بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب اخلاق از دیدگاه قرآن پیامبر و عترت, سید حسین موسوى راد لاهیجى   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     FOOTNT01 -
     M-150001 -
     M-150002 -
     M-150003 -
     M-150004 -
     M-150005 -
     M-150006 -
     M-150007 -
 

 

 
 

 

next page 

fehrest page 

back page 

ترحم بر ايتام و تواضع از اوصاف بهشتيان است  
قال جعفر بن محمد الصادق عليه السلام : من اراد ان يدخله اللهعزوجل فى رحمته و يسكنه جنته فليحسن خلقه و اليعطى النصفه من نفسه و اليراحماليتيم و اليعين الضعيف و اليتواضع لله الذى خلقه . هر كسميل دارد كه خداوند او را مشمول رحمتهاى واسعه خود قرار دهد، و به نعمتهاى بهشتش متنعمگرداند و مسكن دهد، بايد اخلاق خود را نيكو نمايد و نسبت به خلق خدا با انصاف رفتاركند، و به ايتام ترحم نمايد و به كمك اشخاص مستضعف و ناتوان برخيزد و به پيشگاهخداوندى كه او را آفريده متواضع باشد.
خداوند انسان بشاش و گشاده رو را دوست ميدارد
قال ابى جعفر عليه السلام : البشر الحسن و طلاقه الوجه مكتسب للمحبة و قربة منالله (42)  امام باقر عليه السلام فرمود: بشاشت و گشاده روئى در برخورداجتماعى مايه جلب محبت مردم و قرب به خداوند است ، بدترين اخلاق ، اخلاقى است كهمردم از ترسش او را گرامى بدارند. پيامبر خدا عليه السلام فرمود: شر الناس يومالقيامه الذين يكرمون اتقاء شرهم (43)  بدترين مردم در قيامت كسانى هستند كهبه علت مصونيت و محفوظ ماندن از شرشان مورد احترام قرار گيرند. در اين مورد حضرترسول عليه السلام مى فرمايد: ويل لمن تزكيه الناس محافه شره .ويل و نفرين بر كسى كه مردم او را از ترس شرش تعريف و تمجيد نمايند.
به چند حديث در محور حسن خلق توجه فرمائيد:
جزاى حسن خلق ، بهشت و سوء خلق ، جهنم است
قالرسول الله عليه السلام : عليكم بحسن الخلق فان حسن الخلق فى الجنه لا محاله و اياكمو سوء الخلق فان سوء الخلق فى النار لامحاله . . پيامبر اكرم عليه السلامفرمود: بر شما باد به حسن خلق ،چرا كه سرانجام آن ، خواه ناخواه بهشت است واز بدخلقى ، بپرهيزيد، كه بد خلق ، خواه نا خواه در آتش است . و يا از على عليه السلام مىخوانيم : كفى بالقناعه ملكا و بحسن الخلق نعيما. (44)  دوام فرمان ، فرمائى در ملك ومملكت قناعت ، و سرمايه فناناپذير حسن اخلاق است قناعت درمقابل اسراف و زياده روى خود از اوصاف اخلاقى يك مؤ من است . در معرفى پيامبر خداصلى الله عليه و آله كه بهترين مؤ منان ، خوش خلق ترين آنان است ، مى فرمايد:
افضلالناس ايمانا احسنهم خلقا. گرامى ترين مردم از نظر ايمان شايسته ترين آنان ازنظر اخلاق است .
و يا حضرت امير توسعه روزى را منوط به اخلاق شايسته دانسته است و مى فرمايد: فى سعة الاخلاق كنوز الارزاق .
در خوشخوئى و خوش اخلاقى گنجينه هاى رزق و روزى نهفته است .
اخلاق شايسته معيار ارزشها است
على عليه السلام فرمود: رب عزيزاذله خلقه وذليل اعزه خلقه (45) 
چه بسا عزيزى كه زشتى خلقش وى را خوار و زبون ساخت و چه بسا فرومايه و پستىكه نكوئى خلقش او را شرافت و عزت بخشيد.
معيار ارزشها را با اخلاق شايسته و بر جسته مى سنجند.
صاحبان خلق نيكو، اجز قائم الليل و صائم النهار دارند
قالرسول الله صلى الله عليه و آله : ان صاحب قائم الخلق الحسن لهمثل اجر الصائم القائم (46) 
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: همانا براى صاحب اخلاق حميده اجر شب زندهداران به عبادت و تهجد، و ثواب روزه داران مى باشد.
اگر روزه داران و شب زنده داران در ميان بندگان خدا در روى زمين همچونگل زيبا و خوشبوئى هستند كه جز خير و رحمت و فيض و بركت و رائحه خوش و عطرمطبوع از ايشان به مشام نمى رسد، و آزار و اذيتى براى احدى ندارند، و تمامى دقائقزندگيشان با رضايت و خشنودى پروردگار مى گذرد، صاحبان خلق نيكو و راهيان راهانبياء و اولياء در ميان جامعه چنين اند، ايشان نيز با خلق شايسته خويش هم رضايت خالقمتعال و هم رضايت و خشنودى بندگان خدا را براى خويش تضمين كرده اند.
مكارم اخلاق مبعوث شدم
امام رضا عليه السلام : از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله :نقل مى نمايد كه حضرت فرمود: عليكم بمكارم الاخلاق فان اللهعزوجل بعثنى بها (47)  بر شما باد به مكارم اخلاق كه همانا خداوندعزوجل مرا به آن مبعوث فرموده است .
بعد از فرائض ، هيچ اعمالى برجسته تر از اخلاق حسنه نيست
امام صادق عليه السلام فرمود:
ما يقدم المؤ من على الله عزوجلبعمل بعد الفرائض احب الى الله تعالى من ان يسع الناس بخلقه .(48)  بعد ازفرائض دينى هيچ يك از اعمال مؤ من در پيشگاه الهى محبوبتر از آن نيست كه با مردم بهگشاده رويى و حسن خلق برخورد نمايد.
حد نهايى حسن حلق در انسان چيست ؟  
راوى گفت به حضرت صادق آل محمد عليه السلام عرض كردم : ما حد حسن الخلق ؟قال تلين جانبك و تطيب كلامك و تلقى اخاك ببشر حسن . (49)  حد حسن خلق چيست ؟حضرت صادق عليه السلام فرمودند: با مردم به نرمى و گرمى برخورد كنى ، پاك ومنزه و با كمال ادب سخن بگوئى ، و در مواجهه با برادرانت متبسم و گشاده رو باشى .تمامى صفات انبياء و اولياء در اين سه صفت ، اخلاقى نهائى حضرت امام جعفر صادقعليه السلام وجود دارد، هر كس اين سه نحوه برخورد اخلاقى را دارا باشدمثل آن است كه به اخلاق همه انبياء و اولياء متخلق شده است .
اغماض اشتباهات مردم بهترين صفات اخلاقى است  
يكى از راههاى ديگر علاج بيماريهاى اخلاقى فرو بردن غيظ و خاموش كردن شعله هاىغضب است . قرآن مجيد گوياى اين واقعيت است : والكاظمين الغيظ و العافين عن الناس والله يحب المحسنين . كسانى كه قوى النفس و حاكم بر غرائز خويش ‍ هستند موقعى كهخشمگين شوند خويشتندارند و بر خود مسلطاند و آتش غضب را در ضمير خود فرو مىنشانند و اين خود يكى از سجاياى مهم اخلاقى است . بعضى از افراد از اين حد بالاترند،غضب را اظهار نمى كنند و شعله خشم را در باطن خود فرو مى نشانند بعلاوه از لغزشكسى كه موجب خشمشان گرديده است عفو و اغماض مى نمايند. البته اين گروه مقام عالىترين دارند.
بعضى از افراد آنقدر در كرامت نفس بلند مرتبه و رفيعند كه از شعله ور شدن غضبجلوگيرى مى كنند از كسى كه بد كرده و موجب خشمشان گرديده مى گذرند و مورد عفوقرار مى دهند، تنها بدى را تلافى نمى كنند، بلكه شخص بدعمل را مورد عنايت و احساس قرار مى دهند، و اينقبيل بزرگوارى و كرامت نفس گاهى در افراد عادى مشهود مى گردد بطورى كه موجبشگفتى كسانى مى شود كه داراى بزرگوارى و علو درجات اخلاقى هستند. (50)  دراخلاق و محور آن مباحثى را از معصومين عليه السلام توجه نمايند.
اخلاق نيكو موجب طول عمر و آبادانى بلاد است  
قال الصادق عليه السلام : البر و حسن الخلق كعمران الديار و يزيدان فى الاعمار،فقيل له ما حد حسن الخلق ، قال تلين جانبك و تطيب كلامك ، و تلقى اخاك ببشر حسن امام صادق عليه السلام فرمود: نيكوكارى و حسن خلق شهر را آباد و بر عمرها مىافزايد. پرسيدند يابن رسول الله حدود نهائى حسن خلق چيست ؟ فرمود: اينكه رفتارنرم و ملايم با مجاور و همسايه ات داشته باشى ، و كلام و سخنانت را شايسته و پاك ازهر سرزنش و طنز و ملامت و دروغ و غيبت و... نمائى و با برادرت با وجه بشاش و خندان ومتبسم ملاقات كنى . با اين توضيح حضرت امام ، اخلاق وكل اخلاق را تبيين فرمود. قيل لاميرالمؤ منين عليه السلام : من ادوم الناس غما؟قال اسوء هم خلقا. از اميرالمؤ منين عليه السلامسئوال كردند چه كسى از همه مردم بيشتر به غم و اندوه مبتلا است ؟ فرمود: آنكه اخلاقشاز همه مردم بدتر است . واكنش اخلاق رذيله موجب غم و ابتلاى به اندوه فراوان است
خضوع به پيشگاه خداوند موجب حسن برخورد با مردم است  
قال جعفر بن محمد الصادق عليه السلام : من كان خاضعا فى السر كان حسنالمعاشره فى العلانيه حضرت صادق عليه السلام فرمود: آنكس كه قلبش را بخداسپرده و در برابر او خضوع و خشوع داشته باشد از آداب معاشرت و برخورد درزندگى با مردم نيز موفق و سعادتمند است . اخلاق اسلامى عبادت است ، لذا هر اخلاقىبايد براى خدا انجام گيرد از معصوم عليه السلام است كه فرمود: فعاشر الخلق لله ولاتعاشر هم لنفسك من الدنيا. با مردم براى خدا معاشرت كنيد ، كه به خاطر بهرهبردارى از دنيا معاشرت ننمائيد . بطور كلى هر كارى براى خدا و در راه تقرب بهخداوند باشد پاداش نيكو داشته و جزء اخلاق حسنه است ، و اگر هر صفت حتى پسنديدهبراى ارضاء نفس خويش و براى غير خدا بوده باشد واكنش سوء دارد. بنابراين اخلاقنيكو اجتماعى ما براى خدا باشد از اجر و پاداش شايسته برخوردار است .
اخلاق فردى خودشناسى و خودسازى است  
اساس اخلاق از خودشناسى و خودسازى شروع مى گردد. يعنى اگر در اخلاق فردى ،خودسازى نكنيم بنيان اخلاق فردى را از شناخت نفس خود آغاز ننمائيم هر گونه بحث ومذاكره و تدريس و تدرس و تعليم و تعلم و آموزش و پرورش مفيد فايده نيست و ارزشآنچنانى ندارد. پس شايسته است در اخلاق فردى ابتدا از فرديت و شخصيت شخص خود وشناخت خود و تزكيه و تقدس خود صحبت كنيم و محكى به خود بزنيم كه اگر ازناخالصيها رهايى يافتيم و در حقيقت خود را شناختيم پس ‍ آنگاه به اشياء خارج از كشورتن خود مى توانيم شناختى حاصل نمائيم . والا در پلهاول مى مانيم . امام على عليه السلام مى فرمايد: من عرف نفسه فقد عرف ربه . عارف بهنفس ، ميتواند عارف به رب باشد. يعنى كسى كه خود را نشناخت پروردگار خود را نيزنخواهد شناخت .
نقش ازدواج در اخلاق و انتخاب همسر  
در اينكه چرا ازدواج كنيم ؟ خواجه نصير در علل وعوامل تاءهل مى گويد: بايد كه باعث بر تاءهل دو چيز باشد، حفظمال و طلب نسل ، نه داعيه شهوت ، يا غرض ديگر از اغراض بلكه ديگرعوامل در جنب دو چيز قرار مى گيرد . خواجه نصير در انتخاب و اختيار همسر مى گويد: زنصالحه شريك مرد بود در مال و تسليم او در كدخدايى و تدبيرمنزل و نايب او در وقت غيبت . و در تعريف زن صالحه و اوصاف او گويد: بهترين زنانزنى بود كه در عقل و ديانت و عفت و فطنت و زيركى و حياء و رقت و كوتاه زبانى و اطاعتشوهر و بذل نفس در خدمت به او و ايثار رضاى خود به رضاى شوهر و وقار و هيبت وصولت و تجلى در نزد اهل خويش و عقيم نبودن ، و در ترتيبمنزل و تقدير و اندازه نگاهداشتن در انفاق هزينه و ادارهمنزل واقف و قادر باشد، و به مجامله و مدارات و خوشخويى بااهل خانه و خانواده ، و با شوى خود بسازد ومنزل را بيارايد و تدبير امور بنمايد سبب موانست و تسلى هموم و جلاى احزان شوهرگردد. (51)  بنابراين ، مرد پس از انتخاب و اختيار همسر شايسته و تفحص و تجسس دراوصافى كه براى زنان برجسته در قرآن و سخناناهل بيت اطهار آمده است ، در تدبير اداره چنين همسر و فراهم ساختن نياز و رفاهيات اوبكوشد، و با تدبيرى خاص در نگهدارى و تاءمين و نيازهاى او تلاش كند، و امكانات لازمرا براى او آماده سازد.
سعادت و خيرانديشى  
خير چيست و سعادت كدام است ؟ اين مسكويه صاحب كتاب طهاره الاعراق تفاوت بين دوموضوع را چنين بيان مى دارد: شيخ بزرگوار گويد: پيشينيان در معناى خير گفته اند:خير غايت اخيراست . و گاهى شى نافع را نيز خير خوانده اند، الا سعادت كه خير اضافىاست كه نسبت به اشخاص متفاوت بنظر مى رسد چنانچه بعضى از امور نسبت به بعضىسعادت و كمال است . در صورتى كه نسبت به ديگران اينطور نيست و... مولف كتاباخلاق و مترجم طهاره الاعراق گويند: خير مطلق يك معناى وجدانى است كه غايت حركت هرمحركى و مقصد هر فاعل مختارى است . كه افعال وى از روى اراده و اختيار صادر مى گردد،زيرا هر حركتى و عملى براى رسيدن به مقصدى است ، و هر فعلى براى انجام دادنغرضى است كه در نظر خير بنمايد هيچ عاقلى بدون غرض و فايده حركت نمى كند،نخستين تصور آن امر خير كه غايت و مطلوب وى است مى نمايد سپس از اينجا معلوم مى شودكه (خير و نيك ) امرى است مشترك بين تمام غايات كه هر كس غايتعمل خود را نيك و خير مى نامد. (52)  حكما و فلاسفه براى خير، معانى و اقسامى ذكركرده اند: از جمله ارسطاطاليس مى گويد: قسمتى از خيرات در نفس است و قسمتى در بدنو بعضى نه در نفس وجود دارد و نه در بدن . و يا مى گويد: بعضى از خيرات از جهتذات مؤ ثرند و بعضى از جهت غير و بعضى خيرشان هم ذاتيست و هم غيرى ، و بعضى ازجهت امر خارجى مؤ ثر مى گردد. و با بعضى حكما مى گويند: بعضى خيرات در هرحال خيرند (يعنى خيريت ، ذاتى آنها است ) و بعضى هنگام ضرورت و در بعضى اوقاتبراى بعض ‍ اشخاص خير مى گردند. و اين حكيم گويد: پاره اى از خيرات نسبت به تماممردم و در تمام حالات خيرند، و قسمتى از آنها نسبت به بعضى خير مى گردند. (53) 
مواساة و همزيستى مسالمت آميز  
اين اصطلاح كه بصورت كلمه تسالم در آراءاهل مدينه فاضله بكار برده شده است . معلم ثانى فارابى در همزيستى مسالمت آميزگويد: هر گاه دو طايفه و يا دو گرو دائما با يكديگر در جنگ و ستيز باشند و لكن ازلحاظ نيرو و قدرت برابر باشند مدتها اين وضع بين آنها ادامه يابد، لا جرم گاهى ايندو غالب و مغلوب ديگرى مى شوند. در نتيجه دير يا زود هر دو طرف مزه بدبختى ومغلوبيت را مى چشند، خوارى و ذلت را تحمل كرده و زندگى را با اين وضع دشوار و غيرقابل تحمل مى دانند، در اين صورت ناچار به صلح و تسالم دست مى زنند. معلم ثانى درموردى ديگر چنين معنى مى كند: اينكه هر دو دشمن مشتركى دارند كه هيچكدام به تنهايىنميتوانند در دفع آن اقدام كنند. بايد ما بين خود صلح برقرار كرده تا دشمن مشترك رادفع كنند و از شر آن راحت گردند البته در هر دو مورد هنگامى كه احساساستقلال كردند و خود را نيرومند و مستعد فتح يافتند و معاهدات را فراموش كرده و مجددادست به اقدامات تهاجمى و تهذيب خواهند زد. در مورد ديگر فرمود: اينكه براى انجام كارمهم كه منفعت و سود آنها در آن بسيار است و به تنهايى نتوانند بدست آورند و محتاج بهمعاونت و كمك ملت و امت ديگر داشته باشند در اين صورت نيز ضرورت زندگى ايجابمى كند كه با يكديگر تسالم كنند (مسالمت ورزند). (54) 
اخلاق فرماندهى و فرمانبرى  
معلم ثانى فارابى گويد: همانطور كه عضو رئيسه بدن بالطبع كاملترين و تمامترين اعضاء بدن است ، هم فى نفسه و هم در افعالى كه ويژه او است و او را در تمامامورى كه اعضاء ديگر با او مشاركت دارند برترين وكامل ترين آن مى باشند. در توضيح اين بيان مترجم بزرگوار دكتر سيد جعفر سجادىدر پاورقى آورده ، هم با لذات كامل بوده و هم درافعال خود، منظور اين است كه افعال و آثار او برتر، از كارهايى است كه ويژه رؤ ساىدرجه دوم است و در فضائل نيز شريف تر است و بالاخره از همه جهاتاكمل است . (55)  بنابراين اخلاق فرماندهى و رياست بر مردم ، همچون قلب بر سايراعضاء بدن صاحب امتياز مى باشد.
مكارم اخلاق 
كرامت نفس در وجود و بخشش و سخاوتهاى او خلاصه مى گردد.
سيادت و آقائى رهين سخاوت است  
بذل و بخشش از اوصاف كريمان است ولى اگر بقدر نسبى از آن صفت برجسته داراباشيم كه اين هم در دنيا نافع است و هم در آخرت . لا سيادة لمن لا سخاء له . (56) اميرالمؤ منين عليه السلام فرمود: سرورى و سيادت و آقائى نيست براى كسى كه سخاوتو بخشش ندارد. در جاى ديگر فرمود: لا يمكل الشرف الابالسخاء و التواضع . شرافتانسان ، كامل نگردد مگر بوسيله سخاوت و فروتنى . بنابراين صفات برجسته وشرافت انسان مرهون سخاوت و تواضع است كه اين هر دو موجبكمال انسان و شرف مرد مسلمان است .
از مال و انعامت بذل و بخشش كن  
در توصيف اين عمل برجسته حضرت امير عليه السلام مى فرمايد:

اذاجادت الدنيا عليك فجد بها
على الناس طرا انها تقلب
فلا الجود يفنيها اذا هى اقبلت
و لاالبخل يبقيها اذا هى تذهب
(57)  آنگاه كه دنيا به تو روى آورد، تو هم در راهخدا به دوست و دشمن ببخش . (كه اگر نبخشى ) نه سخاوت به هنگاماقبال دنيا، مال تو را نابود مى كنند، و نه آنگاه كه در مسير رفتنى استبخل آن را حفظ مى نمايد.
بهشت رهين سخاوت و جهنم مرهون بخل است
مردى بنام و شامى گويد: از امام رضا عليه السلام شنيدم مى فرمود: السخى قريبمن الله قريب من الجنه ، قريب من الناس ، و البخل بعيد من الله
بعيد الجنه بعيد من الناس
. (58)  سخاوتمند به پيشگاه خدامقرب است ، در بهشتمقرب است ، و در نزد مردم نيز از قرب و منزلت بسيار عالى برخوردار است ، چنانچهبخيل از خدا دور است ، از بهشت دور است ، و از مردم دور است و مردم هم از او دورند. خلاصهاينكه سخاوتمند عزيز است پيش هر كس ، و بخيلذليل است در نزد همگان . آنگاه وشا مى گويد از امام رضا عليه السلام شنيدم كه مىفرمود: السخى شجرة فى الجنه من تعلق بغصن من اغصانهادخل الجنه و فى روايه اخرى و البخل شجرة فى النار من تعلق بغضن من اقصانها ادتهالى النار . سخاوت درختى است در بهشت هر كس به شاخه اى از آن آويختداخل بهشت مى گردد، و بخل هم درختى است در جهنم و هر كس به آن آويخت جهنمى است .
عبدالله بن جعفر باغبان را از خود سخى تر ديد  
عبدالله جعفر از افراد كريم النفس و بزرگوار عصر خود بود، او در ايام زندگانىخويش خدمات بزرگى نسبت به افراد تهى است و آبرومند انجام داد، او بقدرى دربذل و بخشش كوشا و بلند نظر بود كه بعضى از افراد وى را در اين كار ملامت مىكردند و به او مى گفتند: تو در اين كار احسان به ديگران راه افراط در پيشگرفته اى .
روزى براى سركشى به باغى كه داشت با بعضى از كسان خود راه سفر در پيشگرفت ، نيمه راه در هواى گرم به نخلستانى سرسبز و خرم رسيد، تصميم گرفت چندساعتى در آن باغ استراحت نمايد.
غلام سياهى ، باغبان آن باغ بود. با اجازه غلام وارد باغ شد، كسانش وسائل استراحت او را در نقطه مناسبى فراهم آوردند، ظهر شد غلام بسته اى را گشود،جناب عبدالله جعفر ديد سه قرص نان در آن است ، هنوز غلام لقمه اى نخورده بود كهسگى وارد باغ شد، مقابل سفره نان نشست ، و از غلام درخواست غذا داشت .
او يكى از قرص هاى نان را بسويش انداخت و سگ گرسنه با حرص آن را در هوا گرفت وبلعيد و دوباره متوجه غلام شد، او قرص دوم و سپس قرص سوم را نزد سگ انداخت و سفرهخالى را بدون اينكه خودش غذائى خورده باشد برچيد، عبدالله كه ناظر جريان بود كهغلام پرسيد: جيره غذائى شما در روز چقدر است ؟
پاسخ داد: همين قرص نان كه ديدى . گفت : پس چرا اين سگ را بر خود مقدم داشتى و تمامغذاى شبانه روزت را به او خوراندى ؟ غلام پاسخ داد: آبادى ما سگ ندارد دانستم كه اينحيوان از راه دور به اينجا آمده است و سخت گرسنه است و براى من رد كردن و محرومساختن چنين حيوانى گران و سنگين بود.
عبدالله از اين عمل بسيار تعجب كرد، گفت پس خودت چه خواهى كرد؟ جواب داد: امروز رابه گرسنگى مى گذرانم تا فردا سه قرص نان را برايم بياورند.
جوانمردى و بزرگوارى آن غلام سياه مايه شگفتى عبدالله جعفر شد، و با خود مى گفت :مردم مرا ملامت مى كنند كه در احسان به ديگران تندروى مى كنم ، در حالى كه اين غلام ازمن به مراتب در احسان و بزرگوارى پيشتر و مقدم است .
عبدالله سخت تحت تاءثير بزرگوارى غلام قرار گرفت و مصمم شد او را در اين راهتشويق نمايد، از غلام پرسيد: صاحب باغ كيست ؟ .پاسخ داد: فلانى كه در روستامنزل دارد، گفت : تو مملوكى يا آزاد؟ گفت : من مملوك صاحب باغ هستم ، او فرستاد صاحبباغ را آورد، درخواست نمود باغ را با تمام لوازمش و همچنين غلام سياه به او بفروشد.مرد خواسته عبدالله را اجابت نمود و باغ و غلام را به عبدالله فروخت و بعد عبداللهجعفر غلام را در راه خدا آزاد كرد و باغ را هم به او بخشيد. جالب اينكه غلام بلند همت كهداراى سجاياى اخلاقى وجود و كرم بود، گفت : آن كان هذا لى فهو فىسبيل الله . اگر اين باغ متعلق به من مى شد، من آن را در راه خدا براى استفاده مردم قرارمى دادم . (59)  بزرگوارى و كرامت نفس نشانه تعالى معنوى وتكامل روحانى انسان است ، در پرتو مكارم اخلاق آدمى از قيود پست حيوانى رهائى مىيابد و بر غرائز و تمايلات نفسانى خويش مسلط مى شود، اگر دوستى و حسن فداكارىدر نهادش پيدا مى گردد و انسان بالفعل مى گردد و از كمالاتى كه لايق مقام او استبرخوردار خواهد شد.
ترحم به سگ ، زن بد نام را بهشتى كرد  
در شب معراج و سير بر بهشت ، پيامبر خدا مى فرمايد: اطلعت ليله اسرى على الجنهفرايت امراة زانيه ، فسالت عنها. فقيل انها مرت بكلب يلهث من العطش فارسلت ازارها فىبئر فعصرته فى حلقه حتى روى ، فغفرالله لها . (60)  در شب معراج بهبهشت اشراف يافتم ، در آن جا زانيه اى را ديدم ، پرسيدم : اين آلوده دامن چه عملى كردهكه بهشتى شده است ، پاسخ دادند: او بر سگى گذر كرده كه زبانش براثر شدتعطش از دهانش درآمده و پيوسته نفس مى زد، آن زن ازار و روپوش خود را بدر آورده و درچاهى كه در آن نزديكى بود آويخت ، و به آن تر كرد و در گلو و دهان سگ تشنه فشرد،؛او را سيراب كرد، خداوند بر اثر اين خدمت ، گناهان زن را بخشيد و (پس از توبه وپشيمانى از گناهان كه بعد از اين عمل خير براى او پيش آمد) او را بهشتى نمود.
سگ تشنه در داستان نظم سعدى  
يكى در بيابان سگى تشنه يافت
برون از رمق در حياتش نيافت
كله دلو كرد آن پسنديده كيش
چو حبل اندر آن بست دستار خويش
به خدمت ميان بست و بازو گشاد
سگ ناتوان را دمى آب داد
خبر داد پيغمبر از حال مرد
كه داور گناهان او عفو كرد
الا گر جفاكارى انديشه كن
وفا پيش گير و كرم پيشه كن
كسى با سگى نيكويى گم نكرد
كجا گم شود خير با نيك مرد
كرم كن چنان كت برآيد ز دست
جهانبان در خير بر كس نبست
اخبار به سخاوت بوسيله جبرئيل موجب اسلام كافرى شد  
در امتيازى كه خداوند براى سخاوتمند قائل است جدا موجب شگفتى است ، داستانى را امامصادق عليه السلام نقل كردند و مى فرمايد: گروهى از يمن به محضررسول خدا عليه السلام رسيدند، كه در بين ايشان مردى بود كه از نظر فهم وكمال از همه آنها برتر بود، و اين مرد در محاجه بارسول خدا عليه السلام مبادرت مى كرد، و در محاجه و مجادله ، پيامبر اكرم را به غضب درآورد تا جائى كه بين دو چشم پيامبر عرق بصورت نازنينش جارى و به زمين مى ريخت . فاتاه جبرئيل فقال ربك السلام و يقول لك هذارجل سخى الطعام ، فسكن عن النبى الغضب و رفع راسه وقال له لولا ان جبرئيل اخبرنى عن الله عزوجل انك سخى تعطم الطعام لشددت بك وجعلتك حديثا لمن خلفك . پس آنگاه جبرئيل بر پيامبر عليه السلامنازل شد و گفت پروردگارت سلام مى رساند و مى گويد براى تو كه اين مردسخاوتمند است و اطعام طعام مى نمايد؛ پس غضب پيامبر با شنيدن اين خبر تسكين يافت ، وسر مباركش را بلند كرد و به آن مرد فرمود: اگرجبرئيل از طرف خداوند خبر نمى آورد كه تو مردى سخى الطبع هستى واهل اطعامى ، هر آينه بر تو سخت مى گرفتم و جريان تو را داستانى و حديثى براىآيندگان تو قرار مى دادم . پس آن مرد عرض كرد به پيامبر، آيا پروردگار تو سخاوترا دوست مى دارد؟ حضرت فرمود: بلى . قال انى اشهد ان لا اله الا الله و انك رسول الله و الذى بعثك بالحق لا رددت عن مالى احدا (61)  آن مرد گفت : پس من شهادت مى دهم كه خدائى جز ذات اقدس حضرت اله نيست، و اينكه تو رسول او فرستاده او هستى ، و سوگند به همان خدا كه تو را به حق مبعوثبه رسالت نمود ، هرگز احدى را از مالم محروم ننمودم . اين بود معنا و اهميت سخاوت وجود و كرم ، كه همه انبياء و اولياء گرام به آن متصف بودند و سخاوتمندان را نيز دوستمى داشتند.
محبوبترين مردم نزد خدا نافع نشان براى مردمند  
پيامبر خدا عليه السلام فرمود: احب الناس الى الله انفعهم للناس . محبوبترين مردم نزدخداوند كسى است كه نفعش به حال مردم بيشتر باشد. حضرت على بن ابى طالب عليهالسلام مى فرمايد: ابلغ ما تستدر به الرحمته ان تضمر ان لجميع الناس ‍ الرحمه (62) 
رساترين چيزى است كه وسيله آن مى توانى رحمت الهى را به خود جلب كنى اين است كهدر باطن به همه مردم عطوف و مهربان باشى .
زيادى سخنت را امساك و زيادى مالت را انفاق كن  
قال رسول الله عليه السلام رحم الله امرء امسكالفضل من قوله و انفق من ماله پيامبر فرمود: رحمت خدا بر آن كسى كه از زيادىسخنش امساك كند و زيادى ، حرف نزنند، و زيادى مالش را نيز انفاق كند. چيزى كه بيشاز حد استفاده اش ‍ هست ذخيره ننمايد.
در فراز اول سخن درر بار حضرت رسول اكرم عليه السلام متمسك به سخن خودشان مىشويم كه فرمودند: قل الخير و الا فاسكت .
حرف حق بزنيد و الا ساكت بمانيد.
پس بهتر است آنچه كه نياز انسان را تاءمين مى نمايد بگويد و از سخن بيهوده و بىفايده كه شنونده را هم ملول مى نمايد، امتناع ورزد.
و در فراز دوم سخن آن حضرت ، شما اگر حقوق ماهيانه و كارمندى ، يا درآمد كشاورزى يافائده تجارت در بازار، يا هر درآمدى در روز و هفته و يا حقوق كارگرى تاءمينتان مىكند يا اندك ذخيره براى مخارج اتفاقى ، بهتر است مازاد آن را به رفع نياز محتاجانبزنى ، و نيازهاى برادران و خواهران دينيت را برآورده كنى .
در نزد فروتنان و دون صفتان اظهار عجز نكن  
از سخنان حكيمانه امير مؤ منان على عليه السلام كه به فرزندش حضرت مجتبى عليهالسلام توصيه مى نمود، فرمود:
لا تطلبن معيشه بمذله
و ارفع بنفسك عن دنى الطلب
و اذافتفرت فدا و فقرك بالغنى
عن كل اذى دنس كجلد الاحرب
فلرجعن اليك رزقك كله
لو كان ابعد من محل الكوكب
زندگى را از طريق ذلت انتخاب مكن ، خود را بالاتر از آن بدان كه از ناكس درخواستكنى آنگاه كه بيچاره شدى ، فقر خود را با بى اعتنائى به ناپاكان ، همانند پرهيزكچل (يا جرب گرفته ) از كثافت مداوا كن .
يعنى چنانكه آدم كچل يا جرب گرفته بايستى از كثافات پرهيز كند والا به انواعبيمارى مبتلا خواهد شد.
آدم پست فطرت را به منزله كثافت معرفى مى نمايد كه پرهيز و دورى جستن از او برهمه مشكلات فائز و فائق مى آيد.
در نتيجه اين بى اعتنايى به ناكس ها (و توجه به خداى عزيز) تمام رزقى كه از دستترفته است ، هر چند دورتر از جايگاه ستاره ها باشد بطور حتم به تو باز مى گردد.
اى آنكه ز فيض جام روزى خوارى
زنهار مكش ز بهر روزى خوارى
روزى تو مى رسد بهر وجه كه هست
گر صاحب احترامى و اگر خوارى
خدايا از مال دنيا و وسعتم بده كه محتاج به شر از خلقت احدى نباشم 
از دعاى مكارم اخلاق سيدالساجدين عليه السلام مى خوانيم كه عرض كرد خدايا: واغتنى و اسع على فى رزقك ولا تفتنى بالنظر و اعزنى و لا تتلينى بالكبر (63)  بارالها آنقدر مرا غنى بنما و از مال دنيا برخودارم كن به مردم نياز نداشتهباشم و روزيت را بر من وسعت بخش تا خانواده ام در گشايش باشند و مرا با نگاه والتفات به اموال ثروتمندان آزمايش منما و موجبات عزت نفس و رفعت معنويم را كه لازمهافراد با ايمان است فراهم نما و از تكبر و خود بزرگ بينى منزه و محفوظم بدار.
قرآن مى گويد: لله العزه و لرسوله و للمونين . (64) 
عزت براى خداوند است و براى پيغمبر خداست و براى افراد با ايمان مى باشد.
پيامبر عليه السلام فرمود: ليس للمومن ان يذل نفسه . (65)  شخص با ايمان حق نداردكه موجبات ذلت و خوارى خود را فراهم آورد.
اخلاق و ايمان 
حوائج مردم از برآوردن فزع قيامت در امان است  
قال ابوالحسن موسى عليه السلام : ان الله عبادا فى الارض يسعون فى حوائجالناس هم الامنون يوم القيامه (66) 
امام موسى كاظم عليه السلام فرمود:
براى خداوند در روى زمين بندگانى است كه در انجام حوائج مردم ساعى و كوشا هستند، واين بندگان در روز قيامت از سختيها و دشواريها در امان خواهند بود.
پيامبر خدا عليه السلام فرمود:
من قفسى لاخيه المومن حاجه فكانما عبدالله دهره
كسى كه حاجتى از برادر مؤ منش برآورده سازد مانند آن است كه روزگارى را به عبادتخداوند گذرانيده باشد.
در اين سعى سخن پراهميت ديگرى از پيامبر خدا عليه السلام مى خوانيم ، فرمود: من اصبحو لم بهتم بامور المسلمين فليس بمسلم
كسى كه روز خود را آغاز كند و اهتمام به امور مسلمين نداشته باشد مسلمان نيست .
و يا مى فرمايد: المسلم من سلم المسلمون من يده و لسانه .
مسلمان كسى است كه از دست و زبانش در امان باشند.
پاداش برآوردن حاجات مسلمانان فقط با خداست  
امام صادق عليه السلام فرمود:
ما قضى مسلم لمسلم حاجه الا ناداه الله تبارك و تعالى على ثوابك و لا ارض لكبدون الجنه (67) 
هر مسلمانى كه حاجت برادر مسلمان خود را برآورده سازد خداوند مى فرمايد: پاداش ايناقدام تو به عهده من است و هيچ پاداشى جز بهشت براى تو راضى نمى گردم .
رساترين عامل جلب رحمت خدا ترحم به خلق است  
على عليه السلام فرمود: البلغ ما تستدر به الرحمه تضمر لحميم الناس الرحمه. (68)  رساترين چيزى كه بوسيله آن مى توانى خدا را براى خود جلب كنى ايناست كه در باطن نسبت به همه مردم خير خواه و مهربان باشى . كه پيامبر خدا عليهالسلام فرمود: راءس العقل بعد الدين التودد الى الناس و اصطناع الخير الىكل بر و فاجر.
(69)  پس از دين ، و ايمان به خداوند سر آمد تمامىاعمال خردمندانه بشر دوستى و نيكى به همه مردم است ، خواه خوب و درستكار باشند وخواه فاسق و بدكار. پيامبر عليه السلام فرمود: اعلم انكل مكرمه تاتيها او صنيعه صنعتها الى احد من الخلق فانها اكرمت بها نفسك و زينت بهاعرضك و لا تطلبن من غيرك تشكر ما صنعت الى نفسك (70)  بدان هرعمل كريمانه اى كه انجام مى دهى و هر كار مهمى كه درباره يكى از برادران دينيت بجامى آورى ، با آن عمل بزرگ خودت را گرامى داشته و شرف انسانيت را به آن زينت مىدهى پس از غير خودت شكر. سپاس كار خوبى را كه براى خود انجام داده اى طلب مكن .تشكر و سپاسگزارى كار خيرت را هرگز از غير خداوند توقع مكن .
يار مظلومان و خصم ظالمان باش  
امير المؤ منين عليه السلام در ضمن وصيت به فرزندانش حسنين عليه السلام فرمود: كوناللظالم خصما و للمظلوم عونا. فرزندان من ، شما را توصيه مى نمايم كه دشمن ظالمانو يار مظلومان و ستمديدگان باشيد. پيامبر بزرگ اسلام عليه السلام فرمود: يقول الله عزوجل و عزتى و جلالى لانتقمن من الظالم فى عاجله واجل و لانتقمن ممن راءى مظلوما فقدر ان ينصره فلم ينصره (71)  خداوند مى فرمايد:به حضرت وجلالم قسم كه از ظالم در دنيا و آخرت انتقام مى گيرم و همچنين از كسى كهمظلومى را ببيند و قادر باشد به وى كمك كند و ياريش ننمايد.
مسلمان نيست كسى كه با مسلمانان مكر كند.  
ليس منا من ماكر مسلما. (72)  پيامبر اكرم عليه السلام فرمود: از ملت ما و از مسلماناننيست كسى كه با مسلمانى حيله و مكر نمايد. بعضى از حيواناتجنگل تكوينا مكار و حيله گرند، يعنى فقط از راه حيله و مكر و فريب مى توانند ادامه حياتبدهند، چه زشت است كه انسان تاج ( و لقد كرمنا بنى آدم ) بر سر دارد، چون روباهحيله گرى كند، و نان خود را به فريب دادن يعنى با كلاه سر مسلمانى گذاشتن ، ملئوتنمايد و چنين نانى براى عائله اش فراهم سازد، چه زشت است كه چنين انسانها در روزحشر، مثل روباه محشور گردند. حضرت صادق عليه السلام فرمود: المسلم و هو عينهو مراته و دليله و لا يخونه و لا يظلمه و لا يخدعه و لا يكذبه و لا يغتابه (73) مسلمان برادر مسلمان است و به منزله چشم او است خوبيها و بديهايش را به او مى نمايانديعنى همانند آينه است براى او، زشتيها و زيبايهايش را نشان مى دهد، و مسلمان راهنماىمسلمان است و هرگز به او خيانت نمى كند و بر او ظلم و ستم روا نمى دارد و در كارش بااو خدعه و نيرنگ بكار نمى برد، به او دروغ نمى گويد، و در غياب او غيبت نمى كند.
به درخواست خير هيچكس پاسخ منفى مده  
ابى جعفر امام باقر عليه السلام فرمود: ان ابى على بن الحسين عليه السلام اخذبيدى و قال افعل الخير الى كل من طلبه منك فان كان من اهله فقد اصبت موضعه و ان لم يكنمن اهله انت من اهله (74)  امام پنجم عليه السلام فرمود: پدرم على بن الحسين عليهالسلام دست مرا گرفت و فرمود: فرزندم به هر كس كه از تو درخواست نيكى كرد به اونيكى كن ، اگر اهليت داشت تو به راستى به حقيقت آن رسيده اى ، و اگر اهليت نداشت توبه اهليت خويش دست يافته اى .
هر چيزى كه براى خود پسنديدى ، براى غير نيز بپسند  
حضرت على عليه السلام به پيرمرد كه در محضرش بود درس اخلاق داد و فرمود: ياشيخ ارض للناس ما ترضى لنفسك و ات الى الناس ما تحب ان يوتى اليك . اىپيرمرد، درباره مردم به چيزى راضى باش ، كه براى خودت راضى هستى ، و بادگران طورى رفتار كن ، كه ميل داراى با تو آنچنان رفتار شود.
خداوند خير خواهان را دوست مى دارد  
على عليه السلام فرمود: ان الله سبحانه و تعالى يحب ان يكون فيه الانسان للناسجميله . خداوند دوست دارد مردم درباره همديگر خوب فكر كنند و خير خواه هم باشند.حضرت موسى بن جعفر عليه السلام فرمود: اناهل الارض لمر حومون ما تحابوا و اد و الامنه و عملو الحق . (75)  مردم روى كره زمينپيوسته در رحمت و شفقت بسر مى برند مادامى كه يكديگر را دوست بدارند، اداء امانت كنندو رفتارشان بر وفق حق و حقيقت باشد. و كسى كه نسبت به برادران دينيش از اسلامكردن مضايقه دارد هرگز انسان موفق و رستگار نيست .
بار رحمت اگر چه به يك جرعه آب صله كن  
صل رحمتك و لو بشربه من الماء. (76)  امام رضا عليه السلام فرمود: با ارحامتان صلهكنيد اگر به يك شربت آبى باشد. بنابراين صله رحم متضمن ديدار از رحم و اعطاءهديه اى مى باشد. خاصه اگر در راستاى خانواده هاى متنفذ و مالدار باشد شايسته استبا اهداء يك قطعه فرش يا يكدستگاه يخچال ،وسائل رفاهى ديگر كه فاقد آنند هديه برند و تا بدينوسيله صله رحم آنان از ارزشوالاى معنوى و رضا و خشنودى پروردگار مهربان برخوردار گردد.
اخلاق مؤ من با رحم خويش  
در قضاء حوائج مؤ من خاصه اگر رحم باشد ازرسول خدا عليه السلام است كه فرمود: من كان يومن بالله و اليوم الاخرفليصل رحمته . (77)  هر كس ايمان به خدا و روز قيامت دارد، پس با رحمتش صله كند،يعنى خويشاوندان خود را دوست بدارد و به آنان احساس لازم را بنمايد. ايضا از پيامبرخدا عليه السلام است كه فرمود: من احب ان يبسط له فى رزقه ، و يوخر له فى اجلهفليصل رحمه . (78)  اگر كسى دوست دارد كه روزيش زياد گردد و فراوان شود، واجلش تاءخير بيفتد پس بايد با رحمتش صله كند. يعنى صله ارحام روزى را فراوان سازدو عمر را طولانى كند، و در راءس كارهاى خير انسان است ، خاصه كه تواءم باحل مشكل رحم و تاءمين نيازمنديهايشان بوده باشد.
اخلاق مصاحبت و دوستى 
آنكه كه محبت دارد نزديك به شما است  
انتخاب دوست و مصاحبت در هر شرائط، لازم و ضرورى بنظر مى رسد، كه بدون دوستزندگى مشكل و ناگوار مى نمايد. لكن در انتخاب دوست چه وظيفه اى داريم ؟قال المعصوم عليه السلام : القريب من قربته الموده و ان بعد. (79)  نزديكان توبعنوان دوست تو با تو نزديكترند اگر چه وابسته به خويشاوندان تو نباشند. پسكسى كه دوستدار تو است با دوست داشتن قريب و نزديك است با تو، نه كسى كهفاميل و خويشاوند تو است ولى هيچگونه مودت و علاقه اى به تو ندارد، بهترين دوستشما، دوستان و دوستداران خداوند است
دوستت نزديكتر از من به من است
وين عجب تر كه من از وى دورم
اميرالمؤ منين عليه السلام فرمود: خير اخوانك من كثر اغضابه لك فى الحق .(80) بهترين برادر تو آن كسى است كه در راه حق بيشتر بر تو خشم گيرد و ترا از كارناپسند نهى نموده و باز دارد.
دوستانم ، معايبم را به من هديه كنيد.  
قال الصادق عليه السلام : احب اخوانى الى من اهدى الى عيوبى . (81)  امام ششمفرمود: بهترين برادرانم آن كسى است كه عيبها و نقائصم را به من هديه كنند. كسى كهمعايبت را مى نگرد و به تو براى اصلاح آن تذكر نمى دهد دوست تو نيست بلكه دوستچون آئينه است كه در نشان دادن عيبهايت ترا دعوت به دفع و و اصلاح آن مى نمايد. مؤ منآئينه و مراة مؤ من است كه با ذكر معايب او را از عيوباتش پاك مى سازد.
و پيامبر بزرگ اسلام عليه السلام مى فرمايد: خير اخوانكم من اهدى اليكم عيوبكم.(82)  بهترين برادران شما آن است كه عيوبتان را به شما هديه كند. يعنى در زدايشعيبها و ايرادها و نقايص از مؤ منان آنچنان توصيه شده كه ايراد و عيب و نقص از آنان بهمنزله هديه و تحفه و تحيت معرفى شده است .
در مصاحبت و دوستى با اكرام الناس  
پيامبر عليه السلام فرمود: اسعد الناس من خالط كرام الناس . (83)  سعادتمندترينمردم كسى است كه با كرام ناس و شريف ترين آنان مصاحبت و دوستى و مراوده داشتهباشد. اميرالمؤ منين عليه السلام فرمود: جمع خير الدنيا و الاخرة فى كتمان السر ومصادقه الاخبار. و جمع الشر فى الاذاعه و مواخاة الاشرار. (84)  خير دنيا و آخرتدر دو چيز جمع مى آيد پنهان داشتن اسرار، و دوستى با اخيار است و بدبختى دنيا و آخرتدر دو چيز (عكس آن ) خلاصه مى گردد، يكى فاش نمودن اسرار، دوم رفاقت با اشرار مىباشد. على عليه السلام مى فرمايد: عليكم بالاخوان فانهم عدة فى الدنيا و الاخرة .(85)  براى خود دوستانى از بين برادران دينى انتخاب كنيد، زيرا آنان ذخائر دنيا وآخرت شما هستند. و يا آن حضرت مى فرمايد: من تاءلف الناس احبوه . كسى كه در ارتباطبا مردم از در الفت و محبت وارد شود مردم او را دوست مى دارند.
سه صفت موجب امنيت است . 
ابى الحسن موسى بن جعفر عليه السلام فرمود: اناهل الارض لمرحومون ، ما تحابوا وادو الامانه ، و عملو الحق . (86)  مردم تمامى كره زميندر رحمت و آسايش هستند و خوب زندگى مى كنند ماداميكه داراى سه صفت باشند:اول آنكه يكديگر را دوست بدارند و نسبت به همديگر علاقه انسانى و نوعدوستى داشتهباشند، دوم آنكه در امانتهاى مالى به يكديگر خيانت ننمايند، سوم آنكه اعمالشان بروفق حق و عدل باشد.
دوست شايسته چون اعضاء مهمه بدن است .  
من فقد اخا فى الله فكانما فقد اشرف اعضائه . معصوم عليه السلام فرمود:كسى كه دوست پاكدل مؤ من خود را براى خدا با او دوستى داشته از دست بدهدمثل آن است كه شريف ترين اعضاء بدن خود را دست داده باشد. دوست شايسته بمنزلهدستها و يا قلب انسان است چه بسا دوست خوب با از دست رفتن حيات و زندگى انسانتهديد مى گردد. و يا فرمود: مواساة الاخ فيى اللهعزوجل تزيد فيى الرزق . مواساة و يارى رساندن به برادران دينى كه براى خدا باآنان برادرى دارد رزق و روزى آدمى را زياد مى نمايد.
چه نيكوست سينه ات از كينه برادرانت پاك باشد.  
اميرالمؤ منين عليه السلام مى فرمايد: طوبى لمن خلا عنالغل صدره و سلم من الغش قلبه . خوشا بحال آنكه سينه اش از كينه مردم خالى ، و دلشرا از بد انديشى برهاند و پاكيزه سازد. كه آن حضرت ايضا مى فرمايد: الحقد داء دوىو مرض موبى . كينه توزى ، ناخوشى مهلك و همانند و با است ، كه موجب هلاكت و ذوبشدن اين بيمار مى گردد و از درون او را مى خورد. حضرت امير عليه السلام فرمود: اذاختشم المومن اخاة فقد فارقه . زمانى كه انسان دوست خود را ناراحت و خشمگين ساخت زمينهجدائى و مفارقت با او را فراهم مى سازد. در تذكر به عيبهايت ، يكى ديگر از راههاىشناخت عيوب و نقايص اخلاقى از راه رفيق خوب و با ايمان تو است . چه او به صلاح وسعادت دوست خويش علاقمند است و به انگيزه خيرخواهى عيب او را بر وى ارائه مى كند واو را آگاه مى سازد كه تا او خود را اصلاح نمايد. على عليه السلام در اين باره مىفرمايد: ليكن اثر الناس عندك من اليك عيبك و اعانك على نفسك . (87)  البتهبايد مقدم ترين و سزاوارترين فرد از دوستان تو كسى باشد كه عيب هاى را به تواهدا نمايد و ترا در راه خير و سعادت يارى دهد. و بر همين اساس امام صادق عليه السلاممى فرمايد: احب اخوانى الى من اهدى عيوبى الى . (88)  بهترين برادران من كسى استكه عيوب مرا به من هديه دهد. حضرت صادق عليه السلام ششمين امام معصوم درس اخلاقزندگى مى دهد كه ما خود عيوبات همديگر را دوستانه تذكر دهيم ، و اين بهترين هديهاست .
براى هريك از شما سه دوست است . 
عن رسول الله عليه السلام : ان لا حدكم ثلاثه اخلاء. منهم من يمتعه بما سالهفذالك ماله ، و منهم خليل ينطق معه يلج القبر و لا يعطيه شيئا و لا يصحبه بعد ذلكفاوليك قرائبه و منهم خليل يقول : والله انا ذاهب معك حيث ذهبت ولست مفارقك فذالك عمله انكان خيرا و ان كان شرا. (89) 
براى هر يك از شما سه دوست و رفيق وجود دارد، يكى آن دوستى كه تو را از خواهشهايتبهره مند مى سازد و خواسته هاى ترا جامه عمل و تحقق مى پوشد و آن دوست دارائى تواست ، دوست ديگر آن است كه با تو همقدم و همراه است ، دوست ديگر آن است كه با توهمقدم و همراه است تا به هنگامى كه در خانه قبر وارد شوى و پس از دفن از تو جدا مىشود نه به تو چيزى مى دهد و نه با تو مصاحبت مى نمايد و آن اقرباى تو مى باشند،اما دوست سوم همراه انسان مى ماند و آن رفيق ،عمل ما است . حضرت فرمود كه عمل مى گويد: به خدا قسم ، هر جا بروى من با تو مى آيمو هرگز از تو جدا نمى شوم خواه عملت خوب و خير باشد و خواه شر و ناپسند.
آنچه خدا براى من خواسته دوست دارم
جابر بن عبدالله انصارى در هنگام بيمارى ، حضرت باقر عليه السلام (كه جوانىنورسته بود) عيادت كرد. حضرت از حال جابر پرسيد؟ در پاسخ گفت : اعيش والمشيب احب الى من الشباب و المرض من الصحه ، و الموت من الحيات .
زندگى را سپرى مى نمايم در حالى كه در نزد من پيرى از جوانى ، و بيمارى ازتندرستى ، و مرگ از زندگى بهتر و محبوبتر است .
فقال الباقر عليه السلام : اماانا: فان شيبنى الله تعالى فالشيب احب الى وانشابنى فالشباب احب الى وان امرضنيفامرض احب ، الى و ان صححنى فاصحه و ان اماتنيفالموت و انا انى فالحيواه فقبل الجابر وجهه عليه السلام (90)  پس آنگاهامام باقر ع به جابر فرمود: اما من اگر خدا پيريم خواست ، پيريم را خواهانم ، اگرجوانيم خواست ، بيمارى و اگر تندرستى ام خواست ، تندرستى را دوست مى دارم ، آنچه راكه براى من مى پسندد، همان را دوست مى دارم ، پس جابر چهره و روى مبارك حضرتش رابوسيد و گفت رسول خدا صلى الله عليه و آله راست فرمودند، آنجا كه او معضلات ورموز علم و دانش را خواهد شكافت ، چنانچه گاو نر زمين را براى زراعت مى شكافد.

next page 

fehrest page 

back page 

 

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation