(وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِّلَّذِينَ ءَامَنُواْ امْرَاءَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِى عِندَكَ بَيْتًا فِى الْجَنَّةِ وَنَجِّنِى مِن فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِى وَنَجِّنِى مِنَ ا لْقَوْمِ الظَّلِمِينَ وَمَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرَا نَالَّتِىَّ اءَحْصَنَتْ فَرْجَهَا(455) فَنَفَخْنَا فِيهِ مِن رُّوحِنَا وَصَدَّقَتْ بِكَلِمَتِ رَبِّهَاوَكُتُبِهِى وَكَانَتْ مِنَ ا لْقَنِتِينَ).(456)
((و خداوند براى مؤ منان ، به همسر فرعون مثل زده است ، در آن هنگام كه گفت :پروردگارا! خانه اى براى من نزد خودت در بهشت بساز، و مرا از فرعون وعمل او نجات ده و مرا از قوم ستمكاران رهايى بخش ! و همچنين به مريم دختر عمران(مثل زده ) كه دامان خود را پاك نگه داشت ، و ما از روح خود در او دميديم ، او كلماتپروردگار و كتابهايش را تصديق كرد، و از مطيعان فرمان خدا بود)).
هم مَثَل كرد او ز بهر مؤ منان
|
ياد كن چون گفت او رَبِّ ابنِ لى
|
نزد خود بيتى به جنّت معتلى
|
ده ز فرعونم وز اعمالش نجات
|
همچنين از اهل ظلم و سيّئات
|
حق دعايش كرد در دم مستجاب
|
رفع گشت از پيش چشم او حجاب
|
پيش از آن كايد برون روحش ز تن
|
جاى خود ديد او به جنّت در زَمَن
|
گفته بُد فرعونِ دون از كينه اش
|
پيش از آن كاو را رسد بر سينه سنگ
|
رفته بُد روحش به جنّت بى درنگ
|
باز مريم دختِ عمران كونگاه
|
دامنِ خود داشت از فحش و گناه
|
پس دميديم اندر او از روح خويش
|
بارور شد بر مسيحِ خوب كيش
|
داشت باور گفتهاى ربِّ خود
|
آنچه دادش وعده جبريل از ولد
|
داشت هم تصديق بر جمله كتاب
|
هم بُد از فرمانبران در هر حساب
|
خواستم شرحى ز فضل فاطمه عليها السّلام
|
كاو برون است از شمار خلق و پاك
|
نيست جفت اورا كه جفت مرد بود(457)
|
وجه تشبيه
خداوند متعال به دنبال مَثَل پيش كه براى كافران ، همسر حضرت نوح و همسر حضرتلوط را مثال زده بود، در اينجا براى مؤ منان ، دو زن ديگر تاريخ را كه هر دو اسوه مقاومتو پاكدامنى هستند، مثل مى زند. يكى ((همسر فرعون )) است كه در دستگاه جبّار آن جرثومهكفر به خداى يكتا ايمان آورد و قدرت همسرى چون فرعون و كفر او نتوانست به ايمان وىخدشه اى وارد سازد، و دوّمى ((مريم ))، دختر عمران است كه الگوى پاكدامنى است .
((معروف اين است كه نام همسر فرعون ((آسيه )) و نام پدرش ((مزاحم )) بوده است ، گفتهاند هنگامى كه معجزه موسى عليه السّلام را درمقابل ساحران مشاهده كرد، اعماق قلبش به نور ايمان روشن شد، و از همان لحظه به((موسى )) ايمان آورد. او پيوسته ايمان خود را مكتوم مى داشت ، ولى ايمان و عشق به خداچيزى نيست كه بتوان آن را هميشه كتمان كرد، هنگامى كه فرعون از ايمان او باخبر شد،بارها او را نهى كرد، و اصرار داشت كه دست از دامن آيين موسى عليه السّلام بردارد، وخداى او را رها كند، ولى اين زن با استقامت هرگز تسليم خواسته فرعون نشد.
سرانجام فرعون دستور داد دست و پاهايش را با ميخها بسته ، در زير آفتاب سوزانقرار دهند، و سنگ عظيمى بر سينه او بيفكنند، هنگامى كه آخرين لحظه هاى عمر خود را مىگذراند، دعايش اين بود: ((پروردگارا! براى من خانه اى در بهشت در جوار خودت بنا كنو مرا از فرعون و اعمالش رهايى بخش و مرا از اين قوم ظالم نجات ده !)).
خداوند نيز دعاى اين زن مؤ من پاكبازِ فداكار را اجابت فرمود و او را در كنار بهترين زنانجهان ، مانند مريم قرار داد. چنانكه در همين آيات در رديف او قرار گرفته است .
در روايتى از رسول خداصلّى اللّه عليه و آله و سلّم مى خوانيم :((افضل نساء اهل الجنّة خديجه بنت خويلد، وفاطمة بنت محمّدصلّى اللّه عليه و آله و سلّم ،و مريم بنت عمران ، و آسية بنت مزاحم ، امراءة فرعون ...؛(458) برترين زناناهل بهشت چهار نفرند ((خديجه )) دختر خويلد و ((فاطمه )) دختر محمّدصلّى اللّه عليه و آلهو سلّم و ((مريم )) دختر عمران و ((آسيه )) دختر مزاحم همسر فرعون )).
جالب اينكه همسر فرعون با اين سخن كاخ عظيم فرعون را تحقير مى كند و آن را دربرابر خانه اى در جوار رحمت خدا به هيچ مى شمرد، و به اين وسيله به آنها كه او رانصيحت مى كردند كه اين همه امكانات چشمگيرى كه از طريق ((ملكه مصر بودن )) در اختيارتوست با ايمان به مرد شبانى همچون موسى از دست نده ! پاسخ مى گويد:
و با جمله (نَجِّنى مِنْ فِرْعَونَ وَعَمَلِهِ) بيزارى خود را، هم از خود فرعون و هم از مظالم وجناياتش ، اعلام مى دارد.
و با جمله (وَنَجِّنى مِنَ الْقَومِ الظّالِمينَ) ناهمرنگى خود را با محيط آلوده و بيگانگى خويشرا از جنايات آنها برملا مى كند، و چقدر حساب شده است اين جمله هاى سه گانه اى كه اينزن با معرفت و ايثارگر در واپسين لحظه هاى عمرش بيان كرد، جمله هايى كه مى تواندبراى همه زنان و مردان مؤ من جهان ، الهام بخش باشد، جمله هايى كه بهانه هاى واهى رااز دست تمام كسانى كه فشار محيط، يا همسر را، مجوّزى براى ترك اطاعت خدا و تقوا مىشمرند، مى گيرد.
مسلّماً زرق و برق و جلال و جبروتى برتر از دستگاه فرعونى وجود نداشت ، همان طوركه فشار و شكنجه اى فراتر از شكنجه هاى فرعون جنايتكار نبود، ولى نه آن زرق وبرق ، و نه اين فشار و شكنجه ، آن زن مؤ من را به زانو در نياورد و همچنان به راه خوددر مسير رضاى خدا ادامه داد تا جان خويش را در راه معشوق حقيقى فدا كرد.
قابل توجّه اينكه تقاضا مى كند خداوند خانه اى در بهشت و در نزد خودش ، براى او بناكند، كه در بهشت بودن جنبه جسمانى آن است ، و نزد خدا بودن جنبه روحانى آن ، و او هردو را در يك عبارت كوتاه جمع كرده است ))(459).
حضرت ((مريم ))، دختر عمران دوّمين زن با شخصيّت كه الگوى افراد با ايمان محسوبمى شود، بانويى پاكدامن ، و معتقد به پيامبران و كتب آسمانى آنان و مطيع و فرمانبردارپروردگار متعال بوده است .
در خصوص حضرت مريم نام مباركش ذكر شده ، در صورتى كه نام همسر فرعونتصريح نشده است . اصولاً در قرآن جز حضرت مريم نام هيچ زنى با صراحت برده نشده؛ تنها اوست كه نامش در حدود ((بيست و چند سوره )) و متجاوز از ((سى آيه )) آمده است وكراراً او را به پاكدامنى و عفّت ستوده است ؛ شايد اين به خاطر رفتار ناپسندى باشدكه يهوديان نسبت به وى روا داشته و به آن جناب تهمت بزرگ ناپاكدامنى زده اند كهقرآن آن را ((بهتان عظيم )) ناميد و خداوند متعال از حيثيّت وى دفاع و از ساحت آن جنابرفع تهمت نموده است .
فهرست منابع
((آ))
آشنايى با علوم اسلامى ، شهيد مطهّرى ، انتشارات اسلامى ، ش 1.
آشنايى با قرآن ، شهيد مطهّرى ، انتشارات صدرا.
((الف ))
استعاذه ، آيت اللّه شهيد سيّد عبدالحسين دستغيب ، چاپ انتشارات صبا.
اسرار عبادات ، آية اللّه جوادى آملى ، انتشارات الزهرا، چاپ چهارم ، تابستان 1372.
اسرارى از زندگى حيوانات ، عباسعلى محمودى ، با مقدّمه سيّد محمّد صحفى ، انتشاراتاهل بيت (عليهم السلام )، چاپ ششم .
اصول كافى ، محمّد بن يعقوب كلينى رازى ، دارالكتب الاسلاميه .
امثال قرآن ، على اصغر حكمت ، بنياد قرآن ، چاپ دوّم .
((ب ))
بحارالا نوار، علاّمه محمّدباقر مجلسى ، موسّسة الوفاء، بيروت لبنان .
بلاغة الحسين ، مصطفى آل اعتماد، ترجمه على كاظمى ، مؤ سّسه مطبوعاتى اسماعيليان ،چاپ دوّم .
((پ ))
پيشواى شهيدان ، سيّد رضا صدر، انتشارات 22 بهمن ، سازمان چاپ مهر، قم .
((ت ))
تفسير مجمع البيان ، ابوعلى امين الاسلام فضل بن حسن طبرسى ، چاپ بيروت .
تفسير روح الجنان ، شيخ ابوالفتوح رازى به تصحيح و حواشى حاج ميرزا ابوالحسنشعرانى و على اكبر غفّارى ، انتشارات اسلاميه ، تهران .
تفسير صافى ، ملا محسن فيض كاشانى ، به تصحيح ابوالحسن شعرانى ، انتشاراتاسلاميه ، چاپ ششم .
- تفسير منهج الصادقين ، ملاّ فتح اللّه كاشانى ، با مقدّمه و پاورقى مرتضوى وتصحيح على اكبر غفّارى ، انتشارات اسلاميه ، چاپ حيدرى .
تفسير نورالثقلين ، شيخ عبد على بن جعفر حويزى ، به تصحيح و تعليق سيّد هاشمرسولى محلاتى ، چاپ علميه قم .
تفسير روح البيان ، شيخ اسماعيل حقّى بروسوى ، مكتبه جعفرى تبريزى ، تهران .
تفسير گازر، ابوالمحاسن حسين بن حسن جرجانى ، به تصحيح و تعليقميرجلال الدين حسينى ارموى ، چاپ اوّل 1337 ش .
تفسير الميزان ، علاّمه محمّد حسين طباطبائى ، چاپ بيروت .
تفسير نمونه ، جمعى از نويسندگان ، زير نظر استاد مكارم شيرازى ، چاپخانه مدرسهاميرالمؤ منين قم .
تفسير الكشّاف ، جاراللّه محمود بن عمر زمخشرى ، چاپ بيروت .
تفسير صفى ، حاج ميرزا حسين ، ملقّب به صفى على شاه ، چاپخانه ارتش ، 1328 ش .
تفسير كشف الاسرار و عدّة الابرار، منسوب به خواجه عبداللّه انصارى ، تاءليفابوالفضل ميبدى ، انتشارات اميركبير، چاپ سپهر، تهران .
تفسير امثال القرآن ، دكتر اسماعيل اسماعيلى ، انتشارات اسوه ، چاپ سوّم .
تحف العقول ، حسين بن شيعه حرانى ، انتشارات اسلاميه ، چاپ تابش .
تعليم وتربيت در اسلام ، شهيد مطهّرى ، انتشارات صدرا، چاپ بيست و چهارم .
((ث ))
ثواب الاعمال و عقاب الاعمال ، ابوجعفر محمّد بن بابويه قمّى معروف به صدوق ، باترجمه على اكبر غفّارى ، كتابخانه صدوق .
((ج ))
جامع السعادت ، ملا مهدى نراقى ، چاپ مؤ سّسه مطبوعاتى اسماعيليان .
جهاد اكبر، امام خمينى (رضوان اللّه تعالى عليه )، واحد تحقيقات اسلامى بنياد بعثت .
((خ ))
خصال صدوق ، محمّد بن بابويه قمّى ، انتشارات اسلاميه ، چاپ تابش .
((س ))
سفينة البحار، حاج شيخ عبّاس قمّى ، مؤ سّسه انتشارات فراهانى ، چاپاوّل .
((ش ))
شرح صد كلمه قصار از كلمات اميرالمؤ منين (عليه السلام )، حاج شيخ عبّاس قمّى ،انتشارات مؤ سّسه در راه حق ، قم ، چاپ مكرّر، بهار 1370.
شرح زندگانى محمّد تقى بافقى ، موسوى گرمارودى ، دفتر نشر فرهنگ اسلامى ،چاپ اوّل 1368.
((د))
الدّر المنثور، جلال الدّين سيوطى ، دارالفكر، بيروت لبنان
((ص ))
صحيفه نور، امام خمينى (قدس سره )، چاپ وزارت ارشاد اسلامى و سازمان مدارك فرهنگىانقلاب اسلامى .
((ع ))
علل الشرايع ، محمّد بن بابويه قمّى ، انتشارات حيدريه ، چاپ نجف .
((ف ))
فروغ ابديت ، استاد جعفر سبحانى ، چاپ انتشارات دفتر تبليغات اسلامى قم .
فوائد الرضويه ، حاج شيخ عباس قمى .
((ك ))
كشف الاسرار، امام خمينى رحمه اللّه ، چاپ انتشارات آزادى .
كليّات سعدى ، با مقدمه عباس اقبال آشتيانى ، چاپ دنياى كتاب .
كنزالعُمّال ، على المتقىّ الهندى ، مؤ سّسة الرسالة .
الكنى و الا لقاب ، حاج شيخ عباس قمى ، انتشارات بيدار، قم ايران .
((گ ))
گفتار فلسفى ، بزرگسال و جوان ، چاپ هياءت نشر معارف اسلامى .
((ل ))
لئالى الاخبار، شيخ محمّد نبى تويسركانى ، مكتبه محمّديّه ، قم .
((م ))
معارفى از قرآن ، شهيد دستغيب ، تفسير سوره حديد، انتشارات فقيه .
محجة البيضاء، ملامحسن فيض كاشانى ، به تصحيح و تعليق على اكبر غفّارى ، دفترانتشارات اسلامى ، چاپ دوم .
مستدرك الوسائل ، ميرزا حسين نورى ، انتشارات اسلاميّه ، تهران .
ميزان الحكمه ، محمّدى رى شهرى ، مركز انتشارات دفتر تبليغات اسلامى قم ، 1362.
مقتل خوارزمى ، ابى المؤ يّد الموفّق احمد بن الملكى اخطب خوارزم ، به تحقيق و تعليقمحمّد سماوى ، انتشارات مكتبه مفيد، قم .
مثنوى معنوى ، جلال الدين محمّد بلخى ، انتشارات نگاه و نشر علم ، چاپ حيدرى ، نوبت دوّم، 1371.
مفاتيح الجنان ، حاج شيخ عبّاس قمى .
مجلّه مكتب انقلاب ، سپاه پاسداران انقلاب اسلامى ، ش 1.
مهر تابان ، آيت اللّه سيد محمدحسين حسينى طهرانى ، انتشارات باقر العُلوم عليهالسّلام .
((ن ))
نهج البلاغه ، فيض الاسلام ، چاپ كتابفروشى اسلاميّه .
نهج الفصاحة ، ابوالقاسم پاينده ، انتشارات جاويدان .