بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب قرآن و تبلیغ (بررسی آیات و روایات در روش تبلیغ ), حجت الاسلام والمسلمین محسن قرائتى   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     FOOTNT01 -
     FOOTNT02 -
     FOOTNT03 -
     QORAN001 -
     QORAN002 -
     QORAN003 -
     QORAN004 -
     QORAN005 -
     QORAN006 -
     QORAN007 -
 

 

 
 

next page

fehrest page

فهرست مطالب 
تقديم به
سخن ناشر
پيشگفتار
مقدّ مه
هشدار يك امر غريزى است
تاريخ تبليغ
اهداف و محتواى تبليغ
دامنه تبليغ
ابزار تبليغ
تبليغ براساس آزادى
شناخت مخاطب
تبليغ و آگاهى لازم
تبليغ عملى
جايگاه تبليغ
تبليغ چيست ؟
بلاغ
انذار و تبشير
تخويف
هدايت و ارشاد
دعوت
امربه معروف ونهى از منكر
قلمرو و مراحل تبليغ
ضرورت تبليغ
پاداش تبليغ
تبليغ براى اتمام حجت
عنصر مكان در تبليغ
عنصر زمان در تبليغ
تفقّد در زمان فقر و گرفتارى
ابزار تبليغ
آداب تبليغ
آداب قلم و سخن
1. شروع با نام خدا
2. متصل به وحى الهى
3. بر پايه حق
4. پاك و دلپسند
5. روشن و روشنگر
6. فارق حق و باطل
7. نيكو و شايسته
8. مستدلّ و منطقى
9. حساب شده و سنجيده
10. مايه رشد و كمال
11. بشارت و تشويق
12. جامع و متنوع
13. هشدار و موعظه
14. صريح و قاطع
15. مناسب با مقتضاى حال
16. تناسب سنّ و سخن
17. ساده و آسان
18. شيوا و رسا
19. نرم و آرام
20. مختصر و مفيد
21. هماهنگ و منظم
22. با آهنگ و حركات مناسب
صفات مبلّغ
1. آگاهى
2. ايمان به هدف
3. پيشگام
4. با اخلاص
5. عادل و بدور از حب و بغض
6. داراى سعه صدر و استقامت
7. اميدوار به وعده هاى الهى
8. اهل علم و عمل
9. قاطع و با شهامت
10. انتقادپذير
11. حامى محرومان
12. توكل به خدا
13. نرمخو ، مهربان و دلسوز
14. مردمى و درد آشنا
15. دورى از جناح ها و احزاب
16. خوش سابقه
17. با صداقت
18. منظم و وقت شناس
19. ساده زيست و بى تكلف
20. متواضع و باگذشت
21. تميز، خوشبو، آراسته ظاهر
شيوه هاى تبليغ
1. يادآورى نعمت ها و رحمت هاى الهى
نعمت استقلال و آزادى
نعمت پيروزى بر دشمن
نعمت رزق و روزى
نعمت وحدت
نعمت رهبرى و هدايت
2. تحريك عواطف
3. سؤال كردن از مخاطب
4. بيان تاريخ و سرنوشت پيشينيان
5. تشويق و تهديد
6. تلقين
7. تشبيه و تمثيل
8. برهان ، جدل و مناظره
9. جنگ سرد
10. استفاده از هنر
11. قصه گويى
12. تداعى معانى
13. تعادل ميان دنيا و آخرت
14. شيوه مقايسه كردن
15. شيوه فرض مخالف
16. آماده سازى و ايجاد زمينه
17. معرفى الگوهاى خوب و بد
18. تداوم و تكرار
19. دعوت به مشتركات
20. القاء غير مستقيم
21. القاء تدريجى
22. پرسش و پاسخ
وظايف مبلّغ
1. خودسازى و تبليغ عملى
2. تعليم و تربيت
3. تبليغ ولايت و رهبرى
4. مبارزه با طاغوت
5. مبارزه با خرافات
6. احترام به ديگران
7. برخورد مناسب با مخالفان
8. حضور در صحنه
9. آشنايى با علوم اسلامى و احكام شرعى
10. توجه به نسل نو
11. استمداد از خداوند
هشدارها: هشدارهايى به مبلغ
1. پرهيز از دنيا و برترى طلبى
2. پرهيز از سخن بدون علم و عمل
3. پرهيز از بدعت ، تحريف و التقاط
4. پرهيز از تحليل هاى غلط
5. پرهيز از غفلت
6. پرهيز از نپذيرفتن مسئوليت
7. پرهيز از مواضع تهمت
8. پرهيز از استبداد و تفرقه
تقديم به 
رسول گرامى اسلام ، محمد بن عبداللّه عليهم السلام .
اميرمؤ منان على بن ابى طالب عليهما السلام ،اولين مبلّغ اسلام در يمن .
جعفر طيّار، اولين مبلّغ اسلام در حبشه .
مصعب بن عمير، اولين مبلّغ اسلام در مدينه .
زينب كبرى عليها السلام پيام رسان حركت عاشورا درطول تاريخ .
و تمامى مبلّغانى كه در راه خدا جان دادند و ما را با اسلام آشنا نمودند،
به خصوص شهيدانى كه با عمل و خون خود مردم را از گمراهى نجات دادند.
سخن ناشر 
كتابى كه پيش روى شماست در سال 1372 طى دو نوبت به تعداد 40000 نسخه ازسوى سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى منتشر شد. اما با وجودتقاضا، ديگر از سوى ناشر اقدامى صورت نگرفت .
بدنبال تاءسيس ((مركز فرهنگى درسهايى از قرآن )) كه هدف آن نشر آثار قلمى حجةالاسلام و المسلمين محسن قرائتى است ، تجديد نظر و اصلاح كتب منتشره مورد توجه قرارگرفت و در اين راستا كتاب ((قرآن و تبليغ )) با شكلى جديد از سوى اين مركز منتشرمى گردد.
از همه كسانى كه با ارسال نظرات خود ما را در تصحيح و اصلاح اين كتاب يارىنمودند تشكر مى نماييم .
مركز فرهنگى درسهايى از قرآن
پيشگفتار 
با اينكه تبليغ و امر به معروف و نهى از منكر و انذار و ارشاد ازمسايل مهم اسلام است ، امّا درباره شيوه هاى آن كتب زيادى نوشته نشده است . خداوندتوفيقى مرحمت كرد تا يك دور قرآن را به قصد بررسى مسئله تبليغ مطالعه و صدهاآيه در مورد شيوه تبليغ و شرايط مبلّغ پيدا كردم كه آنها را همراه با نكاتى كه درطول بيست سال سابقه تبليغ بدست آورده ام در يك كتاب به مبلغان اسلام عرضه كنم .به اميد آنكه امر تبليغ اسلام را جدّى بگيريم و با شيوه هاى آن آشنا شويم و حوزه ودانشگاه با استفاده از ابزار و علوم مختلف و جمع آورى تجربيات و آمار و مقايسه باتبليغات ديگران و نوشتن رساله هاى تحقيقى پيرامون شيوه هاى تبليغ انبيا و ائمهمعصومين عليهم السلام و بزرگان دين ، كسانى را كه سوز تبليغ دارند به سلاح علم وتجربه تجهيز نمايند تا خداوند با امدادهاى غيبى خود كه بخاطر سوز و خلوص ‍ مرحمتمى كند مبلغان دين خود را يارى فرمايد.
آرى ، هدايت و آگاهى دادن به مردم ، وظيفه مبلغان است و اين عهد و پيمانى است كه خداوندمتعال از آنان گرفته است .
على عليه السلام مى فرمايد: ((انّ اللّه لم ياخذ علىالجهّال عهداً بطلب العلم حتّى اخذ على العلماء عهداًببذل العلم للجهّال ))(1)
((خداوند متعال قبل از اينكه از نادانان عهد و پيمان بگيرد كه ياد بگيرند، از دانايانپيمان گرفته است كه به جاهلان بياموزند.))
امروزه يكى از مهمترين وسايل مورد استفاده جهانخوران بى دين ، ابزار تبليغ است . بااستفاده از وسايل مدرن تبليغى ، ناممكن ها را ممكن مى سازند و حكومت ها را ساقط مى كنند.انقلاب ها را به شكست مى كشانند و افكار مسموم و فرهنگ غلط خويش را در روح و جانانسان هاى ساده و ناآگاه تزريق مى كنند. پس برماست كه به اين امر مهم توجه بيشترىكنيم و با آگاهى دادن به انسان ها، اين تبليغات را بى اثر سازيم .
بايد جملات امام راحل قدس سره را چراغ راه خويش قرار دهيم كه فرمود:
((تبليغات مسئله اى است پر اهميّت و حساس يعنى دنيا با تبليغات حركت مى كند. آنقدرىكه دشمنان ما از حربه تبليغات استفاده مى كنند از طريق ديگرى نمى كنند و ما بايد بهمسئله تبليغات بسيار اهميّت دهيم و از همه چيزهايى كه هست بيشتر به آن توجه كنيم))(2)
يكى از عوامل عقب ماندگى مسلمانان در طول تاريخ ، نداشتن انسجام و تشكيلات تبليغىبوده است ، يعنى مركزيّتى وجود نداشته تا نيازها را در نظر بگيرد و با توجه بهنيروى تبليغى موجود، آن ها را تقسيم كرده و برايشان برنامه ريزى كند.
قرآن كريم بر وجود تشكيلاتى براى تبليغ تاءكيد مى كند و مى فرمايد:
(و لتكن منكم امّة يدعون الى الخير و ياءمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر)(3)
((از شما مسلمانان بايد گروهى باشند تا مردم را به خير بخوانند و امر به معروف ونهى از منكر كنند.))
تبليغ ‌هاى دو نفرى نمونه اى از كار تشكيلاتى است كه مبلغان ، امور تبليغى را بين خودتقسيم مى كنند. مانند حركت تبليغى موسى و هارون عليهما السلام كه موسى پيامبر وهارون به خاطر زبان فصيحش ، اعلام كننده پيام بود.
شايد به همين دليل باشد كه امام صادق عليه السلام بر اينگونه تبليغ تاءكيد مىفرمايد: (رحم اللّه عبداً اجتمع مع آخر فتذكّر امرنا)(4) ((خداوند رحمت كند بنده اى را كهبا ديگرى همراه شود و در راه ما تبليغ كند.))
در صدر اسلام و پيش از آن اعمالى از اولياى الهى صادر شده كه نمونه هايى از كارتشكيلاتى است .
رسول اكرم عليهم السلام به هنگام هجرت ، على عليه السلام را به جاى خود در مكهگذاشتند و مصعب را قبل از خود به مدينه فرستادند. و پس از هجرت ، عباس را گذاشتندتا ايشان را از آخرين اخبار مطلع سازد.
از آيه (و جاء رجل من اقصى المدينة يسعى قال يا موسى انّ الملا ياتمرون بك ليقتلوكفاخرج )(5) ((مردى (مؤ من ) از دورترين نقاط شهر (مصر) آمد و گفت : اى موسىرجال دربار فرعون درباره تو مشورت مى كنند كه تو را بهقتل برسانند پس خارج شو))، استفاده مى شود كه حضرت موسى عليه السلام در حركتظلم زدايى خويش ماءموران مخفى داشته اند.
امام حسين عليه السلام ، محمدبن حنفيه را در مدينه گذاشتند تامسايل مدينه را به كربلا گزارش دهد. و مسلم بنعقيل را روانه كوفه كردند تا وضعيت آنجا را ارزيابى كند و به ايشان خبر دهد.
امروزه دشمنان اسلام براى تبليغات خود از قوى ترين تشكيلات استفاده مى كنند.همانگونه كه در صدر اسلام براى سر و سامان دادن به نيروهاى متفرق خود و مبارزهعليه مسلمانان از مسجد استفاده كردند.
(والّذين اتّخذوا مسجداً ضراراً و كفراً و تفريقاً بين المؤ منين و ارصاداً لمن حارب اللّه ورسوله من قبل )(6)
((آن مردم منافقى كه مسجدى براى زيان اسلام بر پا كردند (تا مردم در مسجد پيغمبر ونماز ايشان حاضر نشوند) و مقصودشان كفر و دشمنى و جدايى بين مسلمانان و پناهگاهىبراى همكارى با دشمنان خدا و دشمنان ديرينه رسولش بود.))
بنابراين امروزه ضرورت تشكيلات تبليغاتىِ قوى به خاطر مقابله با دشمنان بيشتراست . زيرا در مقابل دنيايى كه داراى تشكيلات بسيار قوى است نمى توان به تبليغاتجزئى و فردى اكتفا نمود. مبلغان مسلمان بايد دست در دست يكديگر، با تشكيلاتى منسجمو با تمام توان بر ضد هجوم فرهنگى دشمن بشورند و اگر ناتوان شدند مبلغان ديگرراهشان را ادامه دهند و پرچم ((لا اله الاّ اللّه و محمّدرسول اللّه )) را هميشه بر افراشته نگاه دارند.
نبايد با رفتن يك نفر اجتماع مسلمانان و تشكيلاتشان از هم فروپاشد. چنانكه در هنگامنماز جماعت اگر امام جماعت از دنيا برود يا شهيد شود يا غش كند يا وضويشباطل شود يا بفهمد وضو نداشته و نماز را ترك كند بايد يك نفر از صفاول كمى جلو بيايد و نماز را از همان جايى كه قطع شده است با مردم بخواند.
در جنگ اُحد فريادى بلند شد كه پيامبر كشته شد گروهى از مسلمانان فرار كردند، آيهنازل شد كه (افان مات او قتل انقلبتم على اعقابكم )(7) ((اگر او به مرگ يا شهادتدرگذشت شما به جاهليت خود رجوع خواهيد كرد؟.))
از اين آيه استفاده مى شود كه تبليغات و جماعت مسلمانان بايد چنان محكم باشد كه حتىبا رفتن رهبر نيز بهم نريزد.
در جنگ ها رسول اكرم عليهم السلام چند فرمانده تعيين مى كردند و مى فرمودند: اگراولى شهيد شد دومى و اگر دومى شهيد شد نفر سوم جاى او را بگيرد و بدينوسيله اجازهنمى دادند كه نظام فرو پاشد.
چنانكه قرآن در مورد پيوستگى رسالت انبيا مى فرمايد:
(و اضرب لهم مثلاً اصحاب القرية اذ جائها المرسلون اذ ارسلنا اليهم اثنين فكذّبوهمافعزّزنا بثالث فقالوا انّا اليكم مرسلون )(8)
((اى رسول براى اين مردم ، حال قريه (انطاكيه ) رامثال بزن كه رسولان حق براى هدايت آنها آمدند، نخست دوتن از رسولان را فرستاديم چونتكذيب كردند رسول سومى را به كمك آنها روانه كرديم .))
در خاتمه بايد بگويم كه مطالب اين كتاب را ابتدا براى طلاب حوزه علميه قم ودانشجويان فوق ليسانس جامعة الصادق تهران يك دوره تدريس ‍ كرده ام ، سپسفاضل محترم آقاى دهنوى آنها را تنظيم و به قلم در آورده است . در آستانه چاپ نيز،كتابى به نام ((پژوهشى در تبليغ )) از دانشمند محترم جناب آقاى رهبر بدستم رسيد كهاز مطالعه آن در نوشتن مقدمه كتاب بهره برده ام .
از خداوند مى خواهم كه اين كتاب را مفيد و كارگشا قرار دهد و گرنه علم غير مفيد بهقدرى خطرناك است كه رسول اكرم عليهم السلام هر روز از شرّ چنين علمى به خداوندپناه مى برد و مى فرمود:
((اعوذبك من علم لاينفع ))
ضمنا از كسانى كه انتقادها و پيشنهادهاى خود را درباره اين كتابارسال نمايند تشكر مى كنم .
محسن قرائتى
مقدّ مه 
هشدار يك امر غريزى است  
بسيار ديده شده كه در ميان حيوانات ، وقتى يكى از آنها احساس خطر مى كند سايرين راهشدار مى دهد و يا اگر به چيزى دست يافت آنها را خبر مى دهد تا از آن استفاده كنند.
قرآن در اين مورد نمونه اى را نقل مى كند كه هنگام عبور لشگر سليمان ، يكى از مورچهها به ساير مورچگان هشدار داد كه به لانه هاى خود روند تا زير پاى لشگريانِسليمان لِه نشوند.(9)
همچنين در قرآن مى خوانيم : هنگامى كه هدهد از خورشيد پرستى مردم منطقه سباء مطلع شدآنرا به حضرت سليمان خبر داد.(10)
امروزه نيز در دنيا از حيوانات ، براى كشف جرائم و اطلاع از ورود بيگانه بهمنزل استفاده مى كنند. بنابراين هشدار و اعلام خطر يك غريزه است كه خداوند در غير انسانها نيز به وديعه نهاده است .
تاريخ تبليغ  
چون خطراتى كه انسان را تهديد مى كند هميشه بوده است ، هشداردهندگان نيز هميشهبوده اند، قرآن مى فرمايد:
(و ان من امة الاّ خلا فيها نذير)(11)
((هيچ قومى بدون هشدار دهنده نبوده است .))
اولين فرد روى زمين مبلّغ بوده و اولين آياتى كه بر پيامبر اسلامنازل شده او را به قيام و انذار دعوت مى كند: (قم فانذر)(12).
اهداف و محتواى تبليغ  
اهداف تبليغ مختلف است ، استكبار هدفى جز به استضعاف كشاندن مردم ندارد و لذا تمامتوان و بوق و كرنا و بودجه خود را صرف تضعيف و تحقير ديگران و اطاعت از خود مىكند ولى هدف تبليغ در مكتب انبيا عليهم السلام نجات مردم از طاغوت ها و هواهاى نفسانى وجهل و تفرقه و شرك و دعوت به خدا و قانون آسمانى است .
محتواى تبليغ تمام انبيا عليهم السلام يكى بوده است :
(اَنِ اعبدوا اللّه وَ اجتَنِبوا الطّاغوت )(13)
((از طاغوت اجتناب كنيد و تنها خداوند را اطاعت نماييد.))
قرآن در باره هدف اسلام از تبليغ ، مى فرمايد:
(دَعاكم لما يحييكم )(14) ((دعوت انبيا براى زنده كردن شماست .))
حضرت على عليه السلام در نهج البلاغه مى فرمايد: انبيا آمدند تاعقل هاى خفته را برانگيزانند. ((يثيروا لهم دفائنالعقول ))(15)
هدف ، نشر قانون خدا و مبارزه با ظلم است . دعوت به عدالت و تقوى است . اتمام حجت وارشاد و امر به معروف و نهى از منكر است . بنابراين تبليغ كار بسيار ارزشمندى استكه در درجه اول مسئوليت آن از طرف خداوند بر دوش انبيا و اوليا عليهم السلام و سپسبر دوش علماى ربّانى گذارده شده است . لذا تبليغ يك حرفه نيست ، منبع درآمد نيست ،بلكه يك وظيفه الهى و انسانى است .
دامنه تبليغ  
تبليغ محدود به مكان و زمان خاصّى نيست ، مرز و بوم ندارد.رسول اكرم عليهم السلام به سران كشورهاى يمن ، حبشه ، روم ، ايران و يمامه دعوتنامهنوشتند و امام خمينى قدس سره نيز به رهبر بزرگترين قدرت هاى ماركسيستى نامهدعوت نوشتند.
در تاريخ مى خوانيم : كشور تانزانيا و زنگبار در آفريقا از طريق تجّار فارس كه باكشتى به آنجا سفر كرده بودند مسلمان شدند.
در قرن يازدهم در جنگى كه اتفاق افتاد يك عالم مسلمان اسير شد، او را به روم بردند واين فقيه با تبليغ خود اسلام را به روم برد.
با هجرت يك عالم قزوينى به كشور چين اسلام به چين وارد شد. و مردمشمال كشور چاد از طريق چند زن مسلمان با اسلام آشنا شدند.
اين بود تاريخِ تبليغ مسلمانان در قديم ، ولى امروزه كليسا با ترجمهانجيل به 1200 زبان و ترويج مسيحيت از راديوهاى دنيا، صداى خود را در سراسر جهانپخش مى كند.
زمانى مسلمانانى نظير مَصعَب با هجرت به مدينه و جعفر طيّار به حبشه و على بنابيطالب عليه السلام به يمن ، اسلام را ترويج مى كردند ولى امروزه ما نشسته ايم وروحانيون مسيحى و حتى شخص پاپ به سراسر دنيا سفر و تبليغ مى كنند.
ابزار تبليغ  
ابزار تبليغ ، منحصر در سخن و قلم و فيلم و نمايش نيست . در قديم ، ابزار تبليغ نقشهايى بود كه بر سنگ حكاكى مى شد. اما كم كم در قالب شعر و بيان و سپس بهصورت كتاب و امروز به صورت فيلم و نوار در آمده است .
استكبار جهانى ، امروز اهداف خود را با انواعوسايل در جهان پياده مى كند كه ما گوشه اى از آنها را بيان مى كنيم .
1. عكس و پوستر.
2. روزنامه و مجله .
3. راديو و تلويزيون .
4. بروشور و مكاتبات مستمر از طريق صندوق هاى پستى .
5. ماءموريت هاى ديپلماسى .
6. جنگ سرد و شايعه سازى .
7. تهيه و نشر كتاب هاى تحريف شده .
8. توريسم و جهانگردى .
9. تشكيل اردوهاى مختلط پسر و دختر با جاذبه هاى جنسى .
10. اعزام كارشناس ، مشاور فرهنگى ، اقتصادى ، نظامى ، حقوقى .
11. ارائه خدمات بوسيله دختران براى جذب جوانان .
12. ايجاد كلاس هاى زبان انگليسى به صورت مجانى .
13. برنامه ريزى براى كنترلنسل مسلمانان در كشورهايى كه تعداد مسلمانان بيشتر است .
14. مُد لباس و القاى مصرف گرايى .
15. ازدواج با مسلمانان مهاجر.
16. ارائه خدمات بهداشتى و درمانى و آموزشى بصورت رايگان .
17. برگزارى مسابقات فرهنگى
18. ارتباط خطوط تلفنى به منظور تبليغات .
19. تهيه و صدور فيلم از طريق ويدئو و ماهواره .
20. انتقال فرهنگ و آداب و رسوم خود در كنار تكنولوژى .
اينهمه ابزار با آن بودجه كلان به منظور چيست ؟. چرا امريكا در سالى كه براى قدرتنظامى خود 200 ميليارد دلار بودجه مى گذارد براى تبليغات جهانى اش 90 ميليارد دلارسرمايه گذارى مى كند.
وزير تبليغات هيتلر مى گويد: با گاز، صدها نفر مسموم مى شوند ولى با شايعه مىتوان صدها ميليون نفر را مسموم كرد!!.
ناپلئون مى گويد: من از صداى قلم روزنامه ها بيش از صداى گلوله ها مى ترسم !.كارتر رئيس جمهور اسبق امريكا مى گويد: يك دلار براى تبليغات بهتر از ده دلار براىتسليحات است (16).
بهر حال اين سيمايى از تبليغات زمان ما و اهميتى كه دنياى استكبار به آن مى دهد و ايناست بى برنامه گى ، بى بودجه گى و بيحالى ما.
اگر ما مثل مسلمانان صدر اسلام هجرت مى كرديم و به فرمان قرآن به آيات (سيروا فىالارض ) عمل مى نموديم و على وار به بلاد دور و نزديك ، شهر و روستا،داخل و خارج مى رفتيم ،
اگر دانشجويان اعزامى ما به دنيا هر كدام يك مبلغ بودند و هيئت هاى بلندپايه ما همراهبا مذاكرات سياسى ، اقتصادى و بازديدهاى رسمى و غير رسمى به فكر نشر فرهنگناب محمّدى بودند،
اگر هر عالمى مثل علامه سيد شرف الدين كه با نوشتن حدود صدنامه به عالمى سنّىتوانست دل او را جذب كند عمل مى كرد،
اگر همانگونه كه كشور چين صدها نفر را با زبان فارسى آشنا كرد ما هم چند نفرى رابه زبان چينى آشنا مى كرديم و هجرت را بر خود واجب و رفاه را برخود حرام مى كرديم،
اگر همينكه انحرافى ديديم هدهدوار نزد سليمان ها ناله مى زديم و هرگاه مظلومى راديديم زينب وار در شهرها فرياد مى زديم و قرآن را از مهجوريت در مى آورديم و اسلام رابه عاشقان تشنه آن در سراسر جهان معرفى مى كرديم ،
اگر طلبه و دانشجوى ما با هم دوست بودند و نوجوانانفاميل و همسايه خود را هر هفته جمع مى كردند و براى آنان مطالب مفيدى را با اخلاص ‍ مىگفتند،
اگر هر روحانى در يكى از مدارس با نسل نو نماز جماعتى مى خواند و كلامى را خلاصهمى گفت ،
اگر ما روحيه شهيد نواب صفوى را مى داشتيم كهاول وقت هركجا بود عَلَناً اذان مى گفت و نماز را اقامه مى كرد،
اگر ما مثل آية اللّه شهيد سعيدى بوديم كه وقتى از تهران براى زيارت امام رضا عليهالسلام به مشهد آمد، همينكه در خيابان هاى مشهد به او گفته شد يكى از روستاها نياز بهعالم دارد، ايشان از زيارت امام رضا عليه السلام صرف نظر كرد و گفت ثواب تبليغدر روستا كمتر از زيارت امام نيست . از همانجا به سوى روستا رفت تا مسئله و حديثى رابراى كشاورزان عزيز بگويد.
اگر به جاى جلسات سخنرانى در كنار هم ، تقسيم كار مى شد و دانشمندان و نويسندگانما به جاى رقابت هاى ناسالم هر كدام نشر اسلام را در منطقه اى به عهده مى گرفتند،
و اگر بودجه هايى كه صرف تزئينات مساجد مى شود صرفاهل مسجد به خصوص نسل نو مى شد و هر مسلمانىبدنبال شناختن و شناساندن بود، چه واقعه اى اتفاق مى افتاد؟ آنگاه مى ديديم كه :
(يدخلون فى دين اللّه اَفواجاً).
امام رضا عليه السلام مى فرمايد: اگر مردم بدانند كه ما چه مطالبى داريم به سوى ماخواهند آمد(17).
به هرحال خداوند همه ما را بيدار كند. بنده كه تقريباً بيستسال است در راديو و تلويزيون و حوزه و دانشگاه و شهرهاى مختلف برنامه تبليغى دارمنمى توانم بگويم كه به وظيفه خودم عمل كرده ام ! بايد عذر تقصير به پيشگاه خداوندبريم و لااقل به اندازه اى كه بازرگانان براى تبليغ كالاى خود تلاش ‍ مى كنندبراى تبليغ دين خدا تلاش كنيم .
واتيكان و كليسا كه جز چند سفارش اخلاقى ، چيزى ندارند و كتابشان تحريف شده است ورهبرانشان همچون ابرقدرت ها كاخ ‌نشين و در برابر ظلم ها ساكت هستند حدود 5000 نوعمجله و روزنامه در بيش از دو ميليارد تيراژ دارند كه بعضى از نشريات آنها به هشتادزبان ترجمه مى شود و 000/150 روحانى مسيحى به كشورهاى دنيا مى فرستند.
كشورهاى ماركسيستى كه پوچى مكتبشان روشن شد و يكى پس از ديگرى سقوط كردند،كتاب هاى رهبرانشان را به 101 زبان ترجمه و در دنيا پخش كردند.
ولى ما، كه هم قرآنى داريم كه : (لا ياءتيهالباطل )(18) ((هيچ باطلى در آن راه ندارد)) و (لميجعل له عوجاً)(19) ((هيچ انحرافى در آن نيست )) و هم رهبرانىعادل و پارسا و زاهد، همراه با قوى ترين استدلال و برهان ، بخاطر نداشتنِ تصميم جدّىكار چندانى نكرده ايم . سلام خداوند بر امام خمينى و شهدا كه با حركت و خون خودبسيارى از اين نارسايى ها را جبران و دنيا را به اسلام ناب محمّدى عليهم السلام توجهدادند.
تبليغ براساس آزادى  
قرآن در آيات زيادى مى فرمايد: ((اى پيامبر وظيفه تو ابلاغ است نه اجبار و اكراه ، هركس خواست پيروى كند و هر كس نخواست پيروى نكند))(20). ((بندگان خوب من كسانىهستند كه سخن را مى شنوند و بهترين آنرا پيروى مى نمايند))(21).
حق انتخاب بر اساس تدبر و تعقل و بصيرت و آگاهى يكى از امتيازات دين مبين اسلاماست .
اسلام ، تبليغات خود را بر اساس آزادى و از طريق منطق و موعظه استوار نموده است .رسول اكرم عليهم السلام در يك روز چند نامه به چند نقطه جهان از جمله امپراطور روم وايران و پادشاه حبشه و شام و يمامه فرستاد(22) ولى دعوت او بر اساس ارشاد وهدايت بود نه اكراه و اجبار و يا تهديد و تطميع . چنانكه شيوه دعوت آن حضرت نسبت بهاهل كتاب دعوت به مشتركات بود(23).
آن حضرت براى دعوت به اسلام به عيادت فردى يهودى كه او را آزار مى داد رفت و آنيهودى به دليل اين نوع برخورد مسلمان شد(24).
((وحشى )) غلام هند را كه قاتل حمزه عموى آن حضرت بود مورد عفو قرار داد و اسلام او راپذيرفت (25). آرى اساس دعوت اسلام حق گرايى ، واقع نگرى ، منطق ، فطرت وانسان دوستى ، است .
قرآن ، انسان ها را از تفرقه به وحدت ، از برادركشى به اخوت ، ازجهل به علم ، از شرك به توحيد، از توحّش به تمدن ، از طاغوت پرستى بهخداپرستى ، از پليدى و ذلت و حقارت به تقوى و عزت و ايثار دعوت مى كند.
انبيا براى قيام به قسط آمده اند: (ليقوم الناس بالقسط)، و جز وحى سخنى بر زبانجارى نمى كنند: (و ما ينطق عن الهوى ).
با اين شيوه و محتوا بود كه با دعوت على بن ابيطالب عليه السلام قبيله حمدان بهاسلام رو آوردند(26) و برادرش جعفر طياردل نجاشى پادشاه حبشه را به اسلام جذب كرد و مَصعَب با هجرت خود به مدينه ودعوت و آموزش قرآن به مردم ، زمينه هجرت پيامبر عليهم السلام را فراهم نمود.
صراحت و صداقت و استدلال و اخلاق اسلام زمانى جلوه مى كند كه انسان تبليغاتِ همراه بادروغ و تهمت و شايعه و اهانت ديگران را مشاهده مى كند. شعرايى كه همچون مگسانِ دورشيرينى ، اشعارى مى سرايند تا راه انحرافى خود را به ديگران القا نمايند:
(و الشعراء يتبعهم الغاون )(27)
تبليغات ديگران چنان جاذبه دارد كه حتى رسول اللّه عليهم السلام را به تعجب وادارمى كند: (و من الناس من يعجبك قوله )(28) ولى اسلام حاضر نيست از هر كس و هر وسيلهاى براى تبليغات خود استفاده كند، لذا قرآن مى فرمايد:
(و ما كنت متخذ المضلّين عضداً)(29)
((مبادا از منحرفان استمداد جوئى .))
(و لا تركنوا الى الذّين ظلموا فتمسّكم النّار)(30)
((به ستمگران تكيه نكنيد كه گرفتار آتش دوزخ خواهيد شد.))
گاهى افراد سرشناس نزد پيامبر اكرم عليهم السلام مى گفتند كه اگر ما اسلام آوريمو دين تو را بپذيريم آيا امتيازى براى ما خواهد بود(31)، حضرت باكمال صراحت مى فرمود: نه !.
اسلام ، در تبليغات خود حتى اجازه ناسزا گفتن به دشمن را نمى دهد. حضرت على عليهالسلام در صفين به ياران خود فرمود: من از ناسزاگويى شما ناراحتم ، ما با داشتن منطقنيازى به ناسزا نداريم (32).
در جاى ديگر مى فرمايد: علامت ايمان واقعى آن است كه انسان طرفدار حق باشد گرچهبه ضررش تمام شود(33).
راستى مقايسه ميان شيوه هاى تبليغى اسلام با ديگران خود نشانه حقّانيت اسلام است . بدنيست نگاهى به نحوه تبليغات كليسا داشته باشيم . در اينجا جملاتى را از كتاب((پژوهشى در تبليغ )) بيان مى كنيم :
مسيحيت گاهى به اسم الهياتِ رهايى بخش در ميانملل محروم آفريقا تبليغ مى كند و كلمه مقدس ((رهايى بخش )) را دستاويز قرار مى دهد. وگاهى با چاپ كتابى به اسم ((ماركسيسم ، قلب مسيحيت ))دل افرادى را كه زمينه هاى چپ در آنها قوى است بدست مى آورد و سفير پاپ در تركيهطى مصاحبه اى مى گويد: لائيك ايدئولوژى خوبى است . گاهى هم زنان خواننده را بهكليسا مى برد تا با رقص و موسيقى به كليسا رونق بخشند.!
كشيشى در هندوستان به معبد عورت پرستان مى رود و صليب به گردن مجسمه آنان مىاندازد تا براى ترويج مسيحيت دل بت پرستان را بدست آورد.
آيا با اين نوع تبليغ كه در واقع دست برداشتن از اهداف است مى توان مردم را بهمعنويت دعوت كرد؟!
البته كليسا راه هاى مثبتى نيز دارد، مثلاً بيش از دو هزار بيمارستان و 266 درمانگاهرايگان ، 698 جذام خانه و 2655 يتيم خانه در دنيا از طرف كليسا اداره مى شود و امروزهدر افريقا حدود پانزده هزار مبلّغ مسيحى در 16671 مدرسه عالى و 500 مدرسه مذهبى و600 بيمارستان و 120 اردوگاه آوارگان و 511 درمانگاهمشغول فعاليت هستند، در حالى كه اكثر آوارگان و ايتام فرزندان مسلمانان هستند.
كليسا در جهان 36450 مدرسه ابتدائى و 11154 مدرسه متوسطه و دبيرستان ساختهاست و تنها در افريقا پنج ميليون دانش آموز مسلمان در مدارس مسيحيتتحصيل مى كنند.
شناخت مخاطب  
در تبليغ بايد بدانيم كه مخاطب ما كيست ؟ فرد است يا گروه . در چه شرايطى زندگىمى كند و در چه محيطى تربيت شده است . تشنه است يا بى تفاوت يا فرارى . در چهمرحله اى از رشد است و چقدر ظرفيت دارد. قرآن ، روح بعضى را به زمين آماده اى تشبيهكرده كه با نزول باران سبز مى شود ولى بعضى را زمين شوره زارى دانسته كه جز خارو خاشاك ، روئيدنى ديگرى ندارد. قلب بعضى رامثل سنگ نفوذناپذير شمرده و بعضى را چنان آماده كه هرگاه سخن حقى بشنوند، اشكشوق از ديدگانشان جارى مى شود.
قرآن كه مايه شفاست ، براى ستمگران بخاطر عنادى كه در برابر شنيدن هر آيه از خودنشان مى دهند سبب سقوط بيشترى است . در قرآن از مسيحيان بيش از يهوديان ستايش شدهاست همانگونه كه در روايات از روحيه نوجوان و آمادگى پذيرش او كه بيش از ديگراناست تجليل به عمل آمده است .
تبليغ و آگاهى لازم  
تبليغ دين علاوه بر اخلاص و شور و توفيق الهى نياز به معلومات وسيعى دارد كه مهمترين آنها عبارت است از:
آشنايى با قرآن كريم و نهج البلاغه و سيره پيامبراكرم عليهم السلام و ائمه معصومينعليهم السلام و كلمات آن بزرگواران ،
آشنايى با شعر و تمثيل و زبان مردم ،
آشنايى با مشكلات و روحيات مردم ،
داشتن سليقه لازم در انتخاب مطلب ،
براى هر صنف بايد مطلب ويژه اى آماده كرد، همانگونه كه در دعا براى علما، زهد. براىتجار، سخاوت . براى فقرا، صبر. براى رزمندگان ، پيروزى و براى زنان ، حيا و عفتدر خواست شده است . بايد آشنا با مسايل اجتماعى و روان شناسى و آگاه بهمسايل و مشكلات دوست و دشمن بود.
دعوت هر گروهى ، شرايط و بيان خاصى مى طلبد. همانگونه كه امر به معروف و نهىاز منكر، نسبت به افراد و شرايط تفاوت دارد. گاهى غبارِ گچ روى لباس مى نشيند وگاهى دوده حمام ، غبار گچ را بايد با زدن به لباس ، دور كرد ولى دوده حمام را بافوت كردن . اگر دست بزنيد هم دست سياه مى شود و هم دوده بيشتر به لباس فرو مىرود. شكل مبارزه با مفاسد و آلودگى هاى محيط، نسبت به افراد و زمان ها فرق دارد.
تبليغ عملى  
عملِ مبلغ به گفتار خود، علاوه بر اينكه تبليغ عملى است ، شرط تاءثير تبليغ نيز هست. به خصوص كه مردم نسبت به شيوه زندگى مبلّغ و خانواده او بسيار حساس هستند و ازكسى كه سخن خدا و رسول و ائمه را به زبان جارى مى كند توقع صفا واخلاص ووارستگى و پارسايى دارند و اگر زندگى او و همسر و فرزندانش با تجملات گِرهبخورد سخن او بى اثر يا كم اثر خواهد شد.
قرآن ضمن انتقاد از چنين مبلغانى ، در يكجا مى فرمايد: (اتاءمرون الناس ‍ بالبر وتنسون انفسكم )(34) ((آيا مردم را به نيكوكارى دعوت مى كنيد ولى از خودتانغافليد.)) و در جاى ديگر مى فرمايد: (لم تقولون ما لا تفعلون )(35) ((چرا حرفى مىزنيد كه خودتان به آن عمل نمى كنيد.))
بايد از خداوند استمداد كنيم كه به آنچه مى گوئيم خود نيزعمل نمائيم وگرنه آموزش دادن به تنهايى ارزش نيست . قرآن مى فرمايد: براى آموزش ‍دفن مرده ، كلاغى ، آموزگار نسل بشر شد(36).
مبلّغ اگر به گفته هاى خود عمل نكند همانند لوله هاى فلزى و سيمانى است كه آب را ازسرچشمه به مردم مى رساند ولى چيزى از آن آب در خود او اثر نمى كند!.
در روايات مى خوانيم : از بزرگترين حسرت هاى قيامت آن است كه انسان ببيند گروهى دراثر تبليغ و ارشاد او به بهشت راه يافته اند ولى خودش بخاطر آنكه به گفتارشعمل نكرده ، راهى دوزخ گرديده است .
جايگاه تبليغ 
تبليغ چيست ؟ 
((تبليغ ))، رساندن پيام است ، با استفاده از ابزار مناسب و مؤ ثر.
در جهان امروز، براى جذب انسان ها به افكار و عقايد مختلف تبليغات وسيعى صورت مىگيرد و صاحبان مكاتب برآنند تا با استفاده از تبليغ مناسب ، مردم را پيرو خويش سازندو انديشه هاى خود را بر آنان تحميل كنند.
اما در اسلام ، مراد از تبليغ ، آشنا نمودن مردم با احكام اسلامى و معارف الهى و بشارتدادن مؤ منان و انذار و هشدار مخالفان است . در قرآن كريم براى تبليغ ، كلماتِ ((انذار))،((بلاغ ))، ((تبشير))، ((تخويف ))، ((هدايت ))، ((ارشاد))، ((دعوت )) و ((امر به معروف ونهى از منكر)) آمده است كه هر يك به بُعدى از ابعاد تبليغ ، اشاره دارد.
بلاغ 
(الذّين يبلغون رسالات اللّه و يخشونه و لايخشون احداً الاّ اللّه )(37)
((... آنان كسانى هستند كه رسالت هاى الهى را مى رسانند و از خدا مى ترسند و از هيچكسجز او نمى ترسند.))
انذار و تبشير 
(و ما ارسلناك الاّ مبشراً و نذيراً)(38)
((و ما تو را نفرستاديم مگر بعنوان بشارت دهنده و ترساننده .))
تخويف  
(و ما نرسل بالايات الاّ تخويفاً)(39)
((و ما معجزات و آيات را تنها براى اين مى فرستيم كه مردم از خدا بترسند.))
هدايت و ارشاد 
(يهدى الى الرشد فامنّا به )(40)
((قرآن به خير و صلاح هدايت مى كند، بنابراين به آن ايمان آورديم .))
دعوت  
(قال ربّ انّى دعوت قومى ليلاً و نهاراً)(41)
((نوح گفت : خدايا من شب و روز قومم را دعوت كردم .))
امربه معروف ونهى از منكر 
(ياءمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر)(42)
((مردان و زنان با ايمان به نيكى دستور مى دهند و از زشتى باز مى دارند.))
قلمرو و مراحل تبليغ 
دايره تبليغ وسيع است ، از خود و بستگان شروع مى شود و در نهايت همه افراد بشر رادر برمى گيرد.
خداوند، در آغاز نهضت مقدس اسلام ، از رسول اكرم عليهم السلام مى خواهد كه بپاخيزد،پروردگارش را بزرگ شمرد و لباسش را پاك و از پليدى دورى كند: (قم فانذر وربّك فكبّر و ثيابك فطهّر و الرّجز فاهجر)(43)
بنابراين اولين مرحله انذار، مربوط به خودرسول خداست . در آياتى از قرآن ، شخص پيامبر مورد خطاب است مانند (اُذْكُر)(44)((بيادآر))، (سَبِّح )(45) ((تسبيح گوى ))، (كَبِّر)(46) ((خدا را بزرگ شمار)).
پس از اين مرحله ، نوبت به انذار خانواده مى رسد:
(قل لازواجك و بناتك و نساء المؤ منين )(47)
((به همسران و دخترانت و زنان مؤ منان بگو.))
مرحله بعد، انذار خويشاوندان است :
(و انذر عشيرتك الاقربين )(48)((خويشان نزديك خود را انذار كن .))
و سپس اهل منطقه و شهر:
(لتنذر امّ القرى و من حولها)(49)
((تا انذار كنى اهل مكه و كسانى را كه در اطراف آن هستند.))
و سرانجام همه مردم دنيا:
(نذيراً للبشر)(50)
((اين قرآن براى انذار همه افراد بشر است .))
بنابراين ، كسى در تبليغ موفق خواهد بود كه ابتدا كمالاتى در خود، بوجود آوردهباشد، سپس فرزند و همسر و بستگان خود را اصلاح كرده باشد و آنگاه به ارشاد مردمبپردازد.
ضرورت تبليغ 
اكنون كه كفّار براى نابودى اسلام متحد شده و قصد دارند تا با استفاده از ابزارهاىتبليغى ، مردم مسلمان را از راه مستقيم منحرف سازند و آنان را از اعتقاداتشان جدا كنند، چهكسى ضرورت تبليغ و لزوم استفاده از روش هاى صحيح تبليغى را براى دفاع درمقابل اين هجوم فرهنگى انكار مى كند؟.
با استفاده از سلاح برنده تبليغ است كه نقشه هاى شوم جهان خواران نقش ‍ بر آب وتوطئه هاى شيطانى آنان خنثى مى شود.
اگر مبلّغان فداكار و با اخلاص ، در طول تاريخ ، بار سنگين پيام رسانى و آگاهنمودن مردم مسلمان را بر دوش نمى كشيدند در اين زمان ، پرچم ((لا اله الاّ اللّه و محمّدرسول اللّه )) در مناطق مختلف جهان برافراشته نبود.
بنابراين ترديدى در ضرورت تبليغ نيست و بايد باتوكّل به خدا و با اراده اى استوار، مخلصانه در اين راه بزرگ قدم گذاريم كه خداىمتعال در قرآن كريم مى فرمايد:(و لتكن منكم امّة يدعون الى الخير و يامرون بالمعروف وينهون عن المنكر)(51)
((از ميان شما مسلمانان بايد گروهى باشند كه مردم را به خير دعوت كنند و به نيكىدستور دهند و از بدى باز دارند.))
بى توجهى به مساءله تبليغ ، قهر الهى رابدنبال خواهد داشت .
(لعن الّذين كفروا من بنى اسرائيل على لسان داوود و عيسى بن مريم ذلك بما عصوا وكانوا يعتدون كانوا لا يتناهون عن منكر فعلوه )(52)
((كافران بنى اسرائيل بوسيله داوود و عيسى بن مريم لعنت شدند زيرا از حكم حقسركشى كرده و به حقوق ديگران تجاوز مى نمودند و يكديگر را ازاعمال زشت باز نمى داشتند.))
ميزان ضرورت هر حركتى در زمان هاى مختلف فرق دارد. پيش از تولّد انقلاب شكوهمنداسلامى ، زمانى كه قدرت دين مقدس اسلام ، بعنوان يك مكتب ضد استكبار و ظلم روشن نشدهبود، هجوم فرهنگى كافران و مستكبران نيز شدت زيادى نداشت بنابراين ، ضرورتبكارگيرى همه نيرو و توان مسلمانان در مقابل اين يورش احساس نمى شد. اما امروزه ،دشمن به قدرت اسلام پى برده و بر شدت حملات خود افزوده است بنابراين ما نيزبايد توان خويش را بالا ببريم و از همه امكانات ، در راه مقابله با آن سود جوييم .
اين دستور خداى متعال است كه مى فرمايد:
(و اءعدّوا لهم ما استطعتم من قوّة و من رباط الخيل ترهبون به عدوّ اللّه و عدّوكم )(53)
((و اى مؤ منان براى مبارزه با كافران همه نيروها و توان خود را آماده كنيد و در حد امكان ،آذوقه ، تسليحات ، آلات جنگى و اسبان سوارى براى ترساندن دشمنان خودتان ودشمنان خدا فراهم سازيد.))
در حال حاضر مسئوليت مبلّغان مسلمان چندين برابر شده است و اگر خداى نخواسته در اينراه مقدس كوتاهى كنيم و به آن اهميّت ندهيم ، فرداى قيامت در پيشگاه الهىمسئول خواهيم بود زيرا هجرت در راه تبليغ اسلام وظيفه مبلّغان است .
(و ما كان المؤ منون لينفروا كافّة فلولا نفر من كلّ فرقة منهم طائفة ليتفقهوا فى الدّين ولينذروا قومهم اذا رجعوا اليهم )(54)
((چرا از هر فرقه و طائفه اى ، گروهى براى كسب آگاهى عميق ازمسايل دينى سفر نمى كنند، تا هنگامى كه بسوى مردم برمى گردند، آنان را (به حقايقآشنا و) از عذاب روز قيامت بترسانند.))
پاداش تبليغ 
تبليغ به عنوان وسيله اى كه پيام خدا را به بندگانش مى رساند اهميّت بسيار دارد واهميت آن ، در اهميت هدايت است .
رسالت انبياى الهى و امامان معصوم عليهم السلام ، هدايت انسان ها از تاريكى ها به سوىنور بوده است و اگر انسانى از تاريكى به نور هدايت شود،مثل اين است كه همه انسان ها زنده شوند. زيرا يك انسان صالح مى تواند جامعه انسانىرا به صلاح و نور راهبرى كند؛ (و من احياها فكانّما احيا الناس ‍ جميعاً)(55)
آرى ، هدايت يك انسان به منزله زنده كردن اوست و آيا انسان زنده و مرده برابرند؟. (اءومن كان ميتاً فاءحييناه و جعلنا له نوراً يمشى به فى الناس كمن مثله فى الظّلمات ليسبخارج منها)(56) ((آيا كسى كه مرده بود پس او را زنده كرديم و براى او روشنى علمو ديانت قرار داديم تا با آن روشنى ، در بين مردم با سرافرازى حركت كند مانند كسىاست كه در تاريكى هاى (جهل ) غرق شده و قادر بر خارج شدن از آن نيست ؟.))
امام حسن عسگرى عليه السلام مى فرمايد: كسى كه جاهلى را راهنمايى كند و شريعت اسلامرا به او بياموزد همراه ما در نزد خداوند خواهد بود(57)
رسول بزرگوار اسلام عليهم السلام خطاب به معاذ فرمود:
((لئن يهدى اللّه بك رجلاً واحداً خير لك من الدنيا و ما فيها))(58)
((اگر خداوند به دست تو يك نفر را هدايت كند براى تو بهتر است از دنيا و هر آنچه درآن است .))
امام صادق عليه السلام مى فرمايد:
((معلّم الخير تستغفر له دواب الارض و حيتان البحر وكل صغير و كبير فى ارض اللّه و سمائه ))(59) ((تمام موجودات زمين و ماهيان دريا وهر كوچك و بزرگى در زمين و آسمان خدا، براى تعليم دهنده خوبى طلب آمرزش ‍ مىكنند.))
و ((راهنماى بر كار خير، همچون انجام دهنده آن است .))(60)
رسول خدا عليهم السلام مى فرمايد:
((و ادع الناس الى الاسلام و اعلم انّ لك بكل من اجابك عتق رقبة من ولد يعقوب ))(61)((مردم را به اسلام دعوت كن و بدان ، در مقابل هر كسى كه تو را اجابت كند، ثواب آزادىيك بنده از فرزندان يعقوب برايت نوشته خواهد شد.))
اهميّت كار يك مبلّغ آن قدر زياد است كه اگر در اين راه مقدس ، مخلصانه تلاش كند، قدمدر راه رسول خدا عليهم السلام گذاشته است و جانشين او خواهد بود. زيرا آن بزرگوارفرمود:
((رحم اللّه خلفائى فقيل يا رسول اللّه من خلفاؤ كقال الذين يحيون سنّتى و يعلّمونها عباد اللّه ))(62) ((خداوند جانشينان مرا رحمت كند.از ايشان سؤال شد كه آنان چه كسانى هستند؟ فرمود: كسانى كه سنّت مرا زنده مى كنندو آنرا به بندگان خدا مى آموزند.))
و در جاى ديگر در حق آنان به دعا مى فرمايد:
((الّلهمّ ارحم خلفائى (ثلاث مرّات ) قيل يارسول اللّه و من خلفاؤ ك قال الذين ياءتون من بعدى و يروون اءحاديثى و سنّتى))(63) ((پروردگارا جانشينان مرا رحمت كن (سه بار). گفته شد، جانشينان شما چهكسانى هستند؟ فرمود: كسانى كه پس از من مى آيند و احاديث و سنت مرا روايت مى كنند.))
و چه پاداشى از اين بالاتر، كه مقام او از هزار عابد بيشتر است :
((الّرواية لحديثنا يشدّد به قلوب شيعتنا اءفضل من اءلف عابد))(64)
((كسى كه احاديث ما را روايت كند و دل هاى شيعيانمان را بدان محكم سازد از هزار عابدبهتر است .))
امام صادق عليه السلام مى فرمايد: ((همانا مردى سخنى مى گويد و خداوند بوسيله آن ،ايمانى را در قلب ديگرى مى نويسد بنابراين هم گوينده و هم شنونده هر دو آمرزيده مىشوند.))(65)
تبليغ براى اتمام حجت 
تبليغ ، اتمام حجّتى است به گنهكاران و كافران ، تا اينكه بعداً نگويند: ما بشارتدهنده و ترساننده اى نداشتيم . خداوند متعال در قرآن مى فرمايد:
(و ان من امّة الاّ خلا فيها نذير)(66)
((هيچ امتى وجود نداشته ، مگر آنكه در ميانشان ترساننده و راهنمايى بوده است .))
(و ما كنّا معذّبين حتّى نبعث رسولاً)(67)
((ما هيچ كس را عذاب نمى كنيم ، مگر اينكه پيامبرى فرستاده و احكام الهى را به اورسانده باشيم ولى او به فرمان آن رسول عمل نكرده باشد.))
(و لو اءهلكناهم بعذاب من قبله لقالوا ربّنا لولا اءرسلت الينا رسولاً فنتبع اياتك منقبل اءن نذلّ و نخزى )(68)
((و اگر اينگونه مى بود كه قبل از فرستاده شدن رسولى ، قومى عذاب مى شدند، بهخدا مى گفتند: پروردگارا چرا براى ما پيامبرى نفرستادى تا از او پيروى كنيم و دچارچنين خوارى و ذلّتى نشويم ؟.))
خداوند خطاب به اهل كتاب نيز بر اين نكته تاءكيد مى كند آنجا كه مى فرمايد:
(يا اهل الكتاب قد جاءكم رسولنا يبيّن لكم على فترة منالرسل اءن تقولوا ما جاءنا من بشير و لا نذير فقد جاءكم بشير و نذير و اللّه علىكل شى قدير)(69)
((اى اهل كتاب زمانى كه پيامبرى وجود نداشترسول ما آمد تا براى شما حقايق دين را بيان كند، تا نگوئيد براى ما رسولى كهبشارت دهنده و ترساننده از عذاب خدا باشد نيامد، پس آنرسول آمد و خداوند بر هر چيزى تواناست .))
(لئلا يكون للناس على اللّه حجة بعد الرّسل )(70)
و در اين صورت است كه كافران و بدانديشان اگر دين خدا را نپذيرند و به انذارمبلغان بى توجهى كنند، هيچگونه حجّتى نزد خداىمتعال نخواهند داشت و بدون ترديد در آتش قهر الهى خواهند سوخت .

next page

fehrest page

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation