بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب شرحی بر دعای ندبه, حجت الاسلام والمسلمین سید محیى الدین العلوى طالقانى   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     18670001 -
     18670002 -
     18670003 -
     18670004 -
     18670005 -
     18670006 -
     18670007 -
     18670008 -
     18670009 -
     18670010 -
     18670011 -
     18670012 -
     FOOTNT01 -
     FOOTNT02 -
 

 

 
 

 

fehrest page

back page

و احـمـد حـنـبـل و ابـن شـيـرويـه در كـتـاب فـردوس از ابـىوائل از عطيه از عايشه از رسول خدا صلى الله عليه و آله روايت كرده كه فرمود : علىخير البشر ، من ابى فقد كفر ، و من رضى فقد شكر (502) على بهترين بشر استكسى كه قبول نكند كفران كرده ، و كسى كه قبول نمايد شكر و قدردانى نموده .
صلى الله عليه و على اخيه و على نجلهما الميامين الغررما طلعت شمس و ما اصاء قمر
تـرجـمـه :
( رحـمـت خـدا بـر او و بـرادرش ( عـلى ) و بـرنـسـل آنـدو كـه فـرخندگان خجسته و رحمت بر ايشان باد مادامى كه خورشيد درخشان و ماهتابان برقرار است ) .
شرح : آرى شايسته است كه رحمت خدا بر مردان خدا ادامه داشته باشد آنانكه داراىاخـلاق پـسـنـديـده و صـفـات حـميده و اعمال و افعال صالح و شايسته ميباشند ، و الگوىسـعـادت و نـيـك بـخـتـى بـشـر هـستند و پيوسته در راه سعادت جامعه و افراد بشر كوشامـيـبـاشـنـد و تـاج سـرافراز بشر و علت غائى خلقت بشر بلكه سراسر عالم خلقتند . ودرباره اءخوت و برادرى على عليه السلام با پيغمبر سابقا بيان شده (503)
و على جدته الصديقة الكبرى فاطمة الزهراء بنت محمد المصطفى
تـرجـمـه :
( و رحـمـت حـق بر جده او صديقه كبرى فاطمه زهرا دخترمحمد مصطفى صلى الله عليه و آله باد ) .
شـرح : البـتـه براى فاطمه سلام الله عليها نامهاى مختلفى است كه بمناسباتىگـفـته شده مانند صديقه ، طاهره ، زهراء و و و و - هم چنانكه سابقا گفتيم . و در مجلد دهمبـحـار بـابـى بـنـام بـاب اءسـمـائهـا و بـاب مـنـاقـبـهـا و بـعـضاحـوالهـا عـنـوان رواياتى نقل شده كه از آنجمله در صفحه 16 از ابن بابويه دركتاب مولد فاطمه ( سلام الله عليها ) نقل كرده كه براى او حدود بيست نام است و هر نام واسمى حاكى از فضيلتى از فضائل او را دارد كه از آن جمله فاطمه ، صديقه ، زهرا است
. (504)
فـضائل حضرت زهراء عليها السلام دو نوع است انتسابى و اكتسابى كه از آن به ذاتىهـم تـعـبـيـر مـيـشود ، فضيلت انتسابى كه بجهت انتساب و نسبت دادن پيدا ميشود چون دخترپـيـغـمـبـر اسـلام و همسر امام امير المؤ منين و مادر حسنين و سائر ائمه ( صلوات الله عليهماجـمـعـيـن ) اسـت و اءمـا فـضـيـلت اكـتـسـابـى كـه بـوسـيـلهعـوامـل مـخـتـلف بـدسـت مـى آيد همان سجايا و ملكات فاضله است كه در وجود خود شخص وذاتى اوست و جامع اين گونه فضائل او همان است كه در آيه تطهير آمده و مى فرمايد : ... انـمـا يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا - احزاب : 33 - كهبـاتـفـاق مـفـسـريـن عـامـه و خـاصـه حـضـرت فـاطـمـه زهـرا هـمداخل در اين اهل بيت است .
مجلد دهم بحار صفحه 49 (505) روايتى از ابن عباس از پيغمبر خدا صلى الله عليه وآله نـقـل مـى كـنـد كـه فرمود : و اما دخترم فاطمه او سرور زنان عالميان از اولين وآخـريـن اسـت ، و او پـاره تـن مـن و نـور چـشـم مـن و مـيـوهدل مـن اسـت و هـمـانـنـد روح و جـان من است و او حوريه انس است ، و چون در محراب عبادت درمـقـابل پروردگارش برخيزد نورش براى فرشتگان آسمان همانند نور ستارگان براىساكنين زمين تابش دارد ، و خداى عزوجل بفرشتگانش مى گويد : اى فرشتگان من به كنيزمـن فـاطـمـه سـرور كـنـيـزانـم نـظـر انـدازيـد كـه درمـقـابـل مـن بـپـا خـواسته و از ترس من اعضاى بدنش ميلرزد ، و با حضور قلب و دلش بهعبادت من روى آورده است .
و على من اصطفيت من آبائه البررة
( و ( نـيز رحمت ) بر آنانكه تو برگزيدى از پدران نيكوكارش ، كه گذشته از درود ورحمت بر پيغمبر اسلام و امير المؤ منين و حسنين و فاطمه ( صلوات الله عليهم ) بر آباء واجـداد ديـگـر كـه بـدو مـنـتهى ميشود از امام چهارم تا يازدهم همه آنانرا هم رحمت فرست كهشايسته رحمت خاص تو هستند ) .
و عـــليـه افـضل و اكمل و اتم و ادوم و اكثر و او فرما صليت على احد من اصفيائك و خيرتكمنخلقك
ترجمه :
( و بر او بهتر و كاملتر و تمامتر و دائمى تر و بيشتر وافـزون تـر كـه بـر هـر يـك از بـرگـزيـدگان و نيكان خلقت رحمتى عطا كردى و درود ورحمتى فرست ) .
شرح : البته شايسته است كه از حجت باقيمانده از حجج الهى نهايت قدردانى شودو بوجود او در دوره و زمان خودمان مباهات و افتخار كنيم كه ما ديگر از اولياء و اءوصياىحق غير از او كسى را نداريم و همه را از دست داده ايم ، و اگر ما علاقمندان بخاندان عصمتو طـهـارت ، از ايـن ولى عصر و حجت الهى و يگانه يادگار اولياى حق ستايش و قدردانىنـكـنـيـم پـس كـجـا رفـت آن ايـمان و علاقمندى ما ، آرى قدر زر زرگر بداند ، قدر گوهرگوهرى .
و صل عليه صلاة لا غاية لعددها ، و لا نهاية لمددها ، و لا نفاد لامدها
( و رحمت فرست بر او رحمتى كه شمارش بى حد ، و اندازه اش بى انتها ، و زمان و مدتشبـى پـايـان باشد . خلاصه آنكه رحمتى باشد پيوسته و دائم تا انقراض عالم ، زيرابـوجـود و ظـهـورش ظـلم و جـور از مـيـان بـشـر بـرداشـتـه و بـجـاى آن قـسـط وعـدل فـراگـيـر شود ) ، ( كه همان آمال و آرزوى همه انبياء و اولياى خدا بوده ، مستضعفانجهان هم بدان اميدوارند ).
اللهم و اقم به الحق ، و ادحض به الباطل
تـرجـمـه :
( بـار خـدايـا بواسطه وجود او دين حق را بر پا بدار وباطل را محو و نابود گردان ).
شـرح : بـالاتـريـن حـوائج و خواسته ها كه باعث سعادت دنيا و آخرت ميباشد غلبهاهـل ديـن و رواج آن و مـحـو و نـابـود شـدن بـاطـل و هـلاكاهـل آنـسـت ، پـس بـايـد بـا تـوجـه و حـضـور قـلب از خـداونـدمـتـعـال خـواسـت كـه هـر چـه زودتـر مـصـداق آيـه شـريـفـه : ليـحـق الحـق ويبطل الباطل - انفال : 8 - بظهور آن حضرت ظاهر سازد .
در تـفـسـيـر بـرهـان در ذيـل ايـن آيـه از امـام بـاقـر عـليـه السـلام روايـتـىنقل كرده كه فرمود : و اما سخن خدا كه فرمود : ليحق الحق يعنى ثابت و محققكـنـد حـق آل مـحـمـد را وقـتـى كـه قـائم قـيـام مـى كـنـد ، و امـا سـخـن خـدا كـه فرمود : ويـبـطـل و البـاطـل يـعـنـى وقـتـى كـه قـائم قـيـام كـردبـاطـل بـنـى امـيـه را نـابـود مـى كـنـد ، و ايـن اسـت (تاءويل آيه و مصداق كامل آن ) .
و اذل به اولياءك و ادلل به اعداءك
ترجمه :
( و بوسيله او دوستانت را حاكم و غالب و دشمنانت را خوارو ذليل گردان ) .
شـرح : سـابـقـا در جـمـله ايـن مـعـز الاوليـاء ومـذل الاعـداء بـيـان شـد كـه خـداوند ببركت ظهور او عزت دوستانش و ذلت دشمنانش رافـراهـم مـيكند . و اوست ملجا و پناه مردم در رفع بلا و گرفتارى و رسيدن بسعادت و نيكبختى .
در تـفـسـير صافى ذيل اين آيه مباركه ... و ابتغوا اليه الوسيلة - مائده / 35 - ازعـيـون الاخـبـار از پـيـغـمـبـر اكـرم صـلى الله عـليـه و آلهنـقـل كـرده كـه فـرمـود : الائمة من ولد الحسين عليه السلام من اطاعهم فقد اطاع الله و منعـصـاهـم فـقـد عـصـى الله ، هـم العـروة الوثـقـى و الوسـيـلة الى الله كـه امـامـان ازنـسـل حـسـيـن عـليـه السـلام هـسـتـنـد كـه آنان را فرمان برده و كسى كه نافرمانى نمايدنافرمانى خدا كرده ، آنان دسته محكم و وسيله تقرب بخدا ميباشند .
در كـتـاب نـجـم الثـاقـب از امـام عـسگرى عليه السلام روايت كرده كه فرمود : چونصـاحب امر متولد شد خدا دو فرشته را ماءمور كرد كه آن مولود را بردند در سرادق عرشتـا در حـضـور قـرب خـدا ايـستاد و خداوند باو فرمود : مرحبا ؛ بوسيله تو عطا مى كنم وبوسيله تو مى آمرزم و بوسيله تو عذاب مى كنم .
در مجلد 7 بحار صفحه 65 (506) از حضرت سجاد زين العابدين عليه السلام روايتىنقل كرده تا آنكه فرمود : بوسيله ما خداوند دين را افتتاح كرده و بوسيله ما پايانمـيـدهـد ، و بـوسيله ما شما را از روئيدن زمين اطعام نمود ، و بوسيله ما قطرات باران را ازآسمان فرو فرستاد و و و .
و صل اللهم بيننا و بينه وصلة تودى الى مرافقة سلفه
تـرجـمـه :
( بـار خـدايـا مـيـان مـا و او رااتصال و پيوند ده باتصالى كه ما را برفاقت پشتيبان ( پدارنش ) برساند ) .
شـرح : مـراد از ايـن پـيـونـد و اتـصـال پـيـونـد واتـصـال مكانى و زمانى نيست ، بلكه تناسب و توافق اخلاقى و روحى است كه سبب قربمـقـا مـى مـيشود و از متابعت احكام الهى و سنن و آداب نبوى بدست مى آيد . و سابقا در بيانجـمـله و مـرافـقـة الشـهـداء مـن خـلصـائك و ذكـر آيـه شـريـفـه و مـن يـطع الله والرسـول فـاولئك مـع الذيـن - الآيـة گـفـتـيـم كـه طـاعـت خـدا ورسول باعث رفاقت و هم نشينى با نيكان مى گردد .

مرا اميد وصال تو زنده ميدارد
و گرنه هر دمم از هجر توست بيم هلاك

و اجعلنا من ياءخذ بحجزتهم و يمكن فى ظلهم
ترجمه :
( و ما را از آن كسانى قرار ده كه چنگ بدامان آنان زده و درسايه آنان زيست مى كنند ) .
شـرح : اصـل لغـت حجزة - بضم حاء و سكون جيم و فتح زاى - بمعناى ذگمه و جاىبـسـتـن و گـره زدن لبـاس است ، و بطور استعاره اعتصام و تعلق و تمسك و چنگ زدن بهچـيـزى را هـم حـجـزه گـويـنـد . و در مـجـمـع البـحـريـن در لغـت حـجـزه ازرسـول خدا صلى الله عليه و آله نقل مى كند كه فرمود : خذوا بحجزة هذا الانزع يعنىعـليـا فـانه الصديق الاكبر و الفاروق الاعظم يعنى بگيريد و متشبث شويد بدامن اينانـزع ( كـه جـلو سـرش مـود نـدارد ) يـعنى على ( عليه السلام ) كه او است صديق اكبر وفاروق اعظم .
و روايـاتـى در ايـن باب آمده كه مؤ منين بايد بدامان اولياى خدا و ائمه اطهار چنگ زنند وبـدان مـتـمـسـك شوند از جمله در ص 65 مجلد هفتم بحار (507) از على بن الحسين عليهماالسـلام اسـت كـه فـرمـود : البـتـه روز قـيـامت ما بنور پيغمبرمان متمسك ميشويم ، وپيغمبر ما از نور پروردگارش استفاده مى كند ، و حجزة همان نور است ، شيعيان ما بوسيلهنور ما بهره مند ميشوند ، هر كس از ما جدا شود هلاك گردد ، و هر كس متابعت و پيروى ما رانمايد نجات يابد ،
و منكر ولايت ما كافر ، و پيرو ولايت ما در امان است
.
چون پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله بدون واسطه بشر از خدا احكام و دستورات را مىگيرد لذا در اين روايت تعبير شده كه پيغمبر از نور خدا استفاده مى كند ، و ائمه معصومينعـليـه السـلام هـم از بـيـانـات و سيره پيغمبر منتفع ميشوند ، لذا فرمود : ما بنور پيغمبرمـتـمـسك شويم ، و شيعيان هم از نور هدايت آنان بهره مند شوند . پس ما بايد هميشه اوقاتاز حـضـرت احـديـت مـسـاءلت نـمـائيـم كـه در زير سايه راءفت و هدايت ائمه اءطهار قرارگيريم و اين است مراد از جمله و يمكن فى ظلهم .
و اعنا على تادية حقوقه اليه
ترجمه :
( و يارى فرما ما را بر اءداى حقوق حضرتش ) .
شرح : در اينجا چند حق از حقوق حقه او را بطور اختصار بيان مى كنيم :
اولا حق وجود - چون به بركت وجود او و ديگرى اولياى گرام خداوند لباس وجود بر قامتسـايـر مـوجـودات پـوشـانـده هـم چـنـانـكـه در تـوقـيـع شـريـفـى كـه در كـتـاب احـتـجـاجنـقـل شـده فـرمـود : ما دست پرورده پروردگارمان هستيم و مخلوقات ديگر بعد از مادست پرورده مايند (508) .
كـتـاب كـمـال الديـن صـدوق از پـيـغـمـبـر صـلى الله عـليـه و آلهنقل كرده كه فرمود : لو لا نحن ما خلق الله آدم و لا حوا و لا الجنة و لا النار ، و لا اسماءو الارض يـعـنـى اگر ما نبوديم خداوند نه آدم را مى آفريد و نه حواء ، و نه بهشت ونه جهنم را ، و نه آسمان و زمين را
. (509)
دوم حـق بـقـا - يـعـنـى بـقـاى جـامـعـه بـشـر و ثـبـات و قـرار زمـيـن واهـل آن بـوجـود ولى حـق اسـت كـه بـمـنـزله مـدار و مـحـور زمـيـن واهل آنست كه اگر نباشد آنها هم از ميان ميروند چنانچه در اخبار و روايات هم آمده است ، و دركتب اخبار بابى بدان اختصاص داده شده است .
از جـمـله روايـت مـنـقـول از كـتـاب كـافـى اسـت راوى از حـضـرت رضـا عـليـه السـلامسـئوال مـى كـنـد كه آيا زمين بدون امام ثابت و باقى ميماند؟ ميفرمايد : خير . (510) درحـديـث نـبـوى از رسـول خـدا صـلى الله عـليـه و آلهنقل شده كه وجود اهل بيت عصمت و طهارت در زمين همانند ستارگان درخشنده آسمانند ،و هـمـانـطـور كـه ثـبات و قرار موجودات آسمان وابسته به نجوم است همچنين بقا و ثباتاهل زمين هم پيوسته باهل بيت و بوسيله آنان در امانند . (511)
سـوم قـرابـت و پـيـوسـتـگـى - با رسول خدا صلى الله عليه و آله كه صاحب رسالت ونـبـوت اسـت و پـرتـو نـوروى آنـان را فـرا گـرفـتـه و آيـه مـبـاركـه قـل لا اءسـالكـم عـليه اجر الا المودة فى القربى - شورى : 23 (512) - در شاءنآنـان نـازل گـشـتـه ، و روايـات زيـادى از پـيـغـمـبـر اكـرمنـقـل شـده كـه مـراد از قـربـى اهل بيت عصمت و طهارت اند . و اين مودت هم بواسطهصفات و ملكات فاضله آنانست كه موجب قرب آنان مى گردد .
چـهارم هدايت و تعليم - كه هدايت مردم بوسيله نور هدايت آنان صورت مى گيرد و رواياتزيـادى هـم در ايـن بـاره نـقـل شـده و در كـتـب اءخبار و احاديث بابى بدان اختصاص يافتهچـنـانـچـه در مـجـلد 7 بـحـار (513) بـاب ان النـاس لا يـهـتـدون الا يـهـم و انـهـمالوسـائل بـيـن الخـلق و بـيـن الله آورده شـده . از طرفى بمضمون روايات متعددى آنحضرت و
پـدران بـزرگـوارش اهـل ذكـرنـد كـه خـداونـد مـتـعـال مـى فـرمـايـد فـاسـالوااءهل الذكر ان كنتم لا تعلمون . (514)
پـنـجـم حق اجتماعى و سياسى - البته اين نوع حقوق از نظر امامت و ولايتى است كه بر امتاسـلام دارنـد . در كـتـاب كـافـى از ابـوحـمـزه نقل شده كه گويد از امام محمد باقر عليهالسـلام پـرسيدم : ما حق الامام على الناس حق امام بر مرده چيست ؟ فرمود : حقه انيـسـمـعوا له و يطيعوا . حق او اين است كه بشنوند و فرمان برند . (515) و در نهجالبـلاغـه (516) از امـيـرمـؤ مـنـان عـليـه السـلامنقل شده كه فرمود : ... و اءما حق من بر شما اين است كه به بيعت با من وفادار باشيد ،و در حـضـور و غـيـاب نـصـيـحـت پـذير ، و هر وقت شما را دعوت كردم اجابت نمائيد و چوندستورى دادم فرمان بريد . و در مجلد 7 بحار الانوار ص 410 بابى است بنامبـاب حـق الامـام عـلى الرعـيـة و حـق الرعـيـة عـلى الامـام و در آنـجـا روايـات مـتـعـددىنقل شده و هر كس خواهد به آنجا مراجعه نمايد.
ششم حق نعمت - از مطالب سابقه و روايات متعدده كه بعضى از آنها را بمناسبتى در اينجامـى آوريـم ثـابـت مـيشود كه جميع منافعى كه به خلق ميرسد از بركات وجود ولى عصراسـت و دانـسـته شد كه انتفاع و بهره از وجود آنحضرت مختص باءيام ظهور آن بزرگوارنيست ، چه در سابق نقل كرديم كه انتفاع بوجود آنحضرت در زمان غيبت مانند استفاده انساناز خورشيد است هنگامى كه زير ابر پنهان باشد .
و گـذشـتـه از ايـن حـقـوق ، از جـمـله حـقـوق آن بـزرگـوار در ايـن دوره و عـصـر دعـا درتـعـجـيـل فـرج اوسـت . و بـر مـؤ مـنـان و عـلاقـمـنـدان باو لازم است كه پيوسته از خداوندمـتـعـال بـخـواهـنـد كـه در ظـهـورش تـعجيل فرمايد و جهانرا بنور ظهورش منور سازد . درتـوقـيـع شـريـف آن بـزرگـوار مـنقول از احتجاج طبرسى (517) چنين آمده است : ... واكـثـروا الدعـاء بـتـعـجـيـل الفـرج فـان ذلك فـرجـكـم درتعجيل فرج ( و باز شدن راه و گشايش آن ) زياد دعا كنيد چون كه فرج شما در اين است ).
و الاجتهاد فى طاعته ، و الاجتناب عن معصيته
تـرجـمـه :
( و جـهد و كوشش در طاعتش و دورى از نافرمانيش - يارىفرما - ) .
شـرح : و ايـن قسمت از دعا جامع تمام حقوق است كه آن بزرگوار بر ما بندگان خددارد ، و بـايـد سـعـى و كـوشـش كـرد كـه آن را انـجام داد چنانكه در قرآن مى فرمايد : اءطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولى الامر منكم . و سابقا گفتيم كه اطاعت از اولوالامرهـمـچون اطاعت پيغمبر است كه بيك فعل اءطيعوا آمده پس بايستى كسانى باشند كهاخـلاق و اعـمالشان همانند اخلاق و اعمال خود پيغمبر صلى الله عليه و آله باشد و لذا درروايات آمده كه مراد از آن آل پيغمبرند .
پـس اطـاعـت آن بـزرگـوار واجـب و لازم اسـت ، و مـوجـب رسـتـگـارى دنـيـا و آخـرت اسـتقـال الله تـعـالى : و مـن يـطـيـع الله و رسـوله فـقـد فاز فوزا عظيما (518) ونـافـرمـانـى از او هـمـچـون نـافـرمـانـى خدا و رسول است كه اگر كسى نافرمانى خدا ورسـول را نـمـايـد و بـا آنـحـال از دنـيـا بـرود جـايـگـاه او در آتـش جـهـنـم اسـت كـمـاقـال الله تـعـالى : و مـن يـعص الله و رسوله و يتعد حدوده يدخله نارا خالدا فيها و لهعذاب مهين . - نساء : 14 - و كسى كه نافرمانى خدا و پيغمبر او را نمايد و از حدود خداتجاوز نمايد خدا او را دارد آتشى مى كند كه در آن جاويدان بماند و براى او عذاب خوارىاست .
و امنن علينا برصاه
تـرجـمـه :
( رضـا و خشنودى او را بر ما منت گذار ( و توفيقى بماعنايت كن كه موجب رضا و خشنودى او گردد ) .
شرح : بالاترين و مهمترين نعمتى كه خداوند به بنده اش عنايت مى فرمايد رضا وخوشنودى اوست . همانطورى كه خداوند پس از ذكر نعمت هائى كه به بندگان مؤ من خود (خواه مرد يا زن ) وعده فرموده از دخول به بهشت و مساكن طيبه در پايانش ‍ مى فرمايد ورضـوان من الله اكبر - توبه / 72 - چون رضاى او سبب هر نعمت و سعادت و باعث هرگونه كرامت و بزرگوارى است ، و در آخر آيه مى فرمايد ذلك الفوزا العظيم .
خـداونـد مـتـعـال در آيـات مـتـعـدده قـرآن پـس از ذكـر مـؤ مـنـيـن واعـمـال و گفتارشان مى فرمايد : رضى الله عنهم و رضوا عنه (519) از جمله درسـوره بـيـنـه آيـه 8 پـس از تـعـريـف مـؤ مـنـيـن و انـجـاماعمال شايسته آنان كه بهترين خلق خدايند و ذكر جزا و پاداششان مى فرمايد : رضىالله عنهم و رضوا عنه خدا از ايشان خوشنود و راضى است وايشان هم از خدا خوشنودند.
در سـفـيـنـة البـحـار مـجـلد اءول صـفـحـه 524 (520) روايـتـىنـقـل شـده كـه حـضـرت مـوسى عليه السلام گفت : پروردگارا مرا از علامت رضا وخـوشـنـوديـت از بـنده ات آگاه كن ، خداوند باو وحى كرد كه وقت تو ديدى بنده من خود رابـراى اطـاعـت مـن آماده كرده و من او را از معصيتم باز داشتم بدانكه اين علامت رضاى من است .
و ايـضا در همان كتاب بدين مضمون روايتى از حضرت صادق عليه السلام چنين آمده است : رضا و تسليم بقضا و قدر از علامت ايمان مؤ من است .
بـارى رضـاى الهى هم برضاى حجت هاى الهى و اوصياى حق محقق ميشود ، و اين دورى استكه از هر طرف صادق است يعنى رضاء خدا همان رضاى اولياى خدا است و رضاى اولياىخـدا هـم هـمـان رضـاى خـداسـت ، چـنـانـچـه حـضـرت سـيـد الشـهـداء در مـكـهقـبـل از حـركـت بـه عـراق بـراى مـردم و حـاضـريـن فـرمـود : رضـا الله رضـانـااهـل البـيـت آنـچـه را خـدا پـسـنـدد هـمـان پـسـنـد مـااهل بيت است .
پس براى اينكه مؤ منين و علاقمندان بولى عصر بخواهند رضا و خوشنودى آن بزرگواررا فـراهـم كـنند بايد كارى كنند كه رضا و خوشنودى خدا فراهم شود و اين امر جز از راهاطـاعـت و فـرمـانـبـرى خـدا و پـيـغـمـبـرش مـمـكـن نخواهد شد . و يكى از عمده ترين موجباتتحصيل رضايت حق ترك معصيت و نافرمانى است ، در مجلد 15 بحار ص 171 (521) ازحـضـرت صـادق عـليـه السـلام روايـتـى نـقـل شـده كـه فـرمـود : رسول خدا صلى الله عليه و آله فرموده : هر كس بجهت ترس از خدا معصيت او را ترك كندخدا هم او را روز قيامت راضى مى گرداند .
و هب لنا رافته و رحمته و دعاءه و خيره
تـرجـمـه :
( و راءفـت و مهربانى و دعا و خير و بركتش را بما موهبتفرما) .
شرح : چون جميع خيرات و بركات و سعادت دنيا و آخرت به بركت وجود آنحضرتاسـت ايـن است كه از خداوند مساءلت مى كنيم تا بما توفيق عنايت فرمايد كه مورد توجهآن بـزرگـوار قـرار گـيـريـم و مـشمول راءفت و مهربانى و دعا و خير و نيكى آن حضرتواقع شويم .
ما ننال به سعة من رحمتك و فوزا عندك
تـرجـمـه :
( تا بدين وسيله ما برحمت واسعه و فوز سعادت تو اىخدا نائل شويم ) .
شـرح : اهـمـيـت وجـود پـر بـركـت ولى خـدا همچون طبيب حادقى است كه شخص مريضبراى سلامتى خود بايد خود را تحت مراقبت و دستور او قرار دهد ، و درمانش از هر حيث و هرجـهـت چـه از نـظـر نـوع غذا و دارو و چه از نظر مقدار و وقت آن بايد طبق برنامه صحيح وكـامـل دسـتورات او قرار دهد ، و كسى هم كه علاقه به سعادت دنيا و آخرت خود دارد بايداعـمـال و افـعـال خـود را مـطـابـق بـرنـامـه صـحـيـح وكـامـل انـجـام دهـد ، كـه بـدون چـنـيـن بـرنـامـه صـحـيـح مـمـكـن نـيـسـت و امـيـد مـوفـقـيـتحاصل نميشود . پس ، از اين نظر ، عمل مؤ من و شخص مسلمان بايستى طبق برنامه صحيح وكاملى صورت گيرد ، و اين برنامه همان است كه از طرف حق و حجت زمان تعيين مى گردد ،و مـعـرفـت خـدا هـم بـمـعـرفـت مـظـاهـر هـدايـت كـامـل مـى گردد ، و اين است سر محبت و ولايتاهل بيت عليه السلام كه در اخبار و احاديث بدان تاءكيد شده است .
و اجعل صلاتنا به مقبولة
ترجمه :
( و بوسيله آن بزرگوار نماز ( و طاعات ) ما را بپذير ) .
شرح : آرى عملو طـاعـت و عـبـادت هـمـانـطـوريـكـه گـفـتـه شـد بـايـسـتـى از روى بـرنـامـه صـحـيـح وكـامل اولياى خدا باشد . تا مورد قبول درگاه حضرت احديت و پذيرش او قرار گيرد ، وتـوفـيـق انـجـام آن را طـبـق بـرنـامـه كـامـل صـحـيـح از خـداونـدمـتـعـال خـواهـانـيـم . و لذا قـبـول نـمـاز و عـبـادات ديـگـر بـمـوجـب روايـات ،موكول به اعتقاد بولايت و امامت اولياى حق است .
در مـجـلد 7 بـحـار ص 393 (522) از امـام صـادق عـليه السلام روايت شده كه فرمود : هـنـگـامـى كـه در روز قـيـامـت بـنـده در پـيـشـگـاهعـدل الهـى قـرار گـرفـت اول چيزيكه از او سئوال ميشود از نمازهاى واجبه و زكات واجب وروزه هـاى واجـب و حج واجب و از ولايت ما اهل بيت است ، پس اگر اقرار بولايت ما داشته و باهـمـان نـيـت هـم از دار دنـيـا رفـتـه بـاشـد نـمـاز و زكـات و روزه و حـج اومـقـبـول اسـت ( چـون از روى برنامه صحيح بوده ) ، و اگر اقرار بولايت ما نكند چيزى ازاعمال او بدرگاه خدا قبول نميشود .
وذنوبنا به مغفورة
ترجمه :
( و بوسيله او گناهانمان را مورد مغفرت و آمرزش قرار ده ).
شـرح : اقـرار بـگـنـاه در پـيـشـگـاه عـدل الهـى ، خـود ايـنعـمـل يـك نـوع تـوبـه و مـقـدمـه آنـسـت . و اقـرار بگناه و توبه هم بايستى همانند سايراعـمـال ديـگـر از روى نـقـشـه صـحـيـح انـجـام گـيـرد تـامـقـبـول درگـاه الهـى واقـع شـود . در مـجـلد 15 بـحار ص 128 (523) از حسين بن علىعـليـهـمـا السـلام روايـت شـده كـه فـرمود : رسول خدا فرمود : مودت و دوستى ما رابـدل داشـتـه بـاشيد ، زيرا كسى كه مودت ما را داشته باشد روز قيامت بوسيله شفاعت ماوارد بـهـشـت خـواهـد شـد ، قـسـم بـآنـكـه جـانـم بـدسـت قـدرت اوسـت كـه بـنـده اى ازعمل خود بهره نمى برد مگر بمعرفت حق ما .
و دعاءنا به مستجابا
ترجمه :
( و بوسيله او دعايمان را استجاب فرما ) .
شـرح : البته دعا براى استجابت است چنانكه فرمود ادعونى استجب لكم ، وانـجـام آن را شـرايـطـى اسـت كـه لازم است آن آداب و شرايط مراعات شود و ذكر آن در كتبادعـيـه و اخـبـار آمـده اسـت . (524) از جـمـله اقـرار و اعـتـراف بگناه و طلب مغفرت از آنستچـنـانـكـه در روايـات هـم آمـده اسـت ، و در دعـاى كـمـيـل اسـت . ... اللهـم اغـفـرلىكل ذنب اذنبته و كل خطيئة اخطاتها .
و اجعل ارزاقنا به مبسوطة
ترجمه :
( و بوسيله او روزى ما را توسعه ده ) ( و تنگ مگردان ) .
شـرح : در مـجـلد يـكـم وسـائلامـيـرى ص 227 از راوى نـقـل مـى كند كه گويد : از معمربن خلاد شنيدم مى گفت : حضرتابـو جعفر عليه السلام بمردى كه در مقام طلب روزى از خداوند بود و مى گفت : اللهمانـى اسـالك من رزقك الحلال الطيب نظر افكند و فرمود : درخواست روزى پيغمبران رانـمـودى ( بـلكـه ) بـگـو اللهم انى اسالك من رزقك الواسع چون هر كس قدرت برقناعت روزى پيغمبران را ندارد لذا بايد از خداوند مساءلت فراخى و وسعت روزى را نمايد. (525)
و همومنا به مكفية
ترجمه :
( و به بركت وجود او هم و غم ما را برطرف فرما ) .
شرح : مهمترين و دشوارترين هم و غم ما شيعيان و ارادتمندان آن بزرگوار صدماتو گـرفتاريهائى استكه از ظلم و جور حكام ستمگر و طاغوتهاى زمان نسبت بمردم مستضعفخصوصا بعلاقمندان دولت حق و حكومت عدل ميرسد هم چنانكه در توقيع شريف براى شيخمـفـيـد آمده كه مى فرمايد : اگر چه خداوند آنچه را كه صلاح ما و شيعيان و مؤ مناناسـت بـمـا نـمـايـانـده ، و جـايگاهى كه ما هستيم از جايگاه ظالمين دور است ، ولى از اخبار وحـالات شـمـا آنـچـه را بـشـمـا در دولت فـاسـق مـى گـذرد كـامـلا آگـاهـيـم و چـيـزى از آنگرفتاريها كه بشما ميرسد از ما مخفى نميماند .
حـال اگر از فقدان و غيبت آنحضرت رقت قلبى برايت پيدا شود آنرا غيبت دان و دعا كن كهرحمتى است و در روايت منقول در مجلد 19 بحار ص 50 فرمود : اغتنموا الدعاء عند الرقةفانها رحمة . (526)
و حوائجنا به مقضية
تـرجـمـه :
( و بـه بركات وجود او حاجات ما را برآورده گردان ، ونيازهايمان را برآورده بخير گردان ) .
شـرح : گـر چه آدمى بايد خود سعى و كوشش داشته باشد و مقدمات كار را هم خودفـراهـم و آمـاده سـازد، ولى البـتـه انـجام هر عملى وابسته باءسباب و وسائلى است و ياعلل و عواملى دارد كه چه بسا از آن غفلت مى شود ، و يا از قدرت و توانائى انسان خارجاسـت و يـا جـهـات ديـگـر و در نتيجه انسان بهدف و مقصود خود نميرسد ، لذا بايد در همهامـور و در هـمـه وقـت بـيـاد خـدا بـاشـد و از او اسـتـمـداد و يـارى طـلبـد . در خـبـر است كهرسـول خـدا فـرمـود : آيا ميخواهيد شما را بسلاحى دلالت كنم كه بوسيله آن از شردشـمـنـانـتـان نجات يابيد ؟ گفتند آرى ، فرمود شب و روز را دعا كنيد كه دعا اسلحه مؤ مناست 0 (527)
البـتـه مـسـلم است كه نيازهاى ما را خدا تاءمين مى كند ، ولى شايسته است كه ما هم آنرا ازخـدا بـخـواهـيـم و نـيـاز خـود را اعـلام نـمـايـيـم و خـداونـد هـم آنـرا بـوسـيـله اسـبـاب ووسـائل مربوطه از غيب تاءمين كند . در كتاب وسائل الشيعه مجلد يكم ص 214 از حضرتصـادق عليه السلام روايت شده كه فرمود : و بر شما لازم است دعا كردن و شخص مسلمانبـعـمـلى بهتر از دعا و توجه بخدا و تضرع و زارى بدرگاه او و مساءلت از او بمقاصدخـود نـميرسد ، پس رغبت نمائيد بعملى كه خدا شما را ترغيب فرموده و اجابت نمائيد امرىرا كـه خـدا شـمـا را دعـوت بـدان كـرده اءدعونى استجب لكم تا اينكه بواسطه دعارستگار شويد و از عذاب خداوند نجات پيدا كنيد
.
پـس بـر مـا لازم اسـت كـه دعـا را يـكـى از اسـبـاب ووسائل بلكه بهترين و بالاترين وسائل بدانيم .
و نـيـز از حـضـرت صادق عليه السلام روايت شده كه فرمود : البته خدا عالم استبـآنـچـه بـنـده اش مـيـخواهد و لكن دوست دارد كه بنده هم حاجات خود را براى او شرح دهد . (528)
دعـاهـاى وارده بـراى رفع حوائج زياد است ولى مناسب است در اينجا اين دعا ذكر شود : درمـجـلد 19 بـحـار صـفحه 236 (529) از كتاب دعوات راوندى از امام سجاد عليه السلامنـقـل شـده كـه فرمود : پدرم در روز خونين ( عاشورا ) همان روز كه شهيد گشت بهبالين من آمد و مرا در بر گرفت و به سينه خود چسبانيد در حالى كه خون از بدنش جارىبود گفت اى فرزندم اين دعا را بخاطر خود بسيار كه آنرا مادرم فاطمه بمن آموخت و او ازپـدرش رسـول خـدا صـلى الله عـليـه و آله و رسـول خـدا ازجـبـرئيـل فـرا گـرفـت : در هـر حـاجـت و امـر مـهم و اندوهى كه پيش مى آيد و يا امر عظيم ودشـوارى كـه روى مـى آورد بـگـو اللهم بحق يس و القرآن الحكيم و بحق طه و القرآنالعـظـيـم ، يـا مـن يـقـدر عـلى حـوائج السـائليـن ، يـا من يعلم ما فى الضمير ، يا منفس عنالمـكـروبـيـن ، يـا مـفـرج عـن المـغـمـومـيـن ، يـا راحـم الشـيـخ الكـبـيـر ، يـا رازقالطـفـل الصـغـيـر ، يـا مـن يـا لا يـحـتـاج الى التـفـصـيـلصل على محمد و آل محمد و آنگاه حاجت خود را بخواه .
و اقبل الينا بوجهك الكريم
تـرجـمـه :
( و بـوجـه كـريـم ( و بـزرگـوارى ) خـود بـرمـااقبال كن و توجه فرما ) .
شرح : اگر كسى بخواهد كه خداوند نظر لطف و رحمت خود را باو بنماياند ، شرطعـمـده اش ايـن اسـت كـه خـود را بصفت تقوى بيارايد تا مورد توجه و عنايت حضرت احديتقـرار گـيـرد هـم چـنـانـكـه مـى فـرمـايـد : ان الله مـع الذيـن اتـقـوا -نـحـل / 128 - و ... و اعـلمـوا ان الله مع المتقين - بقره / 194 - و - توبه / 36 - ازايـن آيـات شـريـفـه استفاده ميشود كه توجه حق و لطف و مرحمت او نسبت بكسانى است كه ازلوث كـفـر و شـر و نـفـاق و مـعـصـيـت پـاك و بـصـفـت تـقـوى و پـرهـيـزكـارى واعمال نيكو متصف باشند.
و اقبل تقربنا اليك
ترجمه :
( تقرب و توسل ما را بسويت بپذير ) .
شـرح : البـتـه تقرب و نزديكى به خداوند ، تقرب زمانى و مكانى نيست و خداونداز ايـن هـر دو مـنـزه اسـت ، و زمـان و مـكان در ساحت قدس خداوند راه ندارد ، بلكه مقصود ازتـقـرب بـخـدا تـحـصـيـل مـقـام قـرب بـه او اسـت كـه آن روحـانـى و مـعـنـوى اسـت و از راهعـمـل و طـاعـت و تـقـوى بـدسـت مـى آيـد ، آن عـمـلى كـه موجب رضا و خشنودى حضرت احديتجل و عز قرار گيرد ، و اولياء خداوند همه از اين راه به درجات رفيعه قرب حق رسيدند ،و بـا دورى از صـفـات رذيـله و اتـصـاف بـصـفـات كـريـمـه وفـضـائل اخـلاق ( از دركـات جـهـل بـسـوى درجـات عـلم و ازبـخـل بـسـوى سـخـاء ، و از قـسـاوت بـسـوى نرمدلى و عطوفت گام برداشتن ) مقام قربحاصل مى شود ، و ولايت و محبت اهل بيت عليه السلام نيز يكى از مقربات است و آن هم بدونعمل و ورع و تقوى نتيجه مطلوب نخواهد داشت . (530)
و انظروا الينا نطرة رحيمة نستكمل بها الكرامة عندك ، ثم لا تصرفها عنا بجودك
تـرجـمـه :
( بـرحـمـتـك و لطف خود بر ما نظر فرما تا بدان نظر ،كـرامـت نـزد تـو را بحد كمال رسانيم آنگاه ديگر نظر لطف را به جود و بخشش خود از ماباز مگير ) .
شـرح : اكـنـون پس از درخواست حاجات متعدده و استجابت آنها در پايان امر درخواستجـامـعـى مـيـشود كه همان مقام كرامت نزد پروردگار است و آن درخواست رحمت خاصه است ، والبـتـه مـشـمول چنين مقامى كه فوز سعادت دنيا و آخرت است خاص نيكو كاران است چنانكهفـرمـايـد : ان رحـمـة الله قريب من المحسنين - اعراف : 56 - و اين رحمت خاصه الهيهاسـت و مخصوص بندگانى است كه اوصافشان را در اين آيه شريفه بيان فرموده : ورحـمـتـى وسـعـت كل شى ء فسا كتبها للذى يتقون الزكاة و الذين هم بآياتنا يومنون -اعـراف : 156 - و رحـمـت من بهمه چيز رسا است ، و آنرا براى كسانى كه پرهيزكارى مىكنند و زكاة ميدهند و آنانكه بآيه هاى ما ايمان مى آورند مقرر مى كنيم .
و آيـه بـعـد آنـرا تـوضـيـح مـيـدهـد هـمـان كـسـانـى كـهرسـول امـى و درس نـخـوانـده را كـه وصـف آن در تـورات وانجيل آمده است پيروى مى كنند . پس اگر كسى متابعت اين پيغمبر خاتم را نكند واز اطاعت از او طغيان و سركشى نمياد مورد غضب و خشم خدا قرار گيرد چنانكه فرمود : ولا تطغوا فيه فيحل عليكم غضبى و من يحلل عليه غضبى فقد هوى - طه : 81 - و در آنمـورد طغيان و سركشى نكنيد كه غضب من بشما رسد و هر كس غضب من باو رسد محققا سقوطكند .
و اســـقـــنـــا مــن حـوض جـده صـلى الله عليه و آله بكاسه و بيده ريا رويا هنئا سائغا لاظمابعده يا ارحم الراحمين
ترجمه :
( و ما را از حوض كوثر جدش صلى الله عليه و آله بجامو بـدسـت او سـيـراب كـن سيرابى كامل ، بآب خوش و گوارا كه بعد از آن ديگر تشنگىنباشد اى مهربان ترين مهربانان ) .
شـرح : در مـجلد 3 بحار الانوار ص 293 (531) از ابن عباس روايت شده گويد :وقتى كه سوره اءنا اعطيناك الكوثر نازل شده ، على بن ابى طالب عليه السلاماز رسـول خـدا صـلى الله عـليـه و آله سـئوال كـرد كـه يـارسول الله كوثر چيست ؟ حضرت فرمود : نهرى است كه خداوند بمن كرامت فرموده ، علىعليه السلام گفت اين نهر شريفى است يا رسول الله پس براى ما آنرا وصف كن ، فرمود: آرى كـوثـر نـهـرى اسـت كـه از زير عرش خدا جارى ميشود ، آب آن از شير سفيدتر و ازعـسل شيرينتر و از سرشير لطيف تر است تا آنكه فرمود : يا على اين نهر آب براى من وتو و دوستان تو بعد از من است .
و قـال صـلى الله عـليـه و آله : مـن لم يـومـن بـحـوضـى فـلا اءورده الله حـوضى (532) هر كس بحوض من ايمان نداشته باشد خداوند او را بحوض من وارد نسازد .
بـدانـكـه انـسـان در دنـيا و آخرت تشنه ميشود و نياز به سيراب شدن دارد ، اما تشنگى ونـوشـيـدن و سـيـراب شـدن آن مـتـنـاسـب بـا هـمـان عـالم اسـت كـه در اوست ، چنانكه خداوندمـتـعـال دربـاره بـهـشـتـى كـه بـه مـتـقـيـن وعـده فـرمـوده مـى فـرمـايـد : مـثـل الجـنة التى وعد المتقون فيها اءنهار من ماء غير آسن و اءنهار من لبن لم يتغير طعمه وانـهـار مـن خـمـر لذة للشـاربـيـن وآنـهـامـن عـسـل مـصـفـى و لهـم فـيـهـا مـنكل الثمرات . ـ محمد : 15 ـ (533) ( مثل بهشتى كه به متقين وعده داده شده است در آننهرهائى است از آب صاف و زلال تازه ، و نهرهائى از شير كه طعم و مزه آن تغيير نكرده، و نـهـرهـائى از شـربـتـى كـه بـراى نـوشـنـدگـان لذت بـخـش اسـت ، و نـهـرهـائى ازعسل صاف و خالص و تصفيه شده و آنان در آنجا از هر ميوه و ثمره اى برخوردارند .
و دربـاره سـتـمـكـاران مـى فـرمـايـد و ان يـسـتـغـيـثـوا يـغـاثـوا بـمـاءكالمهل يشوى الوجوه بئس الشراب و ساءت مرتفقا - كهف : 29 ـ و اگر استغاثه كنندو فـريـادرسـى خـواهـنـد بـآبى چون مس گداخته به سويشان روند و پاسخشان دهند كهچهره ها را بريان ميكند و بد نوشيدنى است و بد جاى آسايشى است .
و در سـوره دهـر وصـفـى از ايـن شـراب نـوشـيدنى و كيفيت نوشيدن آن درجـامـهـاى نـقره و بلورين شده است ، مى فرمايد : و يطاف عليهم بآنية من فضة و اكوابكـانـت قـواريـرا ـ قـواريـر مـن فـضـة قـدروهـا تـقـديـرا . و يسقون فيها كاسا كان مزاجهازنـجبيلا آيات 15 و 16 و 17 ـ يعنى و ( ساقيان بهشت ) با جامهاى سيمين و ليوانهاىبـلوريـن بر آنان دور زنند و آن ليوانهاى بلورين نقره رنگ را باندازه و تناسب ( اهلش )مـقـدر كـرده انـد و در آنـجـا بـا جـام آبـيـكـه مـمـزوج بـهزنـجـبـيـل ( عـطـر آگـيـن ) اسـت بـآنـان بـنـوشـانـنـد . چـون قـوم عـرب اززنجبيل استفاده عطر و بوى خوش مى كردند .
در تفسير مجمع البيان از ابن عباس نقل مى كند كه هر چه را كه خداوند از نعمت هاىبهشت در قرآن نام برده است مثل و مانند آن در دنيا نيست ، و لكن خدا آنرا بهمان نامى كه دردنـيـا شـنـاخـتـه شـده اسـت نـام مـى برد ، و زنجبيل از چيزهائى است كه نزد عرب محبوب وپسنديده است و لذا خداوند هم آن نعمت را باين اسم در قرآن ذكر كرده و بآنان وعده داده كهدر بهشت از جام آبى كه ممزوج به زنجبيل بهشت است نوشانيده ميشود . (534)
بـارى بـراى نـجـات و رهـائى از هـول و هـراس عـالم قـيـامـت بـايـداعـمـال و رفـتـار اوليـاى خـدا را الگـوى زنـدگـى خـود قـرار دهـيـم واعـمـال و رفتار خود را بر آن محور استوار سازيم ، و اين است معنى رواياتى كه در باب لا تـقـبـل الاعمال الا بالولاية آمده است همچنانكه در مجلد سوم بحار الانوار ص 294(535) از حـضـرت صـادق عـليـه السـلام از پـدران بـزرگـوارش ازرسـول خـدا صـلوات الله و سـلامـه عـليـهـم اجـمـعـيـننـقـل شـده كـه فـرمـود : هـر كـس بـخـواهـد ازهـول و هـراس قيامت درامان باشد بايد ولى مرا دوست بدارد و از او پيروى نمايد و او علىبـن ابـى طـالب وصـى و جـانشين من بعد از من و صاحب حوض من است كه دشمنانش را از آندور و دوستانش را سيراب مى كند ، و كسى كه از آن بنوشد پيوسته تشنه و كسى كه ازآن ننوشد پيوسته تشنه و كسى كه بنوشد سختى نكشد و هرگز تشنه نخواهد شد.
الحـمد للّه الذى من على و وفقنى لا تمام هذا الشرح ، و ما ذلك الا ببركات وجود مولاناالحجة بن الحسن العسكرى - عجل اللّه تعالى فرجه الشريف - و جعلنا من انصاره و اعوانه.
و ختم بفضل اللّه و كرمه فى يوم الخميس ثالث شهر جمادى الاولى من شهور سنة اربع وثـمـانـيـن و ثـلاثـمـائة بـعـد الف مـن الهـجـرة المقدسة على هاجرها الف سلام و تحية علىيـدشـارجـه الراجـى الى غـفو البارى محيى الذين بن الكاظم العلوى الطالقانى و الحمدللّه و صلى اللّه على سيدنا محمد و آله الطاهرين .

fehrest page

back page

 

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation