نماز و اخلاص در سراسر نماز، قصد قربت شرط صحيح بودن آن است ، حتّى اگر حركت يا كلمه اى ازواجبات يا مستحبات نماز را براى غير خدا انجام دهيم نمازباطل مى شود و اگر مكان نماز يا زمان آن را براى غير خدا تعيين نمائيم نمازباطل است ، اگر حالتى كه هنگام نماز به خود مى گيريم براى غير او باشد نمازباطل است . بنابراين عبادت بودن نماز مربوط به آن است كه انسان هيچ گونه قصد غير خدائىنداشته باشد و اين قصد قربت از لحظه ورود به نماز تا پايان همچنان ادامه يابد. ناگفته پيداست كه انسان در لابلاى آن همه زرق و برق ها و جاذبه هاى زياد اگر هرروز بتواند از همه چيز دل تهى كند و ريسمان معنوى روح خود را با ذات مقدّس او گره زندو چنان با او خلوت كند كه راه نفوذ غير را بگيرد، ارزش مهمى را به دست آورده است . ما در نماز با گفتن ((ايّاك نعبد و ايّاك نستعين )) به عبوديّت وبندگى خالصانه اعتراف مى كنيم واين اخلاص را از خداوند مى خواهيم . نماز، ميزان سنجش ايمان قرآن مى فرمايد: ((و انّها لكبيرة الاّ على الخاشعين ))(47) نمازبار سنگينى است مگر براى افراد خاشع . بنابراين هرگاه احساس كرديم نماز براى ما سنگين است بايد بفهميم روح خشوع نسبتبه پروردگارمان نداريم و رفتن خشوع زمينه بى تفاوتى و كبر است . امام سجّاد عليه السّلام در دعاى سحر ماه رمضان كه نامش دعاى ابوحمزه ثمالى است ، درضمن مناجات هاى خود فلسفه سنگينى نماز راتحليل مى كند و مى گويد: خدايا! چرا هنگام نماز نشاط ندارم ؟ شايد مرا از درگاه خود رانده اى ! شايد بخاطر ياوه گوئى ها توفيقم كم شده ! شايد مرا صادق نمى دانى ! شايد رفيق بد در من اثر گذاشته و ... به هر حال سنگينى نماز علامت خطر است . نماز، درگاه لطف خدا افراد ديگر غير از خداوند، يا لطفى ندارند يا لطفشان ناچيز و محدود است ، يا لطف خود رابه ديگران نمى رسانند و يا با هزار منّت ذرّه اى محبّت دارند و اگر لطفى كنند از بهرهخودشان كم مى شود. امّا خداوند: 1- لطفش بى نهايت است . 2- باب لطف او هميشه به روى همه باز است . 3- دعوت به ورود هم كرده است . 4- از ورود ديگران در مدار لطفش شاد مى شود. 5 - مردم را بدون هديه و رشوه و با دست خالى مى پذيرد. 6- رابطه با او و بهره گيرى از الطاف او نه زمان مى خواهد نه زمين ، نه واسطه مىخواهد، نه رابطه و نه هيچ شرطى ديگر، فقط صداقت قلبى كافى است . صادقانه بهلغزش خود اقرار كنيم و به درگاه او رو آوريم . نماز، تكرارى نيست ، تعميق است بر خلاف تصوّر بعضى كه نماز را تكرار مى دانند، نماز نردبان ترقى است كه هرچه بيشتر با حضور قلب خوانده شود بالاتر مى روى ، گرچه در ظاهر ركوع و سجودهاتكرار مى شود ولى در حقيقت همانند پلّه هاى نردبانى است كه موجب بالا رفتن معرفت وايمان انسان مى شود. به تعبير ديگر اين اعمال به ظاهر تكرارى ، همانند كلنگى است كه براى حفر چاه مىزنند، كلنگ زدن در ظاهر تكرارى است ، امّا در واقع هر كلنگى كه مى زنيد به عمقبيشترى مى رويد ويك قدم به آب نزديك تر مى شويد. به هرحال ، ظاهر نماز تكرارى است ، امّا در واقع عمق بخشيدن و پرواز است . نماز و طبيعت نماز تنها يك توجّه قلبى نيست ، بلكه عملى است همراه با مردم و با بهره گيرى از طبيعت. بايد به آسمان نگاه كرد تا وقت نماز را شناخت ، به ستارگان نگريست تا قبله راشناخت ، به آب توجّه كرد تا پاك و مطلق و حلال و تميز باشد، به خاك دقّت كرد تابراى سجده و تيمم شرائط لازم را داشته باشد. رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله سحرها به آسمان و ستارگان نگاه مى كرد و فكر مىكرد و مى گفت : ((ربّنا ما خلقت هذا باطلا)) پروردگارا! اينها را بيهوده خلق نكردى . آنگاه به نمازشب مى ايستاد. فكر در طبيعت يكى از راه هاى خداشناسى است . البتّه توجّه به طبيعت صحيح است نه غرق شدن در طبيعت . طبيعت ، آيه و علامت و فلشبراى عبور است نه توقفگاه و غرقاب ، آب دريا براى آن است كه كشتى روى آن برود،نه آنكه آب توى كشتى وارد شود و همه را غرق كند. خورشيد براى آن است كه انسان ازنورش بهره گيرد نه آنكه به نورش خيره گردد و كور شود. نماز و ادب در اسلام به ما سفارش شده كه در نماز با ادب بايستيم ، دست ها روى ران ها، بدن آرام ،نگاه ها به محل سجده ، لباس ها نو و تميز، همراه با بوى خوش و معطّر. اگر با جماعتهستيم از سايرين جلو و عقب نيفتيم و خود را هماهنگ ديگران و مردم كنيم ، مقام امام را نگهداريم، قبل از او كارى انجام ندهيم ، به ركوع يا سجود نرويم و بهتر است حتّىقبل از كلام امام ، ذكر نماز را به زبان جارى نكنيم . مجموعه ايندستورالعمل ها روحيه ادب و اطاعت را در انسان تقويت مى كند، آن هم ادبى بر اساس ارزشهايى چون : شناخت ، محبّت ، تواضع و ادب در برابر كسى كه اهليّت دارد، نه تملّق ونه خودباختگى . در حديث است : كسى كه سجده نماز را با سرعت انجام مى داد حضرترسول صلّى اللّه عليه و آله فرمود: گويا كلاغى نوك به زمين مى زند.(48) نماز و زنده كردن ارزشها از مهم ترين ارزشهاى اسلامى ، عدالت ورزى و عدالت گسترى است . در نماز نيز عدالتو محبوبيّت اجتماعى دو شرط مهم براى امام جماعت است . اگر مردم امامت شخصى را قلبا قبول نداشته باشند، ولى او خودش را همچنان امام جماعتقرار بدهد نمازش قبول نيست . همچنين براى كسانى كه در صفاوّل نماز قرار مى گيرند، صفات وكمالاتى مطرح شده كه اين صفات خود يك نوع زندهكردن ارزش هاى معنوى است . يعنى در جامعه هرگروه كه به عدالت و تقوى نزديك ترندبايد جلوتر ومحترم تر باشند. نداى نماز از گهواره تا گور هنگام تولّد نوزاد، اذان گفتن در گوش او سفارش شده و نيز هنگام دفن مرده نماز واجب شدهاست ، هيچ عبادتى از لحظه تولّد تا لحظه مرگ ، اين چنين ملازم انسان نيست . نماز، درمان مشكلات اجتماعى قرآن مى فرمايد: ((واستعينوا بالصبر والصلوة ))(49) از شكيبائى و نماز كمكبگيريد. در حديث مى خوانيم : كه هرگاه حضرت محمّد صلّى اللّه عليه و آله و حضرت على عليهالسّلام گرفتار مشكلات مى شدند به نماز مى ايستادند. آموزش نماز مسئوليّت والدين است تعليم نماز در روايات از وظايف مهمّ والدين است . والدين بايد فرزندان خود را از سهسالگى با بيان كلماتى از قبيل ((لااله الا اللّه )) آشنا كنند و كم كم او را آماده نمازنمايند. خداوند به پيامبر مى فرمايد: ((وامر اهلك بالصلوة و اصطبر عليها))(50) به اهل خود فرمان نماز بده وپشتكار داشته باش . قرآن در ستايش حضرت ابراهيم مى فرمايد: ((و كان ياءمر اهله بالصلوة))(51) او اهل خود را به نماز فرمان مى داد. لقمان هم به فرزندش سفارش نماز مى كرد: ((يابنّى اقم الصلوة ))(52) عواقب اعراض از ياد خدا و نماز نماز ذكر خداست وكسى كه از ذكر خداوند اعراض كند زندگى نكبت بارى دارد: ((مَن اعرض عن ذكرى فانّله معيشة ضنكا))(53) ممكن است بگوئيد بسيارى اهل نماز نيستند ولى زندگى خوبى دارند، ولى بايد به درونآنها سرى زد تا ببينيم آيا صفا وآرامش لازم را دارند يا نه ؟ در مشكلاتى كه براى آنهاپيش مى آيد چقدر دستپاچه مى شوند و خودشان را مى بازند؟ باقى انسان ها را با چهديدى مى نگرند؟ تقوى و عدالت چه جايگاهى نزدشان دارد؟ روحشان به چه چيز وابستهاست ؟ به آينده خود چقدر اطمينان دارند؟ اضطراب وهيجان هاى روانى ،تزلزل خانوادگى ، ضعف اعصاب ، بدگمانى ، احساس غربت و تنهايى از درون ، فسادو فحشا، آمار جنايت ، فرار فرزندان از خانه ، بالا بودن آمار طلاق ، خودباختگى ،ترس و... در جامعه بى نماز بيشتر است يا با نماز؟ نماز و توكّل در نماز بارها آيه مباركه ((بسم اللّه الرحمن الرحيم )) را بر زبانجارى و به خود تلقين مى كنيم . حرف ((باء)) در بسم اللّه رمز استمداد و توكّل است ، با ياد او شروع كردن نشانه آن است كه تنها از قدرت او كمك بگيريم و به اوتوكّل كنيم . ياد او نشانه مهر او و عشق به اوست . نماز و روح بزرگ انسان در نماز خداوندى را حمد و سپاس مى كند كه خالق تمام هستى است . سرچشمه تمامرحمت ها و بركات است . مالك روز قيامت است . كسى كه حمد و ثناى خود را نثار اين وجود مقدّس با اين خصوصيات مى كند هرگز حاضرنيست براى هر چيز پست و جزئى و در برابر هر قدرت ناچيزى ستايش كند. زبانى كه ثناگوى خالق هستى شد، ديگر تن به ثناگويى هر نالايقى نمى دهد.فراموش نكنيم كه امام حسين عليه السّلام فرمود: كسى كهوصل به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله باشد و از دامن زهرا عليها السّلام برخاستهباشد، بيعت يزيد را نخواهد پذيرفت . آرى ... ستايش او نه ديگران ، ثناى او نه طاغوت ها، ثناى او براى ربّالعالمين بودنش ، الرّحمن الرّحيم بودنش ، مالك يوم الّدين بودنش ، ديگران چه و كه هستند و چه قدرتى دارند كه من ثناگوى آنها باشم ؟ به خصوص كهمسلمان مى داند اگر ظالمى ستايش شود عرش خداوند به لرزه در مى آيد. بنابراين ثناى او، آنچنان روح بزرگى به ما مى دهد كه ديگر حاضر به ثناى ديگراننمى شويم و اين روح بزرگ را از نماز و حمد مى توانتحصيل كرد. حيف كه ما با توجّه نماز نخوانديم و مزه نماز را نچشيديم . نماز و الگوپذيرى در نماز با گفتن ((صراط الذين انعمت عليهم )) از خداوند مى خواهيمكه الگوى ما را كسانى قرار بده كه مورد لطف تو هستند، تو را شناختند و به تو عشقورزيدند، در راه تو گام برداشته و استقامت كردند و از تو جدا نشدند. بر اساس آيه 69 سوره نساء كسانى كه خداوند به آنها نعمت داده ، عبارتند از: انبيا وشهدا و صديّقين و صالحان . آرى نعمت واقعى همان ايمان و ارتباط با خداوند و گام در راه رضاى او برداشتن و در راهاو فدا شدن است . نعمت هاى مادّى نصيب حيوانات هم مى شود ((متاعا لكم ولانعامكم))(54) مقام معنوى است كه به انسان ارزش مى دهد. نماز همراه با آگاهى قرآن درباره تسبيح ونماز ساكنان آسمان ها وپرندگان مى فرمايد: ((كل قد علم صلواته و تسبيحه ))(55) نماز آنها آگاهانه است . ولى در جاى ديگر خطاب به انسان ها مى فرمايد: ((لاتقربوا الصلوة و انتم سُكارى حتّى تعلموا ما تقولون ))(56)در حال مستى نماز نخوانيد تا بدانيد چه مى گوئيد. به همين دليل در روايات آمده است : عبادت عالم از عابد بهتر است . در اسلام به تجّار سفارش شده : ((الفقه ثم المَتجَر))(57)اوّل مسائل حلال و حرام را فرا گيريد بعد به سراغ تجارت برويد. در آموزش نماز همبايد سعى كنيم اسرار نماز را به نسل نو تعليم دهيم تا آگاهانه براى نماز قيام كنند. نماز و جهاد دستورات اسلام از يكديگر جدا نيست ولذا قرآن مى فرمايد: ((لاتصلّ على احد منهممات ابدا ولا تقم على قبره ))(58) به جنازه فراريان از جبهه نمازنخوانيد: فراموش نمى كنم در ايّام دفاع مقدّس ، جوانى وصيّت كرد كه اگر من شهيد شدم مرا دفننكنيد مگر آن دو دسته اى كه با هم قهرند، آشتى كنند و اين جوان از خون مقدّس خودش بهنفع اصلاح ذات البين استفاده كرد، در حالى كه مى توانست بگويد اگر شهيد شدمراضى نيستم فلان شخص يا گروه به تشييع جنازه من بيايد و بدينوسيله آتش فتنه رابيشتر و كينه ها را عميق تر نمايد. نماز و نياز آنجا كه كار و تلاش بيشتر است نياز به نماز بيشتر است . انسان معمولا در شب ها خواباست و فعّاليتى ندارد، از اين رو از عشاء تا صبح نمازى واجب نيست ولى نياز معنوى انساندر روز بيشتر است . هوس ها، طاغوت ها، جلوه ها، حيله ها و تمام پرتگاه ها در روز جلوه ديگرى دارند و لذااوّل روز و آخر روز بايد نماز خوانده شود وبراى وسط روز سفارش ويژه آمده است : ((اقم الصلوة طرفى النهار))(59) دو طرف روز (صبح و شب ) نماز به پا دار. ((حافظوا على الصلوات و الصلوة الوسطى ))(60) نسبت به تمام نمازها به خصوص نماز ظهر حفاظت كنيد. ومثل منافقين گرمى هوا را بهانه ترك جماعت قرار ندهيد. و از آنجا كه روزهاى جمعه و عيد ايّام فراغت است و معمولا فساد در ايّام فراغت بيشتر بهسراغ انسان مى آيد، سفارش به نماز جمعه و نماز عيد شده است . شايد بخاطر لطافت و ظرافت بيشترى كه روح دختر دارد و غبار و فساد در روح هاى لطيفزودتر منعكس مى شود، نماز دختران از 9 سالگى شروع مى شود. و هرگاه مشكل اضافه اى براى انسان پيش آمد سفارش به نماز بيشترى شده است . للّهللّه ((واستعينوا بالصبر والصلوة )) به هرحال شايد بتوان گفت برنامه ريزى نماز مناسبتكامل با نيازها وزمان ها و ظرافت هاى روحى وروانى دارد. (واللّه العالم ) نماز، سدّى محكم در برابر گناه هرجا نماز پايگاه داشت شيطان بساط خود را جمع مى كند و هركجا رشته نماز پاره شدهمه كمالات متفرق مى شود. قرآن مى فرمايد: ((انّ الصلوة تنهى عن الفحشاء والمنكر))(61)قطعا نماز از فحشا و منكر جلوگيرى مى كند. نمازگزار نمى تواند سست باشد، لباس و مكانش حرام باشد، بدنش ناپاك و لقمه اش آلوده باشد، او بخاطر صحيح بودن نمازش مجبور است يك سرى مراقبت هائى از خود داشته باشد، ارتباط با خداوند روح قدسى به انسان مى دهد كه از ارتكاب آلودگى ها شرم دارد. كجا ديده ايد كسى از مسجد به قمارخانه يا مراكز فساد برود؟ كجا ديده ايد كسى از خانه خدا بيرون آيد و براى دزدى پا به خانه مردم گذارد؟ وبر عكس اگر نماز ضايع شود هر گونه فساد و پيروى از انواع شهوات پيدا مىشود. قرآن مى فرمايد: ((فخلف من بعدهم خلف اضاعواالصلاة واتّبعوا الشّهوات))(62) نماز محور زمان بندى ها در آيه 58 سوره نور قرآن به نونهالانى كه هنوز به تكليف نرسيده اند مى فرمايد:هرگاه خواستيد وارد اتاق والدين شويد، در سه وقت با اجازه وارد شويد:اوّل : قبل از نماز صبح ، دوّم : بعد از نماز عشا وسوّم : هنگام ظهر كه انسان معمولا لباسهاى خود را براى استراحت در مى آورد. در اين آيه زمان بندى اجازه فرزندان ، براساس نماز صبح و عشاء شده است . چه زيباست ساعات جلسات ما نيز چنين باشد، مثلا ملاقات ما بعد از نماز مغرب يا عشاياقبل از نماز ظهر، تا با تكرار زمان ، فرهنگ نماز را در جامعه شايع تر سازيم . نماز، وسيله محو گناهان قرآن ، در كنار فرمان نماز، مى فرمايد: ((انّ الحسنات يذهبن السّيّئات ))(63) همانا كارهاى نيك ، گناهان را محو مى كند و از بين مى برد. حضرت على عليه السّلام مى فرمايد: اگر بعد از گناه ، دو ركعت نماز خوانده و ازخداوند، عافيت درخواست شود، اثر آن گناه محو مى شود.(64) از رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله نيز روايت شده است : گناهانى كه ميان دو نماز واقعمى شود، مورد عفو قرار مى گيرد.(65) آرى گناه كه در اثر غفلت از ياد خدا سر مى زند، با نماز و عبادت كه مايه انس و ارتباطبا خداوند است ، زدوده مى شود و مغفرت ، جاى معصيت را مى گيرد. نماز و شيوه آموزش گام به گام شيوه تدريجى در آموزش وتربيت ، شيوه اى است كه در اسلام به ويژه در عبادات ، موردتوجّه بوده است . روايات تربيتى اسلام دستور مى دهد: كودك را سهسال آزاد بگذار، پس از سه سال ، جمله ((لا اله الاّ اللّه )) را به اوتعليم بده . وقتى كه سه سال و هفت ماه و بيست روز شد، دوّمين جمله اى كه مى آموزى ((محمدرسول اللّه )) باشد. وقتى چهار سال تمام شد، صلوات بر پيامبر آموزش داده شود. در پنج سالگى ، كه كودك قدرت تشخيص دست راست و چپ را يافت ، او را رو به قبلهقرار ده و به او سجده بياموز. در سال ششم ، نماز و ركوع و سجود را آموزش بده . در سال هفتم ، شستن دست و صورت را به او بياموز. و در سال نهم ، مساءله نماز را جدّى گرفته و اگر سركشى كرد، با او برخورد تنبيهآميز داشته باش .(66) نماز و ياد حسين عليه السّلام بهترين چيزى كه سجده بر آن سفارش شده ، خاك كربلا و تربت امام حسين عليه السّلاماست . امام صادق عليه السّلام هنگام سجده پيشانى مقدّسش را بر خاك كربلا مى گذاشت .براى همراه داشتن تسبيح تربت امام حسين نيز رواياتى وارد شده است تا آنجا كه همراهداشتن آن مثل گفتن سبحان اللّه است و سجده بر مهر آن سبب كنار رفتن پرده ها و قرببيشتر به ذات مقدّس خداوند است .(67) نماز و ياد پيامبر صلّى اللّه عليه و آله در هر دو ركعت نماز، يك تشهد مى خوانيم كه در آن به يگانگى خداوند و رسالت حضرتمحمّد صلّى اللّه عليه و آله اقرار مى كنيم . هر روز در پنج وقت اين اقرار و اعتراف به توحيد و نبوّت لازم است تا انسان راه را گمنكند، مكتب و صاحب آن را فراموش نكند، بر او صلوات بفرستد و در اين اقرار و صلواتدر رديف خداوند و فرشتگان قرار بگيرد. زيرا قرآن مى فرمايد: ((انّ اللّه وملائكته يصلّون على النبى ))(68) خدا و ملائكه بر پيامبرش صلوات مىفرستند، پس چرا ما نفرستيم ؟ مگر او ما را نجات نداد؟ سلام بر پيامبر اسلام كه ما رانجات داد. نماز، روح انسان را بيمه مى كند در سوره معارج مى خوانيم : ((اذا مسّه الشّر جزوعا و اذا مسّه الخير مَنوعا الاّالمصلّين الّذينهم على صلواتهم دائمون ))(69) انسان در برابر تلخى ها و شرور بى صبر است و در برابر لذّت ها و خوبى ها تنگنظر و بخيل ، مگر نمازگزارانى كه نسبت به انجام آن هميشه مراقبند. آرى ارتباط دائمى با قدرت بى نهايت ، به انسان قدرت مى دهد، روحيّهتوكّل را بالا برده و انسان را موجودى شكست ناپذير مى سازد. ناگفته پيداست كه اين آثار براى نماز پيوسته و همراه با توجّه است ، نه نمازهاىغافلانه و موسمى . نماز و سلام هر مسلمان در هر كجاى زمين كه هست هر روز پنج بار بايد به تمام همفكرانش سلام كندللّهللّه ((السلام علينا و على عباداللّه الصالحين )) سلام بر بندگان صالح خدا، سلام بر سرمايه داران هرگز، سلام بر قدرتمندان هرگز، سلام فقط بر عباد صالح خدا. سلام بر طرفداران مكتب حقّ ((عباداللّه الصالحين )) سياست خارجى ما را در نماز، يكى ((غير المغضوب عليهم )) تعيينمى كند ويكى ((السلام علينا و على عباداللّه الصالحين )) آرى كسى كه هر روز به بندگان خدا سلام كند، با آنها حيله نمى زند، خيانت نمى كند،كلاه سرشان نمى گذارد. نماز و مردم اصل در نماز، به جماعت خواندن است . در نمازجماعت ، با مردم ، در مردم و از مردم بودن مطرح است ، در كنار مردم بدون هيچگونه امتياز، از هر نژاد و اقليم و در هر شرايط اقتصادى . نمازجماعت بدون امام نمى شود، چنانكه جامعه بدون رهبر نمى شود. امام براى همه مردمبه طور يكسان امام است ، نه براى گروه خاص . فقير و غنى و زشت و زيبا در كنار همقرار مى گيرند، بايد امتيازات پوچ با نماز جماعت از جامعه حذف شود، اگر امام در نمازاشتباه كرد مردم به او هشدار مى دهند، يعنى در نظام اسلامى امام وامّت بايد مراقب يكديگرباشند. امام جماعت بايد مراعات ضعيف ترين مردم را بكند و نماز راطول ندهد و اين خود درسى است كه مسئولين بايد در برنامه ريزى ها و حركت ها توجّهبه همه اقشار داشته باشند. در نماز جماعت مردم نبايد از امام جلو بيفتند و اين درس ديگرىاست كه نشانه نظام و ادب مى باشد. اگر از امام جماعت گناه بزرگى سر زد و مردمفهميدند، بايد كنار رود. يعنى مردم و جامعه را نبايد بدست فاسق سپرد. در نمازجماعت همه با هم به خاك افتاده و سجده مى كنيم آرى بايد همه با هم باشيم . در نماز جماعت همه مردم مى توانند با كسب علم و تقوى و محبوبيّت امام شوند، پيشنمازىارث كسى نيست ، هر كسى در كمالات برتر شد در جامعه آقاست . نماز و اطلاع رسانى امروزه در دنيا دولت ها با صرف بودجه هاى سرسام آورى براى امر اطلاع رسانى بهجامعه كوشش مى كنند. در اسلام طرح نمازجماعت و حضور مردم در صحنه ، آن هم در خانه خداوند و با وضو،بهترين فرصت براى آشنايى مردم با يكديگر و آشنايى با توطئه هاى دشمنان و پيشبينى راه حل ها براى خنثى كردن آن و شنيدن آخرين اخبار و گرفتنتحليل درست از زبان امام جماعت با سواد و با تقوى و احوالپرسى از يكديگر و تفقّد ازمحرومين جامعه و ياد گذشتگانى كه در مسجد بوده اند و حضور و غياب ساده و بىتشريفات و دعاى دسته جمعى براى حلّ مشكلات و استمداد از خداوند است . نماز و رهبرى نماز جماعت همانند هر اجتماع ديگر نياز به رهبر و امام دارد. در انتخاب امام جماعت مردم بايدتوجّه به كمالات ، علم ، تقوى ، لياقت ها و اهليّت ها داشته باشند و اين خود تمرينىاست كه در جامعه زير بار هر رهبرى نروند. امام جماعت واسطه ميان مردم و خداست و انسان نبايد فاسق را واسطه قرار دهد. افرادى كه در گناه و فساد غوطه ورند چگونه مى توانند مرا با نمازى آشنا كنند كه ازفحشا ومنكر جلوگيرى كند؟ آرى امامِ جماعت بايد انسان وارسته ، باكمال ، با سواد و با تقوى باشد. مگر نه اين است كه امام من ، رابط من با خداست ؟ بههر ريسمانى كه نمى توان چنگ زد و با هر نردبانى كه نمى توان بالا رفت . آرى انتخاب امام جماعت مردم را هر روز به فكر امامت و رهبرى مى اندازد. اگر رهبرى براى چند نفر در مسجد شايستگى هايى لازم دارد پس رهبرى امت و جامعهشايستگى بيشترى مى خواهد، به همين دليل سفارش شده پشت سر كسى نماز بخوانيد كهبه ايمان و عدالت او اطمينان داريد. همين كه پشت سر شخصى به عنوان امام جماعت نماز خوانديد قهرا آن امام بيش از ديگرانمراعات رفتار خود را بكند. آرى كسى كه خود را امام ديگران قرار مى دهد بايدقبل از ديگران به اصلاح خود بپردازد و بدين وسيله بر پايى نماز جماعت ها وسيله اىبراى اصلاح افراد مى شود. نماز و تحرّك اسلام از مردم تحرك و هيجان معنوى مى خواهد، شعار ((عجّلوا بالصلوة )) و ((فاسعوا الى ذكر الّله ))(70) يعنى بايد هنگام نماز با صداى مقدّس اذان در جامعه مسلمين ، تحرّك و تصميم خاصى رابه وجود آورد، بايد كارها تعطيل ، تفرق هاتبديل به وحدت ، غفلت ها تبديل به ذكر و ياد خدا شود. مؤ من واقعى كسى است كه هرگاه ياد خدا شددل او تكان بخورد. مثال كسى كه صداى اذان را بشنود و بى توجّه باشد،مثال كودكى است كه صداى پدر را بشنود و اعتنا نكند. نماز و نظم در زمان بندى اوقات نماز، در منظم بودن صف هاى نماز جماعت ، در با هم سجده رفتن ، باهم نشستن ، با هم قيام كردن ، با هم سكوت كردن ، با هم دعا كردن ، جلو عقب نيفتادن ،قبل از وقت نماز نخواندن و نماز را به خارج از وقت نسپردن ، در همه اينها سيماى نظم رامشاهده مى كنيم . نماز و جهت گيرى نمازگزار بايد رو به قبله بايستد و جهت و خطّ خود را روشن كند، البتّه قبله و جهت او رابايد خداوند تعيين كند، نه خودش و نه طاغوت ها. قبله ، رمز شناسائى مسلمين از ديگران است از اين جهت به مسلمين((اهل قبله )) مى گويند، مسلمانان با هر سليقه و تفكّر و از هرنسل و نژادى ، بايد جهت واحدى داشته باشند. اگر مال و مقام هر لحظه دل ما را به سوئى مى كشد، هنگام نماز بايددل از همه بكنيم ، كسى كه جسم خود را رو به خانه خدا كرد آمادگى آن را پيدا مى كند كهقلب و روح خود را متوجّه صاحب خانه كند. قبله ما كعبه است ، اوّلين خانه اى كه براى مردم و عبادت بنا شد. خانه اى كه همه انبيادورش طواف كرده اند، خانه اى كه ابراهيم پايه هايش را بالا برده واسماعيل در كنارش به كارگرى پرداخته است ، خانه اى كه براى همه مردم و براى هميشه درهايش باز است و هيچ كسى در آنجا حقّ تعرّضندارد. براى همه مردم مقدّس و از ملك هر كس آزاد است . نماز و نظافت اوّلين واجب هر مسلمان به هنگام صبح و برخاستن از خواب ، وضو گرفتن و شستن دست وصورت است و اين عمل كه در طول روز براى هر نماز تكرار مى شود، مايه نظافت وشادابى نمازگزار مى گردد. نمازگزار بايد لباس و بدنش پاك باشد، اگر ذرّه اى آلودگى و نجاست به بدن يالباس او باشد، نمازش باطل است . (غير از بعضى موارد استثنايى ) نمازگزارى كه مى داند هر ركعت نماز با مسواك ، برابر با هفتاد ركعت است مسواك راترك نمى كند. نمازگزارى كه مى داند با حال جنابت نمازشباطل است ، به فكر غسل مى افتد و غسل او را به فكر ساختن حمّام مى اندازد و وجود حمامرابطه او را با شستشو زياد مى كند. نماز و وقف فكر و فرهنگ نماز، مساءله مسجدسازى وقرار دادن موقوفات براى آن را در جامعه بهوجود مى آورد. صدها هزار قطعه زمين و مغازه و مزرعه درطول تاريخ وقف مساجد شده كه اين خود يك صدقه دائمى و يك حركت الهى و خدمت اجتماعىاست كه در شعاع نماز و مسجد نصيب مردم مى شود. وقف چراغى است كه انسان براى فرداى خويش مى فرستد، وقف نشانه تداوم مالكيّتانسان بعد از مرگ است ، وقف نشانه عشق به مكتب و مردم است . نماز و انتخاب دوست در حديث است : يكى از بركات مسجد و نماز، پيدا كردن دوست خوب است .(71) انسان در زندگى اجتماعى خود نياز به دوست دارد و نقش مثبت يا منفى دوست در زندگىانسان بر كسى پوشيده نيست . مسجد بهترين مركز دوست يابى است . كسانى كه به مسجد مى روند براى بندگى خدا مى روند. حيله ها و خودنمايى ها را كنارمى گذارندو انسان مى تواند در ميان مردم مسجد، دوست خود را انتخاب كند. اگر شخصى اهل نماز نبود، چرا با او دوست شويم ؟ او كه با خدا قهر است ، با من نيزدوست نخواهد بود. او كه الطاف خدا را فراموش مى كند، خدمات مرا هم فراموش خواهدكرد. او كه با مؤ منين وفادار نيست ، چگونه اطمينان دارى با تو وفادار بماند؟ نماز و انتخاب همسر در اسلام سفارش شده كه اگر كسى اهل مسجد و جماعت نيست و عملا به عبادت و وحدت و امّت، بدون عذر پشت پا مى زند، او را بايكوت كنيد، او را به عنوان همسر خود انتخاب نكنيد.عمل به همين دستور مى تواند مساجد را پر كند، زيرا جوانان كه فهميدند رها كردن مسجدو مسلمين به قيمت طرد عملى آنان تمام مى شود هرگز مساجد را رها نخواهند كرد. نماز و امداد به مردم يكى از بركات نماز به خصوص در مساجد، امدادگرى است ، هميشه محرومان به مساجدروانه مى شدند و مشكلات خود را با مردم در ميان مى گذاشتند و در آن مكان مقدّس آن راحل مى كردند. سابقه اين كار از زمان رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله بوده است و قرآنصحنه اى را نقل مى كند كه فقيرى وارد مسجد شد و از مردم استمداد كرد. كسى به اوتوجّهى نكرد و فقير با ناله به خداوند حال خود را گفت . حضرت على عليه السّلاممشغول نماز بود به فقير اشاره كرد و او جلو آمد و حضرت در حال ركوع انگشتر خود را به او داد، آيه نازل شد كه : رهبر شما فقط خداوند و پيامبرش و كسانى اند كه درحال ركوع انفاق و به فقرا رسيدگى مى كنند. همين كه مردم آيه را شنيدند به مسجد آمدند تا ببينند اين آيه درباره چه كسىنازل شده است . فهميدند كه مورد آيه شخص على بن ابيطالب عليهما السّلام است . به هر حال ، امدادرسانى به جبهه هاى جنگ و كمك به فقراء از مسجد و در سايه بركاتنماز بوده و خواهد بود. مسلمين از پايگاه مساجد به جبهه مى رفتند، انقلاب اسلامى ايران هم از مساجد شروع شد. اجتماع مردم در مسجد بركاتى دارد كه با نوشتن چند سطر حقّ آن ادا نمى شود. در قرآن بارها نماز و انفاق ، نماز و زكات ، نماز وقربانى ، در كنار هم آمده و در حديث هممى خوانيم نماز كسى كه زكات ندهد قبول نيست . نماز و اقتصاد سالم در نماز بايد لباس ومكان وآبى كه براى غسل و وضو استفاده مى شودحلال و طبق دستور اسلام باشد واگر دگمه يا نخى از لباس يا قطره اى از آبى كهبراى نماز مصرف مى شود از طريق نامشروع تهيه شده باشد نمازباطل است . جالب اينكه اگر بخواهيم نماز و دعاى ما قبول واقع شود بايد لقمه اى را كه مصرفمى كنيم نيز حلال باشد. آرى همانگونه كه هواپيما براى پرواز، بنزين مخصوص مى خواهد، پرواز معنوى انساننيز لقمه حلال لازم دارد. نماز و تشكيلات چنانچه براى امام جماعت حالتى پيش آيد كه نتواند به نماز ادامه دهد، يكى از كسانى كهپشت سر او در نزديكى او هستند در همان حال امامت را به عهده مى گيرد و اين نشانگر آناست كه برنامه هاى اسلامى با رفتن يك فرد نبايد بهم ريزد، بلكه بايد تشكيلات ونظام چنان پايه گذارى و برنامه ريزى شود كه هرگاه فردى رفت نظام از هم نپاشد وتشكيلات همچنان پا بر جا باشد. مهمّ، تداوم راه است ، هر چند پيشوا عذرى پيدا كند. نماز و محبّت تعاون و محبّتى كه ميان مسجدى هاست ميان ديگران نيست . در نظام زندگى مسجدى ها همين كه يك نفر دو سه روز نيامد احوالش را مى پرسند. اگرمريض است عيادتش مى روند، اگر مشكلى داردحل مى كنند، مسجدى ها احساس غربت نمى كنند. كسى كه هيچ فرزند وبرادرى نداشتهباشد ولى سروكارش با مسجد باشد احساس مى كند همه مردم برادر و فرزندش هستند.بارها ديده شده يك مسجدىِ ساده كه از دنيا مى رود مجالس او پر رونق ، مغازه ها براى اوبسته و تشييع جنازه او شلوغ و با شكوه است . اينها نشانه پيوند قلبى و محبّتى است كه در خانه خداوند با مؤ منين ايجاد مى شود. يك مسجدى در خود يك دلگرمى احساس مى كند، مردم را در غم و شادى خود شريك مى داند وهرگز اين عواطف گرم از دوستان مسجدى را نمى توان با چيزى مقايسه كرد. نماز و آبرو كسانى هستند كه در محله خود حاضر به كار خلاف نيستند، چون مردم او و بستگانش را مىشناسند، ولى اگر همين اشخاص به منطقه ناشناسى هجرت كنند، خلاف براى آنانسنگينى قبلى را ندارد. شركت در نماز، انسان را وابسته به مسجد و اسلام و مردم مى كند و براى مسجدى سيمائىاز تقوى مى سازد كه با اين عنوان حتّى المقدور حاضر به خلاف نيست ، مى داند كه كارخلاف ، آبروى مذهبى او را مى برد، لباس قدسى و محبوبيّت را از تنش بيرون مى آورد،ولى افرادى كه از مردم و اسلام و مسجد بريده اند، خلاف كارى برايشان خيلى سختىندارد، او عنوان مذهبى پيدا نكرده تا غم از دست دادنش را بخورد. آرى ، كسى كه لباس سفيد بپوشد خودش روى زمين آلوده نمى نشيند. نماز، اصلاح فرد و جامعه است قرآن كريم در كنار اقامه نماز مى فرمايد: ((انا لا نضيع اجر المصلحين))(72) ما پاداش اصلاح طلبان را ضايع نمى كنيم . معلوم مى شود نماز اگر درست برگزار شود واحكام و شرايط ظاهرى وباطنى آن مراعاتشود، جامعه به طرف صلاح مى رود. نمازگزار در واقع يك نفر مصلح است . عبادت با گوشه گيرى نيست ، بلكه با اصلاح جامعه است و نمازگزاران بايد مفاسد رااز جامعه بردارند. نماز و سياست در روايات مى خوانيم : اگر انسان تمام عمرش را به نمازمشغول باشد، آن هم در كنار كعبه در شهر مقدّس مكّه ، ولى رهبرى الهى را نپذيرد نمازشقبول نيست . مشكل امروز مسلمانان آن است كه نماز مى خوانند ولى رهبرانشان افراد ترسو و وابسته ودست نشانده و بدون ملاك هاى الهى اند. با زبان از خداوند راه مستقيم مى خواهند، ولى درعمل بيراهه مى روند. نماز و مشورت در سوره شورى كه صفات مؤ منين را مى شمرد مى فرمايد: ((واقاموا الصلوة وامرهم شُورى بينهم )) كار آنان بر اساس مشورت است و اقامه نماز مى كنند. از اين آيه معلوم مى شود در مجلس مشورتى در هر رده اى كه هستند بايد نسبت به اقامهنماز حساس باشند. اگر مشورت مهم است نماز مهم تر است . اگر براى شركت در مجلسشورا و انتخابات ، اين همه بودجه و سرمايه گذارى صرف پر كردن صندوق هاى راءىمى شود بايد براى پر كردن مسجد هم كمى سوز و تلاش باشد. نمازجماعت در جبهه در آيه 102 سوره نساء مى خوانيم : اى پيامبر! هرگاه در ميان رزمندگان بودى نماز بهپا دار، ولى چون دشمن مسلّح در برابر شماست ، اوّلا همه به تو اقتدا نكنند. ثانياكسانى كه اقتدا مى كنند مسلّح باشند وركعت دوّم را براى خودشان سريع تمام كردهوبروند جاى دسته ديگر وآن دسته ديگر در ركعت دوّم به تو اقتدا كنند كه هم جماعتتعطيل نشود و هم از دشمن غفلت نشود و هم ميان سربازان اسلام تبعيض صورت نگيرد.مسلمانان بايد در تعويض شيفت و جابه جا شدن نيروها چنان سريععمل كنند كه به ركعت دوّم برسند ضمنا بايد سربازانقبل از نماز با وضو باشند و احكام نماز در حال جنگ را بدانند و اينكه در صحنه جنگ ، دوركعتى است . اين آيه قابل تبديل به يك فيلم نامه بسيار زيباست ، كه در آن اهميّت نماز جماعت و سرعتكار و عدالت و رفع تبعيض و توجّه به خدا همراه با غفلت نكردن از دشمن مطرح است . زينت مسجد قرآن مى فرمايد: ((المال والبنون زينة الحياة الدنيا))(73)مال وفرزند زينت دنياست . در جاى ديگر مى فرمايد: ((خذوا زينتكم عندكلّمسجد))(74) هرگاه به مسجد مى رويد با خودتان زينت هم ببريد. از جمع اين دو آيه مى فهميم كه هم فرزندان خود را با مسجد آشنا كنيم و هم مقدارىپول همراه خود ببريم تا اگر فقيرى تقاضا كرد، كمكش كنيم . البتّه پوشيدن لباستميز، استعمال بوى خوش و داشتن وقار و آرامش و انتخاب امام جماعت لايق نيز مى توانندمصداق زينت باشند. نماز، شرط برادرى و اخوّت اسلامى در سوره توبه بعد از معرّفى كفّار و مشركين و نقشه هاى آنها مى فرمايد :((فان تابوا واقاموا الصلوة و اتوا الزكاة فاخوانكم فى الدين ))(75) لكن اگر توبه كردند و نماز به پا داشتند و زكوةمال خود را پرداختند برادران دينى شما هستند. در اين آيه يكى از شرطهاى برادر ايمانى شدن ، اقامه نماز معرّفى شده است . با كسى كه نماز را به بازى مى گيرد دوستى نكنيد دو نفر از مشركان به نام رفاعه و سويد اظهار اسلام كردند، ولى جزء منافقان شدند.بعضى از مسلمانان با آنها رفت و آمد داشتند. آيهنازل شد: ((يا ايها الذين آمنوا لاتتخذوا الذين اتخذوا دينكم هزوا ولعبا... اولياء... اذاناديتم الى الصلوة اتخذوها هزوا و لعبا))(76) اى مؤ منين ! كسانى كه دين شما را به بازى گرفته اند، دوست خود قرار ندهيد، آنان كهچون شما نداى نماز (اذان ) سر مى دهيد آن را به بازى مى گيرند. در اين دو آيه ، ابتدا مى فرمايد: آنان دين شما را به بازى مى گيرند. سپس مى فرمايد:آنان اذان را به بازى مى گيرند. پس معلوم مى شود كه اذان و نماز عُصاره و چهره ديناست . تارك نماز نبايد محبوب باشد ((ربّنا ليقيموا الصلوة فاجعل افئدة من الناس تهوى اليهم ))(77) حضرت ابراهيم مى گويد: پروردگارا! ذريّه ام را در اين منطقه كوهستانى و بى آب وگياه سكونت داده ام براى نماز، پس قلوب مردم را به سوى آنها سوق بده . آرى كسانى كه براى اقامه نماز به هر سوى و ديارى هجرت كرده و از هر گونه سختىاستقبال مى كنند، خداوند شكور از زحمات آنان تشكّر مى كند ودلهاى مردم را به سوى آنهاگرايش مى دهد. امّا كسانى كه براى اقامه نماز حركتى نمى كنند حتّى اگر ازنسل ابراهيم باشند، سزاوار جلب قلوب مردم نيستند. هيچ عملى در تاريخ اين همه گواه وشاهد نداشته شخص رسول اكرم و ائمه معصومين عليهم السّلام و تمام اصحاب و ياران و تمام مؤ منين ومسلمين ، بر فراز تمام مناره ها، بام ها، مسجدها، خانه ها، مدارس ، راديوها، تلويزيون ها،قارّه ها، شهرها، روستاها، مردها و زن ها، پيرها و جوان ها و هر كس درطول تاريخ اسلام اذان و اقامه اى گفته شهادت داده كه نماز بهترينعمل است : ((حىّ على خيرالعمل )) هيچ كار خيرى اين همه گواه و حلقوم و ناله فرياد براى بهترين بودنش بكار نرفتهاست ، همه گواهى داده اند كه نماز رستگارى است . ((حىّ على الفلاح ))للّه نماز و شهرسازى قرآن مى فرمايد: ((اجعلوا بيوتكم قبلة واقيموا الصلوة ))(78) به موسى وهارون گفتيم مشكلمسكن بنى اسرائيل را حل كنيد و براى قوم خود خانه قرار دهيد. آنها را از پراكندگى وزندگى طفيلى نجات دهيد تا با خانه دار شدن احساس دفاع از وطن هم در آنها زنده شود،لكن در نقشه شهرسازى ، خانه هايتان را به سوى قبله قرار دهيد تا بتوانيد بدونمشكل اقامه نماز كنيد. در ايران بعضى از شهرهايى كه مهندس آن شيخ بهايى بوده كوچه ها و خيابان ها طورىاست كه قبله ها مستقيم و بدون انحراف قرار گرفته است . (البتّه معناى ديگرى هم براى قبله در اين آيه شده ، ولى با توجّه به جمله ((اقيموا الصلوة )) همين معنا بهتر است ). حمايت الهى از نمازگزاران اشراف قريش به رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله پيشنهاد كردند كه مسلمانانپابرهنه را از دور خود بران تا ما دور تو جمع شويم . آيهنازل شد: ((واصبر نفسك مع الذين يدعون ربّهم بالغدوة والعشىّ)) اى پيامبر! با كسانى باش كه صبح و عصر خدا را مى خوانند. امام صادق عليه السّلام فرمود: يعنى كسانى كهاهل نمازنند. نماز و قرآن زنده شدن نماز، سبب زنده شدن قرآن است ، زيرا هر نمازگزار مجبور است كه در نمازهاىهفده ركعتى خود روزى ده بار سوره حمد را بخواند وبدنبال آن يكى ديگر از سوره هاى قرآن را. طبيعى است تلاوت دو سوره از قرآن در هرركعت ، مانع به فراموشى سپرده شدن قرآن در جامعه مى گردد. به علاوه قرآن و نماز بارها در كنار هم آمده اند: ((يتلون كتاب اللّه و اقاموا الصلوة ))(79) كسانى كه قرآن تلاوت مى كنند و نماز به پا مى دارند. ((يمسّكون بالكتاب واقاموا الصلوة ))(80) كسانى كه به قرآن تمسّك كرده و نماز به پا مى دارند. قرآن مارا به نمازدعوت مى كند ونماز ما رابا قرآن آشنا مى سازد. نماز، شباهتى است با فرشتگان نام يكى از سوره هاى قرآن ، ((صافّات )) است . خداوند در اوّلين آيه آن به فرشتگانىكه در صفّ هستند سوگند ياد مى كند. در چند جاى ديگر نيز، قرآن از صفوف فرشتگان وآماده اطاعت بودن آنها سخن به ميان آورده است . نام يكى ديگر از سوره هاى قرآن ، ((صَف )) مى باشد كه در آن هم از رزمندگانى كهبا صفوف فشرده در راه خداوند جهاد مى كنند ستايش شده است . اين دو واژه ((صَف )) و((صافّات )) كه نام دو سوره است نشانه توجّهى است كه قرآن به نظم و انضباط دارد. نمازگزار نيز در صفوف جماعت شباهتى با فرشتگانى پيدا مى كند كه در صفوفبسيار بزرگ قرار دارند. نماز در سراسر قرآن در بزرگ ترين سوره قرآن كه سوره بقره است ، سخن از نماز است ((يقيمونالصلوة )) متّقين نماز به پا مى دارند. در كوچك ترين سوره قرآن نيز از نماز ياد شده است ((فصلّ لربّك وانحر)) اكنون كه ما به تو كوثر و خير زياد داديم پس براى پروردگارت نمازبخوان و شترى نحر نما. هم در اوّلين سوره اى كه نازل شد نماز است و هم در آخرين سوره قرآن نماز مطرح است . نماز همراه با تمام عبادات نماز همراه با روزه آمده است : ((واستعينوا بالصبر و الصلوة ))(81) از صبر و نماز امدادبگيريد. در تفاسير مراد از صبر را روزه دانسته اند. نماز همراه با زكات : ((يقيمون الصلوة و يؤ تون الزكاة ))(82) نماز همراه با حج : ((واتخذوا من مقام ابراهيم مصلّى ))(83) نماز همراه با جهاد: ((و اذا كنت فيهم فاقمت لهم الصلوة ))(84) امامحسين عليه السّلام ظهر عاشورا نماز خواند و در سيماى رزمندگان در قرآن جمله ((العابدون الحامدون ))(85) را مى خوانيم . نماز همراه با امر به معروف : لقمان به فرزندش مى گويد: ((يا بنّى اقمالصلوة واءمر بالمعروف و انه عن المنكر))(86) نماز همراه با عدالت اجتماعى : ((امر ربّى بالقسط واقيموا الصلوة ))(87) نماز همراه با تلاوت قرآن : ((يتلون كتاب اللّه واقامواالصلوة ))(88) نماز همراه با مشورت : ((وامرهم شورى بينهم واقامواالصلوة ))(89) نماز و رحمت در نماز كمتر كلمه اى به اندازه واژه ((رحمت )) بكار رفته است . در آغاز سوره حمد وسوره پس از آن مى گوئيم : ((بسم اللّه الرّحمن الرّحيم ))، بعد از ((الحمدللّهرب العالمين )) مى گوئيم : ((الرّحمن الرّحيم )) ، پس درهر ركعت سه بار عبارت ((الرّحمن الرّحيم )) را بكار مى بريم كهدر واقع شش بار كلمه رحمت را تكرار كرده ايم و در هفده ركعت نماز، ده ركعت آن را با حمدو سوره مى خوانيم كه مجموعا شصت مرتبه مى شود. تكرار لغت ((رحمت )) هر روز شصت مرتبه اگر با توجّه و حضورقلب باشد، در فرد و جامعه ، رحمت انسان ها را به جوش مى آورد و اگر رحمت به جوشآمد كمك ها، محبّت ها، تعاون ها، خيرخواهى ها و عفو و گذشت ها ثمره آن خواهد بود و مردمىكه تعاون و رحمت در ميانشان زنده باشد قابليّت دريافت رحمت هاى ويژه اى را خواهندداشت .
|