتوانى چشمگير عنايت كن . درهاى مشكلات را به آسانى برايش بگشا و با اركان شكستناپذير خويش او را يارى ده و توانش را فزونى بخش .. و اقم به كتابك و حدودك و شرائعك و سنن روسلك . خداوند! به وسيله ولى خويش امام عصر (ع ) احكام و قوانين و معاوفت قرانترابر پا دار و شريعتها و سنتها رسولت را پايدارى بخش . و احى به مااماته الظالمون من معالم دينك خداوند! آن ارزشهاى دينى ونشانه هاى بارزى را كه ظالمان ميرانده اند، به وسيله ولىخويش امام عصر (ع ) زنده گردان !. احى به مااماته الظالمون من معالم دينك . خداوند! زنگار ستم را، آن زنگار نشسته بر سيماى تابناك شريعت الهى را به وسيلهامام عصر - عليه السلام - از چهره شريعت بزايى ! و اجل به صداء الجوار عن طريقتك (خداوند! زنگار ستم را، آن زنگار نشسته بر سيماى تابناك شريعت الهى را به وسيلهامام عصر - عليه السلام - از چهره شريعت بزداى ! و ابن به الظراء من سبيلك . سختيها و دشواريهاى راه خويش را به وسيله او بر طرف گردان ! و ازل به الناكبين عن صراطك عدول كنندگان از طريق ايمان و دين و شريعت را به وسيله امام عصر - عليه السلام -از ميان بردار! و امحق به بغاة قصدك عوجا (538) آنان را كه بدخواه دينند و براى راه راست ، كجى و ناهموارى آرزو مى كنند، به وسيلهامام عصر - عليه السلام - نابود گردان ! اگر توجه شود كه امام سجاد - عليه السلام - در چه شرايطى اين دعاها و درسهاى زمزمهگونه اى را به گوش پيروان خود مى رسانده است ، بروشنى اين نتيجه آشكار خواهدشد كه امام سجاد - عليه السلام - با وجود اين كه به طور علنى به تحقير قواى رزمىعليه حاكميتهاى جائر زمانش نپرداخته است ولى در تعاليم خود بنيان انديشه ظلم ستيزىو اعتقاد به حاكميت دين و ضرورت رهبرى پيشواى الهى و اهداف و برنامه هاى حكومتاسلامى را پى ريخته و از سوى ديگر ماهيت دين ستيز و فسادگر و ستم پيشه حاكمانزمان خويش را اعلام داشته است . و اينها چيزهايى نبود كه شيعيان و هواداران او ازنيايشهاى آن حضرت استشمام نكنند و درس نگيرند. هواداران امام - عليه السلام - شرايط آن حضرت را درك مى كردند و راز و رمز سخنان او رابآسانى در مى يافتند. امام سجاد - عليه السلام - با اين جملات ، آرمان انتظار را در جهت دين خواهى و ديندارى وظلم ستيزى و عدل گسترى ، هدايت مى كرد به باورهاى شيعه جهتى بايسته مى بخشيد .چنان كه امروز ما نيازمند آنيم كه روح ولايت و انتظار را از فرو افتادن در وادى رخوت وتكليف گريزى و بى تفاوتى دور ساخته و به وادى واقعيتهاى زنده زندگى دينى واجتماعى سوق دهيم . مناسبات امام و امت در سخنان پيشوايان دين بويژه امير المؤمنين مناسبات امام و امت تحت عنوان حقوقمتقابل امت ، يا وظايف امام در برابر امت و مسؤ ليت رعيت درقبال امام مطرح شده است . دعاهاى صحيفه نيز از اين حقيقت با بيان مخصوص خود - كه همان شيوه ابراز حقايق درقالب نيايش است - ياد كرده و امام سجاد - عليه السلام - در اين باره چنين فرموده است : ... و الن جانبه لا وليائك ، وابسط يده على اعدائك ، وهب لنا راءفته و رحمته وتعطفه و اجعلنا له سامعينن مطيعين ، و فى رضاه ساعين و الى نصرته و المافعه هتهمكنفين و اليك رسولك صلواتك اللهم عليه و آله بذلك متقربين (539) خداوند! به امام عصر و پيشوايى كه براى امت در هر روزگار قرار داده اى ، صبر وبردبارى و نرمخويى در برابر دوستانت عنايت كن ، دستانش را عليه دشمنانت بگشاىرافت و رحمت رضاى او تلاش كنيم و در يارى وى و دفاع از او همت گماريم و از اين رهگذربه رسول تو - پيامبر اكرم (ص ) تقرب جوييم . در اين بخش از دعاى صحيفه به گونه ضمنى ارزشهاى رهبرى در مديرت نيروى انسانىو جامعه اسلامى ياد آورى شده و نرمخويى و دشمنى ستيزى و راءفت به رعيت موردتصريح قرار گرفته است . از سوى ديگر وظايف رعيت در برابر امام عدل و مصلح خير خواه نيز بر شمرده شده است :1- لزوم حرف شنوى و اطاعت از او - در برنامه هاى اجتماعى و حكومتى همانند برنامه هاىدينى ، 2- لزوم جلب رضايت و خشنودى امام ، 3- لزوم يارى امام و دفاع از حريم وى ، 4-اطاعت و حمايت از امام ، خود داراى پاداش و ارزش دينى و مايه تقرب به خداست . نبايد از نظر دور داشت كه منظور امام سجاد ع از امام ، پيشواىعدل الهى است و نه هر كسى كه به جبر و ستم و بدون داشتن صلاحيت علمى و ايمانى برمردم سرورى كند و حكم راند!زيرا قبل و به اين دعا مشخصات امامعدل و رهبرى الهى را بيان داشته و مجال هر گونه شبهه را از بين برده است . چنان كهدر برخى از دعاهاى ديگر با صراحت هر چه تمامتر از هر گونه ظلم و سيهكارى ستمپيشگان بيزارى جسته و فرموده است : و لا تجعلنى للظالمين ظهيرا، و لا لهم علىمحو كتابك يدا و نصيرا (540) خداوند! مرا يار و پيشگان ستمكاران قرار مده و وسيله قدرت و پيروزى ظالمان در مسيراز ميان بردن قرآن ، مگردان ! امام سجاد - عليه السلام - در اين عبارت يارى ظالمان را زمينه از ميان رفتن قرآن معرفىكرده و روح ديندارى و قرآن پذيرى را مباين با مددرسانى به ظالمانى شناسانده است . پيامبران و امامان - عليه السلام -، حجت خدا برخلق رب صل على اطائب اهل بيته الذين اخترتهم لامرك و جعلتهم .. حفظة دينك و خلفاءكفى ارضك و حججك على عبادك . (541) پروردگارا! بر پاكيزگان از خاندان پيامبر - صلى الله عليه وآله - - معصومين -عليه السلام - درود فرست ؛ آن شخصيتهاى منزهى كه ايشان را براى امر رهبرى دينى وهدايت امت و تعليم شريعت برگزيدى و آنان را پاسداران دين و جانشينان خود در زمين وحجت بر بندگانت قرار دادى . اتمام حجت خدا بر انسانها، زمينه مسئوليت آنان بعثت رسولان و رهبرى امامان ، اتمام حجت بر بندگان است تا پس از اين اتمام حجت ،انسانها كمترين بهانه اى در مسير انجام وظايف خود نداشته باشند و مسئوليتهاى انسانىو الهى خود را بروشنى بشناسند و بدانها وفادار باشند. امام سجاد - عليه السلام - پس از ياد كرد نعمتهاى الهى و اعطاى معرفت ها و شناختها بهمقام انسانى راه يافته و شايستگى امر و نهى و مسئوليت پذيرى را يافته اند، مىفرمايد: لم يدع لا حد منا حجة و لا عذرا (542) خداوند براى هيچ يك از ما انسانها حجت و دليلى را فروگذار نكرده و عذرى را باقىنگذاشته است . فقد ظاهرت الحجج و ابليت الاعذرا، و قد تقدمت بالوعيد، تلطفت فى الترغيب وضربت و ضربت الامثال ، و اطلت الامهال . (543) خداوند! حجتها و دلايل خود را پياپى آشكار ساخته اى و با بياندلايل آشكار و جدا ساختن در ستيها از نادرستيها، هر گونه اى عذرا را به سستى كشاندهاى ، چه اين كه داده اى و با شيوه اى آميخته با لطف و لطافت ، آدميان را در مسير ارزشهاتشويق نموده اى و براى تفهيم به بندگانت مثالهاى و نمونه ها آورده اى و از پس آن همهروشنگرى به آنان مهلت داده اى . قيامت روز پاسخگويى به مسووليتها و اذا انفضت ايام حياتنا و تصرمت مدد اعمارن ، و استحضرتنا دعوتك التى لابد منا ومن اجابتها فصل على محمد و آله ، و اجعل ختام ماتحصى علينا كتبة اعمالنا توبه مقبوله ...و لاتكشف عنا سترا سترته على رووس الاشهاد، يوم تبلو اخبار عباد. (544) آن گاه كه روزگار زندگيمان به پايان رسيد و عمرمان سپرى شد و دعوت توخداند! ما را فرا خواند، آن دعوتى كه به ناگزير بايد بدان پاسخ گفت ، -پس عملمان ثبت مى كنند، توبه اى راستين قرار ده ! و آن روز كه گزارش كار بندگانترا در ميزان محاسبه مورد بررسى قرار ميدهى ، پرده ازاعمال ناشايست ما برندار و رسوايمان مساز. بر پايى قيامت ، لازمه عدل الهى ( ثم ضرت به فى الحيوة اجلا موقوتا... حتى اذا بلغ اقصى و استوعب حساب عمره، قبضه الى ماندبه اليه من موفرو ثوابه ، او محذور عقابه ، ليجزى الذين اساؤ الماعملوا و بجزى الذين احسنو بالحسنى ، عدلامنه ... (545) خداوند در زندگى دنيا، براى فرزند آدم مدت معينى را قرار داد... تا آن هنگم كه بهپايان زندگيش رسيد و روزهاى عمرش سپرى شد، جانش را دريافت كند او را بهپاداشهاى سرشار و يا كيفرهاى هول انگيز كه قبلا ياد آورى كرده است ، فرا خواند. اين كيفر و پاداش براى اين است كه بدكاران جزاىعمل خوش را بچشند و نيكان پاداش نيكيهاى خود را دريافت دارند. و اينها ناشى ازعدل الهى است . نظام كيفر و پاداش الهى ، بدون ظلم فكل البريه معترفة بانك غير ظالم لمن عاقبت و شاهدة بانكمتفظل على من عافيت و كل مقر على نفسه بالتقصير عما استوحبت . (546) خداوند! تمامى آفريده هايت اعتراف دارند كه تو در كيفر خطا كاران ، كمترين ستم روانمى دارى ، و همگان شاهدند كه لطف و عنايت تو به بندگان از روىتفضل وبخشش است ، و هنگى در پيشگاهت اقرار مى كنند كه نتوانسته اند حقت را ادا كنند وآن گونه اى سزاوارى انجام نمايند. امام سجاد - عليه السلام - اين را بى مقدمه و بدون برهان نياورده است ، بلكهقبل از اين فرازها، مطالبى دارد كه الطاف بى حساب الهى را در حق بندگان و سنت خدا وبر عفو خطاكاران را يادآور شده ، به گونه انسان مؤمن انديشمند خود به اعتراف درپيشگاه حق مى نشيند و ساحت خداوند را از ظلم و ستم منزه مى داند. فلسفه عدل الهى در نظام جزابخشى امام سجاد - عليه السلام - در بياتى از نيايشهاى صحيفه ، نخست حاكميت بى چون و چراىخدا بر پهنه حيات و اراده بى معارض او را در مورد خلق ياد آور شده ، سپس به خداوندعرضه مى دارد: و قد علمت انه ليس فى حكمك ظلم و لا فى نعمتك عجلة و انمايعجل من يخاف الفوت ، و انما يحتاج الى الظلم الى الظم الضعيف و قد تعاليت - يا الهى- عن ذلك علوا كبيرا. (547) (خداوند! هر چند اراده تو، يگانه اراده نافذ در هستى است و هيچ قدرتى ، ياراىمعارضه و رويارويى با قدرت تو را ندارند، اما اين ارده و قدرت بدون معارض تو،هرگز به استبداد و جباريت نزديك نمى شود) من به يقين مى دانم كه در حكم و زيراكسى بايد شتاب كند كه بيم از دست رفتن فرصت و قدرت خود را داشته باشد و كسىبه ظلم كشيده مى شود و به ستم رو مى آورد كه ضعيف و ناتوان باشد نتواندعدل را به كار گيرد و يا منافع خود را در رعايتعدل نبيند در حالى كه تو - اى خداوند - از ضعف و ناتوانى و نگرانى و ستم مبراهستى و جايگاهت فراتر از اين نسبتهاست . امام سجاد - عليه السلام - علاوه بر اين كه با زبان ويژه نيايش ، فلسفه مبرا بودن خدااز ظلم و ستم را بيان داشته ، به نكته اى فراتر نيز اشاره كرده است و آن اين كه مهلتخداوند به خط كاران و تعجيل نورزيدن خدا در انتقام از بدكاران را بسرعت مجازات مىكرد، مناقاتى با عدل او نداشت ولى لطف او سبب شده است تا به گناهكاران مهلتى دهدتا شايد دهد تا شايد به توبه رو آورند و از عنايت برهند. مهلت الهى به مسؤ وليت گريزان رزقك مبسوط لمن عساك و حلمك معترض لمن ناواك عادتك الاحسان الى المسلمين و سنتكالابقاء على المعتدين حتى لقد غرتهم اناتك عن الرجوع ، و صدهم امهالك عن النزو(ع )(548) خداوند! روزيها و نعمتهاى دنيوى تو حتى در اختيار معصيت كاران گسترده است و حلم وبردبارى تو حتى دشمنانت رانيز در بر گرفته است . روش تو احسان به همگانحتى خطاكاران است و سنت تو باقى گذاشتن نعمتها در دسترس كسانى است كه ازاحكام و قوانين تو تجاوز كرده اند! اما افسوس كه آنان به جاى قدردانى از لطف تو واظهار ندامت از خطاهاى خويش به ناسپاسى روى آورده تا آنجا كه گرفتار غرورشده و تمايلى به توبه نشان نمى دهند! و مهلتهايى كه به ايشان داده اى مايه عبرت وبازنگرى آنان در وضع خويش نمى شود! فلسفه مهلت خداوند به اهل عصيان و انما تانيت بهم ليفيوا الى امرك ، و امهلتهم ثقة بدوام ملكك ... (549) خداوند، اگر به اهلعصيان مهلت داده اى و آنان را بسرعت مجازات نكرده اى به سبب اين است كه آنان بهفرمان تو بازگرداند و سر در خط اطاعت تو نهند. و البته مهلتى كه به ايشان مىدهى از آن جهت است كه مى دانى اقتدار و فرمانروايى تو هميشگى است و فرصتمجازات گنهكاران را از دست نخواهى داد. كارآيى شفاعت ، در قيامت از جمله مسائل عقيدتى كه در ضمن معارف گسترده صحيفه مورد توجه قرار گرفته ،مساله شفاعت به دو گونه قابل تصوير است : 1- شفاعت به معناى برخوردار شدن انسان از حمايت غير خدا براى پيشگيرى از تحقق ارادهو دور ساختن عقاب الهى از خود! شفاعت به اين معنا، هم در قرآن مورد انكار قرار گرفتهاست و هم در روايات و بيان امام سجاد - عليه السلام -. يومئذ لا تنفع الشفاعة الامن اذن له الرحمن (550) يعنى : در آن روز روز قيامت هيچ شفاعت و وساطتى سود نمى بخشد مگر شفاعتكسى كه خداوند رحمان به او اجازه داده باشد تا ميان خلق و خدا واسطه شود. امام سجاد - عليه السلام - نيز در اين باره چنين بيان داشته است : و بيدك ، يا الهى ، جميع ذلك السبب ، و اليك المفر و المهرب ... اللهم انك ان صرفتعنى وجهك الكريم اومنعتنى فضلك الجسيم ... لم اجدالسبيل الى شى ء من املى غيرك لاامر لى مع امرك ماض فى حكمك ... (551) خداوند! تمامى عوامل و اسباب كار آمد و مؤثر به دست توست و به اراده تو مىتواند تاثير كند. تنها پناهگاه و ايمنى بخش تويى ! خداوند! اگر تو لطف و كرامت خويش را از من دريغ كنى وفضل خود را از من بازدارى ديگر راهى به سوى آرزوهايم نخواهم يافت ، جز راه تو... !با وجود فرمان و حكم تو، در جهت منافع من فرمانى نيست ، حكم تو درباره من گذرا ونافذ است . 2- شفاعت به معناى برخوردار شدن انسان از حمايت اولياى الهى به اذن و اجازه خداوندنه در قبال خواست و اراده او. شفاعت به اين معنا هم در قرآن مورد انكار قرار نگرفته در روايات و تعاليم معصومينامرى تحقق پذير معرفى شده است . امام سجاد - عليه السلام - نيز در مواردى متعددى بهمساله شفاعت پيامبر ائمه - عليه السلام - و شفاعتاهل نجات و سعادت براى پيشگيرى از تحقق پذير معرفى شده است . امام سجاد نيز درمواردى متعددى به مساله شفاعت پيامبر - صلى الله عليه وآله -، شفاعت ائمه و شفاعتاهل نجات و سعادت براى از پادرافتادگان و اداى طاعت ، اشاعه كرده است . شفاعت پيامبران براى امتها اللهم اجعل نبينا صلواتك عليه و على آله يوم القيامة .. امكنهم امكن النبيين منكشفاعة . (552) خداوند! پيامبران ما را كه درود تو بر او خاندانش باد - در روز قيامت بيش از سايرپيامبران حق شفاعت عنايت كن . امام سجاد - عليه السلام - با اين بيان ، اصل وجود شفاعت را براى انبيا مسلم شمرده و ازاين رو براى پيامبران اكرم - صلى الله عليه وآله - كه برترين انبياست ، امكان شفاعتبيشترى را آرزو كرده است . شفاعت اهل بيت - عليه السلام - براى پيامبران اللهم ... فانى لم آتك ثقة منى ... لا شفاعة مخلوف رجوته الا بشفاعة محمد واهل بيته عليه و عليهم سلامك . (553) خداوند! به من اميد شفاعت جستن از مخلوق ، رو به درگاهت نياورده ام مگر به اميد شفاعت محمدو اهل بيت او - درود تو بر پيامبر و خاندانش -. شفاعت صالحان ، براى وابستگان خويش اللهم و ان سبقت مغفرتك لهما فشفعهامى فى ، و ان سبقت لى بشفعنى فيهما حتىنجتمع برافتك فى دار كرامتك . (554) خداوند! اگر بخشايش و غفران تو - قبل از من -شامل پدر و مادرم شد، پس آنها شفيع گران ، تا در پرتو لطف تو و در خانه كرمت -بهشت جاويدان - گرد هم و در كنار هم باشيم . از اين نيايش استفاده مى شود كه هرگاه مورد غفران الهى قرار گيرد و به بهشت راه يابدمى تواند به اذن الهى براى وابستگان خود شفاعت كند. شفاعت اعمال مؤمنان ، براى آنان اللهم صل على محمد و آله ... صلاة تشفع لنا يوم لاقيامة .. (555) خداوند! بر محمد و خاندان او دورد فرست ؛ درودى كه بتواند در روز قيامت شفيع ماگردد... درود بر پيامبر - صلى الله عليه وآله - و خاندان او، يكى ازاعمال شايسته مؤمنان است و امام سجاد - عليه السلام - در اين عبارتها به اصحاب وپيروان خود آموخته است كه اين عمل نيك خود مى تواند شفيع انسان در روز قيامت قرارگيرد. سيماى انسان و فضايل انسانى در صحيفه سجاديه مراحل پيدايش و تكامل انسان نيايشهاى صحيفه سجاديه ، هر چند در نگاه نخست راز و نياز خلق با خالق را مى نماياند،اما اين مجموعه معرفتى همچنان كه پيامدار معارف اصولى و بيانگر عقايد ناب اسلامىاست ، از پرداختن به انسان و ارزشهاى انسانى دور نمانده ، بلكه در نمودنفضايل اخلاقى ، گنجينه اى است گرانبها و پر گوهر. امام سجاد - عليه السلام - مراحل پيدايش و تكامل انسان را چنين بيان داشته است : اللهم و انت حدرتنى ماء مهينا من صلب متضائق العظام ... حتى اذااحتجت الى رزقك و انتحدرتنى ماء عن غياث فضلك ، جلت لى قوتا.. و لو تكلنى يا رب فى تلك الحالات الىحولى ، او تضطرنى الى قوتى لكن الحو عنى معتزلا... (556) خداوند! من قطره اى ناچيز بودم كه تو مرا از تنگناى استخوانهاى صلب ، بهصورت مايه اى بى مقدار، در فضاى كوچك رحم مادر فرو افكندى ؛ فضايى پوشيدهشده در حجابها و پوششها متعدد. از آن پس دگرگونيهاى پياپى در من پديد آوردى تا آنجا كه مشكلى كامل و انسانى به خود گرفتم و اندامى بايسته و مناسب يافتم . چنان كهاين مراحل را در قرآن خويش بيان داشته اى نخست نطفه ، سپس عقله خون بسته ،پس از آن به صورت پاره گوشت و در مرحله بعدتبديل شدن به استخوان و نيز پوشيده شدن استخوانها به وسيله گوشت و پس از آنگاه راه يافتن به مرحله جديد زندگى و برخوردار شدن از جان انسانى . در اين هنگام تن من نيازمند تغذيه و روزى تو گشت و تو در آن فضاى نهان از آنچه مادرممى نوشيد و تغذيه مى كرد، مرا بهرهند ساختى و از آنچه او مى خورد، غذايى پديدآوردى كه متناسب با نيازهاى من باشد. در آن ظلمتكده ناپيدا و در آن تنگناى بى آشنا، اگر مرا به خويش وانهاده بودى ، كارى ازمن بر نمى آمد و چاره و توانى در اختيار نداشتم ! امافضل و لطف تو مرا تنها نگذاشت و از غذايى شايسته و متناسب مرا بهره مند ساختى . نيروى انسانى متكى به خدا اللهم و انك من الضعف خلقتنا، و على الوهن بنيتنا، و من ماء مهين ابتداتنا فلاحول لنا الا بقوتك ، و لا قوة لنا الا بعونك . (557) خداوند! بناى نخستين وجود ما را مايه اى ضعيف و ماده اى سست و ناتوان قراردادى وآبى بى مقدار را آغاز پيدايش ما ساختى و اين شگفتى كار آفرينش تو است كه ازكمترينان ، موجودى با كرامت و نيرومند مى آفرينى . بنابراين ما با چنين بنيادىنمى توانستيم از خويش توانى داشته باشيم و اين است كه نيروى نداريم جز به قوت وقوتى مگر در پرتو يارى و حمايتهاى تو. فلسفه آفرينش انسان از جمله پرسشهاى مهم انسان درباره پيدايش اين است كه هدف خداوند از آفرينش انسان چهبوده است ؟ پاسخهايى كه به اين سؤ ال داده شده ، هر كدام جهتى را بيان مى دارد و چه بسا هر كداممساله اى را از زاويه اى مطرح كرده باشند و نه از همه ابعاد و زواياى آن . امام سجاد - عليه السلام - نيز به فلسفه آفرينش از اين جهت اشاره كرده است كه هدفخداوند از آفرينش انسان ، نفعى نيست كه به خدا بازگردد، زيرا ذات بى نياز او، نمىتواند محتاج به مخلوقات باشد كه خود آفريده است . استوهبك يا الهى - نفسى التى لم تخلقها لتمتنع بها من سوء او لتطرق بها الىنفع و لكن انشاتها اثباتها لقدربك على مثلها و اتجاجا به على دارى ؛ آن نفسى كه نيافريديش تا زيانى را از تو دور گرداند، يا سودى را به توبرساند! بلكه آن را پديد آوردى تا گواهى باشد بر قدرت آفرينشگرى تو و نمودىباشد از آفرينش چيزهايى كه توان آفريدن آن ها را دارا هستى . انسان ، همواره در معرض آزمون الهى امام سجاد - عليه السلام - پس از بر شمردن نعمتها گوناگون خداوند در آفرينش شب وروز آسايشها و منافعى كه در آنها براى آدميان قرار داده است مى فرمايد: بكل ذلك يصلح شانهم و يبلوا اخبار هم ، و نيظر كييف هم فى اوقات طاعته ومنازل فروضه ، و مواقع احكامه ، ليجزى الذدين اساوا بماعملوا، و نيظر كيف هم فىاوقات طاعته ، و منازل فروضه و مواقع احكامه ليجزى الذين اساوابماعملوا، و يجزىالذين احسنوا الحسنى . (558) خداوند به وسيله همه اينها (امكانات و مزاياى زندگى دنيا، رفاهى ، لذتها وتلاشها)از يك سو به زندگى انسانها سامان بخشيده و نيازهايشان را بر آورده ساختهو از سوى ديگر ايشان را مورد آزمون قرار داده است است تا عملكرد آنان را به هنگام طاعتو عبادت محك زند و موضعگيرى آنها را در قبال احكام شريعت آشكار سازد و در نتيجه اينآزمون ، بدكاران را كيفر دهد و نيك روشان را پاداشى نيك عطا كند. قابليتهاى دوگانه انسان چهره اى كه امام سجاد - عليه السلام - از انسان مى نماياند، گاه چهره اى الهى و ملكوتىاست كه در شمار اولياى الهى قرار دارد و گاه چهره اى شيطانى است كه در جبهه دشمنانخدا جاى دارد. امام سجاد - عليه السلام - در نمودن چهره متعالى و قابليتمتكامل انسان مى فرمايد: الحمدالله ... حمدا نسعد بها فى السعداء من اوليائه . (559) خداوند خداى را، حمدى كه به وسيله آن در زمره نيكبختان و دوستان خدا قرار گيريم. اللهم صل على محمد و آله ، و اجعلنا... من خاصتك الحاصين لديك . (560) خداوند! بر محمد خاندانش درود فرست و ما را از خاصترين خاصان در گاهت قرار ده! انسان در اين فرازها موجودى است قابل تعالى تا حد قرار گرفتن در مجموعه خاصانخدا. ولى همين انسان مى تواند با انتخاب نادرست خود، در شمار دشمنان خدا قرار گيرد. و اشغله اى شيطان عنا ببعض اعدائك . (561) (خداوند! شيطان را از ما بازدار و به سوى دشمنانت روانه كن و وى را با دشمنانتمشغول و سرگرم ساز! و البس قلبى الوحشة من شرار خلقك . (562) خداوند! قلبم را با بندگان شرورت بيگانه ساز و مرا از ايشان گريزان گردان(تا مبادا به آنان نزديك شده ، در شمار آنان قرار گيرم !. انسان ، بى حمايت خدا، متمايل به باطل امام سجاد (ع ) نخست ياد آور مى شود كه آدمى در صحنه زندگى هميشه با دوراهيهايىمواجه مى شود كه يك راه در بردارنده خشنودى خداوند و ديگرى موجب ناخشنودى اوست . امام به ما تعليم داده است كه در چنين مواردى از خدا بخواهى كه شما را در انتخاب راهصحيح يارى دهد، زيرا اگر در چنين ميدانهايى ، خداوند شما را تنها گذارد، نفس اماره وخواهشهاى نفسانى شما ره به سوى باطل خواهند كشيد. امام سجاد - عليه السلام - به ما آموخته است كه به پروردگار خويش عرض كنيم : و لا تخل فى ذلك بين نفوسنا و اختيارها، فانها، فانها مختارةللباطل الا ما وفقت ، امارة بالسودء الا ما رحمت . (563) خداوند! ما را با خواهشهاى درونى مان تنها مگذار و رها مكن ! زيرا نفس ما راهباطل را بر مى گزيند، مگر آن نفسى كه به وسيله تو در راه مبارزه با گرايشهاىمنفى نفس موفق شده باشد! نفس ما با سرعت به سوى بديها پيش مى تازد، مگر آننفسى كه در پرتو رحمت و عنايت تو به صلاح گراييده باشد. سرشت انسان ، متمايل به صلاح از آنچه در سطرهاى پيشين ياد شده ، ممكن است كه اين گمان پديد آيد كه فطرت وسرشت انسان متمايل به بدى و پستى است ! ولى از فرازهاى ديگر صحيفه سجاديهاستفاده مى شود كه نهاد آدمى ، سرشته شده بر صلاح ومتمايل به ارزشهاست و تمايل به باطل امرى است كه عارضى كه در نتيجه وساوسشيطانى و عوامل بيرونى بر نفس تحميل مى شود و منحرف مى گردد. امام سجاد - عليه السلام - در اين باره چنين مى فرمايد: لو لا انه (اى شيطان ) صورلهم الباطل فىمثال الحق ما ضل عن طريقك ضال . (564) اگر شيطان (عوامل بيرونى انحراف و عناصر مرموز تزويرگر) نبود وباطل را در قالب حق جلوه نمى داد، هيچ انسانى از راه خدا و راه خدا و راه شريعت و راه حقگمراه نمى شد معرفت ، عاليترين موهبت الهى به انسان در ميان نعمتهايى كه خداوند به فرزندان آدم ، عطا كرده است ، امام سجاد (ع ) از نعمتمعرفت و حقشناسى به عنوان مهمترين نعمت ياد كرده است ؛ معرفتى كهخداوند در وجود انسان به صورت سرشت قرار داده تا در برابر منعم و صاحب نعمتخويش شاكر و سپاسگزار باشد و معرفتى كه به وسيله فرستادن انبياء و تعاليم وحىاز بيرون به انسان عطا كرده تا صاحب نعمت خود - خداى جهان - را بشناسد و حق بندگىرا در برابر وى انجام دهد. امام سجاد (ع ) در اين زمينه مى فرمايد: و الحمدالله الذى لوحبس عن عباده معرفة حمده على ما ابلاهم من مننه المتتابعة ...لفتصرفوا فى مننه يحمدوه ، و توسعوا فى رزقه لفم يشكروه . (565) سپاس خداى را كه اگر (شناخت ) را از انسان دريغ مى داشت (و فطرت حقشناسى رادر نهاد آدميان قرار نمى داد و پيامبران را براى تذكر و هدايت و تعليم آنان نمىفرستادند آنها على رغم بهره ورى از گسترده نعمتها و روزيهاى خداوند، به شكرسپاس او روى نمى آوردند! حقشناسى ، ملاك انسانيت امام سجاد - عليه السلام - عنصر معرفت را در نهاد آدميان ، تا بداناصيل و مهم شمرده است كه آن را مرز جدايى انسانها از حيوانات معرفى كرده است .معرفتى كه امام سجاد عليه السلام را ملاك واقعى انسانى شمرده ، شناختهاى تجربى وعلوم طبيعى نيست ، چه اين شناختها در برخى حيوانات نيز گاه به گونه اى دقيقتر و بهصورت غريزى وجود دارد. معرفتى كه امام - عليه السلام - كه را ملاك ارزش انسانى دانسته ، معرفت خالق وپروردگار نعمت آفرين است ؛ كه به سپاسگزارى انسان در برابر مبداء فيض منتهىگردد. ولو كانوا كذلك لخرجو من حدود الانسانيه الى حد البهيميه الى حد البهيميهفاكانوا كما وصف فى محكم كتابه ان هم الا كالانعامبل هم اضل سبيلا. (566) اگر آدميان اين چنين مى بودند از نعمتهاى خدا بهره مى برند و حق بندگى به جا نمىآورند از مرز انسانيت خارج شده و قدم در قلمرو و زندگى چارپايان مى نهادند ومصداق اين آيه از قرآن مى شدند كه خداوند فرموده است : آنان نيستند مگر مانند چارپايان، بلكه موجوداتى گمراه تر از چارپايان ! صفات ارزشى انسان صحيفه سجاديه و معارف آن گنجينه عظيمى از اخلاق وفضايل انسانى است ، علاوه بر دعاى مكارم الاخلاق در ساير دعاهاى آن نيزارزشهاى اخلاقى در پوشش دعا و نيايش مطرح گشته است . برخى از صفاتى كه در دعاهاى مكارم الاخلاق به آنها اشاره شده است ، چنين است: ايمان ، ارزش خواهى ، عزت بدون تكبر، عبادت بدون عجب سخاوت به دوران از منت ،بزرگى بدون فخر فروشى و همراه با تواضع ، صفات نيك اجتماعى ، ظلم ستيزى ،بسط عدالت ، صفات متقين ، همگامى با جامعه ايماى ، دوستى دوستان خدا دشمنى دشمنانخدا، اقتصاد و ميانه روى ، آبرو خواهى ، حسنعمل در هر حال و... اين در حالى است كه كمتر مى توان ديگر دعاها صحيفه را ازياد و نام صفات ارزندهاخلاقى تهى يافت . به عنوان نمونه به مواردى اشاره خواهيم داشت : خودسازى و صلاح جويى انديشه خودسازى و روحيه صلاح جويى ، نخستين شرط حركت انسان به سوى كرامتهاىاخلاقى و خصايل انسانى است و امام سجاد (ع ) اين انديشه و روحيه را در دعاهاى خويش بهمؤمنان منتقل ساخته است ، از آن جمله : اللهم صل على محمد و آله و حلنى بحيله الصالحين ، و البسنى زينه المتقين ، فىبسط العدل و كظم الغيظ، النائره ، و ضم اهل الفرقه و اصلاح ذاتت البين ، وافشاءالعارفه و ستر العائبه ... (567) خداوند! بر محمد - صلى الله عليه و آله - و خاندانش درود فرست و مرا به زيورصالحان بيا راى و با زينت تقواپيشگان مزين ساز! زيور و زينتى كه در جهت گسترشعدل ، فرو خوردن خشم ، خاموش ساختن آتش دشمنى و بدخواهى و تجسم بخشيدن بهارزشها، پيشگيرى از ظهور عيبها و علنى شدن آشكار ساختن و تجسم بخشيدن به ارزشهاپيشگيرى از ظهور عيبها و علنى شدن زشتيها و.. مى باشد. و اجعلنى من اهل السداد و من ادله الرشاد، و من صالحى العباد. خداوند! مرا از درستكاران و راهنمايان راه رشد وكمال و از بندگان صالح قرار ده . آدم بالقران صلاح ظاهرنا... و جنبنا به الضرائب المذمومه و همدانى الاخلاق ..(568) خداوندا! به وسيله قرآن (و درسها و پيامهاى سازنده آن ) ظاهر ما را به صلاح وپاكى و درستى هماره آراسته بدار و به وسيله قرآن (و پيامهاى هدايتگر و هشدار دهنده آن) ما را از اخلاق نكوهيده و پست دور گردان . نيت و انديشه نيك ... و انته بنيتى الى احسن النيات ... اللهم و فر بلطفك نيتى ... (569) خداوندا! نيت و انديشه هاى درونى مرا به نيك ترين نيتها و آرمانها منتهى گردان .خداوندا! انديشه ها و اهداف درونى مرا به لطف خويش پر بار گردان . و اعنى على صالح النيه (570) پروردگارا! مرا در راه دستيابى به نيت صالح و نهاد نيك ، يارى ده . عزت و شرافت و صن وجهى باليسار، و لا تبتذل جاهى بالاقتار. (571) بارالها! عزت و آبرويم را با توانگرى حفظ نما و ارج و منزلت اجتماعى مرا باتنگدستى فرو مريز. امام سجاد (ع ) كه در اين دعا، از خداوند مى خواهد تا با بى نيازى از امكانات ديگران وتنگدست نبودن در اداره زندگى ، آبرو و عزتش در جامعه محفوظ بماند، از سوى ديگر دردعايى ديگر ياد آور شده است كه نبايد ملاك شرافت و عزت را درباره ديگران ، ثروت وتوانگرى دانست و نبايد تنگدستان را به سبب تنگدستى و فقرشان خوار شمرد. ... و اعصمنى من ان اظن بذى عدم خساسه ، اواظن بصاحب ثروه فضلا، فان الشريف منشرفته طاعتك ، و العزيز و من اعزته عبادتك ،فصل على محمد و آله ... و ايدنا بعز لايفقد... (572) خداوندا! مرا نگاه دار تا اين كه انسانهاى فقير و تهيدست را به سبب فقرشان پست وبى ارزش نشمارم و نيز ثروتمندان را به خاطر ثروتشان با فضيلت و ارجمند بهحساب نياورم ، زيرا شريف واقعى كسى است كه در پرتو طاعت تو به شرافت رسيدهباشد و عزيز واقعى اوست كه در نتيجه عبادت و بندگى تو به عزت دست يافتهباشد، پس بر محمد (ص ) و خاندانش درود فرست و به من عزتى عطا كن جاودان وهميشگى ... تواضع در اوج عزت و اعزنى و لا تبتلنى بالكبر.. ولا ترفعنى فى الناس درجة الا حططتنى عندنفسىمصثلها و لا تحدث لى عزا ظاهرا الا احدثت لى ذله باطنه عند نفسى بقدرها.. (573) با الها! به من عزت و بزرگى عطا كن ولى مرا به كبر و خودبينى مبتلا مساز.. درميان جامعه ، به برتر و رفعتى مده مگر اين كه - همان مقدار مرا نزد خودم پايين بياورى !عزت و شوكت ظاهرى به من عنايت نكن مگر اين كه در درون من ، به همان اندازه مرا خوار وكوچك بنمايى ! محبت و مودت اجتماعى و انزع الغل من صدرى للمؤمنين ... (574) پروردگار! كينه و بدخواهى نسبت به مؤمنان را از سينه ام ريشه كن ساز. و اجعل لنا فى صدور المؤمنين ودا، و لاتجعل الحيوة علينا نكدا. (575) خداوند! در سينه مومنان ، محبت و مودت ما را قرار ده و زندگى ما را تلخ و آشفته مگردان. امام سجاد - عليه السلام - در اوج تمجيد از مودت اجتماعى و ترغيب مؤمنان به دوستى وگذشت ، مرزهاى دوستى را نيز مشخص ساخته و بيان داشته است : ووفقنا... لان .. نراجع من هاجرنا و ان ننصف من ظلمنا و ان نسالم من عادنا، حاشى منعودى فيك و لك فانه العدو الذى لا نواليه ، و الحزب الذى لا نصافيه . (576) معبود! ما را توفيق ده تا با آنان كه از ما بريده اند، دوباره پيوند مودت برقراركنيم و با آنان كه به ما دارند از در مسالمت و صلح در آييم و صلح در آييم ، جز دشمنانىهستند كه هرگز مورد محبت و دوستى ما قرار نمى گيرند و حزبى هستند كه كدورتهايمانبا ايشان پايان نمى پذيرد. رعايت حقوق اجتماعى و التزام به آنها اللهم اعوذبك ... ان نروم ما ليس لنا بحق ... و نعوذبك ان ننطوى على غش احد. (577) خداوند! به تو پناه مى برم .. از اين كه به آنچه حق ما نيست رو آوريم و آنچه را حق مانيست بطلبيم .. و پناه مى بريم به تو از اين كه به انگيزه خيانت و بى مروتى باكسى غش زنيم و تزوير نماييم . ووفقنا فى يومنا و ليتنا هذاه ، و فى جميع ايامنا... لمعاونه الضعيف و اراك اللهيف . (578) حمايت و دستگيرى از محرومان پروردگارا! ما را در لحظه لحظه زندگيمان ، توفيق عطا كن تا يار ضعيفان وفرياد رس ستمديدگان باشيم . پرهيز از آزار ديگران و امنعنى عن اذى كل مؤمن مؤمنة و مسلم و مسلمة . (579) بارالها! مرا از آزار هر زن و مرد مومن و هر زن و مرد مسلمانى بازدار.
|
|
|
|
|
|
|
|