بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب گلشن ابرار جلد 2, جمعى از پژوهشگران حوزه علمیه قم ( )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     ABRAR001 -
     ABRAR002 -
     ABRAR003 -
     ABRAR004 -
     ABRAR005 -
     ABRAR006 -
     ABRAR007 -
     ABRAR008 -
     ABRAR009 -
     ABRAR010 -
     ABRAR011 -
     ABRAR012 -
     ABRAR013 -
     ABRAR014 -
     ABRAR015 -
     ABRAR016 -
     ABRAR017 -
     ABRAR018 -
     ABRAR019 -
     ABRAR020 -
     ABRAR021 -
     ABRAR022 -
     ABRAR023 -
     ABRAR024 -
     ABRAR025 -
     ABRAR026 -
     ABRAR027 -
     ABRAR028 -
     ABRAR029 -
     ABRAR030 -
     FOOTNT01 -
     FOOTNT02 -
     FOOTNT03 -
     FOOTNT04 -
 

 

 
 

 

next page

fehrest page

back page

بر مسند تدريس
آية الله مرعشى به دستور آية الله حائرى به تدريس پرداخت . ايشان علوم ادبياتعرب ، منطق ، اصول و فقه را براى طلاب جوان تدريس مى نمود. آية الله مرعشى پس ازرحلت آية الله حائرى (1355 ق .) به تدريس خارج فقه واصول پرداخت .
در طول بيش از هفتاد سال تدريس ايشان در حوزه علميه قم ، دانشمندان بسيارى تربيتشدند كه شمارى از آنان از ايشان اجازه اجتهاد دريافت كردند اينك نام برخى ازشاگردان وى را مى آوريم ؛ حضرات آيات :
شهيد حسين غفارى ، شهيد حاج آقا مصطفى خمينى ، شهيد مرتضى مطهرى ، شهيد دكتر محمدمفتح ، شهيد دكتر سيد محمد بهشتى ، شهيد محمد صدوقى ، سيد محمد على قاضىطباطبايى ، سيد محمود طالقانى ، شيخ شهاب الدين اشراقى ، شيخ مرتضى حائرى ،حاج ميرزا جواد آقا تهرانى ، شيخ حسن نورى همدانى ، آقا موسى صدر، قدرت اللهوجدانى فخر، سيد مرتضى عسگرى ، مصطفى اعتمادى ، محمد امامى كاشانى ، ميرزا جوادتبريزى ، شيخ حسين نورى ، سيد عبدالكريم موسوى اردبيلى ، شيخ على پناه اشتهاردى، محمد تقى ستوده ، شيخ محمد رضا مهدوى كنى
در سايه كريمه اهل بيت
مرجع نستوه شيعه در طول ساليان دراز كه مرجعيت تقليد شيعيان را بر عهده داشت ،خدمات شايانى به جهان اسلام نمود. نماز جماعت با شكوه ايشان در صحن حضرت معصومهعليه السلام را همه زايران به ياد دارند.خوشرويى و اخلاق نيك ايشان را همگان بهخاطر سپرده اند. ايشان بسيار شوخ طبع بودند. به مستضعفان عنايت ويژه اى داشت . بهمشكلات آنان رسيدگى مى كرد.
آية الله العظمى مرعشى نجفى علاقه خاصى بهاهل بيت و حضرت معصومه عليه السلام داشت . ايشان پيش از انقلاب ، هر روز پيش از اذانصبح به حرم مشرف مى شد. هماره مدتى پيش از باز شدن درهاى حرم ، پشت در مى ماند وسپس داخل حرم مى شد و پس از زيارت ، نماز جماعت را اقامه مى كرد.
در يكى از يادداشتهايش آمده است :
هنگامى كه در قم سكونت كردم ، صبحها در حرم حضرت معصومه عليه السلام اقامه نمازجماعت نمى شد و من تنها كسى بودم كه اين سنت را آنجا رواج دادم و از 60سال پيش به اين طرف ، صبح زود و پيش از بازشدن درهاى حرم مطهر و زودتر ازديگران مى رفتم و منتظر مى ايستادم . اين انتظار گاهى يك ساعتقبل از طلوع فجر بود تا خدام درها را باز كنند، زمستان و تابستان نداشت . در زمستانهاهنگامى كه برف همه جا را مى پوشاند، بيلچه اى كوچك به دست مى گرفتم و راه خود رابه طرف صحن باز مى كردم تا خود را به حرم مطهر برسانم . در آغاز خود به تنهايىنماز مى خواندم ، تا پس از مدتى يك نفر به من اقتدا كرد و پس از آن كم كم افراد ديگراقتدا كردند و به اين ترتيب نماز جماعت را در حرم مطهر آغاز كردم تا امروز كه 60سال از آن تاريخ مى گذرد ادامه دارد. آهسته آهسته ظهرها و شبها نيز اضافه شد و از آنپس روزى سه بار در مسجد بالا سر حضرت معصومه عليه السلام و صحن شريف نمازمى خواندم .
گنجينه ماندگار
آية الله مرعشى نجفى در طول ساليان دراز، خدمتهاى شايانى به جهان اسلام نمود.تاءسيس مدارس علميه يكى از فعاليتهاى درخشان وى مى باشد. مدرسه مهديه درسال 1376 ق . در قم ، توسط مرحوم حاج مهدى ايرانى ساخته شد و اداره آن بر عهده آيةالله مرعشى گذاشته شد. فقيه نستوه در جهتتكميل مدرسه سعى فراوان نمود و كتابخانه مدرسه را كه در برگيرنده دو هزار جلدكتاب است ، بنا نهاد. مدرسه مؤ منيه در سال 1389 ق . در دو طبقه و كتابخانه مدرسه باحدود 3500 جلد كتاب نيز به وسيله ايشان تاءسيس شد. مدرسه شهابيه درسال 1400 ق . در سه طبقه و مدرسه مرعشيه نيز از مدارس علميه اى است كه در سه طبقه، در سال 1383 ق . به همت ايشان تاءسيس شد و اداره آن بر عهده ايشان واگذار شد.
كتابخانه آية الله العظمى مرعشى نجفى از بزرگترين كتابخانه هاى كشور و در رديفكتابخانه مجلس شوراى اسلامى و كتابخانه آستانه قدس رضوى است . اين كتابخانهبسيارى از كتب خطى اسلامى جهان را دارا است . بسيارى از اين كتب جزو و نفيس ترين و باارزش ترين متون تاريخى است كه قرنها از عمر آنها مى گذرد.
آية الله مرعشى در دوران جوانى كه در حوزه علميه نجفمشغول تحصيل بود به گردآورى كتب خطى پرداخت . وى كه شاهد به غارت رفتن منابعاسلامى و نسخ خطى بود، تاب نياورد وبا شهريه ناچيز طلبگى به خريد كتب خطىپرداخت تا اين ميراث فرهنگى را از دستبرد بيگانگان حفظ نمايد. گاه شبها در يككارگاه برنج كوبى كار مى كرد، روزها روزه استيجارى مى گرفت و نماز استيجارى مىخواند، تا هزينه خريد كتب را تهيه نمايد. ايشان در خاطره اى مى فرمايد:
يك روز از مدرسه ، به قصد بازار - كه جنب صحن علوى بود - حركت كردم . در ابتداىبازار ناگهان چشمم به زنى تخم مرغ فروش افتاد كه در كنار ديوار نسشته بود و اززير چادر وى گوشه كتاب پيدا بود. حس كنجكاوى من تحريك شد، به طورى كه مدتىخيره به كتاب نگاه كردم . طاقت نياوردم ، پرسيدم اين چيست ؟ گفت : كتاب ، و فروشىاست . كتاب را گرفتم و با حيرت متوجه شدم كه نسخه اى ناياب از كتاب ((رياضالعلماء)) علامه عبدالله افندى است كه احدى آن را در اختيار ندارد.مثل يعقوبى كه يوسف خود را پيدا كرده باشد، با شور و شعفى وصف ناشدنى به زنگفتم : اين را چند مى فروشى ؟ گفت : پنج روپيه . من كه از شوق سر از پا نمىشناختم ، گفتم : دارايى من صد روپيه است و حاضرم همه آن را بدهم و كتاب را از شمابگيرم . آن زن با خوشحالى پذيرفت . در اين هنگام سر كله كاظم دجيلى ، كهدلال خريد كتاب براى انگليسيها بود، پيدا شد. او نسخه هاى كمياب ، نادر و كتابهاىقديمى را به هر طريقى به چنگ مى آورد و توسط حاكم انگليسى نجف اشرف كه گويااسمش و يا عنوانش ((ميجر)) (سرگرد) بود، به كتابخانه لندن مى فرستاد. كاظمدلال كتاب را به زور از دست من گرفت و به آن زن گفت : من آن را بيشتر مى خرم و مبلغىبالاتر از آنچه من به آن زن گفته بودم ، پيشنهاد كرد. در آن هنگام من اندوهگين رو بهسمت حرم شريف اميرالمؤ منين عليه السلام كردم و آهسته گفتم : آقا جان من مى خواهم باخريد اين كتاب به شمار خدمت كنم ، پس راضى نباشيد اين كتاب از دست من خارج شود.هنوز كلامم تمام نشده بود كه زن تخم مرغ فروش رو كرد بهدلال و گفت : اين كتاب را به ايشان فروخته ام و به شما نمى فروشم . كاظم دجيلىشكست خورد و عصبانى از آنجا دور شد... بيشتر از بيست روپيه نداشتم . از اين رو تماملباسهاى كهنه و قديمى را با ساعتى كه داشتم به فروش رساندم تاپول كتاب فراهم شد... طولى نكشيد كه كاظمدلال همراه چند شرطه (پليس ) به مدرسه حمله كردند. مرا دستگير نموده و پيش حاكمانگليسى (ميجر) بردند. او نخست مرا به سرقت كتاب متهم كرد و بسيار عربده كشيد...دستور داد مرا زندانى كردند. آن شب در زندان مدام با خدا راز و نياز مى كردم كه كتاب درمخفى گاهش ‍ محفوظ بماند. روز بعد مرجع بزرگ آن وقت ، آية الله ميرزا فتح اللهنمازى اصفهانى معروف به شيخ الشريعه ؛ فرزند مرحوم آخوند خراسانى را به نامميرزا مهدى ، با جماعتى براى آزادى من به نزد حاكم شهر فرستاد. بالاخره نتيجه اين شدكه من از زندان آزاد شوم با اين شرط كه مدت يك ماه كتاب را به حاكم انگليسى تسليمكنم .
پس از آزادى به سرعت به مدرسه رفتم و همه دوستان طلبه ام را جمع كردم و گفتم :بايد كار مهمى انجام بدهيم كه خدمت به اسلام و شريعت است ! طلاب گفتند: چه كارى ؟ ومن گفتم : نسخه بردارى و استنساخ از روى اين كتاب فورا دست به كار شديم وقبل از مهلت مقرر چند نسخه از روى آن استنساخ گرديد...))
آية الله مرعشى نجفى پس از مهاجرت به قم ، كتب خطى را همراه خود به ايران آورد. درقم نيز به خريد نسخ خطى و كتب ارزنده اقدام كرد. پس از مدتى بهدليل كمبود جا، كتابها را از منزل به كتابخانه مدرسه مرعشيهانتقال داد. پس از چندى طبقه سوم اين مدرسه به عنوان كتابخانه ساخته شد كه در نيمهشعبان 1386 ق . / 28/8/1345، با بيش از ده هزار جلد كتاب چاپى و دو هزار جلد كتابخطى افتتاح گرديد.
استقبال روزافزون طلاب و علما براى مطالعه ، كمبود فضاى مناسب براى كتابخانه وخريد كتابهاى جديد موجب شد تا ايشان كتابخانه بسيار بزرگى (كتابخانه فعلى ) راتاءسيس نمايد كه در نيمه شعبان 1394 ق . 12/6/1353 با حدود شانزده هزار جلدكتاب چاپى و خطى افتتاح گرديد.
كتابخانه آية الله مرعشى نجفى اكنون با دارا بودن بيش از 250000 جلد كتاب چاپى و25000 جلد كتب خطى (977) به مسؤ وليت حجة الاسلام دكترمحمود مرعشى نجفى -فرزند ايشان - در خدمت طلاب ، فضلا، دانشجويان ، دانش آموزان ، محققان و نويسندگانمى باشد.
كتابخانه آية الله العظمى مرعشى به خاطر نسخه هاى خطى نفيس و ارزشمند و گاهمنحصر به فرد و كتب قديمى مهم و كمياب مورد توجه وافر نويسندگان ، دانشمندان ،مراكز علمى و تحقيقاتى سراسر جهان است . اكنون اين كتابخانه شهرت جهانى دارد و باچهار صد مؤ سسه ، مركز علمى و كتابخانه در سراسر جهان ارتباط دارد.
آثار سبز
نخستين رساله هاى عمليه ايشان به نام ((نخبة الاحكام )) و((سبيل النجاة )) بين سالهاى 1366 ق . تا 1373 ق . چاپ شد و از همان سالها مرجعيتتقليد ايشان آغاز شد. آية الله مرعشى پس از رحلت آية الله العظمى بروجردى (1340ش .) به عنوان يكى از مراجع تقليد طراز اول شيعيان جهان به شمار مى آمد.
آية الله مرعشى در طول ساليان دراز عمر بابركت خويش كتابها و مقاله هاى زيادىدرباره علوم قرآنى ، ادبيات عرب ، حديث ، دعا، فقه ،اصول ، منطق ، لغت ، تاريخ ، رجال و تراجم ، انسان و... نوشت كه متاءسفانه بيشتر آنهاهنوز چاپ نشده است . شمار آثار ايشان به 148 كتاب ، رساله و مقاله مى رسد. اينك نامبرخى از آثار چاپ شده اش را مى آوريم :
سند القراء و الحفاظ، مقدمه تفسير الدر المنثور، نوشتهجلال الدين سيوطى ، مجموعه اى در ادعيه و زيارات ، با مقدمه اى در شجره نامه خاندانمرعشى ، مقدمه مفاتيح الجنان ، شمس الامكنة و البقاع فى خيرة ذات الرقاع ، فوائد چند درخصوص صحيفه كامله سجاديه ، راهنماى سفر مكه و مدينه ، الغاية القصوى لمن رامالتمسك بالعروة الوثقى ، التبصرة فى ترجمه مؤ لف التكمله ،تكميل كتاب ((تذكرة القبور)) نوشته آخوندگزى اصفهانى ، الحديقة الورديهحول روضة البهيه ، رياض الاقاحى (شرح حال زين الدين بياضى نباطى عاملى )،زهرالرياض فى ترجمه صاحب الرياض ‍ (شرححال مولى عبدالله افندى اصفهانى )، سجع البلابل فى ترجمة صاحبالوسائل (شرح حال شيخ حر عاملى )، شرح حال ادوارد فنديك ، شرححال سيد ابوالقاسم طباطبايى تبريزى نجفى ، شرححال سيد اعجاز حسين نيشابورى كنتورى ، شرححال بهلول بهجت افندى ، شرح حال حضرت سلطان على فرزند امام باقر عليه السلام ،شرح حال مولى عبدالواسع كاشانى ، شرح حال شيخ عزالدين ابن اثير موصلى جزرى ،شرح حال آية الله شيخ محمد محلاتى نجفى ، الضوء البدرى فى حياة صاحب الفخرى ،العزيه (شرح حال امامزاده يحيى )، غاية الامال فى ترجمه صاحب بهجةالامال (شرح حال ملا على عليارى تبريزى )، رساله طريفه (شرححال شيخ محمد جعفر يا شيخ علينقى كمره اى )، الظرائف فى ترجمه صاحب الطرائف(شرح حال جاپلقى بروجردى )، الفتحيه (شرححال ميرزا ابوالفتح حسينى شريفى عربشاهى )، رساله اى در حالات نصر بن مزاحممنقرى (نويسنده كتاب ((وقعة الصفين )) )، كاشفةالحال فى ترجمه مؤ لف خزانه الخيال ، كشف الاستار عن حياة مؤ لف كشف الاستار، كشفالاتياب فى ترجمه صاحب لباب الانساب نوشته بيهقى ، كشف الظنون عن صاحب كشفالظنون ، اللئالى المنتظمه و الدررالثمينه (شرححال علامه حلى ، قاضى نورالله شوشترى وفضل بن روزبهان )، لمعة انور والضياء فى ترجمة السيد ابى الرضافضل الله راوندى كاشانى ، لولوة الصدف فى حيوة السيد محمد الاشرف ، المجدى فىحياة صاحب المجدى ، مطلع البدرين (شرح حال فخرالدين طريحى )، مفرج الكروب (شرححال ديلمى ، نويسنده ارشاد القلوب )، مقدمه ايضاح الفوائد فى شرح اشكالات القواعد،مقدمه تتميم امل الامل ، مقدمه روضة المتقين فى شرح كتاب من لايحضره الفقيه ، مقدمه كتابكاوشهاى علمى ، مقدمه كتاب معجم الثقات و ترتيب الطبقات ، مقدمه كتاب مجموعه نفيسه ،مقدمه كتاب موتمر علماء بغداد، مقدمه كتاب وقايع السنين والاعوام ، المنن و المواهب العدديه(شرح حال عبيدلى سبزوارى )، منية العاملين (شرححال ابن فتال نيشابورى )، منية الرجل فى شرح نخبةالمقال ، المواهب العلية فى ترجمه شارح الرساله الذهبيه (شرححال محمد بن حسن مشهدى )، منهج الرشاد فى ترجمهالفاضل الجواد الكاظمى ، الميزان القاسط فى ترجمه مورخ واسط، بنراس ‍ النوار والضياء فى ترجمه مؤ لف نجوم السماء، وسيلة المعاد فى مناقب شيخنا الاستاذ (شرححال بلاغى )، هدية ذوى الفضل النهى بترجمه المولى علم الهدى ، مقدمه ((اثبات صحتنسب خلفاء فاطميين مصر، الافطسيه (نسب سادات روستاى طغرود قم )، حاشيه بر((بحرالانساب )) رساله در خصوص سادات مدينه منوره ، شجره نامه سادات حسينىكاشانى ، رساله در شرح اعقاب و ذرارى حضرتابوالفضل العباس عليه السلام و مقدمه كتاب چهره درخشان امام زمان (عج ).
دو اثر نفيس ايشان كه ثمره نيم قرن تلاش وى مى باشد، ولى هنوز به زيور طبعآراسته نشده ، عبارت است از:
1. مشجرات آل رسول الله الاكرام يا مشجرات الهاشميين : درباره انساب علويان و ساداتجهان .
2. ملحقات الاحقاق : احقاق الحق نوشته قاضى نورالله شوشترى (متوفاى 1019 ق .)است . آية الله مرعشى نجفى به تكميل اين كتاب پرداخت و مدارك و منابع اين اثر نفيس راپيدا نمود. ايشان براى به سرانجام رساندن اين تحقيق بزرگ گروه تحقيقىمتشكل از شمارى از علماى قم را ترتيب دادند، كه اينك با تلاش اين گروه ، زير نظرفرزندشان حجة الاسلام دكتر سيد محمود مرعشى ، 27 جلد از اين كتاب چاپ شده است وبقيه در حال آماده شدن است .
احياء و ترويج فرهنگ
بازسازى مرقد علامه مجلسى در اصفهان ، به امر آية الله العظمى مرعشى نجفىصورت پذيرفت . اهداء كتابهاى فقهاى شيعه براى دانشمندان شيعه سنى ، مسيحى ودانشگاههاى جهان نيز از فعاليتهاى فرهنگى ايشان است .
ايشان براى نوشتن كتابها به بسيارى از كشورهاى اسلامى مسافرت نمود و بادانشمندان شيعه ، سنى و مسيحى به گفتگو نشست . وى با علامه سيد محمود شكرىآلوسى بغدادى ، شيخ طنطاوى جوهرى مصرى ، انستانس ‍ كرملى بغدادى ، شيخ عبدالسلامشافعى كردستانى ، سيد ناصر حسين هندى فرزند علامه مير حامد حسين هندى ،تاگور(نويسنده و فيلسوف شهير هند)، ميرزا احمد تبريزى (پيشواى فرقه ذهبيه )،ميرزا عنايت الله اخبارى ، پروفسور هانرى كربن ، دكتر فواد سرگين آلمانى ، سيدابراهيم راعى راوى بغدادى ، رشيد بيضوى لبنان ، سيد محمد رشيد رضا (نويسندهتفسير المنار) و بسيارى از انديشمندان ديگر ديدار نمود.
وى براى تاءليف زندگينامه هاى علماء سادات و امامزاده ها گاه به قبرستانهاى كهن مىرفت و با خواندن نبشته هاى قبرهاى علماء ادباء شعراء، سادات و امامزاده ها مى پرداخت .ايشان در سالهاى 1350 - 1351 ق . به اصفهان رفت و يك هفته در گورستان تختفولاد به ثبت تاريخ ولادت و فوت علماى به خاك سپرده شده در آن قبرستان پرداخت .بسيارى از گورستانهاى ديگر اصفهان را نيز مورد تحقيق قرار داد و اطلاعات سودمندىبدست آورد.
همگام با نهضت امام
نهضت امام خمينى در سال 1341 با پشتيبانى مراجع تقليد همراه بود. آية الله مرعشىنجفى هماره از نهضت امام خمينى حمايت كرد. بارها اعلاميه داد و به افشاگرى پرداخت .ايشان درپى دستگيرى امام خمينى در سال 1342، باارسال اعلاميه شديداللحنى به رژيم پهلوى ، خواستار آزادى امام خمينى شدند.
ايشان همراه مراجع تقليد و علماى طراز اول كشور براى آزادى امام خمينى به تهران سفرنمود و در اين راه زحمت فراوانى متحمل شد. ايشان درسال 1342، در پاسخ نامه جمعى از طلاب مى فرمايد:
چنانچه كرارا اينجانب عقيده خود را اظهار كرده ام ، باز هم به موجب اين سؤال عرض مى كنم كه حضرت آية الله خمينى دامت بركاته يكى از مراجع تقليد عالم تشيعهستند و از اساطين روحانيت اسلام و از مفاخر عالم تشيع .
آية الله العظمى مرعشى نامه ها و تلگرافهاى فراوانى در جهت حمايت از امام خمينىبراى مراجع تقليد شيعه مقيم ايران و عراق مى فرستاد.
ايشان پس از تبعيد امام خمينى به تركيه ، در سخنرانيها و اعلاميه ها اينعمل رژيم پهلوى را محكوم مى نمود و براى شهداى 15 خرداد، مجلس ‍ يادبود برپا مىسازد. آية الله مرعشى هماره از انقلاب اسلامى پشتيبانى مى نمايد و جنايتهاى رژيمپهلوى را افشا مى نمايد. ايشان پس از شهادت آية الله حاج آقا مصطفى خمينى درسال 1356، براى وى مجلس ترحيمى در حسينيه خويش بر پا مى كند، كه پايان اينمجلس به سردادن شعارهاى كوبنده عليه رژيم پهلوى و دستگيرى شمارى از مردم پيوندمى خورد.
آية الله مرعشى در طول سالهاى تبعيد امام خمينى ، با ايشان در ارتباط بودند و با اوجگيرى انقلاب اسلامى در سال 1356 همراه مرجع تقليد شيعه با فرستادن اعلاميه ها بههدايت نهضت مى پردازد.
پس از پيروزى انقلاب اسلامى نيز ايشان هماره از نظام جمهورى اسلامى حمايت كرد و درمناسبتهاى مختلف با ارسال پيامها به تقويت نظام پرداختند.
وفات
سرانجام مرجع بزرگ تقليد شيعه ، در روز چهارشنبه 7/6/1369، در 96 سالگى دارفانى را وداع گفت و به اجداد پاكش پيوست و پيكر پاكش با حضور انبوه مردم عزادار درجوار كتابخانه بزرگش به خاك سپرده شد(978) درود و رحمت خدا بر او باد. والسلام
آية الله العظمى گلپايگانى
متوفاى : 18/9/1372 ش .
فروغ فقاهت
ولادت
در هشتمين روز ماه ذيقعده 1316 ق . در بخش ((گوگد)) گلپايگان ، كودكى پا بهعرصه وجود نهاد كه به مناسب تقارن ولادتش با سالروز ولادت امام هشتم حضرت علىبن موسى الرضا عليه السلام نامش را ((محمد رضا)) و كنيه اش را ابوالحسن و لقبش راهبة الله نهادند. پدرش آقا سيد محمد باقر امام ، عالمى معروف به زهد و تقوا، و پاىبند به آداب و مستحبات دينى و كوشا در امر به معروف و نهى از منكر بود كه هم اينكمرقدش مورد احترام و زيارت مردم است . محمدرضا در سه سالگى مادر و در نه سالگىپدرش را از دست داد و دوران كودكى را با مشكلات و سختيهاى فراوان و از دست دادن پدرسپرى كرد و تحصيلات ابتدائى را در مكتب خانه گذراند.
تحصيلات
نوجوانى بيش نبود كه شوق تحصيل علوم اسلامى او را مشتاق آية الله محمد تقىگوگدى (م 1353 ق ) گردانيد و نزد ايشان ادبيات عرب را فراگرفت . سپس نزد آيةالله سيد محمد حسن خوانسارى (م 1337ق ) - برادر مهتر آية الله العظمى سيد احمدخوانسارى - زانوى ادب به زمين زد و ادبيات و بخشى از سطوح را نزد وى آموخت .
نوزده ساله بود كه به سوى اراك شتافت و در مدرسه آقا سيد ضياءالدين بهتكميل سطوح عاليه پرداخت و در 1337 ق . شايستگى حضور در درس ‍ خارج فقه واصول حضرت آية الله العظمى حاج شيخ عبدالكريم حائرى يزدى (م 1335 ق ) را پيداكرد و تا سال 1340 ق . در آن شهر از آن مرجع بزرگ بهره برد. در بيست و چهارسالگى درپى مهاجرت استادش آية الله حائرى به قم و تاءسيس حوزه علميه در اينشهر مقدس ، به قم آمده و در مدرسه فيضيه سكونت گزيد و درسها را با آية الله سيداحمد خوانسارى به مباحثه نشست . استاد با مشاهده استعداد و فهم شاگرد سخت كوش خودبدو بسيار علاقه مند شد او را در شماره اصحاب خاص و هياءت استفتا قرار داد و((تصحيح كتاب الصلاة )) خود را به او و آية الله اراكى واگذر نمود. ايشان نيز تاپايان عمر استاد (1355 ق .) ملازم درس ايشان بود.
ايشان در سال 1341 ق . در قم به مدت هشت ماه از محضر آيات عظام ميرزاى نائينى و آقاسيد ابوالحسن اصفهانى استفاده برد. از ديگر اساتيد او مى توان از آيات عظام حاج شيخمحمد رضا مسجد شاهى اصفهانى ، حاج شيخ ابوالقاسم كبير، آية الله بروجردى ، آقاضياء عراقى و شيخ محمد حسين غروى اصفهانى نام برد.
وى از آية الله حائرى اجازه اجتهاد و از مرحوم حاج شيخ عباس محدث قمى و آقا شيخمحمدرضا اصفهانى اجازه نقل روايت اخذ كرده است .
تدريس
از آغاز ورود به قم در سال 1340 ق . به تدريس كتابهاىرسائل ، مكاسب و كفايه اشتغال ورزيد و پس از وفات استادش آية الله حائرى تدريسخارج فقه و اصول را شروع نمود ايشان درطول بيش از هفتاد سال تعليم دانش ‍ اهل بيت ، صدها تن از ستارگان درخشان آسمان علم رابه جامعه اسلامى تحويل داده است .
شاگردان
برخى از زبده ترين شاگردان ايشان عبارتند از: حضرت آيات و حجج اسلام ، مرتضىحائرى يزدى ، عبدالرحيم ربانى شيرازى ، مرتضى مطهرى ، محمدعلى قاضى طباطبائى، سيد اسدالله مدنى ، محمد مفتح ، سد محمد حسينى بهشتى ، حسينعلى منتظرى ، على مشكينى، ناصر مكارم شيرازى ، سيد محمدعلى علوى گرگانى ، على احمدى ميانجى ، جعفرسبحانى لطف الله صافى گلپايگانى ، حسن حسن زاده آملى ، محمد مؤ من ، رضا استادى ،سيد محسن خزارى ، على كريمى جهرمى ، احمد صابرى همدانى ، حسين شب زنده دار، علىافتخار گلپايگانى ، سيد مهدى يثربى كاشانى ، مجدالدين محلاتى ، احمد جنتى ،مرتضى مقتدائى - على پناه اشتهاردى ، محسن حرم پناهى ،جلال طاهر شمس گلپايگانى ، محمد واعظ زاده خراسانى ، سيد محمد باقر ابطحى ، احمدآذرى قمى ، محمد تقى ستوده ، غلامرضا صلواتى ، على نيرى همدانى و على ثابتىهمدانى .
تقريرات و تاءليفات
درسهاى آن فقيه اهل بيت را عده بسيارى به رشته تحرير درآورده اند آنهائى كه بهچاپ رسيده است عبارتند از:
1. كتاب الحج ، سه جلد تاكنون
2. الهداية الى من له الولاية ، درباره ولايت فقيه
3. نخبة الاشارات فى احكام الخيارات . (هرسه از آقاى احمد صابرى همدانى )
4. كتاب القضاء در دو جلد
5. كتاب الشهادات
6. بلغة الطالب فى التعليق على بيع المكاسب ،
هر سه نوشته آقاى سيد على حسينى ميلانى
7. الدر المنضود فى الحكام الحدود.
8. نتايج الافكار فى نجاسة الكفار، هر دو از آقاى على كريمى جهرمى
9. كتاب الطهارة
10. كتاب القضاء. هر دو از آقاى هادى مقدس نجفى .
ايشان در كنار اشتغالات گوناگون از تاءليف و تصنيف نيز فروگذار نكرده است . آثارقلمى آن مرجع وارسته عبارتند از:
1. حاشيه بر عروة الوثقى
2. حاشيه بر وسيلة النجاة
3. رساله صلاة الجمعة
4. رساله فى المحرمات بالنسب
5. مسائل الحج
6. افاضة العوائد، تعليقه بر دررالاصول مرحوم حائرى
7. رساله در عدم تحريف قرآن
8. كتاب الطهارة
9. كتاب الحج
10. كتاب الحدود
11. صلاة الجمعة
12. حواشى بر ملحقات عروة الوثقى
مجموعه فتاوى
آية الله العظمى گلپايگانى در طول سى و دوسال مرجعيت يكى از اركان فقاهت بودند و روزانه استفتائات گوناگون از سراسر جهانبه محضر ايشان فرستاده مى شد و از همين رهگذر در تمام ابواب فقه فتوا داده اند و هماينك مجموعه هاى بسيارى از فتاواى او در دسترس است كه عبارتند از:
1. منتخب الاحكام (با ترجمه انگليسى )
2. مختصر الاحكام (با ترجمه عربى و اردو)
3. توضيح المسائل (اين كتاب بيش از هشتاد بار به چاپ رسيده و به زبانهاى اردو،چينى ، تركى آذرى و تركى لاتين ترجمه شده است ).
4. مجمع المسائل ، 3 جلد و در برگيرنده تمام ابواب فقه از طهارت تا ديات است .
5. مناسك حج (با ترجمه عربى ، اردو، روسى و انگليسى )
6. احكامى از حج .
7. سؤ ال و جواب درباره مسائل حج .
8. آداب و احكام حج .
9. دليل الحاج .
10. احكام عمره .
11. هداية العباد (به عربى و دربرگيرنده حاشيه ايشان بر عروة الوثقى ، وسيلةالنجاة ، توضيح المسائل و برخى از استفتائات در دو جلد.
12. رساله امر به معروف و نهى از منكر و مسائل اجتماعى اسلام .
13. مسائل نماز خوف و مطارده و احكام جبهه .
مبارزه سياسى
آية الله العظمى گلپايگانى از بدو حركت شجاعانه روحانيت به رهبرى امامراحل ، به مبارزات پيگير و بى امان خويش با ديو استبداد پرداخت و نخستين اعلاميهاعتراض به لايحه ننگين ((انجمنهاى ايالتى و ولايتى )) در مهرماه 1341 ش . از سوىايشان صادر شد و به دنبال آن بود كه پيامها و بيانيه هاى ايشان تا سقوط رژيمپهلوى ادامه يافت (بسيارى از آنها در جلد اول كتاب ((اسناد انقلاب اسلامى )) گرد آمدهاست .)
برخى از اقدامات آن جناب در برابر رژيم منحوس شاه عبارتند از: سرباز زدن ازملاقات با شاه و نخست وزيران و فرستادگان دربار، تحريم برنامه اوقات و اعلاميهعليه معاملات و همكارى با سازمان اوقاف ، قطع شهريه كسانى كه با اوقاف همكارى مىنمودند و تحريم امامت جماعت و گوش ‍ دادن به سخنرانى آنان ، حرام شمردن خريد وفروش و مصرف و توزيع گوشتهاى وارداتى از خارج وقبول نكردن و جوهات فروشندگان آنان (هر چند مى شد تحت عنوانمال مخلوط به حرام خمس آن را پذيرفت )، اعتراض شديد و پيام كوبنده عليه تغييرتاريخ هجرى به تاريخ منحوس ‍ شاهنشاهى ، مخالفت صريح با حزب رستاخيز وتحريم شركت مسلمانان در آن ، مخالفت صريح با طرح امتحان دولت از طلاب و انكارصلاحيت آنان براى اين امر كه باعث عقب نشينى ولت وقت و مصون ماندن حوزه از اين طرحننگين شد. اعتراض شديد عليه گسترش بى بند و بارى و فساد و فحشا و رواج منكراتو فرستادن نامه سر گشاده به شاه و تذكر عواقب وخيم آن ، اعتراض و مخالفت بسيارشديد عليه سينما در شهر قم و تعطيل نمودن درس و نماز جماعت خويش به مدت يك هفته ،مخالفت و اعتراض ‍ عليه تاجگذارى شاه و انتخاب وليعهد، پيام در جهتتجليل از مقام شهيد سعيدى و اعلام مجلس ختم براى ايشان در مسجد امام ،تجليل از مقام مرحوم حاج آقا مصطفى خمينى وتشكيل دو مجلس ختم در مسجد اعظم و شكستن سد رعب و ممنوعيت بر پايى مجالسبزرگداشت و مطرح شدن نام حضرت امام در آن مراسم ، پى جويىحال تبعيد شدگان و سركشى به خانواده هاى آنان ، حمايت از مقام و موقعيت حضرت امامخمينى و بويژه در برابر اهانت روزنامه اطلاعات به امامراحل و تاءكيد بر مقاومت روحانيت و پيگيرى اعتراضها و راهپيماييها و صدور اعلاميه هاىروشنگرانه و كوبنده در لحظات حساس (به گونه اى كه امام بديشان فرموده بودند:اعلاميه هايى كه حضرت عالى به تنهايى صادر مى كنيد، نقش بسزايى در پيشبردمبارزات ملت مسلمان دارد) و دلجويى و تاءييد علماى مبارزه شهرستانها.
اين اقدامات باعث شد كه مزدوران رژيم براى لطمه زدن به ساحت ايشان از هيچ كارىفرو گذار نكنند و دوبار (سوم فروردين 1342 در مدرسه فيضيه و 19 ارديبهشت1357 ش ) به سوى ايشان حمله كرده ، قصد ضرب و جرح آن مرجع بزرگوار داشتندكه لطف خدا و جانفشانيهاى اطرافيان باعث حفظ ايشان شد.
تقويت نظام جمهورى اسلامى
پس از پيروزى انقلاب نيز هماره در جهت تاءييدكامل مواضع حضرت امام و تقويت موقعيت ايشان به عنوان رهبر نظام و فرا خواندن مردمآيه پيروى كامل از حضرت اما، توصيه به افراد صالح براى شركت در مناصب دولتى،طرح مباحث مورد نياز حكومت اسلامى در درس خارج فقه (قضا، حدود و شهادات )، شركت درمراسم انتخابات و صدور پيامهاى گوناگون مبنى بر شركت مردم در انتخابات ، تقويتدولت اسلامى و حرام شمردن مخالفت با دستورها و مقررات دولت و نهى از فروش اجناسقاچاق ، حمايت مادى و معنوى از رزمندگان اسلام درطول جنگ تحميلى و ارسال هياءتهاى مختلف به جبهه هاى نبرد و اجازه مصرف ثلث درمصرف جبهه و بر عهده گرفتن ساختمان مراكز درمانى و بهداشتى استانهاى زلزله زدهدر زلزله خرداد 1369 و دهها اقدام ديگر فعال بودند.
ويژگيهاى اخلاقى
مرجع بزرگ شيعه در بردارنده فضايل اخلاقى و كمالات نفسانى بود. ويژگيهاى بارزايشان عبارتند از: زهد و بى اعتنايى به جلوه هاى دنيا، تواضع ، بهره ورى ازفرصتها، تجليل از مقام فقها و مراجع معاصر، تشويق عاملان و نويسندگان ، اهتمام بسياربه حفظ و قرائت قرآن (به طورى كه در هر شبانه روز با تمام گرفتاريها دو نوبتقرآن تلاوت مى فرمود)، عشق به ساحت مقدس ائمه اطهار (به گونه اى كه سالها - حتىپس از مرجعيت (به منبر تشريف برده ، اخبار آل محمد صلى الله عليه و آله را به گوشمردمان مى رساندند و روزهاى عاشورا را روضه مى خواندند و در عزاى امامان بشدت مىگريستند و به زيارت مرقد آنان مكرر مشرف مى شدند. تقيد بسيار به مستحبات و تركمكروهات آن جناب زنده كننده مراسم اعتكاف در سراسر ايران و ترويج كننده عزادارىفاطميه دوم ياد مى شود. احترام بسيار به استاد (كه هميشه پيش از درس فاتحه اىبراى استادش قرائت مى فرمود و به استادزاده خويش مرحوم آية الله حاج آقا مرتضىحائرى - با اينكه شاگردش بود - بسيار احترام مى نهاد).
مؤ سسات
مرجع بزرگ شيعه علاوه بر تدريس و تربيت عالمان دين ، تاءليف ، فتوا، رهبرى وروشنگرى جامعه شيعه به بنيان نهادن دهها مؤ سسه فرهنگى و دينى در گوشه و كنارجهان و آبادانى صدها مسجد و مدرسه در سراسر كشور دست يازيد كه برخى از آنهاعبارتند از:
1. دارالقرآن الكريم : اولين موسسه قرآنى كشور است كه درسال 1352 پاگرفت و به كار چاپ و نشر قرآن مجيد، ترجمه دقيق قرآن ، بررسىاغلاط ترجمه هاى موجود و تصحيح آنها، تشكيل موزه قرآن ،تشكيل كتابخانه تخصصى قرآن ، چاپ و توزيع كتابهاى قرآن ، نشر مجله ((رسالةالقرآن و پيام قرآن )) و تشكيل ((كنفرانس علوم و مفاهيم قرآن )) و چاپ مجموعه مقالات وسخنرانيهاى آن پرداخته است .
2. بيمارستان : كه با بخشهاى قلب ، جراحى ، زايمان ، اورژانس ، داخلى ،اطفال ، اعصاب و راديولوژى يكى از بزرگترين بيمارستانهاى كشور به شمار مى رودو تاكنون منشاء خدمات بسيار به روحانيون و مردم و رزمندگان اسلام درطول جنگ تحميلى بوده است .
3. كتابخانه : كه با داشتن حدود يكصد هزار جلد كتاب چاپى و دوازده هزار جلد كتاب خطىيكى از غنى ترين كتابخانه هاى كشور به شمار مى رود.
4. مجمع جهانى اسلامى در لندن
5. مركز معجم المسائل الفقهية
6. مسجد عظيم و با شكوه - در قم
بيمارستان زنان و زايشگاه حضرت ولى عصر (عج ) - در قم
8. مدرسه علميه در گلپايگان
9. مدرسه امام مهدى عليه السلام در قم
10. مدرسه علميه كه اينك در كنار مسجد اعظم و مدرسه فيضيه ، سه قطب عمده تدريس درحوزه علميه قم به حساب مى آيد و روزانه صدها طلبه در آنجا بهتحصيل فقه و اصول مى پردازند.
11. دارالايتام
12. مؤ سسه خيريه حضرت ولى عصر (عج )
در گذشت
سرانجام آن عبدصالح خدا پس از عمرى سرشار از توفيق و پربار از خدمات دينى وعلمى و پس از طى بيمارى كوتاه مدت ، در 96 سالگى در شامگاه روز پنجشنبه 18 آذر1372 (24 جمادى الثانى 1414 ق ) نداى حق را لبيك گفت و فقدانش قلب تمام مسلمينجهان را در هم فشرد.
مردم در سوگ آن مرجع بزرگ از صميم قلب به سوگوارى پرداختند و از سوى دولتهفت روز عزاى عمومى و يك روز تعطيل اعلام گرديد و مجالس بزرگداشت مقام علمى ايشاندر گوشه و كنار جهان و جاى جاى كشور اسلامى مان تا مدتها ادامه يافت . پيكر پاك آنمرجع بزرگ روز جمعه نخست در تهران با حضور صدها هزار نفر و با شركت رهبر معظمانقلاب تشييع شد و پس از پنج ساعت راهپيمايى به قمانتقال يافت و سپس در روز شنبه 20 آذر با حضورخيل عظيم و پر شكوه مردم قم تشييع و نماز به امامت حضرت آية الله آقاى حاج شيخ لطفالله صافى گلپايگانى - داماد آن مرحوم - بر ايشان خوانده شد و آنگاه در مسجد بالاسر مرقد مطهر حضرت معصومه عليه السلام ، در جوار تربت استادش به خاك سپردهشد.
رهبر معظم انقلاب اسلامى حضرت آية الله خامنه اى در بخشى از پيام خويش چنينفرمودند:
اين شخصيت والاى كهنسال ، در ميان مراجع عظام تقليد، يكى از موفق ترين وسعادتمندترين ها بودند.
32 سال مرجع تقليد، حدود 70 سال مدرس حوزه علميه قم و حدود 85سال سرگرم فراگرفتن و آموختن فقه آل محمد عليه السلام بودند.
((اولين مدرسه علوم دينى به سبك جديد را ايشان در قم تاءسيس نمودند. اولين مؤ سسهبزرگ قرآنى را ايشان در قم بنيان نهادند. اولين فهرست بزرگ فقهى و حديثى بااستفاده از دانش و اختراعات جديد بشرى را ايشان پديد آوردند. صدها مدرسه و مسجد و مؤسسه تبليغ دين در سراسر كشور و در كشورهاى ديگر بنياد كردند هزاران شاگرد را ازفقه پخته و عميق خود بهره مند ساختند بسيارى آراء و نظرات فقهى كه حاكى از روشنبينى و ذهن نوگراى ايشان بود ارائه كردند و بالاتر از همه با منش و رفتارپرهيزكارانه و با طهارت و تقوايى كه مى توانست براى علما و فقها، الگويى زنده وملموس ‍ باشد، عمرى پربركت را به نزاهت كامل گذرانيدند.
آن بزرگوار يكى از اسطوانه هاى انقلاب و نظام جمهورى اسلامى ايران به شمار مىآيد. در دوران اختناق و در مقابله با حوادث سهمگين سالهاى تبعيد امام خمينى - قدس سره -مواردى پيش آمد كه صداى اين مرد بزرگ تنها صداى تهديد كننده اى بود كه از حوزهعلميه قم بر خاست و به نهضت شور و توان بخشيد. پس از پيروزى انقلاب همواره درقضاياى عمومى كشور حضورى بارز و پشتيبانى صريح از نظام جمهورى اسلامى و ازمقام منيع رهبرى و شخص شخيص امام راحل (قدس الله نفسه الزكيه ) داشت و مورد تكريم واحترام بليغ آن حضرت بود. فقدان اين بقية السلف اعاظم و اين ملجاء و مرجع مؤ منانثلمه اى بزرگ و ضايعه اى جبران ناپذير است )).
آيه الله العظمى اراكى
متوفاى : 23/7/1373 ش .
يك قرن وارستگى
على صدرايى خويى
تولد
او در 24 جمادى الثانى 1312 ق . در اراك ديده به جهان گشود. پدرش ، حجة الاسلامحاج احمد آقا، مشهور به ميرزا آقا فراهانى از علماى مشهور آن سامان بود. مادرش نيز ازنوادگان امامزاده سيد حسن واقف (979) است .(980)
تحصيل
وى پس از يادگيرى خواندن و نوشتن ، در نوجوانى وارد حوزه علميه اراك شد و در درساستاد سيد جعفر شيثى حضور يافت و مقدمات علوم اسلامى را از او فراگرفت . دروسسطح حوزه را نزد آية الله العظمى سيد محمد تقى خوانسارى به خوبى پشتسرگذارند. آية الله اراكى همزمان با تحصيل دوره سطح ، در درس شرح منظومه آيةالله شيخ محمد باقر اراكى معروف به سلطان آبادى شركت كرد و از دانش آن حكيمفرزانه خوشه ها چيد.(981)
ايشان سالها در درس آية الله العظمى آقا نورالدين اراكى و آية الله العظمى شيخعبدالكريم حائرى يزدى شركت كرد و از دانش و تقواى آن دو مراجع بزرگ تقليد شيعيان، بهره ها برد. آية الله حائرى علاقه زيادى به او داشت . نبوغ فكرى آية الله اراكىمورد توجه استاد قرار گرفت . آية لله اراكى به سفارش استاد معمم شد. با يكى ازبستگان ازدواج نمود.(982)
آشنايى با امام
آية الله اراكى پس از سالها تحصيل در حوزه علميه اراك ، بهدنبال هجرت آية الله العظمى حائرى يزدى به قم ، وارد حوزه علميه قم شد و در درس ‍ايشان شركت كرد. (983) آية الله اراكى در اين سالها با امام خمينى آشنا شد. وىعلاقه خاصى به امام خمينى داشت وهماره از فعاليتهاى سياسى ايشان عليه رژيم پهلوىپشتيبانى مى نمود.
به دنبال اعلاميه كوبنده امام خمينى در سال 1314، عليه لايحه كاپيتولاسيون و قوانينغير اسلامى مصوب مجلس شوراى ملى ، آية الله اراكى نيز به پشتيبانى ايشان اعلاميهاى صادر كرد و خواستار لغو مصوبات مخالف اسلام شدند.
پس از دستگيرى و تبعيد امام خمينى ، در سال 1342، آية الله اراكى هماره از ايشان حمايتمى كرد. عكاسى هما، عكسى از امام در خيابان ارم زده بود. حضرت آقا (آية الله اراكى )كه از فيضيه بر مى گشتند، وقتى نگاهشان به آن عكس افتاد بود فرموده بودند: قسممى خورم كه صاحب اين عكس اگر در كربلا مى بود، در ركاب امام حسين عليه السلام بهشهادت مى رسيد.
وقتى به منزل مى آمدند و ما اطلاعيه ها را برايشان مى خوانديم ، بسيار گريه مىكردند و اشك شوق و نشاط از شنيدن اين اطلاعيه ها، مى ريختند...
آية الله اراكى در پى دستگيرى و تبعيد امام به نجف ، همانسال به عراق و نجف رفت و در مدت اقامت تماما ميهمان حضرت امام بود اين در حالى بودكه آقا از سوى رژيم تحت فشار قرار گرفته بود و از سوى ديگر جواب ميهمانىافراد ديگر را رد كرده بود ايشان با افتخار ميهمانى امام را پذيرفت و بدون ترس واضطراب چند روزى را در آنجا اقامت كرد.
اولين ملاقات امام با ايشان در كربلا بود، در ابتدا كه وارد حرم حضرتابوالفضل عليه السلام شد حضرت امام در حال خروج از حرم بود حدود پانزدهسال بود كه همديگر را نديده بودند. آن دو يكديگر را آغوش گرفتند و آقاى اراكىشروع به گريه كرد و سپس اين جمله را فرمود: باآل على هر كه در افتاد ورافتاد. بعد دوباره شروع به گريه كرد... حجة الاسلام شهابالدين اشراقى ، داماد امام مى گويد: امام به من گفتند: بغض گلويم را گرفته بود ونتوانستم پيش آقاى اراكى بايستم ...
آية الله اراكى درباره آشنايى خود با امام خمينى مى فرمايد:
((حضرت آقاى خمينى يك مدتى را در اراك بوده اند و در حوزه آنجاتحصيل مى كردند و حتى منبر مى رفته اند، من در آن مدت با ايشان آشنايى نداشتم ، اما آنوقتى كه در قم بوديم خوب آشنا شديم و يكى از هم صحبتهاى بنده بودند. گاهى اتفاقمى افتاد از منزل تا ميدان كهنه قم نزديك شاهزاده حمزه اين راه را به همراه هم طى مىكرديم و ضمن صحبتها و مباحثه ها برمى گشتيم و اين مساءله بسيار اتفاق افتاد، با همخيلى ماءنوس ‍ بوديم .
آن اوايل كه وارد قم شدم ايشان به من اظهار كرد شما يك درس تفسير صافى براى منبگوييد تفسير صافى با اصول و فقه و اصطلاحات آن مناسبتى ندارد و لذا چون من باآن اصطلاحات ماءنوس نبودم چند شب تدريس كردم اما ديگر نرفتم ، ايشان هم اصرارىنكردند...
ايشان مرد بسيار جليلى است و شناختم او را به جلالت ؛ بسيار مرد پاكى است ، پاك ،پاكى نفس دارد، پاكى ذاتى و درونى دارد و اين بر همه خلق معلوم شده است .
ما در مدت پنجاه سال كه با اين شخص بزرگ آشنايى پيدا كرده ايم ، خبر تقوا و ديانتو سخاوت و شجاعت و شهامت و بزرگى نفس و بزرگى قلب و كثرت ديانت و جديت درعلوم نقلى و عقلى و مقامات عالى و... در او نيافتيم . اين مرد قد مردانگى علم كرد و درمقابل كفر ايستادگى كرد و دست غيبى هم با او همراهى كرد، به طورى كهمحيرالعقول بود و هيچ خانه اى و هيچ زاويه اى از زواياى اين مملكت باقى نماند مگر كهگفته شد. مرگ بر شاه او جان در كف دست گذاشته است و درمقابل تبليغ قرآن و دين حنيف اسلام جانبازى مى كند. جان در كف گذاشته و حاضر براىشهادت شده است . خداوند يك قوه غريبى در اين مرد خلق فرموده كه به هيچ احدى نداده .همچنين جراتى ، چنين شجاعتى و ديدى به او داده است كه به احدى نداده ، او مانند جدشعلى بن ابى طالب است . يك چنين كسى كمياب است . كم نظير است و نظير ندارد.))(984)
تدريس و تاءليف
آية الله اراكى در طول بيش از 35 سال تدريس در حوزه علميه قم ، پيچيده ترين مباحثعلمى را با گفتارى شيوا و بيانى رسا مطرح مى كرد. از ويژگيهاى درس ايشان پرهيزاز تكرار و زياده گويى بود. كلام را گزيده و پرمعنى اداء مى كرد. اعتمادشان بر اينبود كه طالب علم بايد قبل از حضور در درس ، مطالعه نمايد.
آية الله اراكى پس از وفات آية الله سيد محمد تقى خوانسارى (متوفاى 1371) بهدرخواست شمارى از شاگردان او، به تدريس خارج فقه واصول پرداخت . بسيار از استادان برجسته حوزه علميه قم و مسؤ ولان نظام جمهورىاسلامى سالها از محضر ايشان كسب فيض نمودند.
مرجع بزرگ تقليد شيعيان در طول عمر پربركت خويش ، كتابهايى نيز در علم فقه واصول نوشت . آثارش عبارتند از:
1. تقريرات درس آية الله شيخ محمد سلطان العلما
2. تقريرات درس فقه آية الله شيخ عبدالكريم حائرى يزدى
3. تقريرات درس اصول فقه آية الله شيخ عبدالكريم حائرى يزدى
4. حاشيه بر ((دررالاصول )) نوشته آية الله شيخ عبدالكريم حائرى يزدى
5. تقريرات درس فقه آية الله سيد محمد تقى خوانسارى
6. حاشيه بر ((عروة الوثقى ))
7. شرح ((عروة الوثقى ))
8. توضيح المسائل
9. مناسك حج
10. رساله استفتائات
11. مقدمه بر كتاب ((القرآن و العقل )) نوشته آية الله سيد نور الدين اراكى
12. النكاح و الطلاق

next page

fehrest page

back page