بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب رفتار علوی در کلام رهبر معظم انقلاب, ستاد کل نیروهاى مسلح   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     FOOTNT01 -
     RAFTAR01 -
     RAFTAR02 -
     RAFTAR03 -
     RAFTAR04 -
     RAFTAR05 -
     RAFTAR06 -
     RAFTAR07 -
     RAFTAR08 -
 

 

 
 

 

next page

fehrest page

فهرست مطالب 
 پيش گفتار
 مقدمه
 مطلع كلام نور
 سال 80 سال رفتار علوى است
 معنى و ابعاد رفتار علوى در كلام رهبرى
 امسال رفتار علوى پيشه كنيم
 سياستمدارى على موجب اين نمى شد كه از جاده صداقت و صراحت كنار رود
 اميرالمؤ منين به معناى واقعى كلمه طرفدار مردم و ضعفا بود
 ارتباط با خدا
 مبارزه با مقدّس مآبيها
 اميرالمؤ منين شاخص است
 بايد رفتار علوى در ميان مسؤ ولان نهادينه شود
 ما ضعفهاى خود را به حساب انقلاب مى گذاريم
 امسال ، سال امام على در رفتار است ، نه در گفتار
 در سال ((اميرالمؤ منين على ابن ابى طالب )) خودمان را به آن بزرگوارنزديك كنيم
 على (ع ) اقيانوسى از شگفتى ها
 على (ع ) اقيانوسى از شگفتى ها
 على (ع ) نسخه كوچك شده پيامبر(ص )
 شاگرد پيامبر بودن هنر بزرگ على (ع ) است
 اعتماد كامل پيامبر(ص ) به على (ع )
 پنج درخواست پيامبر از خداوند
 چرا دنيا عاشق على است
 على (ع ) محبوب همه آزادانديشان جهان
 على (ع ) چهره جذاب تاريخ
 وجود اميرالمومنين ، يك درس جاودانه براى همه نسلهاى بشر است
 توازن در شخصيت
 شخصيت اميرالمومنين ، قابل احاطه ذهنى و بيانى نيست .
 تمام ابعاد شخصيت اميرالمومنين در اوج است
 اخلاص ، جوهر و روح كار در زندگى اميرالمومنين
 اميرالمومنين فقط رضاى الهى را در نظر مى گرفت
 مناقب و فضايل على (ع )
 شخصيت حضرت على (ع ) غير قابل توصيف
 ايمان علوى
 شجاعت علوى
 شجاعت در عرصه زندگى بالاتر از شجاعت در ميدان نبرد!
 شجاعت در ابراز ايمان
 ما كجا، اميرالمومنين كجا!
 على (ع ) جوان فعال و پيشرو
 انتخاب سخت ترين كارها
 انفاق مالى كه با كد يمين و عرق جبين حاصل شده
 على (ع ) يكى از پردرآمدترين آدم هاى زمان خود
 مهم ، نزديك شدن عملى به اميرالمومنين است
 عدالت شخصى در حداعلى
 بيدارى و پايدارى
 عدم بصيرت و عدم صبر؛ سرمنشاء تمام مشكلات
 استغفار علوى
 دعاى علوى
 عبادت على (ع )
 داستانهايى از عبادت علوى
 رفتار علوى را پيشه كنيم
 همه بايد از رفتار و كردار على (ع ) درس بگيرند
 انفاق علوى
 اميرالمؤ منين (ع ) به عنوان نمونه عالى است
 دل آن بزرگوار پر از خون بود
 اين رفتار اميرالمؤ منين با ايتام است
 رفتار علوى در كلام امام صادق (ع )
 همه بايد به سمت رفتار علوى حركت كنند
 ولايت علوى
 حقايق نهفته غدير
 على (ع )؛ الگوى ممتاز ولايت
 معناى ولايت چيست ؟
 ولايت در روز عيد غدير مصداق مشخصى پيدا كرد
 اشتباهات بزرگ هميشه مشكلات بزرگ بدنبالدارد
 بزرگترين مشكل اميرالمومنين ، جناح منحرف در مسئله ولايت
 ولايت ، اساسيترين مساءله ى دين
 حكومت علوى
 رفتار علوى را در دوران حاكميت آن حضرت مورد توجه قرار دهيم
 ولايت چه طور حكومتى است ؟
 حكومت طعمه نيست
 تفاوت عمده دوران حكومت اميرالمومنين با پيامبر(ص )
 رياست و مديريت ؛ امانت الهى در دست ماست
 حكومت على (ع ) نقطه مقابل حكومت غير الهى
 تواضع بدون ضعف و اقتدار بدون كبر
 اقتدار، مظلوميت و پيروزى
 اقتدار
 اقتدار همراه با مظلوميت
 مقتدرانه ، مظلومانه و در عين حال پيروز
 على جان ! نفرينشان كن
 ورع و حكومت
 قدرت و مظلوميت
 زهد و سازندگى
 حكومت اميرالمؤ منين ، همه ى تلقيهاى غلط از حكومت را نسخ كرده است
 امام على (ع ) معناى حكومت را عوض كرد
 آيا على (ع ) بى سياستى كرد؟
 قاطعيت و صلابت در راه حق ، اولين خصوصيت حكومت اميرالمؤ منين (ع )
 زهد، دومين خصوصيت زندگى حكومتى اميرالمؤ منين (ع )
 عدالت علوى
 اجراى قسط و عدل ، اولويت درجه اول
 برجستگى خاص واژه ((عدالت )) در زندگى و شخصيت على (ع )
 عدالت على (ع ) در قلمرو جامعه
 عدالت بايد زنده شود
 عدل علوى
 ابزارها با زمان اميرالمؤ منين فرق كرده است ، اما هدفها فرق نكرده است
 جامعه اى كه در آن عدالت نباشد علوى نيست
 كشته راه عدالت
 جهادت علوى
 با قدرت و اراده و جهاد على (ع ) حق زنده شد
 قاسطين
 ناكثين
 مارقين
 در شناخت خوارج اشتباه نشود
 صبر و بصيرت
 على (ع ) در جبهه نهروان
 ((خوارج )) چه كسانى بودند
 خوارج اين گونه بودند
 قاسطين و ناكثين و مارقين ، گروههاى مقابل اميرالمؤ منين
 عمار ياسر، افشاكننده ى فتنه ها
 مناظره حجاج بن يوسف با يك نفر از خوارج
 جنگ نهروان ، مبارزه با قرآن مجسم
 على (ع ) در هر سطحى ، با هر نامى و زير هر پوششى ، ظلم ستيز بود.
 دستى كه به اراده شيطان حركت كند، بايد قطعش كرد
 قضاوت علوى
 عدالت قاطع على (ع ) در امر قضاوت
 من حد الهى را تعطيل نمى كنم
 ما حد الهى را بر او جارى كرده ايم
 من حد خدا را تعطيل نمى كنم
 خصوصياتى چند از رفتار علوى
 شجاعت در بازگرداندن بيت المال
 شجاعت در برخورد با متخلفين
 خشم و خشنودى عوام و خواص
 خشونت و اصلاح علوى
 احتجاب از مردم ، عامل انحطاط
 بنده غير خودت نباش .
 خصم ظالم باش !
 اصحاب خاص اميرالمؤ منين (عليه الصّلاة والسّلام ) در هيچ شرايطى دچاراشتباه نشدند
 تشبث به روش هاى غير اخلاقى به هيچ وجه صحيح نيست
 توصيه ها
 فاصله خود را با نظام علوى كم كنيم
 بيشترين خطاب على (ع ) به مسؤ ولان
 قول ، فعل و منش على (ع ) الگو براى مسؤ ولان
 ثواب شما از آن كسى كه در زمان اميرالمؤ منين اين كار را مى كرد، يقينا بيشتراست
 عمده ترين خطر چيست ؟
 افزون طلبى براى مسؤ ولان ممنوع
 شيعيان واقعى در رفتار به على (ع ) نزديك هستند
 عمل صالح و كار براى خدا
 براى نام و نشان گذرا با يكديگر رقابت نكنيد
 جوانان درس بگيرند
 مى خواهيم ((علوى )) باشيم
 پيش خواهيم رفت تا جامعه علوى بشود
 همه موظفند طورى عمل كنند كه حكومت ، رنگ و بوى علوى پيدا كند
 مسئولان سطوح بالاى سازمان ارتش هم رفتار علوى را الگوى خودشانقراردهند.
 اميرالمومنين الگوى نمونه براى مسؤ ولان بخش هاى مختلف نظام است
 ما بايد از اخلاص اميرالمؤ منين درس بگيريم
 اگر ملتى قدرت تحليل خود را از دست بدهد، شكست خواهد خورد
 ما بايد به سمت زهد حركت كنيم
 اميرالمؤ منين به فرمانداران خود درس زهد مى داد
 اميرالمؤ منين در قله قرار دارد و ما بايد در جهت او حركت كنيم
 مجموعه ى دستگاه مديريت كشور بايد علوى باشد
 اگر در جاهاى ديگر شعار مى دهند، مابايدعمل كنيم
 بايد كارى كنيم كه جامعه ما، جامعه علوى باشد
 دستگاه اميرالمؤ منين (ع ) را الگو قرار دهيد
 توصيه على (ع ) به خياطها (كسبه )
 حسن ختام :برخى مولفه هاى مردم سالارى علوى
 سر مردم منّت نگذاريد
 نبايد امتياز ويژه داده بشود
 نارضايتى مردم اين گروههاى خشنودشده خواصرا مثل سيلابى خواهد برد
 نگو بنده مسوولم و دستور مى دهم ؛ بايد اطاعت كنيم
 امروز ما مى توانيم خدا را بر تمسك به ولايت اميرالمؤ منين حمد كنيم

پيش گفتار 

آب دريا را اگر نتوان كشيد
هم به قدر تشنگى بايد چشيد
بحر بى كران وجود مولى اميرالمؤ منين على بن ابى طالب كه هزاران سلام و ثنا بر اوباد چنان است كه نوشيدن يك جرعه اى از آن ، پرده از بسيارى مكنونان عالم را كنار مىزند و استسقاى هر تشنه لبى را به معجزه ولايت و امامتش ، فرومى نشاند.
رهبر فرزانه انقلاب ، در طليعه سال 1379، در بيانات حركت آفرين و تعالى بخشخويش ، سال جديد را ((سال امام على (ع )) ناميدند و از همگان ، خصوصا مسئولان ومتوليان جامعه خواستند حتى الامكان فرمايشات و بيانات آن حضرت را نصب العين خويشساخته ، از اين اقيانوس لايتناهى بهره مند گردند و قرنهاست كه اصحاب دانش و قلم باپژوهش و نگارش و دقت فراوان ، در خصوص كرامات و مناقب مولاى متقيان (ع ) با مباهات وافتخار قلم مى زنند و پرده اى ديگر از مختصات منحصر بفرد آن حضرت را به رشتهتحرير مى كشند و هنوز تا فهم كامل آن ((اَبَر انسان )) فرسنگها فاصله است .
در طليعه سال 1380، رهبر معظم انقلاب و ولى امر مسلمين ،سال نو را اختصاصا ((سال رفتار علوى )) نام نهادند و از تمامى مسؤ ولان ، متصديانامور مملكتى و خدمتگزاران به نظام ولايى جمهورى اسلامى خواستند تا حتى المقدور رفتارو سيره آن امام همام را محك و معيار عملكرد خويش ‍ قرار دهند و به راستى و از سر صدق وحقيقت شيعه و رهرو راهش باشند.
همان طور مقام معظم رهبرى در پيامشان فرمودند،سال 1379 ياد و نام مبارك اميرالمؤ منين زينت بخش بسيارى از تلاش هاى عملى فرهنگىگرديد و از آنجا كه مردم عزيز ما به وجود بىبديل اميرالمؤ منين (ع ) از صميم جان عشق مى ورزند، و آنرا سرلوحه رفتار مديران و مسؤولان كشور مى خواهند. معظم له در پيام نوروزىسال 1380 چنين فرمودند:
((... آنچه مهم است على وار شدن يا اگر اين را براى خودمان مبالغه آميز بدانيم حركت بهسوى على وار شدن است ، همه بخصوص مسؤ لان كشور و دولتمردان و كسانى كه بارىاز بارهاى اجتماعى را بر دوش دارند، بايد سعى و تلاش كنند تاعمل خود را در جهتى كه به همانندى با اميرالمؤ منان منتهى مى شود منطبق كنند.))
از عبارت اخير چنين استنباط مى شود كه از شعارها و پرداختن به آشنايى با افكار ونظرات حضرت على (ع ) كه سال گذشته محور تلاشها و فعاليتها قرار داشت بايد بهسمت همانندسازى رفتار و عملكردمان با آن حضرتتبديل شود.
آنچه رهبر معظم انقلاب ، در پيام نوروزى خود خواسته اند، سعى و تلاش در نزديكنمودن رفتارها، ((بخصوص در حوزه مسائل اجتماعى ، و بطور اخص در زمينهمسائل حكومتى به عملكرد آن بزرگوار)) است .
ولى امر مسلمين در اين پيام همچنين مى فرمايند:
((تقواى اميرالمؤ منين و پارسائى او، نزديكى و دلسوزى او نسبت به قشرهاى ضعيف ومحروم ، كار كرد درخشان او براى خدا، استقامت و خستگى ناپذيرى او در راه هدفهاىمتعالى ، هر كدام سرفصلى است كه مسؤ لان مختلف مى توانند خود و مجموعه زير نظرخودشان را در جهت اينها يا لااقل در جهت يكى از اين سرفصلها توجيه كنند و به حركت وتلاش وادارند.))
و اين ((غايت القصورى )) و نقطه اوج آرمانى براى نظام مقدسى است كه شِماى حكومت وشاكله آن را مبتنى بر ياد و نام و عشق على (ع ) و خاندان عصمت و طهارت (سلام الله عليهماجمعين ) مى داند؛ همان طور كه معمار و بنيانگذار انقلاب و نظام جمهورى اسلامى (ره )بارها در اين خصوص ‍ تذكر داده اند. امروز نيز خلف صالح آن زنده ياد، با درايت وهوشيارى خاص خود، الگو قرار دادن ((رفتار علوى )) را (يا به فرموده خودشان ، حركتبه سوى رفتار علوى ) را براى مسؤ ولان ، دولتمردان و ... گامى سازنده در رفعمشكلات زندگى مردم و گشوده شدن راه هاى منتهى بهكمال مى دانند.
ستاد كل نيروهاى مسلح مفتخر است كه با اغتنام از فرصت ، و گردآورى فرمايشاتفرماندهى معظم كل قوا، درباره سيره و ((رفتار علوى )) در يك مجلد، امكان بهره گيرى ازرفتار و اعمال آن امام بزرگوار را، آنهم از زبان ولى امر مسلمين و رهبر فرزانه انقلاب ،براى آگاهى همگان ، خصوصا مديران ، فرماندهان ، روسا و متوليان امر نظام و نيروهاىمسلح را فراهم آورده تا بنا به فرموده معظم له ، رفتار آن بزرگوار براى تمامى مسؤولان نظام الگو و چراغ هدايت گردد.

معاونت فرهنگى و تبليغات دفاعى ستاد كل نيروهاى مسلح

مقدمه 
حمد و سپاس بى حد خداوند يكتا را كه انسان را آن سان آفريد و اين سان هدايتش كرد. اوكه لوح و قلم را نماد دانايى قرار داد و رسولان را براى هدايت انسان برانگيخت و باآيات نورانيش آنان را به صراط مستقيم رهنمون گرديد. منت بى انتها خداوند منان را كهسرانجام حضرت محمد(ص ) را به عنوان آخرين فرستاده خود با معجزه قرآنى ، براىهدايت نسل هاى انسانى تا قيام قيامت مامور ساخت . سپس با نصب ((ولايت علوى )) و ابلاغ آندر ((غدير خم ))، دين خود را كامل و نعمتش را بر مردم تمام كرد.
اما بعد از رحلت آن ختم رسل ، مردم از ((ولى خدا)) روى برتافتند و خط حاكميت را ازصراط مستقيم ((ولايت علوى )) به كجراهه هايى منحرف ساختند. در نتيجه اين انحرافجبران ناپذير، به جز يك برهه زمانى كوتاه (4سال و 10 ماه ) كه على (ع ) عهده دار امر ولايت و حكومت بر ((جامعه اسلامى )) بود، امكانپياده نمودن احكام الهى ، مخصوصا در بعد اجتماعى و حكومتى براى ديگر ائمه هدى (ع )فراهم نشد و سرانجام آخرين ذخيره الهى ، حضرت مهدى موعود (عج )، به امر خدا در پردهغيبت شد تا روزى كه برآيد.
در آخرين دهه قرن 14 هجرى قمرى ، مردى از سلاله پاك پيامبران ، علم قيام و مبارزهبرافراشت و در كشور ايران ، نظامى مبتنى بر مردم سالارى دينى و رفتار علوى رابنيان نهاد. و اينك ، ماييم و اين امانت الهى ، كه چگونه پاسش بداريم ، تا شايد بهدست صاحب اصلى اش ، حضرت مهدى موعود (عج ) بسپاريم . پس ازارتحال امام خمينى (ره )، جانشين خلفش ، حضرت آيت الله خامنه اى ، سكان كشتى انقلاب رابه دست گرفت و گذشت زمان ، بر لياقت ، شايستگى و صحت انتخابش بيش از پيشصحه مى گذارد. خداى منان را شاكريم كه او رهبر ماست و بر ماست كه همچنان گوش بهفرمانش باشيم .
معنى لغوى ((رفتار)) عبارت است از روش ، طرز حركت ، طرزعمل و شيوه معمول زندگى . در روانشناسى ، رفتار را به عنوان نحوه گذران هستى ياواكنش يك فرد، چه در زندگانى عادى و چه در برابر اوضاعى خاص ، تعريف مى كنند.در روانشناسى اجتماعى و جامعه شناسى ، رفتار اجتماعى يا جمعى به نوبه خود عبارتاست از نحوه بود و شيوه هاى عمل هر مجموعه اجتماعى كه از نوعى همگونى و ثباتبرخوردار است . واژه ((علوى )) هم يعنى منتسب به على و به طور مشخص حضرت على (ع ).
اگر چه ممكن است كاربرد عبارت ((رفتار علوى )) قدمت زيادى نداشته باشد، اما عبارت((سيره نبوى )) كه با اندك تفاوتى دقيقا مترادف همين عبارت ((رفتار علوى )) است ؛ قدمتكاربردش به قدمت تاريخ اسلام است . بنابراين ((رفتار)) همان ((سيره )) است وهمانگونه كه ((سيره نبوى )) به مجموعه رفتارهاى فردى و اجتماعى پيامبر اكرم (ص )اطلاق مى شود، ((رفتار علوى )) هم همان بار معنايى سيره را در باره حضرت على (ع )دارد. ((رفتار علوى )) اگر چه منتسب به على (ع ) بطور اخص است اما، از آنجا كه پيامبراكرم (ص )، ائمه معصومين (ع ) و حتى حضرت فاطمه زهرا(س )، از نور واحدى خلق شده وهمگى معصوم و برى از هرگونه گناه و خطا مى باشند، در نتيجه تفاوت در عملكرد ورفتار آن بزرگواران ناشى از شرايط و مقتضيات زمانى و مكانى اى بوده كه آنبزرگواران در آن موقعيت قرار مى گرفتند؛ وگرنه در سطح ايمان و ميزان شناخت آناناز جهان واقع هيچ تفاوتى وجود ندارد.
در نتيجه ((سيره نبوى )) همان ((رفتار علوى ))، ((صلح حسنى )) و در ادامه همان((عاشوراى حسينى )) در صحراى تفتيده كربلاست .
از آنجا كه به فرمايش مقام معظم رهبرى ، ((امسال ،سال على (ع ) در رفتار است و نه گفتار)) بنابراين اولى و شايسته ترين كارى كه ازشيعيان على (ع ) و معتقدان به اصلى مترقى ولايت فقيه انتظار مى رود، نزديك شدن عملىبه حضرت على (ع )، به عنوان اسوه و الگوىكامل انسانى است . على (ع ) آن شخصيت بى نظيرى كه نسخه كوچك شده پيامبر اكرم (ص) است و بزرگترين هنرش هم اين است كه شاگر پيامبر اكرم (ص ) مى باشد، اما درموقعيت خاصى ، حاكميت جهان اسلام را عهده دار گشته كه پيامبر(ص ) از دنيا رفته و ولايتاز مسير طبيعى اش منحرف و در نتيجه شناخت حق ازباطل بسيار مشكل شده است .
على (ع ) تنها شخصيتى است كه تمام موقعيتهاى ممكن براى يك مسلمان متعهد را درطول 63 سال عمر با بركتش ، مخصوصا دوره 30 ساله پس از رحلت پيامبر اكرم (ص )تجربه كرده است . بنابراين نحوه برخورد، شيوهعمل ، مشى سياسى ، سيره حكومتى آن حضرت و در يك كلام ((رفتار علوى )) مى تواند بهعنوان يك درس جاودانه براى همه نسلهاى بشرى باشد.
شخصيت وجودى على (ع ) اقيانوسى از شگفتى هاست و همين امر سبب شده است كه علاوه برشيعيان و مسلمانان ، حتى غيرمسلمانان و آزادانديشان جهان نيز عاشق عظمت وجودى آن حضرتباشند. همانگونه كه بيشترين خطاب حضرت على (ع ) درطول چهارسال و ده ماه دوره حاكميت ظاهرى آن حضرت به مسؤ ولان بوده است ، حضرت امامخمينى (ره ) و به تبع ايشان مقام معظم رهبرى نيز به عنوان رهبر كشورى كه در بينتمام كشورهاى جهان ، مردم و مسؤ ولان نظام بيشترين ارادت را به حضرت على (ع ) داشتهو داعيه پيروى آن حضرت و استقرار نظام علوى را دارد بيشترين خطابشان به مسؤ ولانو مجموعه مديريت نظام جمهورى اسلامى ايران بوده و هست .
اگرچه مردم و مسؤ ولان نظام تا حد زيادى نسبت به ((رفتار علوى )) آگاهى دارند، اما ازآنجا كه به فرموده خداوند كريم ((فذكر، فان الذكر تنفع المومنين ))، اگر مخاطبان عام(مردم ) و خاص (مسؤ ولان ) پيام مقام معظم رهبرى در نوروز 1380، مجموعه اى ازخصوصيات فردى و رفتارى حضرت على (ع )، مخصوصا در بعد اجتماعى و حكومتى را دراختيار داشته باشند، اين امر مى تواند در ايجاد انگيزه و آگاهى يافتن بهتر و بيشترآنان از ((رفتار علوى )) مفيد فايده بوده و زمينه را براىعمل به آن مهيا نمايد. اما اينكه كدام منبع و ماخذ براى اين آگاهى دادن و اطلاع رسانىمناسب تر باشد، بهتر اين است به سراغ منادى پيام ((رفتار علوى )) برويم و از زبانو كلام ايشان ، بر اين اقيانوس شگفتى ها نقبى بزنيم و در حد وسع و توان خود دُرّ ومرواريدهاى بى بديل را از آن اقيانوس بى نظير استخراج نماييم .
براى تهيه و تنظيم اين مجموعه نفيس از بيانات مقام معظم رهبرى از منابعذيل استفاده شده است :
1- مجموعه هشت جلدى ((حديث ولايت )) كه پيامها و فرمايشات مقام معظم رهبرى ، از خرداد1368 تا 1370 را شامل مى شود.
2- مدارك و اسناد موجود در موسسه فرهنگى پژوهشى انقلاب اسلامى (حفظ و نشر آثارآيت الله العظمى خامنه اى مدظله العالى )، كه در همين جا از مساعدت وبذل عنايت مسؤ ولان محترم آن موسسه قدردانى مى شود.
3- روزنامه جمهورى اسلامى ، از خرداد 1368 تا مهرماه 1380 كه به صورت جلد شدهدر گنجينه (آرشيو) سازمان عقيدتى سياسى ارتش ‍ جمهورى اسلامى ايران نگهدارى مىشود.
اولين صفحه كتاب با عنوان ((مطلع كلام نور))، به فرازى از پيام مقام معظم رهبرى درنوروز سال 1380، درباره نامگذارى سال 1380 به نام ((حضرت على (ع )) مزين ومتبرك شده است . بخش بعدى كتاب نيز به فرازهايى از سخنان جامع و پر محتواى مقاممعظم رهبرى در اولين روز سال 1380 اختصاص دارد كه معظم له در جمع زائران وخيل كثيرى از مردم استان خراسان به تبيين ((رفتار علوى )) پرداخته اند.
فصلاول كتاب با عنوان ((على (ع ) اقيانوسى از شگفتى ها))،شامل جنبه هاى متعددى از خصوصيات فردى حضرت على (ع ) است . مطالعه اينفصل مى تواند خواننده را تا حدود زيادى به غور و غوص در اين اقيانوس بى كران ومملو از شگفتى ها مشغول داشته و زمينه را براى ورود به حيطه وسيع ترى از شخصيتعلى (ع ) كه به فرموده مقام معظم رهبرى ، قابل احاطه ذهنى و بيانى نيست ، يعنى((رفتار علوى )) آماده نمايد.
مطالعه فصل ((رفتار علوى ))، با عنوان ((رفتار علوى پيشه نماييم )) كه باز همبرگرفته از كلام رهبر معظم انقلاب اسلامى است ، براى همه مردم ، مخصوصا مسؤ ولان ،مجريان و مجموعه مديريت نظام اسلامى كشورمان ، مى تواند به عنوان شاخص و ملاكسنجش رفتارشان با ((رفتار علوى ))، مورد ارزيابى قرار گيرد تا با نصايح مسيرحركت خودشان در بعد رفتار اجتماعى مخصوصا حكومتى ، سعى نمايند هرچه بيشتر خودرا به آن حضرت نزديكتر نمايند.
فصل بعدى كتاب ، شامل توصيه هاى مقام معظم رهبرى به اقشار مختلف مردم و مخصوصامسؤ ولان نظام جمهورى اسلامى در قواى سه گانه (مجريه ، مقننه و قضائيه )، نيروهاىمسلح و... در زمينه رعايت ((رفتار علوى )) است .
آخرين بخش اين كتاب نيز به عنوان حسن ختام ، به چند فراز از بيانات مقام معظم رهبرىدر بعد ((مردمسالارى علوى ))، با عنوان ((چند مولفه از مردمسالارى علوى )) اختصاصيافته است .
بيانات مقام معظم رهبرى بدون هيچ گونه دخل و تصرفى در اين مجموعه آمده است . حتىدر انتخاب عنوان (تيتر) براى سرفصل ها و موضوعات نيز سعى بر اين بوده كه حتىالامكان از عين كلام معظم له باشد و تنها در برخى موارد تغييرات بسيار جزئى آنهم بارعايت امانت و دقت در عدم تغيير محتوايى اعمال شده است .
از آنجا كه اين كتاب مى تواند به عنوان مرجع و منبع مورد مراجعه و استفاده محققان ،پژوهشگران ، سخنرانان و... قرار گيرد، لذا به منظور امكان دسترسى سريعتر و راحتتر مراجعان به اين مجموعه ، در پايان كتاب ، فهرست اعلام و واژه هاى مهم و كليدى درزمينه ((رفتار علوى )) گنجانيده شده است .
در پايان اميدواريم اين حركت كوچك در تبيين و معرفى شخصيت حضرت على (ع ) ومخصوصا ((رفتار علوى )) در ابعاد اجتماعى و حكومتى ، مورد استفاده اقشار مختلف جامعهقرار گرفته و مرضىِّ رضاى خداوند متعال باشد.
همانگونه كه قبلا نيز اشاره شد، به فرمايش فرماندهى معظمكل قوا، ((امسال ، سال على (ع ) در رفتار است نه گفتار)). اميد است همه مخاطبان اين پياممقام عظماى ولايت ، مخصوصا مسؤ ولان نظام اسلامى ، رفتار اجتماعى شان ، بويژه در بعدحكومتى ، طورى باشد كه در پايان سال اگر موردسوال قرار گرفتند كارنامه درخشانى در تقرب به ((رفتار علوى )) داشته باشند. واين همان ((صراط مستقيمى )) است كه در شبانه روز بارها هدايت بدان را از خداوند مناندرخواست مى نماييم .
مطلع كلام نور 
سال 80 سال رفتار علوى است  
سال 79 را مزيّن به نام مبارك اميرالمؤ منين مشاهده كرده ايم ، مردم عزيز ايران به اين نامو به اين پيرايه مقدّس دلبستگى نشان دادند و در سرتاسرسال 79، ياد و نام مبارك اميرالمؤ منان ، بر بسيارى از تلاشها و فعاليتهاى علمى وفرهنگى حاكم بود ليكن آنچه مهم است على وار شدن يا اگر اين را براى خودمان مبالغهآميز بدانيم حركت به سوى على وار شدن است ، همه بخصوص مسؤ ولان كشور ودولتمردان و كسانى كه بارى از بارهاى اجتماعى را بر دوش دارند، بايد سعى و تلاشكنند تا عمل خود را در جهتى كه به همانندى با اميرالمؤ منان منتهى مى شود منطبق كنند.
نام اميرالمؤ منين ، نامى گرامى براى همگان است ملّت ما هم به اين بزرگوار عشق مىورزند و ما اگر بخواهيم خود را عملا به نقطه مطلوب اسلام برسانيم ، اين بهتريننشانه و شاخص براى ماست .
سال 80 هم بايد سال اميرالمؤ منين به حساب بيايد و شناخته بشود.
در اين سال سعى كنيم به كار فرهنگى و علمى اكتفا نكنيم ، تلاش كنيم رفتار وعملكردمان را بخصوص در حوزه مسائل اجتماعى و به طور اخص در زمينهمسائل حكومتى به عملكرد آن بزرگوار نزديك كنيم .
تقواى اميرالمؤ منين و پارسائى او، نزديكى و دلسوزى او نسبت به قشرهاى ضعيف ومحروم ، كاركرد درخشان او براى خدا، استقامت و خستگى ناپذيرى او در راه هدفهاى متعالى، هر كدام سرفصلى است كه مسؤ لان مختلف مى توانند خود و مجموعه زير نظر خودشانرا در جهت اينها يا لااقل در جهت يكى از اين سرفصلها توجيه كنند و به حركت و تلاشوادارند.
اگر ما بتوانيم رفتار آن بزرگوار را براى مسؤ ولان نظام جمهورى اسلامى چه مسؤولان قوه مجريه ، چه مسؤ لان قوه قضائيه ، چه مسؤ ولان و نمايندگان مردم در قوّه مقنّنه، و چه مسؤ ولان نظامى و چه همه كسانى كه در بخشى از اين نظام به نحوىمشغول خدمتند الگو قرار دهيم و سعى كنيم خود را به آن نزديك نمائيم ، يقينا رفعمشكلات از زندگى مردم و از وضع كشور آسانتر خواهد شد و راههاىكمال به سوى ملت عزيز ما گشاده تر و سهلتر و آسانتر خواهد شد.

پيام نوروزى سال 1380

معنى و ابعاد رفتار علوى در كلام رهبرى 
امسال رفتار علوى پيشه كنيم 
آنچه كه من امروز به شما حضار محترم عرض مى كنم ، نكاتى است كه اساس آن همانچيزى است كه در پيام نوروزى هم به آن اشاره كردم . از نظر ماسال 80 هم مانند سال 79 سال على ابن ابيطالب (عليه الصلاة و السلام ) است .سال علوى براى ملت علوى و مخلص على ابن ابيطالب (عليه الصلاة والسلام ) مىتواند حامل پيامهاى بسيار مهمى باشد. سال گذشته هم بنام آن بزرگوار مزيّن شد؛اماآرزوى قلبى اين جانب اين است كه امسال ما به شعار اكتفا نكنيم . شعار علوى ، عزيز است؛ اما شعار بايد مقدمه رفتار باشد. اگر سال گذشته شعار علوى داديم ،امسال رفتار علوى پيشه كنيم . على ابن ابيطالب (عليه الصلاة والسلام ) هم داراىشخصيت فردى بعنوان يك مسلمان و يك انسان است ، و هم به عنوان يك شهروند در جامعهاسلامى است ، و هم به عنوان يك حاكم ، يك سياستمدار، يك تدبيركننده امور و يك مجاهدفى سبيل اللّه مطرح است ، او از همه اين جهاتقابل تاءسى است . ما به تأ سى و پيروى كردن از اميرالمؤ منين احتياج داريم .
سياستمدارى على موجب اين نمى شد كه از جاده صداقت و صراحت كنار رود 
اميرالمؤ منين در شخصيت خود، مظهر خصوصياتى است كه امروز اگر ما مردم و مسؤ لان اينخصوصيات را در رفتار و گفتار خودمان منعكس كنيم ، جامعه اسلامى ما اوج و اعتلا پيداخواهد كرد. راه تعالى و پيشرفت و اصلاح دنيا و آخرت يك ملت ،يك راه پيمودنى است . درمقابل انسان مؤ من و معتقد به خدا و به رسالت انسان ،بن بست وجود ندارد.يك ملت مىتواند مشكلات و همه سنگ راهها و خار راهها در طريقكمال را از جلوى پاى خود بردارد،به شرط آنكه خصوصيّاتى را كه براى اين حركتعظيم و همه جانبه لازم است ،در خود بوجود بياورد و اميرالمؤ منين مظهر اين خصوصياتبود.
اميرالمؤ منين ، هم مظهر تقوا و امانت و هم داراى صدق و صراحت بود.آن بزرگوار با اينكهيك سياستمدار و رئيس دنياى اسلام بود و تدبير يك جمعيت چند ده ميليونى آنزمان با نبودوسايل امروزى براى ارتباط،بر دوش او بود و جامعه و امّت اسلامى را اداره مى كرد،اماسياستمدارى على موجب اين نمى شد كه از جاده صداقت و صراحت كنار رود.على ، صادق وصريح بود؛ آنچه مى گفت ؛ به آن معتقد بود و براى او راهنماىعمل بود. براى اين است كه كلمه ، كلمه گفتار اميرالمؤ منين درطول تاريخ مثل نورافكنى براى زبدگان و نخبگان فكرى عالم درخشيده است . كارى راكه سياستمداران دنيا- چه امروز و چه در طول قرنهاى گذشته - انجام مى دادند وبرزبان مى آوردند و به آن اعتقاد قلبى نداشتند و چهره و قيافه اى را كه به خود مىگرفتند با باطن آنهابكلى متفاوت بود، در اميرالمؤ منين وجود نداشت . امروز شما نگاهكنيد حرفهاى زيبا و قشنگ بر زبان سياستمداران عالم بسيار جارى مى شود- نام انسان،نام حقوق بشر،نام مردم سالارى ،نام صلح ،نام قداست - اما در دلها و در عملها،از اين حقايقهيچ گونه خبرى وجود نداشت اين وضعيت قبل از دوران اميرالمؤ منين هم بود،امروز هم وجوددارد.اميرالمؤ منين -آن قلّه بلند انسانيّت - در اين جهت بر خلاف اغلب سياستمدارانعمل كرده است .
اميرالمؤ منين به معناى واقعى كلمه طرفدار مردم و ضعفا بود 
خصوصيّت او اين بود كه اگر اسم مردم را مى آورد براى آنها حقيقتا ارزش ‍قائل مى شد؛ نه مثل آن كسانى كه در سطح بين المللى از هر چه تروريست حرفه اى است- كه حكام صهيونيست در دنيا تروريستهاى حرفه اى هستند -از هر چه غارتگر بين المللىاست - كه امروز پشت صحنه قدرتهاى استكبارى ، زرسالاران و چپاولگران بين المللىهستند - از هر چه انسان نانجيب و متجاوز به حقوق انسان است ،عملا حمايت و پشتيبانى مىكنند و خجالت هم نمى كشند و بر زبان نام حقوق بشر و انسان و مردم سالارى را جارىمى كنند و طلبكار ملّتها هم مى شوند!نظام جمهورى اسلامى را كه يقينا يكى از مردمىترين نظامهاى عالم و متكى به آراى قشرهاى عظيم مردم و گره خورده با عواطف واحساسات و ايمان آنهاست ،به عنوان نظام مردم سالارقبول ندارند؛اما نظامهاى كودتا و آن جايى كه بچّه هاى دبستانى آن از آسيب نيروهاىامنيتى شان در امان نيستند و به دست آنها بهقتل مى رسند، آنها را به عنوان نظامهاى معتقد به حقوق بشر مى شناسند،اين يك مضحكهسياسى و جهانى است .سياستمداران نظامهاى غير الهى مايلند همه انسانهاى عالمدستخوش چنين بازيچه هايى باشند.
اميرالمؤ منين نام مردم را مى آورد،اما به معناى حقيقى كلمه طرفدار مردم و ضعفا بود. توجهبه ضعفا،قدرت و قاطعيت در مقابل زورگويان و ناحق طلبان و بهره ورى كم از منابعاموال عمومى ، خصوصيّات ديگر اميرالمؤ منين است . هر كس كه بيتالمال مسلمين را مُلك خود بحساب آورد- يا به زبان بگويد،و يا اگر نمى گويد، درعمل اينطور وانمود كند كه ما اينقدرها حق داريم - و با بيتالمال مثل اموال شخصى خود رفتار كند - يا بخورد يا ببخشد يا در راه اغراض شخصى ازآن استفاده كند - نمى تواند دنباله رو على بحساب بيايد. رفتار علوى در همه اينابعاد،وظيفه ماست ،كار زياد،بهره مندى كم . اميرالمؤ منين هم در آن زمان كه وظيفه حكومت بردوش او بود،هم در آن زمانى كه انزوا و كنار بودن از حكومت را بر اوتحميل كرده بودند،وسط ميدان بود و كار مى كرد.هيچ وقت على نرفت در خانه بنشيند وبامردم و جامعه و كشور قهر كند؛اين خصوصيت اميرالمؤ منين نيست .
ارتباط با خدا 
خصوصيت ديگر آن بزرگوار ارتباط با خداست .البته زبان انسانهاى كوچك و قاصرىمثل من خيلى نارساتر از اين است كه حتّى بتواند تقيه كند و كلياتى از عبادت آنبزرگوار را بيان نماييد. وقتى امام سجّاد - كه زين العابدين است - درمقابل عبادت اميرالمؤ منين به شگفتى وادار بشود،امثال ما اصلا بايد سخنى بر زبان نياوريم .
بسيج نيروها در راه حقّ و در برابر ناحقّ، خصوصيّت ديگر اميرالمؤ منين است ، نگويند چرامردم را نسبت به استكبار و مظالم آن و عوالم و ايادى دشمنان خدا حساس و بسيج مىكنيد؛اميرالمؤ منين هم اين خصوصيّت را داشت .ما هم بايد مانند اميرالمؤ منين ، همه نيروها وهمه دلها و همه تنها و همه تو آنها را در مقابل ناحقّ و در راه حقّ بسيج كنيم ،هم بايدخودمان آماده باشيم ،هم بايد دلها و جانهاى آماده و جوانهاى نورانى را - كه امروز جامعه مابه حضور جوانانى كه دلهاشان پاك است ، داراى نشاط و طراوت است - در راه خدا و در راهحقيقت و در راه تلاش مخلصانه كه در اين دوران ،ايران اسلامى به آن نيازمند است - بسيجكنيم .
مبارزه با مقدّس مآبيها  
مبارزه با مقدّس مآبيهاى متحجرانه و بى مبنا هم يكى ديگر از خصوصيّات اميرالمؤ منين است. همان اميرالمؤ منين عابد پارساى ذاكر خداوند - كه نخلستانهاى كوفه انعكاس فرياد دعاو تضرع او را تا ابد در سينه خودشان حفظ كرده اند - با آن كسانيكه با تنسك و تعبدمتحجرانه و بى مبنا مى خواستند شخصيت فردى خودشان را به رخ مردم بكشاند، و اگراخلاص هم داشتند ابعاد گوناگون شخصيت خود و ديگران رامعطل گذاشته بودند،مقابله كرد اميرالمؤ منين انسانى است كه مرّ حقيقت را بيان مى كرد چهبه مذاق جناحهاى مختلف خوش بيايد يا نيايد، چه به مذاق آن كسانيكه مى خواهند بهظواهر بچسبند و باطن را رها كنند،خوش بيايد يا نيايد چه به مذاق آن كسانيكه مى خواهندبا سلايق شخصى خودشان دين خدا را تعبير و تفسير كنند خوش بيايد يا نيايد،همه اينهادر زمان امير المؤ منين بودند،اينها در شخصيتهاى مشخصى هستند كه در تاريخ نمونهدارند؛در زمان اميرالمؤ منين هم نمونه داشتند.اسلام اميرالمؤ منين اسلامى است كه در ان ذكر وشور و حال و حركت و سازندگى و جهاد و فداكارى و ايثار هست .
اميرالمؤ منين شاخص است  
هيچ كس نمى تواند خودش را با على مقايسه كند؛ اما همه مى توانند به سمت آن قلّه حركتكنند. اميرالمؤ منين شاخص است . در درجه اول ، ما مسؤ ولان وظيفه و تكليف داريم كه خودمانرا با رفتار اميرالمؤ منين تطبيق دهيم و جهت حركت خودمان را با او بسنجيم ؛ آحاد مردم هم همينتكليف داريم كه خودمان را با رفتار اميرالمؤ منين ، هم يك سياستمدار و يك مدبر امور است. همه ى ابعاد زندگى اميرالمؤ منين درس بگيرند، ولى وظيفه ى سنگين تر است .
بايد رفتار علوى در ميان مسؤ ولان نهادينه شود 
من آن روز گفتم ، امروز هم مى گويم ؛ وظيفه ى مسؤ لان سنگين است ؛ بايد رفتار علوى درميان ما مسئولان نظام جمهورى اسلامى نهادينه شود، آن روز است كه هيچ گونه آسيب وخطرى اين نظام را تهديد نخواهد كرد.
انقلاب اسلامى براساس الگو قرار دادن همين شخصيت همه جانبهكامل به وجود آمد. آنهايى كه خواستند از انقلابهاى گذشته و از بعضى حوادث كشورهاىديگر براى انقلاب اسلامى شبيه سازى كنند، به اين نكته توجّه نكردند انقلاب اسلامىالگو و نمونه ى خود را از اميرالمؤ منين گرفت و نظام جمهورى اسلامى به وجود آمد. امامبزرگوار ما يك شاگرد و رهرو مكتب اميرالمؤ منين (عليه الصلاة والسلام ) بود، دررفتار و گفتار خود، همين توصيه ها را مى كرد. اگر نگاه كنيد، در تعاليم امامبزرگوار، جا به جا شاخصهاى علوى را مشاهده مى كنيد. به خاطر همين بوده است كهدشمنان نقطه ى مقابل راه امام را هدف فعاليّت خودشان قرار داده اند. تبليغات دشمنانانقلاب و نظام جمهورى اسلامى - كه دشمنان ملّت ايران اند - هدف خود را همين قرار داده اندكه نقطه ى مقابل آن راهى را كه امام بزرگوار با شاخصهاى معين ترسيم كرده بودند،در ميان مردم ترويج كنند.
ما ضعفهاى خود را به حساب انقلاب مى گذاريم 
... جمهورى اسلامى ، همان الگوى اميرالمؤ منين الگوى ايمان ، تقوا، پاكدامنى ، توجّهبه ضعفها و خواست طبقات محروم جامعه و توجّه به مصالح عمومى ملّت را مورد توجّهقرار داد؛ بديهى است كه عده يى با چنين نظام و حكومت و كشورى كه باج نمى دهد،تسليم دشمن مداخله گر نمى شود، فرش قرمز درمقابل پاى چپاولگران پهن نمى كند، مصالح كشور را به بيگانگان نمى سپارد و مىايستد و از حقّ خود دفاع مى كند، مخالف و دشمن مى شوند.
چرا بعضيها از آوردن اسم دشمن بدشان مى آيد؟! مى گويند نفهميد، ندانيد و به يادنياوريد كه دشمن داريد! انقلاب و نظام جمهورى اسلامى اين راه روشن را به ما نشان داد واين خط صلاح و فلاح را در مقابل پاى ملّت گذاشت . انقلاب احتياج به تجديد نظرندارد، احتياج به عمل كردن دارد. عده يى دايما دم از تجديد نظر مى زنند؛ در چه چيزى مىخواهيد تجديد نظر كنيد؟! انقلاب ، يك حركت عظيم درمقابل فساد و بى كفايتى رژيمى بود كه تا خرخره در لجنزارهاى فساد و وابستگىگرفتار شده بود. انقلاب ، يك اصلاح بزرگ است . بايد به انقلابعمل كرد؛ بايد به مبانى نظام جمهورى اسلامى وفادار بود وعمل كرد. انقلاب و جمهورى اسلامى عيبى ندارد. بنده وامثال بنده با ضعفها و كم بصيرتى و ترس و جبن ذاتى و دلدادگى خود به امور مادى وعشرت دنيايى مى خواهيم انقلاب را تفسير كنيم . ما ضعفهاى خود را به حساب انقلاب مىگذاريم ؛ در حالى كه انقلاب ، قوى و كار آمد است و نظام جمهورى اسلامى ، همان قلّه ىبلندى است كه مى تواند ملّت ايران و كشور عزيز ما را از همه ى گرفتاريهاى مادى ومعنوى اش بيرون بياورد؛ به شرطى كه بنده وامثال بنده به آنچه كه نظام جمهورى اسلامى و اسلام عزيز بردوش ما گذاشته ،عمل كنيم و ضعفهاى خودمان را به پاى نظام جمهورى اسلامى نگذاريم .
امسال ، سال امام على در رفتار است ، نه در گفتار 
لذا من امسال كه سال امام على در رفتار، نه فقط در گفتار است - دو شعار اصلى را براىعملكرد دستگاههاى مختلف كشور مطرح كردم ، كه بايد آن را درمقابل چشم داشته باشند: يكى اقتدار ملى و ديگرىاشتغال مفيد و مولد؛ و حتى اولى از دومى مهمتر است . با اين كه امروز مسالهاشتغال در كشور ما يك مساله بسيار مهم و اساسى است و اگر برنامه ريزى خوب وكارامد و عمل جدّى دنبال اين عنوان وجود داشته باشد بوضوح مشكلات بتدريج كاهش پيداخواهد كرد - كه البته خوشبختانه از سال 79 برنامه ريزى را شروع كرده اند وامسال بايد مسئولان كشور به طور جدّى وارد ميدان بشوند. اما مسئله اقتدار ملى از اين مهمتراست . يك ملّت مثل ملّت ايران با همه وجودش با سابقه تاريخى اش ، با ريشه هاىفرهنگى اش با امكانات جغرافيايى و اقليمى اش و با تواناييهاى فراوان بشرى ،اقتدار و عزّت و توانايى آبروى خود را در چهره مسئولان كشور و قواى سه گانه مىتوانند مظهر اقتدار ملى باشند.

اجتماع بزرگ مردم مشهد و زائران حرم مطهر امام رضا (عليه السلام )
1/1/1380

در سال ((اميرالمؤ منين على ابن ابى طالب )) خودمان را به آن بزرگوار نزديك كنيم
سال جديدى را در پيش رو داريم و همان طورى كه مى دانيد،امسال هم در آغاز، هم در پايان خود، مزين به عيد مبارك غدير است سال 1379، دو عيد غدير دارد خيلى مناسب است كه ما اينسال را به اين مناسبت ، ((سال امام اميرالمؤ منين ، على بن ابى طالب )) بدانيم و بناميم وخودمان را به آن بزرگوار نزديك كنيم .
اميرالمؤ منين (عليه السّلام )، يك الگوى كامل براى همه است . جوانى پرشور وپرحماسه ى او، الگوى جوانان است ؛ حكومت سراسرعدل و انصاف او، الگوى دولتمردان است ؛ زندگى سراپا مجاهدت و سراپا مسؤ وليتاو، الگوى همه ى مؤ منان است ؛ آزادگى او، الگوى همه ى آزادگان جهان است ؛ سخنانحكمت آميز و درسهاى ماندگار او، الگوى عالمان و دانشمندان و روشنفكران است .
اميرالمؤ منين در زندگى حكومتى خود، نسبت به عدالت ، نسبت به حقوق ضعفا و درماندگانو پابرهنگان ، بى اغماض و بى گذشت بود؛ ماهم بايد همين جور باشيم ؛ اما نسبت بهحق خود و به سهم خود، بسيار پرگذشت بود؛ ما هم همه بايد همين جور باشيم . در همه ىعمر، مظهرى از خداپرستى و صفاى معنوى و مجاهدت و تلاش و سرزندگى و نشاط بود وبا تلخيها، غمها و دردها، شادمانانه برخورد كرد و مسؤ ولان ه وظيفه ى خودش را انجام داد.اين الگوى بسيار خوبى است .
ما مى توانيم در سايه ى نزديكى به اميرالمؤ منين ، به آرزوى بزرگ كشور و ملتمان ونظام جمهورى اسلامى يعنى عدالت اجتماعى نزديك بشويم . اميدوارم كه ما مسؤ ولانكشور در درجه ى اول و همه ى آحاد مردم تلاش ‍ كنند تا بتوانيم عدالت اجتماعى را دراين كشور، مستقر كنيم ؛ كه اين آرزوى بزرگ همه ى عدالتخواهان ، همه ى مبارزان وشهيدان و همه ى رادمردان عالم در تاريخ ما و در تاريخ عالم بوده و هست .

پيام نوروزى ، 1/1/1379

على (ع ) اقيانوسى از شگفتى ها  
على (ع ) اقيانوسى از شگفتى ها  
در باب زندگى اميرالمؤ منين (ع )، شما يك اقيانوس را در نظر بگيريد. احاطه به همهابعاد اين اقيانوس ، در يك نگاه كه هيچ ؛ در يك مطالعه طولانى هم براى يك انسان ميسرنيست . از هر طرف كه شما مى شويد، دنيايى از عظمت مشاهده مى كنيد؛ درياهاى گوناگون، اعماق ژرف ، موجودات آبى گوناگون و متنوع واشكال مختلف از حيات و عجايب دريا. اگر اين بخش را رها كنيد و از بخش ديگر ايناقيانوس وارد بشويد، باز همين داستان و همين ماجراست . اگر از قسمت سوم يا چهارم ياپنجم و يا دهمى وارد بشويد، از هر جا كه وارد مى شويد، باز شگفتى ها يى مشاهده مىكنيد. اين ، يك مثال نارسا و كوچكى از شخصيت اميرالمومنين (عليه الصلاة والسلام ) است .شما از هر طرف كه اين شخصيت را نگاه كنيد، خواهيد ديد كه عجايبى در آن نهفته است . اين، مبالغه نيست . اين ، بازتاب عجز انسانى است كه سالهاى متمادى درباره زندگىاميرالمومنين (ع ) مطالعه كرده و اين احساس ‍ را در درون و وجود خود پيدا كرده است كه بهعلى (عليه السلام ) اين شخصيت والا با ابزار فهم معمولى ، يعنى همين ذهن وعقل و حافظه و ادراكات معمولى ، نمى شود دسترسى پيدا كرد؛ از هر طرف شگفتى هاست.
على (ع ) نسخه كوچك شده پيامبر(ص )  
البته اميرالمومنين (ع ) نسخه كوچك شده پيامبر اكرم (ص ) و شاگرد آن بزرگوار است ؛اما همين شخصيت عظيمى كه در مقابل روى ماست ، اگر چه درمقابل پيامبر، خود را كوچك و حقير مى بيند و خود شاگرد آن بزرگوار است ، اما وقتى كهما مى خواهيم با ديد بشرى نگاه كنيم ، براى ما يك شخصيت فوق انسانى به نظر مىرسد. ما: مى توانيم يك انسان با اين عظمت ها را تصور كنيم . ابزار بشرى ، يعنى ادراكو عقل و ذهن نمى گويم دوربين تلويزيون كه خيلى حقيرتر از اين حرفهاست و ذهن انسان، برتر از هر ابزار مادى است خيلى كوچكتر است كه بتواند اميرالمومنين (ع ) را براىانسانهايى كه به مقام كشف معنوى نرسيده باشند، تبيين كند. البته كسانى در عالمحضور معنوى و شهود روحى هستند كه شايد آنها مى توانند به نحوى ابعاد آن شخصيت رابفهمند؛ ولى امثال ما دستمان نمى رسد.

خطبه نماز جمعه تهران
12/11/1375

شاگرد پيامبر بودن هنر بزرگ على (ع ) است  
نبى مكرم اسلام جداى از خصوصيات معنوى و نورانيت واتصال به غيب و آن مراتب و درجاتى كه امثال بنده از فهميدن آنها هم حتّى قاصر هستيم ،از لحاظ شخصيت انسانى و بشرى ، يك انسان فوق العاده ، طرازاول و بى نظير است . شما درباره ى اميرالمؤ منين مطالب زيادى شنيده ايد؛ همين قدركافى است عرض شود كه هنر بزرگ اميرالمؤ منين اين بود كه شاگرد و دنباله روپيامبر بود. يك شخصيت عظيم ، با ظرفيت بى نهايت و با خلق و رفتار و كردار بىنظير، در صدر سلسله ى انبيا و اوليا قرار گرفته است و ما مسلمانان موظف شده ايم كهبه آن بزرگوار اقتدا كنيم ؛ كه فرمود: ((ولكم فىرسول اللّه اسوة حسنة )). ما بايد به پيامبر اقتدا و تاءسى كنيم ؛ نه فقط در چند ركعتنماز خواندن ؛ در رفتارمان ، در گفتارمان ، در معاشرت و در معامله مان هم بايد به او اقتداكنيم ؛ پس بايد او را بشناسيم .

خطبه هاى نماز جمعه تهران
23/2/1379

اعتماد كامل پيامبر(ص ) به على (ع )  
((و ما نزلت برسول اللّه (صلى اللّه عليه و اله ) نازلة قطّ الاّ دعاه فقدمه ثقة به ))؛هر وقت مساءله ى مهمى براى پيامبر پيش مى آمد، پيامبر او را صدا مى كرد و جلو مى انداخت؛ به خاطر اين كه به او اعتماد داشت و مى دانست كه اولا خوبعمل مى كند؛ ثانيا از كار سخت سرپيچى ندارد؛ ثالثا آماده ى مجاهدت در راه خداست . مثلادر ((ليلة المبيت )) آن شبى كه پيامبر مخفيانه از مكه به مدينه آمد يك نفر بايد آن جادر آن رختخواب مى خوابيد؛ پيامبر على را جلو انداخت ، در جنگها، اميرالمؤ منين را جلو مىفرستاد؛ در كارهاى مهم ، هر مساءله ى اساسى و مهمى كه پيش مى آمد، على را جلو مىانداخت ؛ ((ثقة به ))؛ چون اطمينان داشت و مى دانست كه او برنمى گردد؛ نمى لرزد وخوب عمل خواهد كرد. ببينيد، صحبت اين نيست كهامثال بنده آدمهاى حقير و ضعيف ادعا كنيم كه مى خواهيم اين طورىعمل كنيم ؛ نه ، صحبت اين است كه ما بايد در اين جهت حركت كنيم . انسان مسلمان پيرو على، خطش بايد اين خط باشد و هرچه بتواند، جلو برود. بعد فرمود: ((و ما اطاق احدعمل رسول اللّه (صلى اللّه عليه واله ) من هذه الا مة غيره ))؛ هيچ كس از اين امت طاقت اين رانداشت كه مثل پيامبر عمل كند، مگر او؛ او بود كهمثل پيامبر در همه جا مى رفت ؛ هيچ كس ديگر نمى توانست بهدنبال پيامبر و پا جاى پاى آن حضرت حركت كند. ((و ان كانليعمل عمل و جل كان وجهه بين الجنة و النار))؛ با همه ى اين كارهاى بزرگ و خداپسند ومؤ منانه ، رفتار او، رفتار يك انسان بين خوف و رجا بود؛ از خدا ترسناك بود، كانّه اورا بين بهشت و جهنم قرار داده اند؛ در يك طرف بهشت را مى بيند، در يك طرف جهنم را مىبيند. ((يرجو ثواب هذه و يخاف عقاب هذه )). خلاصه ى اين جمله اين است كه به اين همهمجاهدت ، به اين همه انفاق ، به اين همه عبادت ، مغرور نمى شد. ما حالا دو ركعت نافله وچند جمله دعا كه بخوانيم ، و اگر دو قطره اشك بريزيم ، فورا مغرور مى شويم كه بلهديگر، ((اين منم طاووس عليين شده ))! اما اميرالمؤ منين با اين انبوهعمل صالح ، مغرور نمى شد.
پنج درخواست پيامبر از خداوند 
روايت ديگر، روايت ((خوارزمى حنفى )) است كه اين هم از نويسندگان سنى است . كتابىدارد در مناقب ، او اين روايت را نقل مى كند كه پيغمبر به اميرالمومنين فرمودند:
((من از خداى متعال پنج چيز در رابطه با تو خواسته ام و خداوند هر پنج چيز را به منداده است . اول اين است كه خواستم در قيامت وقتى محشور مى شوم و از خاك برمى خيزم ،تو در كنارم باشى . دوم اينكه در هنگامى كهاعمال خلايق را در ميزان الهى مى سنجند كه اين ميزان در قرآن اسمش آمده است ، تو هم دركنار من باشى . سوم اينكه از خدا خواستم آن علم و لوائى را كه بزرگترين علم و لواىالهى در روز قيامت است و روى آن نوشته است كسانى كه به بهشت يم روند و در زير هرعلمى عده اى از خلايق جمع شده اند. كسانيكه به بهشت سرافراز و كامياب شدند و خلايقزير اين علم جمع هستند پيغمبر طبق اين روايت به اميرالمومنين مى فرمايد كه از خداخواستند كه اين پرچم را در قيامت خدا به دست تو بسپارد. و اين را خداوندقبول فرمود. از خدا خواستم كه در روز قيامت ساقى حوض كوثر، تو باشى . خدا اين راقبول كرد و از خدا خواستم كه در قيامت پيشرو امت من به بهشت ، تو باشى . تو جلو و امتمن پشت سر تو به طرف بهشت و اين را هم خداقبول كرد.))
پيغمبر از اين كه اين مقامات معنوى را به على بن ابى طالب (ع ) داده است ، خدا راسپاسگزارى مى كند. واقعا هيچ مقامى به بلندى اين مقام نيست .
يك روايت ديگر هست كه اين روايت را مى گويند از اسناد متواترى روايت شده است ، يعنىهمه روايت كرده اند. البته من از بحارالانوارنقل مى كنم ، از ابوهريره عن ابى ((معاذ بنجبل )) كه او از پيغمبر نقل مى كند كه پيغمبر فرمود: ((نگاه كردن به على ابن ابىطالب عبادت است .)) چرا چون يك عنصر معنوى است ، چون يك بنده خالص خداست ، چوننگاه به او، انسان را به خدا نزديك مى كند. چون او معنوى است لذا نگاه كردن به او كهمظاهر عبوديت در مقابل پروردگار نوعى عبوديت است . بعد مرحوم علامه عالى مجلسىرضوان الله تعالى عليه نقل مى كند از ((ابن اثير)) در النهايه كه او اين حديث رانقل كرده ، بعد بيان كرده كه چرا نگاه كردن به على بن ابى طالب عبادت است ، مىگويد او اينطور گفته است كه وقتى على بن ابى طالب درمقابل مردم ظاهر مى شد، مردم او را كه مى ديدند مى گفتند چقدر اين جوان شريف است ، چقدركريم و بزگوار است . چقدر دانشمند است ، چقدر شجاع است . خلاصه اين را ابن اثير مىگويد، وقتى كه به على بن ابى طالب نگاه مى كردند آنقدر صفات او برجسته بود،مكرر در مكرر ذكر خدا مى كردند، از اين جهت نگاه كردن به او عبادت است . مجلسىقبول ندارند اين بيان را، مى گويند اين آقا خواسته يك فضيلت را از على بن ابى طالبسلب كند كه خود نگاه كردند به او به خاطر خود على بن ابى طالب عبادت باشد. اينرا خواست سلب كند چند فضيلت ديگر را براى على بن ابى طالب اثبات كرد.

جمهورى اسلامى ، هشتم فروردين 1371، شماره 3709، ص 14

چرا دنيا عاشق على است  
على يى كه من و شما عاشق او هستيم ، دنيا عاشق اوست ، مسيحى عاشقانه برايش كتاب مىنويسد، آدمى كه به مبانى دينى هم عملا خيلى پايبند نيست ، درباره ى او زبان بهستايش باز مى كند، اين على را شما چرا از دور نگاه مى كنيد؛ نزديك برويد. هركس اينقله ى دماند را كه از دور نگاه كند، مى گويد به به ، عجب چيزى است ! قدرى از اين پيچوخمها بالا برو، ببينم چه كاره اى ! بايد نزديك شد؛ بايد راه افتاد؛ بايد حركت كرد.امروز بشريت به همين خصلتهايى كه اميرالمؤ منين پرچمدارش بود، احتياج دارد؛ اينخصلتها، با پيشرفت علم ، با پيشرفت تكنولوژى ، با پديد آمدن روش جديد زندگىدر دنيا كهنه نمى شود. عدالت كهنه نمى شود؛ انصاف و حق طلبى كهنه نمى شود؛دشمنى با زورگو كهنه نمى شود؛ پيوند دل با خدا كهنه نمى شود؛ اينها رنگ ثابتوجود انسان در همه ى تاريخ است ؛ اميرالمؤ منين اين پرچمها را در دست داشت . امروز بشرتشنه ى اين حرفها و تشنه ى اين حقايق است . راه چيست ؟ راه ، نزديك شدن است . مبادا اگرمن و شما در جايى حرفى براى حق زديم ، اين به نظرمان زياد و بزرگ بيايد؛ نه ،على اين است . مبادا اگر ساعتى از شبى ، روزى ، نيمه شبى ، توانستيم عبادتى بكنيم ،به چشممان بزرگ بيايد و ما را عُجب بگيرد؛ نه ، على اين است . مبادا اگر در صحنه ىخطرى وارد شديم ، خودمان را خيلى بزرگ ببينيم ؛ نه ، على اين است ؛ هرچه مى توانيد،نزديك بشويد.
دنياى اسلام ، بلكه دنياى بشريت سالم ، درمقابل او خاضع است ؛ اينهاست كه در تاريخ اثرش مى ماند. آن زهدش بود؛ آن عبادتشبود؛ آن شجاعتش ‍ بود؛ آن قاطعيتش در راه خدا بود؛ آن جايى كه لازم بود، با شمشير بهجان دشمنان حقيقت و دشمنان دين و دشمنان خدا مى افتاد و از هيچ چيز باك نداشت ؛ ((لاتاءخذه فى اللّه لومة لائم ))؛ آن جايى كه آدمِ منحرفِ مضرِ مخلى بر سر راه حركت بهسوى خدا وجود داشت ، شمشير او فيصله دهنده بود؛ آن جايى كه مظلومى بود، آن جايى كهمصلوب الحقى بود، اميرالمؤ منين به رقيقترين انسانهاتبديل مى شد. در روايتى هست كه آن قدر اميرالمؤ منين با دست خودش به دهان يتيمان غذاگذاشت كه يك نفر لابد مثلا جوانكى بوده گفت آرزو كرديم كاش ما هم يتيم مى شديمتا اميرالمؤ منين اين طور به ما لطف مى كرد! آن قدر ناشناس به خانه ى فقرا و مساكين وگرفتارها و از راه مانده ها سر زد كه معروف است كه بعد از ضربت خوردن آن حضرت ،فهميدند كه آن انسانِ رحيم چه كسى بوده كه مى آمده است و او را نمى شناخته اند.
سخن او نهج البلاغه است ؛ فصيحترين كلام آدمى در ميان عرب . ((نهج البلاغه ))، اوجهنر و اوج زيبايى است ؛ زيبايى لفظ و زيبايى معناست . انسان مبهوت مى ماند؛ هيچ شاعربزرگ عرب ، هيچ نويسنده ى هنرمند عرب ، نتوانسته بگويد كه من از مراجعه ى به نهجالبلاغه بى نيازم .
به هرحال ، ديروز مردم كوفه به عزاى اين بزرگمرد نشستند. جنازه ى آن بزرگوار دركوفه تشييع نشد. اجتماع مردم گرد جنازه ى اميرالمؤ منين به وجود نيامد. شايد اميرالمؤمنين دوران تسلط دشمنان بر كوفه را مى ديد. دهسال بعد از آن ، بيست سال بعد از آن ، در كوفه چه خبر بود؟ همان كسانى كه دختراناميرالمؤ منين را در بازارهاى كوفه گرداندند، همان كسانى كه سر جگرگوشگاناميرالمؤ منين را بر سر نيزه ها كردند، چه بُعدى داشت اگر قبر على بن ابى طالب را مىشكافتند و اهانت و جسارتى مى كردند؟! لذا قبر آن بزرگوار هم مخفى بود؛ تا بعد ازگذشت مدتهاى طولانى ، آن قبر پيدا شد.

خطبه نماز جمعه ، 10/10/78

next page

fehrest page

 

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation