به دل بخشد ضيا نور و صفاى مسجد جامع
|
بود حيرت فزا، مجد و علاى مسجد جامع
|
مقرنس كاريش ، تحسين برانگيز است بر عارف
|
شگفت آور بود، صحن و سراى مسجد جامع
|
بود بيت خدا مسجد زند موج از دعا مسجد
|
رضا از قائمين باشد، خداى مسجد جامع
|
معطر مكتب و منبر بود چون سد اسكندر
|
بناى استوار عرش ساى ، مسجد جامع
|
بقايش در كنار قم ، رجال حق بر او انجم
|
خدا دارد نظر، بر اتقياى مسجد جامع
|
ز تبليغ و سخنرانى ، هم از آيات قرآنى
|
طنين افكن بود، بانگ رساى مسجد جامع
|
خدا خواهى بيا اين جا، دوا خواهى بيا اين جا
|
مسيحا دم بود، حال و هواى مسجد جامع
|
مرتب از جوانان رشيد و لايق و صالح
|
مقدس پايگاه (186) بى رياى مسجد جامع
|
بر اين ياران پيغمبر بهشت و طوبى و كوثر
|
عطا سازد خداى ذوالعطاى مسجد جامع
|
به بر اهل دعا دارد مريد با خدا دارد
|
نداند جز خداى قدر و بهاى مسجد جامع
|
به دل ها نور مى بخشد به سرها شور مى بخشد
|
صلوه خاضع و ايزد نماى مسجد جامع
|
به محرابش تذلل كن ، به ذات حق توسل كن
|
شفاعت جو ز اخلاق جزاى مسجد جامع
|
ز يزدان مساءلت دارم نياز معرفت دارم
|
كه باشم وافى عهد و وفاى مسجد جامع
|
به سعى و كوشش فرهنگيان مكتب مهدى (عج ) (187)
|
منور گشته آثار و بناى مسجد جامع
|
تمام سال اعياد مقدس مى شود برپا
|
به يمن همت اهل ولاى مسجد جامع
|
درود حق ، به روح آيت عظمى بروجردى قدس سره
|
كه مى خواندى جماعت در فضاى مسجد جامع
|
ز معمارى بها دارد، سراى جان فزا دارد
|
چو (مهدى ) (188) پيشوا دارد، كساى مسجد جامع
|
كلاس مكتبش گلشن ، قلوب عاشقان روشن
|
صفا دارد حضور پيشواى مسجد جامع
|
ز نسل احمد و زهرا، صلوه حق شود برپا
|
به محراب دعا صبح و مساى مسجد جامع
|
كند برپا نماز حق ، شود غرق نياز حق
|
فدا بنموده عمرش را به پاى مسجد جامع
|
چنان گنجى به ويرانه شده احيا و افسانه
|
كه هر بيگانه باشد آشناى مسجد جامع
|
الا تا جان به تن دارم ولاى پنج تن دارم
|
زحى ذوالمتن دارم به بقاى مسجد جامع
|
دوام عزت و عمر عزيز حاج سيد مهدى
|
تقاضا دارم از فيض دعاى مسجد جامع
|
حياتم را مصفا كن ، بيانم را تو شيوا كن
|
كه باشد الكن از مدح و ثناى مسجد جامع (189)
|
توصيف فيزيكى مسجد جامع قم
مسجد جامع عتيق و تاريخى قم مجموعه اى از بناهاى چند عصر و دوره بوده و داراى مقصورهو گنبدى باستانى و ايوانى قديمى با دو گوشواره و سه شبستان و زيرزمين و ايوان وصحن و سردر ورودى است كه اكنون به طور جداگانه به توصيف هر يك مى پردازيم .
الف - ايوان مجلل و باشكوه :
يكى از زيباترين و باشكوه ترين بناهاى اين مجموعه ، ايوان بسيارمجلل آن است كه هر انسان هنر دوستى از ديدن آن متعجب و متحير خواهد شد. اين ايوان بهدهانه 14، عرض 7 و ارتفاع 18 متر در تناسب اندام و حسن منظر و زيبايى پيكر، ممتاز وبى نظير است .
در اين ايوان ، آنچه موجب تعجب معماران هنرمند مى شود، مقرنس گچى پوشش آن و نيزنقشه كاشى كارى ديوار آن مى باشد كه در ميانه قاب هايى (190) از آجر كلوكى(191) و تراش تواءم با نمابندى كتايب (كتيبه ها) متعدد موضعى و كمربندى جلبتوجه مى كند.
در توصيف اين ايوان بايد گفت كه مظهر جمال و زيبايى واعتدال و يكنواختى است ؛ زيرا تمام اجزاى آن در جاى خود قرار گرفته و متناسب است وبراى عدل هم به جز جمال مفهومى نيست ؛ اما مقرنس پوشش آن با نقشه بسيار جالبىطراحى شده كه دربرگيرنده دوكوه مطبق و معلق (192) در دو طرف آن است و اگربخواهيم آن را توصيف نماييم ، بايد گفت كه همانند دو گنبد پنج طبقه اى است كه هرطبقه داراى پنج قطار با پنج حوضچه بزرگ و كوچك مى باشد.
در ميان دو گنبد آويزان هم سه حوض بزرگ وارونه با سطح قوسى آراسته و مزين بهترنج هايى از كاشى معرق (193) است كه در ميان قابى از كاشى هاى سفالى با جدارمثمن (8 تايى ) صفه دار نمودار مى باشد.
بين حوض ها نيز جدارى شبيه با دو گنبد كوچك و معلق با حوضچه هاى متنوع و منظم درسه رديف با قطارهاى مشابه است كه مشخص نيست اين مصالح ساختمانى سنگين را با چهطناب يا وسيله اى به سقف آويخته اند كه پس از قرن ها هنوز هم بدون هيچ خدشه وشكستى پابرجا و سالم مانده است ، آن چنان كه گويى ، جديدا ساخته و پرداخته شدهاست .
اين مقرنس بى نظير و ممتاز، كه از نقاشى ملات سازى ، تواءم با رنگ آميزى طلايىبرخوردار گرديده از دور به صورت مقرنسى از آجر نمايان است .
تزيينات كاشى آن ، از زمان فتحعلى شاه و درسال 1248 قمرى بوده كه به مرور شكسته و ريخته بود و ابتدا از طرف مرحوم حضرتآيه الله فيض در سال 1365 قمرى تمام مسجد تعمير و به ازاره سنگى آراسته و مزينگشت . (زيرا در ماه مبارك رمضان مدت بيست سال بزرگترين جماعات دينى نماز ظهر وعصر در اين جامع به امامت يكى از اين دو بزرگوارتشكيل مى شد كه تمام قسمت هاى محوطه اى پايين و بالاى پشت بام را صفوف جماعت فرامى گرفت )
اين كاشى كارى بر فراز ازاره اى از سنگ تراش سفيد به ارتفاع 20/1 متر است و تمامبدنه ايوان را از بغله ها و اسپر تا به كتيبه كمربندى زينت بخشيده است .
كاشى هاى آن خشتى منقش هفت رنگ (194) و از آثار زمان فتحعلى شاه درسال 1228 قمرى است كه با نقشه بند اسليمى (195) و اژدربندى (196) مىباشد و در ميانه كاشى كارى آن ، چند خط عمودى و افقى از آجر كلوكى و تراش ديده مىشود كه مانند قابى كاشى ها را در ميان گرفته اند و وسط هر قابى ، نمايى ساختهشده و درون هر نما ترنجى ديده مى شود كه روى آن آيه شريفه و ما خلقت الجن والانس الاليعبدون (197) نوشته شده است كه اين آيه در كتيبه هاى معابد و مشاهد از آثارمخصوص فتحعلى شاه است و در سينه اسپر بالاى پوشش دو قوسى سه درگاه ورودىبه مقصوره سه قاب آجرى مربع مستطيل گرفته شده كه درون آن ها با كاشى هاى خوشنقش و زيبا و شفافى مزين شده است و در قاب وسطى در ترنجى كشيده به خط ريزثلث آيه الكرسى و در پايان فالله خير حافظا و هو ارحم الراحمين (198) نوشتهشده است .
در ترنج كشيده ديگرى لااله الا الله ، محمد رسول الله ، على ولى الله - تعمير 1365هجرى خوانده مى شود و در سومى انا مدينه العلم و على بابها جلب توجه مى كند و دركمرگاه ايوان كتيبه اى است كمربندى از كاشى خشتى ، زمينه لاجوردى به خط ثلث سفيدكه روى آن سوره مباركه جمعه و در پايان سبحان ربك رب العزه عما يصفون و سلامعلى المرسلين والحمداله رب العالمين (199) فى تاريخ شهر ربيع الثانى سنه ستو اربعين و ماتين بعد الف من هجره النبويه خوانده مى شود و لبه ايوان از دو قوسبالا و نيز طرفين به صورت گيلويى و روى آن طره برجى پيچى از كاشى فيروزهفام (200) هر يك به اندازه 40در 40به كار برده شده است كه همانند آثار قرن هشتم است و منظره ايوان را بسيار زيبا كردهاست .
نظير آن در جلو ايوان صفه صفا در مشهد اردهال (201) ديده مى شود اين طره مانندستون برجى است و ته ستون آن از دو طرف به گلدانى بديع نمودار است كه البتهته ستون دو طرف شرقى و غربى آن شكسته و به جاى آن ته ستون ديگرى از نوساخته شده و آن را به كار برده اند كه رنگ نامناسب آن (نسبت به رنگ آن طره ) نشان ازنو بودن آن مى دهد. در دو طرف ايوان جرزهاى است به عرض 2 متر و 50 سانتى متر وارتفاع 18 متر و متصل به آن ها صفه محرابى است كه بر فراز هر يك ايوانى باپوشش مقرنس بديع مى باشد و در كنار آن نيز جرز ديگرى قرار دارد كه جمعا چهار جرزمى شود و سراپا به كاشى هاى خوش نقش و زيبا آراسته شده اند. لچكى ها و پيشانىايوان نيز آراسته به كاشى گره سازى است .
در پيشانى ايوان و دو ايوانچه دو طرف آن كتيبه اى بهطول 28 و عرض 1 متر از كاشى هاى خشتى قرار دارد. روى اين كاشى خشتى كه با خطخاصى كه برگرفته از خطوط ثلث و نسخ و ريحانى است به طورمداخل آيه اى از سوره مباركه نور الله نور السموات و الارضمثل نوره كمشكوه فيها مصباح المصباح فى زجاجه الزجاجه كانها كوكب درى يوقد من شجرهمباركه زيتونه لاشرقيه ولاغريبه يكاد زينها يضى ء و لولم تمسسه نار نور على نور(202) كه البته اين خط با خط رقاع (203) (كه بر خط شكسته و ويژه رقعهنويس اطلاق مى شود) تفاوت دارد.
ب - مقصوره :
در طرف جنوبى ايران مذكور، مقصوره مجلل و باشكوهى است به ارتفاع 30 و دهانه23/13 متر كه در ضلع جنوبى آن محراب بزرگى قرار دارد. در ضلع شمالى آن سهدرگاه بزرگ و كوچك به ايوان و از طرف شرقى و غربى آن هم دو درگاه به دوگوشوارى كه در دو طرف قرار دارد، گشوده شده است . محراب شاه نشين آن به عرض 1متر و دهانه 4 متر با پوشش پخ (204) و بغله ها و اسير كه به كاشى هاى خشتى منقشهفت رنگ زمان فتحعلى شاهى مزين گشته و داراى پوشش رسمى بندى و معقلى (205)است بقيه ديوار از جرز و اسپر، داراى ازاره 30/1 متر سنگى و بالاى آن آراسته به گچبرى با نقشه ملات سازى طلايى است و سه درگاه ورودى آن يكى در وسط به دهانه 5متر و دو درگاه ديگر هر كدام با دهانه 2 متر در طرفين قرار دارد.
در كمر آن كتيبه اى كمربندى از گچ برى به خط ثلث ممتاز شيخ محمد حسن قمى كهروى آن تبارك نوشته شده وجود دارد و در پايان عباراتى كه نشان از تعمير مقصوره واحداث شبستان ها از طرف فتحعلى شاه در سال 1246 گچ برى شده است به چشم مىخورد كه البته اكثر آن ساييده و محكوك شده و غيرقابل خواندن است و فقط در ضلع غربى آن ، نام فتحعلى شاهقابل رؤ يت است . در چهار طرف مقصوره ، نيم طاقى بالا آمده كه صورت مربع را بهشكل هشت ضلعى مبدل ساخته است و تمام بدنه آن ها كه به صورت قوسى مقعرند،آراسته به كنده كارى تواءم با نقاشى هاى رنگين است كه پوشش آن ها با پوششدرگاه ها در يك سطح قرار گرفته اند. در اين قسمت هشت نما با بدنه گچ برى شدهتجلى دارد و بالاى آن صورت ساختمان به شكل شانزده ضلعى درآمده ، شانزده نماساخته شده كه يكى در ميان ، نورگير و ميان تهى ديده مى شود و بقيه توپر بوده وبه وسيله كنده كارى تواءم با رنگ آميزى مزين شده است . بر فراز آن ها، صورتمقصوره از مضلع به مدور تبديل شده و پاطاق (206) گنبد به صورت عرقچينى(207) بالا رفته است و بدنه پوشش كه همانند قدحى (كاسه اى ) گلدار كه آن راواژگون قرار داده باشند، آراسته به مقرنس آجرى است كه بدنه آن ها حوضچه ها وديوار با نقشه ظريفى گچ برى و رنگ آميزى شده كه نقشه هر يك با نقشه ديگر متفاوتاست .
در اضلاع شرقى و غربى مقصوره ، در وسط يك نما و در دو طرف آن دو درگاه با ديوارآجرى زيبا و پوشش دو قوسى است كه به طرف گوشوارها باز هستند.
ج - گوشوارها:
در دو طرف مقصوره ، دو گوشوار چشمه پوش با ستون هاى مضلع آجرى وجود دارد كه هرچشمه به دهانه 5 متر كه با دو درگاه بزرگ به مقصوره مرتبط بوده و باعث مى شوندكه صفوف جماعت به يكديگر متصل شوند.
گوشوار شرقى مشتمل بر نه چشمه در سه رديف به وسعت 21*21 متر است كه در آن دومحراب آجرى وجود دارد؛ ولى گوشوار غربىمشتمل بر شش چشمه در دو رديف به وسعتى كه ازشمال به جنوب 21 متر و از شرق به غرب 23/12 متر مى باشد كه وسعت دو شبستانبا مقصوره از شرق به غرب جمعا 49 متر مى گردد.
د - شبستان ها:
مقابل ايوان صحنى وسيع است كه از سه طرف محصور به شبستان هاى زيباى چشمهپوشى است كه از آثار دوران فتحعلى شاه مى باشد. قدمت شبستان شرقى بيشتر است ،اين شبستان داراى نه رديف سه چشمه اى يعنى بر فراز هيجده ستون مسدس و نه ستونمربع ، يعنى جرزهاى جلو صحن مى باشد كه با درهاى آهنى شيشه پوش محصورگرديده است .
شبستان غربى نيز داراى نه درگاه در سه رديف است ؛ ولى انتهاى آن سردابى سراسرىاست كه از طرف محمد حسين خان نظام الدوله شاهسوند شهاب الملك ) كه بانى گلدستههاى طلايى صحن عتيق در سال 1305 بوده ، احداث شده است . در نتيجه كف شبستان را يكمتر بالا آورده اند كه اين كار از زيبايى و جذابيت آن كاسته شده است ، اما شبستان شمالىبه علت وجود ايوان شمالى از جلو به دو قسمت تقسيم شده است كه از هر طرف داراى دوچشمه است ؛ ولى از قسمت آخر كه متصل به هم مى باشند؛ پنج چشمه به عرض 11 وطول هر قسمت 49 متر بنا شده است .
ه - ايوان شمالى :
در بين شبستان هاى شمالى ، ايوانى وجود دارد به دهانه 7 عرض 7 و ارتفاع 14 متر كهاز آثار زمان فتحعلى شاه يعنى سال 1248 ه .ق مى باشد كه ديوار آن مزين به كاشىخشتى كه روى آن به خط ثلث سفيد سوره مباركه منافقون و در پايان عبارت كتيبه بهخط محمدرضا الشريف القمى فى 1248 نوشته شده است . در دو طرف آن دوچشمه و درقسمت بالا و دو طرف ايوان ، دو ايوان فوقانى با پوشش مقرنس گچى با جرزهاى آجرىو لچكى هاى كاشى كارى معقلى وجود دارد.
و - سر در ورودى :
در قسمت ورودى صحن مسجد از طرف غربى ايوان ، سردرى به دهانه 6، عرض 2، ارتفاع8 متر كه با جدار سفيدكارى و پوشش مقرنس گچى وجود دارد كه از آثار زمان فتحعلىشاه مى باشد. در قسمت كمر آن كتيبه اى كمربندى از كاشى خشتى زمينه لاجوردى قراردارد و روى آن به خط ثلث ، آيات يا ايها الذين امنو اذا نودى للصلوه ... و الله خيرالرازقين (208) و در پايان كتيبه جمله اقل الحاج شيخ عباس مصباح زاده 1381 قمرىخوانده مى شود. در دو طرف ايوان ، جرزى آجرى وجود داشته و در كنار آن از دو طرفصفه اى محرابى با پوشش مقرنس قرار دارد كهمشتمل بر دو طبقه فوقانى (پايينى و بالايى ) مى باشد. (209)
ز - محراب ها:
معمولا در هر مسجدى محراب يا محراب هايى وجود دارد كه هر كدام با معمارى خاصى ساختهشده اند. وجود محراب در هر مسجد، نمايانگرحداقل دو مساءله اساسى است :
الف - مشخص نمودن قبله : انسان در هر مسجدى كه وارد مى شود اگر بخواهد به اقامهنماز مشغول شود مهم ترين ركن كه برايش حائز اهميت است ، قبله شناسى است و بهترينوسيله ، محراب مساجد مى باشد.
ب - محراب به عنوان جايگاه مخصوص امام جماعت : معمولا ائمه جماعات مساجد براىبرقرارى نظم ، در جايگاه مخصوصى كه محراب نام دارد، قرار مى گيرند و ماءموريننيز در صفوفى منظم در پشت سر امام جماعت به اقامه نماز مى پردازند.
نكته مهمى را كه بايد در نظر بگيريم ، اين است كه كلمه محراب از حرب به معنى جنگگرفته شده است و محراب نيز به معناى مكان جنگ با شيطان است ؛ بنابراين محراب بارنگ و روغن هاى گران قيمت و آينه كارى و... آن را از مكان جنگ با شيطان دور مى كند و دراسلام نيز سفارش شده است كه از عواملى كه در هنگام نماز باعث حواس پرتى انسان مىشود دورى گزينيد، لذا ساختن چنين محراب هاى آراسته و گران قيمت جاى بحث دارد.
در مسجد جامع قم نيز همانند ديگر مساجد محراب وجود دارد؛ اما نه يك محراب ، بلكه محرابهاى متعددى كه هر كدام براى منظور خاصى ساخته شده است ، و نه از نوع محراب هايىكه در اين زمان ها ساخته مى شود؛ بلكه در عين سادگى و بى آلايشى داراى معمارىجالبى است كه ما در اين جا به شرح يكى از اين محراب ها مى پردازيم : در يكى ازشبستان هاى شرقى مسجد محرابى وجود دارد كه بسيار جالب و ديدنى است كه تنها بهعنوان محراب نشده است ؛ بلكه اين محراب ، اولا در مكانى پايين تر از جايگاهنمازگزاران قرار داده تا هم نشانه خشوع امام جماعت باشد و مهم تر از آن كسانى كه درحياط مسجد قرار دارند، هم سطح با امام جماعت قرار گيرند؛ زيرا امام جماعت نمى تواندبالاتر از ماءمورين قرار گيرد. ثانيا: در داخل اين محراب و روبروى امام جماعت مشبك هايىوجود دارد كه در فصول گرم سال همانند دستگاه تهويه هوا و كولر، هواى سرد و مطبوعرا به داخل محراب هدايت مى نمايد تا هم امام جماعت و هم ماءمومين از هواى دلپذير آن استفادهنمايند (متاءسفانه هم اكنون اين مشبك ها به دلايلى مسدود گرديده است كه ان شاء اللهدوباره به حالت اول برگردد.) ثالثا: در دو طرف اين محراب پله هايى وجود دارد و بهجايگاهى كه مانند منير است ، منتهى مى شود و ائمه جماعات پس از اقامه نماز و ياقبل از آن بالاى آن مكان مستقر مى شدند و به ايراد وعظ و خطابه مى پرداختند.
ح - صحن مسجد:
صحن مسجد زمينى مستطيلشكل است كه چهار طرف آن محصور به بناهاى مسجد (گنبد، شبستان ها، گوشوارها،زيرزمين ، سردر ورودى و ايوان شمالى و جنوبى ) گرديده است .
در وسط صحن ، حوضى وجود دارد كه بر زيبايى آن افزوده است و در وسط حوض آبانبارى وجود داشته كه البته اكنون مسدود گرديده است .
در فصل تابستان و در مواقع گرم سال ، مخصوصا شب ها نماز جماعت در صحن مسجداقامه مى شود؛ زيرا داراى هواى مطبوع و لطيفى است .
ط - زيرزمين مسجد:
گذشته از بناهايى كه تاكنون يادآور شديم ، زيرزمين اين مسجد به نوبه خود داراىاهميت و ارزش خاصى است و جلوه اى ديگر از هنرنمايى هاى معماران ايرانى و اسلامى است .هواى مطبوع و بسيار دلپذير آن از دهها دستگاه تهويه هوا مؤثرتر و بهتر است ، اينزيرزمين در طرف غربى مسجد قرار گرفته كه روى آن شبستان بزرگى وجود دارد. اينزيرزمين ، به غير از ستون هاى ديوار شبستان داراى هيجده ستون مى باشد كه اخيراتوسط سازمان ميراث فرهنگى قسمتى از آن تعمير و مرمت گرديده است .
ى - نمونه هاى ديگر:
در مورد شكوه و عظمت مسجد جامع هر آنچه نوشته و گفته شود، كم است و مطالبى وجوددارد كه بيان و قلم از گفتن و نوشتن آن عاجز است . به عنوانمثال اخلاصى كه در مورد بناى اين مسجد وجود داشته ،غيرقابل توصيف است ؛ زيرا آن زمان به دليل عدم وجود مساجد متعدد دغدغه هاى خاطرى كهگاهى اوقات امروزه ديده مى شود مانند: ريا و خودنمايى وجود نداشته ، و بديندليل مساجد را طورى مى ساخته اند كه ساليانسال محكم و پابرجا باقى بماند.
وظيفه ما اين است كه ياد و خاطره آنان را گرامى داشته و با احياى مساجد روح آنان را ازخود راضى نگه داريم .
در اين قسمت به برخى نمونه هاى ديگرى كه هنوز اشاره نكرده ايم ، مى پردازيم و ازمطالعه كنندگان محترم تقاضا داريم پس از مطالعه اين قسمت ها بازديدى از اين اماكن وبه خصوص مسجد جامع داشته باشند تا از نزديك بتوانند بهتر و بيشتر به مقوله هنر واخلاص پى ببرند.
شاخص تعيين وقت نماز:
يكى از قسمت هاى بسيار ساده ، اما جالب اين مسجد شاخصى است كه به وسيله آن مى توانهنگام نماز ظهر را مشخص نمود، ساختمان اين شاخص تشكيل شده از سنگى كه روى آن خطى به صورت مورب حكاكى شده است ، به طورى كهاگر آفتاب به وسط اين شاخص نزديك شود نشان دهنده ظهر شرعى است . اين شاخص درقسمت شمال مسجد بر روى تخته سنگى حكاكى شده است .
گنبد باشكوه و كم نظير مسجد:
گنبد رفيع اين مسجد يكى از باشكوه ترين ، شگفت آورترين و نيز رفيع ترين گنبدهاىمساجد ايران است و حتما براى هر بيننده اى اين سؤال ها مطرح خواهد شد كه اين گنبد با عظمت را چه كسانى ، چگونه و با چه وسايلىساخته و اين طور دقيق و حساب شده اندازه گيرى نموده و منظم كرده اند كه هنوز پس ازساليان سال يكى از عجايب معمارى اسلامى است .
ساختمان بدون آهن :
در اين مسجد باشكوه كه حدود 6000 متر مربع مساحت دارد حتى يك شاخه آهن هم به كارنرفته و اين در حالى است كه پس از گذشت ساليانسال همچنان پابرجا و استوار باقى مانده است .
زنجير در ورودى مسجد:
يكى از سؤ ال ها و ابهاماتى كه براى بسيارى از افراد (حتى افرادمحل ) هميشه مطرح بوده اين است كه زنجيرى كه درمقابل در اصلى مسجد وجود دارد به چه علت تعبيه شده كه البته هركس بر اساس حدس وگمان به اين سؤ ال پاسخ داده است ، اما پاسخ اصلى اين سؤال با توجه به تحقيقى كه اينجانب نموده ام و با توجه به مطلبى كه دانشمند محترمجناب آقاى على اصغر فقيهى در كتاب تاريخ مذهبى قمنقل از ناسخ التواريخ جلد مربوط به قاجاريه بيان داشته اند چنين است : در ايام قديمكه قانون و مقرراتى براى رسيدگى به اتهامات و اختلافات وجود نداشت و اغلب ارادهافراد، حاكم بر سرنوشت مردم بود هركس مورد تهمت يااعمال غرض قرار مى گرفت ، به درون مسجد يا امامزاده يا مكان محترمى پناه مى برد تاخشم ها فرو نشيند و از شدت و حدت طرف كاسته شود و بى گناهى او معلوم گردد.
مقررات اجتماعى اين رسم را پذيرفته بود. حتى اگر متهم يا فرد مورد تعقيب به مسجديا مقبره امامزاده اى دسترسى نداشت ، مكان هاى ديگرى بود كه مى توانست در آن ها بستنشينى اختيار كند. به تدريج از بست نشينى سوءاستفاده شد و مجرمين و جنايتكاران همبراى رهايى از مجازات بست مى نشستند تا مورد عفو قرار گيرند. از اين جهت مرداناصلاح طلب همواره با بست نشينى مخالف بودند و آن را لغو مى كردند.
نخستين كسى كه در ايران بست نشينى را از ميان برد ميرزا تقى خان امير كبير بود. زنجيردر ورودى مسجد جامع بدين معنى بود كه هركس آن حلقه هاى زنجير را در درست مى گرفتدر امنيت به سر مى برد و شايد معناى باطنى اين مطلب چنين باشد. كه هركس حلقه هاىزنجير را در دست گيرد از شر شيطان به خداوند پناه برده و در امنيت خواهد بود.
كتايب (كتيبه ها) مسجد:
مسجد جامع همانند بسيارى از مساجد و مدارس داراى كتيبه هاى زيادى است . يكى از اين كتيبهها، كتيبه بالاى ايوان جنوبى است كه نويسنده آن محمد حسين الشيرازى بوده و آن را درسال 529 هجرى نوشته است . متن اين كتيبه ، قسمتى از سوره مباركه نور مى باشد كهبا خطى زيبا و جالب با كاشى معرق ، منقوش گرديده است ؛ البته اين كتيبه به دستورمرحوم حضرت آيه الله العظمى بروجردى بنا گرديد؛ زيرا به مرور زمان از اين اثرنفيس جز بقايايى باقى نمانده بود.
نكته جالب توجه اين كه : اين كتيبه با خطى درشت نوشته شده ، به طورى كه مى تواناز فاصله دور آن را به راحتى خواند، به صورتى كه حرف الف آن تقريبا يك مترارتفاع دارد. (210)
مشبك هاى بناهاى مسجد:
قسمت هاى زيادى از بناها و ساختمان هاى مسجد را مشبك هاى آنتشكيل مى دهند. اين مشبك ها حداقل داراى دو فايده اساسى هستند، اولا: به وسيله آن ها نوركافى و مطلوب به درون ساختمان ها رسانده مى شود، ثانيا: جهت تهويه هوا و خنك شدنقسمت هاى مختلف بنا، طراحى و معمارى بسيار جالبى ، شده اند به طورى كه درفصول گرم سال بدون به كاربردن دستگاه هاى خنك كننده ، مى توان به اقامه نمازجماعت پرداخت و از هواى مطبوع آن استفاده كرد.
تاريخچه بناى مسجد جامع قم
در قرن سوم هجرى يكى از علما و محدثين قم به نام ابوالصديم حسين بن على ين آدماشعرى كه در زمره صحابه حضرت امام على النقى عليه السلام و حضرت امام حسنعسكرى عليه السلام به شمار مى رفت ، مسجدى را در قم بنا مى كند. طبق نوشته كتابتاريخ قم كه در قرن چهارم هجرى نوشته شده است ، ابوالصديم ، مسجد جامعى در قمبنا كرده كه اكنون معلوم نيست محل آن مسجد در كدام يك از اين سه مكان زير بوده است :
اول : مسجدى كه در يكى از محله هاى قديمى قم ، به نام مسجد جامع در نزديكى هاى دروازهرى واقع شده است .
دوم : مسجدى كه اكنون به نام مسجد امام حسن عسكرى عليه السلام معروف و مشهور است .
سوم : مسجدى كه در حدود خاكفرج و اراضى كميدان واقع بوده است و اكنون اثرى از آننيست كه به موجب قرائن تاريخى و به احتمال قوى همين مسجد بوده است ؛ اما مسجدى كههم اكنون پابرجاست و به نام مسجد جامع قم معروف است ، همان است كه در محله مسجد جامعدر خيابان آذر و در نزديكى هاى دروازه رى واقع شده است .
در اين جا از مسجد جامعى ، صحبت خواهد شد كه وجود عينى داشته و بين مردم به همين عنوانمشهور شده است ، زيرا اين مسجد؛ اگر هم مسجد جامع اصلى قم نباشد، مساءله اى نيست ، امامسجدى بسيار قديمى است كه در كتاب هاى تاريخ قم ، به عنوان مسجد جامع ثبت شده است. به هر حال ، براى معرفى بيشتر اين مسجد، به پاره اى نظرات نويسندگان كتاب هاىتاريخى اشاره مى نماييم و نظرات آنان را به صورت موضوعى خدمت شما عزيزانارائه مى نماييم .
نظر عده اى از نويسندگان در مورد مسجد جامع قم
در اين كه بنيان گذار مسجد جامع كيست و تاريخ بناى آن چه زمانى بوده است ،اختلافاتى وجود دارد كه در اين قسمت سعى در اين است ابتدا به بيان اين نظرات واختلافات پرداخته و پس از به دست آوردن نظرات مشترك آنان ، نتيجه اى نسبىحاصل گردد.
الف - تاريخ بنا و بانى آن
1 - مرحوم صنيع الدوله اعتماد السلطنه در كتاب مرآت البلدان (211) بناى مسجد جامعقم را به ابوالصديم حسين بن على بن آدم اشعرى در نيمه دوم قرن سوم ، نسبت مى دهد.
2 - اين بنا به اواسط قرن هفتم هجرى ، نسبت داده شده است . (212)
3 - در بخشى از كتاب تاريخ قم كه ويژه مساجد قم است چنين نوشته شده است : (213)
مسجد جامع در آخر شهر واقع شده است و از بناهاى قديم اين شهر است كه بانى او براين بنده معلوم نشده است . محمد حسن خان صنبع الدوله اعتماد السلطنه در يكى از كتاب هاىخود نوشته است مسجد جامع عاليه قم از بناهاى ابوالصديم اشعرى است . (214)
4 - در سال 265 ابوالصديم حسين بن على آدم اشعرى نخستين مسجد جامع قم را بيرونشهر بنا كرد. (215)
5 - بناى مقصوره رفيع مسجد جامع مربوط به نيمه قرن هشتم هجرى (216) است .
6 - در كتاب عباس نامه (217) به نقل از كتاب گلستان هنر چاپ بنياد فرهنگ ايرانذيل سرگذشت حافظ قنبر شرفى مى نويسد:
خط ثلث را خوش مى نوشته و كتابه درگاه مسجد جامع دارالمؤمنين قم و محراب مسجد بهخط اوست . از اين سخن برمى آيد كه در نيمه نخستين قرن دهم از اين مسجد مرمتى بهعمل آمده است ، شاه عباس دوم در سفرى به قم در همين مسجد پشت سر ملامحسن فيض دانشمندنامى آن دوره نماز گزارد.
7 - در كتاب تاريخ دارالايمان قم (218) و از آن جا در مرات البلداناصل بناى مقصوره را از ابوالصديم حسين بن على بن آدم اشعرى درسال 265 دانسته و چنين نوشته شده است .
آنچه از سياحان شنيده مى شود، در هيچ شهرى مقصوره اى به اين ارتفاع و وسعت نيست ،در كمال استحكام ديوار آن را با ساروج كشيده اند كه از سنگ سه سخت تراست ، بانى آنابوالصديم حسين بن على بن آدم اشعرى است .
8 - همين مؤلف در كتابچه تفصيل احوالات دارالايمان قم مى نويسد:
اصل بناى آن را ابوالصديم كه از رؤ ساى اشعرى و جمكران اين بلد بود، بنيان كردمقصوره و ايوان رفيعى دارد مثل گنبد هرمان (219) از سنگ سخت تر است ...... حتى مسجدجامع ساوه و سمان كه مشهور است به اين اعتبار نيست .
9- تاريخ 529 در پايان كتيبه اى ديگر تا پيش از تعميرات فتحعلى شاه به وضوحبوده است . (220)
10 - در كتاب النقض (221) از جامعى كه كمال ثابت قمى ، وزير بزرگ قمى سلطانمسعود سلجوقى و كشته شده به سال 533 در درون شهر قم ، بنا نهاد، ياد مى شود و آنبدون ترديد همين مسجد است .
11 - اما در كتاب گنجينه آثار قم (222) چنين آمده است :
بانى اين مسجد و نيز مدرسه روبروى آن به مدرسه جانى خان ، سلطان جانى خانپادشاه تاتار تركستان است و تاريخ بناى آن هم بهسال 755 بوده است .
ب - موقعيت جغرافيايى مسجد جامع
همچنين درباره موقعيت جغرافيايى اين مسجد هم اختلافاتى مشاهده مى گردد.
1 - در كتاب قم را بشناسيد ص 49 (قلم گروهى از نويسندگان ، همچون فقيهى ،شهابلو، وفايى ، كريمان و رهنما) چنين آمده است كه مسجد جامع در يكى از محلاتشمال شهر به همين نام واقع شده است .
2 - در كتاب زندگانى حضرت معصومه عليها السلام و تاريخ قم (223) تاءليف حجهالاسلام والمسلمين آقاى سيد مهدى صحفى چنين مى خوانيم : مسجد جامع از بناهاى ديدنى وتاريخى و نفيسى است كه در طرف شرقى قم نزديك دروازه رى كه پيش تر مركز شهرواقع شده است .
البته درباره اين موضوع و موضوعات ديگر در آينده بحث و بررسى خواهد شد.
ج - مسجد جامع اصلى قم
همچنين در مورد اين كه آيا اين مسجد، در واقع مسجد جامع اصلى قم مى باشد يا خير،مطالبى بيان مى شود.
1 - در كتاب قم را بشناسيد چنين نقل شده است : (224)
ظاهر بناى اين مسجد، قسمتى مربوط به زمان فتحعلى شاه و قسمتى ديگر مربوط بهزمان ناصرالدين شاه مى باشد و چند كتيبه اى كه در ايوان ها و مقصوره مشاهده مى شودمتعلق به زمان فتحعلى شاه است ؛ ولى از وضعاستيل بنا و نوشته پاره اى از نويسندگان معلوم مى شود كهاصل بناى اين مسجد از هزار سال هم متجاوز است .
نويسنده كتاب مرات البلدان در حرف جيم از كتاب مزبور گويد كه : جامع قم از بناهاىابوالصديم حسين بن على بن آدم اشعرى مى باشد، سپس به توصيف مقصوره آن پرداخته، مى گويد نظير آن در هيچ جا نيست . از مراجعه به كتاب هاىرجال و به دست آوردن شرح حال ابوالصديم كه از محدثان بنام مى باشد، معلوم مىشود كه او در قرن سوم هجرى مى زيسته و نمى توان گفت كه مقصود از جامع قم ، مسجدجامع ديگرى غير از جامع فعلى است ؛ زيرا با توصيفى كه از مقصوره آن كرده ، مسلماست كه در قم مسجد ديگرى نيست كه داراى چنين مقصوره اى باشد. نتيجه اين كه از تاريخبناى مسجد جامع بيش از يازده قرن مى گذرد.
2 - در كتاب تاريخ مذهبى قم (225) از آن به عنوان مسجد جامع ياد شده و چنين آمده است:
به طور مسلم ، محله مسجد جامع ، امروز در حدود دروازه رى در آن وقت (قرن سوم ) بيرونشهر بوده و مسجد ابوالصديم در همين محل بنا شده است و به مناسبت اين كه شهر رفتهرفته از شمال شرقى به جنوب غربى كشيده مى شد تا به مرقد مطهر حضرت فاطمهمعصومه عليها السلام نزديك شود، مسجد جامع ابوالصديم درداخل شهر قرار گرفت و نام محله مسجد جامع بر آن نهادند كه تا به امروز هم به همين ناماست .
هم اكنون در محل مسجد جامع يا مسجد جمعه ، مسجد با عظمتى است كه از قديم به آن مسجدجامع يا مسجد جمعه مى گفته اند و مردم همواره اعتقاد داشته اند كه مسجد جامع قديمى قمهمين مسجد است .
اما آنچه امروز در مسجد مزبور ديده مى شود از زمان فتحعلى شاه به بعد است .
3 - اما در كتاب گنجينه آثار قم ، (226) مسجد جامع قم به عنوان مسجد جامع اصلى قم، ياد نشده است و با دلايلى آن را رد كرده و چنين نوشته است :
مسجد ابوالصديم جداى از مسجد جامع است ؛ زيرا اولا: سبك بناى مسجد جامع با آثار قرنسوم سازگار نيست ، ثانيا: مسجد هم جداى از مناره منفردى كه يحيى بن اسحق اشعرى درجوار آن به سال 292 هجرى بنا نهاد (در نزديكى هاى ميدان كهنه ) يعنى از همين منارهموجود ميدان قابل تصور نيست .
در صورتى كه جامع مورد نظر از اين مناره دور است .
ثالثا هدف ابوالصديم از احداث مسجد جامعى در خارج حصار قم ، آن بود كه مردم كميدانهم بتوانند بدون رنج راهپيمايى ، در سرما و گرما در مراسم عبادى نماز جمعه شركت كنندو جز با احداث مسجد در وسط اين دو حصار نمى توان به اين هدف رسيد؛ زيرا هرگاهمكان آن در نزديكى حصار كميدان باشد، قهرا مردم حصار قم دچار رنج راهپيمايى شده اند.