استغفار واقعى كدام است؟
انسانى كه گناه كرده و از جادّه مستقيم دين و ولايت به انحراف كشيده شده، با اندك تأمّلى در مى يابد كه اگر به سوى خدا و احكام نورانى اسلام و مكتب پر بار اهل بيت (عليهم السلام) روى آورد و با خداى خود آشتى كند، خدا نيز از گذشته او چشم پوشيده و پشيمانى او را به عنوان كفّاره گناهانش پذيرفته و از عقوبت او صرف نظر مى فرمايد.
توبه و بازگشت به سوى خدا، عبارت است از گرايش قلبى توبه كننده به نور معرفت و محبّت حقّ، و راه يابى به سرچشمه زلال هدايت و سعادت ; و نشان آن، ندامت باطنى و اظهارات شخص توبه كننده است.
و بهترين لفظ براى اظهار اين ندامت، همان ذكر « استغفار » است كه خداوند در قرآن بدان سفارش كرده و از امّت پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) خواسته است كه از اين راه ندامت خويش را اظهار كنند و از خداى خويش بخواهند كه از تقصير آنان در گذرد و باران رحمت و مغفرتش را بر پيكر روحشان فرود آورد.
در سوره آل عمران چنين مى فرمايد:
( وَالَّذينَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَكَرُوا الله فَاسْتَغْفَروا لِذُنُوبِهِمْ وَ مَنْ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ اللهُ وَ لَمْ يُصِرُّوا عَلى ما فَعَلُوا وَ هُمْ يَعْلَمُونَ . أُولـئِكَ جَزاؤُهُمْ مَغْفِرةٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ جَنّاتٌ تَجْرى مِنْ تَحْتِهَا الأَنْهارُ خالِدينَ فيها وَ نِعْمَ اَجْرُ الْعامِلينَ ).(1)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . سوره آل عمران ، آيه 135 .
آن ها كه وقتى عمل زشتى انجام دادند و يا به خود ستم كردند، به ياد خدا افتاده و براى گناهان خويش از خداوند آمرزش طلبيدند ، و بر گناه خويش اصرار نورزيدند، و چه كسى جز خدا گناهان را مى بخشد ؟ ايشان خوب مى دانند ( كه اصرار بر گناه با استغفار سازش ندارد و جز خدا كسى گناهشان را نمى بخشد ) ; پاداش اينان آمرزشى است از پروردگارشان ، و بهشت هايى است كه زير آن ها نهرهايى روان است و در آن جاودانه زندگى مى كنند . و چه نيكوست پاداش كسانى كه ( براى خدا ) كار مى كنند.
ذكر شريف استغفار در كلمات نورانى پيامبر و
اهل بيتش (عليهم السلام)با تعابير گوناگون آمده است ، و هر تعبيرى حاكى از اظهار ندامت نسبت به گناه خاصّى است كه در طول هفته و ساعات شبانه روز به تعداد خاصّى بدان سفارش شده
است، كه هر يك در جاى خود آثار فراوانى را به دنبال دارد.
مهم ، همانگونه كه در اين آيه بدان اشاره گشته : اين اظهار ندامت و پشيمانى در صورتى رنگ حقيقت به خود مى گيرد كه از دل برخاسته و در عمل نيز آثارش آشكار گردد. امّا كسى كه در حال گناه، يا مصمّم بر تكرار گناهى است و نسبت به آن استغفار مى كند ، مثل كسى است كه خداى خود را به باد تمسخر گرفته باشد.
امام صادق (عليه السلام) در سخن زيبايى به اين نكته اشاره كرده ، مى فرمايند:
اَلتّائِبُ مِنَ الذَّنْبِ كَمَنْ لا ذَنْبَ لَهُ، وَ الْمُقيمُ عَلى ذَنْب وَ هُوَ يَسْتَغْفِرُ كَالْمُسْتَهْزِءِ .(1)
كسى كه از گناهى توبه كند ، مثل كسى است كه گناهى
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . مستدرك سفينة البحار، ج 7، ص 601 .
بر او نوشته نشده است ; و كسى كه گناهى را ادامه مى دهد و در عين حال نسبت به آن استغفار مى كند مثل كسى است كه ( خداى خودش را ) مسخره مى كند .
بى جهت نيست كه در برخى روايات كه حاوى دستور بعضى از نسخه هاى استغفار هستند اين نكته يادآورى شده است ، كه گفتن اين استغفار در صورتى مؤثر است كه گوينده نسبت به گذشته خود پشيمان شده و در دل ، حالت نفرتى نسبت به گناهش پيدا كند.(1)
شرايط استغفار
اميرالمؤمنين (عليه السلام) در سخن پر بارى ، شرايط جامع ترى را براى تحقّق استغفار واقعى بيان مى فرمايند كه بسيار پر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . همين كتاب ، ص 34 ـ 35 .
مغز و شايسته دقت و به كار گرفتن است و علما و دانشمندان در شرح و تفسير آن سخنان فراوانى گفته اند . مرحوم سيّد رضى ( ره ) چنين روايت مى كند:
مردى در محضر آن حضرت گفت: أسْتَغْفِرُاللهَ.
مولا به او فرمودند:
ثَكَلَتْكَ أُمُّكَ، أَتَدْرى مَا الاِْسْتِغْفارُ، إِنَّ الإِسْتِغْفارَ
دَرَجَةُ الْعِلِّيّينَ، و هُوَ أِسْمٌ واقِعٌ عَلى سِتِّ مَعان:
أَوَّلُها: النَّدْمُ عَلى ما مَضى.
و الثّانى: اَلْعَزْمُ عَلى تَرْكِ الْعَوْدِ عَلَيْهِ أَبَداً.
و الثّالِثُ: أَنْ تُؤَدّى إِلَى الْمَخْلُوقينَ حُقُوقَهُم حَتّى تَلْقَى اللهَ أَمْلَسَ لَيْسَ عَلَيْكَ تَبِعَةٌ.
و الرّابِعُ: أَنْ تَعْمِدَ إِلى كُلِّ فَريضَة عَلَيْكَ ضَيَّعْتَها تُؤَدّى حَقَّها.
و الخامِسُ: أَنْ تَعْمِدَ إِلى اللَّحْمِ الَّذى نَبَتَ عَلَى
السُّحْتِ فَتُذيبَه بِالأَحْزانِ حَتّى تَلْصِقَ الْجِلْدَ بِالعَظْمِ وَ يُنْشَأُ بَيْنَهُما لَحْمٌ جَديدٌ .
وَ السّادِسُ: أَنْ تُذيقَ الجِسْمَ أَلَمَ الطّاعَةِ كَما أَذَقْتَه حَلاوَةَ المَعْصِيَةِ، فَعِنْدَ ذلِكَ تَقُولُ: « أَسْتَغْفِرُاللهَ ».(1)
مادرت به عزايت بنشيند، آيا مى دانى معناى استغفار
چيست؟ به يقين استغفار درجه عليّين است. استغفار، اسمى است كه بر شش معنا استواراست.
نخستين آن ها: نسبت به گناه گذشته ات پيشيمان شوى.
دوّم: براى هميشه تصميم بگيرى كه ديگر به سوى گناه گذشته باز نگردى .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . المحجة البيضاء، ج 7، ص 63 ; نهج البلاغه، حكمت 417 ; وسائل الشّيعه، ج 16، ص 77 .
سوم: حق تمام مردم را ادا كنى و خدا را در حالى ملاقات كنى كه هيچ حقى از ديگران به گردنت نباشد.
چهارم: هر واجبى كه از تو فوت گشته و ضايع شده است، به جا آورى ، ( قضا نموده ) و حقش را ادا كنى.
پنجم: هر گوشتى كه بر بدنت از مال حرام روييده، با حُزن و اندوه هاى فراوان ، آن را آب نمايى به گونه اى كه پوست را به استخوان بچسبانى، تا از آن پس در جسم تو گوشت نو ( از مال حلال ) برويد.
ششم: سختى طاعت خدا را بر بدنت چشانده، همان گونه كه شيرينى گناه را به او چشاندى.
وقتى تمام اين مراحل را طى كردى مى گويى: ( أَسْتَغْفِرُاللهَ ) « از خدا آمرزش مى طلبم ».
البتّه روشن است كه رعايت چهار مطلب اوّل در فرمايش اميرالمؤمنين (عليه السلام)، شرط تحقق توبه و استغفار است كه تا آن ها محقق نشوند توبه واقعى شكل
نمى گيرد; و مطلب پنجم و ششم، شرط كمال توبه و استغفار است; نه اين كه اداء واجب، متوقف بر آن باشد. بلكه اگر كسى بخواهد به كمال توبه دست يابد و تمام آثار كماليّه و معنوى استغفار را دريابد، بايد اين دو نكته را نيز رعايت كند.
*