نتيجه كنترل غضب ! مردى به حضور پيامبر(ص ) آمد و عرض كرد: (اىرسول خدا نصيحتى به من بياموز!) حضرت عيسى (ع ) كه برنامه سياحت و بيابان گردى ، از دستورهاى دينش بود، دريكى از سياحتهاى خود، يكى از دوستانش كه قد كوتاه بود و همواه در كنار حضرت عيس (ع) ديده مى شد، به همراه عيسى (ع ) به راه افتاد، تا باهم به دريا رسيدند، عيسى (ع )با يقين خالص و راستين گفت : بسم الله ، سپس روى آب حركت كرد، بى آنكه غرق شود. عمربن زيد مى گويد: به امام صادق (ع ) عرض كردم : (من غذاهاى خوب مى خورم ، وبوى خوش مى بويم ، بر مركب چالاك سوار مى گردم ، و به دنبالم نوكرم مى آيد، آيادر چنين كارهايى چيزى از جباريت و گرسنگى وجود دارد؟). (پس از آنكه حضرت يوسف (ع ) فرماندار مصر شد، و به مقام شكوهمند زمامدارى رسيد،پدرش حضرت يعقوب (ع ) پير شده بود و سالها دورى و فراغ يوسف (ع ) راتحمل كرده بود) تا اينكه حضرت يعقوب (ع ) (پس از سالها فراغ ) بر يوسف (ع ) واردگرديد، يوسف (ع ) در آن هنگام ، سوار بر مركب بود، شكوه پادشاهى ، باعث شد، كهبه احترام پدر پياده نشد، (و اين ترك اولى را كه نسبت به او خلاف بزرگ بود، براثر غرور فرمانروائى انجام داد). امام صدق (ع ) فرمود: يكى از علماء نزد عابدى رفت و از او پرسيد: (نماز خواندنتچگونه و چقدر است ؟) امام باقر(ع ) يا امام صادق (ع ) فرمود: دو مرد وارد مسجد شدند، يكى از آنها عابد بود، وديگرى گنهكار بود، وقتى كه از مسجد بيرون آمدند مرد گنهكار، مؤ من راستين بيرون آمد،ولى مرد عابد، فاسق و گنهكار، خارج شد، از اين رو كه عابد وقتى وارد مسجد شد، بهعبادت خود مى باليد، و در انديشه خود به عبادتش مغرور بود، ولى گنهكار در فكرپشيمانى از گناه و طلب آمرزش گناهانش از خدا بود. حضرت موسى (ع ) در جائى نشسته بود، ناگاه ابليس (پدر شيطانها) كه كلاه رنگارنگبر سر داشت نزد موسى (ع ) آمد، وقتى كه نزديك شد كلاه خود را (به عنوان احترام ) ازسر برداشت ، و مؤ دبانه نزد موسى (ع ) ايستاد. روزى حضرت عيسى (ع ) همراه حواريون (اصحاب نزديك خود) در سير و سياحت خود، بهروستائى رسيد، ديد اهل آن روستا و پرندگان و حيوانات آن ، همه به طور عمومى مردهاند، فرمود: (معلوم است كه اينها به عذاب عمومى الهى كشته شده اند، اگر آنها بهتدريج مرده بودند، همديگر را به خاك مى سپردند). امام صادق (ع ) دوستى داشت كه همواره ملازم آن حضرت بود، روزى آن دوست همراه امامصادق (ع ) در بازار كفاشها عبور مى كرد، و پشت سرش ، غلامى ازاهل سند (يكى از ايالتهاى هند آن روز) مى آمد، ناگاه آن دوست به عقب نگاه كرد و غلام رانديد، تا سه بار به پشت سر نگاه كرد و غلام را نديد، بار چهارم وقتى كه او را ديدبه او گفت : (اى زنا زاده ! كجا بودى ؟) در بنى اسرائيل ، مردى بود سه سال ، شب و روز دعا مى كرد كه خداوند پسرى به اوعنايت فرمايد، دعايش مستجاب نشد، او وقتى كه چنين ديد در مناجات خو عرض كرد: سماعه مى گويد: به حضور امام صادق (ع ) رفتم ، آن حضرت بدون مقدمه فرمود: (اينچه درگيرى است كه بين تو و ساربانت پديد آمده است ؟! حتما پرهيز از اينكه بد زبانو ناسزاگو و لعنت كننده باشى !). يكى از افراد (لاابالى كه به گفته بعضى (عُيَيْنة بن حصن فزارى ) يكى ازسران شرور عرب ) به در خانه رسول خدا(ص ) آمد و اجازه خواست تا به محضر آنحضرت برسد. عقبة بن بشير اسدى به حضور امام باقر(ع ) آمد و گفت : (من عقبه پسر بشير اسدىهستم ، و از خاندان شريف و بزرگى مى باشم !) مردى به حضور پيامبر(ص ) آمد و گفت : (اىرسول خدا! من فلان پسر، پسر...هستم ) تا نه نفر از پدران خود را بر شمرد، و بهوجود آنها افتخار كرد. (يكى از پيامبران از طرف خدا به ميان قومى فرستاده شد، آن قوم شاهى ستمگر داشتندكه با سركشى و طغيان خود، خون بى گناهان را مى ريخت واموال مردم را چپاول مى كرد) دو نفر مرد در مورد كشمكشى كه در معامله اى داشتند براى داورى نزد امام صادق (ع ) آمدند،و حرفهاى خود را زدند. پيامبر(ص ) فرمود: در شب معراج ، هنگامى كه خداوند مرا به آسمانها سير داد، از پشتپرده عالم معنى ، به من آنچه خواست توسطجبرئيل وحى كرد، و بدون واسطه با من سخن گفت ، تا اينكه به من فرمود: امام رضا(ع ) فرمود: در زمان بنى اسرائيل (در عصر يوش وصى حضرت موسى عليهالسلام ) چهر نفر مؤ من زندگى مى كردند، سه نفر از آنها روزى در خانه يكى از آنهاجلسه داشتند، چهارمين مؤ من كه مستمند و ناتوان (مثلا به نام حميد) بود به سوى آن خانهاى كه آنها جلسه داشتند آمد، و در خانه را زد، غلام صاحب خانه بيرون آمد. روزى ، اصحاب به گرد پيامبر(ص ) اجتماع كرده بودند، آن حضرت به آنها رو كرد وفرمود: (آيا از بدترين افراد شما خبر ندهم ؟) روزى امام رضا(ع ) (يا امام هادى عليه السلام ) ابو هاشم جعفرى (يكى از اصحاببرجسته امامان ) را ديد و به او فرمود: امام باقر(ع ) فرمود: پدرم امام سجاد(ع ) به من فرمود: يكى از شيعيان به نام (مسعدة ) به حضور امام صادق (ع ) آمد و پرسيد: (چرا شمازناكار را به عنوان كافر معرفى نمى كنيد، ولى ترك كننده نماز را كافر (معنوى ) مىناميد؟، و دليل اين تفاوت چيست ؟ (يكى از جنگهاى بزرگ عصر پيامبر اسلام (ص ) كه درسال هشتم هجرت ، به دنبال فتح مكه ، واقع شد، (جنگ حنين ) بود، كه در سرزمين(حنين ) (بين مكه و طائف ) رخ داد، مسلمانان به رهبرى پيامبر(ص ) پيروز شدند وغنائم بسيار، به دست مسلمانان افتاد، پيامبر(ص ) در سرزمين (جعرانه ) (محلى بينمكه و مدينه ) به تقسيم آن غنائم پرداختند آن حضرت براى جذب قلوب تازه مسلمانان(مانند ابوسفيان و امثال او) غنائم بسيار به آنها داد، تا آنجا كه بعضى اعتراض كردند،مثلا در تاريخ آمده : يكى از اصحاب ، عرض كرد: (اىرسول خدا! به عيينه و اقرع ، غنائم جنگى زيادى عطا كردى ، ولى بهجعيل بن سراقه چندان نداديد؟) سلام بن مستنير مى گويد: در محضر امام باقر(ع ) بودم ، حمران بن اعين (يكى ازشاگردان معروف امام باقر) وارد شد، و چند سؤال كرد و از امام جواب شنيد، هنگامى كه حمران خواست خداحافظى كند، به امام باقر(ع )عرض كرد: (وقتى كه ما در محضر شما هستم ، (محضر ملكوتى و بيانات قدسى شماباعث مى شود كه ) دلهاى ما نرم گردد، و جانهاى ما (از نداشتن ) اين دنيا، آرامش يابد،ثروتهائى كه در دست مردم است ، به نظر ما خوار و پست ، جلوه كند، ولى وقتى كه ازنزد شما بيرون مى رويم و با مردم به داد و ستد و تجارت ، سرگرم مى گرديم ،حال ما عوض مى شود و به دنيا علاقه مند مى شويم ، و از معنويات دور مى گرديم )(اين تغيير حال چيست ؟) يكى از مسلمانان به حضور پيامبر(ص ) آمد و گفت : (هلاك شدم !). حضرت دانيال از پيامبران بنى اسرائيل بود، و در عصر حضرت داود مى زيست خداوند بهحضرت داود(ع ) وحى كرد: نزد بنده ام دانيال برو و به او ازقول من بگو: (هنگامى كه شيطان آزاد شد كه در دنيا باقى بماند، چون از ناحيه حضرت آدم (ع ) (بهخاطر سجده نكردن او) از درگاه خدا رانده شد، تمام دشمنى و كينه خود را متوجه آدم كرد، ومانند خون در رگهاى انسان ، تسلط يافت تا او را گمراه كند، آدم (ع ) را در بهشت بهترك اولى واداشت ، و در نتيجه آدم (ع ) از بهشت رانده شد، و سر انجام آدم (ع ) توبهكرد و توبه اش پذيرفته شد، هنگام توبه ) آدم (ع ) به خدا عرض كرد:(پروردگارا! شيطان را بر من مسلط كردى ، و مانند خون (كه در رگهايم جارى است ) اورا بر من چيره كردى ، بنابراين براى من نيز (در برابر شيطان ) چيزى (امتيازى ) قراربده ).
|