بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب آنچه در آمریکا نیافتم, ابوالحسن ندوى   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     fehrest01 -
     FOOTNT01 -
     OP000001 -
     OP000002 -
     OP000003 -
 

 

 
 

 

fehrest page

back page

مسلمانان كجا هستند؟  
برادران من ! نبايد كار شما در اين سرزمين فقط كاركردن و خوردن باشد. اين كارى استكه همه مردم جهان انجام مى دهند و هنديهاى همسايه ما بهتر از شما اين كارها را انجام مىدهند. بيشتر از حد نياز خود به كار و كاسبى و غذا و لباس توجه نكنيد (72) بقيهوقت و توان خود را در راه هدف و مقصد خود به كار بگيريد. جايگاه خود را بشناسيد والگويى را براى زندگى به آنها پيشنهاد كنيد.
اذان را سر دهيد تا عقل و فكر آنها را تكان دهد. نماز را به پا داريد تا بصيرت پيداكنيد و به فكر بييفتند و زندگى كثيف و آلوده منزجر شوند. در زندگى خود ميانه رو ومعتدل باشيد تا آنها ميزان افراط و اسراف و ريخت و پاش ‍ خود را با چشم خود ببينند.زندگى پر از آرامش و آسايش و رها از سلطه ماشين و كارخانه را در پيش بگيريد تا بهسرچشمه آرامش و آسايش پى ببرند. دل خود را به وسيله امور روحى و با قدرت ايمان ويقيين شارژ كنيد تا هنگام نشستن در كنار شما احساس نيرو و قدرت جديدى به آنها دستبدهد. اى كاش در اينجا انسانهاى ربانى ، اهلدل و يقينى وجود داشتند و اين سرگشتگان سرگردان را كه از زندگى خود متنفرند وحتىمى خواهند لباسهايشان را از تن خود در آوردند و از شهر و ديار خود فرار كنند، زير پرو بال خود بگيرند و آنها را تحت رعايت و عنايت خود قرار دهند. دست آنها را بگيرند و بهآنها بگويند:
(... الا بذكر الله تطمئن القلوب ) (73)
... هان ! دلها با ياد خدا آرام مى شوند.
و كسى جز مسلمانان نيز به تبليغ اين رسالت نمى پردازد، ولى به من بگوييدمسلمانان كجا هستند؟ آيا كشورى اسلامى يا ملتى مسلمان وجود دارد كه دست آمريكاييها رابگيرد و به آنها بگويد:
(... الا بذكر الله تطمئن القلوب ) (74)
... هان ! دلها با ياد خدا آرام مى شوند.
متاءسفانه امروز مسلمانان چنان شده اند كه به معنى دقيق كلمه اى كه در اين آيه آمده است ،بى اعتقادند. حال كه خودشان چنين وضعى دارند، چگونه مى توانند ديگران را به اين راهفرا بخوانند. اكنون به كسانى تبديل شده اند كه به عظمت نماز، اعجاز آن و حقانيتاسلام و صدق آن اعتمادى ندارند و به اينكه خير و شر و نفع و ضرر در دست خداوند استايمان نداشته و به قضا و قدر اطمينان ندارند.
مسلمانانى كه آمريكاييها و كارخانه هاى آنها را رازق و روزى رسان خود مى دانند، چگونهمى توانند آمريكاييها را به توحيد پاك و خالص دعوت نمايند و آنها را به يگانگى خدادر عبوديت و عبادت فرا بخوانند و چگونه مى توانند به آنها بگويند كه تنها رازق وروزى رسان حقيقى خداوند يكتاست و بس .
برادران و خواهران من ! دلهاى خود را در مرحلهاول با ايمان آباد نماييد. نمازها را ادا كنيد و در لحظات خلوص و تنهايى خدا را به يادبياوريد و شور و حرارتى را كه در اثر دود كارخانه ها و كارگاهها از دست داده ايددوباره به قلب خود برگرداندى . ديد خود را نسبت به غايت زندگى تصيح نماييد وبكوشيد مانند يك انسان زندگى كنيد. قرآن را تلاوت نماييد و سيره پيامبر (ص) را مطالعه كنيد و با چراغ آن راه خود را روشن سازييد، آن رامشعل حيات خود قرار دهيد و بعد از آن آمريكاييها را به دين فطرت كه همان دين اسلام استفراخوانيد؛ چرا كه تنها اسلام دين فطرت است . فطرت را خوار وذليل نمى كند و آن را سركوب نمى سازد و مانند مسيحيت و ديگر اديان عرصه را بر آنتنگ نمى كند. برعكس اسلام معتقد است :
ما من مولود الا يولد على الفطرة فابواه يهودانه و ينصرانه و يمجسانه (75)تمام نوزادها بر فطرت پاك و معصوم به دنيا مى آيند و اين پدر و مادرهاى آنهاهستند كه آنان را به سلك يهوديت و نصرانيت و مجوسيت در مى آوردند.
پس فطرت ، از آنجاييى كه فطرت است ، نيك و پاك است و به فرمايش ‍ قرآن :
(... فطرت الله التى فطر الناس عليها...) (76)
... اين سرشتى است كه خدا مردمان را به آن سرشته است ...
خداوند فطرت را به صورت يك لوح صاف و پاك كه چيزى بر آن نوشته نشده ، قرارداده است و در آن تمايل فوق العاده ايى را بر خير و خوبى قرار داده است . لذا انسانفطرتا صالح ، نيكوكار و شايسته است و خيرو خوبى قرار داده است . لذا انسانفطرتا صالح ، نيكوكار و شايسته است و خير و صلاح را دوست دارم و از قبح و شربيزار و متنفر است . لذا هرگاه به حال خود واگذاشته شود، در نتيجه وحى فطرى ودرونى ، خود به راه راست و درست مى گرايد. پس بايد پيش از هر چيز از اين حقايقآگاهى پيدا كنيد و آن را با عقل و قلب خود دريابيد. پس آنها را به آمريكاييها برسانيد؛چرا كه شما امت دعوت ، رسالت و هدف هستيد نه مانند چهارپايان رها شده اى كه كارتانچريدن و ارضاى شهوات جنسى باشد.
در جستجوى انسان  
خاطرات و دلواپسى هايم را با شما در ميان گذاشتم . در آمريكا همه چيز غير از انسان راديدم و اگر انسانى را هم ديدم ، شايد آن را در ميان شما ديده باشم . البته علت اين امرهم اين نيست كه من با آنها معاشرت نداشته ام من آنها را از لابه لاى نوشته ها، سخنان ،برنامه هاى تلويزيونى و راديومى ديده ام . نسبت به آنها بى اطلاع نيستم . آنچه من مىخواهم ، انسانى است كه جانشين خدا در زمين و موجودى است كه خداوند به خاطر او هستى راآفريده است . موجودى كه در سينه خود قلب زنده اى دارد كه در زندگى از هر چيز ديگرگرانبهاتر و باارزش تر است . به طورى كه تمام گنجينه هاى زمين و توضيحاتى كهعلم حاصل كرده در مقايسه با آن ارزشى ندارند. قلبى كه قلبصاحبدل است . چنين موجودى انسان نام دارد.
در جستجوى چنين انسانى باشيد و اين گونه انسانيتى را در وجود خود زنده نماييد. در اينصورت نه تنها حق داريد در اين سرزمين زندگى كنيد، بلكه مانده شما در اينجا عبادت ،خدمت به بندگان ، تبليغ دعوت و سعادت دنيا و قيامت شما است .
ترس و دلسوزى  
برادران و خواهران ! در غير اين صورت به من اجازه بدهيد تا باكمال صراحت به شما بگويم اگر زمينه ها و امكاناتى را كه حيات دينى شما، تعلييمفرزندان (دختر و پسر) و تربيت دينى آنها را ميسر مى سازد فراهم سازيد و نسبت بهآينده دينى آنها و ماندن آنان بر پيمان ايمان و اسلام به خوبى مطمئن نباشيد، در موردشما واقعا ترس و دلهره فراوانى دارم و مى ترسم ماندن شما در اينجا سرپيچى ازفرامين خدا و رسول او باشد و در اين صورت شما در معرض خطر بزرگى قرار داريد:ان الذين توفاهم الملائكة ظالمى اءنفسهم قالوا فيم كنتم قالوا كنا مستضعفين فىالارض قالوا اءلم تكن اءرض الله واسعة فتها جروا فيها...) (77)
بى گمان كسانى كه فرشتگان (براى قبض روح در واپسين لحظات زندگى ) بهسراغشان مى روند (مى بينند كه به سبب ماندن با كفار در كفرستان و هجرت نكردن بهسرزمين ايمان ) برخود ستم كرده اند، بديشان مى گويند: كجا بوده ايد (كه اينك چنينبى دين و توشه مرده ايد و بدبخت شده ايد؟ عذرخواهان ) مى گويند: ما بيچارگانى درسرزمين (كفر) بوديم (و چنانكه بايد به انجام دين نرسيده ايم ! فرشتگان به آنها مىگويند: مگر زمين خدا وسيع نبود تا در آن (بتوانيد بار سفر بنديد و به جاى ديگر)كوچ كنيد؟
جايگاه آنان دوزخ است و چه بد جايگاهى و چه بد سرانجامى ...

لذا قطعا بايد در جايى زندگى كنيم كه دين بتواند از آزادى بهره مند باشد و ويژگيهاو خصوصيات خود را زنده نگه دارد و متكفل فراهم كردن فرصت ادارى فرايض و واجبات ماباشد و اگر جامعه اى وجود دارد كه چنين امكانى را فراهم نمى سازد، يا احساس مى كنيمدر چنين جامعه اى نمى توانيم فرايض الهى را ادا نماييم ، ماندن ما در آن درست نيست و حتمابايد آن را ترك كرده و به جاى ديگرى برويم .
شما بايد در اينجا جامعه اى را تشكيل دهيد كه با روحيات و ويژگيهاى شما سازگارباشد و ماندن شما بر اسلام ، دين ، ايمان و اداىاعمال دينى را امكانپذير نمايد و زمينه اى را فراهم سازد كه شما بتوانيد تمامىويژگيها و خصوصيات دينى خود را زنده نگه داريد. علاوه بر آن از آينده فرزندانتان واينكه آنها نيز بعد از شما ايمان و دين خود را همچنان محفوظ مى دارند مطمئن باشيد، يعنىهمان كارى كه حضرت يعقوب (ع ) با فرزندان خود كردم خداوندمتعال در اين باره مى فرمايد:
اءم كنتم شهداء اذ حضر يعقوب الموت اذقال لبنيه ما تعبدون من بعدى قالوا نعبد الهكو له آبائك ابراهيم و اسماعيل و اسحاق الها واحدا و نحن له مسلمون ) (78)
آيا (شما يهوديان و مسيحيان كه محمد را تكذيب مى نماييد و ادعا داريد كه بر آيينيعقوب هستيد) هنگامى كه مرگ يعقوب فرا رسيد شما حاضر بوديد (تا آيينى رابشناسيد كه بر آن مرد؟) آن هنگامى كه به فرزندان خود گفت : پس از من چه چيزى را مىپرستيد؟ گفتند: خداى تو، خداى پدرانت ابراهيم واسماعيل و اسحاق را كه خداوند يگانه است و ما تسليم (فرمان ) او هستيم (و سر عبادت وبندگى بر آستانش مى ساييم )
از همين رو بايد مطمئن شويم و تا جايى كه به فرزندان و جگر گوشه هاى ما مربوطمى شود خيالمان راحت باشد كه آيا پس از ما ملمان خواهند بود يا نه ؟ و اگر در اين بارههيچ تضمينى وجود نداشت و نتوانستيم مطمئن باشيم ، بايد انديشه كنيم و بهدل و درون خود مراجعه نماييم كه آيا با اين حال باز هم مى خواهيم در اينجا بمانيم يااينجا را به مقصد ديگرى ترك مى كنيم ؟
امكان زندگى اسلامى در اين محيط  
بنده صادقانه از زحمات A.S.M و خدماتى كه ساير و مؤ سسات و سازمان هايى كهدقيقا اسم و تعداد آنها را نمى دانمى تشكر مى كنم و از تلاش هايى كه افرادى در زمينهناشر دين و تبليغ دعوت اسلامى انجام مى دهند، نشريات اسلامى را توزيع مى كنند،جلسات مختلفى را تشكيل مى دهند و جوانان عرب و غير عرب را جمع مى كنند سپاسگزارم .همه اين كارها مبارك و خير است خداوند كار و تلاش اين عزيزان را بپذيرد و درجات آنها رارفيع گرداند ! آمين
سخن آخرى كه در خدمت شما عرض مى كنم اين است كه شما اگر بخواهيد واراده كنيد مىتوانيد در اينجا مانند يك مسلمان زندگى كنيد و در برابر شعله هيا گدازنده تمدن مانندشبنمى در برابر خورشيد يا شمعى در برابر آتش ذوب نشويد. اگر شما از ذوب شدنمى ترسيد، بايد به همان سرزمين مادرى خود كه از آنجا آمده ايد برگرديد، حتى اگريك چهارم يا يك دهم در آمد اينجا يا خيلى كمتر از اينها هم عايدتان مى شود، ولى اگر مىتوانيد در اين گونه محيطها مانند يك مسلمان زندگى كنيد، بدانيد واقعا خوشبخت هستيد واقامت شما در اينجا خوشايند و مبارك است ، چرا كه شايد خداوند به وسيله شمااهل اينجا را با نور جديدى هدايت كند و از طريق شما راه تازه اى را باز كند كه از رهگذرآن دسته دسته وارد دايره اسلام شوند و...
(... يومئذ يفرح المومنون بنصر الله ...) (79)
... در آن روز (كه روميان پيروز مى گردند مؤ منان شادمان مى شوند (آرىخوشحال مى شوند) از يارى خدا....
اسلام آمريكايى ؛ هرگز 
اين سخنرانى در شهر نيوجرسى آمريكاى شمالى ايراد شده است و استاد محقق و دانشمندمصرى ، دكتر سليمان دنيا (80) سرپرست مركز اسلامى نيز در آن حضور داشت و طىسخنرانى ارزشمندى كه ايراد نمود بيان كرد كه اسلام و فرهنگ اسلامى منحصر بهعرب و مختص به آنها نيست .
در ادامه ، تلاش علماى غير عرب و به ويژه علما و دانشمندان شبه قاره هند و سهم گستردهآنها در تكوين ، گسترش و پالايش علوم و معارف اسلامى را ستود و به صورتى ويژهاز علامه سيد مرتضى الزبيدى لغت شناس دانشمند و مؤ لف تاج العروس شرح القاموسمتوفى سال 1205 ه نام برد و اظهار داشت كه اسلام يك دين جهانى است و با هر گونهحد و مرز جغرافياى يا تفاوتهاى اقليمى و قومى بيگانه است .
عده فراوان و قابل توجهى از تحصيلكردگان عرب ، هندى و پاكستان مقيم آمريكا در اينسخنرانى شركت داشتند. سخنرانى مذكور در ظهر روز شانزدهم ژوئيه 1977م ايراد شدهو متن آن از نوار پياده شد و خود سخنرانى در آن حك و اصلاحاتى را انجام داده است .
الحمدالله رب العالمين و الصلاة و السلام على سيد المرسلين و خاتم النبيين محمد وآله و صحبه اجمعين و من تبعهم باحسان الى يوم الدين .
ستيز اسلام با ولايات متحده  
برادران و سروران من ! بنده از اين كه طى ديدارى مبارك و مناسبتى پاك و پر خيز وبركت با شما در اين مركز اسلامى ملاقات مى كنم . بسيار خوش وقت و خوش بخت هستم .اين اولين مسافرت من به ايالات متحده آمريكا در آمريكاى شمالى است . چيزهاى زيادى رادرباره اين منطقه ، انتشار اسلام در آن ، توجه و عنايت برادران مسلمان ما كه در انديشهاين سرزمين بوده و با اسلام و محبت و شور اشتياقى كه نسبت به آن دارند به اين سرزمينها مهاجرت كرده اند، مى شنيدم . با اين حال از شما چه پنهان اصلا تصور نمى كردم كهبه اذان خدا روزى با اين تعداد از برادران و خواهران مسلمانم يك جا (در كشورى چونآمريكا) جمع مى شوم و اين همه شور و شوق دينى و اين همه احساس پاك اسلامى را در آنهامى بينيم .
البته مى دانستم كه اسلام با اين سرزمين ها كه درحال حاضر از طريق پيشرف صنعتى و علوم جديد و كاربردى ، مسابقه اكتشافات وسلطه بر حيات سياسى جهان بر امور جهان مسلط شده ، در ستيز است .
اسلام به اين منطقه وارد شده و راهى جلوى پاى آن باز شده است و انشاء الله در آيندهنزديك روزى فرا خواهد رسيد كه در اين سرزمين دور از مركز عالم اسلامى جامعه اسلامىاى پديد خواهد آمد. من اميدوارم و از تحقق يافتن چنين امرى واقعا مسرور و خوشبختم . با اينهمه در عين حال ، به خاطر تجارت و پژوهشهايى كه خداوند مرا به كسب آنها موفق كرده ،نوعى ترس و دلواپسى دارم . ترس من اين است كه پديد آمدن يك جامعه اسلامى درسرزمينى دور از مركز اسلامى و فرهنگ و حيات اسلامى امر خطيرى است .
نياز اسلام به فضايى خاص  
در اينكه اسلام دين خاصى براى يك سرزمين معين نيست . هيچ گونه شك و ترديدى وجودندارد و همچنانكه استاد دكتر سليمان دنيا فرموده اسلام دين اقليمى ياجغرافيايى نيست و من نيز در اين مساله با ايشان كاملا موافقم .
با اين حال بر خلاف همه اينها از جمله چيزهايى كه هيچ گونه شك و ترديدى در آنها راهندارد اين است كه دين اسلام نيازمند جو خاص و ذوق ويژه اى است كه بر انديشه ، احساس، ميزان ارزيابى اشيا و ارزشهاى است كه بوى آن از دور دست هم به مشام مى رسد. اسلامنيازمند فضا و اگر بخواهيم صراحت و دقت بيشترى به خرج بدهيم بايد بگوييم نيازمنددرجه حرارت (81) معينى است ؛ چرا كه اسلام يك دين زنده انسانى است نه يك دين عقلىكه فقط در مغز يا فلسفه و يا كتابخانه زندگى كند. اسلام صرفا يك عقيده خشك وخالى يا ليست و فهرستى كوتاه يا بلند از عقايدى نيست كه انسان به آنها گردنبگذارد و بس .
اسلام در آن واحد شامل عقيده ، عمل ، رفتار، اخلاق ، عاطفه و احساس ‍ است . همچنينشامل ذوق هم مى شود؛ ذوقى كه انسان را به زير سلطه و سيطره كسى را براى پذيرشدين اسلام مشروح كند و آن شخص به اسلام به عنوان دين برگزيده خداوند و رسالتنهايى او ايمان بياورد و در كوره اسلام ذوب مى شود و به قالب و رنگ و روى ديگرىدر مى آيد چنانكه گويى تازه متولد شده است ؛ چرا كه اسلام ميلادمستقل و كامل و همه جانبه اى است و درون آن هر گونه انقلاب و كمالى جا مى گيرد. بدينترتيب اسلام يك عقيده خشك و خالى و ربانى نيست . بر عكس دينى است كه در تمام اعضاىدرونى فرد نفوذ مى كند و در تمام رگهاى او جريان مى يابد چنانكه جريان برق از يكجسم به جسم ديگر و از يك منبع به منبع ديگر جريان مى يابد.
اسلام ؛ به مثانه نقش و نگار الهى  
حال كه اسلام چنين دينى است بايد دانست كه اين دين چيزى نيست كه بتوان آن را فقط بهصورت حرفى منتقل كرد.به طورى كه مثلا شخصى بگويد به خدا و پيامبر ايمان آوردمو ديگر مساءله تمام شود. بر عكس دين اسلام روش انديشه و ذوق خاصى است كه از طريقآن اشياء پاك و پليد از هم جدا مى شوند. پيامبر اسلام (ص ) اشيائى را نيك و اشيائى رابد مى دانست و در همه چيز حتى در كفش پوشيدن ، راه رفتن و ساير امور ديگر تيمن رادوست داشت ، از چيزهايى انبساط خاطر پيدا مى كرد و از ديدن پاره اى چيزهاى ديگرگرفته و بى حال مى شد. اين امور ذوق نبوى و يك ذوق آسمانى است كه وراى آسمانهاىهفت گانه نازل شده است .
انبياء (ع ) حامل اين ذوق بوده و پيامبر اسلام (ص ) نيز وارث آن شده است .
به همين خاطر مى بينيم كه خداوند متعال اسلام را به نقش و نگار، آرايش و پيرايش و رنگو روى الهى توصيف فرموده است .حال اگر اسلام صرفا يك عقيده يا يكعمل صرف بود، شايسته اين توصيف نبود؛ چرا كه صبغه (رنگ آميزى ) يك رنگفراگير، علامت مميزه ، شعار جدايى آفرين و يك خصلت ممتاز است .اسلام زمانى مى تواندنقش و نگار رنگ و روى الهى باشد كه ميان دو انسان ، دو نوع زندگى ، دو روش حيات ،دو ذوق گوناگون و دو نوع ارزش گذارى براى اشيا، ارزشها و ايده ها، جدايى افكند؛چرا كه موازين اسلام با موازين كفر و جاهليت فرق دارد.به همين خاطر بارها در احاديثنبوى (ص ) و كتابهاى حديث به جاهليت و رسم و رسوم آن اشاره شده است و مثلا گفته مىشود فلان كار از خصال جاهليت يا از حميت جاهليت و...، است .در قرآن نيز چنين آمده است كه :
ولا تبرجن تبرج الجاهلة الاولى
و همچون جاهليت پيشين در ميان مردم ظاهر نشويد و خودنمايى نكنيد (و اندام ووسايل زينت خود را در معرض تماشاى ديگران قرار ندهيد
حال آن كه دوران جاهليت به سر آمده و اصلا چيزى به نام جاهليت باقى نمانده است . قرآناز اين امور به صورت ، جاهليت ، تعبير مى كند؛ چرا كه جاهليت يك روش زندگىمستقل است . در آن حسن و قبح ، حلال و حرام ، فرض و واجب و ممنوع و موازين خاص اشياءمخصوصى وجود دارد بدين ترتيب جاهليت نوع خاصى از زندگى است كه خداوند آن راناپسند داشته و آن را لعنت كرده و از آن متنفر است . اين است كه در احاديث آمده است .
ان الله نظر الى اهل الارض فمقتهم عربهم و عجمهم الا بقايا مناهل الكتاب
خداوند به اهل زمين نگريست و از عرب و غير عرب آن متنفر شد به غير از بقايايى ازاهل كتاب
پس به همين خاطر است كه خداوند متعال از جاهليت ناراحت است ، آن را لعن و بى ارزش نمودهو براى بندگان خود نپسنديده و فرموده است ؛
و لا تبرجن تبرج الجاهلية الاولى (82)
و همچون جاهليت پيشين در ميان مردن ظاهر نشويد و خودنمايى نكنيد (و اندام ووسايل زينت خود را در معرض تماشاى ديگران قرار ندهيد)...
اذا جعل الذين كفروا فى قلوبهم حمية الجاهلية (83)
آنگاه كه كافران تعصب و نخوت جاهليت را در دلهايشان جاى داده اند...
پيامبر (ص ) نيز هر وقت در شخص مسلمانى چيزى از بقاياى جاهليت را مشاهده مى نمود مىفرمود.
انك امرء فيك جاهلية (84)
تو انسانى هستى كه هنوز مقدارى از روحيه جاهليت در تو وجود دارد
همچنان كه وقتى ميان ابوذر و غلام او تفاوت عجيبى ديد و مشاهده كرد كه غلامش را مى زندو به او توهين مى كند، به او گفت .
انك امرء فيك جاهلية (85)
تو انسانى هستى كه (هنوز مقدارى از روحيه ) جاهليت در تو وجود دارد)
ابوذر نيز از اين فرمايش پيامبر (ص ) متاءثر شد و كارى كرد كه ديگر فرق ميان او وغلامش نباشد و از آنچه كه خود مى پوشيد و مى خورد به غلامش نيز مى داد.
اين است كه خداوند تبارك و تعالى اسلام را نوعى نقش و نگار الهى معرفى كرده است واگر اسلام رنگ خاص و روش ويژه اى براى زندگى نبود، قطعا خداوند آن را با كلمهصبغه معرفى نمى كرد و نمى فرمود:
صبغة الله و من اءحسن من الله صيغة ... (86)
اين رنگ و زينت خداست و چه كسى مى تواند زيباتر از خدا بيارايد و بپيرايد...
ماهيت اسلام  
خداوند پس از معرفى اسلام در اين صورت بندگان خودش را تشويق مى نمايد تا ازپيامبران (ع ) پيروى نمايند. اين است كه پس از ذكر فهرست بلند بالا و درخشانى ازسلسله جليل انبياء (ع ) مى فرمايد.
و وهبنا له اسحاق و يعقوب كلا هدينا و نوحا هدينا منقبل و من ذريته داوود و سليمان و اءيوب و يوسف و موسى و هارون و كذلك نجرى المحسنين و زكريا و يحيى و عيسى و الياس كل من الصالحين واسماعيل و اليسع و يونس و لوطا و كلا فضلنا على العالمين و من آبائهم و ذريتهم واخوانهم و اجتبيناهم و هديناهم الى صراط مستقيم ذلك هدى الله يهدى به من يشاء من عبادهو لو اءشركو الحبط ما كانوا يعملون (87)
ما به ابراهيم ، اسحاق و يعقوب فرزند اسحاق را عطا نموديم و آن دو را به سوىحقيقت و خوبى رهنمود كرديم ، پيشتر نيز نوح را به سوى حقيقت و نيكى ارشاد نموديم واز نژاد نوح هم كسانى همچون داود، سليمان ، ايوب ، يوسف و هارون را قبلا هدايت و ارشادكرديم و همان گونه كه ابراهيم و همه اين پيغمبران را پاداش داديم اينان را نيز بدانچهمستحق باشند پاداش ‍ مى دهيم و زكريا، يحيى ، عيسى و الياس را نيز هدايت داديم و همهآنان را از زمره صالحان و بندگان شايسته ما بودند واسماعيل ، اليسع ، يونس ، لوط را نيز رهنمود كرديم و هر كدام از اينان را بر جهانيانزمان خود برترى داديم و از ميان پسران ، فرزندن و برادرانشان گروه زيادى رارهنمود نموديم و آنان را برگزيديم و به راه راست ارشاد كرديم اين توفيقبزرگى كه چنين شايستگان و برگزيدگانى بداننايل آمدند توفيق خدايى است و خداوند هر كس از بندگانش را بخواهد بداننايل مى سازد اگر چنين شايستگانى - چه رسد به ديگران - شرك مى ورزيدند هر آنچهمى كردند هدر مى رفت و اعمال خيرشان ضايع مى شد خرمن طاعتشان به آتش شرك مىسوخت .
پس از آن مى فرمايد:
اءولئك الذين هدى الله فبهداهم اقتده ...(88)
آنان كسانى اند كه خداوند ايشان را هدايت داده است و توفيق رسيدن به راه حق و نيكى رااعطا نموده است پس از هدايت ايشان پيروى كن و به راه ايشان برو...
يعنى : راه آنها را دنبال كرده و از مسير آنان حركت كن . پس از آن پيامبر اسلام (ص ) رابه عنوان يك قدوة و اسوه حسنه و هميشگى و الگوىكامل معرفى نموده و با مخاطب قرار دادن مؤ منين از زبان پيامبرش فرموده است .
قل ان كنتم تحبون الله فاتبعون يحببكم الله و يغفرلكم ذنوبكم ...(89)
بگو: اگر خدا را دوست داريد، از من پيروى كنيد تا خدا شما را دوست بدارد وگناهانتان را ببخشايد...
بدين ترتيب اسلام نسبت به ساير اديان ديگر حساسيت و تاءثير بيشترى دارد.يكمسيحى همين كه بگويد من مسيحى هستم ، كافى است و پس از آن هر نوع تمدن ، فلسفه ،روش روشن ، متد فكر، الگو و ارزشى را كه بخواهد مى تواند انتخاب كند.
يكى از دوستان هندى من از يكى از هندوهاى با سواد واهل علم سؤ ال كرده بود كه قربان ! وقتى از يك فرد مسلمان پرسيده شود كه اسلام چيست؟ در پاسخ مى گويد: لااله الا الله محمد رسول الله يعنى دين اسلام در اين عبارتخلاصه مى شود. حال اگر از شما نيز به عنوان يك هندو همين سؤال شود كه جان مايه و جوهره آيين هندو چيست ، چه مى گوييد؟ البته به شما بگويم كهمن نمى خواهم كتاب قطور و مفصلى را براى من بگوييد. من خودم كتابخانه بزرگى دارمكه اگر بخواهم فلسفه برهمايى يا وانت را بفهمم مى توانم به آن كتابهامراجعه كنم ، ولى اگر به شما بگويم كه من حداكثر دو دقيقه وقت دارم و از شما مىخواهم در اين مدت كوتاه جمله يا عبارتى را به من بگوييد كه در آن روح و جوهر هندوئيسمنهفته باشد شما چه مى گوييد؟
دوست من گفت : آن هندو چند لحظه اى مكث كرد و گفت : فلانى ! هندو به هيچ چيز ايمانندارد و در عين حال به همه چيز ايمان دارد.به طورى كه اگر يك هندو گفت من هندو هستم ،ديگر به چيزى نياز ندارد. او ديگر هندوست حال هر نوع رفتار و عملگردى كه مى خواهدداشته باشد؛ به امورى ايمان داشته باشد يا نه ، هندوست .مادامى كه خودش اقرار كنديا خودش را هندو مى داند، هندوست .
حال آنكه اسلام اين گونه نيست .اسلام ، چنانكه عرض كردم از همه اديان حساسيت وتاءثير بيشترى دارد. حدود مشخص و معينى دارد، به طورى كه مى توان با آن حدود وعلائم مرزهاى اسلام با كفر و جاهليت را تشخيص ‍داد.حلال و حرام و پاك و پليد را از هم جدا كرد. اگر چنين حدود و مقرراتى رعايت شد فرددر دايره اسلام است وگرنه با مفهوم رده مواجه مى شويم .
رده يا ارتداد در هيچ آيين و مسلك ديگرى داراى اين معنى واضح و روشنى كه ما از آن مىفهميم و مى شناسيم نيست . در بيشتر آيين ها نمى توان براى اين مفهوم معادلى پيدا كرد.حال آنكه در ميان ما مسلمانان مفهوم ارتداد از بزرگترين گناهان كبيره و معصيتهايى استكه تن آدم را به لرزه در مى آورد و حتى در احاديث پيامبر چنين آمده است كه :
و يكره اءن يعود الى الكفر كما يكره اءن يقذف فى النار (90)
... و بازگشت به كفر را چنان ناپسند بدارد كه افتادن به آتش را كريه وناخوشايند مى داند.
مسئوليتى بزرگ و سنگين  
اكنون به شما مى گويم حال كه اسلام اين گونه دينى است ، مسئوليت ما مسلمانانى كهدر آمريكا و اروپا اقامت داريم ، بسيار بزرگ و سنگين است .
اگر اسلام تنها عقيده ، اعمال يا عبادات صرفى بود كار چندان دشوار نبود، ولى اگراسلام صبغه الهى و روش خاصى براى بزرگى است ، اگر اسلام احساس ، عاطفه وحساسيت خاصى است ، اگر اسلام بيشتر از ساير اديان تاءثير مى پذيرد، اگر اسلامانقلاب است و اگر اسلام يك تغيير بنيادين در ميزان ارزش گذاريها، ارزشها، آرمانها ونيك دانستن امور است ، بدين ترتيب كار اسلام و يك مسلمان يك كار فوق العاده دقيق و عميقو مسئوليت پذيرش اسلام به عنوان دين ، يك مسئوليت بزرگ و سنگين است .

اين است كه نمى توانيم فقط به مطالعه كتب يا گوش دادن به سخنرانى ها بسنده كنيمهر چند هم كه در اوج دقت و سطح تعالى باشيم .
علاوه بر اين نمى توانيم طعم و مزه اسلام راستين را تنها ازخلال كتابها يا سخنرانيها بچشيم . هر چند كه ناگزير يابد به كتاب و سخنرانى نيزمراجعه كنيم و از فوايد غير قابل انكا آنها بهره مند شويم ، ولى نمى توانيم تنها بهاين امور بسنده كنيم ، بلكه ما نيازمند يك فضا، آب و هوا و صبغه اسلامى هستيم ، مانيازمند اين هستيم كه اسلام را با چشمان خود مشاهده كنيم ، با گوش خود بشنويم و بادستان خود حس كنيم و آن را با ذائقه خود مزه نماييم .
پيش به سوى اسلام زنده  
بنابراين پس از ديد و بازديد و گفتگو ناگزيريم و بايد كه به شيوه اسلامىزندگى كنيم . به سرزمينهايى برويم كه در آنجا زندگى اسلام برقرار است و درآنجا جامعه اسلامى نمونه ، شبه نمونه ، نيمه نمونه يا يك چهارم نمونه يافت مىشود.بله ، بايد اسلام زنده را ببينيم كه روى پاهايش راه مى رود و با شش هاى خود نفسمى كشد.
لذا چاره اى جز همنشينى و گفتگو با مؤ منين صادق و راستين نداريم .
به همين خاطر است كه مى بينيم خداوند پيامبر خود حضرت محمد مصطفى (ص ) را كه شمانيز مى دانيد معصوم بوده و الگو و نمونه برتر همه انسانها و تمامى نسلهاى بشرىبوده ، به همدمى و همنشينى با صالحان تشويق مى كند و به او مى فرمايد:
و اصبر نفسك مع الذين يدعون ربهم بالغداة و العشى يريدون وجهه و لا تعد عيناكعنهم تريد زينة الحيوة الدنيا و لا تطع من اءغفلنا عن ذكرنا و اتبع هواه و كان اءمره فرطا(91)
با كسانى باش كه صبحگاهان و شامگاهان خداى خود را مى پرستند و به فرياد مىخوانند، و تنها رضاى ذات او را مى طلبند و چشمانت از ايشان به سوى ثروتمندان وقدرتمندان مستكبر براى جستن زينت حيات دنيوى برنگردد و از كسى خودغافل ساخته ايم ، از همان ابتدا به دنبال آرزوى خود روان گشته است و همواره فرمانيزدان را ترك گفته است و كار و بارش همه افراط و تفريط بوده است .
حال كه وضعيت پيامبر معصوم خداوند چنين است مسلمانان چهحال و وضعى بايد داشته باشند، به اين فرموده خداوند توجه كنيد:
يا ايها الذين آمنو اتقوا الله و كونوا مع الصادقين (92)
اى مؤ منان ! از خدا بترسيد و با راستان ، همگام باشيد
اين است كه فقط كتاب و مطالعه و خواندن براى ما مسلمانان كافى نيست .
مسئوليت ما در برابر تشكيل يك جامعه اسلامى نمونه  
جامعه اسلامى اينجا هنوز در حالشكل گيرى است و فعلا دوران طفوليت خود را مى گذراند اين است كه بايد در برابر اينجامعه احساس مسئوليت نموده و هوشيار باشيم . اميدواريم كه اين جامعه كه بهفضل و حول خداوند متعال متولد شده ، بر پا شود.شكل بگيرد، شكوفا شود و به سن بلوغ برسد تا در سايه چنين جامعه اى زمينه تربيتنسل جديد مسلمانان فراهم آيد.
حال بايد ديد اسباب و زمينه هاى تاربيتى اى كه از آن سخن مى گوييم چيست ؟ اين اسبابعبارتند از: عقيده ايمان ، تحقيق ، تحصيل ، همدمى ، همنشينى و مجاهدت ، خداوندمتعال در اين باره مى فرمايد.
والذين جهدو فينا لنهدينهم سبلنا و ان الله لمع المحسنين (93)
كسانى كه براى رضايت ما به تلاش ايستند و در راه پيروزى دين ما جهاد كنند، آنانرا در راههاى منتهى به خود رهنمود و مشمول حمايت و هدايت خويش مى گردانيم و قطعاخداوند با نيكوكاران است و كسانى كه خدا در صف ايشان باشد پيروز و بورزند.
آنهايى كه در راه دين خدا مجاهدت مى ورزند، خداوندمتعال نيز درهاى ايمان ، حكمت و بصيرت را چنان به روى آنها باز مى كند كه اصلا بهتصور انسان نيز در نمى آيد.
اين مسئوليت چنين جامعه اى است كه شما اعضاء و بنيانگذاران آن هستيد. الحمدلله شما درايجاد چنين جامعه اى فضل بزرگى داريد. به طورى كه اگر شما نبوديد، اگر به اينسرزمين مهاجرت نمى كرديد و اين سرزمين را به عنوانمحل اقامت خود بر نمى گزيديد و آن را بر ديگر سرزمين ها ترجيح نمى داديد، چنين جامعهاى متولد نمى شد و اصلا پديد نمى آمد.
اكنون نيز با تمام جديت بكوشيد كه اين جامعه ، يك جامعه اسلامى ، ايدهآل و الگو باشد، نه جامعه اى كه صرفا بر مبناى فلسفه و چون و چراهاى فلسفى بناشده باشد؛ چرا كه اسلام تنها يك نظريه سياسى ، يك فلسفه عقلى ، اجتماعى و نظامحكومت گرى صرف نيست ، بلكه اسلام پيش از هر چيز عقيده اى است كه در تمام اعضاىدرونى وجود فرد نفوذ مى كند و به روح و جان او سرايت كرده و ريشه مى دواند.پس از آنهمچنان كه گفتم اجراى عملى و ذوق است .
اسلام صحابه (94) رضى الله عنهم اجمعين ، همه اين جوانب را در بر مى گرفت . بهطورى كه آنها از لحاظ اعتقادى ، اخلاقى و حتى ذوقى مسلمان بودند. آنها ميزان ارزشگذارى امور بودند. به همين خاطر صحابه گرانقدرى چون عبدالله بن مسعود رضىالله عنه به خود اين اجازه را مى داد كه بگويد:
آنچه كه به نظر مسلمانان نيك و حسن بود در نزد خداوند چنين بود و آنچه كه بهنظر مسلمانان بد و قبيح بود در نزد خداوند نيز همين گونه بود (95)
بنابر اعتقاد محققين ، منظور از مسلمانان در اين عبارت ، صحابه پيامبر است و آنها چنانوضعى پيدا كرده بودند كه آنچه را كه خود خوب و نيك تشخيص مى دادند، در نزد خداوندنيز خوف و نيك بود و به اين وسيله ميزان ارزش گذارى خوب و بد امور شدند، چنانكههرگاه به اجتماع ، امرى را نيك مى دانستند، آن امر نيك و اگر اجماعا يا اكثرا آنها امرى رابد و زشت تشخيص مى دادند، آن امر بد و زشت بود.
اين خواسته اسلام و قرآن از فرد مسلمان است كه ميزان و سنجشگر امور دين باشد، واسلام او همه جوانب را در بر بگيرد و اسلام را به صورت حقيقى مزه كند تا يك فردآمريكايى تفاوت بزرگ و شكاف عظيمى را ميان جامعه خودش كه ماده آن را به صورتىوحشيانه ، بى رحمانه و بيهوده به حركت در مى آورد و جامعه اسلامى ، مشاهده كند و ببيندكه جامعه اسلامى يك جامعه هدايت يافته ، سنگين ، باوقار، مؤ دب ، عفيف و صالح بوده وجامعه اى است كه شب را با عبادت و روز را با تلاش و كوشش در راه امرار معاش پاك وكسب روزى حلال و خدمت انسانيت زنده نگه مى دارد.
خود جود چنين جامعه اى براى اسلام يك پيروزى و فتح به حساب مى آيد.يك آمريكايى باديدن چنين جامعه اى با خود مى گويد كه طعم لذت زندگى در جامعه اسلامى يافت مىشود، نه در جامعه ما آرزو مى كند به چنين جامعه اسلامى اى كه آرامش و نور آن را فراگرفته راه يابد و جامعه فاسد و متضمنى را كه در آن متولد شده و زندگى كرده است ،لعنت كند.
اسلام منطقه اى ؛ هرگز!  
در پايان مى خواهم بگويم كه من به راستى از اين مى ترسم كه ما مسلمانان آمريكا و هركشور ديگرى اگر در لاك خود فرو رويم و مانند مارى كه پوست اندازى مى كند، گوشهعزلت پيشه كنيم و فقط به مطالعه كتب و تحقيقات علمى يا مباحث نظرى و فلسفى بسندهكنيم و پيوند خود را با سرچشمه هاى حقيقى اسلام و مراكزى كه زندگى اسلامى در آنهابه مراتب فراتر از اينجاست و جو آرامى بر آنها حاكم است قطع كنيم و يا منابعاحساسات و عواطف اسلام در وجود و قلب ما خشك شوند، يك نوع اسلام آمريكايى ،اروپايى ، ايرانى ، ژاپنى ، هندى ، پاكستانى و....، پديد مى آيد كه همه آنها هميكديگر را رد مى كنند. به طورى كه اسلام آمريكايى با اسلام آسيايى ، اسلام ژاپنىبا اسلام افغانى و...، اختلاف پيدا مى كند و از اين راه به جاى جامعه واحد اسلامى جامعههاى اسلامى اى پديد مى آيد كه ذوق ، الگو، ارزش و موازين ارزش گذارى آنها در موردامور مختلف با هم اختلاف دارد.
البته اين هم خطر بزرگى براى اسلام به حساب مى آيد و بايدقبل از آنكه حالت بحرانى پيدا كند و زمام امور را از دست رهبران اسلام بگيرد، علاج شودو همين مساءله حكمت اصلى و اساسى تشريع حج و گرد آوردن مسلمانان ، با وجود اختلافاقليمى ، قومى ، زبانى و فرهنگى آنها در يك جا و يك زمان است تا از اين طريق امر دينبر كسى پوشيده نماند و زمينه ارائه اسلام در نقاط مختلف جهان اسلام فراهم مى آيد ومخالفت با بدعت ها و تحريفاتى كه مانند علفهاى هرز درعقول و مزارع انديشه مى رويند امكانپذير باشد و بتوان همگان را از خطر آنها آگاه كرد.چنان كه اگر حج نبود، دين اسلام و مسلمانان نيز مانند ساير اديان در معرض تحريفقرار مى گرفتند.
بنابراين برادران ! شما را با قاطعيت هر چه تمام تر از پديد آمدن يك اسلام منطقه اىمستقل ، برحذر مى دارم و از اينكه جامعه اى براى مسلمين پديد آيد كه با جوهر واصول اسلامى كاملا مخالف باشد، به شما هشدار مى دهم .
اينها سخنانى بود كه در اين لحظه خداوند گفتن آنها را براى من امكانپذير ساخت و اگرشما در اين گفته ها تاءمل كنيد و اندكى با خودتان خلوت نماييد، ارزش و فايده اينسخنان و اثر آنها را در زندگى در اين كشور و ساير جاها احساس خواهيد كرد.
والله يهدى من يشاء الى صراط مستقيم
پايان

fehrest page

back page

 

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation