يكی سبكش استاتيك است يعنی اصلا حركت را در نظام عالم دخالت نمیدهد .چندين سبك وجود دارد . حال میآييم در رفتارها . رفتارها نيز سبكهای مختلف دارد . سيره شناسیيعنی سبك شناسی . اولا يك كليتی دارد : سلاطين عالم به طور كلی يك سبكو يك سيره و يك روش مخصوص به خود دارند با اختلافاتی كه ميان آنهاهست . فلاسفه يك سبك مخصوص به خود دارند ، رياضتكشها يك سبك مخصوصبه خود دارند . پيغمبران به طور كلی يك سبك مخصوص به خود دارند و هريك را كه جدا در نظر بگيريم [ يك سبك مخصوص به خود دارد . مثلا ]پيغمبر اكرم يك سبك مخصوص به خود دارد . در اينجا يك نكته ديگر را بايد عرض بكنم : اين كه عرض كردم در هنرسبكها مختلف است ، در شعر سبكها مختلف است ، در تفكر سبكها مختلفاست ، در عمل سبكها مختلف است اين برای آدمهايی است كه سبك داشتهباشند . اكثريت مردم اصلا سبك ندارند . خيلی افراد كه شعر میگويند اصلاسبك ندارند ، سبك سرش نمیشود . خيلی از اين هنرمندها ( شايد اينكوبيستها اينطور باشند ) اساسا سبك سرشان نمیشود . خيلی از مردم درتفكرشان اصلا سبك و منطق ندارند ، يك دفعه به نقل استناد میكند ، يكدفعه به عقل استناد میكند ، يك دفعه حسی میشود ، يك دفعه عقلی میشود .اينها مادون منطقند . من به مادون منطقها كار ندارم . در رفتار هماكثريت قريب به اتفاق مردم سبك ندارند . به ما اگر بگويند سبكت را [در رفتار ] بگو ، سيره خودت را بيان كن ، روشت را بيان كن ، تو در حلمشكلات زندگی [ چه روشی داری ؟ پاسخی |