كار اين انسان را شكر كرد ، يعنی قدر اين كار را دانست ( يعنی اين كار نزد خدا قدر دارد ) : « شكر الله له و ادخله الجنه » خدا قدر كار اين شخص را شناخت يعنی عملا شناخت ، به اين معنی كه به اوپاداش داد : او را به بهشت برد . همين [ حديث ] است كه سعدی در بوستان آورده :
سخن سری سقطی استغفار میكنم به خاطر يك " الحمد لله " كه گفته ام ، به خاطر يك شكری كه خدا را كرده ام : انی استغفر الله منذ ثلاثين سنه لقولی الحمد لله گفتند چطور ؟ گفت من در بغداد دكاندار بودم ( اين داستان را هم سعدی به شعر در آورده است ) يكوقت خبر رسيد كه فلان بازار بغداد را حريقی پيدا شد و سوخت . دكان من هم در آن بازار بود . به سرعت پاورقی : |