بخش های کتاب
آيات 3 - 1 سوره انعام 3.بيان اينكه سوره انعام مكى و داراى سياق واحد مى باشد،ونقل اقوالى در مورد اينكه بعضى آيات اين سوره مدنى استثناى خداى تعالى در سه آيه اول سوره انعام متضمن اشاره به معارفى است كهمادهاساسى شريعت مى باشندجهت و سبب جمع آوردن (ظلمات ) و مفرد آوردن (نور) در جمله :(وجعل الظلمات و النور) معناى (اجل )وجوهى كه در بيان مراد از دو قسم اجل در آيه (ثم قضى اجلاواجل مسمى عنده ) ذكر شده است .بحث روايتىرواياتى درباره فضيلت سوره مباركه انعامرواياتى در بيان مراد از اجل معلق و اجل مسمىآيات 11 - 4 سوره انعام .دو وجه در مراد كفار از درخواست نزول ملائكه .چگونه انسان در عين علم به چيزى در آن چيز گمراه مى شود؟چون در دنيا دار اختيار است و دعوت الهى متوجه انسان مختاراسترسول بايد يكى از خود مردم باشد نه از ملائكه .توجيه اغلب مفسرين در خصوص اين آيه و نقد توجيه آنآيات 18 - 12 سوره انعام .اقامه برهان بر معاد با استناد به مالكيت مطلقهخداوندمتعال و رحمت او.توضيحى در مورد (سميع ) و (عليم ) بودن خداى سبحان .عواملپيدايش مرام بت پرستى .احتياج عليه بت پرستان با بهره جستن از منطق خودشان .معناى (قاهر)بودن خداى سبحان و فرق آن با قهر و غلبه موجودات بر يكديگر.آيات 20 - 19 سوره انعام .انذار و تخويف ، در دعوت نبوت مؤ ثرتر از تبشير و تطميع بوده است .جمله : (لا نذركم به و من بلغ ) شاهد بر ابدى و جهانى بودن رسالت پيامبراسلام(ص ) مى باشد.بحث روايتى . 54.بيان روايتى از امام رضا عليه السلام درباره سه مذهب و مسلك مردم در توحيد.رواياتى در ذيل جمله : (و من بلغ ) و دربارهمعرفتاهل كتاب نسبت به پيامبر اسلام (ص ).آيات 32 - 21 سوره انعام .توضيح اينكه افترا زننده بر خداى عزوجل و تكذيب كننده آيات او از هر ظالمى ظالمتراست .قول به جواز شفاعت پيغمبر (ص ) و ائمة معصومين (ع ) و اولياء الله شرك نيست .معناى (فلاح ).توضيح اينكه : ظالمان (فلاح ) نمى يابند و به آرزوها و اهداف خود نمى رسند(انهلا يفلح الظالمون ).بيان اينكه مشركين در قيامت آلهه دروغين خود را نمى يابند.سرّ دروغگويى كفار در روز قيامت .مواجه شدن با آتش و هول روز قيامت كفار را به تمناى رجوع به دنيا وادار مى كندنهظهور حق .وجوه نه گانه اى كه درباره (بل بدالهم من الله ...) گفته شده است .دروغ گفتن كفار، در آرزوى رجوع به دنيا و عدم تكذيب آيات خدا.بحث روايتى .روايات و شواهدى در مورد ايمان جناب ابوطالب .دو روايت در مورد عالم ذر، در ذيل جمله : (و لو ردوا العادوا لما عنه ...).آيات 36 - 33 سوره انعام .معناى جمله : (فانهم لا يكذبونك و لكن الظالمين باياتنا يجحدون ).مراد از: (كلمة الله )، (قول الله ) و (وعد الله ) در عرف قرآن مجيد.دعوت به حق و قبول آن بايد در مجراى اختيار جريان يابد گو اينكه خداوند برهدايتاجبارى و اضطرارى مردم قادر است .چرا مشيت خداى تعالى بر هدايت همگانى انسانها با حفظ اختيار آنها، تعلق نگرفته است؟توصيف مؤ منين به وصف حيات و شنوايى و توصيف مشركين و معرضين به وصف مردگى،كرى و كورى .بحث روايتى .آيات 55 - 37 سوره انعام .سبب اينكه مشركين به منظور عاجز ساختن پيامبر (ص ) درخواست معجزه از اوكردندجهل به دو امر بوده است .گفتارى پيرامون اجتماعات حيوانى .وجه اشتراكى كه بين انسان و حيوانات ديگر وجود دارد و موجب تشابه انسان وحيواناتديگر در مساءله (حشر) و بازگشتپاسخ به چند سؤ ال در مورد حشر حيوانات غير انسانى وحشرامثال آسمانها و زمين و آفتاب و ماه و...تاءمل و دقت در (مختار) بودن بود و حالات نفسانيه اى كه به وسيلهآنافعال اختيارى خود را انجام مى دهد.اختلاف فاحشى كه در مبادى (اختيار) و اسباب آن در انسان وجود دارد.مى توان گفت حيوانات هم تا اندازه اى مختار هستند و احتمالا به تكاليفى مناسب باافقفهم و اختيارشان مكلف هستند.چند احتمال در معناى (كتاب ) در (ما فرطنا فى الكتاب من شى ء).سخنان نادرستى كه در معناى آيه مربوط به (امت بودن ) و (محشور شدن)حيوانات غير انسانى گفته شده است .نكته اى كه در توصيف مشركين به گنگى و كورى و كرى ، گاهبهوصل و گاه به فصل ، وجود دارد.در شدائد و سختى ها، روى آوردن به خدا از فطريات بشر است .نكاتى چند كه از توضيحات قبلى روشن گرديد.بيان عدم منافات آيه مورد بحث با: (و ما دعا الكافرين الافىضلال ).ابتلاء امم قبل از امت اسلام به (باءساء) و (ضراء)، تا شايد در برابر خداسرفرود آورند.تا زمانى كه شدت باءسا و ضراء باعث انقطاع از اسباب ظاهرى نشود فطرتتوحيدىانسان مشرك بروز نمى كند.فساد اين گفتار كه امم سابق حتى در شدائد اضطرارآور زير بار توحيد نرفتهاند!احتياج عليه مشركين به عجز شركاى ادعائى و بت هايشان ازهردخل و تصرفى در عالم .مشركين ، همان ستمكارانند و جز به خاطر ظلمشان غذاب نمى شوند.مراد از: (خزائن الله ).مراد از نفى علم غيب (و لا اعلم الغيب ) از لسان پيامبر (ص ).جمله : (و لا اقول لكم انى ملك ) تعبير ديگرى است از: (انما انا بشر مثلكم ).فرق بين پيامبر(ص ) و ديگر مردمان ، مانند فرق بينا و نابينا است .وجه اينكه در جمله : (و ليس لهم من دونه ولى و لا شفيع ) شفاعت ، بدون استثناء،نفىشده است .معناى جمله : (و انذر به الذين يخافون ان يحشروا) با توجه به اينكه مشركينموردخطاب در سوره انعام ، معتقد به حشربرحذر داشتن رسول خدا(ص ) از راندن مؤ منين فقير، كه خواست امتياز طلب هاىثروتمندبود.نظر راغب اصفهانى در مورد معناى (وجه ) در: (وجه الله )، (وجه ربك )وامثال آن .مراد از (وجه الله ) ذات خدا نيست ، بلكه هر چيزى كه به خدا انتساب دارد و نيزآنچهكه بنده از خداى خود انتظار دارد،معناى جمله : (ما عليك من حسابهم من شى ء و ما من حسابك من شى ء).فاصله طبقاتى بين مردم امتحانى الهى است .كرامت و عزت ، با شكر كه همانا توحيد است همراه مى باشد و تفاوت هاى مادى ،امتحاناست .چند روايت درباره توبه كه از آيه : (و اذا جائك الذين يؤ منون ...)استفاده مىشود.بحث روايتى .چند روايت درباره (قدريه ) و توضيحى در مورد حديث معروف : (قدريه مجوس اينامتاست ).چند روايت در مورد سنت (املاء) و (استدراج ) و مهلت دادن خداوند به كفار دردنيا.رواياتى پيرامون درخواست اشراف و اغنياء از پيامبر(ص ) كه فقراء را از خود دوركند،و نهى خداوند از اين عمل .توضيحى درباره روش تطبيق ، در تفسير آيات قرآن و رواياتشاءننزول ، و اشاره به اينكه اين روايات ،قابل اعتماد نيستند.آيات 73 - 56 سوره انعام .گفتارى در معناى حكم و اينكه حكم تنها از آن خدا است .حكم تكوينى ، مختص به خدا و حكم تشريعى ، همانند امور ديگر، بالاصالة و مستقلامنتسببه خداى تعالى است .معنا و تفسير (ان الحكم الا لله ) و (يقص الحق و هو خير الفاصلين ).گفتارى در معناى حقيقت فعل و حكم خداى سبحان .افراط و تفريط دو گروه از مسلمين در مساءله حسن و قبح و رابطه آن با تشريع .شرايع و احكام الهى ، معلل به جهات حسن و مزاياى مصالح است ولى نهآنچنانكهافعال و احكام بشرى چنين است .عقول بشرى از درك تمام حقائق عاجز است .جهات حسن و مصلحت نسبت به احكام و افعال ما حاكميت دارند ولى خداوند محكوم به اينجهاتنيست .وجه ارتباط اين آيه با ماقبل خودش .معناى خزائن غيب و مراد از (مفاتح الغيب ).مراد از (كتاب مبين ).فرق (كتاب مبين ) با (مفاتح غيب ).عموميت علم خداوند و نامتناهى بودن آن (يعلم ما فى البرّ و البحر...).حقيقت انسان كه از آن به (من ) تعبير مى شود، همان روح انسانى است و بس .جهت و هدف از گماشتن ملائكه (حفظه ) براى آدمى تا زمان مرگ .ريشه فطرى توجه انسان به خدا و وعده شكر و طاعت دادن او به هنگام گرفتارىهاىشديد.تهديد امت به نزول عذاب از ناحيه خداى تعالى .وجوهى كه در معناى (عذاب از فوق ) در آيه شريفه گفته شده است .پيشگوئى تفرقه امت و درگيرى هاى بين آنها پسازرسول خدا (ص ).مردم از قوم رسول خدا كه براى نخستين بار نفاق ورزيده ، مخالفت و اعتراض كردندوراه مخالفت را براى سايرين باز كردند.آنچه بر سر امت اسلام پديد آمده همه زاييده اختلافات و مشاجرات بعد از رحلتپيامبراست .پيغمبر (ص ) معصوم از فراموشى است و خطاب (ينسينك ) در حقيقت خطاب به امت است.آميزش با كناهكاران و حضور در مجلس معصيت ، خطر وقوع در معصيت را براىانسانافزايش مى دهد.معناى (بسل ) و مراد از (و ذكر به اءن تبسل نفس ).استدلالفاسد و عجيب برخى ، به بعضى آيات براى اثبات اين ادعاكه پيغمبرانقبل از بعثت كافر بوده اند.معناى اينكه هدايت خدا هدايت است (ان هدى الله هوالهدى ).وجه وجهت اثبات ملك و سلطنت براى خداى تعالى در روز قيامت .چند نكته :بحث روايتىرواياتى در ذيل آيه مربوط به نزول بلا بر امت محمد (ص ) و بيان اختلاف و عدماعتباراين روايات .چند روايت در ذيل آيه نهى از نشستن با كسانى كه در آيات خدا خوض مى كنند.آيات 83 - 74 سوره انعام .بررسى كيفيت مخصوص رفتار و محاجه ابراهيم (ع ) در اين آيات ، كه به رفتارفطرىيك انسان اوليه فرضى كه براى نخستين بارهر چه اشتغال و سرگرمى به امور مادى بيشتر باشد، توجه به مبداء و معاد كمترمىشود.اينكه غرض از اين تعبيرات تحقير بتها باشد از ادب ابراهيم (ع ) دور است .ضمير مذكر آوردن براى (شمس ) در كلام ابراهيم (ع ): (هذا ربى هذا اكبر)شاهدبر اينست كه آن حضرت همچوناختلاف مفسرين در معناى كلمه (آزر) و نسبت او با ابراهيم (ع ).استغفار و دعاى ابراهيم (ع ) براى آزر، دعاى صورى بوده و در دنيا واقع شده ، نهدرآخرت براى شفاعت .آزر، پدر صلبى و حقيقى ابراهيم عليه السلام نبوده است .توهم عجيب و غريب بعضى از مفسرين در مورد داستانهايى كه در قرآنكريمنقل شده است .كلام الهى ، كلام حق و فصل است و هزل و خلاف واقع در آن راه ندارد.وجه اينكه قرآن مواد تاريخ و جزئيات داستانرانقل نمى كند.بت ها (اصنام ) چه بوده اند.مالكيت حقيقى خداى سبحان ، مانند مالكيت انسان است نسبت به قوا و افعالش .(ملكوت ) همان وجود اشياء است به لحاظ انتسابشان به خدا و رؤ يت ملكوت بهمعناىديدن خدا است با ديدن اشياء وستاره اى كه مردم مى پرستيدند و ابراهيم (ع ) به آن اشاره فرمود و گفت : (هذاربى) ستاره (زهره ) بوده است .مراد از (رب ) در كلام ابراهيم (ع ) (هذا ربى )، خداوند آفريدگار هستى نيست .اينكه ابراهيم (ع ) نخست ستاره و ماه و خورشيد را (رب ) دانست ، از باب محاجهبهزبان خصم بوده است .قضيه مورد بحث مربوط به زمان كودكى و قبل از بلوغ ابراهيم (ع ) است .ربوبيت ملازم با محبوبيت است و (لا احب الآفلين ) يعنى من چيز متغير را رب خودنمىدانم .وجه آوردن ضمير مذكر براى (شمس ) كه مؤ نث است در كلام ابراهيم (ع ): (هذاربىهذا اكبر).اقوال مختلفى كه در توجيه تذكير ضمير در جمله مزبور گفته شده است .سخن غريب و نادرست يكى از مفسرين كه مدعى است ابراهيم (ع ) به زبان عربى سخنمىگفته است .جمله : (لا احب الآفلين ) حجتى است يقينى و برهانى بر مبناى محبت و عدم محبت ، نهحجتىعوامانه و غير برهانى .وحه اينكه ابراهيم (ع ) افول را در احتجاج آورد نه طلوع را. و بيان اينكه مشركينمعتقدبه اينكه اجرام سه گانه داراى مقام ايجاداشكالاتى كه بر اقوالى كه در توجيه (لا احب الآفلين ) بر مبناىاينكهافول مبناى برهان است وارد شده است .وجه جامى كه فخر رازى براى توجيه آيه بر همان مبنا ذكر كرده استواشكال آن وجه .نكته اى در مورد ترتيب احتجاجات ابراهيم (ع ) عليه بت پرستان و ستاره پرستانهدايت، هميشه از ناحيه خدا است و ضلالت ازهدايت هميشه ...هيچ چيز غروب كننده و از كف رونده ، شايسته محبت و تعلق خاطر نيست .معناى (فطر) و (فطرات ) و (حنيف ).توجيه وجه به سوى خدا به معناى عبادت او است .اسلام ، دين مطابق با فطرت انسانى و نوع وجودى آدمى است .بخش دوم احتجاجات ابراهيم (ع ) كه محاجه آن حضرت است با مشركين بعد از اعلامبيزارىاز بت ها.حاصل كلام در تفسير سخن ابراهيم (ع ) (و لا اخاف ما تشركون به ...)اقوال متعدد مفسرين در توضيح و توجيه جملات ابراهيم (ع ) در محاجه با مشركين .اقوال مفسرين در توجيه (وسع بى كل شى ء علما) در كلام ابراهيم (ع )واشكال آنها.وجه اينكه ابراهيم (ع ) عدم وجود اذن و دليل از ناحيه خداوند را بهعنواندليل بر بطلان بت پرستى آورده است .(امن ) و (اهتدا) از خواص و آثار ايمان است ، اگر با ظلم پوشيده نشود.(ظلم ) داراى مفهوم وسيعى است ولى تمام اقسام آن به ايمان ضرر نمى رساند.گناه و ظلم اختيارى داراى مصاديق و مراتبى است كه شخص مؤ من مناسب با درجه تقواومعرفت و ايمانش از مصاديق و مراتبايمان به خدا فقط مشروط به دورى از شرك و گناهان كبيره نيست .سخن بعضى از مفسرين در تفسير آيه : (للذين آمنوا و لم يلبسوا ايمانهم بظلم ...).واشكال وارد بر آن .معناى لغوى و اصطلاحى (درجه ) و مراد از (نرفع درجات من نشاء...) در كلام خداوند.بحث روايتى .مناظره ماءمون يا امام رضا (ع ) درباره احتجاج ابراهيم (ع ) عليه بت پرستان .رواياتى در مورد تولد و نشو و نماى ابراهيم (ع ) در خفا، و اينكه (آزر) پدر ياعموىابراهيم (ع ) بوده است .آنچه درباره سرگذشت حضرت ابراهيم مورد اتفاق علماى حديث است .چند روايت درباره ارائه ملكوت به ابراهيم (ع ).رواياتى در خصوص جمله (هذا ربى ) كه ابراهيم (ع ) بر زبان آورد.رواياتى در ذيل جمله : (و لم يلبسوا ايمانهم بظلم ).سخن بعضى كه در توجيه يك روايت گفته اند: امت ابراهيم فقط مكلف به ايمان بودندوبه فروع و احكام مكلف نبودند و بيانفروع و احكامى كه توسط ابراهيم (ع ) تشريع شده اند.سبب وجود قوانين (حمورابى ) در تورات فعلى .گفتارى درباره شخصيت ابراهيم خليل (عليه السلام ) و سرگذشت او (درچندفصل ).1- داستان ابراهيم (ع ) از نظر قرآن .2- منزلت ابراهيم (ع ) نزد خداوند و موقف بندگى اش و مواهب خدا به او:3- آثار پربركتى كه آن حضرت از خود در جامعه بشرى به يادگار گذاشت :4- تورات فعلى درباره ابراهيم (ع ) چه مى گويد؟5- تناقضات تورات بهترين دليل بر دست خوردگى آن است .وجود نظير نسبت هاى نارواى تورات فعلى به ابراهيم (ع )، در بعضرواياتاهل سنت .عدم صحت نسبت دروغ گفتن ، به ابراهيم (ع ) كه در روايات عامه آمده است .روايتى جامع از طريق ائمه اهل بيت (عليهم السلام ) درباره قضاياى ابراهيم(عليهالسلام ).ذبيح ابراهيم (ع )، اسمعيل (ع ) بوده است نه اسحق (ع ).كلام نادرست طبرى در تاريخ خود كه اسحق (ع ) را ذبيح دانسته .تورات بر خلاف قرآن كريم :اشكال بعضى از مستشرقين به قرآن در موردعدمنقل خصوصيات ابراهيم و اسمعيل (ع ) و داستان بناى كعبه و... در سورمكيهاشكالديگر به آيات مربوط به احتجاجات ابراهيم (ع ) و در آتش انداختن آن حضرت .گفتار بيرونى و بلخى و مسعودى درباره عقائد ستاره پرستان ، بت پرستان و صائبين.دو نكته كه از بيانات گذشته بدست آمد.آيات 90-84 سوره انعام .اشاره به استمرار و عدم انقطاع عقيده به توحيد در قرون گذشته ، با عنايت وهدايتالهى .قرآن كريم دخترزادگان را هم اولاد و ذريه حقيقى مى داند.ملاك تفصيل و برترى انبياء(ع ) بر ديگر مردم ، داشتن هدايت فطرى و بهره مندىازهدايت خاص و بى واسطه الهى است .كوششى كه صاحب المنار براى توجيه ترتيب اسماء انبياء (ع ) در سه آيه شريفه،نموده است .اشكالاتى كه بر كلام صاحب المنار وارد است .معناى (اجتباء) و مراد از استعمال آن در ارتباط با انبياء الهى .دعوت همه انبياء(ع ) و تمام شرايع ، در حقيقت يكى است اگر چه در سعه و ضيقواجمال و تفصيل مختلف باشند.معناى (و هديناهم الى صراط مستقيم ).در هدايت الهى ضلالت راه ندارد و بقاء آن مشروط به شكر، كه عبارتستازعمل به لوازم توحيد و عبوديت مى باشد.معانى (حكم ) و بيان مراد از دادن كتاب و حكم و نبوت به پيامبران عليهم السلام.معناى كتاب در اصطلاح قرآن .اقسام سه گانه اطلاق (كتاب ) در قرآن مجيد.معناى حكم در قرآنبررسى اقوال مختلفى كه درباره اينكه قومىكهموكل بر حفظ دين خدا هستند چه كسانى مى باشند گفته شده است .به نظر ما مراد از اين قوم انبياء و معصومين و اتقياء و صلحايند كه همواره پاسدار دينحقمى باشند.شريعت اسلام ناسخ شرايع قبل است و امر خداوند در (فبهديهم اقتده ) به معناىامربه تبعيت از شرايع گذشته نيست .بحث روايتى .چند روايت درباره (يسع ) يكى از انبياىبنىاسرائيل .رواياتى در مورد اينكه دخترزادگان هم از ذريه انسان بشمار مى روند.مساءله قرابت و ترتب آثار نسب در مورد زنان ، و دخترزادگان مساءله اى حقوقىواجتماعى است كه در اسلام شناخته شده است .استناد ائمه اهل بيت عليهم السلام به آياتى از قرآن مجيد براى اثبات اينكهدخترزادهاولاد بشمار مى رود.رواياتى در ذيل (.... فقد و كلنا بها قوما ليسوا بها كافرين ).آيات 105 - 91 سوره انعام .موارد استعمال كلمه (قدر) و معناى جمله : (و ما قدروا الله حق قدره ).وجود كتب آسمانى و وجود معارف و احكام الهى در بين مردم ، دو شاهد بر لزوم هدايت مردمازجانب خدا است .بيان اينكه در آيه : (قل من انزل الكتاب ) كه در آنبهنزول تورات بر موسى احتجاج شده ،رسول خدا(ص ) ماءمور به سؤالاشكالاتى كه بر بيان فوق وارد نموده و گفته اندمسؤل در آيه شريفه مشركين هستند نه يهود، و جواب آن اشكالات .اشكال سوم و پاسخ آن .آنچه از معارف الهى و ارزشهاى معنوى كه در گوشه و كنار جهان وجود دارد،ميراثانبياء(ع ) و از آثار وحى است .داشتن بركت و خير كثير و هدايت انسان به سعادت ،نشانهنزول قرآن از سوى خدا است .گفتارى پيرامون معناى بركت از نظر قرآن .بيان اينكه سببيت خدا و بركت او در طول ساير اسباب است ،ونزول بركت ، با عمل ساير عوامل منافات ندارد.مراد از افتراء زدن به دروغ بر خدا در: (فمن اظلم ممن افترى على الله كذبا).سختى مرگ ظالمان (مرتكبين افتراء بر خدا، ادعاى نبوت به دروغ و استهزاء بهآياتخدا).حقيقت زندگى انسان پس از مرگ .مراد از انشاء و پديده آوردن بنى آدم از (نفس واحدة ) و تقسيم آنان به (مستقر)و(مستودع ).وصف (بديع السموات والارض ) متضمن حجت بر استحاله فرزند داشتن خدا است.دقائق و لطائفى كه از جمله : (لا تدركه الابصار و هو يدرك الابصار) استفادهمىشود.گفتارى در عموميت خلقت و گسترش دامنه آن .در قرآن كريم افعال انسان به خود او نسبت داده شده و قانون (عليت ) مسلم دانستهشدهاست .از نظر قرآن ذوات تمامى اشياء مخلوق خدا استولىاعمال و رفتار آنان منسوب به (تقدير و هدايت ) مى باشد.دو اشكال بى اساس بر عموميت خلقت .خلقت و حسن ، متلازمند و هر چيزى ذاتا و به لحاظ اينكه آفريننده خدا است ، نيكو است.حسن و قبح ، از امور اعتباريه مى باشند و قابل خلق و ايجاد نيستند.پاسخ به اشكالى ديگر و بيان اينكه انحصار خلقت و عليت ايجاد در خدا، مستلزمنفىقانون عليت نيست .جواب اين شبهه كه عليت خدا در بقاء اشياء مستلزم توارد و اجتماع دوعلتمستقل در معلول واحد است .موجودات در بقاء خود نيز - همچون حدوث - محتاج خدا هستند.نظام جارى در عالم دلالت بر وجود صانع مى كند.بحث روايتىرواياتى در ذيل (و ما قدروا الله حق قدره ).رواياتى در مورد نزول آيه : (و من اظلم ممن افترى على الله ...) درباره عبداللهبنسعد بن ابى سرح .روايتى راجع به (طينت ) آدمى .رواياتى درباره (مستقر) و (مستودع ) در آيه شريفه .چند روايت در مورد ديده نشدن خداى تعالى به چشم (لا تدركه الابصار).آيات 113 - 106 سوره انعام .در نظام عالم تشريع نيز سنت عليت و معلوليت حاكم است .مراد از اينكه پيامبر (ص ) حفيظ و وكيل بر مردم نيست .نهى از هر كلام زشتى نسبت به مقدسات دينى .اقسام لذائذى كه عمل و متعلقات عمل انسان را زينت داده او رابهعمل وامى دارد.وجه اينكه لذات موافق با هواى نفس و گناهان بدون واسطه به خدا نسبت داده نمىشود.اقوال متعددى كه درباره مراد از زينت دادناعمال در (و كذلك زينالكل امة عملهم ) گفته شده است .ايمان آوردن مردم منوط به مشيت الهى است و كفرشان نيز خارج از مشيت خدا نمىباشد.بحث روايتى(روايتى در ذيل آيات شريفه گذشته : نهى از سب خدايان مشركين ، ايمان نياوردنكفارو...).آيات 121 - 114 سوره انعام .معناى (كلمة ) و موارد استعمال آن در قرآن .مراد از تماميت كلمه به صدق و عدل در: (تمت كلمة ربك...)كمال يافتن شرايع - با تشريع شريعت اسلام است .در امورى از قبيل معارف الهى و شرايع ، نبايد به حدس و تخمين بسنده كرد و جز بهعلمو يقين تكيه نبايد كرد.مراد از گناه ظاهرى در: ذروا ظاهر الاءثم و باطنه )واقوال مفسرين در اين باره .خطاب به مؤ منين كه اگر در خوردن مردار، از مشركين پيروى كنند در زمره آنانقرارخواهند گرفت .بحث روايتى(رواياتى در ذيل جمله (و تمت كلمة ربك ...) و تذكيه حيوانات و...).آيات 127 - 122 سوره انعام .تشبيه ايمان ، به حيات و نور و كفر، به مرگ و تاريكى .حيات طيبه مؤ من يكى زندگى ممتاز از ديگر انسانهاست .مكر بزرگان و اعيان هر قريه در برابر دعوت انبياء و استهزائشان بهرسالتپيغمبر(ص ).معناى (شرح صدر) و بيان اينكه خداوند براى هدايت بنده سينه او را شرح وتوسعهمى دهد.دو اشتباه در مورد انتساب هدايت و ضلالت انسان به خداى تعالى .گفتارى در معناى هدايت الهى .تقسيم هدايت الهى به دو قسم : تكوينى و تشريعى . و تقسيم هدايت تشريعى به دوقسم: ارائه طريق و ايصال به مطلوب .بحث روايتى(در ذيل آيات مربوط به حيات و نور شخص مؤ من و شرح صدر...).آيات 135 - 128 سوره انعام .بين قضاى الهى و اختيار انسان ، مزاحمتى نيست .سلطه و ولايت شياطين بر انسان ، قهرى نيست ، بلكه به اعتراف كفار در قيامت ،نتيجهمعامله طرفينى است .بعثت پيامبران حجت را بر كافرين تمام كرده است .سه نكته كه از معناى آيه استفاده مى شود.سنت الهى چنان نيست كه مردم بى خبر را (قبل از اتمام حجت ) هلاك سازد.نفى جميع انحاء ظلم از خداى متعال در جمله : (و ربك الغنى ذوالرحمة ).بحث روايتى(چند روايت درباره محبت ظالم ، انتقام از ظالم بدست ظالمى ديگر، آرزوى دراز).آيات 150 - 136 سوره انعام .بيان آيات شريفه ، كه متضمن احتجاج عليه مشركين در مورد قربانى كردنفرزندانشاندر برابر بت ها، و بعض احكام در موردمراد از نهى از اسراف در: (و لا تسرفوا انه لا يحب المسرفين ).خداوند متعال به مشيت تكوينى خود از هيچكس ايمان نخواسته است .بحث روايتى .رواياتى در مورد حق فقراء و مساكين در محصول زراعت .معناى : (ثمانيه ازواج من الظاءن اثنين ...).در قيامت از جاهل سؤ ال مى شود: چرا علم نياموختى تابدانعمل كنى ؟.آيات 157 - 151 سوره انعام .بيان آيات مربوط به تحريم محرماتى كه به شريعت معينى از شرايع اختصاصندارد.عقوق والدين ، بعد از شرك به خدا، در شمار بزرگترين گناهان است .نهى از كشتن فرزندان از ترس فقر و گرسنگى .نهى از نزديك شدن به فواحش و قتل بنا حق نفس محترمه .دستور و سفارش در مورد مال يتيم ، وفا و عدالت درميزانوكيل و پرهيز از سخن ناحق حتى به خاطر نزديكان .مراد از عهد خدا كه به وفا به آن امر شده ، دستورات الهى است .وجه اختلاف تعابير در آخر سه آيه شريفه : (لعلكم تعقلون )، (لعلكمتذكرون)، (لعلكم تتقون ).تقواى دينى با تفرقه و اختلاف نمى سازد، ولى راههاى غير راه خدا مختلف و متعددندوپيروانشان متشتت مى باشند.توجيه ناصحيح صاحب تفسير روح المعانى در مورد اختلاف تعابير در آخر سهآيهشريفه .وجوهى كه درباره ارتباط آيه شريفه : (ثم آتينا موسى الكتاب ....) با آياتديگرذكر شده است .اقوالى كه در معناى جمله : (تماما على الذى احسن ) گفته شده است .بحث روايتى(چند روايت در ذيل آيه : (قل تعالوا اتل ... و درباره صراط مستقيم ).آيات 160-158 سوره انعام .مراد از آمدن خدا و آمدن بعض آيات خدا در آيه شريفه:(هل ينظرون ...).ايمان و عمل در موقع روبرو شدن با عذاب الهى يا هنگام مرگ ، سودى ندارد.امت اسلام هم مانند ساير امم روزى دچار عذاب گشتهومشمول قضاى به قسط و حكم خداوند مى شود.بيزارى رسول خدا (ص ) از مشركين و كفار و بدعت گزاران و مذهب تراشان امت خود.بجث روايتى(درباره آيات الهى قبل از قيامت ، تفرقه در دين و پاداش مضاعف حسنات .آيات 165-161 سوره انعام .مقصود از اينكه رسول الله صلى عليه و آله (اول المسلمين ) مى باشد.بحث روايتىپيرامون اسلام خالص و آيه (درجات فوقها بعض )...