بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب شان نزول آیات قرآن کریم, آیت الله ناصر مکارم شیرازى   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     001 -
     002 - شان نزول آيات قرآن
     003 - شان نزول آيات قرآن
     004 - شان نزول آيات قرآن
     005 - شان نزول آيات قرآن
     006 - شان نزول آيات قرآن
     007 - شان نزول آيات قرآن
     008 - شان نزول آيات قرآن
     009 - شان نزول آيات قرآن
     010 - شان نزول آيات قرآن
     011 - شان نزول آيات قرآن
     012 - شان نزول آيات قرآن
     013 - شان نزول آيات قرآن
     014 - شان نزول آيات قرآن
     015 - شان نزول آيات قرآن
     016 - شان نزول آيات قرآن
     017 - شان نزول آيات قرآن
     018 - شان نزول آيات قرآن
     019 - شان نزول آيات قرآن
     020 - شان نزول آيات قرآن
     021 - شان نزول آيات قرآن
     022 - شان نزول آيات قرآن
     023 - شان نزول آيات قرآن
     024 - شان نزول آيات قرآن
     025 - شان نزول آيات قرآن
     FEHREST - شان نزول آيات قرآن کريم
 

 

 
 

 

 

فَلْيُصَلُّوا مَعَكَ وَ لْيَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَ أَسْلِحَتَهُمْ وَدَّ الَّذينَ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِكُمْ وَ أَمْتِعَتِكُمْ فَيَميلُونَ عَلَيْكُمْ مَيْلَةً واحِدَةً وَ لا جُناحَ عَلَيْكُمْ إِنْ كانَ بِكُمْ أَذىً مِنْ مَطَر أَوْ كُنْتُمْ مَرْضى أَنْ تَضَعُوا أَسْلِحَتَكُمْ وَ خُذُوا حِذْرَكُمْ إِنَّ اللّهَ أَعَدَّ لِلْكافِرينَ عَذاباً مُهيناً

فَإِذا قَضَيْتُمُ الصَّلاةَ فَاذْكُرُوا اللّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِكُمْ فَإِذَا اطْمَأْنَنْتُمْ فَأَقيمُوا الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ كانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنينَ كِتاباً مَوْقُوتاً

و هنگامى كه در ميان آنها باشى، و (در ميدان جنگ) براى آنها نماز برپا كنى، بايد دسته اى از آنها با تو (به نماز) برخيزند، و سلاح هايشان را با خود برگيرند; و هنگامى كه سجده كردند (و نماز را به پايان رساندند)، بايد به پشت سر شما (به ميدان نبرد) بروند، و آن دسته ديگر كه نماز نخوانده اند (و مشغول پيكار بوده اند)، بيايند و با تو نماز بخوانند; آنها بايد وسايل دفاعى و سلاح هايشان را (در حال نماز) با خود حمل كنند; (زيرا) كافران آرزو دارند كه شما از سلاح ها و متاع هاى خود غافل شويد و يك باره به شما هجوم آورند. و اگر از باران ناراحتيد، و يا بيمار (و مجروح) هستيد، مانعى ندارد كه سلاح هاى خود را بر زمين بگذاريد; ولى وسايل دفاعى (مانند زره و خُود) را با خود برداريد! خداوند، عذاب خوار كننده اى براى كافران فراهم ساخته است.

و هنگامى كه نماز را به پايان رسانديد، خدا را ياد كنيد; ايستاده، و نشسته، و در حالى كه به پهلو خوابيده ايد! و هر گاه آرامش يافتيد (و حالت ترس زائل گشت)، نماز را (به طور معمول) انجام دهيد، زيرا نماز، وظيفه ثابت و معينى براى مؤمنان است!

 

شأن نزول:

نماز خوف

هنگامى كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) با عده اى از مسلمانان به عزم «مكّه» وارد سرزمين «حديبيه» شدند و جريان به گوش قريش رسيد، «خالد بن وليد» به سرپرستى يك گروه دويست نفرى براى جلوگيرى از پيشروى مسلمانان به سوى «مكّه» در كوه هاى نزديك «مكّه» مستقر شد، هنگام ظهر «بلال» اذان گفت و پيامبر(صلى الله عليه وآله) با مسلمانان نماز

[ 161 ]

ظهر را به جماعت ادا كردند.

«خالد» از مشاهده اين صحنه در فكر فرو رفت و به نفرات خود گفت: در موقع نماز عصر كه در نظر آنها بسيار پرارزش است و حتى از نور چشمان خود آن را گرامى تر مى دارند، بايد از فرصت استفاده كرد و با يك حمله برق آسا و غافلگيرانه در حال نماز، كار مسلمانان را يكسره ساخت، در اين هنگام آيه فوق نازل شد و دستور نماز خوف را كه از هر حمله غافلگيرانه اى جلوگيرى مى كند به مسلمانان داد.(1)

اين خود يكى از نكات اعجاز قرآن است كه قبل از اقدام دشمن، نقشه هاى آنها را نقش بر آب كرد، و لذا گفته مى شود: «خالد بن وليد» با مشاهده اين صحنه ايمان آورد و مسلمان شد.

* * *

 

وَ لا تَهِنُوا فِي ابْتِغاءِ الْقَوْمِ إِنْ تَكُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ يَأْلَمُونَ كَما تَأْلَمُونَ وَ تَرْجُونَ مِنَ اللّهِ ما لا يَرْجُونَ وَ كانَ اللّهُ عَليماً حَكيماً

و در راه تعقيب دشمن، (هرگز) سست نشويد! (زيرا) اگر شما درد و رنج مى بينيد، آنها نيز همانند شما درد و رنج مى بينند; ولى شما اميدى از خدا داريد كه آنها ندارند; وخداوند، دانا و حكيم است.

 

شأن نزول:

در برابر هر سلاحى، سلاح مشابهى

از «ابن عباس» و بعضى ديگر از مفسران چنين نقل شده: پس از حوادث دردناك جنگ «اُحد» پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله)بر فراز كوه اُحد رفت، «ابوسفيان» نيز بر كوه اُحد قرار گرفت و با لحنى فاتحانه فرياد زد:


1. «تفسير تبيان»، ج 3، ص311; «مجمع البيان»، ذيل آيه مورد بحث; «بحار الانوار»، ج 20، ص175،
و ج 86، ص102 ;
«الميزان»، ج 5، ص64.

[ 162 ]

«اى محمّد! يك روز ما پيروز شديم و روز ديگر شما» (يعنى اين پيروزى ما در برابر شكستى كه در بدر داشتيم).

پيامبر(صلى الله عليه وآله) به مسلمانان فرمود: فوراً پاسخ او را بگوئيد (گويا مى خواهد به ابوسفيان اثبات كند كه پرورش يافتگان مكتب من همه آگاهى لازم را دارند) مسلمانان گفتند:

«هرگز وضع ما با شما يكسان نيست شهيدان ما در بهشتند و كشتگان شما در دوزخ».

«ابوسفيان» فرياد زد و اين جمله را به صورت يك شعار افتخار آميز گفت:

اِنَّ لَنَا الْعُزّى وَ لا عُزّى لَكُمْ: «ما داراى بت بزرگ عزّى هستيم و شما نداريد».

پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود: شما هم در برابر شعار آنها بگوئيد:

اَللّهُ مَوْلينا وَ لا مَوْلى لَكُمْ: «سرپرست و تكيه گاه ما خدا است و شما سرپرست و تكيه گاهى نداريد».

«ابوسفيان» كه خود را در مقابل اين شعار زنده اسلامى ناتوان مى ديد، دست از بت «عزّى» برداشت و به دامن بت «هبل» در آويخت و فرياد زد:

أُعْلُ هُبَلَ!: «سربلند باد هبل»!

پيامبر(صلى الله عليه وآله) دستور داد اين شعار جاهلى را نيز با شعارى نيرومندتر و محكم تر پاسخ دهند و بگويند:

اَللّهُ أَعْلى وَ أَجَلُّ!: «خداوند برتر و بالاتر است».

«ابوسفيان» كه از اين شعارهاى گوناگون خود بهره اى نگرفت فرياد زد: ميعادگاه ما سرزمين بدر صغرى است.

مسلمانان از ميدان جنگ با زخم ها و جراحات فراوان بازگشتند، در حالى كه از حوادث دردناك اُحد سخت ناراحت بودند، در اين هنگام آيه بالا نازل شد و به آنها هشدار داد كه در تعقيب مشركان كوتاهى نكنند و از اين حوادث دردناك ناراحت نشوند.

[ 163 ]

مسلمانان با همان حال، به تعقيب دشمن برخاستند و هنگامى كه خبر به مشركان رسيد با سرعت از منطقه دور شدند و به «مكّه» بازگشتند.(1)

* * *

اين شأن نزول به ما مى آموزد كه: مسلمانان نبايد هيچ يك از تاكتيك هاى دشمن را از نظر دور بدارند، و در برابر هر وسيله مبارزه، اعم از مبارزه «جسمى» و «روانى» وسيله اى محكم تر و كوبنده تر فراهم سازند، در برابر منطق دشمنان، منطق هاى نيرومندتر، و در برابر سلاح هاى آنها سلاح هاى برتر، و حتى در برابر شعارهاى آنها شعارهاى كوبنده تر فراهم سازند و گرنه حوادث به نفع دشمن رقم خواهد خورد.

بنابراين، در عصرى همچون عصر ما بايد به جاى تأسف خوردن در برابر حوادث دردناك و مفاسد وحشتناكى كه مسلمانان را از هر سو احاطه كرده به طور فعالانه دست به كار شد، در برابر كتاب ها و مطبوعات ناسالم، كتب و مطبوعات سالم فراهم كرد.

در مقابل وسائل تبليغاتى مجهز دشمنان از مجهزترين وسائل تبليغاتى روز استفاده نمود.

در مقابل مراكز ناسالم، وسائل تفريح سالم براى جوانان خود فراهم ساخت.

و در مقابل طرح ها، تزها و دكترين هائى كه مكتب هاى مختلف سياسى، اقتصادى و اجتماعى ارائه مى دهند، طرح هاى جامع اسلامى را به شكل روز در اختيار همگان قرار داد.

تنها با استفاده از اين روش است كه مى توان موجوديت خود را حفظ كرده و به صورت يك گروه پيشرو در جهان در آمد.(2)


1. «مجمع البيان»، ذيل آيه مورد بحث; «بحار الانوار»، ج 20، ص 23 و 44 ; «تفسير تبيان»، ج 3، ص314; «جامع البيان»، ج 4، ص140 و ج 5، ص357.

2. اين بيانات مربوط به زمانى است كه هيچ روشنى در افق انقلاب اسلامى به چشم نمى خورد، كشور مملوّ از فساد بود و همه چيز در اختيار اهريمن.

نور ايمان در قلب عده اى سو سو مى زد و عده اى در زندان هاى رژيم دژخيم گرفتار بودند، اما اميدى نبود كه چنين انفجارى از نور به وقوع پيوندد، ولى كم كم يك حالت بيدارى و هشيارى به چشم خورد، اما نه در اين حدّ كه بتوان انقلاب كرد، اهريمن را فرار داد كه نور جمهورى اسلامى جاى آن ظلمات و تاريكى ها را بگيرد و آن امكانات در راه هدايت و تعالى كشور اهل بيت(عليهم السلام) قرار داده شود ـ مصحّح و ويرايشگرـ   اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمِيْن

[ 164 ]

إِنّا أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النّاسِ بِما أَراكَ اللّهُ وَ لا تَكُنْ لِلْخائِنينَ خَصيماً

وَ اسْتَغْفِرِ اللّهَ إِنَّ اللّهَ كانَ غَفُوراً رَحيماً

ما اين كتاب را به حق بر تو نازل كرديم; تا به آنچه خداوند به تو آموخته، در ميان مردم قضاوت كنى; و از كسانى مباش كه از خائنان حمايت نمائى!

و از خداوند، طلب آمرزش نما، كه خداوند، آمرزنده و مهربان است.

 

شأن نزول:

اتهام سرقت به يك مسلمان

در شأن نزول دو آيه اوّل از آيات فوق جريان مفصلى نقل شده كه خلاصه اش اين است:

طايفه «بنى ابيرق» طايفه اى نسبتاً معروف بودند، سه برادر از اين طايفه «بُشر»، «بشير» و «مبشّر» نام داشتند.

«بشير» به خانه مسلمانى به نام «رفاعه» دستبرد زد و شمشير، زره و مقدارى از مواد غذائى را به سرقت برد.

فرزند برادر او به نام «قتاده» كه از مجاهدان «بدر» بود، جريان را به خدمت پيامبر(صلى الله عليه وآله) عرض كرد.

ولى آن سه برادر يكى از مسلمانان با ايمان به نام «لبيد» را كه در آن خانه با آنها زندگى مى كرد، در اين جريان متهم ساختند.

[ 165 ]

«لبيد» از اين تهمتِ ناروا سخت برآشفت، شمشير كشيد، به سوى آنها آمد و فرياد زد كه مرا متهم به سرقت مى كنيد؟ در حالى كه شما به اين كار سزاوارتريد.

شما همان منافقانى هستيد كه پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله) را هَجْو مى كرديد و اشعار هجو خود را به قريش نسبت مى داديد، يا بايد اين تهمت را كه به من زده ايد ثابت كنيد، يا شمشير خود را بر شما فرود مى آورم!

برادران سارق كه چنين ديدند، با او مدارا كردند، اما چون با خبر شدند جريان به وسيله «قتاده» به گوش پيامبر(صلى الله عليه وآله) رسيده، يكى از سخنوران قبيله خود را ديدند كه با جمعى به خدمت پيامبر(صلى الله عليه وآله) بروند و با قيافه حق به جانب سارقان را تبرئه كنند، و «قتاده» را به تهمت ناروا زدن، متهم سازند.

پيامبر(صلى الله عليه وآله) طبق «وظيفه عمل به ظاهر» شهادت اين جمعيت را پذيرفت و «قتاده» را مورد سرزنش قرار داد.

«قتاده» كه بى گناه بود از اين جريان بسيار ناراحت شده، به سوى عموى خود بازگشت و جريان را با اظهار تأسف فراوان بيان كرد.

عمويش او را دلدارى داده، گفت: نگران مباش خداوند پشتيبان ما است!

آيات فوق نازل شد و اين مرد بى گناه را تبرئه كرد و خائنان واقعى را مورد سرزنش شديد قرار داد.(1)

شأن نزول ديگرى براى آيه نقل شده كه: زرهى از يكى از انصار در يكى از جنگ ها به سرقت رفت، آنها به يك نفر از طايفه «بنى ابيرق» ظنين شدند.

سارق هنگامى كه متوجه خطر شد، زره را به خانه يك نفر يهودى انداخت و از قبيله خود خواست نزد پيامبر(صلى الله عليه وآله) گواهى به پاكى او بدهند و وجود زره را در خانه يهودى دليل بر برائت او بگيرند.


1. «مجمع البيان»، ذيل آيه مورد بحث; «بحار الانوار»، ج 22، ص 22 و 23 ; «تفسير تبيان»، ج 3، ص 316 و 317; «تفسير ابن كثير»، ج 1، ص 563 و 564 .

[ 166 ]

پيامبر(صلى الله عليه وآله) كه چنين ديد، طبق ظاهر او را تبرئه فرمود، مرد يهودى محكوم شد، آيات فوق نازل گشت و حقيقت را روشن ساخت.(1)

* * *

 

وَ لَوْلا فَضْلُ اللّهِ عَلَيْكَ وَ رَحْمَتُهُ لَهَمَّتْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ أَنْ يُضِلُّوكَ وَ ما يُضِلُّونَ إِلاّ أَنْفُسَهُمْ وَ ما يَضُرُّونَكَ مِنْ شَيْء وَ أَنْزَلَ اللّهُ عَلَيْكَ الْكِتابَ وَالْحِكْمَةَ وَ عَلَّمَكَ ما لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ وَ كانَ فَضْلُ اللّهِ عَلَيْكَ عَظيماً

اگر فضل و رحمت خدا شامل حال تو نبود، گروهى از آنان تصميم داشتند تو را گمراه كنند; اما جز خودشان را گمراه نمى كنند; و هيچ گونه زيانى به تو نمى رسانند. و خداوند، كتاب و حكمت بر تو نازل كرد; و آنچه را نمى دانستى، به تو آموخت; و فضل خدا بر تو (همواره) بزرگ بوده است.

 

شأن نزول:

عدم انعطاف

اين آيه اشاره به گوشه ديگرى از حادثه «بنى ابيرق» است كه در چند آيه قبل (105 و 106) تحت عنوان شأن نزول ذكر شد، اما بعضى براى اين آيه شأن نزول ديگرى ذكر كرده اند و آن اين كه: هيأتى از طايفه «بنى ثقيف» خدمت پيامبر(صلى الله عليه وآله)آمده، گفتند: ما با دو شرط با تو بيعت مى كنيم:

نخست اين كه: بت هاى خود را با دست خود نشكنيم.

ديگر اين كه: بر ما مهلت دهى تا يك سال ديگر بت «عزّى» را پرستش كنيم!

خداوند به پيامبر(صلى الله عليه وآله) خود دستور داد: در برابر پيشنهادهاى آنها به هيچ وجه انعطافى نشان ندهد، آيه فوق نازل شد و به پيامبر(صلى الله عليه وآله) اعلام كرد كه لطف خدا او را در برابر اين وسوسه ها حفظ مى كند.(2)


1. «مجمع البيان»، ذيل آيه مورد بحث; «بحار الانوار»، ج 22، ص 22 و 23 ; «تفسير تبيان»، ج 3، ص 316 و 317; «تفسير ابن كثير»، ج 1، ص 563 و 564 .

2. «مجمع البيان»، ذيل آيه; «بحار الانوار»، ج 22، ص24; «زاد المسير»، ج 2، ص189، با اندكى تفاوت.

[ 167 ]

وَ مَنْ يُشاقِقِ الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدى وَ يَتَّبِعْ غَيْرَ سَبيلِ الْمُؤْمِنينَ نُوَلِّهِ ما تَوَلّى وَ نُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَ ساءَتْ مَصيراً

كسى كه بعد از آشكار شدن حق، با پيامبر مخالفت كند، و از راهى جز راه مؤمنان پيروى نمايد، ما او را به همان راه كه مى رود مى بريم; و به دوزخ داخل مى كنيم; و جايگاه بدى دارد.

 

شأن نزول:

كيفر انتخاب راهى جز راه مؤمنان

در شأن نزول آيات سابق گفتيم: «بشير بن ابيرق»، پس از سرقت از مسلمانى، شخص بى گناهى را متهم ساخت و با صحنه سازى در حضور پيغمبر(صلى الله عليه وآله) خود را تبرئه كرد، ولى با نزول آيات گذشته رسوا شد، او به دنبال اين رسوائى به جاى اين كه: توبه كند و به راه باز گردد، راه كفر را پيش گرفت و رسماً از زمره مسلمانان خارج گرديد، آيه فوق نازل شد و ضمن اشاره به اين موضوع، يك حكم كلى و عمومى اسلامى را بيان ساخت.(1)

* * *

 

لَيْسَ بِأَمانِيِّكُمْ وَ لا أَمانِىِّ أَهْلِ الْكِتابِ مَنْ يَعْمَلْ سُوءاً يُجْزَ بِهِ وَ لا يَجِدْ لَهُ مِنْ دُونِ اللّهِ وَلِيّاً وَ لا نَصيراً

وَ مَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصّالِحاتِ مِنْ ذَكَر أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَ لا يُظْلَمُونَ نَقيراً

(فضيلت و برترى) به آرزوهاى شما و آرزوهاى اهل كتاب نيست; هر كس عمل بدى انجام دهد، كيفر داده مى شود; و كسى را جز خدا، ولىّ و ياور خود نخواهد يافت.

و كسى كه چيزى از اعمال صالح را انجام دهد، خواه مرد باشد يا زن، در حالى كه ايمان داشته باشد، چنان كسانى داخل بهشت مى شوند; و كمترين ستمى به آنها نخواهد شد.


1. «مجمع البيان»، ذيل آيه مورد بحث; «بحار الانوار»، ج 22، ص24 ; «تفسير على بن ابراهيم قمى»، ج 1، ص152; «تفسير صافى»، ج 1، ص399; «نور الثقلين»، ج 1، ص548.

[ 168 ]

شأن نزول:

ارزش هر كس به عمل است

در «تفسير مجمع البيان» و تفاسير ديگر چنين آمده است:

مسلمانان و اهل كتاب هر كدام بر ديگرى افتخار مى كردند، اهل كتاب مى گفتند:

پيامبر ما، قبل از پيامبر شما بوده است، كتاب ما، از كتاب شما سابقه دارتر است، و مسلمانان مى گفتند:

پيامبر ما، خاتم پيامبران است، و كتابش، آخرين و كامل ترين كتب آسمانى است، بنابراين ما بر شما امتياز داريم.(1)

و طبق روايت ديگرى يهود مى گفتند: «ما ملت برگزيده ايم، و آتش دوزخ جز روزهاى معدودى به ما نخواهد رسيد» (وَ قالُوا لَنْ تَمَسَّنَا النّارُ اِلا أَيّاماً مَعْدُودَةً).(2)

و مسلمانان مى گفتند: ما بهترين امت ها هستيم; زيرا خداوند درباره ما گفته است: (كُنتُمْ خَيْرَ أُمَّة أُخْرِجَتْ لِلنّاسِ).(3)

آيه فوق نازل شد و بر اين ادعاها قلم بطلان كشيد، و ارزش هر كس را به اعمالش معرفى كرد.(4)

* * *

 

وَ إِنِ امْرَأَةٌ خافَتْ مِنْ بَعْلِها نُشُوزاً أَوْ إِعْراضاً فَلا جُناحَ عَلَيْهِما أَنْ يُصْلِحا بَيْنَهُما صُلْحاً وَ الصُّلْحُ خَيْرٌ وَ أُحْضِرَتِ الاَْنْفُسُ الشُّحَّ وَ إِنْ تُحْسِنُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ اللّهَ كانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبيراً


1. «مجمع البيان»، ذيل آيه مورد بحث; «بحار الانوار»، ج 9، ص77 و ج 46، ص176; «تفسير قرطبى»، ج 5، ص396 ; «تفسير ابن كثير»، ج 1، ص570 و ج 3، ص222; «درّ المنثور»، ج 2، ص225 و ج 4، ص349.

2. بقره، آيه 80.

3. آل عمران، آيه 110.

4. «بحار الانوار»، ج 46، ص176 ; «درّ المنثور»، ج 2، ص225; «جامع البيان»، ج 5، ص392; «تفسير ابن كثير»، ج 1، ص570.

[ 169 ]

و اگر زنى، از طغيان و سركشى يا اعراض شوهرش، بيم داشته باشد، مانعى ندارد با هم صلح كنند (و زن يا مرد، از پاره اى از حقوق خود، به خاطر صلح، صرف نظر نمايد.) و صلح، بهتر است; اگر چه مردم (طبق غريزه حبّ ذات، در اين گونه موارد) بخل مىورزند. و اگر نيكى كنيد و پرهيزگارى پيشه سازيد (و به خاطر صلح، گذشت نمائيد)، خداوند به آنچه انجام مى دهيد، آگاه است (و پاداش شايسته به شما خواهد داد).

 

شأن نزول:

رفع اختلافات خانوادگى

در بسيارى از تفاسير اسلامى و كتب حديث، در شأن نزول آيه، چنين نقل شده: «رافع بن خديج» دو همسر داشت يكى مسن و ديگرى جوان، (بر اثر اختلافاتى) همسر مسن خود را طلاق داد، و هنوز مدت عدّه، تمام نشده بود كه به او گفت:

اگر مايل باشى با تو آشتى مى كنم، ولى بايد اگر همسر ديگرم را بر تو مقدم داشتم صبر كنى.

و اگر مايل باشى صبر مى كنم، مدت عدّه تمام شود و از هم جدا شويم.

زن پيشنهاد اوّل را قبول كرد و با هم آشتى كردند، آيه شريفه نازل شد و حكم اين كار را بيان داشت.(1)

* * *

 

يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللّهِ وَ رَسُولِهِ وَ الْكِتابِ الَّذي نَزَّلَ عَلى رَسُولِهِ وَ الْكِتابِ الَّذي أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ وَ مَنْ يَكْفُرْ بِاللّهِ وَ مَلائِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ وَالْيَوْمِ الاْخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً بَعيداً

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! به خدا و پيامبرش، و كتابى كه بر او نازل كرده، و كتب (آسمانى) كه پيش از اين فرستاده است، ايمان (واقعى) بياوريد! كسى كه خدا و فرشتگان


1. «مجمع البيان»، ذيل آيه مورد بحث; «مستدرك الوسائل»، ج 15، ص 106 و 107; «بحار الانوار»، ج 101، ص57 ; «نور الثقلين»، ج 1، ص557; «مستدرك حاكم»، ج 2، ص308; «تفسير ابن كثير»، ج 1، ص576.

[ 170 ]

او و كتاب ها و پيامبرانش و روز واپسين را انكار كند، در گمراهى دور و درازى افتاده است.

 

شأن نزول:

لزوم ايمان به همه انبياء

از «ابن عباس» نقل شده: اين آيه، درباره جمعى از بزرگان اهل كتاب مانند: «عبداللّه بن سلام»، «اسد بن كعب» و برادرش «اسيد بن كعب» و جمعى ديگر نازل گرديد; زيرا آنها در آغاز، خدمت پيامبر(صلى الله عليه وآله) رسيده، گفتند: ما به تو و كتاب آسمانى تو و موسى و تورات و عُزير ايمان مى آوريم، ولى به ساير كتاب هاى آسمانى و همچنين ساير انبياء ايمان نداريم، اين آيه نازل شد و به آنها تعليم داد: بايد به همه ايمان داشته باشند.(1)

* * *

 

وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فِي الْكِتابِ أَنْ إِذا سَمِعْتُمْ آياتِ اللّهِ يُكْفَرُ بِها وَ يُسْتَهْزَأُ بِها فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتّى يَخُوضُوا فِى حَديث غَيْرِهِ إِنَّكُمْ إِذاً مِثْلُهُمْ إِنَّ اللّهَ جامِعُ الْمُنافِقينَ وَ الْكافِرينَ في جَهَنَّمَ جَميعاً

و (خداوند اين حكم را) در قرآن بر شما نازل كرده كه هر گاه بشنويد افرادى آيات خدا را انكار و استهزاء مى كنند، با آنها ننشينيد تا به سخن ديگرى بپردازند; و گر نه، شما هم مثل آنان خواهيد بود. خداوند، منافقان و كافران را همگى در دوزخ جمع مى كند.

 

شأن نزول:

شركت در جلسات منافقان ممنوع

از «ابن عباس» درباره نزول اين آيه چنين نقل شده: جمعى از منافقان در جلسات دانشمندان يهود مى نشستند، جلساتى كه در آن نسبت به آيات قرآن استهزاء مى شد.

آيه فوق نازل گشت و عاقبت شوم اين عمل را روشن ساخت.(2)


1. «مجمع البيان»، ذيل آيه; «المنار»، ذيل آيه; «زاد المسير»، ج 2، ص206; «درّ المنثور»، ج 2، ص234.

2. «مجمع البيان»، ذيل آيه مورد بحث; «زاد المسير»، ج 2، ص208; «تفسير قرطبى»، ج 5، ص417;   ر
«جوامع الجامع»، ج 1، ص452.

[ 171 ]

يَسْئَلُكَ أَهْلُ الْكِتابِ أَنْ تُنَزِّلَ عَلَيْهِمْ كِتاباً مِنَ السَّماءِ فَقَدْ سَأَلُوا مُوسى أَكْبَرَ مِنْ ذلِكَ فَقالُوا أَرِنَا اللّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْهُمُ الصّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ ثُمَّ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَيِّناتُ فَعَفَوْنا عَنْ ذلِكَ وَ آتَيْنا مُوسى سُلْطاناً مُبيناً

وَ رَفَعْنا فَوْقَهُمُ الطُّورَ بِميثاقِهِمْ وَ قُلْنا لَهُمُ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً وَ قُلْنا لَهُمْ لاتَعْدُوا فِي السَّبْتِ وَ أَخَذْنا مِنْهُمْ ميثاقاً غَليظاً

اهل كتاب از تو مى خواهند كتابى از آسمان (يك جا) بر آنها نازل كنى; (در حالى كه اين يك بهانه است;) آنها از موسى، بزرگ تر از اين را خواستند و گفتند: «خدا را آشكارا به ما نشان ده»! و به خاطر اين ظلم و ستم، صاعقه آنها را فرا گرفت. سپس گوساله (سامرى) را، پس از آن همه دلائل روشن كه براى آنها آمد، (به خدائى) انتخاب كردند! ولى ما از آن درگذشتيم (و عفو كرديم) و به موسى، برهان آشكارى داديم.

و كوه طور را بر فراز آنها برافراشتيم; و در همان حال از آنها پيمان گرفتيم، و به آنها گفتيم: «(براى توبه) از در (بيت المقدس) با خضوع در آئيد»! و (نيز) گفتيم: «روز شنبه تعدّى نكنيد (و دست از كار بكشيد!)» و از آنان (در برابر همه اينها،) پيمان محكمى گرفتيم.

 

شأن نزول:

از بهانه هاى يهود

در «تفسير تبيان»، «مجمع البيان» و «روح المعانى» چنين آمده: جمعى از يهود نزد پيامبر(صلى الله عليه وآله) آمده، گفتند: اگر تو پيغمبر خدائى كتاب آسمانى خود را يك جا به ما عرضه كن، همان طور كه موسى(عليه السلام) «تورات» را يك جا آورد، آيات فوق نازل شد و به آنها پاسخ گفت.(1)

* * *


1. «مجمع البيان»، ذيل آيه مورد بحث; «بحار الانوار»، ج 9، ص77 ; «تفسير صافى»، ج 1، ص516; «جامع البيان»، ج 7، ص348; «درّ المنثور»، ج 3، ص29.

[ 172 ]

لَنْ يَسْتَنْكِفَ الْمَسيحُ أَنْ يَكُونَ عَبْداً لِلّهِ وَ لاَ الْمَلائِكَةُ الْمُقَرَّبُونَ وَ مَنْ يَسْتَنْكِفْ عَنْ عِبادَتِهِ وَ يَسْتَكْبِرْ فَسَيَحْشُرُهُمْ إِلَيْهِ جَميعاً

هرگز مسيح از اين ابا نداشت كه بنده خدا باشد; و نه فرشتگان مقرّب او (از اين ابا دارند). و آنها كه از عبوديت و بندگى او، روى برتابند و تكبّر كنند، به زودى همه آنها را (درقيامت) نزد خود جمع خواهد كرد.

 

شأن نزول:

مسيح(عليه السلام) بنده خدا است

جمعى از مفسران در شأن نزول اين آيه، چنين روايت كرده اند: طايفه اى از مسيحيان «نجران» خدمت پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله)رسيده، عرض كردند: چرا نسبت به پيشواى ما خرده مى گيرى؟

پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود: من چه عيبى بر او گذاشته ام؟

گفتند: تو مى گوئى او بنده خدا و پيامبر او بوده است. آيه فوق نازل شد و به آنها پاسخ گفت.(1)

* * *

 

يَسْتَفْتُونَكَ قُلِ اللّهُ يُفْتيكُمْ فِي الْكَلالَةِ إِنِ امْرُؤٌ هَلَكَ لَيْسَ لَهُ وَلَدٌ وَ لَهُ أُخْتٌ فَلَها نِصْفُ ما تَرَكَ وَ هُوَ يَرِثُها إِنْ لَمْ يَكُنْ لَها وَلَدٌ فَإِنْ كانَتَا اثْنَتَيْنِ فَلَهُمَا الثُّلُثانِ مِمّا تَرَكَ وَ إِنْ كانُوا إِخْوَةً رِجالاً وَ نِساءً فَلِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الاُْنْثَيَيْنِ يُبَيِّنُ اللّهُ لَكُمْ أَنْ تَضِلُّوا وَ اللّهُ بِكُلِّ شَيْء عَليمٌ

از تو (درباره ارث) سؤال مى كنند، بگو: «خداوند، حكم كلاله (خواهر و برادر) را براى شما بيان مى كند: اگر مردى از دنيا برود، كه فرزند نداشته باشد، و براى او خواهرى باشد، نصف اموالى را كه به جا گذاشته، از او (ارث) مى برد; و آن (مرد نيز) تمام مال را از خواهر، به ارث مى برد، در صورتى كه (خواهر او) فرزند نداشته باشد; و اگر دو خواهر


1. «مجمع البيان»، ذيل آيه مورد بحث; «تفسير صافى»، ج 1، ص524; «نور الثقلين»، ج 1، ص577; «كنز الدقائق»، ج 2، ص695.

[ 173 ]

(از او) باقى باشند دو سوم اموال را مى برند; و اگر برادران و خواهران با هم باشند، براى هر مذكر، دو برابر سهم مؤنث است. خداوند براى شما بيان مى كند تا گمراه نشويد; وخداوند به همه چيز داناست».

 

شأن نزول:

ارث خواهران و برادران

بسيارى از مفسران در شأن نزول آيه فوق از «جابر بن عبداللّه انصارى» چنين نقل كرده اند، مى گويد: من شديداً بيمار بودم، پيامبر(صلى الله عليه وآله) به عيادت من آمد، در آنجا وضو گرفت و از آب وضوى خود بر من پاشيد، من كه در انديشه مرگ بودم به پيامبر(صلى الله عليه وآله)عرض كردم:

وارث من فقط خواهران منند، ميراث آنها چگونه است، اين آيه كه آيه فرائض نام دارد نازل شد، و ميراث آنها را روشن ساخت.(1)

و به عقيده بعضى اين آخرين آيه اى است كه درباره احكام اسلام بر پيامبر(صلى الله عليه وآله)نازل شده.(2)

* * *

 


1 و 2; «مجمع البيان»، ذيل آيه مورد بحث; «الميزان»، ج 5، ص 154 و 155; «تفسير تبيان»، ج 3، ص 407 و408; «تفسير قرطبى»، ج 6، ص28; «تفسير ابن كثير»، ج 1، ص606; «درّ المنثور» و «تفسير صافى»، ذيل آيه مورد بحث.

[ 174 ]

[ 175 ]

 

فصل چهارم

سوره مائده

 

[ 177 ]

يَسْئَلُونَكَ ما ذا أُحِلَّ لَهُمْ قُلْ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّباتُ وَ ما عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوارِحِ مُكَلِّبينَ تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمّا عَلَّمَكُمُ اللّهُ فَكُلُوا مِمّا أَمْسَكْنَ عَلَيْكُمْ وَ اذْكُرُوا اسْمَ اللّهِ عَلَيْهِ وَ اتَّقُوا اللّهَ إِنَّ اللّهَ سَريعُ الْحِسابِ

از تو سؤال مى كنند چه چيزهايى براى آنها حلال شده است؟ بگو: «آنچه پاكيزه است، براى شما حلال گرديده; و (نيز) صيد حيوانات شكارى و سگ هاى تربيت يافته كه ازآنچه خداوند به شما تعليم داده به آنها ياد داده ايد، پس از آنچه اين حيوانات براى شما (صيد مى كنند و) نگاه مى دارند، بخوريد; و نام خدا را بر آن ببريد; و از (معصيت) خدابپرهيزيد كه خداوند سريع الحساب است»!

 

شأن نزول:

حكم شكار با سگ و باز شكارى

درباره آيه فوق شأن نزول هائى ذكر كرده اند كه مناسب تر از همه اين است: «زَيْد الخير» و «عدىّ بن حاتم» كه دو نفر از ياران پيامبر(صلى الله عليه وآله) بودند، خدمتش رسيده، عرض كردند: ما جمعيتى هستيم كه با سگ ها و بازهاى شكارى صيد مى كنيم، سگ هاى شكارى ما حيوانات وحشى حلال گوشت را مى گيرند، بعضى از آنها زنده به دست ما مى رسد، آن را سر مى بريم، ولى بعضى از آنها به وسيله سگ ها كشته مى شوند، و ما فرصت ذبح آنها را پيدا نمى كنيم و با اين كه مى دانيم خدا گوشت مردار را بر ما حرام كرده، تكليف ما چيست؟ آيه فوق نازل شد و به آنها پاسخ گفت.(1)

* * *

 

إِنَّما جَزاءُ الَّذينَ يُحارِبُونَ اللّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَسْعَوْنَ فِي الاَْرْضِ فَساداً أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْديهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلاف أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الاَْرْضِ


1. «مجمع البيان»، ذيل آيه مورد بحث; «تفسير قرطبى»، ج 3، ذيل آيه مورد بحث; «اسباب نزول الآيات» واحدى نيشابورى، ص128; «زاد المسير»، ج 2، ص241.

[ 178 ]

ذلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيا وَ لَهُمْ فِي الاْخِرَةِ عَذابٌ عَظيمٌ

كيفر آنها كه با خدا و پيامبرش به جنگ بر مى خيزند، و اقدام به فساد در روى زمين مى كنند، (و به جان و مال و ناموس مردم حمله مى برند،) فقط اين است كه اعدام شوند; يا به دار آويخته گردند; يا (چهار انگشت از) دست (راست) و پاى (چپ) آنها، به عكس يكديگر، بريده شود; و يا از سرزمين خود تبعيد گردند. اين رسوائى آنها در دنياست; و در آخرت، مجازات عظيمى دارند.

 

شأن نزول:

مجازات مفسد فى الارض

در شأن نزول اين آيه، چنين نقل كرده اند كه: جمعى از مشركان خدمت پيامبر(صلى الله عليه وآله)آمده مسلمان شدند، اما آب و هواى «مدينه» به آنها نساخت، رنگ آنها زرد و بدنشان بيمار شد.

پيامبر(صلى الله عليه وآله) براى بهبودى آنها دستور داد به خارج «مدينه» در نقطه خوش آب و هوائى از صحرا كه شتران زكات را در آنجا به چَرا مى بردند، بروند و ضمن استفاده از آب و هواى آنجا از شير تازه شتران به حدّ كافى استفاده كنند، آنها چنين كردند و بهبودى يافتند، اما به جاى تشكر از پيامبر(صلى الله عليه وآله) چوپان هاى مسلمان را دست و پا بريده، چشمان آنها را از بين بردند، سپس دست به كشتار آنها زدند، شتران زكات را غارت كرده و از اسلام بيرون رفتند.

پيامبر(صلى الله عليه وآله) دستور داد آنها را دستگير كردند و همان كارى كه با چوپان ها انجام داده بودند، به عنوان مجازات درباره آنها انجام يافت، يعنى چشم آنها را كور كردند، دست و پاى آنها را بريدند و كشتند تا ديگران عبرت بگيرند و مرتكب اين اعمال ضد انسانى نشوند، آيه فوق درباره اين گونه اشخاص نازل گرديد و قانون اسلام را در مورد آنها شرح داد.(1)


1. «مجمع البيان»، ذيل آيه مورد بحث; «تفسير صافى»، ج 2، ص31; «نور الثقلين»، ج 1، ص621; «تفسير المنار»، ج 6، ص353; «تفسير قرطبى»، ج 3، ص2145 (ج 2، ص358، پاورقى، و ج 6، ص148; «درّ المنثور»، ج 2، ص278.

[ 179 ]

يا أَيُّهَا الرَّسُولُ لا يَحْزُنْكَ الَّذينَ يُسارِعُونَ فِي الْكُفْرِ مِنَ الَّذينَ قالُوا آمَنّا بِأَفْواهِهِمْ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قُلُوبُهُمْ وَ مِنَ الَّذينَ هادُوا سَمّاعُونَ لِلْكَذِبِ سَمّاعُونَ لِقَوْم آخَرينَ لَمْ يَأْتُوكَ يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ مِنْ بَعْدِ مَواضِعِهِ يَقُولُونَ إِنْ أُوتيتُمْ هذا فَخُذُوهُ وَ إِنْ لَمْ تُؤْتَوْهُ فَاحْذَرُوا وَ مَنْ يُرِدِ اللّهُ فِتْنَتَهُ فَلَنْ تَمْلِكَ لَهُ مِنَ اللّهِ شَيْئاً أُولئِكَ الَّذينَ لَمْ يُرِدِ اللّهُ أَنْ يُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ لَهُمْ فِي الدُّنْيا خِزْيٌ وَلَهُمْ فِى الاْخِرَةِ عَذابٌ عَظيمٌ

سَمّاعُونَ لِلْكَذِبِ أَكّالُونَ لِلسُّحْتِ فَإِنْ جاؤُكَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ أَوْ أَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ إِنْ تُعْرِضْ عَنْهُمْ فَلَنْ يَضُرُّوكَ شَيْئاً وَ إِنْ حَكَمْتَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطينَ

اى فرستاده (خدا)! آنها كه در مسير كفر شتاب مى كنند و با زبان مى گويند: «ايمان آورديم» و قلب آنها ايمان نياورده، تو را اندوهگين نسازند! و (همچنين) گروهى ازيهوديان كه خوب به سخنان تو گوش مى دهند، تا دستاويزى براى تكذيب تو بيابند; آنها جاسوسان گروه ديگرى هستند كه خودشان نزد تو نيامده اند; آنها سخنان را از مفهوم اصليش تحريف مى كنند، و مى گويند: «اگر اين (كه ما مى خواهيم) به شما داده شد (ومحمّد بر طبق خواسته شما داورى كرد،) بپذيريد; و گر نه (از او) دورى كنيد». (ولى) كسى را كه خدا (بر اثر گناهان پى در پى او) بخواهد مجازات كند، قادر به دفاع از او نيستى; آنها كسانى هستند كه خدا نخواسته دل هايشان را پاك كند; در دنيا رسوائى، و در آخرت مجازات بزرگى نصيبشان خواهد شد.

آنها بسيار به سخنان تو گوش مى دهند تا آن را تكذيب كنند; مال حرام فراوان مى خورند; پس اگر نزد تو آمدند، در ميان آنان داورى كن، يا آنها را به حال خود واگذار. و اگر از آنان صرف نظر كنى، به تو هيچ زيانى نمى رسانند; و اگر ميان آنها داورى كنى، با عدالت داورى كن، كه خدا عادلان را دوست دارد!

 

[ 180 ]

 

 

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation