|
|
|
|
|
|
اصلاح و افساد جامعه در گرو نحوه تربيت معلمين و بـايـد تـوجه داشته باشيد كه اين بچه هايى كه پيش شما تربيت مى شوند، تربيتديـنـى بـشـونـد، تـربـيـت اخـلاقـى بـشـونـد. اگـر يـك بـچـه مـتـديـن را شـمـاتـحـويـل جـامـعه بدهيد، يك وقت مى بينيد همين يك بچه متدين متعهد، يك جامعه را اصلاح مىكـنـد. يـك فرد ممكن است يك جامعه را اصلاح بكند، بنابراين اگر چنانچه خداى نخواستهايـن بـچـه از دامن شما درست از كار نيايد، از تحت تربيت شما كه معلم هستيد درست از كاردر نـيـايـد، مـمـكـن اسـت يـك بـچـه يـك جـامـعـه را فـاسـد بـكـنـد و شـمـا مـسـؤول باشيد. شـمـا از آن طـرف يـك فـرد راتـربـيت صحيح بكنيد، آنقدر شرافت داريد كه همان شرافتانـبـيـاء اسـت ، از ايـن طـرف اگر خداى نخواسته تربيتتان نسبت به بچه هائى كه توىدامـنـتـان هـسـت ، يـا بـعـدا كـه بچه هائى كه تحت تربيت شما هستند، اگر خداى نخواستهفاسد تربيت بشوند، ممكن است كه يك جامعه را فاسد كنند. خـداونـد انشاءالله شما را حفظ كند و سعادتمند كند و مربى خوب باشيد براى بچه ها ومربى خوب باشيد براى دخترهايى كه مى آيند پيش شما تربيت بشوند. والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته تاريخ : 21/3/58 بيانات امام خمينى در جمع كاركنان شركت مخابرات قضيه ، قضيه اسلام است بسم الله الرحمن الرحيم مـا در پـاريـس كه بوديم و در شدت مبارزه بين مسلمان ها و طاغوت قشرهاى مختلف هر كدامخـدمـت هـايـى كـردند از آنجمله گروه مخابراتى خدمت بزرگى كردند. اگر اينها نبودند،مـطـالب مـا بـه ايـران نـمـى رسـيـد. ايـنـهـا مـطـالب مـا را دركمال اخلاص به ايران رساندند و در نهضت ، پيروزى نهضت سهم بسزايى داشتند. من ازخـداونـد تـعـالى سـعـادت هـمـه را خـواستارم و دعاگوى همه هستم . از حالا به بعد هم همينتكاليف هست . ماها الان بايد براى اسلام زحمت بكشيم . قـضـيـه ، قـضـيـه اقتصاد نيست . قضيه ، قضيه كشور نيست . قضيه ، قضيه ايران نيست .قضيه ، قضيه اسلام است . از قضاياى ديگر انسان مى تواند صرفنظر كند، از خانه اشبگذرد، از اولادش صرفنظر كند، از جهات ديگر بگذرد لكن از اسلام نمى تواند بگذرد.هيچ كس حق ندارد كه از اسلام بگذرد. هيچ كس حق ندارد كه از اين رژيمى كه تمام سعادتهـا در آن اسـت و تـمـام چيزهائى كه ملت ها مى خواهند در پرتو آن است ، نمى تواند انسانبگذرد و نبايد بگذرد. تـكـليـف مـلت ،كـوشش و جديت براى اصلاح امور و سازندگى كشور تا تحقق جمهورىاسلامى مـا الان در وضـعـى واقـع هستيم كه قشرهاى مختلف با زبان هاى مختلف بر ضد اين نهضتفـعـاليـت مى كنند، چه در كارخانه ها و كارگاه ها و چه در قشر كشاورزى و عمرانى و چهدر دانـشگاه ها و ساير جاها، در ادارات و ساير جاها فعاليت مى كنند برخلاف نهضت . گرچـه ايـن قـشـرهاى ضعيف ديگر نمى توانند يك كار اساسى بكنند لكن خوب موجب زحمت مىشـوند، موجب ابتلاء مى شوند. الان ما همه موظفيم ، چه شما خانم ها و چه آقايان موظفند كههـر كـدام در هـر رشـتـهـاى كـه هـسـتـنـد، در هـر مـقـامـى كـه هـسـتـنـد،مـشـغـول هـر كارى كه هستند، اين نهضت را ادامه بدهند. الان وضع اين است كه ، ادامه نهضتبـه ايـن اسـت كـه كـارهـايى كه اينها مى خواهند انجام بدهند به وجه خوبتر انجام بدهند.كـارخـانـه هـا بـه كـار خودشان ادامه بدهند. كشاورزها به كار كشاورزى ادامه بدهند و هرگـروهـى كـه مـشـغـول يـك كـارى هـسـتـنـد، ايـن كـار را خـوب انـجـام بـدهـنـد.اختلال در كار پيدا نشود، كم كارى نباشد، اهمال كارى نباشد، اينها به سازش و سـاختن ايران مضر است . شما الان بعد از اينكه اين سد بزرگ را شكستيد، ديديد كه آنطـرف سـد كـه شـكـسـتـه شـد چه خرابى ها هست و ايران به چه وضعى مبتلا است و حالا مابـايـد يـك ايـران ويـرانـى را از سـر بـسـازيم و ساختن يك مملكت با دست يك گروه امكاننـدارد. مـحـول كـردن مـطـالب را بـه دولت يا به روحانيت صحيح نيست براى اينكه اينهاقـدرت ايـن كـار را نـدارنـد، تـمام گروه ها و تمام افراد، هر فردى وظيفه دارد كه در ايننـهـضـت خـدمـت بـكـنـد. چـنـانـچـه در وقتى كه مى خواستيد بكشنيد اين سد را، هر فردى يكتاءثير داشت . نمى توانست يك فرد بگويد كه من تنها كه نمى توانم اين رژيم را بههـم بـزنـم پـس كـنـار بـروم ، قـطـره هـا جـمـع مـى شـود و دريـا و رودخـانـه هـا وسيل ها را تشكيل مى دهند. انسان ها هم مثل قطراتى مى مانند كه يكى يكى يك جزئى كار ازايـشان مى آيد. از هر قطره توقعى نيست كه يك سد را بشكند لكن اگر قطره كنار برود،قـطـرات كـنـار بـرونـد، سـد شـكـسـتـه نـمـى شـود. قطرات وقتى كه با هم مجتمع شدندسـيـل درسـت مـى كـنـنـد، سـيـل هـاى عـظـيـمـى درسـت مـى كـنـنـد، ايـنسـيل هاى عظيم از همان قطرات باران است . اين قطرات باران است كه وقتى به كوهسارهامى ريزد، سيل از آن درست مى شود و سيل كوه را درهم مى شكند. قطرات انسان هم همين طوراسـت كـه يـكـى يكى از آنها كار نمى آيد (يعنى كار مهم ) اما هر يك دخالت دارند در آنكارى كه بايد بكنند. همانطورى كه براى شكستن آن سد افراد هر يك دخالت داشتند، براى سازندگى يك مملكتهـم ... افـراد هـر يك دخالت دارند. هر يك از افراد يك كار از آنها مى آيد و نمى تواند اينفـرد بـگـويـد من كار خودم را انجام نمى دهم ، يا كار خودم را بد انجام مى دهم . الان بايدكـار كـرد و كـار را خـوب انـجـام داد، حـفـظ كـرد ايـن نـهـضـت را بـه ايـنـكـه هـمـه بـا هـممشغول ساختن بشويم ، همه با هم مشغول تصحيح اين امورى كه آنها خراب كردند باشيم . و هـمـانـطـورى كـه شـمـا دسـتـگاه مخابراتى ، يك قسمت عظيمى از كار را در موقعى كه مااحتياج مبرم به آن داشتيم شما حاجت ما را برآورديد و اين در دفتر شماثبت است و پيش خداىتبارك و تعالى ضبط است ، همانطور حالا هم احتياج به وجود شماها هست ، احتياج به وجودهـمـه افـراد هـسـت . هـمـه ، هـر فـردى مـورد احـتـيـاج است و هر فردى مكلف است و هر فردىمسوول است . همه ما مسووليم الان در مقابل خداى تبارك و تعالى . مطلب ، مطلب اسلام است، نـه مـطلب اينكه بتوانيم ما از آن بگذريم . در اين مطلب بايد همه ما كوشش بكنيم و باكـوشـش همه انشاءالله اين جمهورى اسلامى تحقق پيدا مى كند و با تحقق جمهورى اسلامىآرمان همه شماها برآورده مى شود. دسـتـيابى به مملكتى نمونه با تحقق احكام و قوانين اسلام در همه ابعاد و جوانب مملكت اسـلام تـاكنون (مگر يك چندى كه در صدر اسلام بوده است ) تاكنون وجود خارجى به آنمـعـنـايـى كـه بـايـد پيدا بكند، پيدا نكرده . الان هم كه ما جمهورى اسلامى را مى خواهيم ،تاكنون كارى كه ما كرديم مانع را به طور عمده رفع كرديم . آنطورى كه ملت تاكنونعمل كرده است ،موانع برقرارى جمهورى اسلامى را رفع كرده است كه آن رژيم سلطنتى بود.راءى هم به جمهورى اسلامى همه داديد و الان مملكت ما رژيمش ، رژيم جمهورى است لكن باراءى بـه جـمـهـورى اسـلامـى آرمـان هـاى اسـلام تـحـقـق پـيـدا نـمـى كـنـد.دنبال اين راءى عمل بايد باشد، بايد يك يكى احكام شرع در خارج تحقق پيدا بكند، بايددادگسترى ، دادگسترى اسلامى باشد، بايد فرهنگ ، فرهنگ اسلامى باشد، بايد بازار،بـازار اسـلامى باشد، مدارس ، مدارس اسلامى باشند، بايد همه قشرها اسلامى بشوند وهـمـه قـوانين اسلام انشاءالله تحقق پيدا بكند. اگر چنانچه به اين آرمانى كه همه داريمانشاءالله برسيم ، يك مملكت نمونه خواهيد پيدا كرد. شـمـا گـمان نكنيد كه غربى ها پيشرفت كرده اند، غربى ها در جهات مادى پيشرفت كردهاند لكن معنويات ندارند. اسلام و همين طور مكتب هاى توحيدى ، اينها انسان مى خواهند درستكنند و غرب از اين معنى بكلى بركنار است ، غرب مواد طبيعت را كشف كرده است و قواى طبيعترا كـشـف كـرده اسـت و آنهم بر ضد انسان اين قوا را به كار مى برد، براى هدم انسانيت ،براى هدم شهرهاى ممالك . چنانچه كه مى بينيد كه هر يك از اين كشورها كه به اصطلاحپـيـشرفته تر هستند بيشتر انسان ها را در فشار قرار مى دهند. ما يك مملكت پيشرفته بهاصـطـلاح خـودشـان كـه عـبـارت از آمريكاست ، گرفتار آن بوديم و الان هم ممالك بسيارگـرفـتـار هـمين مملكت پيشرفته هستند. آن چيزهايى كه آنها پيشبرد كردند، بر ضد مقصدانـسـانـيـت بـه كـار مـى بـرنـد و آدمـخـوارى را در عـالم تـرويـج مـى كـنـنـد، جـنـگ وجدال را در عالم ترويج مى كنند، پيشرفت ها براى پيشرفت جنگ و پيشرفت آدمكشى است . لكن ممالكى كه اگر پيدا بشود، مملكتى است اسلامى كه هر چه بكند درخدمت معنويات است، در خدمت انسان است ، براى انسان سازى است . اگر ما موفق بشويم به اينكه فرهنگمان، يك فرهنگ اسلامى بشود، مدارسمان ، يك مدارس اسلامى بشود و آنوقت افرادى كه از آنتحقق پيدا مى كند و افرادى كه تربيت مى شود در آن فرهنگ و در آن مدارس ، انسان هستند.انـسـان امـيـن اسـت ،انسان رحيم است ، انسان رفتارش با برادرها و خواهرهاى خودش رفتاررحـيـمـانه است ، با عطوفت است . ما اميدواريم كه شما به فعاليت خودتان همانطورى كهقـبـلا ادامـه داديـد، حـالا هـم ادامـه بدهيد و در هر جا كه هستيد، آن فعاليتى كه بايد داشتهبـاشيد و آن خدمتى كه بايد به كشور خودتان و آن اسلام بكنيد انشاءالله موفق باشيد.خداوند همه شما را سعادتمند بكند و همه شما را عزت و سعادت عنايت كند. والسلام عليكم و رحمة الله وبركاته تاريخ : 21 / 3 / 58 بيانات امام خمينى در جمع دانشجويان دانشگاه تهران سرنوشت يك ملت دردست دو قطب دانشگاه و روحانيت است بسم الله الرحمن الرحيم نقش دانشگاه در هر كشورى ساختن انسان است . ممكن است از دانشگاه انسانى خارج بشود كهيـك كـشـور را نـجـات بـدهـد و مـمـكـن است كه يك انسان درست بشود كه كشور را به هلاكتبـكـشـاند. اين نقش مهم از دانشگاه مى باشد. مقدرات هر كشورى به دست دانشگاه و آنهائىكـه از دانشگاه بيرون مى آيند هست . بنابراين دانشگاه بزرگترين مؤ سسه موثر است دركـشـور و بـزرگـتـريـن مـسـؤ وليـت هـا را هـم دانـشـگـاه دارد. ايـنـكـه اجـانـب بـه وسـيـلهعـمـال شـان ايـن كـار را انـجـام دادنـد كـه دانشگاه هاى ما را عقب نگه داشتند و به اصطلاحاسـتـعـمـارى درسـت كـردنـد، بـرنـامـه هـا،برنامه هاى استعمارى بود، اين براى ترس ازدانـشـگـاه بـود. همين مطلب در روحانيت هم هست ، روحانيت هم نقش دارد. در روحانيت هم ممكن استيـك روحـانـى يـك كـشـور را نـجـات بـدهـد و مـمـكـن اسـت يك روحانى يك كشور را به هلاكتبرساند. اين دو قطب كه عبارت از قطب دانشگاه به معناى تمام كلمه ، دانشگاه و روحانيت ،ايـن دو قـطـب تـمـام سـرنـوشت يك ملت را در دست دارند. و لهذا كار از همه كارها بالاتر وشـريـفـتـر اسـت و برا ى اينكه كار، همان كار انبياست . همه انبيا براى آدم سازى آمده اند.قـرآن كـريـم يـك كتاب آدم سازى است . همه انبيا آمده اند كه آدم ها را درست كنند، با درستكردن آدم همه بساط درست مى شود. اين دوقطب كه هر دومامور آدم سازى هستند، قطب دانشگاهمـامـور آدم سـازى هـست و قطب روحانيت مامور آدم سازى هست و كارشان شريفترين كارهاست وبـراى اينكه همان كارها انبياست و هم مسؤ وليت شان بالاتر از همه مسؤ وليت هاست براىاينكه دراينجا همه چيز درست مى شود. تمام نظر اجانب به اين دو قطب دوخته شده است منتهاهـر جـا را يـك جـور كـوبـيـدند. رضا خان كه آمد شماها هيچ كدام يادتان نيست ، من ديدم . ازاول رضـاخـان كـه آمـد بـعـد از چـندى كه ابتدائا به صورت يك مسلمان و يك آدم مثلا ملى ،وقـتـى كـه پـايه حكومتش محكم شد، اول حمله اى كه كرد به روحانيين كرد، اينها را از همهطـرف و از هـر طرفى كوبيد به طورى كه من در فيضيه يك جلسه درس داشتم ، يك روزكـه رفـتـم ديـدم يـك نـفـر اسـت ، گـفـتـم چـطـور؟ گـفـت كـه هـمـه شـان فـرار كـردنـد.قـبـل از آفـتـاب از مـدرسـه و از حـجـره هـا فـرار مـى كـردنـد و آخـر شـب بـر مـى گـشـتـندمنزل براى اينكه نمى توانستند، پليس مى آمد و مى گرفت و مى بردشان يا لباس شانرا مـى كـنـد، يـاالتـزام از ايشان مى گرفت و يا حبس شان مى كرد و روحانيون سرتاسركشور را در مضيقه و در فشار گذاشته بودند. در رژيم طاغوت تعاليم دانشگاهى بر اساس غربزدگى بود راجـع بـه دانـشگاه ، چون انعكاس دنيائيش به نظرشان اين بود كه دانشگاه را نمى شودبست ، دانشگاه را باز گذاشتند، لكن نه دانشگاهى كه به درد يك ملتى بخورد و دردى رااز مـلت بردارد. دانشگاه را به يك صورتى در آوردند كه اشخاصى كه از آنجا خارج مىشوند به درد همان بخورند. آنقدر تبليغات كردند از غرب ، از جلو رفتن به طرف غربآنـقـدر تبليغات كردند كه جوان هاى ما را در دانشگاه ، غربى بار آوردند. از همان دانشگاهروى تعليماتى كه بعضى از اساتيدى را كه از خود آنها بودند تبليغات كردند، جورىكه جوان هاى ما جوان هائى شدند كه به درد آنها مى خوردند، نه به درد كشور ما. مغزهاىاينها را شستشو كردند، به جاى مغزهاى انسانى ايرانى ، غربى گذاشتند به طورى كهاعتقاد بچه ها و جوانان ما اين شد و حالا هم شايد خيلى شان اين باشد كه بايد همه چيز ماغـربـى بـاشـد. به طورى تبليغات كردند كه الان هم همين طور است . در عين حالا كه طبيبداريـم يـكـى كـه مـريـض مـى شود مى گويند اروپا بايد ببريم . اين براى اين است كهخـودمـان را از دسـت داديـم . اسـتـقـلال فـكـرى ديـگـر حـالا نـداريـم . هـمـه اشدنبال اين هستيم كه غرب چكاره است . الان هم كه جمهورى اسلامى را ما مى خواهيم انشاءالله مستقر بشود و مى خواهيم حساب مان رااز غـرب جـدا بكنيم و استقلال همه جانبه پيدا بكنيم ، الان هم يك دسته غربزده هائى هستندكـه اينها الان در فكر اين هستند كه يك جمهورى بوجود آيد ولى اسلاميش نباشد، جمهورىباشد يك جمهورى دموكراتيك . اين براى اين است كه اينها، آنهائى شان كه مردمى نيستندكـه جـنايتكار باشند، اشتباه دارند. اينها از بس به آنها تزريق شده و تعليم شده در اينمـدارس ، هر جا مى رفتند هى صحبت غرب بوده ، هر جا رفتند صحبت آزادى در غرب و بودهاست ، هر جا مى رفتند هى صحبت غرب بوده ، هر جا رفتند صحبت آزادى در غرب بوده است، هر جا رفتند صحبت حقوق بشر و طرفدار حقوق بشر و جمعيت حقوق بشر و طرفدار حقوقبـشـر در غـرب بـوده . ايـنـهـا آنهائى شان كه خيانتكار نيستند، اشخاص بدى نيستند لكنباورشان آمد و از بس به آنها گفته اند باورشان آمده . تربيت غرب انسان را از انسانيت خلع كرده و حـال آنكه غرب پيشرفت هائى كه دارد، پيشرفت هاى مادى دارد و دنيا را به صورت يكجـنگنده ، به صورت يك وحشى بار مى آورد. تربيت غرب انسان را از انسانيت خودش خلعكرده ، به جاى او يك حيوان آدمكش گذاشته است . الان شما در هر جاى دنيا كه ملاحظه كنيد،الان هـم كـه يـك آرامـشـى فـرض كـنيد كه در دنيا هست و جنگ عمومى نيست ، در هر مملكتى مىبـينيد با دخالت همين آمريكا و با دخالت همين شوروى آدمكشى هست . افغانستان الان آدمكشىاسـت بـه دخـالت شـوروى ، در بـسيارى از جاها. لبنان هم آدمكشى است به دخالت امريكا.غـرب حيوان بار مى آورد آن هم نه حيوان آرام ، يك حيوان وحشى ، آدمكش ، آدمخوار، پيشرفت، پيشرفت انسانى نيست ، پيشرفت حـيـوانـى اسـت ، تـربـيـت انسانى نيست . در غرب ، تربيت حيوانى است . من حكومت ها را مىگـويـم ، مـلت هـا را نـمـى گـويم . حكومت ها و پرورش هائى كه درحكومت هست ، حكومت هاىانـسانى نيست . غرب پيشرفت كرده در اينكه حيوان تربيت كرده ، آلات قتاله درست كرده .در روزنـامـه ديشب يا پريشب بود كه يك چيزى درست كرده اند كه پنج مرتبه بالاتر ازآنـى اسـت كـه در آن جـنـگ روى ژاپـن ريـخـتـند. كار غرب اين است يك همچو چيزى درست كندبـراى آدمـكشى . و اين افتخارى است كه دويست هزار نفر را در يك شهر، يك بمب كشت ، اينپيشرفت غرب است ، ما باورمان آمده است كه همه چيزها در غرب است ، خير، آن چيزى كه درغـرب اسـت تـربيت حيوان درنده است ، حيوان درنده دارند درست مى كنند. الانى هم كه درستمى كنند، همان چنگ و دندان حيوان درنده است منتها به صدها هزار مرتبه بالاتر. تنها مكتب هاى توحيدى الهى انسان سازند غـرب انـسـان درسـت نـمـى كـنـد آن كه انسان درست مى كند آن مكتب هاى الهى است ، مكتب هاىتـوحـيـدى است كه تمام هم انبيا اين بوده كه آدم درست كنند كه آدم توى يك مملكتى باشد.آزادى بـه جـورى كـه آزادى ضـرر بـه غـيـر نـزنـد،اسـتـقـلال فـكـرى ، اسـتـقلال روحى ، استقلال انسانى . آنها انسان مى خواهند درست بكنند.قرآن كتاب انسان سازى است ، مى خواهند كه انسان درست كنند. انسان اگر درست شد آرامشدر يـك مـمـلكـتـى پـيـدا مى شود. اگر يك مملكتى روى تعليمات توحيدى ، روى تعليماتانـسـانى اسلامى افرادش بار آمدند اينها به تعبير قرآن اينطورى بار مى آيند كه بينخـودشـان بـا هـم رحيمند، دوستند، بين خودشان اينطور هستند اما اگر كسى باشد به آنهاتـعـدى بـكـند و بخواهد حمله كند به آنها، نسبت به آنها اشداء است ، سخت است . بايد يكمـمـلكـتى كه عهده دار تربيتش دانشگاه است ، چه دانشگاه روحانى و چه دانشگاه شما، عهدهدار انـسـان سـازى بـاشـد كـه وقـتـى جـوان هـا از دانـشـگاه بيرون آمدند انسان بيرون آمدهباشند، غربى نباشند، اسلامى باشند. غربى بودن ملازم با همان معانى است . زحمات پانزده ساله ملت براى تحقق يك مملكت اسلامى بود آزادى كه غرب مى خواهد، يك آزادى بى بند و بار است هر كه كارى دلش بخواهد مى كند،يـك آزادى اسـت كـه مـخـالف بـا اخـلاق اسـت مـخـالف ، بـا سنن انسانى است ، نه يك آزادىمـحـدودى كـه روى قـواعـد و روى چـهـارچـوب قوانين باشد. آنها يك همچو آزادى مى خواهند.جـمـهـورى دمـوكراتيك كه اين آقايان مى خواهند همان جمهورى طرز جمهورى هاى غرب را مىخـواهـنـد. مـمـلكت ما آنقدر خون داده اند كه حالا بشود يك مملكت غربى !! مردم ما براى اسلامخون داده است ، براى اسلام اينقدر تحمل زحمت كشيده اند كه يك مملكت اسلامى درست بشود،يـك قـوانـيـن اسـلامى در كار باشد، قوانين غربى ما نمى خواهيم . ما نمى خواهيم تربيت ،تربيت غربى باشد. ما مى خواهيم يك تربيت انـسـانـى بـاشـد بـه طـورى كـه همه با هم دوست باشند، همه رفيق باشند، نه من ازشمابـتـرسم ، نه شما از من بترسيد. محيط، محيط رحمت باشد، نه محيط رعب و وحشت . اين خدمتكـه خـدمـت بـه انـسانيت است و خدمت به اسلام است بر عهده ما و شماست . بر عهده ما هست ازجانب روحانيت ، بر عهده شما هست در جهت دانشگاه هاى خودتان . مسؤ وليت دانشگاه پليس سنگين تر و حساستر از ساير قسمت هاست مـسـؤ وليـت دانـشـگـاه پـليـس بـيـشـتـر از سـايـر قـسـمـت هـاست براى اينكه اينها كارشانحـساستراست . اگر از دانشگاه پليس آدم هاى اسلامى بيرون بيايد، آدم هائى كه نسبت بهمـردم مـحـبـت داشـتـه بـاشند بيرون بيايد اين اصلاح مى كند يك مملكت را. به خلاف اينكهاگـر آدم هـائى باشند كه بخواهند تحميل كنند بر مردم ، مردم را اذيت كنند، تربيت آنطوربـاشـد كـه ايـجـاد وحـشت و رعب كنند در مردم ، دين به فساد كشيده مى شود، به فساد كهكـشـيـده شـد خـودشـان هـم رو بـه فـسـاد مـى رونـد. بـنـابـرايـن ، ايـنشـغـل شريفترين شغل هاست و مسؤ وليتش بزرگترين مسؤ وليت هاست . و ما و شما كه اينشـغـل را داريـم ، مـا در طـرف روحـانـيـت و شـمـا در طـرف دانـشـگـاه هـامـسـوول ايـن جـوان هـا هـسـتـيـم . در پـيـشـگـاه خـداى تـبـارك و تـعـالىمـسوول هستيم كه اينها را خوب بار بياوريم تا اشخاصى كه به درد يك مملكت بخورند،اشـخـاصـى كـه خـدمـتـگـزار باشند به اسلام ، خدمتگزار باشند به كشور خودشان ، امينبـاشـنـد و خـيـانـتكار نباشند، همه اينها زير بيرق توحيد است و اسلام است . اسلامى باربـيـاوريـد و اسـلامـى بـشـويـد. خـداوند همه شما را حفظ كند، سعادتمند كند و همه شما رابراى مملكت خودتان مفيد قرار بدهد. تاريخ : 22/3/58 بـــيـــانـــات امـام خـمـيـنى در جمع وزير امور خارجه و هياءت سفراى ايران در كشورهاىخارج شستشوى مغزى ملت ايران در جهت بى محتوائى و گرايش به غرب بسم الله الرحمن الرحيم آنـچـه كه به نظر من مهم است اين است كه در زمان اين پدر و پسر نالايق بيشتر در ايرانواقـع شده است اين است كه با تبليغات دامنه دار هر طرفى اينها كارى كردند كه مهم ايناست كه محتواى ما را از ما گرفتند و ما را همچو مومن به غرب كردند كه حاضر نيستيم غيراز مـطـالب غرب چيزى را قبول بكنيم . جوان هاى ما تقريبا خيلى هايشان اينطور شدند كهاز يـك ايـرانـى ، مـتـحـول شـدند به غربى و اين يك خطرى است براى كشورى كه اصلاخـودش را ديـگـر قـبـول نـداشـتـه بـاشـد هـر چـه قـبـول دارد، اجـنـبـى راقـبول داشته باشد جاى خود، يك كس ديگر نشسته باشد و به اصطلاح شما، مغز شويىشـده ، آنـهـا را شـسـتـشوى مغزى دادند و آن مليت خودشان را، اسلاميت خودشان را شسته اندوبه جاى آن غرب را نشاندند و به حيث اينكه ما اگر چيزى هم خودمان داشته باشيم ، بازدسـت مـان را دراز مـى كـنـيم پيش غرب ، مثلا ما مى دانيم كه مهندسينى داريم كه مى تواننداسفالت كنند، مى توانند عمارت بسازند، مى توانند عرض بكنم كه راهسازى كنند معذلكوقـتـى كـه صـحـبـت مـى شـود، يـك مـعـمـار غـربـى بـايـد بـيـايـد وعمل كند. ما طبيب داريم ولى وقتى كه يك نفر مريض مى شود، بايد بفرستيم به خارج باايـنـكـه طـبيب در ميان ما هست لكن طورى ما را الان تحقير كردند اينها و ما را ميان تهى كردنكه ما باورمان آمده است كه ما هيچى نداريم و آنها همه چيز دارند و در صورتى كه ما راجعبـه هـمـيـن پـيـشرفت هائى كه اينها كرده اند، بايد بنشينيم حساب كنيم ببينيم كه آيا اينپيشرفت ها رو به تمدن دارد مى رود يا رو به توحش دارد مى رود؟ من تعبيرم اين است كهامريكا و ساير اين دول غربى و شرقى اينها ترقياتى كرده اند به اين معنا كه انسان هارا دارنـد حـيـوان درنـده بـار مـى آورنـد، تمام اين كارها كه كرده اند، براى درندگى است(ملت رانمى گويم ، دولت ها را مى گويم ) تمام افكار متوجه اين شده است كه يك چيزىدرسـت كـنـنـد كه كوبندگيش از آن سابق بيشتر باشد. همين پريروز بود كه روزنامه منديدم كه فلان چيز را درست كرده اند كه پنج مرتبه بالاتر از آن بمبى است كه در ژاپنريـخـتـنـد و چـنـد هزار نفر را كشته اند. دنبال اين هستند كه يك آلت قتاله درست كنند يعنىدنبال اين هستند يك حيواناتى درست كنند كه اين حيوانات درنده باشند، بدتر از حيواناتدرنـده قـبـلى . تـمدن نيست ، رو به توحش دارد مى رود، غرب دارد رو به توحش ، دارد مىسازد يك مردمى را كه بريزند به جان هم و با چنگ و دندانشان هم را پاره كـنـنـد. بـرخـلاف تـمـدن كـه مـكتب هاى الهى مى خواهند انسان درست كنند كه همه دركنار همآسـوده و آرام بـاشند، مكتب هاى اينها همه اش دنبال اين معناست كه بايد اين آنجا رابگيرد وآنـجـا را بـگـيـرد بزند، بكشد، چه بكند. ما بايد حالا كه يك همچو انقلابى پيش آمد، يكهمچو نهضتى پيش آمد و اينها هم ، اين طبقه متوسط و پائينى احساس كرد كه يك استقلالىدارد، بايد همه ما دنبال اينها باشيم و اين استقلال فكرى را حفظ كنيم . تـوصـيـه بـه سـفـراى ايـران در حـفـظ اسـتـقـلال و عـدم خـودبـاخـتـگـى در بـرابـرمحافل غربى آقـايان حالا دارند تشريف مى برند به ممالك خارج و بيشترش به ممالك غرب است . اينجـهـت در نـظـرشـان بـاشـد كـه آن خـود بـاختگى ها را كه دولت سابق و دولت هاى سابقداشـتـنـد و چـشـم گـو بـودنـد، هـر چـه آنـهـا مـى گـويـنـدقبول بكنند، آنها ديگر نبايد باشند. همانطورى كه ايشان (اشاره به وزير امور خارجه )سـفير امريكا را رد كرد و هيچ كارى هم نمى شود بكنند، نمى توانند بكنند، شما هم وقتىكـه تـشـريـف مـى بـريـد در سـفـارتـخـانـه هـايـتـان ، درمحل كارتان مى بينيد يك انسان متحول از آن حاصل مى شود و آنطورى كه شاه بله قربانگـو بـود و مـن اين را مكرر گفته ام و از بس متاثرم باز هم پيش شما عرض مى كنم كه منوقـتى عكس شاه را پهلوى جانسون ديدم كه جانسون عينكش را برداشته و از اين طرف داردچشم هايش آنطور مى كند و نگاه مى كند و به او نگاه نمى كند و او آن طرف ميز او سر جاىخودش بود، او آن طرف ميز او ايستاده بود مثل يك بچه مكتبى كه ايستاده پيش معلمش چيز مىكـنـد، مـن هـمـچـو مـتـاثـر شـدم كـه مـا در چـه حـالى هـسـتـيـم كـه ايـن شـخـصاول مـملكت ما به اصطلاح هست ، در مقابل او اينطورى ايستاده و آن هم اينطور بى اعتنا چشمهـايـش را آن طـرف گـذاشـتـه و در روزنـامـه انـداخـتـه بـود ايـن عـكـس را وتـحـمـيـل هـم گـمـان مـى كـنـم كـرده بودند كه در روزنامه هاى ايران منعكس بشود، اينجورنـبـاشـد. مـا الان يك مملكتى هستيم كه مستقليم ، كسى در ما دخالت نمى تواند بكند شما همالان نـمـايـنـده هـسـتـيـد از يك مملكتى كه مستقل است ، احتياج اصلا نداريد، آنها به ما احتياجدارنـد، مـا احـتـيـاجـى بـه آنـهـا نـداريـم ، آنـجـا كـه مـى رويـد بـاكمال استقلال عمل كنيد. اينطور نباشد كه آنجا وقتى شما رفتيد باز همان حرف هاى سابقباشد و همان چيزهائى كه سابق آنها مى آمدند. شاه به صراحت بيان گفت كه ليست وكلارا مـى فـرسـتـادنـد پـيـش دولت ها و آنها لازم بود كه همين ها را تعيين بكنند. مى گفت (مىخـواسـت تـاءيـيـد خـودش را بـكند، تكذيب پدرش راميكرد) ليست را تا حالا اينطور مى داد.تـكـذيـب چـنـد سـال قبل خودش را هم مى كرد كه خير حالا ديگرآنطور نيست حالا همان وقت همآنـطـور بـود لكـن خوب ، دستور بود كه اينجورى بگويد. اينجور نباشد كه هر چه آنهابـه مـا مـى گـويـنـد، قـبـول بـكـنـيـم . نـخـيـر شـمـا بـايـدمـسـتـقل باشيد و شجاع باشيد، مملكت شما يك كارى كرد كه دنيا را متحير كرد. الان هم شمارفتيد آنجا مى بينيد كه چه جور به شما احترام خواهند گذاشت ، ملت احترام خواهد گذاشتلكـن آنـهـا مـمـكـن اسـت بـخـواهـنـد بـاز سـوء اسـتـفـاده بـكـنـنـد، مـحـكـم بـايـسـتـيـد درمقابل شان ، مسائل را به طور جدى و به طور اينكه يك ابر قدرت با يك ابر قدرت داردصحبت مى كند، نه يك ضعيف با يك قوى . ما الان هيچ ضعفى از خودمان نشان نمى توانيم بدهيم و نمى دهيم و ابرقدرت ها هم كنار زده ايم وخـودمـان هـم مـسـتـقل داريم كارخودمان را انجام مى دهيم . شما هم الان از طرف يك دولتى كهابـرقـدرت هـا را كـنـار گـذاشـتـه و خـودش جـايـش نـشـسـتـه و خـودش در حـكـومت نشسته واسـتـقـلال دارد، يـك حـكـومـت اسـلامـى اسـت ، بـه عـنـوان اسـلاممستقل است ، اسلامى كه هفتصد سال تقريبا تمام قاره آسيا و اكثر بسيارى از جاهاى اروپارا تحت سلطهاش بوده است . بعد اسلامى و ايمانى نهضت را كه موجب پيروزى شد حفظ كنيد در هر صورت و مهمتر از اين ، اينكه اين جهت اسلاميت را نگه داريد. آنكه اين نهضت را پيشبرد قدرت اسلام بود، نه ما بوديم ، نه شما بوديد، نه دولت بود، نه جبهه ها بودند،نـه نـهـضـت ها بودند، نه عرض بكنم كه احزاب بودند، هيچ يك از اينها، نه بازار بود،همه اينها وقتى آن روح اسلام آمد در آنها، اين كارها انجام گرفت ، آن روحى كه الان هم يكقـدرى فرض كنيد دارد سست مى شود كه مكرر پيش من آمده اند، جوان ها قسم داده اند به منكـه شـمـا دعـا كنيد ما شهيد بشويم ، حالا هم دارند مى گويند خوب ، حالا كه ديگر قضيهمـيـدان جـنـگ نـيـسـت الان هم به من مى آيند مى گويند كه شما دعا كنيد ما شهيد بشويم . اينتـحـول اسـبـاب ايـن شـد كـه مـا پيش برديم . شما اين جهت ايمان و اسلام را حفظ كنيد، درسـفـارتـخـانـه هايتان رنگ اسلامى بدهيد، نترسيد از اينكه بگويند اينها عرض بكنم عقبافتاده اند. آنها عقب افتاده اند، آنها كه دارند مردم را مى كشند به عصر حجر عقب افتاده اند،نـه مـا كـه مـى خواهيم مردم را بكشيم به تمدن ، به تمدن به معناى واقعيتش . نترسيد ازحـرف هـائى كـه ايـنـهـا مـى زنـنـد. هـيـچ قـدرتـى درمـقـابـل اسـلام نـيـسـت ، هـمين قدرت است كه يك عده كمى غلبه كرد بر يك عده زيادى ، برقـدرت هـاى زياد. سفارتخانه هايتان را، اداراتتان كه در آنجا داريد، همه را اسلامى كنيد،آن جهات غربى اش را اصلاح كنيد. هر چه جهت اسلاميش بكنيد آنها بيشتر از شما حساب مىبـرند، هر چه طرف غرب برويد آنها از شما بهره مى برند، شما اين مطلب را كه با آناز يـك مـمـلكـت اسـلامـى رفـتـه ايـد، بـا يـك حـال اسـلامـى رفـتـه ايـد ومـسـائل را اسـلامـى مـى خـواهـيـد حـل بـكـنـيد اين مطلب را در همه جا كه هستيد در نظر داشتهبـاشـيـد، بـعـد از يك چند دفعه تجربه كنيد ببينيد احترام بيشتر خواهد شد. وقتى ديدندشما يك ايده اى داريد كه سر آن ايده باقى هستيد و پافشارى داريد مى كنيد، اينها هم باشـمـا چـيـز مـى شـوند، اگر شما يك قدم كنار برويد، يك قدم عقب برويد آنها جلوتر مىآيـند. وضع همين است ، يك قدم شما عقب برويد آنها يك قدم جلوتر مى آيند، بيشتر از شماتوقع دارند. تاكيد فراوان بر شروع مطالب با (بسم الله الرحمن الرحيم ) مـجـالسـتـان را هـم مجالس اسلامى كنيد. عرض بكنم كه سفارتخانه هايتان ، سفارتخانهاسـلامـى كـنـيـد، هـمـه جـهـات را چـيز بكنيد، اسم خدا را آن بالا يك جا بنويسيد، بسم اللهالرحـمن الرحيم را بنويسيد، در كاغذهايتان بسم الله الرحمن الرحيم باشد، خوف نكنيد ازاينكه به ما مى گويند چى ، همين تعليمات آنـهـاسـت كـه مـا را غربزده كرده كه مى ترسيم كه بسم الله الرحمن الرحيم را بنويسيمروى كـاغـذهايمان . من اين را به آقايان هم گفتم كه اين را رسمى اش بكنند كه بسم اللهالرحـمـن الرحـيـم در هـمـه كـاغـذها باشد. اين دولت عراق با اينكه سرانشان اعتقاد به اينمـسـائل اصـلش شـايـد بـسـيـاريشان نداشته باشند لكن در كاغذهايشان بسم الله الرحمنالرحيم همه هست ، همه كاغذها را، وقتى هم كه صحبت مى خواهند بكنند، همان جا كه مى نشينندبـسـم الله الرحـمـن الرحـيـم مـى گـويـنـد و صـحـبـت مى كنند. از بسم الله الرحمن الرحيمنترسيد، شيطان مى ترسد، شما ملك هستيد انشاء الله . لزوم پـرهـيـز از مـجـالس طـاغـوتـى و بـرپـائىمحافل ساده اسلامى در هرصورت آنكه من زياد به نظرم اهميت دارد اين است كه آقايان از غرب نترسيد، اينقدرمـا را كـه تـرسـانـده انـد، در غـرب هـم خـبـرى نـيـسـت ، نـتـرسـيـد هـر وقـت خـودتـانمـسـتـقـل و عـرض بـكنم اسلامى و مطالب اسلامى ، مجالس اسلامى ، آنجور مجالسى كه آنطـاغـوت داشـت ، نـداشته باشيد، آن مهمانى كذا را نكنيد، مهمانى اگر كرديد ساده باشد،وقـتـى سـاده بـاشـد عـرض بـكـنـم كـه مـراسـم ديـنـى اش مـحـفـوظ بـاشـد وامـثـال ذلك جـهـات سـيـاسى اش هم آقاى دكتر و خود شما بهتر اطلاع داريد و من دعا مى كنمبـراى شـمـا، انشاءالله خداوند همه شما را حفظ كند و همه ما را آشناى به وظائف مان بكندكـه يـك مـملكتى كه حالا دست شما آقايان و ما افتاده است ، بتوانيم آن را درست اداره كنيم ،بـعـد نـگـويـنـد كـه ايـنها نتوانستند، حالا كه نتوانستند قيم مى خواهند و ما قيم شان بايدباشيم . اينجور نباشد. والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته تاريخ : 22/3/58 بيانات امام خمينى در ديدار با سفير شوروى از شوروى مى خواهيم در افغانستان دخالت نكند احـكـام اسلام ، احكامى است مسالمت آميز و مى خواهيم همه قشرها، مسالمت آميز باشند. همانطوركـه قـبـلا تذكر داده ام ما مى خواهيم با كسانى كه مى خواهند با ما روابط دوستانه داشتهبـاشـنـد روابـط دوسـتـانـه داشـتـه باشيم و اميدواريم كه كشور شما و دولت شما احتراممـتـقـابـل را حـفـظ كـنـد و طـورى عـمل كند كه در ايران منعكس نشود كه شما در امور كشور مادخـالت داريـد. مـن مـيـل نـدارم كه وانمود شود در اهواز دخالت داشته ايد. رفتار شما بايدطـورى بـاشـد كـه رفـع سـوء تـفـاهـم شـود. نبايد كارى انجام شود تا وانمود گردد ازشوروى اسلحه وارد مى شود و اگر اين مساءله درست باشد، من از شما گله دارم . ايران درسابق بيشتر تجارتش با روسيه شوروى فعلى بود. سابق كه اصلا آمريكايى در كارنبود و ما هم مايليم با شما روابط حسنه و روابط اقتصادى و سياسى داشته باشيم و اينموكول است به احترام متقابل رعايت شود. ما از شما مى خواهيم مسائلى كه باعث شود عده اىبـعضى چيزها را بگويند، پيش نيايد و مهمش همين قضيه رساندن اسلحه است ، چنان كه مامـيـل داريـم افـغـانـسـتـان كـه يـك مـمـلكـت اسـلامـى اسـت ،مـسـائل اسـلامـى حـل شـود. دخـالت شـوروى در آنـجا در ايران هم اثر خواهد گذاشت و ما ازشـوروى مـى خـواهيم درافغانستان دخالت نكند. باز تكرار مى كنيم كه ما خواستار روابطدوستانه هستيم . ايـنـكـه جـوانـان ما مى گويند نه شرق و نه غرب ، معنايش اين است كه هيچ كدام در ايراندخـالت نـكـنـنـد، و ايـن كـاملا بجا و بحق است . شما بايد ثابت كنيد كه اسلحه هاى ساختشـوروى از شـوروى بـه ايـران وارد نـمـى شود. روابط ما بايد صحيح و سالم و بدوندخالت كسى در كشور ما و يا دخالت ما در كشور ديگر باشد. اگر تره كى به راه خود ادامه دهد، سرنوشتش سرنوشت محمد رضا خواهد بود امام با تاكيد بر اسلامى بودن جنبش مردم افغانستان و رد اظهارات سفير شوروى مبنى بروجـود جـنـبـش ضـد انـقـلابـى در آن كـشـور، فـرمـودنـد: مـعلوم مى شود كه شما از اوضاعافـغانستان خيلى اطلاع نداريد. من به طور كلى بگويم كسانى كه در ايران و افغانستاناعـمـالى بـه اسـم كمونيست انجام مى دهند به نفع شوروى نيست . گر چه اعتقاد من اين استكه كمونيست هائى كه درايران هستند روابطشان با آمـريـكـا بـيـشـتر است . در افغانستان حكومت فعلى فشار زيادى به نام كمونيست به مردموارد مـى آورد و بـه اطـلاع مـا رسـيـده كه حدود پنجاه هزار نفر از مردم در افغانستان كشتهشده اند و علماى اسلام را در آنجا دستگير كرده اند. اگر تره كى همچنان به راه خود ادامهدهـد، سـرنـوشـتـش سـرنـوشـت مـحـمـد رضـا خـواهـد بـود. و مـنميل ندارم كه كشورهاى اسلامى روابطشان با شوروى غير حسنه شود. والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته تاريخ : 23/3/58 بـيـانـات امـام خـمـيـنـى در جـمع پاسداران انقلاب اسلامى شهر رى و بازاريان تهران مقصد نهائى ملت ، تحقق احكام اسلام در سراسر بلاد مسلمين بسم الله الرحمن الرحيم من اميدوارم كه همه ما پاسدار اسلام و از نگهبانان دين مبين اسلام باشيم و شما برادران راخـداى تـبـارك و تـعـالى در جـزو پـاسـداران اسـلام و دوسـتـاناهل بيت (ع ) ثبت كند. البته همه اقشار ملت در اين نهضت شركت داشتند و شما پاسدارها درايـن نـهـضـت شـركت داشتيد. جوانان ما همه در اين نهضت شريك بودند و اميدوارم از اين بهبـعـد هـم بـه ايـن شـركـت بـاقـى بـمـانـنـد. مـهـم ايـن اسـت كـه مـا تـكـليـفحـال و آيـنـده را بدانيم . آنچه گذشته است بحمدالله خوب گذشت لكن آنچه مهم است ايناسـت كه تكليف ما در حال چه است و در آينده . ما باز جمهورى اسلامى را به آنطور كه مىخـواهـيـم تـحـقـق پـيـدا نـكـرده ، البته الان رژيم فعلى به حسب رفراندمى كه شد رژيمجـمـهـورى اسـلامـى است لكن ما مقصودمان نبود كه فقط راءى بدهيم به جمهورى اسلامى وبـرويـم كـنـار. مـا جـمهورى اسلامى را مى خواهيم كه احكام اسلام در آن جمهورى تحقق پيدابـكـنـد. احـكام اسلام در سرتاسر كشور و انشا ء الله در سرتاسر بلاد مسلمين و اميد استكه سرتاسر كشورهاى همه جا باشد. معناى آزادى در جمهورى اسلامى ، آزادى عمل در چهار چوب قوانين اسلام آنچه كه مورد نگرانى هست فى الجمله اين است كه الان كه شما آقايان و همه اقشار احساسيك آزادى كرديد و آزاد هستيد، ببينيم كه آيا آزادى كه ما الان داريم با اين آزادى چه مى كنيممـا الان از قـيـد و بندى كه رژيم سابق داشت آزاد هستيم و لهذا آزادانه شما پيش ما آمديد وسـابـقـا نـمـى تـوانـستيد و ما هم آزادانه با شما صحبت مى كنيم و شما هم با ما صحبت مىكنيد، لكن ما با اين آزادى بايد چه بكنيم ؟ آيا حالا كه آزاد هستيم ، ديگر تمام قيد و بندهارا كنار بگذاريم ؟ به مجرد اينكه آزاد شديم هر چه مى خواهيم بگوئيم ؟ هر چه مى خواهيمبـنـويـسـيـم ؟ هـر كارى كه مى خواهيم بكنيم ، بكنيم ؟ اين است معناى آزادى كه در جمهورىاسلامى است كه قيد و بندها ديگر برداشته بايد بشود؟! هر كس هر چه مى خواهد بگويدولو ضـد مـلت بـاشـد، ولو ضـد اسـلام بـاشـد، ولو برخلاف قرآن مجيد باشد؟ يا نه ،آزادى كه مى خواهيم ما، آن آزادى كه اسلام به ما داده است ، حدود دارد آزادى ، آزادى در حدودقـانـون اسـت . همه جاى دنيا اينطور است كه آزادى كه هر ملتى دارد، در حدود قانون آزادىدارد. نمى تواند كسى به اسم آزادى قانون شكنى بكند. آزادى اين نيست كه شما بايستيد در كوچه به هر كس رد مىشـود يك مثلا ناسزائى بگوئيد خداى نخواسته يا با چوب بزنيد او را من آزادم آزادى ايننـيـسـت كـه قـلم را بـرداريد و هر چه دلتان مى خواهد بنويسيد ولو بر ضد اسلام باشدولو بر ضد قانون باشد. نعمت آزادى ، امتحانى الهى است الان ايـن آزادى را خـداى تـبـارك و تعالى كه به ما عنايت كرده است ، ما را براى اين آزادىامـتـحـان مـى كـنـد. يـك وقـت نـمـى توانستيد هيچ كارى بكنيد، حالا خدا به شما اين عنايت رافـرمـوده اسـت كه آنهائى كه جلو آزادى شما را گرفته بودند، آنها را از اين مملكت اخراجكرد، حالا كه اخراج كرد و آزادى به شما عنايت فرمود، شما را با اين آزادى امتحان مى كند.نعمت هاى خدا امتحان است براى بندگان خدا. ببينيم كه آيا نعمتى كه خدا به ما عنايت كردهاست ، اين نعمت راكفران مى كنيم يا شكر اين نعمت را مى كنيم . كفران اين است كه آزادى را ماوسـيـله كـارهـاى زشـت قرار بدهيم من آزادم ، هر كارى مى خواهم مى كنم ولو، شكر نعمت ايناست كه كه اين آزادى را صرف بكنيم در آنچه كه خداى تبارك و تعالى امر فرموده است .ايـن آزادى كـه خدا به ما عنايت فرموده است و يك هديه الهى است ، اگر چنانچه شما خيانتبـه ايـن آزادى وايـن هـديـه خـدا بـكنيد، ممكن است خداى تبارك و تعالى هديه خودش را پسبگيرد از ما و ما باز برگرديم ، به آن حالى كه سابق بوديم . بايد همه ما توجه بهايـن مـعـنـا داشـتـه باشيم كه از اين آزادى سوء استفاده نكينم . گرانفروشى يكى از سوءاسـتـفاده هاست كه كسى بگويد من آزادم ، حالا هر چه دلش مى خواهد به اين مستمندها اجحافبكند و قيمت ها را بالا ببرد و بازار را به وضع طاغوتى درست كند. اجحاف در معاملات ،بـى انـصـافـى در مـعـامـلات يك امرى نيست كه عقل انسان بپذيرد و خداى تبارك و تعالىراضى باشد به اين معنا. بايد بازارها را يك بازارهاى اسلامى بكنيد. در جمهورى اسلامى همه چيز بايد اسلامى باشد جـمـهـورى اسـلامـى هـمـه چـيـزش بـايـد اسـلامـى بـاشـد، اداراتش ، بايد اسلامى باشد،تحول لازم دارد. حالا باز نيست . دادگسترى بايد اسلامى باشد، قضات ، بايد قضاتىكه اسلام تعيين كرده است باشند. تا حالا نشده است اين . فرهنگ بايد يك فرهنگ اسلامى واز ايـن فـرهنگ وابسته و استعمارى بيرون بيايد، و حالا نشده است باز. الان بازار كه دردسـت بازارهاى به ظاهر متدين است ، به اسم اينكه حالا ديگر كسى نيست كه به ما فشاربـيـاورد و بـگـويد نرخ كذا، نبايد اجحاف بكند. با حاكم وقت است كه جلوگيرى كند و مامـمـكـن اسـت اجـازه بـدهيم جلوگيرى كنند از يك اجحافاتى كه مى شود در بازار. ما آزاديمهـروئيـن بـفـروشـيـم ، آزاديـم تـريـاك بـفـروشـيـم ، آزاديم قمار خانه باز كنيم ، آزاديمشرابخانه باز كنيم ، شراب فروشى باز كنيم همچو آزادى نيست ، اين آزادى ها يك آزادىهـاى غـربـى اسـت كـه اينطور چيزها را مى آورد. آزاديى كه در اسلام است ، در حدود قوانيناسلام است . آن چيزى كه خدا فرموده است نبايد بشود، شما آزاد نيستيد كه الزام كنيد. همچو آزادى نيست كه كسىبـخـواهـد قـمار كند، بگويند آزاد است ، خودش مى داند. بله اگر چنانچه آزادى دموكراتيكبـود و جـمـهـورى ، جـمـهـورى دموكراتيك بود، آن آزادى ها به حسب قاعده اش هست ، هر كسدلش مـى خـواهد كه دكان شراب فروشى باز كند، باز كند. اگر دلش مى خواهد هم قمارخـانـه بـاز بكند. مراكز فحشا هيچ مانعى با جمهورى دموكراتيك ندارد. اينها كه جمهورىدمـوكـراتـيـك مـى خـواهـند اين را مى خواهند، يك همچو آزادى ، ما كه عرض مى كنيم جمهورىاسـلامى اين است كه روى قواعد اسلام بايد باشد. بايد مراكز فحشا بسته بشود. جوانهاى ما به مراكز فحشا وارد نشوند. جوان هاى ما را بد بار آوردند، هروئينى بار آوردند،تـريـاكـى بـار آوردنـد، قـمـار بـاز بـار آوردنـد، شـرابـخـوار بـار آوردند و يك صدمهبـزرگـى بـه كشور ما زدند كه نيروى انسانى را از ما گرفتند، نيروهاى انسانى راهدردادند. نابودى نيروهاى انسانى ، از جنايات 50 ساله خاندان پهلوى بـايـد در جمهورى اسلامى ، نيروهاى انسانى محفوظ بماند. نيروى انسانى صرف يك امرصـحـيـح بـشـود تـا كـشـور مـا نـجـات پـيـدا بـكـنـد. مـا الان يـك كـشـورى داريـم كـهسـال هـاى طولانى و خصوصا در اين پنجاه و چند سالى كه اين پدر و پسر غير صحيح ،ايـن پـدر و پـسـر جنايتكار در اين مملكت حكومت كردند، نيروى انسانى ما را از بين بردند.الان شما بايد چراغ برداريد و بگرديد دوره كه انسان پيدا بكنيد. نگذاشتيد انسان پيدابـشـود. دانشگاه ها رانگذاشتند دانشگاه اسلامى باشد، دانشگاه انسانى باشد. مدارس ما رانـگـذاشتند درست ما درس بخوانيم . فشارها، اختناق ها در آن زمان ، در اين زمان هر كدام بهيـك شـكـلى . جـوان هـاى ما را برايشان مراكز فحشا تهيه كردند و تشويق كردند به اينمـراكز فحشا. مراكز فحشا را مى گويند بيشتر از كتابخانه هست و همين طور هم هست . حالاانشاءالله اميدوارم جلوگيرى شده باشد. در هر صورت اين صدمه اى كه به ايران خورد،از حـيـث نـيـروى انـسـانـى بـيشتر از آن صدماتى است كه از حيث اقتصاد خورد از حيث جهاتديـگـر اقـتـصـاد زود قـابـل جـبـران اسـت امـا نـيـروى انـسـانـىسال طولانى لازم است تا يك انسانى به رشد انسانى برسد. وظيفه پاسداران ، صيانت از اسلام و نفوس خود من اميدوارم كه همان طورى كه شما پاسدارهاى اسلام هستيد، پاسدارى از خودتان هم بكنيد،پـاسـدارى از نـفـس خـودتان بكنيد. نگذاريد نفس سركشى بكند، هركارى مى خواهد بكند،مـهـار كـنـيـد نـفـس خـودتـان را كـه تـابـع اسـلام بـاشـد، هـر چـه خـدا مـى خـواهـدعـمـل بـكـنـيـد. خداوند به همه شما توفيق عنايت كند. انشاءالله اين مملكت به سر و سامانبرسد و همه سعادتمند باشيد خدا حفظتان كند. والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته تاريخ : 23/3/58 بـــيـــانـــات امـام خـمـيـنـى در جـمـع فـرمـانـدهـان و درجـه داران پادگان ها و يگان هاىشهرستانتبريز تلاش گسترده ريشه هاى گنديده رژيم سابق بسم الله الرحمن الرحيم مـن قبلا از شما آقايان كه تشريف آورديد و از نزديك با من ملاقات مى كنيد و مطالبى كهشما داريد و من دارم ، در ميان مى گذاريم مثل برادرها، تشكر مى كنم و آنچه كه به نظرممـى رسد در يك همچو موقع حساس ، براى همه پادگان خصوصا پادگان هاى آذربايجانعـرض مـى كـنـم . موقعيت حساس را همه مى دانيد كه گر چه رژيم رفته است ، برگشت همندارد و اگر چه دست اجانب كوتاه شده است و انشاءالله آن هم بر نمى گردد، لكن الان درهـمـه قـشـرها يك اشخاصى كه استفاده مى بردند، استفاده هاى نامشروع مى بردند، چه درادارات ، چـه در ارتـش و چـه در جـاهـاى ديـگر، اينها الان باز در فكر اين هستند كه يااگربـتـوانند همان جور رژيم را برگردانند كه نمى توانند و اگر هم آن را نتوانند، تضعيفكـنـنـد ايـن نـهـضـت اسـلامى را، چون نهضت اسلامى استفاده غير مشروع به كسى نمى دهد واسـتـفـاده مـشـروع مـى دهـد و آنها استفاده غير مشروع مى خواهند بكنند. از اين جهت الان در همهاقـشار از اين ريشه هاى گنديده هست بنابراين حالا كه ما تا اينجا رسيديم ، از اينجا بهبـعد بايد بسيار هوشيار باشيم و توجه داشته باشيد به اينكه آن توطئه هائى كه ازداخـل و خـارج دارد مـى شـود، نـگـذاريـد كه اينها رشد پيدا بكند و اينها را همين حالا از بينبـبـريـد و آن كـه بـه جـهـت وحـدت كـلمـه اولا و ايمان ثانيا يعنى ايمان مقدم بر همه چيز،دنـبـال او وحـدت كـلمه ، همانطورى كه شما ملاحظه كرديد كه ايمان به خدا و وحدت كلمهايـن مـعـنـا را پـيـش آورد كـه ابـرقدرت ها را كنار زديد. همه قشرها، چه دولت هاى اسلامى(الاكـمـى از آنها) و چه ابر قدرت ها كه همه شان پشتيبان محمد رضا بودند، همه بودند،بـه مـن پـيـغام ها مى دادند خصوصا از آمريكا و مى خواستند كه او باشد چنانچه خودش هموسائطى ايجاد كرد كه باشد و هر چه قدرت است دست ماها باشد و ايشان سلطنت بكنند (ومـن مـى دانستم دروغ مى گويد) معذلك اين قدرت ها نتوانستند نگه دارند او را براى اينكهدر مردم يك ايمانى پيدا شده بود كه شهادت را براى خودشان فوز مى دانستند. يك ملتىكـه شـهـادت را بـراى خـودش فـوز مـى دانـد و مـى روددنبال شهادت ، اين را نمى شود با توپ و تانك جوابش را داد، چنانچه نشد. الان يـك سستى مشاهده مى شود كه پيدا شده است و اين سستى در اثر اين است كه خودشانرا پـيـروز دانـسته اند و چون خودشان را پيروز دانسته اند از اين جهت يك قدرى سست شدهاند، و توجه به جـهـات شـخـصـى شـروع شـده ، خانه ندارم ، حقوقم كم است ، درجه مى خواهم از اين حرفهـائى كـه آنوقت انقلاب رو به جلو رفتن بود اين حرف هيچ نبود، حالا كه رسيده است بهيـك حـدى كـه يك شكستى به طرف داده است ، قهرا در هر انقلابى اينطور است كه بعد ازاينكه طرف را شكست دادند و به پيروزى رسيدند باز بر مى گردند به حالات خودشانو حـالات اوليـه و چـيـزهـائى كـه احـتياج دارند مورد نظرشان مى شود خانه ندارم و حقوقندارم و من فرضا مريض هستم و اين حرف ها پيش مى آيد. الان ما در نصفه راه واقع هستيم ،مـا راه را بـه آخـر نـرسـانـده ايم . راى داديم به جمهورى اسلامى ، الان هم رسما جمهورىاسـلامى است ايران شناختند همه ممالك هم شناخته اند ايران را به جمهوريت اسلامى ، لكنمـا مـحـتـواى جـمهورى اسلامى را مى خواهيم . زحمت ما، آنكه ملت ماداد، زحمت هاى چيزهائى كهتـحـمـل كـرد، بـراى ايـن بـود كه اسلام تحقق پيدا بكند. جمهورى اسلامى لفظى ما نمىخـواهـيـم كـه ، يـك جـمـهـورى اسـلامى كه فقط به آن راءى بدهيم و خودش را كار نداشتهبـاشـيـم . ما بايد اسلام را به همان طورى كه در صدر اسلام بود، آرزوى ما اين است كهاسـلام را آنـطـور كـه در صـدر اسـلام بـود پـيـاده كـنـيـم ، آنـطـورى كـه در زمـان خـودرسـول الله بـود پـيـاده بـكـنـيم و اين محتاج به جديت تام است در همه اقشار. الان يك مسؤوليـت بـزرگـى بـه دوش همه ما هست . من كه يك طلبه هستم و در قم هستم و شما آقايانىكه در مراكز حساس هستيد، مسؤ وليت داريد، يعنى به جائى رسيده است كه اگر چنانچه ماسـسـتـى بـكـنـيـم ، مـمـكـن اسـت آن ريـشـه هـا تـقـويـت بـشـونـد، رشـد پـيـدا بكنند، به هممـتـصـل بـشـونـد و غـائله بار بياورند. اگر نتوانند هم توفيق پيروزى پيدا بكنند، لكنغـائله مـى تـوانـنـد ايـجاد كنند كه زحمت براى مملكت ما ايجاد كنند و ما اگر چنانچه سستىبـكـنـيـم ، مـمـكـن اسـت كـه آنـهـا روابـطـشـان را بـا هـم درسـت بـكـنـنـد ولااقل براى ما، براى شما زحمت ايجاد بكنند. وظائف خطير ارتش اسلام در رابطه با خدا و خلق الان مـا بـايـد هـر كـدام وظـائف خـودمـان را انـجام بدهيم ، من كه يك نفر طلبه هستم ، وظيفهطلبگى خودم را و شماها كه در ارتش هستيد وظيفه ارتشى خودتان را. من براى شما عرضبـكـنـم ارتـش هاى صدر اسلام وضعش اين بوده رئيس ارتش ، امام جماعت بود يعنى انتخابكـه مى شد اين رئيس ارتش كه برود كجا، امام جمعه هم همان انتخاب مى شد. مالك اشتر راوقـتـى مـى فـرسـتـادنـدش كجا، همان مالك اشتر رئيس ارتش بوده و استاندار فلان جا همبوده است و امام جماعت و امام جمعه هم بوده است براى اينكه وضع ارتش در اسلام با وضعارتـش در، سـايـر رژيـم فـرق داشته است شما ببينيد الان كه ما اينجا با هم نشستيم و يكمـحـيـط مـحـبـت اسـت ، ايـن بـهتر است يا يك محيط رعب كه وقتى يكى از شما وارد مى شود مابـتـرسـيـم ؟ در روح خـود شـما، اين محيطى كه محيط دوستى و محبت است در روح شما آرامشبـيـشـتـر ايـجاد مى كند يا اينكه وقتى وارد بشويد و مردم از شما فرار كنند؟ ارتش بايدوقتى ارتش اسلامى شد، رئيس ارتشش جورى باشد كه ديگران به او اقتدا بكنند، افرادارتـش طـورى بـاشـنـد كـه مـردم وقـتـى كـه وارد شـدنـد در يـك جـلسـه اى ، مـردم از آنـهااستقبال بكنند گل سرشان بريزند. چنانچه
|
|
|
|
|
|
|
|