بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب حکمت هنر اسلامی,   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     01 - حكمت هنر اسلامى
     02 - حكمت هنر اسلامى
     03 - حكمت هنر اسلامى
     04 - حكمت هنر اسلامى
     05 - حكمت هنر اسلامى
     06 - حكمت هنر اسلامى
     07 - حكمت هنر اسلامى
     08 - حكمت هنر اسلامى
     09 - حكمت هنر اسلامى
     10 - حكمت هنر اسلامى
     11 - حكمت هنر اسلامى
     12 - حكمت هنر اسلامى
     13 - حكمت هنر اسلامى
     14 - حكمت هنر اسلامى
     15 - حكمت هنر اسلامى
     16 - حكمت هنر اسلامى
     17 - حكمت هنر اسلامى
     18 - حكمت هنر اسلامى
     fehrest - حكمت هنر اسلامى
 

 

 
 

موسيقى

عرب قبل از اسلام اشكال ساده‏اى از موسيقى را كه به صورت ترنم و ديگر صورتفننى كه بارقص و دف توام بود ابداع كرده بود.

از آنجا كه دين اسلام هرگونه تعلقاتى را كه موجب حجاب و اشتغال صرف و غافلانه‏به لذايذ دنيوى مى‏شود،نفى مى‏كند،با ظهورش حكم به تحريم غناء و ساختن آلات‏طرب كرد. مسلمين تا زمان خلفاى راشدين كه احكام شرع اسلام باشد هرچه تمامتراجرا مى‏شد از هرجهت‏به دين پايبندى داشتند و در ساعات فراغت جز به امور دينى وزندگى ساده به كار ديگرى نمى‏پرداختند تا آنجا كه همان آهنگهاى ساده جاهليت را هم ترك گفتند و تنها چيزى كه از غناء و موسيقى مى‏دانستند قرآن خواندن و زمزمه اشعاردينى با آواز زيبا بود. پيامبر همواره به قرائت قرآن با صوت جميل دعوت مى‏كردمسلمانان نخستين موسيقى خود را با ترتيل اكرام آميز و صادقانه كلام الهى آغاز كردند كه‏در آن با احساس روشنايى و گرمى ووزن و آهنگ در دل همراه بود.

موسيقى نيز در عصر اسلامى ابتدا با غلبه عشق و شهوترانى به ابتذال گرايش يافت وبيشتر در تفنن و ارضاى هوسهاى اشراف و عوام به كار آمد.اين وضع چنان بود كه‏مسلمين گويى كمتر نظرى به موسيقى روحانى و دينى نخستين اسلام داشتند.اكثريت‏متفكران اهل ايمان نيز از موسيقى متعارف اشراف دورى مى‏گزيدند،اما به تدريج‏بانهضت ترجمه و عروج الحان و نغمات دينى و مواجه متفكران اسلامى با حكمت نظرى‏موسيقى در انديشه فيثاغورثيان اسكندريه و مدارس يونانى به تعالى موسيقى و تامل درمبادى روحانى و آسمانى موسيقى پرداختند.اين نظر در ميان متفكران اسلامى رايج‏گرديد كه موسيقى نظرى بدور از هوى و هوس و شهوت و لهو و لعب نيز جهت عروج‏روحانى وجود داشته و بدينسان متفكران و هنرمندان مسلمان ميان موسيقى قرآنى وموسيقى نظرى ملل و نحل قديم جمع كردند و بهتجربه معنوى فياض روح اسلامى درموسيقى دست‏يافتند.

اما اين تحول بسيار بطى‏ء بود و آنچه غلبه داشت همان هنر باطل و كفر آميز اموى‏بود،بدين ترتيب كه پس از عهد خلفاى راشدين دوران سلطنت اموى فرا رسيد و اين موقع‏عهد عيش و عشرت شد و دوران زهد و تقوى به روزگار فسق تبديل گرديد.آمدن‏بسيارى از اقوام تحت پرچم امويان فرهنگ ايشان را نيز به خدمت اينان در آورد واز آنجا كه همه خلفاى اموى(به استثناء عمر بن عبد العزيز)بى‏دين و متجاهر به فسق بودند،آن جهات و وجوهى از فرهنگ مشركين را مورد توجه قرار دادند كه به عياشى و ارضاى‏شهواتشان مدد مى‏رساند.از اين رو از تمام صنايع و هنرهاى تجملى كه مى‏توانستندوسايل فسق و فجور باشند بهره جستند. سازندگان و نوازندگان ايرانى و رومى از آن‏گروهى بودند كه مورد حمايت امويان قرار گرفتند و موجب گسترش موسيقى فاسقانه درجامعه اسلامى شدند.بعضى از اعراب موسيقى ايرانى را با شعر عرب آميختند و آن رامتنوع ساختند. سلاطين اموى عموما در ترويج موسيقى و تشويق موسيقى دانان هم عقيده و يكزبان‏نبودند،بلكه بعضى چون‏«سليمان بن عبد الملك‏»ظاهرا مخالف رواج و شيوع موسيقى‏بود (1) .لكن اكثر سلاطين اموى به جهت اينكه اهل خوشگذرانى بودند به ترويج و تشويق‏موسيقى پرداختند و همين امر موجب رواج موسيقى(غناء)در عصر امويان شد.نخستين‏خليفه خوشگذران عياش‏«يزيد بن معاويه‏»بود كه در دوران خلافت وى نه تنها موسيقى‏بلكه همه نوع هنرهاى فسق آميز در حجاز به خصوص مدينه و مكه شيوع يافت،ولى تازمان‏«وليد بن يزيد بن عبد الملك‏»موسيقى در حجاز محصور ماند و همين كه وليد خليفه‏شد سازندگان و نوازندگان را از مدينه به دمشق آورد و از آن به بعد در سراسر ممالك‏اسلامى موسيقى رواج گرفت.زيرا خليفه وقت ميگسار و عياش بود و با نهايت‏بى‏باكى‏همه نوع هرزگى مى‏كرد و هم خود او درباره معايب غناء چنين مى‏گويد:«از غناءبپرهيزيد،زيرا غناء آبرو و حيا را مى‏برد،شهوت را مى‏افزايد،مروت را نابود مى‏كند ومانندشراب انسان را مست و از خود بيخود مى‏كند.ساز و آواز مشوق فسق و فجور است.

من اين را مى‏گويم اما غناء را از جان بيشتر دوست دارم.غناء براى من بهتر از آب سردگوارا براى تشنه جگر سوخته مى‏باشد.ولى حق آن است كه حقيقت گفته شود.»وقتى‏خليفه هرزه خوشگذران اين طور از غناء(موسيقى بزمى)بد بگويد،خلفاى پرهيزگارى‏چون‏«عمر بن عبد العزيز»اموى و«مهتدى‏»عباسى طبعا بايد از شيوع موسيقى جلوگيرى‏كنند.بعضى نيز به مصالحى مدتى محدود موسيقى را منع مى‏كردند و سپس آن را موردحمايت قرار مى‏دادند و حتى بعضى از ايشان آهنگساز بودند.«عمر بن عبد العزيز»قبل ازخلافت موقعى كه فرمانرواى حجاز شد به موسيقى و غناء مشغول گشت آنگاه وليد بن‏يزيد آهنگهايى ساخت كه به نام وىباقى ماند (2) .

همين قسم در زمان بنى اميه بخصوص در اواخر سلطنت آنان توجه به موسيقى فزونى‏يافت، به طورى كه دستگاه خلفا هيچ وقت‏بى‏ساز و آواز نمى‏ماند و در ميدان جنگ هم‏عده‏اى آوازخوان و سازنده آلات موسيقى همراه مى‏بردند.چنانكه‏«ابن اثير»مى‏نويسدپس از شكست از عباسيان در نزديكى اصفهان صدها«بربط‏»و«طنبور»و«مزمار»دراردوگاه امويان يافت‏شد. گروهى از خلفاى عباسى نيز آهنگساز بودند و مشهورترين‏افراد اين گروه واثق،منتصر،معتز،و معتضد است و فرزندان خلفا نيز مثل پدران‏آهنگسازى،خوانندگى و نوازندگى مى‏كردند.ازاين رو به طريق امويان رفتند.

خلفاى اموى و عباسى و ديگر سلاطين و اميران حاكم در مناطق تمدن اسلامى درترويج و تكميل موسيقى كوشش داشتند و براى رسيدن به آن مقصود همه قسم كمك‏مى‏كردند. خليفگان عباسى مقارن نهضت ترجمه سعى داشتند كه موسيقيدانان وخوانندگان اهل ادب و حكمت نيز باشند تا اشعار را درست‏بخوانند.«ابراهيم بن اسحق‏موصلى‏»موسيقيدان مشهور دوره عباسى علاوه بر اطلاع از موسيقى از علم فقه و صرف ونحو و لغت نيز مطلع بود و«زرياب‏»از هيئت اطلاع كامل داشت.در اين زمان اساس‏تئورى موسيقى عصر اسلامى شكل گرفت.خلفا آهنگسازان را براى مناظره و تحقيق‏جمع كردند و به بهترين آنان جايزه و مقررى دادند.و اينان نيز در موسيقى بسياركوشيدند،چنانكه آهنگهايى ساختند كه فقط در يك حالت‏خوانده مى‏شد.يا آلاتى براى‏موسيقى ساختند كه حالات مختلف را در انسان ايجاد مى‏كرد(داستان مشهور فارابى ازهمين باب است)علاوه بر موسيقى بزمى كه با ظهور اسلام تحريم شده و باز بابه قدرت رسيدن امويان رواج يافت،نوع ديگرى از موسيقى نيز در جامعه عرب جاهلى‏وجود داشت كه آن هم شكل ساده‏اى داشت ولى بعد از اسلام تنوع بيشترىيافت و كمترمورد تحريم قرار گرفت.اين موسيقى عبارت بود از موسيقى رزمى.

در نهضت ترجمه كه دوره انتقال علمى-قبل از آن هنر ملل و نحل مختلف انتقال‏يافته بود-فرهنگ يونانى،ايرانى،هندى(ملل و نحل مشرك)بود،كتابهاى موسيقى رانيز از فارسى و هندى به عربى ترجمه كردند.به اين ترتيب علاوه بر ارتباط انضمامى وذوقى با هنر مشركين ارتباط انتزاعى و علمى نيز بر قرار شد.پس از اين چه در جهات‏ذوقى و چه در جهات علمى بر تنوع موسيقى كوشيدند.آلات موسيقى جديدى اختراع وكتابهاى جديدى در موسيقى تاليف كردند.بدينسان تفكرى در ميان مسلمين تكوين‏يافت كه ديگر از غناى متعارف و موسيقى تفننى اشرافى و مبتذل عصر بريده صورتى‏حكمى يافته بود،گرچه مانند شعر ابتدا متاثر از حكمت‏يونانى بود.حتى در قلمروميتولوژى و قصص اسلامى نيز بنياد فكرى نويى پى‏افكنده مى‏شد كه به موسيقى نيز رنگى‏ربانى مى‏زد.بوركهارت در كتاب هنر مقدس از زبان دو تارزنى سخن مى‏آورد كه بيانگراين معانى است.

«وقتى از او پرسيديم چرا سازش-دوتار كوچك عربى-كه همراه با نواى آن ترنم‏و قصه خوانى مى‏كرد،تنها دو سيم دارد،پاسخ داد:افزودن سيم سومى به ساز،همانانخستين گام در راه بدعت و الحاد است.وقتى خداوند جان حضرت آدم را آفريد،آن‏جان نخواست‏به كالبد در آيد،و چون پرنده‏اى پيرامون قفس تن پرپر مى‏زد.آنگاه‏خداوند به فرشتگان فرمود دوتار را كه يكى‏«نرينه‏»نام دارد و آن ديگرى‏«مادينه‏»،به صدادرآورند و جان كه مى‏پنداشت نغمه در ساز-كه همان كالبد است-جاى دارد،در كالبدشد و بندى آن گشت.از اين رو تنها دو سيم كههمواره نر و ماده نام دارند،براى‏آزاد ساختن جان از بدن كافى است‏» (3) .

در اين ميت(قصص)وجود در معنايى ابدى و جاويدان تجلى مى‏كند.بدينسان در هنراسلامى همه امور شبيه آسمان خدا يا الوهيت مى‏گردد و اين چنين بنياد معنوى موسيقى درعصراسلامى پى‏افكنده مى‏شود.

پى‏نوشت‏ها:

1)وى بسيارى از نوازندگان و خوانندگان خوش صدا را به بهانه تحريك زنان به زنا ناقصالعضو واخته كرد.

2)اولين كسى كه با اتخاذ روشهاى موسيقى ايرانى به ابداع موسيقى تاليفى عربى-ايرانى پرداخت‏«سعيد بن مسجع‏»بود.وى كه بنده‏اى زرخريد بود آوازى نيكو داشت و علاقه‏مند بهموسيقى بود.

او تحت تاثير بناهاى ايرانى كه براى ترميم كعبه به كار گماشته شده بودند و موقع كار به عادت‏معمول زير لب زمزمه مى‏كردند قرار گرفت و تصنيفهاى ايرانى را از آنها آموخت و سپس به شام وايران رفت و آهنگهاى رومى و ايرانى را آموخته به حجاز برگشت و آغازگر نحلهجديدى شد كه علماى موسيقى در تمدن اسلام به تكميل آن پرداختند.

3)هنر مقدس،تيتوس بوركهارت،ترجمه جلال ستارى،تهران،سروش،1369،ص‏9.

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation