سخن ناشر با تاءسيس ((مركز فرهنگى درسهايى از قرآن )) درسال 75، تاءليفات حجّت الاسلام والمسلمين محسن قرائتى كه به صورت پراكندهتوسط ناشران محترم چاپ و منتشر مى گرديد، جهت تصحيح وتكميل در اختيار اين مركز واقع شد و بحمداللّه همه آنها خصوصا مجلّدات اوّليه ((تفسيرنور)) پس از بازبينى و ويراستارى در مسير نشر قرار گرفت . كتاب ((يكصد و چهاده نكته درباره نماز)) نيز كه بارها توسط ستاد اقامه نماز به چاپرسيده است ، پس از طىّ مراحلِ بازنگرى ، تكميل مطالب و پاورقى ها و ويراستارىنهايى ، توسط اين مركز منتشر مى گردد. اميد كه خوانندگان گرامى ما را از پيشنهادات و نظرات خود بهره مند نموده و مطالب خودرا به نشانى : تهران - صندوق پستى 586 / 14185 ارسال نمايند. پيام حضرت آيت اللّه خامنه اى رهبرمعظم انقلاب اسلامى به اوّلين اجلاس ((اقامهنماز)) بسم اللّه الرّحمن الرّحيم تشكيل مجمعى از صاحب نظران براى ((اقامه نماز)) يكى از شايسته ترين و ضرورىترين كارهائى است كه بايد در جمهورى اسلامى صورت مى گرفت . زيرا بر پاداشتننماز، نخستين ثمره و نشانه ى حكومت صالحان است . و در رتبه ى بعد از آن است كهنوبت به ((زكوة )) به مثابه تنظيم مالى جامعه و ريشه كن كردن فقر، ونيز امر بهمعروف ونهى از منكر يعنى سوق دادن به نيكى ها وبازداشتن از بدى ها مى رسد. الذين ان مكناهم فى الارض اقامواالصلوة و اتوا الزكوة و امروا بالمعروف و نهواعن المنكر... اقامه نماز فقط اين نيست كه صالحان ، خود نماز بگذارند، اين چيزى نيست كه برتشكيل حكومت الهى متوقّف باشد، بلكه بايد اين ستون دين در جامعه ، به پا داشته شودو همه كس با رازها و اشاره هاى آن آشنا و از بركات آن برخوردار گردد، درخشش معنويّتو صفاىِ ذكر الهى همه آفاق جامعه را روشن و مصفّا كند و تن ها و جان ها با هم به نمازبشتابند و در پناه آن طماءنينه و استحكام يابند. نماز، ركن اصلى دين است و بايد اصلى ترين جايگاه را در زندگى مردم داشته باشد.حيات طيّبه انسان در سايه حاكميّت دين خدا، وقتىحاصل خواهد شد كه انسانها دلِ خود را با يادِ خدا زنده نگهدارند و به كمك آن بتوانند باهمه جاذبه هاى شرّ و فساد مبارزه كنند و همه بُت ها را بشكنند و دستتطاول همه شيطان هاى درونى و بُرونى را از وجود خود قطع كنند. اين ذكر و حضوردائمى فقط به بركت نماز حاصل مى شود. و نماز در حقيقت پشتوانه مستحكم و ذخيره تمامنشدنى در مبارزه ئى است كه آدمى با شيطان نفس خود كه او را به پَستى و زَبونى مىكشد، و شيطان هاى قدرت كه با زَر و زُور، او را وادار به ذلّت و تسليم مى كنند، هميشهو در همه حال دارد. هيچ وسيله ئى مستحكم تر و دائمى تر از نماز براى ارتباط ميان انسان با خدا نيست ،مبتدى ترين انسانها رابطه خود با خدا را بوسيله نماز آغاز مى كنند. برجسته تريناولياى خدا نيز، بهشت خلوت انس خود با محبوب را در نماز مى جويند. اين گنجينه ذكر وراز را هرگز پايانى نيست و هر كه با آن بيشتر آشنا شود جلوه و درخشش بيشترى در آنمى يابد. كلمات و اذكار نماز، هر يك خلاصه ئى است كه به بخشى از معارف دين اشاره مى كند وبطور مكرّر و پى در پى آن را به ياد نمازگزار مى آورد. نمازى كه با تدبّر درمعانى ، و بدون سَهو و غِفلت گزارده شود، انسان را روزبروز با معارف الهى آشناترو به آن دلبسته تر مى سازد. نورانيّت نماز، و رازها و رمزهاى آن و درس هائى كه در آن گنجانيده شده ، و اثر آن درساختن فرد و جامعه چندان نيست كه بشود در مقالى كوتاه از آن سخن گفت بلكه چنان نيستكه بيخبرى چون من بتواند از اعماق آن خبرى آورد. آنچه من با قلم قاصر و معرفت ناچيز خود مى گويم آن است كه مردم ما و جامعه ما، وبخصوص جوانان ما كه اكنون بار امانت سنگينى را بر دوش گرفته اند بايد نماز رامنبع قدرتى لايزال بدانند و در برابر جبهه ئى كه امروز پيش روى ماست ، ما را بهتكيه گاه مستحكم ذكر خدا و اميد و اعتماد به او، بيش از هميشه و بيش از همه ، محتاج مىسازد، و نماز آن سرچشمه جوشانى است كه اين اميد و اعتماد و قدرت معنوى را به ما مىبخشد. نماز با حضور و با توجّه ، نمازى كه از ياد و ذكر سرشار است ، نمازى كه آدمى در آنبا خداى خود سخن مى گويد و به او دل مى سپارد، نمازى كه والاترين معارف اسلام راپيوسته به انسان مى آموزد، چنين نمازى انسان را از پوچى و بى هدفى و ضعف مى رهاندو اُفق زندگى را در چشمش روشن مى سازد و به او همّت و اراده و هدف مى بخشد، و دلِ اورا از ميل به كجروى و گناه و پستى نجات مى دهد. از اين رو است كه نماز در همه حالات ،حتّى در ميدان نبرد و در سخت ترين آزمايش هاى زندگى ، اولويّت خود را از دست نمى دهد. انسان هميشه به نماز مُحتاج است ، و در عرصه هاى خطر، محتاج تر. حقيقت آن است كه در كار معرفى نماز كوتاهى هاى زيادى شده است . و نتيجه آنكه نمازهنوز جايگاه شايسته خود را، حتّى در نظام اسلامى ما، بدست نياورده است . اين مسئوليّتسنگين ، بر دوش دانشوران و آشنايان به معارف اسلامى است كه نماز را به همهبخصوص به نسل جوان بهتر بشناسانند، از كودك دبستانى تا پژوهشگر دوره هاىعالى ، هر يك فراخور ذهن و معرفت خود، مى توانند در راه شناختن نماز و رازهاى آن قدمهائى بردارند، و با ناشناخته هائى آشنا شوند. حتّى عُرفاى بزرگ نيز، براىسالكان وادى معرفت اَسرارالصّلوة نوشته و آموخته اند، يعنى اعماق اين اقيانوس همچنانناشناخته و پيمودنى است . در جامعه ى ما فصل مُهمّى بايد در مُعرّفى نماز در همه سطوح گشوده شود. رسانه ها وبخصوص صدا و سيما با شيوه هاى گوناگون نماز را معرّفى و يادآورى كنند. همه جا وهميشه در راديو و تلويزيون ، نماز در اولويّت گذاشته شود، و شُوق ايمان و عَطَشِ يادِخدا در دلها پديد آيد. در كلاس هاى دروسِ دينى مدارس و دانشگاهها درس نماز جايگاه خودرا بازيابد. و سخنان سنجيده و افكار بلند در بازشناسى نماز، فراهم و در معرض ذهنودل دانشجويان و دانش آموزان گذاشته شود. فلسفه نماز و تحليل رازها و رمزهاى آن ، با زبان هنر در معرض ديد همگان قرار گيردتا هر كس بقدر ظرفيّت خود از آن مُتمتّع گردد، كتاب ها و جزوه ها در سطوح مختلف و ازديدگاه هاى گوناگون به وسيله مُحقّقان و عالمان به سِلْكِ تحرير در آيد، و مايهكارهاى هنرى و ادبى گردد. فَصلى نيز بايد براى آسان كردن انجام نماز گشوده شود. در همه مراكز عمومى ،مدارس ، دانشگاه ها، كارخانه ها، سربازخانه ها، فرودگاهها، ايستگاه هاى قطار، اداراتدولتى و امثال آن ، جايگاه هاى مناسبى براى نماز پيش بينى شود. مساجد و نمازخانه هاپاكيزه و مرتّب و رغبت انگيز باشد. نماز در وقت فضيلت و به جماعت گزارده شود. درهر محيطى برجستگان و بزرگان آن بر ديگران پيشقدم شوند و عملا اعتنا به نماز رابه ديگران بياموزانند و خلاصه در همه جا حركت به سمت نماز و شتافتن به نمازمحسوس باشد. با اين مقدّمات ، به خواست خداوند متعال و با توجّهات وادعيه ى زاكيه ى حضرت ولىاللّه الاعظم روحى فداه كشور و جامعه ما به هدف هاى والاى نماز نزديك مى شود و ازبركات آن بهره مى گيرد. در پايان لازم مى دانم از فراهم آورندگان اين مجمع و همه كسانى كه با وقوف براهميّت نماز، در راه اقامه آن تلاش مى كنند، مخصوصا از جناب حجة الاسلام آقاى قرائتىكه دلسوزانه و عاشقانه در اين راه گام برمى دارند صميمانه تشكّر كنم وقبول حضرت حقّ تعالى را براى اين كوشش هاى مخلصانه مسئلت نمايم . والسلام عليكم و رحمة اللّه ((سيد على خامنه اى 16/7/1370 مقدّمه مؤ لّف بسم اللّه الرّحمن الرّحيم الحمدللّه الذى جعل الصلوة قربانكل تقىّ وجعلها علَم دينه ووجه دينه و احد اركان دينه والصّلوة والسّلام على المصلّين مناوّل الدهر الى آخره سيّما افضلهم محمّد صلّى اللّه عليه و آله وعلى اوصيائه سيّما اوّلهمعلىّبن ابيطالب الذى قتل فى حال صلوته وآخرهم المهدىّ الّذى يصلّى المسيح خلفه يومظهوره والسلام على عباداللّه الصالحين الّذين ان مكنّاهم فى الارض اقاموا الصلوة . خداوند را شكر مى كنم كه اين پنجمين جزوه اى است كه درباره نماز مى نويسم . يكى درسطح كلاس هاى ابتدايى و يكى در سطح راهنمايى و سومى در سطح دبيرستان و چهارمىبراى كسانى كه حوصله بيشترى دارند. خداوند را شكر كه توفيق نداى نماز را به ماداد و با همكارى همه برادران در سال هفتاد، در حدود هشتاد درصد مدارس راهنمايى ودبيرستانى كشور بدون اجبار نماز جماعت بر پا شد. در اين حركت ، مقام معظم رهبرى پيام مهمّى دادند و رياست محترم جمهورى و هيئت وزرا ومعاونان به خصوص مسئولين آموزش و پرورش و امور تربيتى و مسئولين تبليغات وصدا و سيما و جمعى از شعرا و تجار و عدّه زيادى از طلاب و فضلا در اين حركت مقدّس كههيچ انگيزه اى جز رضاى خداوند در آن نبود شركت كردند و همكارى واستقبال خوبى از سوى نسل نو نسبت به نماز جماعت شد، بخصوص كه مى ديدند بعضىاز ائمه محترم جمعه در طول هفته هر روز به يكى از مدارس رفته و نماز ظهر را بهنحوى كه با حوصله و زمان سازگار باشد اقامه كردند. رشد و سرعت و استقبال از جماعت ، پا را از مدارس كه مورد نظر بود فراتر و بهپادگانها كشيد و نمازخانه هاى پادگانها پُر شد، بخصوص كه مى ديدند مسئولينبالاى نيروهاى نظامى و انتظامى عاشقانه شركت مى كنند. بعضى از وزارتخانه ها وكارخانه ها و شركت ها هنگام اذان به جنب و جوش تازه اى افتادند و اين بخاطر ايمان خودمردم و آمادگى و زمينه هاى قبلى و بودن انگيزه معنوى و تلاش عمومى بدون بازى هاىسياسى و مشاهده آثار و بركات اين كار بود. ايناستقبال نياز به آگاهى هائى فراتر از چند كتاب و جزوه دارد. در سال هفتاد، مساءله نماز در راءس گفتگوها قرار گرفت و در تمام استان ها و بسيارى ازشهرستان ها سمينار نماز برگزار شد كه دست اندركار اين حركت ، آموزش و پرورش باهمكارى ائمّه جمعه ، و فرمانداران ، استانداران و سازمان تبليغات اسلامى و طلاب وفضلا و صدا و سيما و حمايت هاى مردمى بود. يكسال گذشت ولى اين حركت مى بايست از دور نيفتد. من به عنوان يك طلبه بار ديگرمشمول لطف الهى قرار گرفتم و اين جزوه را كهشامل صد و چهارده نكته از قرآن و حديث درباره نماز است و جز چند نكته آن بقيه در كتابهايم نبوده ، خدمت همه عزيزان عرضه مى كنم . اين نكاتى است كه درسال هفتاد در لابلاى سخنرانى ها، و مراجعاتى كه به قرآن داشته ام پيدا كرده ام ، ولىدر نظر دارم اگر خداوند توفيقم دهد تا هزار نكته در چند مجلّد بنويسم . ولى مگر اسرارنماز در هزار نكته تمام مى شود؟! محسن قرائتى نماز در تمام اديان بوده است قبل از حضرت محمد صلّى اللّه عليه و آله در آئين حضرت عيسى هم نماز بوده كه قرآن اززبان او نقل مى كند كه خداوند مرا به نماز سفارش كرده است : ((واوصانىبالصلوة ))(1) وقبل از او موسى بوده كه خداوند به او خطاب مى كند: ((اقم الصلوة لذكرى ))(2) وقبل از موسى پدر زن او حضرت شعيب بوده كه نماز داشته است : ((يا شعيباصلاتك تاءمرك ))(3) و قبل از همه آنها ابراهيم بوده كه از خداوند براىخود و ذريّه اش توفيق اقامه نماز را مى خواند: ((ربّ اجعلنى مقيم الصلوة و منذريّتى ))(4) و اين لقمان است كه به فرزندش مى گويد: ((يا بنىّ اقم الصلوة و اءمربالمعروف و انه عن المنكر))(5) پسر من نماز را بپا دار و امر به معروف و نهى از منكر كن . جالب آن است كه معمولا در كنار نماز سفارش به زكات مى شود ولى از آنجا كه نوجوانمعمولا پول ندارد، در اين آيه در كنار نماز به جاى زكات به امر به معروف ونهى ازمنكرسفارش شده است . هيچ عبادتى به اندازه نماز تبليغات ندارد در هر شبانه روز پنج نماز واجب داريم ودر هرنمازى سفارش به اذان واقامه شده است . دراين دو نداى آسمانى جمعا: بيست مرتبه ((حىّ على الصلوة )) بيست مرتبه ((حىّ على الفلاح )) بيست مرتبه ((حىّ على خيرالعمل )) و ده مرتبه ((قد قامت الصّلوة )) مى گوئيم . با توجّه به اينكه مراد از ((فلاح )) و ((خيرالعمل )) در اذان همان نماز است ، هر مسلمانىدر هر شبانه روز هفتاد مرتبه با كلمه ((حىّ)) به خود و ديگران ، تلقين شتاب به سوىنماز مى كند و براى انجام هيچ عبادتى اين همه هياهو و تشويق وارد نشده است . بهخصوص كه سفارش شده اذان را بلند بگوئيد و با صداى زيبا بگوئيد. اذان ، شكستن سكوت است ، اذان ، يك دوره ايدئولوژى و تفكّرات ناب اسلامى است ، اذان ، سرود مذهبى است با عباراتى كوتاه و پرمحتوا، اذان ، هشدار به غافلان است ، اذان ، نشانه باز بودن جوّ مذهبى است و اذان ، نشانه حياتمعنوى است . نماز در راءس همه عبادات است در ايام ويژه مثل شب قدر، اعياد اسلامى ، و هر شب و روزى كه داراى فضليت و ارزشى استو براى آن دعا و مراسمى مخصوص وارد شده است ،مثل شب مبعث ، شب ميلاد پيامبر، شب جمعه ، معمولا نمازهاى مخصوصى هم وارد شده است .شايد نتوان ايّام مقدّسى را پيدا كرد كه در آن برنامه نماز نباشد. نماز پر تنوّع ترين عبادت است اگر جهاد وحج چند نوع است ، ولى نماز صدها نوع است . با يك نگاه ساده به كتاب مفاتيح الجنان علاّمه محدّث حاج شيخ عباس قمى ، مى توانانواع نمازهاى مستحبّى را كه براى مكان و زمان هاى خاص وارد شده است ، مرور نمود كهالبتّه در يك كتاب مستقل به نام ((نمازهاى مستحبّى )) جمع آورى و عرضه گرديده است . نماز و هجرت حضرت ابراهيم مى گويد: خداوندا! ذريّه خودم را در منطقه خشك و بى آب و گياه قرار دادم ، پروردگارا! براى اقامهنماز. (( ربّنا انّى اسكنت من ذريّتى بواد غير ذى زرع ربّنا ليقيمواالصلوة))(6) آرى ، ابراهيم براى اقامه نماز به مكه آمد، تا كعبه را به عنوان قبله نمازگزارانتجديد بنا كند، و سپس مردم را به حج دعوت نمود، گويا نماز به سوى كعبه ، بيش ازطواف به دور كعبه ، در نظر ابراهيم جلوه كرده است ! ترك جلسه به خاطر نماز يكى از اديانى كه نامشان در قرآن آمده ، ((صابئين )) هستند كه به حضرت يحيى گرايشدارند وبراى ستارگان تاءثيرى قائلند. نماز و مراسم ويژه اى دارند و هنوز درخوزستان گروهى از آنان هستند. اين فرقه ، رهبرى دانشمند ولى مغرور داشتند كه بارها با امام رضا عليه السّلام گفتگوكرد، ولى زير بار نمى رفت . در يكى از جلسات ، امام رضا عليه السّلام استدلالى كرد كه او تسليم شد و گفت : اكنونروح من نرم شده حاضرم مكتب تو را بپذيرم ، ناگهان صداى اذان بلند شد، امام رضاعليه السّلام جلسه را ترك كرد، مردم گفتند: فرصت حساسى است ، چنين فرصتى پيشنمى آيد، امام فرمود: اوّل نماز! او كه اين تعهّد را از امام ديد، علاقه اش بيشتر شد. بعد از نماز گفتگويش راتكميل كرد و ايمان آورد.(7) نماز اوّل وقت وسط جنگ ابن عباس مى ديد كه حضرت على عليه السّلام گاهى در وسط جنگ به آسمان نگاه مىكند. جلو آمد و پرسيد: چرا به آسمان نگاه مى كنيد؟ حضرت فرمود: براى اينكه نماز اوّل وقت از دستم نرود. گفت : الا ن شما در حال جنگ هستيد. حضرت فرمود: از نماز اوّل وقت نبايد غفلت شود، حتّى در ميدان جنگ .(8) آنجا كه خواب از مناجات بهتر است روزى رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله نماز صبح را با جماعت خواندند، ولى ديدندامروز على عليه السّلام به مسجد نيامده است . حضرت ، در خانه على رفتند و پرسيدندچرا او در جماعت شركت نكرده است ؟! فاطمه عليها السّلام گفت : على ديشب تا صبح مناجات داشت و صبح از خستگى نمازش رادر منزل خواند. حضرت فرمود: به او بگوئيد به جاى مناجات طولانى مقدارى بخوابد ولى نماز جماعتصبح را از دست ندهد. آرى ، خوابى كه مقدّمه جماعت باشد، بهتر از مناجاتى است كهحال جماعت را از بين ببرد. نماز در جلو چشم مردم نه در خفا امام حسين عليه السّلام روز دوّم محرم وارد كربلا و روز دهم شهيد شد. بنابراين مدّت اقامتحضرت هشت روز بود و مسافرى كه كمتر از ده روز بماند نمازش شكسته است . نماز دو ركعتى دو دقيقه بيشتر طول نمى كشد، به خصوص در هنگام خطر، امام حسين عليهالسّلام نيز روز عاشورا بارها به خيمه ها رفت و آمد داشت و مى توانست نماز ظهرش را درخيمه بخواند، ولى بنا داشت در معركه بخواند. دو نفر از يارانش جلو نماز حضرتايستادند و سى تير را به جان خريدند، ولى نماز آشكارا برگزار شد نه در خيمه . آرى ، به صحنه كشاندن نماز يك ارزش است . نبايد درهتل ها، شركت ها، پارك ها، فرودگاه ها، خيابان ها و رستوران ها، نمازخانه در گوشهباشد، بلكه بايد در بهترين مكان و در جلو چشم ديگران نماز اقامه شود، زيرا هر چه ازجلوه دين كم شود، به جلوه فساد اضافه خواهد شد. اگر كاسب ها اوّل وقت كنار مغازه خود اذان بگويند، مشتريان بد حجاب ، خودشان را جمعتر خواهند كرد. بانى ، معمار ومهندس مسجد بايد اهل نمازباشد در آيه هيجده سوره توبه مى خوانيم : ((انّما يعمر مساجد اللّه من آمن باللّهواليوم الاخر و اقام الصلوة )) فقط كسانى حقّ تعمير و آباد كردن مساجد رادارند كه علاوه بر داشتن ايمان به خدا و روز جزا،اهل اقامه نماز باشند. نااهلان حقّ تعمير مساجد را ندارند، زيرا تعمير مسجد يك عنوان مقدّس است . در حديث مى خوانيم : اگر ظالمى مسجد مى سازد شما به او كمك نكنيد. تحريم شراب و قمار به خاطر حفظ نماز است با اينكه شراب و قمار مفاسد جسمى ، روحى و اجتماعى فراوانىبدنبال دارد، امّا قرآن درباره آثار اين دو مى فرمايد: (( و يصدّكم عن ذكراللّه و عن الصلوة ))(9) اينها ميان شما كينهايجاد مى كند و شما را از ياد خداوند و نماز باز مى دارد. در اين آيه از ميان دهها خطر و ضررى كه شراب دارد، روى ضرر اجتماعى ومعنوى آن تكيهشده است . ضرر اجتماعى پيدا شدن كينه وضرر معنوى غفلت از ياد خدا و نماز. توجّه به نماز فرزندان و ذرّيه قرآن ، دعاهاى بسيارى را از حضرت ابراهيم نقل نموده است . امّا تنها در دو مورد، آنحضرت براى نسل و ذرّيه اش دعا نموده است ، يكى رهبرى امّت و ديگرى اقامه نماز، كهمى فرمايد: (( ربّ اجعلنى مقيم الصلوة و من ذريّتى ))(10) پروردگارا! من و ذريّه ام را از به پا دارندگان نماز قرار ده . جالب اين است كه حضرت تنها به دعا قناعت نكرد و براى رسيدن به اين آرزو قيام وهجرت كرد، آوارگى هائى را به جان خريد تا نماز را به پا داشت . اوّلين وظيفه حكومت اسلامى اقامه نماز است (( الّذين ان مكنّاهم فى الارض اقاموا الصلوة ))(11) مسلمانان ، آنانند كه چون قدرت را بدست گيرند اوّلين كارشان اقامه نماز است . خدا نكند فكر مديرعامل ما فقط به سوددهى كارخانه و فكر دانشگاه ما پرورش متخصصّوفكر دولت ما فقط توليد وتوزيع باشد، كه اوّلين وظيفه مسئولان حكومت اسلامى اقامهنماز است ، هم با شركت خودشان و هم با تشويق همه جانبه مردم . نماز تعطيلى ندارد (( و اوصانى بالصلوة والزكاة ما دمت حيّا))(12) هر يك از دستورات اسلامى ممكن است به دليلىتعطيل شود. مثلا جهاد براى بيمار و نابينا واجب نيست ، روزه بر مريض واجب نيست ، خمس وزكات و حج ، بر طبقه محروم واجب نيست ، امّا تنها عبادتى كه بر همه افراد و اقشار جامعهاز مرد و زن ، فقير و غنى ، سالم و بيمار واجب است ، نماز است كه تا لحظه مرگ حتّى يكروز قابل تعطيل شدن نيست . (گرچه براى زن ها در هر ماه برنامه خاصّى وجود دارد) نماز همراه با مردم دارى (( قولوا للناس حسنا و اقيموا الصلوة ))(13) با مردم خوب سخن بگوييد و نماز را به پا داريد. با سخن و برخورد خوب مى توانيم عملا نماز را تبليغ كنيم و بدانيم كسانى كه بااخلاق و سيره پيامبر صلّى اللّه عليه و آله مسلمان شده اند بيش از كسانى هستند كه بااستدلال عقلى مسلمان شده اند. حتّى با كفّارى كه انسان جدال و بحث مى كند، بايد به طور نيكوجدال كند، يعنى اوّل خوبى هاى آنان را بپذيرد و بعد نقطه نظرات خود را بيان كند. نماز، اوّلين واجب بعد از ايمان به خدا ((الّذين يؤ منون بالغيب و يقيمون الصلوة ))(14) در ابتداى قرآن و آغاز سوره بقره ، بعد از ايمان به غيب كهشامل ايمان به خداوند و معاد و فرشتگان است ، اوّليناصل عملى كه مورد توجّه قرار گرفته ، مسئله اقامه نماز است . نماز، مقدّم بر كسب و كار ((رجال لا تلهيهم تجارة ولا بيع عن ذكر اللّه ))(15) قرآن از كسانى كه هنگام اذان ، كار و كسب را رها مى كنند ستايش كرده است . به خصوص در روز جمعه سفارش شده كه معامله را رها كنيد: ((و ذرواالبيع ))وپس از پايان نماز جمعه ، به سراغ كار و درآمد برويد: ((فانتشروافى الارض وابتغوا من فضل اللّه ))(16) رئيس جمهور شهيد ايران مرحوم رجائى مى فرمود: به نماز نگوئيد كار دارم ، به كاربگوئيد نماز دارم . مردم و نماز با همه اهميّتى كه نماز در نزد خداوند و اوليا دارد، امّا برخورد مردم با آن متفاوت است : الف : عدّه اى ايمان ندارند ونماز نمى خوانند: ((فلا صدّق و لاصلّى))(17) ب : عدّه اى مانع نماز ديگران مى شوند: ((ارايت الذى ينهى عبدا اذا صلّى))(18) در شاءن نزول آيه آمده است كه ابوجهل تصميم گرفت هنگامى كه پيامبر براى نماز بهسجده مى رود با لگد، گردن حضرت را در هم بشكند. مردم او را ديدند كه رفت ولىمنصرف شد. گفتند: چرا چنين نكردى ؟! گفت : چون خواستم چنين كنم ، خندقى از آتش ديدم كه در پيش روى من شعله ور شد.(19) ج : عدّه اى نماز را مسخره مى كنند: ((و اذا ناديتم الى الصلوة اتخذوهاهزوا))(20) د: عدّه اى بى نشاط نماز مى خوانند: ((واذا قاموا الى الصلوة قاموا كُسالى))(21) ه : عدّه اى گاهى مى خوانند و گاهى نمى خوانند: ((فويل للمصلّين الّذينهم عن صلوتهم ساهون ))(22) و: عدّه اى به خاطر رسيدن به دنيا، از نماز كم مى گذارند: ((و اذا راءوا تجارةاو لهوا انفضّوا اليها و تركوك قائما))(23) هرگاه لهو و تجارتى ديدندبه سوى آن روانه شده و تو را در حالى كه به خواندن خطبه نماز ايستاده اى وامىگذارند. اين آيه اشاره به ماجرائى است كه پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آلهمشغول خواندن خطبه هاى نماز جمعه بود كه كاروانى تازه وارد، براى فروش اجناس خودشروع به طبل زدن كردند. مردم از پاى سخن پيامبر بلند شده و به سراغ تجارت ومعامله رفتند و حضرت را تنها گذاشتند. نذر براى نماز بعضى فرزند خود را نذر خدمت در مسجد مى كنند. مادر مريم گفت : ((نَذرتُ لك مافى بَطنى مُحرّرا))(24) خدايا! من نذر كردم كه فرزندم را براى خدمت در بيت المقدّس از هر كار معاف و آزادش كنمتا با فراغت كامل در بيت المقدّس خادم باشد. لكن همين كه فرزند متولّد شد و ديد دختراست ، گفت : خدايا! من دختر آوردم و دختر نمى تواندمثل پسر به راحتى خادم باشد. ولى به هر حال به نذرشعمل كرد، و مريم خادم مسجد شد. توجّه به نماز در خانواده ((وامر اهلك بالصلوة واصطبر عليها))(25) اوّلين مسئوليّت انسان بعد از خودش ، خانواده اوست ، ولى از آنجا كه همسر وفرزندانسان گاهى سرسختى نشان مى دهند، انسان بايد استقامت كند وبه شيوه هاى مختلف آنانرا به سوى دين و نماز دعوت كند، نه آنكه اگر چند بار گفت و اثر نكرد آنان را رهاكند. نماز در حكومت علوى حضرت على عليه السّلام به مالك اشتر مى فرمايد:((واجعل افضل اوقاتك للصلوة ))(26) بهترين وقت خودت را براى نمازقرار بده . و بدان ارزش تمام كارهاى تو تابع نماز تو است : ((واعلم انّ جميع اعمالك تبع لصلوتك )) دعوت عملى به نماز امر به معروف و دعوت به سوى حقّ، يكى از وظايف هر مسلمانى است و نماز بهترينمعروف و كار نيك است . اين دعوت ، هم با زبان مى شود و هم با عمل . اگر چهره هاى بارز در صفاوّل قرار گيرند، اگر مردم هنگام رفتن به مسجد لباس خوب و بوى خوش مصرف كنند واگر نماز، ساده و سريع برگزار شود، اين خود يك تشويق عملى براى اقامه نماز است. اگر مثل ابراهيم عليه السّلام و اسماعيل عليه السّلام براى نمازگزاران خانه خدا راتطهير مى كنند، پس بايد بدانيم كه اگر شخصيّت هاى مهم ،مسئول اقامه نماز باشند در دعوت مردم بسيار مؤ ثّر است . نماز، جهاد، شهادت بعضى براى اقامه نماز كتك ها خوردند، مثل انقلابيون در زندان شاه و اسرا. بعضى تير خوردند مثل زُهير كه روزعاشورا جلو امام حسين ايستاد تا امام نمازش رابخواند. بعضى در راه نماز شهيد شدند، مثل شهداى محراب : آية اللّه اشرفى اصفهانى ، دستغيب ،صدوقى ، مدنى و قاضى طباطبائى . وبعضى در حال نماز شهيد شدند مثل على بن ابيطالب عليهما السّلام . ترك نماز و دوزخ در قيامت بارها ميان اهل بهشت و اهل دوزخ گفتگو رخ مى دهد كه قرآن برخى از آنها را بيانفرموده است . در يكى از آن صحنه ها، اهل بهشت از مجرمان مى پرسند: چه عاملى شما را بهدوزخ روانه كرد؟ آنها چهار عامل را مى شمرند، كه اوّلين آنها پايبند نبودن به نماز است : ((لم نك من المصلّين ))(27) نماز، كليد قبولى تمام عبادات در اهميّت نماز، همين بس كه در روايات مى خوانيم : اگر نماز،قبول شود، عبادات ديگر هم قبول مى شود، ولى اگر نماز مردود شود، كارهاى ديگر هم ردّخواهد شد.(28) پيوند پذيرش عبادات ديگر به قبولى نماز، نقش كليدى آن را نشان مى دهد. مثل آنكه اگر پليس ، از شما گواهينامه رانندگى بخواهد، شما هر مدرك و كارتشناسايى معتبر ديگرى هم ارائه دهيد، پذيرفته نيست . مجوّز رانندگى ، داشتن گواهينامهاست ، و بدون آن ، تمام مدارك ، بى اثر خواهد بود. در قيامت نيز مجوّز عبور از صراط، اقامه نماز است وبدون آن هيچ عبادتىقبول نمى شود. نماز، اوّلين كلام و آخرين وصيّت در بعضى روايات مى خوانيم كه نماز، هم اوّلين سفارش انبيا بوده (29) و هم آخرينوصيّت اوليا.(30) در تاريخ زندگى امام صادق آمده است كه حضرت در آخرين لحظه هاى عمر مبارك خود چشمباز كرده و فرمود: تمام بستگانم را جمع كنيد و سپس فرمود: شفاعت ما شامل كسانى كه نسبت به نماز سهل انگارى كنند نخواهد شد.(31) نماز، وسيله آزمايش خود در حديث مى خوانيم كه هر كس مى خواهد بداند مقام و ارزش او نزد خداوند چگونه است ،ببيند كه خداوند نزد او چه مقامى دارد.(32) اگر اذان نماز نزد تو بزرگ و محترم بود،تو نيز نزد خداوند احترام دارى و اگر نسبت به انجام فرمان او بى تفاوت بودى ، مقام وارزشى نزد او ندارى و همچنين اگر نماز ترا از فساد و فحشا بازداشت نشانه تاءثير وقبولى نماز است . نماز اوّلين سؤ ال در قيامت در حديث مى خوانيم اوّلين چيزى كه در قيامت مورد سؤال و حساب قرار مى گيرد نماز است .(33) آرى ، اوّلين واجب بر هر مكلّفى قبل از روزه و خمس و زكات و حج و... نماز است و طبيعىاست كه در قيامت نيز در اوّلين فرصت ، از اوّلين تكليف سؤال شود. نماز ياد خداست خداوند به حضرت موسى مى فرمايد: ((اقم الصلوة لذكرى ))(34)براى ياد من نماز به پا دار. نماز، ذكرى است زبانى وقلبى ، با روشى مخصوص و شيوه اى ابتكارى كه اعضاىبدن از موى سر تا نوك پا در آن نقش دارند. هنگام وضو، هم روى سر را مسح مى كنيم وهم روى پا را، هنگام سجده هم پيشانى بر زمين نهاده مى شود هم انگشت پا، درطول نماز هم زبان ذكر او مى گويد هم دل به ياد اوست . چشم ها بايد خاشع باشد، كمردر ركوع خم شود، دست ها هنگام گفتن ((اللّه اكبر)) بالا بيايد، گردن ، صاف ودر ركوعكشيده شود، به هر حال در نماز همه اعضا به نحوى در خدمت ياد خدا هستند. نماز و تشكّر يكى از اسرار نماز، تشكّر از ولى نعمت است ، قرآن مى فرمايد: ((واعبدوا ربّكمالّذى خلقكم والّذين من قبلكم ))(35) عبادت كنيد پروردگارى را كه شما و نياكان شما را آفريد، هستى شما و همه از اوست . در سوره كوثر مى خوانيم : ((انّا اعطيناك الكوثر فصلّ)) ما به تو((كوثر)) داديم ، خير زياد عطا كرديم پس نماز بخوان . يعنى به شكرانه عطاياى مانماز به پا دار. نماز بهترين نوع شكرگزارى است كه شيوه آن را خداوند بيان فرموده و تمام انبيا واوليا هم آن شيوه را به كار بسته اند. نماز تشكّرى است عملى ، زبانى ، دائمى وسازنده . نماز و قيامت مردم نسبت به رستاخيز و معاد، چند دسته هستند: 1- گروهى به قيامت شك دارند: ((ان كنتم فى ريب من البعث ))(36) 2- گروهى به قيامت گمان دارند: ((يظنّون انّهم ملاقوا اللّه ))(37) 3- گروهى به قيامت يقين دارند: ((و بالاخرة هم يوقنون ))(38) 4- گروهى منكر قيامت هستند: ((و كنا نكذب بيوم الدّين ))(39) 5 - گروهى ايمان دارند ولى فراموش مى كنند: ((نسوا يوم الحساب))(40) قرآن براى رفع شك استدلال كرده و از مؤ منين وگمان دارندگان ستايش كرده است و ازمنكران ، برهان خواسته كه دليل انكار شما چيست ؟ و براى گروه پنجم دائما تذكّراتىداده كه انسان فراموش نكند. نماز، هم شك زدايى مى كند و هم غفلت ها را به ((ياد))تبديل مى سازد. در نماز با گفتن ((مالك يوم الدّين )) در هر شبانهروز حداقل ده بار، انسان مسئله قيامت را به خود تلقين مى كند و تذكّر مى دهد. نماز و راه يابى ما در هر نماز با گفتن ((اهدنا الصرط المستقيم )) از خداوند راهمستقيم را مى خواهيم . انسان هر لحظه فكر تازه اى دارد، دوستان و دشمنان ، نزديكان و بيگانگان ، طاغوت ها ووسوسه گران وشياطين نيز با تلقين و تشويق و تهديد و تبليغ ، براى انسان طرحهائى را دارند و برنامه ريزى هائى مى كنند كه انسان جز با امداد الهى هرگز نمىتواند در ميان اين همه راه كه از هوسها مايه مى گيرد، نجات يابد و راه مستقيم رابپيمايد. ((اهدنا الصراط المستقيم )) ، را مستقيم : راه خدا و اولياى خداست . راهى است كه از هرگونه خطا و انحراف دور است . راهى است كه ترسيم كننده آن مرا دوست دارد و نيازم را مى داند. راهى است كه به بهشت منتهى مى شود. راهى است كه با فطرت سالم هماهنگ است . راهى است كه اگر در آن راه بميرم شهيد محسوب مى شوم . راهى است كه از عالم بالا و بالاتر از علم ماست . راهى است كه انسان در آن دچار شك وپشيمانى نمى شود. راهى است از همه راه ها صاف تر، نزديك تر و روشن تر. وبالاخره راه مستقيم ، راه انبيا، شهدا، صالحان وصديّقين است . اينها نشانه هاى راه حقّ ومستقيم است كه شناخت آنمشكل و دقيق است وحركت وپايدارى در آن نياز به امداد الهى دارد. نماز، جنگ با شيطان است همه ما با كلمه محراب آشنا هستيم ، اين كلمه در قرآن نيز درباره محلّ نماز زكريّا عليهالسّلام آمده است . (( هو قائم يصلّى فى المحراب ))(41) محراب در لغت يعنى محلّ حرب وجنگ ، پس نماز وحضور در محرابِ عبادت ، قيام براى جنگبا ابليس است . اگر انسان هر روز چند بار در محلى قرار بگيرد كه نامشمحل جنگ باشد، جنگ با هوس ها و شيطان ها و طاغوت ها، القاى اين كلمه چه تاءثيرى درفرد و جامعه دارد؟ بگذريم كه امروز به خاطر فرهنگ غلط، محراب ها را تزيين مى كنندوگل بوته هاى كاشى كارى ها، صحنه را درست به عكس كرده وبه جاى فرار شيطانجولانگاه او قرار داده است . روزى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله به فاطمه عليها السّلام فرمود: اين پرده را از جلو ديد من بردار، زيرا گلِ روى اين پارچه ، درحال نماز توجّه مرا از بين مى برد. ولى ما امروز مبلغ سنگينى خرج مى كنيم تا محراب را با انواع كاشى تزيين كنيم . نمىدانم چرا به اسم شعائر مذهبى و هنر معمارى ، از متن اسلام دور مى شويم ؟ اسلام هر چهعميق ولى بى آلايش معرفى شود جاذبه بيشترى خواهد داشت . ما با اين همه تزيينات چندنفر را به مسجد جذب كرده ايم و اگر بودجه اين تشريفات را صرف نيازهاى ضرورىجوانان كنيم چقدر جذب خواهيم كرد؟ نماز و توحيد ((انّنى انا اللّه لااله الاّ انا فاعبدنى واقم الصلوة لذكرى ))(42) رابطه نماز و توحيد بسيار نزديك است ، توحيد ما را به سوى نماز مى كشاند و نمازروح توحيد ما را زنده مى كند. نماز با تكبير آغاز مى شود و در هر ركعت بعد از پايانسوره ، قبل و بعد از ركوع و هر سجده و در پايان هر نماز، مستحب است اللّه اكبر بگوئيم. در ذكر ركوع و سجود، سبحان اللّه مى گوئيم و در ركعت سوم وچهارم ((لااله الا اللّه ))مى گوئيم كه همه مايه صيقل دادن روح توحيد و جلوه دادن روح ايمان است . بريدن از نماز، زمينه گرايش به مفاسد ((فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصلوة واتّبعوا الشهوات ))(43) پس از انبيا گروهى جانشين آنها شدند كه نماز را ضايع كردند و از شهوات پيروىنمودند. اين آيه ، ابتدا ضايع شدن نماز را مطرح كرده و سپس در دام شهوات قرار گرفتن را.چون نماز ريسمان ارتباط با خداست ، همين كه پاره شد، افتادن در وادى تباهى حتمى است، همچون گسستن بند تسبيح ، كه همه دانه ها در اثر آن پخش و گم مى شوند. جهاد تا شهادت براى حفظ نمازخانه ديگر اديان در آيه 40 سوره حج مى خوانيم : ((ولولا دفع اللّه الناس بعضهم ببعض لهدّمت صوامع و بيع و صلوات و مساجديذكر فيها اسم اللّه )) اگر مؤ منان دست به اسلحه نبرند و جلو مفسدين رابا قدرت و جنگ نگيرند، تمام نمازخانه ها و عبادتگاه هاى يهوديان و مسيحيان و مسلمانانخراب مى شود. صَوامع ، جمع صُومعه ، به مكان عبادت در بيرون شهر (دِير) گفته مى شود كه براىزُهّاد ساخته مى شد. بِيَع جمع بيعة ، محل عبادت نصارى است كه همان كليسا و كِنيسه است. صلوات ، جمع صلوة ، محل عبادت يهوديان است كه بعضى آن را معرّب ثلوثا در زبانعبرى دانسته اند و مسجد محل عبادت مسلمين است . به هر حال بايد به قيمت خون دادن ، از مكان نماز و عبادات حفاظت كرد. طهارت و سلامت قلب همان گونه كه براى انجام نماز، طهارت ظاهرى ، در قالب وضو وغسل و تيمم ، شرط است ، قبول و پذيرفته شدن نماز نيز، به طهارت باطنى نياز دارد. بارها قرآن به پاكى دلاشاره كرده است . گاهى مى فرمايد: تنها قلب سليم به درگاه خداوند راه دارد. قلبىاست كه در آن شك و شرك وجود نداشته باشد. به هر حال ، نماز نيز همانند قرآن كريم ظاهرى دارد و باطنى و آنچه ما انجام مى دهيماگر درست باشد ظاهر نماز است كه بايد سكّوى پرواز به باطن آن باشد. نمازى بر اساس معرفت و عشق . نمازى برخاسته از اخلاص و محبّت . نمازى با حال خشوع . نمازى دور از غرور و عُجب و ريا. نمازى سازنده و محرّك . نمازى از قلبى بى هوى و بى مرض . نمازى كه پرتوى از آن را فهميديم و نوشتيم و گفتيم ، ولى لياقت خواندن يك ركعت آنرا نويسنده در تمام عمرش پيدا نكرده است . نماز و صداقت كسى كه ديگرى را دوست دارد سخن گفتن با او را هم دوست دارد. آنها كه با زبان ، مدّعىخداخواهى و خدادوستى اند، ولى علاقه اى به نماز ندارند در ادّعاى خود صداقت ندارند.نماز ملاك و ميزان مقدار تعهّدى است كه انسان در اظهارات خود دارد. به هميندليل نماز منافق همچون ساير اعمالش همراه با صداقت نيست . نماز و نيّت علاوه بر حضور قلب و خشوع در نماز كه سفارش اسلام و از علامات مؤ من است و اهميّت آنتا آنجاست كه اگر نمازى با توجّه خوانده نشودقبول نمى شود و از نماز همان مقدارى مورد قبول است كه با حضور قلب باشد، ولى بااين همه اسلام سفارش كرده كه نماز با بهترين لباس از نظر پاكى و نو بودن ، همراهبا عطر و وقار و آرامش انجام گيرد، تا جائى كه بعضى به امام سجاد عليه السّلام كهبه سوى مسجد مى رفت ، گفتند: گويا منزل عروس مى روى ! امام فرمود: ملاقات باخالق زيبائى ها دارم . به خصوص زنان خوب است به هر نحو خود را براى نماز بيارايند، به اين معنا كهزيورهايى گرچه ساده و اندك هنگام نماز با خود داشته باشند. نماز، يك معامله پُر سود خداوند مى فرمايد: ((فاذكرونى اَذكركم ))(44) شما مرا ياد كنيدمن هم شما را ياد مى كنم . ياد ما براى خدا سودى ندارد، ولى ياد او از ما، لطفش را نصيب ما مى فرمايد، لغزش ما رامى بخشد، دعاى ما را مى پذيرد، مشكل ما را حل مى كند، لطف او براى ما بى نهايت ارزشدارد. پس در نماز كه ياد خدا مى كنيم ، كالاى پرارزشى را گرفته ايم . نماز و آرامش تنها مشكلى كه دنياى علم وصنعت امروز آن را حل نكرده ،مشكل آرامش روحى است . هر روز آمار بيمارى هاى روانى ، و مصرف قرص اعصاب زياد مىشود. هيچ چيز به انسان آرامش نمى دهد جز ياد خدا و ايمان و اُنس و عشق وتوكّل به او. آرى نماز ياد خداست و فقط با ياد خدا دل ها آرامش مى يابد. افرادى را مى شناسيم كه داراى قدرت ، مال و علم هستند، امّا آرامش لازم را ندارند. درمقابل ، افرادى تهيدست هستند كه به خاطر ايمان به سرچشمه هستى داراى قلبى آرامند،ديد و بينش و اعتقاد خاصّى دارند كه حوادث تلخ و شيرين را مى پذيرند و براى آنهاتحليل منطقى دارند. آرى با ياد خداوند دل ها آرام مى گيرد و بهترين ياد خدا همان نماز است ، كمبود امروز بشرعلم و تخصصّ نيست ، بلكه دل آرام است . نه فرعون ها و ابرقدرت هادل آرام دارند، نه قارون ها، و نه ابولهب ها، و نه منافقان چند چهره . تنها رهبرى را كه ما در زمان خودمان داراى دل آرام ديديم ، حضرت امام خمينى قدّس سرّهبود كه روز 12 بهمن 57 وقتى در هواپيما نشست تا به ايران بيايد، خبرنگار از اوپرسيد چه احساسى داريد؟ فرمود: هيچ . با اينكه هنوز نظام شاهنشاهى سرِ پا بود و احتمال سرنگونى هواپيما داده مى شد. در وصيّت نامه خود نيز نوشت من با قلبى آرام به سوى خدا مى روم . ايندل آرام از زور و پول و مقام نيست ، از پيوند با خداست كه بهترين نوع آن نماز است . نماز، يعنى ايمان بعد از حدود 15 سال كه مسلمانان به سوى بيت المقدّس نماز مى خواندند، وقتى بهدلائلى قبله به سوى كعبه تغيير كرد، سؤ الى براى مسلمانان پيش آمد كه نمازهاى قبلىما چه حكمى دارد؟ اين مسئله را از پيامبر پرسيدند. آيه نازل شد كه نمازهاى قبلى شما صحيح است و خداوند پاداش نمازهاى شما را ضايعنمى كند. لكن آيه اى كه نازل شد اين بود: ((وماكان اللّه ليضيع ايمانكم ))(45)خداوند ايمان شما را ضايع نمى كند. يعنى به جاى اينكه بگويد: نمازهايتان ازبين نرفته و صحيح است ، مى فرمايد: ايمانتان ضايع نشده ، كه اين تعبير نشان دهندهآن است كه نماز يعنى ايمان و ترك نماز يعنى ترك ايمان . نماز و بزرگى خداوند اوّلين كلمه واجب در نماز ((الله اكبر)) است و كسى كه خداوند نزدشبزرگ شد، همه چيز را كوچك خواهد ديد. كسانى كه سوار هواپيما مى شوند، همين طور كه بالا مى روند خانه هاى بزرگ ومحلّه هاو شهرها نزد آنان كوچك مى شود و هر چه پرواز بالاتر باشد، زمين كوچك تر جلوه خواهدكرد. كسى هم كه خداوند نزد او بزرگ شود، ديگر طاغوت ها و قدرت ها ومال و مقام ها نزد او ارزش نخواهد داشت . حضرت امير عليه السّلام در بيان صفات متّقين مى فرمايد: ((عظم الخالق فى اعينهم فصغر مادون ذلك فى انفسهم ))(46) چون خداوند در چشم مؤ منين بزرگ شد، غير او هر چه و هركس باشد كوچك جلوه خواهد كرد.اگر دنيا نزد ما كم ارزش شد وابستگى ما به آن كم مى شود و قهرا براىمال و مقام آن اين همه جنايت و خلاف مرتكب نمى شويم . از سخنان امام خمينى قدّس سرّه اين بود كه ((آمريكا هيچ غلطى نمى تواند بكند.)) اين يكتهديد تو خالى و شعار نيست ، كسى كه يك عمر باور داشته كه خدا بزرگ است ، آمريكانزدش كوچك جلوه مى كند و هر حادثه اى پيش او ساده است . حضرت زينب كبرى عليها السّلام عصر عاشورا گفت : ((ربّناتقبّل منّا هذا القليل )) خداوندا! اين اندك را از ما بپذير. حادثه كربلا و شهادت امام حسين عليه السّلام بسيار بزرگ بود، ولى كسى كه خدا رابزرگ ببيند آن حادثه را هم كوچك مى بيند. و در پاسخ حاكم ستمگر بنى اميّه كه پرسيد در كربلا چه ديديد؟ فرمود: ((ماراءيت الاّ جميلا)) من جز زيبائى چيزى نديدم . آرى در ديد عارفان ، تمام كارهاى خداوند حكيمانه وزيباست .
|