بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب صحیفه نور جلد 5, امام خمینی (ره)   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     SAHIFE01 -
     SAHIFE02 -
     SAHIFE03 -
     SAHIFE04 -
     SAHIFE05 -
     SAHIFE06 -
     SAHIFE07 -
     SAHIFE08 -
     SAHIFE09 -
     SAHIFE10 -
     SAHIFE11 -
     SAHIFE12 -
     SAHIFE13 -
     SAHIFE14 -
 

 

 
 

 

next page

fehrest page

back page

اتصال اقشار به يكديگر از الطاف خداوند و اسباب پيروزى
در هـر صـورت هـمـين كلمه جمهورى اسلامى ، من هم رايم همين است ، رايم را هم انشاءالله درصـنـدوق مى اندازم ، راى من هم مثل راى شماها جمهورى اسلامى است و اگر اين را انشاءاللهتـعـقـيـب كـنـيـد وامـيـد است نصرت پيدا كنيد و نصرت پيدا مى كنيد انشاءالله ، خداوند باشـمـاسـت . خـداى تـبـارك و تـعـالى نـظـرش بـا شـمـاسـت .دليـل ايـنـكـه نـظـرش با شماست اين پيروزى است كه پيدا كرديم ما در عين حالى كه هيچبـوديـم . يـعـنـى هـيچ نداشتيم ديگر. اين تفنگ !!!ها كه حالا بينيد، بعد از پيروزى است .قبل از اينكه تفنگى در كار نبود، چيزى نداشتيم ما. ما بوديم و يك آه و ناله و يك فرياد ويك مشت !!! عرض كنم كه !!! گره شده و خدا خواست كه اين ناله و فرياد مردم را و اين مشتخـالى را غـلبـه بـدهـد بـر هـمـه قـدرت هـاى بـزرگ بـهمثل قدرتى كه اينها داشتند و همه اسباب و آلات را داشتند. معذلك خداوند خواست كه در بينخـودشـان تـفـرقـه افـتـاد، خـودشان متصل شدند. يعنى ديدند كه ما خير آنها را مى خواهيمبـراى ايـنـكـه روحـانـيـت خـيـر آنـهـا را مـى خـواهـد،ارتـشـى هـا هـم ايـن را فـهـمـيـدنـدمـتـصـل شـدنـد، نـيـروى هـوائى مـتـصـل شـدنـد !!! عـرض مـى كـنـم كـه !!! هـمـه اقـشـارمـتـصـل شـدند به ما و اين موجب پيروزى شد و اين اسبابى بود كه خداى تبارك و تعالىفراهم كرد.
تـلاش بـراى تـفـهـيـم مـعـنـاى واقـعـى يـك حـكـومـتعدل اسلامى
انـشـاءالله پـيـروز خـواهـيـد شـد و انـشـاءالله بـا تـدريـج يـك حـكـومـتعـدل اسـلامـى كـه مردم و عالم بفهمد معناى اسلام چه است و معناى حكومت چه است . آيا حكومتايـن بـوده اسـت كـه تا حالا بوده است كه حالا كه حاكم جائر رفته است حالا مى فهميم كهچه گنجينه ها برده است ؟!!! در بانك ها !!! چه چيزها اينها به سرقت بردند و در بانك هاسـپـردنـد، اين مال ملت را چطور غارت كردند و فرار كردند، اين حكومت ، حكومت است ؟ ياآنحـكـومـت كـه وقـتى كه مى خواهد چيز بخورد، يك نان خشكى با نمك ، وقتى كه مى گويد،شـبـى كـه صـبـح آن شـب شـهـادت مـى رسـد، مـولا امـيـرالمـومـنـيـن وقـتـى كـه (بـه حـسـبنـقـل ) بـر ايـشـان غـذا مـى آورند مى بيند كه شير آورده و نمك آورده و نان ، نان جوين مىخـورنـد، نـه نانى كه ، سنگكى كه شما مى خورديد، آن نانى كه او مى خورد مى فرمايدكـه (بـه طورى كه نقل شده است ) چه وقت ديدى كه من دو تا خورش داشته باشم كه حالاآوردى ،
رفـت نـمك را بردارد در نقل است كه قسمش داد به جان خودش كه شير را بر دارد، شير رابرداشت . دو لقمه !!! نمك !!! با نمك ميل فرمود و صبح آن روز هم به شهادت رسيد و هيچهـم نـداشـت ، هيچ هم نداشت يعنى چيزهائى تهيه كرده بود با دست خودش ‍ لكن همه رفت ،هـمـه را بـعـد از آنكه آن نهر بزرگ را با فعاليت خودش با دست خودش حضرت امير حفركرد و چيز كرد، وقتى كه آب بيرون آمد فرمود: (بشر الورثه ) لكن براى ورثه همنـگـذاشـت ، وقـف كـرد. آيـا آن طـرز حـكـومـت بـهـتـر اسـت ، آن حـكـومـتـى كـهرسـول الله كـرد بـهـتـر اسـت كـه وقـتـى كه تو مجلس ، توى مسجد نشسته بود و مردم واصـحاب هم نشسته بودند، مى آمدند گفتند كدام يكى از شما پيغمبر است كدامتان هستيد؟ ياآنـكـه وقـتـى تـشـريـفـات طـورى است كه همه مى فهمند كه اين ، اين داراى اين تشريفاتعـبـارت از حـاكم است . حكومت اسلام اين است . البته ما نمى توانيم يك همچو حكومتى درستكـنـيـم ، مـاهـا قادر نيستيم لكن توانيم يك مقدارى نزديك بشويم به آن حكومت ، مى توانيمدسـت دزدهـا را قـطع بكنيم و تا حالا بحمد الله عمده شان قطع شد دستشان . عمده آنهائىكه سران قوم بودند و ذخاير ما را بردند و در بانك گذاشتند، عمده آنها دستشان ديگر ازبـردن زيـادى قـطع شد و اميد است كه دست ما برسد و ما بگيريم از آنها آنچه را كه دزديده اند و برده اند، بگيريم از آنها.
آزادى در امر رفراندم ، از مظاهر حكومت اسلامى
در هـر صـورت الان وقـت اين است كه ما فعاليت بكنيم براى اينكه اين جمهورى اسلامى راپـياده كنيم !!! و راى از مردم !!! تقاضا كنيم از مردم كه راى بدهند به جمهورى اسلامى وهـمـه هـم آزادنـد امـا شـمـا هـدايـتـشـان بـكـنـيـد، الزام نـيـسـت كـه بـرويـد مـامـور بگذاريد،مـثـل سـابـق كـه مـامـور مـى گذاشتند سر مردم كه راى بدهيد، بعد هم كه از مردم راى نمىگرفتند خودشان راى مى دادند، راى ها را خودشان مى خواندند و خودشان مى دادند و تماممـى شـد قـضـيه ، نه مردم آزادند لكن شما هدايت كنيد مردم را. مردم ما مسلمانند، اسلام را مىخواهند، شما معرفى كنيد اسلام را، معرفى كنيد حكومت اسلامى را، معرفى كنيد احكام اسلامرا، به آنها بفهمانيد كه اگر شما يك حكومت عدلى بخواهيد، يك حكومت انصافى بخواهيد،بخواهيد كه در رفاه باشيد، بخواهيد كه فقراى شما در رفاه باشند، بخواهيد كه اغنياءبه شما ظلم كنند، ظلم نكنيد، بخواهيد كه دولت ها به شما ظلم نكنند، بخواهيد كه پاسبانهـا ديگر نتوانند به شما ظلم كنند، ارتش نتواند به شما ظلم كند، اگر يك همچو چيزى رابـخـواهـيـد، راى بـدهيد به جمهورى اسلامى تا اينكه انشاءالله اسلام و احكام اسلام پيادهبشود كه البته طولانى است مطلب . اينقدر خرابى شده است ، اينقدر خرابى در اين مملكتشـده اسـت كـه مـا نـمـى تـوانـيـم تصور آن را بكنيم . اينقدر خرابى شده است ، اينقدر درادارات خرابى شده است ، اينقدر در وزارتخانه ها خرابى شده است كه به اين زودى نمىتـوانـيـم جـبـران بكنيم . دستور اكيدا بر حفظ جهات شرعى و عدم معصيت در وزارتخانه هاالان وزارتـخانه ها باز (اين را مى گويم كه به دولت برسد ) وزارتخانه ها آن طورىكه براى من نقل مى كنند باز همان صورت زمان طاغوت را دارد. وزارتخانه اسلامى نبايددر آن معصيت
بـشـود، در وزارتـخـانـه هاى اسلامى نبايد زنهاى لخت بيايند، زن ها بروند اما با حجاببـاشـنـد، مـانـعـى ندارد بروند اما كار بكنند لكن با حجاب شرعى باشند، با حفظ جهاتشـرعـى بـاشـنـد، نـبـايـد در آنـجـا ظـرف طـلا و نـقـره كـه بـه نـص اسـلام حـرام اسـتاسـتـعـمـال بـشود، نبايد اين تزئينات فوق العاده اى كه صرف شده است در اينجا و آنجاباز محفوظ باشد، اينها را بگذاريد در بانك ها، بگذاريد در چيز، براى ملت خرج بكنيد.ملت عدالت مى خواهد، اطاق بزرگ نمى خواهد. ملت وزارتخانه خواهد وزارتخانه اسلامى ،نـه آن وزارتـخـانـه كـاخ دادگـسـتـرى ، كـاخ نـخست وزيرى ، كاخ وزارت ، هى كاخ . كاخمال ملت است اينها را نكنيد اينطور. اين تزئيناتى كه الان د راين كاخ ‌ها موجود است ، علاوهبر اينكه بسياريش يا بعضيش از محرمات است و حتما بايد دولت اين را توجه كند به آن، دولتـى كـه مـى گـويـد دولت اسـلامى است و هستند نبايد تحت تاثير واقع بشود و هرطورى سابق بوده حالا همان طورى كه در زمان محمد رضا شاه خان ، بوده است حالا هم همانفـرم بـاشد. پس شما چكاره ايد؟ تو كه مى گويى من مسلمان هستم ، چكاره هستى ؟ ما يكىيـكـى بـايد بگوئيم ؟ دانه دانه بايد بشمريم ؟ اينهابايد اصلاح بشود و شماها من مىدانـم شـمـا مسلمانيد، من همه افراد اينها را، بعضى شان را مى شناسم ، بعضى شان را هممـعـرفـى كـرده اند به من ، اينها همه متعهدند، همه مسلمانند لكن ضعيف النفسند. مى ترسندكـه مـبادا يك وقت مهمانى از اجانب بيايد در كاخ دادگسترى يا دركاخ نخست وزيرى و اينجابـبـيـنـد كه يك چيز محقرى است ، بايد حتما به فرم غرب باشد. ضعيفيد آقا، تا ضعيفيدزير بار اقويا هستيد. آنوقتى كه نفس شما قوى شد و اعتناء نكرديد اعتناء به اين زخارفنكرديد آنوقت است كه از شما حساب مى برند. صدر اسلام را مطالعه كنيد ببينيد چه جوربـوده وضـع ، آنـهايى كه ممالك را فتح كردند، آنهايى كه دنيا را گرفتند، آنهائى كهقـدرتـشـان را بـر عـالم نـشـان دادنـد، زندگيشان چه جور بود؟ وقتى حرير فرش كردهبـودنـد در يـكـى از دارالسـلطـنه ها، اين جوانهاى اسلام آمدند آنجا گفتند (اگر چه حرامنـفـرمـوده اسـت فـرش حـريـر را لكـن چـون لبـاس حـريـر را ايـنـطـورنـقـل ميكنند حرام فرموده ، ما روى فرش حرير هم نمى نشينيم ) با سر شمشير در حضورسـلطـان كـنـار گذاشتند اينها را وروى زمين نشستند. اينها آدم بودند، اينها قوى بودند. آنكسى كه در راس بود، در زندگى از همه افراد پايين تر بود، شايد در يمامه شايد درسرحدات يك نفر باشد كه گرسنه باشد، يك نفر باشد كه درست نتواند زندگى خوببـكـنـد، بـنـابـراين من اينجا كه هستم بايد زندگيم اين باشد يعنى يك لقمه نان با يكقـدرى نـمـك . ايـن حـكـومت ما بود و ما هم البته قدرت نداريم ولى خودشان فرمودند شماقدرت نداريد لكن ععع (اعينونى بالورع و الاجتهاد بالتقوى و الورع ... والاجتهاد ) ععععاعانت كنيد امير المومنين سلام الله عليه را.
براى اصلاح جامعه و ايجاد تحول (بايد از خود شروع كرد)
دولت هـا بـفـهـمند كه قدرت به اين نيست كه ظرف طلا باشد و ظرف نقره باشد، قدرتبـه ايـن نـيـسـت كـه پرده هاى كذا باشد، بزرگى و عظمت به اين نيست كه پرده هاى كذابـاشـد و مـبل هاى كذا باشد از مال اين ملت ضعيف ، خود ملت توى اين غارها زندكى بكند وشما در كاخ ‌هاى دادگسترى و در
كاخ ‌هاى نخست وزيرى . تعديل كنيد خودتان را، اگر از خودتان شروع نكنيد نمى توانيداصـلاح كـنـيـد. وزارتخانه ها را اصلاح كنيد. !!! همه !!! همه درد و بلاى ما اين است كه ماغـربـزده هـسـتـيـم ، مـا سالهاى طولانى زير بار غرب بوديم ، زير بار آمريكا بوديم ،سـالهـاى مـتـمـادى مـانـوس شـديـم مـا، اصـلا قـلوبـمـان ، قـلوب !!! هـى !!! غـربى است ،مـتـبـدل شـديـم به يك انسان غربى و به اين زودى نمى توانيد شما برگرديد لكن همتكـنيد، برگرديد. شما حالا مى خواهيد بگوئيد روى پاى خودمان مى خواهيم بايستيم ، بازهـم رنگ غرب ؟! حالائى كه مى گوييد روى پاى خودمان باز هم جمهورى دموكراتيك يعنىجـمـهـورى غـربى ؟! مستقليم و مى خواهيم مستقل باشيم ، ما اسلام است مذهبمان . ما قوانينمانقـوانـيـن اسـلام اسـت ، قـوانـيـن غـنـى اسـلام اسـت . هـمـه چـيـز بـايـدمتحول بشود. حضرت امير در آن فرمايششان كه من حافظه ندارم كه يادم بماند مطلب كه: مـثـل ايـنـكـه شـمـا را مـتـبـدل مـى كـنـنـد، مـثل اينكه از ته بالا بيايد، از ته پائين بيايدمـثـل ديـگـى كـه كـمـچـه بـه آن زنـند كه آنچه زيرش رو بشود، رويش زير بشود. بايدمـتـحـول بـشـويـد، هـمـيـن تـحـولى كـه مـلت مـا در ظـرف مـدت كـمـى پـيـدا كـرد، يـك نحوتـحـول مـعجزه آسا كه يك روز از پاسبان حساب مى برد، بازارهاى بزرگ ما از پاسبانحـسـاب مـى بـردنـد، يـك روزى هـم از شـخـص اول مملكت حساب نبردند، يك روز جرات نمىكـردنـد كـه تـوى خـانـه شان اسم شاه را به ناگوارى ببرند، يك روز هم در خيابان هاريختند و گفتند مرگ بر اين . همچو متحول شد، كى اين كار را كرد؟ اسلام ، قوت ايمان والا انـسان كه نمى تواند اين كار را بكند، كار من و تو و اينها نيست كه ، كار اسلام است .مـتـشـبـث بـشـويـد بـه اسـلام ، مـتـحـول كـنـيـد خـودتـان را،اول بايد، نقطه اول اين است كه خود انسان متحول بشود، خود انسان از غربزدگى بيرونبيايد. بايد حتما ما وزارتخانه هايمان آنطور تشريفات داشته باشد كه هر كسى تويشبـرود خـيـال كـنـد كـه در يـك جـائى غـيـر از ايـران است ، يك جاى ديگرى است ، يك بساطديگرى است ؟! از آنجا وقتى بيايد در اين زاغه نشينان ما كه يك شب به من نوشته بودند،عـدد مـحـله هـائى كـه در تـهران از اينها هست ، چادرنشين ها، زاغه نشين ها اين خانه هاى گلىخـيـلى خرابه ، اينها را به من نوشته بودند كه قريب سى تا، يا سى وچند تا محله ها مادر تـهـران داريـم كـه از بـركـت اصـلاحـات ارضـى ، مـردم ازمـحـال خودشان كوچ كردند آمدند اينجا با اين زندگى فلاكت بار دارند زندگى مى كنندلكـن نـديـده بـودنـد، در چـند شب پيش از اين در همين حوض حرم بود، در تلويزيون كه مننـگـاه كـردم نـشـان داده بـود، انـسـان اگـر انصاف داشته باشد، يك قدرى انصاف داشتهبـاشـنـد بـايـد چـقـدر متاثر باشد از اينكه يك جمعيت انسان مسلم ، انسان اينطور زندگىبكند و ما به فكر اينها نباشيم .
لزوم ملى كردن غنائم به دست آمده از قيام يكپارچه ملت
بـه تدريج ، حالا يك روز برويد عقب ، هى عقب ، عقب ، عقب ، ما تهران كه بوديم اين مطلبرا گفتيم به اينها كه بايد كليه دارايى ، دارائى نمى گوئيم كه دارائى آنها بوده است، كـليـه آن چـيـزهـائى كـه محمد رضا خان و پدرش و اتباع اينها غصب كردند از اين ملت ،بـايـد هـمـه ايـنها ملى بشود و به صرف مستمندها برسد، هيچ ارتباطى به دولت ندارد،غنيمتى است به دست آمده است با
قـيـام و نهضت اين ملت يعنى اين ملتى كه از طبقه سوم است . شما آمار اينهائى كه شكستهشـدنـد، يـك وقتى اگر مى توانيد، هر كس ‍ مى تواند در هر جا هست به دست بياورد، اگريـك دولت تـو آن قـيـام و نـهـضـت ايـن مـلت يعنى اين ملتى كه ، اگر يك خان توى آن آمارايـنـهـائى كـه شكته شدند، يك وقتى اگر مى توانيد، هر كس مى تواند در هر جا هست بهدسـت بـيـاورد، اگـر يـك دولت تـو آن هـسـت ،اگـر يـك تـاجـر درجـهاول تـوى آن هـسـت ، اگـر يـك خـان توى آن هست ، اگر يك سرباز توى آن هست ، اگر يكوزيـر توى آن هست ، اگر يك كمونيست توى آن هست ، شما پيدا كنيد به ما اطلاع دهيد. همهآنها مسلمان هائى بودند كه توى خيابانها ريختند كه ((مرگ بر او، و ما جمهورى اسلامىمـى خـواهيم )) همه كشته ها ى ما از اينها، شما افشا كنيد، پيدا كنيد كه چند نفر وزير بودهاست ، چند تا مدير كل بود ه است ، يكى از اينها را نمى توانيد پيدا كنيد. هر چه بوده اينمـلت ، ايـن تـوده جـمـعـيـت و مـلت بـوده اسـت ، ايـن مـلت مـسـلم ، غـنـائممـال ايـنـهـاسـت و بـايـد به اينها بدهيد، مستمندان ، اينهائى كه صدمه ديدند، آنهائى كهشـكـتـه داده اند، آنهائى كه جوان داده اند، پيرزن هائى كه جوان هايشان از بين رفت . اينغـارتـگـرى اينها را، بايد براى آنها زندگى تامين كرد و زايد هم هست ، خيلى زايد است ،يـك مـمـلكـتـى را مـى شـود اداره كـرد با اين دزدى هاى اينها. اين مقدارى است كه حالا در خودايـران بـدسـت مـى آيـد آن مـقـدارى كه خارج است كه اخيرا نوشته بود روزنامه كه در ايناخـيـر، در ايـن آخر يك همچو تعبيرى حالا درست يادم نيست كه پانزده ميليارد يا 23 ميليارددلا ر !!! مـيـليـارد !!! 23 مـيـليـارد دلار يـعـنـى بيست و سه هزار ميليون دلار، اگر اينها راپـهـلوى هـم بـچـيـنـند تا كره مشترى هم خواهد رفت !!! اينطور !!! اينطور پهولى هم يكىيـكـى بـچينند. اين قلم هائى است كه آخرى برده اند خارج ، در بانك سوئيس چه دارند خدامـى دانـد؟ نـمـى تـوانـيـم مـا بـفـهـمـيـم . ايـن قـلمـى كـه گـفـتـممـال خـود ايـن مـرديـكـه اسـت ، نـه مـال خـودش و اتـبـاعـش ،مـال خـود اوسـت . مـاهـى پـنجاه ميليون فرح خانم از نفت مى گرفته ، پنجاه ميليون ، سىمـيـليـون ، سـى مـيـليـون از نـفـت مـى گرفته ، حالا از جاهاى ديگر چه ميگرفته ، در تمامشـركـت هـايـى كه در ايران بوده است اينها شريك بودند، سهيم بودند، سهيم بودند نهايـنـكـه خريدند، صاحب كارخانه يا براى اينكه مردم را بچاپند اينها را شريك كردند يااينكه اگر اشخاصى بودند كه اهل چاپيدن نبودند، براى اينكه محفوظ باشند از مامورينساواك و امثال ذلك اينها را هم بشوند. كه !!! قافله !!! رفيق قافله هم بشويد.
نفى سياست گام به گام
ايـنـهـا، مـن از تـهـران كـه آمدم آقايان آمدند آنجا و من به آنها عرض كردم كه بايد قضيهايـنـطـور بـشود، بنا هم دارند البته ، اما مثل اينكه قدم ، قدم مى خواهند راه بروند، در ايننـهـضـت هـم بـعـضى قدم قدم مى گفتند برويم كه حالا قدم اولش را !!! اگر !!! من به آنآقـائى كـه آمـد پـاريـس و ايـن مـطـلب را گـفـت ، گـفـتـم در قـدماول پـايـتـان را هـمـه را مـى شـكـنند. انشاءالله خداوند به همه شما سلامت ، صحت ، عافيتعنايت كند.
انـشاءالله شما همانطورى كه معروفيد به جندالله ، جندالله باشيد يعنى براى خدا كاربكنيد. انشاءالله خداوند همه شما را سعادتمند كند هم در دنيا و هم در آخرت .
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
تاريخ : 15/12/58
بيانات امام خمينى در جمع گروهاى از زنان شجاع قم  
همراهى و شركت فعالانه زنان در نهضت ، پيروزى اسلام را بيمه كرد
بسم الله الرحمن الرحيم
درود بـى پـايـان بـر بـانـوان ايران ، سلام بر شما خواهران محترم ، رحمت خدا بر شماشـيـردلانـى كـه بـه همت والاى شما اسلام از قيد اسارت بيگانه بيرون آمد. شما خواهرانعـزيـز و شـجـاع دوشـادوش مـردان پـيـروزى را براى اسلام بيمه كرديد. من از شما زنانايـران و قـم تـشـكـر مى كنم . خداوند و امام عصر از شما راضى باشد. شما با بچه هاىكوچك خودتان در خيابان ها آمديد و با تظاهرات پر شورتان از اسلام پشتيبانى كرديد.مـن اخـبـار قـم و ساير شهرها را مى شنيدم . من اخبار خيابان چهار مردان قم را مى شنيدم . منازشـجـاعت هاى زنان ايران و قم و ساير شهرها احساس غرور مى كنم . شما زنان دلير درايـن پـيـروزى پيشقدم بوديد و هستيد، شما مردان را تشجيع كرديد، ما همگى مرهون شجاعتهاى شما زنان شيردل هستيم .
اسـلام نـظر خاصى نسبت به شما زنان دارد. اسلام در زمانى در جزيره العرب ظهور كردكـه زنـان حـيـثـيت خودشان را از دست داده بودند. اسلام آنان را سربلند و سرافراز كرد.اسلام آنان را با مردان مساوى كرد. عنايتى كه اسلام به زنان دارد، بيشتر از عنايتى استكه به مردان دارد.
در ايـن نـهضت ، زنان حق بيشترى از مردان دارند. زنان مردان شجاع را در دامان خود بزرگمـى كـنند. وقرآن كريم انسان ساز است و زنان نيز انسان ساز. اگر زنان شجاع و انسانساز از ملت ها گرفته شوند، ملتها به شكست و انحطاط كشيده مى شوند.
زنان بايد در مقدرات اساسى مملكت و سرنوشت خويش سهيم باشند
قوانين اسلام همه به صلاح زن ومرد است . زن بايد در مقدرات اساسى مملكت دخالت كند.شـمـا هـمـانـگـونـه كـه در نهضت نقش ‍ اساسى داشته ايد و سهيم بوده ايد، اكنون هم بازبايد در پيروزى سهيم باشيد و فراموش نكنيد كه هر موقع كه اقتضا كند، نهضت كنيد وقـيـام كـنـيـد. مـملكت از خود شماست ، انشاءالله شما بايد مملكت را بسازيد. زنان در صدراسـلام با مردان در جنگ ها هم شركت مى كردند. ما مى بينيم و ديديم كه زنان همدوش مردانبـلكـه جـلوتـر از آنان در صف قتال ايستادند، خود و بچه هاى خود و جوانان خودشان راازدست دادند و باز هم مقاومت كردند. ما مى خواهيم ، زن به مقام
والاى انـسـانـيـت برسد. زن بايد در سرنوشت خودش دخالت داشته باشد. دوره اختناق مىخـواسـت زنـان جـنگجوى ما را ننگ جو بار آورد ولى خدا نخواست . اينها مى خواستند با زنمـثـل يـك شـيـئى !!! مـثـل يـك چـيـز!!! مـثـل يـك مـتـاع رفـتـار كـنـنـد ولى اسـلام زن رامـثـل مـرد در هـمـه شوون (همانطورى كه مرد در همه شوون دخالت دارد ) دخالت مى دهد. همهمـلت ايـران ، چه زنان و چه مردان بايد اين خرابه اى كه براى ما گذاشته اند بسازند.ايران با دست مرد تنها درست نمى شود. مرد و زن بايد با هم اين خرابه را بسازند.
و اما مساله اى كه بايد توجه داشته باشيم اين است كه زنانى كه مى خواهند ازدواج كنند،از هـمـان اول مـى تواند اختياراتى براى خودشان قرار دهند كه نه مخالف شرع باشند ونـه مـخـالف حـيـثـيت خودشان ، مثلا مى توانند از اول شرط كنند كه اگر چنانچه مرد فساداخـلاق داشـت و يـا اگـر بـدرفـتـارى بـا زن كـرد، زنوكـيـل بـاشـد در طـلاق . اسلام براى زنان حق قرار داده است . اسلام اگر محدوديتى براىزنـان و مـردان قـائل شده است ، همه با صلاح خودشان بوده است . اسلام همانگونه كه حقطـلاق را بـراى مرد قرار داده است ، اين حق را براى زن هم قرار داده است كه در وقت ازدواجشـرط كـنـد كـه اگـر بـا مـن چـه كـردى و چـه كـردى ، مـنوكـيـل بـاشـم در طـلاق و اگـر ايـن شـرط را كـرد، مـرد ديـگـر نـمـى تـوانـد او رامـعـزول كـنـد.اگـر مـردى بـا زنـى بد رفتارى كرد، در اسلام او را منع كند و اگر گوشنكرد، او را حد مى زند و اگر گوش نكرد، مجتهد زن را طلاق مى دهد.
خـداونـد هـمـه شـمـا را بـا عـزت و سـلامـت و سـعـادت ، بـا ايـمـانكامل ، با تربيت و فرهنگ صحيح قرين كند.
سلام بر شما بانوان عزيز و محترم
تاريخ : 16/12/58
بيانات امام خمينى در جمع پزشكان شهرستان قم  
ايجاد بى تفاوتى و تفرقه افكنى ، خيانت بزرگ رژيم سابق
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
يكى از آثار اين نهضت اين شد كه ما با رخسارهايى مواجه مى شويم كه قبلا نمى شديم. مـا قبلا بواسطه فعاليت هائى كه عمال اجانب و خود در مدت هاى طولانى كرده بودند ازهم جدا بوديم ، همه قشرها از هم جدا بودند.
مـا (يـعـنـى روحـانـيـت ) با شما يعنى اطباى ارجمند علقه مان فرق دارد با علقه هاى ديگر(العـلم عـلمـان : عـلم الابـدان و عـلم الاديـان ) روح و جـسـم بـا هـم وحـدت دارنـد، جـسـمظـل روح اسـت ، روح بـاطن جسم است ، جسم ظاهر روح است ، اينها با هم يك هستند، جدايى ازهـم نـدارنـد. هـمـانـطـورى كـه جـسم انسان و روح انسان وحدت دارد بايد طبيب جسمى و طبيبروحى وحدت داشته باشند، آنها بايد يك باشند و مع الاسف ما را از هم جدا كردند، ما را ازهـمـه اقـشـار جـدا كـردنـد، روحـانـيت رايا !!! به نسيان !!! به طاق نسيان سپردند يالكهداركـردنـد، شـمـا را از نـظر ما انداختند، ما را از نظر شما انداختند، اين خيانتى بود كه درعـرض قـريـب سـيـصـد سـال اجـانـب بـا كـارمـنـدهـاى خـودشـان ، بـاعمال خودشان انجام دادند، دانشگاه رااز مدارس ما جدا كردند بلكه هر يك را مخالف ديگرىكردنذ، اقشار ملت مارا از هم جدا كردند، اين خيانت بزرگى بود كه به ما و ملت ما كردندتا ما را به اين روزها نشاندند. نه تنها اقشار يك ملت را از هم جدا كردند، ملت ها را از همجـدا كـردنـد، بـطـورى كـه مـلت ايـران بـا مـلت تركيه هيچ روابط ندارد و نداشت ، اگرمـخـالفـت نـداشت موافقت هم نداشت ، بى تفاوت بود. اگر مصيبتى به برادرهاى ترك مامـثـلا مـى رسـيـد يـا عرب ما، برادرهاى فارس ما بى تفاوت بودند و بعكس ، اگر به مامـصـيـبـتـى وارد مـى شـد آنـهـا بـى تـفـاوت بـودنـد. ايـن بـى تـفـاوتـى از هـمـيـنعـمال اجانب و خود اجانب ايجاد شد كه يا تا توانستند مخالفت ايجاد كنند و اگر نتوانستندغـفـلت ايـجـاد كـنـنـد و مـا را غـافـل كـردنـد، از مـقـدرات خـودمـانغـافـل كـردنـد. از مـقـدرات بـرادرهـاى خـودمـان غـافـل كـردنـد. ما بايد از اين به بعد اينهوشياريى كه ملتمان پيدا كرده است جديت كنيم كه ادامه پيدا كند. ما صدمه اين غفلت ها راسـيـصـد سال است داريم ميخوريم پنجاه و چند سال است كه پيرمردهاى ما، آنهائى كه بهسـن مـن يـا يـك قـدرى هـم كـمـتـر هـسـتـنـد، پـنـجـاه و چـنـدسـال اسـت كـه عـذاب اليـم ايـن طـايـفـه را چـشـيـدنـد و شـمـا جـوانـهـا هـم بـيـسـت و چـنـدسال است كه
ديديد هر چه ديديد، و شنيديد هر چه شنيديد.
هـمـه ذخـائر مـا را از بـيـن بـردنـد، نـيـروى انسانى كه از همه ذخائر بالاتر است از بينبـردند انسان هاى ما را كه بايد مقدرات اين مملكت در دست آنها باشد و مملكت را آباد كنند،مـعـنـويتش را آباد كنند، ماديتش را آباد كنند، اين نيروها را از دست ما گرفتند يا به مراكزفـحشاه كشيدند. تمام مراكز آموزشى را اينها مراكز فحشاء قرار دادند، سينما كه يكى ازمراكز آموزشى است در دنيا، راديو و تلويزيون كه يكى از مراكز آموزشى است براى همه، آمـوزش بـراى هـمـه طـبـقـات ، دستگاهى است كه بايد همه ملت را آموزش بدهد ،اينها بهصورت ديگرى ، واژگون در آوردند. سينماها را مراكز فحشاءتقريبا قرار دادند، راديوهاتـبـليـغـاتـشان ديديد چه بود، تلويزيون هم همينطور، اينها امروز كه به خدمت اسلام درآمدند بايد اصلاح بشوند و مشغولند به فعاليت براى اينكه اصلاح بشوند. الان هم آنتـتمه رژيم فاسد در اينها هست ، در مطبوعات ما هست ، در روزنامه هاى ما هست ، در مجلات ماهست ، الان هم آن فساد هست تتمه آن ، بايد بتدريج اينها اصلاح بشود. اين اخلاق فاسدىكـه در جـوانـهـاى ما ايجاد كرده اند، باز هم تتمه اش هست لكن بايد اصلاح بشود. خدا مىدانـد كـه اين مراكز فحشاء با جوانهاى ما چه كرد، براى آنها همه چيز را تهيه كردند كهغـفـلت كـنـنـد از همه چيز خودشان ، مراكز فحشاء را درست كردند به رايگان دادند، دعوتكـردند، دعوت ها كردند، جوانهاى ما را كشيدند در آن مراكز و از مقدرات خودشان غافلشانكردند.
پيدايش تحول معنوى بدست خداوند متعال
مـن خـدا را شـكـر مـى كـنـم كـه در ظـرف ايـن يـك سـال ، يـكسـال و نـيـم يـك تـحـول اسـاسـى در مـلت مـا پـيـدا شـد، جـوانـهـاى مـا تـوجـه بـهمـسـائل روز پـيـدا كـرده انـد، مـنـصـرف شـدنـد از آن ، اكـثـرا از آن چـيزهائى كه قبلا بودمـتـحـول شـدنـد، مـنـصـرف شـدنـد، تـحـول هـاى مـعـنـوى پـيـدا شـدكـه ايـنتـحـول هـا را نـمـى تـوانـيـم اسمى رويش بگذاريم الا اينكه به دست خدا بود،بشر نمىتواند.
تـحـول روحـى در هـمـه طـبـقـات ، ايـنرا كرارا گفته ام كه يك پاسبان مى آمد يك بازار راسـرتـاسـر هـر امـرى را مـى كـرد اطـاعـت مـى كـردنـد وبـراى خـودشـان حـق چـون و چـراقائل نبودند، نه اينكه حق قائل بودند و نمى كردند، اصلا، وضع روحى شان را اينطوركـرده بـودنـد كـه !!! حـق !!! كـوركـورانه بايد اطاعت كرد، همانطورى كه ارتش ما آنطوربـود، مـردم را ايـنـطـور كـرده بـودند كه مثل گوسفند اطاعت كنند، سر تا پا اطاعت باشد،(چه فرمان سلطان ، چه فرمان خدا) (چه فرمان ايزد، چه فرمان شاه )، اين كلمه رادر اذهـان بـچـه هاى ما از بچگى رشد دادند، آن هم اين شاه . يك تحولى پيدا شد در ظرفيكى دو سال كه همين جمعيتى كه از پاسبان آنطور وحشت داشتند، به تانك ها حمله كردند وبـه شـاه هر چه خواستند گفتند و او را بيرونش كردند، همين جمعيت كه ديروز از يك ستارهدار آنـطـور خـوف و وحـشـت مـى كـرد، مـشـتـش را گـره كـرد،مقابل همه ايستاد و همه را بيرون كرد.
اين غير از تقدير الهى ، غير از حكم الهى نيست ،
ايـمـان اسـت ، اگـر ايـمـان نـبـود نمى شد، ايمان به خدا اين كار را كرد، ايمان به مبادىاسـلامـى ايـن كـار را انـجـام داد، هـمـه بـا هم گفتند كه ما اسلام را خواهيم ، اين ايمان بود.قدرت ايمان غلبه كرد بر اين قدرت ها و الا ما كه چيزى نداشتيم ، با همان كاردهاى توىمطبخ خانه و با همان !!! عرض كنم !!! چوب ها، با همان چيزها آمدند بيرون و غلبه كردندبـر ايـن تـانـك هـا و تـوپ هـا و مـسـلسـل هـا و ايـنـهـا، گـفـتـنـد ايـنها ديگر اثر ندارد. درمقابل ايمان ارث رهم نداشت و نتوانست اثر بكند.
ايمانتان را حفظ كنيد آقا، ايمان به خدا را حفظ كنيد، وحدت كلمه را حفظ كنيد، اين نهضت راحـفـظ كـنـيـد، مـا هـرچـه داريـم از ايـن ايمان و وحدت كلمه است . آنها ايمان را از ما خواستندبگيرند و وحدت كلمه را، كوشش كردند براى اين دو تا و خداى تبارك و تعالى نخواستو بـا مـا بـود و مـتـحـول كـرد يـك مـمـلكـت و يـك مـلتـى كـه اعـتـنـا بـهمسائل دينى نداشت ، متحولشان كرد بطورى كه همه توجه دارند همه با، ايمان به ميدانآمدند، يك ملتى كه با هم دعوا داشتند، اين شهر با آن شهر، اين محله با آن محله ، اين جوانآن جـوان ، يـك دفـعـه يك تحول الهى پيدا شد كه حس تعاون پيدا شد، يكى از دوستان منمى گفت كه در تهران من در اين تظاهرات ديدم كه يك پيرزنى يك جايى ايستاده است و يككـاسـه اى دسـتـش هـسـت كـه در آن تـويـش پول است گفتم خوب لابد اين حالا مى خواهد يكپـولى جـمـع بـكـنـد، رسـيـدم به آن گفتم كه پيرزن چيست ؟ گفت كه (حالا چو ن بازارتـعـطـيـل اسـت مـردم هـم بـه تـلفن احتياج دارند من ديدم كه اين كار را بكنم ، اين پولها رابياورم كه مردم پول خرد ندارند بردارند بيندازند آنجا و تلفن بكنند)، يك همچو حسىدر يـك افـراد پـيـدا شـد، يك همچو حس تعاونى كه وقتى كه اين جمعيت بيرون مى آمد، همهمـردم در خـانـه و بـيـرون بـا ايـنـهـا كـمـك مـى كـردنـد. ايـنتحول به دست خدا واقع شد، اتكال به خدا بكنيد، اگر خداى نخواسته اين ايمان از دستمـا گـرفـتـه بـشـود، ايـن اتكال به خدا از دست ما گرفته بشود وحدت كلمه هم گرفتهخواهد شد، باز خداى نخواسته برگشت به همان مصيبتهاست .
جمهورى اسلامى ، نه يك كلمه كم ، و نه يك كلمه زياد
دعـوت كـنـيـد مـردم را، دعـوت كنيد همه را به اينكه در اين رفراندم به جمهورى اسلامى ،فقط جمهورى اسلامى ، يك كلمه اين طرف يك كلمه آن طرف نبايد باشيد، نه از آن اسقاطبـشـود نـه بـه آن زيـاد بشود شياطين مى خواهند يك كلمه را اسقاط بكنند يا كلمه را زيادبكنند، توجه به اين معنا داشته باشيد، دعوت كنيد همه را.
مـن از هـمـه اطباء ايران و حالا كه قم هستم از اطباء قم و از مريضخانه ها تشكر مى كنم كهدر ايـن مـسـائل ، ايـنها هم حس مسئوليت كرده اند و انجام وظيفه كرده اند. خداوند همه شما رابه وظايفتان بيشتر از اين آشنا كند كه اين دعاى بزرگى است و همه شما را سعادت بدهدو همه شما را سلامت و مملكت شما را از دست اجانب نجات بدهد. انشاءالله خداوند همه تان راحفظ كند.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
تاريخ : 16/12/58
بيانات امام خمينى در ديدار با پزشكان و پرستان  
به اسم تمدن ملت را عقب راندند
اعوذ با لله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
شـمـا آقـايان بهتر مى دانيد كه به ملت ما چه گذشت ، شما كه در بيمارستانها بوديد وكـفـيل حال مجروحين و مصدومين و قتلى بوديد، بهتر از ما اطلاع داريد، مى دانيد كه اينها بااسـم ترقى چه كردند با مملكت ما و با اسم تمدن چطور ما را عقب راندند، نيروى انسانىما را هدر دادند، تمام شوون ملى ما را به شكست دادند.
من از شما آقايان كه در اين اوقات سختى ، با بيماران كه خودتان بودند، همه از خودمانبـودنـد، بـا ايـن مجروحين و مصدومين همراهى كرديد، زحمت كشيديد، من از همه شما متشكرم وخداوند اميدوارم كه از همه شما راضى باشد، شماها در اين موقع از زمان از جندالله بوديد،براى خدا انجام اين وظايف را كرديد، من از بانوان شما و از آقايان ، از همه تشكر مى كنم. خداوند همه شما را عزت و سلامت و سعادت بدهد، آزادى بدهد.
ماموريت خرابكارانه شاه براى وطنش
مـا در ايـن پـنـجـاه و چند سال روى آزادى را نديديم . شما جوانها يادتان نيست كه در زمانرضـا خـان چـه گـذشـت بـر ايـن ملت ، من از اول تا حالا شاهد قضايا بودم ، من همه تلخىهـايـى كـه از زمان اين پدر و پسر گذشته است بر ملت ما، آن تلخى ها را چشيده ام و شماآقـايان همين زمان اين را و شايد اخيرا زمان اين را بعضيتان مطلع شديد و ديديد چه كردندايـنـهـا بـا مـا. او را انـگـليـسـى ها آوردند و مامور كردند (اين را متفقين به حسب آنطورى كهخـودش در كـتـاب نـوشـت و بـعد شنيدم كه آن جمله را برداشتند، خودش در كتاب نوشت كهمـتـفـقين كه آمدند اينجا، صلاح ديدند كه من باشم ) ماموريت براى وطن داشت كه اين وطن رابه شكست برساند، به عقب برگرداند، ماموريت داشت كه اقتصاد ما را فلج كند، ماموريتداشت كه دانشگاه هاى ما را نگذارد عمل بكنند، ماموريت داشت كه زراعت ما را و كشاورزى ما رابكلى ساقط كند، ماموريت ها را هم خوب انجام داد، ماموريت داشت كه همه خزائن ما و مخازن مارا به رايگان بلكه بدتر از رايگان ، آنكه به آمريكا داد نه
ايـنـكـه رايـگـان بود بلكه عوضش پايگاه براى آنها درست كرد، نفت داد و پايگاه براىخود امريكايى ها در ايران عوض نفت درست كرد، يعنى هم عوض به جيب آنها رفت هم معوضبـه جـيـب آنها رفت ، ماموريت را خوب انجام داد لكن آنها هم خيلى پشتيبانى ها را، گفتند هىپـشـتـيـبـانـى مـى كنيم ، چه تهديدها كردند، چيزها گفتند. لكن ملت بحمدالله ايستاد و باايـنـكـه هـيچ دستش نبود، قوت ايمان داشت يعنى يك نهضت اسلامى بود، همه با اسم اسلامجلو مى رفتند، چون با اسم اسلام بود و با ايمان به خدا بود بر همه قدرت هاى بزرگ، ابرقدرت ها غلبه كردند و آن دستگاه بزرگ را فر و ريختند با دست خالى ، با توپهـا و تـانـك و هـمـه را شـكـسـت دادنـد و كـاخ ‌هـا را فـرو ريختند و حالا او را آمريكايى ها همقـبـولش نـدارنـد، آن رقـيـق شـفـيقش ملك حسن هم مى گويد اين را به عنوان يك آدم عادى مىپـذيـرم ، ملك حسينش هم مثل ملك حسنش ،همه به او پشت كردند و خداى تبارك و تعالى از اوانتقام خواهد كشيد.
كيفر واقعى شاه تنهابدست خدا و در دنياى ديگر ميسر است
انـتـقـام ايـنطور مجرم ها را ما نمى توانيم بكشيم ، براى اينكه كسى كه يك نفر را بكشد،يـك جـان را از بين ببرد، جان او هم باندازه اوست !!! او، ديگر او !!! به اندازه يك نفر كهكـشـتـه شد، ما قصاص مى توانيم بكنيم ، كسى كه صدها هزار نفر را به كشتن داده است ،كـسـى كـه صـدهـا هـزار نفر را به زجر در زندان ها و در بيغوله ها جاى داده است ، اين جزاينكه در يك عالم ديگرى كه ابدى است ، براى هر يك از اينها يك حسابى باز مى شود وايـنـجـا قـدرت نـيست براى اين كار. ما يك نفر را مى كشيم به جاى يك نفر، جان اشخاص ،فـرق مـا بـيـن شـاهـش و گـدايـش و مـجـرمـش و غـير مجرمش فرقى نيست بلكه جانهاى اينهاشريفتر از اوست .
مـا نـمـى تـوانـيـم ، بـشر نمى تواند اين مجرم هاى بالذات را ازشان انتقام بكشد، براىايـنـكـه آخرش هر چه زجر بكند، يك نفر را زجر كرده و اين يك نفر هزاران نفر را. ما چطورمى توانيم ،يك نفر در مقابل يك نفر ما مى كشيم ، اين هزاران نفر را كشته است ، هزار دفعهكـه نـمـى تـوانـيـم بكشيم لكن آنجائى كه خداوند بخواهد انتقام بكشد، مى كشد، زنده مىكـنـد، مـى كـشـد، زنـده كـنـد، براى هر يك از اينها شكنجه مى كند، چه شكنجه اى ، شكنجههايى غير از اينكه در اينجاست . انتقام را خداى تبارك و تعالى انشاءالله مى كشد از اينها.
هر چه براى خدا باشد محفوظ است
مـن تـكـرار مـى كـنـم ايـنـكـه شما آقايان كه در اين مدت زحمت كشيديد، پيش خداى تبارك وتعالى ماجور هستيد، اينكه براى خدا باشد، جائى نمى رود، هست ، محفوظ است براى شما،هـر چـه كـه براى خدا باشد منسى نخواهد شد، محفوظ خواهد بود. براى خدا كار بكنيد، ازحالا به بعد هم براى خدا، براى سازندگى يك مملكتى كه خراب است .
هـمه چيزمان خراب و درهم و برهم و همه بايد با هم با يك صدا اين نهضت را نگذاريد كهبـه سـسـتى بكشد، حفظ كنيد، همه مكلفيم كه حفظ كنيم اين را، با اين نهضت اسلامى ما تاايـنـجـا آمـديم و قدرت ها را عقب زديم ، با اين نهضت اسلامى بايد سازندگى كنيم از حالابه بعد، يعنى همه با هم ، همه با هم به جلو برويم ، همه با هم به يك تمدن صحيح ،نـه تـمـدن (مـحـمـدرضـائى )، تـمـدن الهـى ، تـمـدنرسـول اللهـى ، آنـكـه هـمـه اقـشـار بشر را، سياه و سفيدش را هيچ فرق نمى گذارد مگراينكه به تقوى (ان اكرمكم عندالله اتقيكم ) ميزان تقوى است ، ميزان انسانيت است .
خـداونـد هـمـه شـمـا را تـائيـد كند و همه با هم انشاءالله اين راه را طى بكنيد و همه با همانشاءالله به بهشت اعلى برويد .
و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته
تاريخ : 16/12/58
بيانات امام خمينى در ميان جمعى از پزشكان  
بايد طبيب جسمى و طبيب روحى وحدت داشته باشند
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
يكى از آثار اين نهضت اين شد كه ما با رخسارهايى مواجه مى شويم كه قبلا به واسطهقعاليت هايى كه عمال اجانب و خود اجانب در مدت هاى طولانى كرده بودند از هم جدا بوديم، همه قشرها از هم جدا بودند. ما يعنى روحانيت ، با شما يعنى اطباى ارجمند، قوه مان فرقدارد بـا آنهاى ديگر. ععع (العلم العلمان : علم الابدان و علم الاديان ) روح . جسم با هموحـدت دارنـد، جـسـم ظـل روح اسـت ، روح باطن جسم است ، جسم ظاهر روح است ، اينها با هميكى هستند، جدايى از هم ندارند. همانطورى از هم ندارند. همانطورى كه جسم انسان و روحانـسـان وحـدت دارد بـايـد طـبـيـب جـسـمـى و طبيب روحى وحدت داشته باشند. اينها بايد يكبـاشـنـد و مع الاسف ما را از هم جدا كردند، ما را از همه اقشار جدا كردند. روحانيت را يا بهنـسـيـان ، بـه طـاق نـسـيان سپردند يا لكه دار كردند. شما را از نظر ما انداختند، ما را ازنـظـر شـمـا انـداخـتـنـد. ايـن خـيـانـتـى بـود كـه در عـرض قـريـب سـيـصـدسـال اجـانـب بـا كارمنداهاى خودشان ، با عمال خودشان انجام دادند. دانشگاه را از مدارس ماجـدا كـردنـد بـلكـه هـر يـك را مخالف ديگرى كردند. اقشار ملت ما را از هم جدا كردند. اينخـيـانـت بـزرگـى بـود كه به ما و به ملت ما كردند تا ما را به اين روزها نشاندند، نهتنها اقشار يك ملت را از هم جدا كردند، ملت ها را از هم جدا كردند به طورى كه ملت ايرانبـا مـلت تـركـيـه هـيـچ روابـط نـدارد. اصولا، اگر مخالف نداشت موافقت هم نداشت ، بىتـفـاوت بـود. اگـر مـصـيـبـتـى به برادرهاى ترك ما مثلا مى رسيد يا عرب ما، برادرهاىفـارس مـا بـى تـفـاوت بـودنـد و بـه عكس اگر به ما مصيبتى مى شد، اينها بى تفاوتبودند. اين بى تفاوتى از همين عمال اجانب و خود اجانب ايجاد شد كه تا توانستند مخالفتايـجـاد كـنـنـد و اگـر نـتـوانـسـتـنـد غـفـلت ايـجـاد كـنـنـد و مـا راغـافـل كـردنـد از مـقـدرات خـودمـان ، غـافـل كـردنـد، از مـقـدرات بـرادرهـاى خـودمـان هـمغافل كردند. ما بايد از اين به بعد اين هوشيارى كه ملت ما پيدا كرده است جديت كنيم كهاين ادامه پيدا كند.
انسان هاى ما را يا از ما گرفتند و يا به مراكز فحشا كشيدند
ما صدمه اين غفلت ها را سيصدسال است كه داريم مى خوريم .
پنجاه و چند سال است كه پير مردهاى ما، آنهايى كه به سن من يا يك قدرى هم كمتر هستندپـنـجـاه و چـنـد سال است كه عذاب اليم اين طايفه را كشيدند و شما جوان ها هم بيست و چندسال است كه ديديد هر چه ديديد و شنيديد هر چه شنيديد. همه ذخائر ما را از بين بردند،نـيـروى انـسـانـى كـه از همه ذخائر بالاتر است از بين بردند، انسان هاى ما را كه بايدمـقـدرات ايـن مـملكت در دست آنها باشد و مملكت را آباد كنند، معنويتش را آباد كنند. ماديتش راآبـاد كـنـنـد، ايـن نـيـروهـا را از دسـت مـا گرفتند يا به مراكز فحشا كشيدند. تمام مراكزآمـوزشـى را ايـنـها مراكز فحشا قراردادند. سينما كه يكى از مراكز آموزشى است در دنيا،راديو و تلويزيون كه يكى از مراكز آموزشى است براى همه ما، آموزش براى همه طبقات، دسـتـگـاهـى است كه بايد همه ملت را آموزش بدهد اينها به صورت ديگرى واژگون درآوردنـد. سـيـنـمـاهـا را مـراكز فحشاء تقريبا قرار دادند. راديوها تبليغات شان ديديد چهبـود، تـلويـزيـون هـم هـمين طور. اينهائى كه امروز به خدمت اسلام در آمدند بايد اصلاحبشوند و مشغولند به فعاليت براى اينكه اصلاح بشوند. الان هم اين تتمه رژيم فاسددر آنها هست ، در مطبوعات ما هست ، در روزنامه هاى ما هست ، در مجلات ما هست ، الان هم آن فسادهست ، آن تتمه بايد به تدريج !!! اينها !!! اصلاح بشود. اين اخلاق فاسدى كه در جوانهـاى مـا ايـجـاد كـردنـد بـاز هـم تتمه اش هست لكن بايد اصلاح بشود. خدا مى داند كه اينمـراكز فحشا با جوان هاى ما چه كرد، براى آنها همه چيز را تهيه كردند كه غفلت كنند ازهـمـه چيز خودشان . مراكز فحشا را درست كردند به رايگان دادند، دعوت كردند، دعوت هاكردند جوان هاى ما را كشيدند در آن مراكز و از مقدرات خودشان غافلشان كردند.
ما هر چه داريم از ايمان به خدا و وحدت كلمه است
مـن خـدا را شـكـر مـيـكـنـم كـه در ظـرف ايـن يـكـسـال ،يـكـسـال و نـيـم يـك تـحـول اسـاسـى در مـلت مـا پـيـدا شـد، جـوان هـاى مـا تـوجـه بـهمـسـائل روز پـيـدا كـردنـد مـنـصـرف شـدنـد از آن ، اكـثـرا از آن چـيـزهـائى كـه قبلا بود،مـتـحـول شـدنـد، مـنـصـرف شـدنـد، تـحـول هـايـى مـعـنـوى پـيـدا شـد كـه ايـنتـحـول هـا را نمى توانيم اسمى روى آن بگذاريم الا اينكه دست خدا بود توى كار. بشرنـمـى تـوانـد تـحـول روحـى در هـمه طبقات ، اين را كرارا گفتم كه يك پاسبان مى آمد يكبازار را سرتاسر هرامرى را كه مى كرد اطاعت مى كردند و براى خودشان حق چون و چراقـائل نـبودند، نه اينكه حق قائل بودند و نمى كردند، اصلا وضع روحى شان را اينطوركرده بودند كه حرف كوركورانه بايد اطاعت كرد، همين طور كه ارتش ما هم اينطور بود.مـردم را ايـنـطـور كـرده بـودنـد كـه مـثل گوسفند اطاعت كند، سر تا پا اطاعت باشد (چهفرمان سلطان چه فرمان خدا، چه فرمان ايزد چه فرمان شاه ) اين كلمه را در اذهان بچههـاى مـا از بـچـگـى رشـد دادنـد، آن هـم ايـن شـاه . يـك تـحـولى پيدا شد در ظرف يكى دوسال كه همين جمعيتى كه از پاسبان آنطور وحشت داشتند، با تانك ها حمله كردند و به شاههر چه خواستند گفتند و او را هم بيرونش كرد. همين جمعيت كه ديروز از يك ستاره دار آنطورخـوف و وحـشـت مى كرد مشتش را گره كرد مقابل همه ايستاد و همه را بيرون كرد. اين غير ازتـحـول الهـى ، غـيـر از حكم الهى نيست . ايمان است ، اگر ايمان نبود، نمى شد. ايمان مىخواهد.
ايـمـان بـه خـدا ايـن كار را كرد، ايمان به مبادى اسلامى اين كار را انجام داد، همه با هم ،همه با هم گفتند كه ما اسلام را مى خواهيم . اين ايمان بود، قدرت ايمان غلبه كرد بر اينقدرت ها و الا ما كه چيزى نداشتيم . با همان كاردهاى توى مطبخ ‌ها و با همان !!! عرض مىكـنـم !!! چوب ها و با همان چيزها آمدند بيرون و غلبه كردند بر اين تانك ها و توپ ها ومـسـلسـل هـا و ايـنـهـا، گـفـتـنـد ايـنـهـا ديـگـر اثـر نـدارد درمقابل ايمان اثر هم نداشت و نتوانست اثر بكند. ايمانتان را حفظ كنيد آقا، ايمان به خدا راحـفـظ كـنـيـد، وحدت كلمه را حفظ كنيد، اين نهضت را حفظ كنيد. ما هرچه داريم از اين ايمان ووحـدت كـلمـه ، آنها ايمان را از ما خواستند بگيرند و وحدت كلمه را. كوشش ‍ كردند براىايـن دو تـا و خـداى تـبـارك و تـعـالى نـخـواسـت و بـا مـا بـود ومتحول كرد يك مملكت و يك ملتى كه اعتنا به مسائل دينى نداشت متحولشان كرد به طورىكـه هـمـه تـوجـه دارنـد. هـمه با اينان به ميدان آمدند. يك ملتى كه باهم دعوا داشتند، اينشـهـر بـا آن شـهـر، خـود شـهـر، اين محله با آن محله ، اين جوان با آن جوان ، يك دفعه يكتحول الهى پيدا شد كه حسن تعاون پيدا شد. يكى از دوستان من مى گفت كه در تهران مندر ايـن تـظـاهـرات ديـدم كه يك پيرزنى يك جائى ايستاده يك كاسه اى دستش است تويشپـول اسـت ، گـفـت لابـد ايـن حـالا مـى خـواهد يك پولى جمع بكند، رسيدم به او گفتم كهپـيـرزن چـيه ؟ گفت كه حالا چون بازار تعطيل است مردم هم به تلفن احتياج دارند من ديدمكـه ايـن كـار را مـن بـكـنـم ، ايـن پـول هـا را بـيـاورم كـه مـردمپـول خـرد نـدارنـد بردارند بيندازند آنجا و تلفن كنند. يك همچو حسى در يك افراد پيداشـد، يـك هـمـچـو حـس تعاونى كه وقتى كه اين جمعيت بيرون مى آمد همه مردم توى خانه وبيرون با اينها كمك مى كردند. اين تحول به دست خدا واقع شد.
همه را دعوت كنيد تا فقط به جمهورى اسلامى راى بدهند
اتـكـال بـه خـدا بـكـنـيـد. اگـر خـداى نـخـواسـته اين ايمان از دست ما گرفته بشود، ايناتـكال خدا از دست ما گرفته بشود وحدت كلمه هم گرفته خواهد شد باز خداى نخواستهبـرگشت به همان !!! مصيبت هاست . دعوت كنيد مردم را، دعوت كنيد همه را به اينكه در اينرفـرانـدم بـه جـمـهـورى اسـلامـى ، فقط جمهورى اسلامى . يك كلمه اينور، يك كلمه آنورنـبـايد باشد، نه از آن اسقاط بشود، نه به آن زياد بشود. شياطين مى خواهند يك كلمه رااسقاط بكنند، يا كلمه را زياد بكنند. توجه به اين معنا داشته باشيد، دعوت كنيد همه را.
مـن از هـمـه اطباء ايران و حالا كه قم هستم از اطباء قم و از مريضخانه ها تشكر مى كنم كهدر ايـن مـصـائب ايـنـهـا هم حس مسئوليت كردند و انجام وظيفه كردند. خداوند همه شما را بهوظـائفـتـان بيشتر از اين آشنا كند كه اين دعاى بزرگى است و همه شما را سعادت بدهد وهـمه شما را سلامت و مملكت شما را از دست اجانب نجات بدهد انشاءالله . خداوند همه تان راحفظ كند.
والسلام عليكم والله وبركاته
تاريخ : 16/12/58
بيانات امام خمينى در جمع روحانيون و طلاب قم  
ما بايد (بنده ) باشيم و همه چيز را از خدا بدانيم كه غرور اسباب شكست است
بسم الله الرحمن الرحيم
من سخنان ايشان را تاكنون نشنيده بودم و موجب شرمسارى است كه همه ما داريم و من اميدوارمكـه نـمـايـندگان ما همه موفق باشند. فقط يك نكته را مى خواستم عرض بكنم و آن اينكهاين مبالغات را كه راجع به من فرموده اند، من نمى پذيرم . من يك خادمى از همه شماها هستمو قضيه رهبرى و غير رهبرى در كار نيست ، قضيه نهضت است و صف واحد، همه با هم .
ايشان خوب بيان مى كنند لكن راجع به من را يك قدرى بايد عرض كنم تندروى فرمودندو خـصـوصـا در حضور كسى از او اينطور تمجيد كنند، ممكن است كه باور كند، غفلت كند وفـاجـعه ببار بياورد. من اميدوارم كه همه آقايان اين جهت را توجه داشته باشند كه در عينحـال كه يك نهضت مقدس عالى بوده است كه نظيرش را ما سراغ نداريم و يك نهضتى بودكـه بـا ضـايـعات كم ، عايدات زياد، عايد ما شد، در ظرف بايد گفت چند ساعت اين رژيممـنـحـوس را از بـيـخ و بـن كـند، لكن غرور نياورد. غرور اسباب شكست است . بايد ما بندهباشيم و همه چيز را از خدا بدانيم .
فراگير شدن نهضت در كليه اقشار، يك مساله الهى است
مـن آنوقت ها كه مى ديدم كه اين نهضت همگانى شده است و همه اقشار ملت را گرفته است ،كـه بـچـه اى كه پستانك دهنش است پستانك را در مى آورد و شعار مى دهد و اين در يك قشرمحدود نيست بلكه قشرها را فرا گرفته است ، از حدود هم گذشته است ، من اميدوار مى شدمبـراى ايـن نـكـتـه كـه مى ديدم كه مساله اى نيست كه بشر بتواند، مساله اى نيست كه بهرهـبرى درست بشود، مساله اى نيست كه مردم بتوانند، مساله اى است الهى . اين قدرت خداىتـبـارك و تـعـالى اسـت كه با عنايات خاص خودش اينطور كرد كه تمام اقشار ملت ما يكزبـان شدند، تمام اقشار يك مقصد شدند، مقصد واحد، شعار واحد من اميدوار شدم . آنوقت همكـه در سـختى بودم و هجوم از اطراف بود، تهديدات از اطراف ، از آمريكا بود، از ايرانبـود و مـى خواستند مانع بشوند از اينكه من بيايم به ايران ، و آن نقشه ها را كشيدند، وبـحـمـدالله آن نـقـشـه هـا نـقـش بـر آب شد !!! من از آنوقت مطمئن !!! اگر مطمئن نشدم خيلىاحـتـمال مى دادم كه مسئله ، مسئله غير عادى باشد و بود همينطور. و لهذا همه اين تهديداتىكه شد و توصيه هائى كه شد، از قبل
دولت ايـران بـوسـيـله دولت فـرانـسـه و امـريـكـا بـهوسائل مختلف ، اينها همه قوت داد ذهن مرا كه اينها توطئه مى خواهند ببينند، از رفتن من بهايران ، اينها يك خوفى در دلشان هست و رفتن من را مى خواهند تعويق بيندازند، (زودرساسـت حـالا نـرويـد.) بـه صـورت اينكه با ما مى خواهند يك مثلا نوازشى از ما بكنند، يكمـصـلحـت بينى و من مى ديدم كه دشمن ها نمى خواهند مصلحت ما را ببينند، مصلحت خودشان ايناست . من اين را فهميدم عازم شدم به اينكه نه ، بايد بروم . توصيه ها هم ، از رفقاى ماهم ، از دوستان ما هم توصيه مى شد كه حالا زود است ، لكن من اصرار آنها را از آن فهميدمكـه نه زود نيست حالا بايد رفت و اينها در صددند كه همه قوا را جمع بكنند و يك توطئهاى اسـت در كـار. ايـنـجـا هـم كـه من آمدم باز آقايان ، بعضى از آقايان مى گفتند كاش مثلازودتـر نـمـى آمدند باز يك مقدارى زود بود ولى من اعتقادم اين بود كه زود نبود، و زود همنـبـود. اگـر مـا ايـنـهـا را مـهـلت داده بوديم و يك قدرى تعويق انداخته بوديم ، شايد تاحـال اگـر تـعويق انداخته بوديم اينها كارهاى خودشان را كرده بودند، و نقشه هايى كهبايد بكشند پياده كرده بودند، و ما تا آخر ديگر نمى گذاشتند كارى بكنيم ، شايد ما راديـگـر نـمى گذاشتند به اين حدود بيائيم ، لكن من روى همان معنا كه از كارهاى اينها و ازسـفارشات اينها اطمينان پيدا كردم به اينكه مساله اى در كار است . رفقا هم كه به من مىگـفـتـنـد خـوب است كه يك قدرى تعويق بياندازيد، مى گفتم نمى شود اين ، براى اينكهايـنـهـا دشـمـن هـاى مـا هستند كه مى گويند نرو، اگر چنانچه آنها همچو چيزى نمى گفتند،خـوب يـك چـيز بود، اما اينها دشمن ما هستند كه مى گويند حالا نرو زودرس است حالا.براىآنها زودرس بود، لكن به ما مى گفتند كه حالا رفتن شما زودرس است .
پيشرفت هاى چشمگير به اراده مقدس و مدد غيبى خداوند
از ايـن جـهـت مـن آمـدم و بـحـمـدالله تـاكنون پيشرفت هاى چشمگيرى شد، به طورى كه ايننـهـضـت نمونه است در همه نهضت هائى كه در طول تاريخ واقع شده است ، يعنى نهضتىاسـت كه همه قشرها، من گمان نكنم كه در تاريخ نهضتى كه بچه كوچولو هم همان شعارپـيـرمـرد و شـعـار جـوان را بدهد، تحقق پيدا كرده باشد. چنانچه نهضتى كه اين طور يكهـمـچـو قـدرت غـول وار را و بـا پـشـتيبانى هاى ابرقدرت ، اين نهضت با دست خالى پيشببرد، اين هم يك امر غيبى بود. ما نبايد غرور پيدا كنيم كه ما كرديم ، خداست كه اين كارهارا به اراده مقدسه خودش انجام داد.
حـالا هـم صـف هـاى ما بايد فشرده تر بشود. يك قشر نمى تواند اين خرابى ها را ترميمكـنـد، هـمـه بـا هـم ، همه با هم ، تمام اقشار با هم به پيش . اگر چنانچه از اين به بعدسستى بشود خداى نخواسته ، اين نهضت رو به سستى برود، آنها در كمينند و دشمن هاى مادست بر نداشته اند.
ايـنـجا مملكت نفت است ، اينجا مملكت چيزهاى ديگر، ذخائر زير زمينى زياد است ، آنها دست ازاينجا بر نمى دارند. اينجا سرحدى است كه براى آنها قضيه سوق الجيشى در كار است ،آن هـا بـه ايـن زودى دسـت بـر نـمـى دارنـد، لكـن مـلت مـا بـايـد هـوشـيـار بـاشـد، ملت ماخيال نكند تمام شد مطلب ، آقايان
خـيـال نـكـنند كه مطلب تمام شد حالا بايد ديگر رها كنيم ، خير مطلب مهم است و از اين بهبعد همه با هم باشيم .
اختلاف ، ناشى از هواى نفس و وسوسه شيطان است
تبليغات ما بايد قوى تر بشود از سابق ، اقشار ما بايد فشرده تر بشوند از سابق ،صف ما بايد فشرده تر بشود، اختلافات ما بايد كمتر بشود. من متاسفم كه در بعضى ازبـلاد مـى شنوم اختلاف شده است . اختلاف سر چه ؟ براى چه اختلاف ؟ آنهائى كه اختلافمى اندازند، اينها معلوم شد از اسلام اصلا حظى ندارند. اين اختلاف معنايش اين است : شكستاسـلام . اگـر مـا با هم مختلف بشويم ، اسلام شكست مى خورد. اگر در قشر روحانى خداىنـخـواسـتـه مـردم احساس كنند كه اين اختلافات براى دنياست ، براى دين كه اختلافى دركار نيست ، همه ما، همه ما يك دين داريم ، يك قرآن داريم ، اگر اختلافى پيدا بشود اختلافروى اساس دين است ، شيطان است كه اختلاف مى اندازد.

next page

fehrest page

back page

 

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation