بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب عرفان اسلامی جلد 6, استاد حسین انصاریان   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     1 - عرفان اسلامي جلد6
     10 - عرفان اسلامي جلد 6
     11 - عرفان اسلامي جلد 6
     12 - عرفان اسلامي جلد 6
     13 - عرفان اسلامي جلد 6
     14 - عرفان اسلامي جلد 6
     15 - عرفان اسلامي جلد 6
     2 - عرفان اسلامي جلد 6
     3 - عرفان اسلامي جلد 6
     4 - عرفان اسلامي جلد 6
     5 - عرفان اسلامي جلد 6
     6 - عرفان اسلامي جلد 6
     7 - عرفان اسلامي جلد 6
     8 - عرفان اسلامي جلد 6
     9 - عرفان اسلامي جلد 6
     FEHREST - عرفان اسلامي جلد 6
 

 

 
 

حكمت : در گشايش كار با توجه به حضرت او

وقتى انسان با روى دل روى به سوى محبوب كند ، وقتى انسان خويش را از شوائب امراض نفسانى علاج كند ، وقتى انسان با تمام وجود حق را بخواهد ، چرا تمام درهاى خير دنيا و آخرت به رويش باز نگردد ؟

محمد بن حسين خطيبى بلخى در اين زمينه در توضيح آيه :

) إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحاً مُبِيناً ((1) .

مى گويد : شما درهاى غيب را بزنيد تا ما گشائيم ، آخر سنگ خارا توانستيم شكافتن و آب خوش از وى پديد آورديم ، و آتش از وى ظاهر كرديم ، چون تو طالب باشى دل سنگين تو را هم توانيم شكافتن و از وى آتش محبت ، و آب راحت توانيم ظاهر كردن .

آخر بنگر كه خاك تيره پى كوب كرده را ، بشكافتيم و سبزه جان فزا رويانيديم و پيدا آورديم ، همچنين از زمين مجاهده توهم توانيم گلستان آخرتى ظاهر كردن و پيدا آوردن .

آخر بدين خوان كرم ما چه نقصان ديده اى كه چنين نوميد شده اى .

) اللهُ لاَ إِلهَ إِلاَّ هُوَ ((2) .

يعنى چون الله يكى است تقدير او برآيد و بس ، تو دل به الله نه و اين تدبيرها و آرزوها را از كتف هاى خود بيرون انداز و برو اين بيخك هاى مرادها و پيشنهادها را از خود بتراش و از هر چه مى ترسى كه بيايد آمده گير و اين شيشه وجود را شكسته گير ، چو همچنين خواهد شدن ، پس مشغول شدن به حضرت بارى اولى بود .

سئوال كرد ، كه كريم چون چيزى بدهد باز بستاند ، گفتم : اگر پدر درستهاى زر و سيم را بيارد و پيش دختر و پسر بريزد و گويد : كه اين از آن شماست و باز از پيش ايشان برگيرد تا بجائى نهد و ايشان بگريند كه چرا از پيش ما برداشتى و باز بردى ، پدر گويد : از بهر آن برمى دارم تا روز جهاز و عروسيتان بباشد ، اگر همين

1 ـ فتح (48) : 1 .

2 ـ بقره (2) : 255 .

ساعت شما را بدهم بنا جايگاه خرج كنيد و آن روز كه بايستتان شود شرم زده و تا تشويش بمانيد ، كرم اين است كه از پيش شما برگيرم ، نه آنك كار را به شما مهمل فرو گذارم و ديگر آنك شما را درين حجره به مهمانى فرود آورده ايم ، چون يگانگى ورزيديت به سراى خاص برم و در آنجايتان ساكن گردانم ، اگر شما را داديمى همه را تلف كردتانى و ربايندگان ربودندى و به غارت بردندى و به هوا و آفتاب سوخته شدندى و از سرما فرسوده گشتيديتى ، پس كرباس ها را در آن عيبه پم دانه نهاديم و ابريشمين را در گنجينه تخم پيله نهاديم ، تا اگر دزدان اين را ببرند كليد آن گنجينه را بانيابند كه ببرند ، و آن قفل را نتوانند كه بگشايند .

اين بود قسمت بسيار بسيار كمى از حكمت ها ، كه همچون درياى خروشان بى پايانى در برابر ديدگان دل موج مى زند ، به فرموده حضرت صادق (عليه السلام) در متن روايت ، از جمله مراحل زكات گوش استماع حكمت و عمل به آن است ، تا بدينوسيله خير كثير نصيب انسان گردد .

در دنباله روايت امام صادق (عليه السلام) مى فرمايد : مرحله ديگر زكات گوش استماع قرآن و فوائد دين از موعظه و نصيحت و اعراض از كذب و غيبت و اشباه آن است .

توضيح و تشريح استماع قرآن و موعظه و نصيحت را بخواست خدا در باب هفتاد و دوم و هفتاد و سوم كتاب با عظمت مصباح الشريعه و كذب را در باب چهل و ششم و غيبت را در باب چهل و نهم خواهيد خواند .

در اين قسمت براى خالى نبودن عريضه ، كلماتى را در باب نصيحت از كتاب انسان كامل براى شما نقل مى كنيم ، كه دقت در همين نصيحت مختصر براى بيدارى و بينائى بس است .

بدان كه آدميان چون بى اختيار خود به اين عالم آمدند ، از صدهزار كس كه بيامدند ، و برفتند ، يكى چنان بود كه خود را به حقيقت دانست ، و اين عالم را

چنان كه اين عالم است بشناخت و بدانست كه از كجا مى آيد و به كجا مى رود ، يعنى مبدء و معاد خود را به علم اليقين و عين اليقين بشناخت و بديد .

باقى ، جمله نابينا آمدند و نابينا رفتند .

) وَمَن كَانَ فِي هذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِي الاْخِرَةِ أَعْمَى وَأَضَلُّ سَبِيلاً ((1) .

هر يك در مرتبه اى از مراتب حيوانى فرو رفتند و به مرتبه انسانى نرسيدند ، از جهت آنكه در اين عالم به شهوت بطن و به شهوت فرج و دوستى فرزند مشغول بودند ، و از اول عمر تا آخر عمر سعى و كوشش ايشان و جنگ و صلح ايشان از بهر اين بود . و به غير از اين سه چيز ، چيزى ندانستند و نديدند .

) وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيراً مِنَ الْجِنِّ وَالاِْنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لاَيَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لاَ يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لاَيَسْمَعُونَ بِهَا أُولئِكَ كَالاَْنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ ((2) .

و بعضى كسان از اين سه بت خلاص يافتند و به سه بت ديگر ، عظيم تر از اين گرفتار شدند ، و از اين سه حجاب بگذشتند و به سه حجاب ديگر ، قوى تر از اين فرو ماندند و آن :

دوستى آرايش ظاهر 2 ـ و دوستى مال 3 ـ و دوستى جاه هستند .

و اين سه بتان عظيم تراند و اين سه حجاب قوى تر است ، اى درويش دنيا همين بيش نيست ، و اين هر شش شاخه هاى دنيااند ، و اين سه شاخه آخرين چون قوى شوند و غالب گردند ، آن سه شاخه اول ضعيف شوند و مغلوب گردند .

و اهل دنيا هر يك در زير سايه يكى از اين شاخه ها نشسته اند ، يا در زير جمله

1 ـ اسراء (17) : 72 .

2 ـ اعراف (7) : 179 .

نشسته اند ، و پناه به سايه اين شاخه ها برده اند ، از جهت آنكه تا راحتى و لذتى به نفس ايشان برسد ، و مراد نفس ايشان حاصل گردد .

نمى دانند كه زير هر مرادى ده نامرادى تعبيه است ، بلكه صد ، بلكه هزار ، و كسى از بهر يك خوشى تحمل هزار ناخوشى چون كند .

دانا هرگز اين تحمل نكند ، ترك آن يك خوشى كند ، اما نادان ترك آن يك خوشى نكند ، از سبب غفلت بنا بر غفلت ، يعنى نادان طلب آن يك خوشى كند و غافل باشد از آنكه اين يك خوشى را چندين ناخوشى از غفلت است .

) أُولئِكَ كَالاَْنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ ( .

اى درويش اين شاخه هاى دنيا كه گفته شد خود سايه است ، نه اينكه اين شاخه ها سايه اى دارد ، از جهت آنكه دنيا خود سايه است و وجود ظلى دارد ، مى نمايد اما حقيقتى ندارد و از اين سايه ، راحتى به كسى نرسد ، بلكه از اين سايه رنج و زحمت زيادت شود ، از اين جهت آنكه اين سايه خنكى ندارد و دفع گرما نمى كند بلكه حرارت و آتش مى انگيزد .

اى درويش به حقيقت حجاب هفت آمد ، يكى دوستى نفس و دوستى اين شش چيز ديگر از براى نفس ، اين هفت چيز هر يك دوزخى اند ، دوزخ هاى بى پايان و هر يك نهنگى اند ، نهنگان گرسنه ، هر زمانى چندين هزار كس فرو مى برند و همچنان گرسنه اند .

جمله اوصاف ذميمه و اخلاق ناپسنديده در آدمى بواسطه اين هفت چيز باز پيدا مى آيند ، و اين چندين هزار بلا و فتنه و رنج و عذاب كه با آدمى رسد در دنيا و آخرت بواسطه اين هفت چيز مى رسد ، آدمى از اين همه غافل و به غفلت روزگار مى گذارد .

) أُولئِكَ كَالاَْنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ ( .

چون از خواب غفلت بيدار شود ، و از مستى هشيار گردد ، و به مرتبه انسانى به كمال عقل رسد و اين عالم را چنان كه اين عالم است بداند و ببيند ، البته از اين عالم سير شود و نفرت گيرد ، و علامت اين آن باشد كه در اين عالم چنان باشد كه مرغ در قفس ، يا كسى كه در زندان است .

قالَ رَسُولُ اللهِ (صلى الله عليه وآله) : ألدُّنْيا سِجْنُ الْمُؤمِنِ .

و علامت اين آن باشد كه در وقتى كه از اين عالم خواهد كه بيرون رود ، سخن او اين باشد كه :

فُزْتُ وَرَبِّ الْكَعْبَةِ .وَزَكاةُ اللِّسانِ النُّصْحُ لِلْمُسْلِمينَ وَالتَّيَقُّظُ لِلْغافِلينَ وَكَثْرَةُ التَّسْبيحِ وَغَيْرُهُ .

امام صادق (عليه السلام) مى فرمايد :

براى زبان دو زكات است : 1 ـ نصيحت مسلمانان و بيدار كردن غافلان ، 2 ـ كثرت تسبيح و ذكر و تحميد و تهليل .

مفصل مسئله نصيحت مسلمين و بيدار كردن اهل غفلت با خواست حق در باب شصت و چهارم مصباح الشريعه امر به معروف و نهى از منكر خواهد آمد ، و مسئله تسبيح و تحميد و تهليل در باب پنجم مصباح در رابطه با ذكر در جلد سوم شرح ، در صفحه نود و سه به بعد گذشت .

وَزَكاةُ الْيَدِ الْبَذْلُ وَالْعَطاءُ وَالسَّخاءُ بِما أنْعَمَ اللهُ عَلَيْكَ بِهِ ، وَتَحْريكُها بِكِتابَةِ الْعِلْمِ وَمَنافِعَ يَنْتَفِعُ بِهَا الْمُسْلِمُونَ في طاعَةِ اللهِ ، وَالْقَبْضُ عَنِ الشُّرُورِ .

امام صادق (عليه السلام) مى فرمايد :

زكات دست ، بخشش و  عطا و سخا از نعمت هائى است كه خداوند به تو عنايت كرده ، كه توضيح مفصل اين مسئله در باب پنجاه و سوم مصباح در قسمت سخا خواهد آمد .

و مرحله ديگر زكات دست نوشتن كتاب ها و مقالات علمى براى حفظ دين و بيدارى مسلمين است ، و انجام كارهائى كه مسلمانان در طاعت حق از آن بهره ببرند ، مانند ساختن مسجد ، مدرسه علمى ، صندوق قرض الحسنه و از اين قبيل امور ، و نيز زكات ديگر دست حفظ آن از ايجاد شر است ، مثل زدن به سر مردم بى گناه ، دعواى بدون دليل ، امضاء ناحق ، نوشتن و پخش كردن باطل و از اين قبيل امورات .

دين الهى را با نوشتن كتب اسلامى زنده نگاه داشتند

راستى از جمله علل بسيار مهمى كه تاكنون باعث حفظ دين الهى از دستبرد حوادث از زمان و قرون و حملات شياطين شده ، نوشتن آثار الهى و اسلامى بوسيله عالمان ربانى است .

براى اينكه بدانيد در اين زمينه بزرگان شيعه متحمل چه زحماتى شدند بايد به كتابهاى بى نظير اعيان الشيعه ، الذريعه الى تصانيف الشيعه و الغدير علامه امينى ، و فهرست كتابخانه هاى آستان قدس ، مجلس ، ملك ، وزيرى يزد مراجعه كنيد .

اگر نوشته هاى با عظمت اصول چهارصدگانه اصحاب بزرگوار ائمه ، و نوشته هاى شيخ متقدمين حضرت صدوق همچون ، من لا يحضر ، خصال ، توحيد ، عيون اخبار الرضا ، اعتقادات ، علل الشرايع ، معانى الاخبار ، و نوشته هاى ثقة المحدثين محمد بن يعقوب كلينى همچون : اصول و فروع وز روضه كافى ، و نوشته هاى مرجع كم نظير شيعه در سخت ترين عصر مرحوم شيخ طوسى همچون : تهذيب ، استبصار ، عده ، رجال ، تبيان ، خلاف ، و پانصد و سى جلد نوشته هاى علامه حلى و سيصد جلد نوشته هاى فيض كاشانى ،

و چندين جلد نوشته هاى شيخ حر عاملى و از جمله وسائل ، و هفتاد جلد نوشته هاى علامه مجلسى و از همه مهم تر مرآت العقول و بحارالانوار ، و نوشته هائى همچون مستدرك الوسائل و نوشته هائى همچون : جواهر الكلام ، رياض ، مسالك ، شرايع ، و نوشته هاى شيخ انصارى ، و ساير فقها ، مفسران ، ادبا ، شعرا ، حكما ، و عرفاى شيعه نبود ، امروز ما از دين خدا چه خبر داشتيم ؟ !

و اگر در اين قرن كه قرن پانزدهم هجرى و بيستم ميلادى است ، بيانيه هاى آتشين ، و اعلاميه هاى بيدارگر و فتاوى بسيار بسيار حساس و نوشته هاى فقهى و اصولى و عرفانى حضرت امام خمينى مد ظله العالى نبود ، ما از اساس دين و حقايق الهى چه خبر داشتيم ؟

اينان بودند كه با زكات دست در مقام حفظ دين و حفظ امت از انواع شرور و فتن و محن برآمدند ، ورنه تاكنون يهود و نصارى و يا ديگران كمترين اثرى از دين خدا و فرهنگ انبيا و امامان در صفحه زمين باقى نگذاشته بودند ! و  اگر اين همه مساجد و محافل و مدارس و حوزه ها و صندوق هاى قرض الحسنه و خيريه و ايتام ، كه با زكات مال و دست اهل جود و كرم بنا شده ، نبود ملت اسلام با چه مشكلات و سختى هائى روبرو بودند ؟

در هر صورت زكات دست ، نوشتن حقايق ، و انجام اعمال نيك در طاعت خدا ، و جود و بخشش و عطا و حفظ آن از شرور و ايجاد ضربه و ضرر نسبت به مسلمين و مؤمنين است .

وَزَكاةُ الرِّجْلِ السَّعْىُ في حُقُوقِ اللهِ تَعالى مِنْ زِيارَةِ الصّالِحينَ وَمَجالِسِ الذِّكْرِ وَإصْلاحِ النّاسِ وَصِلَةِ الرَّحِمِ وَالْجِهادِ وَما فيهِ صَلاحُ قَلْبِكَ وَصَلاحُ دينِكَ .

امام صادق (عليه السلام) مى فرمايد :

زكات پا رفتن به جائى است كه از حقوق خداست مانند :

1 ـ زيارت عباد شايسته .

2 ـ مجالس علم .

3 ـ جلسه اصلاح و صلح بين مسلمانان .

4 ـ صله رحم .

5 ـ جهاد .

6 ـ و هر جا كه صلاح قلب و دين در آن است .

مسئله زيارت حق و عباد صالح الهى

اسلام به مسئله زيارت حق و عباد شايسته و ديدار عالمان ربانى و مؤمنين اهميت فوق العاده اى داده است ، چرا كه در اين زيارات بهره هاى دنيائى و آخرتى و گاهى منافع بى نهايت براى فرداى آخرت نصيب انسان مى شود .

على (عليه السلام) در تفسير قد قامت الصلاة فرموده اند :

حانَ وَقْتُ الزِّيارَةِ وَالْمُناجاتِ وَقَضاءِ الْحَوائِجِ وَدَرْكِ الْمُنى وَالْوُصُولِ إلىَ اللهِ عَزَّوَجَلَّ .

وقت زيارت حضرت حق ، و مناجات با او ، و قضاء حوائج و درك آرزو ، و اتصال و وصول به حضرت الله رسيد !

در روايت آمده : روزى پيامبر نشسته بودند ، در حاليكه على و فاطمه و حسن و حسين اطراف حضرت بودند ، فرمود : چگونه است وقتى كشته شويد ، و قبور شما پراكنده باشد ، حضرت حسين (عليه السلام) عرضه داشت كسى ما را زيارت مى كند ؟ فرمود آرى گروهى از امتم به اميد بر وصله من شما را زيارت مى كنند ، چون قيامت شود ، به نزد آنان آيم و از اهوال قيامت نجاتشان خواهم داد .

و حضرت فرمودند اگر كسى مرا زيارت كند ، يا يكى از افراد ذريه مرا زيارت

كند ، قيامت به زيارتش خواهم آمد و او را از رنج هاى قيامت نجات خواهم داد .

اميرالمؤمنين (عليه السلام) فرمود ، هر كس قبر رسول خدا را زيارت كند ، در جوار او خواهد بود .

امام صادق (عليه السلام) فرمود : هر كس اميرالمؤمنين (عليه السلام) را عارف به حقش بدون تجبر و تكبر زيارت كند همانند اجر صد هزار شهيد براى اوست ، و گناهان گذشته و آينده اش مورد بخشش قرار خواهد گرفت ، و در قيامت به حال امن وارد خواهد شد ، و حساب بر او سبك گرفته شود ، و ملائكه از او استقبال خواهند كرد ، چون شيعه از زيارت به منزلش برگردد . بوسيله ملائكه عيادت شود اگر مريض شود ، و مشايعت گردد اگر بميرد و تا هنگام قرار گرفتن در قبر ملائكه براى او استغفار كنند .

و در روايت آمده : هر كس حسين (عليه السلام) را زيارت كند در صورت عرفان به حقش ، ثواب هزار حج مقبول و هزار عمره مقبول به او داده شود ، و گناه گذشته و آينده اش آمرزيده شود .

در روايت آمده : زيارت حضرت سيد الشهداء موجب طول عمر و حفظ نفس و مال و زيارت رزق و رفع ناراحتى ها و علت قضاء حاجات است .

امام صادق (عليه السلام) مى فرمايد : اگر بر اثر مشقت و دورى خانه نتوانستيد به زيارت ما بيائيد ، بالاى منزل رويد و دو ركعت نماز بگذاريد ، و با سلام به قبر ما اشاره كنيد ، كه اين سلام و زيارت شما به ما مى رسد .

راوى به حضرت صادق (عليه السلام) عرض كرد : وقتى قادر به زيارت شما نباشم چه كنم ؟ فرمود : اگر نتوانستى بيائى روز جمعه غسل كن يا وضو بگير ، و بر بام خانه برو و دو ركعت نماز بخوان و به طرف من توجه كن ، كه هر كس مرا در حياتم زيارت كند ، پس در مماتم زيارت كرده و هر كس در مماتم مرا زيارت كند ، مانند اين است كه در حياتم زيارتم كرده است .

در باب زيارت همه ائمه (عليهم السلام) چه در حيات ، چه در ممات روايات بسيار زيادى به مضامين بالا وارد شده ، كه دلالت بر اهميت زيارت عباد شايسته چه در حيات آنان ، چه در ممات آنان دارد .

امام صداق (عليه السلام) مى فرمايد : هر كس قدرت بر صله نسبت به ما را ندارد ، شايستگان از مواليان ما را صله كند ، و هر كس قدرت بر زيارت ما را ندارد ، خوبان از مواليان ما را زيارت كند ، كه ثواب زيارت آنان ، زيارت ماست .

امام صادق (عليه السلام) فرمود : دوستانم را از جانب من سلام برسانيد ، من مى گويم خدا رحمت كند آن بنده اى كه با ديگرى بنشيند و در مسائل ما سخن بگويند ، كه سومى آنها ملكى است كه جهت آنان استغفار كند ، در نشستن شما با يك ديگر و سخن در فرهنگ ما احياء دين ماست ، بهترين مردم بعد از ما كسانى هستند ، كه در امر ما سخن بگويند و به امر ما برگردند .

امام صادق (عليه السلام) مى فرمايد : كسى كه به ديدار برادر مؤمنش در منزلش برود ، و نيتى جز زيارت برادر مؤمن نداشته باشد ، او را از زيارت كنندگان خدا مى نويسند . و بر خداست كه زائرش را اكرام كند .

و نيز آن حضرت فرمود : زيارت مؤمن براى خدا بهتر از آزاد كردن ده بنده مؤمن است . و هر كس عبد مؤمنى را آزاد كند ، به هر عضوش ، عضوى از جهنم آزاد مى شود .

و اما كسى كه به زيارت برادر مؤمن برود ، براى اينكه مشكلى از او حل كند ، يا حاجتى از او روا نمايد ، يا در مرضش از او عيادت كند ، ثواب هاى عظيم به او خواهد رسيد(1) .

مجالس علم

1 ـ مجموع روايات باب زيارت را در كتاب زيارت بحار و مستدرك سفينه 4/327 به بعد ببينيد .

رفتن به مجالس علم جهت رشد عقل و كمال روح ، و يافتن واقعيات ، و به دست آوردن معرفت ، به حقيقت زكات پاى انسان است . و در اداى اين زكات است ، كه بهترين بهره هاى مادى و معنوى نصيب انسان مى گردد .

به حقيقت كه در تمام روى زمين هيچ مجلسى ، ارزنده تر و پر بهره تر و نافع تراز مجلس علم نيست ، مجلس علم مجلس حق ، مجلس نور ، و بنا بر روايات باغى از باغهاى بهشت است .

رسول خدا فرمود : هر كه راهى رود كه در آن دانشى جويد ، خداوند او را به راه بهشت برد و به راستى فرشته ها براى طالب علم پرها و بالهاى خود را فرو نهند به نشانه رضايت از او ، و اين محقق است كه براى طالب علم هر كه در آسمان و در زمين است آمرزش خواهد ، تا برسد به ماهيان دريا .

فضيلت عالم بر عابد چون فضيلت ماه است بر ستارگان در شب چهارده و براستى علما وارث پيامبرانند زيرا پيامبران دينار و درهمى به ارث نگذاشتند ولى ارث آنها علم بود و هر كس از آن برگرفت بهره فراوانى برده .

ابوبصير مى گويد از حضرت صادق شنيدم مى فرمود : هر كه كار خيرى ياد بدهد ، مانند كسى كه بدان عمل كند اجر مى برد ، گفتم اگر او هم به ديگرى ياد دهد به معلم اول ثواب آن عمل مى رسد ؟ فرمود اين ثواب براى او جارى است ، اگر به همه مردم هم ياد بدهد ، گفتم اگر معلم بميرد ؟ فرمود اگر چه بميرد .

امام چهارم حضرت سجاد (عليه السلام) فرمود : اگر مردم مى دانستند در طلب علم چه فايده اى است دنبال آن مى رفتند گرچه خون دل در راه آن بريزند ، و به گرداب ها فرو شوند .

براستى خداى تبارك وتعالى به دانيال وحى فرمود ، مبغوض ترين بندگانم نزد من نادانى است كه حق اهل علم را سبك شمارد و از آنان پيروى نكند ، و دوست ترين بندگانم نزد من پرهيزكار طالب ثواب شايان و ملازم علما و پيرو

بردباران و پذيراى از حكمت شعاران است(1) .

جلسه صلح بين مسلمين

بر اثر حوادث و پيش آمدها ، و امور مالى و خانوادگى ، و گاهى كم ظرفيتى ها بين دو دوست مسلمان ، دو ملت مسلمان ، دو خانواده مؤمن ، دو زن و شهر ، پدر و مادر ، فرزند و مادر ، معلم و متعلم ، دو شريك در كار ، نزاع و اختلاف پيش مى آيد . چه بهتر كه خود اينان در پى قوانين ثمربخش الهى به صلح و مصالحه با هم برخيزند ، و اگر نشد بر ساير مؤمنين و افراد مسلمان است كه براى اصلاح و صلح بين آنان حركت كنند ، كه اين حركت به قول امام صادق (عليه السلام) زكات پا است و اين حركت در پيشگاه حضرت حق از ثواب بسيار عظيم برخوردار است .

قرآن مجيد در آيات متعددى به اين حقيقت ثمربخش امر مى كند ، و از مردم مى خواهد براى صلح بين افرادى كه نزاع دارند بپا خيزند و به اين امر مهم الهى اهتمام ورزند .

) فَاتَّقُوا اللهَ وَأَصْلِحُوا ذَاتَ بَيْنِكُمْ وَأَطِيعُوا اللهَ وَرَسُولَهُ إِن كُنتُم مُؤْمِنِينَ ((2) .

تقواى خدا را پيشه كنيد و بين خودتان اصلاح كنيد ، خدا و رسول را اگر ايمان داريد اطاعت كنيد .

) وَإِن طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الاُْخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِيءَ إِلَى أَمْرِ اللهَ فَإِن فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ * إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ

1 ـ كافى كتاب علم .

2 ـ انفال (8) : 1 .

أَخَوَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ((1) .

اگر دو طايفه از اهل ايمان به قتال و دشمنى برخيزند ، شما مؤمنين در ميان آنان صلح را برقرار كنيد ، و اگر يك قوم بر ديگرى ظلم كرد ، با طايفه ظالم بجنگيد تا به فرمان خدا آيند . پس هرگاه طايفه ظالم به حكم حق برگشت ، با حفظ عدالت ميان آنان آشتى دهيد ، و هميشه عدالت كنيد ، كه خدا اهل عدل را بسيار دوست دارد .

به حقيقت مؤمنان برادر يكديگرند ، پس هميشه بين برادران ايمانى چون نزاعى شود صلح ايجاد كنيد ، و خداترس و پرهيزكار باشيد كه مورد رحمت الهى قرار گيريد .

پيامبر اسلام در يك سخنرانى فرمودند :

هر كس براى صلح بين دو نفر حركت كند ، ملائكه تا وقت بازگشت به او درود فرستند ، و اجر شب قدر به او عطا شود ، و هر كس براى جدائى بين دو نفر حركت كند به قدر اجر اصلاح كننده بار در پرونده او خواهد آمد ، و لعنت حق بر او حتم خواهد گشت تا داخل جهنم گردد ، و در آنجا عذابش دو چندان خواهد بود(2) .

و نيز آن حضرت فرمود :

مَنْ مَشى في إصْلاح بَيْنَ إمْرَءَة وَزَوْجَها أعْطاهُ اللهُ اَجْرَ ألْفَ شَهيد قُتِلُوا في سَبيلِ اللهِ حَقّاً وَكانَ لَهُ بِكُلِّ خُطْوَة يَخْطُوها وَكَلِمَةٌ في ذلِكَ عِبادَةُ سَنَة قيامٌ لَيْلُها وَصِيامٌ نَهارُها(3) .

هر كس براى آشتى بين زن و شوهر حركت كند ، ثواب هزار شهيد كشته شده به حق را در راه خدا دارد ، و براى هر قدم و هر كلمه اى در اين راه ثواب يكسال عبادت براى اوست كه شبهايش به قيام و روزهايش به روزه گذشته .

في وَصِيَّةِ مَوْلانا أميرِالْمُؤْمِنينَ (عليه السلام) عِنْدَ الْوَفاةِ قالَ : سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ (صلى الله عليه وآله)يَقُولُ : صَلاحُ ذاتِ الْبَيْنِ أفْضَلُ مِنْ إقامَةِ الصَّلاةِ وَالصَّوْمِ ، وَإنَّ الْمُبيرَةَ وَهِىَ الْحالِقَةُ لِلدّينِ فَسادُ ذاتِ الْبَيْنِ وَلا قُوَّةَ إلاّ بِاللهِ(1) .

در وصيت اميرالمؤمنين (عليه السلام) هنگام وفات آمده : از رسول خدا شنيدم مى فرمود : اصلاح بين دو نفر بهتر از اقامه نماز و روزه است ، و قطع كننده دين انسان به حقيقت فساد ايجاد كردن بين دو نفر است و قوتى نيست مگر به خدا .

امام هفتم حضرت كاظم (عليه السلام) فرمود : در انجيل آمده :

طُوبى لِلْمُصْلِحينَ بَيْنَ النّاسِ اُولئِكَ هُمُ الْمُقَرَّبُونَ يَوْمَ الْقِيامَةِ(2) .

خوشا به حال اصلاح كنندگان بين مردم ، اينان در قيامت از مقربين هستند .

پيامبر اسلام در آويختگان به شاخه هاى درخت طوبى فرمود :

وَمَنْ أصْلَحَ بَيْنَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ وَالْوالِدِ وَوَلَدِهِ وَالْقَريبِ وَقَريبِهِ وَالْجارِ وَجارِهِ وَالأجْنَبِىِّ وَالاْجْنَبِيَّةِ فَقَدْ تَعَلَّقَ مِنْهُ بِغُصْن(3) .

كسى كه بين زن و شوهر و پدر و فرزند و دو قوم و خويش ، و همسايه و همسايه و غريبه و غريبه اصلاح كند به شاخه آن آويخته .

1 ـ مستدرك سفينة الحبار : 6/301 .

2 ـ مستدرك سفينة الحبار : 6/301 .

3 ـ مستدرك سفينة الحبار : 6/301 .

صله رحم

از مسائل بسيار مهم و از عبادات بسيار پر قيمت صله رحم است ، لازم است انسان قسمتى از اوقات خود را وقف ديدن و زيارت پدر و مادر و برادر و خواهر و اقوام دور و نزديك كند و گاه گاهى از آنان دلجوئى نموده و مشكلات ايشان را حل كند ، ترغيب فوق العاده اسلام به صله رحم نه فقط براى ديدن تنهاى آنان است ، بلكه بيشتر براى رفع حوائج و حل سختى ها و درمان دردهاى آنان است . و حتى نبايد از رحمى كه با انسان قطع رحم كرده و سر تافته قطع كرد و سر تافت .

قالَ اَميرُ الْمُؤْمِنينَ (عليه السلام) : صِلُوا أرْحامَكُمْ وَلَوْ بِالسَّلامِ يَقُولُ اللهُ تَبارَكَ وَتَعالى : وَاتَّقُوا اللهَ الَّذي تَسائَلُونَ بِهِ وَالاْرْحامَ .

اميرالمؤمنين (عليه السلام) فرمود : صله رحم بجاى آريد گرچه به يك سلام باشد . خداوند تبارك و تعالى مى فرمايد : خدائى را كه به نام او از يكديگر درخواست مى كنيد بپرهيزيد ، و در باره ارحام كوتاهى ننمائيد .

داود رقى مى گويد به حضرت صادق (عليه السلام) وارد شدم ، فرمود اى داود روزهاى پنج شنبه اعمال شما بر ما عرضه مى شود ، در پرونده ات چيزى ديدم كه مرا خوشحال كرد و آن صله تو در باره پسر عمويت بود ، اين صله مرگ او را نزديك مى كند و از رزق تو چيزى كم نمى نمايد ، داود مى گويد پسر عموئى داشتم ناصبى كه داراى فرزندان زياد بود ، و احتياج به مال داشت ، چون خواستم به مكه روم سفارش كردم به او از مال من كمك كنند ، وقتى خدمت حضرت رسيدم مرا از اين عملم خبر داد .

منصور دوانيقى به حضرت صادق (عليه السلام) عرضه داشت حديثى در صله رحم بگو تا مهدى پسرم را از آن خبر دهم ، فرمود پدرانم از جدم على (عليه السلام) از رسول

خدا (صلى الله عليه وآله) نقل كردند ، مردى سه سال بيشتر از عمرش باقى نيست صله رحم بجا مى آورد ، خداوند آن را سى سال قرار مى دهد ، و مردى سى سال از عمرش باقى است قطع رحم مى كند خداوند آن را سه سال قرار مى دهد ، سپس اين آيه را تلاوت فرمود :

) يَمْحُوا اللهُ مَا يَشَاءُ وَيُثْبِتُ وَعِندَهُ أُمُّ الْكِتَابِ ((1) .

منصور عرضه داشت اين حديث منظورم نبود ، فرمود همانگونه پدرانم از على (عليه السلام) از رسول اسلام (صلى الله عليه وآله) نقل كرده اند : صله رحم آباد كننده ديار و اضافه كننده عمرهاست اگر چه اهلش از اخيار و خوبان نباشند ، گفت حديث خوبى است ولى اين را نمظور نداشتم ، فرمود پدرانم از على (عليه السلام) از رسول خدا (صلى الله عليه وآله)آورده اند : صله رحم حساب را آسان و آدمى را از بد مردن حفظ مى كند ، منصور گفت : آرى اين حديث را مى خواستم .

عَنْ رَسُولِ اللهِ (صلى الله عليه وآله) إنَّهُ قالَ : ألرَّحِمُ حَبْلٌ مَمْدُودٌ مِنَ الاْرْضِ إلىَ السَّماءِ يَقُولُ : مَنْ قَطَعَني قَطَعَهُ اللهُ وَمَنْ وَصَلَني وَصَلَهُ اللهُ .

پيامبر خدا (صلى الله عليه وآله) فرمود : رحم ريسمانى كشيده از زمين به آسمان است مى گويد : هر كس مرا قطع كند ! خدا قطعش كند و هر كس مرا وصل كند خدا وصلش كند .

در حديث آمده پيامبر فرمود : هر كس با جان و مال بسوى قوم خويش براى صله رحم برود ، اجر صد شهيد دارد و به هر قدمى چهل هزار حسنه براى اوست ، چهل هزار سيئه از نامه اش محو مى گردد و چهل هزار درجه به او عنايت مى شود ، و مانند اين است كه صد سال در حال صبر و احتساب خدا را عبادت كرده .

1 ـ رعد (13) : 39 .

روايات باب صله رحم ، و گناه قطع رحم بسيار زياد است مى توانيد به جلد هفتاد و شش و هفتاد و هفت و هفتاد و هشت بحار و مستدرك سفينة البحار جلد چهارم و ساير كتب حديث مراجعه كنيد .

شرح شركت در جهاد فى سبيل الله در باب هشتادم مصباح الشريعه با خواست خداوند بطور مفصل خواهد آمد .

امام صادق (عليه السلام) در جمله آخر اين قسمت از روايت باب زكات مى فرمايد : و زكات ديگر پايت ، شركت در جائى است كه صلاح قلب و دين توست ، و آنجا بدون شك مجالس مذهبى و مساجد الهى و مجلس اخيار ، و محفل عارفان و اولياء خداست ، كه در اين گونه محافل شهوات مهار مى شوند ، و معرفت آدمى به خدا و قيامت و معارف اضافه مى گردد ، و در اين مجالس نفس اهل حال روان مرده را زنده و قلب غافل را بيدار مى كند .

هذا مِمّا يَحْتَمِلُ الْقُلُوبُ فَهْمُهُ وَالنُّفُوسُ اسْتِعْمالُهُ وَما لا يُشْرِفُ عَلَيْهِ إلاّ عِبادُهُ الْمُقَرَّبُونَ الْمُخْلِصُونَ أكْثَرْ مِنْ أنْ يُحْصى وَهُمْ أرْبابُهُ وَهُوَ شِعارُهُمْ دُونَ غَيْرِهِمْ .

امام صادق (عليه السلام) در پايان اين روايت بسيار مهم مى فرمايد : آنچه در باب زكات ذكر شد به اندازه طاقت فهم مردم بود ، و به مقدارى كه براى نفوس مردم قابل عمل است .

اما آنچه كه از اسرار اين مسئله و حقايق اين برنامه مهم الهى براى بندگان مقرب و مخلص حضرت حق معلوم است و آن بزرگواران بر آن اشراف و اطلاع دارند بيش از آن است كه به شماره آيد ، كه راه بردن به كنه حقايق و اطلاع بر باطن اسرار ، و فهم دقايق الهيه كار عباد مقرب و مخلص است و ديگران را بر آن راهى نيست ! !

پروردگارا ، معبودا ، اين قسمت از شرح در ساعات آخر عصر جمعه ، با لطف

و محبت تو پايان پذيرفت ، مرا جز تو اميدى نيست ، و برايم غير عنايت تو تكيه گاهى نمى باشد ، با كرم بى نهايت و لطف عميم و رحمت و مرحمتت مرا مهلت ده تا اين راهى كه فقط و فقط از باب فضيلت پيش پايم گذارده اى تا آخر بپيمايم ، عنايتى كن كه دنباله اين شرح تا پايان آن ادامه يابد ، شايد از توجه مخصوصت به اين گداى راه نشين خدمتى به دين و به خلق تو انجام گيرد ، محبوبا به من اجازه ده در پايان اين اوراق و در خطوط آخر اين پرونده ، مناجاتى كه در راه عشق تو سروده ام چون گدائى ذليل و فقيرى عليل و دردمندى بى نوا به محضر لطفت عرضه بدارم ، كه راز و نياز و دعا و مناجات در ساعات آخر روز جمعه به درگاه كرمت مقبول است .

اى غم تو مايه قلب و دلم *** عشق تو اندر دو جهان حاصلم
دست من و خاك سر كوى تو *** قلب من و روى من و سوى تو
روح من و راحت و ريحان من *** عشق من و مهر من و جان من
تكيه گه روزشمارم توئى *** هر دو جهان ياور و يارم توئى
روز حسابم تو به من دادرس *** دادرسا پس تو به فرياد رس
گر نبود لطف تو اى يار من *** خوش نشود در دو جهان كار من
من به عنايات تو هستم فقير *** من بسر خاك تو باشم اسير
من نروم از در تو اى حميد *** من نشوم از كرمت نااميد
من نبرم روى دل از سوى تو *** من نكشم دست خود از كوى تو
من به گدائى در اين خانه ام *** مست رخ حضرت جانانه ام
عبد در اين خطه شود رو سپيد *** حق نكند بنده خود نااميد
هر كه دل از درگه جانان گرفت *** از پس آن آتش نيران گرفت
هر كه مقيم در اين خانه گشت *** محو جمال رخ جانانه گشت
من كه چو مسكين زغمت ساختم *** پرچم عشقت به دل افراشتم

 

پايان

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation