بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب قرآن در آیینه نهج‏البلاغه, آیت الله محمد تقى مصباح یزدى   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     Fehrest -
     61996900 -
     61996901 -
     61996902 -
     61996903 -
     61996904 -
     61996905 -
     61996906 -
     61996907 -
     61996908 -
     61996909 -
     61996910 -
 

 

 
 


next page

fehrest page

back page


چنان كه در جاى خود بيان شده است يكى از مقامات پيامبر (ص) غير از مقام تلقى وحى و ابلاغ آن، مقام تبيين وحى و تفصيل احكام و دستورات الهى است. قرآن كريم به صورت مجموعه‏اى از قوانين و كليات احكام بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شده است كه خود در مقام تبيين و تفصيل احكام و جزئيات آن نبوده است و جز در موارد معدودى، تفصيل و تبيين آنها را به عهده پيامبر صلى الله عليه و آله و ائمه معصومين عليهم‏السلام نهاده است. به عنوان مثال قرآن به صورت كلى امر به نماز مى‏كند و از مسلمانان مى‏خواهد كه نماز بخوانند، اما اين كه نماز چيست و چند ركعت است و كيفيت خواندن آن چگونه است و شرايط و جزئيات آن كدام است، در قرآن بيان نشده است. تفصيل اين حكم كلى و امثال آن را بر عهده پيامبر صلى الله عليه و آله گذاشته است. بنابراين، تفسير و تبيين احكام الهى به عهده پيامبر صلى الله عليه و آله و از مقامات آن حضرت است. قرآن نيز مقام تبيين وحى را مورد توجه قرار مى‏دهد و آن را از وظايف پيامبر بر مى‏شمرد:
و انزلنا اليك الذكر لتبين للناس ما نزل اليهم -نحل، 44. ?

و ما قرآن را بر تو نازل كرديم تا آنچه را براى مردم فرو فرستاده شده است تبيين كنى. بعيد نيست كه مقصود از تعليم در آياتى نظير 164 آل عمران كه تعليم را در كنار تلاوت آورده است نيز بيانگر جايگاه و مقام پيامبر صلى الله عليه و آله در تبيين و تفسير وحى و قرآن باشد.
در واقع پيامبر صلى الله عليه و آله آن گاه كه در مقام ابلاغ وحى بر مى‏آيند دو وظيفه مهم بر عهده دارند، يكى آن كه كلام وحى را بر مردم قرائت و تلاوت كنند و ديگر اين كه مقاصد و مضامين آيات را براى آنان تبيين و تفسير كنند و آنها را با احكام و معارف قرآن آشنا نمايند. قرآن مى‏فرمايد:
لقد من الله على المومنين اذ بعث فيهم رسولا من انفسهم يتلوا عليهم آياته و يزكيهم و يعلمهم الكتاب و الحكمه و ان كانوا من قبل لفى ضلال مبين -آل عمران، 164. ?

خدا بر اهل ايمان منت گذاشت كه رسولى از خودشان در ميان آنان برانگيخت تا براى آنها آيات خدا را تلاوت كند و نفوسشان را از هر نقص و آلايش پاك گرداند و به آنها احكام شريعت و حقايق حكمت را بياموزد، هر چند پيش‏تر از آن گمراهى آنان آشكار بود. در اين آيه و آيات مشابه آن، وظيفه نخست، يعنى خواندن و قرائت آيات با تعبير (( يتلوا)) بيان شده است و براى بيان وظيفه دوم، يعنى تفسير و تبيين مضامين و احكام، از تعبير (( تعليم)) استفاده شده است. در نتيجه، تبيين وحى و تفصيل احكام الهى و تفسير قرآن كريم به معناى مذكور، كارى است كه جز در صلاحيت پيامبر صلى الله عليه و آله و امامان معصوم عليهم‏السلام نيست؛ زيرا تنها آنان هستند كه با علم خدادادى به علوم و معارف الهى آشنايند.
اكنون با توجه به نكته قبلى، وظيفه مفسرين به خوبى روشن مى‏شود. چنان كه بيان شد، تبيين وحى و تفصيل احكام و تفسير آيات قرآن، در اصل به عهده و در صلاحيت پيامبر صلى الله عليه و آله است و آن حضرت در زمان حيات پر بركت خويش تا آن جا كه امكان يافتند مردم را با معارف قرآن آشنا كردند. در اين زمان مفسرين نيز موظفند به روايات و احاديثى كه با اسناد صحيح از پيامبر صلى الله عليه و آله در اين زمينه رسيده است، رجوع كنند و بر اساس آنها آيات مربوطه را مورد توجه و دقت نظر قرار دهند و فكر و نظر خويش را در چهار چوبه تبيين و توضيح پيامبر (ص) شكل دهند. و آن جا كه حضرتش توفيق تبيين اين ثقل اكبر و قرآن مستحكم را نيافتند مى‏بايد به ثقل اصغر، يعنى اهل بيت و ائمه معصومين عليهم السلام، تمسك كنند. در اين زمينه نيز متخصصان و آشنايان به علوم و معارف دينى موظفند روايات و احاديث صحيح السند را مستند و راه گشاى خود در فهم قرآن كريم قرار دهند و بر اساس روايات صحيح در صدد فهم و تفسير قرآن برآيند.
بنابر اين اولين ملاك در فهم درست قرآن و معارف دين تبيين و توضيحى است كه از پيامبر صلى الله عليه و آله و ائمه معصومين عليهم‏السلام رسيده باشد. در نتيجه اولين و اصلى‏ترين وظيفه يك مفسر، فهم و تبيين آن تفسيرى است كه از پيامبر صلى الله عليه و آله و امامان رسيده است؛ زيرا تنها در پرتو علوم اهل بيت مى‏توان به فهم معارف قرآن رسيد.
نكته سومى كه در فهم صحيح از كلام وحى بسيار مهم و توجه به آن ضرورى است، مساله تفسير قرآن به قرآن و توجه به ارتباط بين آيات است. هر چند آيات قرآن به حسب ظاهر به صورت جدا جدا و هر يك يا هر چند آيه از آنها بيانگر مطلبى خاص به نظر مى‏آيد؛ لكن فهم درست و تفسير صحيح در صورتى امكان تحقق مى‏يابد كه آيات قرآن در ارتباط با يكديگر و ناظر به يكديگر مورد توجه قرار بگيرند. بسيارى از آيات قرآن و معارف اين كتاب الهى يكديگر را تفسير مى‏كنند و بر صدق و درستى مضامين يكديگر گواهى مى‏دهند.
على عليه‏السلام در اين زمينه مى‏فرمايد:
كتاب الله تبصرون به و تنطقون به تسمعون به و ينطق بعضه ببعض و يشهد بعضه على بعض، ولا يختلف فى امان الله و لا يخالف بصاحبه عن الله -نهج‏البلاغه، خطبه 133. ?

قرآن اين كتاب الهى شما را بينا و گويا و شنواى حق مى‏گرداند. قرآن كتابى است كه بعض آن بعض ديگر را تفسير و نيز بعض آن گواه و شاهد بعض ديگرش مى‏باشد.
از موارد تفسير قرآن به قرآن، براى نمونه مى‏توان به آيه 11 از سوره شورى، ليس كمثله شى‏ء و هو السميع البصير و آيه 10 از سوره فتح، يدالله فوق ايديهم، اشاره كرد. ليس كمثله شى‏ء از محكمات قرآن است و معناى آن روشن و واضح است. اين آيه مى‏گويد هيچ چيز مانند خدا نيست؛ خداى متعال يك حقيقت بى مانند است. در آيه يدالله فوق ايديهم مى‏گويد دست خدا بالاى دست‏هاست. هر چند اين آيه به خداوند، دست نسبت داده است، لكن آيه ليس كمثله شى‏ء اين معناى ظاهرى را نفى مى‏كند و با توجه به آن مى‏فهميم مراد از ((يد)) معناى ظاهرى آن يعنى ((دست)) نيست؛ بلكه مى‏بايد معانى كنايى از قبيل قدرت و امثال آن منظور باشد. بنابر اين، تفسير و توضيح آيه يدالله فوق ايديهم بدون توجه به آيه ليس كمثله شى‏ء خروج از روش صحيح تفسير است و ممكن است خطا از كار درآيد و بر اساس تفسير غلط، تصويرى ناصحيح و جسمانى از خدا ارائه شود.
بنابراين، در تفسير قرآن بايد به اين نكته توجه كنيم كه آيات را در ارتباط با يكديگر مورد توجه قرار دهيم و سعى كنيم مضمون آنها را به كمك خود قرآن بفهميم.
چهارمين نكته‏اى كه مى‏بايد در تفسير قرآن بدان توجه شود رعايت اصول و قواعد محاوره عقلايى در فهم درست از قرآن كريم است. به خصوص آن جا كه در باب آيه‏اى، روايت صحيح و تبيين روشنى از پيامبر صلى الله عليه و آله و يا ائمه معصومين عليهم‏السلام در دسترس نباشد ضرورت رعايت اصول و قواعد محاوره عقلايى در فهم درست از آيات قرآن مضاعف مى‏گردد. در اين مرحله است كه نقش بزرگان دين و مفسرين و آشنايان به علوم اهل بيت، كه عمر خويش را در فهم معارف قرآن و علوم اهل بيت مصروف داشته‏اند، در فهم صحيح از قرآن و تبيين معارف دين ظاهر مى‏گردد. آنها هستند كه بر طبق اصول محاوره عقلايى، عام و خاص‏هاى قرآن را تشخيص مى‏دهند و محدوده معنايى هر يك را مشخص مى‏كنند، مطلق و مقيدها را مى‏شناسند و آيات را با يكديگر تفسير مى‏كنند و ناظر بودن آيه‏اى به آيه ديگر را تشخيص مى‏دهند و در مقام تفسير بدان توجه دارند.
نكته ديگرى كه در اين قسمت بايد مورد توجه قرار گيرد اختصاص به فهم قرآن و معارف دين ندارد؛ بلكه در ساير رشته‏ها و تخصص‏هاى گوناگون علمى مورد قبول همگان است و آن، وجود مراتب فهم و متناسب بودن آن با توانايى ذهنى و مقدار كوشش و تلاش و دقت در فهم صحيح است. توضيح اين كه:
در مباحث فقهى يكى از مسائلى كه تقريبا همه فقها بدان فتوا مى‏دهند و از وظايف مقلد مى‏شمارند، مساله تقليد از اعلم است. بر اين اساس، گفته مى‏شود فقاهت و تخصص در رشته فقه و استنباط احكام از ديگران داراى فهم و مهارتى بيشتر و از شم فقاهت برترى برخوردار است، تقليد كند. البته ديگر مراجع كه از نظر قوه استنباط در حد آن فقيه اعلم نيستند نيز فقيه و مجتهد هستند؛ لكن در مراتب بعدى قرار دارند. ناگفته نماند فتواى فقها مبنى بر لزوم تقليد از اعلم نيز برخاسته از يك روش عقلايى است. درست مثل رجوع به پزشك متخصصى كه سال‏ها تجربه طبابت دارد و ترجيح آن بر شخصى كه امروز مجوز طبابت گرفته است يك روش عقلايى است و عمل بر خلاف اين روش مورد مذمت عقلا قرار مى‏گيرد. فهم و تشخيص دقايق معارف قرآن، جز در صلاحيت متخصصان و آشنايان به علوم اهل بيت عليهم السلام، كه عمر خويش را در فهم قرآن و معارف دينى صرف كرده‏اند، نمى‏باشد و با توجه به مراتب فهم قرآن و تفسير اين كتاب آسمانى، بديهى است هر قدر امور و نكات مذكور مورد توجه و دقت بيشتر قرار گيرد از ضريب احتمال خطا در تفسير آيات الهى كاسته مى‏شود و به فهم صحيح از اين كتاب آسمانى نزديك‏تر مى‏شويم.
ششمين تذكرى كه توجه خوانندگان را بدان جلب مى‏كنيم لزوم توجه به قراين كلامى و مقامى و شان نزول آيات است. هر چند قرآن كريم براى همه عصرها و نسل‏ها نازل شده است و مخاطب آن مردم همه عصرهايند؛ لكن قراين و شان نزول‏ها و موقعيت‏هاى زمانى و مكانى كه آيات كريمه در آن نازل شده است براى مخاطبان اوليه و مردمان عصر نزول قرآن چنان روشن بوده است كه جاى هيچ گونه ترديد و اختلافى در معنا و تفسير آن باقى نمى‏مانده است. به علاوه اگر آيه‏اى مبهم مى‏نموده، دسترسى مردم به پيامبر صلى الله عليه و آله چندان مشكل نبوده است. اما امروزه با دور شدن از عصر نزول و امكان مخفى شدن بعضى قراين و شان نزول‏ها، ضرورت و لزوم دقت در فهم صحيح از قرآن اهميت مضاعف مى‏يابد.
از طرف ديگر، اطلاع از معانى حقيقى و لغوى الفاظ به كار رفته در قرآن كريم از مسائلى است كه بدون آن، فهم صحيح و تفسير درست قرآن ميسر نيست. ممكن است غفلت از تحول معنايى، كه گاه به مرور زمان در يك لغت رخ مى‏دهد، موجب اشتباه و بدفهمى شود.
براى مثال، معنا و مفهوم كلمه ((تقيه)) براى همگان روشن است. آنچه در فرهنگ عمومى از اين كلمه اراده مى‏شود اين است كه شخصى عقيده و مذهب خود را مخفى كند و چنان وانمود كند كه مخاطب او از عقيده و مذهب واقعى او آگاه نشود. اين، در حالى است كه معناى لغوى تقيه، پرهيزكارى است و در قرآن و نهج‏البلاغه به همين معنا به كار رفته است. هر چند واژه تقيه در قرآن نيست، لكن واژه ((تقاه))، كه مرادف با، تقيه و تقواست در آيه اتقوا الله حق تقاته آمده است.-آل عمران، 102 ?
هر چند قرآن كريم، چنان كه خود مى‏گويد، به زبان روشن و آشكار نازل شده است و هر كس در حد فهم و استعداد خود مى‏تواند از اين كتاب آسمانى بهره‏مند شود؛ لكن توجه به اين نكته ضرورى است كه قرآن از فصيح‏ترين و بليغ‏ترين محسنات كلامى و بيانى برخوردار است و بديهى است كه توجه به نكات مذكور نيز از شرايط اساسى استفاده صحيح و درست از قرآن كريم است.
گاه در قرآن كريم چنين است كه آيه‏اى حكمى را به صورت عام و كلى بيان مى‏كند و در آيه ديگرى محدوده آن حكم را روشن مى‏كند. يا در آيه‏اى حكمى را به صورت مطلق بيان كرده است و از آيه ديگرى قيد و شرط آن استفاده مى‏شود. بيان مطلب از طريق مثال و استفاده از كنايه و استعاره و مجاز و امثال آنها نيز از شيوه‏هايى است كه در قرآن به كار رفته است و چون مخاطب قرآن انسان‏ها هستند و شيوه‏هاى مذكور از محسنات كلام انسانى و عقلايى در بيان مقصود محسوب مى‏شود، قرآن نيز از شيوه‏هاى مذكور به زيباترين نوع ممكن در بيان احكام و معارف خود استفاده مى‏كند. بنابراين، شيوه‏هاى به كار رفته در قرآن همان شيوه‏اى است كه عقلا در بيان مقاصد خويش به كار مى‏گيرند، با اين تفاوت كه نوع و كيفيت استفاده از هنرهاى بيانى كه در قرآن بكار رفته است از نظر مرتبه و زيبايى و شيوايى، با به كارگيرى محسنات مذكور در كلام آدمى قابل مقايسه نيست. دليل اين امر نيز آن است كه قرآن كريم كلام خداى متعال است كه به فصيح‏ترين و بليغ‏ترين بيان پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شده است و اصول فن فصاحت و بلاغت را به بشر آموخته است. اين كتاب، با زيباترين، شيواترين و رساترين بيان مردم را به توحيد و هدايت و تكامل و سعادت فرا خوانده است.
خلاصه و نتيجه مباحث بخش پايانى اين فصل در يك جمله اين است: توجه به نكات و محسنات كلامى به كار رفته در قرآن، در كنار نكات قبلى، از شرايط ضرورى فهم آن است كه عدم توجه به آنها بى شك بدفهمى و تفسير نابجا را در پى خواهد داشت.
با توجه به مطالبى كه در دو فصل قبل بيان شد و در حدى كه هدف كتاب تأمين شود درباره موقعيت و اهميت قرآن و نقش اين كتاب الهى از ديدگاه نهج‏البلاغه در هدايت انسان‏ها به سوى سعادت و كمال توضيحاتى به اختصار داده شد. اكنون اين سوال مطرح مى‏شود كه آيا رعايت مطالب پيش گفته براى استفاده از قرآن كريم و تمسك به ثقل اكبر، اين ميراث بزرگ پيامبر عظيم الشان صلى الله عليه و آله ، كافى است؟ ممكن است گفته شود اگر تمام نكاتى كه در فهم صحيح و برداشت درست از قرآن نقش دارد، رعايت گردد قهرا احكام و معارف قرآن آن گونه كه هست فهميده مى‏شود و فرهنگ جامعه بر اساس رهنمودهاى قرآن كريم شكل مى‏گيرد و مردم در سايه حكومت دينى در پناه قرآن از خطر انحراف مصون مى‏مانند؛ زيرا تمسك به قرآن همان فهم صحيح معارف آن و عمل بر اساس رهنمودهاى قرآنى است. پاسخ مذكور هر چند تا حدودى در هدايت‏گرى‏هاى فردى قرآن درست تلقى مى‏شود؛ لكن تحقق كامل اين مساله در صورتى است كه به نقش بايسته قرآن در سطح كلان نگريسته شود و جايگاه آن در مقابل افكار انحرافى و مهاجمان به فرهنگ دينى مورد توجه قرار گيرد. به نظر مى‏رسد بدون شناخت افكار انحرافى مخالفان قرآن و مقابله با آنها از طريق روشنگرى و بر ملا كردن توطئه‏هاى فرهنگى آنان، حاكم كردن فرهنگ قرآن كريم و هدايت جامعه بر اساس اعتقادات و ارزش‏هاى دينى كار چندان آسانى نباشد. اين نكته‏اى است كه اغلب مورد غفلت قرار مى‏گيرد.
بنابراين به موازات سعى در فهم قرآن و عمل به رهنمودهاى آن، هيچ گاه دشمنان و مخالفان قرآن را نبايد از نظر دور داشت. تمسك به قرآن و حاكميت بخشيدن به اين كتاب آسمانى جز با شناخت تفكرات انحرافى ضد قرآنى و مقابله با آنها امكان‏پذير نيست. حق و باطل همچنان كه در مقام شناخت متضايفند در مقام عمل نيز متضايفند؛ يعنى همان طور كه اگر حق را بشناسيد باطل را نيز خواهيد شناخت و شناخت باطل نيز شما را كمك مى‏كند تا حق را بشناسيد، در مقام عمل نيز حاكميت بخشيدن به قرآن در جامعه بدون شناخت مخالفان و افكار انحرافى آنان و مقابله با توطئه‏ها و شگردهاى شيطانى آنها در تضعيف فرهنگ دينى مردم ممكن نيست. ما در اين زمينه ابتدا سخن حضرت على عليه‏السلام در نهج‏البلاغه را مورد توجه قرار مى‏دهيم آن گاه با بيان راه كارهاى مخالفان قرآن در منحرف كردن افكار جامعه، برآنيم تا با بيان شبهات ملحدين، ذهن عموم مردم و به خصوص طبقه جوان و تحصيل كرده جامعه را با ترفندهاى شيطانى دشمنان آشنا كنيم.
شناخت دشمنان و مخالفان قرآن و فرهنگ دينى از چنان اهميت و حساسيتى برخوردار است كه حضرت على عليه‏السلام مى‏فرمايد:
و اعلموا انكم لن تعرفوا الرشد حتى تعرفوا الذى تركه و لن تاخذوا بميثاق الكتاب حتى تعرفوا الذى نقضه و لن تمسكوا به حتى تعرفوا الذى نبذه فالتمسوا ذلك من عند اهله فانهم عيش العلم و موت الجهل -نهج البلاغه، خطبه 147. ?

بدانيد شما هرگز راه هدايت را نمى‏شناسيد و در آن راه قرار نمى‏گيريد مگر آن كه كسانى كه هدايت الهى را رها كرده‏اند بشناسيد و هرگز به پيمان الهى كه همچنان قرآن كريم است پاى بند نمى‏شويد مگر آن كه پيمان شكنان رإ؛ثث* بشناسيد و هرگز از متمسكان به حبل المتين الهى و پيروان واقعى قرآن محسوب نمى‏شويد مگر آن كه كسانى كه قرآن را كنار گذاشتند و به اين كتاب الهى قرآن پشت كردند، بشناسيد. آن گاه مى‏فرمايد: تفسير و معارف قرآن را از اهل قرآن (اهل بيت) بگيريد؛ زيرا آنها هستند كه علوم و معارف الهى را زنده مى‏كنند و جهل و نادانى را مى‏ميرانند.
اين بيان روشنگرانه حضرت على عليه‏السلام مبنى بر لزوم دشمن‏شناسى و آشنايى با افكار انحرافى و ضرورت معرفى منحرفان، وظيفه عالمان دينى و مبلغان علوم و معارف الهى را مضاعف مى‏كند؛ زيرا زدودن افكار انحرافى و شبهات ملحدان از افكار مردم به خصوص جوانانى كه از نظر علوم و معارف دينى از بنيه علمى كافى برخوردار نيستند، از كارهاى زير بنايى تبليغ و حاكميت بخشيدن به فرهنگ قرآنى و دينى است و بدون آن نمى‏توان انتظار نتيجه مطلوب و بايسته داشت. براى روشن شدن اين مطلب، بحث را در سه بخش شبهات، شگردها و انگيزه‏هاى مخالفان از طرح شبهات پى مى‏گيريم.
هر چند قرآن بزرگ‏ترين نعمتى است كه خداى متعال به بندگانش عطا فرموده و هر چند خود، ضمانت حفظ آن را از دستبرد شياطين و تحريف انسان‏هاى شيطان صفت بر عهده گرفته است؛ لكن اين تمام داستان نيست. شيطان، اين قسم خورده فرزندان آدم، نيز در هر زمان، متناسب با شرايط و روحيات حاكم بر كسانى كه از نظر موقعيت‏هاى اجتماعى قادر به تاثير گذارى بر اذهان مردم هستند، شبهه‏اى در راستاى هواهاى نفسانى آنان بر ايشان القا مى‏كند تا از طريق آنها عموم مردم را به دنبال خود بكشد و از قرآن و دين منحرف نمايد. از آن جا كه قرآن بزرگ‏ترين وسيله نجات و هدايت و سعادت انسان‏هاست، همه آرزو و هدف شيطان جدا كردن مردم از قرآن و دين است. يكى از كارهاى شيطان در اين راه، ترغيب و وسوسه انسان‏هايى است كه مى‏توانند با القاى شبهات پيرامون دين و قرآن، در ايمان و اعتقاد مردم خلل وارد كنند.
فعاليت شيطان و شيطان صفتان در مبارزه با قرآن كريم از همان ابتداى نزول قرآن وجود داشته است. اين فعاليت‏ها از سفارش به پنبه در گوش قرار دادن و ممانعت از شنيدن آيات الهى و تهمت و افترا زدن بر پيامبر شروع شد و امروزه نيز به اشكال ديگرى ادامه دارد و از اين پس نيز ادامه خواهد داشت. در اين زمينه از ذكر جزئيات نحوه مقابله با قرآن در طول تاريخ صرف نظر مى‏كنيم و براى پرهيز از اطناب بحث، با ذكر برخى از شبهه‏هايى كه امروزه در سطح جامعه براى تضعيف فرهنگ دينى و عقايد مذهبى مردم و جوانان مطرح مى‏شود، سعى مى‏كنيم تا اذهان خوانندگان و جوانان را روشن كنيم تا با آگاهى از اين ترفندهاى شيطانى بتوانند با تهاجم فرهنگى دشمنان مقابله كنند.
آن گاه كه شياطين در مبارزه با قرآن، از نابودى و از بين بردن آن مايوس شدند، تصميم گرفتند مردم را از آشنايى با محتواى آن محروم كنند. مخالفان قرآن در طول چندين قرن در ميان مسلمانان و به خصوص در ميان شيعيان چنين تبليغ مى‏كردند كه ما نبايد از قرآن چندان انتظار داشته باشيم؛ زيرا قرآن براى ما قابل فهم نيست و ما از باطن قرآن مطلع نيستيم، بنابر اين نمى‏توان به ظاهر قرآن استناد كرد. آنها با القاى اين فكر كه ما قادر بر فهم قرآن نيستيم سعى مى‏كردند مردم را از استفاده از قرآن محروم كنند و در نتيجه قرآن را از متن زندگى مسلمانان بيرون كنند. در اين بين هر چند احترام ظاهرى به قرآن در شكل قرائت و بوسيدن و مقدس و محترم شمردن آن در ميان مسلمانان رايج بود؛ لكن آنچه هدف دشمنان و مخالفان قرآن است محروم كردن مردم از محتواى قرآن و عمل به رهنمودهاى اين كتاب آسمانى است.
امروزه مدعيان روشن فكرى كه از علوم و معارف اسلامى بهره چندانى ندارند گمراه كننده‏ترين شبهه‏ها و ترفندهاى شيطانى را كه از قرن‏ها پيش در مغرب زمين در باب كتاب‏هاى تحريف شده اديان ديگر مطرح بوده است با نام افكار نو در مجامع فرهنگى و علمى جامعه مطرح مى‏كنند و طبقه در حال تحصيل و تشنه دانش و آگاهى را كه از مبانى افكار باطل و تخيلات شيطانى آنها بى اطلاع هستند تحت تاثير قرار داده، به گمان خود پايه اعتقادى آنها را سست مى‏كنند. غافل از آن كه مردم مسلمان و به خصوص جوانان در حال تحصيل و فرهيختگان تيز هوش مسلمان، به بطلان افكار بى بنيان و عاريتى و دور از منطق و عقل آنان پى خواهند برد. عقايد و افكار و انديشه‏هاى مردم مسلمان و فرهيختگان دين باور مبتنى بر عقل و منطق و برگرفته از علوم پيامبر صلى الله عليه و آله و امامان معصوم عليهم‏السلام است و از آبشخور وحى سرچشمه مى‏گيرد و هر گاه مسلمانى در زمينه‏هاى فكرى و اعتقادى با افكار انحرافى مواجه مى‏شود در صدد برمى آيد تا آن را با عالمان و متخصصان علوم و معارف دينى در ميان بگذارد تا جواب صحيح و منطقى دريافت كند.


next page

fehrest page

back page


 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation