|
|
|
|
|
|
اسماء بنت ابى بكر ، همسر «زبير» و مادر «عبد الله بن زبير» است . او چند روز پيش از كشته شدن عبد الله در سال 73 هجرى از دنيا رفت(1).طريق روايتى فاطمه بنت الحسين (عليه السلام) از اسماء بنت ابى بكر اينگونه است :ــ عمر بن على بن الحسين (عليه السلام) ، عن فاطمه بنت الحسين (عليه السلام) ، عن اسماء بنت ابى بكر (حديث 6 و 7) .اسماء بنت عميسأسماء بنت عُمِيْس فرزند «معدن بن الحارث بن تيم بن كعب الخثعمى» است و مادرش «هند دختر عوف بن زهير بن الحارث ابن كنانه» مىباشد . وى سه بار شوهر كرد و بعد از شهادت حضرت على (عليه السلام) زنده بود(2).شيخ طوسى وى را در شمار اصحاب رسول اعظم الهى (صلى الله عليه وآله وسلم)مىداند(3).اسماء از بانوانى است كه در سال پنجم بعثت به همراه شوهر خود «جعفر بن ابيطالب» وحدود هشتاد نفر از مردان و زنان مخلص و مجاهد ، براى حفظ دين خود از مكه به حبشه هجرت كرده و پس از سيزده سال اقامت در آن كشور به سال هشتم هجرت بعد از جنگ خيبر به مدينه مهاجرت نموده است . او محرم اسرار حضرت فاطمه زهرا (عليها السلام) و از بانوان پرهيزكارى بود كه به خدمتگزارى در خانه دخت نبى اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم)افتخار مىكرد . ــــــــــــــــــــــــــــ(1) «اعلام النساء» ، ج1 ، ص42 .(2) يك خواهر اسماء ، ام المؤمنين ميمونه است خواهر ديگرش سلمى زوجه حمزة بن عبد المطلب و ديگرى لبابه زوجه عباس بن عبد المطلب مىباشد .(3) «رجال الطوسى» ، اصحاب رسول الله (صلى الله عليه وآله وسلم) ، رقم 38 ، ص34 نسب الميرزا فى كتابيه إلى رجال الشيخ علّها من اصحاب على (عليه السلام) ايضاً ، لكن سائر النسخ خالية عن ذكره ، «معجم رجال الحديث» ، ج23 ، ص202 رقم 15546 .اسماء پس از شهادت جعفر بن ابى طالب ، به همسرى ابو بكر درآمد و سپس همسر مؤلى الموحدين امير المؤمنين على (عليه السلام) شد .به روايت ابن عنبه وى از جعفر هشت فرزند داشت به نامهاى عبد الله، عون، محمّد اكبر ، محمّد اصغر ، حميد ، حسين ، عبد الله اكبر و عبد الله اصغر .محمد اكبر كه از هواداران عمش على بن ابى طالب (عليه السلام) بود ، در صفين كشته شد و عون و محمد اصغر در كربلا به شهادت رسيدند(1).شيخ صدوق تحت عنوان «الاخوات من أهل الجنة سبع» نقل مىكند :«حدّثنا أبى (رضي الله عنه) قال : حدّثنا سعد بن عبد الله ، عن احمد بن محمد ابن عيسى، عن احمد بن محمد بن ابى نصر البزنطى ، عن عاصم بن حميد ، عن أبى بصير ، عن أبى جعفر (عليه السلام) قال : سمعته يقول :رحم الله الأخوات من أهل الجنَّةِ فَسَمّاهنَّ : أسماء بنت عميس الخثمية وكانت تحت جعفر بن أبى طالب (عليه السلام) ، وسَلمى بنت عميس الخثعميّة وكانت تحت حمزة ، وخمس من بنى هلال : ميمونة بنت الحارث كانت تحت النّبى (صلى الله عليه وآله وسلم) وامّ الفضل عند العبّاس اسمها هند والغميصاء اُمّ خالد بن الوليد ، وعزّة كانت فى ثقيف عند الحجّاج بن غلاّظ ، وحميدة لم يكن لها عقب»(2).امام باقر (عليه السلام) فرمايد :«خداوند رحمت كند خواهرانى را كه اهل بهشت مىباشند» پس نامشان را اينگونه بيان فرمود : «اسماء بنت عميس همسر جعفر بن ابى طالب ، سلمى بنت عميس همسر حمزه سيد الشهداء و پنج تن از بنى هلال : ميمونة بنت حارث همسر رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) ، امّ الفضل همسر ــــــــــــــــــــــــــــ(1) «عمدة الطالب» ، ص36و37 .(2) «كتاب الخصال» ، ج2 ، ص363 .عباس كه اسمش هند بود ، غميصاء ، امّ خالد بن وليد و عزّة كه در ثقيف همسر حجاج بن غلاّظ بود و حميده كه فرزندى نداشت» .طريق روايتى وى در اين مسند بدين ترتيب است :ــ ابراهيم بن الحسن ، عن فاطمه بنت الحسين (عليه السلام) ، عن اسماء بنت عميس (حديث 12) .الإمام على (عليه السلام)ابو الحسن ، على بن ابى طالب (عليه السلام) نخستين امام از ائمه اثنى عشر (عليهم السلام)ويكى از پنج تن آل عبا (عليهم السلام) است . آن حضرت دومين شخص عالم اسلام پس از رسول اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم) و وصى و ولى مطلق هستند . اعتقاد به امامت و وصايت و ولايت آن حضرت ويازده فرزندش يكى از اصول مذهب اماميه است .تولد امام على (عليه السلام) روز سيزدهم ماه رجب ، سى سال از واقعه عام الفيل گذشته در خانه كعبه روى داد . او اولين وآخرين كسى است كه در اين مكان مقدس پاى به كره خاك نهاده است . حضرت مولى الموحدين اسلام آورنده نخستين و از جانبازان مكتب نبوى (صلى الله عليه وآله وسلم)است كه در ليلة المبيت به جاى رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) در بستر ايشان خوابيد ، تا آن حضرت از مكه به مدينه هجرت نمايد . از ويژگىهاى خاص امام على (عليه السلام) ازدواج ايشان با حضرت فاطمه زهرا (عليها السلام) است كه فرزندان مباركى را بوجود آورد و خاندان امامت شكل گرفت . حضرت رسول در سال دهم هجرى پس از بازگشت از حجة الوداع در غدير خم طى خطبهاى امامت و وصايت حضرت على (عليه السلام) را اعلام داشت .حضرت مولى الموحدين على بن ابى طالب (عليه السلام) پس از ابوبكر ، عمر و عثمان به خلافت ظاهرى رسيد هرچند پيش از آن پس از رحلت رسول اكرم به مقام امامت منصوب شده بود .حيات امام در عين آميختگى با سياست و مسائل اجتماعى ، حيات علمى بود و حتى سياست و فرمانهاى سياسى او نيز نشانگر مقام والاى علمى اوست و چون جز در زمان رسول اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم) و حضرت على (عليه السلام) و چند ماه خلافت امام حسن (عليه السلام) معصومين (عليهم السلام)حكومتى نداشتند ، احكام و احاديث سياسى واقتصاد سياسى غالباً از اين دوره به دست ما رسيده است و بررسى ابعاد گوناگون احاديث وارده از اين زمان امرى ضرورى است .مكتب علوى شاگردان بسيارى را تربيت كرد كه شيخ طوسى در رجال خود به 439 تن از آنها اشاره مىكند . حوزه علميه شيعه هرچند در عصر رسالت حيات خود را آغاز كرده بود ، ليكن به واسطه اينكه امامت نخستين امام شيعيان پس از ارتحال رسول اعظم الهى (صلى الله عليه وآله وسلم) واقع شده ، دوره خاص خود را از عصر امامت حضرت على (عليه السلام) شروع مىكند كه باگروههاى مختلف فكرى روبرو شده و به آنها پاسخ داده است .طرق روايى كه در اين مسند ما را به امام على (عليه السلام) مىرساند به قرار زير است :ــ حدثنى محمد بن على ]التقى[ عن ابيه قال : حدثنى موسى بن جعفر عن ابيه، عن محمد بن على ، عن فاطمه بنت الحسين ، عن ابيها وعمها الحسن بن على قالا حدثنا امير المؤمنين (عليهم السلام)قال : قال رسول الله (صلى الله عليه وآله وسلم) : ]حديث 21[ .ــ عبد الله بن الحسن بن الحسن ، عن امّه فاطمه بنت الحسين ، عن ابيها الحسين، عن على (عليه السلام) ]الحديث 23[ .ــ عبد الله بن الحسن بن الحسن عن امّه فاطمه بنت الحسين ، عن ابيها الحسين ، عن ابيه (عليه السلام) قال : قال رسول الله (صلى الله عليه وآله وسلم) ]حديث 34[ .ــ ابراهيم بن الحسن بن الحسن ، عن امه فاطمه بنت الحسين ، عن ابيها الحسين بن على ، عن ابيه على بن ابى طالب (عليهم السلام) قال : قال رسول الله (صلى الله عليه وآله وسلم) ]حديث 38[ .ــ موسى بن عبد الله بن موسى الحسنى عن جده موسى بن عبد الله ، عن ابيه عبدالله بن الحسن وعميه ابراهيم والحسن ابنى الحسن ، عن امّهم فاطمه بنت الحسين ، عن ابيها ، عن جدّها على بن ابى طالب عن النبى (صلى الله عليه وآله وسلم)]حديث 40[ .ــ محمد بن عبد الله بن عمرو بن عثمان عن امّه فاطمة بنت الحسين عن الحسين عن ابيه عن النبى (صلى الله عليه وآله وسلم) ]حديث 51[ .الإمام الحسن (عليه السلام)ابو محمد ، حسن بن على بن ابى طالب (عليه السلام) ، امام دوم شيعيان و چهارمين معصوم از خاندان طهارت است . كه در 15 رمضان(1) سال دوم هجرى(2) در مدينه به دنيا آمد و در سال 49 يا 50 هجرى به لقاء الله شتافت(3).برخى از فرزندان امام حسن (عليه السلام) در كربلا حضور يافته و مجروح يا شهيد شدند . در واقع بايد گفت فرزندان امام حسن مجتبى (عليه السلام) در طول تاريخ قيامها و مبارزات بسيارى عليه ظلم نمودند و در عصر امامت حكومت ادريسيان را در مراكش تأسيس كردند . مؤسس اين سلسله «ادريس بن عبد الله بن حسن بن على بن ابى طالب (عليهما السلام)» است كه پس از قيام در سال 168 هجرى به مصر رفته و در مراكش سلسلهاى را در سال 172 بنا نهاد كه تا سال 375 ادامه داشت(4).شيخ طوسى شمار اصحاب آن حضرت را 41 نفر ذكر كرده(5).مسند الامام المجتبى (عليه السلام) شمار اصحاب 138 نفر احصاء شده است(6).امام حسن مجتبى (عليه السلام) موقعيت سياسى عصر خويش را اينگونه بيان مىدارد: ــــــــــــــــــــــــــــ(1) «كافى» ج1 ، ص461 ، «بحار الانوار» ، ج44 ، ص134 ، حديث 1 ، «الارشاد» ، ص205 «بحار الانوار» ، ج43 ، ص250 ، حديث 26 ، «المستدرك» ج15 ، ص148، حديث اول «مسار الشيعة» ، ص7 .(2) «التهذيب» ، ج6 ، ص39 ، كلينى در كافى ج1 ، ص461 سال سوم هجرى را سال تولد ايشان مىداند.(3) «تواريخ النبى والآل» ص59 .(4) «طبقات سلاطين اسلام» ، ص29 .(5) «رجال الطوسى» ، ص66 ـ 71 .(6) «مسند الامام المجتبى (عليه السلام)» ، ص735 ـ 790 .«وَاللهِ ما سَلَّمْتُ الأمْرَ اِلَيْهِ اِلاّ أنّى لَمْ أجِدْ اَنْصاراً ، وَلَوْ وَجَدْتُ اَنْصاراً لَقاتَلْتُهُ لَيْلى وَنَهارى ، حَتّى يَحْكُمَ اللهُ بَيْنى وَبَيْنَهُ ...»(1).«سوگند به خدا ، من از اين روى امرخلافت را به او واگذاشتم كه يارانى نيافتم . اگر يارانى مىيافتم شب وروز را در جنگ و جهاد با معاويه مىگذرانيدم ، تا خدا خود ميان من و او حكم فرمايد» .همچنين از بيانات آن حضرت است :«اَيُّهَا النّاس ! اِنَّ مُعاوِيَةَ زَعَمَ اَنّى رَأيْتُهُ لِلْخِلافَةِ اَهْلاً ، وَلَمْ اَرَ نَفْسى لَها اَهْلاً ، وَكَذَبَ مُعاوِيَةَ . اَنَا اَوْلَى النّاسِ بِالنّاسِ ، فى كتابِ اللهِ وَعَلى لِسانِ نَبِىّ اللهِ ، فَاُقْسِمُ بِاللهِ لَوْ اَنَّ النّاسَ بايَعُونى وَاَطاعُونى وَنَصَرُونى لاََعْطَتْهُمْ السَّماءُ قَطْرَها ، وَالأرْضُ بَرَكَتَها ، وَلَما طَمِعْتَ فيها يا مُعاوِيَة...»(2).«اى مردم ! معاويه چنان وانمود كرده است كه من او را شايسته خلافت دانستهام ، نه خود را ، اما دروغ گفته است . من سزاوارترين همه مردمم به تصرف در امور و شؤون مردم ، به حكم كتاب خداست رسول خدا .به خدا قسم ، اگر مردم با من بيعت مىكردند و از من فرمان مىبردند و مرا يارى مىدادند ، آسمان و زمين بركات خود را بر آنان ارزانى مىداشتند . وتو اى معاويه ، در خلافت طمع نمىكردى ...» .معاويه پس از قرارداد صلح با امام حسن (عليه السلام) به وى گفت فضايل ما را ــــــــــــــــــــــــــــ(1) «الاحتجاج» ج2 ، ص71 .(2) همان ، ج2 ، ص66 .بيان كن. امام حسن مجتبى (عليه السلام) اين خطبه را پس از حمد و ثناى خدا و درود بر رسول اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم) ايراد فرمود :«هر كه مرا شناسد كه مىشناسد و هركه نشناسد من پسر پيغمبرم ، من پسر بشير و نذيرم ، من پسر برگزيده بمقام رسالتم ، پسر آن كسم كه ملائكه بر او درود فرستادند ، پسر آن كسم كه اين امت را شرف بخشيد ، وجبرئيل بسفارت از جانب خدا بر او نازل شد ، پسر آن كسم كه مبعوث شد تا براى جهانيان رحمت باشد صلى الله عليه وآله اجمعين .معاويه طاقت نياورد بيش از اين دشمنى و حسد را در سينه نگه دارد ، گفت : حسن ، خرما را براى ما توصيف كن فرمود : معاويه ، نخل خرما را باد بارور كند ، خورشيد تناور سازد ، ماه رنگ آميزى كند ، گرما بپزد ، (هواى ملايم) شب ، سردكند، سپس چنين بگفتارش ادامه داد :من پسر آنكسم كه دعايش بدرگاه خدا مستجاب بود ، من پسر آنكسم كه بمقام قرب خدا تا حدّ «قاب قوسين او ادنى» (مقدار دو كمان يا كمتر) رسيد ، من پسر شافع فرمانروايم ، من پسر مكه و منايم من پسر آنكسم كه قريش ناچار در برابرش تسليم شد ، من پسر آنكسم كه پيروش سعادتمند و مخالفش نگون بخت است ، من پسر آنكسم كه زمين را برايش پاك كننده و سجده گاه قرار دادند ، من پسر آن كسم كه خبرهاى آسمان پياپى بر او نازل مىشد ، من پسر آنهايم كه خدا آلودگيها را از ساحتشان دور و آنها را (از هر پليدى) ، سخت پاك ساخت ، معاويه گفت :حسن ، گمان مىكنم هواى خلافت در سردارى ، فرمود : واى بر تو معاويه ، خليفه كسى استكه روش پيغمبر پيش گيرد ، ودستور خدا بكار بندد و بجان خودم سوگند كه مائيم راهنمايان هدايت و چراغهاى تقوى ، وتو اى معاويه از آنها هستى كه سنّتها را نابود و بدعتها را زنده كردند ، بندگان خدا را به بردگى كشيدند ، و دين را ببازيچه گرفتند ، اين قدرت ومقام كه تو دارى بىارزش و ناچيز است ، ديرى نپايد و وزر وبالش پيوسته بگردنت بماند ، معاويه ، والله ، خدا دو شهر يكى در مشرق و ديگر در مغرب بنام جابلقا وجابلسا آفريده و براى هيچيك پيامبرى جز جدّ من نفرستاده است .معاويه گفت :اى ابو محمد ما را از شب قدر خبرده .امام حسن فرمود :آرى چنين سؤال كن . خداوند آسمانها را هفت و زمين را هفت آفريد ، جن را از هفت و آدمى را از هفت بوجود آورد . از شب بيست و سوم تا شب بيست و هفتم، قدر را بايد جست . سپس از جا حركت كرد»(1).طرق روايى كه در اين مسند ما را به نام مقدس حضرت امام حسن مجتبى(عليه السلام)هدايت مىكند بدين ترتيب است :ــ حدثنى محمد بن على عن ابيه قال : حدثنى موسى بن جعفر عن ابيه، عن محمد بن على الباقر (عليه السلام) ، عن فاطمه بنت الحسين (عليه السلام) ، عن ابيها وعمها الحسن بن على (عليه السلام) قالا حدثنا امير المؤمنين (عليه السلام) ، قال : قال رسول الله (صلى الله عليه وآله وسلم) ... ]حديث 21[ .با توجه به اين نكته كه حضرت امام حسن (عليه السلام) در سال 49 يا 50 هجرى از دنيا رفته و حضرت فاطمه بنت الحسين (عليه السلام) در سال 40 تولد يافته است و حضرت فاطمه در دوران كودكى و نوجوانى عصر امامت امام مجتبى (عليه السلام) را درك كرده ، نقل احاديث وى از آن حضرت به مراتب كمتر از نقل روايتش از پدر بزرگوارش است ، تنها يك روايت وى به دست ما رسيده است . ــــــــــــــــــــــــــــ(1) «تحف العقول» ، ص262 ـ 264 ، امام (عليه السلام) در خاتمه به جهت نادانى مخاطب از مباحث دينى والهى سخن را به اجمال بيان كرده است .الامام الحسين (عليه السلام)ابو عبد الله ، حسين بن على بن ابى طالب (عليهما السلام) ، امام سوم از ائمه اثنى عشر و پنجمين معصوم از چهارده معصوم است .حوزه علميه شيعه در عصر حسينى به جهت واقع شدن در زمان حكومت يزيد بن معاويه يكى از حساس ترين دورههاى فرهنگى سياسى را تحمل كرده است و شيفتگان امامت با حضور در صحنه جهاد ميزان عشق و علاقه خود را با كشته شدن در راه اهداف متعالى ابو الشهدا ، سيّد الاحرار حضرت ابا عبد الله الحسين(عليه السلام)نشان دادهاند . از اينرو اصحاب آن حضرت هم در حوزه علمى و هم در حوزه نظامى به فعاليت پرداخته و با جهاد در راه خدا گوى سبقت را از ديگران ربودهاند .هر چند امامت 11 ساله حضرت امام حسين (عليه السلام) از پرخفقان ترين دوران امامت ائمه اثنى عشر (عليهم السلام) محسوب مىگردد و همزمان با دوره منع نقل حديث و تدوين كتب حديثى است ، ليكن در اثر مجاهدتهاى اصحاب خاص ائمه (عليهم السلام)امروزه بالغ بر يك هزار عنوان حديث از امام به دست ما رسيده است .احاديث آن حضرت به چهار دوره تاريخى برمىگردد :1 ـ سخنان آن حضرت در زمان رسول اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم) .2 ـ سخنان آن حضرت در زمان حضرت امير المؤمنين على (عليه السلام) .3 ـ سخنان آن حضرت در زمان امام حسن مجتبى (عليه السلام) .4 ـ سخنان آن حضرت در زمان امامت خودشان .كه اين بيانات . به پنج بخش عمده عقايد ، احكام ، اخلاق ، ادعيه و اشعار تقسيم مىگردند(1).از امام باقر و امام صادق (عليهما السلام) نقل شده است كه فرمودند : «خداوند عوض قتل امام حسين (عليه السلام) چهار ويژگى به آن حضرت عطا فرموده است :اول : امامت را در ذرّيه او قرار داده است .دوم : شفا را در تربت آن حضرت قرار داده است .سوم : كنار وزير قبه او دعا مستجاب مىباشد .چهارم : ايامى كه زيارت كنندگان به زيارت وى مشغولند از عمرشان حساب نمىشود»(2).از اينرو گفتهاند :«الإسْلامُ نَبَوِىُّ الْحُدُثِ وَحُسَيْنِىُّ الْبَقاءِ» .«دين را وجود مقدس محمدى شروع نموده و بقاى آن به واسطه وجود مبارك امام حسين است»(3).حسين بن شعبه حرانى گويد :«از امام حسين (عليه السلام) پرسيدند : جهاد سنّتى است كه پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم)بنياد كرده يا فرضى كه خداوند لازم شمرده است ؟فرمود :جهاد چهارگونه است : دو فرض و دو سنّت كه يكى از آنها جز با فرض برگزار نشود . اما فرض : يكى جهاد با نفس است كه انسان خود را از گناه ــــــــــــــــــــــــــــ(1) رجوع كنيد به : «موسوعة كلمات الامام الحسين» ، اعداد لجنة الحديث : محمود شريفى ، سيد حسين زينالى ، محمود احمديان و سيد محمود مدنى ، معهد تحقيقات باقر العلوم ، منظمة الاعلام الاسلامى.(2) «وسائل الشيعة» ، شيخ حرّ عاملى ، ج10 ، ص329 .(3) عبد الرزاق موسوى مقرم گويد : «لقد كانت نهضة الحسين الجزء الأخير من العلة التامة لاستحكام عروش الدّين حيث انّها فرقت بين دعوة الحقّ والباطل وميزت احدى الفريقين عن الآخر حتى قيل : «انّ الاسلام بدؤه محمدى وبقاؤه حسينى» . «مقتل الحسين (عليه السلام)» ، ص97 .بازدارد و اين بزرگترين جهاد است و ديگر جهاد با كفارى كه در همسايگى مسلمانان هستند .امّا جهاد سنّت كه جز با فرض انجام نگيرد ، جهاد با دشمن است كه بر همه امّت فرض است كه اگر ترك كنند امّت گرفتار عذاب شوند . و اين جهاد بر امام سنّت است (پس اين سنّت جهاد امام جز با فرض يعنى جهاد مردم سرنگيرد) و حدّش اين است كه امام با امّت بر سر دشمن هجوم بر دو با آنها بجنگد .امّا جهاد سنّت محض ، هر رسم نيكى است كه كسى از خود بگذارد و در پايه گذارى و اجرا و احياى آن بكوشد هر فعاليت و كوششى كه در اين راه انجام دهد ، افضل اعمال است ، چه اين زنده كردن سنّت است . رسول اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم)فرمايد :«هر كه سنّت و رسم نيكى بگذارد ، اجر آن سنّت و اجر هر كه تا قيامت به آن رفتار كند ، از آن اوست ، بدون آنكه از اجر آنها كاسته گردد»(1).غالب روايات حضرت فاطمه بنت الحسين (عليه السلام) از پدر بزرگوارش مىباشد و گاهى از حضرت فاطمه زهرا (عليها السلام) اسماء بنت ابى بكر ، اسماء بنت عميس ، عايشه ، زينب بنت أمير المؤمنين (عليه السلام)وابن عباس نقل شده است . ــــــــــــــــــــــــــــ(1) «تحف العقول» ، ص276و277 .الإمام على بن الحسين (عليه السلام)ابو محمد ، على بن حسين (عليه السلام) امام چهارم از ائمه اثنى عشر (عليه السلام)است كه به «زين العابدين» و «سيد الساجدين» ، «سجاد» و «ذو الثفنات» ملقب گرديده است . تولد آن حضرت پنجم شعبان(1) سال 38 هجرى(2) روى داده است . با اين حال حضرت سجاد (عليه السلام) در كربلا 23 سال داشتهاند و فرزندشان امام باقر (عليه السلام) چهار ساله بودند .امام سجاد (عليه السلام) بيست و پنجم محرم و يا بيست و هشتم آن ماه در سال 92 ، 94 و يا 95 هجرى به شهادت رسيدهاند(3).نهضت عاشورا در سال 61 ، واقعه حره در سال 63 و قيام مختار در سال 66 هجرى از جمله حوادث مهم سياسى عصر امام سجاد (عليه السلام)هستند .علاوه بر احاديث ايشان ، دو اثر مهم از حضرت امام زين العابدين (عليه السلام)به دست ما رسيده است كه عبارتند از :1 ـ صحيفه سجاديه .2 ـ رسالة الحقوق .كه هر يك از آنها بارها شرح و تفسير شده است . مبانى اصلى مكتب امام سجاد (عليه السلام) در اين دو اثر نفيس مشخص شده امام در صحيفه سجاديه معارف الهى را با اسلوب عرفانى در قالب دعا عرضه كرده و در رسالة الحقوق مبانى حقوقى و حكمت عملى را بيان داشته است . آيا اين بيانات ــــــــــــــــــــــــــــ(1) «الفصول المهمة» ، ص183 ، «بحار الانوار» ، ج46 ، ص14 و ص8 ، «الدروس» ، ص153 «كشف الغمة» ، ج2 ، ص105 .(2) «الكافى» ، ج1 ، ص466 ، «بحار الانوار» ، ج46 ، ص12و13 ، «الارشاد» ، ص284 در سال ولادت ايشان اختلاف است . رجوع كنيد : «تواريخ النبى والآل» ص29 .(3) «تواريخ النبى والآل» ، ص66و67 .چه فاصله زمانى با نهضت عاشورا دارند ، بر ما مشخص نيست . ولى قطعاً پس از آن واقعه جانگذار و شهادت مظلومانه امام حسين (عليه السلام) و يارانش بوده است . امام سجاد (عليه السلام) در قسمتى از رسالة الحقوق مىفرمايد :«... وَأمّا حقُّ المنعم عليك بالولاء ، فان تعلم انّه أنفق فيك ماله وأخرجك من ذُلّ الرّقّ و وحشته إلى عزّ الحرّية وانسها وأطلقك من أسر الملكة وفكّ عنكَ حلق العبوديّة ، وأوجدك رائحة العزّ ، وأخرجك من سجن القهر ودفع عنك العسر ، وبسط لك لسان الإنصاف وأباحك الدّنيا كلها فملكك نفسك وحلّ أسرك وفرّغك لعبادة ربك واحتمل بذلك التقصير فى ماله .فتعلم انّه أولى الخلق بك بعد اولى رحمك فى حياتك وموتك وأحقُّ الخلق بنصرك ومعونتك ومكانفتك فى ذات الله ، فلا تؤثر عليه نفسك ما احتاج إليك»(1).«حق مولايى كه ترا آزاد كرده اين است كه بدانى : مالش را در راه تو خرج كرده ، از ذلّت و وحشت بردگى به عزّت و آرامش آزادى رسانده است از اسيرى مملوك بودن رهانده ، زنجير بردگيت راگسسته ، رائحه عزّت به مشامت رسانده است. از زندان مقهورى و مغلوبى بيرونت كشيده ، سختيت را برطرف كرده ، زبان انصاف برايت گشوده است . همه دنيا را برايت حلال كرده ، ترا مالك خود ساخته ، بند اسيرى از پايت گسسته براى عبادت پروردگار فارغت كرده و در اين راه از مال خود كاسته است .بايد بدانى كه او پس از خويشان در زندگى و مرگ از همه ــــــــــــــــــــــــــــ(1) «تحف العقول» ، رسالة الحقوق ، فقره 25 ، ص300 .خلق به تو سزاوار تر است . و از همه مردم به يارى و كمك با تو در راه خدا ، شايسته تر است . اگر نيازى به تو پيدا كرد خود را بر او مقدم ندار» .آيا آزادشدگان فتح مكه حقوق پيامبر اسلام و اهل بيت او را نگاه داشتند ؟و پاسخ «المودَّةَ فى القربى»(1) را بجا آوردند ؟امام سجاد (عليه السلام) از فاطمه بنت الحسين (عليه السلام) روايت نقل مىكند . طريق روايتى ايشان چنين است :ــ على بن الحسين (عليه السلام) ، عن فاطمة الصغرى ، عن الحسين بن على (عليه السلام)]حديث 2و3و9و10و11و29[ . ــــــــــــــــــــــــــــ(1) شورى ـ 23 .الإمام محمد بن على الباقر (عليه السلام)ابو جعفر محمد بن على بن الحسين بن على بن ابى طالب (عليهم السلام)، امام پنجم از ائمه اثنا عشر و يكى از چهارده معصوم (عليهم السلام) است . تولّد ايشان سال 58 هجرى(1) و يا 56 هجرى(2) ذكر شده است كه بنابر فرمايش خود امام باقر (عليه السلام)كه در واقعه كربلا چهارساله بودند ، ولادتشان سال 57 هجرى است(3). شيخ صدوق نقل مىكند :«وَقالَ زُرارَةُ بْنُ أعْيَنَ لأبى جَعْفَر (عليه السلام) : أدْرَكْتَ الْحُسَيْنَ(عليه السلام) ؟قال (عليه السلام) : نَعَمْ أذْكُرُ وَأنَا مَعَهُ فى الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَقَدْ دَخَلَ فيهِ السَيْلَ وَالنّاسُ يَتَخَوَّفُونَ عَلَى الْمَقامِ يَخْرُجُ الْخارِجُ فَيَقُولُ : قَدْ ذَهَبَ بِهِ السَّيْلُ ، وَيَدْخُلُ الدّاخِلُ فَيَقُولُ : هُوَ مَكانَهُ ، قَالَ : فَقَالَ : يا فُلانُ ! ما يَصْنَعُ هؤُلاءِ ؟فَقُلْتُ : أصْلَحَكَ اللهُ يَخافُونَ أنْ يَكُونَ السَّيْلُ قَدْ ذَهَبَ بِالمَقامِ ، قالَ : اِنَّ اللهَ عَزَّ وَجَلَّ قَدْ جَعَلَهُ عَلَماً لَمْ يَكُنْ لِيَذْهَبَ بِهِ ، فَاسْتَقِرُّوا» .
|
|
|
|
|
|
|