117- ((پيرزن روشندل )) سليمان اعمش ، از دانشمندان معروف عرب ، مى گويد: سالى به قصد زيارت خانه خدا،به مكه مى رفتم كه در سر راه به پيرزنى نابينا برخورد كردم ، او همچنانكه بهسوى مكه در حركت بود، دعا مى كرد و چنين گفت : ((خدايا به حق محمد وآل محمد، چشمهايم را بينا گردان .)) از دعاى او متغير شده و بعنوان اعتراض به وى گفتم: ((محمد و آل محمد چه حقى بر خدا دارند؟ بلكه خداوندمتعال بر آنان حق دارد.)) پاسخ داد: ((ساكت باش اى نادان ! خداى مهربان آنان را آنقدردوست دارد كه به حقِشان سوگند ياد كرده !)) گفتم : ((در كجا؟)) جواب داد: ((در آنجا كهمى فرمايد: (لَعَمْرُكَ اِنَّهُمْ لَفى سَكْرَتِهِمْ يَعْمَهُونْ)(364):(به جان تو سوگند، اينهادر مستى خود سرگردانند.) و عُمْر در زبان عرب ، جان را مى گويند.)) اين مكالمه گذشتو من بعد از اعمال حج ، دوباره آن زن را در همان جاى قبلى خويش ديدم كه چشمهاى خود رابازيافته است و با صداى بلند مى گويد: ((اى مردم ! على را دوست بداريد، زيرادوستى او شما را از آتش دوزخ نجات مى دهد.)) رفتم جلو، سلام كرده و از چگونگى شفايافتن اش پرسيدم ، گفت : ((حضرت محمدصلّى اللّه عليه و آله و على عليه السّلام آمدندو حضرت محمدصلّى اللّه عليه و آله دست مبارك خويش را به چشم من كشيد و بينائى خودرا باز يافتم و فرمود: در همينجا بنشين تا مردم از مناسك حج بازگردند و به آنانابلاغ كن كه دوستىِ على عليه السّلام شما را از آتش جهنم مى رهاند.))(365) و ما هم مىگوئيم : ابن جوزى ، در كتاب منتظم خويش ، در حالات عمر بن خطّاب مى نويسد: زمانى كه عمر بهخلافت رسيد، به او خبر دادند كه مهريه همسران پيامبرصلّى اللّه عليه و آله پانصددرهم ، و مهريه حضرت فاطمه عليهاالسّلام در ازدواج با على عليه السّلام چهارصد درهمبود. او بر اساس اجتهاد و سليقه خويش چنين استنباط كرد كه مهريه زنان مسلمان ، نبايداز مهريه دختر والا مقام پيامبر حضرت فاطمه عليهاالسّلام ، بيشتر باشد. در زمان سليمان ابن عبدالملك -هفتمين خليفه اموى - در شهرهاى مسلمين ، مرض طاعون همه جارا فراگرفت و خليفه از ترس سرايت آن ، از مركز خلافت گريخته و بهمحل امنى دور از مركز پناه برد. اطرافيان دلسوز و نكته سنج ، به او نامه نوشتند؛ آنهاضمن دلدارى ، او را به شهر دعوت كرده و در آخر نامه اين آيه را نگاشتند: (قُلْ لَنْيَنْفَعَكُمُ الْفِرارُ اِنْ فَرَرْتُمْ مِنَ الْمَوْتِ اَوِالْقَتْلِ وَ اِذاً لاتُمَتَّعُونَ اِلاّ قَليلاً)(368)بگو: اگر از مرگ يا كشته شدن فرار كنيد، سودى نخواهد داشت ؛ و در آن هنگام جز بهرهكمى از زندگانى نخواهيد گرفت . روزى امام على عليه السّلام نامه اى مهمّ براى معاويه ابن ابى سفيان نوشته و آنرابدست يكى از ياران رشيد خويش بنام ((طَرِمّاح ابن عدى )) سپرد، كه آنرا به شام ببرد.طرّماح ، سخنورى شجاع ، ياورى مخلص و عاشقى جان بركف ، در دستگاه حكومت علوىعليه السّلام بود. وى طبق دستور در شام ، به قصر سلطنتى معاويهداخل شد. |