بخش هفتم:
چه كسى را به مهمانى دعوت كنيم؟ چه موقع مهمانى بدهيم؟
ثوابى كه از مهماندارى نصيب انسان مىشود، مراتب آن مختلف است.هر مرتبهاى ثواب مخصوص به خود را دارااست و اينطور نيست كه ماهر كس را كه دلمان خواست و به مهمانى دعوت كرديم، ثواب كاملمهماندارى رابرده باشيم.
دعوت كردن افراد نيز فرق مىكند يعنى بايد افراد را با اولويتبه مهمانىدعوت كرد كه مراتب آن در روايات ائمهاطهارعليهم السلام ذكر گرديده است.
ابتدا خويشان و نزديكان را دعوت كند
صله رحم يكى از دستورهاى دين اسلام است. هر مؤمنى وظيفه دارد بافاميل خود رفت و آمد كند و با آنها قطعرابطه ننمايد، زيرا قطع صله رحمجزو محرمات است كه خداوند تبارك و تعالى به قطعكننده صله رحموعدهعذاب داده است.
يكى از مواردى كه نزديكان اولويت دارند، دعوت به مهمانى است.انسان بايد اول فاميلهاى خود را - چه سببى وچه نسبى - دعوت كند، بعدنوبتبه افراد ديگر مىرسد. اين كار موجب رضايتخداوند عزيز مىگردد ونيز آدمىبه وظيفه انسانى خود كه دعوت به مهمانى است، عمل كرده است.
البته در بين فاميل اولويتباكسانى است كه متدينتر باشند، اگر كسىفاميلى دارد كه متدين نيست، حق ندارداول او را دعوت كند، بلكه بايد ابتدامؤمنان و برادران دينى خود را دعوت كند و بعد نوبتبه آن شخص مىرسد.
دعوت كردن شيعيان
امام جعفر صادقعليه السلام مىفرمايد: اگر من يكى از شيعيان خود را به مهمانىدعوت كنم، بهتر است درنزدم كه افقى از مردم را اطعام كنم.
راوى مىگويد: از حضرت پرسيدم: افق چقدر است؟
فرمود: يكصد هزار نفر از مردم. (1) .
در اين زمان كه تمامى قدرتهاى شيطانى عليه شيعيان قيام كردهاند وبه هر وسيله قصد ضربه زدن به اسلامناب محمدى را دارند، بر ما شيعيانلازم است هرچه بيشتر به هم نزديك شويم، با هم رفت و آمد داشته باشيم،تا اتحاد ميان ما زيادتر شود و در نتيجه نقشه دشمنان از بين برود. از جملهكارهايى كه مىشود براى جلوگيرى ازاينگونه تهاجمات به كار گرفت،مهمانى است. ما با دعوت كردن يكديگر و به مهمانى رفتن مىتوانيم بيشتربا همانس بگيريم و با بررسى توطئهها و راه مبارزه با آنها، جلو آنها رابگيريم و موجب سرافرازى بيشتر اسلام گرديم.
افراد متقى و متدين
پيامبر گرامى اسلامصلى الله عليه وآله مىفرمايد: با كسى جز مؤمن مصاحبت نكن وكسى را جز افراد متقى بهغذايت دعوت ننما. (2) .
برادران دينى
رسول گرامى اسلامصلى الله عليه وآله مىفرمايد: كسى كه او را بهخاطر خدا دوست دارى،به مهمانى دعوت كن. (3) .
مراد از برادران دينى تمام مسلمانان است; اعم از شيعه و سنى، اگر چهدعوت شيعيان اولويت دارد.
از جمله وصاياى پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله به ابوذر اين است: غذايت را به كسىبخوران كه او را بهخاطر خدادوست دارى، و غذاى كسى را بخور كه تو رابراى خدا دوست دارد. (4) .
بين فقير و غنى فرق نگذارد
كسى كه مهمانى مىدهد و مردم را دعوت مىكند، اگر كارش فقط بهخاطرخدا و جلب رضايت او باشد، نبايدبين فقير و غنى فرق بگذارد، چون در نزدخدا هيچ فرقى بين فقير و غنى وجود ندارد. همه در نزد او برابرند وترجيح باكسانى است كه با تقواترند.
اگر دعوت كردن منحصر به اين شد كه يا اغنيا را دعوت كند و يا فقرا را،بايد فقرا را ترجيح دهد و آنها رادعوتنمايد.
ضيافتى كه در آن توانگران باشندشكنجهاى است فقيران بىبضاعت را
«صائب تبريزى».
دعوت افراد گناهكار و فاسق را نپذيرد
پذيرفتن دعوت افراد فاسق يعنى رضايت دادن به اعمال ناشايست آنها وشريك جرم آنها بودن، لذا دردستورهاى دينى ما آمده است دعوت فساق رانپذيريم و خود را از آنها دور بداريم.
پيامبر گرامى اسلامصلى الله عليه وآله مىفرمايد: غذاى افراد فاسق و گناهكار را نخور (5) [به مهمانى آنها نرو].
و نيز پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله مىفرمايد: خداوند مرا از زاد و توشه مشركان ومنافقان و همچنين ازخوردن غذاى آنها نهى كرده است. (6) .
اين در صورتى است كه شركت مؤمن در مهمانى فاسق موجب جراتپيدا كردن فاسق بر گناه باشد، اما اگرشركت در مهمانى او موجب شودديگران دست از گناه بكشند و با وجود شخص مؤمن كسى جرات گناهپيدانكند، در اين صورت بر افراد مؤمن لازم است در مهمانى شركت كنند وبه اين وسيله آنها را نهى از منكر كنند،همانطور كه پيامبر اكرم وائمه اطهارعليهم السلام در مجالس فساق شركت مىكردند و در حين مهمانى مردمراامر به معروف و نهى از منكر مىنمودند.
در مهمانىهاى لهو و لعب شركت نكند
بعضى از مهمانىها فقط براى خوشگذرانى و لهو و لعب، رقص و پايكوبى استو هيچگونه قصد قربتى در كارنيست. در اينطور مهمانىها - هرچند ممكناستبهعنوان قربت آن را ترتيب داده باشند - اما چون در آنمجلس مخالفتاوامر الهى مىشود و گناه انجام مىگيرد، مؤمنان حق ندارند شركت كنند.
گوش دادن به موسيقى مطرب هرچند كه در حين عروسى و مراسم شادىباشد، حرام است. خوردن غذاىحرام و شبهه ناك حرام است، غذا خوردندر مكان و ظرف غصبى حرام است و مؤمنان بايد خود را از اينطورمجالسدور نگه دارند.
امام جعفر صادقعليه السلام مىفرمايد: سزاوار نيست مؤمن در مجلسى شركت كندكه گناه در آن مىشود و اوقدرت تغيير آن مجلس و جلوگيرى از آن را ندارد. (7) .
موقع مهمانى
مهمانى و غذا دادن به ديگران در هر حال كار خوب و خداپسندى است واختصاص به زمان يا مكان خاصى ندارد، اما مهمانىهاى عمومى كه مخارجنسبتا سنگينى دارد، مخصوص زمانهاى خاصى است كه ائمه اطهارعليهمالسلام آنهارا براى ما بيان كردهاند.
مهمانى در عروسى
يكى از جاهايى كه سفارش شده است ديگران را به مهمانى دعوت كنيم،هنگام عروسى و ازدواج است. ائمهاطهارعليهم السلام خود به اين سنت الهى عملمىكردند و در مهمانىهايى كه هنگام عروسى برگزار مىشد،شركت مىكردند.
حضرت علىعليه السلام مىفرمايد: بدانكه مؤمنان را طلبيدن و مهمانى كردن درنكاح (ازدواج) سنت است. (8) .
رسول گرامى اسلامصلى الله عليه وآله مىفرمايد: طعام دادن در وقت تزويج از سنتپيغمبران است. (9) .
به غذايى كه در عروسى داده مىشود، «وليمه» مىگويند. وليمه يكى ازسنتهاى حسنه پيامبران است، كهسزاوار است مؤمنان مخصوصا فقرا رابراى خوردن غذا دعوت كنند. بر مؤمنان نيز لازم و مستحب مؤكداستدعوت را بپذيرند، هر چند روزه مستحبى گرفته باشند.
وليمه حد و اندازهاى ندارد، بلكه همين كه اسم وليمه بر آن صدق كند،از حيث كميت و كيفيت كافى است.
مهمانى دادن هنگام بازگشت از حج و سفر
يكى از مواردى كه مهمانى دادن مستحب است، هنگام بازگشت از سفرپر فيض و بركتحج و خانه خدا است. برمؤمنان لازم استبه شكرانه ايننعمتبزرگ كه نصيب آنها شده است، در راه خدا صدقه بدهند و فقرا ومؤمنان رابه مهمانى دعوت كنند و آنها را طعام دهند.
پيامبر گرامى اسلامصلى الله عليه وآله مىفرمايد: وليمه دادن در پنج چيز است: عروسى،تولد فرزند، ختنهكردن اولاد، خريد خانه و بازگشت از سفر حج. (10) .
اطعام براى ساختن خانه
از ائمه اطهارعليهم السلام نقل شده است: يكى از سعادتهاى مرد در دنيا اين استكه خانه وسيعى داشتهباشد. وقتى اين نعمتبزرگ نصيب كسى شد، مستحباست وليمه بدهد و مؤمنان را به طعام دعوت كند.
امام جعفر صادقعليه السلام از پدرانشعليهم السلام روايت كرد كه رسولخداصلى الله عليه وآله فرمود:كسىكه خانهاى را براى خود بسازد و گوسفند چاقى را قربانى كند و ازگوشت آن به بينوايان اطعام دهد و بگويد:«اللهم ادحر عني مردة الجن و الانسو الشياطين و بارك لي في بنائي; (11) پروردگارا! ديوان متمرد و آدمياننافرمان وشياطين را از من دور ساز و اين خانه را بر من مبارك گردان.» آنچهخواسته استبدو عنايت مىشود.
اطعام هنگام تولد فرزند و ختنه اولاد
رسول گرامى اسلامصلى الله عليه وآله مىفرمايد: وليمه در چهارچيز است: عروسى وهنگام تولد فرزند كه براىاو عقيقه مىكنند و به مردم طعام مىدهند وهنگام ختنه كردن فرزند و هنگام بازگشت از سفر. (12) .
فهرست منابع:
1. قرآن كريم.
2. آثار و اشعار شيخ بهائى، شيخ بهائى، جلد دوم، انتشارات ارم، قم، 1374.
3. اصول كافى، شيخ كلينى، انتشارات مسجد چهارده معصوم، تهران، بىتا.
4. بحار الانوار، ملا محمد باقر مجلسى، جلد دوم، انتشارات مطبعة الاسلاميه، تهران، 1405ق.
5. ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، شيخ صدوق، ابن بابويه، تهران، 1402ق.
6. جامع السعادات، محمد مهدى نراقى.
7. جوامع الحكايات، سديدالدين محمد عوفى، جلد پنجم، انتشارات علمى و فرهنگى، تهران.
8. جامع الاخبار، تاج الدين محمد بن محمد الشعيرى، چاپ اول، آل البيت، قم، 1414ق.
9. چهل حديث قدسى، گردآورنده حاج سيد احمد كتابچى، چاپ تهران، بىتا.
10. حكايات برگزيده، گردآورنده شعبانعلى لامعى، جلد اول ، چاپ صدر، قم، 1370.
11. حكايتها و لطيفهها، جواد سبزهاى ، چاپ اول، انتشارات ناس، تهران، 1368ش.
12. حكايتهاى شنيدنى، محمد محمدى اشتهاردى، چاپ اول، انتشارات علامه، قم، 1371.
13. حليةالمتقين، ملامحمد باقر مجلسى، چاپ سوم، انتشارات باقرالعلوم، 1370.
14. زينة المجالس، مجدالدين محمد الحسينى، چاپ دوم، كتابخانه سنايى، 1362.
15. شجره طوبى، محمد مهدى حائرى، مكتبة بصيرى، چاپ پنجم، قم، 1385ق.
16. علل الشرائع، شيخ صدوق.
17. فروع كافى، شيخ كلينى، چاپ سوم، دارالكتب الاسلاميه، تهران، 1388ق.
18. قرب الاسناد، ابوالعباس عبد الله بن جعفر الحميرى، چاپ اول، آل البيت، قم، 1413ق.
19. كنز العمال، علاءالدين على بن حسام الدين، چاپ اول، بيروت، 1389.
20. كيمياى سعادت، محمد غزالى طوسى، تهران، چاپ دوم، نشر محمد، 1413ق.
21. گنجينه لطايف، م - فرداده، چاپ هفتم ، انتشارات بنياد، تهران، 1372.
22. لطائف المعارف، ابومنصور عبدالملك، انتشارات آستان قدس رضوى، مشهد، 1368.
23. مجمع البيان، ابوعلى فضل بن الحسن الطبرسى، چاپ دوم، بيروت، 1408.
24. المحاسن، ابوجعفر احمد بن محمد بن خالد البرقى، قم، چاپ اول، اهل البيت، 1413.
25. مستدرك الوسائل، حاج ميرزا حسين نورى، چاپ اول، آل البيت، قم، 1407.
26. مكارم الاخلاق، علامه مرحوم طبرسى، چاپ اول، النشر الاسلامى، قم، 1414.
27. ميزان الحكمه، محمد محمدى رى شهرى، چاپ اول، دارالحديث، قم.
28. نهج البلاغه، سيد شريف رضى (ترجمه: دكتر شهيدى)، چاپ ششم، انتشارات علمى و فرهنگى،تهران،1373.
29. وسائل الشيعه، شيخ حر عاملى، بيروت، چاپ پنجم، دار احياء التراث العربى، بيروت، 1402.
پىنوشتها:
1) بحارالانوار ، ج 3 ، ص 84 .
2) همان ، ج 3 ، ص 84 .
3) كنز العمال ، ح 25881 .
4) بحارالانوار ، ج3 ، ص85 .
5) مكارم الاخلاق ، ص 466 .
6) المحاسن ، ص 411 .
7) جامع السعادات ، ج 2 ، ص 155 .
8-9) حلية المتقين ، ص 69 .
10) منهاج الاحكام ، ج 1 ، ص 13 .
11) ثواب الاعمال ، ص 412 .
12) بحارالانوار ، ج 76 ، ص 287 ، ح 3 .