بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب شرح حدیث جنود عقل و جهل, امام خمینی (ره)   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST-0 -
     77500001 -
     77500002 -
     77500003 -
     77500004 -
     77500005 -
     77500006 -
     77500007 -
     77500008 -
     77500009 -
     77500010 -
     77500011 -
     77500012 -
     77500013 -
     77500014 -
     77500015 -
     FEHREST -
     FOOTNT01 -
     Footnt02 -
     Footnt03 -
     Footnt04 -
     Footnt05 -
     IStart -
 

 

 
 

 

next page

back page

(311) محمد بن احمد معروف به ابن ادريس حلى (ره) از مفاخر فقهاى شيعه در اواخرقرن ششم هجرى است . او را تاليفاتى چند مى باشد ، كه در آن ميان كتاب السرائرالحاوى لتحرير الفتاوى مشهور به سرائر معروفيت خاصى دارد.
(نگاه كنيد به : ريحانة الادب ، ج 7 ، ص 378 ـ 377 ، رياض العلماء ، ج 5 ، ص31).
(312) محمد بن محمد بن نعمان ، ملقب به مفيد از بزرگان متكلمين و فقهاى اماميه بودهو در ذى قعده سال 333 يا 336 تولد يافته و درسال 413 به سراى ديگر شتافته است . تاليفات او را بالغ بر 200 كتاب و رسالهبرشمرده اند ، و سيد مرتضى علم الهدى ، سيد شريف رضى و شيخ طوسى از معاريفشاگردان وى بوده اند. (نگاه كنيد به : ريحانة الادب ، ج 5 ، ص 365 ـ 361 ، رياض العلماء ، ج 5 ، ص 179 ـ 176).
(313) امام باقر (عليه السلام) فرمود : خدا نعمتى را به بنده اى نداد كه او بهقلب و جان خود سپاسگزارى از آن را بجا آورد ، مگر آنكه آن شكر قلبى ، سبب فزونىنعمت شد ، قبل از اينكه وى آن سپاس و شكر را به زبان خود آشكار كند.(وسائل الشيعه ، ج 16 ، ص 311 ، باب 8 ، ح 7).
(314) امام صادق (ع) فرمود : كسى كه دستش از تلافى نعمت كوتاه شده است ، پسبايد زبانش را به سپاسگزارى بگشايد. (وسائل الشيعه ، ج 16 ، ص 311 ، باب 8 ، ح8).
(315) امام صادق (عليه السلام) فرمود : از جمله حق شكرگزارى خدا اين است كه ازكسى كه آن نعمت به دست او جارى شده ، تشكر كنى .(وسائل الشية ، ج 16 ، ص 311 ، باب 8 ، ح 9).
(316) پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله) فرمودند : در روز قيامت ، بنده آورده شده ودر پيشگاه خداوند (عزوجل) بپا داشته مى شود ، سپس خدا دستور مى دهد كه او را به سوىآتش ببرند. پس آن بنده مى گويد : پروردگارا دستور مى دهى كه مرا به سوى آتشبرند و حال آنكه من قرآن خوانده ام ! خداوند مى فرمايد : اى بنده من ، بتو نعمت دادم ، و توشكر نعمت مرا بجاى نياوردى . پس آن بنده مى گويد : پروردگارا تو فلان نعمت را بمندادى ، و من هم آنچنان شكر تو را بجا آوردم ، پس پيوسته آن بنده ، نعمتها و شكرها رابر مى شمارد. پس خداى تعالى مى فرمايد : بنده من راست گفتى ، الا اينكه تو از كسىكه من ، نعمت را به دست او بر تو جارى ساختم ، سپاسگزارى نكردى . و من با خود عهدكردم كه شكر بنده اى را كه به او نعمت دادمقبول نكنم ، مگر آنكه وى از بنده اى كه نعمت را به او رسانيده ، تشكر كند و سپاسگويد. (وسائل الشيعه ، ج 16 ، ص 312 ، باب 8 ، ح 12).
(317) رجوع شود به : وسائل الشيعة ، ج 16 ، ص 309 ، باب 8 ، از ابوابفعل المعروف ، اصول كافى ، ج 2 ، ص 77 ، باب الشكر.
(318) رجوع شود به : اصول كافى ، ج 2 ، ص 241 ، باب الطمع .
(319) فطرتى كه خدا ، مردم را بر آن آفريده است . (روم ، 30).
(320) و آن كسى كه طمع و اميد دارم ، روز پاداش گناهم را ببخشايد. (شعراء ، 82).
(321) و خداوند را از روى بيم و اميد بخوانيد ، كه رحمت خدا به نيكوكاران نزديكاست . (اعراف ، 56).
(322) پهلوهاى ايشان از خوابگاهها جدا مى گردد ، و پروردگار خود را از روى بيمو طمع مى خوانند ، و از آنچه روزى ايشان كرده ايم انفاق مى كنند. (سجده ، 16).
(323) اصول كافى ، ج 2 ، ص 241 ، باب 127 ، ح 3.
(324) محمد بن حنفيه از فرزندان برومند اميرالمؤمنين على بن ابى طالب (عليهالسلام) است ، كه مادرش خوله دخت جعفر بن قيس از طائفه بنى حنفيه بود. وى درسال 21 هجرى به دنيا پاى نهاد ، و در سال 82 به ديگر سراى شتافت ، و پدربزرگوارش در شان او فرمود : محمد از محمدهايى است كه از معصيت و نافرمانى خداامتناع مى كنند.
(جامع الرواة ، اردبيلى ، ج 2 ، ص 45 ، ريحانة الادب ، ج 7 ، ص 485 ـ 484).
(325) وسائلالشيعه ، ج 16 ، ص 24 ، باب 67 ، ح 5.
(326) از امام باقر (عليه السلام) نقل شده كه فرمودند : مردى به خدمترسول خدا (صلى الله عليه و آله) آمد و عرض كرد : اىرسول خدا ، به من چيزى تعليم فرما و بياموز ، آن حضرت فرمودند : بر تو باد كه ازآنچه در دست مردم است مايوس باشى ، بدرستى كه آن بى نيازى حاضر است . آن مردعرض كرد :اى رسول خدا بر علمم بيفزاى . پيامبر فرمودند : از طمع بپرهيز ، بدرستىكه آن فقر و نيازمندى حاضر است .(وسائل الشيعة ، ج 16 ، ص 25 ، باب 67 ، ح 6).
(327) امام صادق از پدران خود (عليه السلام)نقل فرمودند كه : از اميرالمؤمنين (عليه السلام) سؤال شد كه ثبات و پايدارى ايمان چيست ؟ آن حضرت فرمود : پارسايى ، پس به آنحضرت گفته شد كه : زوال ايمان چيست ؟ فرمود : طمع .(وسائل الشيعة ، ج 16 ، ص 25 ، باب 67 ، ح 7).
(328) اميرالمؤمنين على (عليه السلام) فرمودند : بيشتر جاهاى بخاك افتادن عقلها ، زير درخشندگى طمع هاست .
(نهج البلاغه ، حكمت 220 ، (عبده) ، ص 706 ، وسائل الشيعه ، ج 16 ، كتاب جهاد النفس ، باب 67 ، ص 25 ، ح 8).
(329) احمد بن فهد حلى (ره) يكى از دانشمندان و فقهاى پرهيزكار و صاحب كراماتو مقامات در ميان علماى اماميه است . وى در سال 757 هجرى متولد شده و در 841 هجرى رختجان گرامى و نفس نفيس به ديار باقى برده است . او را تاليفات زيادى است كه از همهمشهورتر يكى المهذب البارع در فقه است و ديگرى عدة الداعى و نجاحالساعى در دعا و ذكر.
(ريحانة الادب ، ج 8 ، ص 145 ، هدية الاحباب ، قمى ، ص 93).
(330) و بيشتر ايشان به خدا ايمان نمى آورند ، و از مشركان هستند. (يوسف (ع) ، 106).
(331) از امام صادق (عليه السلام) نقل شده كه در تفسيرقول خداوند (عزوجل) : و ما يؤ من اكثرهم بالله الا و هم مشركون فرمود : وى همانشخصى است كه مى گويد : اگر فلان كس نمى بود ، خانواده ام و عيالم از دست مى رفت .آيا نمى بينى كه براى خداوند در ملكش ، شريكى قرار داده كه او را روزى مى دهد و(بدى را) از وى دور مى كند ؟!! به امام عرض كردم : او چه بگويد؟ آيا (صحيح است كه)بگويد : اگر خداوند به واسطه فلان كس ‍ بر من منت نمى نهاد ، من هلاك مى شدم . آنحضرت فرمود : بلى ، اشكالى ندارد كه به اين صورت يا مانند آن بگويد.
(وسائل الشيعة ، ج 15 ، ص 215 ، باب 12 ، ح 2 ، عدة الداعى ، ابن فهد حلى ، ص 89).
(332) رجوع شود به : اصولكافى ، ج 2 ، ص 119 ، باب الاستغناء عن الناس ، . و همان مصدر ، ص 241 ، باب الطمع .
(333) المفردات ، راغب اصفهانى ، ص 531.
(334) صحاح اللغة ، جوهرى ، ج 5 ، ص 1845 ـ 1844 ، لسان العرب ، ج15 ، ص 388 ـ 387.
(335) صحاح اللغة ، جوهرى ، ج 5 ، ص 1845 ـ 1844 ، لسان العرب ، ج15 ، ص 388 ـ 387.
(336) شرح منازل السائرين ، عبدالرزاق كاشانى ، ص 171.
(337) الرسالة القشرية ، عبدالكريم قشيرى ، ص 263.
(338) اى مردم ، شما به خداوند نيازمند هستيد ، و خداست كه بى نياز ستوده است .(فاطر ، 15).
(339) رجوع شود به ، ص 108.
(340) افضل الدعاء لا اله الا الله ، افضل الذكر لا اله الا الله .
(كنزالعمال ، ج 2 ، ص 217 ، ح 3835 ، مرصاد العباد ، ص 267).
(341) چون پروردگار او (موسى) بر كوه تجلى نمود ، كوه را خرد كرد و موسىبيهوش بر زمين افتاد. (اعراف ، 143).
(342) به تحقيق كه مؤمنان رستگار شدند. (مؤمنون ، 1).
(343) و آنان كه از بيهوده ، اعراض مى كنند. (مؤمنون ، 3).
(344) و زندگى دنيا جز بازى و سرگرمى نيست . (انعام ، 32).
(345) به راستى كه تو ، مشفق و مهربان هستى . (حشر ، 10).
(346) رجوع شود به الاسفار الاربعة ، ج 3 ، ص 447.
(347) رجوع شود به همان مصدر ، ج 2 ، ص 368 ، و ج 6 ، ص 110.
(348) آيا كسى كه موجودات را آفريد ، ازحال آنها آگاه نيست ؟! و حال آنكه او از اسرار دقيق باخبر ، و نسبت به همه چيز آگاه مىباشد. (ملك ، 14).
(349) و كليدهاى غيب ، نزد اوست ، جز وى كسى آنها را نمى داند. (انعام ، 59).
(350) نگاه كنيد به سوره هاى : طه ، 98 ، طلاق 12 ، حديد 3 ، يونس (ع) 61 و سبا3 ـ 2.
(351) اقتباس از فرمايش امام سجاد (عليه السلام) است كه :كل نعمك ابتداء.
(352) اقتباس از اين آيه است كه : و رحمتى رسعتكل شى ء. و رحمت من ، همه چيز را فرا گرفته است .
(353) اشاره است به اين شريفه كه : لقد خلقنا الانسان من صلصان من حما مسنون. ماد آدمى را از گل خشك و از لجن بويناك آفريدم .
(354) اشاره است به اين آيه شريفه كه : يا ايها الانسان انك كادح الى ربككدحا فملاقيه اى انسان تو با تلاش و رنج به سوى پروردگارت مى روى ، و اورا ملاقات خواهى كرد.
(355) اشاره است به اين بيت :

بودم آن روز ، من از طايفه درد كشان
‌كه نه از تاك نشان بود و نه از تاك نشان
(356) هر آينه بر انسان مدتى از زمان گذشت و او چيزى در خور ذكر و ياد نبود.
(357) در نسخه اصل كى آمدهاست
(358) در نسخه اصل كى آمده است .
(359) اشاره است به اين آيه شريفه : و ان تعدوا نعمة الله لا تحصوها.
(360) اى مردم مثلى زده شد ، پس به آن گوش كنيد ؛ كسانى را كه جز خداى مى خوانيدهرگز مگسى نمى آفرينند هر چند كه براى اين كار ، اجتماع كنند و گرد هم آيند. اگر آنمگس چيزى از ايشان بربايد ، نمى توانند آن را باز پس گيرند ، جستجوگر و آنكه درپى او هستند ناتوان مى باشند. و قدر خداوند را آن چنانكه در خور اوست نشناختند در حقيقتخداوند نيرومند شكست ناپذير است .
(361) رجوع كنيد به ص 201
(362) به راستى كه انسان را در نيكوتريناعتدال آفريديم سپس او را به پست ترين (مراتب) پستى بازگردانديم .
(تين / 5 ـ 4)
(363) و خداوند تمامى نامها را به آدم تعليم داد.(بقره /31)
(364) آيا گمان مى كنى كه تو ، جرمى كوچك هستى ؟ در حالى كه جهان بزرگى درتو پنهان و نهفته مى باشد.
ديوان منسوب به اميرالمؤمنين على (عليه السلام) ، ص 134).
(365) خداوند فرمود : اى فرزند آدم ، تمام چيزها را براى تو آفريدم ، و تو رابريا خود.
(كلمة الله ، ص 169 ؛ علم اليقين ، فيض كاشانى ، ج 1 ، 381).
(366) نيكى هاى خوبان ، بدى هاى مقربان است . (بحار الانوار ، ج 25 ، ص 205 ، ج16)
(367) احياء علوم الدين ، غزالى ج 4 ص 268 كتاب التوحيد والتوكل ، بيان اعمال المتوكلين .
(368) الرسالة القشيرية ، عبدالكريم قشيرى ، ص 264.
(369) شرح منازل السائرين ، عبدالرزاق كاسانى ، ص 174.
(370) مراد از شارح قاسانى ، مولى عبدالرزاق كاشانى ، درسال 735 هجرى است وى از عرفاى محقق قرن هشتم هجرى و جامع علوم ظاهرى و باطنىبوده وى از اجله شاگردان شيخ كبير صدرالدين قونيوى ، و با علاءالدوله سمنانىمعاصر بوده و مكاتبات عرفانى داشته و شاگردى محقق همچون شيخ داوود قيصرى(شارح مشهور فصوص ابن عربى) را تربيت كرده است . او را تاليفات بسيار بوده كهمشهورترين آنها عبارتند از : شرح فصوص الحكم ابن عربى ، شرحمنازل السائرين خواجه عبدالله انصارى ، تاويلات آيات قرآن كريم (كه به خطاء بهابن عربى نسبت داده شده است) و اصطلاحات الصوفية .
(الذريعة ، آغاز بزرگ طهرانى ، ج 14 ص 188 ؛ نفحات الانس ، جامى ، ص 483).
(371) شرح منازل السائرين عبدالرزاق كاشانى ، ص 175 ـ 174.
(372) همانا ايمان آورندگان كسانى هستند كه چون نام خدا برده شود ، خوف بردلهاى ايشان چيره گردد. و چون آيات خدا بر آنها خوانده شود ، ايمانشان افزون گردد. وبر پروردگار خود توكل مى كنند... (تا آن جا كه فرموده) اينان ايمان آورندگان حقيقىهستند.
(انفال / 2و4)
(373) رجوع شود به سوره هاى : مجادله 10 ؛ال عمران 122 و 160 و توبه ، 51.
(374) رجوع كنيد به ص 201
(375) خداست كه جز او معبودى نيست و مؤمنان بايد تنها بر خداوند اعتماد كنند.
(376) پس چون تصميم گرفتى بر خداتوكل كن ، بدرستى كه خداوند توكل كنندگان را دوست مى دارد
(آل عمران /159)
(377) بى نيازى و عزت جولان مى كنند و مى گردند پس در آن هنگام كه به موضعو جايگاه توكل دست يابند ، در آنجا توطن مى كنند و قرار مى گيرند(اصول كافى ، ج 2 ص 53 باب 32 از كتاب الايمان و الكفر ، ح 3).
(378) طلاق ، 3.
(379) كسى كه به او سه چيز داده شده ، از سه چيز محروم نمى شود. كسى كه بهاو دعا داده شده ، اجابت هم داده مى شود. كسى كه به او شكرگزارى داده شده ، افزونى همداده مى شود ، و كسى كه به او توكل داده شده ، كفايت هم داده مى شود. سپس فرمود : آياكتاب خداوند عز و جل را خوانده اى كه : كسى كه بر خداوندتوكل كند ، پس خدا او را بس است و فرمود : اگر شكرگزارى كنيد ، نعمت شما راافزايش مى دهم (سوره ابراهيم :7) ، و فرمود : بخواند مرا تا اجابت كنم شمارا. (سوره غافر : 60).
(اصول كافى ، ج 2 ، ص 53 ، باب 32 از كتاب الايمان و الكفر ، ح 6).
(380) راوى گفت : از حضرت موسى بن جعفر (عليهم السلام) پرسيدم از معنى اينسخن كه : و كسى كه بر خدا توكل كند ، پس خدا او را بس ‍ است . پس امام (ع)فرمودند : توكل بر خداوند داراى درجاتى است ، از آن جمله اينكه بر خداوند در تمامكارهايت توكل كنى ، پس آنچه كه با تو كرد ، از آن راضى باشى ، بدانى كه تو را ازنيكويى و فضل منع نكند و بدانى كه همانا فرمان در آن كارها ، از آن اوست . پس بر خدابه واگذاشتن تمام امور به او ، اعتماد و توكل كند ، و در آن كارهايى كه در حق تو انجامداده و در غير آنها ، به وى اطمينان داشته باش و اعتماد كن . (همان مصدر و همان باب ، ح5).
(381) حضرت اميرالمؤمنين على (عليه السلام) فرمودند : باى ايمان چهار ركن است :توكل بر خدا ، و واگذارى كارها به او ، و تسليم بودن درمقابل امر خداوند ، و راضى بودن به قضاى خدا.
(مستدرك الوسائل ، نورى ، ج 11 ، ص 215 ، باب 11 ، از ابواب جهاد النفس ، ح 1 ، الجعفريات ، ص 232 ، باب البر و سخاء النفس).
(382) رجوع كنيد به ص 201.
(383) ابوبصير از حضرت صادق (عليه السلام)نقل مى كند كه : آن حضرت بمن فرمودند : هيچ چيزى نيست ، مگر اينكه حدى دارد.ابوبصير گفت : به امام (ع) عرض كردم : حدتوكل چيست ؟ امام (ع) فرمود : يقين . گفتم : حد يقين چيست ؟ فرمود : اينكه با (وجود) خدا ، ازچيزى نترسى .
(مستدرك الوسائل ، ج 11 ، ص 215 ، باب 11 ، ح 2).
(384) پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله) فرمودند :اى اباذر اگر خوش دارى كهقويترين مردم باشى ، پس بر خدا توكل كن . (مستدركالوسائل ، ج 11 ، ص 216 ، باب 11 ، ح 3).

(385) در كتاب مستدرك الوسائل از پيامبر (صلى الله عليه و آله)نقل شده كه فرمودند : كسى كه دوست دارد پرهيزكارترين مردم باشد ، مى بايست كه برخدا توكل كند. (همان مصدر و همان باب ، ص 217 ، ح 6).
(386) پيامبر (صلى الله عليه و آله) ازجبرئيل از تفسير توكل پرسش كردند ، پس جبرئيل گفت :(توكل) ياس از آفريدگان است ، و اينكه انسان بداند كه مخلوق نه ضررى مى رساندو نه نفعى ، و نه عطا مى كند و مى بخشد و نه منع مى كند و محروم مى دارد. (همان مصدر وهمان باب ، ص 218 ، ح 13).
(387) اميرالمؤمنين على (عليه السلام) در خبر معراج از پيامبر خدا (صلى الله عليهو آله) نقل مى كند كه فرمود : اى پروردگار من ، كدامعمل برتر و افضل است ؟ خداوند (عز و جل) فرمود : اى احمد ، پيش من چيزى ازتوكل بر من ، و رضا به آنچه كه قسمت كرده ام ، برتر وافضل نمى باشد.
(همان مصدر و همان باب ، ص 220 ، ص 83 ، باب التفويض والتوكل عليه ، بحارالانوار ، ج 68 ، ص 98.
(388) رجوع شود به : اصول كافى ، ج 2 ، ص 83 ، باب التفويض والتوكل عليه ، بحارالانوار ، ج 68 ، ص 98.
(389) هر كسى كه بر خدا توكل كند ، پس او وى را بس است ، بدرستى كه خدا كارخود را اجرا مى كند ، و براى هر چيزى اندازه اى قرار داده است . (طلاق ، 3).
(390) معارج ، 21 ـ 15.
(391) در نسخه اصل ، خلق انسان هلوعا آمده است .
(392) اصول كافى ، ج 2 ، ص 238 ، باب 116 ، ح 7.
(393) وسائل الشيعة ، ج 16 ، ص 20 ، باب 64 ، از ابواب جهاد النفس ، ح 4.
(394) مستدرك الوسائل ، ج 12 ، ص 59 ، باب 64 ، از ابواب جهاد النفس ، ح 2.
(395) همان مصدر و همان باب ، ص 59 ، ح 4.
(396) حضرت اميرالمؤمنين على (عليه السلام) در وصيتش به امام حسين (عليهالسلام) فرمودند :اى فرزندم ، آزمندى كليد رنج است و مركب سختى و موجب فرو افتادندر گناهان . و شكم بارگى در بردارنده همه عيوب و بديها مى باش . (تحفالعقول ، ص 60).
(397) صحاح اللغة ، ج 4 ، ص 1362.
(398) مجمع البحرين ، فخرالدين طريحى . ج 5 ، ص 61.
(399) شرح اصول الكافى ، صدرالدين شيرازى ، ج 1 ، ص 435.
(400) ما در فصل سوم اين مقصد در اين باب بيانى مفيد نموديم . مراجعهشود به آنجا. منه عفى عنه .
(401) رجوع شود به : الاسفار الاربعة ، ج 1 ، ص 71 ، فصل 7.
(402) از آن رو كه از جمله اسماء خداوند رؤ ف و رحيم است ، وقتى خدا به رافت ورحمت موصوف مى شود ، اتصاف وى به اين دو بر وجهى اعلى و اشرف بوده و به اعتبارمظاهر و آثار مى باشد. و همچنين است انتساب غضب به خدا كه به اعتبار آن چيزى مىباشد كه از وى در حق دشمنان حق ، صادر مى شود. (شرحاصول الكافى ، ج 1 ، ص 435).
(403) اى خردمندان ، شما را در قصاص زندگى است . (بقره ، 179).
(404) الفتوحات المكية ، ابن عربى ، ج 1 ، 102.
(405) و رحمت من همه چيز را فراگرفته است . (اعراف ، 156).
(406) پروردگارا رحمت و دانش تو بر همه چيز احاطه دارد. (غافر ، 7).
(407) مراد سوره فاتحة الكتاب (حمد) است .
(408) الفتوحات المكيه ، ج 1 ، ص 102 ، (طبع چهار جلدى) ، و با تحقيق عثمان يحيى ، ج 2 ، ص 133.
(409) هر آينه پيامبرى از خود شما بر شما مبعوث شده است ، هر آنچه شما را رنجميدهد بر او گران مى آيد ، سخت به شما دل بسته و با مؤمنان رؤوف و مهربان است .(توبه ، 128).
(410) شايد از اينكه ايمان نمى آورند خود را هلاك سازى و قالب تهى كنى .(شعراء ، 3).
(411) شايد اگر به اين سخن ايمان نياورند ، خويشتن را به خاطر ايشان از اندوههلاك سازى و قالب تهى كنى . (كهف ، 6).
(412) محمد پيامبر خداست ، و كسانى كه با او هستند بر كافران سختگير و بايكديگر مهربانند. (فتح ، 29).
(413) حضرت امام صادق (عليه السلام) به اصحاب خود مى فرمود : تقوا داشتهباشيد ، و برادرانى نيكوكار بوده ، و براى خدا دوستدار هم باشيد ، با هم ارتباط داشتهو بر يكديگر رحم آوريد ، همديگر را زيارت و ملاقات نموه ، و متذكر امر ما باشيد و آنرازنده بداريد.
(وسائل الشيعة ، ج 8 ، ص 552 ، باب 124 ، ح 1 (اسلاميه) و ج 12 ، باب 124 ، ص215 ، ح 1 (طبع آل البيت) ، اصول كافى ، ج 2 ، ص 140 ، باب التراحم و التعاطف ، ح1).
(414) امام صادق (عليه السلام) فرمود : بر مسلمانان لازم است كه در پيوند باهمديگر تلاش كنند ، و در مهربانى نمودن و رسيدگى به حاجتمندان همكارى كرده و بايكديگر مهربانى و عطوفت داشته باشند ، تا به همانگونه باشند كه خداوند (عز وجل) امر كرده است : با يكديگر مهربان هستند ، غمخوار يكديگرند در آنچه كه ازايشان فوت و پنهان شده است بر همان روشى كه گروه انصار در زمانرسول خدا (صلى الله عليه و آله) راه سپر بودند.
(وسائل الشيعة ، ج 12 ، ص 215 ، باب 124 ، ح 2 ، اصول كافى ، ج 2 ، ص 140 ، باب التراحم و التعاطف ، ح 4).
(415) پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله) فرمود : خداوند (عز وجل) رحيم است 7 و هر رحيمى را دوست دارد.
(امالى شيخ طوسى (قدس سره) ، مجلس 18 ، ص 516 ، ح 1129 ، وسائل الشيعة ، ج 12 ، ص 216 ، باب 124 ، ح 6).
(416) علامه حلى در رساله سعديه از پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله)نقل كرده كه آن حضرت فرمود :
سوگند به كسى كه جانم به دست اوست ، خداوند رحمتش را جز بر كسى كه رحيم استنمى نهد. گفتند :اى رسول خدا ، آيه همه ما رحيم و مهربان هستيم ؟ پيامبر فرمود : رحيم آن كسى نيست كه تنها به خود و خانواده اش مهربانى كند ، بلكه رحيم آن است كهبر مسلمانان رحم و به ايشان مهربانى كند. و پيامبر (صلى الله عليه و آله)فرمود : خداى تعالى گفته است : اگر خواهان رحمت من هستيد ، پس به ديگران مهربانىو رحم كنيد.
(مستدرك الوسائل ، ج 9 ، ص 55 ، باب 107 ، ح 3 ، الرسالة السعديه ، ص 165).
(417) پيامبر فرمود : كسى كه به مردم رحم نكند ، خدا به او رحم نمى كند.
(مستدرك الوسائل ، ج 9 ، ص 55 ، باب 107 ، ح 4 ، الجعفريات ، ص 167 ، باب صفةالمتقين).
(418) از عوالى اللالى از پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله)نقل شده كه ايشان فرمودند : خداوند رحمان به رحم كنندگان رحم مى كند ، رحم كنيدبه آنانكه در زمين هستند تا رحم كند به شما ، آنكه در آسمان است .
(مستدرك الوسائل ، ج 9 ، ص 56 ، باب 107 ، ح 8 ، عوالى اللالى ، ج 1 ، ص 361 ، ح42).
(419) صحاح اللغة ج 6 ، 2462 ، لسان العرب ، ج 11 ، 168.
(420) پس آيا كسى كه خدا سينه اش را براى (پذيرش) اسلام گشاده كرده (همانندكسى است كه تاريك دل مى باشد؟) پس او بر نورى از سوى خداوند است ، پس واى برآنانكه از سخت دلى ياد خدا نمى كنند ، اينان هستند كه در گمراهى آشكارند. (زمر ، 22).
(421) خداوند زيباترين گفتار را (به صورت) كتابى متشابه ، كه متضمن وعده ووعيد است ، نازل كرده تا آنانكه از پروردگارشان در هراس هستند ، پوست بدنشان از آنبه لرزه در افتد ، سپس پوست و دل ايشان به ياد خدا نرم مى گردد. (زمر ، 23).
(422) تهذيب الاخلاق ، ابن مسكويه ، ص 165 ، باب التهور و الجبن .
(423) همان مصدر ، ص 165 ، باب التهور و الجبن ، اخلاق ناصرى ، خواجهنصيرالدين طوسى ، ص 176.
(424) (خداوند) رحمان قرآن را تعليم داد ، انسان را آفريد.
(425) (آنانكه با پيامبر خدا مى باشند) بركفار سخت گير و با يكديگر مهربانهستند.
(426) فروغ كافى ، ج 5 ص 55 باب امر به معروف و نهى از منكر ح 1.
(427) وسائل الشيعة ج 16 ، و ص 147 ، باب صلى الله عليه و آله ح 3 ؛ المحاسن ، برقى ، ج 1 ص 16 باب ، ح 45.
(428) مستدرك الوسائل ، ج 12 ص 197 و 198 ، باب 7 ح 2 ؛ مكارم الاخلاق ، 23.
(429) و اگر ناسپاسى نماييد ، همانا عذاب من سخت و شديد است .
(430) در اصل برآيد آمده است .
(431) امام صادق (عليه السلام) فرمود : پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله)فرمودند : غضب و خشم ، ايمان را تباه مى كند ، آنچنانكه سركهعسل را.
(432) از على بن ابى طالب (عليهم السلام)نقل شده كه پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله) فرمودند : غضب ايمان را فاسد مىكند ، آنچنانكه صبر (عصاره درختى است كه تلخ مى باشد)عسل را ، و آنچنانكه سركه عسل را.
(مستدرك الوسائل ، ج 12 ص 7 ، باب 53 از ابواب جهاد نفس ، ح 3 الجعفريات ، ص163 ، باب غضب).
(433) رجوع شود به : بحار الانوار ، ج 73 ص 266 ، ح 19 ، 21.
(434) اصول كافى ج 2 ص 229 ، كتاب ايمان و كفر ، باب غضب ح 4.
(435) از امام صادق (عليه السلام) نقل شده كه آن حضرت فرمودند : حواريونعيسى (عليه السلام) به آن حضرت گفتند : سخت ترين چيزها چيست ؟ فرمود : سخت ترينچيزها ، غضب خداوند (عزوجل) مى باشد آنان گفتند : به چه چيزى خود را از غضب خدا حفظكنيم ؟ فرمود : به اينكه غضب نكنيد و خشمگين نشويد. آنان گفتند : منشا غضب چيست ؟ فرمود : كبر و خود كامگى و كوچك شمردن مردم .
(وسائل الشيعة ، ج 15 ، ص 362 ، باب 53 از ابواب جهاد نفس ح 15 ؛ الحصان شيخصدوق ص 6 ، ح 7)
(436) آتش افروخته خداست كه بر دلها غلبه نمايد. (همزة / 7 ـ 6.)
(437) اصول كافى 7 ج 2 ص 231 ، كتاب ايمان و كفر ، باب غضب ح 12.
(438) همان مصدر و همان باب ص 232. ح 13
(439) همان مصدر و همان باب ، ح 15.
(440) رجوع شود به : اصول كافى ج 2 ، ص 229 ، كتاب الايمان و الكفر ، بابالغضب ؛ بحار الانوار ج 70. ص 262 ، كتاب الايمان و الكفر ، باب مساوى الاخلاق باب132 ؛ مستدرك الوسائل ، ج 12 ، ص 15 ـ 6.
(441) شرح اربعين حديث ، امام خمينى (ره) ص 139.
(442) اين تعبير متخذ از حديث امام باقر (عليه السلام) است كه فرمودند : ان هذاالغضب جمرة من الشيطان اين غضب پاره اى از آتش ‍ است كه از شيطان مى باشد.
(اصول كافى ، ج 2 ص 231 كتاب الايمان و الكفر ، باب الغضب ، ح 12).
(443) وسايل الشيعه ، ج 15 كتاب الجهاد ، ابواب جهاد النفس و ما يناسبها ، باب 54ص 364 ، (باب وجوب ذكرالله عند الغضب)
(444) اصول كافى ج 2 ، ص 23 ص 230 ، كتاب ايمان و كفر ، باب غضب ح صلىالله عليه و آله
(445) همان مصدر و همان باب ، ص 231 ، ح 12
(446) همان مصدر و همان باب ص 229 ح 2.
(447) كنز العمال ، ج 7 141 ، ح 4 ، 184.
(448) اصول كافى ، ج 2 ص 238 ، باب حب دنيا و حرص بر آن ، ح 1
(449) رجوع شود به : اصول كافى ، ج 2 ، ص 106 ، باب ذم دنيا ، ح 11
(450) دنيا مردار است و جويندگان و طالبان آن سگهايند. (تصنيف غررالحكم ، ص 137 ، با انديك اختلاف).
(451)
مادر بتها ، بت نفس شماست
‌زانكه آن بت ، مار و اين يك ، اژدهاست
(مثنوى معنوى ، جلال الدين مولوى دفتر اول ، ص 22)
(452) (اى موسى) پاى پوش خويش را بيرون آور ، كه تو در وادى مقدس طوى مىباش . (طه /12).
(453) اين تاويل براى خلع نعلين ، متحذ است از آنچه كه طبرسى در كتاب الاحتجاج ، ج 2 ، ص 463 ، از امام عصر مهدى موعود(عليه السلام)نقل كرده است .
(454) آنان را از روز حسرت بترسان ، كه كار به پايان آمده ، و آنان همچنان درحال غفلت (و بى ايمانى) هستند.
(455) رجوع كنيد به ص 24 ـ 21.
(456) الاسفار الاربعة ، ج 3 ص 447 مرحله دهم .
(457) قالرسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمودند : علم سه قسم است : نشانه اى محكم واستوار (عقايد) واجب راست (احكام) سنت پا بر جا (اخلاق) و اما غير اينها زيادى وفصل است .
(اصول كافى ، ج 1 ص 24 ، باب 3 از كتابفضل علم ، ح 1).
(458) تمام بيت انى است :
الا كل شى ء ما خلا الله باطل
و كل نعيم لا محالةزائل
(ديوان لبيد ، ص 148)
(459) علم اليقين ، فيض كاشانى ، ج 1 ص 106.
(460) الاسفار الاربعة ، ج 1 ، ص 118 و ج 7 ص 153.
(461) الاشارات و التنبيهات ، ابن سينا ، ج 3 ص 292 ؛ الشفاء علم النفس ، ص212 ، فصل 6 مقاله 5 .
(462) مصباح الهداية ، ص 79 ؛ شرح اربعين حديث ص 283 و 416 ، 654.
(463) از جمله آيه 1 سوره حديد ، حشر / 1 ؛ صف / 1 ؛ اسراء / 44 ؛ رعد / 13 ؛ نور /41و...
(464) التفسير الكبير ، 29 ، ص 206 و 207.فنقول : ان حملنا التسبيح المذكور فى الايه على التسبيحبالقول ، كان المراد بقوله (ما فى السموات) من فى السمواتو...
(465) تفسير نور الثقلين ، ج 3 ص 168.
(466) رجوع كنيد به ص 77 ـ 76
(467) آگاه باشيد با ياد خدا ، دلها آرام مى گيرد. (رعد ، 28).
(468) و بازگشت (همگان) به سوى خدا است .(آل عمران ، 28 ، نور ، 42).
(469) و همه اسماء را خداوند به آدم تعليم داد. (بقره ، 31).
(470) بخوان بنام پروردگارت كه آفريد ، آفريد انسان را از لخته خونى ، بخوان و پروردگار تو ارجمندترين است ، خدايى كه بوسيله قلم آموزش داد ، به آدمىآنچه را كه نمى توانست بياموخت . (علق ، 5 ـ 1).
(471) التفسير الكبير ، فخرالدين رازى ، ج 2 ، ص 186 ـ 189.
(472) هيچ جنبنده اى نيست مگر آنكه زمام اختيارش را او گرفته است ، هر آينهپروردگار من بر راهى راست مى باشد. (هود ، 56).
(473) نه سوگند به پروردگارت كه ايمان نياورند ، مگر آنكه تو را داور قراردهند در نزاعى كه ميان آنهاست ... (نساء ، 65).
(474) به پروردگارت سوگند كه همه را بازخواست كنيم . (حجر ، 92).
(475) خداوند حكم كرد ، و فرشتگان و صاحبان دانش ، كه هيچ معبودى جز او نيست ...(آل عمران ، 18).
(476) نگاه كنيد به : تفسير القرآن الكريم ، محيى الدين بن عربى ، (اين تفسيردر اصل همان تاويلات مولى عبدالرزاق كاشانى است) ، ج 1 ، ص 173 ، تفسير الصافى ، فيض كاشانى (ره) ، ج 1 ، ص 299.
(477) در قرآن آمده است كه : و الراسخون فى العلم يقولون آمنا.
و كسانى كه قدم استوار در علم دارند ، مى گويند به خدا ايمان آورديم .(آل عمران ، 7).
(478) مانند آيه هفتم ، سوره آل عمران كه در متن بدان اشاره شد.
(479) مانند اين آيه شريفه : انما يخشى الله من عباده العلماء.
فقط بندگان عالم و دانشمند خدا ، از او خشيت دارند. (فاطر ، 28).
(480) چنانكه در قرآن كريم ، زيادتى خشوع را از علامتهاىاهل علم دانسته است ، در آن هنگام كه قرآن بر ايشان تلاوت شود : ان الذين اوتوا العلممن قبله ... يبكون و يزيدهم خشوعا. آنانكه از پيش علم آموختند ، چون قرآن برآنهاتلاوت شود... مى گريند ، و بر خشوع ايشان افزوده مى شود. (اسراء ، 109 ـ 107).
(481) مانند بكاء و حزن در آيه 107 سوره اسراء و صاحبان درجات بودن در آيه11 سوره مجادله .
(482) اصول كافى ، ج 1 ، ص 23 ، كتابفضل العلم ، بحارالانوار ، ج 2 ، ص 25 ـ 1 ، باب 8.
(483) منية المريد فى آداب المفيد و المستفيد ، كتاب ارزشمندى است از تاليفات مرحومشهيد ثانى (ره) در بيان ارزش علم ، آداب تعليم و تربيت ، وظائف استاد و شاگرد ومفتى و مستفتى ، آداب بحث و مناظره و مسائل فراوان با ارزش ديگرى كه مورد نياز هراستاد و شاگردى مى باشد. اين كتاب مفيد از همان زمان تاليف ، مورد توجه علماء و طلاببوده ، و براى استفاده علمى و عملى به آن مراجعه مى شده است . اين اثر گرانبها بارهابطبع رسيده و به زبان فارسى نيز ترجمه شده است .
(484) شيخ زين الدين على بن احمد عاملى شامى ، معروف به شهيد ثانى ، يكى ازنام آورترين فقهاء و زهاد روزگار بوده و به وفور تحقيقات مشهور. وى درسال 911 هجرى تولد يافته و در سال 965 يا 966 هجرى قمرى به جرم تشيع بهدستور رستم پاشا وزير اعظم دولت عثمانى دستگير ، و دراسلامبول به درجه رفيعه شهادت رسيد. شهيد ثانى را تاليفات فراوانى است ، و درحدود 83 اثر علمى به او نسبت داده شده كه از آن ميان كتاب الروضة البهية فى شرحاللمعة الدمشقية ـ كه يك دوره كامل فقه اماميه است ـ و مسالك الافهام فىشرح شرائع الاسلام ، و منية المريد فى آداب المفيد و المستفيد شهرتى به سزا دارند.(ريحانة الادب ، ج 3 ، ص 288 ـ 280).
(485) منية المريد ، فصلهاى 7 ـ 1 ، ص 1237 ـ 93.
(486) لسان العرب ، ابن منظور ، ج 10 ، ص 343 ، مجمع البحرين ، فخرالدينطريحى ، ج 6 ، ص 133 ، اقرب الموارد ، شرتوتى ، ج 2 ، ص 948.
(487) هر كس از خانه خويش بيرون آيد تا به سوى خدا و رسولش مهاجرت كند ، وآنگاه مرگ او را دريابد ، مزد و اجر او بر عهده خداوند است . (نساء ، 100).
(488) خداوند ياور مؤمنان است ، ايشان را از تاريكيها به روشنى مى برد. (بقره ، 257).
(489) و زمين به نور پروردگارش روشن شود. (زمر ، 69).
(490) در دلهاى ايشان مرضى است ، و خدا بر مرض ايشان افزوده است . (بقره ، 10).
(491) و آنها كه كافر شدند ، ياور ايشان طاغوت است كه آنها را از روشنى بهتاريكى مى برد.(بقره ، 257).
(492) و قرار داديم بر دلهاى ايشان پرده هايى را ، تا آن را فهم نكنند و ادراكننمايند ، و گوش هاى ايشان را سنگين كرده ايم . (اسراء ، 46).
(493) در اصل چنين آمده است ، و ظاهرا اين كلمه زائد است .
(494) فروع كافى ، ج 3 ، ص 134 ، كتاب الجنائز ، باب ما يعاين المومن و الكافر ، ح 12.
(495) نگاه كنيد به : بحارالانوار ، ج 6 ، ص 173 ، باب 7 ، علم اليقين ، فيضكاشانى (ره) ، ج 2 ، ص 853.
(496) مراجعه شود به : احياء علوم الدين ، غزالى ، ج 3 ، ص 214.
(497) الاسفار الاربعة ، ج 7 ، ص 106 ، فصل 9 از موقف 8.
(498) آن شب تا طلوع بامداد ، همه سالم و درود است . (قدر ، 5).
(499) تفسير نورالثقلين ، ج 5 ، ص 629 ، احاديث 81 ـ 80.
(500) مگر آن كسى كه با قلب سالم ، نزد خدا بيايد. (شعراء ، 89).
(501) متن حديث اين است : القلب السليم الذى يلقى ربه ، و ليس فيه احد سواه.
(اصول كافى ، ج 2 ، ص 14 ـ 13 ، كتاب الايمان و الكفر ، باب الاخلاص ، ح 5).
(502) متن اين روايت چنين است : هو القلب الذى سلم من حب الدنيا.
(مجمع البيان ، طبرسى (ره) ، ج 7 ، ص 305 ، تفسير نورالثقلين ، ج 4 ، ص 58 ، ح 50).
(503) در اصل وتر آمده است .
(504) در اصل وتر آمده است .
(505) نگه كنيد به : الاسفار الاربعة ، ج 9 ص 290 ، فصل 20 از باب 11.
(506) مانند آيات 8 ـ 6 سوره زلزال .
(507) رجوع شود به : بحارالانوار ، ج 8 ص 71 كتاب العدل و المعاد ، باب الجنة و نعيمها.
(508) روزى كه هر كس كار نيك و كار بد خود را در برابر خود حاضر بيند آرزوكند كه اى كاش ميان او و كردارش فاصله اى دور مى بود.
(509) روزى كه مردم در آنروز پراكنده از قبرها بيرون مى آيند تا اعمالشان را به آنها بنمايانند ، هر كس به وزنذره اى نيكى كرده باشد آن را مى بيند و هر كس به وزن ذره اى بدى كرده باشد آن را مىبينند. (زلزال / 8-6)
(510) نگاه كنيد به : الاسفار الاربعة ، ج 9 ، ص 296 ، فصل 21 از باب 11.
(511) نگاه كنيد به : اصول كافى ، ج 2 ، ص 170 ، كتاب الكفر و الايمان ، باب4 (ان الله انما يعطى الدين من يحبه) ، ح 7 ؛ همان مصدر ، ج 2 ، ص ‍ 208 كتاب الكفرو الايمان ، باب الذنوب ، ح 13 ص 209 ح 20.
(512) الاسفار الاربعة ، ج 9 ، ص 330فصل 26 از باب 11.
(513) و به درستى كه اين است راه راست من ، از آن پيروى كنيد ، و به راههاىگوناگون نرويد كه شما را از راه خدا پراكنده مى كند.
(514) متن خبر به نقل از عبدالله بن مسعود اين است : خطرسول الله ـ صلى الله عليه و آله ـ خطا بيده ، ثمقال : هذا سبيل الله مستقيما ثم خط خطوطا عن يمينه و عن شماله ،ثم قال : و هذه السبل ليس منها سبيل الا عليه شيطان يدعو اليه ، ثم قرا : و ان هذاصراطى مستقيما فاتبعوه و لاتتبعوا السبل فتفرق بكم عن سبيله و (الدرالمنثور ، سيوطى ، ج 3 ، ص 56 ، ذيل آيه 153 سوره انعام
(515) نگاه كنيد به : الاسفار الاربعة ، ج 9 ص 225 ، فصل از باب 11 ؛ همان جلد ، ص 290 فصل 20از همان باب .
(516) الفتوحات المكيّة ، ابن عربى ، (طبع چهار جلدى) ، جلد 1 ، ص 297 و 301 ؛ و(طبع جديد) جلد 4 ، ص 366 و 390
(517) نگاه كنيد به آيات : 2 سوره حج ؛ 39 ـ 23 سوره فجر.
(518) رجوع شود به : مجمع البيان ، طبرسى (ره) ج 10 ص 642 ؛ تفسير نورالثقلين ، ج 5 ص 493 ، ح 20 ؛ تفسير على بن ابراهيم قمى ، ج 2 ص 81 ـ 80علم اليقين ، فيض كاشانى ، ج 2 ، ص 1033
(519) و بسيارى از جن و انس را براى جهنم بيافريديم ، آنان را دلهايى است كه باآن نمى فهمند ، و چشمهايى است كه با آن نمى بينند ، و گوشهايى است كه با آن نمىشنوند ، آنها همانند چهارپايان هستند بلكه گمراه تر ، آنان همان غافلانند.

next page

back page

 

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation