سخن پژوهشكده
افتخار هر ملّت و كشور، به چهره هاى علمى و شخصيتهاى برجسته آن است. درخشيدن اخترانى فروزان در آسمانِ تاريخ و فرهنگ هر جامعه، نشان استعدادها، توانمنديها و بالندگيهايى است كه در جوهره و نهاد آن جامعه و مردمش نهفته است. اين گنجهاى پنهان و ذخيره هاى نهفته، در سيماى مفاخر علمى و مؤلّفان و مصلحان جلوه مى كند. با اين حساب، نگرش مجدد به اين گونه شخصيّتها، توجّه به گنجينه هاى گرانقيمت و پشتوانه هاى فرهنگى يك امّت است و چه چيزى جز اين «نگاه» و اين «شناخت» مى تواند به فرزندان يك آب و خاك و وارثانِ يك مكتب و ميهن، «غناى شخصيّت» و «اعتماد به نفس» بخشد و آنان را در مسير ايستادن در برابر طوفانهاى مهاجم و سيلابهاى خانمان برانداز، به مقاومت و مرزبانى و دفاع از «هويّت مستقلّ» خويش فراخواند؟راستى... دريغ نيست كه از چهره هاى افتخارآفرين خويش كه «گذشته» تاريخ و علوم و فرهنگ اسلامى ما را به «امروز» پيوند مى دهند، بيگانه
صفحه 12 |
صفحه 13 |
صفحه 14 |
قم، پژوهشكده باقرالعلوم (عليه السلام)
فصل اوّل
آغاز زندگى
صفحه 21 |
تولد باران
سيّد هاشم در خانواده اى روحانى و اهل علم در نيمه اول قرن يازدهم هجرى در قريه «كتكتان»(1) از توابع شهر «توبلى» كه پايتخت و قطب علمى و سياسى آن زمان بحرين بود; چشم به جهان گشود.تاريخ تولد سيّد به طور دقيق در دست نيست; از همين رو دوره اول زندگى و تاريخچه ايام جوانى اش را هاله اى از ابهام فرا گرفته است. اين ابهام شايد به موجب شدت پارسايى سيد به وجود آمده باشد كه از نوشتن شرح حال خود بسيار پرهيز مى كرد و ديگران را نيز از نوشتن در اين باره باز مى داشت.امّا چرا شاگردان علامه و مورّخان و سيره نويسان بحرين ازــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . شهركى از توابع «توبلى»، محلى است فوق العاده خرّم و سرسبز، داراى آبهاى فراوان و محصولات زياد، فاصله آن تا شهر توبلى حدود چهار كيلومتر است. «سيد محمد برهانى، زندگى نامه علامه بحرانى، ص73».
صفحه 22 |
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . همان جا.
2 . با استفاده از: فارس تبريزيان، العلامة السيّد هاشم البحرانى، ص21 و 22.
صفحه 23 |
سيماى روشن او
از خصوصيات ظاهرى سيّد، كمتر در كتابها بيان شده است. با اين حالْ فقيه اهل البيت، آية الله مرعشى(ره) درباره خصوصيات ظاهرى سيّد چنين مى فرمايد:در ايّامى كه در نجف اشرف بودم، شبى در عالم خواب در حالتى به حرم حضرت اميرالمؤمنين ـ روحى له الفداه ـ مشرّف مى شدم. مرحوم علاّمه سيّد هاشم بحرانى را در ميان رواق شريف ديدم كه با طمأنينه خاص وارد حرم مى شود. سيّد هاشم، بلند قد، سبزه رنگ، لاغر اندام، ولى قيافه اى بسيار جالب و جذّاب داشت.(1)
از تبار قدسيان
علامه بحرانى از خانواده علم، شرافت، بزرگى و از فرزندان زهراى اطهر(س) است. نامش سيّد هاشم، فرزند سيد سليمان حسينى بحرانى(2) و معروف به علامه(3) است. سيّد بحرانى از نوادگان سيّد مرتضى علم الهدى(4)است كه نسب سيد مرتضى با پنج واسطه به امام كاظم(عليه السلام)مى رسد.(5)ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . سيدمحمد برهانى، زندگى نامه علامه بحرينى، ص91.
2 . منسوب به بحرين.
3 . يوسف بحرانى، لؤلؤة البحرين، ص66; عبدالله افندى، رياض العلماء، ج5، ص296، على بلادى بحرانى، انوار البدرين، ص136.
4 . سيّد مرتضى: على بن حسين بن موسى بن محمد بن موسى بن ابراهيم بن موسى الكاظم(ع)، فقيه، متكلم، اصولى، مفسر و اديب، از بزرگان علماى شيعه (355 ـ 636) دارنده تأليفات زياد است. زندگى وى را در مجموعه ديدار با ابرار بخوانيد.
5 . رياض العلماء، ج5، ص298. در مورد نسب وى نظرهاى ديگرى نيز وجود دارد.
صفحه 24 |
مرواريد خليج
بحرين كه امروز به «دولة البحرين» مشهور است، در ميانه كرانه جنوبى خليج فارس «در موقعيت جغرافيايى 5/25 و 5/26 درجه عرض شمالى و بين 50 درجه و 52 درجه طول شرقى...»(1) و بين شبه جزيره قطر و كشور عربستان سعودى قرار دارد(2) و از ديرباز به مرواريد خليج فارس شهرت يافته است.(3)جزاير بحرين در ادوار باستانى مهد تمدنى توسعه يافته بوده است و بيش از چهار هزار سال سابقه تاريخى دارد.(4) اين سرزمين از همان دوره نخست اسلام، يكى از پايگاههاى تشيع علوى در جهان اسلام به شمار مى آمده و جمع زيادى از علما، فقها و فلاسفه تشيع موسوم به بحرانى يا بحرينى، از اين خطه عالم خيز، پا به عرصه وجود گذاشته و خدمات شايان توجهى به جهان اسلام نموده اند.(5)در عصر علامه بحرانى، موقعيت طبيعى، تجارى و منطقه اى بحرين زمينه هاى مناسبى را براى به وجود آمدن اجتماعى بزرگ در اين سرزمين فراهم آورد كه در پى آن نياز مردم به علم و علما روز به روز افزونتر شد. از سويى تشيع مردم و ترغيب حكومت مركزى (ايران) سببى مهمتر در نشر علوم دينى به اين ناحيه گرديد و مردمِ با ديانت و درايت نيز همچونــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . حبيب الله شاملو، جغرافياى كامل جهان، ص163.
2 . دائرة المعارف تشيع، ج3، ص117.
3 . پيروز مجتهدزاده، شيخ نشينهاى خليج فارس، ص168.
4 . همان، ص178.
5 . ر.ك: دائرة المعارف تشيع، ج3، ص118; على محمدى، سيماى بحرين.
صفحه 25 |
كانون درخشان
توبلى، شهر مركزى و حاكم نشين آن روز بحرين با شهرتى بسزا نه تنها مركز سياسى فوق العاده مهمى براى خليج شمرده مى شده، از نظر علوم اسلامى و اجتماع علما و دانشمندان فراوان و مراجع بزرگ، موقعيتى بس عظيم دارا بوده است. در آن روزگار، رياست عالى دينى و علمى آن را فقيه و مرجع بزرگ وقت، شيخ محمد بن ماجد بن مسعود بحرانى، بر عهده داشت و بعد از درگذشت او زعامت و رهبرى علمى و اجتهادى به علامه بزرگوار بحرانى منتقل شد و ايشان نيز با درايتى خاص به امور اجتماعى و سياسى و قضايى مردم همت گماشت و برگى زرين در تاريخ زندگى خويش به ثبت رسانيد.(2)ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . دائرة المعارف تشيّع، ج3، ص119.
2 . ر. ك: زندگى نامه علامه بحرينى، ص73.
صفحه 26 |
سالهاى تلخ هجرت
بحرين به لحاظ موقعيت جغرافيايى و منطقه اى و اوضاع اقتصادى، همواره مورد طمع دولتهاى قدرتمند بوده و هر چند گاه از طرف حاكم قدرتمندى در معرض تجاوز و دستبرد قرار گرفته است.(1)اين حوادث، علاوه بر آزار و اذيت ساكنان منطقه و كشته شدن افراد زيادى از مردم متدين اين مرزوبوم و تخريب و از بين رفتن اموال بسيارى ـ كه حاصل سالها كار و زحمت اهالى بود ـ زمينه ساز مهاجرت گروه بيشمارى از مردم، عالمان و دانشمندان به ممالك همجوار، به ويژه ايران و عراق گشته است.از جمله اين مهاجران، فرزندان، محدث بحرانى هستند كه در غايله سوم بحرين به ايران هجرت كرده، در اصفهان ساكن گرديدند.(2) ميرزا عبدالله افندى نويسنده «رياض العلماء» مى نويسد:«اكثر كتابهاى سيد هاشم را در اصفهان در منزل فرزندش سيد محسن ديده ام.»(3)
در پى اين حوادث دردناك تاريخ بحرين، چه دانشمندانى كه راهى ديار غربت گرديده و چه آثار گرانبهايى از آنان كه از بين رفته است. از جمله اين گوهرهاى به يغما رفته، آثار علامه بزرگوار، محدث بحرانى است كه امروزه جز اندكى از آن همه به دست ما نرسيده است.ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . براى اطلاع بيشتر، ر.ك: العلامه سيد هاشم البحرانى، ص31.
2 . زندگى نامه علامه بحرينى، ص65 .
3 . رياض العلماء، ج5، ص299.
صفحه 27 |