بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب اخلاق از دیدگاه قرآن پیامبر و عترت, سید حسین موسوى راد لاهیجى   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     FOOTNT01 -
     M-150001 -
     M-150002 -
     M-150003 -
     M-150004 -
     M-150005 -
     M-150006 -
     M-150007 -
 

 

 
 

 

next page 

fehrest page 

back page 

اعتياد به الكل همانند بت پرستى است  
امام محمد باقر عليه السلام فرمود: مدمن الخمر يلقى الله كعابد وثن . شخصمشروبخوار كه اعتياد به شرب خمر شده مانند بت پرست خداوند را ملاقات مى نمايد.يعنى شرابخوار به فضاحت بى حيائى و بى شرمى گرفتار است ، حضرت امام صادقعليه السلام مى فرمايد: حرمت الجنه على مدمن الخمر. خداوندمتعال بهشت را بر معتاد مشروبات الكلى حرام نموده است ، يعنى كسى كه تا آخر عمرتوبه نكرده است ، در بى شرمى خود باقى و برقرار است . و يا آنكهرسول خدا عليه السلام : شرب خمر را در كنار استخفاف به صلوة آورده و فرمود: لاينال شفاعتى من استخف بصلاته و لا يرد غلى الحوض لا و الله لاينال شفاعتى من شرب المسكر و لا يرد على الحوض لا والله . (118)  به خداسوگند كسى كه نماز خود را سبك بشمارد، و كسى كه شراب بنوشد از شفاعت من بهرهمند نخواهد شد، و در حوض كوثر به من وارد نخواهد گشت . و در حديث ديگر پيامبر عليهالسلام فرمود: ملعون من جلس على مائدة يشرب عليها الخمر. از رحمت خدا به دور است آنكسى كه بر سر سفره نشيند كه در آن به شرب شرابمشغول شوند و شرب الكل كنند.
بى حياء دست بهر كار زشتى مى زند  
حياء چراغ قرمزى است كه در ورود بهر حادثه و خطر انسان راكنترل مى نمايد. رسول خدا عليه السلام فرمود: اذا لم تستحى فاصنع ماشئت . وقتى حياندارى ، پس هر كارى كه ميخواهى بكن . (119)  اگر پرده حيا و شرم دريده شود، آدمىدست بهر كار زشت و وقيحى خواهد زد.
حياء و ايمان مقرون يكديگرند  
پيامبر بزرگوار اسلام در مورد حياء مى فرمايد: ان الحياء و الايمان قرنا جميعا فاذاسلب احد هما تبعه الاخر. حيا و ايمان قرين و نزديك يكديگرند وقتى يكى را از اوگرفتند ديگرى همراه آن مى رود. حيا و ايمان ، لازم ملزوم يكديگرند، هر جا حياء باشد،ايمان هم هست ، حياء نباشد ايمان هم نيست .
طوق اسلام از گردن بى حياء برداشته شود  
حياء از برترين صفت اخلاقى است كه شرافت و شخصيت آدمى را تضمين نموده ، سعادت وخوشبختى او را حفظ و پاسدارى مى نمايد. لكن حياء اگر از بنده برداشته شود هلاكت ونابودى او مسلم است . معلم راستين اخلاق حضرت ختمى مرتبت مى فرمايد: ان الله اذاان يهلك عبدانزع منه الحياء لم تلقه الا مقينا ممقتا تزعت منه الامانه فادا منه الامانه لمتلقه الا خائنامخوفا نزعت منه الرحمه فاذا نزعت منه الرحمه لم تلقه الا رجيما ملعنا نزعتمنه ربقه الاسلام . (120)  خداوند وقتى بخواهد بنده اى را هلاك سازد، حياء را ازاو بگيرد وقتى حياء از او گرفته شود، منفور گردد، وقتى منفور شد امانت از او گرفتهشود، و همينكه امانت از او گرفته شد راه خيانت پيش گيرد، و مردم نيز به او خيانت كنند، ووقتى چنين شد ، رحم از او برخيزد، وقتى رحم از او برخاست مطرود و ملعون شود، در اينصورت طوق اسلام را از گردن او بردارند، اين است عاقبت بى حيائى و بى شرمى ، كهاز نعمت بزرگ اسلام و مسلمانى فاقد گردد.
جوان و اخلاق اسلامى 
اخلاق جوان مقتضى صلاح و فساد هر جامعه است . يعنى اصلاحات هر جامعه مبتنى برافكار و ايده نسل جوان آن جامعه استوار است ، بنابراين جوانان هر جامعه هر گاه ازاصلاح و سداد، و پاكدامنى برخوردارند آحاد آن جامعه ممكن است از صلاحيت و شايستگىبيشترى برخوردار باشند و هر گاه جوانان آلوده و آزاد و يله و رها باشند، فساد وفحشاء جنايت و اعتياد بيشترى به انواع مواد مخدر در آن جامعه شايع و فراوان مى گردد.جوان و كنترل غرائز: غرائز در بشر همچون همه موجودات جزء ذات و خلقت او است ، اماانسان در اعمال غرائز بى حد و مرز است . به هر چه كهتمايل پيدا كردند هيچ رداع و مانعى سر راه خود نمى بينند، و خود را به مطلوب خويش مىرساند. لكن بهائم و چهارپايان و هر حيوان ديگر بر مبناى تكوين و فطرت هرگز ازمرز خود تجاوز نمى كند، مگر به هدايت و راهنمائى انسانها نسبت به ديگر نوع خويشتجاوز جنسى مى نمايند. اين شعور در آنان حاكم است كه هر نوع از حيوانات با هم نوعخويش مى پردازد. اما انسان كه غريزه به جنس مخالف خود در او بايد با اندازه اى خاصاعمال شود، و از هر گونه افراط و تفريط و بى قانونى بايد خودارى كند، گاهىتمايلات غريزى و خواهش هاى نفسانى خود را به حد افراط مى كشاند، و با پيروى بىقيد و شرط از هواهاى نفسانى كنترل خود را از دست مى دهد و خود را به حد افراط مىكشاند، دست تعدى و تجاوز به حريم حيوانات نيز دراز مى كند، يعنى در آزادى غريزىاز حيوانات پا فراتر مى نهد، و تجاوز به غير جنسيت خود را صادر مى نمايد. وقتىقرآن در برنامه ريزيهاى خود به اوصاف انسانهاى مؤ من و متعهد مى پردازد پرهيز ازگناهان كبيره و اعمال شهوترانى هاى نابجا و افراطى را به شدت محكوم مى نمايد. ومى فرمايد: و الذين يجتنبون كبائر الاثم و الفواحش . (121) 
انسانهاى متعهد و مؤ من از كبائر و فواحش و گناهان كبيره اجتناب مى نمايند.
كنترل غرائز از اختصاصات يك انسان موحد و متعبد است ، شيخ اشراق سهروردى گويد:

چون باز كنم چشم سر، اى چشم سرم
جز بر رخ تو هيچ نيفتد نظرم
گفتى كه نخواهم كه به كس در نگرى
خود جز تو كسى كو، كه بدو در نگرم
اكنون ، اى جوان ، ببينيم كه رئيس مذهب شيعه حقه جعفريه حضرت صادقآل محمد صلى الله عليه و آله چه دستور العمل مى دهد:
لا تدع النفس و هواها فان هواها رداها. (122) 
حضرت امام فرمود: نفس خويش را با خواهشهاى گوناگونش آزاد مگذار، زيرا تمايلاتآزاد نابجا موجب هلاكت و سقوط او خواهد شد.
مبارزه با نفس بمنزله جهاد اكبر است ، كه جنگ با دشمن برون ، جهاد اصغر است .
عارف رومى گويد:
اى شهان كشتيم ما خصم برون
ماند خصمى زو بتر در اندرون
كشتن اين ، كار عقل و هوش نيست
شير باطن ، سخره خرگوش نيست
دوزخ است اين نفس دوزخ اژدها است
كو به درياها نگردد كم و كاست
هفت دريا را در آشامد هنوز
كم نگردد سوزش آن خلق سوز
هم نگردد ساكن از چندين غذا
تا ز حق آيد مر او را اين ندا
سير گشتى سير؟ گويد نى هنوز
اينست آتش ، اينست تابش نيست سوز
عالمى را لقمه كرد و در كشيد
معده اش نعره زنان هل من مزيد
چونكه جزو دوزخست اين نفس ما
طبع كل دارد هميشه جزوها
چونكه واگشتم ز پيكار برون
روى آوردم به پيكار درون
قدر جعنا من جهاد الاصغريم
با نبى اندر جهاد اكبريم
مراحل مبارزه را، اى جوان عزيز، از جنگ كوچك شروع مى كنيم وقتى به دشمن مسلح غلبهكرديم ، سپس توان مبارزه با دشمن قوى تر كه در درون ما است مى پردازيم . اگر درمبارزه با او از پا نيفتاديم آنگاه مرد ميدان نبرد، و فاتح و پيروزيم .
جهاد اكبر مجاهده با نفس است
امير مؤ منان عليه السلام فرمود: پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله گروهى از جيش وسپاه خود را جهت جنگ و جهاد با دشمن گسيل داشت ، وقتى كه سپاه اسلام پيروز برگشتند وبه محضر پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله راه يافتند، حضرت فرمود: مرحبا بقومقضو الجهاد الاصغر و بقى عليهم الجهاد الاكبر،قيل يا رسول الله و ما الجهاد الاكبر؟ قال : جهاد النفس ، ثمقال افضل الجهاد من جاهد نفسه التى بين جنبيه . (123) 
حضرت فرمود: مرحبا به قومى كه جهاد اصغر را به پشت سر افكندند، و اكنون جهادبزرگترى در پيش روى دارند.
گفتند يا رسول الله ، جهاد اكبر چيست ؟ فرمود: جهاد اكبر با نفس است ، سپس فرمود:بهترين جهاد آن است كه انسان با نفسى كه در بين پهلوهايش قرار دارد مبارزه و مجاهدهنمايد.
تو اى جوان روشنفكر و بيدار و هوشيار، وقتى سر افراز و پيروزى ، كه بر تمايلاتنفسانى خويش فائق آمده باشى . والا مغلوب و بيچاره اى . بنابراين از نفس ، اين دشمنهمراه غافل نباشيم ، و على الدوام از شر او به خدا پناه بريم ، و هرگز از او در اماننباشيم .
اگر از همه مكاتب جهان ، و از صاحب نظران عالم و رهبران روحانى و معنوى بخواهيم كه ازنفس سخن بگويند، خواهند گفت ، كنترل غرائز وتعديل نفسانى يك ضرورت قطعى و حتمى است ، و در زندگى بشر اجتناب ناپذير است ،با شناختى كه از نفس داريم ، و دانستيم طغيان نفس و فضاحتهاى كه در تاريخ بشريتبوجود آورده است ، اينك ببينيم با چه عواملى مى توانيم او راكنترل كنيم و جلو طغيان نفس را بگيريم ، كه حضرت يوسف با آن مقام بلند پيامبرى مىفرمود: و ما ابرى نفسى ان النفس لا مارة بالسوء الا ما رحم ربى . (124)  من نفس خويشرا از عيب و نقص مبرا نمى دانم زيرا نفس اماره انسان را به كارهاى زشت و ما ناروا وامىدارد جز آنكه خداوند به لطف خاص خويش آدمى را نگهدارد. بنابراين دركنترل غرائز بايد به خدا پناه ببريم تا از شر نفس سر كش مصون و محفوظ بمانيم
عقل عامل كنترل غرائز
يكى از عوامل مهم كنترل نفس عقل است كنترل نفس و غرائز بوسيلهعقل و درايت ، يكى از طرق نجات است عقل در محاسبه خويش آزادى انسان را محدود نموده توعواقب و خيم شهوترانيهاى ناروا و ناشايست را متذكر و مفاسد آن را به خاطر مى آورد، درنتيجه در باز دارى و كنترل و محدود كردن غرائز نقش مهمى را ايفا مى كند، در ارشاد وهدايت نسل جوان ، عقل و درايت ، دخالت مستقيم دارد.
حضرت على عليه السلام در رهنمودهايش فرمود:
فكرك يهديك الى الرشاد. (125) 
افكار عاقلانه ات تو را به راه صواب و شايسته هدايت مى نمايد.
بنابراين جوانان كه از نيروى خلاق عقل و درايتى كه دارا هستند، عواقب و نتايج هر گونهغرائز جنسى و شهوى كه از مسير حلال و طبيعى خارج است در نظر بگيرند و خود را بهجهنم سوزان فضاحت و رسوائى گناه نيفكنند، خاصة به مصداق بيان حضرت على عليهالسلام كه فرمود: كم من لذه ساعه اورثت خرنا طويلا ، چه بسا يك ساعتهواسرانى و كسب لذائذ خزن و اندوه طولانى در برداشته باشد و در شعر معروف مىگويد:
يك لحظه هوسرانى ، يك عمر پشيمانى از خاطر مباركتان نرود .
بنابراين عقل به معنى عقال و بستن و كنترل است كه با استدراك و تفقه جلو هر گونهكارهاى زشت را سد مى كند، و عواقب سوء اعمال زشت را بخاطر مى آورد، زيان و ضررمالى ، جسمى ، معنوى ، عرضى و ناموسى و ساير خسارتها را مى گيرد لذاعقل بزرگترين عامل جلوگيرى از شهوات نابجا است .
شما اى جوانان رشيد مسلمانان ، اى ياوران اسلام و انقلاب اى صاحبانعقل و درايت از عقل و درك خلاق و شكوفاى خويش بهره گيريد، و به كارهاى زشت و زنندهروى نياوريد، و از نتائج سوء تبهكاريها بهر اسيد و شخصيت هاىاصيل اسلامى و انسانى و خانوادگى خود را با لحظات زود گذر گناه و عصيان ، لكه دارنكنيد، و همه بياد آن ابر مرد قرن حاضر، حضرت امام خمينى (رضوان الله عليه ) باشيمو درود و سلام و ثواب بر روان پاكش نثار كنيم كه يكى از كلمات تاريخيش اين بود كهفرمود:
عالم محضر خداست در محضر خدا معصيت نكنيد.
اميد است با گوش دل و جان سخنان درر بارش را شنيده و آويزه گوش سازيم ، و ازعصيان و هر گونه گونه گناه اجتناب نمائيم .
در خاتمه اين بخش به سخن درر بار مولى الموحدين على بن ابى طالب عليه السلامگوش دل مى سپاريم كه ، فرمود:
ليس العاقل من يعرف الخير من الشر و لكنالعاقل من يعرف خير الشرين . (126) عاقل آن كسى نيست كه تنها نيكى را از بدى تشخيص دهد بلكهعاقل كسى است كه وقتى در مقابل دو بدى قرار مى گيرد آن را كه خطرش كمتر و شرشخفيف تر است بشناسد. از دو شر، اهم و مهم را براى منظور نظر داشته و از شر مهمتر بهمهم پناه ببرد، و اين وظيفه شرعى براى يك فرد متدين است كه مى خواهد دين خود را دراين جامعه حفظ نمايد.
اخلاق و امر خطير ازدواج 
يكى از نيازهاى فطرى و غريزى جوان ، تاءمين خواسته هاى جنسى و پاسخگوئى بهمسائل شهوى اوست . اسلام اين مشكل بزرگ جوامع بشرى را با مسئله ازدواجحل كرده و روح و فكر نسل جوان را و از تشتت و پراكندگى رهائى بخشيده است و زندگىانسانها را سر و سامان داده است .
جوان و امر خطير ازدواج  
ازدواج و امر تزويج يك سنت سينه ، و يك امر مهم اسلامى و انسانى است ، همه اديانآسمانى خاصه اسلام فوق العاده به آن اهميت داده است ، و ابواب زيادى در فقه شكوفا وپوياى شيعه براى امر ازدواج گشوده شده است . مسئله ازدواج و توالد وتناسل يك مسئله تكوينى و فطرى است . كه در تمامى موجودات عالم حتى در نباتاتنوعى لقاح و آميزش بوسيله باد انجام مى گيرد، در بين همه موجودات ،اصل بقا و موجوديت ، با خواست و مشيت خداى تعالى بوسيله لقاح ، توليدمثل يافته و از انقراض و فروپاشى محفوظ مى مانند. لكن اين فقط انسان است كه درناموس طبيعت براى او حسابى عليحده باز شده بر خلاف همه موجودات عالم كه غير ازقانون تكوين متكى به هيچ احكامى نيستند، چرا كه ازعقل و درايت انسانى محرومند در قوانين عالم وجود، همه چيز ازطفيل وجود انسانست ، همه موجودات را آفريدگار به خاطر انسان آفريده و انسان را براىخويش ، و شناخت و بندگى خود آفريده است و بنابراين همه چيز را براى انسان ، وانسان را براى خود آفريده است .
ابرو باد و مه خورشيد و فلك در كارند
تا تو نانى بكف آرى و بغفلت نخورى
همه از بهر تو سرگشته و فرمانبردار
شرط انصاف نباشد كه تو فرمان نبرى
و لذا امر مهم ازدواج و تشكيل خانواده براى يك زوج جوان ، قوانين پيچيده اى را در عالم ،به خود اختصاص داده ، و حقوق طرفين و قانون توالد وتناسل ، سرآغاز يك زندگى پرماجرا و پر طمطراقى را در بر دارد، خاصه اسلام و فقهشيعه اثنى عشريه از بدو ازدواج تا پايان و سرانجام زندگى قوانين و قواعدفراوانى را متذكر شده است ، و همه قوانين گسترده حيات و متعلقات آن از همين امتزاج دردنيا صورت گرفته و كليه مسائل عالم ماده در محور همين نكاح و عقد سنتى و مذهبى تحققمى يابد.
اما آنچه در ارتباط با بحث ما است ، اين ، كه جوان در امر ازدواج چه مسئوليت خطيرى رااحساس مى كند و در تشكيل خانواده چه ماءموريتى دارد؟ و اسلام اين شعريعت مقدس از جوان ،در انتخاب همسر چه خواسته است ؟
ابتدا مى نگريم به مسئوليت يك پسر جوان ، ببينيم كه او در انتخاب همسر بايد به چهخانواده اى روى آورد، از چه دخترى خواستگارى كند؟ آياجمال و زيبائى و يا تشخصات مادى به تنهائى كافى است ؟
به حديثى فوق العاده قابل اهميت توجه كنيد:
عده اى در محضر پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله بودند، گفتند: شنيديم كه آن حضرتفرمود:
بهترين زنان ، عفيفه اى كه همه زيبائيهاى خود را تقديم همسرش مى نمايد 
ان خير نسائكم الولود الودود العفيفه العزيزه فى اهلها، الذليله مع بعلها المتبرجهمع زوجها، الحصان على غيره التى تسمع قوله ، و تطيع امره و اذكا خلابها بذلت له مايريد منها، و لم تبذل كبذل الرجل (127) 
بهترين زنان شما آن زنى است كه ولود و فرزند آور باشد، و مهربان و عفيفه و عزيزدر اهل و خانواده اش بوده (بطورى كه همه اهل خانواده به او علاقمند باشند) و بايد او درمقابل شويش متواضع و افتاده باشد، براى تمتع و بهره ورى هر چه بيشتر بايد خود رابراى همسرش آراسته و مزين نمايد، و خود را در حصن حصين شوهرش قرار دهد، بطورىكه صوت و سخنش را بيگانه نشنود، آن زن پاكى كه سخن شوهرش را مى شنود و از اواطاعت مى نمايد، و هرگاه شوهر با او خلوت كرد، خود را در اختياركامل او قرار دهد، و همچون مردان كه بيش از يك همسر مى توانند اختيار كنند، او حق نداردبيش از يك شوهر داشته باشد، البته در زمان واحد.
خواننده محترم با ذكر اين حديث تمامى تكاليف و مسئوليتهاى يك جوان در انتخاب همسر ومادر شايسته براى فرزندان آينده اش روشن مى گردد اگر چه ذكر بعضى مطالب درحديث براى عذاب جوانهاى مجرد چندش آور است ، لكن حديثى با اين محتوى كه تمامىابعاد يك همسر شايسته را براى جوانان متعهد و مؤ من ، متذكر بشود كمتر بدست مى آيد.تا در انتخاب همسر همه اين شرائط را در رفيق هميشگى زندگى يعنى همسرتان پيداكرده و بيابيد، و در زندگى با او از رضايتكامل بر خوردار باشيد. يعنى زنى كه براى شما فرزند مى آورد، زنى با محبت ومهربان و خوشرو، و داراى عفت و پاكى دامن باشد، زنى كه در ميان اهلش عزيز و محبوباست ، و براى شويش نيز متواضع و افتاده است ، تمامى زيبائيها و تجملات و تزئيناتخود را براى همسرش و با او مى خواهد، خود را از غير شوهرش پوشانده و از بيگانه واجنبى مستور و مصون مى گرداند، نسبت به سخنان همسرش شنوائى دارد و مطيع و منقادشوهرش مى باشد و تمامى وجودش را درگاه تمتع ، باختصاص او در مى آورد و از هرگونه تمتع براى همسرش از خود مضايقه ندارد و به غير يك شوى در يك زمان نمىپردازد، نه چنانكه مردان مى توانند بيش از يك همسر استفاده نمايند. اين حديث شريفبيشترين شرائط يك همسر شايسته را در بر دارد، به يك روايت ديگر از حضرت صادقعليه السلام توجه مى نمائيم كه آن حضرت شرائط همسر خوب و ارزشهاى معنوى وتربيتى را چنين بيان مى فرمايد:
زن خوبش از طلا برتر، بدش از خاك بدتر است  
قال الصادق عليه السلام : انما المراة قلادة فانظرما تتقلد، و ليس للمراة خطر لالصالحتهن و لا لطالحبهن ، فاما صالحتهن فليس خطرها الذهب و الفضه هى خير من الذهب والفضه و اما طالحتهن فليس خطرها التراب ، . (128)  فرمود: البته زن قلاده اىاست براى مرد و شوهرش ، پس (اى جوان ) بنگر كه چه قلاده اى به گردنت مى اندازى .آنگاه حضرت امام ، زن خوب و بد را بدون عدل وبدل معرفى كرده و فرمود: براى زنان بد و خوب ، شايسته و ناشايسته بدلى نيست .اما صالحه اش بدلى طلا و نقره ندارد . يعنى با طلا و نقره نمى توان او را از نظر قيمتسنجيد، كه زن صالحه از طلا و نقره برتر و بهتر است .
و اما طالحه و بدشان با خاك معادله و مبادله نمى شوند، يعنى از خاك هم بدترند و خاكاز زن ناشايسته برتر و بهتر است .
بنابراين ، اى جوان ، اى پسر مؤ من و متعهد، شرائط همسرت را پيامبر و فرزندشحضرت صادق عليه السلام بيان كردند، شايسته است كه اين اوصاف پسنديده وبرجسته را در همسر آينده ات تفحص كنى ، و با بيدارىكامل ، ابتدا اين اوصاف برجسته را از خواهران او كه ازدواج كرده اند بيايى ، ثانيا دراوصاف مادر او، سپس در پدر او، كه مد نظرت هست بجوئى ، بلى در خانواده همسر آيندهات تمامى تعريف و توصيف انبياء و اولياء گرام را در امر زن شايسته جستجو كنى ، ازوجود مادر و خواهران تو كه از تدبير و هوشيارى كافى برخوردار باشند، زن ايده آلترا پيدا كن ، و پس از استشاره كامل در صورت ايمان به استخاره به كلام الله مجيد، كه
لا رطب و لا بس الا فى كتاب مبين ؛
هيچ تر و خشكى نيست مگر آنكه در كتاب خدا (قرآن ) وجود دارد، از خدا طلب خير كن ، تاآنچه از اوصاف برجسته كه با مشورت و نظرخواهى و تفحص بدست آورده اى بااستخاره و طلب خير از كتاب خدا قرآن كه يك مفسر شايسته ، عالم متعهد، گشوده گردد،محكمتر كنى و با توكلى خاص به جلو برو، و اين امر خطير ازدواج وتاءمل را با استغاثه و التحا به ذات پاك حضرت احديت وتوسل به ذيل عنايات خاصه اهل بيت اطهار عليه السلام آغاز كن . كه انشاء الله به همسرايدآلت دست يابى ، و به آن برسى .
بدان ! آنان كه اين معتقدات مقدس و اين افكار مذهبى و اعتقادى را به مسخره مى گيرند وامر ازدواج را سهل و آسان گرفته و در حقيقت زير بار اين همه توصيه و سفارش از قرآنو حديث نمى روند و امر ازدواج را بقدر تمايل دو حيوان و رسيدن به همديگر،تنزل داده اند، ازدواجى است كه بزودى به طلاق و جدائى گرائيده خواهد شد يا وجودفرزندان آلوده و معتاد روزگارشان را تباه مى گرداند.
بنابراين تو جوان معتقد و متعهد بايد به سهل انگار بهاى امر ازدواج اين گروه پوزخندزنى و افكار غلط آنان را تمسخر كنى ، بنا به قاعده و آيه لكم دينكم ولى دين هر كس به كيش و آئين خوبش عمل كند و تو برادر متدين و متعهد ومسئول به دين خود و به وظيفه خود در امر مهم نكاح و ازدواجعمل كن ، و آنگونه كه ديگران اسير ظاهر و تجملات ظاهرى هستند، از آن بپرهيز، چرا كهدنيا با همه ظواهرش آنان را فريفته ، و جز باجمال و زيبائى سر و سودا ندارند، جز خط وخال مهوشان و مهرويان ، چشمهاى شهوت انگيزشان را پر نخواهد كرد، ولى تو برادر مؤمن به سخنان گهربار پيامبرت ، گوش دل بسپار، و با چشم باطن بنگر، كه فرمود:
از زن زيباى بدسرشت بپرهيزيد  
قال رسول الله صلى الله عليه و آله : اياكم و الخضراء الدمن ،قبل يا رسول الله و ماالخضراء الدمن قال المرته الحسناء فى منبت سوء.
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود:
بپرهيزيد و اجتناب كنيد از علفهاى سبز مزبله ها، عرض كردند يارسول الله ، خضراء دمن چيست ؟! حضرت فرمود: زن زيبائى كه در خانواده بدسرشتىپرورش يافته باشد.
و پيامبر، زيبائى او را چون زيبائى علف كنار مزبله ها تشبيه نموده ، است كه ازطراوتى زيبا و قامتى رعنا برخوردار است ، ولى اين علف بدبو و متفعن است كه كه اگربراى گاو و گوسفند نيز بريزى ، نمى خورند. تو اى جوان از انتخاب اين چنين همسرىبپرهيز، كخ او نه به غرائز جنسى تو پاسخ مثبت مى دهد و نه خواسته هاى تو را عملىمى كند و نه مادرى شايسته براى فرزندان آينده تو است ، و اين چنين زنان را به اهلشواگذار، و تو اگر طيب و طاهرى ، پس به چراغ طيبات برو، كه براى تو زيبنده تراست .. اما پس از معرفى و بيان اوصاف نيكوى دختران و زنان شايسته و برجسته اسلامىكه پسران متعهد و مؤ من و طالب آنانند، اينك ببينيم كه اوصاف مردان و پسران شايستهچيست كه دختران متعهد و عفيف خواهان ايشان باشند؟ چونكه بحث ما در مورد مشكلات ازدواججوانان اعم از دختر و پسر است اكنون ببينيم كه دختران نجيب و با فضيلت چگونهشوهرانى انتخاب كنند؟ كه رضايت ايشان از نظر دينى و اخلاقى جلب گردد. آنچه كهنسلها را پاك كى گرداند، و جامعه را از لوث وجود جنايتكاران و بزه كاران و مجانين وديوانگان و ناقص الخلقه ها منزه و دور مى نمايد ازدواج سالم است و اگر روانشناسانريشه اين همه مفاسد اخلاقى و روانى و جنائى و بله و حماقت ها را بيابند و درصددحل اين مشكل برآيند، درمان بيماريهاى روانى و روحى جامعه را از راه ازدواج سالم خواهنديافت ، در اين صورت جامعه از وجود اين بيماران رهايى خواهند يافت . اما بيائيم خوددرصدد رفع اين مشكل برآئيم ، كه يكى از بهترين راههاى علاج و جلوگيرى از اينبيماريها، يعنى بيماريهاى جسمى و روانى و روحى . بيماريهاى اخلاقى مردم در جامعه ،ازدواج سالم است . ازدواج يك زوج سالم و مؤ من و متعهد كه مراعات همهمسائل اسلامى و انسانى و بهداشتى را بنمايند، اوصاف مطلوب و برجسته اخلاقى وتربيتى را در يكديگر بسنجند مشكل حل مى شود. بنابراين ، اى دختر، تو نيز در انتخابهمسر، و يك پدر شايسته براى فرزندان آينده ات ، با تفحص و، تحقق هر چه بيشتربكوش ، تا همسر ايده الت را پيدا كنى ، و اگر از اوصاف جوانان شايسته و بر جستهبخواهى هدايت و راهنمائى بشوى از سخنان پيامبر و اميرالمؤ منين وآل گرامشان در اين رابطه هدايت خواهى شد. ببينيد وقتى پيامبر خدا اخيار و شرار نساء وبهترين و بدترين زنان را تعريف مى كرد، سئوال كردند از مردان نمى فرمائيد فرمود:الا اخير كم بخيار رجالكم ؟ آيا خبر ندهم شما را به بهترين مردانتان ؟ همه گفتند: بلىيا رسول الله .
بهترين مرد شما از پدر و مادرى شايسته است  
ان من خبر رجالكم التقى النقى السمح الكفين السليم الطرفين ، البر بوالديه ولا يلجى عياله الى غيره . البته از بهترين مردانتان انسانهاى با تقوى و پاكسرشتى هستند كه از دست باز، و سخاوت و سماجت برخوردارند، و از پدر و مادر سالمىبهره مند و در خدمت به والدين و نيكى به آنان معروفند.. ازاهل و عيالشان براى دريافت كمك هاى مالى و غيره به غير مراجعه نمى كنند. (توجهفرمائيد كه سليم الطرفين پدر و مادر سالم و متعهد و تندرست است ) هم از نظر جسمانىو هم از نظر روحانى و روانى . سپس پيامبر اكرم عليه السلام خطاب به يارانش فرمود:شما را به بدترين مردانتان خبر ندهم ؟ راوى مى گويد: بلى يارسول الله ، فقال : ان من شر رجالكم البهاتالبخيل الفاحش ، الاكل وحده المانع رفده ، الضارب اهله و عبده الملجى عياله الى غيرهالعاق بوالديه . (129)  سپس حضرت فرمود: همانا از بدترين مردانتان بهتانزننده بخيل و فحاش و بد زبانند و آنان به تنهائى غذا مى خورند. و مهمان را از خود مىرانند ( اين اوصاف حكايت از بخلشان مى نمايد)اهل و عيال و خدمتكاران را ضرب و شتم مى كند، كه عيالشان ببه غير مراجعه مى نمايند، واينها به عاق والدين گرفتارند. و شما اى دختران و پسر جوان ، اگر شرائط صحيحانتخاب همسر را رعايت نكنى با فرزندانى ناقص و بد اخلاق و به سرعت جنايتكار مواجهشده و به جامعه خيانت كرده اى ؟ پس تو اى دختر در انتخاب همسر، فقط بهپول و جمال ، مقام و قيافه نظر و توجه نداشته باش كه اين همه اوصاف ، و بىفضيلت اگر بى تقوى باشند به پشيزى نمى ارزند كه اميرالمؤ منين عليه السلامفرمود: يبغى للعاقل ان يحترس ‍ من سكرالمال و سكر القدره و سكر العلم و سكر المدح . سكر الشباب فانلكل ذالك رياح خبيثه تسلب العقل و تستخف الوقار. (130)  شايسته است انسانعاقل خويشتن را از مستى ثروت ، و مستى قدرت ، و مستى علم و دانش واز مستى شايستگى وبعضى اوصاف خوبى اگر در او باشد، و از مستى جوانى و زيبائى ، مصون و محفوظنگهدارد زيرا هر يك از اين مستى ها رائحه و بوى خبيثه و پليدى دارد كهعقل را زايل و آدمى را خفيف و ذليل و بى وقار و بى شخصيت مى گردانند.آرى اين اوصافموجبات مستى او را فراهم مى نمايد و لذا چنين مردان و شوهران به درد زندگى يك دخترشايسته و نجيب و اصيل نمى خورد و موجبات بدبختى او را در جامعه و خانواده فراهم مىسازد، و فرزندان چنين مردى از اخلاق سالم انسانى برخوردار نخواهند بود، و اگرزنانى داراى نجابت و اصالت به همسرى اين چنين مردان ناپاك در آيند، غالبا تحتتاءثير اخلاق سوء در مى آيند. و آفات سنگينى براىنسل هاى بعدشان در جامعه خواهند داشت و در نتيجه جامعه اسلامى و اخلاق انسانى دو بهانحطاط و جاهليت مى گرايد. الا اندكى از دختران و زنان پاك مى توانند بر چنين محيطناپاك خويش مسلط شده و در فرزندان خويش هم تاءثير مثبت اخلاقى و تربيتى بگذارندو به جامعه خدمت مى كنند، طبق اين بيان بهترين مردان از طرف پيامبر عليه السلام مردناپاك و شايسته ايست كه سليم الطرفين يعنى داراى پدر و مادر شايسته و سالم باشندكه اين دو با شايستگى هاى خود قادر به تربيت فرزندان شايسته و سالم در جامعه مىتوانند باشند. شما جوانان عزيز اعم از دختر و پسر، درتشكيل خانواده طيب و طاهر و سالم رعايت مسئله مهم ازدواج (سليم الطرفين ) را بنمائيد كهتا بتوانيد از آغوش پاك خود، فرزندان سالم و برجسته اى را به جامعهتحويل دهيد. مطمئن باشيد اگر ايمان داريد، و از آن به خوبى پاسدارى مى نمائيد، وآرزو داريد كه در دامن پاك خود فرزندان مؤ من و معتقد بپرورانيد، بناچار بهدنبال يك جوان مؤ من بگرديد و او را از فاميل و يا آشنا و بيگانه بجوئيد، وقتى ببهايمان او ايمان داشتيد ممكن است بعضى از شرائط مادى و اجتماعى را نداشته باشد، ولىبخاطر ايمان كه بزرگترين سرمايه و شرف دنيا و آخرت است ازدواج با او را غنيمتبشماريد و با او ازدواج كنيد و پيوند مقدس زناشوئى را با او ببنديد كه به صلاحدنيا و آخرت شما است . ببينيد كه بيگانگان متخصص و روانشناس در مورد ايمان چه مىگويند؟ ايمانى كه ملاك يك ازدواج سالم است . ويليام جيمز پدر روانشناسى جديد واستاد فلسفه در دانشگاه هاروارد مى گويد: ايمان يكى از قوائى است كه بشر به مدد آنزندگى مى كند، و فقدان كامل آن در حكم سقوط بشر است .
بى ايمانى دنيا را لغو و بيهوده مى نماياند  
و دانشمندان ديگر (جان ، بى كانول ) مى گويد: بى ايمانى بخصوص از اين لحاظ رنجآور است كه دنيا و هر چه را كه در او است در نظر ما لغو و بيهوده و ناپايدار جلوه مى دهد،در صورتى كه صاحب ايمان در آفرينش و در زندگانى منظور و مقصودى مى بيند گرچه نتواند آن را به ديگرى ثابت كند. ايمان ستونى است كه ما را در طوفان روزگار ازافتادن و مغلوب شدن نگاه مى دارد، مقياس عظيمى است كه چون همه چيز را با او بسنجيمبه حقارت و ناچيزى هر چه از خوشى و ناخوشى به ما دست مى دهد با آسانى پى مىبريم . نه در ناخوشى مقهور و بيچاره مى شويم و نه در خوشى مغرور و گمراه ، كسىكه مذهب ندارد غريقى است كه مدام در درياى شك و ترديد و بى تكليفى دست و پا مىزند، خوب را از بد و مفيد را از مضر و راست را از دروغ نمى تواند جدا كند. هر روز و هرساعت عقيده اى دارد و با خود و با طبيعت و با اهل دنيا پيوسته درجدال و كشمكش است .
مردانى و زنانى مى خواهند به خدا برسند  
دكتر الكسيس كارل مى گويد: امروز نيز مانند همه اعصار در همه كشورها مردان و زنانىوجود دارند كه زيستن براى آنان ناكافيست و حيات در نظرشان پر بهارترين مواهب نيست، آنان تشنه جمال و وارستگى و عشقند و مى خواهند به خدا برسند.
به پرسشهاى فلسفه جز پاسخهاى كوچكى نداده اند، نه سقراط، و نه افلاطون ، موفقبه تسكين اضطراب بشريت در برابر راز زندگى نشدند. فقط مذهب ، راهحل كاملى براى مسئله بشرى پيشنهاد كرده ، و در طى قرون متوالى كنجكاوى اضطرابآلودى را كه مردم نسبت به سرنوشت خود داشته اند تسكين داده است . الهام مذهبى و توجهبه خداوند ايمان ، موجب يقين و آرامش مى شود.(131) 
شما اى پسران و دختران ، اى سرمايه هاى انقلاب ، اى شكوفه هاى بهار آزادى ، شمامحصول خون مقدس شهداى انقلابيد، شما ثمره پرفيض و بركت نهضت امامراحل مى باشيد ، شما تشنگان آب زلال ايمان و تعهد و عقيده ايد، شما ببينيد كه اسلام چهالگوئى براى مدينه فاضله و تشكيل خانواده هاىاصيل اسلامى و ايمانى دهد؟ حيات اصلح را از كجا بيابيم ؟ و جامعه برين را چگونهبوجود آوريم .
آيا جز از راه ازدواجهاى صحيح و معقول مى توان پايه گذارى كرد؟!و اساس يك زندگىنوين انسانى و اسلامى و اخلاقى را بنيان نهاد؟ هرگز، مبنا را هميشه ايمان و تهذيب نفسو عقيده سالم قرار دهيد، و ازدواجها را بر معيار اسلامى و اخلاقى بنيانگذارى كنيد، ازتحير و دودلى و ترديد و تشكيك از عالم بى دينى و بى ايمانى بدر آئيد، و با اهدافمقدس ديندارى و عقيده پاك اسلامى به وداى يقين پا گذاريد و يك زندگى مشترك مقدساسلامى را با حفظ مسئوليتهاى خطير آن در تربيت كودكان معصوم آينده ات پى ريزىكنيد، و از عالم تمدن و تجدد كه عالم تخيل و تعيش كاذب است و در حقيقت بشريت را بشدتفريفته است و همه را به غرقاب هلاكم ابدى در دنيا و عقبى گرفتار ساخته از تمدن وفرهنگ غلط غرب بپرهيزيد، و زرق و برق زودگذر دنيا كه امر زندگى مقدس مشتركتانرا به تاءخير مى اندازد، بدور اندازيد و بهار نوجوانى و عنفوان شباب و شكوفائىشما را به شتاء و زمستان خزان مبدل نموده و ضعيف و ناتوانتان مى كند و به مشكلات پىدر پى گرفتارتان مى نمايد. موانع و ايرادات بيجا و بى اساس را كه در سرنوشتازدواجتان فوق العاده مؤ ثر است بدور اندازيد، و هر چه زودتر پيوند مقدس ازدواج رامنعقد نمائيد و همه مشكلات و ايرادات را بى پشتيبانى امام زمان (ع ) وتوكل به ذات اقدس احديت ، دفع و رفع نمائيد. خاصهمشكل كمبودها و محدوديتها را كه (يغنيهم الله من فضله و الله واسع عليم ) خداوند بهفضل خود به شما بركت و وسعت مرحمت بفرمايد.
از زيبائيهايتان در راه خشم خدا بكار نگيريد  
دهنده اى كه به گل نكهت و به گل جان داد
به هر كس آنچه سزا بود حكمتش آن داد
دو سالك متشابه سلوك را در عشق
يكى به وصل بشارت ، يكى به هجران داد
به شكرين دهنان داد، از سخن نمكى
كه چاشنى به نباتات شكرستان داد
به باغ حسن سيه نرگس ، چو چشم انگيخت
به آن بلاى سيه ، خنجرى چو مژگان داد
به چشمهاى سيه ، شيوه اى زنا ز آموخت
كه هر كه خواست به آن شيوه دل دهد، جان داد
به ناز داد سكونى ، كه وصف نتوان كرد
به عشوه طى لسانى ، كه شرح نتوان داد
به هر كه در طلب گنج لايزالى بود
گليم مختصر فقر و كنج ويران داد
به هر يكى ز سلاطين به صورتى ديگر
بسيط عرصه اى اندر بساط دوران داد
چو پادشاهى اقليم ، صورت و معنى
زياده ديد از ايشان به مير ميران داد
در امر ازدواج به خدا سوءظن نداشته باشيد  
قال الصادق عليه السلام : من ترك التزويج مخافه العيله فقد اساء بالله الظن . (132)  امام صادق عليه السلام فرمود: كسى كه ازدواج را از ترس معيشيت ومخارج ، ترك كند به خداوند بدگمان است ، و به رزاقيت خداوند سوءظن دارد اسلام نهتنها در ازدواج از خرج و هزينه زندگى ، پيروان خود را نمى ترساند، بلكه تحريصبه ازدواج نموده و بوسيله نويد بركت و زيادى روزى به او مى دهد. پيامبر عليه السلامفرمود: التمسو الرزق بالنكاح . (133)  بوسيله نكاح و ازدواج روزى بيابيد و بركتبجوئيد. در شريعت اگر كسى بخاطر عفت نفس از شهوات حرام ، ازدواج كند خداوند كمك ويارى او را ضمانت نموده است ، صاحب شريعت پيامبر عليه السلام مى فرمايد: حق علىالله عون من نكح التماس العفاف عما حرم الله . (134)  هر كه ازدواج كند و زن بگيردبه اين منظور كه از محرمات بر كنار ماند، خدا حق خود را مى داند كه او يارى كرده وتاءمينش نمايد.
زنان بيوفا نه صدق دارند نه صفا  
به استثناى زنان شايسته و برجسته عالم جنس ، زن تكوينا آسيب پذيرتر از مردآفريده شده است ، ناگفته نماند كه جبلت زن و فطرت زن بودن ايشان اقتضاء دارد، كهچنين باشند، و از دلائل زنده ، يكى بيان حضرت امير عليه السلام است كه مى فرمايد:
دع ذكرهن فما لهن وفاء
ريح الصبا و عهودهن سواء
يكسرن قلبت ثم لا يجبرنه
و قلوبهن من الوفاء خلاء
زن و حرف آنان را كنار بگذار، رها كن ، زيرا كه ايشان وفا ندادند، باد صبا (كه ازمشرق مى وزد) با عهدهاى ايشان در يك رديف هستند مساوى همند. حضرت امام فرمود: قلب رامى شكنند سپس آن شكستگى را جبران نمى كنند، چرا كه قلبهاى آنان از وفا (و مهربانى )خالى است .
اى دل مكن از عهد زنان هرگز ياد
باشد همه عهدهاى آنان چون باد
در بزم وفا شيشه دلها شكند
از دست وفاى اين جماعت فرياد
ازدواج كن ، والا هميشه در گناهى  
قال نبى اكرم عليه السلام : تزوج والا فانت من المذنبين . (135)  ازدواج كن و گرنه ازگناهكاران به حساب مى آيى . پيامبر اكرم عليه السلام در مورد ازدواج فرمود:النكاحسنتى فمن رغب عن سنتى فليس منى . ازدواج سنت و آئين من است ، پس كسى كه پشت كند ازآئين من او از من و متدين به دين من نيست . مسلمان نيست كسى كه از اين آئين مقدس پشت كند،چرا كه او هميشه در گناه است . كه در جاى ديگر فرمود: شرار امتى عذابها. (136) بدان امتم عذبها هستند. ازدواج موجب تسكين خاطر است و در اجتناب و پرهيز از گناهان آدمىرا موفق مى گرداند، پشت كردن از ازدواج پشت كردن از دين است ، و كسى كه از دينرويگردان است يعنى از مسلمانان نيست .نتيجه اينكه بدترين امت عذاب و آنهائى هستند كههمسر ندارند و ازدواج نمى نمايند. چه مردان باشند و چه زنان ، در امر ازدواج و بىرغبتى از آن موجب فساد و گناه در جامعه خواهند بود.
اخلاق رازدارى 
بعضى گفتارها، كردارها، از اشخاص امانت است . و بايد در حفظ اين رازها كوشيد و فاشنكرد، (المجالسه بالامانه ) آنچه در مجالس بميان مى آيد امانت است . در ابعاد مختلفسير و زندگى پر ماجراى او اسرار و نهانيهائى وجود دارد كه با علم و اطلاع از آنماءمور به افشاء و پرده درى نيستيم . راز دارى امام سجاد عليه السلام در معنا و مفهوم اينعنوان چنين مى خوانيم : مردى به حضرت فرمود: فلانى درباره شما مى گويد كه علىبن الحسين عليه السلام مردى گمراه و اهل بدعت است ؟ امام سجاد عليه السلام به وىفرمود: حق مجالست آن مرد را رعايت نكردى كه گفته او را براى مننقل نمودى و همچنين حق مرا نيز ادا نكردى از اين جهت كه از برادر من به من خبرى گفتى كهنمى دانستم ، سپس چند جمله اى براى آگاهى او و ديگر افراد كه بعدا مى شنوند فرمود:مرگ در بر گيرنده تمام ما انسانها است و روز بعث و روز حشر ما است و قيامت وعده گاه مااست . و در آن روز خداوند بين ما حكم خواهد كرد. يعنى در روز حشر و قيامت مشخص مى گرددكه گمراه و اهل بدعت كيست ؟ در همين رابطه است ، مردى حضور امام عليه السلام آمد عرضكرد: فلانى پسر عمويت از شما سخن گفت و از هيچ بدگوئى فروگذار نكرد. امامصادق عليه السلام به خدمتگذار خويش فرمود: آب وضو بياور، حضرت وضو گرفت وبه نماز ايستاد، راوى مى گويد: با خود گفتم امام مى خواهد بعد از نماز در حق او نفرينكند، ديدم بعد از نماز عرض كرد:بار الها من از حق خودم در مورد او گذشتم و تو نيز از منبخشنده تر و كريم ترى ، درخواست دارم او را ببخشى و براى اهانتى كه به من كرده اورا مواخذه ننمائى . با اين اخلاق ، و سيره شايسته حضرت امام كرامت انسانى و اخلاقى راتمام كرد.
مجالس با اهل تهمت سزاوار تهمت است  
نبى اكرم عليه السلام فرمود: اولى الناس بالتهمه من جالساهل التهمه . (137)  سزاوارترين مردم براى متهم شدن ، كسانى هستند كه بااهل تهمت مجالست مى نمايند. يعنى نه تنها اسرار مجالس را فاش كردن زشت و گناه هست ،در مجالس متهمان به فساد و فحشا و منكرات مجاز نيست كه هيچ مجوزى در مصاحبت ومجالست با آنها براى انسانهاى وارسته نمى باشد.
مجالست اخيار با اشرار موجب سوءظن است  
على عليه السلام فرمود: مجالسه الاشرار تورت سوء الظن بالاخيار. مجالست با اشراربراى اخيار سوءظن مى آورد. نيكان و شايستگان در مجالست خود با اشرار و بدان در مظانبدگوئى و سوءظن قرار مى گيرند.
از ورود به مراكز گناه بپرهيزيد  
مولاى متقيان در جائى ديگر فرمود: و من دخلمداخل السوء اتهم . (138)  كسى كه در مكان ومحل بدى وارد شود مورد تهمت و بدگمانى قرار مى گيرد. و بنابراين ورود افرادصالح در اماكن بدنام و مراكز فساد موجب بدگمانى و اتهام مى گردد.
در افشاى اسرار مردم بخيل باش  
حضرت صادق عليه السلام فرمود: سرك من دمك ، فلا تجربه فى غير اوداجك . اسرارتو به منزله خون تو است ، كه بنابراين خونت را جز در عروق و رگهاى بدنت جريانمده (به كسى مگو كه افشاى اسرار، گاهى خون انسان را هدر مى دهد.) كه فرمود: صدركاوسع لسرك . (139)  سينه تو وسيع تر باشد براى حفظ اسرار تو يا صدر تواوسع و بزرگتر است از سر تو. كه در حفاظت و نگهدارى آن بكوش ، و به هيچكس افشاءمكن . كه كتمان سر از علامات مؤ من است . بنابراين سر، نه چيزى است كه هرگز افشاءنگردد و يا هر سرى قابل افشاء نيست . بلكه بايد اسرار تو در سينه ات باشد و يا درنزد امينى گذارده شود كه افشاگرى نكنند و رسوايت نسازد. حضرت على عليه السلامفرمود: من اصلح سر يرته اصلح الله علانيته . (140)  اگر كسى سريره و اسرارخود را يا سيرت باطنى خود را اصلاح كند و تودار و امانتدار باشيد، خداوند ظاهر او راحفظ و اصلاح خواهد كرد. نتيجه اينكه حفظ و اصلاح سيرت مشعر بر حفظ اسرار است .پس اگر كسى درون خود را اصلاح كند خداوند ظاهر و برون او را اصلاح خواهد كرد، كهحضرت امام محمد باقر عليه السلام فرمود: من كان ظاهره ارجع من باطنه خف ميزانه . كسىكه ظاهرش برتر و بهتر از باطنش و درونش باشد، ميزاناعمال او در قيامت سبك تر خواهد بود. يعنى ظاهر و باطن مؤ من بايد يكى باشد، بلكهبايد باطنش بهتر از ظاهر او بوده باشد، حضرت صادق عليه السلام فرمود: ماينفع العبد يظهر حسنا و يسر سيا، اليس اذا رجع الى نفسه علم انه اليس كذالك و اللهتعالى يقول : بل الانسان على نفسه بصيره ان السريره اذا صلحت قويت العلانيه . (141) 
بنده مؤ من نفعى و بهره اى نمى برد اگر ظاهرش را نيكو جلوه دهد، و بديهايش رابپوشاند، آيا نديده ايد وقتى مراجعه به نفس خويش مى كند مى فهمد كه چنين نيست (وكلاه سر خود گذاشته است ).
و خداوند در قرآن فرمود: بلكه انسان خود را مى شناسد، و هر گاه نفس خود را اصلاحكرد يعنى باطن خود را درست كرد، ظاهرش هم اصلاح مى گردد.
از كارهاى زشت در جلوت بپرهيزد
قال رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم ما كرهت ان يراه الناس منك ، فلا تفعلهبنفسك اذا خلوت . (142)  .
هر كارى كه دوست نمى دارى مردم از تو، ببينند، وقتى به خلوت هم رسيدى ، آن كار راانجام مده .
چه بى انصاف است كه اگر كودكى از اعمال زشتت با خبر شود ترس آن دارى كهرسوايت كند و دست به آن كار نمى زنى ، ولى چون به خلوت رسيدى خداوند را شاهد وناظر اعمال زشت خويش نمى دانى و از انجام آنعمل زشت از خداوند شرم و ابا ندارى !
حضرت صادق عليه السلام فرمود:
من اظهر للناس ما يحب الله ، و بارزه بما يكره لقى الله تعالى و هو له ماقت . (143)  كسى كه از اخلاق و اعمال خود را كه خدا دوست دارد، براى جلب رضا مردمظاهر سازد، و به آن تظاهر كند، ولى در ضمير نهاد خود داشته باشد چيزى را كهخداوند كراهت دارد، خدا را (در قيامت ) ملاقات مى نمايد كه نسبت به او خشمگين و عصبانىاست .
معنا و مفهوم حديث اين است كه آدمى با كارهاى خدا پسندانه مردم را مى فريبد، ولى آنچهكه در ضمير دارد مطلوب و مستحسن نيست كه حضرت صادق عليه السلام در روايتى ديگرفرمود:
من اصلح ما بينه و بين الله سبحانه اصلح الله ما بينه و بين الناس ، و من اصلحامر آخرته اصلح الله له امر دنياه و من كان نفسه و اعظ كان عليه من الله حافظ.(144) 
هر كه اصلاح كند آنچه كه بين او و خدايش مى باشد (همه نواقص و بديهايش را بخاطرخدا و براى او برطرف نمايد، و كارهاى خير و امور صالحه را در حد توانش براى خداانجام دهد). در اين صورت خداوند بين او و مردم را (بنحوا حسن ) اصلاح مى فرمايد.(بطورى كه با مردم هيچ مشكلى نداشته باشد) و اگر كسى آخرتش را اصلاح كند،(نيازهاى اين سفر را فراهم سازد) خداوند امور دنيايش را اصلاح فرمايد (بطورى كهنيازهايش تاءمين گردد) و اگر كسى از نفس خود و براى خويش نصيحت كننده اى بودهباشد (نفس مطمئنه خود را تقويت كند هر آن هدايت و راهنمائى بسوى خيرش نمايد) خداونداو را از (همه خطرات و ناملايمات ) حفظ مى نمايد. بنابر اين اسرار مردم را امانت بدانيم وافشاء نكنيم و خود سريرت و سيره عملى و سيرت باطنى خود را از همه شوائب وآلودگى ها حفاظت و حراست نمائيم .

next page 

fehrest page 

back page 

 

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation