بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب تفسیر نماز, حجت الاسلام والمسلمین محسن قرائتى   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     FOOTNT01 -
     FOOTNT02 -
     NAMAZ001 -
     NAMAZ002 -
     NAMAZ003 -
     NAMAZ004 -
     NAMAZ005 -
 

 

 
 

next page

fehrest page

فهرست مطالب 
سخن ناشر
پيشگفتار
عبادت و عبوديّت
عبادت چيست ؟
فطرت و عبادت
ريشه پرستش
عمق پرستش
بى تفاوتى نسبت به عبادت
مدار عبادت ، رضاى خدا
روحيه عبادت
ميانه روى در عبادت
مديريت در عبادت
عبادت ، داروخانه شبانه روزى
عبادت ، مايه آرامش
عبادت و دريافت ها
تاءثير متقابل ايمان و عبادت
فلسفه عبادت در قرآن
نماز در كلام على عليه السلام
آثار و بركات عبوديّت و بندگى
1- احساس غرور و افتخار
2- احساس قدرت
3- احساس عزّت
4- عامل تربيت
5 - احضار ارواح !
6- ولايت بر هستى !
باز هم سيماى نماز
نماز و قرآن
نماز و قصاص !
عبادت و ولايت
نماز و رهبرى
درجات عبادت
سيماى عبادت
نمازهاى مشكل گشا
نماز جعفر طيّار
قداست نماز
جامعيّت نماز
نيّت
نيّت
نيّت خالص
قصد قربت
درجات قرب
خدا را براى خدا بخوانيم
راه رسيدن به قرب
خاطره
كيفيّت يا كمّيت
خاطره
خاطره
نيتّ به كار ارزش مى دهد
دو خاطره
خاطره
آثار و بركات نيّت پاك
امتياز نيّت بر عمل
درجات نيّت
نقش نيّت در مسائل كيفرى
معرفت ، مقدّمه قصد قربت
آثار نيّت فاسد
تكبيرة الاحرام
اللّه اكبر
تكبير در نمازهاى ديگر
در نماز چگونه تكبير بگوييم ؟
معناى تكبير
تكبير در فرهنگ اسلامى
سوره حمد
سوره حمد
درسهاى تربيتى سوره حمد
بسم اللّه
واژه اللّه
واژه دين
صراط مستقيم كدام است ؟
غضب شدگان و گمراهان كيانند؟
سوره توحيد
اهميّت سوره توحيد
مرحله اوّل :
مرحله دوّم :
مرحله سوّم :
مرحله چهارم :
مرحله پنجم :
ركوع و سجود
ركوع
آثار ركوع
آداب ركوع
ركوع اولياى خدا
سجود
تاريخ سجده
اهميّت سجده
حكمت هاى سجده
آداب سجده
خاك كربلا
سجده شكر
بركات سجده شكر
سجده هاى اولياى خدا
چند نكته
ذكر تسبيح
سُبحان اللّه
جايگاه تسبيح
پاداش تسبيح
تسبيح عملى
تكرار تسبيح
ذكر خدا در فرهنگ نياكان ما
تسبيح موجودات
قنوت
قنوت
قنوت نمازهاى مختلف
قنوت معصومين
تشهّد و سلام
تشهّد
شعار توحيد
توحيد ناب
شهادت به رسالت
صلوات
چگونگى صلوات
سلام
سيماى سلام
سخن ناشر 
((مركز فرهنگى درسهايى از قرآن )) با هدف تهيه ،تكميل و نشر آثار قلمى ، صوتى و تصويرى حجّت الاسلام والمسلمين محسن قرائتى ، درسال 1375 تاءسيس ‍ گرديد.
اين مؤ سسه ، در طىّ چند سال فعّاليت خود علاوه بر چاپ كتب جديدِ مؤ لّف ، خصوصا((تفسير نور)) كتبى را هم كه توسط ناشرين ديگر منتشر شده بود، با تجديد نظر واصلاحات ، عرضه كرده است .
از جمله آثار مولّف كه با موضوع نماز مى باشد، كتاب ((تفسير نماز)) است كه از ابتداتوسط ستاد اقامه نماز چاپ گرديد، لكن پيرو نظر مسئولان محترم ستاد، مقرّر شد از اينپس كتاب فوق توسط انتشارات ((مركز فرهنگى درسهايى از قرآن )) منتشر گردد.
لازم به ذكر است كه اين كتاب مورد تجديد نظر و اصلاحات قرار گرفته و در حدّ امكاناشكالات چاپ قبلى مرتفع شده است . با اين حال در انتظار نظرات و پيشنهاداتخوانندگان گرامى هستيم تا به نشانىِ: تهران - صندوق پستى 586/14185 با مامكاتبه نمايند.
مركزفرهنگى درسهايى ازقرآن
پيشگفتار 
اَلحَمدُ لِلّهِ رَبِّ العالَمينَ وَ صَلَّى اللّهُ عَلى سَيِّدنا و نَبِيِّنا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطّاهِرينَ وَ لَعنَةُاللّهِ عَلى اَعدائهِم اَجمَعينَ
خوشحالم كه آغاز سال هزار و سيصد و هفتاد و چهار را در كنار مرقد مطهّر امام رضا عليهالسلام بوده و نوشتن اين جزوه كه يادداشت هايش را ازقبل تهيه كرده بودم ، پس از تحويل سال نو شروع كردم .
بدنبال تلاش هايى كه پس از انقلاب اسلامى در جهت اقامه نماز در سطح مدارس ، دانشگاهها، پادگان ها و ديگر مكان هاى عمومى صورت گرفت ، اينجانب نيز پس از تاءليف كتابهاى پرتوى از اسرار نماز، همراه با نماز و يكصد و چهارده نكته درباره نماز، تصميمگرفتم جزوه اى در مورد تفسير اذكار نماز از تكبير و حمد و سوره و ركوع و سجود وتشهد و سلام بنويسم تا آنچه را كه در اين ارتباط با خدا مى گوييم ، بهتر بفهميم وعبادتى آگاهانه و از روى معرفت داشته باشيم .
قبل از ورود در بحث ، نگاهى گذرا به ((عبادت و عبوديّت )) كه روح نماز و همه تكاليفعبادى است داريم تا جايگاه رفيع آن را در زندگى خود بهتر دريابيم .
عبادت و عبوديّت 
عبادت چيست ؟ 
بسم اللّه الّرحمن الرّحيم
عبادت ، هدف آفرينش ماست . قرآن مى فرمايد: (وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالاِْنسَ إِلالِيَعْبُدُونِ)(1)
كارهايى را كه انجام مى دهيم ، اگر براى رضاى خدا باشد، عبادت است ؛ گرچه مانندكسب و كار، تحصيل علم ، ازدواج و يا خدمت به مردم ، براى رفع نيازهاى خود يا جامعهباشد.
آنچه يك امر را عبادت مى كند، آنست كه به انگيزه اى مقدس انجام شود و به تعبير قرآنرنگ خدايى (صبغة اللّه )(2) داشته باشد.
فطرت و عبادت  
بعضى كارهاى ما بر اساس عادت است و برخى بر پايه فطرت ؛ آنچه عادت است هم مىتواند با ارزش باشد، مثل عادت به ورزش و هم مى تواند بى ارزش ‍ باشد، مانند عادتبه سيگار. اما اگر امرى فطرى شد، يعنى بر اساس فطرت و سرشتِ پاكى كه خداونددر نهاد هر بشرى قرار داده انجام شد، همواره با ارزش ‍ است .
امتياز فطرت بر عادت آنست كه زمان و مكان ، جنس و نژاد، سنّ وسال در آن تاءثيرى ندارد و هر انسانى از آن جهت كه انسان است آن را دارا مى باشد؛مانند علاقه به فرزند كه اختصاص به نسل و عصر خاصّى ندارد و هر انسانىفرزندش ‍ را دوست مى دارد.(3) اما مسائلى مانندشكل و فرم لباس يا غذا، از باب عادت است و در زمان ها و مكان هاى مختلف ، متفاوت است .در بعضى مناطق ، چيزى مرسوم است كه در جاهاى ديگر رسم نيست .
عبادت و پرستش نيز يكى از امور فطرى است و لذا قديمى ترين ، زيباترين و محكمترين آثار ساختمانىِ بشر، مربوط به معبدها، مسجدها، بتكده ها و آتشكده هاست .
البتّه در شكل و نوع پرستش ها تفاوت هاى زيادى ديده مى شود. يكى تفاوت در معبودهاكه از پرستشِ سنگ و چوب و بت ها گرفته تا خداى عزيز، و يكى درشكل و شيوه عبادت كه از رقص و پايكوبى گرفته تا عميق ترين و لطيف ترين مناجاتهاى اولياى خدا تغيير مى كند.
هدف انبيا نيز ايجاد روح پرستش در انسان نبوده ، بلكه اصلاح پرستش در مورد شخصمعبود و شكل عبادت بوده است .
هزينه هاى سنگينى كه در ساختمان كليساها، كنيسه ها، معابد هندوها و مساجد صرف مىشود، مقدس شمردنِ پرچم ، وطن و قهرمانان ملّى ، ستايش ‍ كمالات و ارزشهاى افراد و حتىاشياء، همه و همه جلوه هايى از روح پرستش در وجود آدمى است .
آنها هم كه خدا را پرستش نمى كنند، يا مال و مقام يا همسر و فرزند، يا مدرك و مكتب و راه وروش خود را مى پرستند و در راه آن تا مرز جانفشانى و دلباختگى پيش مى روند و هستىخود را فداى معبودشان مى سازند. پرستش در انسان يك ريشه عميق فطرى دارد گرچهانسان خود از آن غافل باشد، به قول مولوى :

همچو ميل كودكان با مادران
سِرّ ميل خود نداند در لبان
خداوند حكيم هر ميل و غريزه اى را در انسان قرار داده ، وسيله ارضاء و تاءمين آن را نيز درخارج ايجاد كرده است . اگر تشنگى در انسان پيدا مى شود، آب آفريده و اگر گرسنگىهست ، غذا نيز هست . اگر غريزه جنسى در انسان قرار داده ، براى او همسر خلق كرده و اگرقوّه شامّه آفريد، بوئيدنى ها را نيز آفريد.
يكى از احساسات عميق انسان ميل به بى نهايت ، عشق بهكمال و علاقه به بقاست و رابطه با خداوند و پرستش او، تاءمين كننده اين تمايلاتفطرى است . نماز وعبادت ، رابطه انسان با سرچشمه كمالات ، اُنس با محبوب واقعىوپناهندگى به قدرت بى نهايت است .
ريشه پرستش  
كيست كه خداوند را با اوصاف و كمالاتِ بى پايانش بشناسد، اما سر تسليم و خضوعفرو نياورد؟ قرآن از طريق داستان ها و تاريخها، نشانه هايى از قدرت و عظمت او رابراى ما بيان مى دارد.
مى فرمايد: خداوند به مريمِ بى همسر فرزند داد. رودنيل را براى موسى شكافت و فرعون را در آن غرق كرد. انبيا را با دست خالى برابرقدرت هاى زمان خود پيروز كرد و بينى طاغوت ها را به خاك ماليد.
اوست كه شما را از خاكِ بى جان آفريد و مرگ و حيات و عزّت و ذلّتِ شما بدست اوست .
كيست كه ضعف و ناتوانى و جهلو محدوديت خود و خطرات و حوادثِ پيش بينى شده و نشده را درك كند، ولى احساس نياز بهقدرت نجات دهنده اى نكند و سر تسليم خم نكند؟
قرآن در لابلاى آيات ، ضعف انسان را به او گوشزد مى كند و مى گويد: تو هنگامتولّد هيچ نمى دانستى و هيچ آگاهى نداشتى ، يكپارچه ضعف بودى ، چنانكه پس ازقدرت هم باز رو به ضعف مى روى .
تو هر لحظه مورد تهديد انواع خطرات هستى .
اگر حركت زمين كُند شود و شب يا روز ثابت بمانند، كيست كه حركت آن را تند كند وتغيير دهد؟
اگر آبها به عمق زمين فرو رود، كيست كه براى شما آب گوارا بياورد؟(4)
اگر بخواهيم آب آشاميدنى شما را تلخ و شور قرار مى دهيم .(5)
اگر بخواهيم درختان را براى هميشه خشك مى گردانيم .(6)
اگر بخواهيم دائما زمين را لرزان و متزلزل قرار مى دهيم .(7)
اينها ودهها نمونه ديگر را قرآن ذكر مى كند تا انسان را از غفلت به در آورد وغرورش رابشكند وبه عبادت وتذلّل در برابر آفريدگار وادارد.
عمق پرستش  
پرستش ، عملى است كه ما ظاهرا آن را يك نوع خضوع مى بينيم ، اما عمق زيادى دارد.
پرستش برخاسته از جان است ، برخاسته از معرفت است ، برخاسته از توجه است ،برخاسته از تقدّس است ، برخاسته از ستايش است ، برخاسته از نيايش ‍ است ،برخاسته از التجا و استعانت است ، برخاسته از عشق به كمالات معبود است .
آرى ، پرستش عملى است در ظاهر ساده ، ولى تامسائل فوق نباشد، آن پرستش ‍ از انسان سر نمى زند. پرستش يعنىدل كندن از ماديّات و پرواز دادن روح ، پا را فراتر از ديدنى ها و شنيدنى ها نهادن .پرستش تاءمين كننده عشق انسان هاست كه گاهى با ثنا و ستايش و زمانى با تسبيح وتقديس و پاره اى اوقات با شكر و اظهار تسليم ، ادب خود را نسبت به پروردگارشاظهار مى دارد.
بى تفاوتى نسبت به عبادت  
حضرت على عليه السلام مى فرمايد: اى انسان ! چشمت روشن ، اگر با گذشت اين همهسال از عُمرت (وبا داشتن اين همه استعداد، قابليت ، امكانات ،عقل ، علم و وحى )، باز هم مثل حيوانى در چراگاهى گامى نهى و خوابى كنى .(8)
آرى ، تمدن و تكنولوژى و پيدايش و پيشرفتِ ابزار جديد، زندگى را راحت تر كرده ورفاه و آسايش را به ارمغان آورده است ، ولى مگركمال انسان در كسب همين رفاه مادى است ؟
اگر چنين باشد، حيوانات كه در خوراك و پوشاك و مسكن و ارضاى شهوت از انسانجلوترند!
در خوراك بهتر و بيشتر و راحت تر مى خورند و نيازى به پختن و آماده كردن ندارند!
در پوشاك ، دوختن و شستن و اطو كردن ندارند!
در شهوت ، بدون گرفتارى و مشكلى ، خود را ارضاء مى كنند.
در تاءمين مسكن ، چه بسا پرندگان و حشراتى كه تكنيك آنها در ساختِ لانه و آشيانه ،انسان را به تعجّب وامى دارد.
اصولا آيا اين پيشرفتِ تكنولوژى ، موجب رشد انسانيّت هم شده است ؟
آيا فسادهاى فردى و اجتماعى كم شده است ؟
آيا اين آسايش ، آرامش هم آورده است ؟
به هر حال همانگونه كه اگر دستِ انسان را در دستِ رهبران معصوم وعادل نگذاريم ، به انسانيّت ظلم شده است ، اگردل انسان هم با خدا گره نخورد به مقام انسانيّت توهين شده است .
مدار عبادت ، رضاى خدا 
همانگونه كه كرات آسمانى و زمين در عين حركت هاى مختلفِ وضعى و انتقالى ، همواره مدارثابتى دارند، عبادات نيز با همه شكلها و صورت هاى مختلفشان بر مدار ثابتى قراردارند كه آن رضاى خداوند است ، گرچه شرائط زمانى و مكانى ، فردى و اجتماعى نوعِحركت در اين مدار را تعيين مى كنند.
مثلا مسافرت ، نماز را دو ركعتى مى كند و بيمارى ،شكل نماز را تغيير مى دهد، اما نماز دو ركعتى و يا شكسته نيز نماز است و بر مدار ياد خداو رضاى او و انجام فرمان او قرار دارد. (وَاءَقِمِ الصَّلَوةَ لِذِكْرِى )(9)
روحيه عبادت  
عبادت ، غذاى روح است وبهترين غذا آنست كه جذب بدن شود، بهترين عبادت نيز آنست كهجذب روح شود، يعنى با نشاط وحضور قلب انجام گيرد. غذاى زياد خوردن كارساز نيست، غذاى مفيد خوردن مهّم است .
پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله به جابربن عبداللّه انصارى فرمود: ((اِنَّ هذَا الدّينَلَمَتينٌ فَاَوْغِل فيهِ بِرِفْقٍ وَلا تُبَغِّضُ اِلى نَفْسِك عِبادَةَ اللّهِ))(10) همانا دين خدااستوار است ، پس نسبت به آن مدارا كن (و زمانى كه آمادگى روحى ندارى عبادت را برخود تحميل نكن ) كه عبادت در نزد تو مبغوض شود.
در حديث ديگرى از پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله مى خوانيم : ((طُوبى لِمَنْ عَشِقَالْعِبادَةَ وَ عانَقَها))(11) خوشا به حال كسى كه به عبادت عشق ورزد و آن را همچونمحبوبى در بر گيرد.
ميانه روى در عبادت  
هنگامى روحيه عبادت وپرستش زنده مى ماند كه انسان در انجام آن ميانه رو باشد، لذا دركتب حديث ، رواياتى با عنوان : ((باب الاقتصاد فى العبادة ))،نقل شده است .(12)
انسان وقتى سالم است كه ميان اندامش تناسب باشد و اگر عضوى بزرگتر يا كوچكتر ازحدّ معمول باشد، ناقص الخلقه به حساب مى آيد. در امور معنوى نيز انسان بايد ارزشهارا بطور هماهنگ در خود پرورش دهد. به پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله خبر دادند كهگروهى از امّت تو بخاطر عبادت ، همسر و فرزند را رها كرده و به مسجد آمده اند. پيامبرفرياد برآورد كه اين راه و روش من نيست ، من خودم با همسرم زندگى مى كنم و درمنزل ساكنم ، هر كس غير از اين عمل كند از من نيست .(13)
امام صادق عليه السلام داستانِ مسلمانى را نقل مى كند كه همسايه مسيحى داشت و مسلمانشد. اين مسلمان هنگام سحر او را بيدار كرد و به مسجد آورد و به او گفت : نماز شببخوان تا صبح شود. هنگام صبح گفت : نماز صبح بجاى آور و پس ‍ از آن تا طلوعآفتاب دعا بخوان . سپس تا وقت نماز ظهر قرآن بخوان و بدينگونه يك شبانه روز او رابا نماز و قرآن و دعا پر كرد.
مسيحى كه به خانه بازگشت ، دست از اسلام برداشت و ديگر پاى به مسجد نگذاشت.(14) آرى اينگونه افراط و زياده روى در عبادت ، مردم را فرارى مى دهد.
استاد شهيد مرتضى مطهرى نقل مى كند كه عمروعاص دو پسر داشت ؛ يكى طرفدارحضرت على عليه السلام شد و ديگرى طرفدار معاويه . روزى پيامبر به فرزند خوبعمروعاص (عبداللّه ) فرمود: شنيده ام كه تو شبها را به عبادت و روزها را به روزه مىگذرانى ، گفت بله يا رسول اللّه ، پيامبر فرمود: من اين راه راقبول ندارم .(15)
در روايات مى خوانيم : ((اِنَّ لِلْقُلُوبِ اِقْبالاً وَاِدْبارا))(16) روح انسان ، گرايش وفرار دارد. هرگاه رو مى كند و گرايش دارد بهره گيرى كنيد و هرگاه آمادگى ندارد بهاو فشار نياوريد كه ناخودآگاه عكس العمل منفى نشان مى دهد.
در سفارشات اسلامى آمده كه اوقات خود را چهار قسمت كنيد و سهمى را براى تفريح ولذّت بگذاريد كه اگر اينگونه عمل كرديد براى كارهاى ديگر نشاط خواهيد داشت.(17)
قرآن كريم به يهوديانى كه در روز استراحت وتعطيل ، به سراغ ماهيگيرى و كار مى رفتند عنوان متجاوز مى دهد: (وَ لَقَد عَلِمْنَا الَّذينَاعْتَدَوْا مِنْكُمْ فِى السَّبْتِ)(18) ما از متجاوزين روز شنبه (كه حريصانه به سراغ كارمى رفتند) آگاهيم .
به هر حال حفظ نشاط و روحيه در عبادت ، يكاصل است كه با ميانه روى حاصل مى شود.
مديريت در عبادت  
مديريت تنها در مسائل اجتماعى و اقتصادى و سياسى نيست ، بلكه امور عبادى نيز نياز بهمديريت دارد.
در مديريت اصولى مطرح است : برنامه ريزى و طرح كار، گزينش نيروى كارآمد،انضباط و نظارت ، تشويق و كنترل و امثال اينها. در عبادت نيز بايد ايناصول رعايت شود تا موجب رشد و كمال شود.
نماز يك طرح معيّن دارد، با تكبير آغاز مى شود و با سلام تمام . تعداد ركعات و ركوع وسجودش مشخّص است . اوقات انجام آن مخصوص ، و جهت آن رو به قبله است .
امّا طرح تنها كافى نيست ، اقامه و اجراى آن نيز نياز به گزينشِ امام جماعتى جامع وجامعه نگر دارد. بايد مردم را از طريق آداب و اخلاق و نظافت و نشاط به نماز و مسجدترغيب و تشويق كرد. بايد نظم و هماهنگى در صفوف جماعت و تبعيت از امام جماعت مراعاتشود و به هر حال مديريتى كامل را مى طلبد تا به بهترين نحو پياده شود.
عبادت ، داروخانه شبانه روزى 
هر كس در هر لحظه و در هر شرايطى بدون هيچ وقت قبلى و واسطه اى مى تواند با خداارتباط برقرار كند. هر چند اوقاتى مخصوص ازقبيل هنگام سحر، غروب جمعه ، پس از خطبه هاى نماز جمعه ، هنگامنزول باران و يا شب قدر، دعا و عبادت حال ديگرى دارد، اما دعا و نيايش اختصاصى بهاين اوقات ندارد.
عبادت در هر حال داروى غفلت و نسيان و عصيان است .(اءَقِمِ الصَّلو ةَ لِذِكرِى )(19) مايهآرامش و اطمينان خاطر و زدونِ اضطراب ها و دل نگرانى هاست . (اَلا بِذكرِاللّهِ تَطمَئنُّالقُلُوب )(20)
عبادت ، مايه آرامش  
شما طاغوت هاى قُلدر و سرمايه داران بزرگ و صاحبان علم و صنعت و تكنولوژى را مىشناسيد، ولى آيا از آنها آرامش هم سراغ داريد؟
آيا جوامع غربى امروز در آرامش روحى و روانى بسر مى برند؟
آيا قدرت و صنعت و ثروت براى بشر امروز، صلح و دوستى و اطمينان خاطر و آرامش بهارمغان آورده است ؟
اما عبادت و اطاعت خدا، براى اولياى خدا چنان حالتى بوجود مى آورد كه در هيچ شرايطىدچار اضطراب نمى گردند. در اينجا مناسب است دو خاطره از رهبر كبير انقلاب اسلامى امامخمينى قدس سره نقل كنم :
بدنبال فرار شاه از ايران ، با آنكه هنوز نوكر بى اختيارش شاپور بختيار حكومت مىكرد، امام خمينى تصميم گرفت بعد از پانزدهسال تبعيد به كشورش ‍ باز گردد. خبرنگار در هواپيما از ايشان سؤال مى كند: اكنون چه احساسى داريد؟ مى فرمايد: هيچ !
در حالى كه در آن زمان ميليون ها ايرانىِ عاشق ، نگرانِ جان امام بودند، امام با آرامشخاطر در هواپيما مشغول نماز شب و ذكر خدا بودند. اين آرامش تنها بخاطر ياد اوست .
خاطره ديگر كه از فرزند امام مرحوم حاج سيّد احمد آقا شنيدم آنست كه روز فرار شاه ازايران ، دهها خبرنگار و عكاس از سراسر دنيا درمنزل امام در پاريس اجتماع كرده بودند تا سخنان امام را به دنيا مخابره كنند. امام روىصندلى ايستاد، چند كلمه اى سخن گفت ، سپس رو به من كرد و پرسيد: احمد، آيا ظهر شدهاست ؟ گفتم بله ، امام بدون معطّلى سخن خود را قطع كرد و براى نمازاوّل وقت از صندلى پايين آمد. همه گيج شدند كه چه خبر شده است ، گفتم : امام نمازش رااوّل وقت مى خواند.
آنچه امام در پاريس انجام داد درسى بود كه از پيشوايش امام رضا عليه السلام آموختهبود. در تاريخ آمده ، رهبر گروه صابئين كه نامشان در قرآن آمده است ، دانشمندى مغرور ومتعصّب بود. هر بار كه با امام رضا عليه السلام به گفتگو مى نشست زير بار نمىرفت ، تا آنكه در جلسه اى چنان تار و پود افكارش در هم ريخت كه گفت : اكنون قلبمنرم شد و منطق شما را پذيرفتم . در اين هنگام صداى اذان بلند شد، امام رضا عليهالسلام به قصد نماز جلسه را ترك كردند، دوستان امام هر چه اصرار كردند كه اگرلحظاتى جلسه را ادامه دهيد او و تمام پيروانش مسلمان مى شوند، فرمودند: نمازاوّل وقت مهم تر از بحث است ، او اگر لايق باشد بعد از نماز هم مى تواند حق را بپذيرد.دانشمندِ صابئى كه اين صلابت و قاطعيت و تعبّد و عشق به حق را در امام ديد بيشترعلاقمند شد.(21)
عبادت و دريافت ها 
عبادت ، وسيله دريافت امدادها و الطاف الهى است .
(وَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَاءْتِيَكَ الْيَقِينُ)(22)
آن قدر عبادت كن تا به درجه يقين برسى .
حضرت موسى براى دريافت كتاب آسمانى تورات ،چهل شبانه روز در كوه طور به عبادت و مناجات پرداخت و پيامبر گرامى اسلام براىدريافت وحى مدّت هاى طولانى در غار حرا به عبادتمشغول بود. در روايات آمده است : ((مَنْ اَخْلَصَ الْعِبادَة لِلّهِ اَرْبَعينَ صَباحا ظَهَرتْ يَنابيعُالْحِكْمةَ مِنْ قَلْبِهِ عَلى لِسانِهِ))(23) هر كسچهل شبانه روز تمام كارهايش رنگ عبادت و خلوص ‍ داشته باشد، خداوند چشمه هاى حكمترا از قلبش بر زبانش جارى مى سازد.
آرى عبادتِ خالصانه ، دانشكده اى است كه چهل روزه فارغ التحصيلانى حكيم پرورش مىدهد كه حكمت را از سرچشمه الهى دريافت و به ديگرانتحويل مى دهند.
تاءثير متقابل ايمان و عبادت  
چنانكه ايمان ، انسان را به عبادت مى كشاند، عبادت نيز در عمق بخشيدن به ايمان مؤ ثراست . همانند ريشه اى كه آب و غذا را به برگ هاى درخت مى رساند و متقابلا برگهاحرارت و نور را به ريشه منتقل مى كنند. آرى هر چه عبادت بهتر وبيشتر شود، اُنس انسانبه معبود بيشتر مى شود.
فلسفه عبادت در قرآن 
قرآن فلسفه نماز را ياد خدا مى داند؛ (اءَقِمِ الصَّلَوةَ لِذِكْرِىَّ)(24)
و ذكر خدا را مايه آرامش دلها؛ (اءَلاَ بِذِكْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ)(25)
و نتيجه آرامش دل را پرواز به ملكوت . (يََّاءَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِىَّ إِلَى رَبِّك)(26)
قرآن در مواردى ديگر، دليل عبادت را تشكر از خداوند مى داند:
(اُعْبدوُا رَبَّكُمْ الَّذى خَلَقكُم )(27)
پرستش كنيد پروردگارتان را كه شما را آفريد.
(فَلْيَعْبُدُواْ رَبَّ هَذَا الْبَيْتِ الَّذِىَّ اءَطْعَمَهُم مِّن جُوعٍ وَءَامَنَهُم مِّنْ خَوْفِ)(28)
پس پروردگار اين خانه (كعبه ) را پرستش كنند كه آنان را از گرسنگى وناامنى نجاتداد.
در بعضى آيات به نقش تربيتى نماز اشاره شده است :
(إِنَّ الصَّلَوةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَآءِ وَالْمُنكَرِ)(29)
همانا نماز انسان را از زشتى ها و مُنكرات باز مى دارد.
نمازگزار ناچار است كه بخاطر صحّت نماز و ياقبول شدن آن ، يك سرى دستوراتِ دينى را مراعات كند كه رعايت آنها خود زمينه اى قوىبراى دورى از گناه و زشتى است . آرى كسى كه لباس سفيد بپوشد، طبيعى است كهروى زمينِ آلوده و كثيف نمى نشيند.
قرآن بدنبال سفارش به نماز مى فرمايد:
(إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئَات )(30)
همانا كارهاى شايسته ، گناهان را از بين مى برند.
پس نماز يك توبه عملى از گناهان گذشته است و خداوند با اين آيه به گنهكار اميد مىدهد كه اگر به كارهاى شايسته همچون نماز و عبادت روى بياورد بديهايش محو مى شود.
نماز در كلام على عليه السلام  
حضرت على عليه السلام بارها در نهج البلاغه از نماز و ياد خدا سخن به ميان آورده كهدر كتابى به نام ((نماز در نهج البلاغه )) گردآورى شده است . ما در اينجا جملاتى رادر مورد فلسفه ذكر و ياد خدا كه مهمترين مصداقش نماز است از آن حضرتنقل مى كنيم :
مى فرمايد: ((اِنَّ اللّهَ جَعَلَ الذِّكْرَ جَلاءً لِلْقُلُوبِ تَسْمَعُ بِهِ بَعْدَالْوَقَرَة وَ تُبْصِرُ بِهبَعْدَ العَشوة ))(31) خداوند ذكر و يادش راصيقل روحها قرار داد تا گوشهاى سنگين با ياد خدا شنوا و چشم هاى بسته با ياد او بيناشوند.
آنگاه حضرت در مورد بركات نماز مى فرمايد:
((قَدْ حَفَّتْ بِهِم المَلائِكَة وَ نُزّلَتْ عَلَيْهِمُ السَّكينَه وَ فُتِحَتْ لَهُم اَبْوابَ السَّماءِ وَ اُعِدَّتْلَهُم مَقاعِدَ الكِرامات )) فرشتگان آنان را در بر مى گيرند و آرامش بر آناننازل مى شود، درهاى آسمان بر آنان گشوده و جايگاه خوبى برايشان آماده مى شود.
در خطبه اى ديگر مى فرمايد:
((و اِنَّها لَتَحُتُّ الذُّنُوبَ حَتَّ الْوَرَق وَ تُطلِقُها اِطْلاقَ الرَّبَق ))(32) نماز گناهان رامثل برگ درختان مى ريزد و گردن انسان را از ريسمان گناه آزاد مى كند.
آنگاه در ادامه ، تشبيهى جالب از پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آلهنقل مى فرمايد كه : نماز همچون جوى آبى است كه انسان روزى پنج مرتبه خود را در آنشستشو دهد، آيا ديگر آلودگى باقى مى ماند؟
در خطبه 196 گوشه هايى از مفاسد اخلاقى همچون كبر و سركشى و ظلم را برمى شمردو سپس مى فرمايد: درماين اين مفاسد نماز و روزه و زكات است . آنگاه در مورد آثار نمازمى فرمايد:
((تَسْكيناً لاَِطْرافِهِم ، تَخْشيعاً لاَِبْصارِهِم ، تَذْليلاً لِنُفُوسِهِمْ، تَخْفيضاً لِقُلُوبِهِم ،اِزالَةً لِلْخَيْلاءِ عَنْهُم اِنْ اَوْ حَشَتْهُم الْوَحْشَة آنَسَهُمْ ذِكْرك )) نماز به همه وجود انسان آرامشمى بخشد، چشمها را خاشع و خاضع مى گرداند، نفس سركش ‍ را رام ، دلها را نرم و تكبرو بزرگ منشى را محو مى كند. به هنگام وحشت و اضطراب و تنهايى ، ياد تو موجب انس والفت آنها مى شود.
البتّه روشن است كه همه مردم چنين بهره هايى را از نماز ندارند، بلكه تنها گروهىهستند كه شيفته نماز و ياد خدا هستند و آن را با تمام دنيا عوض ‍ نمى كنند.
آثار و بركات عبوديّت و بندگى 
1- احساس غرور و افتخار 
امام زين العابدين عليه السلام در مناجات خود مى گويد: ((اِلهى كَفى بى عِزّاً اَنْ اَكُونَلَك عَبْداً))(33) همين افتخار مرا بس كه بنده تو باشم .
چه افتخارى از اين بالاتر كه انسان با خالق خود سخن بگويد و او كلام انسان را بشنودو بپذيرد!
در اين دنياى ناچيز، اگر مخاطب انسان شخصى بزرگ و دانشمند باشد، انسان به وجود اوافتخار و از مصاحبت با او احساس غرور مى كند و از اينكه زمانى شاگرد فلان استاد بودهاست بر خود مى بالد.
2- احساس قدرت  
كودك مادامى كه دستش در دست پدرى قوى و مهربان است احساسِ قدرت مى كند، امّا اگرتنها شود هر لحظه ترس و دلهره دارد كه ديگران او را آزار دهند.
انسانى كه متّصل به خدا شد، در برابر ابرقدرت ها و طاغوت ها و مستكبرين احساسقدرت مى كند.
3- احساس عزّت  
عزّت به معنى نفوذناپذيرى است . در مكتب انبيا تمام عزّت ها از آنِ خداست ، چنانكه همهقدرت ها از اوست . لذا قرآن از كسانى كه به سراغ غير خدا مى روند انتقاد مى كند كه آيااز غير خدا عزّت مى خواهيد؟(34)
طبيعى است كه اتصال به عزيزِ مطلق و قدرت بى نهايت ، به انسان عزّت مى دهد.چنانكه كلماتى همچون ((اللّه اكبر)) طاغوت ها را در نزد انسان حقير و او را در برابر آنهاعزيز مى كند.
لذا قرآن به ما دستور مى دهد كه در سختى ها و مشكلات از نماز و عبادت كسب قدرت وقوّت كنيم :
(وَاسْتَعِينُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلَو ةِ)(35)
اولياى خدا نيز در مقاطع حسّاس ، خود را با نماز تقويت مى كردند. عصر روز نهم محرّم دركربلا، لشگر يزيد به خيمه گاه امام حسين عليه السلام حمله كرد. امام فرمودند: يك شبجنگ را به تاءخير بيندازيد كه من نماز را دوست دارم و مى خواهم امشب را تا صبح بهعبادت بپردازم .
بندگان صالح خدا، نه فقط نمازهاى واجب كه نمازهاى مستحب را دوست مى دارند. نمازنافله ، نشانه عشق به نماز است . نماز واجب را چه بسا انسان از ترس قهر خدا بخواند،ولى در نماز مستحب ترس مطرح نيست ، عشق مطرح است .
آرى ، هر كس كه كسى را دوست دارد، ميل دارد بيشتر با او حرف بزند ودل از او نمى كند. چگونه ممكن است انسان ادعا كند خدا را دوست دارد ولىحال حرف زدن با او را ندارد!
البتّه اين بى رغبتى به نماز و نافله بى دليل نيست ، بلكه طبق روايات گناه روزتوفيق نماز شب و نافله سحر را مى گيرد.
به هرحال آنكه نافله نمى خواند، فضلى ندارد كه انتظارتفضّل از خداوند را داشته باشد. چنانكه كسى انتظار ظهور مصلح است كه خود صالحباشد.
نمازهاى نافله ، نقص نمازهاى واجب را نيز جبران مى كند. شخصى از امام پرسيد: من درنماز حضور قلب ندارم و از بركاتِ نماز بى بهره ام ، چه كنم ؟ حضرت فرمودند:بدنبال نمازهاى واجب ، نماز نافله بخوان كه كاستى هاى آن را جبران مى كند و سببقبولى نماز واجب مى گردد.
بخاطر همين آثار و بركات است كه اولياى خدا نه تنها به نمازهاى واجب ، بلكه بهنمازهاى مستحب توجه زيادى داشتند و از آنچه مانع و مزاحم اين سير معنوى و پرواز روحىمى گشت ، مانند پرخورى ، پرحرفى ، پرخوابى ، لقمه حرام ، لهو و لعب و سرگرمشدن به دنيا، كه انسان را از حال عبادت مى اندازد و نماز را بر او سنگين مى كند، دورىمى كردند. چنانكه قرآن مى فرمايد:
(وَإِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلا عَلَى الْخَ-شِعِينَ)(36)
همانا نماز سنگين است مگر براى خاشعان .
4- عامل تربيت  
گرچه نماز يك ارتباط روحى و معنوى است و هدف از آن ياد خداست ، اما اسلام خواسته اينروح را در قالب يك سلسه برنامه هاى تربيتى پياده كند و لذا شرائط زيادى را براىآن قرار داده است ، شرائط صحيح بودنِ نماز، شرائط قبولى و شرائطكمال .
پاك بودن بدن و لباس ، رو به قبله بودن ، درست خواندن كلمات ، مباح بودنِ مكان ولباس نمازگزار از شرائط صحّت نماز است كه مربوط به جسم نمازگزار است نهروحِ او.
اما اسلام عبادت را در اين لباس قرار داده تا به مسلمين درس نظافت و پاكيزگى ،استقلال ، و مراعات حقوق ديگران بدهد.
چنانكه توجه و حضور قلب ، پذيرفتن رهبرى امامان معصوم و اداى واجباتِ مالى چون خمسو زكوة ، شرط قبولى نماز است و انجام آن دراوّل وقت ، در مسجد، به جماعت ، با لباس تميز و عطر زده ، مسواك زده و رعايت نظمصفوف و امثال آن از شرائط كمال نماز است .
دقت در اين شرائط بخوبى مى رساند كه هر يك از آنها نقش مؤ ثرى در تربيت انسان هادارد.
در نماز به هر سو بايستيم رو به خداست ، زيرا قرآن مى فرمايد: (فَاءَيْنَما تُوَلُّوافَثَمَّ وَجْهُ اللّهِ)(37) اما بخاطر آنكه بفهماند جامعه اسلامى بايد يك جهت داشته باشد ودرس وحدت و هبستگى بدهد، دستور مى دهد همه به يك جهت بايستند. اما چرا آن جهت ، كعبهباشد؟
زيرا كعبه اولين نقطه اى است كه براى عبادت مردم وضع شده است : (إِنَّ اءَوَّلَ بَيْتٍوُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِى بِبَكَّةَ مُبارَكاً)(38)
و از طرفى بنيانگذار و تعميركنندگانِ آن درطول تاريخ ، انبيا بوده اند. پس رو به كعبه ايستادن يك نوع همبستگىِ مكتبى درطول زمان است .
از سوى ديگر كعبه رمز استقلال است ، زيرا تا وقتى مسلمين رو به بيت المقدس ، قبلهيهود و نصارى نماز مى خواندند، آنها منّت مى نهادند و مى گفتند: رو به قبله ما ايستادهايد پس از خود استقلالى نداريد.
قرآن با صراحتِ كامل مى فرمايد:
(لِئَلاّ يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَيكُم حُجَّة )(39)
ما قبله شما را كعبه قرار داديم تا مردم بر شما حجّتى نداشته باشند.
خلاصه آنكه قبله رمز استقلال ، وحدت و همبستگى است و اينها درسهاى تربيتىِ نماز است.
5 - احضار ارواح ! 
امروزه بازار هيپنوتيزم و احضار ارواح در دنيا رونق پيدا كرده است ، ولى هدف ما آن بحثها نيست . هدف ما اين است كه روحِ فرارى خود را از طريق نماز نزد خالق احضار و اينشاگرد فرارى را سر كلاس حاضر كنيم . يكى از بركات نماز احضار نفس سركشوفرارى در محضر خداست .
امام زين العابدين عليه السلام در مناجات الشّاكين ، از نَفس خود به درگاه خداوند نالهمى كند و مى گويد: خداوندا من از نفسى به تو گلايه دارم كهميل به هوسها دارد و از حق فرارى است .
اين نفس است كه گناه را در نزد انسان شيرين و آسان جلوه مى دهد و اينگونه توجيه مىكند كه بعدا توبه مى كنى و يا ديگران نيز اين كارها را كرده اند. نفس ‍مثل كودك بازى گوشى است كه اگر پدر از او مراقبت نكند دست خود را از دست پدربيرون كشيده و به هر سو كه بخواهد مى رود و هر لحظه خطرى او را تهديد مى كند.
بهترين راه كنترل اين نفسِ سركش آنست كه انسان روزى چند مرتبه آن را در نزد خداونداحضار و غفلت زدائى كند تا از غرق شدن در منجلاب ماديات نجاتش دهد.
6- ولايت بر هستى ! 
از بركاتِ نماز و عبادت آن است كه انسان بتدريج و گام به گام بر هستى تسلّط پيدامى كند.
گام اوّل : قرآن مى فرمايد: تقوى براى انسان نورانيت و بصيرت مى آورد يعنى بهانسان ديدى مى دهد كه حق را از باطل تشخيص دهد، (إِن تَتَّقُواْ اللّهَيَجْعَل لَّكُمْ فُرْقَاناً)(40) و در جاى ديگر مى فرمايد:(يَجْعَل لَّكُمْ نُوراً)(41) پس تقوى كه در راءس آن بندگى خدا و نماز است گامى بهسوى نورانى شدن و بصيرت پيدا كردن است .
گام دوّم : كسانى كه هدايت الهى را پذيرفتند و در مدار حق قرار گرفتند خداوند هدايتآنها را زيادتر مى كند: (وَالَّذِينَ اهْتَدَوْا زَادَهُم هُدىً)(42) پس ‍ نور و هدايت آنها متوقف نمىشود، بلكه بخاطر تسليم و بندگى دائما درحال قرب و رشد هستند و شعاع وجوديشان بيشتر مى شود.
گام سوّم : از آنجا كه اين افراد در راه خدا تلاش مى كنند، خداوند راه هاى زيادى را براىرسيدن به كمال به آنها نشان مى دهد. (وَالَّذِينَ جَهَدُواْ فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُم سُبُلَنَا)(43)
گام چهارم : هرگاه شيطان به سراغ آنها برود فورا متذكّر شده و از خداوند عذرخواهىمى كنند. (إِذَا مَسَّهُمْ طاَّئِفٌ مِّنَ الشَّيطَانِ تَذَكَّرُوا)(44)
گام پنجم : براى خودسازى و دورى از فحشاء و مكر نماز بهترينعامل است . (إِنَّ الصَّلَوةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَآءِ وَالْمُنكَرِ)(45)
بدنبال اين قدمها و گامها، انسان بر نفس خود تسلّط پيدا مى كند، نفس را مهار مى كند وگرفتار وسوسه و لغزش نمى شود. بلكه هرگاه فشار وسوسه درونى و طاغوتبيرونى زياد شد، باز هم از اهرم نماز و صبر كمك مى گيرد: (وَاستَعِينُوا بِالصَّبرِوَالصَّلَو ة )(46)
گام ششم : افراد با تقوى كه وجودشان با نور الهى روشن شده ، با هر نماز يك گامبه جلو مى روند، زيرا نماز تكرار نيست ، بلكه معراج است . پلّه هاى يك نردبان همهمثل هم است ، اما هر پله يك قدم انسان را رو به بالا مى برد. چنانكه كسى كه چاه حفر مىكند، در ظاهر كارى تكرارى مى كند و همواره كلنگ مى زند، اما در واقع با هر كلنگى كهمى زند به عمق بيشترى مى رسد.
ركعات نماز در ظاهر تكرارى اند، اما در واقع پلّه هاى بالا رفتن از نردبانكمال و عمق دادن به معرفت و ايمان اند.
نمازگزار اجازه نمى دهد كه عمرش چراگاه شيطان و لگدكوب او گردد. امام زينالعابدين عليه السلام در دعاى مكارم الاخلاق از خداوند چنين مى خواهد: خداوندا! اگر عمر منچراگاه شيطان است ، آن را قطع كن .
نه تنها شيطان كه گاهى وهم و خيال ، روح انسان را لگدكوب مى كند و انسان راغافل از حق و حقيقت مى گرداند.
آرى پيامبر اكرم در خواب هم بيدار بود و ما در بيدارى و حتى درحال نماز هم خوابيم و روحمان دستخوش شيطان وخيال است ، به قول مولوى :
گفت پيغمبر كه عَيناىَ ينام
لايَنام القلب عن ربّ الاَنام
چشم تو بيدار و دل رفته به خواب
چشم من خفته ، دلم در فتح باب
و در جاى ديگر مى گويد:
گفت پيغمبر كه دل ، همچون پرى است
در بيابانى اسير صَرصرى است
باد، پَر را هر طرف رانَد گزاف
گه چپ و گه راست با صد اختلاف
اين نفس اگر مهار نشود هر لحظه انسان را به فساد مى كشاند:
(إِنَّ النَّفْسَ لاََمَّارةُ بِالسُّوَّءِ إِلا مَا رَحِمَ رَبّى )(47)
به همين دليل قرآن ، بهشت را مخصوص كسانى مى داند كه نه تنها به زبان بلكه دردل نيز اراده برترى طلبى و فساد نداشته باشند.(48) و براى آنان كه نفس خود رااز هوسها باز داشته اند، بهشت را ماءوى قرار داده است .(49)
اولياى خدا بر افكار و انديشه هاى خود حاكمند نه محكوم آنها. آنان در اثر بندگى خداچنان ولايت و سلطه اى بر نفس خويش دارند كه اجازه نمى دهند حتّى وسوسه اى بر قلبآنها خطور كند.
من چو مرغ اوجم ، انديشه مگس
كى بود بر من مگس را دسترس
پس از آنكه انسان به نور و شناخت و آگاهى رسيد و با نمازهاىِ عارفانه و عاشقانه وآگاهانه ، نفس را كنترل و روح را در جهت رضاى خدا قرار داد و بر نفس خود ولايت و سلطهپيدا كرد، بر هستى نيز سلطه مى يابد. دعاهاى او مستجاب مى شود و كارهاى خدائى مىكند.
معجزات انبيا همان تصرّف در هستى و تسلّط بر طبيعت است كه با اذن الهى انجام مى دهند.
اينكه مى گويند: ((العبودية جوهرة كنهها الرّبوبية )) بندگى خالص ، گوهرى است كهاز ربوبيّت سر در مى آورد، مراد همين سلطه بر هستى است كه از بندگى خداحاصل مى شود.
در حديث آمده كه خداوند مى فرمايد:
انسان از طريق كارهاى مستحب و نافله گام به گام به من نزديك مى شود كه تا آنكهمحبوب من شود و آنگاه كه به اين مقام رسيد من چشم و گوش و زبان و دست او مى شوم وتمام حركات او خدايى و جهت دار مى شود. به جائى مى رسد كه مانند حضرت ابراهيم مىگويد:
(إِنَّ صَلاَتِى وَنُسُكِى وَمَحْيَاىَ وَمَمَاتِى لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ)(50)
نماز وعبادتم ومرگ وحياتم همه و همه براى پروردگار جهانيان است . در اينحال هرگاه دعا كند مستجاب مى كنم واگر سؤ الى كندقبول مى كنم .(51)
باز هم سيماى نماز 
هر چه براى نماز گفته و نوشته شود حق آن ادا نمى شود و چگونه ممكن است عمودِ دين وپرچم اسلام و يادگار اديان و انبيا و محور قبولِ همهاعمال در چند جمله بيان شود؟
نماز، برنامه هر صبح و شام است بهنگام صبح اولين كلامِ واجب نماز و بهنگام شامآخرين واجب ، نماز است . پس آغاز و انجامِ هر روزت با ياد خدا و براى خدا است .
نماز در سفر يا وطن ، در زمين يا هوا، در فقر يا غنى ، رمز آنست كه در هر كجا هستى وهر كه هستى مطيع او باشى نه غير او.
نماز، ايدئولوژى عملى مسلمان است كه در آن عقائد و افكار و خواسته ها و الگوهاى خودرا بيان مى كند.
نماز، استحكام بخشيدن به ارزشها و جلوگيرى از فروپاشى شخصيتِ افراد و اعضاىجامعه است كه اگر مصالح ساختمان سُست باشد ساختمان فرو مى ريزد.
اذانِ نماز، شيپورِ توحيد است كه سپاه متفرّقِ اسلام را در يك صف و زير يك پرچم فرامى خواند و آنان را پشتِ سر امامى عادل قرار مى دهد.
امام جماعت يكى است تا رمز اين باشد كه امام جامعه نيز بايد يكى باشد تا اداره امورمتمركز باشد.
امام جماعت بايد مراعات ضعيف ترين مردم را بكند و اين درس است كه در تصميم گيرىهاى جامعه مراعاتِ طبقه محروم را بكنيد. پيامبر خدا بهنگام نماز صداى گريه طفلى راشنيد نماز را به سرعت تمام كرد تا اگر مادرطفل در نماز شركت كرده كودكش را آرام كند!(52)
اولين فرمان بدنبال آفرينش انسان ، فرمان سجده بود كه به فرشتگان فرمود:براى آدم سجده كنيد.(53)
اولين نقطه زمين (مكّه و كعبه ) كه از زير آب بيرون آمد و خشكى شد مكان عبادتبود.(54)
اولين كار رسول خدا پس از هجرت به مدينه ساختن مسجد بود.
نماز هم انجام معروف است هم نهى از منكر. هر روز در اذان و اقامه مى گوييم ((حىّ علىالصلوة حىّ على الفلاح حىّ على خير العمل )) كه همه امر به بالاترين معروف ها يعنىنماز است .
از سوى ديگر نماز انسان را از فساد و فحشا بازمى دارد: (اِنَّ الصَّلوةَ تَنْهى عَنِالْفَحْشاءِ وَالْمُنكَر)(55)
نماز، حركاتى است برخاسته از آگاهى و شناخت . شناختِ خداوند كه به فرمان او وبراى او و اُنس با او قيام مى كنيم و لذا قرآن ما را از نماز درحال مستى (56) و كسالت (57) نهى كرده است تا آنچه را در نماز مى گوييم باتوجه و آگاهى باشد.
نماز، آگاهى بخش است . هر هفته روزهاى جمعه نمازجمعه برپا مى شود وقبل از نماز دو خطبه خوانده مى شود. اين دو خطبه بجاى دو ركعت از نماز و به عبارتىجزئى از نماز است . خطبه هايى كه به فرموده امام رضا عليه السلام بايد مردم را ازتمام مسائل جهان آگاه كند.
شنيدن خطبه ها و آنگاه نماز خواندن يعنى آگاه شدن و بعد نمازخواندن .
نماز خروج از خود و پرواز بسوى خداست و قرآن مى فرمايد:
(وَ مَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ اِلَى اللّهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْت فَقَدْ وَقَعَ اَجْرُهُ عَلَى اللّهِ)(58)هركس از خانه اش به قصد هجرت بسوى خدا و رسولش خارج شود و سپس مرگ او رادريابد پاداشش بر خداست .
امام خمينى مى فرمايد: هجرت از خانه دل بسوى خدا، يكى از مصاديق آيه است ، هجرت ازخودپسندى و خودخواهى و خودبينى به سوى خداپرستى و خداخواهى و خدابينى بزرگترين هجرت هاست .(59)
نماز به منزله اسم اعظم الهى بلكه خودِ اسم اعظم است .
در نماز، عزّت ربّ و ذلّت عبد مطرح است كه اين دو مقام بس عالى است .
نماز پرچم اسلام است . ((عَلَمُ الاِْسْلامِ اَلصَّلوة ))(60)
همانگونه كه پرچم نشانه است ، نماز نيز نشانه و علامت مسلمانى است . چنانكه پرچممورد احترام است و اهانت به آن ، اهانت به يك ملّت و كشور است ، اهانت و بى توجهى بهنماز نيز بى توجهى به كلّ دين است . چنانكه برپابودن پرچم نشانه حيات سياسى ونظامى و قدرت است . در برپابودن نماز نيز اين امور مطرح است .
نماز و قرآن 
در مواردى قرآن و نماز در كنار هم آمده اند، مانند:
(يَتلُونَ كِتابَ اللّهِ وَ اَقامُوا الصَّلوةَ)(61)
قرآن تلاوت مى كنند و نماز به پاى مى دارند.
و يا در جاى ديگر مى فرمايد: (يُمَسِّكوُنَ بِالْكِتابِ وَ اَقامُوا الصّلوة )(62) به قرآنتمسّك مى جويند و نماز به پاى مى دارند.
گاهى براى نماز و قرآن ، يك صفت آورده شده ، چنانكه كلمه ذِكر هم به قرآن گفته شدهاست : (اِنّا نَحْنُ نَزَّلْنا الذِّكر)(63) ما ذكر رانازل كرديم . و هم فلسفه نماز شمرده شده است : (اَقِمِ الصَّلوةَ لِذِكْرى )(64) نماز رابخاطر ياد من به پاى دار.
جالب آنكه گاهى بجاى كلمه نماز كلمه قرآن آمده است ، مانند آيه (اِنَّ قُرآنَ الْفَجْرِ كانَمَشْهُوداً)(65) كه گفته اند مراد از قرآن الفجر، نماز صبح است .
بگذريم كه خواندن قرآن بصورتِ حمد و سوره ، يكى از واجباتِ نماز است و بحث نماز دراكثر سوره هاى قرآن ، هم در بزرگ ترين سوره (بقره ) و هم در كوچك ترين سوره ها(كوثر) آمده است .
نماز و قصاص ! 
نه تنها در اسلام ، بلكه در همه اديان الهى قانون قصاص مطرح است كه طبق آن كيفركسيكه گوش قطع كند آنست كه گوشش بريده شود و كيفر كسى كه دندان بشكند آنستكه دندانش شكسته شود تا عدالت اجرا شود. يكى از موارد قصاص ‍ آنست كه دست دزدبايد قطع شود، ولى فقط چهار انگشت او، و كف دست باقى مى ماند. زيرا قرآن مىگويد: (وَ اَنَّ الْمَساجِدَ لِلّهِ)(66) محلّ سجده براى خداست .
چون انسان هنگام سجده بايد كف دست خود را بر زمين گذارد لذا در كيفر سارق بايد بهمساءله نماز و سجده توجه داشت و كف دست او را قطع نكرد تا حقّ عبادت حتى براى سارقهم محفوظ بماند!

next page

fehrest page

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation