|
|
|
|
|
|
و دشـمـنـان مـا بايد اين معنا را بدانند كه جمهورى اسلامى از اين به بعد، بلكه از اولىكـه ايـن جـمـهـورى رو بـه رشد رفت ، جورى تثبيت شده است و جورى در دنيا الان به حسبواقع نمايش داده شده است كه وابستگى به هيچ كس ندارد، وابسته به ملت است ، وابستهبـه قـواى مـسـلحه است ، اشخاص در اين امور دخالت ندارند.اين كه هى هر روز شهرت مىدهـنـد كـه چـه شـده اسـت چـه شـده است ، فلانى سكته كرده ، فلانى در بستر مرگ است ،فلانى ، خوب ! باشد، البته مرگ براى همه هست ، براى ما هم هست ، اما اين را بدانند كهشادى نكنند براى اين . اين يك امرى است كه واقع مى شود و شما خواهيد ديد انشاءالله كهجمهورى اسلامى باقى است چه ما باشيم ، چه اشخاص باشند، چه نباشند. همين ها بودندكـه شادى مى كردند /كه / براى اين كه جمهورى را در يك جايى در آن مركز منفجر كردندو هـفـتـاد هـشـتـاد نـفـر از دوسـتان ما را، از بزرگان را از بين بردند، شادى مى كردند كهجـمـهـورى از بين رفت ، تمام شد ديگر. ديدند كه ابدا تمام نشد و مردم ريختند بدتر ازاول ، بالاتر از اول ، ريختند در خيابان ها و چه كردند. جـنـگ يـك تـكـليـف شرعى است كه مردم ادا مى كنند، من باشم ادا مى كنند، نباشم هم ادا مىكنند حـالا هـم هـمـيـن طـور اسـت ، بيخود خودشان را معطل نكنند و همين طور اينهايى كه در اطرافخـليـج هـسـتـند بيخود خودشان را معطل نكنند و خودشان را فداى صدام نكنند، صدام رفتنىاسـت ، هـمـيـن مـمـكـن اسـت كـه انـشـاءالله بـه هـمـيـن زودى او بـرود و عـلى اىحال چه او رفتنى باشد چه نرفتنى باشد، ما يك تكليف داريم ادا مى كنيم ، ملت ما، ارتشمـا، سـپـاه مـا و هـمـه قـواى مـسـلحـه مـا يـك تـكـليـف ادا مـى كـنـنـد. ايـنمـثل اين است كه گفته بشود كه اگر فلانى رفت و فلانى رفت ، مردم نماز نمى خوانند،تـكـليـف اسـت ، بـه رفـتـن كـسـى مـردم دسـت از نـمـازشـان برنمى دارند، به رفتن كسىنـمـازشان را، حج شان را دست از آن برنمى دارند. و قضيه جنگ امروز براى همه ما اهميتشبـيـشـتـر از فـروع ديـن اسـت . ايـن طـور نـيـسـت كـه جـنـگمـثـل امـر جـنگى باشد كه ديگران با ديگران مى كنند. جنگى است كه اسلام دارد مى كند درمقابل كفر، اسلام دارد مى كند در مقابل نفاق و اين جنگ يك تكليف شرعى است كه مردم ادا مىكنند، من باشم ادا مى كنند، نباشم هم ادا مى كنند. و اميدوارم انشاءالله خداوند همه شما را توفيق بدهد، سلامت بدهد و همه كسانى كه در اينراه بـراى خـدا بـه رحـمـت ايزدى پيوستند و شهيد شدند، خداوند آنها را به رحمت خودش ،بـه رحـمـت واسعه خودش غريق كند و در ضيافت خودش آنها را راه بدهد و كسان ديگرى همكـه مـعـلول شـدنـد يـا مـفـقـود شـدنـد يـا شـايـد صدمات ديگر برشان وارد شده ، خداوندانشاءالله آنها را، هم صبر بدهد و هم شفا عنايت كند. والسلام عليكم و رحمة الله تاريخ : 29/8/65 بـــيـــانـــات امـــام خـــمـيـنـى در جـمـع خـانـواده هاى شهدا، مفقودين و اسرا، جمعى از مسؤولينقـضـايـى ارتـش و مـسـؤ وليـن اعزام بزرگ سپاه محمد (ص ) و سرپرست بنيادشـهـيـد بـهمـنـاسـبـت مـيلاد با سعادت رسول اكرم (ص ) و ولادت امام جعفر صادق (ع) بسم الله الرحمن الرحيم امـروز كـه از اعـيـاد بـسـيـار بـزرگ اسـلام اسـت ، بـه هـمـه ملت هاى محروم اسلامى و همهمستضعفين جهان و ملت بزرگوار خودمان تبريك و تهنيت عرض مى كنم . اين عيد بزرگ ، سرمنشاء تمام بركات در عالم است و مركز وحدت مسلمين در جهان است . مننـمـى تـوانـم راجـع بـه بـركـات ايـن عـيد، امروز با وقت كم عرضى بكنم . اميد است كهگـويـنـدگـان و نـويـسـندگان در اين امر اهتمام كنند و بركات تولد اين دو بزرگوار راگـوشـزد كـنـنـد. آنـچـه كـه مـن امـروز مـى خـواهـم عـرض كنم ، اين است كه ما در روزى عيدگـرفـتيم كه از جهاتى ملت ايران بايد جشن بگيرند. يكى جهات پيروزى ملت ايران درجـهـان ، در جـبـهه ها در پشت جبهه ها، در همه كشورهاى اسلامى و غيراسلامى و يك امر مهمىكه در اين روز بايد تبريك به همه عرض بكنم ، اين انفجار عظيمى است كه در كاخ سياهواشـيـنگتن رخ داد و اين رسوايى بسيار مهمى كه براى سران كشور امريكا پيدا شد. شمامـلاحظه بكنيد و ببينيد كه در تمام دنيا، در سراسر جهان ، مطبوعاتشان و رسانه هايشانو خـطـابـه هـايـشـان تمام متوجه اين معناست كه سرپوشى بگذارند بر اين رسوايى كهبراى رئيس جمهور آمريكا پيش آمد. رئيس جمهور آمريكا در اين رسوايى بايد عزا بگيرد وكاخ سفيد مبدل به كاخ سياه بشود !!! گرچه هميشه بوده است !!! لكن اين متفرقه گويىو اضطرابى كه در كاخ سفيد پيدا شد و در طرفدارهاى آمريكا، حكايت از عظمت مساءله مىكـنـد. يـك مـقام عالى رتبه !!! به قول خودشان !!! از آمريكا به طور قاچاق و با تذكرهجعلى وارد ايران مى شود، در صورتى كه ايران نمى داند چى است ، به مجردى كه واردمـى شـود و مـعلوم مى شود كه اين از مقامات امريكاست ، ايران او را در يك جايى تحت نظرقـرار مـى دهـد و مـحبوس مى كند و تمام حركات او را تحت نظر قرار مى دهد و او با هر كسخواسته است ملاقات كند، ملاقات نمى كند. آنى كه ادعا مى كند كه اگر من به شوروى رفته بودم ، رئيس شوروى سه مرتبه ديدنمـن مـى آمـد، گـمـان مـى كـنـد ايـن جـا هم شوروى است !. اين جا كشور اسلام است ، اين جا نهكـرمـليـن قـابـل ايـن اسـت كـه ذكـرى ازش بـشـود و نـه كـاخ سـيـاه ! ايـن جـا كـشـوررسول خداست ، اين جا كشور حضرت صادق است ، ايـن جـا پاسدارهاى ما شرافت دارند بر كاخ نشين ها، اين جا بسيجى هاى ما و امت ما شرافتدارنـد بـر تـمـام كـاخ نـشـيـن هاى عالم و همه كسانى كه ادعاى پوچ خودشان را مى كنند وگمان مى كنند كه بايد عالم پيش آنها خاضع باشد. آنـهـايـى كـه مـى گـفـتـنـد مـا چـه مـى كـنـيم و چه مى كنيم و قطع رابطه مى كنيم و از اينمسائل مى گفتند امروز معلوم شد كه با عجز و ناله در پيشگاه اين ملت آمده اند و مى خواهندكـه رابـطـه بـرقـرار كـنـنـد، مـى خـواهـنـد عـذر تـقـصـيـر بـخـواهـنـد و مـلت مـاقـبول نمى كند. اين يك مساءله است ، مساءله اى است كه از تمام پيروزى هاى شما بالاتراسـت . مـسـاءله رئيـس آمـريـكـا بـا آن هـمـه بـه قـول خـودشجـلال و جـبـروت ، كـسى را از مقامات عالى بفرستد به اين جا كه با مقامات اين جا ملاقاتكـنند و هيچ يك از آنها حاضر به ملاقات نشود، اين مساءله بزرگى است كه دنيا را منفجركـرده اسـت و بـايـد هـم بـكند. كاخ سفيد را به عزا نشانده است و بايد هم بنشاند. مساءلهمساءله مهم است . الان تـسـابـق مى كنند تمام كشورهاى بزرگ براى رابطه پيدا كردن با ايران ، اين چىاسـت ؟ ايـن افـراد ايـران اسـت ؟ ايـن جـمـعـيـت كـثـيـر ايـران اسـت ؟ ايـران جـمـعيتى ندارد درمـقـابـل عـالم . ايـن ايـمـان جـوان هـاى مـاسـت ، ايـن بـركـاترسـول اكـرم اسـت ، ايـن بـركـات امام صادق است . اين بركاتى است كه چشم دنيا را خيرهكـرده اسـت و همه را مضطرب كرده . آنهايى كه گمان مى كردند كه با يك تشر ايران رامـى تـوانـند چه بكنند، گمان كردند كه حالا هم زمان قاجار است ، حالا هم زمان پهلوى استكـه مـردم بـيـدار نـبودند. امروز زمان بيدارى مردم ماست ، زمان هشيارى و شكوفايى ايماناسـت در ايـن كـشـور و لهـذا مـى بـيـنـيـد كـه الان هـر راديويى را باز كنيد از خارج ، از هرگـوشـه عـالم راجـع بـه قـضـايـاى آمـريـكـا و راجـع بـه خـضـوع او درمـقـابل ايران صحبت مى كنند و حرف ها را مى زنند. اضطراب در كلمات خود ريگان اين قدرهـسـت . تـنـاقـض گـويـى ، اضطراب هست كه انسان نمى تواند باور كند كه يك آدمى كهرئيس يك همچو كشورى هست و ادعايش آن قدر زياد است ، اين قدر تناقض گويى ، اين قدراضطراب ، اين قدر وحشت كه او را گرفته است ، امروز يك چيز مهمى است . نه فقط او را،كرملين هم همين طور است ، آنها هم مسابقه مى كنند با امريكا در رابطه با ايران . امروز ايران بيدار شده است چـى اسـت مـسـاءله ؟ چـه شـده اسـت ايران ؟ چه قصه اى در ايران واقع شده است كه سابقاگـر چـنـانچه در زمان سلاطين سابق ، در زمان قاجار، در زمان پهلوى اگر يك كلمه در آنجـا مـى گفتند اينها تمام كنار مى رفتند، اگر يك تشر مى زدند آنها خلع سلاح مى شدند،چه شده است كه حالا پاسدارهاى ما هم اعتنا به آنها نمى كنند؟ براى اين كه آن وقت مردم راخـواب كـرده بودند، تبليغات دامنه دار دشمن هاى اسلام ، مردم را خواب كرده بودند، از همجـدا كـرده بـودند، شهرها از هم جدا بود، احزاب مختلفه همه با هم مختلف بودند، حكومت هاهـمـه دسـت نـشـانده بودند، اما امروز مساءله اين نيست ، امروز ايران بيدار شده است ، امروزاسلام در ايران رواج پيدا كرده است ، امروز حقيقت ايمان در ايران شـكـوفـا پـيـدا كـرده اسـت ، ايـنـهـا بـركـات ايـمـان اسـت .غـافـل نـبـاشـيـد از ايـن ، بـركـات وحـدت شـمـا در تـمـام امـور اسـت .غـافـل از ايـن وحـدت نـبـاشـيـد، غـافـل از ايـن حـظ الهـى نـبـاشـيـد. در عـيـنحال انسان مى بيند كه در حالى كه كاخ كرملين به لرزه در آمده است و كاخ سياه سياهپوششده است و مى خواهند توجيه كنند هى حرف هاى خودشان را و هى از اين ور و آن ور مى زنندكـه توجيه كنند اين خطايى كه كردند و اين كسى را كه اين جا فرستادند و با رسوايىاز ايـن جا بيرونش كردند، مى خواهند توجيه كنند، مع الاسف بعض از اشخاصى كه در خودايـران هـسـتـنـد توجه به مسائل يا ندارند يا متعمدند. اينها هم /به تبع آنها كارهاى / بهتبعيت از تبليغات آنها، آنها هم با همان لسان ، اين جا تبليغ مى كنند. چرا مى خواهيد بين سران كشور تفرقه ايجاد كنيد مـن نـمـى خـواهم در اين روز مبارك اسباب افسردگى اشخاص بشوم ، لكن مى خواهم عرضكـنـم چـرا ايـن قـدر مـا عـقب افتاده هستيم ؟ چرا ما بايد به واسطه اغراض نفسانيه اين قدرخـودمـان را بـبـازيـم ؟ چـرا بـايـد وقـتـى كـه دنـيـا بـهتـزلزل درآمـده اسـت بـراى ايـن بـى اعـتـنـايـى ايران به كاخ سفيد و سياه ، چرا ما بايدتـوجـيـه كـنـيـم مسائل آنها را؟ چرا ما بايد اين قدر غربزده باشيم يا شيطان زده ؟ من هيچتـوقع نداشتم از بعض اين اشخاص ، ولو بعضى شان در نظر من پوچند لكن از بعضىاز ايـن اشـخـاص كـه سـابـقـه دارنـد هـيچ توقع نداشتم كه در اين زمان كه بايد فريادبـزنند سر امريكا، فرياد مى زنند سر مسؤ ولين ما! چه شده است ؟ شماها چه تان است ؟چـه كـرديـد شـماها؟ شماها چرا بايد تحت تاءثير تبليغات خارجى واقع بشويد يا تحتتـاءثـيـرات نـفـسـانيت خودتان ؟ در يك همچون مساءله مهمى كه بايد همه شما دست به همبدهيد و ثابت كنيد به دنيا كه ما وحدت داريم ، وحدت ما اين طور شده است و در روزى كه/روز/ هـفـتـه وحـدت اسـت چرا شماها مى خواهيد تفرقه ايجاد كنيد؟ چرا مى خواهيد بين سرانكـشـور تفرقه ايجاد كنيد؟ چرا مى خواهيد دو دستگى ايجاد كنيد؟ چه شده است شما را؟ كجاداريـد مـى رويـد؟ (ايـن تـذهـبون ؟) من نمى توانم كه آن طورى كه مى خواهم ، با شماصـحـبـت كنم و نمى خواهم در روز عيد رنجش براى شما پيدا كنم ، لكن شما انصاف بدهيدكـه در يـك هـمـچـو وقـتـى ، وقـت يك همچو امورى است ؟! وقت يك همچو تاءييدى است از كاخسـفـيـد؟ وقت يك همچو تاءييدى است از ريگان ؟! لحن شما در آن چيزى كه به مجلس داديد،از لحن اسرائيل تندتر است ، از لحن خود كاخ نشينان آن جا تندتر است . شما چه شده استايـن طـور شـديـد؟ شـمـا كه اين طور نبوديد بعضى تان ، من بعضى تان را مى شناسم ،شما اين طور نبوديد. مـن امـيـدوارم كـه شـمـا بـاز تـوجـه كـنيد به مسائل ، توجه كنيد به دنيا، توجه كنيد بهخـودتـان ، تـوجـه كـنـيـد بـه قـدرت خـودتـان ، نـشكنيد اين قدرت را، گرچه شماها نمىتـوانـيـد، لكـن نـبـايـد يـك هـمـچـو كـارى در ايـران بـشـود. مـن نـمـى خـواهـمدل شـمـا را بـشـكـنـم ، لكـن شـمـا دل مـلت مـا را نـشـكـنـيـد، شـمـادل مسؤ ولين ما را نشكنيد، شما هى تندرو و كندرو درست نكيند، دو دستگى ايجاد نكنيد، اينخلاف اسلام است ، خلاف ديانت است ، خلاف انصاف است ، نكنيد اين كارها را. مـن اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى به همه ملت ما سلامت و سعادت عنايت كند و دوستان مارا بـه خود بياورد و كسانى كه مى خواهند تفرقه ايجاد كنند، انشاءالله خدا هدايتشان كندو خـداى تـبارك و تعالى شر اشرار را از سر اين كشور كوتاه كند و اين عيد مبارك را برهـمـه مـبـارك تـر كـنـد و رزمـنـده هـاى مـا را در هـر جـا كـه هـسـتـنـد بـادل قـوى بـه پـيـش بـبرد و بدانند رزمندگان كه پيروزند و بدانند كه اين پيروزى كهاخـيـرا پـيدا شد، از همه پيروزى ها در نظر دنيا بالاتر است و توجه كنند به اين كه باعنايت خدا به پيش بروند و سيلى آخر را بزنند. والسلام عليكم و رحمة الله تاريخ : 26/9/65 پـــاســـخ بـــه نـــامـــه حـــجـــت الاســـلام مــحـمـد عـلى صـدوقـى در مـورد بـازسـازىمـنـاطـقسيل زده يزد از محل وجوه بنياد صدوق بسمه تعالى جناب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ محمد على صدوقى دامت افاضاته بـا تـقـديـر و تـشـكـر از مـردم مـتـديـن يـزد ايـدكـم الله تـعـالى كـه بـه چـنـيـنعـمـل بـسيار مهم خداپسندانه اقدام نموده اند و با طلب رحمت براى شهيد بزرگوار مرحومصـدوقـى رحـمـة الله عـليـه و تقدير از زحمات ارزشمند جناب عالى در اين امر خطير، اميداست اهالى محترم ساير مناطق براى نجات جان افراد سيلزده هر چه بيشتر اقدام و در ساختنمـسـاكـن تـخـريـب شـده و تـرمـيـم خـسـارات وارده اقـدام و مـوجـب رضـاى خـداونـدمتعال و حضرت بقية الله ارواحنا فداه را فراهم نمايند. انـشـاءالله تعالى روحانيون معظم سراسر كشور دامت بركاتهم مردم را در اين امر حياتىتشويق و تجهيز فرمايند. والسلام على عبادالله الصالحين روح الله الموسوى الخمينى تاريخ : 2/10/65 فرمان امام امت به هياءت عفو زندانيان بسم الله الرحمن الرحيم حضرات حجج اسلام ، هياءت محترم عفو دامت افاضاتهم بـنـا بـه گـزارش واصـله ، بـعـضـى از مـسـؤ وليـن در مـوردانـحـلال هـيـاءت عفو كه مورد احترام و اطمينان اين جانب مى باشند، مطالبى نوشته اند كهواقـعـيـت ندارد و چنين انحلالى صورت نگرفته است و حضرات آقايان بايد توجه داشتهباشند اين گونه مسائلى كه موجب رنجش خاطر همگى ماست ، نبايد سبب دلسردى در كارهاباشد، زيرا شما براى خدا كار مى كنيد و او از شما راضى و خشنود است . مـن بـه قـوه قضاييه توصيه مى كنم كه با روى گشاده شما را در سراسر كشور يارىدهـنـد و شـمـا نـيز همچون گذشته با احتياط و دقت به كارتان ادامه دهيد و بدانيد كه شمامورد تاءييد اين جانب هستيد. خداوند به همه ما اين توفيق را عنايت فرمايد كه هر چه بهتر بتوانيم به اسلام و مسلمينخدمت كنيم . والسلام عليكم و رحمة الله روح الله الموسوى الخمينى تاريخ : 7/10/65 پـــيـــام امـــام بـــه مـــلت ، روحـــانـــيـــون و مـــســـؤ وليـن بـراى كـمـك رسـانـى بـههـمـوطـنـانسيل زده بسم الله الرحمن الرحيم خـدمـت مـلت شـريـف و مـقـاوم ايـران و حـضـرات حـجـج اسـلام و ائمه محترم جمعه و جماعات وروحانيون معظم و مسؤ ولين ارجمند جمهورى اسلامى ايران ضمن تشكر از كمك هاى بيدريغ و ايثارگرى هاى بى شائبه برادران و خواهران ايمانىو روحـانـيـون مـعـظم و دولت و مسؤ ولين متعهد و خدمتگزار در امر كمك رسانى به هموطنانسيلزده و سپاسگزارى از اعلام آمادگى هاى عموم حضرات محترم ، از آن جا كه مساءله مهم ومـشـكـل اسـاسـى ايـن عزيزان در وضع كنونى ، بازسازى خانه هاى ويران شده و تجديدبـنـاى منازل آنان مى باشد، لازم است هر چه زودتر براى انجام اين امر مهم اقدام مؤ ثر وسريع صورت گيرد. و از آن جايى كه بعضى از روحانيون محترم و مردم شريف اقدام بهايـن امر كرده اند و نيز از آن جايى كه بنياد مسكن انقلاب اسلامى مورد تاءييد اين جانب مىبـاشـد و بـا تـجـربـه و سـابـقـه و تـخـصـصـى كـه در ايـن كـار دارد و آمـادگـىكـامـل خـود را نـيـز بـراى انـجـام ايـن كـار بـزرگ اعـلام نـمـوده اسـت ، اميدوارم با هماهنگىكـامـل مـيـان تـمـامـى آنـهـايى كه براى اين امر مهم كمر همت بسته اند، از هدر رفتن نيروهاجـلوگـيـرى شـود تـا بـه يـارى خـداى تعالى هر چه زودتر اين وظيفه بزرگ اسلامى وانـسـانـى انـجـام پـذيـرد. و از نـمـايـنـده مـحـترم خود در بنياد مسكن جناب حجت الاسلام آقاىرسـولى مـى خـواهـم گزارش كارها را به اين جانب بدهند. موفقيت همگان را از پروردگارمتعال مساءلت مى نمايم . روح الله الموسوى الخمينى تاريخ : 5/11/65 ديدار با اعضاى شوراى مديريت حوزه علميه قم بسم الله الرحمن الرحيم من چنانچه سابقا نيز گفته ام ، راجع به حوزه علميه عقيده ام بر اين است كه بايد به آنبيشتر از همه چيز توجه كرد، چرا كه حوزه علميه اگر درست بشود، ايران درست مى شودو اگـر خـداى نـخـواسـتـه در حـوزه عـلميه فسادى به وجود آيد !!! ولو در دراز مدت !!! درسـرتـاسـر ايـران آن فـسـاد پيدا مى شود و آنها كه هميشه در فكر بوده اند كه در حوزهعلميه نفوذ كنند، به همين خاطر است . نفوذ آنها، نفوذ ظاهرى نيست كه معلوم باشد فلان آقانـفـوذى اسـت ، چـه بـسـا بـيشتر از شما اظهار ديانت بكند، معذلك در موقع مناسب كارش راانـجـام دهـد. ايـنـهـا از مـشـكـلات حـوزه اسـت و قـضـيـهتـحـصـيـل هـم بايد به نحوى باشد كه فقه سنتى فراموش نشود و آن چيزى كه تا بهحـال اسـلام را نـگه داشته است ، همان فقه سنتى بوده است و همه همت ها بايد مصروف اينبـشـود كه فقه به همان وضعى كه بوده است محفوظ باشد. ممكن است اشخاصى بگويندكه بايد فقه تازه اى درست كرد، كه اين آغاز هلاكت حوزه است و روى آن بايد دقت بشود. البـتـه مـن هـمه شما آقايان را مى شناسم و از شما به خاطر زحمتتان در اين امر تشكر مىكنم ، ولى بايد خيلى متوجه باشيد. در هر صورت آن چيزى كه براى حوزه ها خطر است ،ايـن اسـت كـه مـا ايـن فـقـه را بـه نـحـوى كـه بـه دسـت مـا رسـيـده اسـت ، بـهنـسـل آيـنـده تـحـويـل نـدهـيـم . بـايـد هـمـان طـور كـه مـبـانـى اسـلامـى ، مـبـانـى فقهى راتـحـويـل داده انـد، مـا هم به آينده ها تحويل بدهيم ، كه اگر اين افراد در آينده نتوانستندكار خودشان را انجام بدهند، تقصير ما نباشد. و ديگر اين كه اخلاق بايد در همه جا و در همه دروس مورد توجه قرار گيرد. و اعتقادم برايـن اسـت كـه بـايـد هر كس حوزه درسى بزرگ يا كوچكى دارد، يكى دو دقيقه مقدمتا يا مؤخـرتـا درس اخـلاق بـگـويـد كـه طـلاب بـا اخـلاق اسلامى بار بيايند. و اجمالا من از شمامـطمئنم كه شما خوب كار مى كنيد و نظرات درستى داريد، لكن در هر كارى اشتباهاتى همهست . گروه هاى مختلف به اين حوزه نظر دارند، چون در دراز مدت مى توانند كارهايى كهمـا مـى كـنيم به هم بزنند. و اين كه شما در رابطه با سابقه افراد تحقيق مى كنيد، كارخـوبـى اسـت ، چرا كه اگر كسى قبل از انقلاب يا بعد از آن كجروى داشته است و الان مىگويد من توبه كرده ام ، ممكن است اين توبه كردن مصلحتى باشد. بايد توجه داشت كهاين افراد حوزه را فاسد نكنند. و شما هميشه با حضرات مراجع و ساير بزرگان مشورتكنيد و از آنها نظر بخواهيد و من هم به شما دعا مى كنم . والسلام عليكم و رحمة الله تاريخ : 10/11/65 مـــوافـــقـــت بـا انـتـصـاب سـركار سرهنگ منصور ستارى به فرماندهى نيروى هوايىارتشجمهورى اسلامى ايران بسمه تعالى بـا تقدير و تشكر از خدمات سركار سرهنگ هوشنگ صديق ، با پيشنهاد مذكور موافقت مىشود. روح الله الموسوى الخمينى تاريخ : 16/11/65 پـــيـــام بـــه مـــنـــاســـبـــت روز انـــقـــلاب اســـلامـــى و شـــهـــادتدرتجليل از ايثارگران شهيد، جانباز و مفقود در دهه مباركه فجر بسم الله الرحمن الرحيم گـرامـى بـاد بـر مـلت بـزرگ ايـران و بر پيروان شاهد بزرگ ، حضرت محمد مصطفىصلى الله عليه و آله و سلم وجود رادمردانى كه راه شهادت را برگزيده اند و در هجرتاز زنـدگـى عـالم ادنى و جهان سفلى به وادى ايمن و ملكوت اعلا رسيده اند و در جستجوىحـيـات ، سـرچـشـمه را يافته اند و سيراب و سرمست از جرعه ععع (ارجعى الى ربك )عـعـعـع به رويت جمال و كشف رضايت حق نايل آمده اند ععع (و كفى بهم فخرا). عععع وچـه غـافـلند دنياپرستان و بيخبران كه ارزش شهادت را در صحيفه هاى طبيعت جستجو مىكـنـنـد و وصـف آن را در سـروده هـا و حـمـاسـه و شـعـرهـا مـى جـويـنـد و در كـشـف آن از هـنرتـخـيـل و كـتـاب تعقل مدد مى خواهند و حاشا كه حل اين معما جز به عشق ميسر نگردد كه برمـلت مـا آسان شده است . و اينك ما شاهد آنيم كه سبكبالان عاشق شهادت بر توسن شرف وعزت به معراج خون تاخته اند و در پيشگاه عظمت حق و مقام جمع الجمع به شهود و حضوررسـيـده انـد و بر بسيط ارض ، ثمرات رشادت ها و ايثارهاى خود را نظاره مى كنند كه ازهـمـت بـلنـدشـان جـمـهـورى اسـلامـى ايـران پـايدار و انقلاب ما در اوج قله عزت و شرافتمشعل دار هدايت نسل هاى تشنه است و قطرات خونشان سيلابى عظيم و طوفانى سهمناك رابرپا كرده است و اركان كاخ هاى ظلم و ستم شرق و غرب را به لرزه انداخته است و آنانرا در عزا و ماتم از دست دادن ياران و نوكرانى چون محمدرضاخان و سادات هاو نميرى ها ونـيـز اقـتـدارهـا و افـتـخـارات شـيـطـانـى خـود سـيـاهـپـوش كـرده اسـت و هـنـوزاول مـاجـراسـت و كـابـوس هـاى ديـگـرى دارنـد و بـايد خود را براى نابودى و مرگ جيرهخـوارانـى چـون صـدام و دسـت نـشـانـدگـانـى چـوناسرائيل غاصب آماده كنند، كه اينها همه از بركات سحر شهيدان ماست و ما در انتظار رؤ يتخورشيديم و به شهيدان بايد گفت ععع (اتيكم الله مالم يوت احدا من العالمين ) عععع. و مـبـارك بـاد بر خانواده هاى عزيز شهدا، مفقودين و اسرا و جانبازان و بر ملت ايران كهبـا اسـتـقـامـت و پـايـدارى و پـايـمـردى خـويـش بـه بـنـيـانـى مـرصـوصمـبـدل گشته اند كه نه تهديد ابر قدرت ها آنان را به هراس مى افكند و نه از محاصرههـا و كـمـبـودهـا بـه فـغـان مـى آيـند و نه از خيانت و وحشيگرى هاى صدام ديوانه و افسارگـسـيـخـته رو به زوال ، در زدن شهرها و ويران كردن خانه ها و مساجد و بيمارستان ها ومدارس خم به ابرو مى آورند و چون گذشته به راه خود كه همان راه اسلام عزيز و عزتو شرف و انسانيت است ادامه مى دهند و زندگى با عزت را در خيمه مقاومت صبر، بر حضوردر كـاخ هـاى ذلت و نـوكـرى ابـرقـدرت هـا و سـازش و صـلح تـحميلى ترجيح مى دهند. و منافـتـخـار مـى كـنـم كه در ميان شما و در كنار شما هستم و در غم و مصيبت هاى شما كه مصيبتاسلام و مسلمين است شريك مى باشم . عـجـبـا! كـه ديـو صـفـتـان عـفـلقـى وقـتـى كـه در صـحـنـه هـاى نـبـرد، آن هـمه شكست ها رامـتحمل شده اند و بزدلانه از روبروى شيرمردان ارتش اسلام پا به فرار گذاشته اند،بـراى جـبـران آن هـمـه ناتوانى و عجز، ناجوانمردانه خانه ها و مدارس و بيمارستان ها ومـسـاجـد را بـر سـر اقـشـار بـى دفـاع مـردم از طـفـل شـيـرخـواره گـرفـتـه تـامحصل دبستانى و دبيرستانى و از بيمار در بيمارستان ها تا پيرمردان و پيرزنان خرابمـى كـنـنـد. آرى مـلت عـزيـز ايـران و خـصوصا مردم شهرهاى مورد تهاجم هوايى دشمن بهخـوبـى لمـس كـرده انـد كـه دشـمـنـان آنـان راه پيشوايان و اعقاب شجره خبيثه بنى اميه ويـزيـدان عـليـهـم لعـنـة الله را بـرگـزيـده اند و هدفى جز محو آثار رسالت و اثبات وتـحـكـيـم شـعـار پـوسـيـده عـعـع (لا خـبـر جـاء و لا وحـىنزل ) عععع را دنبال نمى كنند، چرا كه از يزيديان انتظارى جز اين نيست كه به حريمكـشـور اسـلامـى مـا و بـه مـلت پـيـرو امـام زمـان و حـتـى بـه خـانـهآل مـحـمـد صـلى الله عـليـه و آله و سـلم (يـعـنى قم ) تجاوز نمايند و از ملت دلاور مسلمانايـران هـم انتظارى جز ادامه راه حسين و زينب نيست كه اين راه را انتخاب كرده اند. ملتى كهسـالار شـهـيـدان را پيشوا و ايثار و فداكارى را سلاح و شهادت را سبب جاودانگى خود مىداند از چه مى ترسد و با چه كسى جز خدا معامله مى كند؟! و ايـنـك مـن به همه عزيزانى كه خانه و كاشانه و جگر گوشگان خود را در اين حوادث ومـيـدان كـارزار از دسـت داده انـد، عرض مى كنم كه يقينا شما احساس همدردى اين خدمتگزار وپدر پير خود را درك مى كنيد كه من ويرانى خانه هاى شما را ويرانى خانه خود و شهادتو جراحت عزيزان و فرزندان شما را شهادت و جراحت فرزندان خود مى دانم و با شما هستمو شما را به صبر و مقاومت سفارش مى كنم و اميدوارم كه ملت ايران با همان روح همبستگىو بـرادرى كـه در هـمـه مـشـكـلات خـود را يـاور و غـمـخوار يكديگر مى دانند، در اين امتحانبـزرگ الهـى بـه يـارى و كمك آسيب ديدگان بشتابند و با آغوش باز و محبت و اخوت دررفـع مـشـكـلات آنـان كـوشـش كـنـنـد و هـمـگـام بـا دولت خـدمـتـگـزار كـه بـاكـمـال فـداكـارى و پـشتكار شب و روز مشغول امداد و برنامه ريزى هستند، به جنگ مشكلاتبروند. به هر حال قلم و بيان من عاجز است كه مقاومت عظيم و گسترده ميليون ها مسلمان شيفته خدمت وايـثـار و شهادت را در اين كشور صاحب الزمان ارواحنا فداه ترسيم نمايد و از حماسه ها ورشـادت هـا و خـيـرات و بـركات فرزندان معنوى كوثر، حضرت فاطمه سلام الله عليهاسـخـن بـگـويـد كـه هـمـه ايـنـهـا از هـنـر اسـلام و اهل بيت و از بركات پيروى امام عاشوراسرچشمه گرفته است . و ملت ما كمربندها را محكم بسته اند و از زن و مرد و پير و جوانهـمـه و هـمـه ، بـه جز تعداد انگشت شمارى منافق خودفروخته جاسوس و ساير وابستگانبـه اسـتـكـبـار جـهـانـى ، در صـحـنـه نـبـرد حـق در بـرابـرباطل ايستاده اند و بر يكديگر سبقت مى جويند و كدام سبقتى در مسير الى الله بالاتر ازايـن كـه سـيـل زدگـان مـحـصـور در فكر كمك به جبهه اند و رزمندگان در صحنه نبرد همبضاعت مالى خود را به سيل زدگان تـقـديـم مى كنند. و كدام تحولى بالاتر از اين كه پدران و مادران و همسران شهيدان ما ازفـراق عزيزان خود شكوه نمى كنند ولى غبطه و حسرت دورى از قافله شهدا را بر زباندارنـد، و چـه كـر و كـورنـد آنـان كـه بـعـد از تـجـربـهسـال هـا مقاومت و سرسختى اين ملت قهرمان هنوز هم بر حقايق و واقعيات پا مى نهند و بهتـجـهـيـز صدام رو به احتضار و حزب عفلقى ادامه مى دهند كه در حقيقت خود و صدام را بهگـورشان نزديكتر و ملت ما را آبديده تر مى سازند و عزم آنان را براى سرعت بخشيدنبه سقوط متجاوز جزم تر مى كنند. ابـرقـدرت ها، از آمريكا كه در راءس همه مفاسد عالم است گرفته تا شوروى و فرانسهكـه مـتـاءسـفـانـه بـيـشترين امكانات تهاجم به شهرها را اعم از موشك و بمب و هواپيما دراختيار عراق گذارده اند، بايد بدانند كه با ادامه اين حمايت هاى علنى و تلويحى از صدامكـيـنـه يـك مـلت انـقـلابـى و استوار و يك حكومت اسلامى و مردمى و صددرصد تثبيت شده وداراى هـواداران بـى شـمار از مكتب ها و نژادها و مليت هاى مختلف در سرتاسر جهان را عليهخود برمى افروزند و مردم ما و ملت هاى جهان ، آنان را در اين جنايت ها و خيانت ها سهيم مىدانـنـد. و بـايـد تـمـامـى قـدرت ها و ابرقدرت ها بدانند كه ما تا آخرين نفر و تا آخرينمـنـزل و تـا آخـريـن قـطـره خـون بـراى اعـلاى كـلمـه الله ايـسـتـاده ايـم و بـر خـلافمـيـل تـمـامـى آنـان ، حكومت نه شرقى و نه غربى را در اكثر كشورهاى جهان پايه ريزىخـواهـيم نمود. و استكبار جهانى چه زود فراموش كرده است صحنه عظيم و تاريخى حضورمـردم در روز قـدس را كـه اگـر ده هـا بـار هم تكرار بشود، به يارى خداوند مردم ما همانمردمند و صحنه ها همان صحنه هاست . من ضمن تشكر و تقدير فراوان از نيروهاى مردمى و بسيجيان جان بر كف و سپاهيان محمد وارتـش قـدرتـمند و مقاوم و سپاهيان قهرمان و دلاور و روحانيون و جهادگران و امدادگران وخـبـرنگاران و نيروهاى انتظامى كميته و شهربانى و ژاندارمرى و همه كسانى كه در پشتجبهه ها به تقويت و تدارك رزمندگان همت گماشته اند و نيز با تقدير و تشكر وافر ازرزمـندگان عمليات كربلاى 4 و 6 و خصوصا كربلاى 5 كه واقعا حماسه ها آفريدند وحـيـرت و تـعجب همه جهانيان را برانگيخته اند و بر مستحكمترين دژها و موانع و مدرنترينسلاح ها يورش بردند و دلاورانه در مصاف با دشمن زبون جنگيدند و اميران و افسران ودرجـه داران و سـربـازان بى شمارى از دشمن را به اسارت گرفته اند و هم اكنون نيزبـه نـبـرد خـود ادامـه مى دهند و دل انبيا و پيامبر اسلام و مولاى خود حضرت صاحب الامر راشـادمـان سـاخـتـه انـد. از هـمـه جـوانـان غـيور و اقشار برومند كشور اسلامى مى خواهم كهمـثـل هـمـيـشـه بـه جـبـهـه هـا هـجـوم آورنـد و بـه سـپـاهـيـان حـضـرت مـهـدىعجل الله تعالى فرجه بپيوندند و نفس هاى آخر عمر صداميان را بگيرند كه دست نصرتحـق بـا شـماست و چنانچه تا به امروز و در همه صحنه ها از امدادهاى غيبى و عنايات ويژهخود شما را متنعم ساخته است ، بعد از اين يار و ياورتان خواهد بود و شما را تنها نخواهدگذاشت و من هم در همه حالات به شما دعا مى كنم و شما را دوست مى دارم و اى كاش در كنارشما و در سنگر شما بودم . خداوندا! به ملت ما و رزمندگان لشكر اسلام و به مسؤ ولينو فرماندهان كه با دقت و نظم و سعه صـدر و جـلب رضـايت حق به برنامه ريزى و هدايت امر جنگ مشغولند و به رزمندگان بااخـلاص و بـا ايـمان ، از نيروى زمينى و هوايى و دريايى ارتش و سپاه و جنگ آوران بسيجكه اسلام و انقلاب و ميهن اسلامى خود را بيمه كرده اند و دست تجاوزگران را شكسته اندو بـه روحـانـيـون عـزيـزى كـه حـوزه عـلم را بـه مـكـتـب عـشـقمـبـدل سـاخـتـه و پـيـشـاپيش ارتش اسلام ، سينه ها را سپر كرده اند و به جهادگران بىسـنـگـرى كـه در سـخت ترين شرايط به پاسدارى از حريم رزمندگان و تحكيم مواضعبـى قـرار آنـان همت گمارده و با ايثار و فداكارى جان عزيزانمان را در سنگر و مواضعدفاعى حفظ كرده اند و به امدادگران و طبيبانى كه از خانه هاى امن خود به جبهه مى روندو پـا بـه پـاى خط شكنان به نجات مصدومين و مجروحين همت مى گمارند و يا ابدان مطهرشـهـيـدان را حـمـل مـى كـنـنـد و بـه دانـشـگـاهـيـان و دانـشـجويان و متخصصين از ارگان ها ووزارتـخـانـه هـا كـه در امـور مـخـتـلف يـار و مـددكـار ارتـش اسـلامـنـد و به فيلمبرداران وخـبـرنـگـارانـى كه در خط مقدم جبهه حماسه هاى بى نظير و جلوه هاى ملكوتى جنود خدا رابـه نـمـايـش مـى گـذارنـد و مـلت ايران و مردم جهان را در عصر حاضر و آيندگان را بهفـرهـنـگ دفـاع مـقـدس خـود و تاريخ انقلاب آشنا مى سازند و به همه پشتيبانان و مراكزپـشتيبانى از جبهه ، از كشاورزان در گوشه هاى دهات كه از ثمرات رنج خودمى گذرند،گرفته تا كارگران و مردم شهرها و بخش ها و اقشار گوناگون بازارى و ادارى و غيرهكه با جان و مال و قول و فعل خود، رزمندگان را حمايت و دلگرم مى كنند نصرت و بركتو پيروزى و شرافت و عزت دنيا و آخرت كرامت فرما. خداوندا! شهداى عزيز اين ملت را كه براى تو و براى اعتلاى دين تو جان باخته اند، درجـوار اوليـايـت مخلد فرما و به بازماندگان آنان خصوصا پدران و مادران و فرزندان وهـمـسـرانـشـان كـه بـراى رضـاى تـو، فـراق و دورى آنـان راتـحـمل مى كنند و پرچم مبارزه آنان را بر دوش گرفته و به پيش مى روند، صبر و اجركـرامـت كـن و فرزندان آنان را براى راءفت و مهربانى بيشتر به مادران داغديده خود مهيافـرمـا و جـانـبـازان عـزيـز و پـيروز و سرافراز ما را شفا عنايت كن و مفقودين و اسرا، اينشـيـرمـردان دربند را با سلامت و پيروزى به اوطان خود باز گردان و ما را خدمتگزار اينملت و ملت را قدرشناس زحمات شهيدانمان گردان و شيرينى و حلاوت محبت و رضايت خودرا بـه مـا عـنـايـت كـن و دعـاى خـيـر حـضـرت بـقـيـة الله ارواحـنـا فـداه راشـامل حالمان گردان و اين انقلاب را از خطر آفت ها و لغزش ها و از كيد كافران و منافقانو ملحدان حفظ فرما. والسلام عليكم و رحمة الله روح الله الموسوى الخمينى بسم الله الرحمن الرحيم مـن مقدم ميهمانان عزيزى كه از بلاد مختلف تشريف آوردند در اين كشور مظلوم ، مقدم آنها رامـبـاركـبـاد عـرض مـى كـنـم و از خـداونـد تعالى مسالت مى كنم كه همه آنها و همه ملت هاىمستضعف جهان را در مقابل مستكبران پيروز فرمايد. مسائل ما زباد است ، من بعضى از مسائل را عرض مى كنم و اميدوارم كه آقايان كه در اطرافتـشـريـف مـى برند توجه به اين مسائل را به اهل ملت خودشان و به اشخاصى كه متعهدهـسـتـنـد، آنـهـا را تـذكـر بـدهـنـد. صـورت اعـمـال هـمـيـشـه شـبـيـه بـه هـم اسـت ، ظـاهـرعـمـل از يك فاجر فاسد ظاهر بشود يا كافر ظاهر بشود و از يك مؤ من موحد يا از يك ولىخدا، ظاهر يكى است . شمشيرى كه ابن ملجم مى كشد و بهترين خلق الله را شهيد مى كند باشـمـشـيرى كه بهترين خلق الله مى كشد و عدوالله را اعدام مى كند در صورت يكى است ،شـمـشـير است و قدرت عمل است و كشتن آن طرف يا شهيد كردن آن طرف . اما آنچه كه ممتازمـى كـنـد ايـن دو عـمـل را از هـم و هـمه اعمال صادره از بشر به واسطه او ممتاز مى شود آنعـبـارت از غـايـات اعـمـال اسـت ، انگيزه هاى اعمال است ، اين شمشير براى چه كشيده شد وبـراى چـه زده شـد؟ اين ندا براى چى بلند شد و براى چى ختم شد؟ اگر شمشير براىخـدا بـلنـد بـشـود و براى خدا به پايين بيايد، اين انگيزه ، انگيزه الهى است . ارزشمنداسـت . اگـر بـراى شـيـطـان بـاشـد، ايـن ابـليـسـى اسـت و ارزشـمـنـد نـيـست ، اين در همهاعـمـال مـردم اسـت . در هـمـه اعـمـال خـصـوصـى انـسـان و دراعمال اجتماعى ، سياسى ، انقلابى است . هـمـه رژيـم هـاى دنـيـا كـه در سـر كـار هـسـتـنـد، ايـنـهـا اعـمـالشـاناعمال دنيايى است انـقـلابـات در دنـيـا زياد واقع شده است و يك حكومت رفته است ، حكومت ديگر آمده است ، يكرژيم رفته ، رژيم ديگر آمده است ، ولى انقلاباتى كه آمده است بايد ديد انگيزه انقلابچـه بـوده اسـت و بـراى چه چيز انقلاب واقع شده و ثمره اين انقلاب چى هست و چه بوده .انقلاب فرانسه ، شوروى ، ساير انقلاباتى كه در عالم واقع شده است ، يك انقلاباتىبـوده اسـت و يـك رژيـم هـا تـغـيـير كردند به رژيمى ديگر، حكومت تغيير كرده به حكومتديگر، اما انگيزه ، انگيزه مادى بوده است ، انگيزه دنيايى بوده است . آن وقتى كه روسيه قيام مى كند و رژيم سابق را از بين مى برد، انگيزه اش اين بوده است كه اين دنيادسـت من باشد نه دست او. الان هم كه همه رژيم هاى دنيا در سر كار هستند، اينها اعمالشاناعـمـال دنـيـايـى اسـت . (يـاكـلون كـمـا تـاكـل الانـعـام ):مـثـل هـمـان حـيـوانـاتى كه با هم جنگ مى كنند و يكى ديگرى را از بين مى برد، انگيزه يكانگيزه طبيعى است ، يك انگيزه دنيايى است . اين دنيا را او مى خواهد براى خودش حفظ كند،آن هـم مـى خـواهـد براى خودش . قدرت را او براى خودش مى خواهد، آن هم براى خودش مىخـواهـد. اما انگيزه انبياء در انقلاباتشان ، در قيامشان دنيا نبوده است ، اگر دنيا را اصلاحكـردنـد تـبـع بوده است ، انگيزه الهى بوده است ، براى خدا بوده و براى معارف الهى وبراى بسط عدالت الهى در جامعه . آن انگيزه است كه اين انقلابات را از هم جدا مى كند. ماايـن انـقـلابـى كـه كـرديـم و مـلت مـا كـرد، ايـن را بـه حـسـب آن طـورى كـه ازاول نـداى او بـلنـد شد و الان هم اين ندا بلند است ، اين انقلاب براى اسلام بوده است نهبـراى كشور، نه براى ملت ، نه براى به دست آوردن يك حكومت . براى اين كه اسلام رااز شـر ابـرقـدرت هـا و جـنـايـتـكـارهـاى خـارجـى و از شـر سـليـقـه هـاى كـج داخـلىداخـل اسـلامـى نـجـات بـدهـد. ايـن انـگيزه ، انگيزه اى است كه اگر چنانچه در جوان هاى ماملاحظه بفرماييد، در عموم ملت ملاحظه بفرماييد، البته استثنا دارد، در همه جا استثنا هست ،در زمان رسول الله هم استثنا بود، هميشه اين استثناها هست ، اما وقتى كه وجهه عمومى مردمرا در اين حركت هايى كه دارند، در اين شور و شوقى كه دارند و رو به مرگ مى روند باشور و شوق ، از هر كدام بپرسيد كه تو چرا دارى مى روى به جبهه ، مى گويد: براى/ايـن كـه / خدا، براى اسلام ، براى خدا، براى امر خداست . اما اگر فرض كنيد كه از يكسرباز روسى بپرسند كه تو براى جبهه مى روى چه كنى ؟! او مى گويد مى خواهم اينكشور را به دست بياورم ، مى خواهم قدرت خود را توسعه بدهم . در عالم هميشه همين طوراسـت . مـا بـايـد فكر اين معنا باشيم كه ما تلخى ها و شيرينى ها داشتيم . اما تلخى هايىكـه داشـتـيم براى اين است كه ما معارفمان ناقص است . شما ملاحظه كنيد كه بهترين خلقالله در عـصـر خودش ، حضرت سيدالشهداسلام الله عليه و بهترين جوانان بنى هاشم واصـحـاب او شـهيد شدند و از اين دنيا رفتند با شهادت ، لكن وقتى كه در آن مجلس پليديـزيـد صـحـبـت مـى شـود، حـضـرت زيـنـب سلام الله عليها قسم مى خورد كه (ماراينا الاجـمـيـلا): رفـتـن يـك انـسـان كـامـل ، شـهـادت يـك انـسـانكامل در نظر اولياء خدا جميل است ، نه براى اين كه جنگ كرده و كشته شده ، براى اين كهجـنـگ بـراى خـدا بـوده اسـت ، قـيام براى خدا بوده است . اگر اين معنا را تزريق كنند، اينمـيـهـمـان هـاى مـا، ايـن ميهمان هاى عزيز ما در مملكت هايى كه مى روند به مردم بگويند كهجـوان هـاى ايـران بـا ايـن انـگيزه دارند خودشان را به جبهه مى رسانند و به شهادت ، وشهادت را فوز عظيم مى دانند. اين شهادت فوز عظيم دانستن نه از باب اين است كه كشتهشـدن است ، خوب ! كشته شدن ، طرف ما هم كشته مى شود، از باب اين است كه اين انگيزهبـراى اسـلام اسـت ، وقـتـى انـگـيزه براى اسلام شد، ديگر لذت دارد نه غم ، منتها ما چوننـاقـص هـسـتـيـم و نـرسـيـديم به آن مقامى كه بايد برسيم ، از اين جهت تلخى داريم . ماالبته تلخى ها داشتيم به حسب اين وضع روحى اى كه داريم ، از ما اشخاص بزرگ شهيدشده است به دست اشخاص پليد و خـانـوارهـا، خـانـواده هـا، اطـفـال ايـنها الان دارند كشته مى شوند و اين براى ما سخت است ،بـراى مـا دشـوار اسـت ، لكـن وقـتـى انـگـيـزه را مـلاحـظـه كـنـيـم و غـايـاتاعـمال را ملاحظه كنيم و اگر بفهميم اين مقاصدى كه انبياء داشتند و آن كارهايى كه انبياءكـردنـد و آن كـارهـايـى كـه در صـدر اسـلام واقـع شـده است ، چه جور بوده است براى ماسـهـل مـى شـود. يـعـنـى خـوف از بـيـن مـى رود، تـلخـىمـبـدل بـه لذت مـى شود، ناگوارى مبدل به گوارايى مى شود و هر چه طرف اين انگيزهپيش برويم و اين مطلب روحى را بر خودمان تزريق كنيم و با مجاهدت پيش برويم ، ايناسـبـاب ايـن مـى شـود كه هيچ تلخى ما در دنيا نبينيم مگر آن چيزى كه مخالف اسلام است .آنـى كه مخالف اسلام است براى ما تلخ باشد و آن چيزى كه براى اسلام است ، براى ماشـيـرين باشد. سعى كنيد كه انگيزه ها، انگيزه هاى الهى باشد شما مى بينيد با اين كههر روز تقريبا ايران زده مى شود و عده كثيرى از بچه ها، از كودك ها، از زن هاى پير، ازمردهاى پير، از مردم عادى ، دارند خراب مى شود خانه ها به رويشان ، معذلك از همان زيرآوارهـا كـه در مى آيند، حرفشان اين است كه ما بايد تا پيروزى جنگ كنيم ، اين يك انگيزهاى اسـت كـه در ايـن جـوان هـاى ما پيدا شده است و اميد است كه در ما هم پيدا بشود. من واقعاوقتى كه بعضى از اين جوان ها را مى بينم ، بعضى از اين صحبت هاى جوان ها را مى شنوم، بعضى از اين شادى هاى آنها را مى بينم در جبهه ها، مى بينم كه جايى كه الان آتش استو هـر روز آتـشـبازى است ، اينها با سرافرازى و با عظمت روح و با شادى دارند پيش مىروند، من متحير مى شوم و از اين حسرت مى برم كه ما نرسيديم به يك همچو مقامى . سعىكـنـيـد كـه انگيزه ها، انگيزه هاى الهى باشد. سعى كنيد كه به مردم خودتان هر جا هستند،بـه كـشـورهـاى خـودتـان هـر جـا هستند تزريق كنيد كه انگيزه هايشان الهى باشد، براىكشورگيرى نباشد، براى سلطه نباشد، براى دنيا نباشد، گمان نكنند كه دنيا يك چيزىاسـت كه باقى مى ماند، چند روز مى ماند دست اين و از بين مى رود. آن چيزى كه باقى مىمـانـد آنى است كه لله تعالى است . (ما عندكم ينفدو ما عندالله باق ). (ما عندالله )آن چـيـزهـايـى اسـت كه انسان براى خدا مى كند، آنها باقى هست و آن چيزى كه پيش خود ماهست از دنيا و از جهاتى كه نفسانيت ما دارد، اينها از بين مى رود. پـس بـنـابـرايـن شـمـا مـطـالعـه كـنـيـد در حـال ايـن كـشـور، درحـال ايـن مـلت و بـگـويـيـد ايـن مـلت را و ايـن كـشـور را بـراى كـشورهاى خودتان ، شايدانـشـاءالله هـمـيـن انگيزه ها پيدا بشود و از سلطه هاى خارجى كم بشود. و ما اميدواريم كهجوانان ما در اين اوقات همان طورى كه از اول بودند و با شادى به طرف جنگ مى رفتند وبه طرف رساندن اسلام به پيروزى و خارج كردن اسلام از شر ابرقدرت هاى خارجى وسليقه هاى كج داخلى اى كه در داخل كشورهاى اسلامى هست ، اينها براى شر اينها و از بينبردن اينها پيروز بشوند و برسند به جايى كه حكومت اسلامى توسعه پيدا كند در همهجـا و عـدل اسـلامـى در هـمـه جـا تـوسـعـه پـيـدا بـكـنـد وعدل اسلامى اين است كه همه حكومت هايى كه در دنيا هستند، روى مـوازيـن اسـلامـى حـكـومـت بـكنند. و ما اميدواريم كه اين امر به تدريج مهيا بشود براى آنوقـتـى كـه آن عـدل بـزرگ اسـلامـى در روى زمـيـن تـوسعه پيدا مى كند و حكومت ها، حكومتعدل مى شوند. و من از خداى تبارك و تعالى براى پيروزى اسلام و براى كسانى كه به اسلام خدمت مىكـنـنـد و كـسـانـى كـه دنـبـاله اسـلام هستند، رحمت و مغفرت طلب مى كنم و از خداى تبارك وتـعـالى بـراى كـسـانـى كـه در راه اسـلام شـهـيـد شـدنـد، يـامـعـلول شـدنـد، يـا اسير شدند، براى آنها سلامت و خروج از سلطه قدرت ها دعا مى كنم واميدوارم كه همه شما و همه آنها سلامت باشند و دنيا و آخرت شما انشاءالله اصلاح بشود. والسلام عليكم و رحمة الله تاريخ :15/12/65 پاسخ به نامه آقاى موسوى گرمارودى بسمه تعالى جناب آقاى موسوى گرمارودى ايده الله تعالى هـمان گونه كه مرقوم داشتيد، جناب عالى پس از كشف انحراف بنى صدر چند مرتبه نزدايـن جـانـب آمـديـد و اظـهـار داشـتـيد كه من مى خواهم از سمتى كه نزد بنى صدر دارم كنارهگـيـرى كـنـم و ايـن جانب براى مصالحى كه در نظر داشتم ، با نظر شما مخالفت كردم وشـمـا را بـا اكـراهـى كـه داشـتـيـد، از كـنـاره گـيـرى بـاز داشـتـم و شـمـا را دراعـمـال مـخـالف او هـيـچ گاه شريك نمى دانم . انشاءالله تعالى موفق باشيد در خدمت بهبندگان خداوند. والسلام روح الله الموسوى الخمينى تاريخ : 23/12/65 بـيـانـات امام در جمع رئيس جمهور، رئيس مجلس ديوان عالى كشور و مسؤ ولان ، كشورىولشكرى در سالروز ولادت اميرمؤ منان حضرت على عليه السلام اين موجود يك اعجازى است كه نمى شود در اطراف او آن كه هست صحبت كرد بسم الله الرحمن الرحيم مـن ايـن عـيـد سـعـيـد را بـه همه مسلمين جهان و به ملت بزرگ خودمان و به همه مظلومان درطول تاريخ تبريك عرض مى كنم . اميدوارم خداوند در سايه عنايات حضرت ولى عصر وجد بزرگوارش حضرت رسول و حضرت امير سلام الله عليهما اين مملكت و ممالك اسلامىاز شر اشرار مصون باشد. در باره حضرت امير سلام الله عليه اين قدر گفته شده استو نـوشته شده است و باز هم حقش ادا نشده است . يعنى اين معجزه الهى تاكنون معلوم نشدهاست كه چه شخصيتى است . همه طوايف مختلفى كه در اسلام هستند و خصوصا در شيعه مذهبهـا، اين حضرت را به خودشان نسبت مى دهند. عرفا، حكما، فقها، فلاسفه و اقشار مختلفهحتى دراويش ، صوفيه و حتى كسانى كه به اسلام اعتقاد ندارند از كلمات ايشان استشهادمـى كـنـنـد./الان در يعنى / آن وقت كه من عراق بودم كه حزب عفلقى اى كه اصلا اعتقاد بهاسـلام نـدارد، بـلكـه مضاد با اوست ، معذلك كلمات ايشان را در ديوارها برش استشهاد مىكردند و هر كسى به يك نحو از ايشان اسم مى برد. در زورخانه ها به عنوان يك پهلوان، در جنگ ها به عنوان يك جنگنده ، در مدارس به عنوان يك ارزشمند فقيه و در هر جايى كهمـلاحـظـه مـى كـنـيد به نظر هر يك و هر طايفه اى حضرت يك وضعى دارد و همه آنها را ازخـودشـان مـى دانند، الا البته بعضى كه اصلا اعتقادى به اسلام ندارند، لكن معذلك آنىكـه بـايـد بـاشـد ايـن معما حل نشده است و نخواهد شد. اين موجود يك اعجازى است كه نمىشود در اطراف او آن كه هست صحبت كرد، هر كس به اندازه فهم خودش و به اندازه نظرىكـه دارد در ايـن بـاب صـحـبـت كـرده اسـت و حـضـرت غـير از اين معانى است . يعنى ما نمىتـوانـيـم بـه آن جـايـى كـه بـتـوانيم از ايشان به آن جور كه هستند مدح كنيم . آن صفاتمـتـضـاده كـه در اشـخـاص نـمى شود باشد، در ايشان هست . از همين جهت است كه اين صفاتمـتـضـاده كـه هـسـت ، ايـن كـه هـر كـسـى يـك طـرفـش را گـرفـتـه اسـت وخـيـال مـى كـنـد كه ايشان او است . كسى كه عارف مسلك است و در راءس عرفاى عالم واقعشـده اسـت ، ايـن آدم در حـكـومـت دخـالت دارد، در صـورتـى كـه عرفاى معروف اصلا كنارهگيرى مى كردند. كسى كه در جنگ ها آن طور فعاليت داشته است معذلك در زهد و تقوا و كناره گيرى از خلق آن طور بوده است . چون ابعاد مختلف درش بوده است . هركسى يك بعدى از او را گرفته است و خيال كرده است كه بعد واقعى اين است و تاكنون آنبـعـدى كـه ايشان دارند، آن بعد معنوى اى كه ايشان دارند براى كسى كشف نشده است مگربـراى اشـخـاصـى كـه هـمـطـراز او هـسـتـنـد. از ايـن جهت در باره ايشان صحبت كردن از هرتـرتـيـبـى كـه بـاشـد، هـمـه اين چيزها را دارد لكن آن كه هست نمى شود صحبت كرد، نمىتـوانـيـم مـا صـحـبـت كـنـيم و لهذا بايد غمض عين كنيم از صحبت در باره ايشان و از ايشانبـخـواهـيـم كـه مـا را هـدايـت كـنـد و بـه آن راهـى كـه ايـشـان هـسـتـنـد، مـالااقل به بعضى اش برسيم . اگر هواهاى نفسانى در كار باشد اين منجر به اختلاف مى شود اما راجع به مسائلى كه مناسب است در اين روز گفتن ، من كمى اش را عرض مى كنم . ما الانگرفتارى هاى زيادى داريم كه همه مى دانيد. و مى دانيد كه همه قدرت هايى كه هستند بامـا مـخـالفـنـد. يـعنى قدرت ها دست به هم داده اند تا اسلام را كه مى بينيد در اين جاها يكنمونه اى ازش پيدا شده است بكوبند و نگذارند كه اسلام سر بلند كند. ما تكليفمان چىهـسـت ؟ در ايـن حالى كه همه با ما مخالفند، همه مى خواهند /ما/ همه ما را از بين ببرند، مىخـواهند ما را برگردانند به آن حالى كه يك نفر فرض كنيد كه سفير يا مادون سفير يككـشـورى بـتـوانـد هـمـه اوضـاع ايـران را بـه هـم بـزنـد، مـا را مـى خـواهـنـد بـه آنحـال بـرگـردانند. تكليف ما در اين وقت چى است ؟ خدا براى ما چه راهى معين كرده ؟ باز مابايد بنشينيم با هم مختلف باشيم ؟ باز با هم نزاع كنيم ؟ حالا من اين كه مى گويم نزاع، نـه ايـن كـه نـزاعـى هست و ليكن بايد جلوگيرى كنيم كه مبادا باشد. حالا فردا رسانههاى گروهى نگويند كه فلانى گفته است كه نزاع هست و الان در ايران جنگ است . يكى ازامـورى كـه آنـهـا درصـددنـد كـه هـمـيـشـه دامـن بـه آن بـزنـنـد، هـمـيـن كـه درداخل ايران نزاع سر قدرت است . اينها باز نشناختند اسلام را، نشناختند ايران را، نشناختندمـتـصـديـان امور در ايران را. خيال مى كنند كه يك دسته آن طرف ايستادند، يك دسته هم آنطـرف ايـسـتـادند همه دارند تو سر هم مى زنند كه يكى مى خواهد قدرت را براى خودش ،يـكى مى خواهد قدرت را براى خودش ، اين براى اين است كه نظر، نظر مادى است . وقتىنـظـر، نـظـر مـادى شـد هـمـيـن طـورهـا هـسـت . اگـر خـداى نـخـواسـتـه نظر مادى در بين ماهاحاصل بشود و ما نسيان كنيم خداى تبارك و تعالى را به توجه به دنيا و مقامات ، لاعلاجخواهد شد اختلاف . كسانى كه توجه به دنيا دارند، نمى شود اختلاف نداشته باشند، هركـسـى بـراى خـودش مـى خواهد. آنهايى كه اختلاف ندارند، آنهايى هستند كه به دنيا اعتناندارند، آنهايى هستند كه ارزش را بهش توجه دارند، آنها بينشان اختلاف واقع نمى شود.اگـر هـمـه انـبـيـا جمع بشوند و همه اوليا جمع بشوند، با هم اختلاف نمى كنند، يك كلمهاخـتـلاف نـدارند، لكن اگر دو تا كدخدا در يك ده باشد اختلاف پيدا مى كند، اگر دو عالمباشد (روحانى واقعا) صد عالم روحانى باشد، ممكن نيست با هم اختلاف داشته باشند. امااگـر دو عـالم بـاشد يا دو صورت عالم باشد كه بخواهد دكان درست كند براى خودش ،شكى نيست كه با عالم ديگرى كه باز آن هم همين جور است اختلاف پيدا مى شود. و همين طور اگر چنانچه سران يك كشورى براىخـدا كـار بـكـنـنـد، ايـنـها اختلاف نخواهند پيدا كرد و بايد توجه كنند كه گمان نكنند كهمـاءمـونند از اين كه به راه ابليس بروند. هيچ امرى يكدفعه نمى شود، به تدريج ، يكقـدم يـك قـدم انسان را مى كشانند به جهنم . از ابتدا نمى آيد نفس اماره انسان بگويد بيابرو جهنم ، يا ابليس بگويد بيا برو جهنم ، يا نفس اماره بگويد ياالله پاشويم دعواراه بـيـنـدازيم ، نخير. ابتدائا از اول شروع مى شود يك قدم جلو مى رود آدم ازش غفلت مىكـند، تبعيت مى كند، يك قدم ديگر جلو مى رود، يك وقت مى بيند كه سر از اين بيرون آوردكـه بـا هـم دارنـد اخـتلاف مى كنند. كه جلوى اين اختلافات را بگيريم ؟ تكليف شرعى ما،تـكـليـف عقلى ما، تكليف وجدانى ما اين نيست كه نگذاريم يك وقت خداى نخواسته بين اقشاراخـتـلاف پـيـدا بشود؟ او به اين است كه هواهاى نفسانى كم بشود، غير از اين راهى ندارد.اگـر هـواهاى نفسانى در كار باشد، اين منجر به اختلاف مى شود، ولو اين كه هر مقدار هميـك نـفـرى آدمـى بـاشـد كـه بـه ظـواهـر خـيـلى اعـتـقـاد داشـتـه بـاشـد و خـيـلى هـمدنـبـال ظواهر باشد، لكن وقتى كه در قلبش هواى نفسانى باشد قهرا آن هواى نفسانى اورا دنـبـال مـى كـند. اين هواى نفسانى در همه هست /نمى شود/ تعرضش نمى شود كرد، لكنبـعـضـى هـا مـهار مى كنند و بعضى ها مهار نمى كنند اين كه مى گويم در همه ، يعنى همهمردم متعارف نه اولياى خدا !!! همه توجه به اين داشته باشيد كه دنبال اختلاف نرويد مـا بـايد فكر اين معنا باشيم كه در اين كشور يك وقت خداى نخواسته به تدريج اختلافواقع نشود. همه پشتيبان هم باشيم . بنابر اين بگذاريم كه دندان روى جگر بگذاريم وهـواى نـفـسانى را زير پا بگذاريم و با هم خوب بشويم . اگر در قلب هم يك چيزى هستكـه الان نـمـى تـوانـد يـك آدمـى جـلويـش را بـگـيـرد، ولى درعـمـل قـدرت دارد بـه اين كه جلويش را بگيرد، جلويش را بگيرد. امروز تاءييد همه قشرهابـر هـمـه مـا لازم اسـت . مـا بـايـد از مـجـلس طـرفـدارى بكنيم ، مجلس هم بايد از همه ملتطـرفـدارى بـكـنـد. مـا بايد طرفدار دولت باشيم ، دولت هم بايد خدمت به ملت بكند. مابـايـد بـه هـمـه قـوايـى كه الان هستند تبعيت كنيم ازشان به اندازه اى كه بايد بكنيم وپشتيبانى كنيم ازشان به اندازه اى كه بايد بكنيم . آنها هم بايد از هم پشتيبانى بكنند.يـك دسـتـه بيايند بخواهند يك طرف بكشند، يك دسته هم يك طرف ديگر بكشند (در حالىكـه نـيـست الان ، اين طور دارند مى گويند) اگر خداى نخواسته يك جرقه اى پيدا بشود،خواهد دنيا اين را بزرگ كرد تا آن جايى كه بگويند ايران الان ديگر هيچ چيز درش نيست.
|
|
|
|
|
|
|
|