بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب صحیفه نور جلد 7, امام خمینی (ره) ( )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     SAHIFE01 -
     SAHIFE02 -
     SAHIFE03 -
     SAHIFE04 -
     SAHIFE05 -
     SAHIFE06 -
     SAHIFE07 -
     SAHIFE08 -
     SAHIFE09 -
     SAHIFE10 -
     SAHIFE11 -
     SAHIFE12 -
     SAHIFE13 -
     SAHIFE14 -
     SAHIFE15 -
 

 

 
 

 

next page

fehrest page

back page

تاريخ : 4/4/58
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از كاركنان شيلات جنوب  
همه موظفيم كه خودمان را اصلاح كنيم
بسم الله الرحمن الرحيم
من از آقايانى كه به اينجا آمده اند تشكر مى كنم ، خداوند شماها را سعادتمند كند در دنياو در آخرت ، شما مى دانيد كه امروز ايران احتياج دارد به كار و كارگر و زياد كاركردن ،روز سـازنـدگـى اسـت . ايـنـهـا رفتند و مملكت خرابى گذاشتند كه در همه چيز احتياج بهسازندگى دارد و اين سازندگى بايد به دست همه ، همه جمعيت ايران واقع بشود. دولتتنها نمى تواند، روحانيون نمى توانند، قشر واحد نمى تواند، همه با هم بايد دست بههم بدهند و اين خرابه را بسازند.
الان شـمـا در يـك شـركـتـى واقع شديد كه در آن شركت هم بايد به طور امانت ، به طورديـانـت عـمـل كـنـيـد و هـمـان طـورى كـه در ايـن نـهـضـت پـيـشـبـرد كـرديـد، در نـهـضـتمـقابل جنود ابليس هم پيشبرد كنيد. جنودى كه ما را مى خواهد به فساد بكشاند، جنودى كهمـا را مـى خـواهـد بـه ظـلم و بـه تـاريـكـى بـكـشـانـد، درمـقـابـل آنـهـا هـم بـايـد نـهـضـت كـرد، قيام كرد، هر كس مكلف است كه خودش را اصلاح كندقبل از اينكه ديگران رااصلاح بكند، همه موظفيم كه خودمان را اصلاح كنيم .
تلاش شياطين براى ايجاد تفرقه و فساد ميان اقشار مردم
امـروز ايـران مـحـتاج است به اينكه مردهاى صالح در كارها دخالت كنند. هر جا هستيد بايدبـا صـلاح و بـاسداد و با امانت و باديانت مشغول كار باشيد. خداوند همه شما را تاءييدكـنـد و خـداوند مملكت شما را مستقل كند و از شر شياطين حفظ كند. البته مى دانيد كه الان همشياطين در كارند كه بين كارگران ، كارمندان ، همه اقشار فساد ايجاد كنند، تفرقه ايجادكنند، شما برادرها بيدار باشيد كه مبادا در بين شما بيايند و موجب تفرقه بشوند، اينهاگـمـان كـردنـد كـه مـى تـوانـند با تفرقه آن حالات سابق را برگردانند، آن رژيم هاىفـاسـد را بـرگـردانـنـد ولى بحمد الله ديگر دير شده است و نخواهند توانست لكن آنهاكـوشـش مـى كـنـنـد كـه تـفـرقه نفاق بين شماها بيندازند و زحمت ايجاد كنند و شما توجهداشته باشيد كه اگر يك همچنين اشخاصى در بين شماها آمدند، آنها را از بين خودتان دوركنيد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
تاريخ : 4/4/58
بيانات امام خمينى در جمع پاسداران انقلاب اسلامى همدان  
خويشتن دارى و حفظ احكام اسلام بالاترين پاسدارى است
بسم الله الرحمن الرحيم
از شـمـا پـاسـداران از دو جـهت تشكر مى كنم : يكى اينكه از راه دور آمديد براى ملاقات وحـرف هـاى خـودتـان را بـزنـيـد، ما هم اگر حرفى داريم بزنيم به شما، يكى هم براىايـنـكـه پـاسـدار هستيد، پاسدار اسلام هستيد و من اميدوارم كه همه ما پاسدار اسلام و قرآنمـجـيـد بـاشيم . پاسدارى از اسلام ، يكى اش همين است كه الان در سطح كشور بحمد اللهجمعيت كثيرى مشغول هستند و نظم مملكت الان در دست آنهاست و اگر آنها نبودند، اين انتظاماتنـبـود و يـك پـاسـدارى بـالاتـر از ايـن اسـت و آن پـاسـدارى از اسـلام ، از احـكام اسلام وپـاسـدارى انـسـان از خـودش . همانطورى كه براى يك كشور دزدهائى هست ، خيانتكارهائىهـسـت ، جـنـايـتـكـارهـائى هـسـت و بـايـد بـا پـاسدارى جلو اين خيانت ها و جنايت را گرفت وبحمدالله پاسدارهاى اسلامى جلو مى گيرند، همين طور در خود انسان از اين جنود شيطانىزياد است كه انسان اگر پاسدارى نكند، انسان را به هلاكت مى رساند.
وظيفه خطير پاسداران خدمت صادقانه بر طبق موازين اسلام است
اگـر پـاسدارهاى اسلامى ما پاسدارى از خودشان هم بكنند كه در اين خدمتى كه هستند يكخـدمت صادقانه ، يك خدمت عاشقانه براى اسلام و يك خدمتى كه مستقيم در راه اسلام باشد،اگـر بـكـنـنـد ايـنـهـا پـاسدارى را حقش را عمل كردند و اگر خداى نخواسته يك انحرافىحـاصـل بـشـود، يـك تـعـدى از طـرف آنـهـائى كـه مـيـگـويـند ما پاسدار اسلام هستيم ، بهبـرادرانـشـان بـشـود، حالائى كه قدرتمند هستند و قوى هستند و آزاد هستند، از اين قدرت وقـوه و آزادى سـوء اسـتـفـاده كـنند، به برادرهاى خودشان خداى نخواسته تعدى كنند، بهمـنـازل مـردم تعدى خداى نخواسته بكنند، آنوقت نه اينكه يك آدم عادى اين كار را كرده است(آن آدم عـادى هـم مـجـرم اسـت ) لكـن يـك جـمـعـيـتى است كه به اسم پاسدارهاى جمهورىاسلامى هستند و ملبس به لباس پاسداران جمهورى اسلامى هستند، اگر خداى نخواسته ازپـاسـدارهـاى جـنـود اسـلامـى ، پـاسـدارهـاى جـمـهـورى اسـلامـى يـك اشـتـبـاه و خـطـائىحـاصـل بـشـود، ايـن فـرق دارد تـا ايـنـكـه از يـك آدم عـادىحـاصـل شـود، بـراى ايـنـكـه ايـنها خودشان را معرفى مى كنند كه ما جنود اسلام هستيم ، ماپاسدار اسلام هستيم و همه توقع از پاسدارهاى
اسلام دارند كه روى خط مشق اسلام كنند، كارهايشان كارهاى اسلامى باشد. همانطورى كهدر طبقه روحانيون كه آنها پاسدار اسلام و احكام اسلام هستند اگر خداى نخواسته يك ملبسبـه لبـاس روحـانيون يك كار خلاف بكند، اين فرق دارد با اشخاص عادى ، براى اينكهايـنها پاسدار اسلام هستند، ملبس به لباس روحانيت هستند، ملبس به لباس پاسدارى ازقـرآن و سـنـت هـسـتـنـد اگـر خـداى نـخـواسـتـه از ايـنـهـا يـك وقـت اشـتـبـاه ، خـطـائىحـاصـل بـشـود فـرق دارد تـا ايـنـكـه از يـك آدم عـادىحـاصـل بـشـود و لهـذا شـمـا جـوان هـا كـه پـاسـدار جمهورى اسلامى هستيد و روحانيون كهپـاسـدار احـكـام اسـلام و قـرآن هـسـتـنـد وظـيـفـه تـان زيـاد اسـت و شـغـلتـان شـريـف .شـغـل ، شـغـل شـريـف بـراى ايـنـكـه پـاسـدارى از اسـلام يـكشغل بسيار شريف است و مسؤ وليتش هم زياد است . بايد حفظ كنيم اين حدود ثغور اسلامىرا، فقط اين نباشد كه ما پاسدار هستيم ، ما هم بگوئيم ما روحانى هستيم ، شما هم بگوئيدمـا پـاسـدار و خـداى نـخـواسـتـه بـه وظـايـفـى كـه پـاسـداران و روحـانـيـون بـايـدعـمـل بـكـنـنـد مـا يـك وقـت خـداى نـخـواسته نكنيم . بايد همانطورى كه مدعى هستيم ما كه ماپاسدار هستيم و پاسدار جمهورى اسلام و پاسدار احكام اسلام هستيم ، بايد خودمان ابتداءمـرزمان همان مرز اسلام باشد، راه مان همان راه مستقيم اسلام باشد تا اين ادعاى ما پيش خداقـبـول بـشـود. اگـر فـرض بـفـرمـائيـد كـه مـردم هـم مـطلع نشوند كه ما برخلاف داريمعـمـل مى كنيم ، خدا كه مى داند، در محضر خداست . در پيشگاه خدا ما نمى توانيم آنوقت ادعاكـنـيـم كـه مـا پـاسـدار هـسـتـيم ، براى اينكه ما كه خودمان بر خلاف موازين اسلام ، خداىنـخـواسـته عمل بكنيم ، بعد بخواهيم ادعا كنيم كه ما نگهبان اسلام هستيم ، كسى كه خودشبـر خـلاف اسـلام عمل مى كند نمى تواند بگويد من نگهبان هستم ، يك كسى كه خودش دزداسـت نـمـى تـوانـد بـگـويـد من نگهبان هستم ، من پاسبان هستم . پاسبان وقتى دزد باشد،پـاسـبـان نـيـسـت ، دزد اسـت . پاسدار خداى نخواسته اگر برخلاف موازين اسلام باشد،پاسدار نيست ، اين يك آدمى است كه برخلاف اسلام است .
كوشش در اصلاح خويش و دفع توطئه گران
كـوشش كنيد برادرها كه خودتان را اصلاح كنيد و پاسدارى از خودتان بكنيد، پاسدارىاز خـودتـان كـرديـد، پـاسـداريـتـان از جـمـهـورى اسـلامـى پـيـش خـداى تـبـارك وتـعالىمـقبول است و ارزشمند، بسيار ارزشمند. در يك همچو زمانى كه احتياج دارد اسلام به اينكهپاسدار داشته باشد و مردمى كه برخلاف هستند و آنهائى كه برخلاف جمهورى اسلامىهـسـتـنـد، در تـوطـئه هـسـتـنـد، مـشـغـولنـد آنـهـا بـه عمل در سرحدات ما، در خود شهرهاى مامـشـغـول بـه تـوطـئه هستند، دريك همچو موقعى احتياج به پاسدارها هست . هم پاسدارى ازخـودتـان بـكنيد و هم پاسدارى از جمهورى اسلامى . انشاءالله خداوند همه شما را توفيقبدهد و مويد و موفق باشيد و آقاى مدنى هم انشاءالله بعد از اينكه در تبريز كارهايشانرا يك مقدارى رو به راه كردند انشاءالله مى آيند به همدان . موفق باشيد انشاء الله .
والسلام عليكم و رحمة الله وبركاته
تاريخ : 4/4/58
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از پاسداران قرچك ورامين  
در مملكت اسلامى غير قانون خدا هيچ چيز حكومتى ندارد
بسم الله الرحمن الرحيم
مـا مـوظـفـيـم حـالا كـه جـمـهـورى اسـلامى رژيم رسمى ما شده است همه طبق جمهورى اسلامىعـمـل كـنـيـم . جـمـهـورى اسـلامـى يـعـنـى ايـنـكـه رژيم به احكام اسلامى و به خواست مردمعـمـل كـنـد و الان رژيـم رسـمى ما جمهورى اسلام است و فقط مانده است كه احكام ، همه احكاماسلامى بشود. مجرد بودن رژيم اسلامى مقصود نيست ، مقصود اين است كه در حكومت اسلام ،اسلام و قانون اسلام حكومت كند، اشخاص براى خودشان و به فكر خودشان حكومت نكنند،مـا مـى خـواهـيـم احـكام اسلام در همه جا جريان پيدا كند و احكام خداى تبارك و تعالى حكومتكـنـد. در اسـلام حـكـومـت ، حـكـومـت قـانـون ، حـتـى حـكـومـت رسـول الله و حـكـومـت امـيـر المومنين حكومت قانون است يعنى قانون خدا آنها را تعيين كرده است ،آنـهـا به حكم قانون واجب الاطاعه هستند پس حكم از آن قانون خداست و قانون خدا حكومت مىكـنـد. در مـملكت اسلامى بايد قانون خدا حكومت كند و غير قانون خدا هيچ چيز حكومتى ندارد.اگر رئيس جمهورى در مملكت اسلامى وجود پيدا بكند، اين اسلام است كه او را رئيس جمهورمى كند، قانون خداست كه حكمفرماست . در هيچ جا در حكومت اسلامى نمى بينيد كه خود سرىباشد حتى رسول الله از خودشان رايى نداشتند، راءى قرآن بوده است ، وحى بوده ، هرچـه مى فرموده از وحى سرچشمه مى گرفته است و از روى هوا و هوس سخن نمى گفتند وهـمـيـن طـور حـكـومـت هـايـى كـه حـكومت اسلامى هستند آنها تابع قانونند، راءى آنها قانوناسلامى است و حكومتشان حكومت الله . اينكه ما دائما راجع به اين معنى سفارش مى كنيم كهبايد حالا كه رژيم ، رژيم اسلامى شده است ، محتوا، محتواى اسلامى باشد براى اين استكـه يـك مـمـلكتى كه افرادش ادعا مى كنند كه مسلمان هستيم بايد در آنجا احكام اسلام حكومتكـنـد لكـن مـى بـيـنـيـم در بـسيارى جاها ديده مى شود كه افراد پايبند احكام اسلام نيستند.بـسـيـارى از اشـخـاص ادعـاى اسـلام مـى كـنـنـد ولى فـقـط ادعـاسـت ، ديـگـر درعـمل خبرى از اسلام نيست . ما كه مى گوئيم حكومت بايد همانطور كه اسلامى است محتوايشهـم اسـلامى باشد، يعنى هر جا كه شما برويد، در هر وزارتخانه اى شما برويد، در هرادارهـاى كـه شـمـا بـرويـد، در هـر كـوى و بـرزن و در هـر بـازار كه شما برويد، در هرمـدرسه و دانشگاه كه برويد آنجا اسلام و احكام اسلام را ببينيد. ما حكومت اسلامى خواستيم، ما جمهورى اسلامى لفظى نخواستيم ، ما خواستيم كه حكومت الله در
مملكتمان و انشاءالله در ساير ممالك اجرابشود.
آزادى بايد منطقى و طبق قانون الهى باشد
بـنـابراين ، اين تو هم كه حالا كه جمهورى اسلامى شده است و هر كس خودش هر كارى مىخـواهد بكند آزاد است ، اين درست نيست ، آزادى در حدود قانون است يعنى آن مقدارى كه خداىتـبـارك و تعالى به ما آزادى داده است در آن مقدار آزاد هستيم . آزاد نيستيم كه فساد بكنيم ،هـيـچ انـسـانى آزاد نيست كه كار خلاف عفت بكند، هيچ انسانى آزاد نيست كه برادر خودش رااذيـت بـكـنـد. ايـن مـقـدار آزادى كه خداى تبارك و تعالى به مردم داده است بيش از آن آزادىهـائى اسـت كـه ديـگـران داده انـد آنـها آزادى غير منطقى داده اند و آزادهايى كه خدا داده استآزادى مـنـطـقـى است ، همه چيزهائى را كه آنها دادهاند آزادى نيست ، آزادى بايد منطقى و طبققـانـون باشد. بنابراين ما از آن چيزى را كه مى خواهيم حكومت الله است ، مى خواهيم خدا وقـرآن بـر مـا حـكـومـت كـنـد، مـا هـيچ حكومتى را جز حكومت الله نمى توانيم بپذيريم و هيچدسـتـگـاهـى را كه برخلاف قوانين اسلام باشد نمى توانيم بپذيريم و هيچ رايى را كهبـرخـلاف راءى اسلام باشد، خواه راءى شخصى باشد و يا راءى گروهى و حزبى نمىتـوانـيـم بـپـذيـريـم . مـا تـابع اسلام هستيم ، ما تابع قانون اسلام هستيم و جوان هاى ماخونشان را براى اسلام داده اند جوان هاى ما!!! ما اسلام و احكام اسلامى را مى خواهيم .
اصلاح و تهذيب نفس ، مسووليتى خطير براى تحقق احكام اسلام
الان وظـيـفـه مـا ايـن است كه هر كدام مان در هر جا كه هستيم و در هر سرحدى كه هستيم جديتكـنيم كه قوانين اسلام را از خودمان شروع كنيم . اگر چنانچه ما خودمان را اصلاح نكنيم وقـوانـيـن اسـلام را نـسـبـت بـه خـودمـان اجـرا نـكـنـيـم ، نـمـى تـوانـيـم يـك حـكـومـت اسلامىتـشـكيل بدهيم . اگر آن كسى كه در راس حكومت است مثلا رئيس جمهور و نخست وزير خودشرا اصـلاح نـكند و خودش تابع قوانين اسلام نباشد و قوانين اسلام را در مملكت اجرا نكند،چـنـيـن شخصى نمى تواند در راس حكومت اسلامى و حاكم اسلام باشد. هر يك از اين صاحبقـدرت هـا و كـسـانـى كـه در راس قـدرت هـسـتـنـد مـثـل رئيـس سـتـاد يـا رئيـسكل ژاندارمرى و ساير روسا تا قوانين اسلام را در وجود خودشان اجرا نكنند، نمى توانندريـاسـت اسـلامـى داشـتـه بـاشـنـد. اسـلام يـك رئيـسـى را كـه بـرخـلاف قـوانـيـن اسـلامعـمـل بـكـنـد نـمـى پـذيـرد. لشـگـر اسـلام كـسـى را كـه در راس آن بـاشـد وعمل به اسلام نكند نمى پذيرد، يك ادارهاى كه احكام اسلام در آن جارى نباشد نمى پذيردو ما الان نواقصى داريم ، مملكت ما الان اسلامى نيست ، شما هر جا كه دست بگذاريد باز مىبـيـنـيـد كـه آثـارى از طـاغـوت هـسـت ، يـك عـده افـراد تـوطئه گر هستند و ما نمى توانيمبپذيريم كه در وزارتخانه ها، در ادارات افراد توطئه گر باشند. بايد اصلاح بشود،مـمـلكـت بـايـد اسـلامـى بـشـود و شـمـا هـم كـه پـاسـدار هـسـتـيـد،اول بـايـد خـودتـان را اصـلاح كـنـيـد، خيال نكنيد كه ما حالا آزاد هستيم ، تفنگ هم كه داريمبايد مردم را اذيت كنيم . شما الان وظيفه
سـنـگينى داريد، شما الان تحت نظر خدا و تحت نظر امام زمان (سلام الله عليه ) هستيد،مـلائكـه ، شـمـا را مـراقـبـت مـى كـنـنـد، نامه اعمال شما را به امام زمان (عليه السلام )عرضه مى دارند. بايد متوجه باشيد مبادا از اين اختياراتى كه حالا پيدا كرده ايد و از اينقـدرتى كه الان پيدا كرديد و زير بار آن قدرت ظالم بيرون رفتيد، خودتان يك قدرتظـالمـه بـاشيد و به برادران خودتان تعدى كنيد، مبادا يك كسى را بيجا بگيريد يا بهواسطه اغراض شخصى يك كسى را بيجا محاكمه كنيد، يك كسى را بيجا محكوم كنيد، چونشـمـا تـحـت مـراقـبـت هـسـتـيـد، خـداى تـبـارك و تـعـالى از مـاسـوال خـواهد كرد. خداوند انشاءالله همه شما را توفيق بدهد و همه ما را توفيق بدهد كهانسان بشويم .
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
تاريخ : 5/4/58
بيانات امام خمينى در جمع افراد جهاد سازندگى و كاركنان شركت نفت  
هر جنبشى كه اين صد سال اخير شده از طرف روحانيون بوده است
بسم الله الرحمن الرحيم
اسـلام مـكـتـب تـحـرك است و قرآن كريم كتاب تحرك ، تحرك از طبيعت به غيب ، تحرك ازمـاديـت بـه مـعـنـويـت ، تـحـرك در راه عـدالت ، تـحـرك در بـرقـرارى حـكـومـتعـدل و مـع الاسـف آنـهايى كه مى خواستند شرق را كه حتى خود شرقى ها هم ، آنهايى كهغافل بودند از اسلام و از مكتب هاى توحيدى باورشان آمد. آنها بعكس آن چيزى كه مكتب هاىتوحيد ى هست كه همه مكتب تحرك بوده اند، گفته اند ديانت افيون جامعه است يعنى دين آمدهاسـت كـه مردم را خواب كند، روحانيت دربارى است ، روحانيون دربارى هستند، روحانيون درخـدمـت سـرمـايـه دارهـا هـسـتـنـد. ايـن تـبـليـغـاتـى بـوده اسـت كـه درطـول شـايـد چـنـد صـد سال شده است و در اين سال هاى اخير و زمان اين پدر و پسر خيلىزيـادتـر شـد و ايـن مـطـلب درسـت بـعـكـس آن چيزى است كه واقع است . شما اگر حالت وتـاريـخ انـبـيـا را مـلاحـظه كنيد و تاريخ اسلام را و صدر اسلام را كه به ما نزديك استملاحظه كنيد مى بينيد بعكس آن چيزى كه اينها تبليغ كرده اند چيزى كه اينها تبليغ كردهانـد كـه ديـانـت افـيـون اسـت يـعـنـى ديـانـت آمـده اسـت كـه مـردم را خـواب كـنـد ومثل يك افيونى كه به چرت فرو مى رود و مردم را اينطور كند تا اينكه آن سرمايه دارهامـردم را بـچـاپـند، بعكس آن ، وقتى كه تاريخ انبيا را ملاحظه كنيد مى بينيد كه انبيا آمدهانـد مـردم را بـيـدار كـنـنـد، ايـن مـردم افيونى را هشيار كنند اين مردمى كه به خواب رفتهبـودنـد ايـنـهـا را هـشـيـار كـنـنـد. مـوسـى (عـليـه السـلام ) كـهتـفـصـيـل تـاريـخش در قرآن هم هست و در كتب آسمانى هم هست ، ملاحظه مى كنيد كه يك آدمىبـوده اسـت ، يك شبانى بوده است ، شبان حضرت شعيب بود مدت ها و با يك عصا مردم را،هـمـيـن مـردم توده را برضد فرعون كه در زمان او بزرگترين قدرت بود بسيج كرد نهايـنكه مردم را خواب كرد تا فرعون بچاپد آنها را، مردم را بيداركرد كه فرعون نچاپدآنـهـا را، عـكـس آن چيزى كه گفتند و جوان هاى ما باور كردند. اسلام كه نزديك به ماست ،تـاريـخ پيغمبر اسلام در دسترس همه است ، ملاحظه كنند ببينند كه آيا اسلام آمده است كهمـردم را تـخـدير كند؟ خواب كند؟ يا اينكه قرآن يك كتاب سلحشورى است ، قرآن يك كتابجنگجويى است در مقابل مشركين ، مشركينى كه قدرتمند بودند. اينكه مى فرمايد (قاتلوالمشركين كافه ) مشركين در آنوقت همان قدرتمندها بودند، مشركين قريش همه قدرت دستآنها بود. آيا پيغمبر را مشركين ، قدرتمندها بسيج كردند،
درسـت كـردنـد كـه مـردم را خـواب كند و مشركين بچاپند مردم را؟! يا پيغمبر اسلام مردم رابـسـيـج كـرد؟ هـمـيـن سـر و پـا بـرهـنـه هـا را بـسـيـج كـرد بـر ضـد مـشـركـيـن وقـتـال كـرد و جنگ ها كرد تا مشركين را دماغشان را به خاك ماليد و عدالت اجتماعى را ايجادكرد. عكس آن مطلبى كه براى شرقى ها، غربى ديكته كردند و مع الاسف بسيارى از ما همباورمان آمد. تبليغات آنها تبليغات دامنه دارى بود. در زمان رضاخان كه اكثر شما يا هيچيـك از شـمـا يـادتـان نـيـسـت ، در زمـان رضـاخـان اول هـدفـى كـه بعد از قدرتمندى داشتاول هـدف بـه زمـيـن زدن روحـانـيـون بـود، هـدف اولش بـود، مـدرسـه هـا را از بـيـن برد،روحـانـيـون را لبـاس هـاشـان را كـند، گرفتند بعضى از روحانيون محترم را، در خيابانبـردنـد در آن مـحـالى كـه داشـتـنـد در كـلانترى ها، و مى بردند نه اينكه مى گفتند برولبـاست را عوض كن ، همانجا عبا و قبا را وسطش را پاره مى كردند مى ريختند دور كه اينيك كت و شلوار مثلا بشود. اينطور رفتار كردند و اين دستور بود. آيا اسلام تخدير كردهاسـت مـردم را؟ يـا تاريخ اسلام نشان مى دهد كه پيغمبر اسلام در مكه كه بودند از ترسهـمـيـن قـريـش و مـشـركين در پنهان بودند و تبليغات زيرزمينى مى كردند، وقتى كه آنجاديـگـر نـتـوانـسـتـنـد و آنـهـا بـا هـم شدند كه او را بكشند و ايشان فرار كرد و به مدينهتـشـريـف بـرد، آنـهـايـى كـه هـمـراه پـيـغـمـبـر بـودنـد و دعـوت پـيـغـمـبـر راقـبـول كـردند، همين مردم طبقه سه بود، همين فقرا. اصحاب صفه كه معروف است اينها يكعـده اى بـودند كه توى مسجد از باب اينكه منزل نداشتند توى مسجد مى آمدند روى صفهاى ، يك سكوئى آنجا مى خوابيدند. در جنگ هايى كه مى شد اينها نداشتند چيزى ، يك خرمارا (ايـنطور مى گويند) يك خرما را اين دهنش مى گذاشت در مى آورد مى داد به آن ، آن دهنشمـى گـذاشت در مى آورد مى داد به آن ، اينطور بود وضعشان . اينها را پيغمبر بسيج كردبـر ضـد اين سرمايه دارها بر ضد اين قدرتمندها، بر ضد اين مشركين كه مردم را غارتمى كردند. تبليغات غرب اين بود كه نه ، اين عكس بود كه اينطور بود كه پيغمبرها آمدهانـد كـه مـردم را تـخـديـر كـنـنـد و قـدرتـمندان آنها را بچاپند در صورتى كه پيغمبرهاتـاريـخـشـان مـعـلوم اسـت وايـنـهـا آمـده انـد كه بسيج كنند اين مستمندان را كه بروند و اينغـارتـگرها را سر جاى خودشان بنشانند و عدالت اجتماعى درست كنند. در روحانيون هم مىگـويـنـد كـه ايـنـهـا اهل دربارى هستند، قدرتمندها اينها را درست كرده اند كه اينها مردم راتخدير كنند و آنها بچاپند.
مـن خودم در يك اتوبوسى در تهران با دو نفر از آقايان نشسته بودم ، در زمان رضاشاهبـود از طـرف شمال شهر مى آمدم به طرف جنوب ، چند نفر هم توى اتوبوس بودند، دونـفـر بـا هـم شـروع كـردنـد صـحـبـت كـردن ، يـكـى از آنـهـا بـه ديـگـرى گـفـت كـه مـنسال ها بود كه اين هيكل ها را نديده بودم (اشاره كرد به ما، ما سه نفر معمم بوديم ) بعدگـفـت كه اينها را انگليسى ها درست كردند كه در نجف و در قم مردم را چه بكنند و به نفعآنـهـا چـه بـكـنـنـد. البـتـه آن آدم جـاهل بود نه اينكه چه بود، تزريق كرده بودند، گفتهبـودنـد، بـاورش آمـده بـود. بـسيارى از جوان هاى ما باورشان آمده بود. در صورتى كهتـاريـخ خـود مـا هـمـيـن چـنـد سـال !!! ايـن 100 سـال اخـيـر !!! ايـن 100سـال اخـيـر را وقـتـى مـا مـلاحـظـه كـنـيـم جـلويـش هـم هـمـيـن طـور بـوده ، مـا ايـن 100سال اخير را كه ما ملاحظه كنيم هر جنبشى كه واقع شده است از طرف روحانيون بوده است
بر ضد سلاطين . جنبش تنباكو بر ضد سلطان وقت آن بود، جنبش مشروطه بر ضد رژيمبـود، البـتـه بـا قـبـول داشـتـن رژيـم ، عدالت مى خواسته اند ايجاد كنند. در زمان خود ماچندين دفعه قيام كردند روحانيون بر ضد رضاخان ، چندين دفعه ، يك دفعه از خراسان، يك دقعه از آذربايجان ، يك دفعه از اصفهان و همه اطراف ايران را دعوت كردند به قمكـه ما اينها را شاهد بوديم و اينها همه قيام بر ضد رضاخان بود، البته قدرت او داشتو شـكـسـت مـى داد، علماى آذربايجان را گرفت و برد، در سنقر گمان مى كنم بود، دو نفربـزرگـان علماى آنجا مرحوم آميرزا صادق آقا، مرحوم انگجى ، اينها را بردند در سنقر ياآنجاها طرف كردستان آنجاها مدت ها آنها در آنجا تبعيد بودند، بعد هم كه رهايشان كردندمـرحـوم آمـيـرزا صادق آقا آمد قم ماند و ديگر نرفت به آذربايجان و در همانجا فوت شد.عـلمـاى مـشـهـد هـم كـه قـيـام كـردند تمامشان را گرفتند آوردند تهران حبس كردند و علماىبـزرگـشـان را مى بردند در كلانترى ها يا در عدليه مى بردند توى خيابان ها با سربـرهـنـه هـم راه مـى رفـتـنـد كـه بروند آنجا استنطاقشان كنند. علماى اصفهان هم كه آمدنداينجا، شكستند آن اعتصابشان را با فشار، با حيله ، بلكه آنوقت معلوم شد، مى گفتند كهمـرحـوم حـاج آقـانـورالله كـه بـزرگـشـان بـود او را مسموم كردند. قيام بر ضد اينها ازروحانيون شروع مى شد البته مردم هم تا يك حدودى كمك مى كردند لكن در عوض مردم راايـنـطور گفتند كه آخوند جماعت اصلش دربارى است ، اينها براى دربار كار مى كنند، مىخـواهـنـد سـلطـنـت مـحـفـوظ بـاشـد، مـى خـواهـنـد دربـار بـاشـد.حـال آنـكـه ايـنـهـا بر خلاف آنها بودند و درست عكس تبليغ مى كردند. چرا؟ براى اينكهايـنـهـا مـى ديـدنـد كه دو تا قوه است كه اگر اين دو تا قوه بماند نمى شود ارباب هاىايـنـهـا مـنافع ايران را ببرند. كارشناس هاى اينها فهميده بودند كه اين دو تا قوه اگرچنانچه در ممالك شرق باشد، بايد آنها دستشان را از شرق بشويند، يكى قوه اسلام كهاگر اسلام قدرتش در شرق باشد و قدرت اسلام حكومت كند، نمى گذارند كه بيايند آنهاهـر چـه مـا داريـم بـبـرند و هر چه از نيروهاى انسانى و غير انسانى داريم از بين ببرند.يـكـى هم روحانيت كه اگر اين طايفه باشند، مردم چون با اينها همراه هستند، نمى گذارندكه آنها به منافعشان برسند. پس اين دو تا قدرت بايد شكسته بشود، هم قدرت اسلام وقدرت روحانيون . قدرت اسلام را به اينكه دين افيون جامعه است ، حتى نويسندگان خبيثمـا هـم گـاهـى ايـن حرف را مى زدند، حتى در امروز هم اين حرف هست ، در امروز هم اين حرفهست ، در عين حالى كه دارند با چشمشان مى بينند كه اين قدرت روحانيون بود كه مردم رابـسـيـج كـرد و بـر ضـد ايـن رژيـم قيام كردند، نمى توانند اينها ببينند آن را، آن قدرتروحـانـيون بود كه مردم را بسيج كرد و بر ضد اين رژيم قيام كردند، نمى توانند اينهابـبـيـنـنـد آن را، آن قـدرت را مـى خـواهـنـد بـشـكـنـنـد يـعـنـى ايـنـهـاعمال همان ها هستند كه مى خواهند اين قدرت را بشكنند. اينها مطالعه كردند ديدند كه اگرايـن قـدرت هم محفوظ باشد، چون مردم و توده همراه اينها هستند، اگر يك وقت صدايشان درآيـد ديـگـران هـم بـسيج مى شوند. چه بكنند كه در بين خود مردم اينها را بشكنند؟ در زمانرضـاخـان طـورى كـردنـد، طـورى كردند كه شوفرها مى گفتند كه آخوند را سوار ماشيننمى كردند. يكى از دوستان من از علماى آنوقت مى گفتند كه (خدا رحمتش كند من از عراق كهمى خواستم بيايم به قم رفتم ماشين بگيرم شوفر گفت كه ما بنا گذاشتيم دو طايفه را
سـوار نـكـنـيـم يكى فواحش را، يكى آخوندها را. زمان رضا شاه اينطور تبليغ بود يعنىتـبـليـغ نـه اينكه آن شوفر چيز را، آن شوفر را به او همچو فهمانده بودند، تبليغاتايـنـطـور بـود كـه فـهـمـانـده بـودنـد بـه ايـنـهـا، عـمـال آنـهـا هـمـه جـا، در هـمـه جـامشغول تبليغ بودند بر ضد اينها، براى چه ؟ براى اينكه اگر اينها يك رشدى داشتند،اگـر ايـنها در بين جامعه همانطورى كه بايد باشند، باشند، نمى گذارند كه هر طايفهاى بيايد، هر مملكتى بيايد يك گوشه اى اينجا را ببرد. مردك مى گفت كه اگر من نباشم، ايـران تجزيه مى شود، ايران مى شود ايرانستان . ايشان نيستند و ايران هم همان ايراناست ، نه تجزيه شد، نه ايرانستان شد، و دست آنها هم قطع شد.
توجه و هوشيارى در مقابل توطئه شياطين ،بر ضد اسلام و روحانيت
بـرادرهـا! تـوجه داشته باشيد باز هم شياطين هستند، باز هم آنهائى كه مى خواهند اين دومساءله را به كرسى بنشانند، اسلام را بگويند كه نه حالا ديگر وقتش نيست ، همين ملعونهـا حالا هم مى گويند، همين هائى كه از عمال ديگران هستند الان هم اين حرف را مى زنند كهاسـلام مـال هـزار و چـهار صد سال پيش از اين است . اين اسلامى كه حالا تحركش همچو شدكـه اين رژيم را از بين برد، تحرك از اسلام بود، فرياد اسلام بود كه رژيم را از بينبـرد، ايـنـهـا مـى خـواهـنـد ايـن رابـشكنندش ، اينها خدمتگزار آنها هستند يا عالما آمده اند كهخـيـانتكارند، يا از روى نفهمى . همين ها باز آن قدرت دوم را مى خواهند بشكنند. حالا بدتراز آنوقت است ، حالا خارجى ها لمس ‍ كرده اند اسلام هم همچو كارى مى تواند بكند لمس كردهانـد كـه روحـانـيـون همچو كارى مى توانند بكنند، حالا بيشتر از آنوقت تبليغات مى كنند،عـمـال آنـهـا حالا بيشتر از آنوقت تبليغ مى كنند، آنهايى كه از خارج آمدند حالا در اينجا ومـشـغـول تـوطـئه هـسـتـند، بيشتر از آنوقت اين تبليغات را خواهند كرد و مى كنند و لهذا مىخوانيد در بعض مقالاتشان باز همان مسائل است منتها نمى توانند علنى بگويند، در پرده ،در پـرده بـايـك جـهـاتى ، علنى صاف نمى توانند بگويند، در پرده اى ، در چيزى همانمـسـائل رامـى گـويـنـد. ايـن هـمـان مـطـلبـى اسـت كـه ازاول زمـان رضـاخـان (پـيـشترها هم بوده اما از اول زمان رضاخان ) تا امروز و تا وقتى كهپـسـرش از ايـران رفـت ، ايـن دو تـا مـساءله بود، اين دو تا تبليغ بود بر ضد اسلام ،تـبـليـغ بـر ضـد روحـانـيـت ، يـعنى اسلام و خدمتگزاران اسلام . اين دو تا تبليغ از زمانرضـاشـاه بـود، در زمـان او بـسـيارى از مردم هم به واسطه تبليغات زيادى كه كردند وفـشـارى كـه از آن طـرف آوردنـد و اذيـت هـايـى كه كردند به اين طايفه آنوقت عده زيادىبـاورشـان آمـده بـود. در زمـان ايـن هـم بـاز عـده زيـادى از جـوان هـاى مـا بـازى خـوردنـد،گـول خـوردنـد، پـشت كردند بر اسلام ، پشت كردند بر روحانيون و حالا هم كه فهميدندكـه ايـن قـدرت اسلام بود كه اين سد بزرگ را شكست و اين قدرت روحانيون بود كه درهـمـه جـا مـردم را بسيج كرد، هر جا رفتيد آخوند آن شهر مردم را بسيج كرد و همه را با هممـتـحـد كـردند و همه در منبر و محراب مردم را جمع كردند و جوش دادند به هم تا اين سد راشـكـست ، حالا هم بازيك طايفه اى ، اشخاصى با نغمه هاى مختلف زير پرده و روى پردهمـى خـواهـنـد هـمـيـن مسائل را بگويند، يعنى همان مطلبى كه آنوقت از حلقوم افرادى كه درزمان
رضـاخـان بـود در آمـد، حالا هم از حلقوم يك طايفه اى در حالا در مى آيد كه همان دو مساءلهاسـت (اسـلام كـهـنـه شده است ، اسلام نمى شود ديگر، روحانيون ، آخوندها بايد بروندسراغ كارشان ، بايد بروند سراغ چه ، ديكتاتورى آخوندى مى خواهد درست بشود.) مننمى دانم اين ديكتاتورى آخوندى كجاست ؟ كدام آخوند ديكتاتور است كه اينها مى گويند؟
تنها با تمسك به حبل الله و وحدت كلمه پيروزى تثبيت مى شود
در هـر صـورت بـيـدار بـاشـيـد برادرها كه همان دام هايى كه آنوقت بود و ما را به سياهروزى رسـانـد و اسـلام را از نـظـر ملت ، نه همه البته ملت ، زياد از روشنفكرها انداخت وروحانيون را از نظر آنها انداخت ، همان نقشه الان هست ، همان نقشه ، الان هم همان مطالب هستو هـمـان حـرف هـا هست . گروه گروه با هم مى نشينند، هى گروه درست مى كنند، گروه . مازحمت كشيديم ، روحانيون زحمت كشيدند اين قشرهاى مختلف را جوش دادند به هم تا اين كاررا انجام دادند، تا اين سد را شكستند، الان جمعيت هاى زيادى پيدا شده اند، شما در روزنامهها بخوانيد ببينيد، هر روز مى بينيد كه گروه كذا، گروه كذا، گروه كذا، هى تيكه تيكه، چـيـزى نـيـسـتند اما خوب هى تيكه تيكه مى شوند، وقتى گروه گروه كنار رفتند يعنىآنـى كـه اسلام مى خواست با هم جوششان بدهد و روحانيون زحمت كشيدند و جوششان دادندبه هم ، حالا همين هائى كه دعوى اين را مى كنند كه ما ملت را مى خواهيم ما خلق رامى خواهيم، هـمـيـن هـائى كه دعوت روشنفكرى دارند !!! اينقدر اگر !!! اگر چنانچه خائن باشند كهخـوب مـعـلوم اسـت كـه از روى فـهـم مى گويند و اگر نباشند، اينقدر فهم ندارند كه اينگـروه هـا كـه بـه هـم مـتـصـل شـد، ايـن سيل عظيم پيدا شد و اين سد بزرگ را شكست حالادوبـاره تـا حـالا بـا هم منسجم شده بودند حالا يك جديت دارد مى شود كه گروه گروهشانكنند، هى اين گروه برود كنار، آن گروه برود كنار، آن گروه برود كنار، همه از هم جدا،تـا بـاز راه بـاز بـشـود بـراى آنهائى كه مى خواهند استفاده بكنند. متوجه باشيد گروهگـروه نـكـيـنـد، ايـن مـمـلكـت بـا وحـدت كـلمـه پـيـش بـرد، مـتـفـرقـشـان نـكنيد (واعتصموابـحـبل الله جميعا و لا تفرقوا) اين آيه قرآن را بپذيريد همه بچسبيد به ريسمانى كهبـيـن شـما و خداست و آن اسلام است ، متفرق نشويد، از هم جدا، جدا نشويد، هى حساب را جدانكنيد، آن حساب جبهه كذا، آن حساب نهضت كذا، آن حساب حزب كذا، آن حساب گروه كذا، آنحـسـاب حزب چه ، كذا جدا نكنيد، همه را، همه با هم باشيد، همه دوست باشيد. حزب سازىدشـمـن درسـت كـردن اسـت ، هـى ايـن يـكى از آن طرف بكشد، آن از آن طرف بكشد، آن از آنطرف بكشد. همه تحت يك رايت باشيد. همه تحت يك پرچم باشيد همان پرچمى كه شما راپـيـروز كـرده اسـت تـا حالا از اين به بعد هم دنبال همان باشيد و اگر باشيد انشاءاللهپـيـروز خـواهـيـد شـد. و مـن امـيـدوارم كـه نـتـوانـنـد ايـنها ديگر شكاف صحيحى وارد كنند.انشاءالله خداوند همه تان را توفيق بدهد، سلامت باشيد.
والسلام عليكم و رحمة الله وبركاته
تاريخ : 5/4/58
بيانات امام خمينى در جمع كاركنان كارخانه اتمسفر ايران  
اساس اقتصادى كشورها بسته به وجود كارگر و كشاورز است
بسم الله الرحمن الرحيم
در هر كشور كارگر و كشاورز اساس آن كشور هستند. اساس اقتصادى كشور بسته به كاركـارگـر و كـشـاورز اسـت و مـع الوصـف ايـن دو جلوه اقتصادى كه اساس اقتصاد كار آن دوگروه مى باشد، در زمان رژيم سابق شكست خورد. كشاورزى راديديد كه چگونه با اسماصـلاحـات ارضـى بـكـلى از بـيـن بـردنـد. ايران كه بايد در كشاورزى صادرات داشتهبـاشـد، يـك اسـتـان ايران مثل استان آذربايجان يا خراسان كه قادر به تاءمين محصولاتكشاورزى كشور مى باشد ولى اينها كارى كردند كه ايران بازار براى آمريكا شد و هرچـه مـا بـخـواهـيـم بـايـداز آمريكا يا كشورهاى ديگر وارد كنيم . كارگرهاى ما راهم طورىكـردنـد كـه زنـدگـى آنـهـا زنـدگـى اضطرارى باشد و كار آنها هم در خدمت دشمن . شماكارگران محترم و كشاورزان محترم ، شما برادران كه اساس اقتصاد ايران دست شماست درسـابـق تـحـت نـظـارت طـاغـوت بـوديـد و كـارهـاى شـمـا ناديده گرفته مى شد اما امروزانشاءالله در رژيم اسلامى هستيد و اسلام به كارگر و كشاورز بسيار اهميت مى دهد. دولتدر فـكـر شـماست ، ما دعاگوى شما و در فكر شما هستيم لكن خرابى ها به اندازه اى استكـه بـه ايـن زودى ترميم نمى شود، گرفتارى ها به اندازه اى است كه به اين زودى ازچـنـگـال آن نـمـى تـوانـيـم خـود را نـجـات دهـيـم . قـدرى صـبـر لازم دارد. شـمـا كـه 50سـال تـحـت فـشـار طـاغـوت صـبـر كـرديـد، ايـنكه هم مقدارى بايد صبر كنيد تا جمهورىاسـلامـى مـسـتقر بشود و بتواند در فكر همه شما باشد. حالا هم چنانچه مى بينيد در فكرهـسـتـنـد، بـرنـامـه هـائى ريـخته شده است كه هم براى كارگران و كشاورزان و هم براىمستمندان مفيد بوده لكن محتاج به وقت است .
به ثمر رساندن نهضت ، به يد قدرت كارگران و جوانان برومند
آنچه كه الان لازم است من به شما برادران و جوانان برومند، تذكرى كه مى دهم اين است ،شـمـا ديـديـد رژيـم گذشته را با فرياد مردانه خودتان كه از حلقوم همه ملت بلند شدشـكـسـت داديـد، در عـيـن حـالى كـه رژيم يك قدرت بزرگ شيطانى بود و پشتيبان او همهقدرت ممالك ديگر بودند خصوصا ابرقدرت ها ولى نتوانستند او را نگه دارند و به همتوالاى شما جوان ها و با ايمانى كه به اسلام داشتيد آن رژيم را شكست داديد و بحمد اللهزير بار ظلم و اختناق نرفتيد و از زير بار آنها بيرون
آمديد، تا به اينجا همه با هم بوديد و از زير بار اختناق بيرون آمديد، از اينجا به بعدهـم بـايـد بـا قدرت شمااين نهضت به آخر برسد. شما جوان هاى برومند، شما جوان هاىكـارگـر كـه اسـاس مـمـلكـت هستيد بايد از اين به بعد هم اين مملكت را اداره كنيد و اقتصادايـران را بـه ثـمـر بـرسـانـيـد. گاهى شنيده مى شود كه در ادارات و در كارخانجات كمكارى مى شود، همين امروز كسى گفت كه دراين ادارات گاهى بيكارى است و بسيارى هم كمكـارى در كـارخـانـه ها، هم چنين مطالبى شنيده مى شود، در صورتى كه الان وقت اين استكـه هـمه كار بكنيم و همه با هم اين آشفتگى ها و خرابى هائى كه اينها به جاى گذاشتندبـا هـمـت هـمـديـگـر تـرمـيـم بـكـنـيـم . الان مـمـلكـت مـال خـود شـمـاسـت منافع مملكت هم بايدمـال خـود شـمـا بـاشـد و انشاءالله اگر احكام اسلام تحقق پيدا كند، خواهيد ديد كه عدالتاسـلامـى چـيست ، خواهيد ديد كه عدالت اسلامى غير از آن ادعاهائى است كه در زمان سابق ودر رژيم سابق از حلقوم محمدرضا بيرون مى آمد كه فقط ادعا بود و براى هيچ كس كارىنـكـرد بلكه زاغه نشين ها را زياد كرد و به اسم اينكه مملكت صنعتى باشد، زراعت را بههـم زدنـد و صـنـعـتـى هـم در كـار نـبـود، الان هم كه بعضى از كارخانه هاى صنعتى رابهاصـطـلاح خـودشـان بـه ايـنـجـا آوردند، باز به نفع خارجى هاست و براى ما نفعى نداردبـلكـه ضـرر دارد، مـثل ذوب آهن كه براى ايران ضررهاى زياد دارد و نمى توانند تركشكـنـند و ادامه آنها هم ضررهاى زياد دارد. كارها همه از روى خيانت و جنايت بود و مملكت ما رابـه تـبـاهـى كـشـيدند كه حالا بايد به همت همه شما، من كه طلبه اى هستم آنقدرى كه مىتـوانـم و شـمـا كـه بـحمدالله قدرتمند هستيد، آنقدرى كه در قدرتتان است با هم كوششكـنـيـم و مشكلات را حل نمائيم . كم كارى نكيند، نبايد كارى بكنيد مملكت كه الان براى خودشـمـاست و از دست دشمن نجات پيدا كرده است در اثر كم كارى و بيكارى طورى بشود كهمـا و شـمـا نـتـوانـيـم مـمـلكت را اداره كنيم و بعد بگويند اينها احتياج به سرپرست دارند،احتياج به اين دارند كه كسى ديگر بيايد و مملكتشان را اداره كند. بايد همه دست به دستهم بدهيد و اين مملكت را اداره بكنيد و همه دست به دست هم بدهيم و اين مملكت را اداره بكنيم وهـمـه دست به دست هم بدهيم و اين مملكت را سالم بكنيم و اين چرخ ‌ها را به راه بيندازيم .كـارخـانـه بـايـد بـه هـمـت شـمـا بـه راه بـيـفـتـد، وقـتـى كـه بـه راه بـيـفـتـد مـنـفعتش هممـال مـمـلكت خودتان و از آن خود شماست اميد است ظلم هائى كه سابق مى شد تكرار نشود وديگر به شما هم ظلم نشود. من مى دانم كه به شما ظلم شده است ، نه فقط به شما بلكهبـه هـمه قشرهاى ملت ظلم شده است لكن شايد كارگرها بيشتر مورد ظلم و ستم واقع شدهاند. اميدوارم خداوند به شما قدرت و سعادت عنايت كند، شما ستون هاى اين مملكت باشيد واقـتـصـاد ايـن مـمـلكت را به راه بيندازيد و همه شما سعادتمند باشيد و برادرانتان هم بهقدرت شما و خودشان سعادتمند باشند.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
تاريخ : 5/4/58
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از دانشجويان اصفهان  
مقدمترين جهادها، سازندگى انسان و جهاد اكبر است
بسم الله الرحمن الرحيم
اسـاسـا اسـلام براى سازندگى آمده است و نظر اسلام به ساختن انسان است . جهاد براىسـازنـدگـى ، سـازنـدگـى انـسـان خـودش را، مـقـدم بـر هـمـه جـهـادهـاسـت . ايـن اسـت كـهرسـول اكـرم جـهـاد اكـبـر فـرمـوده انـد هـسـت ، جـهـادى بـس بـزرگ اسـت ومشكل و همه فضيلت ها دنبال آن جهاد است .
جهاد اكبر است ، جهادى است كه با نفس طاغوتى خودش انسان انجام مى دهد. شما جوان ها ازحـالا بـايـد شـروع كـنـيـد به اين جهاد، نگذاريد كه قواى جوانى از دستتان برود، هر چهقـواى جـوانـى از دسـت بـرود ريـشـه هـاى اخـلاق فـاسد در انسان زيادتر مى شود و جهادمـشـكـلتـر. جـوان زود مى تواند در اين جهاد پيروز بشود، پير به اين زودى نمى تواند.نگذاريد اصلاح حال خودتان را از زمان جوانى به زمان پيرى بيفتد، يكى از كيدهائى كهنـفـس انـسـانـى بـه انـسان مى كند و شيطان به انسان پيشنهاد مى كند اين است كه بگذاربـراى آخر عمر خودت را اصلاح كن ، حالا از جوانى استفاده كن و بعد آخر عمر توبه كن .ايـن يـك طرح شيطنت آميز است كه نفس انسان مى كند به تعليم شيطان بزرگ . انسان تاقواى جوانيش هست و تا روح لطيف جوانى هست و تا ريشه هاى فساد در او كم است مى توانداصـلاح كـنـد خـودش را. لكـن اگـر چنانچه ريشه هاى فساد در انسان ريشه اش قوى شد،مـلكـه انـسـان شد فسادها، آنوقت است كه امكان ندارد. شما جوان ها كه الان مهيا هستيد براىجـهـاد در راه سـاخـتن ، اين يك جهاد است لكن جهاد اكبر، جهاد در راه سازندگى خودتان استكه براى مملكت خودتان بعدها مفيد واقع بشويد، خدمتگزار باشيد. از همين سنين شما بايدشـروع بـشـود بـه ساختن افرادى كه بعدها يك مملكت ، يك كشور را ممكن است نجات بدهد.اگـر چـنـانـچه شما ساختيد خودتان را و فضائل انسانى را در خودتان ريشه دار كرديد،آنـوقت در همه مراحل پيروز هستيد، مملكتتان را مى توانيد نجات بدهيد، اينها كه مملكت ما رابـه تـبـاهـى كـشيدند براى اين بود كه ساختمان خودشان فاسد بود، خودشان يك اخلاقفـاسـد داشـتـند، يك عقايد فاسد داشتند، يك اعمال فاسد. اگر چنانچه خودشان را ساختهبودند، به ملت خيانت نمى كردند، به اسلام خيانت نمى كردند.
براى خدمت به اسلام و كشور كوشش كنيد
شما كوشش كنيد كه به ملت خدمت كنيد، به اسلام خدمت كنيد و كوشش كنيد كه جهاد اكبر راانشاءالله به آخر برسانيد و يك انسان كامل ، يك انسان اسلامى ، يك انسان متعهد بشويدكه براى خودتان و براى كشورخودتان و براى ملت خودتان مفيد واقع بشويد.
خـداونـد انـشـاءالله شـمـا را تاءييد كند و خداوند شما را به مراتب عاليه برساند. شماجـوان هـا امروز روز شماست ، امروز روزى است كه شما بايد سازنده باشيد در اين راه ها.البـتـه خـدمـت بـه خـلق ، خـدمـت بـه خـداست . خدمت به انسان ها، خدمت به خداست . خدمت بهبـنـدگان خدا، خدمت به خداست و دراين خدمت انشاءالله موفق باشيد و من هم هميشه مهيا هستماز براى ملاقات آقايان و هيچ مانعى از قبل ما نيست ، نماينده بيايد يا خود آقايان بيايند.مـا آنـقـدرى كـه مـى تـوانـيـم خـدمـت به همه بشر، همه ملت ها مى كنيم و اميدواريم كه شماخدمتگزار به انسانيت و خدمتگزار به اسلام باشيد. خداوند همه شما را تاءييد كند.
تاريخ : 5/4/58
بيانات امام خمينى در جمع علماى اصفهان  
اصفهان ، مركز علم و علماى بزرگ اسلام
بسم الله الرحمن الرحيم
اصـفـهـان هـمـيـشه مركز علم بوده است در بعضى اوقات كه من شنيده ام هفت هزار يا بيشتر،اهـل عـلم در اصـفـهـان ، طـلبـه در اصـفـهـان بـوده اسـت و عـلمـاء بـسـيار بزرگ از اصفهانبـرخـاسـتـه است و متفكرين عظيم الشاءن . الان هم مركز علم است ، الان هم علماى بزرگ درآنـجـاسـت و مـن اميدوارم كه آن حوزه ، با بركت و عظمت و پشتيبان اسلام و مروج احكام اسلامبـاشـد. حـوزه هـا بـايد توجه داشته باشند كه در اينوقت ، در اين حالى كه الان ما واقعهـسـتـيـم و دشـمـن هـا مـى خـواهـنـد خـرده گـيـرى كـنـنـد، خـصـوصـا نـسـبـت بـهاهـل عـلم و عـلمـا ء و فـظـلا و طـلاب ، بـايـد بـسـيـار تـوجـه داشـته باشند كه اگر خداىنـخـواسـتـه در ايـن زمـان كـه مـورد بـررسـى هـسـتند اينها و مورد توجه هستند، اگر خداىنـخـواسـته يك انحرافى از بعض اشخاص ملبس به اين لباس واقع بشود، ممكن است اينپاى اسلام حساب بشود.
در رژيـم سـابـق اگر چنانچه يك معمم ، يك ملبس به اين لباس ، يك كار خلاف انجام مىداد، بـه اسـلام نـسـبت معلوم نبود بدهند، مى گفتند اين منحرف است ، اين ساواكى است ، ايندربارى است . الان كه رژيم ، رژيم جمهورى اسلامى است و همه نظرها به شما دوخته شدهاسـت ، اگـر خـداى نـخـواسـتـه يك انحرافى واقع بشود در مدارس ، در كميته ها، در جاهاىديـگـر، در دادگـاه هـا، ايـن پاى اسلام حساب مى شود، گفته مى شود كه جمهورى اسلامىاست و جمهورى اسلامى هم همين هاست ، همين است كه مى بينيد.
تكليف ما، حفظ وجاهت و ترويج اسلام
و لهذا امروز تكليف ما بسيار سنگين است . تكليف ما حفظ وجاهت اسلام است . تكليف ما اين استكـه بـا اعـمـال خودمان ، با گفتار و رفتار خودمان اسلام را ترويج كنيم و وجاهتش را حفظكـنـيم و اگر خداى نخواسته يك انحرافى باشد، بايد جلوگيرى كنيد. اگر يك شخصىرا ديديد كه از وظيفه اهل علم ، از وظيفه انسانى !!! اسلامى تخطى مى كند، او را نهى كنيد.اگـر نـمـى شـنـود، كـنـار بـگـذاريـد. بـايـد هـمـه بـه وظـيـفـه اسـلامـىعـمـل كنيم و به دست ديگران فرصت ندهيم بهانه ندهيم دست دشمنان كه ما را آلوده كنند وبگويند كه اهل علم يا ديكتاتور هستند يا انحرافات دارند يا براى خودشان مى خواهند يك
بـسـاطـى درسـت كـنـنـد. امـروز بـسيار مساءله مهم است و با سابق بسيار فرق دارد. بايدآقـايـان هـمـانـطـورى كـه در تـحـصـيـل عـلم كـوشـا هـسـتـنـد، در تـهـذيـب اخـلاق ، دراعـمـال ، در عـقـايـد، در فـضـايـل اخـلاقـى كـوشـا بـاشـنـد كـه عـلم بـدونعـمـل و بدون تقوى بسيارى از اوقات مضر است . بايد عالم متقى باشد و متوجه به خداىتـبـارك و تـعالى باشد تا بتواند جامعه را تربيت كند. بايد خودش تربيت شده باشدتا بتواند جامعه را تربيت كند.
پيش نويس قانون اساسى را بررسى ، و نظريات خود را اعلام كنيد
و اميد است از آقايان كه در اينوقتى كه بناست قانون اساسى بررسى بشود، هر كس هرنظرى دارد، مستقيما خودش اظهار نظر كند و بفرستد در آنجائى كه بناست همه نظرها جمعبـشـود، الان بـراى مـن فـرسـتـادن هيچ نتيجه ندارد، بايد بفرستيد و نظرهاى خودتان رابـگـوئيد و توجه كنيد كه ننشينيد ديگران نظر بدهند و شما ساكت . صاحبنظرها نظرهاىخـودشـان را بـدهند، علماى اعلام نظر خودشان را بدهند، هر اشكالى كه در اين پيش نويسدارنـد، بـكـنـنـد و آن اشـكـالات را بـعد بررسى بايد بكنند و بالاتر از آن اينكه توجهداشـتـه باشيد كه در آتيه اى كه بناست وكلا تعيين بشوند براى نظر كردن به قانوناسـاسـى ، توجه بكنيد كه اشخاص متدين ، اشخاص مطلع ، اشخاص متعهد، اشخاصى كهاعـتـقـاد به اسلام دارند، اشخاصى كه اعتقاد به اين نهضت اسلامى دارند، تعيين بكنند كهانـشـاءالله بـا نظر آنها يك قانون اساسى اسلامى به تمام معنا بشود. من از همه آقايانتشكر مى كنم ، كه مشايخ معظم و آقايان فضلا و ائمه جماعت و ديگران كه تشريف آوردندو آقايان در اين هواى گرم با ناراحتى اينجا نشسته اند. خداوند همه شما را تاءييد كند وسلامت بدارد و سعادت نصيب همه بكند.
والسلام عليكم و رحمة الله وبركاته
تاريخ : 6/4/58
بـــيـــانـــات امـام خـمـيـنـى در جـمـع گروهى از دانشجويان عضو انجمن اسلامى دانشگاهتربيتمعلم
ضرر عالم بى تهذيب بيشتر از جاهل بى دانش است
بسم الله الرحمن الرحيم
مـهـم در دانشگاه ها، دانشسراها، تربيت هاى معلم ، تربيت هاى دانشجو، اين است كه همراه باتـعـليـمـات و تـعـلمـات ، تربيت انسانى باشد. چه بسا اشخاصى كه در علم به مرتبهاعلا رسيده اند لكن تربيت انسانى ندارند، كه يك همچو اشخاصى ضررشان بر كشور،ضررشان بر ملت ، ضررشان بر اسلام ، از ديگران زيادتر است .
آن كـسى كه دانش دارد لكن دانشش توام با يك تهذيب اخلاق و يك تربيت روحى نيست . ايندانـش مـوجـب اين مى شود كه ضررش ‍ بر ملت و كشور زيادتر باشد از آنهائى كه دانشندارند. همين دانش را يك شمشيرى مى كند در دست خودش و با آن شمشير دانش ‍ ممكن است كهريشه يك كشور را از بين ببرد و قطع كند.
نوك تيز حمله اجانب هميشه متوجه دو قشر روحانى و دانشگاه بوده است
ايـنـكـه خارجى ها، كارشناش هاى اجانب ، آنهائى كه مى خواستند اين مملكت ها را غارت كنندعـنـايت زيادشان به دو جبهه بود، يكى جبهه روحانيون ، يكى جبهه دانشگاه ها، براى هميننـكـتـه بـود كـه ايـن دو جـبهه اگر چنانچه يك تربيت صحيح بشوند كه در پهلوى علم ،تربيت و عمل صحيح باشد، آنها اين معنا را فهميدند كه اگر اين دو جبهه به آنطورى كهبايد باشد، بشود، دست آنها از منافع كوتاه خواهد شد.
اگر يك دانشگاه صحيح ما داشته باشيم يا يك جبهه روحانى به تمام معنا روحانى داشتهباشيم ، نخواهد اجازه داد به اجانب كه همه حيثيت يك مملكت را از بين ببرند، از اين جهت چونايـن دو جـبـهـه را آنـها براى خودشان خطر مى دانستند، حمله شان به اين دو جبهه بود منتهافرم حمله شان فرق داشت . در زمان رضاخان كه من يادم است و اكثر شما يادتان نيست ، درآن زمـان با سرنيزه حمله مى كردند و لهذا حمله مى كردند مدارس را، افراد را مى گرفتندمـى بـردنـد، عـمـامـه هـا را بـر مى داشتند، لباس ها را مى كندند، مدرسه ها را مى بستند،مـسـاجـد را تـعطيل مى كردند، مجالس را تعطيل مى كردند، مجالس وعظ و روضه و اينها رابـكـلى از بـيـن بـردنـد، به خيال اينكه با اين فرم مى شود از بين برد. منتها در دانشگاهچون انعكاس
خـارجى اش را مى ترسيدند، به اين فرم وارد نمى شدند، به فرم ديگر وارد مى شدندكـه نـگـذارند دانشجويان رشد كنند، بعد فهميدند كه اين طرز نتيجه ندارد، فشار هر چهزيـادتـر بـاشـد، بـدتر خواهد شد، براى اينها بدتر خواهد شد. در زمان محمدرضا حملهبـه روحانيت را تغيير دادند و شروع كردند به تبليغات كردن كه مردم را از روحانيت جداكـنـنـد چـون ايـن دو قـوه اسـلام ، قـوه روحـانـيـت و قـوه دانـشـگـاه مـى تـوانـسـت درمـقـابـل ايـنـهـا بـايـسـتد. آن ترتيبى كه با فشار بخواهند روحانيت را از بين ببرند، اينتـرتـيـب نـشد. تغيير دادند وضع را شروع كردند تبليغات به ضد روحانيت كه جدا كنندروحـانـيـت را از دانـشـگـاه و هـمـه را از مـردم . بين مردم ، هم دانشگاهى و هم روحانيون را مىخـواسـتـند !!! در بين مردم !!! يك طورى قلمداد كنند كه اينها ديانت صحيح ندارند، اينها همدربـارى و انـگليسى و نمى دانم آمريكائى و اينها هستند، نقشه اين بود كه ملت جدا بشوداز ايـن دو قـشـرى كـه از آنـهـا كـار مى آمد. بين خود اين ، اين دو تا هم جدائى انداختند، بهطـورى كـه روحـانـيـون بـدبـيـن بـودنـد به دانشگاهى ها، دانشگاهى ها بدبين بودند بهروحـانـيون و اين نقشه اى بود براى اينكه اين قشرهاى مؤ ثر را از هم جدا بكنند و همه رااز مـلت جـدا بـكـنند تا نتوانند اينها كارى انجام بدهند و آنها بهره بردارى خودشان را ازاين كشور بكنند.
در ايـن نـهـضـت ، يـكـى از بركات اين نهضت اين بود كه اين قشرها را به هم نزديك كرد،قـشـر دانـشـگاهى با قشر روحانى و طبقه جوان روحانى ، اينها با هم نزديك شدند، همكارشـدنـد و هـمـه بـا سـايـر طـبـقـات مردم نزديك شدند، همكار شدند و همه اينها در اين كلمه(رژيـم طـاغـوتـى نـبـايـد بـاشـد و بـايـد يـك جـمـهـورىعـدل اسـلامـى بـاشد)، همه با هم مشترك شدند. اين غرض همه بود و مقصود همه اين معنابود. اين نزديك شدن اين قشرها به هم ، متحد شدن اين قشرهائى كه از هم جدا بودند، باتاءييد خداى تبارك و تعالى و با اينكه همه مقصدشان يك مقصد الهى بود، اين سد عظيمكـه هـمه امكان نمى دانستند، ممكن نمى دانستند كه اين سد شكسته بشود، اين سد را شكست ،حـالا كـه ايـن سد شكسته شد و آشفتگى ها ظاهر شده و دزدى هاى اينها فاش شده و بعد همفـاش تر مى شود، حالا از براى اين ملت ، به نظر خود افراد نوعا يك آرامشى پيدا شدهاسـت ، و يـك نـقـشـه ديـگـرى آنـهـا دارنـد پـيـاده مـى كـنـنـد، يـعـنـى آن نـقـشـه اى كـهقـبـل اسـلامى بود و اين قشرها رابه هم نزديك مى كرد و منسجم مى كرد و جوش مى داد بههم ، اينها فهميدند كه از اين جوش خوردن اين قوا به هم اين سد شكسته شده است ، حالا درصدد اين برآمده اند كه اينها را از هم جدا كنند. الان تمام اين اشخاصى كه براى اجنبى هادارنـد كـار مـى كـنند آن اشخاصى كه سوءنيت ندارند لكن توجه به واقعيات ندارند همهآمده اند دارند گروه گروه مى شوند. زحمت تا حالا اين بود كه اين گروه هاى مختلف با همبـاشـند تا اين كار را انجام بدهند و از حالا به بعد هم هر كارى بخواهد بشود، بايد بااجـتماع بشود. اينها آمدند حالا با نقشه هائى كه دارند، دارند گروه گروه درست مى كنند.ديـشـب بـود در روزنامه ديدم كه صد گروه ، تا حالا، يا صد و پنج گروه تا حالا اظهاروجود كرده اند. يعنى صد طايفه ايجاد اختلاف دارند مى كنند. نتيجه اين خواهد شد كه اگرچنانچه اين صد طايفه هر كدام توانستند يك عده زيادى دور خودشان جمع بكنند، نتيجه اينمى شود كه از آنطرف مرزها و از داخل و خارج ، بعد از اينكه ديدند اين قوا از هم جدا شد،راه خودشان را باز

next page

fehrest page

back page