چگونه از امام زمان (عليه السلام) عذر خواهى كنيم؟
وظيفه هر شيعه گنهكارى آن است كه پس از استغفار و عذر خواهى از خداوند به امام زمان خويش (عليه السلام)پناهنده شود و از آن ذات پاك بخواهد كه براى گناهانش استغفار كرده و سخنى را با مولاى خود نجوا كند كه برادران يوسف به يوسف (عليه السلام)گفتند. آن ها جناياتى را نسبت به يوسف روا داشتند تا آنجا كه او را به قصد كشتن ميان چاه افكندند، و بعد از چند سال گرفتار قحطى و خشك سالى گرديدند . از سوى ديگر ، يوسف (عليه السلام)به قدرت خدا از چاه و زندان نجات يافت و عزيز مصر شد . برادران ، بدون اين كه او را بشناسند خدمتش شرفياب شده و گفتند:
( يا أَيُّهَا الْعَزيزُ مَسَّنا وَ أَهْلَنَا الضَُرُّ و جِئْنا بِبِضاعَة مُزْجاة، فأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ و تَصَدَّقْ عَلَيْنا إِنَّ اللهَ يَجْزِى الْمُتَصَدِّقينَ ).(1)
اى عزيز ( مصر )، ما و بستگانمان را گرفتارى و ناراحتى فرا گرفته است و با سرمايه نا چيزى ( به بازار ) آمده ايم، پس تو پيمانه ما را پر و بر ما تصدّق كن، مسلماً خداوند صدقه دهندگان را پاداش مى دهد .
آرى! شيعيانِ گنهكارى كه حرمت يوسف فاطمه (عليهما السلام)را نگه نداشته، و در مقابل چشمان بيناى او گناه كرده اند و با كردار زشت خود ، مولاى خويش را به زندان غيبت افكنده اند; بايد ابتدا همچون برادران يوسف (عليه السلام)، با امام مهربان خويش نجوا كرده و سپس سخن فرزندان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . سوره يوسف: آيه 88 .
يعقوب (عليه السلام) با پدر خويش را زمزمه كنند، تا از سر تقصيرشان در گذرد و براى گناهانشان آمرزش طلبد.
فرزندان يعقوب، بعد از آن كه برادرشان يوسف (عليه السلام)را شناختند، و او پيمانه هايشان را پر كرد ; پيراهنش را همراه آنان ، براى پدرش يعقوب (عليه السلام)فرستاد و آن ها امانت برادرشان را آوردند و بر صورت پدرشان افكندند ، چشمان يعقوب (عليه السلام) بينا گشت; ولى فرزندان او از خجالت سر به زير افكنده و گفتند:
( يا أَبانا إِسْتَغْفِرْلَناْ ذُنُوبَنا إِنّا كُنّا خاطِئينَ )(1)
اى پدر ـ مهربان ـ ما، براى گناهانمان استغفار نما و از خدا برايمان آمرزش بخواه كه ما از خطاكاران بوديم .
يعقوب (عليه السلام) هم به آنان وعده داد كه سحرگاه جمعه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . سوره يوسف: آيه 97 .
برايشان استغفار كند.
عالم جليل القدر شيعه مرحوم سيّد بن طاووس كه بارها توفيق شرفيابى محضر امام زمان (عليه السلام) نصيبش گشته است ، در سفارشى كه براى فرزند خويش دارد مى فرمايد:
فرزندم، هر روز دوشنبه و پنجشنبه ( كه اعمال تو خدمت مولايت عرضه مى شود ) با كمال خوارى و فروتنى خواسته هاى خود را به امام زمانت عرضه بدار و با امام خويش حرف بزن، و بعد از سلام به حضرتش زيارت زير را بخوان:
« سَلامُ اللهِ الكامِلُ التّامُّ الشّامِلُ العامّ وَصَلَواتُهُ الدّآئِمَةُ وَبَرَكاتُهُ الْقآئِمَةُ التّآمَّةُ عَلى حُجَّةِ اللهِ وَوَلِيِّهِ فى اَرْضِهِ وَبِلادِهِ وَخَليفَتِهِ عَلى خَلْقِهِ وَعِبادِهِ وَسُلالَةِ النُّبُوَّةِ وَبَقِيَّةِ الْعِتْرَةِ وَالصَّفْوَةِ صاحِبِ الزَّمانِ وَمُظْهِرِ الاْيمانِ وَمُلَقِّنِ
اَحْكامِ الْقُرْآنِ وَمُطَهِّرِ الاَْرْضِ وَناشِرِ الْعَدْلِ فِى الطُّولِ وَالْعَرْضِ وَالْحُجِّةِ الْقآئِمِ الْمَهْدِىِّ الاِْمامِ الْمُنْتَظَرِ الْمَرْضِىِّ وَابْنِ الاَْئِمَّةِ الطّاهِرينَ الْوَصِىِّ بْنِ الاَْوْصِيآءِ الْمَرْضِيّينَ الْهادِى الْمَعْصُومِ ابْنِ الاَْئِمَّةِ الْهُداةِ الْمَعْصُومينَ السَّلامُ عَلَيْكَ يا مُعِزَّ الْمُؤْمِنينَ الْمُسْتَضْعَفينَ السَّلامُ عَلَيْكَ يا مُذِلَّ الْكافِرينَ الْمُتَكَبِّرينَ الظّالِمينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مَوْلاىَ يا صاحِبَ الزَّمانِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ رَسُولِ اللهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ اَميرِ الْمُؤْمِنينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ فاطِمَةَ الزَّهْرآءِ سَيِّدَةِ نِسآءِ الْعالَمينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ الاَْئِمَّةِ الْحُجَجِ الْمَعْصُومينَ وَالاِْمامِ عَلَى الْخَلْقِ اَجْمَعينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مَوْلاىَ سَلامَ مُخْلِص لَكَ فِى الْوَِلايَةِ اَشْهَدُ اَنَّكَ الاِْمامُ الْمَهْدِىُّ قَوْلاً وَفِعْلاً وَاَنْتَ
الَّذى تَمْلاَُ الاَْرْضَ قِسْطاً وَعَدْلاً بَعْدَ ما مُلِئَتْ ظُلْماً وَجَوْراً فَعَجَّلَ اللهُ فَرَجَكَ وَسَهَّلَ مَخْرَجَكَ وَقَرَّبَ زَمانَكَ وَكَثَّرَ اَنْصارَكَ وَاَعْوانَكَ وَاَنْجَزَ لَكَ ما وَعَدَكَ فَهُوَ اَصْدَقُ الْقآئِلينَ ( وَنُريدُ اَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذينَ اسْتُضْعِفُوا فِى الاَْرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ اَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوارِثينَ ) يا مَوْلاىَ يا صاحِبَ الزَّمانِ يَابْنَ رَسُولِ اللهِ حاجَتى كَذاوَكَذا ( و به جاى كَذا وَكَذا حاجات خود را ذكر كند ) فَاشْفَعْ لى
فى نَجاحِها فَقَدْ تَوَجَّهْتُ اِلَيْكَ بِحاجَتى لِعِلْمى اَنَّ لَكَ عِنْدَ اللهِ شَفاعَةً مَقْبُولَةً وَمَقاماً مَحْمُوداً فَبِحَقِّ مَنِ اخْتَصَّكُمْ بِاَمْرِهِ وَارْتَضاكُمْ لِسِرِّهِ وَبِالشَّاْنِ الَّذى لَكُمْ عِنْدَ اللهِ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُ سَلِ اللهَ تَعالى فى نُجْحِ طَلِبَتى وَاِجابَةِ دَعْوَتى وَكَشْفِ كُرْبَتى»(1)
1 . اين زيارت را محدث قمى در اوايل « مفاتيح الجنان » قبل از « مناجات خمس عشرة » آورده است. كه قبل از آن دو ركعت نماز خوانده و سپس زيارت مذكور را زير آسمان تلاوت مى كنى.
و سپس بگو:
( يا اَيُّهَا الْعَزيزُ مَسَّنا وَ اَهْلَنَا الضُّرُّ وَ جِئْنا بِبِضاعَة مُزْجاة فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنا اِنَّ اللهَ يَجْزِى الْمُتَصَدِّقينَ تَاللهِ لَقَدْ آثَرَكَ اللهُ عَلَيْنا وَ اِنْ كُنّا لَخاطِئينَ ).(1)
آن گاه بگو:
« يا مَوْلانا إِسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا إِنّا كُنّا خاطِئينَ ».
« اى مولاى ما، براى گناهانمان استغفار و طلب آمرزش كن، كه ما در گذشته از خطاكاران بوديم » .
پس از آن به امام زمانت بگو:
اى آقا و اى مولاى من، اين برخورد برادران يوسف با برادر و پدر خود و عكس العمل آن دو بزرگوار، در برابر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . برگرفته از آيات 88 و 97 سوره يوسف .
آنان است، كه بعد از آن همه جنايات و بى مهرى ها كه از آن ها سرزد، باز يوسف و پدر بزرگوارش يعقوب (عليهم السلام) ، بر آنان مهر ورزيدند و از تقصير و گناهشان در گذشتند و آنان را مورد عفو و بخشش خويش قرار دادند.
پس اگر من هم مورد پسند وخوشنودى خدا و رسول او و پدران بزرگوار شما و خودتان نيستم، شما از حضرت يعقوب و يوسف (عليهما السلام) سزاوارتريد در اين كه مرا مشمول مهر و بردبارى، و كرم و بزرگوارى خويش قرار دهيد.(1)
چه زيباست كه : دوستان غافلِ آن امام غريب و تنها ، كه در گردباد سياه گناهان گرفتار شده اند ، و با سنگ معصيت دل بلورين مولاى خويش را شكسته و بر زخم دل نازنينش نمك پاشيده اند ; با مولاى خود چنين نجوا كنند :
اى مولاى مهربان ، با اينكه سالها زير پَر و بالِ مهر و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . كشف المحجّة لثمرة المهجة، فصل 150 ، ص 209 .
عطوفتت مأوا گرفته و در سايه چتر عناياتت آرميده بودم ; خود را در صحراى سوزان شهوت ها گرفتار و به دست طوفان هاى بى رحم معصيت ها سپردم .
اينك از شهر خراب شده اى به سويت باز آمده ام كه از
شرمسارى نمى توانم چشم به سويت بگشايم ، چه آنكه رويم از زيادى معصيت سياه گشته ، پيكرم در لجنزار غفلت فرو رفته و بوى بد گناهان روحم را آزار مى دهد ; آخر با چه رويى به سويت سر بلند كنم ؟! با كدامين چشم به رويت بنگرم ؟ با چه زبانى با تو سخن گويم ؟ و با كدامين گوش صداى دلنشينت را بشنوم ؟ و با چه دستى دست نياز به سويت برآورم ؟
آيا با چشمى به تو بنگرم كه با نگاه به نامحرم آن را آلوده ام ؟
آيا با زبانى با تو سخن بگويم كه آن را در بند دروغ و غيبت و سخن چينى ، درآورده ام ؟!
آيا با گوشى به صداى روح بخش تو گوش فرا دهم كه آن را با غنا و موسيقى و شنيدن غيبت و تهمت و صداهاى حرام ، پُر كرده ام ؟!
آيا با دستى به سويت التماس كنم كه با آن خيانت در امانت نموده ام ؟!
ولى با همه اين معصيت ها از لطف و عنايتت نااميد نيستم ، چه آنكه آنچه مرا اميدوار مى سازد و از دام بلايى كه گرفتارش شده ام ، نجات مى دهد ; اشك و آهى است كه از خوف خدا سر داده ام ، حال توبه اى است كه به من دست داده ، پرده ستّاريتى است كه خداى مهربان بر پيكرم پوشانده و در سايه اش آرميده ام ، وعده آمرزشى است كه پروردگار غفور به من داده و بدان دل بسته ام ; و آغوش باز و دل مهربان توست كه مرا به درگاه با جلالت بازگردانده ، تا از تو با شرمسارى عذر خواهم .
اى عزيزِ مهربان تر از پدر! از اينكه دل نازك و نورانيت را شكسته ، قلب عطوف و مهربانت را به درد آورده ، بر زخم جگرت نمك پاشيده ، اشك از چشمهانت گرفته و بر جراحت پلكهايت افزوده ام ; با يك دنيا ندامت ، پوزش مى طلبم . نمى دانم مرا چه مى شود كه با اين همه غفلت ، دستهاى لرزانم آرام آرام به سويت گشوده گشته و لبهاى ترك خورده ام باز و زبان بند آمده ام ، سخن آغاز مى كند كه :
اى ستاره درخشان اميد، اى كشتى نجات و نويد ، اى رساننده فيض خورشيد ، اى سجده گاه عشق و اى صبح سپيد! منم كه با كوله بارى از گناه ، چشمانى غرقِ در اشك ، نايى پُر شده از آه و تنى خسته از سختى راه به درگاهت آمده ام ; شايد خاك پايت را توتياى چشمان كم سويم و گرد كويت را آبروى تن بى آبرويم سازم.
مولاى من! به سوى تو گام برداشتم تا در باغستان لطف و
رحمتت بياسايم ، در جويبار عفو و بخششت غسلى كنم ، در
درياى لطف و كرمت غوطهور گردم و از خورشيد جود و عنايتت نور گيرم ; بلكه جسم آغشته به لوث گناهم ، شسته و روح تاريك شده به ظلمت معصيتم ، نورانى گردد.
مهربان اماما! من به سوى تو نيامدم ، مگر براى آنكه مرا به عطر دل انگيز استغفارت معطرسازى و از خدا برايم آمرزش طلبى ، كه دعاى تو مستجاب و دستگيريت تنها راه نجات من است .
بى جهت جدّ بزرگوارت اميرمؤمنان (عليه السلام)نفرموده : تَعَطَّرُوا بِالإِسْتِغْفارِ.(1)
خودتان را با استغفار معطر سازيد .
آرى ! عطر روح بخش استغفار تو است كه به انسان جان تازه مى بخشد !
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . وسائل الشيعه ، ج 16 .
مولاى من! رو به سوى تو نياوردم ، جز براى اينكه با كيمياى نگاهت ، صحيفه قلبم را از هر صفتِ زشتى پاك ساخته ، و به نور معرفت خويش جلا بخشى ، و با شعاع زرّين ديدگانت ، مسِ سياه شده جانم را صفا داده ، طلا سازى ; چه آنكه من روح آلوده خويش را از علاقه به شهوات خالى كرده و به نور توبه ، آشتى با خدا و عذرخواهى از شما روشن ساخته ام .
اكنون زمان آن است كه شما مولاى مهربان با دعاى پدرانه ات ، توبه ام را صفا داده و مرا تجليّگاه الطاف بى پايانت
قرار دهى!
آخرين سخن من با تو اى عزيز بهتر از جان اين است :
( يا مَوْلانا إِسْتَغْفِرْلَناْ ذُنُوبَنا إِنّا كُنّا خاطِئينَ ).
اى مولاى ( مهربان ) ما ، براى گناهانمان استغفار و طلب آمرزش كن ، كه ما در گذشته از خطاكاران بوديم.
و سلام بر آن لحظه اى كه براى شيعيان و دوستان
گنهكارت استغفار مى كنى!
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ حينَ تُهَلِّلُ وَتُكَبِّرُ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ حينَ تَحْمَدُ وَتَسْتَغْفِرُ .
سلام بر لحظه آمرزش خواهيت ، كه خطاكاران را اميد
بخشيده است!
سلام بر گاه راز ونيازت ، كه هستى را نيازمند تو ساخته است!
سلام بر اشك بى امانت ، كه در ديدگان ، چشمه ها جوشانده است!
سلام بر سينه بى كينه ات ، كه عالمى را عاشقت كرده است!
سلام بر سوز مدينه ات ، كه شكيب از سوختگانت برده است!
سلام بر خال رخساه ات ، كه خورشيد را شرمگين ساخته است!
سلام بر ترازوى عدالتت ، كه غنچه بر لبهاى ضعيفان
شكوفانده است!
سلام بر يكتايى وجودت ، كه هستى به طُفيلش پا بر جا مانده است !
سلام بر شكوه سجودت ، كه فرشتگان را خطاب « اُسْجُدوا » آورده است!
سلام بر روشنى ظهورت ، كه عالمى را به انتظار افكنده است!
و چه دلنشين است زمزمه اين فرازهاى زيارت ، به عنوان عذرخواهى از امام عصر ارواحنا فداه :
« اَشْهَدُ اَنَّ بِوِلايَتِكَ تُقْبَلُ الاَْعْمالُ وَتُزَكَّى الاَْفْعالُ وَتُضاعَفُ الْحَسَناتُ وَتُمْحَى السَّيِّئاتُ فَمَنْ جآءَ بِوِلايَتِكَ وَاعْتَرَفَ بِاِمامَتِكَ قُبِلَتْ اَعْمالُهُ وَصُدِّقَتْ اَقْوالُهُ وَتَضاعَفَتْ حَسَناتُهُ وَمُحِيَتْ سَيِّئاتُهُ وَمَنْ عَدَلَ عَنْ وِلايَتِكَ وَجَهِلَ
مَعْرِفَتَكَ وَاسْتَبْدَلَ بِكَ غَيْرَكَ اَكَبَّهُ اللهُ عَلى مِنْخَرِهِ فِى النّارِ وَلَمْ يَقْبَلِ اللهُ لَهُ عَمَلاً وَلَمْ يُقِمْ لَهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَزْناً » .(1)
گواهى مى دهم ، به ولايت و دوستى تو همه اعمال پذيرفته و تمام كارهاى عبادى پاكيزه مى گردد ، اعمال نيك چند برابر گشته و گناهان از بين مى رود ; پس هر كس با ولايت و دوستى تو ( به درگاه خدا ) آيد و به امامت و پيشوايى تو اعتراف كند ، اعمالش پذيرفته شده ، گفتارش تصديق گرديده ، اعمال نيكش چند برابر گشته و گناهانش پاك مى گردد ; و هر كس از ولايت و دوستى تو منحرف گشته و از شناخت تو باز مانَد و به جاى تو ولايت شخص ديگرى بپذيرد ، خدا او را با صورت در آتش سرنگون مى كند ، هيچ عملى را از او نمى پذيرد ، و روز قيامت نيز ، برايش ارزشى قايل
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . زيارت امام عصر ـ عجل الله تعالى فرجه ـ در سرداب مطهر ، مفاتيح الجنان .
نمى گردد .
« اَسْئَلُكَ يا مَوْلاىَ اَنْ تَسْئَلَ اللهَ تَبارَكَ وَتَعالى فى صَلاحِ شَاْنى وَقَضآءِ حَوآئِجى وَغُفْرانِ ذُنوُبى وَالاَْخْذِ بِيَدى فى دينى وَدُنْياىَ وَآخِرَتى لى وَلاِِخْوانى وَاَخَواتِىَ الْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ كآفَّةً اِنَّهُ غَفوُرٌ رَحيمٌ ».(1)
مولاى من ، خواهشم از تو آنست كه از خدا بخواهى ، كار مرا اصلاح سازد ، خواسته هايم را برآورد ، گناهانم را ببخشد ، و در كار دين ، دنيا و آخرتم ، دست من و همه برادران و خواهران با ايمانم را بگيرد. براستى كه او بسيار آمرزنده و مهربان است .
« مَوْلاىَ ، وَقَفْتُ فى زِيارَتِكَ مَوْقِفَ الْخاطِئينَ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . زيارت امام عصر ـ عجل الله تعالى فرجه ـ ابتداى زيارت چنين است : اَلسَّلامُ عَلَى الحَقِّ الجَديدِ ... مفاتيح الجنان .
النّادِمينَ الْخآئِفينَ مِنْ عِقابِ رَبِّ الْعالَمينَ ، وَقَدِ اتَّكَلْتُ عَلى شَفاعَتِكَ ، وَرَجَوْتُ بِمُوالاتِكَ وَشَفاعَتِكَ مَحْوَ ذُنُوبى ، وَسَتْرَ عُيُوبى ، وَمَغْفِرَةَ زَلَلى ; فَكُنْ لِوَلِيِّكَ يا مَوْلاىَ عِنْدَ تَحْقيقِ اَمَلِهِ ، وَاسْئَلِ اللهَ غُفْرانَ زَلَلِهِ ، فَقَدْ تَعَلَّقَ بِحَبْلِكَ وَتَمَسَّكَ بِوِلايَتِكَ وَتَبَرَّءَ مِنْ اَعْدآئِكَ . اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِهِ ، وَاَنْجِزْ لِوَلِيِّكَ ما وَعَدْتَهُ ، اَللّـهُمَّ اَظْهِرْ كَلِمَتَهُ وَاَعْلِ دَعْوَتَهُ وَانْصُرْهُ عَلى عَدُوِّهِ وَعَدُوِّكَ يا رَبَّ الْعالَمينَ »(1)
مولاى من ، در پيشگاه تو براى زيارتت ايستاده ام ، همچون ايستادنِ خطاكارانِ پشيمان كه از عقوبت پروردگار جهانيان ، خائف و ترسانند . به شفاعت و دستگيرى تو اعتماد كرده ، و براى از بين رفتن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . زيارت امام عصر ـ عجل الله تعالى فرجه ـ در سرداب مطهر ، مفاتيح الجنان .
گناهان ، پوشيدن عيوب ، و آمرزش لغزشهايم ; به دوستى و دستگيرى تو اميدوارم .
پس تو اى مولاى من ، دوست خويش را براى رساندن به آرزوهايش يار و ياور باش ، آمرزش لغزش هايش را از خدا بخواه ، به راستى كه او به ريسمان دستگيرى تو چنگ زده ، به ولايت و دوستى تو تمسّك جسته و از دشمنانت بيزار گرديده است .
خدايا بر محمد و آلش درود فرست ، و آنچه را براى وليّت وعده داده اى به انجام برسان ، پروردگارا پيام و سخن او را آشكار ساز ، دعوتش را بالا ببر و او را بر دشمنش و دشمن خودت يارى فرما ، اى پروردگار جهانيان .
بعد از اين عبارات نورانى ، بهترين ذكرى كه دل رنجيده امام (عليه السلام) را مرهم بخشيده ، قلب مهربانش را شاد مى سازد و در روا گشتن حوايج و آمرزش گناهان تأثير
بسزائى دارد ، تكرار اين دعاست :
« اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِيّكَ الْفَرَج »
خدايا فرج وليّت ، ( امام زمان (عليه السلام) ) را زود برسان
*