بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب صحیفه نور جلد 13, امام خمینی (ره)   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     SAHIFE01 -
     SAHIFE02 -
     SAHIFE03 -
     SAHIFE04 -
     SAHIFE05 -
     SAHIFE06 -
     SAHIFE07 -
     SAHIFE08 -
     SAHIFE09 -
     SAHIFE10 -
     SAHIFE11 -
     SAHIFE12 -
     SAHIFE13 -
     SAHIFE14 -
     SAHIFE15 -
     SAHIFE16 -
 

 

 
 

 

next page

fehrest page

back page

مـجاهده كرده است ، آنقدر جوان داده است ، آنقدر زحمت كشيده است ، يك وقت مى بينيد راه مجله ،راه مـطـبوعات ، راه راديو تلويزيون ، نطق ها و همه آن چيزهائى كه الان هست ، به واسطهورود اشـخـاصـى كـه خـلاف آن چـيـزى كـه مـسـيـر مـلت اسـت ،عـمـل مـى كـنـنـد، مـنـحـرف شـده و شـمـا بـعـدا مـتـوجـه آن مـى شـويـد. ايـن ازمسائل مهمى است كه توجه به او لازم است و اغماض از آن جايز نيست .
رسانه ها مربى يك جامعه هستند
مـن امـيـدوارم ايـن مـجـله اى كـه شـما داريد و حالا آمده ايد به اينجا بامن صحبت مى كنيد، اينتـوجه در راءس همه توجهات آن باشد نوشته هائى كه مى خواهيد طرح بشود، چند نفرىرا كه يقين داريد آدم هائى مستقيم هستند و در مسير ملت و كشور هستند و وابستگى به هيچ جانـدارنـد، مـطـالعـه و درسـت در آن دقـت كـنند و بعد از دقت در روزنامه يامجله نوشته شود.ايـنـطـور نـبـاشد كه بنويسند و منتشر بشود، بعد بفهمند كه اين نوشته بر خلاف بودهاسـت ، و ايـن مـطـلب يـك امـرى اسـت لازم . كـتـاب هـم وقـتـى كـه نـوشـتـه مـى شـود،قبل از اينكه انتشار پيدا كند، بايد اشخاص كارشناس متوجه به شيطنت هائى كه شياطينمـى خـواهـنـد بـكـنـند، باشند. فرض كنيد كتابى اولش خيلى خوب است ، اواسطش هم خيلىخـوب اسـت ، ولى يـك وقـت مى بينيد كه يك جايش طورى از كار در مى آيد كه آنطور كه ماتـصـور مـى كـرديم ، نيست . چيزهائى كه منتشر مى شود بايد به آن درست توجه شود وافـراد مـطـلع و مـدبـر و كـسـانـى كـه از مكتب ها اطلاع دارند و مسير آنها را مى دانند به آنتـوجـه كـنـنـد، كـتـاب هـا را مـطـالعـه كـنـنـد، مـجـله هـا راقـبـل از انتشار درست مطالعه كنند مبادا يك وقتى يك جايش خلاف در آيد و آنوقت براى شمادست بگيرند كه مثلا اين مجله انحرافى است . اين مطلب هم به صلاح خود شماست و هم بهصـلاح ملت و از مسائل مهمى است كه در درجه اول اهميت واقع شده است . اشخاصى كه ادارهمـى كـنـنـد يـك جـائى را بـايـد از اول ارزيـابـى شـود كـه ايـن اشـخـاص چكاره بوده اند،سـوابـقـشـان چيست و تحصيلاتشان در كجا بوده ، چه رويه اى در تحصيلات داشته اند وبـعـد از انـقـلاب چه وضعيتى داشته اند، قبلا چه وضعيتى داشته اند، افكارشان قبلا چهبـوده . اگـر كـسـى افـكـارش مـنحرف بوده و حالا بيايد ادعا بكند كه من برگشته ام ، مابـايـد قـبـول كـنـيم ، اما نبايد او را مجله نويس كنيم ، اين دو، با هم فرق دارد. بسيارى ازاشـخـاص هـسـتـنـد كـه مـى آيـنـد و مـى گـويـنـد مـا تـوبـه كـرديـم ، البـتـه توبه آنهاقـبـول اسـت ، لكن نمى شود آنها را سركارى گذاشت كه آن كار اهميت دارد، براى اينكه مانـمـى دانـيـم ايـن شـخص به حسب واقع توبه كرده است يا مى خواهد با كلمه توبه ما رابـازى دهـد. مـا قـبـول مـى كـنـيـم كـه در جـامـعـه مـسـلمـيـنمثل ساير مسلمانان با او عمل كنيم ، اما نبايد راديو تلويزيون را به دست او بدهيم و يا اورا در راديـو تـلويـزيـون راه دهـيـم و يـا مجله اى كه براى تربيت افراد و براى ترويجمـسـيـر اسـلامى ملت است ، به دست او بدهيم و يا نوشته هايش را به دست او بسپاريم . مانـبـايد خوش باور باشيم ، خيلى از اشخاص هستند كه تمام حرف هايشان حرف هاى اسلاماست ، تمام حرف هايشان حرف هاى نهج البلاغه است ، تمام حرف هايشان حرف هاى قرآناسـت ، لكـن مـسيرشان اين نيست . اشخاصى هستند كه اين راه را پيش گرفتند براى اينكهخودشان را در جامعه جا
بـزنـنـد و آن مـقـصـدى را كـه دارنـد عـمـل كـنـنـد. بـايـدقبول كنيم يك كسى كه فرض كنيد قبلا عاصى بوده ، اين آدم مسلمان است و به او ترتيباثـر اسـلام هـم بـدهـيـم . مـثـلا فـرض كـنـيـد يـك دزدى آمـده توبه كرده است ، توبه دزدقـبول است اما آيا شما مى توانيد سرمايه هايتان را دست او بدهيد و به او بسپاريد؟ خير،چـون ايـن عـقلائى نيست ، ممكن است اين دزد براى اينكه سرمايه دستش بيايد، توبه كردهاست و ما مؤ ظفيم كه در ظاهر قبول كنيم كه دزد توبه كرده است و حتى اگر يك توبه اىهـم كـه ظـواهرش هم درست بوده ، كرده باشد، مى توانيم در نماز هم به او اقتدا كنيم ، امانمى توانيم چيزى كه در او امانت و ديانت لازم است ، به دست او بدهيم . از همه بدتر همينمـجلات است ، همين مطبوعات و راديو تلويزيون است و همين چيزهائى است كه براى تربيتجـامـعـه لازم است . يك نفر آدم كه قبلا فرض كنيد انحراف داشته كمونيست بوده و حالا آمدهاسـت ومـى گـويـد حـرف هاى آنها درست نبوده و من برگشته ام ، مى گوئيم بسيار خوب ،شـمـا بـرگـشـتـه ايـد، امـا مـا نمى توانيم اين شخص را در راديو تلويزيون راهش دهيم وبـگـوئيم مردم را تربيت كن ، چون ممكن است كمونيست باشد لكن ما را بازى دهد، ما مكلفيمبـا ايـن شـخص در ظاهر، عمل مسلمانى بكنيم در صورتى كه در عقيده كمونيست نشده باشدكـه آن مـساءله ديگرى است . شما نمى توانيد در مجله اى كه داريد افرادى را انتخاب كنيدكـه در سـابـقـه شـان انـحـراف بـوده است به حساب اينكه حالا ديگر خوب شده است و آدممـسـلمـانـى اسـت و بـه ايـن حساب او را در روزنامه تان وارد كنيد. اينكه او خيلى خوب استبراى خودش ، ما نمى گوئيم بد است اما نمى توانيم مطلبى را كه در تربيت يك ملتى ودر سـرنـوشـت يـك مـلتـى دخـالت دارد، بـه دسـت او بـدهـيـم . ايـن ازمـسـائل مـهـمـى اسـت كـه در هـمـه جـا بـايد رعايت شود. اينكه ما بگوئيم اشخاصى كه مىگـويـنـد مـا خـوب هستيم و بايد وارد شويم و هر جائى كه سرنوشت ملت است به دست اوبـدهـيـم ، ايـن سـاده انـديـشـى اسـت و تـوجـه نـداشـتـن بـهمـسـائل اسـت . مـمـكـن اسـت يـك نـفر آدم خيلى خوب هم ، خوب و متعهد باشد لكن اشتباه داشتهباشد، اشتباه براى او چيزى نيست اما براى يك ملت ممكن است صدمه وارد شود. فرض كنيداگـر يك اشتباهى در ارتشى واقع شود و يا رئيس ‍ ارتش اشتباه كند، فقط خودش معاقب آننـيست كه اشتباه كرده است چون انسان هميشه اشتباه مى كند اما ممكن است يك اشتباه يك ملت رابه باد دهد. ممكن است در يك مجله اشتباهى باشد، لكن بايد اشخاص ديگرى هم ببينند اينمـجـله را تـا اگر اشتباه شده است ، رفع كنند و آنوقت منتشر بشود. كار، كار مهمى است درمـطـبـوعات در راديو تلويزيون و در اين وسائلى كه تقريبا عموم مردم نگاه مى كنند و يامـى شـنوند، نمى شود گفت ما حالا اشتباه كرديم و فردا اشتباه نمى كنيم . الان نوشته اىبـراى من كه راجع به روزنامه اى كه اشتباه كرده است آورده اند، من نمى گويم كه عمدىبـوده ، مـمكن هم هست كه عمدى باشد، اما اشتباهى كرده است كه اين اشتباه براى مملكت مضربـوده اسـت . در هـر صورت به مسائل بايد توجه شود، ما به اين هياهوئى كه در اطرافمى شود و تضعيف مى كنند نبايد اعتنا كنيم .
يكى از رسالت هاى مطبوعات سست كردن مبانى تحليلى دشمن است
از مسائلى كه در مطبوعات لازم است اين است كه مقدارى از اوراق خودشان را صرف اين كنندكـه جمهورى اسلامى چه كرده است . شما مى بينيد كه الان آن اشخاصى كه مى خواهند بهجمهورى اسلامى صدمه بزنند، راه افتاده اند كه اين رژيم هيچ كارى نكرده است و اين همانرژيم شاهنشاهى است و فرقى با رژيم شاهنشاهى ندارد حتى بعضى از نويسنده هاى متعهدمـسـلمـان كـه آدم هـاى صـحـيـح و بـا سوادى هستند شرح مفصلى نوشته اند راجع به اينكهجـمـهورى اسلامى حالا هم همان كارهاى سابق را مى كند، اينها نگاه نمى كنند ببينند حالا چهشده است . آقاى وزير آموزش و پرورش كه چند روز پيش آمده بودند گفتند تعداد مدارسىكـه در ايـن دو سـال سـاخـتـه شـده اسـت ثـلث مـدارسـى اسـت كـه ازاول تا حالا در ايران ساخته شده . آنهائى كه غرض دارند اينها را نمى گويند مسائلى راكـه بـايد گفت ، نمى گويند، آن چيزهائى را كه عيب دارد، مى گويند. حضرت مسيح سلامالله عـليـه آنـطورى كه نقل مى كنند با اصحابش مى رفت ، الاغ مرده اى يا يك حيوان مردهاى افتاده بود و آنجا را متعفن كرده بود، آنها از تعفنش مى گفتند، حضرت فرمود: چه دندانهـاى سـفـيـدى دارد. اينها تعليم هست براى ما، نبايد انسان يك جمهورى اسلامى كه تا بهحـال ايـنـقدر بركات داشته است ، تمام مراكز فساد را بسته است ، اينقدر براى مستضعفينكـار كرده است ، اينقدر مدارس و خانه براى مردم ساخته است را فراموش كنند و بيايند درفـلان دادگـاه كـه شخصى در آن دادگاه خطا كرده است اين را بگيريم و هياهو كنيم كه اينانحراف است . معلوم است اين قلم از هر كس ‍ بوده است ، قلم انحرافى است . ممكن هم هست كهخـودش مـلتـفـت نـبـاشـد. شـود در يـك جـامـعـه اى كـه دوسـال از زنـدگيش مى گذرد، يك جامعه اى كه همه چيزش خراب و فاسد بوده و بيش از دوسـالش نـيـسـت ، ايـن بـچـه دو سـاله را بـخـواهـيـد مـثـل يـك انـسـانچـهـل سـاله كـه هـمـه كـارهـايش را انجام داده ، درست كنيد. ما نبايد خودمان به جان جمهورىاسـلامى بيفتيم براى اينكه فرض كنيد اعوجاجى در فلان جا واقع شده است و يا چون يكشـخـصـى را كـه خيلى آدم خوبى بوده و حالا او كارى برنمى آيد و كنارش گذاشته اند،حالا ما قلم به دست بگيريم كتاب بنويسيم ، مجله بنويسيم و همه مفاسدى را كه در يك يادو گـوشـه مـمـلكـت واقـع شـده اسـت ، به رخ جمهورى اسلامى بكشيد كه جمهورى اسلامىايـنـطـورى اسـت فـرض كـنـيـد اگـر يـك نـفـر وكـيـل در بين دويست و پنجاه تا سيصد نفروكـيـل يـك كـار خـلافـى كـرد، مـا نـبـايد بگوئيم كه همه اين وكلا خرابند و مجلس شوراىاسـلامى مجلس خرابى است . اگر در اين دادگاه هايى كه در سرتاسر ايران است فرضكـنـيـد پـنـج نـفـر يـا ده نفر خطا كردند، آيا ما بايد بگوئيم آن خطاست يا بايد بگوئيمدادگاه ها خطاست ؟ اينها اشتباهاتى است كه مى كنند يا غرض ورزى هائى است كه مى كنندبـعـضـى از اشـخـاصـى كـه اشـتباه كرده اند و بعضى از اشخاص غرض دارند. از وظايفراديو تلويزيون و مجلات و ساير جاها اين است كه مسائلى كه واقع شده است ، بگويند.مـن در هـمـان اوايـل امـر كـه آقاى بازرگان نخست وزير بودند به آقايان گفتم كه شماهامـسـائلى كـه انـجـام مـى دهـيـد، در راديـو تلويزيون اعلام كنيد كه اين كارها را كرده ايم ،نگذاريد آنها بگويند كه اين كار را نكردند، فلان كار را نكردند و هيچ كارى نكردند.كارنكرده ها البته
زيـاد اسـت ، امـا يـك مـمـلكـتـى كـه لااقـل بـيـش از پـنـجـاهسـال بـه انـحـراف شـديـد كـشـيـده شـده اسـت و در ايـن پـنـجـاهسـال تـعـمـد داشـتـه انـد كـه مـنـحـرف كـنـنـد و مـا را از هـمه طرف وابسته كنند، در اين دوسال آنچه شده است ، اعجاز است .
وظيفه قلم ها سازندگى است نه غرض ورزى
توئى كه حالا قلم به دست گرفته اى و براى همه مى نويسى ، از همه ارگان انتقاد مىكنى ، آزادى ، ولى آيا شما در سه سال پيش از اين مى توانستى قلم را دست بگيرى و يككـلمـه راجـع بـه يـكـى از ايـن ارگـان ها صحبت كنى قلمت را مى شكستند و پدرت را در مىآوردند. شما قدر آزادى را نمى دانيد. الان آزادى پيش بعضى از اشخاص ملعبه شده است كههـر چـه دلشـان مـى خـواهـد بايد بنويسند و هر چه دلشان مى خواهد بايد بگويند. در هرصـورت مـا يـك وظيفه اسلامى و انسانى داريم كه آن چيزهائى كه در اين جمهورى اسلامىشـده است بگوئيم و به مردم برسانيم ، انتقاد هم اگر داريم ، البته اگر كوتاهى شدهباشد، بايد نوشته شود. نمى گوئيم آن را ننويسيد، آنها را هم بنويسيد اما انتقاد غير ازغـرض ورزى اسـت . يك وقتى قلمى مى خواهد مساءله اى را كه كوچك است ، بزرگ كند، چندمـقـابـل كـنـد، تـيـتـر بزرگ بنويسد و هر چه دلش مى خواهد بنويسد كه مى بينيم گاهىتيترهائى مناسب با خود مطلب نيست بلكه تيتر را از جاى ديگر پيدا كردند و زيرش چيزديگرى نوشته اند كه البته اين غرض ورزى است و يك وقت يك قلمى را مى بينيم كه مىخـواهـد جـامـعـه را اصلاح كند هم خوبش را مى گويد و هم آنچه ناقص است اما نه به طورانتقاد غرض آلود، نه به طور تضعيف ، مسائل را دو جور ممكن است بگويد، يك وقت مسائلىرا كه يك استاد شريف براى بچه ها مى گويد و اين استاد شريف مى خواهد بچه هائى راكه انحراف دارند، آنها را از انحراف بيرون بياورد، در اينجا با زبان ملايم نصيحت شانمـى كـنـد و بـه آنـهـا مـى فـهماند، يك وقتى استادى داريم كه مى خواهد به اينها ضربهبـزنـد، بـا ضربه مى خواهد اينها را اذيت كند، دو فرض است ، دو جور قلم است ، دو جورگفتار است و دو جور نوشتن است . بايد فكر اين مطلب باشيم كه اگر در كار شماى تنهاو نـه هـمـه ، انـتـقـاد اسـت ، هـمه نويسندگان ، همه گويندگان به طور ملايم و به طوردلسـوزانـه مـسائل را مطرح بكنند، نه به طورى كه بخواهند به جمهورى اسلامى ايرانضـربـه بـزنـنـد. اگـر اين جمهورى اسلامى به واسطه قلم اينها ضربه بخورد، پيشخداى تبارك و تعالى و پيش ملت و پيش همه ملت ها مسؤ ولند.
يـك چيزى كه همه ملت ها از آن تعريف مى كنند، ما خودمان نشسته ايم قلم به دست گرفتهايـم و اگـر يك عيب كوچكى در يك جا پيدا شد و فرض كنيد كه يك نفر در يك جا خطا كرديا فرض كنيد يك نفر هم عمدا مال كسى را مصادره كرد آنوقت بگوئيم كه جمهورى اسلامىمـثـل رژيـم شـاهـنـشـاهـى اسـت . آخـر كـجـاى ايـن رژيـممثل رژيم شاهنشاهى است ؟ در رژيم شاهنشاهى بازار اسلام اينطور بود خيابانتان اينطوربود؟ مراكز فحشا آنطور بود كه ديديد، همه چيزمان آنطور بود كه ديديد، نفتمان را مىبردند، همه چيزمان را مى بردند. در اين رژيم همه اينها جلويش گرفته شد، از اينها هيچنمى گويند و قلم ها در اين
بـاره شـكـسته است اما فلان آدم در فلان جا فلان كار را كرده است ، فلان آدم را مثلا كشتهاسـت ، آيـا ايـن مربوط به جمهورى اسلامى است ؟ البته اين به جمهورى اسلامى مربوطنـيـسـت ، بـايد يك نفر آدم كه خطا كرده ، جلويش را گرفت . اگر نصيحت كنند كه يك چنينآدمـى در فـلان جـا چـنـيـن كـارى كـرده و جـلويـش را بـايد بگيريد، البته بايد جلويش رابـگـيـرنـد. ايـن قـلم هـا تـا وقـتى در اختيار امريكا و شوروى باشد، خودش هم نمى فهمد،قضيه ، قضيه نصيحت نيست ، قضيه غرض و عقده اى است كه دارند و مى خواهند اين عقده راصـاف كـنند.بايد به اين معانى توجه شود، وظيفه من هم دعاگوئى است ، من به همه شمادعـا مـى كـنـم ، خـداونـد هـمه شما را حفظ كند و موفق كند تا خدمت كنيد به كشور خودتان ،مسلمان هستيد به اسلامتان خدمت كنيد، ملت را دوست داريد به ملتتان خدمت كنيد، كشورتان رادوسـت داريـد بـه كـشـورتـان خـدمـت كـنيد. در نوشته هايتان به خدا توجه داشته باشيد،بـدانـيـد كـه اين قلم كه در دست شماست در محضر خداست و اگر هر كلمه اى نوشته شود،بـعـد سؤ ال مى شود كه چرا اين كلمه نوشته شده است . اگر به جاى اين كلمه بشود يككـلمـه خوبتر نوشت ، از شما سؤ ال مى كنند چرا اين كلمه زشت را نوشته ايد. انشاء اللهخداوند همه ما را تاءييد كند. موفق باشيد.
تاريخ : 16/10/59
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى هياءت دولت برادر رجائى (نخست وزير)
مـقـيـد بـاشـيـد به اينكه كارهايتان را بگوئيد به مردم ، اگر نگوئيد موجب تضعيف مىشود
بسم الله الرحمن الرحيم
مـن تـؤ فـيق همه آقايان را از خداى تبارك و تعالى مساءلت مى كنم و اميدوارم كه در ضمنهم موفق باشيد كه خدمت بكنيد به اين كشور و از اين حالى كه داريم بهترش كنيد و بعضمطالب كه مهم است در نظرم ، عرض مى كنم .
گرفتارى امروز ما، همين اختلافاتى است كه مشاهده مى شود. شما هر چه كار مى كنيد اگراخـتـلافات را كوشش نكنيد كه رفع بشود كارهاى شما را آن كسانى كه بخواهند يك عيبىبگيرند به آن ، عيب مى گيرند. هيچ شكى نيست اينهائى كه افتاده اند دور بازار و كوچهو ايـن طـرف و آن طرف و سمپاشى مى كنند، آنها، اين كارها را مى كنند و اگر شما در همانسـطـح بـالا، ايـن اخـتـلافـات را كـوشـش كـنـيـد كـه بـاعقل و تدبير، در رفعش بسيار كوشش كنيد انشاء الله يك آرامش روانى پيدا بشود و كارهادر آن آرامـش زود انـجام مى گيرد، بهتر انجام مى گيرد. اين مسائلى را كه به من گفتيد دريـك هـمـچـو اطـاق مـحـدودى ، بـهـتـر ايـن اسـت كـه هـر يـك از آقـايـان كـهمتكفل يك امرى هستند، وقتى كارى انجام مى دهند بروند در راديو بگويند و از مردم بخواهندكه هر كس اشكالى دارد كه مثلا ما بر خلاف مى گوئيم ، بيايند اطلاع بدهند، در روزنامههـا اطـلاع بـدهـند، خودشان بيايند در محضر عمومى اطلاع بدهند كه اين حرفى كه ماراجعبـه بـرق زديـم ، راجـع بـه امـور ديـگـر زديـم اگـر چنانچه مردم اعتقادشان اين است كهايـنـطـور نـيـسـت و كـارى انـجـام نـداده است جمهورى اسلامى ، بلكه عقب رفته است از زمانطاغوت ، هر كس اين ادعا را دارد، بيايد بگويد كه ما در اين مواردى كه داريم ، مى گوئيدكـه : عـمـل كـرديـم ، بـيـايـنـد بـگـويـنـد كـه نـخـيـر شـمـاعـمـل نـكـرديـد. و اگـر چـنـانـچـه نـيـامـدنـد و نـگـفـتـنـد، مـعـلوم شـود كـه مـاعمل كرديم و مردم گوش ندهند به حرف اينهائى كه مى گويند كه دولت هيچ كارى نكردهو نـمـى تـوانـد هـيچ كارى بكند. من نمى گويم كه بعد از اينكه اين هم اعلام كرديد، بازمسائل نيست اما كم مى شود، در بين مردم كم مى شود ولو آنهائى كه مى خواهند بگويند، مىگـويـنـد امـا مـردم ديگر باورشان نمى آيد. اين سكوت شما از كارهائى كه انجام مى دهيدالبـتـه بـعـضـيـش را مـى گـويـنـد امـا هـمـه اش را نـمـى گـويـنـد، شما هر كدام كه در هروزارتـخـانـه اى هـسـتيد، وزير هر وزارتخانه اى هستيد مقيد باشيد به اينكه كارهايتان رابگوئيد به مردم ، آن
چيزى كه نبايد گفت ، آن عبادات شخصى آدم است كه نبايد بگويد اما كارها و خدمت هائى راكـه شـمـا كـرديد، اگر نگوئيد فساد دارد يعنى موجب تضعيف مى شود، لكن اگر به ملتبگوئيد، بيايد هر كسى بگويد مسائل خودش را كه ما اين كارها را كرديم ، در تلويزيون، در راديو اعلام كند و بعد هم اعلام كند كه هر كس مخالف با اين كارهائى است كه ما كارىرا كـرديـم ، مـى گـويد ما صحيح نمى گوئيم ، بيايد بگويد. هر دهى كه ما برايش اينكـار را كـرديـم اگـر نـمـى كرديم ، اگر اينها ادعا دارند كه نكرديم ، بيايند بگويند ومـقـايـسه اى هم بين اين دو سال و اين سال هاى طولانى كه طاغوت بوده است اين مقايسه رابكنيد، بروز بدهيد.
يـك روز البـتـه آقـاى بـا هـنـر راجـع بـه مـدارس گـفـتـنـد كـه در ظـرف ايـن دوسـال ، نـسـبـت بـه طـول مـدتـى كـه آنـهـا بـودنـد يـك ثـلث ،مـثـل ايـنـكـه ايـشـان گـفـتـنـد كـه يـك ثـلث مـا درسـت كـرديـم ، در صـورتـى كـه درطول آن سال هاى طولانى اين دو مقابل آنها زياد بوده است . اينها يك مسائلى است كه بايدگـفـتـه بـشود، مردم آشنا بشوند، مردم بفهمند كه دولت دارد چه كارهائى برايشان انجاممـى دهـد، آدم خـدمت به يك جامعه اى بكند و بعد هم خود جامعه ندانند كه خدمت چه شده است ؟البـتـه آن دهـات خودشان مى فهمند، اما خوب سطح بالاها و خوب سطح شهرستان ها اينهاخـيـلى نمى توانند بفهمند اين معانى را، بايد گفته بشود و هر كدامتان يك روز در هر چندوقت يك دفعه بيائيد و ريز اعمال خودتان را بگوئيد كه ما اين كارها را كرديم .
و مـهـم در نظر من اين اختلافاتى است كه مشاهده مى شود و ريشه خيلى زيادى هم ندارد، الاريـشـه هـاى نـفـسـانـى . بـايـد يـك قـدرى ايـن مـسـائل را خـودتـانحـل كنيد. در هر وزارتخانه اى اگر مثلا اشخاصى باشند كه مى خواهند يك كارهاى چه اىبـكـنـنـد، نـگـذارنـد كارها انجام بگيرد، با ملايمت ، با تدبير آنها را به وظايفشان آشنابكنيد. و اگر يك وقت ديديد كه كسى است كه نه ، نخواهد گذاشت ، خوب ، تصفيه بكنيدو اگر چنانچه كسانى كه تصفيه شده اند اشتباه بوده است ، آنها را برگردانيد باز بهمـحـل خـودشـان تـا خدمت بكنند. و من اميدوارم كه انشاء الله همه نقائص رفع بشود و انشاءالله ايـن جـنـگ هـم بـه زودى تـمـام بـشـود و آنـطورى كه ديروز صبح هم حتى گفته شد،پـيـشـرفت زياد بوده است و من اميدوارم كه دنبال بشود اين وضع و آرام بشود مملكت ، گرچه اينها گذارند به اين زودى ما آرام بگيريم ، ممكن است يك جاى ديگر يك فسادى بكنند،لكن شما و ما بايد مصمم باشيم ، ملت ما بايد مصمم باشد به اينكه آن چيزى را كه بهدسـت آورده اسـت از دسـت نـدهـد. ما الان آن چيزى كه به دست آورديم ، ارزشش بيشتر از اينمـقدارى است كه ما از دست داديم . با اينكه جوان هائى كه ما از دست داديم ، ارزششان خيلىزيـاد است ، لكن براى ملتى كه مى خواهد مستقل و آزاد باشد، اينطور ضايعات هست و چونمـلت مـا هـمه با هم هستند، دولت را عليحده از خودشان نمى دانند و كشور را كشور خودشانمى دانند و دولت را دولت خودشان مى دانند از اين جهت كم مى شود كه بتوانند آنهائى كهبـخـواهند آسيب بزنند، آسيب بزنند. اگر ملت را آشنا كنيد، باز نگذاريد كه آشنا نباشندبه كارهائى كه كرديد، آشنا كنيد به مسائل ، برايشان مطالب را بگوئيد، برويد توىخود مردم ، با آنها مسائل را در ميان
بـگـذاريـد كـه آن كـسـانـى كه مثلا گروه هائى كه مى خواهند نشود اين جمهورى اسلامى ،تحقق پيدا نكند اين جمهورى اسلامى ، آنها ديگر حرف هايشان موثر واقع نشود.
به مردم بفهمانيد كه خدمتگزارشان هستيد
در هـر صـورت مثل اين ملتى كه الان ما داريم ، كم نظير است ، بى نظير است . بايد گفتكه در جائى الان گمان ندارم هيچ كدام از شما سراغ داشته باشيد كه يك ملتى با دولتخـودش ايـنـطور بشود، كه كارها را مشتركا انجام بدهند. سابق كه طاغوت بود كه هر چهمى توانستند كارشكنى مى كردند، هيچ همراهى تو كار نبود، براى اينكه مردم ديده بودندكـه دولت به فكر آنها نيست ، شما بايد آنطورى كه به حسب واقع هم همين طور است بهمـردم حـالى كـنـيـد كـه مـا بـراى خـدمـت آمـديـم ، ادارات بـراى خـدمـت آمـدنـد، مـردم بـادل راحـت بـيـايـند تو ادارات ، من آن تلخى هايى كه در زمان سابق بود، در زمان رضاخانبـود، بـعـدش هـم درزمـان اين ، آنوقت آن تلخى ها را زمان رضاخان خود من چون جوان بودمتوى اين مسائل مى رفتم گاهى ، كه اگر يك وقت ابتلاء به كلانترى پيدا مى شد، آنوقتبـراى جـاهايى هم كه از اينجا مى خواستند بروند فرض ‍ كنيد به آذربايجان هم ، بايدبروند كلانترى و آنجا يك ورقه اى ، چيزى بگيرند، مردم وقتى مى خواستند به كلانترىبروند با يك ترس و رعب و وحشتى كانه مى خواهند به حبس بروند. اينها عادت نباشد درادارات كـه مـردم وقـتـى مـى خـواهند تو اداره بروند بترسند. اين بيچاره دهاتى ها سابقااينطور بوده ، حالا خيال مى كنند باز هم اينطور است . حالا بايد ادارات به روى مردم بازبـاشـد و بـا آغـوش بـاز مـردم را بـپـذيـرنـد، دردهـائى كـه مردم دارند بگويند به آنها،بـتـوانـنـد بـگـويـنـد، آنـهـا هـم كـوشـش كـنـنـد در ايـنـكـهحـل بـشـود مـسـائلشـان كـه مـردم احـسـاس كـنـنـد كـه يـك دولتـى اسـت كـهمـال خـودشـان اسـت و بـراى خـودشـان دارنـد خـدمـت مـى كـنـنـد هـيـچاشـكـال ندارد كه وقتى ملت فهميد كه يك جمعى دارند خدمت مى كنند و خودشان هم آن قبه وبـارگـاه هـائى كـه زمـان سـابـق بـود نـدارنـد، آنـهـا هـممثل مردم عادى دارند زندگى مى كنند، لكن شايد وضعشان خيلى هم كمتر باشد، مردم وقتىبـبـيـنـند به حسب فطرتشان فطرت صحيح است ، خوب به حسب فطرت ، عاشق يك همچودولتـى خـواهند شد. خصوصا كه بعد از يك همچو قضايايى كه در زمان سابق بوده استايـن قـضـايـاى زمـان سـابـق ، خـوب خـيـلى از اشـخـاص هـسـت كـه يـادشـان هـسـت آنمـسائل را. حالا بعد از آ ن قضايائى كه در زمان سابق بوده اگر ديدند يك دولتى آمده وعكس آن مسائل الان هست ، همه خدمت است ، همه اش اين است كه مى خواهند روح مردم آرامش داشتهبـاشـد مـى خـواهـنـد مـردم بـه چـيـزهـائى كـه احتياج دارند برسند در همه جهات هم در جهتفـرهـنـگـى ، هم در جهت اقتصادى ، از همه جهاتى كه دارند. وقتى مردم احساس اين مطلب رابـكـنـنـد كـه يك دولتى است كه از خودشان بوده است و همچو نبوده است كه فلان الملك وفـلان الدوله نـمـى دانم و فلان السلطنه باشند، اينطور نبوده . الان يك اشخاصى هستندمثل خودشان عادى ، وقتى هم در تلويزيون مى بينند كه اين وزير كذاست ، هم در پيش من همگـاهى بعضى بچه ها كه هستند مى گويند نگاه كنيد با چه جور هيكلى مى آيد كه اين باوزارت چطور، اينها باز در ذهنشان اين است كه
وزيـر بـايد يك يال و كوپالى داشته باشد، به عملشان كارى ندارند، به صورتشانكـه آنـوقـت بـا آن بـسـاط مـى آمـدنـد و مـردم مـى ديـدنـد ايـنـهـا را،خـيـال مـى كنند حالا هم بايد آنطور باشد، الان بايد وضعش يك وضعى باشد غير عادى .وقـتـى مـردم آشـنـا شـدنـد بـا ايـن مـسـائل و ديـدنـد ـ كـه خـدمت هاى شما را، خود شما را درتـلويـزيـون ديـدنـد، خـدمـت شما را وقتى عرضه كرديد در تلويزيون ديدند و در راديوشنيدند، قهرا پشتيبانى شان زياد مى شود.
و الان هـم بـحـمـدالله مـلت پـشتيبان همه هستند، پشتيبان همه ارگان هاى دولتى هستند و همراجـع بـه دولت و هـم راجـع به ارتش و همه ، مردم الان از خودشان اينها را مى دانند. شمااحـتـمـال ايـن را مـى داديـد كـه اگـر يـك جـنـگـى پـيـش بـيـايـد، هـمـه ايـراندنـبـال اين باشند كه كمك بكنند؟ همچو چيزى در آنوقت نبود، اگر يك چيزى پيش مى آمد ازهـمـه طـرف ، اگـر نـمـى كـردند يك كارى كه دولت را از بين ببرند، همراهى ديگر نمىكردند. الان مى بينيد بچه ، بزرگ ، پيرزن ، چه ، مى آورند چيزهايى كه دارند، تمام آنچـيـزى كـه دارنـد مـى آورنـد مـى دهـنـد اين را براى جنگزده ها، اين هم براى ارتش ، اين همبـراى چـه . ايـنـهـا يـك چـيزهاى نمونه اى است كه آنهائى كه چشم و دلشان باز است نهآنـهـائى كـه كوردل هستند، اينها بايد ببينند، مى گويند جمهورى اسلامى عين سابق . حالاشـمـا يك همچو چيزى در تمام طول تاريخ ، الان هم در تمام دنيا يك همچو چيزى را كه مردمبا روى گشاده خودشان براى لشكرشان ، براى ملتشان ، براى دولتشان همه شان دستبه هم بدهند، عمل بكنند، جمهورى اسلامى بهتر از اين چى ؟
اين يك تحول معجزه آسايى است كه شده است و اميدوارم كه محفوظ باشد
خـوب ، البـتـه مـشـكـلات هـسـت ، هـمـه جا مشكلات هست ، بايد ملاحظه بكنيد كه مشكلات مثلاكسانى كه در دولت هائى كه در سابق انقلاب كرده اند، آن مشكلات در ايران هست ؟ آنطورمـشكلاتى كه بعد از، الان يك كسى كه نوشته بود از شوروى ، يك كسى به من گفت ، اوپسرش آنجا بوده است ، گفت الان هم صف هاى طولانى آنجا هست ، الان هم كمبود در آنجاهست ،الان هـم شوروى احتياج به امريكا دارد در اينكه مثلا ارزاقش را به او بدهد، با آن بساطىكـه دارنـد، خـوب يـك هـمـچـو انـقـلابـى كـه در ايـران شـده اسـت ، حـالا هـم مـى گوئيم دوسـال تقريبا يك خرده كمتر يا بيشتر از آن گذشته است آيا جاى ديگرى همچون چيزى هستكـه شـمـا بـگـوئيـد كـه ايـنـجـا بـا سـابـق مـثـل هـم اسـت ؟ آيـا اينقدر خدمتى كه در اين دوسـال بـا هـمـه گـرفـتـارى هـائى كـه هـسـت ، شـده اسـت و هـمـه جـامـشـغـول بـه تعمير، مشغول به باز سازى ، مشغول به خدمت هستند و همه ملت كمك مى كنندآيا جاى ديگر همچو چيزى سراغ دارند تا بيايند بگويند كه اينجا با زمان شاه ...؟ خوببـايد يعنى اينقدر انسان بى انصاف باشد كه بگويد كه حالا با زمان شاه فرق نكردهاسـت . حـالا آزاديـش را مـلاحظه مى كنى ، خوب ، هر كه هر نامربوطى مى خواهد مى گويد،آزاد هـم هـسـت ، دارد مى گويد هر كه هر نامربوطى مى خواهد، مى گويد، آزاد هم هست ، داردمـى گـويد، هر كه هر نامربوطى مى خواهد، تو خيابان فرياد مى زد كه مى زد، آن آزادىغـلط الان هـسـتـش . وليـكـن خوب ، كدام وقت در زمان شاه سابق شما يك كدامتان ، يك قدم مىتـوانـسـتـيـد خـلاف بگوئيد؟ همه دست به سينه ايستاده بوديد يا نه ، اگر خيلى هم مردمخوبى بوديد،
كـنـج خانه هايتان بوديد، كارى به كارى نداشتيد، يا يك كلياتى يك وقتى فرض كنيددر يـك روزنامه اى يا در نوشته اى مى گفتيد، حالا داريد شما يك وضع آزادى ، يك وضعخوبى داريد رفتار مى كنيد بهتر از آزادى ما چه داريم ؟ آنوقت همه چيزمان بسته به غيربـود، حالا بسته به غير نيستيم ما. البته ، همه عالم ، يك احتياجاتى دنيا به هم دارد، اينوابـسـتـگـى نـيـسـت ، مـثـلا مـا احـتـيـاج داريـم كـه گـنـدم بـخـريـم ،پـول مـى دهـيـم گـنـدم مـى خـريـم مـثـل يك آدمى كه به نانوايى احتياج دارد، اينها اسمشانوابـسـتـگـى نـيـست ، وابستگى اين بود كه زمان شاه بود والا خوب ، شوروى هم از امريكااحـتـيـاجش را مى خرد اما وابسته به امريكا نيست . امريكا هم احتياج دارد به يك جائى كه ازآنـجـا يـك چـيـز، از ژاپـن مـثـلا چـيـز وارد بـكـنـد. مبادلات تجارتى اسمش وابستگى نيست ،وابستگى آن بود كه ما در زمان شاه داشتيم كه همه چيزمان را بايد آنها بياند اداره بكنند،مـسـتـشـار بـيـايـد و لشكر ما را آنطور بكند كه كردند و آنطور خرابكارى . اين مبادلات وبـاب خـريـد و فـروش كه متقابل يك اشخاصى با هم خريد و فروش دارند اين وابستگىاسـمـش نـيـسـت . الان ايـران وابـسـته به هيچ جا نيست و اين بهترين چيزى است كه جمهورىاسلامى آورده است و آزادى هم هست
بـنـابـرايـن ايـنـكـه نـق نـق مى زنند نه اين است كه واقعا آنها عقيده شان اين است كه خير،دولت ، يـك دولت چـيـزى نـيـسـت يـا فـرض كـنـيـد كـه يـك گـرفتارى الان هست و ما پس ،وابستگى هائى داريم و ما آزادى نداريم و اين حرف ها، اينجور نيست ، اينها كار شكنى استاز اشخاصى كه اشتباه مى كنند، اگر مردم صحيحى باشند، اين هم براى اين است كه شماحرف هايتان را نزديد و مسائلى را كه داشتيد نگفتيد و يا اين است كه يك اشخاص مغرضىهـسـتـند كه آن اشخاص مغرض را با هيچ جور نمى شود درستش كرد، اينها اشخاصى هستندكه مى خواستند مثلا چه بشود، خيال مى كردند كه وقتى جمهورى اسلامى شد آنها هم بايدبـيـايـنـد، آن كـه اصلا نه به اسلامش اعتقاد دارد و نه به جمهورى اسلامى اعتقاد دارد، آنبـايـد بـيـايـد اداره مملكت را بكند، حالا ديده نمى شود اينطورى ، آن نقش را مى زند، نمىشود كه ما بگوئيم كه آن آدمى كه سر تا ته بنايش بر اين بوده است كه بيايد يك مثلاوزارتـى را بـگـيـرد يـا مـثلا اصلا دولت را تشكيل بدهد، حالا دستش كنار است و خودش همفرارى هست ، نمى شود بگوئيم بيا نق نزن ، او نق خواهد زد.
بنابراين يك مقداريش تقصير خود ماهاست وآن اينكه تمام كارهايى كه كرده نمى گوييم واينكه اين ارگان هائى كه در همه اطراف مملكت هست نرسيديم به اينكه اصلاحشان بكنيم ،اشكالاتى در آنجا هست ، هيچ اشكال ندارد كه در دادگاه ها، در كميته ها، در اينطور موارد دربـيـن مـثـلا اين پاسدارها با اينكه خيلى مردم خوبى هستند لكن ممكن است يك اشخاصى واردشـده بـاشـد بـه اسم پاسدارى و اينها و فساد بكند، يا در دادگاه ها وارد شده باشد يككـسـى و فـساد بكند. در صدر اسلام هم بعضى اشخاص وارد مى شدند اشتباهى توى چيزاسـلام و فـسـادكـارى مى كردند. اينها را بايد البته رسيدگى بشود و بايد همه امورىكه نقايصى كه هست و زياد هم البته هست اين نقايص بايد با بررسى ها، با اين رسيدنبـه ايـنـطـور مـوارد بـايـد بـررسـى بـشـود و درسـت بـشـود كـه ايـن نـقـايـص هـم كـهاشكال
دارنـد بـه آن ، مـثلا به دادگاه ها گاهى ، يا به زندان ها، يا به جاهاى ديگر رسيدگىمى خواهد كه درست بشود كه ببينيم چه جورى است و اصلاحش بكنيم و اميدوارم كه اصلاحهم بشوند.
و اين جمهورى اسلامى انشاء الله با آن معناى واقعى و محتواى حقيقى اش تحقق پيدا بكند وايـن تـحـولى كـه الان در ايـران پـيـدا بـشـود اصـلا نـظـيـر نـدارد ايـنتـحـول ، كـه در ظـرف مـدت كـوتـاهى ، يك ملتى كه توى فسادها داشت زندگى مى كرديـكـدفعه متحول شدند به اينكه داوطلب شدند براى جنگ ، داوطلب شدند براى شهادت وخـوشـحـالى مى كنند، گريه مى كنند بعضى ها كه ما را اجازه نمى دهند برويم ، شما يككـارى بـكـنيد اجازه بدهند، اين يك تحول معجزه آسايى است كه شده است و اميدوارم كه اينتـحـول مـحـفـوظ بـاشـد و مادامى كه محفوظ باشد آسيب نمى بيند اينجا. و فرض كنيد كهدخالت نظامى هم بكنند، هر كارى بكنند آسيب نمى بينند من دست آخرش را مى گيرم كه خيرآسـيـب هـم بـبـيـنـنـد و مـا هـم هـمـه مان را از بين خداى نخواسته ببرند، لكن ما تكليفمان راعمل كرديم .
ما مسلمان هستيم ، ما مسؤ وليم پيش خدا
مـا مـسـلمـان هـسـتـيـم ، ما مسؤ وليم پيش خدا، ما امروز كه كشور دستمان افتاد و شما آقايانداريـد اداره اش مـى كـنـيـد مـسـؤ وليـد پـيـش خـدا، ايـنـطـورخـيـال نـكـنيد كه ما حالا هر كارى بكنيم شده است نه ، همه كارهاى شما در محضر خدا و مسؤوليـد و از شـمـا سـؤ ال مـى شـود، از الفـاظـتـان سـؤال مـى شـود، از آن چـيـزهـايـى كـه عـمـل مـى كـنـيـد سـؤال مى شود، همه اش سؤ ال شدنى است .
و اگر چنانچه ما هم فرض بكنيم اينكه ، فرضى است غير صحيح اما فرض هم بكنيم كهما نابود بشويم اما، ما در راه يك حقيقتى نابود شديم و نابودى نيست اين ، اين بود است وايـن هـمـچـو اسـت كـه اگـر يـك هـمـچو چيزى در ايران فرض كنيد واقع بشود، دنيا را بهتـزلزل و چـيـز مـى انـدازد و زنـدگـى بـراى دنـيـاحـاصـل مـى شـود. بـنـابـرايـن هـيـچ خـوفـى مـا از ايـنمسائل نداشتيم و هيچ وقت هم از جنگ و نمى دانم از اين ارعاب هائى كه اينها مى كنند ما نبايدبـتـرسـيـم . چـرا بـتـرسـيـم ؟ بـراى ايـنـكـه مـا تـكـليـف داريـمعـمـل مـى كـنـيم و ما حقيم . وقتى كه حق هستيم چرا بايد بترسيم ؟ همان كلمه اى كه حضرتعـلى بـن حـسين به پدرشان عرض كردند بعد از اينكه فرمود كه خير كشته خواهيد شد وچطور، فرمود كه ما بحق نيستيم مگر؟ گفتند چرا ما بحقيم . گفت پس چرا بترسيم ، ديگرترسى نداريم ما. مساءله اينطورى است . انشاء الله اميدوارم همه موفق باشيد و هم كارهاىخـودتـان را زير نظر خودتان بگيريد كه كارهايتان در نظر خدا هست و اعمالتان ثبت مىشود و هم اداره خودتان را كه شما متكفل اداره آن هستيد. اشخاص را، اشخاص صحيح در آنجاباشد، يك وقت اشخاص فاسد در آنجا نباشد كه بخواهد فسادكارى بكند و اگر اشخاصغـيـر صـحـيـح هـسـتـنـد، مـوعـظـه كـنـيـد، چـه بـكـنـيـد، اگـر ديـديـدقابل اصلاح نيستند كنارشان بگذاريد، اشخاص صحيح پيدا بكنيد.
و امـيدوارم كه همه كارها اصلاح بشود و با موفقيت پيش برويم و اين گرفتارى ها انشاءالله بكلى رفع بشود.
تاريخ : 16/10/59
بـــيـــانـات امـام خـمـينى در جمع گروهى از اعضاى انجمن هاى اسلامى دانشجويان خارجازكشور و سفرا و كارداران دولت جمهورى اسلامى
اعمال شما در خارج بايد طورى باشد كه صادر كننده انقلاب باشد
بسم الله الرحمن الرحيم
مـن سـلامـت همه آقايانى كه از خارج به كشور خودتان آمديد، چه اعضاى سفارتخانه ها وسـفـرا و چـه دانشجويان عزيز خارج كشور، از خداى تبارك و تعالى خواستارم . من گمانمـى كـنـم كـه تكليف شما آقايان كه در خارج هستيد و در سفارتخانه هاى اسلامى ايران دربـيـرون از كـشـور هـسـتـيـد و هـمـيـن طـور جـوانـان عـزيـز مـا كـه در خـارج كـشـور هـسـتـنـد،مـشـكـل تـر اسـت تـكليفتان از ما كه در داخل هستيم . براى اينكه ملت ما وضع اسلام و جهاتاسلامى را مى دانند و اگر فرض كنيد يك گروهى يا يك شخصى بر خلاف اسلام رفتاركـنـد، آنـهـا آن شـخـص را، آن گـروه را محكوم مى كنند، و اما شما در محيطهائى هستيد كه آنمـحـيـطها مثل غرب ، مثل جاهائى كه ملت ها اسلامى نيستند يا اگر اسلامى باشند توجه بهمـسـائل ، بـاز آنـطـور كـه بـايـد پـيدا نكردند، اگر چنانچه شما شخصا يا سفارتخانههـايـتـان وضـعـش يك وضعى باشد كه با اسلام درست جور نيايد، در آنجا خواهند گفت كهاسـلام همين است . اگر بنا باشد كه سفارتخانه هاى ما در خارج از كشور به همان وضعطـاغـوتـى يـا نـزديـك بـه وضـع طـاغـوتـى بـاشـنـد، مـعنايش اين است كه باز اسلام درسـفـارتـخـانـه نـرفـتـه اسـت . مـع الاسـف تـا آنـجـا كـه بـه مـن درطـول ايـن مـدت اطلاع دادند (كه اخيرا را درست نمى دانم ) سفارتخانه هاى ما، سفارتخانههاى اسلامى كه بايد باشد نيست ، چه در مكان ها و چه در كيفيت مستخدمينى كه آنجا هستند وخـصـوصـا مـسـتـخـدمين زن و چه در ساير جهاتى كه هست ، باز احساس درست نشده است كهجـمـهـورى اسـلامـى يعنى چه . بعض از سفرائى كه پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله وسـلم بـه دربار سلاطين بزرگ آنوقت فرستاده بودند اينها وقتى وارد شدند با شمشيرخـودشـان آن پـارچه اى كه حرير بود زدند كنار. اين شكستن آن دماغ فرعونى سلاطين آنزمـان بـود. مـطـلب بـه نـظـر سـاده مى آيد لكن مساءله اينطور نيست . اينها كه رفتند، يكاعـراب سـاده اى بـودنـد، مـتـعـهـد بـه اسـلام بـودنـد، ازاول خـواسـتـنـد بـفـهمانند كه وضع ما چى است و ما برخوردار از چه مكتبى هستيم و اينطورجـلال و جـمـال و دسـتگاه به ما تاثيرى نمى كند. بسيارى هستند كه وقتى كه يك شخصيتخـيـلى بـه نـظـر خـودشـان عـالى را ديـدنـد، دسـت و پـايشان را گم مى كردند و مى كنندخصوصا در زمان قدرتهاى بزرگ و در اين نيم قرنى كه ما مبتلا بوديم ، جلوى او هم همينطور. يك حكومت
وقـتـى كـه مـى آمـد در يـك مـحـلى ، ايـن حـكـومـت مـثـل يـك شـاه بـا مـردمعـمـل مـى كـرد، مردم را هيچ به حساب نمى آورد و من خودم شاهد اين معنا بودم كه يك حاكمىكه براى گلپايگان آمده بود و خمين هم آنوقت جزء گلپايگان بود، اين در حضور تجارىكـه آمـده بودند براى آنجا ملاقاتش ، آن بزرگتر فرد تاجر را گفت ببريد ببنديد بهچوب . من شاهد بودم كه بچه بودم شاهد بودم كه يك نفر مرد متدين محترمى كه در بازاررئيـس تـجـار بـود، ايـن شـخـص فـاسـد ايـنـطـور بـا اوعـمـل كـرد كه در حضور جمع پايش را بستند به فلك و چوب زدند به او. اين كارها را مىكـردنـد و هـمـيـن طـور گـاهـى ايـن كار را مى كردند كه وقتى كه يك محترمى مى رفت ، يكعـالمـى مـثـلا مـى رفت ملاقات مى كرد با آنها، در حضور آن عالم يك بيچاره ديگرى را مىآوردنـد بـه چـوب مـى بـستند براى اينكه بفهمانند تو بايد اطاعت بكنى . و از آنوقت يكهـمـچـو وضـعـى بـود و از ايـن بـدتـر. ايـن عـمـلى كـه سـفـيـر يـا سـفـراى حـضـرترسـول انـجـام دادنـد، يـك عـمـل سـاده بـزرگـى بـود. ازاول ، شـخصيت آن فرعون را از اول شكستند. مرحوم مدرس هم اين عادت را داشت توى حياطشيـك فـرشـى انداخته بود و آنجا مى نشست ، قليان هم وقتى مى خواست ، پا مى شد خودششـروع كـرد درسـت كـردن ، در اين خلال فرمانفرما وارد مى شد فرمانفرماى آنوقت را شماشايد نمى دانيد چه مساءله اى بود ايشان مى گفت كه ، قليان را دستش مى داد مى گفت كهشـمـا آبـش را بـريز تا من آتشش را درست كنم . فرمانفرما شكست مى خورد، تحت تاءثيرهمچو واقع مى شد كه مدرس به او گفت و تو آب قليان را بريز و ادارش مى كرد كه آبقليان را بريزد و من خودم آتش را درست مى كنم تا قليان درست بشود. اين براى اين بودكـه بـرخـورد بـا ايـن مـغـزهـاى فـاسـد گـاهـى بـايـد طـورى بـاشـد كـه ازاول طـمـع نـكـنند به آن طرف ، اگر چنانچه با تواضع و خضوع و آنطورى كه آن وقتهامـتـداول بـود رفـتـار مـى كـردنـد، او طـمـع مـى كـرد كـه اگـر چـنـانـچـه مـطـلبـى داردتحميل كند، اما وقتى برخورد يك برخورد اينطورى بود، ساده و لكن كوبنده ، ديگر نمىتـوانـسـت بـه او تـحـميل كند مطلبى را. شما در خارج كه هستيد برخورد داريد با سفراىآنـجـا، بـاوزراى خارجه آنجا، با همه اينها برخورد داريد، اگر بنا باشد كه شما وقتىكـه مـى خـواهـيـد در وزارت خـارجـه بـرويـد خـودتـان را گـم كـنـيـد،خـيـال كـنـيـد كـه حـالا در يـك محضر كذا، وزير خارجه امريكا، وزير خارجه شوروى ، لكنبايد شما توجه داشته باشيد كه شما سفير مملكت اسلامى هستيد كه از همه اين قدرت ها،قـدرتـش بـالاتر است و از همه اين شريف ها (اگر آنها شرافتى داشته باشند) شرافتشبـالاتـر اسـت و شـمـا بـايـد حـيـثـيـت خـودتـان را از اول حـفـظ كـنـيـد و ازمـسـائل مـهـمـى كـه شـمـاهـا مـثـل مـاهـا مـؤ ظـف بـه آن هـسـتـيـد ايـن اسـت كـه بـاعـمـل خـودتـان در آنـجـا، سـلوكـتـان بـا كـارمـنـدان بـا وضـعـيـتاصـل سـفـارتـخـانـه و وضـع سـفـارتـخـانـه طـورى بـاشـد و طـورى بـكـنيد كه با همينعـمـل بـه تـدريـج انـقـلاب شـمـا صـادر بـشـود بـه آن كـشـورى كـه در آن هـسـتـيـد.مسائل اخلاقى ، يك مسائلى است كه وقتى كه يك كسى مقيد به آن بود و دنبالش بود، اينسـرايـت مـى كند، و مردم به حسب طبيعتشان ، به حسب فطرتشان فطرت ها سالم است منتهاتربيت ها ضايع مى كند فطرت ها را با اخلاق و تبليغات اسلامى بنيادهاى طاغوتى وغربى را در هم بكوبيد
شـمـا بـايـد بـا خـيـال كنيد خودتان كه در يك مملكتى وارد شديد و مى خواهيد اين مملكت رامـثـل مـمـلكـت خودتان تربيت كنيد و مى خواهيد اسلام را در آنجا هم صادر كنيد. صدور اسلامبـه ايـن اسـت كـه اخـلاق اسـلامـى ، آداب اسـلامـى ،اعـمـال اسـلامـى ، آنـجا طورى باشد كه مردم توجه به آن بكنند. و از امور مهمه داشتن يكنـشـريـه در هـر سـفـارتـخـانـه هـسـت ، نـشـريـه ، نـهمـثـل نـشـريـه هـاى زمـان طـاغوت . نشريه ، يك نشريه اخلاقى اسلامى و در آن درج بشودمـسـائلى كـه در ايـران گـذشـته است . شما مى بينيد كه الان در همه جاى دنيا تقريبا بهضـد جـمـهـورى اسـلامى تبليغات مى شود. تبليغات همه جانبه ، چه دستگاه هاى تبليغاتغرب با همه وابستگان و چه دستگاه تبليغات شرق با همه وابستگانشان ، اين براى ايناست كه اينها از جمهورى اسلامى وحشتزده شده اند، علاوه بر اينكه منافعشان در خود ايراناز دسـت رفـتـه اسـت و انـشـاء الله تـا ابـد از دست خواهد رفت علاوه بر اين ، خوف اين رادارنـد كـه اين مطلب سرايت كند و اين نهضت و انقلاب سرايت كند به خارج و صادر بشوددر مـمـلكـت هـاى ديـگـرى و آنـهـا هـم بـعـد از فـهـم ايـن مـعـنـا كـه اسـلام بـايـد در آنمـحـل بـاشـد، اسـلام وضـعـش چـطـور اسـت ، ايـن را هـم مـى تـرسـنـد كـه نـبـادا آنـجـا هـممـثـل ايـران بـشـود و آن دسـتـگـاه هـاى طـاغـوتـى شـان كـم كـم رو بـهزوال بـاشد و انشاء الله هست رو به زوال . شما بايد، شما بايد به هر سفارتخانه اىكه داريد، به جاى آن خرج هاى طاغوتى كه در آنوقت مى شد، آن مهمانى هاى طاغوتى كههمه اش بر خلاف اخلاق اسلامى بود و آن خرج هاى ديگرى كه خود شما هم مى دانيد كه درآنـجـاهـا مـى شـد، آن مخارج را صرف تبليغات بكنيد و به دنيا بفهمانيد كه اسلام چطوراسـت و مـمـلكـت ما چه وضعى دارد. در مقابل همه تبليغاتى كه مى شود، از هر جور تبليغىكه مى شود، جواب بدهيد و آشنا كنيد ممالك ديگر راكشورهاى ديگر را به آن چيزى كه درايـران هـسـت و آنـطـورى كـه در ايـران مـى گذرد. آشنا كنيد مردم را به اسلام و به نهضتاسـلامـى و انقلاب اسلامى . خوف اينكه ما اگر ساده رفتار كنيم آنها با آن ، سفارتخانهآنـهـا بـا آن وضـعـى كـه دارد، مـا در نظر آنها تحقير مى شويم ، اين خوف را خودتان راهنـدهـيد، بلكه شما با عملتان تحقير كنيد آنطور بناها و بنيادهاى ظلم و طاغوتى را. شماگـمان نكيند كه اگر چنانچه به طور ساده عمل بكنيد و سفارتخانه شما يك امر، يك جاىساده اى باشد، يك مركزى باشد كه از آنجا علم و دانش و اخلاق صادر بشود، شما تحقيرخـواهـيـد شـد. خـيـر، ايـن حـرف ، حـرف غـربـزده هـاسـت كـهخـيـال مـى كـنـنـد كـه مـا اگـر مثل غرب نباشيم ، ما تحقير مى شويم . ما الان بنا داريم كهمـثـل غـرب نـبـاشـيـم و بـنـا داريـم وابـسـتـه نـبـاشـيـم و بـنـا داريـممـسـتـقـل بـاشيم و آزاد باشيم و الان مى بينيد كه آنهائى كه ، ملت هايى كه تحت تاءثيرتـبـليـغـات امـريكا و شوروى و ساير اذناب آنها واقع نشدند، همه آنها به نظر اعجاب وعـظـمـت بـه شـمـا نـگـاه مـى كـنـنـد. عـظـمـت انـسـان بـه لبـاس و كـلاه واتومبيل و ـ نمى دانم پارك و امثال ذلك نيست . انسان يك حقيقتى است كه آن حقيقت اگر بروزبكند شرافتمند است ، عظمت دارد. شما مى بينيد كه بزرگترين افراد بشر انبيا بودند وسـاده تـريـن از همه هم آنها بودند. در عين حالى كه بزرگتر از همه بودند و همه آنها رابـه بـزرگـى مـى شـنـاختند در عين حال ساده ترين افراد بودند در وضع زندگى شانتمام انبيا اينطور
بـودنـد و تـاريـخ هـمـه آنـهـا را نـشـان مـى دهـد كـه بـا وضـع بـسـيـار سـاده اىعمل مى كردند. در صدر اسلام آن امر بسيار روشن است كه چه جور وضع داشتند، حكومت هاچـه وضـعـى داشتند و امراى ارتش چه وضعى داشتند و خود اشخاصى كه در راءس بودندبـا مردم چه وضعى داشتند. در عين حالى كه وضع شان آنطور بود كه وقتى يك كسى ازخـارج مـى آمـد در مـسـجـد رسول الله و اين افراد نشسته بودند، شناخت كه كدام يكى اينهارسـول الله هـسـتند، سؤ ال مى كرد كه كدام يكى هستيد؟ براى اينكه نه بالايى بود، نهپـائيـنـى بـود، دور مى نشستند. اگر حصيرى هم بود يا بوريائى بود من نمى دانم لكناين فرش هايى كه شما خيال كنيد، حتى اين فرشى كه شما زيرتان انداختيد نبوده است .آنـوقـت دور هـم نـشـستند وليكن عظمت شان ، عظمتى بود كه دنيا را تحت تاءثير قرار داد.عظمت انسان به روحيت روح انسان است . عظمت انسان به اخلاق و رفتار و كردار انسان است، نـه بـه ايـنـكـه اتـومبيلش سيستم كذا باشد، نه به اينكه گارد داشته باشد، نه بهايـنـكـه خدمه داشته باشد. اينها عظمت انسان نيست ، اينها انسان را منحط مى كند از آن مقامىكه دارد.
انسان بايد تزكيه و تربيت اسلامى را اول از خودش شروع كند
شـما آقايانى كه در سفارتخانه ها هستيد مؤ ظفيد عقلا و شرعا به اينكه هر چه ساده تر،سـفارتخانه هاتان هر چه ساده تر باشد و كيفيت معاشرتتان با آن اشخاصى كه كارمندهـسـتـنـد در آنـجـا و به اصطلاح شما زير دست گفته مى شوند، برادرانه باشد و در عينحالى كه آنها بايد از شما بپذيرند مطالبى كه مى گوئيد، لكن برادرانه بايد باشدو هـمـين طور وضع مهمانى هايتان ، وضع گذران خودتان ، وضع كسانى كه در آنجا كارمى كنند آنها بايد يك وضع متحول بشود به يك وضع اسلامى كه هر كس مى آيد در آنجااسلام را در آنجا عملا ببيند. ما هر چه فرياد بزنيم كه ما اسلامى هستيم و جمهورى اسلامىهـسـتـيم ، لكن وقتى ببينند ما را كه در عمل غير او هستيم ، از ما ديگر باور نمى كنند. وقتىمـى تـوانـنـد بـاور كـنـنـد از ما كه مائى كه مى گوئيم جمهورى اسلامى هستيم ، عملمان همآنـطـور بـاشـد، عـمـل طـاغـوتـى نـبـاشـد و قـول ، قـول اسـلامـى ،عمل اسلامى باشد و خود رفتار، اسلامى باشد، گفتار اسلامى باشد تا صادر بشود اينجمهورى اسلامى در ساير كشورها. صدور با سرنيزه صدور نيست ، صدور بازور صدورنـيـسـت ، صـدور آنـوقـتـى است كه اسلام ، حقايق اسلام ، اخلاق اسلامى ، اخلاق انسانى درايـنـجـاها رشد پيدا بكند و شما مؤ ظف به اين معنا هستيد و بايد اين كار را انجام بدهيد كههم در عمل و هم در نوشته هائى كه در آنجا منتشر مى كنيد بايد بكنيد و مجله داشته باشيدو آن مـجـله يـك مـجله اى باشد كه هم در عكس هايى كه در آن هست و هم در مسائلى كه در آنجاطـرح مـى شـود هـمـه اش مؤ افق باشد با جمهورى اسلامى تا به واسطه تبليغات اسلامنـفـوذ كـنـد در آنـجـا، و ايـن را بـدانـيـد كـه اگـر چـنانچه شما تبليغات بكنيد و همين طوردانـشـجوهاى عزيز ما در آنجا كوشش كنند در اينكه در هر جا كه هستند و با هرطايفه اى كهبرخورد مى كنند مسائل ايران را، مسائل اسلامى ايران را در آنجا طرح بكنند و آن چيزهائىكـه در مـجـلات خـارج ، در روزنـامه هاى خارج در هر جا نوشته مى شود، آنها را يكى يكىبراى
آنها تحليل كنند و دروغ آن چيزها را بر آنها ثابت بكنند.
عـمـده مساءله اين است كه ما فهميده باشيم در قلبمان كه ما مى خواهيم جمهورى مان اسلامىباشد. بايد همانطورى كه با زبان مى گوئيم ، قلب ما معتقد شده باشد به اينكه ما مىخـواهـيم اسلام باشد. ما مى خواهيم اسلام باشد ديگر با تمام اعوجاجات بايد مبارزه بكندانـسـان ، اول از خـودش شـروع كـنـد بـبيند خودش چه اعوجاجاتى دارد. هر انسان لامحاله درخـودش نـقـص هـايـى مـى بيند، كم است كسى كه نقص نبيند در خودش و اگر كسى نقص درخودش نمى بيند، اين خودش يك نقصى است كه دارد. انسان بايد تربيت بشود، بايد بهتزكيه تربيت بشود. و انسان از خودش بايد شروع بكند، از خانواده خودش بايد شروعكـنـد. و شـمـا خـودتـان ، خـانـواده هـايـتان ، خودتان همه شروع كنيد تا به خارج برسد.دانشجويان ما بايد خودشان اول توجه بكنند كه رفتار خودشان ، كردار خودشان ، گفتارخـودشـان هـمـه اينها منطبق با موازين اسلامى و اخلاقى باشد تا اينكه اگر مردم را دعوتكـرديـد بـه اسـلام و بـايـد هـم دعـوت بـكـنـيـد، حـرف شـمـا مـخـالف بـاعمل شما نباشد. خودتان يك وضعى نداشته باشيد كه وقتى بگوئيد، مسخره كنند كه آقاخودش فلان است و ما را دعوت به چه مى كند.
وظيفه شما در معرفى اسلام بيشتر از ماست كه در داخليم
در هر صورت من از خداى تبارك و تعالى سلامت و سعادت همه شما را مى خواهم و همه ملتمـا مـؤ ظـفـنـد بـه ايـنـكه رفتارشان يك رفتارى باشد كه با همين رفتار اسلام را نمايشبـدهـنـد بـه خارج و اگر چنانچه رفتارى باشد ولو در بعضى از جاهايى كه بعضى ازاشـخـاص نـفـوذ كـردنـد در آنـجـا، رفـتـار طـورى باشد كه اين رفتار، مخالف با موازيناسـلامـى بـاشـد ايـن اسـبـاب ايـن مـى شـود كه دست دشمن هاى ما يك بهانه بدهد و ما را وجـمـهـورى ما را با تمام قوا بكوبند. هم جوانان خارجى ما و شما سفرا و كارمندانى كه درسـفارتخانه ها هستيد، همه شما، همه انجمن اسلامى كه در خارج هست و همه افراد اين مسلم وهـمين طور ايرانى و غير ايرانى كه در خارج هست ، اين معنا براى آنها بيشتر وظيفه است ازما كه در داخل هستيم ، همه وظيفه داريم ولكن وظيفه شما سنگين تر است بيشتر است و بايدبـا خـواسـت خـدا انـشـاء الله مـوفـق بـشـويد كه اسلام را در همه جا معرفى كنيد و پس ازمـعـرفـى نـفـوس سـالم كـه اكثر مردم هستند، پذيرش مى كنند، پذيرش كه كردند كم كمعـمـل مـى كـنـند، كم كم اين انقلاب صدور پيدا مى كند به خارج . خداوند همه شما را انشاءالله حـفـظ كـنـد و هـمـه شـمـا و مـا را مـوفـق كـنـد بـه ايـنـكـهدنـبـال ايـن بـاشـيـم تـا انـشـاء الله حـفـظ كـنـد و هـمـه شـمـا و مـا را مـوفق كند به اينكهدنـبـال ايـن بـاشيم كه اسلام را در همه جا تقويت كنيم و از مروجين اسلام باشيم و از جنودخـداى تـبـارك و تـعـالى بـاشيم تا انشاءالله به سعادت و سلامت ، هم مملكت خودمان و همسـايـر مـمالكى كه در اسلام هستند و همين طور مستضعفين جهان انشاء الله همه موفق و مويدباشيد.
والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته
تاريخ : /1018/59

next page

fehrest page

back page

 

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation