|
|
|
|
|
|
1- روم / 30؛ اين فطرتى است كه خداوند، انسانها را بر آن آفريده ؛ دگرگونىدر آفرينش الهى نيست ؛ اين است آيين محكم و استوار. 2- مدثر / 31؛ و اين قرآن جز هشدار و تذكرى براى تمام انسانها نيست . 3- رجال شيخ طوسى . 4- ناسخ التواريخ ، ج حضرت اميرالمؤ منين ، ص 733. 5- تفسير صافى ، ج 1 / 88. 6- الرحمن / 46. 7- بقره / 249. 8- همان آيه . 9- هشام بن حكم ، ص 85 از نگارنده . 10- نساء / 1. 11- نوح / 1. 12- كشكول بحرانى ، 1 / 106. 13- انعام / 38. 14- زمر / 9. 15- انعام / 160. 16- منهاج الدموع ، 20 بنقل از ابن بابويه (ره ). 17- انعام / 160. 18- ق / 29. 19- صافات / 99. 20- طه / 84. 21- ذاريات / 50. 22- معارج / 4. 23- نساء / 158. 24- فاطر / 10. 25- من لا يحضره الفقيه ، 1 / 224. 26- نور/ 3. 27- نساء / 86. 28- مناقب ابن شهر آشوب ، 4 / 18. 29- نمل / 16. 30- مريم / 5 و 6. 31- نساء / 11. 32- كشف الغمه ، ج 2، ص 37. 33- الرحمن / 29. 34- بقره ، ص 201. 35- سفينة البحار، 1 / 208. 36- تحريم / 6. 37- الميزان ، ج 19، ص 395. 38- طه / 121. 39- انسان / 22. 40- بقره / 35. 41- تحريم / 10. 42- بقره / 260. 43- بحار، 40 / 153. 44- قصص / 21. 45- بقره / 207. 46- ص / 35. 47- نهج البلاغه صبحى صالح ، حكمت 77، ص 480. 48- ناسخ التواريخ ، ج امام سجاد(ع )، ص 15 - بحار الانوار، 46 / 135. 49- كهف / 93. 50- فاطر / 24. 51- انعام / 38. 52- لطائف الطوائف ، ص 419. 53- اعراف / 44. 54- المستطرف ، 1 / 235. 55- فتح / 10. 56- فاطر / 43. 57- بقره / 249. 58- المستطرف ، 1 / 234. 59- فوائد الرضويه ، 282. 60- نساء / 86. 61- انعام / 54. 62- مائده / 55. 63- الغدير، 3 / 162. 64- انعام / 59. 65- مدثر / از 11 - 26. 66- البته ، مراد از وحيد، به فرمايش مرحوم فيض در تفسير صافى (5 / 246)بنابر قولى ، وليد بن مغيره عموى ابوجهل است كه ملقب ، به ((وحيد)) بود. 67- الخزائن / 44. 68- شورى / 23. 69- اسراء / 26. 70- انفال / 41. 71- احزاب / 33. 72- برگرفته از سوگنامه آل محمد، ص 473،بنقل از لهوف سيد بن طاووس ، ص 177. 73- كهف / 110. 74- كافى ، ج 3، ص 69. 75- مائده / 6. 76- بنقل از اعلام قرآن دكتر خزائلى . 77- انعام / 84 و 85. 78- داستانهاى نهج البلاغه ، ص 2 / 14 - شرح نهج البلاغه خوئى ، 13 / 104. 79- قصص / 35. 80- فرقان / 44. 81- قصص / 7. 82- انفال / 41. 83- حشر / 7. 84- بقره / 44. 85- انعام / 149. 86- عيون اخبار الرضا، 2 / 240، عللالشرايع . ((علت شهادت امام رضا(ع ) )). 87- احمد بن حنبل شيبانى ، يكى از چهار اماماهل تسنن است . وى از ايرانيان عرب نژاد است و درسال 241 درگذشت . 88- محمد، (ص ) 22 - 23. 89- منهاج الكرامه از علاّمه حلّى ، ص 95. 90- تابعين ، به كسانى مى گويند كه به محضر پيامبر(ص ) نرسيده اند، ولىبه حضور ياران و اصحاب پيامبر رسيده اند. 91- داستان راستان ، 372 به نقل از سفينة البحار، ماده طوس . 92- آل عمران / 37. 93- مريم / 25. 94- داستانها و نكته هاى برگزيده / 129. 95- شورى / 49. 96- همان ، 23. 97- يس / 63. 98- دانستنيهاى تاريخى ، ص 375. 99- سليمان بن مهران اعمش ، اصلاً اهل دماوند است و در كوفه متولد شده و در همانجاسكنى گزيده است . سليمان شيعه است و علماىاهل تسنن نيز او را ستوده اند. اعمش به لطيفه گوئى معروف است داستانهائى از لطائف اونقل مى شود. اعمش در حدود سال 150 هجرى درگذشته است . ريحانة الادب ، ج / 3 - ص154. 100- زخرف / 13. 101- مومنون / 29. 102- داستانها و نكته هاى برگزيده ، ص 202. 103- فاطر / 1. 104- نمل / 40. 105- ص / 23. 106- انفال / 63. 107- قصص / 7. 108- دانستنيهاى تاريخى ، 73. 109- الرحمن / 41. 110- سجده / 18. 111- و فى الاحتجاج ، روزى امام حسن مجتبى (ع ) به وليد فرمود: ((اى وليد بنعُقبه بخدا قسم من ترا سرزنش نمى كنم كه دشمن على (ع ) هستى ، زيرا موقعى كه توشراب خورده بودى ، هشتاد تازيانه بتو زد و پدر ترا در جنگ بدر كشت و چگونه توعلى را ناسزا نگوئى ؟ زيرا در قرآن على (ع ) را مؤ من و ترا فاسق لقب داد آنجائى كهمى فرمايد: افمن كان مومناً كمن كان فاسقاً لايستوون . و در اين رابطه احاديث بسيارىداريم . كه مقصود از آيه ، على (ع ) و وليد مى باشد. (تفسير صافى ، ص 159، ج 4.) 112- دانستنيهاى تاريخى ، 21. 113- احزاب / 33. 114- فضيل بن عياض ابن مسعود (105 - 187) عارف و زاهد معروف است او اصالتاًاهل طالقان است . در سمرقند ولادت يافت و سپس به منظور كسب حديث به كوفه رفت . وىاز امام ششم (ع ) و سفيان ثورى و ديگران حديث شنيد وفضيل بيش از هشتاد سال عمر كرده و در شهر مكّه درگذشت و همان جا مدفون شد. از وىسخنانى پندآميز در كتابهاى صوفيه نقل شده است ؛ و همچنين شيخ طوسى از وى ضمناصحاب امام ششم نام برده است . 115- حديد / 16. 116- رجال طوسى ، ص 269 و فيات الاعيان ، 3 / 315. 117- بقره / 194. 118- سيره نبوى - 76. 119- عبدالله بن مبارك مروزى ، يكى از فقهاى ايرانى واهل تسنن است . وى اهل مرو بوده و شاگردِ حنيفه و مالك و ثورى مى باشد. او درسال 181 درگذشته است . 120- يس / 58. 121- اعراف / 186. 122- اسراء / 1. 123- مريم / 10. 124- شعراء / 79. 125- نساء / 43. 126- بقره / 187. 127- بقره / 158. 128- بقره / 184. 129- ق / 18. 130- پيامبر اكرم (ص ) فرمود: آن فرشته اى كه خوبيهاى انسان را مى نويسد درطرف راست قرار دارد. آنكه گناهان را ثبت مى كند در طرف چپ انسان قرار دارد و فرشتهدست راست فرمانده طرف چپ است ، اگر انسان كار نيكى انجام دهد فرشته طرف راست آنرا ده برابر مى نويسد، و اگر انسان گناهى مرتكب شود فرشته طرف راست بهديگرى مى گويد: آن معصيت را تا هفت ساعت ننويس ، آن شخص را آزاد بگذار، شايدتوبه كرده و استغفار كند. (تفسير صافى ، ج /5 ص 61.) 131- اسراء / 36. 132- يوسف / 92. 133- بقره / 197. 134- نور / 30. 135- شورى / 30. 136- انبياء / 79. 137- زخرف / 13. 138- لقمان / 19. 139- مزمل / 20. 140- بقره / 269. 141- بقره / 269. 142- نمل / 40. 143- مائده / 101. 144- كهف / 46. 145- نحل / 16. 146- نساء / 125. 147- نساء / 164. 148- مريم / 12. 149- كهف / 19. 150- حاقه / 24. 151- جمعه / 4. 152- المستطرف ، ج / 1، 129. گفتنى است نظير چنين داستانى را مؤ رخين شيعهنقل كرده اند و آن را به فضّه خادمه ، خدمتگزار حضرت فاطمه (س ) نسبت داده اند. 153- اعراف / 32. 154- حق و باطل ، ص 151. اعيان الشيعه ، 10 / 226. 155- انفال / 2. 156- عدل الهى ، 251 - 252. 157- طه / 131. 158- مومنون / 51. 159- يعنى شخص مكلف و عاقل و عالم به حكم و موضوع ، اگر شراب بخورد، درنوبت اول و دوم تمام بدن او را، (غير از عورت ) برهنه مى كنند و هشتاد تازيانه به اومى زنند و در نوبت سوم و يا چهارم حدّ او كشتن است . و اگر در ماه رمضان باشد، حاكمشرع ، چيزى هم اضافه مى كند، زيرا حرمت ما خدا را شكسته است و در روايتى فرمود:بيست تازيان اضافه مى كند. (وسائل الشيعه ، باب حدود - حد مسكر 29 / 233). چنانكهامام على اميرالمؤ منين (ع )، به نجاشى شاعر، هشتاد تازيانه شرعى اجرا كردند. سپسبيست تازيانه ديگر افزودند؛ زيرا در ماه رمضان شراب خورده بود.وسائل الشيعه 28 / 232. 160- نور / 16. 161- حجرات / 12. 162- برگرفته از بزم ايران ، ص 211. 163- فرقان / 11 - 14. 164- زمر / 53. 165- معراج السعاده . 166- حسن بن يوسف بن على بن مطهّر حلّى ، معروف به علاّمه حلّى ، يكى از چهرههاى درخشان و از اركان مهمّ مذهب اماميه مى باشد. وى در فقه واصول و كلام و منطق و فلسفه و رجال و غيره كتاب نوشته است . در حدود صد كتاب ازآثار خطى يا چاپى او شناخته شده كه بعضى از آنها (مانند تذكره الفقهاء) بهتنهائى در اثبات نبوغ او كافى است . علاّمه كتب زيادى در فقه دارد كه غالب آنها همانند:كتابهاى محقق حلّى در زمانهاى بعد از او از طرف فقهاء شرح و حاشيه شده است . كتبمعروف فقهى علامه ، عبارت است از: ارشاد، تبصره المتعلمين ، قواعد، تحرير، تذكرةالفقهاء، مختلف الشيعه ، منتهى ، علاّمه اساتيد زيادى داشته است . در فقه شاگرد دائىخود، محقق حلّى و در فلسفه و منطق ، شاگرد خواجه نصيرالدين طوسى بوده است ، فقهعامّه را، نزد علماى اهل تسنن تحصيل كرده است . علاّمه درسال 648 متولد شده و در سال 726 در سن 78 سالگى درگذشته است . 167- بقره / 156 و 157. 168- روضات الجنات ، 284 / 2. 169- در يكى از كتابهاى معتبر اهل سنت از پيامبر اكرم (ص ) چنين روايت شده : ((لاتصلوا علىَّ الصلوة البتراء)) فقالوا: ((و ما الصلوة البتراء؟))قال : ((تقولون : اللّهم صلّ على محمد و تمسكون ،بل قولوا اللهم صل على محمد و على آل محمد.)) يعنى درود ناقص بر من نفرستيد. گفتند:درود بدون دنباله و ناقص چيست ؟ فرمود: اينكه بگوئيد:خداوندا بر محمد درود فرست وساكت شويد، بلكه بگوئيد: خداوندا بر محمد وآل محمد درود فرست . (مقدمه الاتقان ، ص 17. الصّواعق المحرقه ، 78.) 170- احزاب / 55. 171- يس / 4 - 1. 172- صافات / 79. 173- صافات / 109. 174- صافات / 120. 175- صافات / 130. 176- عيون اخبار الرضا(ع )، ج 1 / 185، تفسير صافى ، 4 / 124. 177- انبياء / 7. 178- طلاق / 10. 179- عيون اخبار الرضا(ع )، 1 / 187. 180- حجاج ابن يوسف ، يكى از ستمگران خونخوار روزگار است . او مدت بيستسال ، از طرف خلفاى بنى اميه با نهايت ستمگرى و قساوت ، در شهر كوفه بر عراق وايران حكومت مى كرد. اين مرد سنگدل و شقى تشنه خون مخالفين بود. بهترين اوقاتزندگى او لحظه اى بود كه محكومى را جلو چشمش ، به فجيعترين وضع ، بهقتل برسانند و او از مشاهده آن لذت ببرد! حجاج گذشته از انسانهايى كه بقتل رسانده بود، بعد از مرگش ، پنجاه هزار مرد و سىهزار زن را در زندان او يافتند. زندان او محوّطه وسيع و بى سقفى بود كه ديوار ازاطراف كشيده بودند، هرگاه يكى از زندانيان ، مى خواست از گرماى كشنده به سايهديوار پناه ببرد، نگهبانان سنگدل با سنگ و آجر او را از آنجا مى راندند، تا همچنان درآفتاب سوزان بسر برد و شكنجه شود. حجاج ، از دشمنان سرسخت اميرالمؤ منين على (ع ) بود، و گروه بسيارى از شيعيان آنحضرت را بقتل رساند. از جمله آنها، كميل بن زياد، قنبر غلام على (ع ) و سعيد ابن جبير مىباشد. 181- سعيد بن جبير فقيه و مفسر بزرگ شيعه كه در مورد تفسير قرآن كتابىنوشته است . و از خواص ياران امام سجّاد(ع ) مى باشد.او با ايمانى قوى و روحى باعظمت ، ارادت خالصانه خويش را به خاندان پيامبر نشان داد و در اين راه چنان استقامتىبه خرج داد كه دشمنان سنگدل و بيرحم خاندان عصمت را حيرت زده كرد. او تا آخرينقطره خون خويش ، از حريم ولايت دفاع كرد و در عبادت بجائى رسيد كه مستجاب الدعوهشد؛ چنانكه وقتى حجاج مى خواست او را به شهادت برساند رو به آسمان كرده و گفت :((خدايا بعد از من حجاج را به قتل هيچيك از بندگان خود، مسلط نكن .)) و براى همين بودكه پانزده روز نكشيد كه حجاج به درك واصل شد. 182- ((سعيد)) يعنى خوشبخت و ((شقى ))مقابل آنست و ((جُبَيْر)) يعنى تسكين يافته و ((كسير))مقابل آن است . 183- انعام / 79. 184- بقره / 115. 185- طه / 55. 186- منهاج الدموع ، ص 150. 187- انعام / 44. 188- الذى ضرب بسيفين و طعن برمحين و صلى القبلتين و هاجر الهجرتين و لميكفر بالله طرفة عين ، انا مولى صالح المؤ منين و نور المجاهدين و وارث النبيين ويعسوب المسلمين و لسان رسول رب العالمين . 189- منهاج الدموع ، ص 116، بنقل از منتخب التواريخ . 190- ثوبان ، مولى رسول (ص )، يكنّى ابوعبدالله من اصحاب النبى (ص )،(معجم رجال الحديث - 4 / 321). 191- نساء / 69. 192- نكته هاى برگزيده ، 204. 193- حج / 35. 194- در مورد شرح حال يونس ابن عبدالرحمن ، به كتابهاىرجال و يا به مقاله نگارنده - در ماهنامه كوثر، خرداد، 77- مراجعه شود. 195- معجم رجال الحديث ، 11 / 160. 196- ناپلئون بناپارت (1769 - 1821) امپراطور فرانسه ، متولد آژاكسيو، دومينفرزند شارل بناپارت ميباشد. وى در سال 1804، با 7 ميليون راى به امپراطورىفرانسه رسيد و در سال 1815 در واترلو شكست خورد و تا آخر عمرش در سينت هلنزندانى بود. (اطلاعات عمومى شكيباپور، 436.) 197- اسراء / 9. 198- برگرفته از راهنماى سعادت ، ص 479. 199- عمرو ليث صفّارى بعد از برادرش يعقوب ، درسال 265 به رهبرى سلسله صفاريان رسيد و در نواحى غزنين ، نيشابور خراسان وسيستان حكومت كرد او مطيع خليفه عباسى نبود و خليفه از ترس حمله او به بغداد بينعمروليث و امير اسماعيل سامانى اختلاف ايجاد كرده و در جنگى كه درسال 287 در حوالى بلخ ميان آن دو در گرفت ، صفاريان شكست خوردند و عمروليث بهاسارت در آمد و به بغداد فرستاده شد و دو سال بعد در زندان بغداد بدستور خليفهبقتل رسيد. 200- نمل / 34.
|
|
|
|
|
|
|
|