كرد و دستور داد نامهای بنويسد . پيغمبر آن نامه سربسته را به من داد وگفت تو را امير اين جمع قرار دادم و پس از دو شب كه از فلان راه میروینامه مرا بگشا و هر چه در آنجا هست عمل كن . من پس از دو روز طی مسافت، نامه را باز كردم و ديدم فرمان داده است به " بطن نخله " ( نقطهایاست ميان مكه و طائف ) برای كسب اطلاعات لازم از كاروان قريش بروم .ضمنا توصيه كرده كه هيچكدام از ياران خويش را مجبور به همراهی نكن ، هركه خواست ، با تو بيايد و هر كه نخواست ، برگردد . البته مأموريتخطرناكی بود . به ياران خود گفتم هر كه آماده شهادت است با من بيايد ،هر كس آماده نيست مختار است كه برگردد . همه يك كلام گفتند : نحنسامعون و مطيعون لله و رسوله و لك . . . " ( 1 ) . پس آنچه آقای دكتر سيد عبداللطيف به آن استناد كرده به كلی بی اساساست . . 2 جريان دومی كه در مورد استناد مشاراليه واقع شده جريان حديبيه است. ايشان میگويند : " به طوری كه بخاری و ابن هشام نقل كردهاند . . . پيغمبر عهدنامه راگرفت و با دست خود نوشت " . اولا بخاری در يك روايت چنين نوشته و در روايت ديگر مخالف آن رانوشته است . علمای اهل تسنن تقريبا اجماع كردهاند كه هر چند ظاهر عبارتبخاری موهم اين است كه خود رسول اكرم نوشته است ولی منظور راوی ايننبوده است . سيره حلبی پس از آنكه پاورقی : . 1 مغازی واقدی ، ج / 1 ص 13 و . 14 |