|
|
|
|
|
|
داستان آيه 7 صابران در اسارت و نماز حجة الاسلام على اكبر ابوترابى (نماينده مقام معظم رهبرى در امور آزادگان مى گويد:خوب به ياد دارم اولين بارى كه نماز در زمان اسارت براى ما جلوه خاصى پيدا كرد.بعد از هفت ، هشت روز سرگردانى (پس از اسارت ) بود كه ما را از اين طرف به آن طرفمى كشاندند تا سرانجام به وزارت دفاع (عراق )منتقل شديم . اولين اسيرى كه به اتاق ما فرستاده شد سروان خلباناسماعيل بيگى بود ايشان وقتى به محيط سراسر رعب شكسته كه به گردنش بستهبود قبل از اين كه لباسش را بيرون آورد و به نماز ايستاد و با طماءنينه و شوق بهراز و نياز با پروردگار پرداخت در عراق كسى جراءت نماز خواندن نداشت . بعضىوقتها (ما را با سربازان خودشان كه به نظر آنان مجرم بودند) در يكسلول مى انداختند. وقتى زندانيهايشان زياد مى شد آنها را پهلوى ما قرار مى دادند، مىديديم نماز نمى خوانند مى گفتيم : چرا نماز نمى خوانيد؟ مى گفتند: (صلوة قلبى است !ما نماز قلبى مى خوانيم )، براى اينكه اگر اينها بفهمند ما نماز مى خوانيم پوست ما رامى كنند. يكى از (سربازان عراقى ) مى گفت : من يك مرتبه اذان گفتم و به اين بدبختىو مكافات مبتلا شدم و اگر نماز بخوانم معلوم است چه مى شود. در چنين شرايطىفرزندان و برادران شما به خاطر تعهد به نماز و تعهدات مكتبى و اخلاقى ، نمازخواندند، تبعيدشان كردند، سياهشان كردند، چشم بعضى را در آوردند. تعدادى را آنقدرزدند كه دو نفر از آنان چشمايشان كه از حدقه بيرون آمد. همان شبى كه اينها چشمانشانرا از دست دادند و زخمى و خونين بودند صبح ، نماز خودشان را دسته جمعى خواندند.(55) باز برادر آزاده ديگر ((حميد حكيم خواه )) درباره يكى از آزادگان مى گويد: وقتى نمازو سجده طولانى و همراه با آه و ناله وى تمام شد، سرباز بعثى صدام او را صدا زد وبه خشم پرسيد: چرا اين همه در سجده بودى ؟ صبح روز بعد آن برادر هم سلولى را بهجرم دعا و سجده طولانى ، به بيست و پنج ضربه شلاق محكوم كردند و باكابل ، پشت او سياه نمودند، طورى كه پس ازتحمل ضربات ، به حالت اغما و بيهوشى دچار شد. (56) آرى اينچنين است استعانت و صبر در نماز! آيه 8 : نيكوكاران در نماز و وفاكنندگان به پيمان و اقام الصلوة و اتى الزكوة م الموفون بعهدهم اذا عاهدوا(57) ترجمه : نيكوكاران كسانى هستند و نماز برپا مى دارند و زكات مى دهند و وفاكنندگانپيمانشان هستند چون پيمان كنند. تفسير آيه در اين آيه شريفه يكى از اصول نيكيها را برپا داشتن نماز مى شمرد و مى گويد.((آنها نماز را برپا مى دارند (نيكوكاران ) و اقام الصلوة نمازى كه اگر با شرائط وحدودش ، و با اخلاص و خضوع ، انجام گيرد، انسان را از هر گناه باز مى دارد و به هرخير و سعادتى تشويق مى كند. و يكى از اوصاف نيكوكاران در اين آيه اداء زكات و حقوق واجب مالى ذكر كرده و مىفرمايد: آنها زكات را مى پردازند (مراد نيكوكاران ) وآتى الزكوة . بسيارند از افرادىكه در پاره اى از موارد حاضرند به مستمندان كمك كنند اما در اداء حقوق واجبسهل انگار مى باشند، و به عكس گروهى غير از اداى حقوق واجب به هيچگونه كمك ديگرىتن در نمى دهند، حتى حاضر نيستند حتى يك دينار به نيازمندان افراد بدهند، آيه فوق باذكر ((انفاق مستحب و ايثارگرى )) از يكسو، و ((اداى حقوق واجب )) از سوى ديگر، اينهر دو گروه را از صف نيكوكاران واقعى خارج مى سازد و نيكوكار را كسى مى داند كه درهر ميدان انجام وظيفه كند. و يكى ديگر از اوصاف نيكوكاران در اين آيه اين است كه نيكوكاران را بعنوان وفاى بهعهد مى شمرد و مى فرمايد: ((كسانى هستند كه به عهد خويش به هنگامى كه پيمان مىبندند وفا مى كنند)) و الموفون بعهدهم اذا عاهدوا چرا كه سرمايه زندگى اجتماعىاعتماد متقابل افراد جامعه است ، و از جمله گناهانى كه رشته اطمينان و اعتماد را پاره مىكند و زير بناى روابط اجتماعى را سست مى نمايد ترك وفاى به عهد است . (58) به همين دليل در روايات اسلامى چنين مى خوانيم كه مسلمانان موظفند سه برنامه را درمورد همه انجام دهند، خواه طرف مقابل ، مسلمان باشد، يا كافر، نيكوكار باشد يا بدكار،و آن سه عبارتند از: وفاى به عهد، اداى امانت ، و احترام به پدر و مادر.(59) داستان آيه 8 عهد و پيمان رجائى در نماز روزى حدود ظهر نزد شهيد بزرگوار آقاى رجائى بودم ، صداى اذان شنيده شد، در حالىكه ايشان از جايشان حركت كرده ، مى خواستند خود را براى اقامه نماز آماده كنند، يكى ازخدمتگزاران وارد اتاق شد و گفت : غذا آماده است ، سرد مى شود، اگر اجازه مى فرماييدبياورم . شهيد رجائى فرمودند: خير، بعد از نماز. وقتى كه خدمتگزار از اتاق خارج شد،ايشان به چهره اى متبسم و دلى آرام خطاب به من فرمودند: عهد كرده ام هيچ وقتقبل از نماز ناهار نخوردم ، اگر زمانى ناهار راقبل از نماز، بخورم ، يك روز روزه مى گيرم .(60) آيه 9 : مراقبت در نمازها مخصوصا نماز ظهر حافظوا على الصلوات و الصلوة الوسطى و قوموا لله قانتن (61) ترجمه : در انجام همه نماز و نماز ميانى (ظهر) كوشش و مواظبت كنيد، درحال عبادت و خضوع كنان براى خدا به پا خيزيد. تفسير آيه آيه فوق درباره مراقبت و محافظت در نماز سخن مى گويد. ((نماز)) وسيله اى است كه انسان را با آفريدگار جهان مربوط مى سازد و درصورتيكه با شرائط صحيح انجام گيرد، دل را لبريز از عشق و محبت خدا مى كند، و درپوتو آن انسان ميتواند خود را از گناهان و آلودگيها و نافرمانى پروردگار حفظ مىكند، و در پرتو اين آيه تاكيد ميكند كه مسلمانان در بپا داشتن اين فريضه بزرگ ،كوشا باشند، و آن را با خشوع و خضوع و توجهكامل ، بجا آورند مخصوصا روى ((نماز وسطى )) تكيه كرده و به محافظت آن دستورخاص ميدهد. ((صلوة وسطى )) كدام نماز است ؟ گرچه درباره ((صلوة وسطى )) (نماز ميانه ) مفسران احتمالات مختلفى داده اند. ولىقرائنى كه در دست است ثابت مى كند كه منظور همان نماز ظهر است ، زيرا علاوه براينكه نماز ظهر، در وسط و ميان روز انجام مى گردد شاننزول آيه نيز گواهى مى دهد كه تاكيد روى نماز ظهر، به خاطر كوتاهى مردم در اثرگرمى هوا بوده است . از اين گذشته در روايات متعددى تصريح گرديده كه نمازوسطى نماز ظهر است . و دنباله آيه مى فرمايد: قوموا قانتين ( در حال عبادت و خضوع كنان براى خدا خيزند) وايجاد ((قنوت )) دو معنى دارد: 1 - پيروى و اطاعت كردن 2 - خضوع و خشوع و گاهى هم ممكن است به هر دو معنى باشد چنانچه امام صادق عليه السلام اين جمله را بههر دو معنى تفسير كرده است و در حديثى مى فرمايد قوموا لله قانتين يعنى نماز را باخضوع و توجه به پروردگار بجا آورد و در حديث ديگر مى فرمايد يعنى ((مطيعين ))يعنى از روى اطاعت بپا خيزند (62) داستان آيه 9 فقط مراقبت از نماز ظهر چرا؟ پيامبر صلى الله عليه و آله در گرماى طاقت فرسا نيمروز، نماز ظهر را با جماعت برپا مى كرد و شدت گرمى هوا را بهانه اى براى گسستگى صفوف مسلمانان قرار دادهبودند و در نماز جماعت شركت نمى كردند. اينعمل موجب آن شد تا عده اى نيز از حضور در نماز جماعت كوتاهى ورزند و كار به آنجارسيد كه جماعت مسلمين تقليل يافت . پيامبرصلى الله عليه و آله از اينكار بسيار ناراحت شد و آنها را تهديد كرد كه : (اگربه عمل زشت خود ادامه دهيد، كيفر خواهيد شد.) در اين هنگام آيات 238 و 239 بقرهنازل شد.(محافظت و كوشش كنيد در بر پايى نمازها، به خصوص نماز ميانى (ظهر) وخاضعانه بپاخيزيد براى خداوند...) (63) آيه 10 : نماز و پاداش اخروى نزد پرودگار ان الذين امنوا و عملو الصالحات و اقاموا الصلوة و اتوا الزكوة اجر هم عند ربهم و لاخوف عليهم و لا يحزنون (64) ترجمه : آنان كه اهل ايمان و عمل شايسته هستند و نماز را برپا داشته و زكات مىپردازند، نزد خداوند اجر و بر آنان ترس و غصه اى نخواهد بود. تفسير آيه آياتى كه قبل از اين آيه شريفه در قرآن بيان شده درباره ربا خواران و ناسپاسگويانو گنهكاران سخن مى گويد، اما در اين آيه فوق درباره كسانى كه در پرتو ايمان ، خودپرستى را ترك گفته و عواطف فطرى خود را زنده و علاوه بر ارتباط با پروردگار وبرپاداشتن نماز، به كمك و حمايت نيازمندان مى شتابند و از اين راه ، از تراكم ثروت وبوجود آمدن اختلافات طبقاتى و بدنبال آن هزار گونه جنايت جلوگيرى مى كنند پاداشخود را نزد پروردگار خواهند داشت و در هر دو جهان از نتيجهعمل نيك خود بهره مند مى شوند. طبيعى است كه ديگر عوامل اضطراب و دلهره براى اين دسته بوجود نمى آيد، خطرى كهدر راه اين سرمايه داران مفت خوار بوده و لعن و نفرينهائى كهبدنبال آن نثار مى شد براى اين دسته نيست . و بالاخره از ((آرامشكامل )) برخوردار بوده هيچگونه اضطراب و غمى نخواهد داشت كه دنباله آيه مىفرمايد. و لاخوف عليهم و لا هم يحزنون اين دسته نزد خداوند داراى اجر و مزد هستند وبراى آنان ترس و غضه نخواهد بود.(65) داستان آيه 10 نماز و پاداش آخرت امام صادق عليه السلام فرمودند ((الصلوة ميزان من وفى استوفى ))، نماز ميزان وترازو است ، هر كس آن را كامل انجام دهد (بدون كمى و زيادى ) پاداشكامل را در آخرت دريافت مى نمايد.(66) مرحوم علامه ملا محسن فيض كاشانى رحمة الله در پيرامون اين حديث شريف مى فرمايد:منظور اين است كه نماز معيار و سنجش ساير عبادات است و اگر كسى آداب و شرايط آنرابطور كامل انجام دهد پاداش را در آخرت دريافت مى كند،و اگر در اين راستا به هر اندازهكوتاهى كند، به همان اندازه دستش از آثار و پاداش نماز،كوتاه مى گردد. شرايط صحت نماز عبارتند از: طهارت قبله ، پاكى لباس و بدن ،مباح بودن لباس وزمين و... انسان را در برابر بعضى از آلودگى هاى جامعه پاك مى سازد،و از اگر نمازگزار بخواهد پاداش نماز را بطور كامل دريافت كند بايد شرايطكمال نماز را هم بداند كه عبارتند از، ولايت ،خشوع ، حضور قلب ، خوردن غذاىحلال ،و پرهيز از غذاى شبهه ناك ، توجه و تفكر در آداب نماز كه انسان را بهمراحل بالا سوق مى دهد چون نماز معراج مؤ من است و به خدا نزديك مى كند. آيه 11 : بشارت به ذكر ياد در حال نماز فنادته الملا ئكه و هو قائم يصلى فى المحراب ان الله يبشرك بيحى مصدقا بكلمةمن الله و سيدا و حصورا و نبيا من الصالحين (67) ترجمه : پس زكريا را فرشتگان ندا كردند هنگامى كه در محراب عبادت به نماز ايستادهكه همانا خداوند ترا بو لادت مى دهد در حاليكه او به نبوت عيسى كلمه خدا گواهى مىدهد و او خود در راه خدا پيشوا و پارسا و پيغمبرى از شايستگان است . تفسير آيه هنگامى كه حضرت زكريا در محراب عبادت به نماز ايستاده بود از خداوند طلب فرزندكرد كه خداوند به او فرزندى عطا كند (قال هب لى من لدنك ذرية طيبة انك سميع الدعا)(68) (خداوندا فرزند پاكيزه اى به من عطا كن كه تو دعاى بندگان خود را مى شنوى) فنادتة الملائكة و هو قائم فى المحراب ) چيزى نگذشت كه دعاى زكريا به اجابترسيد و موقعى كه در محراب عبادت مشغول نيايش بود فرشتگان پروردگار،او را صدازدند و بشارت دادند كه خداوند به زودى پسرى بنام (( يحيى )) به او خواهد داد كهداراى صفات زير است : اول :اينكه به خضرت مسيح عليه السلام ايمان مى آورد، و او را با ايمان خود، تقويت وكمك مى كند (مصدقا بكلمة من الله ) بايد توجه داشت كه منظور از (( كلمه )) در آيه موردبحث و بعضى ديگر از آيات ( چنانكه خواهد آمد) حضرت مسيح عليه السلام است وهمانطور كه در تاريخ آمده ، يحيى ،شش ماه از عيسى بزرگتر بود و نخستين كسى بودكه نبوت او را تصديق كرد و چون در ميان مردم به پاكى و زهد،اشتهار تامى داشت ،اينگرايش او به مسيح عليه السلام اثر عميقى در توجه مردم به نبوت و دعوت او داشت . دوم :اينكه او از نظر علم و عمل رهبرى جامعه را بعهده خواهد داشت (و سيدا) و علاوه بر اينهاخود را از هوى و هوسهاى سركش و از آلودگى به دنيا پرستى نگاه مى دارد (و حصورا)((حصورا )) از ماده (( حصر ))به معنى كسى است كه خود را از جهتى در محاصره قرارمى دهد و گاهى به معنى خوددارى كننده از ازدواج نيز آمده است و جمعى از مفسرين آن را درآيه فوق به همين معنى گرفته اند و در پاره اى از روايات نيز به آن اشاره شده است . و بالاخره يكى از امتيازات او اين است كه پيغمبر خدا و از صالحان خواهد بود. (69) آيا ترك ازدواج فضيلت است ؟ در اينجا اين سوال مى آيد كه اگر (( حصورا )) در آيه (ترك كننده ازدواج ) باشد، آيااين عمل براى انسان ،امتيازى محسوب مى شود كه درباره حضرت مسيح آمده است . در پاسخ بايد گفت : اولا هيچگونه دليل قاطعى بر اينكه منظور از حصور ،در آيه ترككننده ازدواج است در دست نيست ، و در روايتى كه در اين زمينهنقل شده از نظر سند،مسلم نمى باشد و هيچ بعيد نيست ، كه ((حصورا )) ،در آيه بهمعنى ترك كننده شهوات و هوسها و دنيا پرستى ، صفتى زهد،بوده باشد. ثانيا ممكن استيحيى عليه السلام نيز همانند عيسى عليه السلام بر اثر شرايط خاص زندگى و اجباربه سفرهاى متعدد،براى تبليغ آئين خدا ناچار به مجرد زيستن بوده است ،و اين يك قانونكلى براى همه نمى تواند باشد،و اگر خداوند او را به اين صفت ، مى ستايد بخاطراين است كه او بر اثر شرايط خاصى ازدواج نكرد ولى در عينحال ،توانست خود را از گناه حفظ كند و به هيچ وجه آلوده نشود،بطور كلى قانون ازدواجيك قانون فطرى است و در هيچ آئينى ممكن حكمى بر خلاف اين قانون فطرى تشريعگردد بنابر اين نه در آئين اسلام و نه در هيچ آئين ديگرى ،ترك ازدواج كار خوبىنبوده است . (70) يحيى و عيسى عليه السلام واژه (( يحيى )) از ماده حيات به معنى (( زنده مى ماند )) است ،كه بعنوان اسم براىاين پيامبر بزرگ انتخاب شده است و منظور از زندگى ، هم زندگى مادى و هم معنوى درپرتو ايمان و مقام نبوت و ارتباط با خدا است از آيه 7 سوره مريم استفاده مى شود ايننام را خداوند پيش از تولد براى او انتخاب كرد .) (يا زكريا انا نبشرك بغلام اسمه يحيى لمنجعل له من قبل سميا) (اى زكريا ما ترا بشارت به فرزندى مى دهيم كه نامش يحيى استو پيش از او همتايى برايش قرار نداده ايم ) ضمنا از جمله اخير استفاده مى شود كه ناممزبور ،نام بى سابقه اى بوده است همانطور كه از آيات گذشته استفاده شده تقاضاىتولد يحيى ،بعد از مشاهده پيشرفتهاى سريع معنوى مريم به وسيله زكريا انجام شد ،وجالب توجه اين كه بر اثر دعا خداوند فرزندى به زكريا داد كه از جهات زيادى شباهتبه فرزند مريم ،عيسى داشت ،از جهت نبوت در كودكى ،و از جهت مفهوم اسم عيسى و يحيىهر دو از نظر لغت به معنى ((زنده مى ماند )) است و از نظر درود فرستان خداوند بر آنهادر مراحل سه گانه ،((تولد ،مرگ ، حشر )) و از جهات ديگر بوده است . (71) داستان آيه 11 نماز استجابت دعا در حديثى از وجود مبارك پيامبر آمده است : من اذى فريضه فله دعوة مستجابة (72) (هر كس يك نماز فريضه بخواند دعايى مستجاب شده دارد) آرى مصداق اين سخنهمانطورى كه در آيه دوازدهم بيان شد نماز و دعاى حضرت زكريا عليه السلام براىطلب فرزند از خداوند و پذيرش دعا آنحضرت از طرف پروردگار او را به ولادتحضرت يحيى بشارت داد،بدون دليل نيست كه بزرگان دين براىحل مشكلات خود،به نماز متوسل مى شوند. در احوالات ابن سينا آمده است كه هر وقت مشكل علمى برايش پيش مى آمد به خدا پناه مىبرد و نماز مى خواند در سنين شانزده و هفده سالگى بار ديگر خواندن كتابهاى منطق وهمه بخشهاى فلسفه را از سر گرفت ولى در اين ميان حتى يك شب را در سراسر آن نمىخوابيد و روزها نيز به كار خواندن و آموختن نمى پرداخت ،انبوهى از دسته هاى كاغذ دربرابر خود مى نهاد،و مسائل گوناگون را براى خود مطرح مى كرد،و در هر مساله اىمقدمات قياس و شرط آن را در نظر مى گرفت هر گاه نيز با قياسى رو به رو مى شد،كه نمى توانست به ((حد وسط )) آن دست يابد بر مى خواست ،وبه مسجد مى رفت ،ونماز مى گذارد و از خداوند حل مشكل خويش را خواستار مى شد،تا بر وى گشوده مى گشتآنگاه شب هنگام به خانه باز مى گشت ،چراغ پيش روى مى نهاد و به خواندن و نوشتنمشغول مى شد...(73) آيه 12 : عدم قبولى نماز در حال مستى يا ايها الذين امنوا لا تقربوا الصلوة و انتم سكارى حتى تعلموا ما تقولون (74) ترجمه : اى كسانى كه ايمان آورده ايد در حالى كه مست هستيد به نماز نزديك نشويد تابدانيد چه مى گوييد. تفسير آيه تحريم (حرام بودن ) نماز در حال مستى بعد، يعنى افراد مست نمى توانندمشغول اداء فريضه نماز شوند نماز آنها در اينباطل است ، فلسفه آن هم روشن است ، زيرا نماز گفتگويى بنده و راز نياز او با خداست وبايد در نهايت هوشيارى انجام گردد و افراد مست از اين مرحله دور و بيگانه اند (يا ايهاالذين امنوا الا تقربوا الصلوة و انتم سكارى حتى تعلوا ما تقولون ) ممكن است در اينجاكسانى سوال كنند كه آيا مفهوم آيه فوق اين است كه نوشيدن مشروبات الكلى فقط درصورتى ممنوع است كه مستى تا حال نماز باقى بماند ودليل ضمنى بر جواز آن در ساير حالات مى باشد!؟ پاسخ اين سوال - به اجمال اين است كه اسلام براى پياده كردن بسيارى از احكام خود،ازروش (( تدريجى ))، استفاده كرده ، مثلا همين مسئله تحريم مشروبات الكلى را در چندمرحله پياده نموده است ، نخست ، آن را به عنوان يك نوشيدنى نامطلوب و نقطهمقابل (رزقا حسنا)) سوره نحل ، سپس در صورتى كه مستى آن درحال نماز باشد جلوگيرى كرده آيه فوق و بعد منافع و مضار آن را با هم مقايسه نمودهو غلبه زيانهاى آن ،بيان شده است (بقره 219) و در مرحله آخر نهى قاطع و صريح ازآن نموده است (مائده 90) اصولا براى ريشه كن ساختن يك مفسد اجتماعى و اخلاقى كه محيطبه طور عميق به آن آلوده شده است راهى بهتر از اين روش نيست كه افراد را تدريجا آمادهكنند و سپس حكم نهائى اعلام گردد،ضمنا بايد توجه داشت ،آيه فوق به هيچ وجه دلالتبر اجازه نوشيدن خمر ندارد بلكه تنها درباره مستى درحال نماز سخن گفته ، و در مورد غير نماز سكوت اختيار كرده تا مرحله نهايى حكم فراررسد. البته با توجه به اينكه اوقات پنجگانه نماز مخصوصا در آن زمان كه معمولا درپنج وقت انجام مى شد فاصله چندانى با هم ندارد، خواندن نماز درحال هشيارى ، لازمه اش اين است كه در فاصله اين اوقات از نوشيدن مايعات مست كننده بهكلى صرف نظر شود زيرا غالبا مستى آن تا موقع نماز ادامه مى يابد ،و حالت هشيارىپيدا نمى شود، بنابراين حكم آيه فوق شبيه يك تحريم هميشگى و مستمر است . اينموضوع نيز لازم به ياد آورى است كه در روايات متعددى كه در كتب شيعه واهل تسنن وارد شده آيه فوق به ((مستى خواب ))تفسير شده ، يعنى در حالى كه هنوزكاملا بيدار نشده ايد، شروع به نماز نكنيد تا بدانيد چه مى گوييد. (75) ولى چنين به نظر مى رسد كه اين تفسير از مفهوم ( حتى تعلموا ما تقولون ) استفاده شدهاست اگر چه در معنى ((سكارى )) داخل نباشد. به عبارت ديگر از جمله ((تا بدانيد چهمى گوئيد )) استفاده مى شود، نماز در حالى كه انسان از هوشيارىكامل برخوردار نباشد، ممنوع است خواه حالت مستى باشد يا باقيمانده حالت خواب . ضمنا از اين جمله نيز مى توان كرد كه بهتر است درحال كسالت و كمى توجه نيز انسان نماز بخواند ،زيرا حالت فوق به صورت ضعيفدر او وجود دارد و شايد به همين جهت است كه در روايتى از امام باقر عليه السلامنقل شده كه فرموده :(( در حالى كه كسل هستيد يا جرت آلوده يا سنگين ،مشغول نماز نشويد زيرا خداوند مؤ منان را از نماز خواندن درحال مستى نهى كرده است . (76) داستان آيه 12 عذاب بى نمازها و شرابخواران پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند : روزى جبرئيل امين براى اداى وحى به نزدم آمد هنوز آنچه را كه بايد بر من بخواندتمامش را نخوانده بود،كه ناگهان آوازى سخت و صدايى هولناك آمد. وضع فرشته وحىتغيير كرد پرسيدم : ((اين چه آوازى بود))گفت : ((محمد! خداى تعالى در جهنم چاهىقرار داده است كه سنگ سياهى در آن انداختند، اكنون پس از 1300سال آن سنگ به زمين آن چاه رسيد. )) پرسيدم ((آن چاه ، جايگاه چه كسانى است ؟ ))گفت ،((از آن بى نمازان و شرابخوارن )) (77) باز در داستان ديگر مى خوانيم كه : (دندان بى نماز حتى آب دريا را آلوده مى كند) يك كشتى با جمعى سرنشين در زمان انبياء بنىاسرائيل بر درياى نيل در حركت بود. ناگهان ماهيان دريا احساس حرارت و فشار كردند، به درگاه حضرت حق ناليدند وعرضه داشتند:الهى قيامت رسيده است ؟ خطاب رسيد: خير بلكه در ميان مسافران اين كشتىكه بر روى آب در حركت است شخصى بى نماز نشسته كه دندان او درد گرفت و سپس ازدهانش دندان را كنده و در آب انداخت ، نحسى و نجسى دندان يك بى نماز باعث شده كه برشما هم فشار وارد شود (78) اگر انسان دقت كند چنين است كه اين نماز پنجگانه مى تواند انسان را از عذاب هولناكجهنم نجات دهد و به سوى سعادت پروردگار هدايت كند،پس نماز وسيلهتكامل و ترقى مى باشد كه مى تواند انسان را از پليدى ها و زشتيها باز دارد، و اگرچنانچه ديديم كسى نماز مى خواند و از طرفى مرتكب گناه مى شود يقين بدانيد كهروزى آن نماز او را از كار زشت باز مى دارد.(79) آيه 13 : نماز در هنگام جهاد الم تر الى الذين قيل لهم كفوا ايديكم و اقيموا الصلوه و اتو الزكوه (80) ترجمه :آيا نديدى كسانى را كه به آنها دست از پيكار بر داريد و نماز را بر پا كنيدو زكات بدهيد تفسير آيه آيه شريفه درباره نماز در هنگام جنگ و جهاد سخن مى گويد قرآن در اين جا مى فرمايد:((راستى شگفت انگيز است حال جمعيتى كه در يك موقعيت نامناسب با حرارت و شور عجيبىتقاضا مى كردند كه به آنهااجازه جهاد داده شود، و به آنها دستور داده شد كه فعلاخوددارى كنيد و به خودسازى و انجام نماز و تقويت نفرات خود و اداى زكات بپردازيد،اماهنگامى كه زمينه از هر جهت آماده شد و دستور جهادنازل گرديد، ترس و وحشت يكباره وجود آنهارا فرا گرفت ، و زبان به اعتراض دربرابر اين دستور گشودند )) آنها طبق آيه شريفه فوق اعتراض خود را ((صريحا مىگفتند، خدايا به اين زودى دستور جهاد را نازل كردى ؟ چه خوب بود اين دستور مدتىبه تاخير مى افتاد! و يا اينكه اين رسالت به عهده نسلهاى آينده واگذار مى شد. (81) در تفسير اين آيه شريفه به يك سوال و جواب توجه شود سوال اين است كه چرا از ميان تمام دستورهاى اسلامى تنها مسئله نماز و زكات ذكر شدهاست ،در حالى كه دستورهاى اسلام منحصر به اينها نيست . پاسخ سوال اين است كه ((نماز )) رمز پيوند با خدا و ((زكات )) رمز پيوند با خلقخدا است ، بنابراين منظور اين است كه به مسلمانان دستور داده شد با برقرارى پيوندمحكم با خداوند و پيوند محكم با بندگان خدا، جسم و جان خود و اجتماع خويش را آمادهبراى جهاد كنند، و به اصطلاح خود سازى نمايد، و مسلما هرگونه جهادى بدون آمادگىهاى روحى و جسمى افراد و بدون پيوندهاى محكم اجتماعى محكوم به شكست خواهد بود،مسلمان در پرتو نماز و نيايش با خدا ايمان خود را محكم و روحيه خويش را پرورش مى دهدو آماده هرگونه فداكارى و از خودگذشتگى مى شود و بوسيله زكات شكافهاى اجتماعىپر مى گردد، و از نظر تهيه نفرات آزموده و ابزار جنگى كه زكات يك پشتوانهاقتصادى براى تهيه آنها مى باشد بهبود مى يابد، و به هنگام صدور فرمان جهادآمادگى كافى براى مبارزه با دشمن خواهند داشت . (82) شان و نزول آيه جمعى از مفسران مانند بزرگ شيخ طوسى ((تبيان )) و نويسنده تفسير ((قرطبى )) ونويسنده تفسير ((المنار )) از ابن عباس چنيننقل كرده اند كه جمعى از مسلمانان هنگامى كه در مكه بودند، و تحت فشار و آزار شديدمشركان قرار داشتند، خدمت پيامبر عليه السلام رسيدند و گفتند:ماقبل از اسلام عزيز و محترم بوديم ، اما بعد از اسلام وضع ما دگرگون شد،ان عزت واحترام را از دست داديم ، و همواره مورد آزار دشمنان قرار داريم ،اگر اجازه دهيد با دشمن مىجنگيم تا عزت خود را باز يابيم آن روز پيامبر عليه السلام فرمود: من فعلا مامور بهمبارزه نيستم ولى هنگامى كه مسلمانان به مدينه آمدند و زمينه آماده براى مبارزه مسلحانهشد و دستور جهاد نازل گرديد بعضى از افراد داغ و آتشين از شركت در ميدان جهادمسامحه مى كردند، و از آن جوش و حرارت خبرى نبود، آيه فوقنازل شد و به عنوان تشجيع مسلمانان و ملامت افراد مسامحه كار حقايقى را بيان نمود.(83) داستان آيه 13 جنگ بخاطر نماز است ابن عباس مى گويد: در روز جنگ ديدم حضرت على عليه السلام به آسمان نگاه مى كند،گفتم : ((چه مى بينيد يا اميرالمومنين ؟)) حضرت فرمود: ((مى بينيم كه آيا ظهرداخل شده كه نماز بخوانم يا نه )) گفتم : ((در اين وقت جنگ ؟ )) حضرت فرمود: ((مابا آنها براى اقامه نماز، جنگى مى كنيم ،چرا خود دراول وقت از عبادت الهى (نماز) غافل شويم .(84) )) باز در روايت ديگر مى خوانيم : سيدالشهداء در شب عاشوار بهابوالفضل عليه السلام فرمود: به اين قوم بگو امشب عاشورا است به من مهلت بدهندبراى اينكه خداى سبحان مى داند ((اين احب الصلوه ))، كه من نماز براى رضاى خدا رادوست دارم ، نماز محبوب من است ،به اينكه نماز خوانم . ايناعمال صورى و ظاهرى را كه همه دارند، آداب نماز هم كه ميسور خيلى ها است ،آن باطن وحقيقت نماز محبوب من است ، من نماز را دوست دارم ، و مى خواهم از دوستم وداع كنم ، حضرتعباس عليه السلام آنچه را كه قوم (سپاه عمر سعد) به او گفته بودند خدمت برادرش امامحسين عليه السلام ايراد كرد، حضرت امام حسين عليه السلام فرمود برو به آنها بگو:كه امشب را به ما مهلت دهند، تا فردا، تا اين كه ما امشب را در پيشگاه خدا مناجات كنيم و دعابخوانيم و استغفار كنيم ، همانا خداوند مى داند كه من نماز و تلاوت قرآن دعاى بسيار واستغفار را دوست دارم .(85) آيه 14 : نماز قصر در مسافرت و اذا ضربتم فى الارض فليس عليكم جناح ان تقصروا من الصلوه ان خفتم ان يفتنكمالذين كفزوا ان الكافذين كانوا الكم عدوا مبينا (86) ترجمه : و هنگامى كه سفر كنيد گناهى بر شما نيست كه نماز را كوتاه كنيد اگر فتنه(و خطر) كافران بترسيد، زيرا كافران دشمن آشكار شما هستند. تفسير آيه اين آيه درباره نماز مسافر سخن مى گويد: در اين آيه شريفه از سفر تعبير به(ضرب فى الارض ) شده است ، زيرا مسافر زمين را به هنگام سفر با پاى خود مى كوبد(87) پس در اين ايه شريفه مى فرمايد هنگامى كه مسافرت مى كنيد مانعى ندارد كهنماز را كوتاه كنيد، در اينجا سوالى پيش مى آيد و آن اينكه در آيه فوق مسئله نماز قصر،مشروط به ترس ازخطر دشمن شده است در حالى كه در مباحث فقهى مى خوانيم نماز قصر حكم عمومى است وتفاوتى در آن مبان سفرهاى خوفناك يا امن و امان نمى باشد، روايات متعددى كه از طرقشيعه و اهل تسنن در زمينه نماز قصر وارد شده است نيز اين عموميت را تاييد مى كند.(88) در پاسخ بايد گفت : ممكن است مقيد ساختن حكم قصر به مسئله ((خوف )) به خاطر يكىاز چند جهت باشد. الف - اين قيد ناظر به وضع مسلمانان آغاز اسلام است و به اصطلاحى قيد غالبى است،يعنى غالبا سفرهاى آنها توام با خوف بوده و همانطور كه در علماصول گفته شده ((قيود غالبى )) مفهوم ندارند، چنانچه در آيه (و ربائبكم اللاتىفى حجوركم ) (89) (دختران همسرانتان كه در دامنتان بزرگ مى شوند بر شما حرامند).نيز با همين مسئله روبرو مى شويم زيرا ((دختر همسر)) مطلقا جز محارمند، خواه در دامانانسان بزرگ شده باشند يا نه ، ولى چون غالبا زنان مطلقه اى كه شوهر مى كنندجوانند و فرزندان خردسالى دارند كه در دامان شوهر دوم بزرگ مى شوند قيد (فىحجوركم ) (در دامانتان ) در آيه مزبور ذكر شده است . ب - بعضى از مفسران معتقدند كه مسئله نماز قصر نخست به هنگام خوف (طبق آيه فوق )تشريع شده است ، سپس اين حكم توسعه پيداكرده و به همه موارد عموميت يافته است ج - ممكن است اين قيد، جنبه تاكيد داشته باشد يعنى نماز قصر براى مسافر همه جا لازماست اما به هنگام خوف از دشمن تاكيد بيشترى دارد و در هرحال شك نيست كه با توجه به تفسير آيه در روايات فراوان اسلامى نماز مسافراختصاصى به حالت ترس ندارد و به هميندليل پيامبر عليه السلام نيز در مسافرتهاى خود و حتى در مراسم حج (در سرزمين منى )نماز شكسته مى خواند. (90) نكته ديگر اينكه در بعضى از روايات نيز به اين موضوع اشاره شده است كه كوتاهخواندن نماز در سفر يك نوع تخفيف الهى است ، ادب ايجاب مى كند كه انسان اين تخفيف رارد نكند و نسبت به آن بى اعتنايى به خرج ندهد،در رواياتاهل تسنن از پيغمبر صلى الله عليه و آله نقل شده كه درباره نماز قصر فرمود: ((صدقه تصدق الله بها عليكم فاقبلوا صدقته )) (91) (اين هديه اى است كه خداوند به شما داده است آنرا بپذيريد) نظير اين حديث در منابعشيعه نيز وارد شده است ، امام صادق عليه السلام از پيامبر نقل مى كند كه فرمود ((افطار در سفر و نماز قصر ازهداياى الهى است ، كسى كه از اين كار صرفنظر كند هديه الهى را در كرده است . (92) نكته ديگر كه بايد به آن توجه داشت اين است كه بعضى چنين تصور كرده اند كه آيهفوق حكم نماز خوف (نماز در ميدان چنگ و مانند آن ) را بيان مى كند و تعبير به (ان خفتم )را گواه براى مطلب گرفته اند. ولى جمله (اذا ضربتم فى الارض ) مفهوم عامى دارد كههرگونه مسافرتى را شامل مى شود خواه مسافرت عادى باشد يا مسافرت براىجهاد،به علاوه حكم نماز خوف به طور جداگانه اى ومستقل در آيه بعد آمده است و تعبير به (آن خفتم ) همانطور كه گفتيم يك نوع قيد غالبىاست كه در غالب مسافرتهاى آن زمان براى مسلمانان وجود داشته است بنابراين دلالتىبر نماز خوف ندارد،به علاوه در ميدان جنگ هميشه خوف و از حملات دشمن وجود دارد و جاىاين نيست كه گفته شود ((اگر بترسيد كه دشمن به شما حمله كند )) و اين خود گواهديگرى است كه آيه اشاره به تمام سفرهايى مى كند كه ممكن است خطراتى در آن وجودداشته باشد ضمنا بايد توجه داشت كه شرايط نماز مسافر، مانند شرايط وخصوصيات ساير احكام اسلامى در قرآن نيامده است بلكه در سنت به آن اشاره شده استاز جمله اينكه نماز قصر در قران نيامده است بلكه در سنت به آن اشاره شده است از جملهاينكه نماز قصر در سفرهاى كمتر از هشت فرسخ نيست ، زيرا در آن زمان مسافر در يكروز معمولا هشت فرسخ راه را مى كرد و نيز افرادى كه هميشه در سفرند و يا سفر جزبرنامه زندگانى آنها شده است از اين حكم مستثنى هستند زيرا مسافرت براى آنها جنبهعادى دارد نه جنبه فوق العاده . و نيز كسانى كه سفرهايشان سر معصيت استمشمول اين قانون نمى باشند. زيرا اين حكم يك نوع تخفيف الهى است و كسانى كه در راهگناه ،راه مى پرسند نمى توانند مشمول اند باشند. و نيز مسافر تا به حد ترخيصنرسد (نقطه اى كه صداى اذان شهر را نشنود و يا ديوارهاى شهر را نبيند ))نبايد نمازقصر بخواند، زيرا هنوز از قلمرو شهر بيرون نرفته و عنوان مسافر به خود نگرفتهاست و همچنين احكام ديگرى در كتب فقهى مشروحا آمده و احاديث مربوط به آن را محدثان دركتب حديث ذكر كرده اند. (93) داستان آيه 14 امام خمينى (ره ) در مسافرت و نماز اين خاطره مربوط به وقتى است كه از عراق مى خواستيم به كويت برويم . زمانيكه مانعاز رفتن ما شدند، برگشتيم . امام آن زمان 80 سالشان بود، از ساعت پنج صبح براىاينكه نجف اشرف با خبر نشوند. بين الطلوعين حركت كرديم به سوى كويت ،در مرز كويتما را راه نداند، ما برگشتيم به مرز عراق ، در آنجا به بدترين وجه با امام برخوردكردند، حتى يك اتاق كه امام استراحت بكند به ما ندادند. سرانجام امام عبايشان را انداختنددر كنار يك اتاق مخروبه كه آنجا بود و دراز كشيدند. ساعت يازده دوازده شب بود كه ازبغداد گفتند به بصره بر گرديد. ما به بصره برگشتيم ، ساعت يك يا يك و نيم بعداز نيمه شب به بصره رسيديم ، يك ساعتىطول كشيد تا مقدمات كار را انجام بدهيم بالاخره ساعت دو بود كه امام خوابيد طولى نكشيدكه من يك مرتبه ديدم زنگ ساعت به صدا درآمد، وقتى ساعت را نگاه كرد ديدم ساعت چهاربعد از نيمه شب است و امام براى نماز شب بلند شدند. يك پير مرد كه از پنج صبح تاساعت دو بعد از نصف شب نخوابيده ،وقتى كه مى خواهد بخوابد بارى اينكه يادش باشدساعت را كوك مى كند كه براى نماز شب بيدار شود (94) آيه 15 : نماز خوف در ميدان جنگ و اذا كنت فيهم فاقمت لهم لصلوه فلتقهم طائفه منهم معك و لياخذا اسلختهم فاذاسجداوا فلينونوا من ورائكم ولتات طائفه اخرى لم يصلوا معك ولياخذ. ا حذرهم واسلحتهمود الذين كفروا لو تغفلون عن اسلحتكم و امتعتكم فيميلون عليكم ميله واحده و لا جناح عليكم انكان بكم اذى كن مطر او كنتم مرضى ان تصعوا اسلحتكم و خذوا حذركم ان الله اعدللكافرين عذابا مهينا (95) ترجمه : و هنگامى كه در ميان آنها باشى و (در ميدان جنگ ) براى آنها نماز برپا كنى ،بايد دسته اى از آنها با تو (به نماز) برخيزند و بايد سلاحهاى خود را با خودبرگيرند و هنگامى كه سجده كردند (و نماز را به پايان رسانيدند) بايد به پشت سرشما (به ميدان نبرد) بروند و آن دسته ديگرى كه نماز نخوانده اند (ومشغول پيكار بوده اند) بيايند و با تو نماز بخوانند وبايد آنهاوسايل دفاعى و سلاحهاى خود را با خود( در حال نماز)حمل كنند (زيرا) كافران دوست دارند كه شما از سلاحها و متاعهاى خودغافل شويد و يك مرتبه به شما هجوم آورند و اگر از باران ناراحت هستيد و يا بيمار (ومجروح ) باشيد مانعى ندارد كه سلاحهاى خود را بر زمين بگذاريد، ولىوسايل دفاعى (مانند زره و...) را با خود برداريد، خداوند براى كافران عذاب خوار كننده اى فراهم ساخته است . تفسير آيه اين آيه شريفه كيفيت نماز خوف را كه به هنگام جنگ بايد خوانده شود به مسلمانانتعليم مى دهد، آيه خطاب به پيامبر صلى الله عليه و آله كرده مى فرمايد:(( هنگامىكه در ميان آنها هستى و براى آنها نماز جماعت بر پا مى دارى بايد مسلمانان به دو گروهتقسيم شوند، نخست عده اى با حمل اسلحه با تو به نماز بايستند. (و اذاكنت فهيم فاقمتلهم الصلوة فلتقم طائفة منهم معك و لياء خذوا اسلحتهم ) پس هنگامى كه اين گروه سجدهكردند (و ركعت اول نمار آنها تمام شد،تو در جاى خود توقف مى كنى ) و آنها را با سرعتركعت دوم را تمام نموده و به ميدان نبرد باز مى گردند و در برابر دشمن مى ايستند) وگروه دوم كه نماز نخوانده اند، جاى گروه اول را مى گيرند و با تو نماز مى گذارند(و فاذا اسجدوا فليكونوا من ورائكم و لتاءت طائفة اخرى لم يصلوا فليطوا معك ). گروه دوم نيز بايد وسائلدفاعى و اسلحه را با خود داشته باشند و بر زمين نگذارند. (و لياء خذوا حذرهم واسلحتهم ) اين طرز نماز گزاردن براى اين است كه دشمن شما را غافلگير نكند، زيرادشمن همواره در كمين است كه از فرصت استفاده كند (( و دوست مى دارد كه شما از سلاح ومتاع خود غافل شويد )) و يكباره به شما حمله ور شود ( ود الذين كفروا لو تغفلوا عناسلحتكم و امتعكم فيميلون عليمك ميلة واحدة ) ولى از آنجا كه ممكن است ضرورتهايى پيشبيايد كه حمل سلاح و وسائل دفاعى توليد زحمت كند ،در پايان آيه چنين دستور مىدهد:((و گناهى بر شما نيست اگر از باران ناراحت باشيد و يا بيمار شويد كه در اينحال سلاح خود را بر زمين بگذاريد ))(و لا جناح عليكم ان كان بكم اذى من مطر او كنتممرضى ان تضعوا اسلحتكم ) ولى در هر صورت از همراه داشتنوسائل محافظتى و ايمنى ( مانند روزه و خود، وامثال آن ) غفلت نكنيد و حتىدرحال عذر حتما آنها را با خود داشته باشيد كه اگر احيانا دشمن حمله كند بتواند تارسيدن كمك خود را حفظ كنيد (و خذوا حذركم )) شما اين دستورات را به كار بنديد ومطمئن باشيد پيروزى با شما است ((زيرا خداوند براى كافران مجازات خوار كننده اىآماده كرده است )) (ان الله اعد للكافرين عذابا مهينا) (96) چند نكته 1- روشن است منظور از بودن پيامبر صلى الله عليه و آله در ميان مسلمانان براى بپاداشتن نماز خوف اين نيست كه انجام اين نماز مشروط به وجود شخص پيامبر صلى اللهعليه و آله است بلكه منظور وجود امام على عليه السلام و امام حسين عليه السلام نيز نمازخوف بجا آوردند و حتى جمعى از فرماندهان لشگرهاى اسلامى همانند (( حذيفه )) اينبرنامه اسلامى را به هنگام لزوم انجام دادند (97) 2- در آيه گروه اول دستور مى دهد كه اسلحه را به هنگام نماز خوف داشته باشند ولىبه گروه دوم مى گويد وسائل دفاعى (مانند زره و اسلحه ) را هيچ كدام بزمين نگذراندممكن است تفاوت اين گروه بخاطر آن باشد كه به هنگام انجام نماز توسط دستهاول دشمن كاملا آگاه از برنامه نيست و لذا احتمال ضعيف تر است ولى در مورد دسته دومكه دشمن متوجه انجام مراسم نماز مى شود،احتمال هجوم بيشتر است . 3- منظور از (حفظ امتعه )) در آيه شريفه اين است كه علاوه بر حفظ خويش بايد مراقبحفظ وسائل سفر و مواد غذايى و حيواناتى كه براى تغذيه همراه داريد نيز باشيد. 4- مى دانيم كه نماز جماعت در اسلام واجب نيست ولى از مستحبات فوق العاده ماكد است و آيهفوق يكى از نشانه هاى زنده تاكيد اين برنامه اسلامى است كه حتى در ميدان جنگ براىانجام آن از روش نماز خوف استفاده مى شود، اين موضوع هم اهميت((اصل نماز )) و هم اهميت ((جماعت ))را مى رساند و مطمئنا تاثير روانى خاصى هم درمجاهدان از نظر هماهنگى در هدف ، و هم در دشمنان از نظر مشاهده اهتمام مسلمانان به وظايفخود حتى در ميدان جنگ دارد . (98) كيفيت خواندن نماز خوف در ميدان جنگ در آيه فوق كه درباره كيفيت نماز خوف ،توضيح زيادى به چشم نمى خورد،و اين روشقرآن كريم است كه كليات را بيان كرده و شرح آن را به ((سنت )) واگذار مى كند. طريقه نماز خوف آنچنان كه از سنت ما استفاده مى شود اين است كه نمازهاى چهار ركعتىتبديل به دو ركعت مى شود،گروه اول ،يك ركعت را با امام مى خوانند و امام پس از اتماميك ركعت توقف مى كند، و آن گروه يك ركعت ديگر را به تنهائى انجام مى دهند،و به جبههجنگ باز مى گردند، سپس گروه دوم جاى آنها را مى گيرند و يك ركعت نماز خود را با امام و ركعت دوم را به طورفرادى انجام مى دهند (درباره كيفيت نماز خوف نظرهاى ديگرى نيز هست اما آنچه در بالاگفتيم مشهورترين نظر است ). (99) شاءن نزول آيه هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله با عده اى به عزم (مكه ) وارد سرزمين (مدينه )شدند و جريان به گوش قريش رسيد، خالد بن وليد و سر پرستى يك گروه دويستنفرى براى جلوگيرى از پيشروى مسلمانان به سوى مكه در كوههاى نزديك مكه مستقرشد، هنگام ظهر (بلال ) اذان گفت و پيامبر صلى الله عليه و آله با مسلمانان نماز ظهر رابه جماعت ادا كردند،خالد از مشاهده اين صحنه در فكر فرو رفت و به نفرات خود گفت درموقع نماز عصر كه در نظر آنها بسيار پر ارزش است و حتى از نور چشمان خود آن راگرامى مى دارند بايد از فرصت استفاده كرد و با يك حمله برق آسا و غافلگيرانه درحال نماز كار مسلمانان را يكسره ساخت در اين هنگام آيه فوقنازل شد و دستور داد (نماز خوف ) را كه يكى از نكات اعجاز قرآن است كهقبل از اقدام دشمن ،نقشه هاى آنها را نقش بر آب كرد، و لذا گفته مى شود خالد بن وليدبا مشاهده اين صحنه ايمان آورده و مسلمان شد. (100)
|
|
|
|
|
|
|
|