آن ، نظريه معروف حسن و قبح ذاتی افعال است . میدانيم عده ای بوده اندكه برای افعال ، حسن و قبح ذاتی قائل بوده اند و اين به يك معنای خاصدرست هم هست ، البته تعبيرش فرق میكند گفته اند : زيبايی يا حسن دوجور است حسن حسی داريم و حسن عقلی ، همچنان كه حسن خيالی هم داريم ، وحسن حسی بر چند قسم است " حسن " يعنی زيبائی ، و زيبايی تعريف همندارد ، ما يدرك ولايوصف است حسن حسی ممكن است بصری باشد ، ممكن استسمعی باشد و حتی ممكن است لمسی باشد ، ذوقی باشد ، میباشد حسن عقلی همداريم : بعضی چيزها به ديده عقل زيباست و جاذبه دارد خاصيت زيبايی رااز جاذبه اش میشود فهميد هر چه كه در انسان عشق و شوق توليد كند و انسانرا به سوی خودش بكشاند و تحسين و آفرين و تقديس انسان را هم جلب بكند" زيبايی " است گفته اند : بعضی كارها ذاتا زيباست ، و بعضی كارهاذاتا زشت و نازيباست ، همين طور كه صورتها بعضی ذاتا زيباست و بعضینازيبا مثلا راستی ذاتا زيباست ، حق ، سخن راست ، زيباست امانت ذاتازيباست ، سپاسگزاری ذاتا زيباست ، احسان به غير ذاتا زيباست ، عدالتكردن ذاتا زيباست در مقابل ، مقابلات اينها مثل دروغ ، ظلم و همه اموریكه اخلاق ناپسند خوانده میشود ذاتا نازيباست پس [ طبق اين نظر ] معياراخلاقی [ بودن ] زيبايی فعلهاست آن هم زيبايی عقلی كه عقل مستقلا ومستقيما درك میكند اين تعريف خيلی جامعتر از آن تعريفها حتی تعريفكانت است ولی اگر ملاك را زيبايی بدانيم بحث حسن و قبح عقلی پيشمیآيد و البته كمی خالی از دشواری نخواهد بود . به حسب اين نظريه كه درميان مسلمين زياد مورد |