بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب شان نزول آیات قرآن کریم, آیت الله ناصر مکارم شیرازى   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     001 -
     002 - شان نزول آيات قرآن
     003 - شان نزول آيات قرآن
     004 - شان نزول آيات قرآن
     005 - شان نزول آيات قرآن
     006 - شان نزول آيات قرآن
     007 - شان نزول آيات قرآن
     008 - شان نزول آيات قرآن
     009 - شان نزول آيات قرآن
     010 - شان نزول آيات قرآن
     011 - شان نزول آيات قرآن
     012 - شان نزول آيات قرآن
     013 - شان نزول آيات قرآن
     014 - شان نزول آيات قرآن
     015 - شان نزول آيات قرآن
     016 - شان نزول آيات قرآن
     017 - شان نزول آيات قرآن
     018 - شان نزول آيات قرآن
     019 - شان نزول آيات قرآن
     020 - شان نزول آيات قرآن
     021 - شان نزول آيات قرآن
     022 - شان نزول آيات قرآن
     023 - شان نزول آيات قرآن
     024 - شان نزول آيات قرآن
     025 - شان نزول آيات قرآن
     FEHREST - شان نزول آيات قرآن کريم
 

 

 
 

 

 

يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لاَِزْواجِكَ إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَياةَ الدُّنْيا وَ زِينَتَها فَتَعالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَ أُسَرِّحْكُنَّ سَراحاً جَمِيلاً

وَ إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ اللّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الدّارَ الاْخِرَةَ فَإِنَّ اللّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِناتِ مِنْكُنَّ أَجْراً عَظِيماً

يا نِساءَ النَّبِيِّ مَنْ يَأْتِ مِنْكُنَّ بِفاحِشَة مُبَيِّنَة يُضاعَفْ لَهَا الْعَذابُ ضِعْفَيْنِ وَ كانَ ذلِكَ عَلَى اللّهِ يَسِيراً

وَ مَنْ يَقْنُتْ مِنْكُنَّ لِلّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تَعْمَلْ صالِحاً نُؤْتِها أَجْرَها مَرَّتَيْنِ وَ أَعْتَدْنا لَها رِزْقاً كَرِيماً

اى پيامبر! به همسرانت بگو: «اگر شما زندگى دنيا و زرق و برق آن را مى خواهيد بيائيد با هديه اى شما را بهره مند سازم و شما را به طرز نيكوئى رها سازم

و اگر شما خدا و پيامبرش و سراى آخرت را مى خواهيد، خداوند براى نيكوكاران شما پاداش عظيمى آماده ساخته است».

اى همسران پيامبر! هر كدام از شما گناه آشكار و فاحشى مرتكب شود، عذاب او دو چندان خواهد بود; و اين براى خدا آسان است.

و هر كس از شما براى خدا و پيامبرش خضوع كند، و عمل صالح انجام دهد، پاداش او را دو چندان خواهيم ساخت، و روزى پر ارزشى براى او آماده كرديم.

 

شأن نزول:

خواسته هاى همسران پيامبر و پاسخ آنها

مفسران، شأن نزول هاى متعددى براى آيات فوق، ذكر كرده اند كه، از نظر نتيجه چندان تفاوتى با هم ندارند.

از اين شأن نزول ها استفاده مى شود: همسران پيامبر(صلى الله عليه وآله) بعد از پاره اى از غزوات كه غنائم سرشارى در اختيار مسلمين قرار گرفت، تقاضاهاى مختلفى از پيامبر(صلى الله عليه وآله)در مورد افزايش نفقه، يا لوازم گوناگون زندگى داشتند.

طبق نقل بعضى از تفاسير، «ام سلمه» از «پيامبر»(صلى الله عليه وآله) كنيز خدمتگزارى تقاضا

[ 361 ]

كرد، «ميمونه» حله اى خواست، و «زينب» بنت جحش پارچه مخصوص يمنى، و «حفصه» جامه مصرى، «جويريه» لباس مخصوص خواست، و «سوده» گليم خيبرى! خلاصه، هر كدام درخواستى نمودند.

پيامبر(صلى الله عليه وآله) كه مى دانست، تسليم شدن در برابر اين گونه درخواست ها ـ كه معمولاً پايانى ندارد ـ چه عواقبى براى «بيت نبوت» در بر خواهد داشت، از انجام اين خواسته ها سر باز زد، و يك ماه تمام از آنها كناره گيرى نمود، تا اين كه آيات فوق نازل شد، و با لحن قاطع، و در عين حال توأم با رأفت و رحمت، به آنها هشدار داد كه: اگر زندگى پر زرق و برق دنيا را مى خواهيد مى توانيد از پيامبر(صلى الله عليه وآله) جدا شويد، و به هر كجا مى خواهيد برويد، و اگر به خدا و رسول خدا(صلى الله عليه وآله) و روز جزا دل بسته ايد، و به زندگى ساده و افتخار آميز خانه پيامبر(صلى الله عليه وآله)قانع هستيد، بمانيد و از پاداش هاى بزرگ پروردگار، برخوردار شويد.(1)

به اين ترتيب، پاسخ محكم و قاطعى به همسران پيامبر(صلى الله عليه وآله) كه دامنه توقع را گسترده بودند، داد، و آنها را ميان «ماندن» و «جدا شدن» از او مخير ساخت!

* * *

 

وَ قَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ الاُْولى وَ أَقِمْنَ الصَّلاةَ وَ آتِينَ الزَّكاةَ وَ أَطِعْنَ اللّهَ وَ رَسُولَهُ إِنَّما يُرِيدُ اللّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً

و در خانه هاى خود بمانيد، و همچون دوران جاهليت نخستين (در ميان مردم) ظاهر نشويد، و نماز را بر پا داريد، و زكات را بپردازيد، و خدا و رسولش را اطاعت كنيد;خداوند فقط مى خواهد پليدى و گناه را از شما اهلبيت دور كند و كاملاً شما را پاك سازد.

 


1. «مجمع البيان»، ذيل آيات مورد بحث; «بحار الانوار»، ج 22، ص173 ; «جامع البيان»، ج 21، ص188 ; «قرطبى»، ج 14، ص162 .

[ 362 ]

شأن نزول:

آيه تطهير درباره چه كسانى است؟

گفتيم: اين آيه گرچه در لابلاى آيات مربوط به همسران پيامبر(صلى الله عليه وآله) آمده، اما تغيير سياق آن (تبديل ضميرهاى «جمع مؤنث» به «جمع مذكر») دليل بر اين است كه: اين آيه محتوائى جداى از آن آيات دارد.

به همين دليل، حتى كسانى كه آيه را مخصوص به پيامبر(صلى الله عليه وآله) و على و فاطمه و حسن و حسين(عليهم السلام) ندانسته اند، معنى وسيعى براى آن قائل شده اند كه هم اين بزرگواران را شامل مى شود، و هم همسران پيامبر(صلى الله عليه وآله) را.

ولى، روايات فراوانى در دست داريم كه: نشان مى دهد آيه، مخصوص اين بزرگواران است، و همسران، در اين معنى داخل نيستند، هر چند از احترام متناسب برخوردارند. اينك بخشى از آن روايات را ذيلاً از نظر مى گذرانيم:

الف: رواياتى كه از خود همسران پيامبر(صلى الله عليه وآله) نقل شده و مى گويد: «هنگامى كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) سخن از اين آيه شريفه مى گفت، ما از او سؤال كرديم كه جزء آن هستيم فرمود: «شما خوبيد اما مشمول اين آيه نيستيد»!

از آن جمله روايتى است كه «ثعلبى» در تفسير خود، از «ام سلمه» نقل كرده كه: پيامبر(صلى الله عليه وآله) در خانه خود بود كه فاطمه(عليها السلام)«حريره اى» (نوعى غذا) نزد آن حضرت آورد، پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود: «همسر» و دو فرزندانت «حسن» و «حسين» را صدا كن، آنها را آورد، سپس غذا خوردند بعد پيامبر(صلى الله عليه وآله) عبائى بر آنها افكند، گفت: اللَّهُمَّ هَؤُلاءِ أَهْلُ بَيْتِي وَ عِتْرَتِي فَأَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهِّرْهُمْ تَطْهِيراً: «خداوندا اينها خاندان منند، پليدى را از آنها دور كن، و از هر آلودگى پاكشان گردان».

و در اينجا آيه «اِنَّما يُرِيْدُ اللّهَ» نازل شد... من گفتم: آيا من هم با شما هستم اى رسول خدا!، فرمود: اِنَّكِ اِلى خَيْر: «تو بر خير و نيكى هستى» (اما در زمره اين گروه نيستى).(1)


1. «مجمع البيان»، ذيل آيه مورد بحث; «بحار الانوار»، ج 35، ص220 ـ اين حديث به طرق ديگر نيز از   ر
«امّ سلمه» به همين مضمون نقل شده است به «شواهد التنزيل» حاكم حسكانى، ج 2، ص30 به بعد مراجعه شود.

[ 363 ]

و نيز «ثعلبى» از «مجمع البيان» نقل مى كند: وقتى مادرم از «عايشه» درباره جنگ «جمل» و دخالت او در آن جنگ ويرانگر سؤال كرد (با تأسف) گفت: اين يك تقدير الهى بود!، و هنگامى كه درباره على(عليه السلام) از او سؤال كردند، چنين گفت: تَسْئَلُنِى عَنْ أَحَبِّ النّاسِ كانَ اِلى رَسُولِ اللّهِ(صلى الله عليه وآله) وَ زَوْجِ أَحَبِّ النّاسِ، كانَ اِلى رَسُولِ اللّهِ(صلى الله عليه وآله)لَقَدْ رَأَيْتُ عَلِيّاً وَ فاطِمَةَ وَ حَسَناً وَ حُسَيْناً عَلَيْهِمُ السَّلامُ وَ جَمَعَ رَسُولُ اللّهِ(صلى الله عليه وآله) بِثَوْب عَلَيْهِمْ ثُمَّ قالَ: اللّهَّم هؤُلاءِ أهْلُبَيْتِى وَ حامَّتِى فَاذْهَبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهِّرْهُمْ تَطْهِيراً، قالَتْ: فَقُلْتُ يا رَسُولَ اللّهِ!(صلى الله عليه وآله) أَنَا مِنْ أَهْلِكَ قالَ: تَنَحِّي فَأِنَّكَ اِلى خَيْر!:

«آيا از من درباره كسى سؤال مى كنى كه محبوب ترين مردم نزد پيامبر(صلى الله عليه وآله) بود، و از كسى مى پرسى كه همسر محبوب ترين مردم نزد رسول خدا(صلى الله عليه وآله) بود؟ من با چشم خود، «على» و «فاطمه» و «حسن» و «حسين» را ديدم كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) آنها را در زير لباسى جمع كرده بود، و فرمود: خداوندا! اينها خاندان منند، و حاميان من، رجس را از آنها ببر و از آلودگى ها پاكشان فرما، من عرض كردم: اى رسول خدا آيا من هم از آنها هستم؟ فرمود: دور باش! تو بر خير و نيكى هستى» (اما جزء اين جمع نمى باشى).(1)

اين گونه روايات، با صراحت مى گويد، كه: همسران پيامبر جزء عنوان اهل بيت در اين آيه نيستند.

* * *

ب: روايات بسيار فراوانى در مورد «حديث كساء» به طور اجمال وارد شده كه از همه آنها استفاده مى شود، پيامبر(صلى الله عليه وآله)، «على» و «فاطمه» و «حسن» و «حسين»(عليهم السلام)را فرا خواند ـ و يا به خدمت او آمدند ـ پيامبر(صلى الله عليه وآله) عبائى بر آنها افكند گفت: خداوندا!


1. «مجمع البيان»، ذيل آيه مورد بحث; «بحار الانوار»، ج 35، ص222 ; «شواهد التنزيل» حاكم حسكانى،
ج 2، ص62 .

[ 364 ]

اينها خاندان منند، رجس و آلودگى را از آنها دور كن، در اين هنگام آيه «إِنَّما يُرِيدُ اللّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ» نازل گرديد.

دانشمند معروف «حاكم حسكانى نيشابورى» در «شواهد التنزيل» اين روايات را به طرق متعدد از راويان مختلفى گردآورى كرده است.(1)

در اينجا اين سؤال جلب توجه مى كند كه: هدف از جمع كردن آنها در زير «كساء» چه بوده؟

گويا پيامبر(صلى الله عليه وآله) مى خواسته است: كاملاً آنها را مشخص كند و بگويد آيه فوق، تنها درباره اين گروه است، مبادا كسى مخاطب را در اين آيه، تمام بيوتات پيامبر(صلى الله عليه وآله)و همه كسانى كه جزء خاندان او هستند بداند!

حتى، در بعضى از روايات آمده است: پيامبر(صلى الله عليه وآله) سه بار اين جمله را تكرار كرد: «خداوندا اهل بيت من اينها هستند، پليدى را از آنها دور كن» (اللّهَّم هؤُلاءِ أهْلُبَيْتِى وَ خاصَّتِى فَاذْهَبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهِّرْهُمْ تَطْهِيراً).(2)

* * *

ج: در روايات فراوان ديگرى مى خوانيم: بعد از نزول آيه فوق، پيامبر(صلى الله عليه وآله) مدت شش ماه، هنگامى كه براى نماز صبح از كنار خانه «فاطمه»(عليها السلام) مى گذشت، صدا مى زد: الصَّلوةَ يا أَهْلَ الْبَيْتِ! إِنَّما يُرِيدُ اللّهَ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً: «هنگام نماز است اى اهل بيت!، خداوند، مى خواهد پليدى را از شما اهل بيت دور كند، و شما را پاك سازد».

اين حديث را «حاكم حسكانى» از «انس بن مالك» نقل كرده است.(3)


1. «شواهد التنزيل» حاكم حسكانى، ج 2، ص50 به بعد (مجمع احياء الثقافة الاسلامية التابعة لوزارة الثقافة و الارشاد الاسلامى) و ديگر تفاسير.

2. «بحار الانوار»، ج 35، ص224 ; «درّ المنثور»، ج 5، ص198 ; «الميزان»، ج 16، ص317; «فتح القدير» شوكانى، ج 4، ص279 (عالم الكتب).

3. «شواهد التنزيل» حاكم حسكانى، ج 2، ص18 (مجمع احياء الثقافة الاسلامية التابعة لوزارة الثقافة و الارشاد الاسلامى); «احتجاج» طبرسى، ج 1، ص164 (دار النعمان); «سنن ترمذى»، ج 5، ص31 .

[ 365 ]

در روايت ديگرى كه از «ابو سعيد خدرى» از پيامبر(صلى الله عليه وآله) نقل شده مى خوانيم: «پيامبر اين برنامه را تا هشت يا نه ماه ادامه داد»!(1)

حديث فوق را «ابن عباس» نيز از پيامبر(صلى الله عليه وآله) نقل كرده است.(2)

اين نكته قابل توجه است كه: تكرار اين مسأله در مدت شش يا هشت يا نه ماه، به طور مداوم در كنار خانه «فاطمه»(عليها السلام)براى اين است كه: مطلب را كاملاً مشخص كند تا در آينده ترديدى براى هيچ كس باقى نماند، كه اين آيه، تنها در شأن اين گروه نازل شده است، به خصوص اين كه تنها خانه اى كه درِ ورودى آن، در مسجد پيامبر(صلى الله عليه وآله)باز مى شد، ـ بعد از آن كه دستور داد درهاى خانه هاى ديگران به سوى مسجد بسته شود ـ در خانه «فاطمه» بود، و طبعاً هميشه، جمعى از مردم به هنگام نماز اين سخن را در آنجا از پيامبر مى شنيدند (دقت كنيد).

با اين حال، جاى تعجب است: بعضى از مفسران اصرار دارند كه آيه مفهوم عامى دارد و همسران پيامبر(صلى الله عليه وآله) نيز در آن وارد هستند، هر چند اكثريت علماى اسلام اعم از شيعه و اهل سنت، آن را محدود به اين پنج تن مى دانند.

قابل توجه اين كه: «عايشه» همسر پيامبر(صلى الله عليه وآله) كه طبق گواهى روايات اسلامى در بازگو كردن فضائل خود، و ريزه كارى هاى ارتباطش با پيامبر چيزى فروگذار نمى كرد، اگر اين آيه شامل او مى شد، قطعاً در لابلاى سخنانش به مناسبت هائى از آن سخن مى گفت، در حالى كه هرگز چنين چيزى از او نقل نشده است.

* * *

د: روايات متعددى از «ابو سعيد خدرى» صحابى معروف نقل شده كه با صراحت گواهى مى دهد: «اين آيه تنها درباره همان پنج تن نازل شده است» (نُزِلَتْ فِى خَمْسَة: فِى رَسُولِ اللّهِ(صلى الله عليه وآله) وَ عَلِىٍّ وَ فاطِمَهَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ(عليهم السلام)).(3)


1. «شواهد التنزيل» حاكم حسكانى، ج 2، ص 46 و 47 (مجمع احياء الثقافة الاسلامية التابعة لوزارة الثقافة و الارشاد الاسلامى).

2. «درّ المنثور»، ذيل آيه مورد بحث.

3. «شواهد التنزيل» حاكم حسكانى، ج 2، ص40 .

[ 366 ]

اين روايات، به قدرى زياد است كه بعضى از محققين آن را متواتر مى دانند.

از مجموع آنچه گفتيم، چنين نتيجه مى گيريم كه منابع و راويان احاديثى كه دلالت بر انحصار آيه، به پنج تن مى كند، به قدرى زياد است كه جاى ترديد در آن باقى نمى گذارد، تا آنجا كه در «احقاق الحق» بيش از هفتاد منبع از منابع معروف اهل سنت گرد آورى شده، و منابع شيعه در اين زمينه از هزار هم مى گذرد.(1)

نويسنده كتاب «شواهد التنزيل» كه از علماى معروف برادران اهل سنت است بيش از 130 حديث در اين زمينه نقل كرده است.(2)

از همه اينها گذشته، پاره اى از همسران پيامبر(صلى الله عليه وآله) در طول زندگى خود به كارهائى دست زدند كه هرگز با مقام معصوم بودن، سازگار نيست، مانند ماجراى «جنگ جمل» كه قيامى بود بر ضد امام وقت، كه سبب خون ريزى فراوانى گرديد و به گفته بعضى از مورخان تعداد كشتگان اين جنگ به هفده هزار نفر بالغ مى شد.

بدون شك، اين ماجرا به هيچ وجه قابل توجيه نيست و حتى مى بينيم خود «عايشه» نيز بعد از اين حادثه، اظهار ندامت مى كند كه نمونه اى از آن در بحث هاى پيشين گذشت.

عيب جوئى «عايشه» از «خديجه» كه از بزرگ ترين و فداكارترين و با فضيلت ترين زنان اسلام است در تاريخ اسلام مشهور است، اين سخن به قدرى بر پيامبر(صلى الله عليه وآله)ناگوار آمد كه، از شدت غضب مو بر تنش راست شد، فرمود: «به خدا سوگند كه هرگز همسرى بهتر از او نداشتم، او زمانى ايمان آورد كه مردم كافر بودند، و زمانى اموالش را در اختيار من گذاشت كه مردم همه از من بريده بودند»!(3)

* * *


1. به جلد دوم «احقاق الحق» و پاورقى هاى آن مراجعه شود.

2. به جلد دوم «شواهد التنزيل» حاكم حكسانى، از ص40 تا 140 .

3. «استيعاب» و «صحيح بخارى» و «مسلم»، طبق نقل «المراجعات»، ص229، نامه 72; «مسند احمد»، ج 6، ص117.

[ 367 ]

إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَ الْمُسْلِماتِ وَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْقانِتِينَ وَ الْقانِتاتِ وَ الصّادِقِينَ وَ الصّادِقاتِ وَ الصّابِرِينَ وَ الصّابِراتِ وَ الْخاشِعِينَ وَالْخاشِعاتِ وَ الْمُتَصَدِّقِينَ وَ الْمُتَصَدِّقاتِ وَ الصّائِمِينَ وَ الصّائِماتِ وَالْحافِظِينَ فُرُوجَهُمْ وَ الْحافِظاتِ وَ الذّاكِرِينَ اللّهَ كَثِيراً وَ الذّاكِراتِ أَعَدَّ اللّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظِيماً

به يقين مردان مسلمان و زنان مسلمان، مردان با ايمان و زنان با ايمان، مردان مطيع فرمان خدا و زنان مطيع فرمان خدا، مردان راستگو و زنان راستگو، مردان صابر وشكيبا و زنان صابر و شكيبا، مردان با خشوع و زنان با خشوع، مردان انفاق كننده وزنان انفاق كننده، مردان روزه دار و زنان روزه دار، مردان پاكدامن و زنان پاكدامن، ومردانى كه بسيار به ياد خدا هستند و زنانى كه بسيار ياد خدا مى كنند، خداوند براى همه آنان مغفرت و پاداش عظيمى فراهم ساخته است.

 

شأن نزول:

قرب و منزلت زن و مرد در پيشگاه خدا

جمعى از مفسران گفته اند: هنگامى كه «اسماء بنت عميس» همسر «جعفر بن ابيطالب» با شوهرش از «حبشه» بازگشت، به ديدن همسران پيامبر(صلى الله عليه وآله) آمد، يكى از نخستين سؤالاتى كه مطرح كرد، اين بود: آيا چيزى از آيات قرآن درباره زنان نازل شده است؟ آنها در پاسخ گفتند: نه!.

«اسماء» به خدمت پيامبر(صلى الله عليه وآله) آمده عرض كرد: «اى رسول خدا، جنس زن گرفتار خسران و زيان است»!، پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود: «چرا»؟

عرض كرد: «به خاطر اين كه در اسلام و قرآن فضيلتى درباره آنها همانند مردان نيامده است».

اينجا بود كه آيه فوق نازل شد (و به آنها اطمينان داد كه زن و مرد در پيشگاه خدا از نظر قرب و منزلت يكسانند، مهم آن است كه از نظر اعتقاد و عمل و اخلاق اسلامى واجد فضيلت باشند).(1)


1. «مجمع البيان»، ذيل آيه مورد بحث; «بحار الانوار»، ج 22، ص176 ; «الميزان»، ج 16، ص319.

[ 368 ]

وَ ما كانَ لِمُؤْمِن وَ لا مُؤْمِنَة إِذا قَضَى اللّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَ مَنْ يَعْصِ اللّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً مُبِيناً

وَ إِذْ تَقُولُ لِلَّذِي أَنْعَمَ اللّهُ عَلَيْهِ وَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِ أَمْسِكْ عَلَيْكَ زَوْجَكَ وَ اتَّقِ اللّهَ وَ تُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللّهُ مُبْدِيهِ وَ تَخْشَى النّاسَ وَ اللّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشاهُ فَلَمّا قَضى زَيْدٌ مِنْها وَطَراً زَوَّجْناكَها لِكَيْ لا يَكُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ حَرَجٌ فِي أَزْواجِ أَدْعِيائِهِمْ إِذا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَراً وَ كانَ أَمْرُ اللّهِ مَفْعُولاً

ما كانَ عَلَى النَّبِيِّ مِنْ حَرَج فِيما فَرَضَ اللّهُ لَهُ سُنَّةَ اللّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَ كانَ أَمْرُ اللّهِ قَدَراً مَقْدُوراً

هيچ مرد و زن با ايمانى حق ندارد هنگامى كه خدا و پيامبرش امرى را لازم بدانند، اختيارى (در برابر فرمان خدا) داشته باشد; و هر كس نافرمانى خدا و رسولش را كند، به گمراهى آشكارى گرفتار شده است!

(به خاطر بياور) زمانى را كه به آن كس كه خداوند به او نعمت داده بود و تو نيز به او نعمت داده بودى به (= فرزند خوانده ات «زيد») مى گفتى: «همسرت را نگاه دار و از خدابپرهيز»! و در دل چيزى را پنهان مى داشتى كه خداوند آن را آشكار مى كند; و از مردم مى ترسيدى در حالى كه خداوند سزاوارتر است كه از او بترسى! هنگامى كه زيد نيازش را از آن زن به سر آورد (و از او جدا شد) ما او را به همسرى تو در آورديم تا مشكلى براى مؤمنان در ازدواج با همسران پسرخوانده هايشان ـ هنگامى كه طلاق گيرند ـ نباشد; و فرمان خدا انجام شدنى است (و سنت غلط تحريم اين زنان بايد شكسته شود).

هيچ گونه منعى بر پيامبر در آنچه خدا بر او واجب كرده نيست، اين سنت الهى در مورد كسانى كه پيش از اين بوده اند نيز جارى بوده; و فرمان خدا روى حساب و برنامه دقيقى است!

 

شأن نزول:

مؤمنان در برابر فرمان خدا و رسول حق انتخاب ندارند

آيات فوق ـ به گفته غالب مفسران و مورخان اسلامى ـ در مورد داستان ازدواج

[ 369 ]

«زينب، بنت جحش» (دختر عمه پيامبر گرامى اسلام(صلى الله عليه وآله)) با «زيد بن حارثه» برده آزاد شده پيامبر(صلى الله عليه وآله) نازل شده است.

ماجرا از اين قرار بود كه: قبل از زمان بعثت و بعد از آن كه «خديجه» با پيامبر(صلى الله عليه وآله)ازدواج كرد، «خديجه» برده اى به نام «زيد» خريدارى نمود كه بعداً آن را به پيامبر(صلى الله عليه وآله) بخشيد، و پيامبر(صلى الله عليه وآله) او را آزاد فرمود، و چون طائفه اش او را از خود راندند، پيامبر(صلى الله عليه وآله) نام «فرزند خود» بر او نهاد و به اصطلاح او را «تَبَنِّى» كرد.

بعد از ظهور اسلام «زيد» مسلمانى مخلص و پيشتاز شد، و موقعيت ممتازى در اسلام پيدا كرد، و چنان كه مى دانيم سرانجام يكى از فرماندهان لشكر اسلام در جنگ «موته» شد كه در همان جنگ شربت شهادت نوشيد.

هنگامى كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) تصميم گرفت، براى «زيد» همسرى برگزيند از «زينب بنت جحش» كه دختر «اميه» دختر «عبدالمطلب» (دختر عمّه اش)، براى او خواستگارى نمود «زينب» نخست چنين تصور مى كرد كه پيامبر(صلى الله عليه وآله)مى خواهد او را براى خود انتخاب كند، خوشحال شد و رضايت داد، ولى بعداً كه فهميد خواستگارى از او براى «زيد» است، سخت ناراحت شد و سر باز زد، برادرش كه «عبداللّه» نام داشت او نيز با اين امر به سختى مخالفت نمود.

در اينجا بود كه نخستين آيه از آيات مورد بحث نازل شد، و به امثال «زينب» و «عبداللّه» هشدار داد كه، آنها نمى توانند هنگامى كه خدا و پيامبرش كارى را لازم مى دانند، مخالفت كنند، آنها اين مسأله را كه شنيدند در برابر فرمان خدا تسليم شدند (البته چنان كه در تفسير آمده اين ازدواج، ازدواج ساده اى نبود و مقدمه اى بود براى شكستن يك سنت غلط جاهلى، زيرا در عصر جاهليت هيچ زن با شخصيت و سرشناسى حاضر نبود، با برده اى ازدواج كند، هر چند داراى ارزش هاى والاى انسانى باشد).

اما اين ازدواج ديرى نپائيد و بر اثر ناسازگارى هاى اخلاقى ميان طرفين، منجر به طلاق شد،هرچند پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) اصرار داشت كه اين طلاق رخ ندهد اما رخ داد.

[ 370 ]

سپس، پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) براى جبران اين شكستِ «زينب» در ازدواج، او را به فرمان خدا به همسرى خود برگزيد، و اين قضيه در اينجا خاتمه يافت، ولى گفتگوهاى ديگرى در ميان مردم پديد آمد كه قرآن با بعضى از آيات مورد بحث آنها را بر چيد كه شرح آن در تفسير اين آيات آمده است.(1)

* * *

 

تُرْجِي مَنْ تَشاءُ مِنْهُنَّ وَ تُؤْوِي إِلَيْكَ مَنْ تَشاءُ وَ مَنِ ابْتَغَيْتَ مِمَّنْ عَزَلْتَ فَلا جُناحَ عَلَيْكَ ذلِكَ أَدْنى أَنْ تَقَرَّ أَعْيُنُهُنَّ وَ لايَحْزَنَّ وَ يَرْضَيْنَ بِما آتَيْتَهُنَّ كُلُّهُنَّ وَ اللّهُ يَعْلَمُ ما فِي قُلُوبِكُمْ وَ كانَ اللّهُ عَلِيماً حَلِيماً

(موعد) هر يك از همسرانت را بخواهى مى توانى بتأخير اندازى، و هر كدام را بخواهى نزد خود جاى دهى; و هر گاه بعضى از آنان را كه بر كنار ساخته اى بخواهى نزد خودجاى دهى، گناهى بر تو نيست; اين (حكم الهى) براى روشنى چشم آنان، و اين كه: غمگين نباشند و به آنچه به آنان مى دهى همگى راضى شوند نزديك تر است; و خدا آنچه را در قلوب شماست مى داند، و خداوند دانا و بردبار است (از مصالح بندگان خود با خبر است، و در كيفر آنها عجله نمى كند)!.

 

شأن نزول:

بهانه هاى همسران پيامبر و فرمان الهى

در شأن نزول آيات 28 و 29 همين سوره، گفتيم: جمعى از همسران پيامبر(صلى الله عليه وآله) ـ بنابر آنچه مفسران نقل كرده اند ـ به پيامبر(صلى الله عليه وآله) عرض كردند: بر نفقه و هزينه زندگى ما بيفزا (زيرا چشمشان به غنائم جنگى افتاده بود، و چنين مى پنداشتند كه بايد از آن، بهره زيادى به آنها برسد) آيات مزبور نازل شد، و صريحاً به آنها گوشزد كرد كه: اگر دنيا و زينت دنيا را مى خواهند براى هميشه از پيامبر(صلى الله عليه وآله) جدا شوند، و اگر خدا و


1. اقتباس از «تفسير مجمع البيان» و «تفسير قرطبى» و «الميزان» و «تفسير كبير فخر رازى» و «فى ظلال القرآن» و تفسيرهاى ديگر ذيل آيات مورد بحث، و همچنين «سيره ابن هشام»، ج 1، ص264 و «كامل ابن اثير»، ج 2، ص177.

[ 371 ]

پيامبر و روز جزا را خواهانند با زندگى ساده او بسازند.

از اين گذشته، در چگونگى تقسيم اوقات زندگى پيامبر(صلى الله عليه وآله) در ميان آنها نيز، با هم رقابتهائى داشتند كه: پيغمبر(صلى الله عليه وآله) را با آن همه گرفتارى و اشتغالات مهم، در مضيقه قرار مى داد، ـ هر چند پيامبر(صلى الله عليه وآله) كوشش لازم را در زمينه عدالت در ميان آنها رعايت مى كرد ـ .

ولى باز گفتگوهاى آنها ادامه داشت، آيه فوق نازل شد، و پيامبر را در تقسيم اوقاتش در ميان آنها كاملاً آزاد گذاشت.

و ضمناً، به آنها اعلام كرد: اين حكم الهى است تا هيچ گونه نگرانى و سوء برداشتى براى آنها حاصل نشود.(1)

* * *

 

يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاتَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلاّ أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ إِلى طَعام غَيْرَ ناظِرِينَ إِناهُ وَ لكِنْ إِذا دُعِيتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا وَ لامُسْتَأْنِسِينَ لِحَدِيث إِنَّ ذلِكُمْ كانَ يُؤْذِي النَّبِيَّ فَيَسْتَحْيِي مِنْكُمْ وَ اللّهُ لايَسْتَحْيِي مِنَ الْحَقِّ وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجاب ذلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ وَ ما كانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللّهِ وَ لا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْواجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَداً إِنَّ ذلِكُمْ كانَ عِنْدَ اللّهِ عَظِيماً

إِنْ تُبْدُوا شَيْئاً أَوْ تُخْفُوهُ فَإِنَّ اللّهَ كانَ بِكُلِّ شَيْء عَلِيماً

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! در خانه هاى پيامبر داخل نشويد مگر اين كه به شما براى صرف غذا اجازه داده شود (در حالى كه قبل از موعد نيائيد و) در انتظار وقت غذاننشينيد; اما هنگامى كه دعوت شديد داخل شويد; و وقتى غذا خورديد پراكنده شويد، و (بعد از صرف غذا) به بحث و صحبت ننشينيد; اين عمل پيامبر را ناراحت مى نمايد ولى از شما شرم مى كند (و چيزى نمى گويد); اما خداوند از (بيان) حق، شرم ندارد، و هنگامى كه


1. اقتباس از «مجمع البيان»، ذيل آيه مورد بحث; «بحار الانوار»، ج 22، ص181 ; «اسباب نزول الآيات» واحدى نيشابورى، ص240.

[ 372 ]

چيزى از وسائل زندگى را (به عنوان عاريت) از آنان (= همسران پيامبر) مى خواهيد از پشت پرده بخواهيد; اين كار براى پاكى دل هاى شما و آنها بهتر است; و شما حق نداريد رسول خدا را آزار دهيد، و نه هرگز همسران او را بعد از او به همسرى خود در آوريد كه اين كار نزد خدا بزرگ است!

اگر چيزى را آشكار كنيد يا آن را پنهان داريد، خداوند از همه چيز آگاه است!

 

شأن نزول:

مؤمنان و آداب زندگى

در شأن نزول اين آيه، مفسران چنين آورده اند:

هنگامى كه رسول خدا با «زينب بنت جحش» ازدواج كرد، وليمه نسبتاً مفصلى به مردم داد، (اين اطعام مفصل شايد به خاطر آن بوده است كه شكستن سنت جاهليت در زمينه تحريم «همسران مطلقه پسر خوانده» با قاطعيت هر چه بيشتر صورت گيرد، و بازتاب گسترده اى در محيط داشته باشد، و نيز اين سنت جاهلى كه ازدواج با «بيوه هاى بردگان آزاد شده» عيب و ننگ محسوب مى شد، از ميان برود).

«انس» كه خادم مخصوص پيامبر(صلى الله عليه وآله) بود، مى گويد: پيامبر(صلى الله عليه وآله) به من دستور داد: اصحابش را به غذا دعوت كنم، من همه را دعوت كردم، دسته، دسته مى آمدند، غذا مى خوردند و از اطاق خارج مى شدند، تا اين كه عرض كردم: اى پيامبر خدا! كسى باقى نمانده كه من او را دعوت نكرده باشم.

فرمود: اكنون كه چنين است، سفره را جمع كنيد، سفره را برداشتند و جمعيت پراكنده شدند، اما سه نفر، همچنان در اطاق پيامبر(صلى الله عليه وآله) ماندند، و مشغول بحث و گفتگو بودند.

هنگامى كه سخنان آنها به طول انجاميد، پيامبر(صلى الله عليه وآله) برخاست، و من نيز همراه او برخاستم، شايد آنها متوجه شوند، و از منزل خارج شوند، پيامبر بيرون آمد، تا به حجره «عايشه» رسيد، بار ديگر برگشت، من هم در خدمتش آمدم، باز ديدم همچنان نشسته اند، آيه فوق نازل شد و دستورات لازم را در برخورد با اين مسائل به

[ 373 ]

آنها تفهيم كرد.(1)

و نيز از بعضى قرائن استفاده مى شود: گاهى همسايگان و ساير مردم، طبق معمول براى عاريت گرفتن اشيائى نزد بعضى از زنان پيامبر(صلى الله عليه وآله) مى آمدند، هر چند آنها طبق سادگى زندگى آن زمان، كار خلافى مرتكب نمى شدند ولى براى حفظ حيثيت همسران پيامبر(صلى الله عليه وآله) آيه فوق نازل شد، و به مؤمنان دستور داد: هرگاه مى خواهند چيزى از آنها بگيرند از پشت پرده بگيرند.

در روايت ديگرى آمده است: بعضى از مخالفان پيامبر(صلى الله عليه وآله) گفتند: چگونه پيامبر(صلى الله عليه وآله)بعضى از زنان بيوه ما را به ازدواج خود در آورده؟ به خدا سوگند هرگاه او چشم از جهان بپوشد، ما با همسران او ازدواج خواهيم كرد!!

آيه فوق نازل شد، و ازدواج با زنان پيامبر(صلى الله عليه وآله) را بعد از او به كلّى ممنوع ساخت، و به اين توطئه نيز پايان داد.(2)

* * *

 

لا جُناحَ عَلَيْهِنَّ فِي آبائِهِنَّ وَ لا أَبْنائِهِنَّ وَ لا إِخْوانِهِنَّ وَ لا أَبْناءِ إِخْوانِهِنَّ وَ لا أَبْناءِ أَخَواتِهِنَّ وَ لا نِسائِهِنَّ وَ لا ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُنَّ وَ اتَّقِينَ اللّهَ إِنَّ اللّهَ كانَ عَلى كُلِّ شَيْء شَهِيداً

بر آنان (= همسران پيامبر) گناهى نيست در مورد پدران و فرزندان و برادران وفرزندان برادران، و فرزندان خواهران خود و زنان مسلمان و بردگان خويش (كه بدون حجاب و پرده با آنها تماس بگيرند); و تقواى الهى را پيشه كنيد كه خداوند نسبت به هر چيزى شاهد و آگاه است.

 

شأن نزول:

رعايت حجاب در مورد محارم

بعضى از مفسران چنين نقل كرده: بعد از نزول آيه حجاب (آيه گذشته) پدران،


1. «مجمع البيان»، ذيل آيات مورد بحث; «صحيح بخارى»، ج 6، ص26 ; «تفسير ابن كثير»، ج 3، ص511 .

2. «مجمع البيان»، ذيل آيات مورد بحث; «نور الثقلين»، ج 4، ص298.

[ 374 ]

فرزندان و بستگان همسران پيامبر(صلى الله عليه وآله)خدمتش عرض كردند: اى رسول خدا!(صلى الله عليه وآله) ما نيز با آنها از پشت پرده سخن گوئيم؟ آيه فوق نازل شد و به آنها پاسخ گفت كه: اين حكم شامل شما نمى شود.(1)

* * *

 

يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لاَِزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِنَّ ذلِكَ أَدْنى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلايُؤْذَيْنَ وَ كانَ اللّهُ غَفُوراً رَحِيماً

لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْمُرْجِفُونَ فِي الْمَدِينَةِ لَنُغْرِيَنَّكَ بِهِمْ ثُمَّ لايُجاوِرُونَكَ فِيها إِلاّ قَلِيلاً

مَلْعُونِينَ أَيْنَما ثُقِفُوا أُخِذُوا وَ قُتِّلُوا تَقْتِيلاً

اى پيامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: «جلباب ها (= روسرى هاى بلند) خود را بر خويش فرو افكنند، اين كار براى اين كه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند بهتر است; و (اگر تاكنون خطا و كوتاهى از آنها سر زده توبه كنند) خداوندهمواره آمرزنده و رحيم است».

اگر منافقان و بيماردلان، و آنها كه اخبار دروغ و شايعات بى اساس در مدينه پخش مى كنند، دست از كار خود بر ندارند، تو را بر ضد آنان مى شورانيم، سپس جز مدت كوتاهى نمى توانند در كنار تو در اين شهر بمانند!

و از همه جا طرد مى شوند، و هر جا يافته شوند گرفته خواهند شد و به سختى به قتل خواهند رسيد!

 

شأن نزول:

حجاب احترام زنان مؤمن

در «تفسير على بن ابراهيم» در شأن نزول آيه نخست، چنين آمده است: آن ايام زنان مسلمان به مسجد مى رفتند و پشت سر پيامبر(صلى الله عليه وآله) نماز مى گذاردند، هنگام


1. «مجمع البيان»، ذيل آيه مورد بحث; «تفسير صافى»، ج 4، ص200; «قرطبى»، ج 14، ص231 .

[ 375 ]

شب، موقعى كه براى نماز مغرب و عشا مى رفتند، بعضى از جوانان هرزه و اوباش، بر سر راه آنها مى نشستند و با مزاح و سخنان ناروا آنها را آزار مى دادند، و مزاحم آنان مى شدند، آيه فوق نازل شد و به آنها دستور داد، حجاب خود را به طور كامل رعايت كنند تا به خوبى شناخته شوند، و كسى بهانه مزاحمت پيدا نكند.(1)

در همان كتاب، در شأن نزول آيه دوم، چنين مى خوانيم: گروهى از منافقين در «مدينه» بودند و انواع شايعات را پيرامون پيامبر(صلى الله عليه وآله) به هنگامى كه به بعضى از غزوات مى رفت، در ميان مردم منتشر مى ساختند.

گاه، مى گفتند: پيامبر كشته شده.

و گاه، مى گفتند: اسير شده، مسلمانانى كه توانائى جنگ را نداشتند و در «مدينه» مانده بودند، سخت ناراحت مى شدند، شكايت نزد پيامبر(صلى الله عليه وآله) آوردند، اين آيه نازل شد، و سخت اين شايعه پراكنان را تهديد كرد.(2)

* * *

 

 


1. «نور الثقلين»، ج 4، ص307; «بحار الانوار»، ج 22، ص190، و ج 101، ص33; «تفسير على بن ابراهيم قمى»، ج 2، ص196 (دار الكتاب قم).

2. «نور الثقلين»، ج 4، ص307; «تفسير على بن ابراهيم قمى»، ج 2، ص196; «الميزان»، ج 16، ص344.

[ 376 ]

 

[ 377 ]

 

فصل دهم

سوره فاطر

 

[ 379 ]

وَ أَقْسَمُوا بِاللّهِ جَهْدَ أَيْمانِهِمْ لَئِنْ جاءَهُمْ نَذِيرٌ لَيَكُونُنَّ أَهْدى مِنْ إِحْدَى الاُْمَمِ فَلَمّا جاءَهُمْ نَذِيرٌ ما زادَهُمْ إِلاّ نُفُوراً

اسْتِكْباراً فِي الاَْرْضِ وَ مَكْرَ السَّيِّئِ وَ لايَحِيقُ الْمَكْرُ السَّيِّئُ إِلاّ بِأَهْلِهِ فَهَلْ يَنْظُرُونَ إِلاّ سُنَّتَ الاَْوَّلِينَ فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللّهِ تَبْدِيلاً وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللّهِ تَحْوِيلاً

آنان با نهايت تأكيد به خدا سوگند خوردند كه اگر پيامبرى انذاركننده به سراغشان آيد، هدايت يافته ترين امت ها خواهند بود; اما چون پيامبرى براى آنان آمد، جز فرار و فاصله گرفتن (از حق) چيزى بر آنها نيفزود!

اينها همه به خاطر استكبار در زمين و نيرنگ هاى بدشان بود، اين نيرنگ ها تنها دامان صاحبانش را مى گيرد; آيا آنها چيزى جز سنت پيشينيان (و عذاب هاى دردناك آنان) را انتظار دارند؟! هرگز براى سنت خدا تبديلى نخواهى يافت، و هرگز براى سنت الهى تغييرى نمى يابى!

 

شأن نزول:

ادّعاهاى بدون عمل

در «تفسير درّ المنثور»، «روح المعانى» و «مفاتيح الغيب» و تفاسير ديگر چنين آمده است: «مشركان عرب هنگامى كه مى شنيدند: بعضى از امت هاى پيشين همچون يهود، پيامبران الهى را تكذيب كردند، و آنها را به شهادت رساندند، مى گفتند: ولى ما چنين نيستيم! اگر فرستاده الهى به سراغ ما بيايد ما هدايت پذيرترين امت ها خواهيم بود! ولى همانها هنگامى كه آفتاب عالم تاب اسلام، از افق سرزمينشان طلوع كرد، و پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) همراه بزرگ ترين كتاب آسمانى، به سراغشان آمد، نه تنها نپذيرفتند، بلكه در مقام تكذيب و مبارزه و انواع مكر و فريب بر آمدند».

آيات فوق نازل شد، و آنها را بر اين ادعاهاى تو خالى و بى اساس مورد ملامت و سرزنش قرار داد.(1)


1. «درّ المنثور»، ج 5، ص256 ; «مجمع البيان»، ذيل آيات مورد بحث; «قرطبى»، ج 14، ص358 .

[ 380 ]

 

 

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation