|
|
|
|
|
|
سفارش دوم سفارش دوم ، مداومت بر فراگيرى علوم دينى و دقت در آن علوم و تلاش در آموزش آن بهاهلش و گذرانيدن عمر در نشر اخبار و آثار اهل بيت عليه السلام و نابود كردن بدعتها وارشاد مردم است ، كه اگر شرايط آن حاصل شود، مطلبى مهمتر از آن نيست . از حضرت على عليه السلام روايت شده است : هر كه از شيعه ما دانا به شريعت ما باشد و ضعيفان از شيعه را، از ظلمتجهل ، خارج و به نورانيت علمى كه ما آن را عطا كرده ايم ،داخل كند، در روز قيامت ، با تاجى از نور - كه بر تمامى توقفگاههاى آن روز،، نور مىافشاند - و با پوششى از جواهر - كه تمامى دنيا با نخى از آن برابرى نمى كند - واردمى شود. در اين هنگام نداگرى ، ندا در دهد: اين دانايى از بعضى شاگردان دانايانآل محمد صلى الله عليه و آله است ، بدانيد هر كه بر دست او، در دنيا ازجهل رها شده است ، الان دست به دامن او گردد، تا از تاريكيهاى اين مواقف گذر كند و بهبهشت پاك در آيد! در اين هنگام هر كه را او، در دنيا مطالب نيكويى ياد داده ياقفل جهلى از قلبش گشوده ، يا شبهه اى را از او دور ساخته - همراه او از آن تاريكيهاخارجمى شود. اين نمونه اى بود از احاديث بسيارى كه در اين باره وارد شده است . اما اين كار - آموزش وارشاد - بايد با احتياط تمام در نقل و فتوا، همراه باشد، كه فتوا دهنده ، بر لب جهنماست . و - بايد بدانيد - پرهيز از شبهات ، بهتر از ورود به مهلكه هاست . آخرين نصيحت اما آخرين سفارشم اين است كه من و استادانم را، از دعاى نيك خود بويژه در زمانهاى شريفو گاه احتمال پذيرفته شدن دعا، فراموش نكند. او را، به خداى بلند مرتبه و بزرگ قسم مى دهم كه در اين باره كوتاهى نكند، بلكه درخلوتهايش - با خدا - و پس از هر نماز و وقت اجابت ، بويژه پس از مرگم ، مرا ياد كند،زيرا، بعد از فوت ، مرده را عمل و كار - صالح - نيست و او را جز دعا و هداياى دوستاننفع رسانى نيست . پس ، آنچه از او - ادام الله تاييده - اميد مى رود، اهتمام و تلاش در اينباره است ، اميد كه خداوند از خطاها و گناهان من بگذرد و بر اثرقبول دعاى او، آن را تبديل به حسنه ها كند. اين همه علاوه بر اجر و طلب رحمت فرشتگانبراى او و قبولى حتمى دعاى وى است . كلينى ، از على بن ابراهيم ، از پدرش - ابراهيم بن هاشم - روايت كرده است كه او گفت :من ، عبدالله بن جندب را در موقف (عرفات ) در حالتى نيكو ديدم كه بهتر از آن متصورنيست ، دستهايش به سوى آسمان بلند بود و پايين نمى آورد، اشكهايش پيوستهبرگونه اش مى لغزيد و بر زمين مى چكيد.وقتى مردم آنجا را ترك كردند، به او گفتم :اى ابو محمد! نديدم تو را در حالتى بهتر از اين حالت ! چه مى خواستى ؟ گفت : به خداقسم كه دعا نمى كردم جز براى برادران دينى ام و سبب آن ، اين است كه امام كاظم عليهالسلام مرا فرمود: هر كه براى برادر دينى اش در نبود او، دعا كند، از عرش ندا داده مىشود، براى تو صد هزار برابر آن ! و مرا خوش نيامد كه آن صد هزار برابر را بهخاطر يكى اى - كه نمى دانم آيا پذيرفته مى شود يا نه رها كنم . در اين باره ، اخبار زياد است ، اما آنچه از او - دام توفيقه - توقع مى رود اين است كه اينخبرها را مطمح خود قرار دهد و مرا و اساتيدم را و بويژه پدرم و جدم - قدس الله روحهما -را در خلوتهاى ارزشمندش - با خدا - فراموش نكند و ما را در دعاهاى پذيرفته شده اشداخل كند. خداوند توفيق دهنده است و بس . 10 : دستورالعملى از آخوند ملا حسينقلى همدانى (40) بسم الله الرحمن الرحيم الحمدالله رب العالمين و الصلاه و السلام على محمد و آله الطاهرين و لعنه الله علىاعدائهم اجمعين . مخفى نماناد بر برادران دينى كه به جز التزام به شرع شريف در تمام حركات وسكنات و تكلمات و لحظات و غيرها، راهى به قرب حضرت ملك الملوكجل جلاله نيست ، و به خرافات ذوقيه - اگر چه ذوق در غير اين مقام خوب است - كما هوداب الجهال و الصوفيه خذلهم الله جل جلاله (:: چنان كه روش نادانان و صوفيان- كه خداوند خوارشان سازداست ) راه يافتن لا يوجب الا بعدا (:: به جز دورى ازخدا حاصلى ندارد). حتى شخص هرگاه ملتزم بر نزدن شارب و نخوردن گوشت بودهباشد - اگر ايمان به عصمت ائمه اطهار صلوات الله عليهم نياورده باشد - بايد بفهمدكه از حضرت احديت دور خواهد شد، و هكذا (::اگر) در كيفيت ذكر بغير ما ورد عنالسادات المعصومين عليه السلام(:: به جز آنچه كه از ائمه معصوم روايت شده است )عمل نمايد. بناء عليهذا بايد مقيد بدارد شرع شريف را و اهتمام نمايد هر چه در شرعشريف اهتمام به آن شده ، و آنچه اين ضعيف ازعقل و نقل استفاده نموده ام ، اين است كه اهم اشياء از براى طالب قرب ، جد و سعى تمام درترك معصيت است . تا اين خدمت را انجام ندهى ، نه ذكرت و نه فكرت بهحال قلبت فايده نخواهد بخشيد، چرا كه پيشكش و خدمت كردن كسى كه با سلطان درعصيان و انكار است ، بى فايده خواهد بود. نمى دانم كدام سلطان از اين سلطان عظيمالشانتر است ، و كدام نقار (ستيزه كردن ) اقبح از نقار با اوست ، فافهم مما ذكرتان طلبك المحبه الالهيه مع كونك مرتكبا للمعصيه امر فاسد جدا و كيف يخفى عليك كونالمعصيه سببا للنفره و كون النفره مانعه الجمع معه المحبه و اذا تحقق عندك ان تركالمعصيه اول الدين و آخره و ظاهره و باطنه فبادر الى المجاهده ، واشتغل بتمام الجد الى المراقبه من اول قيامك من نومك فى جميع آناتك الى نومك و الزمالادب فى مقدس حضرته و اعلم انك بجميع اجزاء وجودك ذره ذره اسير قدرته وراع حرمهشرف حضوره و اعبده ككانك تراه فان لم تكن تراه فانه يراك و التفت دائما الى عظمتهو حقارتك و رفعته و دنائتك و عزته و ذلتك و غناه و حاجتك و لاتغفل شناعه غفلتك عنه جل جلاله مع التفاته اليك دائما و قم بين يديه مقام العبدالذليل الضعيف و تبصبص تحت قدميه بصبصه الكلب النحيف اولا يكفيك شرفا و فخراانه اذن لك فى ذكر اسمه العظيم بلسانك الكثيف الذى نجسته قاذورات المعاصى ! (:: از آنچه گفتم بايد بفهمى كه به دنبال حجت الهى رفتن ، همراه با ارتكاب معصيت وآلودگى به گناه ، جدا كار غلطى است ، و چگونه اين مطلب بر تو پوشيده است كهگناه عامل نفرت است و اين نفرت با محبت جمع شدنى نيست ، پس وقتى يقينا دانستى كهترك گناه ، آغاز و انجام و ظاهر و باطن دين است ، هر چه زود به جهاد با نفس برخيزد وبا تمام كوشش به مراقبت مشغول شو، و اين مراقبت بايد از اولين لحظه اى كه از خواببر مى خيزى ، در تمام لحظات تا شب ادامه داشته باشد، و در محضر مقدس حق تعالىملازم ادب باش و بدان كه تو با همه اجزاى وجودت و تمام ذره ذره ات ، اسير قدت اويى، و احترم محضر شريفش را نگهدار و او را آن چنان عبادت كن گويا كه او را مى بينى ،زيرا اگر تو او را نمى بينى ، او تو را مى بيند و همواره به ياد عظمت او و حقارت خود،و نيز رفعت وى و پستى خويش و عزت او و خوارى خود و بى نيازى وى و نيازمندى خويشباش و از زشتى غفلت خود از او جل جلاله ، و اينكه او هميشه به ياد توستغافل مباش و در پيشگاه او همچون بنده ذليل ناتوان بايست و براى عظمتش پيشانى بهخاك بمال ، آيا همين شرافت و افتخار تو را بس نيست كه به تو اجازه داده است نامبزرگ او را بر زبان ناسپاس گويت جارى كنى ؟ زبانى كه آن را با زشتى گناهانآلوده ساخته اى !) پس اى عزيز! چون اين كريم رحيم زبان تو را مخزن كوه نور يعنى ذكر اسم شريفقرار داده ، بى حيايى است مخزن سلطان را آلوده به نجاسات و قاذورات غيبت و دروغ وفحش و اذيت و غيرها من المعاصى نمودن . مخزن سلطان بايد محلش پر عطر و گلابباشد، نه نجس مملو از قاذورات ، و بى شك چون دقت در مراقبت نكرده اى ، نمى دانى كهاز جوارح سبعه يعنى گوش و زبان و چشم و دست و پا و بطن و فرج چه معصيتها مىكنى و چه آتشها روشن مى نمايى و چه فسادها در دين خودت برپا مى كنى و چه زخمهاىمنكره به سيف و سنان زبانت به قلبت مى زنى ، اگر نكشته باشى بسيار خوب است .اگر بخواهم شرح اين مفاسد را بيان نمايم ، در كتاب نمى گنجد، در يك ورق چه مىتوانيم بكنيم ؟! تو كه هنوز جوارحت را از معاصى پاك نكرده اى ، چگونه منتظرى كه درشرح احوال قلب ، چيزى به تو بنويسم ، پس البدار البدار الى التوبه الصادقه ،ثم العجل العجل فى الجد و المراقبه (:: پس بشتاب ، بشتاب به سوى توبه راستين وبشتاب بشتاب در كوشش و مراقبت .) خلاصه بعد از سعى و مراقبت ، البته طالب قرب ،بيدارى و قيام سحر را اقلا يك دو ساعت به طلوع فجر مانده الى مطلع الشمس (:: تاطلوع آفتاب ) از دست ندهد، و نماز شب را با آداب و حضور قلب به جا بياورد و اگروقتش زيادتر باشد، به ذكر يا فكر يا مناجات قلب به جا بياورد و اگر وقتش زيادترباشد، به ذكر يا فكر يا مناجات مشغول بشود، ليكن قدر معنى از شب بايدمشغول ذكر با حضور بشود. در تمام حالاتش خالى از حزن نبوده باشد، اگر نداردتحصيل نمايد به اسبابش ، و بعد از فراغ ، تسبيح سيده نساء (س ) و دوازده مرتبهسوره توحيد و ده مرتبه لا اله الا الله وحده لا شريك له له الملك الى آخر، (لا اله الا الله وحده لا شريك له له الملك و له الحمد يحيى و يميت و يميت و يحيى و هو حى لايموت بيده الخير و هو على كل شى قدير ) و صد مرتبه لا اله الا الله ، و هفتادمرتبه استغفار بخوان و قدرى از قرآن شريف تلاوت نمايد و دعاى معروف صباح ،اعنى : يا من دلع لسان الصباح الى آخر البته خوانده شود و دائما با وضو باشد،و اگر بعد از هر وضو دو ركعت نماز بكند، بسيار خوب است . ملتفت باشد به هيچ وجهاذيتش به غير نرسد. و در قضاى حوائج مسلمين لا سيما علماء و لا سيما اتقيائهم (به خصوص علما و به ويژه پرهيزكاران ايشان ) سعى بليغ نمايد، و در هر مجلس كهمظنه وقوع در معصيت است البته البته البته اجتناب نمايد، بلكه مجالست بااهل غفلت به غير شغل ضرورت مضر است - اگر چه از معصيت خالى بوده باشد كثرتاشتغال به مباحات و شوخى بسيار كردن و لغو گفتن و گوش به اراجيف دادن قلب را مىميراند، اگر بى مراقبت مشغول به ذكر و فكر بشود، بى فايده خواهد بود - اگر چه درحال هم بياورد - چرا كه آن حال دوام پيدا نخواهد كرد.،گول حالى كه ذكر بياورد بى مراقبه ، نبايد خورد. زياده طاقت ندارم ، بسيار التماس دعا از همه شماها دارم ، اين حقير كثير التقصير والمعاصى را فراموش ننماييد و در شب جمعه صد مرتبه و در عصر روز جمعه صد مرتبهسوره قدر را بخوانيد. و از جمله ابواب عظيمه ايمان ، حب فى اللهجل جلاله و بغض فى الله جل جلاله مى باشد: و قد عقدله فى الوسايل و غيرها من كتب الاخبار بابا مستقلا فارجع اليها لعلك تعرفعظمته و تاخذ لنفسك نصيبا منه (:: بى شك براى - (دوستى در راه خدا) و (دشمنى درراه خدا) در كتاب (وسايل ) و ديگر كتابهاى اخبار باب جداگانه اى ترتيب يافته است ،به آن كتاب مراجعه كن تا عظمت آن را بشناسى و بهره خود را از آن برگيرى ) شكى نيست كه محبوب اول ، ذات كبريايى جل جلاله مى باشد بل و كل محبه لا ترجع الى محبته فليس بشى (:: هر محبتى كه بازگشت به خدا نكندارزش ندارد)، ثم بعده . بايد هر كس اين سلطان عظيم الشان را بيشتر دوست داشتهباشد، پس اول (:: اولين ) محبوب بعد از واجب الوجود، وجود مقدس ختمى ماب صلوات اللهعليه و آله مى باشد، ثم بعده اميرالمؤ منين عليه السلام ثم الائمه المعصومين عليهالسلام ثم الانبياء و الملائكه ثم الاوصياء ثم العلماء و الاولياء . و در زمان خودشاتقياى زمانش را لا سيما اگر عالم باشد، ترجيح بدهد در محبت بر كسانى كه بعد ازاويند در درجه و هكذا يتنزل (:: همين طور درجات پايينتر) و ليكن سعى نمايد صادق باشد در اين محبت ، مرتبه آسانى نيست ، اگر متفكر باشيدخواهيد فهميد كه اگر آثار محبت در حركات و سكنات ظاهر شد، شخص مدعى اين محبتصادق است ، و الا فلا (وگرنه چنين نيست ). ليكن گمان ندارم كه به كنه و لوازمشبرسى ، و حقير هم بيش از اين در وسعم نيست . (:: خلاصه اينكه هيچ راه قربى بهخداوند نيست ، مگر با عمل به شرع شريف در هر امر كلى و جزيى آن ) والسلام . 11 : دستورالعملى از آيه الله عبدالله المامقانى (41) بدان فرزند عزيزم - خداى عزوجل به تو توفيق اطاعت و دورى از مخالفتش را عنايتفرمايد - كه خداوند سبحان خيلى زياد همه مخلوقاتش را دوست دارد، همان گونه كه هرسازنده و صانعى نسبت به مصنوع خود چنين است و براستى كه خداوندعزوجل واجبات را واجب و مستحبات را مستحب و محرمات را حرام و مكروهات را مكروه قرار داد واين همه به خاطر به دست آوردن مصالح بندگان و دفع ضررها از آنان است ، در غير اينصورت نه گناه گنهكار به زيان اوست و نه طاعت اطاعت كننده سودى برايش دارد و چهخوب گفته است شاعر به زبان فارسى !
گر جمله كائنات كافر گردند
|
بر دامن كبرياش ننشيند گرد
| فرند عزيزم ! بر تو باد دورى از سركشى برخدا! چرا كه آن سبب خوارى دنيا و عذابآخرت مى شود، آيا به حال جد ما آدم عليه السلام توجه نمى كنى كه چگونه به خاطريك گناه از بهشت رانده شد؟ فرزند عزيزم ! بر تو باد كه دورى كنى از كسالت (::تنبلى ) و بطالت (:: بيهوده گذراندن عمر) و از چيزهايى كه سبب ايجاد آن دو مى شود،زيرا گفته شده است شيطان و نفس اماره هنگامى كه از زينت بخشيدن زشتى و زشت جلوهدادن خوبى اعمال عاجز مى مانند، متوجه كارهايى مى شوند كه سبب پيدايش كسالت وبطالت مى شوند كه آنها همان خوردن آشاميدن و خوابيدن و استراحت كردن و جمع كردنمال و گذراندن وقت در خوشگذرانى ها و تفريح نمودنها و همنشينى و رفت و آمدهاى زيادبا مردم و غير اينهاست - البته در صورتى كه خارج از حد ضرورى باشند - كه شيطانو نفس اماره هر يك از كارهاى ذكر شده را آن چنان زينت مى بخشند كه انسان مرتكب آنها شدهو بدين وسيله برايش كسالت و بطالت حاصل مى شود. و بر تو باد فرزند عزيزم ! كه دورى كنى از صرف عمر در چيزى كه سزاوار نبوده ونفعى براى دنياى ديگر تو ندارد. چرا كه هر لحظه از لحظه هاى عمر تو يك گوهرگرانقيمت است - بلكه از گوهر هم ارجمندتر است - چرا كه گوهر با كوشش و زحمت وعرق ريختن قابل تحصيل است ، ولى عمر اين گونه نيست كه با آمدناجل يك لحظه به تاخير نمى افتد، پس فرزند عزيزم ! بر تو باد كه پرهيز كنى ازبر هدر دادن و ضايع كردن اين گوهر! و غنيمت بشمار فرزند عزيزم ! جوانى را قبل از پيرى و سلامت راقبل از مريضى و توانايى بدن را قبل از ناتوانى و توانگرى راقبل از فقر و تهيدستى و فراغت را قبل از مشغول شدن و زندگى ات راقبل از آمدن مرگ . پس اى فرزندم و اى نور چشمم و اى پاره جگرم ! قدر عمرت را بدان آن را در جايى كهسبب نجات تو نمى شود، فنا مكن و از دست مده و همانند و از دست مده و همانند كرم ابريشممباش كه در هلاكت خود كوشش مى نمايد. سپس سفارش مى كنم تو را فرزند عزيزم - خداى تعالى به هر كار خيرى موفقتگرداند و از هر شرى دورت گرداند - به مكارم اخلاق و صفات پسنديده كه آنها چندامرند: يكى از آنها حفظ زبان است ، حفظ زبان از چيزى كه سبب رسيدن نفعى به تو نمى شود، پس براستى كه بيشترگناهان فرزند آدم از زبان اوست و هيچ عضوى از اعضاى او نيست كهمثل زبان او سبب گناهان متعدد گردد. و براستى كه سكوت درى از درهاى حكمت است ، پسزبانت را حفظ نماى مگر از خيرى كه تو را به بهشت بكشاند. و در اخبار آمده است كه :بنده مؤ من مادامى كه ساكت است جز نيكوكاران نوشته مى شود و هر كس كه سلامت دو دنيارا خواهد بايد زبانش را حفظ نمايد و ايا چيزى باعث افتادن با صورت مردم در آتشجهنم خواهد شد جز محصول زبانهاى آنها؟ و هرگاه خداوند اراده خيرى به بنده اى داشتهباشد او را در حفظ زبانش يارى مى دهد و بامشغول نمودن او به عيبهاى خودش از پرداختن به عيوب ديگران باز مى دارد و كى كهكمتر سخن بگويد عقلش كامل است و قلبش با صفاست و كسى كه بيشتر سخن بگويدعقلش كم بوده و قلبش قساوت خواهد داشت . و البته كه ايمان بنده اى به حداعتدال نمى رسد مگر اينكه قلبش به حد اعتدال برسد و قلبش چنين نمى شود مگر اينكهقلبش به حد اعتدال برسد و قلبش چنين نمى شود مگر اينكه زبانش به حداعتدال برسد، چرا كه زبان مؤ من پشت سر عقل اوست ، پس هرگاه سخن بگويد در آنانديشه مى نمايد، چنان كه خير بود آن را اظهار مى كند و اگر شر بود، پوشيده مى دارد.در صورتى كه منافق قلبش پشت سر زبانش قرار دارد و تكلم مى كند به آنچه برزبانش جارى مى شود و مبالاتى به آنچه به ضرر و يا نفع اوست ندارد. و براستى كه سكوت به دنبال خود پشيمانى ندارد، در حالى كه چه بسا سخنى كه دردنيا و آخرت باعث پشيمانى گردد و البته كه شخصيت انسان زيرا زبان او پنهان است . پس بسنج فرزند عزيزم ! كلامت را قبلاز اينكه سخن بگويى و آن را عرضه بر عقل و معرفت كن ، كه اگر براى رضاى خدا ودر راه خدا بود سخن بگوى و در غير اين صورت سكوت را اختيار نما... و يكى ديگر از آن امور محاسبه نفس است ، به حساب نفس رسيدن در هر شب . پس بر تو باد فرزند عزيزم - خداى خير دو دنيا رانصيبت كند - به اينكه به حساب خويش برسىقبل از آنكه به حسابت رسيدگى گردد، پس همان گونه كه تاجر با كارگرش براىرسيدگى به كارهاى روزانه اش به حساب مى نشيند، تو نيز هر شبقبل از خواب به حساب خود رسيدگى كن ، تا اينكه از كارهاى روز گذشته ات باخبرشوى ، تا در صورت مشاهده تقصير و كوتاهى در اثر ارتكاب معصيتى يا ترك طاعتى ،استغفار نموده و توبه كنى و براى اينكه مورد بخشش قرارگيرى ، به سوى خداتضرع نما و اعمال فوت شده را با قضا نمودن و طلب مغفرت از خداى بزرگ جبران نما.اگر در نفس ، سستى و بطالت و غفلت و ضايع شدن سرمايه را مشاهده كردى پس آن رابا شلاق نصيحت و موعظه ادب كرده و ملزم و مجبور به طاعت نماى و آن گاه همانند تاجرمراقب او باش تا اينكه اوقاتش با غفلت ضايع نگردد و عمرش به قيمت ناچيز يا باضرر فروخته نشود. اگر از نفس معامله خوبى را مشاهده كردى و اينكه در صرف وقتهادقت كافى دارد، خداى را بر اين نعمت سپاس گوى و از او بخواه كه بر توفيق و هدايتتو بيفزايد و در اخبار ائمه عليه السلام آمده كه فرموده اند: نيست از شيعه ما كسى كههر روز به حساب خويش نرسد و اگر گناهى مرتكب شده است از خدا طلب بخشش كرده وتوبه نمايد. و يكى ديگر از آن امور مراقب بودن خويش است . پس بر تو باد فرزند عزيزم ! به مراقبه نفس با توجه به اينكه خداوند حاضر استو بر تمام حالتها و حركتها و كرها و سخنان و نفسها و هر چه در قلبت خطور نمايد و برتصميمهايت و لحظه هاى تو مطلع است ، پس مقدم كن آنچه را كه خدا مقدم كرده است ، واختيار نماى آنچه را كه اختيار نموده است . و حكايت شده است كه لقمان به فرزند ش گفت: فرزندم ! هرگاه خداى تعالى را مراقب خود ديدى هرگز اقدام به معصيتى نمى كنى ،زيرا به مجرد تو جه پيدا كردن به اينكه او تو را مى بيند و آگاه بر تو است ، حياباعث جلوگيرى مخالفت تو از خدا مى گردد. و يكى ديگر از آن امور فكر كردن است ، پس فرزندم ! تو را به آن سفارش مى نمايم . براستى كه تفكر از بزرگترين وسايل و اسباب بيدارى نفس و صفاى قلب است و تفكر نقش بزرگى در برطرف نمودنكدورتها و شكستن شهوتها و دور شدن از خانه غرور (:: دنيا) و متوجه شدن به سراىجاودانى و خوشحالى (::آخرت ) دارد. و تفكر راس و رئيس همه عبادتها بوده و خلاصهطاعتها و بلكه روح آنهاست به طورى كه در اخبار آمده است كه برترين عبادت ، فكركردن درباره خداى تعالى و در قدرت اوست . و در برترى تفكر بر عبادت اين گونه تعليل شده است كه : تفكر بنده را به خداىسبحان مى رساند، ولى عبادت او را به ثواب و جزاى خداوند مى رساند. پس بر تو بادفكر كردن ! گاهى در حال گذشتگان و در اينكه آنان از كجا آمدند و به كجا رفتند و همدمچه چيزى بودند و اموال خويش را براى چه كسانى ترك كردن و به چه چيزهايىمشغول بودند و چگونه از دنياى خود بريدند و از نعمتهاى آن محروم شدند و كسى كه باپا روى خاك راه نمى رفت و بر پارچه گرانقيمت زيبا و ابريشم مى خوابيد و با تكبرروى زمين حركت مى كرد، چگونه از مال جدا شد و چگونه خانواده و فرزندان و كاخها وشهر خدمتكاران و جلالت خويش را ترك كرد و كفن پوشيده و صورت نازك و لطيف وتميزش را روى خاك قرار داده و همدم كرها و مارها گرديده و در قبر تاريك تنها و بى كسمسكن گزيد. و گاهى فكر كن در اين جهت كه مرگ به صورت ناگهانى مى آيد و براى آن ، وقت معينىاست كه هرگاه برسد، مرگ مردم يك لحظه هم به تاخير نمى افتد و با آمدنش يك دقيقههم به مردم مهلت داده نمى شود، پس هميشه از مرگ در حذر باش و خودت را برايش آمادهكن - قبل از اينكه اختيار از دستت خارج گردد - و هيچ گاه از مرگغافل مباش . و سوم : فكر كن در اين جهت كه اين دنيا (چيزى ) نيست مگر خانه زحمت و درد و مشقت و محنت ورنج ، و صفاى دنيا ممزوج به كدورت و تيرگى است و راحتى آن مقرون و همدم زحمت استو خداوند در دنيا راحتى و آسايش خلق نكرده است ، همان طور كه خداى تعالى در حديثقدسى فرموده است : بندگان من چيزى از من ميخواهند كه آن را نيافريده ام و آن آسايش وراحتى در دنياست . و چهارم . فكر نماى در عوالمى كه بزودى با آنها روبرو خواهى شد، همان عوالم بعد ازمرگ ، از قبر و برزخ و حشر و نشر و پرواز كتب و مجسم شدناعمال و عقايد و حساب و صراط و ميزان ، آنچه كه خدا به پرهيزكاران و مجرمين وعدهفرموده ، از بهشت و انواع نعمتهايش و جهنم و اقسام عذابهايش . و پنجم : فكر كن در اين جهت كه مالت هيچ فايده اى برايت ندارد مگر آن مقدارى از آن كهدر راه خدا به مصرف رسانده اى ، و براستى كه چيزى از آنمال و دارايى تو مصاحب و همدم تو نمى شود مگر به مقدار كفنت . و هر كس از ياد مرگ غافل گردد، عمرش را در جاى كه فايده اى برايش ندارد صرفكرده است و كسى كه هميشه به ياد مرگ باشد، عمرش را در جايى كه به نفع اوستصرف نموده است . و يكى ديگر از آن امور صبر است ، يكى از آن امور صبر در مقابل بلا و شكر در برابر نعمتها و راضى به مقدرات الهىاست . فرزند عزيزم ! تو را به اينها سفارش مى كنم ، چرا كه صبر از بزرگترين اسبابفرج و گشايش است ، و براستى به سبب همين صبر بندگانى به درجات عالى در دودنيا رسيده اند و اين مطلب بر كسى كه به حال گذشتگان رجوع كند، مخفى نمى ماند. فرزند عزيزم ! همان گونه كه در برابر نعمتهاى خدا طيب نفس و رضايت دارى ، دربرابر بلايا و صدمات نيز چنين باش و هر چيزى كه خدا اختيار كرده براى تو - ازسلامتى و مريضى و عافيت و بلا و جوانى و پيرى و قوت و ضعف و بى نيازى و فقر ومانند اينها را - محبوب خويش قرار ده ، زيرا اينها چيزهايى هستند كه خداوند حكيم و عالمبه پايان امور براى تو اختيار كرده است - در حالى كه تو را دوست مى دارد و نسبت بهتو از پدر و مادر و حتى خودت مهربان تر است - پس اينها عين صلاح و خير توست . پس فرزندم ! خوددارى كن از بى تابى كردن و اظهار ناراحتى به هنگام مصيبت ونزول امر ناخوشايندى ، و راضى باش به آنچه كه خداوند حكيم و مهربان و بلندمرتبه انجام مى دهد و شكايت نمودن و خبر دادن از بدى آنچه به تو رسيده را ترك نما. و يكى ديگر از آن امور توكلاست ، پس بر تو باد فرزند عزيزم - خداى تعالى به خير دو دنيا موفقت گرداند - كه درتمام امورت به خدا متوكل بوده و اطمينان به او داشته باشى ، چرا كه مجارى امور همهبه دست خدا و تحت حكم و تقدير و اندازه گيرى خداست ، پس فرزند عزيزم ! در كارهايتبر خداوند لطيف و خبير و صاحب قضا و قدرتوكل كن . و بر تو باد كه عنايت به دعاى سيزدهم از دعاهاى صحيفه سجاديه براى طلب حوائج ازخداى عزوجل داشته باشى و همچنين آن را قرائت كرده و در آن تفكر نمايى تا صحت آنچهگفتم برايت روشن گردد. يكى ديگر از آن امور (خوش خلقى ) است ، پس فرزند عزيزم ! خداى تعالى به تو احسان كند! (تو را توصيه مى كنم ) به خوشخلقى ، زيرا آن داراى فايده هاى زيادى در دو دنياست و درفضل و شرافت آن همين بس كه خداوند اشرف پيامبران را به خوش خلقى مدح كرده است . فرزندم ! من از حسن خلق عجيب و دور از انتظارى ديده ام ، درود بررسول گرامى صلى الله عليه و آله كه با كلام زيباى خود فرمود:مال شما به همه مردم نمى رسد، پس با اخلاق خود همه را خرسند كنيد و بر تو باد فرزندم ! كه از بدخلقى دورى كنى - مخصوصا بااهل منزل و فرزندان و در روايات وارد شده (كه ) بدخلقى ايمان را فاسد مى نمايد همانگونه كه سركه باعث فساد عسل مى گردد. يكى ديگر از آن امور (بردبارى و بخشش ) است . فرزند عزيزم ! بر تو باد به آن دو! براستى كهاهل حلم و عفو بدون حساب وارد بهشت مى گردند، و در شرافت آن دو همان بس كه خداوندخود را به آن دو توصيه كرده است و در روايات وارد شده كه انسان ، عابد به شمارنمى آيد مگر اينكه بردبار باشد و البته كه داوند بردبار را دوست دارد و حلم وبردبارى از صفات مؤ من است . و بر تو باد فرزند عزيزم ! به عفو و بخشش از كسى كه در حق تو ظلم كرده است تااينكه مشمول عفو خداوند بلند مرتبه بشوى كه با مخالفت با او در حقش ظلم كرده اى . پس بر تو باد فرزند عزيزم ! به اينكه دورى كنى از غضب ، براستى كه غضب كاشفاز ضعف عقيده غضب كننده است ، و در اخبار وارد شده است كه غضب ايمان را فاسد مى كندهمان طورى كه سركه باعث فساد عسل مى گردد و اينكه غضب يكى از اركان كفر است چراكه كفر چهار ركن دارد: ميل پيدا كردن ، ترسيدن ، ناراحتى و سخط و غضب ، و براستىكه غضب كليد هر شرى است . يكى ديگر از آن امور انصاف و مروت (مردانگى ) است . پس بر تو باد فرزند عزيزم ! به رعايت كردن آن دو و اينكه آنها را ترك نكنى ، چراكه آنها از منجيات (:: نجات دهندگان ) هستند و ترك آنها از مهلكات ، و در اخبار آمده اس كه: كسى كه مروت ندارد در حقيقت دين ندارد، و واجب ترين چيزى را كه خدا بر مردم واجب كردهاست رعايت نمودن انصاف نسبت به مردم است ، و انصاف اينست كه بپسندى و دوست داشتهباشى براى مردم آن را كه براى خودت مى پسندى و دوست دارى و مكروه و بد بدانىبراى آنان چيزى را براى خود مكروه مى دانى . يكى ديگر از آن امور وفا نمودن به وعده و پيمان است . پس بر تو باد فرزند عزيزم - خداى تعالى به عهد خويش درباره تو وفا كند - زمانىكه به چيزى وعده دادى ، به آن وفا نمايى ، براى اينكه در مورد وفاى به عهد در قرانو سنت پيامبر دستورات محكمى داده شده است ، در قرآن آمده است : به پيمان وفا كنيد،براستى كه از پيمان سوال مى شود.و از رسول خدا صلى الله عليه و آلهنقل شده است كه كسى كه به خدا و روز قيامت اعتقاد دارد بايد به وعده اى كه داده است وفا نمايد پسرم ! بر تو باد كه دورى نمايى از اينكه به چيزى كه نمى دانى ايا قدرت وفا بهآن را دارى يا نه ، وعده ندهى چرا كه خلف وعده باعث زشتى انسان مى گردد. و يكى ديگر از آن امور سخا و بخشش است . پس بر تو باد فرزند عزيزم به بخشش نمودن ، زيرا نتيجه آن در دنيا و آخرتپسنديده است ، و براستى كه سخى عزيز است - در دو دنيا - وبخيل در هر دو دنيا خوار و ذليل است و براى تو در شرافت سخا و بخشش همين بس كهحاتم طايى با اينكه در جهنم هست ولى به خاطر سخا آتش در او تاثيرى ندارد. سفارش مى كنم تو را فرزند عزيزم - خداى تو را موفق به هر خيرى بگرداند و از هرشر و بدى (دور) گرداند - به اينكه علاقه به دنيا را از قلبت خارج گردانى ، چرا كهحب دنيا سمى است كشنده و دردى است هلاك كننده و كشاننده تو به آتش و دور كننده تو ازرسيدن به الطاف پروردگار خواهد بود. و راه خارج كردن علاقه و دوستى دنيا از قلبت به اين است كه فكر كنى كه اگر دنياخوب و نيكو بود كاملترين عقلا كه همانا انبيا- كه درود خدا بر آنها باد - و ائمه - كهسلام بر آنان باد - هستند، آن را اختيار مى كردند و از آن فرار نمى كردند و از آن فرارنمى كردند - چنان كه ما از شير فرار مى كنيم - و همچنين سفارش موكد در فرار و گريزاز دنيا نمى نمودند. فرزند عزيزم ! پس بر تو باد به بى ميلى نسبت به دنيا به وسيله ترك نمودن حرامآن از ترس مجازات شدن ، و ترك نمودن مشتبهات آن به خاطر پرهيز كردن از سرزنش ،بلكه به قدر ممكن ترك نمودن حلال دنيا به خاطر فرار كردن از حساب و ترك نمودنخواسته هاى نفس - مگر آن مقدارى از خواسته ها همانند ازدواج كه برترى آن ثابت است ، وخود را قانع قرار ده به مقدارى از غذا كه براحتى به دست مى آيد و مقدارى از لباس كهبه آسانى تهيه مى گردد، و تمام كوشش خود را براى آخرت خويش قرار ده ، زيرا اگرنسبت به دنيا بى ميلى نشان دادى و خود را از قيد و بند آن رهانيدى به راحتى دنيا ولذتآخرت نائل شده اى . و زهد نسبت به دنيا به اين نيست كه ملتزم به نخوردن و نياشاميدن و نپوشيدن باشى ،بلكه زهد به اين است كه راضى به تقسيم خدا باشى و ميانه روى را رعايت كرده و بههنگام دار بودن اسراف نكنى . فرزند عزيزم ! بر تو باد به متوسل شدن به پيامبر وآل او صلى الله عليهم اجمعين ! و بر تو باد فرزند عزيزم به برپاداشتن مجالس عزاى حضرت ابا عبدالله الحسينعليه السلام در هر روز و شب به قدر امكان ولو مخارج آن را هم نداشته باشى باز آن رااقامه نما. و بر تو باد فرزند عزيزم به زيارت آن حضرت عليه السلام از راه دور در هر روز يكبار، و رفتن به كنار قبر آن حضرت يك بار در هر ماه ولااقل زيارت نمايى آن حضرت را موقفهاى هفتگانه . و بر تو باد فرزند عزيزم به اينكه نهايت اكرام را در حق پدر و مادر انجام دهى و بهآنها نيكى نمايى ، چرا كه نيكى به والدين بزرگترين دستوراتى است كه قرآن و سنتآن را تاكيد كرده اند. و بر تو باد فرزند عزيزم اكرام نمودن آن دسته از فقهايى كهعامل به گفتارشان هستند، چرا كه آنان نشانه هاى دين بوده و امينان شرع مبين هستند و اناننائبان حضرت ولى عصر - خدا فرجش را تعجيل نمايد و در هر مكروهى ما را فداى او كند -بوده و هدايت كنندگان مردمند. و اما از آن دسته از فقهايى كه به علم خويشعمل نمى كنند، فرار كن همان گونه كه از شير مى گريزى . و بر تو باد فرزند عزيزم ، اكرام نمودن و بزرگداشتنسل پاك حضرت على و فاطمه صلوات الله عليهما! همانا دوستى آنها از واجبات قطعىاست ، چرا كه دوستى آنها به تصريح قرآن مزد رسالترسول خدا صلى الله عليه و آله قرار داده شده است ، پس در حد امكانت به آنها اكرام نما وبدين وسيله رضايت خداوند و رسولش صلى الله عليه و آله را به دست آور و خير دنيا وآخرت را كسب كن . و بر تو فرزند عزيزم به صله رحم چرا كه آن باعث طولانى شدن عمر شده و سببگشايش در روزى مى گردد و موجب رضايت پروردگار است و در دنيا و آخرت نافع خواهدبود و بر تو است كه دورى كنى و دورى كنى از قطع رحم . و بر تو باد فرزندعزيزم - خدا توفيقت دهد - به ميانه روى در همه كارهايت ، چرا كه ميانه روى پايانشستايش شده و نتيجه اش پسنديده شده است . و بر تو باد فرزند عزيزم به اينكه ترككنى رفت و آمد و ارتباط زياد با مردم را - البته به مقدار ممكن - زيرا اين كار تو را ازحق باز مى دارد و نسبت به مرگ تو را به فراموشى مى اندازد و مانع فراغت براىعبادت و تفرقه در دين و ذكر خدا و تفكر مى گردد و موجب مى شود نظرت جلب شود بهآنچه كه در دست مردم است و به آن طمع نمايى و تو را وادار و مبتلا به شنيدن غيبت وبهتان و تهمت مى نمايد و باعث كشيده شدن تو به مجلس مذموم و همنشينى با بيكاران ومنجر به فتنه و دشمنى مى گردد كه در اين صورت پشيمان خواهى شد - در روزى كهپشيمانى فايده اى ندارد. و بر تو باد فرزند عزيزم به مخالفت كردن هوى (:: خواسته نفس ) و مخالفت كردننفسى كه به بدى امر كننده است ، چرا كه پيروى آن دو، سمى كشنده و مرضى هلاك كنندهاست . و بر تو باد فرزند عزيزم به زياد ياد كردن خداى تعالى ، زيرا ياد خدا قلب را زندهمى كند و انسان را به خدا نزديك كرده و بركت را زياد مى كند و از هلاكت و نابودى نجاتمى بخشد و از شيطان دور گردانيده و ملائكه خدا را نزديك كرده و رحمت و آرامش رانائل مى گرداند. و بر تو باد كه هيچ مجلسى را خالى از ياد خدا قرار ندهى . و منظوراز ذكر و ياد خدا تنها لقلقه زبان نيست ، به طورى كه توجه قلب به همراه نداشتهباشد، بلكه مراد ذكر زبانى است كه مقدمه اى براى ذكر قلبى است ، پس ذكر زبانىمانند جسم است و ذكر قلبى همانند روح ، پس در نتيجه ، تنها ذكر قلبى است كه مفيد استنه ذكر زبانى . و بر تو باد فرزند عزيزم به طلب بخشش كردن زياد به هنگام سحرگاهان ، و بهمداومت كردن در هر صبح به گفتن صد مرتبه ذكر ماشاء الله لاحول و لا قوه الا بالله استغفرالله و ده مرتبه سبحان الله و الحمدلله و لا الهالا الله والله اكبر و بر تو باد فرزند عزيزم به اينكه مستحبات را در ملح خلوتى به جا آورى ، چرا كهخلوت دورتر از رياست . فرزند عزيزم ! در نزد مردم از بين ذكرها ذكر لا اله الا الله را انتخاب كن ،زيرا اين ذكر گذشته از اينكه در اخبار وارد شده از بهترين ذكرهاست ، امكان مخفى كارىدر او وجود دارد، چرا كه از حروف شنوى خالى است و به همين جهت است كه از اين ذكرتعبير به ذكر خفى (:: پوشيده ) كرده اند، پس برترى ذكر خفى هفتاد برابر ذكر ظاهراست . و بر تو باد فرزند عزيزم به زياد گفتن ذكر لا اله الا الله لاحول و لا قوه الا بالله العلى العظيم و صلى الله على محمد وآل الطاهرين چرا كه اين ذكر تاثير و نقش بزرگى در راندن و نابود كردنشيطانها دارد. و بر تو باد فرزند عزيزم به خواندن هر دعايى ولو اينكه يك بار درطول عمر باشد. و به جا آوردن هر عملى كه وارد شده ولو براى يك بار، چرا كه هر عملىاجر و مزد مخصوصى دارد. و بر تو باد فرزند عزيزم به اينكه هر روز مقدارى از قرانرا تلاوت كنى - مخصوصا به هنگام سحرگاهان - البته با تفكر كردن در معانى آن وپذيرفتن آدابى كه در آن است ، و در موردى كه در فهم قران بامشكل روبرو شدى ، به روايات ائمه كه در تفسير قرآن وارد شده است مراجعه كنى . و بر تو باد فرزند عزيزم به اينكه با طهارت باشى - در حد امكان - چرا كه طهارت ،اسلحه مؤ من براى راندن شيطان است و مانع عذاب قبر بوده و سبب بر آمدن حاجت شده وموجب زيادى عمر و روزى ميگردد و بر تو باد فرزند عزيزم به هنگام وسوسه شيطان به اينكه از كيد او به خدا پناهببرى و بسم الله را گفته و سپس با اعتقاد قلبى ذكر آمنت بالله ورسوله مخلصا له الدين را بگويى . و بر تو باد فرزند عزيزم به اينكه ملتزم بر همه نافله هاى شب و روز باشى ولواينكه به صورت مختصر باشد. چرا كه نوافلكامل كننده نمازهاى واجبند، گذشته از اينكه تجربه ثابت كرده كهنوافل شب در سعه روزى نقش دارند و نوافل ظهر در توفيق . و بر تو باد كه ملتزم باشى كه بعد از نمازهاى واجب تسبيحات حضرت زهرا صلىالله عليه و آله را ذكر كنى . و بر تو باد فرزند عزيزم به اينكه در هر شبانه روز - سه مرتبه - سوره توحيد رابخوانى ، زيرا كه آن مساوى ختم قرآن است . و بر تو باد فرزندد عزيزم به اينكه در هسر روزو شبى يك ساعت به اخبار و موعظهمراجعه كنى ، پس براستى كه براى آن تاثير فوق العاده اى است در زنده كردن قلب وحفظ نفس اماره از سركشى . و بر تو باد فرزند عزيزم - حفاظت خداى تعالى تو را از شرور - از اينكه دروى نمايىاز زياده روى در خوردن ، چرا كه آن باعث كسالت شده و قساوت قلب (مى آورد)، و درروايت آمده است كه : نزديكترين زمانى كه انسان به شيطان نزديك است هنگامى است كهشكمش را پر مى كند. بر تو باد به اينكه دورى كنى از زياد خوابيدن ، چرا كه آن فناكردن عمر عزيز است بدون اينكه نتيجه اى به دست آمده باشد. و بر تو باد فرزند عزيزم به اينكه دورى كنى از خنده زياد، چرا كه روايات به حداستفاضه رسيده به اينكه خنده زياد قلب را مى ميراند، و در روايات وارد شده كه آبرورا مى برد و سبب دگرگونى ايمان مى گردد. و البته دواى خنده زياد، نگاه كردن بهناخن است ، بله خنده ككم كه از شوون خوش خلقى است ، خوب و پسنديده است و حضرترسول خدا صلى الله عليه و آله تبسم مى فرمودند. و بر تو باد از اينكه دورى كنى از غيبت و بهتان زدن ، چرا كه اين دو، نامهعملت را از خيرخالى نموده و با شر انباشته مى سازند. و بر تو باد به دورى جستن از حسد، زيرا كهعمل كسى كه حد مى ورزد به آسمان ششم نمى رسد، بلكه او را به صورت صاحبش مىزنند. بر تو باد به اينكه اعتراض نكنى خداوند در موردافعال و كارهايش - حتى در چگونگى هوا، در گرمى و سردى . و بر تو باد دورى جستن از دروغ ، چرا كه خداون مجازات مى كند دروغگو را و او را بينمردم خوار مى گرداند و اعتبار دروغگو نزد مردم ساقط است و اطمينانى به گفتار و كرداراو نيست . و بر تو باد به دورى جستن از شماتت و سرزنش ، چرا كهعمل سرزنش كننده به صورت صاحبش زده مى شود. و بر تو باد كه دورى كنى از انجام دادن چيزى كه باعث سنگدلى و قساوت قلب گردد،چرا كه سنگدلى حقيقتا مذمت شده است . و بر تو باد فرزند عزيزم به تواضع و فروتنى ! تا اينكه بدين وسيله به خيردنيا و آخرت برسى و در اخبار آمده است كه تواضع به مقام و مرتبه صاحبش مىافزايد. و بر تو باد فرزند عزيزم كه دورى كنى از اينكه چيزى از مخلوقات را پست به حسابآورى ، چرا كه اين كار توهينى به پروردگار است ، پس فرزند عزيزم ! خود را ازديگران حتى از سگ گر - بهتر مشمار و حكايت شده از بعضى از عرفا كه گفته است :مادامى كه انسان گمان كند كه در بين مخلوقات كسى بدتر از او وجود دارد: هنوز متكبراست . و بر تو باد فرزندم كه دورى كنى از تكبر، چرا كه تكبر آفت دين و نابوده كنندهعمل است و تو را به هلاكت مى افكند. و بر تو باد فرزندم كه دورى نمايى از ريا، چرا كه ريا شرك به خداوند بزرگ است، هم چنان كه در روايات مستفيض چنين آمده و عقل هم مويد آنست و در اخبار آمده است كه : كسىكه براى غير خدا عملى را انجام بدهد، خدا او را در قيامت به عملش واگذار مى كند وبراستى كه ريا كننده در روز قيامت با چهار اسم خوانده خواهد شد كه عبارتند از: فاجر،كافر، غادر، - (::حليه گر )و خاسر (:: زيانكار) و به او گفته مى شود كه :عمل تو حبط و نابود شد و اجرت از بين رفت و امروز رهايى نخواهى داشت ، پس اجر خودرا از كسى كه عمل را برايش انجام داده اى طلب كن . پس بر تو باد فرزند! به توبه و پافشارى كردن بر آن و انجام سريع آنقبل از اينكه اختيار از دستت خارج گردد و آن گاه به بدى عملت مواخذه شوى . نو بدان پسرم كه توبه سبب طولانى شدن عمر و وسعت روزى گشته و سبب خوبىحال توبه كننده مى شود، پس بر تو باد كه توبه كنى و مبادا كه نسبت به آن تنبلىنمايى . سفارش مس كنم تو را فرزند عزيزم - خداى تعالى به آنچه كه رضايش هست به توتوفيق دهد و آينده تو را بهتر از گذشته قرار دهد - به طلب نمودن دانش . و بر تو باد فرزند - خداى تعالى خير دو دنيا را نصيب تو گرداند - كه نيت را در طلبدانش و علم درست كنى و خلوص در نيت داشته باشى و قلب را از غرضهاى دنيوى پاكگردانى و نيروى نفس را در عمل كردن ، به كمال برسانى و آن را با دورى از پليديهاو انجام فضائل اخلاقى و شكستن دو نيروى شهوت و غضب تزكيه نمايى . فرزند عزيزم ! مبادا بعد از دانش ، سركشى و گناه انجام دهى ، چرا كه حجت بر عالمتمامتر و كارش مشكلتر است . و بر تو باد فرزند عزيزم - خداى تو را از علماىعمل كننده قرار دهد - به عمل كردن آنچه را كه مى دانى و چرا كه خوبى علم و دانش فقطاز اين جهت است كه مقدمه اى براى عمل است و از همين جهت است كه عالم بىعمل تشبيه به درخت بى ثمره شده است . و بر تو باد فرزند عزيزم كه قبل از احاطه و تسلط به همه ابواب فقه فتوا ندهى،چرا كه ابواب فقه بعضى مربوط به بعضى ديگر است . و بر تو باد فرزند عزيزم - خداوند بهترين دوست و همنشين را روزى تو گرداند -هرگاه كه تصميم گرفتى همنشين كسى گردى دقت كنى كه با چه كسى همنشينى مىنمايى ، چرا كه انسان با همنشين خود شناخته مى شود. و بر تو باد فرزند م تا به اينكه فرزندان دختر و پسرت را از همان ايام كودكى بهآداب شرعى و عقلى تربيت نمايى ، و نگو آنها بچه هستند و تكليف ندارند، چرا كهطفل در كودكى و طفوليت تربيت نشود، وقتى بزرگ شد تربيت او ممكن نخواهد شد. و خلاصه گفتار و اساس آن در سفارشهاى من اين است كه فكرت را هميشه متوجه كرهاىدنياى ديگر (:: آخرت ) و زندگى دنيا نمايى و هر كدام كه در نظرعقل و شرع برترى دارد را اختيار كنى ، البته بايد به نتيجه آنه نيز توجه داشتهباشى . خداوند تعالى به آنچه كه مورد خوشنودى و رضاى اوست تو را موفق گرداندو آينده ات را بهتر از گذشته ات قرار دهد.
|
|
|
|
|
|
|
|